پرسش وپاسخ

آنچه به انسان در دنيا ، قبر ، برزخ ، قيامت و آخرت ايمني مي بخشد ، ايمان و عمل صالح است

. باور به خدا و معاد و رفتار مطابق دستور خدا و پيامبر خدا و دوري از گناهان و انجام واجبات و وظايف، انسان را در همه نشئه هاي قبر و قيامت از همه ترس ها و خوف و خطر ها ايمني مي بخشد:

«الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون؛ (1) كساني كه ايمان آورده ‏اند و ايمان خود را به شرك نمي‏ آلايند، ايمني از آن ايشان است و ايشان هدايت يافتگانند».

«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ (2) آنان كه ايمان آورده ‏اند و كارهاي نيكو كرده‏ اند، و نماز خوانده‏ اند و زكات داده ‏اند، مزدشان با پروردگارشان است. نه بيمناك مي‏شوند و نه غمگين».

در ارتباط با خصوص عذاب قبر بايد اولا عوامل آن را ايجاد نكرد يا از بين برد.

بعض عوامل عذاب قبر مطابق روايات به شرح زير است:

«عن أبي عبد الله عليه السلام ، قال : ان جل عذاب القبر في البول»؛ (3)

«امام صادق (ع) فرمود: مهم ترين عامل عذاب قبر (دوري نجستن از نجاست ) بول است».

 «عن علي ( ع ) قال : عذاب القبر يكون من النميمة ، والبول ، وعزب الرجل عن أهل»؛ (4)

«امام علي مي فرمايد: عذاب قبر در اثر سخن چيني ، (دوري نجستن از نجاست ) بول و ادرار و كناره گرفتن (بدون دليل و قهر كردن ) مرد از همسرش مي باشد».

وقتي اين عوامل را ايجاد نكرديم و ايمان هم داشتيم و عمل صالح هم به جا آورديم ، از عذاب قبر و ترس هاي آن در امان خواهيم بود.

اما بنا به روايات تلاوت بعض سوره ها و خواندن بعض نمازها موجب در امان بودن از عذاب قبر است:

«أبي عبد الله ( ع ) قال من قرء آية الكرسي دفع الله عنه الف مكروه من مكاره الدنيا أيسره الفقر والف مكروه من مكاره الآخرة أيسره عذاب القبر»؛ (5)

«هر كس آيت الكرسي را تلاوت كند، خداوند هزار ناخوشايند را از او دفع مي كند كه كمترينشان فقر در اين دنيا و عذاب قبر است.

هر كس يك شب را به تلاوت قرآن و سجده و ركوع و ذكر به سر آورد، كمترين پاداش او بيرون آمدن از گناهان و ... و پناه از عذاب قبر و ... است». (6)

امام باقر فرمود: (تلاوت پيوسته) سوره ملك مانع از عذاب قبر است. (7)

از رسول خدا روايت شده كه فرمود: هر كس شب جمعه دو ركعت نماز بخواند در هر ركعت بعد از حمد پانزده بار "اذا زلزلت..." ، خداوند او را از عذاب قبر و ترس هاي قيامت ايمن گرداند. (8)

بنا به روايت ديگر فرمود: هر كس شب اول ماه رجب  بعد از نماز مغرب بيست ركعت نماز بخواند در هر ركعت به حمد و قل هو الله ، ... از عذاب قبر پناه داده مي شود. (9)

پي نوشت ها:

1. انعام (6) آيه 82.

2. بقره (2) آيه 277.

3. برقي ، محاسن ، تهران ، اسلاميه ، 1330 ش ، ج 1 ، ص 78.

4. صدوق ، علل تالشرايع ، نجف ، حيدريه ، 1385 ق ، ج 1 ، ص 309.

5. چند نفر از محدثان ، الأصول الستة عشر، قم ، دار الشيستري ، 1405 ق ، ص 93.

6. حر عاملي ، وسايل الشيعه، بيروت، دار احياء التراث العربي ، 1104 ق ، ج 4 ، ص 804.

7 همان ، ج 876.

8. همان ، ج5 ، ص 75.

9. همان ، ص 229. 

انسان براي مأنوس شدن با هر چيزي نياز به معرفت و شناخت آن چيز دارد ...

انسان براي مأنوس شدن با هر چيزي نياز به معرفت و شناخت آن چيز دارد و براي مأنوس شدن با قرآن هم بايد معرفت و شناخت خودمان به قرآن را افزايش دهيم و ابزار معرفت در انسان چشم و گوش و عقل مي باشد.

بنا بر اين براي مأنوس شدن با قرآن هم بايد از ابزار بينائي، شنوايي و تفكر استفاده نمائيم.

معرفت قرآن داراي دو مرتبه لفظي و معنوي مي باشد.

مرتبه لفظي قرآن، بوسيله قرائت قرآن و آموزش روخواني و روانخواني و تجويد امكان پذير است.

همچنين با گوش دادن به قرائت قاريان برجسته مي توانيم آشنايي و انس خود به الفاظ قرآن را افزايش مي دهيم.

در مرحله دوم كه مربوط به معناي قرآن مي باشد، بوسيله آموزش زبان عربي (صرف و نحو و بلاغت و لغت و ...) كه زبان قرآن است، قدرت فهم مفاهيم عمومي قرآن را كسب مي كنيم و اگر توانايي آموزش زبان عربي را نداريم ، بوسيله مراجعه به ترجمه ها معناي آيات قرآن را به صورت اجمالي درك مي كنيم.

در مرحله بعد براي درك معارف عميق تر قرآن يا مقدمات و قواعد لازم براي تفسير را خودمان كسب مي نماييم و يا به تفاسير معتبر براي درك معارف والاي قرآن مراجعه مي نمائيم.

بعد از طي نمودن اين مقدمات بوسيله قدرت تعقلي كه خداوند متعال در اختيار ما قرار داده در معارف قرآن تدبر مي نمائيم و اين تدبر را مقدمه عمل به قرآن و فرامين آن قرار مي دهيم تا انس عملي با قرآن حاصل شود.

نكته اي كه لازم به ذكر است اين است كه:

 اين مراتب و مراحل به صورت نسبي انجام پذير مي باشد؛ يعني به نسبت به همان مقدار كه آيات را قرائت كرده ايم، مي توانيم براي درك مفاهيم و معارف اقدام و در آن ها تدبر نمائيم و لزومي ندارد كه منتظر اتمام همه قرآن در هر يك از مراحل باشيم.

آخرین آیه سوره کهف...

بنا بر روايت ،هر كس آيه آخر سوره كهف را بخواند، در هر ساعتي كه بخواهد، از خواب بيدار مي شود.

در كافي به نقل از امام صادق (ع) آمده:

ما من أحد يقرأ آخر الكهف عند النوم إلا تيقظ في الساعة التي يريد.( 1 )

كسي نيست كه هنگام خواب آيه آخر سوره كهف را بخواند مگر اين كه در هر ساعتي كه بخواهد از خواب بيدار مي شود.

و در روايتي ديگر از رسول خدا آمده :

من قرأ هذه الآية عند منامه: " قل إنما أنا  بشر مثلكم يوحي إلي أنما إلهكم إله واحد إلي آخرها " سطع له نور إلي المسجد الحرام  حشو ذلك النور ملائكة يستغفرون له حتي يصبح "( 2 )

هر كس هنگام خواب اين آيه را بخواند، از خانه او تا مسجد الحرام ستون نوري زده خواهد شد كه درون آن ملائكه تا صبح براي وي طلب مغفرت مي كنند.

پي نوشت ها:

1. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، ج 2، ص 540.

2. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، قم، انتشارات اسلامي، - ، ج 1، ص 470 - 471. 

در كتب تفسيري شيعه از جمله مجمع البيان و تفسير نمونه و تفسير نور الثقلين روايات زيادي در مورد فضيلت تلاوت سوره هاي قرآن (قبل از تفسير هر سوره اي) بيان شده است.

  ثواب ها و فضايلي كه براي برخي عبادات، اذكار و ادعيه و خصوصا قرائت سوره­هاي قرآن در مفاتيح الجنان يا تفاسير و يا ساير كتاب ها و روايات ذكر شده، ناظر به عباداتي است كه به نحو اكمل انجام گيرد و آداب و شرايط آن محقق گردد.

بنا براين  مقصود از روايت‏هايي كه آثار خاصي را براي برخي از اعمال از جمله قرائت بعضي از سوره ها ذكر كرده‏اند، اين نيست كه فلان عمل «علت تامه»آن اثر است؛ بلكه مقصود اقتضاي اثر است. ولي اگر مانعي بر سر راه آن قرار گيرد، توان تأثير ندارد.

در روايات ما راجع به هر سوره اي فضايل خاصي مطرح شده است كه ما شما را به منابعي كه اشاره كرديم ارجاع مي دهيم و راجع به كل قرآن آياتي اشاره به اين مطلب دارد كه به يقين شامل سوره هاي قرآن كه از زير مجموعه هاي آن به حساب مي آيد مي شود كه به يك نمونه بسنده مي كنيم:

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً ؛ (2 ) و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براي مؤمنان، نازل مي‏كنيم و ستمگران را جز خسران (و زيان) نمي‏افزايد. منظور از شفا دادن بيماري دل ها و يا به تعبير قرآن شفاي چيزي كه در سينه‏ها است، همان آلودگي هاي معنوي و روحاني است مانند بخل و كينه و حسد و جبن و شرك و نفاق و امثال اينها كه همه از بيماريهاي روحي و معنوي است.

قرآن است كه انسان ها را اندرز مي‏دهد،و قرآن است كه زنگار گناه و صفات زشت را از قلب آنها مي‏شويد، و قرآن است كه نور هدايت را به دلها مي‏تاباند،و نيز قرآن است كه نعمت هاي الهي را بر فرد و جامعه نازل مي‏گرداند.(3)

لذا بهترين راه براي روشني دل و از بين بردن تاركي و ظلمت با قرآن مانوس بودن است كه تلاوت و قرآئت همراه با تدبر و تفكر انسان را به اين راه مي رساند.

امام علي (ع) در گفتار جامع خود در نهج البلاغه با رساترين تعبيري اين حقيقت را توضيح داده است :

«...فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به علي لاوائكم فان فيه شفاء من اكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغي و الضلال ؛ (4 )از قرآن براي بيماري هاي خود شفا بطلبيد، و به آن براي حل مشكلاتتان استعانت بجوئيد، چه اين كه در قرآن شفاي بزرگترين دردها است كه آن درد كفر و نفاق و گمراهي و ضلالت است. 

و اين خود مي‏رساند كه قرآن نسخه‏اي است براي بهبودي فرد و جامعه از انواع بيماري هاي اخلاقي و اجتماعي و اين همان حقيقتي است كه مسلمانان آن را بدست فراموشي سپرده و به جاي اين كه از اين داروي شفا بخش بهره گيرند درمان خود را در مكتب هاي ديگر جستجو مي‏كنند، و اين كتاب بزرگ آسماني را فقط يك كتاب خواندني قرار داده‏اند نه انديشيدني و عمل‏كردني .

پي نوشت :

1.مكارم شيرازي ناصر ، تفسير نمونه ، انتشارات دار الكتب الاسلاميه تهران،سال 1374 ش،نوبت اول،ج9،ص 297.

2. اسراء(17) آيه82.

 3.مكارم شيرازي ناصر ، تفسير نمونه ، انتشارات دار الكتب الاسلاميه ،تهران،سال 1374ش،نوبت اول،ج‏8،ص 318.

 4.سيد رضي،نهج البلاغة،ترجمه دشتي‏ محمد‏ ،ناشر مشهور،چاپ قم‏،سال 1379 ش‏،نوبت اول‏،خطبه 176.ص334 .

از امام زين العابدين (ع) روايت شده است كه فرمود : «من قرا انا انزلناه عند فطوره و عند سحوره كان فيما بينهما كالمتشحط بدمه في سبيل الله تعالي؛ كسي كه سوره انا انزلنا را هنگام افطار و سحرش بخواند، بسان كسي است كه در راه خدا در خونش غلطيده باشد».(1)

 1. ابن طاووس، علي بن موسي، اقبال الاعمال، دار الكتب الاسلاميه، ج1 ، ص 114.

براي جواب به سوال شما چند نكته بايد تذكر داده شود:

1. قرآن كتاب هدايت بشر به باور هاي حق، اخلاق متعالي انساني و بيان كننده احكام و دستور هاي تضمين كننده سعادت دنيا و آخرت است. هدف قرآن زماني محقق مي شود كه ما قرآن را بخوانيم و بفهميم و به معارفش باور يابيم و به اخلاقش متخلق شويم و به دستورهايش عمل كنيم.

بنا بر اين خواندن از باب مقدمه براي فهميدن و عمل كردن ارزش دارد و اگر از اين باب نباشد، فايده ندارد. پس ما بايد سعي كنيم قرآن را به عنوان كتاب خدا بخوانيم و بفهميم و سرلوحه زندگي قرار دهيم ، اين كه فرموده ايد :" بدون توجه به معنی ..." وقتي قبول كرديم قرآن كتاب خداست بايد به خود زحمت دهيم و معناي آن را بفهميم همانطور كه اگر نامه محبوب ما به ما برسد سعي مي كنيم آن را بفهيم و تنها كتابي در جهان امروزه آسماني است و از جانب خداست قرآن است و هيچ كتابي چنين نيست  حتي كسي ادعاي آنر ا هم ندارد پس جا دارد با فهم معنايش روحمان را تعالي بخشيم .

2. كسي كه توجه داشته باشد كه قرآن كتاب خدا براي هدايت و دستگيري بشر است و با اين توجه به قرآن دست بكشد، آن را ببوسد ، آن را تلاوت كند و آن را به همراه داشته باشد، همه اينها ارزشمند مي شود و در ساختن روح و روان و فكر و اخلاق و عمل او تاثير گذار خواهد بود. به بياني از امام خميني در اين زمينه توجه فرماييد:

" فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو اگر چه با قرائت آن؛ و راهي از آن به سوي محبوب باز كن و تصوّر نكن كه قرائت بدون معرفت اثري ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس، و نامه محبوبْ محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با اين انگيزه حبّ محبوب كه كمال مطلوب است به سراغت آيد و شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اين كه قرآن كتاب ما است به سجده رويم از عهده برنيامده‏ايم."(1)

3- جسم از مركب روح است و همانطور كه در روانشناسي ثابت شده است آرامش روح در سلامت جسم و اضطراب روح در بيماري جسم نقش بسزائي دارد و اين از بديهيات عصر ماست پس با قرآئت قران و رسيدن به آرامش سلامت جسم خود را هم تأمين كرده ايم .

4. در محضر قرآن بودن، بوسيدن قرآن و تلاوت آيات آن حتي اگر ترجمه را متوجه نشود، براي فردي كه آن را به عنوان كتاب خدا مي بوسد و تلاوت مي كند و ...،  آثار بسيار زيادي دارد كه ممكن است خيلي از آنها را ما هنوز ندانيم.

يكي از دانشمندان ژاپني از تاثير شگرف ذكر بسم الله الرحمن الرحيم و دعاها بر روي ملكول هاي آب پرده برداشته است كه شما بدان اشاره كرده ايد و براي مشاهده نتايج پژوهش او مي توانيد به لينك هاي زير مراجعه كنيد:

http://quraneazim.blogfa.com/post-20.aspx

پي نوشت ها:

1. صحيفه امام،ج16،ص211.

 

اين كه سه مرتبه تلاوت سوره توحيد ثواب يك ختم قرآن دارد، مضمون احاديث فراواني است.

از جمله رسول خدا (ص) به امام علي(ع) فرمود:

مثَل تو مثَل "قل هو الله احد" است. اين سوره را هر كس يك بار بخواند، گويا ثلث قرآن را خوانده و هر كس دو بار بخواند گويا دو ثلث قرآن را خوانده و هر كس سه بار بخواند، گويا همه قرآن را ختم كرده است. تو را هم هر كس به قلبش دوست داشته باشد، ثلث ثواب بندگي را به دست آورده و هر كس علاوه بر دوست داشتن قلبي، به زبان هم اين دوست داشتن را اعلام كند، دو سوم ثواب بندگي را به دست آورده و هر كس به قلب و زبان و عمل(با عمل اعضا و جوارح) اين دوست داشتن را اعلام كند و نشان دهد، همه ثواب بندگي را به دست آورده است. (1)

و همچنين درحديثي پيغمبر اكرم (ص) فرمود: ا يعجز احدكم ان يقرأ ثلث القرآن في ليلة؟:" آيا كسي از شما عاجز است از اينكه يك سوم قرآن را در يك شب بخواند"؟! يكي از حاضران عرض كرد: اي رسول خدا! چه كسي توانايي بر اين كار دارد؟! پيغمبر فرمود: اقرؤا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ:" سوره قل هو اللَّه را بخوانيد". ( 2)

اما در اين كه چگونه سوره" قُلْ هُوَ اللَّهُ" معادل يك سوم قرآن است؟

- بعضي گفته‏اند به خاطر اين كه قرآن مشتمل بر" احكام" و" عقائد" و" تاريخ" است، و اين سوره بخش" عقائد" را به طور فشرده بيان مي‏كند.

- بعضي ديگر گفته‏اند: قرآن سه بخش است" مبدأ" و" معاد" و" آنچه در ميان اين دو" قرار دارد، و اين سوره بخش اول را شرح مي‏دهد.

اين سخن قابل قبول است كه تقريبا يك سوم قرآن پيرامون توحيد بحث مي‏كند و عصاره آن در سوره توحيد آمده است. پي نوشت:

1. بحراني، البرهان، تهران، بنياد بعثت، 1416ق، ج5، ص797.

2. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، سال1374 ش، چاپ اول، ج‏27، ص 429.

3. همان، ج‏27، ص 430.

در روايات مي خوانيم كه شخص ميت، دستش از دنيا كوتاه شده مگر نسبت به برخي موارد:

در روايات مي خوانيم كه شخص ميت، دستش از دنيا كوتاه شده مگر نسبت به برخي موارد؛ چنانكه راوي از امام صادق (ع) سؤال مي كند كه:« مَا يَلْحَقُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِه‏» « بعد از مرگ چه چيزهائي به انسان مي رسد؟ »

 حضرت در پاسخ مي فرمايد:« سُنَّةٌ سَنَّهَا يُعْمَلُ بِهَا بَعْدَ مَوْتِهِ فَيَكُونُ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْ‏ءٌ وَ الصَّدَقَةُ الْجَارِيَةُ تَجْرِي مِنْ بَعْدِهِ وَ الْوَلَدُ الصَّالِحُ يَدْعُو لِوَالِدَيْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا وَ يَحُجُّ وَ يَتَصَدَّقُ عَنْهُمَا وَ يُعْتِقُ وَ يَصُومُ وَ يُصَلِّي عَنْهُمَا» (1) «  يكي سنت نيكي كه از خود بجاي گذاشته باشد و بعد از او ديگران به آن عمل كنند، بدون اينكه از ثواب عاملين كم شود به همان مقدار هم به آن ميت مي دهند، دوم: صدقه جاريه اي كه از انسان به جا مانده باشد، و سوم: فرزند صالحي كه بعد از پدر و مادر براي آنها دعا كند و حج و صدقه و آزاد نمودن برده و روزه و نماز از جانب والدين انجام دهد.»

بنابراين اموات منتظر هداياي ما هستند و اعمال نيكي كه ما به نيابت از اموات انجام مي دهيم يا بعد از انجام عمل ثواب آن را به اموات مي دهيم هدايايي هستند كه براي ايشان مي فرستيم. چنانكه در روايتي مي خوانيم كه راوي از امام صادق(ع) مي پرسد آيا مي شود براي ميت نماز خواند؟ حضرت مي فرمايد:

« نَعَمْ حَتَّي إِنَّهُ لَيَكُونُ فِي ضِيقٍ فَيُوَسِّعُ اللَّهُ عَلَيْهِ ذَلِكَ الضِّيقَ ثُمَّ يُؤْتَي فَيُقَالُ لَهُ خُفِّفَ عَنْكَ هَذَا الضِّيقُ بِصَلَاةِ فُلَانٍ أَخِيكَ عَنْكَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَأُشْرِكُ بَيْنَ رَجُلَيْنِ فِي رَكْعَتَيْنِ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ إِنَّ الْمَيِّتَ لَيَفْرَحُ بِالتَّرَحُّمِ عَلَيْهِ وَ الِاسْتِغْفَارِ لَهُ كَمَا يَفْرَحُ الْحَيُّ بِالْهَدِيَّةِ تُهْدَي إِلَيْهِ.»(2)

«حضرت فرمود: بله حتي گاهي ميت در تنگي قرار دارد پس خداوند براي او توسعه مي دهد. سپس به ميت گفته مي شود اين تنگي و فشار از تو برداشته شد بخاطر نماز خواندن فلان برادرت از طرف تو. راوي مي گويد به امام(ع) گفتم يك نماز دو ركعتي را مي توانم براي دو ميت بخوانم؟ امام(ع) فرمود، بله، همانا ميّت به خاطر طلب رحمت و استغفار بازماندگان خوشحال مي شود، همان گونه كه افراد زنده با هدايا خوشحال مي شوند.»

در خصوص قرائت قرآن براي اموات نيز روايات متعددي وارد شده كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم.

در روايتي از امام صادق(ع) در خصوص فضيلت سوره ملك مي خوانيم: «من قرأها علي ميت خفف الله عنه ما هو فيه، و إذا قرئت و أهديت إلي الموتي أسرعت إليهم كالبرق الخاطف بإذن الله تعالي»(3)« كسي كه سوره ملك را بر ميت بخواند از عذاب وي كاسته مي شود و زماني كه اين سوره قرائت شود و ثواب آن به مردگان هديه شود برق آسا به سوي آنها مي شتابد به اذن خداوند متعال.»

در روايتي ديگر از رسول خدا (ص) مي خوانيم:« مَنْ دَخَلَ الْمَقَابِرَ فَقَرَأَ سُورَةَ يس خَفَّفَ اللَّهُ عَنْهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ كَانَ لَهُ بِعَدَدِ مَنْ فِيهَا حَسَنَات‏»(4) «اگر كسي كه وارد قبرستان شود و سوره يس بخواند، خداوند متعال در آن روز (عذاب را) بر مردگان آن قبرستان تخفيف مي‏دهد و در مقابل، به تعداد آن مرده‏ها براي اين فرد، حسنه خواهد بود».

اين روايات بيانگر آن است كه قرائت قرآن و إهداء ثواب آن بر اموات نه تنها مورد تأييد، بلكه مورد سفارش و توصيه معصومين (عليهم السلام) نيز مي باشد.

پي نوشت ها:

1. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية‌، 1407 ه‍ ق‌، ج‏7، ص 57.

2. شيخ صدوق‏، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1404ق، ج‏1، ص 183.

3. بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، 1416ق ، ج‏5، ص 434.

4. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء ، سال 1404 هـ ق،  ج‏79، ص 63.

 

اگر چه بر خواندن آيات قرآن به زبان وحي (عربي) در روايات سفارش شده است اما...

اگر چه بر خواندن آيات قرآن به زبان وحي (عربي) در روايات به دلايل خاصي مانند محفوظ ماندن كلمات وحي، انس مردم با زبان قرآن و داشتن وحدت زبان و...سفارش شده است اما با اين وجود ما مي توانيم به جاي خواندن متن عربي قرآن، ترجمه آن را بخوانيم و با آن مانوس شويم و درس بگيريم و عمل كنيم و ثواب ببريم و تعالي يابيم. گر چه تلاوت آيات به زبان وحي تاثير روحي و رواني خاص، مثبت و فراوان دارد  اما خواندن قرآن به زبان فارسي به اين معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نيز نه تنها اشكال ندارد، بلكه چه بسا در موادي  ترجيح دارد. اينكه انسان معناي آيات قرآن را به خوبي درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بيش تر از آن براي بهتر زيستن بهره گيرد، بسيار شايسته و ارزشمند است.

اصولاً هدف اساسي نزول آيات براي همين است. اگر به قرائت قرآن نيز تاكيد شده، براي رسيدن به فهم آيات قرآن و به كار گيري آن در زندگي است.

در خواندن و روخواني قرآن هم سعي كن كه درست خواندن را فرا بگيري. حالا در تلاوت قرآن اگر هم ناخواسته و بدون توجه اشتباه بخواني، منعي ندارد، زيرا عمد نيست. نبايد به جهت امكان اشتباهات غير عمدي، خودمان را از آن فيض عظيم محروم كنيم.

هم به خواندن قرآن بها دهيم و هم به خواندن ترجمه و هم به يادگيري ترجمه و... هيچ كدام ما را از ديگري باز ندارد.

اگر هم ساعتي بخواهيم فقط با خواندن ترجمه، پيام هاي بيش تري از قرآن در يابيم و استفاده بيش تر ببريم، هيچ منعي ندارد. خواندن متن قرآن، ترجمه، نگاه كردن به سطرها، يادگيري تلاوت و ترجمه و تفسير  و...  همه عبادت است و همگي ارزشمند هستند.

البته فراموش نكنيم كه عربي كلام خدا و فارسي ترجمه ماست. پس يقينا آثار معنوي عربي بيش تر از فارسي است. اما براي اينكه  بين كسب بركات و متوجه شدن مفاهيم آن جمع كرده باشيم، سعي كنيم هم عربي را و هم ترجمه و تفسير آن را بخوانيم.

دين ما دعوت به كيفيت مي كند تا به كميت. از اين رو به جاي قرائت چندين صفحه از عربي  و يا فارسي به تنهايي سعي كنيم مقدار كم تري بخوانيم. اما همراه با ترجمه و يا تفسير.

 

خواندن قرآن و حتي نگاه كردن به خط آن ثواب دارد

خواندن قرآن  و حتي نگاه كردن به خط آن ثواب دارد. اما تدبّر در قرآن و فهميدن معاني و به كار بردن آن در زندگي ارزش و اهميت بيش تري دارد. بنابر اين خواندن قرآن به زبان فارسي به اين معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نه تنها اشكال ندارد ، بلكه چه بسا در موادي ترجيح دارد. اينكه انسان معناي آيات قرآن را به خوبي درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بيش تر از آن براي بهتر زيستن بهره گيرد ، بسيار شايسته و ارزشمند است.

هدف اساسي نزول آيات براي همين است . اگر بر قرائت قرآن تاكيد شده ،براي رسيدن به فهم آيات  و به كار گيري آن در زندگي است.

اما اينكه توصيه به قرائت الفاظ قرآن به صورتي عربي شده و تاكيد در مورد نماز بيش تر و در حد وجوب است ، مي‌تواند دلائل مختلفي داشته باشد كه به برخي اشاره مي‌كنيم:

اولاً: تعبدي و توفيقي بودن خواندن قرآن و نماز به لفظ عربي،

 شريعت اسلام دستور به عربي خواندن نماز و قرآن را داده است، گرچه انسان مي‏تواند ترجمه قرآن مجيد را مطالعه نمايد و از ثواب آن بهره مند شود، اما به جاي تلاوت عربي قرار نمي‌گيرد؛ زيرا قرآن الفاظي است كه از جانب خدا و به وسيله جبرئيل و به زبان عربي بر پيامبر (ص) نازل شده است.

دوم:  ايجاد زباني مشترك ميان همه پيروان اسلام و در واقع فراهم سازي وحدت و پيوند بين المللي ديني .

سوم: روح و محتواي هر پيام و سخني در قالب زبان خاصي كه در آن ريخته شده، عميق تر و درك مي‏شود تا زماني كه به زبان‏هاي ديگر برگردانده شود. قرآن كه داراي مضامين بسيار بلند و عالي است، هرگز قابل ترجمه دقيق و كامل، زبان ديگري نيست. شايد بتوان گفت كه اكثر ترجمه‏هاي قرآن نارسا و حتي در برخي موارد ، اشتباه مي‏باشد. به عنوان مثال از سوره حمد نام مي‏بريم كه هيچ ترجمه‏اي كه بتواند تمام مفاهيم آن را به زبان ديگر بيان كند، نيست. حتي تنها كلمه الله، هيچ معادلي در زبان ديگر ندارد و كلمه خدا در زبان فارسي معادل معناي الله نمي‏باشد.

چهارم: زبان عربي، زباني است كه توان تحمل بار معاني قرآن را دارد.

 يكي از راه هايي كه شيطان براي دور كردن مؤمنان از قرآن به كار مي گيرد، وسوسه اي است كه در قلب آنان مي اندازد كه خواندن قرآن كه عربي است و ما مفهوم آيات را متوجه نمي شويم، چه فايده دارد. امام خميني در جواب اين توهم اشتباه مي گويد:

".فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو، اگر چه با قرائت آن؛ و راهي از آن به سوي محبوب باز كن و تصوّر نكن كه قرائت بدون معرفت اثري ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براي تو و براي همه كس، و نامه محبوبْ محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند و با اين انگيزه حبّ محبوب كه كمال مطلوب است، به سراغت آيد و شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اين كه قرآن كتاب ما است، به سجده رويم، از عهده برنيامده‏ايم."(1)

اما اين بدان معنا نيست كه فقط به تلاوت بدون فهم اكتفا كني ، بلكه به ترجمه آيات هم مراجعه كن. مفهوم را هم درياب . در مفهوم تامل و تفكر كن . سعي كن زبان عربي را به حدي ياد بگيري كه با تلاوت قرآن، مضمون آن را هم حداقل در حد ترجمه دريابي.

در خواندن و روخواني قرآن هم سعي كن كه درست خواندن را فرا بگيري . حالا در تلاوت قرآن اگر هم ناخواسته و بدون توجه اشتباه بخواني، منعي ندارد ،زيرا عمد نيست . نبايد به جهت امكان اين اشتباهات غير عمدي خودمان را از آن فيض عظيم محروم كنيم.

خلاصه هم به خواندن قرآن بها دهيم و هم به خواندن ترجمه و هم به يادگيري ترجمه و... هيچ كدام ما را از ديگري باز ندارد.

اگر هم ساعتي بخواهيم فقط با خواندن ترجمه، پيام هاي بيش تري از قرآن در يابيم و استفاده بيش تر ببريم، هيچ منعي ندارد. خواندن متن قرآن، ترجمه اش، نگاه كردن به سطرهايش، يادگيري تلاوت و ترجمه و تفسيرش  و...  همه عبادت است و همگي ارزشمند هستند.

البته فراموش نكنيم كه عربي كلام خدا و فارسي ترجمه ماست . پس يقينا آثار معنوي عربي بيش تر از فارسي است اما براي اينكه جمع كرده باشيم بين كسب بركات و متوجه شدن مفاهيم آن ، سعي كنيم هم عربي و هم ترجمه و تفسير آن را بخوانيم.

 دين ما دعوت به كيفيت مي كند تا به كميت . از اين رو به جاي قرائت  از عربي  و يا فارسي، سعي كنيم مقدار كم تري بخوانيم. اما همراه با ترجمه و يا تفسير .

پي نوشت :

1. صحيفه امام،ج16، ص211.

 

 

 

 

صفحه‌ها