پرسش وپاسخ

سلام مطابق آيه 185 سوره مباركه بقره و نيز سوره مباركه قدر، ظاهراً قرآن كريم در ماه مبارك رمضان نازل شده‌است و حال آنكه به باور ما بعثت حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در ماه رجب و همراه نزول آيات ابتدايي سوره مباركه علق بوده‌است. اين دو مورد با هم ناسازگار نيستند؟

سوال حضرت عالي به تاريخ بعثت پيامبراسلام و زمان نزول قرآن بر مي گردد که در اين موضوع ميان مورخان و محدثان اختلاف است.
بزرگان شيعه تقريباً اتفاق نظر دارند که پيامبر در بيست و هفتم ماه رجب مبعوث به رسالت شد . آيات آغازين وحي در آن زمان بر پيامبر نازل شد، ولي ميان دانشمندان سني، مشهور آن است که حضرت در ماه رمضان مبعوث به رسالت شد، شيعه که ديدگاه او برگرفته از سخنان اهل بيت(ع) است، بعثت حضرت را در ماه رجب مي‌داند. آياتي که دلالت دارد قرآن در ماه رمضان نازل شده، دليل بر رد عقيده تشيع نمي‌باشد، زيرا اين که قرآن مي‌گويد: ما قرآن را در ماه رمضان نازل کرديم، منظور نزول تدريجي که در مدت 23 سال رخ داد نيست ،بلکه حقيقت قرآن و اصل و واقعيت آن، يک جا و به عنوان نزول دفعي در ماه رمضان بر قلب پيامبر نازل گرديد، رسول خدا، با آن نزول بر کل قرآن آگاهي پيدا کرد، در برخي آيات خطاب به پيامبر آمده که:
«در تلاوت قرآن عجله مکن، پيش از آن که حکم وحي آن صادر شود». (1)
به عبارت ديگر قرآن داراي دو گونه نزول است :
يک: نزول جمعي علمي واقعي، که يک دفعه و در ماه رمضان بر قلب پيامبر(ص) نازل شد.
دوم: نزول تدريجي که به مرور زمان به مناسبت‌هاي مختلف، آيات نازل مي‌شد که آغاز آن در ماه رجب همراه با بعثت پيامبر (ص) بود. (2)
بنابراين آياتي که دلالت مي‌کند از جمله آيه 185 سوره بقره که قرآن در ماه رمضان نازل شده، ‌دليلي نيست بر اين که آغاز وحي و نزول قرآن در ماه رمضان باشد. علاوه بر اين روايات هم اين گفته را تاييد مي کند .
از امام باقر(ع) نقل شده که مي فرمايد : «همه قرآن در شب پر برکت (قدر) به آسمان دنيا فرود آمد، سپس در مدت بيست سال (به جز سه سالي که وحي قطع شد) به تدريج نازل شد». (3 ) که ممکن است منظور از آسمان دنيا، قلب مبا رک پيامبر باشد، يا نظريات ديگري كه برخي مفسران در مورد نزول دفعي قرآن ارا ئه داده اند.
براي اطلاع بيش تر به کتاب کليات علوم قرآن نوشته محسن اسماعيلي مراجعه نماييد.
پي‌نوشت‌ها:
1. تفسير الميزان، ج 2، ص 14 ـ 16.
2. طه (20) آيه 114.
3. مجمع البيان، ج 1، ذيل آيه 183 سورة بقره.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در ابتدا لازم است كه حدود و قوانين شرع مشخص شود و سپس از شرعي بودن يا نبودن رابطه سخن گفت:
از نظر شرعي، هر گونه ارتباطي ميان جنس مخالف(دختر و پسر و...) كه موجب تحريك شود، يا با انگيزه شهوت باشد، يا ترس از افتادن در گناه باشد، خلاف شرع است؛ هم چنين دست دادن و لمس بدن يكديگر و يا حتي خلوت كردن در جايي كه كسي نباشد و امكان ورود كسي به آنجا نباشد، حرام است. بنابراين دوستي ميان دختران و پسران كه بي ترديد براي دو طرف يا حداقل يكي از آن دو طرف يكي از اين موارد وجود دارد، خلاف شرع است، اما به تصور شما و بسياري از پسران و دختران، خلاف شرع تنها ارتباط جنسي و مانند آن است.
اما بهتر است علاوه بر موضوع حكم شرعي به ابعاد ديگر مسئله نيز توجه شود و به همين خاطر توجه شما را به نكات زير جلب مي كنيم:
غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است که بسياري از رفتارهاي انساني را شکل مي‌دهد و به گونه‌هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که يک مکتب جامع است و مي‌خواهد مردان و زنان مسلمان، از يک طرف روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاک داشته باشند تا بتوانند قله‌هاي رفيع انساني و رستگاري را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند، بنابراين با حساسيت ويژه، اما واقع بينانه و لحاظ کردن طبيعت و اميال دروني و خواسته‌هاي نفساني انسان، قوانين و احکامي را جهت حفظ و نگه­داري فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه­روي وضع کرده است. از جمله آن احکام، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است. اينها همه به سبب اين است که اسلام از جانب کسي براي هدايت انسان‌ها فرستاده شده است که خالق فطرت و غريزه با تمامي استعدادهاي بهينه و ذخيره شده در انسان است. بنابراين هر عاملي که موجب تحريک انگيزه‌هاي شهواني در جامعه گردد و به آرامش روحي و رواني و عفت عمومي، صدمه وارد کند، مورد تأييد اسلام نيست. اسلام مي‌خواهد انواع لذت‌هاي جنسي در محيط و درون خانواده شکل گيرد و از اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند‌هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود.
به جهت همان ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آنکه دختر و پسر(به خصوص دختران) بخواهند، در شرايطي قرار مي­گيرند که حتي اراده خود را از دست مي‌دهند و ديگر نمي‌توانند از ارتباط جنسي خود داري کنند و ناخود آگاه و بي آنکه بخواهند، کم کم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي‌گيرند و زماني متوجه مي‌شوند که کار از کار گذشته است، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است، پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکاني که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است. در آخر اين که مگر غير از اين است که تمام روابط جنسي بين دختران و پسران از همين ارتباط‌هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ و متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده، بلکه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاري‌هاي اجتماعي و رواني نيز مي‌شود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، شما در باره طلاق‌ها، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگي‌ها مقداري تحقيق کنيد، ببينيد نقطه شروع اين نابساماني‌ها از کجا بوده؟ بسياري از آنها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده و به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به قرار و مدار و...
اما مسئله اين است که چون جوانان و نوجوانان، هنوز به سني نرسيده‌اند که عاقبت برخي از کارها برايشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي کار را که ساده و شيرين است مي‌بينند و خداي ناکرده به دوستي با پسران نامحرم تن مي‌دهند و به اين ترتيب وارد دامي مي‌شوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است. چرا که اولين مشکل آنها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس. مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)،‌مشکل بعدي ازدواج است. آنها اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شده‌اند ازدواج کنند هيچ ضمانتي وجود ندارد که آن پسر چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند. اين موضوع در طرف ديگر داستان نيز وجود دارد، حتي در دانشگاه‌ها يا محيط‌هاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است، زيرا چه بسا باعث ايجاد عشق‌هايي در دل دختران و پسران جوان مي‌گردد که به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و اندوه آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق هيچکدام قصه نيست، بلکه واقعيت‌هايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه‌هايي از آنها آشنا مي‌شويم. بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نمي‌کنند. اگر اين کار را مي‌کردند درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان مي‌گشت.
نکته مهم اين است که وقتي اين مشکلات ريشه‌يابي مي‌شوند، غالب آنها از همان نگاه‌هاي کوچک و سخن‌هاي کوتاه و روابط ساده و بي­ضرر آغاز مي‌شوند که به نظر پرسش‌گر دل پاک ما، نبايست روي آنها حساسيت نشان داد،‌اما چه مي‌توان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند سر از مشکلاتي بسياري در مي‌آورند.
بنابراين احکام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسان‌هاست و خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطري انسان را مي‌شناسد، از روي محبت و به خاطر خود ما اين احکام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احکام.
ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت بگيريم و به اين نکته برسيم که : چه بسا لذت‌هاي کوتاه که رنج‌هاي طولاني به ارمغان مي‌آورد.
حال به گوشه­اي از پيامدهاي مسئله روابط آزاد در کشور‌هاي غربي بپردازيم. آنجا که فکر مي‌کنيم، اين مشکلات براي آنها حل شده يا حساسيت نسبت به اين موضوع ندارند. اگر چه در آنجا اين مشکلات به جهت روابط آزاد بيش از حد، بسيار است، اما متاسفانه جامعه ما نيزکم و بيش با بسياري از اين مشکلات روبرو است.
نظريات روانکاوي از جمله نظرية "هورناي" بر اين حقيقت تأکيد مي‌کند: "در اجتماعاتي که روابط جنسي آزاد است، بسياري از احتياجات رواني،‌شکل تمايلات جنسي پيدا مي‌کند و به صورت عطش جنسي در مي‌آيد".
نشريه آمريکايي "ايدرز دايجست" دربارة روابط پيش از ازدواج دختران و پسران مي‌نويسد: "هرساله 350 هزار دختر نوجوان امريکايي در سنين 15 تا 19 سال ـ دورة دبيرستان ـ به سبب ارتباط‌هاي نامشروع، آبستن شده و فرزندان غير قانوني خود را به دنيا مي‌آورند.... اين دختران با رؤياهايي چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصيلات، شروع يک زندگي ايده آل و دست­يابي به يک شغل مناسب،‌به اين ارتباط غير قانوني روي مي‌آورند. اما بسيار زود پرده‌هاي سراب گونة اين اوهام به کنار رفته و واقعيت زندگي روي خود را نشان مي‌دهد و متأسفانه، اين بيداري درست در زماني به دست مي‌آيد که اين دختران نوجوان ديگر شانسي براي برخورداري از يک زندگي سالم و ايده آل ندارند".
اين روزنامه در ادامه علت بروز اين نابهنجاري‌هاي جنسي را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طي گفتگويي با تعدادي از اين دختران، به نقل از يکي از آنان مي‌نويسد:
"اي کاش زمان به عقب بر مي‌گشت! اي کاش به عنوان عضوي از خانواده در ميان والدينم جاي داشتم. اي کاش هنگامي که زمينه‌هاي ايجاد يک ارتباط نامشروع برايم فراهم شده بود، کمي هم به زندگي آينده­ام مي‌انديشيدم و اين گونه به پايان خط نمي‌رسيدم".
در ذيل به برخي از آن آثار که در نتيجة روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربي پيدا شده اشاره مي‌کنيم:
1ـ افزايش روابط جنسي نامشروع: تحقيق نشان مي‌دهد که آمار روابط نامشروع جنسي که ناشي از روابط آزاد دختر و پسر است،‌در امريکا و در تمامي جامعة اروپا رو به افزايش است، به گونه اي که در سال 1993 در امريکا 50% روابط دختر و پسر به روابط جنسي تبديل شده است.
2ـ آبستني‌هاي ناخواسته: آميزش جنسي نامشروع و افزايش آبستني‌هاي غير رسمي و زود هنگام يکي ديگر از آثار شوم روابط آزاد دختر و پسر است. آندره ميشل در اين باره مي‌نويسد: "بيش از چهل درصد زنان امريکايي که پيش از بيست سالگي ازدواج مي‌کنند. به علت روابط آزاد پسر و دختر،‌قبل از ازدواج حامله هستند. در نروژ 90% دختراني که در سن کمتر از هيجده سال ازدواج مي‌کنند، آبستن هستند و در سوئد و آلمان نيز همين مطلب صادق است".
3ـ ازدياد غير قابل کنترل آمار سقط جنين: متناسب با افزايش نرخ آبستني‌هاي ناخواسته، آمار سقط جنين در کشور‌هاي غربي که دختر و پسر پيش از ازدواج روابط آزاد دارند رو به تزايد است. از يک ميليون زن و دختر نوجواني که هر ساله در امريکا به طور ناخواسته باردار مي‌شوند، 53% فرزندان خود را سقط مي‌کنند. اين درحالي است که به علت برخي محدوديت‌ها که بعضي ايالات در مورد سقط جنين وضع کرده­اند،‌اکثر سقط‌هاي جنين گزارش نمي‌شود.
به ادعاي يک پزشک امريکايي که در يکي از زايشگاه‌هاي اين کشور مشغول بوده و در مورد مشکلات محل کار خود مقاله­اي نوشته است،‌در حدود 47% از زايمان‌هاي تحت نظر وي مربوط به مواليد نامشروع بوده است. به ادعاي وي اکثر مواليد،‌مربوط به زنان پايين‌تر از بيست سال مربوط به روابط آزاد دختر و پسر بوده است.
4ـ افزايش خانواده‌هاي تک والديني: افزايش شمار وصلت‌هاي غير رسمي،‌باعث کاهش در ميزان ازدواج را ترسيم مي‌کند که يکي از پيامد‌هاي آن افزايش تعداد خانواده‌هاي تک والديني است؛ يعني خانواده­هايي که فرزندان در آن‌ها محکومند تنها با يکي از والدين خود زندگي کنند.آندره ميشل مي‌گويد: "زندگي فرزندان نامشروع در بيش از 90% موارد با مادران است. اين گونه مادران که تقريباً از سوي جامعه به ويژه والدين و آشنايان خود طرد مي‌شوند،‌براي گذراندن زندگي با مشکلات شديد اقتصادي و فقر و فلاکت مواجهند.
روزنامة "ايدرز ايجست" ضمن ارائة گزارشي از وضع فلاکت بار معيشتي اين گونه خانواده ها، گزارش زير را نوشته است:
"مادر اين بچه - که مادام بهانة پدر مي‌کند - براي تأمين نيازهاي مادي خود و فرزندانش ناچار است که در دو شيفت کامل کار کند که در نتيجه، فرزند وي در مقايسه با مادران ديگر،‌زمان کمتري را با او سپري مي‌کند. اين فرزند غيرقانوني در حقيقت هم از نعمت پدر و هم از نعمت مادر محروم است.
اين مادر نوجوان با تأسف و تأثر مي‌گويد: من با اين حاملگي نامشروع براي تمام عمر دخترم را از نعمت پدر محروم کردم و بايد تسلي بخش اندوه فراوان اين طفل باشم.
5ـ روسپيگري: پديدة شوم روسپي گري به ويژه در بين دختران جواني که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده­اند، در جوامع غربي شايع است، زيرا فرزندان ناخواسته، فرصت‌هاي اشتغال و تحصيل را از مادران گرفته، آنان ناچارند براي تأمين هزينه‌هاي زندگي و رهايي از فقر، به هر کاري رو آورند.
6ـ گسترش بيماري‌هاي مقاربتي: روابط آزاد دختر و پسر، در نتيجه روابط آزاد جنسي، سکوي پرش روسپي گري و افزايش بيماري‌هاي عفوني و مقاربتي است. در اين باره کافي است بدانيد که: در هر 13 ثانيه يک نفر در آمريکا به ويروس مهلک بيماري ايدز مبتلا مي‌شود. قربانيان اين ويروس که عمدتاً از طريق بي بندو باري جنسي مبتلا مي‌شوند، از اين بيماري عفوني هلاک مي‌گردند.
آنچه ذکر شد، اشاره به برخي پيامدهاي روابط آزاد دختر و پسر پيش از ازدواج است. عوارض ديگري چون جنون،‌عقده‌هاي رواني، تزايد جنايت و آدم کشي از ديگر نتايج آن روابط است.
خوب است به نتايج تحقيقي مسئله مورد نظر در ايران نيز توجه نماييد: http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=71474
به اين ترتيب روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌هاي التذاذي آنان را که منشأ براي روابط بعدي مي‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
آمار و نقل قول‌ها عمدتاً از کتاب مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان، ‌تدوين دفتر مطالعات و تحقيقات زنان از صفحة 60 تا 72 برداشت شده است. در اين موضوع مي‌توانيد کتاب‌هاي زير را مطالعه کنيد:
1ـ جامعه شناسي خانواده،‌از دکتر شهلا اعزازي.
2ـ سيماي زن در جهان ـ امريکا، از مرکز امور مشارکت زنان رياست جمهوري.
3ـ درّ و صدف، از محمد شجاعي، انتشارات محيي، شهرري.

باسلام حدود 10 سال كاري انجام ميدادم كه اكنون فكر ميكنم كه خود ارضايي يا استمنا بوده است با توجه به اينكه نميدانستم اين كار حرام بوده است واگر غسلي بر من واجب شده و با همان حال به انجام واجبات پرداخته ام وظيفه ي اعمال گذشته ام چيست؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز2
استمنا آن است که انسان با خود کاري کند که مني از وي خارج شود. استمنا حرام است و ضرر هاي زياد دارد . کسي که استمنا کرده واجب است توبه کند و ديگر تکرار نکند.
اگريقين صد درصد داري که بر اثر کاري که کرده اي به اوج لذت رسيده و در آن حال از شما مايعي خارج شده است و بعد از آن غسل جنابت نکرده و نماز و روزه انجام داده اي، نماز هايت را بايد قضا کني .چنانچه نمي دانستي با اين کار جنب مي شوي و غسل لازم دارد، روزه ها قضا ندارد. البته اگر غسل حيض يا غسل جمعه يا هر غسل واجب يا مستحب ديگري کرده اي، نماز و روزه اي که بعد از آن غسل, انجام داده اي، قضا ندارد،چون به نظر آيت الله مکارم با هر غسل واجب يا مستحب مي شود نماز خواند و روزه گرفت.(1)
اگر يقين به جنب شدن نداري، نماز ها و روزه ها قضا ندارد. زن معمولا يقين به جنابت بر اثر دستکاري با خود پيدا نمي کند .
زن با دو چيز جنب مي شود و هرگاه جنب شود، بايد غسل جنابت کند:
1 - داخل شدن آلت تناسلي مرد به جلو يا عقب زن که اگر به اندازه ختنه گاه يا بيش تر داخل شود، زن و مرد هردو جنب مي شوند، گرچه مني خارج نشود.
2-بيرون آمدن مني.
اگر زن بر اثر تحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج لذت و شهوت جنسي برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود ،جنب مي شود. اگر به اوج لذت نرسد و مايع خارج شود و يا به اوج لذت برسد ،ولي مايعي خارج نشود و يا شک کند که مايعي خارج شد يا نه ،جنب نمي شود . غسل لازم نيست.
زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند جنب مي شود . اگر يقين پيدا نکند جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و در آن حال رطوبتي از او خارج مي شود چون به اوج شهوت نرسيده جنب نمي شود . رطوبت خارج شده هم پاک است . وضو و غسل را باطل نمي کند.
اوج لذت و شهوت به حالتي گفته مي شود. که در آن حال معمولا انسان از خود بي خود مي شود و لذت زيادي مي برد و مني بيرون مي ريزد. بعد از تمام شدن آن حال انسان احساس تخليه شدن و ارضا مي کند . حالت شهوتش تمام مي شود و بدنش سست مي شود . حالت تحريک آميزي که قبل از تخليه شدن داشت ،ديگر آن حالت را ندارد. مثل اين که انسان گرسنه دلش غذا مي خواهد، ولي وقتي غذا خورد و سير شد، ديگر ميل به غذا ندارد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي,توضيح المسائل ,م 401واحکام بانوان ،س257و271.

سلام من معلم هستم واز برگه های امتحانی بچه ها قسمت سفید شان را که مطلبی در ان ننوشته بودن جدا می کردم و برگه اصلی سوال و جواب را به بچه ها می دادم برای اینکه اصراف نشه از برگه های سفید مازاد بچه ها که از برگه امتحانیشان جدا کرده بودم به عنوان چرک نویس برای خودم استفاده میکنم ایا اشکال شرعی ندارد اگر اشکال دارد الان که بچه ها را نمی توانم پیدا کنم باید چکار کنم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر بچه ها و پدران شان راضي بوده اند اشکالي ندارد يا اگر از آن مقدار برگه اعراض کرده اند، اشکال ندارد، ولي اگر اين طور نبوده ،درصورتي که برگه را بچه ها خودشان خريده بودند و کاغذ پاره شده ارزش مالي داشته ، بايد از آنان حلاليت بطلبيد . اگر دسترسي نداريد، بابت آن ها به مقدار ارزش کاغذ ها به نيت صاحبان آن ها به فقيري که سيد نباشد، به عنوان رد مظالم صدقه بدهيد .(1)

پى‏نوشت‏:
1 ، سوال از دفتر آيت الله خامنه اي ؛ به شماره 02517742227

اگر در وضو و غسل گرفتن دچار شک شویم چه باید کرد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر در کارهاي وضو وغسل زياد شک مي کني بايد به شک خود اعتنا نکني و بايد بنا بگذاري که وضويت صحيح است.(1) و اگر در کار خاصي از وضو يا غسل زياد شک مي کني باز بايد اعتنا نکني و اگر زياد شک نمي کني بلکه گاهي شک در بعضي از کارهاي وضو يا غسل پيش مي آيد كه لازم است مورد آن را معين نمايد، تا پاسخ داده شود.
پي نوشت:
1. آيت الله فاضل لنکراني توضيح المسائل م 304.

سلام من و آقا پسری به هم علاقه مندیم.اما بعلت تصادفی که در راه آمدن به خواستگاری من برای ایشون پیش آمد و یک سری مشکلات نتوانستند آن موقع به خواستگاری بیایند.ایشون در شهر دیگری زندگی میکنند و ما فقط از طریق تماس تلفنی با هم در ارتباطیم.تا بهبود ایشون و آماده شدن شرایط برای آمدنشون مدتی زمان لازم هست.چون ما نمیخواستیم صحبت کردنمون در این مدت گناه داشته باشه صیغه موقتی بینمون خوندیم اما چون خانواده اطلاع ندارن من نتونستم از پدرم اجازه بگیرم .میخوام بدونم این صیغه بدون اجازه پدرم درسته و آیا ما الآن محرم هستیم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به نظر آيت الله خامنه اي عقد شما درست نيست و محرم نيستيد، چون بنا به احتياط واجب اجازه پدر تو در صحيح بودن ازدواج شما شرط است.(1)
البته در موردي كه احتياط واجب باشد، مي توانيد به فتواي مرجع ديگر مراجعه نماييد، اما چون قبلآً اين كار را نكرديد، عقد فعلي شما صحيح نيست.
پي نوشت:
1. سوال تلفني (02517746666)از دفتر آيت الله خامنه­اي.

سلام !! ميخوام جواب شبهات يكنفر رو بدم نميتونم!! اين شخص ميگه چون از دين استفاده ي ابزاري ميشه پس دين بده !! ميگه چرا توي دين اسلام و قرآن اومده كه بايد كفار رو بكشيد؟ ميگه چرا بايد به انسان جواز كشتن داده بشه؟ ميگه چرا يهودي و مسيحي نميتونن وارد مسجد بشن و نجس خونده ميشن؟ ميگه چرا پيامبر ميتونست كلي زن بگيره؟

پرسش 1:
شبهه شرح :
مي خوام جواب شبهات يك نفر رو بدم نمي تونم! مي گه چون از دين استفاده ي ابزاري مي شه پس دين بده !!
1- مي گه چرا توي دين اسلام و قرآن اومده كه بايد كفار رو بكشيد؟ مي گه چرا بايد به انسان جواز كشتن داده بشه؟

پاسخ:

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
اولا استفاده ابزاري از دين بسيار محدود است . هر کس از دين استفاده ابزاري نمي‌کند يا نمي‌تواند.
ثانيا استفاده ابزاري از دين ‌دليل بر سوء رفتار و بدي استفاده‌گر است و نه نشانه بدي دين؛ اگرکسي از نور آفتاب و روشنايي روز سوء استفاده کرد و کارهاي خلافي در پرتوي نور آفتاب انجام داد، يا از آب که مايه حيات همه جانداران است استفاده‌هاي بد نمود و باعث مسموميت مردم يك شهر شد و يا از علم و دانش‌هاي گوناگون استفاده‌هاي نادرست و غير عاقلانه نمود ،هيچ کدام از اين امور و مانند آن دليل بر بدي نور آفتاب، آب، علم و مانند آن نخواهد بود ،بلکه نشانه بد بودن افراد استفاده كننده است.
اصولا هيچ چيز ارزشمند و سودمندي نيست مگر آن كه از آن نكته مثبت استفاده هاي گوناگون منفي و مخرب هم شده يا ممكن است كه بشود ، چنان كه مرگ بارترين سلاح هاي بشر و بدترين جنايت هايي كه در جهان صورت مي گيرد، ناشي از پيشرفت علوم و شناخت جزييات بيش تر تاثيرات مواد طبيعي و عالم ماده است ، اما در عين حال نمي توان عالم را از منافع اين علوم و پيشرفت ها به دليل سوء استفاده ها محروم نمود و حقيقت اسلام يا هر ديني ديگري نيز همين است .
از اين رو گفته شده:
اسلام به ذات خود ندارد عيبي هر چه عيب كه هست در مسلماني ماست.
اسلام و قرآن و پيامبر اسلام، دين محبت، مهرباني، رحمت و بخشايش است . هرگز دستور کشتن انساني را به دليل کفر نداده است بلکه آنچه درباره قتل کفار آمده، مربوط به افراد معاند است ،چون آن ها مثل علف هرزند که جلو رشد و شکوفايي گل‌هاي هدايت را مي‌گيرند . اگر قابل هدايت و اصلاح نبودند و در مقابل دين خدا شمشير کشيدند، بايد شر آنان دفع گردد. وگرنه اسلام هرگز کسي را به دليل کفر و عدم التزام به اسلام نمي‌کشد، حتي مسلمانان و حاکم اسلامي را موظف به حفظ حيثيت، اموال، و آبروي و جان آنان کرده ، سخن امير مومنان که بعد از پيامبر اسلام (ص) بزرگ ترين سخنگوي قرآن است، شنيدني و آموزنده است :
لقد بلغني ان الرجل منهم کان يدخل علي المراه المسلمه، و الاخري المعاهده فينترع ... و قلبها و قلائدها و رعشها ما تمتنع منه الا بالاستراع و الاسترحام... فلو ان امر مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندي جديدا؛ (1)
به من خبر رسيده که مردي از لشکر شام به خانه زني مسلمان و غير مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده ،وارد شده ، خلخال و دست بند و گردن بند و گوشواره‌ها را به غارت برده، در حالي که هيچ وسيله‌اي براي دفاع جز گريه و التماس کردن نداشته‌. اگر براي اين حادثه تلخ، مسلماني از روي تاسف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است.

پي‌نوشت:
1- نهج البلاغه، خطبه 27.
پرسش 2:
2-مي گه چرا يهودي و مسيحي نمي تونن وارد مسجد بشن و نجس خونده مي شن؟

پاسخ:
به نظر آيت الله خامنه اي يهودي و مسيحي پاک اند .
اگر با احترام مسجد منافات نداشته باشد ،جلو گيري از ورود آنان به مسجد لازم نيست.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتائات، س 313.
پرسش 3:
3-مي گه چرا پيامبر مي تونست كلي زن بگيره؟
پاسخ:
در آغاز بيان دو نكته ضروري است.
اوّل: نگاهي كوتاه به فرهنگ ازدواج در جزيره العرب در زمان پيامبر(ص):
1ـ عرب هاي جاهلي نسبت به دختر،بلكه جنس زن بي علاقه بودند، چون در محيطي كه دائم مردم با هم به جنگ و خونريزي مشغول بودند و هر كس هر قدر كه مي توانست، به ديگران ظلم روا مي داشت، خوف داشتند كه در جنگ،دختران اسير شوند و باعث ننگ آن طايفه گردند، نيز به جهت وضع بد اقتصادي و اين كه دختران به فحشا رو آورند و ... به دختر علاقه اي نداشتند، بلكه دختر داري را ضد ارزش مي شمردند و به زنده به گور كردن دختران رو آوردند.
2ـ چون جنگ و خونريزي در آن محيط امري متداول بود، و عرب جاهلي با اندك بهانه اي يك ديگر را مي كشتند، حاصل به هم خوردن تعادل جمعيتي بود و نسبت زنان به مردان افزايش چشمگيري پيدا مي كرد (چون مردان به جنگ اقدام مي كردند، نه زنان و كشته ها از مردان بود) كه گزينة «چند زن داشتن» را براي رهايي از مشكل عدم تعادل جمعيتي پذيرفتند. اين مشكل در اكثر نقاط از جمله در ايران هم وجود داشت، ليكن در عربستان بيش تر بود.
3ـ در آن وضع ناگوار اقتصادي، زن گرفتن از يك خانواده و قبيله نوعي كمك به آنان محسوب مي شد، به همين جهت مشركان قريش به دامادهاي پيامبر فشار وارد مي كردند كه دختران پيامبر را طلاق دهند تا بر مشكلات پيامبر افزوده شود.
4ـ در محيطي كه نا امني و جنگ و خونريزي آسايش را از همگان ربوده بود، ازدواج از مهم ترين عامل بازدارندة از جنگ به شمار مي آمد.
5ـ در آن وضع زن بيوه اگر شوهر نمي كرد، خوشايند نبود، بلكه زشت شمرده مي شد. به مجرد آن كه شوهر مي مرد، يا از وي طلاق مي گرفت و عدّه وفات يا طلاق سپري مي شد، شوهري ديگر گزينش مي شد، مانند «اسماء بنت عميس» كه اوّل همسر جعفر بن ابي طالب شد، بعد از شهادتش به عقد ابوبكر در آمد و بعد از درگذشت ابوبكر همسر امام علي(ع) شد. اين شيوه در آن فرهنگ متداول بود.
نكتة دوم: نگاهي گذرا به ازدواج پيامبر .
1ـ پيامبر در 25 سالگي با حضرت خديجه كه چهل سالش بود و قبلاً يك يا دوبار شوهر كرده بود و با مرگ شوهر بيوه شده بود، ازدواج نمود، و به مدت بيست و پنج يا بيست و هشت سال با وي زندگي كرد و همسر ديگري نگرفت.
2ـ همةهمسران پيامبر(جز عايشه) بيوه بودند. آنان پيش از آن كه به همسري پيامبر در آيند، يك يا دوبار ازدواج كرده بود و بعد از درگذشت و يا شهادت همسر و انقضاي عدّه به عقد پيامبر در آمدند.
3ـ عمدةازدواج هاي پيامبر در شرايط سخت و دشوار جنگي صورت گرفته بود، مانند شكست مسلمانان در جنگ اُحد كه وضع مسلمانان بسيار ناراحت كننده بود.
4ـ پيامبر از قبايل مهم عرب مانند تيم، عدي، بني اميه، نيز يهوديان مدينه همسر انتخاب كرد، ولي از قبايل انصار زن نگرفت.
دقت در اين امور به ما مي فهماند كه ازدواج هاي پيامبر نه در پي ارضاي خواهش هاي نفساني، بلكه در جهت اهداف عالي بود كه ذيلاً بيان مي شود.
بي شك پيامبر در ازدواج هاي متعدد دنبال خوشگذراني ها نبود، چون:
اوّلاً: اگر چنين بود، مي بايست در سنين جواني به اين امر مبادرت مي كرد، نه در سنين پيري و آن هم در شرايط سخت و دشوار.
دوم: اگر خوشگذراني انگيزة حضرت بود، مي بايست جهت گيري هايش در گزينش همسر، اين ادعا را اثبات كند. حضرت دنبال زنان زيبا و جذّاب از جهت امور جنسي و جواني نبود، حتي به خواستگاري برخي از زنان مانند «ام سلمه» رفت و او تعجب نمود دراين سن و سال كه كسي حاضر نمي شود با او ازدواج كند، چرا پيامبر دنبال زنان جوان نمي رود و به خواستگاري او كسي را فرستاده است.
سوم: آناني كه با انگيزة كاميابي جنسي به ازدواج هاي متعدد رو مي آورند،ماهيت زندگي آنان به گونه اي ديگر است. آنان به زرق و برق ظاهري زندگي، لباس و زينت زنان و رفاه و خوشگذراني رو مي آورند؛ درحالي كه سيره و زندگي پيامبر خلاف اين را نشان مي دهد. پيامبر در برابر خواست همسران خويش در مورد زرق و برق زندگي، آنان را مخيّر كرد كه يا همين ساده زيستي را برگزينند و به عنوان همسر پيامبر باقي بمانند و يا از حضرت طلاق بگيرند و بروند دنبال زرق و برق زندگي.
علامة طباطبايي در اين باره مي نويسد: داستان تعدّد زوجات پيامبر را نمي توان بر زن دوستي و شيفتگي آن حضرت نسبت به جنس زن حمل نمود، چه آن كه برنامه ازدواج حضرت در آغاز زندگي كه تنها به خديجه اكتفا نمود و هم چنين در پايان زندگي كه اصولاً ازدواج بر او حرام شد، منافات با بهتان زندوستي حضرت دارد. (1)
چهار: دو تن از زنان پيامبر كنيز بودند. اگر هدف پيامبر از ازدواج لذت بردن از آنان بود،اين دو چون كه كنيز بودند، بدون ازدواج، پيامبر مي توانست از آنان بهره مند شود. با اين تحليل ازدواج بي فايده بود.
بنابراين اهداف و حكمت هاي ازدواج پيامبر را مي بايست در اهداف بلند و ارزشي جستجو نمود كه مهم ترين آن بدين شرح است:
1ـ هدف سياسي ـ تبليغي:
يكي از اهداف ازدواج هاي پيامبر هدف سياسي - تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي واجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي وسياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكني هاي آنان وحفظ سياست داخلي و ايجاد زمينة مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد.
در راستاي اين اهداف پيامبر با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با ام حبيبه دختر ابوسفيان از قبيلة نامدار بنياميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بنياسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود،(2) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر دشمن بودند، مانند بني اميه و بني اسرائيل،ازدواج نمود. امّا با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي شد و آنان نسبت به پيامبر دشمني نداشتند، ازدواج نكرد.
«گيورگيو» نويسندة مسيحي مي نويسد: محمد ام حبيبه را به ازدواج خود در آورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بكاهد. در نتيجه پيامبر با خاندان بني اميه و هند زن ابوسفيان وساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و امحبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده هاي مكه شد.(3)
2ـ هدف تربيتي: پيامبر حمايت از محرومان و واماندگان را جزء آيين نجات بخش خويش قرار داد. قرآن مردم را به حمايت از واماندگان و محرومان و ايتام فرا مي خواند. پيامبر در مناسبت هاي مختلف مردم را به اين كارخداپسندانه تشويق نمود، و در عمل براي مردان بيچاره و وامانده در كنار مسجد «صفه» را بنا نهاد و حدود هشتاد نفر از آنان را در آن جا سكني داد.
اين حمايت عملي و صفه نشيني مربوط به مردان بود، اما دربارة زنان با توجه به موقعيت آنان، اين گونه راه حل براي رهايي آنان از مشكلات پسنديده نبود، بلكه رسول خدا براي زنان راه حل ديگري را در نظر گرفت. حضرت از فرهنگ مردم و راه حل چند همسر داري كه بازتاب شرايط اجتماعي بود، بهره جست . مردان مسلمان را تشويق نمود كه زنان بي سرپرست و يتيم دار را به تناسب حال شان، با پيوند زناشويي به خانه هاي خويش راه بدهند، تا آنان و يتيمان شان از رنج بي سرپرستي و تنهايي و فقر مالي و عقده هاي رواني رهايي يابند؛ خود نيز در عمل به اين كار تن داد تا مسلمانان در عمل تشويق شوند و در مسير رفع محروميت واماندگان قدم بردارند.
پيامبر با زنان بيوه ازدواج نمود و آنان را به همراه فرزندان يتيم شان به خانة خويش راه داد،تا هم خودش به قدر توان در زدودن مشكلات گام برداشته باشد و هم الگوي خوبي براي مردم در اين امر باشد.
3ـ هدف رهايي كنيزان:
اسلام با برنامه ريزي دقيق و مرحله به مرحله در جهت آزادي اسيران گام برداشت. رسول خدا از شيوه هاي خوب و متعدد براي آزادي اسيران بهره جست كه ازدواج از جملة آن ها است. جويريه و صفيه كنيز بودند. پيامبر اين دو را آزاد كرد و سپس با آن دو ازدواج نمود، تا بدين وسيله به مسلمانان بياموزد كه مي شود با كنيز ازدواج نمود. اوّل او را آزاد نمود و سپس شريك زندگي قرار داد. در ازدواج پيامبر با جويريه بسياري از كنيزان آزاد شدند.
جويريه در غزوه بني مصطلق اسير شده بود و در سهم غنيمتي رسول خدا قرار گرفت. حضرت وي را آزاد كرد و سپس با وي ازدواج نمود. كار حضرت براي يارانش الگوي خوبي شد و تمامي اسيران غزوه بني مصطلق كه حدود دويست تن بودند،آزاد شدند.
«گيورگيو» دانشمند مسيحي مي نويسد: محمد با جويريه ازدواج كرد. يارانش اين عمل را نپسنديدند و آن را با تعجب مي نگريستند. فرداي آن روز كم كم اسيران خود را آزاد كردند، چون كه نمي توانستند بپذيرند كه بستگان همسر پيامبر بردة آنان باشند.(4)
4ـ نجات زن و جلوگيري از غلتيدن وي در دامن بستگان مشرك و كافر:
برخي از زناني كه مسلمان شده بودند و به جهت مرگ، شهادت و يا ارتداد شوهر، بي سرپرست مي شدند و زندگي بر آنان بسيار مشكل بود و در وضع بسيار آشفته اي به سر مي بردند، همانند ام حبيبه، دختر ابوسفيان كه همراه شوهرش به حبشه هجرت كرد و در آن جا بي سرپرست شد. نه مي توانست در آن جا بماند و نه به مكه نزد پدرش برگردد.
پيامبر وقتي كه از مشكل وي با خبر شد، پيكي براي نجاشي پادشاه حبشه فرستاد و از او خواست تا ام حبيبه را به عقد پيامبر در آورد. اين ازدواج باعث شد كه وي از بي سرپرستي نجات پيدا كند و به دامن بستگان مشرك خويش نغلتد.
5ـطرد سنت غلط و جاهلي:
در اسلام «پسرخوانده» حكم پسر واقعي را ندارد و زن پسر خوانده بر مرد مَحْرَم نيست. در حالي كه در جاهليت احكام پسر واقعي را بر پسر خوانده سرايت مي دادند، از آن جمله زن پسر خوانده بر پدر خوانده محرم بود. اسلام اين حكم را باطل نمود.(5) پيامبر به دستور خدا با «زينب بنت حجش» كه همسر مطلقه زيدبن حارثه، پسرخواندة پيامبر بود، ازدواج نمود، تا حكم جاهلي را در عمل باطل كند و مردم پذيراي نقض حكم جاهلي باشند.(6)
اگر اين ازدواج صورت نمي گرفت، ممكن بود زيد بن حارثه، يا پسرش اسامه بن زيد، بعد از رحلت پيامبر به عنوان پسر و وارث پيامبر مطرح مي شد و مسير امامت و وراثت خاندان پيامبر دگرگون مي شد.
افزون بر اين امور ازدواج هاي پيامبر از اهداف و حكمت هاي ديگري برخوردار بود كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آن ها خودداري مي شود.

پي نوشت ها :
1 . سيد محمد حسين طباطبايي، فرازهايي از اسلام، ص 174.
2 . مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
3 . محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت، ص 207.
4 . همان، ص 181.
5 . احزاب (33) آية 4.
6 . همان، آية 37.

به نام خدا جند روز پیش پسری به موبایل برادرم تلفن کرد.ازآنجایی که نیمه شب بود می دونستم که مزاحمه.اما اون گفت که فقط خوابش نمی بره و قصدش مزاحمت نیست و می خواد فقط اس ام اس بازی کنه.منم قبول کردم.ما باهم فقط از طریق پیامک رابطه داشتیم.اون پسر خیلی خوبی بود و چون شهرهای ما متفاوت بود ما فقط درمورد شهرهامون و علاقیاتمون حرف می زدیم. حالا این رابطه تموم شده ولی می خواستم بدونم من با این کارا گناهی مرتکب شدم یا نه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
اصل صحبت کردن و ارتباط عادي زن و مرد اشکال ندارد.
اما با توجه به اين که اين گونه ارتباط ها غالباً منشا مفاسدي مي شود، جايز نيست. (1)

خواهر گرامي ! در اين عصر و زمانه به هيچ کس نمي توان اطمينان کامل داشت، چرا كه خيلي ها از احساسات پاک دختراني مثل شما سوء استفاده مي کنند. با حرف ها و وعده هايي سعي در به تور انداختن دختران پاک طينت مي کنند . هدف شان فقط ارضاي غريزه جنسي شان است. اين ها واقعيت ها و تجربه هاي هزاران نامه از جوانان(دختر و پسر) سراسر کشور است که با ما مکاتبه کرده اند . از ارتباط خود ابراز ناراحتي و پشيماني کرده اند. ولي موقعي با ما مکاتبه کرده اند که کاري از دست ما نمي آمد! بنابراين نگذاريد اين تجربه تلخ ديگران که جز پشيماني سودي نخواهد داشت، در مورد شما نيز صدق کند.
بايد از خود بپرسيد هدف تان از ارتباط چي بوده؟! وقتي گوشي را بر داشتيد و .. چرا به حرف ها ادامه داديد ؟ آيا قصد تان شناسايي و ازدواج با ايشان بود ؟ آيا ايشان هم قصد ازدواج داشتند ؟! اگر به قصد ازدواج بود ،آيا شرايط و موقعيت ازدواج را داريد و آيا او هم موقعيت ازدواج را دارند يا مي خواهند چند صباحي با احساسات پاك شما بازي کند؟! اگر هر دو در موقعيت ازدواج باشيد و شرايط ازدواج هم فراهم باشد، آيا اين ازدواج به نفع شماست؟!آيا با پيدا کردن همسري از اين طريق مي توانيد ازدواج موفقي داشته باشيد؟!
واقعيت اين است که اولا- براي دختر چيزي خطرناک‌تر از وابستگي عاطفي نيست. متأسفانه بسياري از دختران به دليل صافي و صداقت شان زود وابستگي عاطفي پيدا مي کنند و اسير دام هاي فريب پسران يا مردان روبه صفتي مي شوند که اسير تمايلات جنسي و هواي نفس شيطاني خود هستند . اما آنان در آغاز ارتباط شان با شما دختران ، هيچ گاه از نياز جنسي و هوس و شهوت خود حرف نمي زنند .آنان خوب مي دانند که با چه لحن و آهنگ صدايي و چگونه وارد شوند و چه بايد بگويند تا بتوانند نظر شما دختران را به خود جلب کنند و از احساسات و عواطف پاک تان به نفع اميال خويش بهره برداري کنند .
در اين بازي فريب ، طرف شما که يک فرد کاملاً حرفه‌اي است تلاشش اين بود که وانمود کند « خوابش نمي برد و تنها است » و شما نيز ....
ارتباط يا عشق مجازي شما چيزي جز يک رفتار وسواس‌گونه نيست. وسواس شيطاني که شما را به بهانه‌هاي آرامش کاذب ، تشويق مي‌نمايد. بدانيد کساني که سرمايه اصيل عفت ، نجابت ، پاکدامني و انسانيت خود را از دست مي دهند و به دختران هرزه و آلوده دامن و بي عفت شهرت پيدا مي کنند ،نه اين گونه به دنيا آمدند و نه شيطان يکباره آنان را به آن سو کشاند، بلکه در آغاز با شک و ترديد ، سپس با توجيه اين که اين يک کار عادي و معمولي بلکه خدا پسندانه است ، قدم در جاي پاي شيطان گذاشتند . يواش يواش خطوط قرمز خدا را نا ديده گرفتند .
خواهر گرامي ! مي توانستيد فورا تلفن را قطع کنيد يا تنها با يک نه گفتن ساده بستر اين گناه را براي هميشه برچينيد . متأسفانه به بهانه يا بهانه‌هاي واهي از اين مهم طفره رفتيد. پس عزت نفس پايين خود را جدي بگيريد . با خواندن مطالبي در اين زمينه اين مهم را در خود ارتقا بخشيد.همواره خود را ارزشمندتر از آن بدانيد که طعمه جنسي يک مرد شهوتران باشيد. ارتقاي عزت نفس از طريق مطالعه و به کار بستن تکنيک‌هاي پرورش آن به شما کمک مي کند تا خود را ذليل محبت و عاطفه دزدان ناموس ندانيد.
ثانيا - اگر قصد ازدواج داشته باشيد ،روان شناسان به خاطر عوارض و آسيب هاي احتمالي ، اين راه را براي شناسايي و گزينش همسر سفارش نمي کنند. از جمله آسيب هايي که روان شناسان ذکر مي کنند عبارتند از؛
1- فقدان شناخت درست و واقع بينانه:
روح حاكم بر اين دوستي ها عشق ورزي كور است، نه خرد ورزي.اين نوع انتخاب كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي گيرد، به دليل عدم شناخت عميق و واقع بينانه، زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.
2-ايجاد جو بدبيني:
دختر و پسر نسبت به هم پس از ازدواج اعتماد نداشته و احتمال وجود رابطه اي ديگر را مي دهند.
3-افت تحصيلي يا ركود علمي:
به علت تمركز و توجه صرف به ديدارها و ملاقات حضوري و تلفني مانع بزرگي براي رشد و ترقي علمي ايجاد مي شود.
4-عدم استقبال از تشكيل خانواده:
اين گونه روابط و دوستي ها معمولِِا به انگيزه تفنن و سرگرمي شكل مي گيرد . در خلال آن از خود باوري و زود باوري دختران سوء استفاده مي شود. حس تنوع طلبي انسان از يك طرف و فقدان عامل بازدارنده درونيِ برخاسته از ايمان و اعتقاد قوي به خدا از طرف ديگر باعث مي شود برخي سراغ ازدواج و تشكيل خانواده نروند.
5-اضطراب،تشويش و احساس نگراني:
در دوستي هاي موجود بين دختران و پسران به علت مقاومت خانواده و جامعه در برابر اين مسئله، اين گونه دوستي ها با مخاطرات رواني گوناگون از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افكار ديگري چون احساس گناه و نگراني از تهديداتي كه توسط پسر براي فاش كردن روابطش با دختر صورت مي گيرد ، تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد.
6-محروميت از ازدواج پاك:
دختراني كه در پي اين روابط هستند ، معمولآ به جرم آلودگي به اين روابط شرايط ازدواج پاك را از دست مي دهند.
با توجه به مطالب فوق پيشنهاد ما اين است كه:
1- ارتباط خود را با ايشان قطع كنيد.
در صورت ادامه اين ارتباط ، اگر امروز از شما مي خواهد تلفني ارضايش كنيد، ولي مطمئن باشيد فردا از اين هم جلوتر خواهد رفت و ... .پس اگر از ما مشورت خواسته ايد، به نفع تان است كه اين ارتباط را قطع كنيد . اگر امروز قطع نكنيد، فردا خيلي دير است. چرا كه هر روز كه بگذرد ، وابستگي عاطفي بين شما زياد شده و قطع ارتباط براي تان سخت خواهد شد.
2- اگر در حال حاضر نياز ضروري به ازدواج نداريد، تا مدتي فكر و ذهن خود را از اين مسايل منصرف کنيد... تا فراهم شدن يك ازدواج موفق خود را به مطالعه ، ادامه تحصيل ، انجام کارهاي فني و حرفه اي و مانند آن سرگرم كنيد.
3- نگذاريد اين جو زدگي لجن اجتماعي و فرهنگ خود فروختگي که بربسياري از جوانان حاکم شده ، مبني بر انتخاب دوست (دختر يا پسر ) كه آن را نوعي افتخار براي خود تلقي مي كنند، بر شما حاكم شود.
پي نوشت :
1 آيت الله مکارم شيرازي ، استفتا آت ،ج3،س 683.

من 8 ماه پيش ازدواج كردم شوهرم تو اين 8 ماه بعد از نزديكي غسل نكرده اين موضوع خيلي عزابم ميده هر چي باهاش صحبت ميكنم فايده نداره خواهش مي كنم منو راهنمايي كنيد و گناه غسل نكردنو برام بنويسيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در پاسخ به سوال به دو نکته بايد توجه شود :
1- انسان جنب براي خواندن نماز و گرفتن روزه بايد غسل نمايد . در صورتي که بدون غسل نماز بخواند و يا روزه بگيرد ، نماز و روزه او باطل است .

2- در سنت هاي الهي اين گونه نيست كه شخصي به جهت گناه ديگري عقوبت شود ،به تصريح قرآن که مي فرمايد :
« ولا تزر وازره وزر اخري » (1) نتيجه اعمال انسان به طور مستقيم متوجه او خواهد بود. اوست كه بايد پاسخگوي اعمال خويش باشد و تبعات منفي آن را تحمل كند، زيرا ساختار عالم بر اساس نظام عليت و معلوليت است ،يعني هر چيز بر اساس علت‌هاي شناخته شده يا ناشناخته‌ تحقق مي يابد . محال است معلولي بدون علت پديد آيد ؛آتش مي‌سوزاند، آب سرد مي کند، ابر به بارش در مي‌آيد، ويروس بيماري مي‌آفريند و دارو درمان مي‌کند؛ همه اين حوادث بر اساس ضابطه معيني نظام عالم را تشکيل مي‌دهند. بنابراين معلولات عالم بر اساس نظام علت و معلول است که بر تمام عالم هستي و از جمله زندگي انسان ها حکمفرما است.
بنابراين همسر شما ، در صورتي گناهکار است که با ترک غسل ، نماز و روزه او باطل شود . در اين صورت
گناه او هيچ ارتباطي با شما ندارد.

پى‏نوشت‏:
1.اسراء (17) آيه 15 .

بوسه زدن به نا محرم با اس ام اس مشکل شرعی دارد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بوسه زدن به نا محرم با اس ام اس و تحريک شهوت خود و او حرام است.(1)
لطفاً‌در ارتباط هاي بعدي نام مرجع تقليد خود را ذكر نماييد.
پي نوشت:
1. سيد مسعود معصومي ،احکام روابط زن ومرد، ص 79.

صفحه‌ها