پرسش وپاسخ

با سلام

«اى على! بعد از ظهر با همسرت نزدیکى مکن؛ چرا که اگر در آن هنگام، میانتان فرزندى تقدیر شود، کژ چشم (لوچ ) خواهد بود و شیطان، از کژ چشمى انسان، شادمان مى شود. (البته جماع در عصر روز جمعه مناسب است، چنانکه در ادامه ذکر خواهد شد) در اوقات نامناسب جماع کردن به زمان "بعد از ظهر" اشاره شده. اینکه در این زمان جماع کردن مناسب نیست خواستم بدونم با توجه به اینکه اذان ظهر ساعت13:02 بوده بعد از ظهر دقیقاً از چه ساعتی می باشد؟ ممنون

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از آنجا كه دين اسلام، آئين زندگي است، براي همۀ جنبه هاي زندگي انسان برنامه هايي ارائه كرده است؛ از جمله در مورد آميزش و مسائل زناشويي آدابي بيان نموده كه رعايت آن، در بهداشت فردي و اجتماعي، روحي و جسمي زن و شوهر، بچه دار شدن و سالم بودن آن، ازدياد محبت و غيره تأثير دارد.
همانطور كه مي دانيد يكي از مهمترين اهداف ازدواج توليد نسل سالم و صالح است. تحقق چنين امري مستلزم رعايت يك سلسه اموري است كه در ذيل به آنها اشاره مي شود:
الف- مكان آميزش: بايد به دور از حضور ديگران حتي كودكان و نوزاداني كه بيدار هستند، باشد. پيامبر اسلام(ص) مي فرمايند: «اگر در اتاقي كه كودكي در آن بيدار است با همسر خود همبستر شويد (آميزش كنيد) موجب مي شود كه كودك روي رستگاري را به خود نبيند».(1)
ب- زمان آميزش: براي آميزش زماني در نظر گرفته شده است كه عدم رعايت آن مي تواند تأثيرات بدي را به دنبال داشته باشد. طبق بعضى از روايات، مجامعت و نزديكى با همسران در ايام و ساعاتى نامناسب است و اين روايات در كتاب هاى معتبره (حديثى و فقهى) شيعه موجود و در آنها حكمت و فلسفه اين دستورات تا حدودى تشريح شده است.(2)
- برخي از اين ايام و ساعات به قرار زير است:
1. جماع در شب و روزى كه ماه و خورشيد گرفته است. 2. هنگام غروب خورشيد. 3. هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب. 4. شب اول ماه غير از ماه رمضان. 5. در شب آخر ماه. 6. جماع بعد از احتلام در خواب. 7. جماع در جايى كه كودكى باشد كه به آنها نگاه كند يا سر و صداى آنها را بشنود، هر چند چيزى متوجه نشود. 8. نگاه كردن به فرج هنگام جماع. 9. جماع به صورت عريان. 10. جماع در زير آسمان (بدون هيچ پوشش). 11. جماع رو به قبله و پشت به قبله. 12. هنگامى كه شكم پر است.
- در روايات تأكيد زيادي دارد بر:
زمان آميزش: اهميت برخي از اين مباحث و كراهت هايي كه در روايات نقل شده است، حتي از نظر علوم روز هم ثابت شده است. اما نسبت به برخي هنوز اطلاعات پيدا نكرده و متوجه نكتۀ آن نشده است.
مثلاً پيامبر خدا(ص) در سفارش به امام على(ع) مي فرمايد:
اى على! در آغاز، ميان و پايان ماه با همسرت نزديكى مكن، كه ديوانگى، جذام و تباه ‏مغزى، بسيار زود به سراغ وى و فرزندش مى‏ آيد.
اى على! بعد از ظهر با همسرت نزديكى مكن؛ چرا كه اگر در آن هنگام، ميانتان فرزندى تقدير شود، كژْ چشم خواهد بود و شيطان، از كژْ چشمى انسان، شادمان مى‏ شود.
اى على! در شب عيد قربان با همسرت نزديكى مكن؛ زيرا اگر ميانتان فرزندى تقدير شود، شش انگشت يا چهار انگشت خواهد داشت.
اى على! در زير درختى ميوه ‏دِه با همسرت آميزش مكن؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود، جلاّد، قاتل يا عريف خواهد بود.
اى على! در زير نور خورشيد و تابش آن با همسرت نزديكى مكن، مگر اين كه پرده‏ اى آويخته باشى كه شما را مى‏ پوشاند؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود تا پايان عمر در تيره‏ بختى و تهى‏ دستى خواهد بود.
اى على! ميان اذان و اقامه با همسرت نزديكى مكن؛ زيرا اگر ميانتان فرزندى تقدير شود، به خونريزى علاقه‏ مند خواهد بود.
اى على! در نيمه شعبان با همسرت نزديكى مكن، زيرا اگر ميانتان فرزندى تقدير شود، بدْشگون خواهد بود و نشانى سياه بر چهره خواهد داشت.
اى على! با همسرت در آخرين روزهاى پاكى و در حالى كه تنها دو روز از او مانده باشد، نزديكى مكن؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود، عشّار يا ياورِ ستمگران خواهد بود و توده‏هايى از مردم به دست او به كام مرگ خواهند رفت.
اى على! چون روانه سفرى شدى، تا مسافت سه شبانه روز ره پيمودن، با همسرت نزديكى مكن؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود، يار هر ستمگرى خواهد بود كه بخواهد به تو ستمى برساند.
اى على! در نخستين ساعت شب، با همسرت نزديكى مكن؛ چرا كه اگر ميانتان فرزندى تقدير شود، اطمينانى نيست كه ساحر و از آنان كه دنيا را بر آخرت بر مى‏ گزيند، نباشد.(3)
- كلام پاياني:
بعد از ظهر نيم ساعت بعد از ظهر شرعي تا اندكي بعد از غروب آفتاب را گويند. سعي بر اين باشد كه براي انعقاد نطفه به اين زمان ها دقت شود، اما در صورتي كه اين اتفاق در اين اوقات افتاد، نبايد كاملاً مسأله را تمام شده دانست. با دادن صدقه و توكل بر خداي متعال از اين حالات خود را دور سازيد.

پي نوشت ها:
1. حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، مكتبة الاسلاميه، تهران. ج۲۰، ص۱۳2.
2. مجلسي، بحارالانوار، دار احياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق. ج ۱۰۳، ص ۲۸۱.
3. ر.ك: حلية المتقين، فصل چهارم از باب چهارم.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

وقتی به من میگن چرا حجاب می کنی چی بگم

در اين باره هيچ چيز بهتر و مناسب تر از بيان حقيقت نيست؛ به همين جهت ما نكاتي را در مورد فلسفه حجاب بيان مي كنيم كه مي تواند براي ارائه به ديگران نيز مفيد باشد:
قبل از هر چيز بايد توجه داشت كه «اصل حجاب» زنان در ميان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولاني دارد، گرچه نحوه بهره ‏گيري از حجاب، حدود و احكام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است.(1)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام بلكه دستور عمومي براي همه شرايع قبلي نيز بوده است و در اديان يهود و مسيحيت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است .
حجاب در شريعت موسي(ع):
«ويل دورانت» راجع به قوم يهود و قانون تلمود مي‌نويسد: «اگر زني به نقض قانون يهود مي‌پرداخت، مثلاً بي آن كه چيزي بر سر داشت، به ميان مردم مي‌رفت و يا در شارع عام نخ مي‌ريسيد يا با هر سخني از مردان درد دل مي‌كرد يا صدايش آن قدر بلند بود كه چون در خانه‏اش تكلّم مي‌كرد، همسايگانش مي‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد».(2)
از كتاب مقدس نيز بر مي‌آيد كه در عهد سليمان(ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت مي‌انداختند.(3) همين سنت در زمان ابراهيم(ع) رايج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحق «رِفْقه» ابتدا كه اسحق را ديد، برقع به صورت انداخت.(4)
حجاب در شريعت عيسي(ع):
آن چه از حجاب در شريعت موسي(ع) بيان شد، در شريعت حضرت عيسي(ع) نيز وجود دارد، چون عيسي گفت:«فكر نكنيد كه من آمده‏ام تا تورات و نوشته‏هاي پيامبران را منسوخ نمايم، بلكه آمده‏ام تا آن‏ها را به تحقق برسانم».(5)
زن‏ها در قرن‏هاي اوليه مسيحيت تنها با چادر مي‌توانستند در مراسم عبادي شركت كنند، زيرا گيسوان شان فريبنده به شمار مي‌رفت و مي‌گفتند حتي فرشتگان ممكن است در موقع اجراي نماز از ديدن آن‏ها حواس شان پرت شود!(6) «پاولوس» فرمان داد زنان بايد حجاب داشته و سر خود را بپوشاند.(7)
با آمدن اسلام، حكم حجاب كه در اديان ديگر نيز بوده، مورد تائيد و تاكيد قرار گرفته است.
اما براي روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذيل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ ديني:‏
بر اساس فرهنگ اسلامي، انسان موجودي است كه براي رسيدن به كمال و معنويت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسي و توجه به هر يك از آن‏ها در حدّ نياز طبيعي، سبب شكوفايي همه استعدادهاي انسان شده و او را به سوي كمال سوق داده است.
پوشش مناسب براي زن و مرد عامل مهمي در تعديل و تنظيم اين غريزه است.
2- توجه به ساختار فيزيولوژي انسان‏:
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏اي مستقيم با تفاوت‏هاي جسمي و روحي زن و مرد دارد.
در تحقيقات علمي در مورد فيزيولوژي و نيز روان‏شناسي زن و مرد ثابت شده كه مردان نسبت به محرّك‏هاي چشمي شهوت‏انگيز حساس‌ترند و چون تأثير حس بينايي زيادتر است و چشم از فاصله دور و ميدان وسيعي قادر به ديدن است، از سوي ديگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتي يكنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتي گسترده تحت تأثير محرّك‏هاي شهواني قرار مي‏گيرند. اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس‌ترند و به محرّك‏هاي حسي پاسخ مي‏دهند. حس لامسه بروز زيادي ندارد و فعاليتش محدود به تماس نزديك است.
از اين گذشته چون هورمون‏هاي جنسي زن به صورت دوره‏اي ترشح مي‏شوند و به طور متفاوت عمل مي‏كنند، تأثير محرّك‏هاي شهواني بر زن صورتي بسيار محدود دارد و نسبت به مردان بسيار كمتر است.
استاد مطهري زمينه وجوب پوشش زنان مي‌فرمايد: «اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شكار است و زن شكارچي، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچي. ميل زن به خود آرايي از حس شكارچي‏گري او ناشي مي‏شود.
در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس‏هاي بدن نما و آرايش‏هاي تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مي‏خواهد دلبري كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است».(8)
به عبارت ديگر: جاذبه و كشش جنسي و زيبايي خاص زنانه و تحريك پذيري جنس مردانه، يكي از علت‏هاي اين حكم است.
البته اين بدان معنا نيست كه مردان با هر وضعيتي و با هر نوع پوششي مي‌توانند درون جامعه ظاهر شوند، بلكه براي آنان نيز محدوديت در نظر گرفته شده، اما همان گونه كه بيان شد مقدار آن در حد پوشش زنان نيست.
با توجه به مطالب فوق مي‏توان گفت: حجاب در اسلام از يك مسئله كلّي و اساسي ريشه گرفته است. اسلام مي‏خواهد انواع التذاذهاي جنسي (چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر) به محيط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص يابد و اجتماع تنها براي كار و فعاليت باشد، بر خلاف سيستم غربي كه حضور در جامعه را با لذت جويي جنسي به هم مي‏آميزد و تعديل و تنظيم امور جنسي را به هم مي‏ريزد.
اسلام قائل به تفكيك ميان اين دو محيط است و براي تأمين اين هدف، پوشش و حجاب را توصيه نموده است، زيرا بي بند و باري در پوشش به معناي عدم ضابطه در تحريك غريزه و عدم محدوديت در رابطه جنسي است كه آثار شوم آن بر كسي پوشيده نيست.
3- آثار و فوايد رعايت حجاب و پوشش ديني‏:
1- بهداشت رواني اجتماع و كاهش هيجان‏ها و التهاب جنسي كه سبب كاهش عطش سيري ناپذيري شهوت است.
2- تحكيم روابط خانوادگي و برقراري صميميت كامل زوجين.
با رواج بي حجابي و جلوه گري زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعي محدوديت و پايان آزادي‏هاي خود تلقّي مي‏كنند و افراد متأهل هر روز در مقايسه‏اي خطرناك ميان آن چه دارند و ندارند، قرار مي‏گيرند. اين مقايسه‏ها، هوس را دامن زده و ريشه زندگي و پيوند خانواده را مي‏سوزاند.
3- استواري اجتماعي و استيفاي نيروي كار و فعاليت‏
دختر و پسري كه در محيط كار و دانشگاه تحريك شهواني شوند، از تمركز و كارآيي آن‏ها كاسته مي‏شود و حكومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نيروي فكري و كاري است.
4- بالارفتن ارزش واقعيت زن و جبران ضعف جسماني او
حيا، عفاف و حجاب زن مي‏تواند در نقش عاطفي او و تأثيرگذاري بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقويت تخيل و عشق در مرد است و حريم نگه داشتن يكي از وسائل مرموز براي حفظ مقام و موقعيت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب مي‌شود كه زنان تنها از نگاه جنسيتي و زيبائي جسمي نگريسته نشوند و اين مسئله موجب احياء حيثيت و حرمت زن و توجه بيشتر به شايستگي اخلاقي و روحي و استعداد‌هاي ديگر در وجود زنان مي‌شود.
اسلام حجاب را براي محدوديت و حبس زن نياورده، بلكه براي مصونيت او توصيه كرده است، زيرا اسلام راضي به حبس، ركود و سركوبي استعدادهاي زن نيست، بلكه با رعايت عفاف و حفظ حريم، اجازه حضور زن را داده، امّا از سوء استفاده شهواني و تجاري و استفاده ابزاري از زنان را منع كرده است.
در واقع حجاب موجب محدوديت، مردان هرزه مي‏باشد كه در صدد كام جويي‏هاي آزاد و بي حد و حصر هستند و مصونيت و حفظ شخصيت زنان از دست اين گروه از مردان منظور است.
در عين حال در اسلام براي مردان نيز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نيز آزادي بي حد و حصر در پوشش ندارند. از طرف ديگر آن ها را بر حفظ نگاه از نامحرم و كنترل شهوت در نگاه تكليف كرده است كه كنترل نگاه براي مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
در نتيجه وجود زيبايي و تحريك كنندگي در ساختار جسمي زنان از ضرورت هاي حيات بشري است ، اما همين امر در مجال نامناسب خود مي تواند از تهديدات جدي حيات سعادتمندانه بشري محسوب گردد در نتيجه ساختار حجاب عمال كنترل اين مفاسد و خطرات احتمالي است.
پي‌نوشت‌ها:
1. مجله پيام زن، ش 19، ص 69 - 71؛ ش 20، ص 80 - 83.
2. ويل دورانت، تاريخ و تمدن؛ انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1378 ش، ج 4، عصر ايمان.
3. كتاب مقدّس، عهد قديم، سفر نشيد الاناشيد،ترجمه وليم گلن، دار السلطنه لندن، 1856ميلادي، باب 5.
4. همان، سفر تكوين، باب 24.
5. همان، عهد جديد، انجيل متي، باب 20.
6. تاريخ تمدن، همان، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پيام زن، ش 20، ص 80 - 83.
7. جلال الدين آشتياني، تحقيق در دين مسيح، نشر نگارش تهران، 1379 ش، ص 286.
8. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374 ش، ج19، ص 436- 437.
موفق باشید.

من عاشق دخترداییم شدم ومی خواهم به اوبگویم که دوسش دارم ومی خواهم بدانم ایامنو دوست دارد یاحسی به من دارد ورابطه کلامی زیادی باهم داریم لطفاکمکم کنید ممنون

پرسشگرگرامي از نظر اسلام و روانشناسي دوستيهاي قبل از ازدواج آسيب هاي فراواني دارد، طبق تجارب باليني بسيار متراكم مركز ما كه از دانشگاهها و غير آن در طي ساليان طولاني جمع آوري شده، اينگونه دوستي ها عاقبت خوشي ندارد و ايجاد و ادامه ي اين چنين دوستي هايي كه خارج از چهار چوب هاي ديني و فرهنگي جامعه ي ما صورت مي گيرد، به نابساماني هاي روحي و رواني دو طرف و مخصوصا دختران كه روحيه اي عاطفي دارند، ميانجامد. بيشك ايجاد وادامه اين نوع ارتباط موجب وابستگي شديد طرفين به همديگر ميگردد. و زماني كه يكي از طرفين بخواهد اين رابطه را بخاطر ازدواج با شخص ديگري و يا به هر عنوان ديگري قطع كند ديگري دچار نابساماني روحي و رواني شديد مي گردد. شايد بگوييد: اگر دو طرف به قصد ازدواج با هم دوست شوند چي؟ در پاسخ بايد عرض كنم، اول اينكه اين استدال كه ما به قصد ازدواج با هم دوست مي شويم .واقع بينانه نيست. زيرا از زمان دوستي تا زمان ازدواج ممكن است دهها و صدها مانع براي ازدواج رخ نمايي كند كه يكي از آنها مخالف والدين و ديگري سير شدن طرفين از هم و غيره است زيرا طرفين در قبل از ازدواج كاملا همديگر را كشف مي نمايند و انگيزه اي براي دست يابي به هم ندارند. دوم اينكه بطوري كه روانشناسان قبل از ازدواج در كشورهاي غربي معتقدند كه هرگز دوست دختر و پسر نبايد باهم ازدواج كنند، زيرا دوستي يكي از انواع ارتباط است و ازدواج نيز يك نوع ديگري از آن كه هر كدام ويژگيها و قوانين خاص خود را دارد و اگر دو دوست با هم ازدواج كنند ويژگيها و قوانين دو نوع خاص از ارتباط با هم تداخل مي كند و موجب آسيب زائي و ناپايداري ازدواج مي گردد. سوّم اينكه بسياري از اين دوستي ها منجر به ازدواج نمي شود و فقط آسيب روحي و رواني براي طرفين بر جاي مي گذارد چهارم اينكه به فرض اين دوستي ها منجر به ازدواج شود اما « تنهاعشق هرگز كافي نيست». اين سخن پرفسورآرون تي بك است، او يكي از بزرگترين روانشناسان باليني جهان است كه در رابطه با مشاوره قبل از ازدواج كار تحقيقي بسياري انجام داده است.. ايشان در كتاب خود كه با همين نام منتشر شده، مي گويد كه بسياري از جوانا فقط با اكتفاء به كششهاي عاطفي و احساسي و عشق و علاقه ي غير منطقي و بدون سنجيدن آيتمهاي دخيل در يك ازدواج پايدار و موفق؛ اقدام به برقراي رابطه با جنس مخالف و ازدواج مي كنند، اما بعد از مدت كوتاهي كه كششهاي عاطفي و احساسي شان نسبت به هم افت پيدا مي كند تعارضات شخصيتي و ناهمكفي هاي اجتماعي، اقتصادي، و .... برجسته مي شود و زندگي مشتركشان را در معرض طوفانهاي سهمگيني قرار مي دهد. اين گونه ازدواجها اكثرا با جدايي و تلخكامي هاي بسيار زوجين و خانواده هاي اصلي آنها همراه است. لذا همانطور كه گفته شده عاقل آنست كه انديشه كند پايان را، بهتر است با چراغ عقل به وادي محبت وارد شويد تا بي گدار به آب نزده باشيد. اگر راهنمايي هايي در باره ملاكهاي دختر انتخابي خود و مشاوره قبل از ازدواج خواستيد حتما دوباره با ما تماس بگيريد. موضوع ديگري كه در اينگونه دوستي ها بايد مدّ نظر قرار گيرد اينست كه برخي از افرادي كه اقدام به يافتن دوست از جنس مخالف و يا موافق مي كنند داراي اختلال شخصيت هيستري يانيك هستند بدين معني كه اقدام به ايجاد دوستي با جنس مخالف و يا موافق مي نمايند و او را تا مرحله ي آخر وابستگي و دلبستگي مي كشانند و بعد از اينكه او را بخود وابسته كردند ناگهان او را رها مي كنند و اين برايشان بسيار لذت بخش است اما طرف مقابل در ميان انبوهي از آسيبهاي مختلف فرو مي غلتد و رهايي از آن هزينه هاي مادي و معنوي زيادي مي طلبد. بنابراين توصيه ي ما اينست كه با توجه به ويژگي هاي شخصيتي ايشان اين دوستي را قطع و در زماني كه قصد ازدواج داشتيد با معيارهايي كه در پاسخ پيشين تقديم شد اقدام به ازدواج نماييد تا پشيماني سراغتان نيايد.
با توجه به آنچه كه عرض شد توصيه كارشناسي ما اينست كه اگر در سن ازدواج هستيد و به بلوغهاي لازم رسيده ايد با رعايت فرآيند يك ازدواج درست كه در زير تقديم مي گردد اقدام به خواستگاري از ايشان نماييد و اگر هنوز فكر مي‌كنيد كه اندكي تا آن زمان باقي مانده است بهتر است بدون هيچ عكس العملي تا رسيدن زمان آن منتظر بمانيد.
پرسشگر گرامي؛ آرزوي هر جواني داشتن يك ازدواج كم ريسك، پايدار، آرامش بخش است در اين راستا درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته ازديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آنرا در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعه ي كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي و باورهاي ديني وسياسي و غيره كه در طي چندين جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد ميگويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- ودر حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد ايندو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد ميگويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب ميكند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد.
لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و بعد از آشنايي اجمالي با همديگر كه طي چندين جلسه و با حضور خانواده ها صورت مي پذيرد، در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد. اگر در تهران زندگي مي كنيد مي توانيد به كلينيك دكتر سيد جلال يونسي كه از اساتيد با تجربه مشاروه ي قبل از ازدواج و خانواده درماني هستند مراجعه نماييد. 02144015879
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به ازدواج با مورد انتخابي نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست، تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
موفق باشید.

فلسفه کامل حجاب چیست اینکه چرا باید حجاب داشته باشیم چرا خدا زیبایی میدهد بعد از ما میخواهد ان را بپوشانیم ایا همان مو را مرد ندارد چرا او نمی پو شاند لطفا جوابی منطقی دهید نه در حد اینکه برای جلوگیری از فساد وفحشا وحفظ ارزش زن است

فلسفه حجاب اتفاقا به دليل وجود زيبايي در زنان است و اگر اين زيبايي نبود پرهيز از خطراتي كه ممكن است به دنبال اين نعمت باشد معنا نداشت؛ اجازه دهيد ابتدا نگاهي كوتاه به فلسفه حجاب داشته باشيم:
قبل از هر چيز بايد توجه داشت كه «اصل حجاب» زنان در ميان اقوام و ملل مختلف مطرح بوده و سابقه طولاني دارد، گرچه نحوه بهره ‏گيري از حجاب، حدود و احكام آن بر حسب سنت و آداب جوامع متفاوت بوده است.(1)
در واقع حجاب نه دستوري خاص در شريعت اسلام بلكه دستور عمومي براي همه شرايع قبلي نيز بوده است و در اديان يهود و مسيحيت صراحتا به مسئله حجاب اشاره شده است.
حجاب در شريعت موسي(ع):
«ويل دورانت» راجع به قوم يهود و قانون تلمود مي‌نويسد: «اگر زني به نقض قانون يهود مي‌پرداخت، مثلاً بي آن كه چيزي بر سر داشت، به ميان مردم مي‌رفت و يا در شارع عام نخ مي‌ريسيد يا با هر سخني از مردان درد دل مي‌كرد يا صدايش آن قدر بلند بود كه چون در خانه‏اش تكلّم مي‌كرد، همسايگانش مي‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه او را طلاق دهد».(2)
از كتاب مقدس نيز بر مي‌آيد كه در عهد سليمان(ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، «بُرقَعْ» (روبند) به صورت مي‌انداختند.(3) همين سنت در زمان ابراهيم(ع) رايج بود و در متون تاريخي نقل شده نامزد اسحق «رِفْقه» ابتدا كه اسحق را ديد، برقع به صورت انداخت.(4)
حجاب در شريعت عيسي(ع):
آن چه از حجاب در شريعت موسي(ع) بيان شد، در شريعت حضرت عيسي(ع) نيز وجود دارد، چون عيسي گفت:«فكر نكنيد كه من آمده‏ام تا تورات و نوشته‏هاي پيامبران را منسوخ نمايم، بلكه آمده‏ام تا آن‏ها را به تحقق برسانم».(5)
زن‏ها در قرن‏هاي اوليه مسيحيت تنها با چادر مي‌توانستند در مراسم عبادي شركت كنند، زيرا گيسوان شان فريبنده به شمار مي‌رفت و مي‌گفتند حتي فرشتگان ممكن است در موقع اجراي نماز از ديدن آن‏ها حواس شان پرت شود!(6) «پاولوس» فرمان داد زنان بايد حجاب داشته و سر خود را بپوشاند.(7)
با آمدن اسلام، حكم حجاب كه در اديان ديگر نيز بوده، مورد تائيد و تاكيد قرار گرفته است.
اما براي روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذيل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ ديني:‏
بر اساس فرهنگ اسلامي، انسان موجودي است كه براي رسيدن به كمال و معنويت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسي و توجه به هر يك از آن‏ها در حدّ نياز طبيعي، سبب شكوفايي همه استعدادهاي انسان شده و او را به سوي كمال سوق داده است.
پوشش مناسب براي زن و مرد عامل مهمي در تعديل و تنظيم اين غريزه است.
2- توجه به ساختار فيزيولوژي انسان‏:
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏اي مستقيم با تفاوت‏هاي جسمي و روحي زن و مرد دارد.
در تحقيقات علمي در مورد فيزيولوژي و نيز روان‏شناسي زن و مرد ثابت شده كه مردان نسبت به محرّك‏هاي چشمي شهوت‏انگيز حساس‌ترند و چون تأثير حس بينايي زيادتر است و چشم از فاصله دور و ميدان وسيعي قادر به ديدن است، از سوي ديگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتي يكنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتي گسترده تحت تأثير محرّك‏هاي شهواني قرار مي‏گيرند. اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس‌ترند و به محرّك‏هاي حسي پاسخ مي‏دهند. حس لامسه بروز زيادي ندارد و فعاليتش محدود به تماس نزديك است.
از اين گذشته چون هورمون‏هاي جنسي زن به صورت دوره‏اي ترشح مي‏شوند و به طور متفاوت عمل مي‏كنند، تأثير محرّك‏هاي شهواني بر زن صورتي بسيار محدود دارد و نسبت به مردان بسيار كمتر است.
استاد مطهري زمينه وجوب پوشش زنان مي‌فرمايد: «اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شكار است و زن شكارچي، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچي. ميل زن به خود آرايي از حس شكارچي‏گري او ناشي مي‏شود.
در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس‏هاي بدن نما و آرايش‏هاي تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مي‏خواهد دلبري كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است».(8)
به عبارت ديگر: جاذبه و كشش جنسي و زيبايي خاص زنانه و تحريك پذيري جنس مردانه، يكي از علت‏هاي اين حكم است.
البته اين بدان معنا نيست كه مردان با هر وضعيتي و با هر نوع پوششي مي‌توانند درون جامعه ظاهر شوند، بلكه براي آنان نيز محدوديت در نظر گرفته شده، اما همان گونه كه بيان شد مقدار آن در حد پوشش زنان نيست.
با توجه به مطالب فوق مي‏توان گفت: حجاب در اسلام از يك مسئله كلّي و اساسي ريشه گرفته است. اسلام مي‏خواهد انواع التذاذهاي جنسي (چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر) به محيط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص يابد و اجتماع تنها براي كار و فعاليت باشد، بر خلاف سيستم غربي كه حضور در جامعه را با لذت جويي جنسي به هم مي‏آميزد و تعديل و تنظيم امور جنسي را به هم مي‏ريزد.
اسلام قائل به تفكيك ميان اين دو محيط است و براي تأمين اين هدف، پوشش و حجاب را توصيه نموده است، زيرا بي بند و باري در پوشش به معناي عدم ضابطه در تحريك غريزه و عدم محدوديت در رابطه جنسي است كه آثار شوم آن بر كسي پوشيده نيست.
3- آثار و فوايد رعايت حجاب و پوشش ديني‏:
1- بهداشت رواني اجتماع و كاهش هيجان‏ها و التهاب جنسي كه سبب كاهش عطش سيري ناپذيري شهوت است.
2- تحكيم روابط خانوادگي و برقراري صميميت كامل زوجين.
با رواج بي حجابي و جلوه گري زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعي محدوديت و پايان آزادي‏هاي خود تلقّي مي‏كنند و افراد متأهل هر روز در مقايسه‏اي خطرناك ميان آن چه دارند و ندارند، قرار مي‏گيرند. اين مقايسه‏ها، هوس را دامن زده و ريشه زندگي و پيوند خانواده را مي‏سوزاند.
3- استواري اجتماعي و استيفاي نيروي كار و فعاليت‏
دختر و پسري كه در محيط كار و دانشگاه تحريك شهواني شوند، از تمركز و كارآيي آن‏ها كاسته مي‏شود و حكومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نيروي فكري و كاري است.
4- بالارفتن ارزش واقعيت زن و جبران ضعف جسماني او
حيا، عفاف و حجاب زن مي‏تواند در نقش عاطفي او و تأثيرگذاري بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقويت تخيل و عشق در مرد است و حريم نگه داشتن يكي از وسائل مرموز براي حفظ مقام و موقعيت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب مي‌شود كه زنان تنها از نگاه جنسيتي و زيبائي جسمي نگريسته نشوند و اين مسئله موجب احياء حيثيت و حرمت زن و توجه بيشتر به شايستگي اخلاقي و روحي و استعداد‌هاي ديگر در وجود زنان مي‌شود.
اسلام حجاب را براي محدوديت و حبس زن نياورده، بلكه براي مصونيت او توصيه كرده است، زيرا اسلام راضي به حبس، ركود و سركوبي استعدادهاي زن نيست، بلكه با رعايت عفاف و حفظ حريم، اجازه حضور زن را داده، امّا از سوء استفاده شهواني و تجاري و استفاده ابزاري از زنان را منع كرده است.
در واقع حجاب موجب محدوديت، مردان هرزه مي‏باشد كه در صدد كام جويي‏هاي آزاد و بي حد و حصر هستند و مصونيت و حفظ شخصيت زنان از دست اين گروه از مردان منظور است.
در عين حال در اسلام براي مردان نيز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نيز آزادي بي حد و حصر در پوشش ندارند. از طرف ديگر آن ها را بر حفظ نگاه از نامحرم و كنترل شهوت در نگاه تكليف كرده است كه كنترل نگاه براي مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
در نتيجه وجود زيبايي و تحريك كنندگي در ساختار جسمي زنان از ضرورت هاي حيات بشري است، اما همين امر در مجال نامناسب خود مي تواند از تهديدات جدي حيات سعادتمندانه بشري محسوب گردد در نتيجه ساختار حجاب عمال كنترل اين مفاسد و خطرات احتمالي است .
پي‌نوشت‌ها:
1. مجله پيام زن، ش 19، ص 69 - 71؛ ش 20، ص 80 - 83.
2. ويل دورانت، تاريخ و تمدن؛ انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1378 ش، ج 4، عصر ايمان.
3. كتاب مقدّس، عهد قديم، سفر نشيد الاناشيد،ترجمه وليم گلن، دار السلطنه لندن، 1856ميلادي، باب 5.
4. همان، سفر تكوين، باب 24.
5. همان، عهد جديد، انجيل متي، باب 20.
6. تاريخ تمدن، همان، ج 9، ص 242، به نقل از مجله پيام زن، ش 20، ص 80 - 83.
7. جلال الدين آشتياني، تحقيق در دين مسيح، نشر نگارش تهران، 1379 ش، ص 286.
8. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374 ش، ج19، ص 436- 437.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام، می خواستم در مورد نحوه شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بدونم؟

پاسخ:
درباره شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نقل هاي فراواني جريان شهادت را بيان مي كنند. كه به چند حديث اشاره مي كنيم.
در كتاب اختصاص شيخ مفيد از عبدالله سنان از امام صادق (ع) روايت مي­ كند:
ابوبكر در رد فدك براي زهرا نامه نوشت. زهرا در حالي كه نوشته را در دست داشت، عمر در راه به او رسيد، گفت: دختر محمد! اين نوشته چيست؟ حضرت فرمود: اين نوشته اي است كه ابوبكر در رد فدك برايم نوشته است. عمر گفت: بده به من. زهرا(س) حاضر نشد نوشته را به او بدهد. در اين هنگام عمر لگدي به زهرا (س) كه فرزند پسري به نام محسن در شكم داشت، كوبيد. در اثر اين ضربه، زهرا (س) محسن را سقط كرد. سپس عمر او را سيلي زد. گويي هم اكنون به گوشواره هاي گوشش مي نگرم كه در اثر آن سيلي شكست. سپس نوشته را برداشت و پاره كرد. زهرا (س) به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت مريض بود تا شهيد شد. (1)
در حديث ديگري در همين كتاب ذكر شده كه امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد: عمر با جدّمان علي (ع) و فاطمه و امام حسن و امام حسين (ع) مبارزه كرد كه در نتيجه كارهايش منجر به شهادت آن ها شد. (2)
مفضل در حديثي از امام صادق(ع) نقل مي كند: براي بيعت با ابوبكر، عمر با حالتي خشم و غضب با خالد و قنفذ آمدند در خانه علي (ع) قنفذ دستش را وارد خانه كرد تا در را باز كند. عمر با تازيانه چنان به بازوي زهرا زد كه همچون بازوبند روي بازويش حلقه زد. لگدي به دركوبيد كه به شكم فاطمه (ع) خورد، در حالي که محسن شش ماهه را در شكم داشت. سقط شدن محسن و هجوم عمر، قنفذ و... چنان به زهرا سيلي زدند كه گوشواره اش شكست. فاطمه بلند بلند مي گريست. پدر خود را صدا مي زد (3) به سبب لطمه هائي كه به حضرت وارد شد و محسن سقط شد. زهرا بيمار شد و از دنيا رفت (4)( شهيد شد).
در رابطه با موضع حضرت علي (ع)
به كتاب رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفر مرتضي و
يورش به خانه وحي، نوشته آيه الله جعفر سبحاني و
الدليل الغراء علي شهاده الزهراء، نوشته آيه الله سبحاني مراجعه نماييد.
همچنين براي آگاهي از مستندات اين ماجرا از منابع اهل سنت به اين لينك مراجعه نماييد:http://www.pasokhgoo.ir/node/55820

پي نوشت ها:
1. رنج هاي حضرت زهرا، سيد جعفرمرتضي، ص155، قم، انتشارات تهذيب، 1382 ه ش ،چاپ سوم، ترجمه محمد سپهري.
2. همان.
3. همان، ص 605.
4. همان، ص496.
موفق باشید.

سلام-من ۱۸سالمه من تاحالابا هیچ دختری دوست نبودم ولی جامعه شکلی روایجادکرده ومن هم نمیدونم چجوری این اتفاق افتاده برام ولی کسی رو که انتخاب کردم عاقلانه انتخاب کردم وکسی روکه دوست دارم15سالشه من دخترخاله خودم رو دوست دارم وهیچکس هم این موضوع رو نمی دونه من خیلی فکر کردم وتمام مسایل روبررسی کردم واز تمام لحاظ مناسب به هم هستیم من چندتا ازدوستانم باکسانی که درآینده میخواهند زندگی کنن ارتباط دارن وخانواده های آنها هم ازاین موضوع مطلع هستند وارتباط دارن من میخواستم بدونم این موضوع علاقه مندی من به دخترخالم رو مطرح کنم یانه وچجوری مطرحش کنم خواهشن جواب من رو زود بدهید چون مافردا مسافریم ومیخوایم بریم خونشون-----------------

هر چند شايد خودتان متوجه شرايط خطير خود نباشيد، ولي شكي نيست كه شما در مسير نامطمئني گام گذاشته ايد و احياناً در ادامه گام خواهيد برداشت.
از روز روشن تر است كه بروز اين علاقه مندي ها (به جنس مخالف) آن همه در اوج نيازهاي جنسي- عاطفي، امري كاملاً پيش پا افتاده است و به هيچ عنوان نمي توان بر روي آن عنوان انتخاب عاقلانه يا عاشقانه گذاشت. جدي گرفتن اين علائق فيزيولوژيك چيزي جز به مخاطره انداختن زندگي خود و اين دختر به همراه ندارد. متاسفانه سن شما براي انتخاب همسر بسيار پايين است و اگر همين فردا با اين دختر ازدواج نماييد مطمئن باشيد يكي دو سال بيشتر نمي گذرد كه از انتخاب خود پشيمان خواهيد شد. شما به شدت در حال تغيير نگرش و انديشه هستيد و اصرار بر اين گونه انتخاب ها، شما را به دردسرهاي بزرگ خواهد افكند. اسلام بر همين اساس، بر اصل پيشگيري (حفظ حريم نگاه از نامحرم چه دخترخاله و چه غيردخترخاله) تاكيد ورزيده است. شايد 80 درصد تصميم شما مبتني بر ظواهر اين دختر باشد و شما تقريباً هيچ شناخت كافي از اين دختر نداريد. از سوي ديگر بايد بدانيد اين دختر 15 ساله بسيار در معرض تغيير است و به احتمال زياد در دو سه سال آينده آن قدر تغيير خواهد كرد كه به هيچ وجه با امروزش قابل مقايسه نباشد. اين امكان وجود دارد كه ايشان با پا گذاشتن به مقاطع بالاي تحصيلي با پسراني به مراتب بهتر، زيباتر و پولدارتر و البته مومن تر از شما آشنا گردد كه از ازدواج با شما انصراف ورزد و خداي نا كرده اگر قول و قراري بين شما شكل گرفته ملغي گردد. پس اگر شما به هر دليلي سرزده وارد حريم اين دختر از همه جا بي خبر گرديد و ايشان به شما بله بگويد باز كار تمام شده نيست و هر آن امكان دارد با رشد سني، ايشان از ازدواج با شما انصراف ورزد و شما در يك ناكامي عظيم عاطفي فرو رويد. از نظر شرعي هرگونه رابطه خارج از چارچوب شما با اين دختر (حتي اگر به بهانه ازدواج در آينده اي نامعلوم باشد صد درصد حرام است، چرا كه شما در حقيقت داريد با زندگي يك دختر بازي مي كنيد. دختر بي دغدغه امروز به خاطر علاقه فيزيولوژيك شما به يك دختر با دغدغه مبدل مي گردد. در حقيقت شما بي دليل يك دختر را از راه به در كرده ايد. بر فرض پافشاري بر ازدواج با اين دختر بايد اين مهم از طريق خواستگاري رسمي والدين شما از والدين اين دختر صورت پذيرد. روابط زيرزميني به تخريب روح و روان طرفين خواهد انجاميد. به احتمال زياد شما تا زمان حصول شرايط اوليه ازدواج، چيزي در حدود 6 تا 12 سال فاصله داريد و در اين فاصله بسيار طولاني هزاران چيز از جمله نگرش اوليه طرفين تغيير خواهد كرد. انتظار فرسايشي بسيار در عدم موفقيت ازدواج شما موثر است، چرا كه ازدواجي كه از پي سال ها انتظار كشنده (و البته هزاران گناه ريز و درشت) صورت پذيرد بوي كهنگي مي دهد و طرفين بعد از ازدواج هيچ حرف تازه اي براي گفتن ندارند. از نظر ما روان شناسان دوستان شما در حال انجام يك خطاي استراتژيك مي باشند و دير يا زود طعم تلخ اين همرقصي با شيطان را خواهند چشيد. به هوش باشيد و از همينك به داد فرداي خود برسيد. هرگونه تداوم ديدار ايشان (حتي در حد يك نگاه ساده) به ضرر شما تمام خواهد شد و شما را به نحوي از زندگي ساقط خواهد كرد. ابراز علاقه به اين دختر در اين شرايط گناهي نابخشودني است و (هرچند خودش صددرصد پذيراي آن باشد). به جاي فاجعه سازي اين عشق آسيب زا به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي آن بپردازد. به خود بقبولانيد عشق به بهترين دختران در شرايطي كه امكان ازدواج وجود ندارد، امري صددرصد آسيب زاست. با گذر ايام شما حتي با دختراني به مراتب بهتر از دختر خاله تان آشنا خواهيد شد و هيچ دليلي بر شتابزدگي شما وجود ندارد. اگر اين دختر قسمت شما باشد با خويشتنداري چند ساله شما از كفتان نخواهد رفت و اين لقمه در گلوي غير شما گير خواهد كرد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام. یکی از دوستان من دچار هم جنس بازی شده است.او به افرادی پیشنهاد می دهد و اغلب با پاسخ منفی مواجه می شود. این رفتار (پیشنهاد دادن) حدود دو هفته است که در او به وجود آمده است. او قبلا هم یک بار رابطه داشته و من بی خبر بوده ام. می خواستم بدانم در میان گذاشتن این موضوع با خانواده اش می تواند کارساز باشد و یا اوضاع را وخیم تر می کند؟ او نوجوانی 16 ساله (پسر) است, به واجبات دین عمل می کند و یک خواهر دانشجو دارد.

با عرض سلام حضور دوست عزيز، چون گرايش به جنس مخالف در اين سن يكي از اختلالات هويت جنسي محسوب مي شود. لذا شما بايد با پدر ايشان بصورت منطقي و مستدل صحبت نماييد تا ايشان را نزد يك روان شناس باليني با تجربه و متدين ببرند. اگر درتهران زندگي مي كنيد مي توانيد در اين رابطه با كلينيك دكتر يونسي تماس بگيرند. 02144015879
موفق باشید.

صفحه‌ها