پرسش وپاسخ

با سلام می خواستم بدونم در بهشت شهوت یا لذت جنسی وجود دارد یانه. اگر نه رابطه با زنان بهشتی عاطفی است؟یا نه. با تشکر

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
هر چند درك ما از بهشت و حقايق عالم آخرت چندان كامل نيست و نمي توانيم به طور دقيق در خصوص وضعيت آن جهان اظهار نظر نماييم، اما در حالت كلي مي توان گفت كه از قرائن نقلي درآيات و روايات بر مي آيد كه در بهشت جنسيت و لذت هاي جنسي مطرح است . به همين خاطر وعده همسران بهشتي به مومنان داده شده است. مردان و زنان بهشتي با اراده و اختيار خود از يكديگر يا همسران بهشتي بهره مند خواهند شد .
البته نمي توان به طور قطع گفت كه فرايند اين روابط به طور كامل از سنخ لذت هاي جنسي دنيايي است و فرايند ازدواج و توالد و تناسل و مانند آن در بهشت هم وجود دارد ، اما در هر حال آنچه مسلم است، نوعي رابطه متناسب با قوانين و شرايط آن عالم بين زنان و مردان بهشتي وجود خواهد داشت. و جنسيت در آن عالم مطرح خواهد بود . بحث تنها درعاطفه محض نيست ؛ هرچه هست ، در لذت بخشي هزاران بار بالاتر از روابط جنسي و عاطفي دنيايي است تا جايي كه تصور آن براي دنياييان ممكن نيست .

بنده پسری 17 ساله هستم و باید برای تحصیل در ایام ماه رمضان به تهران که در فاصله ی 50 کیلومتری ما سات بروم میخواستم بدانم چه مجتهدی نماز و روزه مرا کامل میداند تا در این مورد به او عدول نمایم یاتفدیم صمیمانه ترین احترامات به شما فرزندان بحق اسلام

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
دانشجوياني که در شهري غير از وطن خود تحصيل مي­کنند، اگر کثير السفر باشند، نماز آن ها در محل تحصيل و در بين راه، به فتواي اکثر مراجع تمام است و روزه صحيح است. (1) به فتواي مرحوم امام (ره) و رهبرمعظم انقلاب(2) نماز شكسته و روزه صحيح نيست، ولي رهبر معظم انقلاب اجازه داده اند که دانشجويان مقلد ايشان در اين مسئله به فتواي مرجعي که نماز دانشجويان کثير السفر را تمام مي­دانند، مراجعه کنند و نمازشان را تمام بخوانند و روزه­شان را بگيرند.
به نظر آيات عظام، فاضل، بهجت، زنجاني، صافي، اگر دانشجو در کم­تر از 10 روز يک مسافرت به مقدار مسافت شرعي داشته باشد، نمازش تمام است.
آيت الله گلپايگاني و آيت الله تبريزي، در هر هفته يک مرتبه رفت و آمد داشته باشد، نمازش تمام است. به
به فتواي آيت الله مکارم و آيت الله سيستاني اگر در هر هفته سه روز رفت و آمد داشته باشد، نمازش تمام است. اگر در هفته دو روز رفت و آمد باشد، به نظر آيت الله سيستاني احتياط واجب آن است که جمع بين شکسته و تمام نمايد. به نظر آيت الله مکارم احتياط مستحب درجمع بين شکسته و تمام است. اگر يک روز رفت و آمد داشته باشد، نماز شکسته است. (3)
نيز به فتواي آيت الله مکارم اگر ماندن در محل تحصيل طولاني( حداقل براي مدت يک سال) باشد، شهر محل تحصيل در حکم وطن است. نماز و روزه در آن جا تمام است و لازم نيست قصد ده روز نمايد. (4)
با توجه به اختلاف نظر مراجع در اين مسئله، در نامه بعدي ضمن توضيح مسئله خود که چه مدت رفت و آمد داريد و هر از چند روز رفت آمد داريد ،مرجع تقليد خود را معين کنيد تا طبق فتواي مرجع تقليد شما پاسخ داده شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 686، مسئله 1312 و 1313.
2. همان، ص 716.
3. سؤال تلفني از دفتر ايت الله سيستاني و مکارم.
4. آيت الله مکارم استفتاآت جديد، ج1 س227وج2، س 289.

1-آیا با لباسی که به آن ادکولون زده شده میشود نماز خواند؟(در واقع آیا ادکولون جزو نجاسات میباشد در صورتی که ما محتویات آن را نمیدانیم ولی غالب ادکولون ها الکل دارند) 2- حکم بازی شطرنج چیست ؟( در صورتی که برای برنده هیچ جایزه یا پولی در نظر گرفته نشود)و در مورد کسانی که شطرنج را به عنوان یک ورزش دنبال میکنند چگونه است ؟ 3- آیا الکل طبی نجس است؟

پرسش 1:
ادکلن 2- شطرنج 3- الکل طبي شرح : 1-آيا با لباسي که به آن ادکلن زده شده مي شود نماز خواند؟(در واقع آيا ادکلن جزو نجاسات مي باشد در صورتي که ما محتويات آن را نمي دانيم ولي غالب ادکلن ها الکل دارند) 2

پاسخ:
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
نماز با لباسي که به آن ادکلن زده شده اشکال ندارد. الکل چه طبي و چه صنعتي پاک است.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله سيستاني، توضيح المسائل ،م109.

پرسش 2:
- حکم بازي شطرنج چيست ؟( در صورتي که براي برنده هيچ جايزه يا پولي در نظر گرفته نشود)و در مورد کساني که شطرنج را به عنوان يک ورزش دنبال مي کنند چگونه است ؟

پاسخ:
بازى با شطرنج جايز نيست. بلى اگر احراز شود در هيچ كجا بازى با برد و باخت مالى با آن معمولا انجام نمى شود، بازى با آن جايز خواهد بود، ولى ظاهرا اين فرض محقق نيست .(1)
پي نوشت:
1. سايت آيت الله سيستاني ،بخش فارسي ،قسمت سوال ها و جواب ها ،حرف (ش) ماده شطرنج ،سوال 1.
پرسش 3:
3- آيا الکل طبي نجس است؟
پاسخ:
الکل ،چه صنعتي چه طبي پاک است.(1)
پي نوشت:
1.آيت الله سيستاني،توضيح المسائل،م 109

با سلام بنده علاقه مند به مطالعه پیرامون انسان وانسان شناسی از منظر اسلام و دانشمندان غربی می باشم خواهشمندم در این زمینه مرا راهنمایی کنید و منابع مفیدی معرفی کنید با تشکر

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
چند كتاب مفيد ارائه مي شود :
1- انسان كامل ، شهيد مطهري
2- انسان و سرنوشت ،همو
3- معارف قرآن (1-3) استاد محمد تقي مصباح يزدي(خداشناسي ، كيهان شناسي ، انسان شناسي)
4- خداو انسان در فلسفه ياسپرس ، دكتر عبدالله نصري
5- انسان شناسي ، محمود رجبي.

باسلام من در مورد كلمه سيد يا كلا سادات سوال داشتم ايا كلا ميتوان به اين قضيه اعتقاد داشت با توجه به اينكه پيغمبر از خود فرزند ذكوري نداشته پس چطور ميشه كه به يك شخص ميگويند سيد يا اولاد پيغمبر. ممنون ميشم بنده رو راهنمايي كنيد با تشكر

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
سيادت عنوانى است براى مردان و زنانى كه در طول نسب خويش به حضرت هاشم بن عبد مناف (جدّ رسول اللَّه) مى‏رسند. هر كس سلسله نسب او به هاشم بن عبد مناف يا فرزندان او برسد، سيد محسوب مى‏شود.(1)
اصطلاحاً به فرزندان هاشم، بنى هاشم مى‏گويند. برخى از اينان به عموهاى پيامبر مثل ابوطالب و ابولهب، عباس و حمزه مى‏رسند. بنابراين فرزندان عباس عموى پيامبر كه اصطلاحاً به آنان بنى عباس مى‏گويند، سيد محسوب مى‏شوند. فرزندان ابوطالب به نام‏هاى طالب و عقيل و جعفر طيار و على(ع) و نسل آنان (تا كنون هر چه هستند) سيدند. پيامبر اسلام از جهت پسرانش (طيب و طاهر و قاسم و ابراهيم) چون در كودكى از دنيا رفتند، نسلى ندارد و فقط از طريق حضرت فاطمه زهرا(س) نسلش ادامه پيدا كرد كه فرزندان حضرت زهرا به نام‏هاى حسن و حسين و زينب و ام كلثوم از طريق پدرشان على(ع) سيد بودند.
تمامى ائمه معصومين و فرزندانشان از طريق على(ع) به هاشم مى‏رسند و سيد هستند. بنابراين سيادت تنها انتساب به پيامبر نيست، بلكه از جهت انتساب به طالب و على و عقيل و جعفر (فرزندان ابوطالب) و انتساب به عباس و حمزه (عموهاى پيامبر) نيز سيادت حاصل شده و حضرت على(ع) سيد بوده است و فرزندان او نيز سيد هستند.
اما انتساب برخي از سادات به پيامبر خود شرافت مضاعفي براي آنان است كه از طريق دختر ايشان حضرت فاطمه (س)حاصل شده است . اينکه سادات فعلي ذريّه پيامبر ناميده شدند، از اين جهت مي باشد. اگر چه غالباً فرزندان و نسل از طريق پسر به جد منتسب مي شوند، اما به جهت روايات متعدد که از پيامبر نقل شده، حضرت فرزندان فاطمه را فرزندان خود دانسته ، انتساب آنان را به خود مورد تأکيد قرار داده است. اين موضوع در برخي تفاسير از آيات سوره کوثر نيز آمده است.

پى نوشت‏:
1. عروه الوثقى، ج 2، كتاب الخمس، فصل 2، مسئله 3.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا بقا بر مرجع تقلیدی که به رحت خدا پیوسته است جایز میباشد؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
اگر مجتهدي که فوت کرده و انسان از او تقليد کرده ،اعلم باشد، بايد بر همان مرجع باقي بوده؛
اگر مرجع زنده اعلم باشد ،بايد رجوع کرده؛
اگر اعلميت هيچ يک معلوم نشود، انسان مخير است از هر کدام که بخواهد تقليد کند.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله سيستاني،توضيح المسائل،م 8.

زنی رو مسشناسم که با وجود شوهر وبچه با چندتا مرد دیگه رابطه داره صبحها که میرم ورزش کنم میبینم که مرد غریبه وارد خونش میشه چند دفعه خواستم جلو شوهرش رو بگیرم بهش بگم ولی نتونستم میخوام به پلیس زنگ بزنم باز میترسم زندگیش از هم به پاچهو در اخر هم پاشو من بخورم نمیدونم چه کنم نظر شما چیه

پرسش 1:
سوال سوال سوال شرح : زني رو مي شناسم که با وجود شوهر وبچه با چندتا مرد ديگه رابطه داره .صبح ها که مي رم ورزش کنم مي بينم که مرد غريبه وارد خونش مي شه. چند دفعه خواستم جلو شوهرش رو بگيرم بهش بگم ولي نتونستم .مي خوام به پليس زنگ بزنم .

پاسخ:
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مرکز.
اولا بايد مطمئن شويد که مرد غريبه با اين خانم محرم نيست .شايد او از بستگان خانم باشد و شما از آن اطلاعي نداريد .
ثانيا بر فرض مسئله با بودن چهار شرط، امر به معروف و نهي از منکر واجب مي شود.
1- علم و آگاهي به معروف و منکر
2- احتمال فايده و اثر بر امر و نهي باشد، بنابراين در جائي که امر به معروف فايده نداشته يا احتمال تاثير نداشته باشد، واجب نيست.
3- کسي که معروف را ترک کرده يا منکر را مرتکب شده، در ترک واجب يا فعل حرام اصرار و استمرار داشته، يعني اگر يک مرتبه واجبي را ترک کند يا مرتکب معصيت شود و ادامه ندهد ،امر به معروف و نهي از منکر مورد ندارد.
4 - مفسده و ضرري در امر و نهي بر شخص آمربه معروف يا جامعه نباشد.
بتا براين در صورتي که احتمال بدهيد که امر به معروف و نهي از منکر در آن زن اثر مي کند،ابتدا با زبان نرم و اخلاق نيکو به صورتي که آبروي او نزد ديگران حفظ شود، آن زن را امربه معروف و نهي از منکر کنيد، اما اگر يکي از اين چهار شرط موجود نباشد، و احتمال قوي مي دهيد که زن حرف شما را نپذيرد يا باعث اختلاف و دعوا و آبروريزي گردد ، موضوع را به صورت تلفني يا کتبي به گونه اي به پليس 110 يا ساير مراکز مربوطه اطلاع دهيد که مورد شناسايي قرار نگيريد .

آیا خواندن سوره نور به هنگام عقد ثواب دارد؟

پرسش: سوره نور شرح : آيا خواندن سوره نور به هنگام عقد ثواب دارد؟

پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
خواندن قرآن و خواندن سوره نور در همه جا از جمله به هنگام عقد ثواب دارد و برکت و نورانيت مي آورد، ولي اين که در روايات به خواندن اين سوره به هنگام عقد سفارش شده باشد، چنين روايتي نيافتيم.

همانطور كه مي دانيد اهل الحديث معتقدند ((الهيات بالمعني الاخص)) مسايلي آسماني است و خبر آسمان را منحصرا از خود آسمان بايد شنيد و مبناي اسلام در اين گونه مسايل بر تعبد است نه بر تحقيق و تفكر و هرگونه چون و چرايي در اين گونه مسيل از نظر اسلامي بدعت و حرام است. درخواست بنده ارايه پاسخي استدلالي است در رد اين عقيده ي اشاعره و حنابله، با اين توضيخ كه هم اكنون دو پاسخ كلي يعني (1) آسماني بودن خود عقل و (2) حجم انبوه توصيه و دعوت به تحقيق و تفكر موجود در منابع دين را مي دانم. با تشكر فراوان (در صورت امكان چند استدلال ارايه فرماييد)

پرسش 1:
استدلال ورود عقل به حوزه الهيات بالمعني الاخص در پاسخ به اشاعره و حنابله (اهل الحديث) شرح : اهل الحديث معتقدند ((الهيات بالمعني الاخص)) مسايلي آسماني است و خبر آسمان را منحصرا از خود آسمان بايد شنيد و مبناي اسلام در اين گونه مسايل بر تعبد است، نه بر تحقيق و تفكر و هرگونه چون و چرايي در اين گونه مسايل از نظر اسلامي بدعت و حرام است. درخواست بنده ارايه پاسخي استدلالي است در رد اين عقيده اشاعره و حنابله، با اين توضيخ كه هم اكنون دو پاسخ كلي يعني (1) آسماني بودن عقل و (2) حجم انبوه توصيه و دعوت به تحقيق و تفكر موجود در منابع دين را مي دانم.
پاسخ:
باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مرکز.
اولا عقل همانند وحي حجت خداوند است . همان طور که انسان مکلف است از حکم وحي پيروي و بر اساس آن عمل نمايد، ملزم است که از حکم عقل اطاعت و بر اساس آن رفتار کند. از اين رو امام صادق (ع) فرمود:
«ان الله علي الناس حجتين: حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظهاره فالرسل و الانبياء و الائمه و اما الباطنه فالعقول؛ (1)
براي خداوند دو حجت و دليل بر مردم است، يکي حجت ظاهري و ديگري باطني، اما حجت ظاهري پس انبيا و فرستادگان و ائمه اند اما حجت باطني عقل ها هستند». از اين روايت به روشني به دست مي آيد که عقل همانند شرع معتبر و حجت الهي است.
دوم: چنان که در جاي خود به تفصيل بيان شده (2) عقل مثل چراغ است . شريعت و وحي مثل راه، کسي به کمال مي رسد که هم چراغ دارد و هم راه، انسان که چراغ دارد ،ولي راه ندارد يا راه را نمي داند ،چگونه مي‌تواند به هدف و مقصود برسد؟
از اين رو برخي از بزرگان حکمت ضمن تحليل مبسوط رابطه شريعت و عقل، در برخي امور عقل را معيار و در برخي ديگر مصباح و در بعضي مسايل مفتاح و کليد خوانده ، در مجموع عقل را در همه محورهاي سه گانه وامدار و نيازمند وحي دانسته و اظهار داشته اند، گر چه معيار و ميزان بودن عقل نسبت به برخي از امور و اصول و عقايد و قواعد به گونه‌اي است که انسان به کمک آن ها ضرورت شريعت وحي را اثبات مي کند، ولي عقل با تدبر در چشمه سار زلال وحي از تمام غبارهايي که او را تيره و تار نمايد، پاک مي شود .
در پرتوي درخشش وحي حقيقت خود را نيز درمي يابد، بنابراين در اين محور هم نيازمند وحي است. مصباح و چراغ بودن عقل نسبت به حقايق و ره آوردهاي دروني شريعت است .حضور عقل در دامن شريعت همانند وجود چراغي است که آدمي را به جريان جاودان رسالت و چشمه جوشان شريعت هدايت مي کند . با تمسک به اين چراغ است که احکام شريعت مشخص مي گردد، مفتاح و کليد بودن عقل نسبت به شريعت به اين معناست که عقل بعد از آن که به عنوان مصباح وظيفه خود را نسبت به شناخت قوانين و مقررات شريعت انجام داد و احکام شريعت را در افق هستي خود به صورت مفاهيم کلي اظهار نمود، با اين مقدار از بضاعت به رغم شناخت احکام شريعت هرگز قادر بر تحقيق پيرامون اسرار آن احکام نيست ،زيرا اسرار آن احکام مربوط به جهان غيب است . از دسترسي استنباط عقل که جز کلياتي از عالم غيب نمي‌داند، خارج است . آنچه را که عقل مستقلا مي تواند درباره احکام شرع و ره آورد وحي درک نمايد، عدم مخالفت آن احکام با همان اصول کافي است، اما موافقت عقل با جزئيات احکام چيزي است که از عهده عقل خارج است . آن مقدار نيز که عقل از خصوصيات احکام الهي درک مي كند ،به برکت استناد به وحي است. (3)
سوم: برخي از مسايل ديني حق عقل است . قبل از عقل وحي و شرع زمينه اي براي اظهار نظر درباره آن ندارد مثلا نبوت و ضرورت وجود نبوت تنها از طريق عقل قابل اثبات است و گرنه از طريق وحي موجب دور يا تسلسل مي‌گردد زيرا اگر قرار باشد نبوت از طريق وحي ثابت گردد و اين دو متوقف بر همديگر خواهد بود، بايد نبوت با نبوت قبلي ثابت گردد و اين موجب تسلسل است. در نتيجه ضرورت نبوت به وسيله عقل ثابت مي‌شود و ساير آموزه‌هاي اعتقادي به وسيله ره آورد وحي و نبوت .
پي‌نوشت ها:
1- اصول کافي، ج 1، ص16.
2- جلوه هاي قرآني در نگاه امام خميني، ص68.
3- استاد جوادي آملي، معرفت در آينه شريعت، ص 211.

صفحه‌ها