پرسش وپاسخ

در مورد ازدواج دانشجویی و مزایا و معایب آن مرا راهنمایی كنید.
اگر دختر و پسر ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج را به درستی بشناسند میزان موفقیت ازدواج شان بیشتر خواهد بود ...

ازدواج شرح : لطفا قدری در مورد ازدواج دانشجویی و مزایا و معایب آن مرا راهنمایی كنید.

با سلام و تشكر از ارتباط شما با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی!

اگر منظورتان از ازدواج دانشجویی به این معناست كه دختر و پسر دانشجویی كه در یك دانشگاه یا دانشكده مشغول به تحصیل هستند، یكدیگر را برای ازدواج بپسندند و با هم ازدواج كنند؛ مطالبی در این خصوص بیان خواهیم كرد. اما این را در نظر داشته باشید كه ازدواج دانشجویی به این معنا با ازدواج در دوران دانشجویی تفاوت دارد بنابراین، نباید مزایا و معایب ازدواج در دوران دانشجویی را با مزایا و معایب ازدواج دانشجویی خَلط كرد. این را بدان جهت گفتیم كه برخی از دست اندركاران و مسئولینی كه در عرصه ازدواج دانشجویی فعالیت می كنند وقتی سخن از مزایا و معایب ازدواج دانشجویی می شود به گونه ای سخن می گویند و مزایا و معایب آن را می شمارند كه انسان احساس می كند كه آن مزایا و معایب بیشتر مخصوص ازدواج در دوران دانشجویی است نه صرف ازدواج دانشجویی به آن معنایی كه عرض شد.

به طور كلی، اگر دختر و پسر ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج را به درستی بشناسند و سعی كنند در انتخاب همسر و همسر گزینی خصوصاً در ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج بیشترین تناسب و همخوانی را با یكدیگر داشته باشد، میزان موفقیت ازدواج شان بیشتر خواهد بود چرا كه موفقیت و شادكامی ازدواج در میزان تناسب و مطابقت دختر و پسر در معیارها و ملاك های ازدواج است كه هر چه این تناسب و كفویت بیشتر باشد، سلامت ازدواج از تضمین بیشتری برخوردار است و با اطمینان بیشتری می توان به آینده ازدواج و موفقیت و پایداری آن امیدوار گشت. حالا دیگر فرقی نمی كند كه دو دانشجو و یا سایر اقشار جامعه با هم ازدواج كنند؛ مهم آن است كه دختر و پسر بر اساس بیشترین سنخیت و تناسبی كه باهم دارند با یكدیگرازدواج كنند.

 اگر چه براساس آمار ستاد ازدواج دانشجويي، ميزان طلاق در ازدواجهاي دانشجويي 1/5 درصد است كه این  تفاوت بسيار بالايي  با آمار طلاق در كل كشور و نسبت به سایر ارگان ها و سازمانهاي ديگر دارد، اما به نظر می رسد كه علت این تفاوت چشمگیر در این است كه چون دانشجویان از اقشار با فرهنگ، فرهیخته و تحصیل كرده جامعه هستند در همسر گزینی، بیشتر از سایر اقشار ملاك ها و معیارهای ازدواج را در نظر می گیرند. از طرف دیگر، چون امروزه در طول دوران تحصیل مهارت های مختلف انتخاب همسر و شیوه ارتباط با همسر را آموزش می بینند طبیعتاً هم در انتخاب همسر دقت می كنند و هم در طول زندگی مشترك، بیش از دیگران اصول همسرداری را رعایت می نمایند به همین جهت، آمار طلاق در ازدواج دانشجویی بسیار كمتر از سایر اقشار است.

در ادامه به برخی از مزایا و معایب ازدواج دانشجویی اشاره می كنیم:

مزایای ازدواج دانشجویی عبارتنداز:

1. از آنجا كه دانشجویان در ‏یك اجتماع كوچك به نام دانشگاه بیشتر و بهتر با یكدیگر آشنا میشوند، از شخصیت و منش و رفتار یكدیگر بهتر شناخت پیدا می كنند.

2. هم رشته بودن، تحصیلات همسان، همانندی های شخصیتی، تفاوت سنی پائین و شناخت ناشی از دوران تحصیل در ازدواج های دانشجویی بیشتر است و این در تفاهم آتی آنها می تواند مؤثر باشد.

3. به نظر می رسد با توجه به اشتراكات مختلف و تمایلات دختر و پسر دانشجو، امكان كاستن از بسیاری از توقعات مادی و شروع زندگی با حداقل ها میسر و امكان پذیرتر خواهد بود.

4. از آنجا كه دانشجویان از اقشار تحصیل كرده جامعه هستند، در حل تعارضات زندگی، تربیت فرزند و سایر موارد مسائل زندگی، می توانند موفق تر عمل كنند.

5. با توجه به این كه همسرگزینی به انتخاب پدر و مادر و یا دیگران و تحمیل آنها نیست بلكه انتخاب خود دختر و پسر در ازدواج های دانشجویی نقش ویژه ای دارد از این روی، چون دختر و پسر، خود رأساً اقدام به انتخاب كرده و سختی هایی را برای رسیدن به آن متحمل می شوند در نتیجه، تلاش بیش تری را برای حفظ، دوام، تداوم و استحكام هر چه بیش تر زندگی مشترك به كار خواهند بست.

معایب ازدواج دانشجویی عبارتند از:

1. از آنجا كه دانشجويان در یك محيط رسمي با هم برخورد ميكنند و در اين برخوردهاي رسمي، ممكن است آنها نتوانند به درك صحيحي از شخصيت طرف مقابل برسند و ممكن است در این زمینه دچار اشتباه گردند و همسر مناسب خود را انتخاب نكنند.

2. با توجه به این كه در محیط دانشگاه معمولاً دختر و پسر به صورت مختلط حضور پیدا می كنند، حال برای آن دسته از افرادی كه به یك باره با این وضعیت روبرو می شوند و عادت به تفكیك جنسیتی داشته اند، امكان تحت تأثير روابط عاطفي قرار گرفتن در اين مكان ها بسيار بالاست.

3. در صورت ازدواج دانشجویان با دانشجویانی از شهر یا استان های مختلف و بروز برخی تفاوت های فرهنگی، اختلافات غیر قابل پیش بینی در این نوع ازدواج ها به وجود می آورد. از مزیت های همشهری بودن این است كه می تواند تفاوت فرهنگی و تفاوت در نوع گویش و آداب و رسوم را به حداقل برساند و برخی اصطكاك ها و سوء برداشت های از این جهت را كاهش دهد و گاهی شناخت پیدا كردن از دو طرف و خانواده ها را تسهیل گرداند و همین طور در هزینه های زندگی مثل هزینه های رفت و آمد صرفه جویی به عمل آورد

چرا ازدواج می كنیم؟
غریزه جنسی فقط یكی از اهداف ازدواج است و امور دیگری هم چون ارضا نیازهای عاطفی، اجتماعی و معنوی... در كنار تداوم و تربیت نسل آینده از جمله اهداف ازدواج می باشد.

چرا ازدواج می كنیم؟ برای نیاز غریزی است یا نه ؟

اگر منظور شما از نیاز غریزی صرفاً نیاز جنسی است ناگفته پیداست كه ارضا مشروع و خداپسندانه غریزه جنسی فقط یكی از اهداف ازدواج است و امور دیگری هم چون ارضا نیازهای عاطفی، اجتماعی و معنوی... در كنار تداوم و تربیت نسل آینده از جمله اهداف ازدواج می باشد. در دین اسلام بسیار بر ازدواج و تشكیل زندگی تأكید شده است و جایگاه معنوی افراد متأهل در نزد خدا بسیار والاتر و بلند مرتبه تر از افراد مجرد و عذب می باشد. در ادامه توجه شما را به مطلبی كلی در زمینه اهداف و فوائد ازدواج جلب می نمایم:

ازدواج و تمایل مرد و زن به یك دیگر، واقعیتی درونی است و در پرتو ازدواج، آثار و فوایدی برای آن دو فراهم می‏شود كه  این آثار و فواید ضرورت ازدواج را ایجاب می كند كه  برخی از آن ها عبارتند از:

1-  آرامش روح و روان ، در پناه یك ازدواج موفق تحقق می‏یابد و این احساس، زمینه رشد جوان را برای دست‏یابی و كسب فضیلت‏های انسانی، فراهم می‏آورد، آن گونه كه پروردگار مهربان می‏فرماید:

«از نشانه‏های او این كه از [نوع‏] خودتان، همسرانی برای شما آفرید؛ تا بدان‏ها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت‏] برای مردمی كه می‏اندیشند، قطعاً نشانه‏هایی است».

نتیجه چنین دوستی و آرامشی، فزونی مروّت و نیكی سیرت است. پیامبر صلی الله علیهوآله میفرماید:

«پسران و دختران مجرد خود را همسر دهید، تا خداوند، مروتشان را افزون و سیرتشان را نیكو كند».

2- ازدواج وسیله‏ای پاك برای ارضای تمایلات و پدیده‏ای سازنده برای در امان ماندن از ناپاكی ها:

مسائل جنسی و شهوانی، یكی از راه‏های آسان، برای نفوذ شیطان است كه گاهی در پوشش ارتباط دوستانه، بین پسر و دختر، جوان را در ورطه هرزگی و فساد می‏اندازد ، امّا جوان، در پرتو مهر همسر خود، این راه نفوذ را مسدود می‏كند. رسول خدا  ضمن توصیه به ازدواج و نهی جوان از ارتباطهای نامشروع، می‏فرماید:‏

«هر جوانی كه در ابتدای جوانیاش ازدواج كند، با این ‏كار نیك خود، ناله ابلیس را در می‏آورد ، چنان كه او فریاد میكشد: وای بر من! وای بر من! این جوان، دو سوم دین و آیینش را از گزند من در امان نگه داشت و خود را بیمه كرد».

رسول خدا  این سفارش را فرمود: «پس لازم است در یك سوم باقی مانده ، خویشتندار باشد».

زوج جوان به ‏دلیل مصونیت از آلودگی‏ها و انحراف شهوانی، جایگاه والایی نزد خداوند دارند ،تا جایی كه خوابشان برتر از انسان مجردی است كه روزها

روزه دارد و شب‏ها به خاطر عبادت، بیدار می‏ماند.

پیامبر خدا، عبادت پسر و دختر ازدواج كرده را برتر از نماز فرد مجردی می‏داند كه شب و روز خود را به پرستش سپری می‏كند. از این رو، هرگاه یكی از یارانش ازدواج می‏كرد، پیامبر «كامل شدن دین» او را بشارت می‏داد و همواره این توصیه را به جوانان می‏فرمود: « هركه دوست دارد خدا را پاك و پاكیزه ملاقات كند، در حالی ‏كه زن دارد، خدا را ملاقات كند».

3- بقای نسل و نوع آدمی و ایجاد نسلی صالح ، از آثار همدمی و پیوند دختر و پسر جوان است ،زیرا رسول خدا می‏فرماید: «چه چیزی مؤمن را از انتخاب همسر باز می‏دارد؟  در پرتو ازدواج، خداوند، فرزندی را به او ببخشد كه زمین را با شعار «لا اله الا اللَّه»، سنگین كند».

بیشتر جوانان به دلیل واهمه از عدم اداره كامل زندگی، ازدواج را به تأخیر انداخته، تا پس از جمع‏آوری و اندوخته كردن مال و اطمینان كامل، گام پیش نهند ، امّا اغلب، دغدغه‏ها روا نیست ، زیرا با حداقل‏ها نیز می‏توان آغاز كرد ، چون رزق و روزی، در گرو ازدواج است كه رسول خدا می‏فرماید: «خانواده تشكیل دهید كه آن برای شما روزی‏آور است» در كلام شیرین دیگری می‏فرماید: «با زنان ازدواج كنید كه آنان، ثروت و روزی می‏آورند».

سخنان فوق، امیدآفرین‏ترین جملاتی است كه جوان با الهام از آنها دلیر گشته ، توان و نیرویش را به تحرك مضاعف وا می‏دارد ، تا در سایه فضل و لطف الهی، یك زندگی سرشار از صفا و زیبایی را بنیان نهد؛ زیرا « اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی‏نیاز خواهد كرد و خدا، گشایشگر داناست».

4- تلاش معاش :

ایجاد بستر مناسب و انگیزه ی قوي تر براي تامین معاش و در آمد ، از آثار مثبت دیگر ازدواج است . گرچه نباید بي حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد . لازم است كه شرایط اقتصادي و توانایی هاي مالي هم لحاظ شود ، ولي وعده ی خداوند را نیز نباید فراموش كرد كه قول داده است تنگدستي را به غنا تبدیل كند و جایي براي بیم از فقر باقي نگذارد. پس ایجاد روحیه ی توكل و اعتماد به لطف الهي ، بعد مثبت دیگري از تشكیل خانواده است .

خداوند متعال ، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح مي فرماید:

«ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم ؛ چنانچه تنگدست و فقیر باشند ، خداوند آنان را از فضل خویش بي نیاز و توانگر مي سازد ، خداوند وسعت بخش و داناست» .

 پیامبر  فرمود:

«من ترك التزویج مخافه العیله (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول : ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله ؛ كسي كه از بیم فقر و تنگدستي ازدواج نكند ، به خداوند بدگمان شده است ، خدایي كه فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش آنان را بي نیاز و غني مي سازد».

در حدیث رسول خدا  توصیه شده كه ازدواج كنید، زیرا كه براي شما روزي آور است:

«اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم» .

5- احساس مسئولیت :

كسي كه ازدواج نكرده است، خود را آزاد حس مي كند و مسؤولیت  نمي شناسد ؛ در نتیجه ، استعدادها و خلاقیت هاي انساني او هم بروز نمي كند. اما با ازدواج، بار اداره ی زندگي را بر دوش مي كشد. این تعهد و احساس مسئولیت ، سازنده است . هر نوع مسئولیت پذیري ، انسان را به تلاش و آشكار ساختن استعداد و توانایي خویش وا مي دارد.

6- برنامه ریزي :

از سوي دیگر، حسابگري ، نظم ، و به تعبیر روایات، تقدیر معیشت لازمه به دوش كشیدن تعهد اداره یك زندگي مشترك و تامین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است .

از آنجا كه تربیت نسلي با ایمان ، مؤدب ، سالم و موفق، براي خود انسان نیز مایه ی آبرو و حیثیت اجتماعي است، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگري توانایی هاي شخص را به مرحله ی ظهور و بروز مي رساند.

7- حق شناسي :

ازدواج ، سبب مي شود كه حقوق متقابل میان دو انسان پدید آید. این سازنده است. ارتباط هاي خانوادگي و پیوندهاي فامیلي ، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقي و اجتماعي را گسترده تر مي سازد و سامان بخش روابط انساني مي گردد.

كمك به ازدواج جوانان و تشكیل خانواده ، كمك به ساخته شدن انسان هاي مسئولیت پذیر ، مدیر و صالح است و یكي از راه هاي عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه ، تسهیل ازدواج است .

این، هم تكلیف والدین و افراد خیر و توانمند را سنگین مي سازد ، هم روشنگر راهي براي آناني است كه در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه اند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن مي كند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوي ، بهتر مي توان با منكرات مقابله كرد و سدي در برابر هجوم فساد فرهنگي بیگانه پدید آورد.

8- تغذیه نیاز عاطفی :

نیازی در وجود انسان هست كه جایگزینی دیگر برای پاسخ دادن به آن نیاز جز ازدواج وجود ندارد و آن نیاز ، نیاز عاطفی است .

انسان را از این رو نام انسان نهاده اند كه نیاز به انس دارد و ریشه لغوی انسان از انس گرفته شده است . انسان با همنشینی با دیگران آرام تر می شود، هر چند كه انس حقیقی در انس با محبوب ازلی و ابدی است .

نیاز عاطفی ، نیازی است كه انسان پس از پشت سر گذاشتن دوران كودكی و نوجوانی ، وجود آن را ملموس تر احساس می كند . تفاوتی نمی كند كه انسان تا قبل از جوانی در فضای محبت آمیزی بزرگ شده باشد یا خیر . هر چقدر انسان والدین مهربان و دلسوزی داشته باشد و هر چقدر برادران و خواهران مهربان و هر چقدر دوستان خونگرم و صمیمی داشته باشد ، باز  احساس می كند هنوز تشنه ی یك نفر دیگر است ، تشنه محبت ورزیدن و مورد محبت قرار گرفتن .

نیاز عاطفی نیازی است كه حتی انسان وقتی میان انسان های مهربان هم قرار دارد، وجود آن را حس می كند . احساس می كند یكی دیگر باید باشد تا با او راحت تر حرف های دلش را بزند.محبتش را عرضه كند . این عطش و نیاز را نسبت به جنس مخالف  می بیند و در این میان ، هیچ چیزی نمی تواند به این نیاز حقیقی و مهم ، به  گوارایی ازدواج ، پاسخ دهد. به واسطه وجود این نیاز است كه وقتی انسان در كنار همسر قرار می گیرد، به انس و آرامش می رسد . این آرامش  نه یك امر مجازی و قرار دادی است ، بلكه امری حقیقی و فطری است كه بر حسب خلقت ما طرح ریزی شده است .

«و من ایاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم موده و رحمه انّ فی ذلك لایات لقّوم یتّفكّرون ( روم / 21 )؛ از نشانه های او این است كه برای شما از جنس خودتان جفتی آفرید تا در كنار او آرامش یابید . میان شما مودت و رحمت قرار داد و در این كار نشانه هایی است برای كسانی كه تفكر می كنند» .

همسر ، كسی است كه وجود ما را از تك بودن و تنها بودن ، به یك وجود مجموعه دار و كامل تر تبدیل می كند. به واسطه همین تكمیل  و ارضا شدن چند بعدی است كه وجود ما آرام تر و تسكین یافته تر می شود .

 تحقیقات علمی نیز نشان داده است كه متأهلین از لحاظ روحی و روانی دارای ضریب سلامتی بالاتری از افراد مجرد می باشند. میزان مفاسد و جنایت ها و همچنین خودكشی ها در میان مجرد ها بیشتر از متأهلین است . تأهل وجود روانی انسان را سالم تر و آرام تر می كند و جلوی خیلی از مفاسد ـ كه ناشی از ناآرامی و اضطراب روحی و روانی است ـ را می گیرد .

9- بزرگ شدن روح :

یكی از مهم ترین نتایجی كه در اثر ازدواج حاصل می شود ،بیرون رفتن فرد از مدار فردیت  و شكسته شدن نسبی، اما قابل توجه حصار نفسانیت انسان است .

ازدواج توأم با توجه به یك فرد دیگر ـ كه تا به حال غریبه بوده و یا حكم نامحرم داشته است ـ می باشد.این امری است مهم ، چرا كه تا به حال جوان ما  جز وجود خود و آمال و آرزوهای خود فكری دیگر نداشته است ، اما به واسطه ی ازدواج ، یك نفر دیگر نیز در مدار برنامه ریزی و توجه او قرار می گیرد . حاضر است از وجود خود و داشته های خود به دیگری نیز عطا كند . به واسطه ی محبت و دوستی كه ایجاد می شود (( من )) وجودی فرد گسترش یافته و از مدار صرف خودبینی خارج می گردد و تلاش برای آسودگی ، رفاه و آسایش یك نفر دیگر حكایت از بزرگ شدن روح فرد می كند ، چرا كه وی ، یك نفر دیگر را تحت لطف قرار می دهد و به واسطه ی وی یك نفر دیگر زندگی راحت تری را تجربه می كند.

10- تمرین محبّت كردن :

در ازدواج یك اتفاق مهم دیگر می افتد و یا بایستی بیفتد و آن صمیمیت و دوستی بین دو نفر است. این یكی از اهداف مهم دین اسلام است كه افراد با هم دوست و صمیمی شوند .

خداوند در ازدواج یك ارتباط محبت آمیز را با قرار دادن مودت و رحمت بین زوجین قرار داده است ، بنابرین ازدواج یكی از بهترین زمینه ها برای تمرین محبت كردن ـ آن هم یك محبت حلال ،  و مهم تر از همه واقعی ـ را فراهم می كند.  تمرین محبت كردن ها  كم كم انسان و روحش را بزرگ تر و رئوف تر می كند.

موفق باشید

سریال هایی در صدا وسیما پخش شده كه در آن ها به شدت سیاه نمایی می شود..
بسياري بر خلاف شما نظر دارند و حتي ساختن اين گونه سريال هاي هشدار دهنده را دير هنگام و از نظر دور داشته مي پندارند.

سریال هایی در صدا وسیما پخش شده (فاصله هاو...) ونیز در حال پخش است(سقوط یك فرشته) كه در آن ها به شدت سیاه نمایی شده و موضوع این سریال ها خانواده هایی هستند كه فرزندانشان دچار آسیب های اجتماعی اند وبا این سیاه نمایی قصد دارند مخاطب بیشتری جذب نمایند به این بهانه كه ما با نشان دادن واقعیت های جامعه می خواهیم سرانجام شخصیت دچار آسیب را به مخاطب نشان دهیم درحالی كه اندك نظری به جامعه نشان می‌دهدكه این فیلمنامه ها نه تنها نشان دهنده ی واقعیت های شهرستان های ریز و درشت نیست. بلكه در پایتخت ما نیز اكثریت مردم به اعتقادات خوش پای بند هستند و در نهایت آن چه از این سیاه نمایی عائد جامعه می شود اشائه واز بین بردن قبح مسئله و ترویج بی بندوباری در جامعه است . زیرا این نصیحت های كلیشه ای فیلم نیستند كه بر روی مخاطب تاثیر می گذارند بلكه هنگامی كه شما در یك فیلم نامه به شخصیت پردازی دارای آسیب می پردازید خود به خود آن اسیب را بزرگ جلوه داده اید این است كه زشتی گناه را در ذهن مخاطب از بین می برد . در حالی كه می توان بدون پرداختن به شخصیت های دچار آسیب در داستان نسبت به این آسیب ها آگاهی داد حال چرا مراجه و علما و بالاخص رهبری درباره ی این سریال ها موضع گیری نمی كنند تا از تاثیرات بسیار خطرناك و جبران ناپذیر این فیلم ها جلو گیری شود؟

ضمن ارج نهادن به توجه و دقت شما در زمينه آسيب هاي پنهان اين گونه سريال ها، بايد گفت نظر شما يكي از نظرات مطرح در اين زمينه مي باشد. بسياري بر خلاف شما نظر دارند و حتي ساختن اين گونه سريال هاي هشدار دهنده را دير هنگام و از نظر دور داشته مي پندارند. بسياري از خانواده هاي ايراني، براي اولين بار از جريان پشت پرده زندگي نوجوانان و جوانان شان مطلع مي گردند و از خام انديشي و آسوده خيالي در زمينه فرزندان شان دست بر مي دارند. متأسفانه ما روان شناسان به اقتضاي شغل و حرفه مان، بيش از ديگر اقشار جامعه از زير پوست شهرها و شهرستان ها و حتي روستاهاي دور افتاده مطلعيم.

متأسفانه، روستاهاي ما نيز از گزند و آسيب اين گونه انحرافات در امان نيستند و آنچه در ظاهر مي بينيم، بسيار با باطن شهرها و روستاهاي ما متفاوت است.

نكته ديگر اين كه بضاعت صدا و سيما و دست اندركاران آن تا اين حد است و نمي توان با ايده آل نگري، برخي فقر و فقدان ها در زمينه فيلمنامه نويسي و ... را ناديده گرفت. البته اين توقع از من و شما مي رود كه به جاي اين كه صرفاً به نقد سريال ها بپردازيم، خود به اين عرصه ورود نماييم يا اين كه زمينه ساز ورود برخي افراد مستعد در اين زمينه به عرصه فيلمنامه نويسي گرديم.

نكته ديگر اين كه نمي شود توقع داشت كه در هر زمينه اي مراجع و علما و بالاخص مقام معظم رهبري موضع گيري نمايند؛ چرا كه اولاً در بسياري موارد ديدگاه هاي افراد متخصص و غير متخصص متفاوت است و نمي توان به هر دليلي بر ديدگاه متخصصان شوريد.

ثانياً از مراجع و رهبري انتظار مي رود كه در سطح كلان به هدايت جامعه بپردازند و ما مقلدان و مدافعان حريم ولايت و مرجعيت، به موضع گيري عاقلانه و كارشناسانه و البته همه جانبه بپردازيم. در هر صورت، بنده به عنوان يك روان شناس كه با هزاران نوجوان و جوان امروزي در سراسر ايران ارتباط داشته ام، نظري خلاف شما دارم؛ هر چند معتقدم با كمي پرداخت بهتر فيلمنامه مي شود سريال هاي به مراتب زيباتر و تأثيرگذارتر ساخت

عادل چی باید باشه از نظر عقلی و شرعی؟
عدالت در لغت به معني راستي (استقامت) و در شريعت به معني راستي در راه حق و دوري از مانع و برتري دادن عقل بر هواست.

عدل یعنی چه؟ منظورم اینه كه آدم عادل چه كسیه؟یعنی میار این كه می گیم فلان كس عادل چی باید باشه از نظر عقلی و شرعی؟

عدالت در لغت به معني راستي (استقامت) و در شريعت به معني راستي در راه حق و دوري از مانع و برتري دادن عقل بر هواست. در اصطلاح فقيهان عدالت عبارت است از پرهيز از گناهان بزرگ و اصرارنكردن در گناهان كوچك و راست گويي و پرهيز از دروغ و رعايت تقوا و دوري از افعال پست.

عدالت از اين جهت كه مصدر است، مترادف عدل است و عدل عبارت است از اعتدال، راستي و ميل به حق و حد وسط بين دو طرف افراط و تفريط است.

در تعریفی بیان شده: العدل وضع الشي‏ء في موضعه؛ عدل قرار دادن هر چیز در جای خودش است.(1)

عدالت از اين جهت كه يك فضيلت است داراي دو جهت است: يك جهت فردي و يك جهت اجتماعي. اگر از جهت فردي لحاظ شود دال بر هيأت راسخي در نفس است كه افعال مطابق حق از آن صادر مي‏شود؛ و ماهيت آن اعتدال، توازن، پرهيز از كار زشت، و دوري از اخلال كردن در امور واجب است، و اگر از جهت اجتماعي مورد توجه واقع شود دال بر احترام به حقوق ديگران و دادن حق هر صاحب حقي است.(2)

بالاخره عدالت  ميانه روي و رعايت حد اعتدال و اينكه در هر امري حد وسط آن را رعايت كند و عادل كسي است كه نسبت بمردم از روي انصاف عمل كند و با نفس خود نيز انصاف كند و عدل، نهادن هر چيز بجاي خود و اعطاء حق هر كس را آن طور كه بايد، است .

در بعض احاديث نبوي و اخبار ائمه طاهرين (ص)روايت است، قريب باين مضمون: وقتي كسي به شما خبري دهد و دروغ نگويد و عده‏ئي بشما دهد خلف وعده نكند، در معامله با شما ظلم نكند، باو امانتي سپرديد بشما خيانت نكند چنين كسي مروتش ظاهر و غيبتش حرام و بايست او را عادل دانست.(3)

پی نوشت ها:

1. سميح دغيم‏، موسوعة مصطلحات الامام فخر الدين الرازي‏، مكتبة لبنان ناشرون‏، بيروت‏، 2001 م‏، ص 442

2. جميل صليبا- منوچهر صانعي دره بيدي‏،فرهنگ فلسفي، انتشارات حكمت‏، تهران‏، 1366 ش‏،چ 1، ص 461.

3. سيد جعفر سجادي‏، فرهنگ معارف اسلامي، انتشارات دانشگاه تهران،‏1373 ش‏، چ 3، ج‏2، ص 1242

صبر چیست ؟
منظور از «صبر» استقامت در برابر مشكلات و حوادث گوناگون است كه نقطه مقابل آن «جزع»، بي تابي، از دست دادن مقاومت و تسليم شدن در برابر مشكلات است.

صبر چیست ؟ با بیان احادیثی در این زمینه بیان كنید راه داشتن صبر چیست ؟

منظور از «صبر»  استقامت در برابر مشكلات و حوادث گوناگون است كه نقطه مقابل آن «جزع»، بي تابي، از دست دادن مقاومت و تسليم شدن در برابر مشكلات است. علاوه بر زندگي مادي، در زندگي معنوي نيز اين مسئله وجود دارد. اگر انسان در برابر نفس سركش و هوا و هوس ها و زرق و برق دنيا و جاذبه هاي گناه ايستادگي نكند و در طريق «معرفة اللّه» و اطاعت فرمان او با مشكلات نجنگد، هرگز به جايي نمي رسد.

از اين رو، علماي  اخلاق، صبر را به سه دسته تقسيم مي كنند:

1ـ صبر بر اطاعت; يعني شكيبايي در برابر مشكلاتي كه در راه اطاعت وجود دارد.

2ـ صبر بر معصيت; يعني ايستادگي در برابر انگيزه هاي نيرومند و محرك گناه.

3ـ صبر بر مصيبت; يعني پايداري در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالي و ترك جزع و فزع.

«صبر» از مهمترين اركان ايمان است، امير مؤمنان علي(عليه السلام) موقعيت صبر را در برابر ايمان، همانند موقعيت سر نسبت به بدن مي دانند.امير مؤمنان علي (عليه السلام) مي فرمايند: «عَلَيْكُم بِالصَّبْرِ فَاِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاِْيمَانِ كَالرَّأسِ مِنَ الْجَسَدِ; (1) بر شما باد به صبر و استقامت كردن; زيرا صبر نسبت به ايمان، همانند سر به بدن است».

راه صبر داشتن آگاهی به آثار و فوائد صبر و دوری از جزع و فزع است.برای دوری از جزع و فزع مواردی ذكر می شود:

1ـ يادآوري پيامدهاي شوم جزع و بي تابي

 هنگامي كه انسان بداند، ناشكيبايي ها، اجر و پاداش او را در پيشگاه خدا ، بر باد مي دهد; بي آن كه مشكلي را حل كند، آرامش او را سلب نموده و سلامت جسم و جان او را به خطر مي اندازد; از همه بدتر اين كه درهاي حل مشكل را بر روي انسان مي بندد;  درست مانند پرندگاني كه در اتاق و سالني گرفتار شوند، مرتب خود را به  در و ديوار مي كوبند و حتي هنگامي كه صاحب خانه، پنجره ها را مي گشايد تا آنها آزاد شوند، به خاطر اضطراب و بي تابي شان، حتي دريچه هاي باز را نيز نمي بينند كه اگر لحظه اي آرام گيرند و شكيبايي پيشه كنند و نگاهي به اطراف خود اندازند، به آساني راه نجات خود را پيدا خواهند كرد.

2 ـ مطالعه آيات و رواياتي كه پيرامون اجر و پاداش صابران وارد شده است

مطالعه آيات و رواياتي كه درباره اجر صابران وارد شده است، نقش مهمي در تقويت روحيه صبر در انسان دارد، از جمله اين آيه شريفه كه بزرگترين بشارت را به صابران مي دهد: «و بشِّرِ الصَّابِرينَ * الَّذينَ اِذَا اَصَابَتْهُم مُصيبَةٌ قَالُوا اِنّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَيهِ رَاجِعُونَ* اُولَئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةُ وَ اُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ؛(2) بشارت ده صابران را همان ها كه وقتي مصيبتي به آنها برسد، مي گويند: ما از خداييم و به سوي او باز مي گرديم، رحمت و درود خدا بر آنهاست و آنها هدايت يافتگانند».

همچنین آیه: «پیوفّي الصَّابِرُونَ اجْرَهم بِغَيْرِ حِسَاب ؛(3) و كليد ورود به بهشت، را صبر و استقامت شمرده شده است، آنجا كه مي گويد: «فرشتگان بر در بهشت به استقبال مي آيند و به آنها مي گويند: «سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَي الدَّارُ; (4) سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان، چه نيكو است سر انجام آن سراي جاويدان».

از ائمه معصومین علیهم السلام نیز در مورد صبر روایات زیادی وارد شده كه ما به دو روایت اكتفاء می كنیم:

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«لا يَعْدِمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ اِنْ طَالَ بِهِ الزَّمانُ; (5) شخص صبور، پيروزي را از دست نخواهد داد هر چند طول بكشد».

با توجه به اين كه هم صبر مطلق ذكر شده و هم پيروزي، نشان مي دهد كه اين حكم در تمام ابعاد معنوي و مادي زندگي انسان هاست.

 پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله، صبر را به منزله نصف ايمان شمرده اند: «اَلصَّبْرُ نِصْفُ الاِيمانِ; (6) صبر نصف ايمان است».

(برای آشنایی بیشتر با روایات می توانید به كتاب كافی باب صبر مراجعه فرمایید)

 

3 ـ مطالعه احوال انبيا و اوليا و بزرگان

 مطالعه حالات انبيا و اوليا و صبر و شكيبايي آنان در مقابل مصائب و درد و رنج هاي گوناگون و دشمنان دروني و بيروني است. يادآوري اين مسائل به انسان الهام مي دهد كه نبايد در برابر حجم مشكلات بي تابي نمود.

 

4 ـ تلقين و اعتماد به نفس در تحمل سختي ها

اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه تلقين، چه از سوي خود و چه از طرف ديگران، عامل مؤثري در برطرف ساختن اخلاق سوء و صفات زشت نفساني است. اگر  شخص ناشكیب به تلقين شكيبايي كنند و اطرافيان نيز در تلقين كوتاهي نكنند، بي شك آثار شكيبايي در آنان ظاهر مي شود.

اين بحث را با دعايي از امام سجاد (عليه السلام) پايان مي دهيم: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ اَوَّلَ يَوْمي هَذَا صَلاحاً وَ اَوسَطَهُ فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحاً اَعُوذُ بِكَ مِنْ يَوم اَوَّلُهُ فَزَعُ وَ اَوسَطَهُ جَزَعٌ وَ آخِرُهُ وَجَعٌ; پروردگارا! آغاز روز مرا صالح و سعادت و وسط آن را رستگاري و پايانش را پيروزي قرار ده. پناه به تو مي برم از روزي كه آغازش بي تابي و وسط آن ناله و فرياد و پايانش درد و رنج باشد».

از اين تعبير استفاده مي شود كه جزع و فزع انسان را به درد و رنج مي كشاند و نه تنها از درد انسان نمي كاهد، بلكه دردش را افزايش مي دهد.

 

پی نوشت ها:

1. نهج البلاغه،ك 82، ص483، دارالهجره، قم.

2. البقره (2) آیه 155-157

3. الزمر (39) آیه  10 .

4. الرعد(13) آیه 24 .

5. نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت 153.

6. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 79 ، ص 137، موسسه الوفاء، بیروت،1404ق

چه حدي براي پولدار شدن است ؟
اسلام در مورد استفاده از انواع نعمت ها، حد اعتدال را انتخاب كرده

در اسلام چه حدي براي پولدار شدن است ؟

اسلام در مورد استفاده از انواع نعمت ها، حد اعتدال را انتخاب كرده، نه مانند بعضى كه مى‏پندارند استفاده از زينت ها و تجملات هر چند به صورت معتدل بوده باشد، مخالف زهد و پارسايى است، نه مانند تجمل‏پرستانى كه غرق در زينت و تجمل مى‏شوند، و تن به هر گونه عمل نادرستى براى رسيدن به اين هدف نامقدس مى‏دهند.

اگر ساختمان روح و جسم انسان را در نظر بگيريم، مى‏بينيم كه تعليمات اسلام در اين زمينه درست هماهنگ ويژگي هاى روح انسان و ساختمان جسم او است.

به هر حال روش قرآن و اسلام در اين مورد، روش موزون و معتدلى است كه نه تمايلات زيباپسندى روح انسان را در هم مى‏كوبد؛ نه بر اعمال مسرفان و تجمل‏پرستان و شكم خواران صحه مى‏گذارد. خدا در قرآن مجيد مي فرمايد:"قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتِياَخرَجَ لِعِبادِهِ والطَّيِّبـَتِ مِنَ الرِّزق(1) بگو چه كسي زينت هاي الهي را كه براي بندگان خود آفريده و روزي هاي پاكيزه را حرام كرده است؟"

آية شريفه، با لحن تندي در پاسخ كساني كه گمان مي كنند، تحريم زينت ها و پرهيز از غذاها و روزي هاي پاك و حلال، نشانة زهد و پارسايي و ماية قرب به پروردگار است مي پردازد، چرا كه اگر اين امور، بد بود، خدا نمي آفريد."(2)

بنابراين تلاش و كوشش، پول دار شدن و بهره وري از مواهب زندگي عملي  مطلوب و ستودني است و تا اندازه اي كه شان اجتماعي هركس ايجاب كند، اگر به پايمال شدن حقوق ديگران منجر نشود، هيچ گونه ايرادي ندارد. آن چه قرآن دستور مي دهد، پرهيز از اسراف و تجمل گرايي و تبذير و پايمال كردن حقوق است، نه پرهيز از استفاده از مواهب زندگي. رهبانيت و ترك لذات مشروع زندگي، در اسلام نيست. تلاش براي تأمين رفاه و معيشت خود و خانواده، از راه حلال، تا آن جا كه انسان را به رفاه زدگي و غفلت گرفتار نسازد مطلوب است، گرچه ساده زيستي و چشم پوشي از دنيا ارزشي متعالي تري است.

پي نوشت ها:

(1) اعراف (7) آيه 3.

(2) آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، ج 6، ص 149

آمر به معروف و ناهي از منكرخود بايد عامل باشد
ى است كه اگر اين فريضه الهى به طور شايسته عملى نگردد، چه بسا اثر معكوس خواهد داشت.

آيا آمر به معروف و ناهي از منكرخود بايد عامل باشد تا بتواند امر و نهي نمايد؟

امر به معروف و نهى از منكر مسئوليت بزرگى است كه بايد با ظرافت خاصي انجام گيرد. طبيعى است كه اگر اين فريضه الهى به طور شايسته عملى نگردد، چه بسا اثر معكوس خواهد داشت.

نكته اي كه بايد در سرآغاز هر اقدامي براي اصلاح و راهنمايي افراد و به تعبير ديني «امر به معروف و نهي از منكر» مورد توجه قرار گيرد، اين است كه فرد آمر يا ناهي، خود عامل باشد. يعني شخص آمر يا ناهي در عمل جامه كار نيك بپوشد. در كارهاي خير، چه واجب و چه مستحب عملا پيش قدم باشد، جامه زشت كاري را از خود دوركند، نفس خويش را به اخلاق عالي تكميل كند. زيرا مردم با ديدن كمال در شخصيت، منش و رفتار، به سوي كمال گرايش پيدا ميكنند و به گفتارش گوش دهند. البته اين به معناي آن نيست كه همه جا آمر و ناهي بايد خود عامل به گفته اش نيز باشد زيرا گاهي لازم است امر به معروف و نهي از منكر نمايد اگر چه خود عامل نباشد.

خلاصه سخن آن كه: ترديدي نيست امر به معروف و نهي از منكر عملي موثرتر از زباني است. چون مردم، بيش از آن كه به گفتهها نگاه كنند، به عمل افراد مينگرند. (1)

وبه قول سعدي شيرين سخن:

سعديا گرچه سخندان و مصالح‏گوئي       به عمل كار برآيد، به سخنداني نيست     

 

پينوشت:

1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي،دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمسي، ج2، ص 87

ملاك خوبی هاو بدیها
در معارف اسلامی همگرایی یا عدم آن با فلسفة حیات و هدف نهایی زندگی انسان، ملاك خوبی و بدی معرفی شده،

 ملاك خوبی هاو بدیها چیست؟

در معارف اسلامی همگرایی یا عدم آن با فلسفة حیات و هدف نهایی زندگی انسان، ملاك خوبی و بدی معرفی شده، یعنی برای آن كه بفهمیم چه عملی خوب و ارزشمند است و چه عملی بد و ناپسند، باید بدانیم كه با چه قصد و انگیزه، و با چه دستور عمل و شیوه‌ای شروع میشود و فرجام آن چیست؟ در معارف اسلامی، هر كار یا قصد و نیّتی كه ما را به خدا نزدیك كند و رضایت و خشنودی و قرب الهی را در برداشته باشد، خوب و پسندیده است و با فلسفه حیات و هدف نهایی آفرینش همگرایی دارد. پس عملی خوب است كه هم از «حسن فاعلی» برخوردار باشد و هم دارای «حُسن فعلی» باشد، یعنی هم فاعل هدفش از انجام كار جلب رضایت خدا و خالص برای او باشد (حسن فاعلی) و هم كار را از جهت كمیت و كیفیت و زمان و مكان و شیوه به گونهای انجام دهد كه خدا میخواهد (حسن فعلی).

ملاك خوبی و بدی اعمال در قیامت بر اساس «حق و عدل» است، و چون اخلاق و رفتار پیامبران و امامان با اراده و خواست و رضایت خدا،همگرایی و هماهنگی دارد، آنان میزان و ترازوی حق و عدل شمرده میشوند، یعنی هرچه عمل انسان به راه و روش، و اخلاق و منش آنان نزدیكتر باشد، ترازوی عمل حسنه اش سنگینتر است.

قرآن مجید حق را معیار سنجش اعمال میداند. (1)

در بعضی روایات معصومین فرمودهاند: «نحن المیزان؛ (2) ما ترازوی قیامت هستیم». دلیلش آن است كه امامان معصوم تجسم عدالت و حقیقتاند.

موفق باشید

پینوشتها:

1. اعراف (7) آیه 8.

2. نوری، میرزا حسین ، مستدرك الوسائل، قم ، آل البیت، 1408هق، ج 10، ص 336

چه كارهاي فرهنگي انجام دهيم تا محيط دانشگاه محيطي ايماني شود؟
شایسته است كار فرهنگی انجام دهد. سزاوار است ابتدا بحث ها و جلسات علمی در موضوعات متعدد و متنوع برگزار شود .

لطفا بفرماييددر محيط دانشگاه ماكه مسئولين فرهنگي هستيم چه كارهاي فرهنگي انجام دهيم تا محيط دانشگاه محيطي ايماني شود چند نمونه بصورت كامل توضيح دهيد؟

كار فرهنگی بدون علم و دانش میسر نیست . تا انسان از نظر علمی بنیۀ قوی پیدا نكند، نمی تواند آن گونه كه شایسته است كار فرهنگی انجام دهد. سزاوار است ابتدا بحث ها و جلسات علمی در موضوعات متعدد و متنوع برگزار شود .

 آنچه باید مد نظر مسؤولان فرهنگی باشد، كیفیت كار است ،نه كمیت آن و باید در خصوص ارتقای كیفی كوشید.

 مباحثی دینی كه می توان به آن ها توجه نمود :

1.مباحث توحیدی و خدا شناسی:

 منظور ما بحث های دلائل اثبات وجود خدا و ... نیست، بلكه مراد ما حقیقت شناسی است كه در این گونه مباحث باید به  كیفیت ارتباط انسان و خدا، محبت خدا به تمام موجودات، جایگاه انسان در نظام هستی و ...توجه نمود.

2.دین محوری و دین مدار بودن انسان:

 چون انسان موجودی ابدی است .باید به این شأن توجه خاصی شود . طوری زندگی نماید كه خود را برای ابدیت بسازد و این در گرو دین مدار بودن است .

3.توجه به مكتب اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و احیای امر آنان.

 امام رضا علیه السلام فرمود:

«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيا أَمْرَنَا قُلْتُ كيفَ يحْيي أَمْرَكمْ قَالَ يتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا؛

خدا رحمت كند و بيامرزد بنده‏اي را كه كار (طريقه و روش) ما را زنده (و برپا) دارد، به آن حضرت گفتم: چگونه امر شما را زنده گرداند؟ فرمود: علوم و دانش هاي ما را ياد بگيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوي ما را بدانند، از ما پيروي  مي‏كنند. (1)

 شایسته است یك سری مباحث امام شناسی و روش های تربیتی آنان فرا گرفته شود.

4.امر به معروف و نهی از منكر:

 مهم ترین عاملی كه باعث رشد و تقویت ایمان می شود، امر به معروف است كه البته به خاطر حساسیت آن باید از روش های عملی با ظرافت خاص خود استفاده نمود.یعنی صرفاً به تذكرات زبانی و... اكتفا نباید كرد.

 قرآن از زبان لقمان می فرماید:

 يا بُنَي أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكرِ وَ اصْبِرْ عَلي ما أَصابَك إِنَّ ذلِك مِنْ عَزْمِ الْأُمُور؛

پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهي از منكر كن، و در برابر مصايبي كه به تو مي ‏رسد، شكيبا باش كه اين از كارهاي مهمّ است.(2) 

 فرهنگ سازی عفاف و حجاب:

 متاسفانه یكی از اموری كه دین گریزی و گمراهی و آلوده شدن به گناه را در دانشگاه ها فراهم كرده ،بدحجابی و ارتباط بدون قید و شرط دختر و پسر می باشد كه مسؤولان فرهنگی باید این مورد را در رأس امور قرار داده و توجه خاصی بدان داشته باشند.

 

 پی نوشت ها:

1. علامه مجلسی،بحارالانوار، ج2،ص30،  اسلاميه‏، تهران‏،مكرر.

2. لقمان(31)آیه17 

كار در سیره معصومین
امامان هم خود كار می نمودند و هم دیگران را به این امر سفارش می كردند، از این رو است كه آنان به فعالیت های اقتصادی می پرداختند

كار در سیره معصومین چگونه بوده است ؟

امامان هم خود كار می نمودند و هم دیگران را به این امر سفارش می كردند، از این رو است كه آنان به فعالیت های اقتصادی می پرداختند ، از جمله :

1. كشاورزی:

 امام علی(ع) كشاورزی و درختكاری میكرد. امام صادق(ع) فرمود:

«امیر مؤمنان بیل میزد . نعمتهای نهفته در دل زمین را استخراج میكرد . هزار برده را از مال شخصی خود و از محصول دسترنج خود خریداری و آزاد كرد».(1)

امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر اكرم زمین انفال را در اختیار علی(ع) گذاشت . حضرت در آن جا قناتی را حفر كرد. آب همچون گردن شتر فوّاره میزد. امام علی(ع) نام آن جا را «ینبع» نهاد. آب فراوان این قنات مایة نشاط و روشنی چشم اهالی آن جا شد. حضرت این قنات را وقف زائران خانه خدا و رهگذران كرد».(2)

امام باقر(ع) نیز كشاورزی مینمود. روزی حضرت در یكی از نواحی بیرون مدینه، در هوای داغ به بیل زدن و آماده كردن زمین مزرعه اشتغال داشت. بر اثر كار و گرمی هوا، عرق از پیشانی میریخت. شخصی به نام محمد بن منكدر میگوید: به حضورش رفتم و سلام كردم. در حالی كه در زحمت كار بود، جواب سلام مرا داد. عرض كردم: خدا كار تو را سامان بخشد! آیا سزاوار است كه بزرگی از بزرگان قریش در این هوای سوزان، سرگرم دنیا طلبی شود؟! اگر در همین حال اجل تو فرا رسد، چه كای میكنی؟ امام فرمود: هر گاه مرگ به سراغم آید و من در همین حال باشم، در حال اطاعت خداوند به سراغم آمده است. به وسیله كار، معاش خود و افراد خانواده را تأمین میكنم . از تو و دیگران بینیاز میشوم.  از آن میترسم كه هنگام فرا رسیدن اجل مشغول گناه باشم».

علی بن ابی حمزه میگوید: امام كاظم(ع) را دیدم روی زمینی مشغول كار و آماده نمودن زمین برای كشاورزان است، به طوری كه از پاهایش عرق میریخت. عرض كردم: فدایت گردم! مردان كجایند كه شما به زحمت افتادهاید؟ حضرت فرمود: ای علی! آن كس كه از من و پدرم بهتر بود، در زمین خدا كار میكرد و آن رسول خدا و علی(ع) و همه پدرانم بودند. همه آن ها با دست خود كار میكردند. كار كردن كار پیامبران و رسولان و اوصیا و افراد شایسته است.

اسماعیل بن جابر میگوید: به حضور امام صادق(ع) رفتم، دیدم در باغ خود مشغول كار است. در دستش بیلی بود و با آن راه آب را باز میكرد و به آبیاری اشتغال داشت.

2. كار و كارگری:

 امام صادق(ع) فرمود: «در بعضی از مزارع خود آن قدر كار میكنم تا عرق نمایم». روزی وضع زندگی بر علی(ع) و افراد خانواده حضرت از نظر معاش زندگی بسیار تنگ شد، امام به نیّت كارگری از خانه بیرون آمد. جویا شد، ولی در مدینه كار پیدا نكرد. سرانجام از مدینه بیرون رفت . در یك فرسخ و نیمی مدینه به روستای كوچكی رسید. در آن جا دید بانویی خاك اَلَك كرده و منتظر كارگر است. نزد او رفت و پس از صحبت؛ بنا شد آب بیاورد و آن خاك را گِلْ كرده و برای دیوار كشی آماده سازد . برای هر دلو آب كه میآورد ،یك عدد خرما اجرت بگیرد. آن روز امام علی(ع) شانزده دلو آب از چاه بیرون كشید و روی خاك ریخت . آن بانو شانزده خرما به او اجرت داد. بدین ترتیب یكی از منابع درآمد مالی امامان(ع)را  كارگری بوده است.

3. تجارت و بازرگانی:

محمد بن عذافر میگوید: پدرم عذافر گفت كه امام صادق(ع) هزار و هفتصد دینار (هر دینار معادل یك مثقال طلا) به من داد و فرمود: «با این پول برای من تجارت كن. به سود آن علاقه ندارم، گرچه سود تجارت شایسته است، ولی میخواهم خداوند برخورد مرا در مورد سود بنگرد». عذافر گفت: با آن پول تجارت نموده و صد دینار استفاده كردم. آن را به حضور امام آوردم. امام بسیار خوشحال شد، آن گاه به من فرمود: صد دینار را روی اصل سرمایه بگذار.(3)

پینوشتها:

1.جعفر سبحانی ، فروغ ولایت ، ص 296-298، انتشارات صحیفه، قم ، 1368

2.همان.

3. محمد تقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی ، فرازهای برجسته از سیره امامان شیعه ، ج1، ص 172-180، قم، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1375، چاپ سوم

صفحه‌ها