اخلاق

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
براي تداوم نماز عوامل متعددي وجود دارد که جهت رعايت اختصار به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:
1ـ شناخت اهميت نماز.
نماز از منظر اسلام اهميت ويژه اي دارد؛ تا آن جا که از آن به عنوان ستون دين(1) و نور چشم پيامبر(ص) ياد شده است. (2)
از سوي ديگر ترک نماز از گناهان کبيره به حساب آمده است.(3)
پيامبر فرمود: " از ما نيست کسي که نماز را خوار شمارد ".(4)
نماز است سر خط آزادگي دواي غم و درد دل مردگي(5)
نماز عامل مهمي در تزکية روح و درون انسان است . اهميت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نکردن نسبت به آن، از عوامل ترک نماز و سستي در آن به شمار مي‌آيد. انسان بر اساس فطرت خود،همواره به سوي چيزي که برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام مي‌کند. اگر براي انسان، امري مهم و ضروري جلوه کند، آن را به هر صورت ممکن انجام خواهد داد.انسان گرسنه و تشنه دنبال غذا و آب و رفع نياز خود مي رود . انساني که درد دارد، دنبال درمان مي رود . کسي که سنگيني طاقت فرساي درد هجران ودوري از خدا را درک کند، و بفهمدکه تنها با نماز است که مي توان درد هجران را به عشق وصال مبدل ساخت ، به عشق وصال محبوب و معشوقش به سوي نماز مي رود. چنان که اگر گرسنه و تشنه اي بفهمد براي رسيدن به نان و آب مسافتي را بايد بپيمايد ، درنگ نمي کند و ايستادن را خلاف عقل مي داند.
آشنا شدن به حقيقت نماز و اين که نماز جزء نياز وجود ما است، نماز است که زندگي و حيات ما را « طيّبه» و به آن معني و مفهوم مي بخشد. دانستن اين حقيقت که فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي مي‌کند و ... باعث مي‌شود انسان با شوق بيش تري به اقامه نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترک آن خودداري نمايد.
کسي که نماز را سربار خود و صرفاً يک تکليف طاقت‌فرسا بداند، به حقيقت آن پي نبرده و اهميتي به آن نمي‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترين فريضه از فرايض الهي است، اقامه آن مايه سعادت و ترک آن باعث شقاوت مي‌باشد .امام ‌صادق(ع) فرمود: "‌محبوب‌ترين اعمال پيش خداوند نماز است، و آخرين وصيت پيامبران الهي نماز‌است"(6)
حضرت در حديث ديگر فرمود: "‌تارک الصلاه بهره‌اي از اسلام نبرده است"(7) اگر انسان به درستي فکر ‌کند که خداوند چرا دستور داده که بندگانش نماز بخوانند، هيچ‌گاه نماز را ترک نمي‌کند . چنانچه به هر علتي‌ نمازش ترک شود ،فوراً جبران نموده و قضا مي‌کند.
قرآن مي‌فرمايد: "‌يا ايها الناس انتم الفقراء الي ا‌لله و ا‌لله هو الغني‌الحميد؛ ‌اي مردم شما همگي نيازمند خداييد، تنها خداوند است که بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش‌است"(8) وقتي خدا از عبادت ما سودي نمي‌برد و از طرفي نماز و ساير عبادت‌ها را واجب نموده است ‌،معلوم مي‌شود اين دستورات براي خوش بختي و سعادت خود ما است.
هنگامي که از عمق جان درک کرديم که ‌نماز در تأمين خوش بختي و سعادت ما نقش اساسي و تعيين کننده دارد ،با عشق و علاقه نماز مي‌خوانيم، چرا که‌نماز محور قبولي ساير اعمال است .در قيامت اولين سوال از نماز مي‌باشد. امام باقر(ع) فرمود: "‌اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام مي‌گيرد. اگر نماز مورد قبول واقع‌ شد، بقيه اعمال هم مقبول مي‌افتد"(9).
نماز از واجباتي است که خداوند در هيچ حالتي حتي در هنگام بيماري،‌ راضي به ترک آن نيست. تارک نماز بيش ترين ظلم را نسبت به خود روا مي­دارد . خود را از شفاعت پيامبر(ص)‌محروم مي‌کند. حضرت فرمود:
"‌هر که نماز را عمداً ترک کند، از پناه خدا و پناه پيغمبرش بيزاري جسته‌است"(10). پس انساني که معتقد به خدا و قيامت است و مي‌داند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتيجه‌اش به ‌خودش باز مي‌گردد، عاشقانه به سوي نماز مي‌شتابد و آن را در اول وقت مي‌خواند.
نبي گرامي اسلام(ص) ‌فرمود:"‌فضيلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت بر دنيا است"(11).
2ـ شناخت پيامدهاي ترک نماز.
يکي از عوامل و راهکار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پيامدهاي منفي ترک نماز است. در قرآن بر ترک نماز وعدة عذاب داده شده است: " بهشتيان از دوزخيان مي‌پرسند: چه چيز شما را به دوزخ کشانيد، جهنميان در پاسخ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم ". (12)
رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: "کسي که نماز خود را سبک گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مي‌کند؛ شش بلا در دنيا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قيامت و هنگامي که از قبر بيرون مي‌آيد.
اما شش بلاي دنيوي:
1ـ خداوند برکت را از عمرش کم مي‌کند.
2ـ برکت را از روزيش بر مي‌دارد.
3ـ از صورتش نشانة نيکوکاران را بر مي‌دارد.
4ـ هر کار خيري کند، پذيرفته نمي‌شود و براي آن اجري ندارد.
5ـ دعايش مستجاب نمي‌شود.
6ـ از دعاي نيکوکاران بهره اي ندارد".(13)
3ـ رفع موانع.
ترک نماز مبتني بر عواملي است که بايد از آن‌ها پرهيز شود. انسان بالفطره گرايش به عبارت دارد. معصيت، دنياگرايي، ندادن زکات، تکبر، حرام خوردن، آشاميدن شراب، حسد و... از عوامل و موانع تأثير گذار ترک نماز به حساب آمده است.
4ـ شناخت آثار نماز.
يکي از راه‌هاي تداوم نماز، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز اشنايي داشته باشد، نماز را ترک نمي‌کند.
5ـ توبه.
بي ترديد ترک نماز گناهي است که نياز به گناه زدايي دارد. يکي از عوامل مهم تأثيرگذار گناه زدايي، توبه است. توبه که نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب مي‌شود که قلب انسان صفا گرفته و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده و از گناه جلوگيري شود. امام علي(ع) فرمود: " جز اين نيست که پشيماني بر گناه سبب ترک آن مي‌شود".(14)
کسي روز محشر نگردد خجل که شب‌ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندي، ز داور بخواه شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اي، دست حاجت برار و گر شرمسار، آب حسرت ببار
نيامد بدين در کسي عذر خواه که سيل ندامت نشستش گناه (15)
6ـ ياري از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن ، توفيق و سعادت مي خواهد. عبادت و بندگي و برقراري ارتباط با خدا ، مي‌طلبد که از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. چنان که حضرت ابراهيم از خدا مي خواهد و عرض مي کند :
« ربّ اجعلني مقيم الصلاة و من ذرّيتي ؛ اي پروردگارم ! مرا و فرزندان و ذريه ام را از بر پا کنندگان نماز قرار ده». (16) يکي از شهادت هايي که در زيارتنامه هاي همه امامان عليهم السلام و اولاد طاهرين شان آمده « اشهد انّک قد اقمت الصلاة » است. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه..."(17) که يکي از مصاديق بارز طاعت، نماز است.
7- توجه به حقيقت نماز :
ديگر موجبات سستي در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است ; به اين معنا که انسان، اصل نماز و افعال و اذکار آن را از روي عادت به جا آورد، به طوري که به حقيقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثر عادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج مي‌نمايد . تبديل به يک عمل غير آگاهانه مي‌کند، به طوري که روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار مي‌گيرد.
مذموم بودن عادت به اين معنا نيست که استمرار، مداومت و کثرت اعمال اشتباه است، بلکه ملاک ارزش، مقدار توجه و آگاهي در عمل است. مردان الهي در عين کثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهي خود در اعمال مي‌افزايند و از عبادت لذت بيش تري مي‌برند.
پي‌نوشت‌ها:
1. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ح 639.
2. مکارم الاخلاق، ج 2، ص 461.
3. عبدالحسين دستغيب، گناهان کبيره، ج 2، ص 183.
4. فروع کافي، ج 3، ص269.
5. نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 77 - 78.
6. محمد محمدي‌ري‌شهري، ميزان الحکمه، ماده صلاه، شماره 10534.
7. بحارالانوار، ج 79، ص 232.
8. فاطر (35) آيه 15.
9. ميزان الحکمه، ماده صلاه، شماره 10570.
10. صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج 1، ص 133، حديث 15796 - ح 2.
11. همان، ص 110، حديث 15708، ح 2.
12. مدثر (74) آيات 40 ـ 41.
13. گناهان کبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.
14. وسائل الشيعه، ج 11، ص 349.
15. گناهان کبيره، ج 2، ص 408
16. ابراهيم (14) ، آيه 40
17. مفاتيح الجنان، دعاي حضرت مهدي (عج).

با عرض سلام می خواستم اگر کاری کرده باشیم که باعث دل شکستگی خانواده ای شده با شیم و انها ما را نفرین کرده باشند و الان دسترسی به ان شخص نداشته با شیم چه کار باید بکنیم. خیلی گره در کار زندگیمون افتاده

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر کاري که باعث دلشکستگي شده ، جنبه مالي داشته باشد،بايد همان مال يا قيمتش را به خودش يا وراثش برگردانيد ، و در صورت عدم دسترسي به هيچ کدام ، به نيابت از آن طرف صدقه داده شود. و اگر عامل دلشکستگي جنبه مالي نداشته باشد ، ودسترسي به وي هم نداشته باشيد ، بسيار استغفار کنيد و در حق وي دعا کنيد . و صدقه بدهيد .و دعاي روز دوشنبه را - از مفاتيح - بخوانيد .

با سلام خواهش مي كنم معياري براي درستي اعمال و افكار ديني معرفي فرماييد تا بفهميم در مسير بندگي خداوند هستيم يا خير؟ بعضي اوقات انسان ها فكر مي كنند كه مسير را درست مي روند و زماني مي فهمند كه ديگر دير شده گاهي فكر مي كنم نه دنيا را دارم نه آخرت راو فكر مي كنم بنده خوبي هستم لطفا مراراهنمايي كنيد با تشكر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بهترين معيار و ميزان براي درستي اعمال و افكار ديني که ملاک حرکت در مسير بندگي خداوند است ، همان است که در روز حشر و قيامت معيار و ميزان است .
نظام «ميزان» در عالم حشر، نظامي است كه وجود، عالم و صحيفه انسان سنجش مي‏گردد و تشخيص داده مي‏شود كه مجموع وجود انسان، به كدام سمت مي‏چربد؟ آيا به سوي خدا است تا وارد موقف ديگر شود، يا به سوي غيرخدا است تا پس زده شده و از ادامه حركت بازماند.
افرادي براي پالايش و پيرايش وارد اين موقف مي‏شوند كه صحيفه اعمال، افعال، عقايد، اوصاف و اخلاق‏شان، در مجموع به سوي خداوند باشد، نه غير خدا. افرادي كه مجموع وجودشان به سوي فرار از خدا است، تسويه و حسابرسي ندارند.
اگر مجموع عالم و نامه عمل انسان سنجش شود، قهراً هر ذره‏اي از اعمال، افكار، عقايد، اوصاف، روش‏ها، خصلت‏ها و اخلاق او در اين سنجش مؤثر و تعيين‏كننده است. يك كلمه، قدم، فكر، تمايل، خطور و.. در سير تكاملي يا قهقرايي آدمي نقش دارد. به همين جهت است كه در آيات «ميزان» گفته مي‏شود: كوچك‏ترين ذره در سنگيني مجموع صحيفه عمل به سوي حق و يا غير حق تأثير دارد. اين مسئله ناظر به كميت عمل نيست؛ بلكه به كيفيت عمل توجه دارد.
ما زبان را ننگريم و قال را ما روان را بنگريم و حال را
ناظر قلبيم اگر خاشع بود گرچه گفت لفظ ناخاضع رود(1)
آيات قرآن با لحن‏هاي گوناگون و تعبيرات مختلف، ابعاد گوناگون اين نظام را تشريح كرده‏اند:
1. « در آن روز (قيامت)، سنجش [اعمال از آنِ حق و از جانبِ‏] حق است، پس هر كس ميزان‏هاي [ عمل‏] او سنگين باشد، آنان رستگارانند . هر كس ميزان‏هاي [عمل] او سبك باشد، پس آنانند كه به خود زيان زده‏اند؛ چرا كه به آيات ما ستم كرده‏اند».(2)
اين آيات با تعبير جالبي، اين حقيقت را بازگو مي‏كند كه وزن و ميزان از آنِ خدا بوده و از جانب او است. هر چقدر نامه عمل انسان با حق تطابق داشته باشد ، هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود . در مقابل هر اندازه كه صحيفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيان‏بار و ستمكار به نفس خود خواهد بود. اين آيه به خوبي مي‏رساند كه انسان، با حق سنجيده مي‏شود. اگر چرخش به سوي حق بود، رستگاري است؛ و گرنه به سوي هلاكت و فلاكت خواهد بود.
در برخي روايات ديني از ائمه معصوم(ع) آمده كه «ما ميزان هستيم» و طبق آيه اي كه ميزان را حق معرفي مي كند و روايتي كه به حق بودن علي(ع) اشاره مي كند:
«علي مع الحق و الحق مع علي» روشن مي شود كه بودن در صراط ائمه نيز حقيقت و ميزان سنجش اعمال انسان در آخرت است.
2.«بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانيم؟ [ آنان‏] كساني‏اند كه كوششان در زندگي دنيا به هدر رفته و خود مي‏پندارند كه كار خوب انجام مي‏دهند؛ [ آري ] آنان كساني‏اند كه آيات پروردگارشان و لقاي او را انكار كردند، در نتيجه اعمال شان تباه گرديد . روز قيامت براي آن ها وزنه [ و ميزاني ]نخواهيم نهاد. اين جهنم سزاي آنان است؛ چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند». (3)
آيات ياد شده بيانگر اين حقيقت است كه هر قدر موازين عالم انساني، با حق تطبيق نكند و كشش به سوي غيرحق شديد باشد، اصلاً وزنه و ميزاني در كار نخواهد بود. كساني كه جذب به سوي خدا نداشتند و اعمال، افكار، كردار، اوصاف و اخلاق‏شان براساس عشق به حق نبود، اصلاً ميزاني براي آنان نخواهد بود .مستقيم به سوي جهنم و جهنم‏ها فرو رفته و سير قهقرايي خواهند داشت.
هشام بن حكم روايت مي‏كند:
زنديقي [كه از مخالفان امام صادق بود] از حضرت پرسيد: آيا چنين نيست كه اعمال وزن مي‏شوند؟
فرمود: «نه، حقيقت آن است كه اعمال جسم نيستند [تا وزن شوند]؛ بلكه [در چگونگي و كيفيت] آنچه كه عمل مي‏كنند، موازنه هست. كسي احتياج به وزن كردن در اشيا دارد [كه] عدد اشيا و سنگيني و سبكي آن ها را نداند اما هيچ چيزي بر خداوند پوشيده نيست».
زنديق گفت: پس معناي «ميزان» چيست؟ فرمود: «يعني عدل».
زنديق‏ پرسيد: معناي اين آيه «پس كسي كه موازينش سنگين باشد» چيست؟
فرمود: «كسي كه عملش برتر باشد »(4)
اين روايت، نكات قابل تأملي را بيان مي‏كند:
يكم. «ميزان»، نظامي است كه چگونگي عمل را مي‏سنجد و به كيفيت نظر دارد، نه به كميت.
دوم. ميزان براساس عدل خواهد بود، يعني - اين عالم و موقف - به اندازه‏اي دقيق است كه هيچ عمل، صفت، خلق و عقيده‏اي را - و لو كوچك و جزئي - در هنگام سنجش فروگذار نخواهد كرد و از نظر دور نخواهد داشت.
سوم. ميزان و معيار عمل انسان است. يعني، رجحان عمل انسان به سوي حق.

بنابراين اگرکسي بخواهد ببيند در مسير بندگي عمل مي کند يا نه ،بايد مسير حرکت خود را با مسير حق و سيره ائمه(ع) بسنجد.هر چقدر نامه عمل انسان با ‌آن تطابق داشته باشد و هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود.به هر اندازه كه نامه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيان‏بار و ستمكار به نفس خود خواهد بود.
پي‌نوشت‌ها:
1. مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات 1757 - 1760.
2. اعراف (7) آيه 8 و 9.
3. كهف (18) آيات 103 - 106.
4. بحارالانوار، ج 7، ص 249 - 248 ح 3.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
دعايي که در صورت وجود مصلحت ، حتما اجابت مي شود، دعاي فرد مضطر و درمانده واقعي است که از همه جا مايوس شده ، با رعايت آداب و شرايط دعا ، خواسته و حاجت خود را با خدا در ميان مي گذارد. خدا هم دعاي چنين محتاج درمانده و تقاضاگري را رد نمي کند.
دعاها را بايد با اعتقاد و با اخلاص و با اميد به اجابت خواند. نمي توان دعايي معرفي کرد که هر کس در هر جا و هر زمان آن را بخواند ، حتما اجابت شود. اجابت شدن دعا قاعده و قانون دارد . الفاظ دعاها فقط يکي از عوامل هستند. عوامل فراوان ديگر بايد جمع شود تا اجابت حاصل گردد.
کسي که دعا مي خواند و براي رفع گرفتاري اش از خدا در لفظ تقاضا مي کند، ولي در اعتقاد و در دل خود ، اميدش به غير خداست، دعا خواندنش ظاهري و صوري است.
کسي که دعا مي خواند ، ولي قبل و بعد از دعا با خدا ارتباطي ندارد؛ بندگي نکرده و توبه هم نمي کند ؛ بنا ندارد بندگي بکند، به خيال خودش مي خواهد گنج بدون رنج ببرد ، معلوم است که خيال خام است.
کسي که راه هاي برآورده شدن حاجتش را که روشن و آشکار است، با اميد و توکل بر خدا نرفته و مي خواهد با دعا ميانبر بزند و بدون هزينه به مقصد برسد، معلوم است که به نتيجه نمي رسد زيرا خدا مي خواهد از طريق اسباب اقدام شود . در عرض آن به خدا هم توسل شود و اثر اسباب را از خدا بداند، نه اين که اسباب را به کنار نهد .
بنابراين، دعاها اگر با رعايت آداب و شرايط و رفع موانع و با نيت خالص و با قلب شکسته خوانده شود ، دعا کننده وظيفه خود را انجام داده و به نتيجه رسيدن را از خدا بخواهد، اميد اجابت است، مگر آن که خدا خير او را در برآورده نشدن تقاضاي بنده اش، ببيند. در عوض آن، بهتر از تقاضاي بنده به او خواهد داد.
اجابت دعا نيز صرفاً به معناي برآورده شدن همان خواسته نيست، بلكه اجابت، توجه لطف و عنايت خدا به بنده است كه در صورت مصلحت همان خواسته داده مي شود . در غير آن صورت، بهتر از آن در دنيا يا آخرت نصيب او خواهد شد.
بيش از اين که دنبال دعا بگردي، دنبال حال و وضع دعا کننده و نوع و نحوه رابطه اش با خدا باش كه مهم و اساسي همين است.

با سلام : دوستی دارم که تا مدتی پیش در قید و بند نبود و گناهان در نظرش کوچک بود با اینکه متاهل بود به همسرش خیانت کرد اما اکنون پشیمان است میخواهد بداند خدا او تحت را می بخشد؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
زنا، گناهي بزرگ و از گناهان کبيره است ، اما هر گناهي حتي زنا با توبه واقعي قابل بخشش است. بايد از صميم قلب پشيمان باشد و عزم جدي داشته باشد که هيچ گاه اين گناه را مرتکب نشود. رسول اكرم(ص) فرمود:
"هر مرضي دارويي دارد . داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است". (1)
توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگي پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.
گناه هر چه باشد ،قابل توبه است . توبه از آن در درگاه الهي پذيرفته مي شود، به شرط آن كه توبه حقيقي باشد؛ يعني انسان از عمق دل توبه كرده باشد. مكتب تربيتي اسلام تمام آلودگان به گناه را دعوت مي كند كه براي اصلاح خويش و جبران گذشته از در توبه كه در رحمت الهي است وارد شوند . سعادت خود را باز يابند. امام زين العابدين(ع) در مناجات زيباي خود مي فرمايد:
"معبود من !تو كسي هستي كه به روي بندگانت دري به سوي عفو گشوده‏ و نامش را توبه نهاده‏ و فرموده‏اي: باز گرديد به سوي خدا و توبه كنيد، توبه خالص. حال كه اين در رحمت باز است، عذر كساني كه از آن غافل شوند و توبه نكنند چيست؟".(2)
توبه هرگاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول در گاه خدا مي شود . آثار و بركات توبه نمايان مي گردد. توبه كار واقعي خود را از مجالس گناه دور مي دارد . از عواملي كه گناه را وسوسه و تداعي مي كند، برحذر مي باشد .خود را در پيشگاه خدا شرمنده مي بيند . همواره در صدد كسب رضاي او مي باشد.
خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد بلكه توبه كار واقعي را دوست دارد. گناهانى كه خداوند حد براى آن‏ها مقرر داشته مانند زنا، واجب نيست كسى براى جبران گناهش نزد حاكم شرع اقرار كند تا بر او حد جارى نمايد، بلكه توبه زناكار، پشيمانى از گناه و عزم بر ترك آن در آينده و سعى دراستغفار مى‏باشد. در اين جهت فرقى بين زنا و گناهان ديگر نيست.
پي نوشت‏ها:
1. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
2. آيت اللَّه مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 218.

سلام نميدونم بايد از كجا شروع كنم اما اينو ميدونم كه شما ها ميتونين كمكم كنين بزاريد از خودم بگم كه خيلي خدا رو دوست دارم و واقعا دوست دارم يكي از بنده هاي خوب خدا باشم واينو هم تجربه كردم اما نميدونم چند ودتيه كرفتار شيتون شدم هر كاري ميكنم كه بخوام دست از كناه بردارم نميتونم بار ها و بارها سعي كردم اما نتونستم كاري رو از پيش ببرم يادم مياد كه بهترين دوران زندگيمو وقتي سر ميكردم كه شب ها حتي براي نماز شب بلند ميشدم يه زندگي بسيار زيبا و اروم اما اين مدت زندگيم به هم خورده ميترسنم از كسي كمك بگيرم و باكسي مشاوره كنم تا اين كه اين فكر به ذهنم رسيد كه از شما كمك بخوام اگه بتونيد راهنماييم كنيد حتما ادم خوبي ميشم وگرنه خدا ميدونه اخر و عاقبتم چي ميشه خواهش ميكنم بگيد چي كار كنم .اگه ميشه راهنماييتونو به ايميلم بفرستيد اين توري بهتره .تشكر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
پيش از هر چيز روح پاك جو و نگراني از ابتلاي به گناه را در شما ارج نهاده و شما را تحسين مي كنيم . اين نشان از ايمان شما دارد ، بنابراين زمينه دور شدن از گناه و باز گشت به فطرت ومعنويت و نزديک شدن به خدا در شما هست، بايد« همت واراده و پشتكار» را نيز به ‌آن ضميمه كنيد. فرصتي را که خدا داده ، غنيمت شمار تا لطف و عنايتش به خشم وغضب تبديل نشود.
دوست عزيز ! نظير سؤال شما را يک کسي از حضرت امام حسين عليه السلام پرسيد و عرض كرد: گناهكارم ، معصيت و نافرماني خدا مي کنم ، صبر بر معصيت ندارم و نمي توانم در برابر برخي گنا هان نفس امّاره ام را کنترل کنم ، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هرکاري خواستي بکن:
1ـ روزي خدا را نخور و هر چه مي خواهي گناه و نا فرماني خدا كني بکن.
2ـ از ولايت خدا بيرون رو و هر چه خواستي گناه كن.
3ـ در جايي گناه كن كه خدا تو را نبيند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائيل جانت را بگيرد و هر چه خواستي گناه كن.
5ـ وقتي مالك دوزخ تو را به آتش مي اندازد، داخل آتش نرو بگو من نمي روم ، آن وقت هر گناهي خواستي انجام ده».(1)
در اين حديث حضرت مي خواهد بگويد: تو كه بر هيچ يك از اين پنج چيز قادر نيستي، پس چگونه گناه انجام مي دهي و خود را بدبخت مي كني؟!
عامل اصلي بدبختي آدمي گناه است . اگر انسان بخواهد از گناه دوري كند و از اين سمّ مهلك نجات يابد، رعايت نكات زير ضروري است:
1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نكردن؛
تا انسان عزم راسخ بر ترك گناه نداشته باشد، چندان توفيقي در عدم ارتكاب گناه به دست نمي آورد.
2-توجه كامل به اين كه خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است
حتي بر خطورات قلبي ما ( که در دل مي گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنين يقيني داشته باشد، خجالت مي كشد گناه كند و از دستورهاي خالقش سرپيچي نمايد. براي اين كه انسان به چنين توجهي موفق شود، بايد هميشه به ياد خدا باشد . علي(ع) فرمود: «خدا را در همه جا ياد كنيد، زيرا در همه جا با شما است». (2) حضرت در حديث ديگر فرمود: «ذكر دو گونه است: ياد خدا به هنگام مصيبت و بهتر از آن ياد خدا در رويارويي با گناه و معصيت است كه مانع از ارتكاب حرام مي شود».(3) قرآن فرمود: «آيا (او كه اهل گناه و شرك است) ندانست كه خدا مي بيند؟».(4)
3- تفكر در عواقب زيان بار گناه:
اگر انسان توجه كامل داشته باشد كه معصيت افزون بر آثار سوء دنيوي، چه عذاب هاي غير قابل تحمل اُخروي به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوري مي جويد.
قرآن مي فرمايد: « هر كس به خدا با حالت گناه وارد شود، جزاي او جهنمي است كه در آن جا نه مي ميرد و نه زنده مي ماند».(5) در آيه ديگر فرمود: «(در روز قيامت) گناهكار دوست دارد كه فرزندان، زن، برادر، همه خويشان و همه اهل زمين را فدا مي كرد تا از عذاب نجات مي يافت، (ولي) چنين نيست، (بلكه) آن آتش شعله كش است و ...».(6)
4- مقايسه بين بهشت و جهنم.
اگر انسان از نعمت هاي بهشت و عذاب هاي جهنم اطلاعات اجمالي هم داشته باشد، مطمئناً به بهشت شوق پيدا مي كند و از جهنم مي ترسد، در نتيجه مرتكب گناه نمي شود.
اميرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون كسي است كه بهشت عالي را به گناه پست بفروشد».(7)
5- عمر انسان زودگذر است و در آينده بسيار نزديك به نتايج اعمالش خواهد رسيد؛
اگر انسان به اين مسئله توجه داشته باشد و فكر نكند كه فعلاً خبري از سراي آخرت نيست، در عدم ارتكاب گناه مؤثر است، چرا كه خيلي از افراد به خيال اين كه عواقب وخيم معصيت دير به سراغ انسان مي آيد، مرتكب معصيت مي گردند. قرآن فرموده: «گناهکاران آن روز را دور مي بينند، و ما آن را نزديك مي بينيم».(8)
6- زياد سبحان الله گفتن،
باعث مي شود شيطان از انسان دور شود.
وقتي شيطان از انسان دور شود، ديگر گناه نمي كند. امام صادق(ع) فرمود: «شيطان گفته است: پنج كس مرا بيچاره ساخته و راه به آن ها ندارم و بقيه مردم در اختيار منند:
1ـ كسي كه با نيّت صادق به سوي خدا رود و در تمام كارها به او توكّل كند.
2ـ كسي كه در شبانه روز زياد تسبيح گويد.
3ـ كسي كه هر چه براي خود مي پسندد، براي برادر مؤمن خود نيز بپسندد.
4ـ كسي که در وقت رويارويي با مصيبت ناله و فرياد نزند.
5ـ كسي كه به آن چه خدا قسمتش كرده است ، راضي باشد».(9)
7- نماز؛ نماز آدمى را از كارهاى زشت و گناه باز مى دارد.(10)
خود را مقيد کن همه نماز ها به خصوص نماز صبح را اول وقت و در آرامش کامل بخواني .رکوع و سجود را کامل و با حوصله انجام دهي .توجه داشته باشي که با چه کسي داري صحبت مي کني . با چه کسي پيمان بندگي مي بندي و مي گويي: "خدايا فقط تو را مي پرستم . فقط از تو اطاعت مي کنم . فقط از تو کمک مي طلبم"آيا بعد از اين پيمان درست است از هواي نفس و دشمن قسم خورده انسان يعني از شيطان اطاعت کني ؟
8- محاسبه و مراقبب:
كسى كه دنبال ترک گناه و خواهان رشد و تكامل معنوى است ، بايد مراقب اعمال خود باشد . هر روز يا هر شب پيش از خواب از خودش حساب کشي كند . ببيند صبح تا شب چه کار هايي کرده ،چند تا گناه کرده ،اگر خدا گناهان را نبخشد، چه سرنوشت شومي خواهد داشت. پس توبه کند. با گريه و التماس عاجزانه از خدا بخواهد او را بيامرزد . توفيق ترک گناه به او عنايت کند تا به تدريج نقايص و كاستى هاى خود را جبران و نقاط قوتش را تقويت نمايد.
9- دورى گزيدن از صحنه گناه؛
پيشگيرى از گناه آسان ترين راه مبارزه با گناه است. جوانى كه مى خواهد گناه نكند ، بايد خود را از صحنه هاى گناه دور نگه دارد. مثلاً از ديدن عكس و فيلم مبتذل و اختلاط با نامحرم و شركت در مجلس يا عرصه هاي گناه بپرهيزد.
جهت آگاهي بيش تر و ترغيب براي عملياتي کردن توصيه ها کتاب هاي زير را مطالعه کنيد:
1- کيفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن ، از سيد هاشم رسولي محلاتي
2- گناه شناسي، از آقاي محسن قرائتي
3- گناهان کبيره، از آيت الله شهيد دستغيب
4- پيام قرآن ،ج 6 از آيت الله مکارم شيرازي
5- معراج السعاده،از نراقي
پي نوشت ها:
1. صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 6،ص349.
2. همان، ص 295، شماره 8567.
3. همان، ص 294، شماره 8562.
4. علق (95) آيه 14.
5. طه (20) آيه 74.
6. معارج (70) آيه 11 ـ 15.
7 . غررالحكم، ج 1، ص 356.
8. معارج (70) آيه 6.
9. آثار الصادقين، ج 6، ص 290، شماره 8543.
10. عنكبوت (29) آيه 45.

1. آیا ثروتمندشدن در اسلام مجاز است؟ • به لحاظ شرعی • به لحاظ اخلاقی  مگر سطح معیشت یک مؤمن نباید متناسب با عموم مردم باشد؟ 2. در صورتی که تعداد قابل توجه و یا حتی اندکی از مردم در سطح پایینی از معیشت قرار دارند، سطح معیشت یک مؤمن شایسته است که متوسط باشد؟ آیا این غیر انسانی نیست؟(تا چه برسد به غیر اسلامی)

پرسش: سطح معيشت شرح : 1. آيا ثروتمندشدن در اسلام مجاز است؟ • به لحاظ شرعي • به لحاظ اخلاقي مگر سطح معيشت يک مؤمن نبايد متناسب با عموم مردم باشد؟ در صورتي که تعداد قابل توجه و يا حتي اندکي از مردم در سطح پاييني از معيشت قرار دارند، سطح معيشت يک مؤمن شايسته است که متوسط باشد؟ آيا اين غير انساني نيست؟(تا چه برسد به غير اسلامي)

پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
اسلام فقر را نمى پسندد . در آية 180سورة بقره از مال و ثروت به « خير» تعبير شده است. فقر انسان ضعيف الايمان را مى لغزاند . ممكن است او را به كفر و بى دينى بكشاند . در روايتي از پيامبر آمده است : كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا (1) قرآن به پيا مبر و به تبَع آن به همه انسان ها توصيه مي کند : لا تنس نصيبك من الدنيا؛ (2) بهره خود را از دنيا فراموش نکن.
از طرف ديگر ثروت اندوزي به هر طريق را نيز صحيح نمي داند . بر معيشت از راه حلال تأکيد دارد.
در عين حال به ثروت و مال نگاه ابزاري دارد . يعني اگر ابزاري جهت زندگي آبرومندانه و راهي براي طلب سعادت جاوداني و ابدي باشد ، آن را نيک مي داند .
از نظر اسلام طلب مال و ثروت حلال جايز ، بلکه حتي واجب است . مال و ثروت به خودي خود، نه خوب است و نه بد.بلكه اگر بر اساس وظيفه و تکليف انساني . نردبان صعود انسان به كمال گردد، خوب و اگر موجب دل بستگي آدمي گردد و سد راه رشد و تکامل معنوي وي شود، ناپسند خواهد بود .پس به نوع برخورد انسان به ثروت ، نيز به هدف از ثروت اندوزي بستگي دارد.
نمي توان گفت اسلام در برابر مال و ثروت موضع منفي دارد و با آن صد در صد مخالف است.
در حديثي از امام باقر(ع) مي خوانيم: نعم العون الدنيا علي طلب الآخرهْْ؛(3) دنيا (مال) كمك خوبي براي رسيدن به آخرت است.
در روايت ديگر از امام صادق(ع) آمده است: غني عجزك عن الظلم خير من فقر يحملك علي الاثم؛(4)
ثروت و بي نيازي كه انسان را از تجاوز به حق ديگران باز دارد، از فقري كه انسان را به گناه وادار نمايد ، بهتر است.
همان طور كه فقر خوب نيست و موجب لغزش مي شود ، ثروت اندوزي نيز ممكن است باعث طغيان و سركشي گردد. در بعضي از متون اسلامي از ثروت و از برخي از ثروتمندان مذمّت شده است. مذمّت از قارون ثروتمندِ و مغرور شاهد گويايي بر اين موضوع است، منتهي اسلام ثروتي را مي پسندد كه به وسيلة آن مسير بهشت هموار گردد، چنان كه دانشمندان و بزرگان بني اسرائيل به قارون گفتند:
و ابتغ فيما اتاك الله الدار الآخرهْْ(5) ؛از اين ثروتت براي خانة آخرت كاري بكن.
اسلام ثروتي را مي پسندد كه در آن نيكي به همگان باشد (احسن كما احسن الله إليك).(6)
اسلام ثروتي را مي پسندد كه ماية فساد در زمين و فراموش كردن ارزش هاي انساني و گرفتار شدن در مسابقة جنون آميز« تكاثر» (زياده خواهي) نگردد. انسان را به « خود برتربيني» و « تحقير ديگران» و حتي رويارويي با پيامبر و بزرگان دين نكشاند.
ثروت بايد وسيله اي باشد براي استفادة همگان، پر كردن خلاء هاي اقتصادي؛ مرهم نهادن بر زخم هاي جانكاه محرومان و براي رسيدگي به نياز ها و مشكلات مستضعفان. علاقه به چنين ثروتي با چنين هدفي، علاقه به دنيا نيست، بلكه علاقه به آخرت است.
يكي از ياران امام صادق(ع) به حضرت گفت : دنيا را دوست دارم و به آن علاقه مندم! مي ترسم دنيا پرست باشم. امام فرمود: با ثروت دنيا چه مي کني و تصميم داري چه کاري بکني ؟گفت: هزينة خود و خانواده ام را تهيه كنم . به خويشاوندان كمك كنم. در راه خدا انفاق كنم .حج و عمره به جا آورم . امام فرمود:
ليس هذا طلب الدنيا هذا طلب الآخرهْْ؛ اين دنيا طلبي نيست ، بلكه طلب آخرت است.(7)
جوامع اسلامي بايد بكوشند هر چه بيش تر غني و بي نياز گردند. به مرحلة خود كفايي برسند . روي پاي خود بايستند .شرف و عزّت و استقلال خود را بر اثر فقر، فداي وابستگي به ديگران نكنند. ملت فقير نمي تواند آزاد و سربلند زندگي كند.
سطح معيشت يک مؤمن لازم نيست متناسب با عموم مردم باشد.اما مسلمانان چنين وظيفه اي دارد اما توده مردم چنين وظيفه اي ندارند. البته از نظر اخلاقي همدردي با مردم و زهد و ساده زيستي پسنديده است .
پي نوشت ها:
1. الکافي ، ج2 ، 307.
2.قصص(28) ، آيه 77.
3. تفسير نمونه، ج 16، ص 174 ، به نقل از وسائل الشيعه، ج 12، ص 17.
4.همان، ص 176، به نقل از وسائل، ج 12، ص 17.
5. قصص (28) آية 77.
6. همان.
7.وسايل الشيعه ، ج17 ، ص 34.

من 8 ماه پيش ازدواج كردم شوهرم تو اين 8 ماه بعد از نزديكي غسل نكرده اين موضوع خيلي عزابم ميده هر چي باهاش صحبت ميكنم فايده نداره خواهش مي كنم منو راهنمايي كنيد و گناه غسل نكردنو برام بنويسيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در پاسخ به سوال به دو نکته بايد توجه شود :
1- انسان جنب براي خواندن نماز و گرفتن روزه بايد غسل نمايد . در صورتي که بدون غسل نماز بخواند و يا روزه بگيرد ، نماز و روزه او باطل است .

2- در سنت هاي الهي اين گونه نيست كه شخصي به جهت گناه ديگري عقوبت شود ،به تصريح قرآن که مي فرمايد :
« ولا تزر وازره وزر اخري » (1) نتيجه اعمال انسان به طور مستقيم متوجه او خواهد بود. اوست كه بايد پاسخگوي اعمال خويش باشد و تبعات منفي آن را تحمل كند، زيرا ساختار عالم بر اساس نظام عليت و معلوليت است ،يعني هر چيز بر اساس علت‌هاي شناخته شده يا ناشناخته‌ تحقق مي يابد . محال است معلولي بدون علت پديد آيد ؛آتش مي‌سوزاند، آب سرد مي کند، ابر به بارش در مي‌آيد، ويروس بيماري مي‌آفريند و دارو درمان مي‌کند؛ همه اين حوادث بر اساس ضابطه معيني نظام عالم را تشکيل مي‌دهند. بنابراين معلولات عالم بر اساس نظام علت و معلول است که بر تمام عالم هستي و از جمله زندگي انسان ها حکمفرما است.
بنابراين همسر شما ، در صورتي گناهکار است که با ترک غسل ، نماز و روزه او باطل شود . در اين صورت
گناه او هيچ ارتباطي با شما ندارد.

پى‏نوشت‏:
1.اسراء (17) آيه 15 .

با سلام . در منزل ما البوم عکسی است که درون ان عکس بدون حجاب چندی از خانمهای فامیل وجود دارد . متاسفانه روزی که مشغول دیدن البوم بودم چشمم به این عکسها خورد و با کمال تاسف به جای چشم پوشی مشغول دیدن انها با لذت شدم . حالا خیلی پشیمانم . ایا به جز گناهی که مرتکب شده ام .حق الناسی هم به گردنم هست.و باید حلالیت بطلبم ؟ وایا اگر من این موضوع را با انها یا شوهرانشان در میان بگزارم مشکلات دیگری در فامیل برایم پیش نمی اید ؟ من خیلی نگران و پشیمانم لطفا نجاتم دهید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از آن فعل حرام توبه کنيد ، و با خدا عهد ببنديد که ديگر آن فعل حرام را تکرار نمي کنيد ، و استغفار کنيد . کافي است .حلاليت طلبيدن از صاحبان عکس و در ميان گذاشتن با شوهر هايشان لازم نيست بلکه گناه و حرام است .

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در آغاز لازم است به دو نکته اشاره شود:
1- از آن جا كه هر گناهي - صغيره باشد يا کبيره - مخالفت با فرمان خداوند است ، به خودي خود گناهي بزرگ است. مقياس كوچك و بزرگ بودن گناه اين نيست كه آن را نسبت به ساحت مقدّس خداوند بسنجيم؛ زيرا براساس اين سنجش همه گناهان، كبيره است. اين تقسيم نظر به سنجش آثار يك دسته از گناهان با آثار دسته ديگر است.
2- کوچک دانستن و سبک شمردن هر گناهي - اگر چه نسبت به گناهان ديگر صغيره باشد- گناه کبيره است .
با توجه نمودن و رعايت کردن دو نکته ياد شده ، اين که هر چه گناه و جرم سنگين تر باشد، پاک کردن و زدودن آثار آن سرمايه گذاري معنوي و شناختي و عملي بيش تري نياز دارد، امري طبيعي است. .

صفحه‌ها