اخلاق

به نام خدا موضوع : عرفان + اخلاق با سلام و احترام - تعدادی سوال پیرامون مسائل عرفانی و اخلاقی دارم که از حضور شما عزیزان متخصص در زمینه عرفان و اخلاق و فلسفه می پرسم : 1- همانطور که شما بهتر و دقیق تر و عمیق تر مستحضر هستید ، توبه درجات و مراتب مختلفی دارد، سوال من این است که اولا تعریف دقیق توبه را ذکر بفرمایید و ثانیا مراحل و مراتب مختلف توبه را مجددا بیان و شرح دهید. 2- در مورد به کمال رساندن مسئله ی توبه (در درجات بالا و نهایی) که "توبه کردن از توبه" می باشد توضیحات جامعی ذکر بفرمایید من جمله این که مقصود حقیقی از عبارت توبه از توبه چیست ؟ 3- چه زمانی سالک باید بفهمد به مرحله ای رسیده که برای فنا فی الله باید از توبه نیز توبه کند ؟ - چطور باید بفهمیم که به این مقام رسیده ایم چون در صورت اشتباه در تضخیص ممکن است از آن پس از توبه خودداری کنیم در صورتی که هنوز به آن مرحله نرسیده ایم . 4- مگر ممکن است کسی به طور کلی بخواهد از توبه نیز توبه کند ؟ یعنی هیچ وقت ممکن نیست بر اساس مرتبه ای که دارد دچار گناه ، لغزش ، ترک اولی یا ... شود ؟ خوب در اینصورت که از توبه توبه کرده ، وقتی به اشتباه و قصوری مبتلا شد باید چه کار کند ؟ نباید توبه کند ؟ 5- آیا شخصی که در راه سیر و سلوک گام بر می دارد ، اما فقط حالات یقظه را در خود حس می کند و مدت هاست در این حالت باقی مانده و نشانه ای از حالت های تجرد نفس و سیر و سلوک در ملکوت و ... چیزی حس و درک نمی کند جایی از کارش ایراد دارد ؟ یعنی چطور باید بفهمد که مسیر را درست می رود یا غلط ؟ نه خوابی می بیند نه حالتی به او دست می دهد نه شهودی و نه اشراق و ادراک فراحسی و ... ، دیدگاهش کمی بازتر شده نسبت به قبل اما از این حالات خاص عرفانی خبری نیست ! مشکل از کجا ممکن است باشد و اصلا آیا رخ ندادن این حالات لزوما به معنای مشکلی در طی مسیر است ؟ این مسئله علی رغم تلاش برای عدم غلبه ی آن بر من کمی مرا آزار می دهد ( البته من برای عبادات و کارهایم ارزشی قائل نیستم از این باب که آن را حقی بر خدا بدانم بلکه آن ها را ابتر و پر از مشکل و از طرفی تمام آن ها را لطف پروردگار می دانم و این را می دانم کهع واقعا این نوع تفکرات شاید نوعی خودبزرگ بینی و واقعا توقع نابجایی برای بنده ی گنهکار و حقیری مثل من باشد ) اما با این وجود وقتی احوالات سالکان و عارفان را می خوانم متوجه حالاتی در آن ها می شوم که گویی علی رقم این که شاید فکر می کنم سعی در گذاشتن پایم در جای پای آن ها دارم هیچ حالتی مثل آن ها در نمی یابم . لطفا راهنمایی جامع و کامل بفرمایید و چند کتاب مناسب در زمینه سیر و سلوک معرفی بفرمایید.

پرسش: توبه و عرفان شرح :
تعريف دقيق توبه را ذکر بفرماييد و مراحل و مراتب مختلف توبه را مجددا بيان و شرح دهيد.
پاسخ: با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
معناى لغوى توبه :
در لغت »توبه« و »توب« به معناى رجوع و بازگشت است.(1)
طبرى مى‏گويد: اصل توبه «اوبه» بوده و به معناى رجوع از مكروه (ناپسند) به سوى محبوب (پسنديده) است.(2) بعضى از صاحب‏نظران بين اين دو واژه فرق نهاده و «اوبه» را توبه خاص دانسته‏اند، يعنى اگر توبه فقط به خاطر خشنودى و رضاى خدا و بدون چشمداشت ثواب و خوف عذاب صورت گيرد، اوبه است.(3)
راغب در مفردات مى‏گويد: »توب به معناى ترك گناه به زيباترين صورت است و آن رساترين گونه معذرت‏خواهى است، زيرا عذرخواستن بر سه نوع است:
يا شخص عذرخواه مى‏گويد: فلان كار را نكرده‏ام يا مى‏گويد: آن كار را كرده‏ام، ولى منظورم از آن كار چنين و چنان بوده است و يا اين كه مى‏گويد:آن كار را كرده‏ام ، ولى بد نموده‏ام و ديگر بار تكرار نخواهم كرد. گونه آخر، توبه است.(4)
معناى اصطلاحى توبه:
توبه در معناى اصطلاحى، بازگشت از گناه و ترك آن است، درحالى كه در معناى لغوى مطلق بازگشت بود. راغب در اين‏باره مى‏گويد: توبه در شرع عبارت است از ترك گناه به خاطر زشتى آن و پشيمانى بر آن چه در گذشته واقع شده‏است و تصميم بر ترك گناه و جبران اعمال.(5)
مرحوم طبرسى مى‏گويد: «اصل توبه رجوع است و واقعيت توبه،ندامت و پشيمانى از عمل ناپسند با تصميم بر عدم بازگشت به سوى آن است».(6)
در مجمع البحرين آمده است: توب و توبه رجوع از گناهان است . در اصطلاح اهل علم، به معناى پشيمانى برگناه از آن جهت كه گناه است مى‏باشد.(7)
پي نوشت ها :
1. ابن فارس، مقاييس اللغه، ج 1، ص 35
2. تفسير طبرى، ج 2، ص 555
3. بطرس البستانى، محيط المحيط، ج 1، ص 51
4. راغب اصفهانى، المفردات
5. همان
6. طبرسى، مجمع البيان، ج 2، ص 21
7. طريحى، مجمع البحرين، ج 2، ص 15

*****************
مراتب توبه:
همان‏طورى كه گناهان، درجه و مراتب دارد، توبه نيز با توجه به موقعيت و رتبه معنوى افراد داراى مراتب خاصى است. امام صادق(ع) درباره مراتب توبه مى‏فرمايد:
کل فرقه من العباد لهم توبه فتوبه الانبياء من اضطراب السر و توبه الاولياء من تلوين الخطرات و توبه الاوصياء من التنفيس و توبه الخاص من الاشتغال بغير الله تعالي و توبه العام من الذنوب؛
براى هر فرقه و طائفه‏اى توبه مخصوصى است. پس توبه پيامبران الهى مضطرب شدن باطن و به هم خوردن حالت اطمينان است. توبه اوليا ازعوارض رنگارنگ و تلون خاطر است [امور نامناسبى كه به فكر آن‏ها مى‏گذرد] توبه أصفيا (برگزيدگان حق) از نَفَسى است كه به ياد غير او مى‏كشند. توبه افراد خاص (نخبگان) از مشغول بودن به غير پروردگار است و توبه عوام، بازگشت از گناهان است. هر كدام از آن‏ها داراى نوعى معرفت و آگاهى در آغاز وانجام توبه است.(1)
علامه طباطبايى در تبيين مراتب توبه مى‏گويد: توبه به معناى بازگشت به خدا براى تقرب به اوست. بى‏گمان معناى قرب و بُعد، نسبى وتشكيكى است. بنده‏اى كه در مقامى قرار دارد، گرچه در مقايسه با برخى از مقامات داراى قرب است اما نسبت به مقامات بالاتر داراى بُعد است.(2)
پي نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 6، ص 31
2. الميزان، ج 4، ص 254
*********************
مراحل توبه:
حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛ پشيماني که در عمل خود را نشان مي‏دهد که مهم‏ترين نُمود آن انجام واجبات و تدارک و قضاي آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است که با همين مقدار توبه تحقق پيدا مي‏کند. توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است.(1)
2- غسل توبه؛
پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: بنده‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که مي‏خواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما».(2)
3- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛
امام صادق (ع) مي‏فرمايد: «هر بنده‏اي که گناهي کرد، پس برخيزد و طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نمايد، بر خدا است که توبه‏اش را بپذيرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان مي‏يابد».(3)
در روايت است که در روز يکشنبه ماه ذي­القعده رسول‏خدا(ص) به يارانش فرمود: کيست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه مي‏خواهيم توبه کنيم، حضرت فرمود: غسل کنيد و وضو بگيريد و چهار رکعت نماز بخوانيد. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را يک مرتبه بخوانيد، پس هفتاد مرتبه استغفار کنيد و آخرش بگوييد: لا حول ولا قول الا باالله العلي العظيم، نيز اين دعا را بخوانيد: يا عَزِيزُ، يا غَفّارُ، اغْفِرلي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فانه لا يغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ. هر کس از امت من اين عمل را به ‏جا آورد، از آسمان ندا مي‏شود که توبه‏ات پذيرفته و گناهانت آمرزيده شد. اصحاب گفتند: اگر کسي اين عمل را در غير اين ماه به ‏جا آورد چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بيان کردم. اين کلمات را جبرئيل در شب معراج به من ياد داد.(4)
4- دعاهاي توبه؛
مناسب است کسي که مي‏خواهد توبه کند دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين: وارد شده‏است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخواند.
5- استغفار (درخواست بخشش)؛
قرآن مجيد مي‏فرمايد: وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛ اي قوم، از خدا آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او توبه کنيد.(5)
پي‌نوشت‌ها:
1. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
2. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
3. وسائل الشيعه، ج 11، ص 363.
4. سيد بن طاووس، اقبال، ص 308.
5. هود (11) آيه 3 و 52 و 90.

پرسش: در مورد به کمال رساندن توبه (در درجات بالا و نهايي) که "توبه کردن از توبه" مي باشد، توضيحات جامعي ذکر بفرماييد ، از جمله اين که مقصود حقيقي از عبارت توبه از توبه چيست ؟
پاسخ: به اين مفهوم دست نيافتيم و نمي دانيم از چه منبعي آن را نقل مي كنيد. چنانچه مربوط به مراتب سير و سلوك باشد، شايد معنا اين باشد كه انسان عارف سالك پس از رسيدن به مرحله بالاتر كمال، از نقص ها و كاستي هاي مرحله پايين تر و از جمله از نقص در توبه پيشين خود نيز توبه مي كند.
توبه به معناي بازگشت به سوي خدا است . بازگشت مي تواند داراي نقصي باشد كه نياز به بازگشت دوباره داشته باشد.

پرسش: چه زماني سالک بايد بفهمد به مرحله اي رسيده که براي فنا في الله بايد از توبه نيز توبه کند ؟ چطور بايد بفهميم که به اين مقام رسيده ايم چون در صورت اشتباه در تشخيص ممکن است از آن پس از توبه خودداري کنيم ،در صورتي که هنوز به آن مرحله نرسيده ايم
پاسخ: بايد اصل مطلب ثابت شود كه‌ فناء في الله نيز توبه دارد. چنانچه از منبعي نقل كرديد، آن را ذكر كنيد.
اما با توجه به اينكه بالاتر از مقام فنا نيز ذكر شده است،توبه از «فنا» وقتي حاصل مي‌شود که سالک از مقام فنا که مظهر «کل من عليها فان» است، به مقام «بقا» که «مظهر الله خير و ابقي» رسيده باشد. در اين مقام متوجه حقايقي مي شود که پيش تر از آن ها آگاه نبود . معارفي براي او مکشوف مي شود ، که در مرتبه يا مراتب پيشين براي وي مشهود نبود. با توجه به حقايق و معارف و مکشوفات جديد ، متوجه مي شود که در مراتب قبلي در انجام وظايف بندگي کوتاهي هايي داشته است ، از اين رو توبه جديد را بر خود لازم مي بيند و از توبه قبل مي گذرد.
طبعاً كسي كه به‌ آن مقام رسيد، بهتر از هر كس مي داند كه وقت توبه از گذشته ها رسيده است. علاوه بر اينكه سالك در اين مراحل مويد به توفيق الهي است . اگر او در اين مسير تنها بود، اين اشكال وارد بود.
براي آگاهي بيش تر کتابهاي زير را مطالعه کنيد.
1- معراج السعاده نراقي.
2- چهل حديث امام خميني .
3- صد ميدان خواجه عبدالله انصاري .
4- منازل السايرين... .
5- مشارق الداري .

پرسش: مگر ممکن است کسي به طور کلي بخواهد از توبه نيز توبه کند ؟ يعني هيچ وقت ممکن نيست بر اساس مرتبه اي که دارد، دچار گناه ، لغزش ، ترک اولي يا ... شود ؟ خوب در اين صورت که از توبه توبه کرده ، وقتي به اشتباه و قصوري مبتلا شد، بايد چه کار کند ؟ نبايد توبه کند ؟

پاسخ: از پاسخ هاي قبلي روشن شد كه توبه از توبه تنها مي تواند متوجه مراتب پايين تر از خود باشد .
اين بدان معنا نيست كه اگر كسي در مرتبه اي دچار خطا يا غفلتي شد، توبه از آن نكند.

پرسش: آيا شخصي که در راه سير و سلوک گام بر مي دارد ، اما فقط حالات يقظه را در خود حس مي کند و مدت هاست در اين حالت باقي مانده و نشانه اي از حالت هاي تجرد نفس و سير و سلوک در ملکوت و ... چيزي حس و درک نمي کند ،جايي از کارش ايراد دارد ؟ يعني چطور بايد بفهمد که مسير را درست مي رود يا غلط ؟ نه خوابي مي بيند ،نه حالتي به او دست مي دهد، نه شهودي و نه اشراق و ادراک فراحسي و ... ، ديدگاهش کمي بازتر شده، نسبت به قبل اما از اين حالات خاص عرفاني خبري نيست ! مشکل از کجا ممکن است باشد و اصلا آيا رخ ندادن اين حالات لزوما به معناي مشکلي در طي مسير است ؟
پاسخ: مقصد اصلي سير وسلوک، قرب الهي است. رمز يا کليد آن در« عبويت» و بندگي «خالصانه» و«آگاهانه» است.
عالمان براي رسيدن به مقام بندگي خالصانه شرايط و مراحلي را ذکر کرده اند که به دو گام آن اشاره مي‌شود:
گام اول : پس از« بيداري دل » از غفلت و شناخت ضرورت « تحول و توبه» و «خود سازي و سير و سلوک» ، عزم و اراده جدي و ثبات قدم است . کسي که مي‌خواهد در اين وادي وارد شود، بايد تصميم و جديت داشته باشد و با سختي‌هاي راه بسازد و از خود ناتواني نشان ندهد.
گام دوم : اخلاص وداشتن نيت خالص
عزم و اراده بر بندگي اگر همرا با اخلاص شد ،مي تواند سودمند باشد . ريا و شرک هرگز انسان را به منزل مقصود نمي رساند. اخلاص پاک کردن نيت از آلودگي‌هاي شرک است؛ يعني تمام کارها و اعمال براي خاطر خدا بايد انجام شود.
اخلاص يا داشتن نيت خالص آن است كه سالك در سلوكش منظور و مقصدي جز نفس سلوك و فناي در ذات پاك احديت نداشته باشد . در اخبار زيادي وارد شده كه نيت سه مرتبه دارد. امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
عابدان سه گروهند:
گروهي خداوند را از روي ترس و بيم ( از جهنم يا عذاب هاي دنيوي )عبادت مي كنند، اين عبادت بندگان است.
گروهي خداوند را به طمع بهشت و نعمت هاي الهي (مادي يا معنوي ، دنيايي يا آخرتي ) مي پرستند. اين عبادت اجيرشدگان است ، امّا عده اي خداوند را از روي محبت و معرفت عبادت مي كنند كه اين عبادت آزادگان است. (1)
اگرچه عبادت گروه اول و دوم از افراد معمولي و مبتدي پذيرفته مي شود و براساس آن پاداشي متناسب نيت و عمل خويش دريافت مي کنند ، ليکن اين گونه اعمال سالکان را به مقام يقين و کشف و شهود نمي رساند زيرا با تأمل و تعمق در محتواي عبادت قسم اول و دوم روشن مي گردد كه عبادت شان بي شائبه نمي باشد، بلکه عبادت آن ها نوعي خود پرستي است. در واقع خود را مي پرستند ،نه خداوند را. چون بازگشت عبادت شان به علاقه هاي مادي يا معنوي نفساني خودشان است . واضح است که خدا پرستي با خودپرستي جمع نمي گردد .ولي گروه سوم كه خدا را بر اساس معرفت و محبت مي پرستند، عبادت شان عبادت واقعي و صحيح است كه جز پاكان درگاه الهي به آن نمي رسند. اين دسته پايه عبادت شان را بر محبت و كشش به سوي خدا قرار داده و جز تقرب به او، هيچ مقصودي ندارند. سالك در آغاز راه با پاي محبت گام بر مي دارد ،ولي بعد از طي منازلي و كسب كمالاتي متوجه مي گردد محبت با محبوب مغايرت دارد . محبتي را كه نردبان ترقي او بوده ، مانع راه خود مي بيند. از اين به بعد، سالك تنها محبوب را در نظر دارد .او را به عنوان محبوب، عبادت مي كند . پس از طي مراحلي باز متوجه مي شود که اين قسم از عبادت نيز شرك آلود است چون خود را مُحِب و خدا را محبوب دانسته است.
در برابر خدا و محبوب ، وجودي براي خود قائل شده است . معلوم است که «خوديت» يا خود ديدن با حب به محبوب منافات دارد. از اين رو سالک از اين جا به بعد از تلاش مي کند که نه تنها محب يا خود را فراموش کند بلکه اساسا حب و عشق را فراموش كند تا به كلي از تغاير و شرک بگذرد و در عالم وحدت يا « توحيد » به معناي واقعي آن گام نهد . در اين مقام سالك ديگر نيتي ندارد، زيرا خوديت و شخصيتي در كار نيست تا نيت از او سر بزند. تا قبل از اين مرحله سالك خواستار شهود و كشف و مشاهده و اشراق و ادراک فراحسي و... بود، ولي در اين مقام به كلي تمام آن اغراض را فراموش مي كند . چشم و دل سالك از ديدن و نديدن و رسيدن و نرسيدن و دانستن و ندانستن و رد و قبول پوشيده خواهدشد. در اين نقطه و مقام است که سالک به درجه يقين مي رسد و رسم بندگي را از اين جا آغاز مي کند .
تو گدايي به شرط مزد مکن خواجه خود رسم بنده پروري داند
مشکل اين جا است که عبادت و رياضت و سير و سلوک براي مزد است. اشراق نفساني و ادراک فرا حسي و مانند آن نيز مي تواند مزدي باشد كه طلب مي كنيم.

پي‏نوشت‏:
1.الکافي ، ج2 ، ص 84 .

با سلام و خسته نباشید، من و خواهر و برادرم پدری داریم که از دست او عاجز گشته ایم در همه احادیث و روایات گفته می شود به والدین احسان کنید اما این پدر جای هر گونه احسان را بسته است هر حرفی که می زند اگر یک ناسزای رکیک در آن نباشد اصلا به مزاقش خوش نمی آید و فرقی ندارد چه کسی هم در مقابل او نشسته است، آداب صحبت کردن، غذا خوردن، لباس پوشیدن، مهمان نوازی، زناشویی و.......... را به هیچ وجه یاد ندارد اما ادعای زیادی از خوب بودن خود دارد، کاهل نماز است، فکر می کنم حداقل 15 سال باشد که قران نخوانده، به جای وام پول نزول می گیرد و اصلا هم تنش نمی لرزد و بسیاری دیگر................. هر چه هم با روش های مختلف صحبت می کنیم اصلا گوش نمی دهد کار به جایی رسیده که با هم حرف نمی زنیم و از این بابت خیلی ناراحتم؛ ببخشید نمی دانستم سؤالم مربوط به کدام بخش است اما خواهش می کنم بخوانید و پاسخ دهید. از توجه شما سپاسگزارم

با سلام و تشکر از اعتماد به ما و ارتباط تان با اين مرکز و عرض پوزش از ديركرد در ارسال پاسخ.
دستور اسلام در احترام به مادر و پدر مطلق است، يعني به هر مادر و پدري بايد احترام کرد، خواه با انسان رفتار خوبي داشته باشند و خواه بد. قرآن مجيد احسان به پدر و مادر را وظيفه مردم مي داند و مي فرمايد: پروردگارت فرمان داده كه تنها او را بپرستيد و نسبت به پدر و مادر نيكي كنيد. (1)
از روايات معصومان استفاده مي‌شود كه والدين، چه مؤمن باشند و چه كافر و چه نيكوكار و چه معصيتكار بايد مورد احترام قرار گيرند و استثنا بردار نيست. امام‌رضا(ع) مي‌فرمايد: "نيكي به والدين واجب است ،گرچه مشرك باشند، ولي در معصيت خدا نبايد آنان را اطاعت كرد".(2)
قرآن مجيد تنها در همين يك مورد مخالفت با پدر و مادر را جايز دانسته، يعني در صورتي است كه پدر و مادر فرزند را به شرك و دوري از خدا فرا خوانند و يا اطاعت آنان، معصيت و مخالفت با فرمان خدا باشد، (3) حتي عدم اطاعت از فرمان والدين در چنين مواردي بايد با رفتار پسنديده همراه باشد.
هر چند پدر و مادر رفتار صحيحي با فرزند نداشته باشند، فرزند موظف به گراميداشت والدين و كسب رضايت آنان است و نمي تواند مقابله به مثل نمايد.
البته تحمل بدرفتاري والدين، نياز به صبر و بردباري دارد. اما اگر انسان رضايت خدا را در نظر داشته باشد و انگيزه الهي را در كار خود قرار دهد، همه چيز را براي خدا تحمل مي كند. نه تنها براي او سخت نخواهد بود، بلكه گاهي از آن لذت مي برد.
بنابراين توصيه مي كنيم:
1- تحت هيچ شرايطي ارتباط خود را با پدر و مادر خود قطع نکنيد. گرچه با تماس تلفني يا با گفتار و کردارتان باشد.
2- احترام به مادر را احترام به خدا و حرمت نهادن به دستور خدا ببينيد. در احترام گذاري با خدا معامله مي كنيد، به پاداش ها، مواهب و محبت هاي بي بديلي كه از طرف خدا عايدتان مي شود، نظر كنيد.
3- سعي کنيد وظيفه خود نسبت به پدر و مادر تان را به نحو احسن انجام دهيد. هرچند به شما توجهي نکنند.
4- بدرفتاري والدين را بر مشكلات زندگي، يا ضعف اعصاب و يا موارد ديگر حمل كنيد.
5- با تقويت پايه‏ هاي ايمان و مدد گرفتن از نيروي ايمان و صبر، و چشم پوشي از لغزش والدين، به وظيفه الهي خويش كه احسان و نيكوكاري آنان است، عمل نماييد كه خير دنيا و آخرت شما در آن است. هر قدر ايمان انسان به حكمت و رحمت پروردگار بيش‏تر باشد، صبر او نيز افزون‏تر خواهد بود. اميرمؤمنان(ع) مي‏فرمايد: «اساس و ريشه صبر، ايمان و يقين خوب نسبت به خداوند است».(4)
6- رابطه خود با خدا را بيش تر کنيد. انسان در پرتو ياد خدا و نماز اراده‏اي نيرومند و ايماني استوار پيدا مي‏كند و همة مشكلات براي او آسان مي‏گردد. قرآن مجيد مي‏فرمايد: «و استعينوا بالصبر و الصلاة و انّها لكبيرة إلاّ علي الخاشعين؛(5) در زندگي از صبر و نماز كمك بگيريد، هر چند اين كار جز براي خاشعان سنگين و گران است».
امام صادق (ع) فرمود: «هنگامي كه مشكل مهمي براي علي (ع) پيش مي‏آمد، به نماز برمي‏خاست، سپس اين آيه را تلاوت مي‏فرمود».(6)
7- توجه به پاداش اخروي صبر، سختي مشكلات را شيرين و آسان مي‏سازد. در اين باره روايات زيادي از معصوميان رسيده است.
البته مشكل و محنت روزگار هر چه باشد، مقطعي و گذرا است. قرآن مجيد به همه افراد نويد مي‏دهد كه هميشه در كنار سختي‏ها آساني وجود دارد.(7)
8- پدر و مادري كه بد رفتاري كند، پاسخگوي اعمالش نزد خدا خواهد بود، اما رفتار بد داشتن او و بي احترامي و هر كار ديگر، ما را از انجام وظيفه معذور نمي دارد.

پي نوشت ها:
1. اسراء(17) آيه 23 و 24.
2.عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124.
3. لقمان(31) آيه 15.
4.غررالحكم، ج 2، ص 415.
5.بقره (2) آيه 45.
6.تفسير نمونه، ج 1، ص 219.
7. انشراح (94) آيه 5.

با سلام من گذشته بسيار بدي داشته ام گذشته اي كه پر از گناه بوده است. اما حالا به خود امده ام و توبه (البته به معناي واقعي آن) كرده ام. آيا با توبه من گناهان من بخشيده مي شوند؟ (گناهاني كه از نظر خودم قابل بخشش نيست) در ضمن هر وقت به گذشته خود فكر مي كنم احساس انساني كه خطاي بسيار بزرگي كرده وهر لحظه بايد منتظر تنبيه شدن را داشته باشد به من دست مي دهد. با تشكر از شما

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
راه توبه به روي همه گناهکاران، با هر گناه كوچك و بزرگي که دارند، باز است، زيرا خداوند غفور و رحيم است. همه گناهان حتي شرک و کفر و نفاق و ارتداد را مي­آمرزد. گناه هر چه بزرگ باشد، مطمئناً‌ به بزرگي و عظمت رحمت الهي نيست. اگر كسي پس از توبه، همچنان مأيوس و نااميد باشد، خدا را هنوز خوب نشناخته و رحمت و عظمت الهي را درك نكرده است.
توبه حقيقي نه تنها آثار وضعي و تکليفي گناه را محو مي­ کند و گناهکار را از گناهان پاک مي نمايد، بلکه گناهکار توبه کننده را محبوب خدا مي سازد: «اِنّ الله يحبّ التوابين؛(1) خداوند توبه کنندگان را دوست مي دارد».
کسي که دوست و محبوب خدا شد، خدا عزيزش مي کند؛ همه گناهان کبيره و صغيره او را مي بخشد، چنان که پيامبر فرمود:«التائب من الذنب کمَن لا ذنب له؛(2) کسي که از گناه توبه کند (خداوند همه گناهان او را مي آمرزد و) همانند کسي مي شود که هيچ گناهي نکرده است».
خداوند به پيامبر فرمان داده: « به بندگان بگو، اي کساني که با گناه و معصيت بر خود اسراف و ظلم کرده­ ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خداوند همه گناهان را مي­ آمرزد، که بخشنده و مهربان است»(3)
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:« در تمام قرآن آيه­ اي جامع تر از اين آيه در مورد توبه نيست، چه اين که خدا وعده داده است گناهان را (هر اندازه هم زياد و بزرگ باشد) همه را مي­ بخشد».
گناهتان هراندازه بزرگ و زياد باشد، بزرگ تر و زياد تر از رحمت و بخشش خداوند نيست، پس با توجه به لطف بيکران الهي، جاي يأس و نااميدي نيست.
ذهن خود را درگير گذشته نكنيد، اما بايد از گذشته درس گرفته و مراقب باشيد تا در آينده مرتكب اين گناه، يا هر گناه ديگري مانند آن نشويد، زيرا همان گونه كه در روايات آمده، توبه كردن از گناه، سخت تر از بازداشتن خود از گناه است. بايد بسيار مراقب باشيد كه توبه خود را با انجام دوباره آن گناه خراب نكنيد. ضمناً انجام كارهاي نيك هم مي تواند گناه گذشته را محو كنند.
اگر گناه تان از نوع حق الناس نباشد، توبه كردن كافي است. لازم به انجام كار اضافي، مانند اطلاع دادن به ديگران و صدقه نيست، اما اگر حق الناس باشد، بايد حق آن ها را ادا كنيد.
حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛ پشيماني که در عمل خود را نشان مي‏دهد که مهم‏ترين نُمود آن انجام واجبات و تدارک و قضاي آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است که با همين مقدار توبه تحقق پيدا مي‏کند. توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است. (4)
2- غسل توبه؛
پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: بنده‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که مي‏خواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما». (5)
3- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛
امام صادق (ع) مي‏فرمايد: «هر بنده‏اي که گناهي کرد، پس برخيزد و طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نمايد، بر خدا است که توبه‏اش را بپذيرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفارکند، خدا را آمرزنده و مهربان مي‏يابد». (6)
در روايت است که در روز يکشنبه ماه ذيقعده رسول‏خدا(ص) به يارانش فرمود: کيست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه مي‏خواهيم توبه کنيم، حضرت فرمود: غسل کنيد و وضو بگيريد و چهار رکعت نماز بخوانيد. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را يک مرتبه بخوانيد، پس هفتاد مرتبه استغفار کنيد و آخرش بگوييد: لا حول ولا قول الا باالله العلي العظيم، نيز اين دعا را بخوانيد: يا عَزِيزُ، يا غَفّارُ، اغْفِرلي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فانه لا يغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ. هر کس از امت من اين عمل را به‏جا آورد، از آسمان ندا مي‏شود که توبه‏ات پذيرفته و گناهانت آمرزيده شد. اصحاب گفتند: اگر کسي اين عمل را در غير اين ماه به ‏جا آورد چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بيان کردم. اين کلمات را جبرئيل در شب معراج به من ياد داد. (7)
4- دعاهاي توبه؛
مناسب است کسي که مي‏خواهد توبه کند دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين: وارد شده‏ است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخواند.
5- استغفار (درخواست بخشش)؛
قرآن مجيد مي‏فرمايد: وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛ اي قوم، از خدا آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او توبه کنيد. (8)

پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 222.
2. سفينة البحار، ج 1، ص 127، ماده توبه.
3. زمر (39) آيه 53.
4. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
5. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
6. وسائل الشيعه، ج 11، ص 363.
7. سيد بن طاووس، اقبال، ص 308.
8. هود (11) آيه 3 و 52 و 90.

سلام می خواستم بدونم که از کجا باید فهمید عبادتی که ما انجام می دهد به خاطر حب خدا است نه حب عبادت لطفا یک ملاک کلی در اختیار بنده قرار دهید ممنون

با سلام و تشکر از اعتماد به ما و ارتباط تان با اين مرکز و عرض پوزش از ديركرد در ارسال پاسخ.
معيار سنجش عمل از ديدگاه اسلام اخلاص مي‌باشد. اگر انسان بخواهد اعمال و رفتار او کاملاً رنگ خدايي داشته باشد، و محبوب خدا باشد ،بايد درانجام اعمال نيک خود اخلاص داشته باشد
اخلاص روح عبوديت و بندگي است .عبادت جز با اخلاص مفهومي ندارد. به تعبير امام صادق(ع): «نيت (خالص براي خدا ) برتر از عمل است . آگاه باشيد که نيت، حقيقت و روح عمل است».(1)
اخلاص پاک کردن نيت از شرک و ريا است. در روايات آمده است: چون اخلاص امري قلبي و وجداني است،‌نمي‌توان آن را تنها با ظاهر زيبا و خدا پسندانه (يا حُسن فِعلي ) و حجم و کمّيت کار ارزيابي کرد.
پيامبراکرم(ص) مي‌فرمايد: «خداوند متعال به اموال و صورت‌هاي شما نگاه نمي‌کند، بلکه به قلوب و اخلاص شما در اعمال تان نگاه مي‌کند».(2)
از نظر اسلام عملي صحيح و خدايي است و عبادتي حب خدا در آن لحاظ شده است که بر اساس حکم خدا وتبيين و تفسير آن توسط پيامبر و امامان باشد که از آن به« صراط مستقيم» ياد مي‌شود. يعني همان صراطي که هر مسلماني بايد در هر شبانه روز ده بار توفيق پيمودن آن راه را از خداوند بخواهد. به اين وسيله به خود تلقين کند که راه اخلاص و بندگي خدا تنها پيروي از پيامبر اکرم و ائمه عليهم السلام است. چنان که خداوند به حبيب و رسولش مي فرمايد : به مردم و مؤمنان بگو اگرحبّ خدا را در دل داريد و مي خواهيد خدا هم شما را دوست داشته باشد ، از من (پيامبر ) پيروي کنيد (3) روشن است که اطاعت از ائمه (ع) اطاعت از پيامبر و خدا است. نا فرماني از آن ها نيز نا فرماني از پيامبر و خدا است .
پس به هر مقدار از اين مسير فاصله گرفته شود، انحراف صورت مي‌گيرد.
البته حب خدا و خالص شدن براي او مانند بسياري از کمالات نفساني داراي مراتب و درجات است . « مخلّصين » عالي ترين درجه حب خدا را کسب کرده اند .
بايد سال ها تمرين کرد، رياضت کشيد تا بتوان مراتبي از آن را به دست آورد ، چرا که خودسازي و رياضت نفساني همانند ورزش جسماني است. همان طور که در تربيت و تقويت بدن، بايد از کم شروع کرد و به تدريج بالا رفت تا به مرحله قهرماني رسيد، در تهذيب روح نيز بايد از کم شروع کرد و به تدريج بالا رفت و هر مقدار که حاصل شود، ارزشمند است. آنان که به مراحلي از کمال رسيده‌اند، بدون زحمت و رنج بدين مقام نايل نشده‌اند، بلکه سال‌ها زحمت کشيده و با هواي نفس مبارزه کرده و کوشيده‌اند نيت خود را خالص کنند و تنها براي جلب رضايت پروردگار وظايف خويش را انجام دهند.لذت حقيقي حيات و زندگي در حب خدا و خالص شدن براي او نهفته است .
در منابع روايي ما، نشانه‌ها و اسبابي براي به دست آوردن حب خدا و اخلاص در نيت و عمل ذکر شده است که به بعضي اشاره مي‌نماييم، تا با شناخت و معيار قرار دادن آن ها، متوجه شويد که کار با اخلاص و به خاطر حب خدا ،‌چگونه است و چه ويژگي هايي دارد .
1- پيامبر گرامي(ص) فرمود: «علامت انسان مخلص چهار چيز است: دلش پاک، اعضا و جوارحش سالم ( يعني در طاعت خدا است و با آن گناه و نا فرماني خدا نمي کند ) ، ‌خيرش مبذول و شرّش مأمون است (يعني مردم از خيرش بهره‌مند و از شرّش در امانند)».(4)
2- اميرالمؤمنين علي(ع) فرمود: «کسي که نهان و آشکار و کردار و گفتارش يکسان باشد، به راستي امانتش را ادا و عبادتش را خالص کرده است».(5)
3- نيز حضرت (ع) فرمود: «کمال اخلاص، پرهيز از گناهان است(6) و جزاز گناهش از چيزي بيمناک نباشد».(7)
4- در روايت ديگري فرمود:‌«عبادت خالص آن است که انسان به کسي جز خدا اميدي نداشته باشد ».(8) يعني بداند که : «سرآغاز اخلاص نا اميدي از غير الله است».(9)
5- امام صادق(ع) فرمود: «عمل خالص آن است که نخواهي کسي جز خدا تو را براي انجام آن ستايش کند».(10) در بيان ديگري فرمود: «هيچ بنده‌اي به حقيقت اخلاص نمي‌رسد مگر آن که دوست نداشته باشد مردم او را براي کارهايي که براي خدا انجام دهد،‌ستايش کنند».(11)
اگر مي‌خواهي به مرحله‌اي برسي که بداني کارهاي شما با اخلاص بوده ، بايد مدّتي در رفتار و حرکات و سکنات خود دقّت کني . خفايا و نا پيدا هاي قلب خود را تفتيش نموده و از آن حساب بکشي،‌همانند اين که انسان از شريک خود حساب مي‌کشد . اگر مي‌خواهيد بفهميد که بعد از عمل، کار شما با اخلاص انجام گرفته،‌بايد ببينيد که اگر نيتي جز رضاي خدا نداشتيد،‌و کار شما از ريا و خودنمايي خالص بود و طمعي از حيث دنيا و يا ترس از کسي جز خدا در کار شما دخيل نبود، بدانيد که عمل شما مخلصانه و تنها براي حب خدا انجام گرفته ، گرچه ممکن است گاهي انسان،‌کاري را به قصد ثواب، يا کسب بهشت يا رهايي از عذاب دنيا يا جهنم و يا حتي برآورده شدن حاجتي،‌انجام دهد. اين ها منافاتي با اخلاص ندارد. سخن را با اين روايت شريف به پايان مي‌بريم که: «آرزوهايت را کم کن تا اعمالت خالص شود».(12)
انجام عبادت فقط براي رضاي خدا، بالاترين مرتبه عبادت است . اين بدان معنا نيست كه انجام عبادت به جهت حب عبادت، يا تحصيل بهشت و دروز از دوزخ ارزش نداشته باشد، بلكه ارزش آن ها اگر چه بسيار است، اما به درجه ارزش عبادت در بالاترين مرتبه نمي رسد.
پي‌نوشت‌ها:
1. اصول کافي،‌ج 2،‌ص 16، حديث 4.
2. ميزان الحکمه، ج 3، ص 2601، حديث 16917.
3. آل عمران (3) آيه 31
4. تحف العقول، ص 16.
5. نهج البلاغه، نامة ‌.
6. بحارالانوار، ج 74، ص 213، چاپ بيروت.
7. همان، ص 229.
8. همان
9. فهرست موضوعي غرر، ص 430.
10. اصول کافي، ج 2، ص 16، حديث 4.
11. مشکوه الانوار، ص 11،‌به نقل از اخلاق عملي، آيت الله مهدوي کني،‌ص 421.
12. فهرست موضوعي غرر، ص 91 ؛ معراج السعاده، ص 491 - 489.

اقايي رو ميشناسم كه 3سال پيش با دختر خانمي ازطريق تلفن اشنا شد البته اول خانم رابطه رو شروع كرده بودو اقا هرچي از خودش گفت همش دروغ بود وخانم هرچي گفت راست بود بعداز مدتي خانم عاشق اقا شد ولي اون اقا اصلا شرايط ازدواج نداشت وبعد از مدتي ارتباطش رو به بهانه هاي دروغ تقريبا قطع كرد.البته اقا در مدتي كه با خانم در ارتباط بود اون خانم رو خيلي متحول كرد بطوريكه ديگه اون خانم از همه لحاظ{درسي .كاري.عقيدتي ورفتاري}خيلي پيشرفت كردۀ حالا اون اقا خيلي پشيمونه واز اين گناهش واقعا توبه كرده ولي وقتي براي گرفتن حلاليت حقيقت رو به اون خانم گفت اون خانم ايشان رو نبخشيد ونفرين كرد وگفت كه ديگه از زندگي نااميد ميشه براي همين دوباره اون مرد حقيقت رو كتمان كرد وبه اون خانم گفت حرفهايي كه زده براي اين بود كه خانم ايشان رو فراموش كنه اين بار اون اقا دروغ رو براي نااميد نشدن اون خانم از زندگي گفته حالا سوال اينه كه اگر اين اقا واقعا از ته قلب پشيمون شده باشه وسعي كنه در زندگيش فقط كار خير انجام بده ايا خدا اونو ميبخشه؟وخدا ابروش رو در اخرت حفظ ميكنه؟ اون اقا بايد جكار كنه ؟

پرسش: حق الناس شرح : اقايي رو ميشناسم كه 3سال پيش با دختر خانمي ازطريق تلفن اشنا شد البته اول خانم رابطه رو شروع كرده بودو اقا هرچي از خودش گفت همش دروغ بود وخانم هرچي گفت راست بود بعداز مدتي خانم عاشق اقا شد ولي اون اقا اصلا شرايط ازدواج نداشت وبعد از مدتي ارتباطش رو به بهانه هاي دروغ تقريبا قطع كرد.البته اقا در مدتي كه با خانم در ارتباط بود اون خانم رو خيلي متحول كرد بطوريكه ديگه اون خانم از همه لحاظ{درسي .كاري.عقيدتي ورفتاري}خيلي پيشرفت كرد? حالا اون اقا خيلي پشيمونه واز اين گناهش واقعا توبه كرده ولي وقتي براي گرفتن حلاليت حقيقت رو به اون خانم گفت اون خانم ايشان رو نبخشيد ونفرين كرد وگفت كه ديگه از زندگي نااميد ميشه براي همين دوباره اون مرد حقيقت رو كتمان كرد وبه اون خانم گفت حرفهايي كه زده براي اين بود كه خانم ايشان رو فراموش كنه اين بار اون اقا دروغ رو براي نااميد نشدن اون خانم از زندگي گفته حالا سوال اينه كه اگر اين اقا واقعا از ته قلب پشيمون شده باشه وسعي كنه در زندگيش فقط كار خير انجام بده ايا خدا اونو ميبخشه؟وخدا ابروش رو در اخرت حفظ ميكنه؟ اون اقا بايد جكار كنه ؟
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباط تان با اين مرکز.
راه توبه به روي همه گناهکاران ، با هر گناه كوچك و بزرگي که دارند، باز است، زيرا خداوند غفور و رحيم است. همه گناهان حتي شرک و کفر و نفاق و ارتداد را مي¬آمرزد. گناه هر چه بزرگ باشد، مطمئناً به بزرگي و عظمت رحمت الهي نيست. اگر كسي پس از توبه، همچنان مأيوس و نااميد باشد، خدا را هنوز خوب نشناخته و رحمت و عظمت الهي را درك نكرده است.
توبه حقيقي نه تنها آثار وضعي و تکليفي گناه را محو مي¬کند و گناهکار را از گناهان پاک مي نمايد، بلکه گناهکار توبه کننده را محبوب خدا مي سازد: «اِنّ الله يحبّ التوابين؛(1) خداوند توبه کنندگان را دوست مي دارد».
کسي که دوست و محبوب خدا شد، خدا عزيزش مي کند؛ همه گناهان کبيره و صغيره او را مي بخشد، چنان که پيامبر فرمود:«التائب من الذنب کمَن لا ذنب له؛(2) کسي که از گناه توبه کند (خداوند همه گناهان او را مي آمرزد و) همانند کسي مي شود که هيچ گناهي نکرده است».
خداوند به پيامبر فرمان داده: « به بندگان بگو، اي کساني که با گناه و معصيت بر خود اسراف و ظلم کرده¬ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خداوند همه گناهان را مي¬آمرزد، که بخشنده و مهربان است»(3)
گناههراندازه بزرگ و زياد باشد، بزرگ تر و زياد تر از رحمت و بخشش خداوند نيست، پس با توجه به لطف بيکران الهي، جاي يأس و نااميدي نيست.
ذهن خود را درگير گذشته نكنيد، اما بايد از گذشته درس گرفته و مراقب باشيد تا در آينده مرتكب اين گناه، يا هر گناه ديگري مانند آن نشويد، زيرا همان گونه كه در روايات آمده، توبه كردن از گناه، سخت تر از بازداشتن خود از گناه است. بايد بسيار مراقب باشيد كه توبه خود را با انجام دوباره آن گناه خراب نكنيد. ضمناً انجام كارهاي نيك هم مي تواند گناه گذشته را محو كنند.
مناسب است کسي که مي‏خواهد توبه کند دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين: وارد شده‏ است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخواند.

مسئله اي که مطرح کرده ايد حق الناس نيست تا حلاليت لازم باشد بلکه حق الله است و پشيماني و ترک گناه و استغفار کافي است.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 222.
2. سفينة البحار، ج 1، ص 127، ماده توبه.
3. زمر (39) آيه 53.

با سلام : دوستی دارم که تا مدتی پیش در قید و بند نبود و گناهان در نظرش کوچک بود با اینکه متاهل بود به همسرش خیانت کرد اما اکنون پشیمان است میخواهد بداند خدا او راتحت چه شرایطی می بخشد؟ آیا کرم خدا شامل حالش می شود و می تواند از کابوسهایش رهایی یابد یا قطعا باید مجازات شود تا آمرزیده گردد؟خواهشا جواب بدین. با تشکر

پرسش 1:
زنا شرح :
دوستي دارم که تا مدتي پيش در قيد و بند نبود و گناهان در نظرش کوچک بود. با اينکه متاهل بود، به همسرش خيانت کرد اما اکنون پشيمان است . خدا او راتحت چه شرايطي مي بخشد؟ آيا کرم خدا شامل حالش مي شود و مي تواند از کابوس هايش رهايي يابد يا قطعا بايد مجازات شود تا آمرزيده گردد؟

پاسخ:
@@پرسشگر گرامي با سلام وسپاس از اعتمادتان.
لازم است در مورد گناه زنا و روابط نامشروع و آثار آن تذکري داده شود : زنا از گناهاني است كه در تمام اديان‌آسماني حرام اعلام شده و از گناهان بزرگ شمرده شده است . چنانچه اين گناه توسط زن شوهر دار واقع شود، گناه‌آن بسيار بزرگ تر است . به همين خاطر هم مجازات دنيايي آن سنگين است و هم مجازات اُخروي آن.
انجام عمل خلاف شرع موجب تباهي انسان و باعث فنا و هلاكت او است. امام باقر(ع) فرمود: "ما من نكبة تصيب العبد الا بذنب؛ هيچ نكبتي دامنگير شخص نمي شود مگر به واسطه گناهي كه مرتكب شده است". (1)
امام علي(ع) مي فرمايد: "خداوند آسايش و زندگي راحت هيچ مردمي را نمي‏گيرد مگر به علت گناهاني كه مرتكب شده‏اند. خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمي‏كند". (2)
گناه صرف نظر از خطراتي كه براي جهات فردي و اجتماعي دارد، بزرگ‏ترين عامل انحطاط و سقوط انسانيت است.
قرآن كريم در مورد زنا مي فرمايد: "ولا تقربوا الزّنا انّه كان فاحشة و ساء سبيلاً؛ نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و بد راهي است". (3)
زنا از گناهان كبيره است . آثار و عواقب بسيار خطرناك دنيوي و اخروي به دنبال دارد. از جمله شش اثر آن که در بيان امام صادق عليه السلام آمده، عبارت است از: سه اثر زنا در دنيا و سه اثر آن در آخرت.
اما آثار دنيوي زنا:
1- آبرو را مي برد
2 رزق وروزي را كم مي كند،
3- مرگ را نزديك مي كند،
اما آثار اخروي آن:
1- خشم و غضب پروردگار را به دنبال دارد،
2- در عالم قبر وقيامت از او به سختي وبدون ارفاق وتخفيف حساب کشي مي شود.
3- جايگاه زناکار هميشه در جهنم است . (4)
اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: "در روز قيامت به امر خدا بوي گندي وزيده مي شود كه تمام اهل محشر ناراحت مي شوند تا اين كه نفس كشيدن بر آن‏ها مشكل مي گردد، پس منادي ندا مي كند: آيا مي دانيد اين بوي گند چيست؟ گويند: نمي‏دانيم و سخت ناراحت مان كرده، پس گفته مي شود: اين بوي عورت زناكاران است كه بدون توبه از دنيا رفته‏اند. پس اي اهل قيامت همه آن‏ها را لعنت كنيد كه خدا نيز آن‏ها را لعنت كرده است ؛ در اين صورت كسي نمي‏ماند در محشر مگر اين كه آن‏ زناکاران را نفرين و لعنت مي­كند و مي گويند: خدايا! زناكاران را لعنت فرما". (5)
بنابراين زنا و لواط و بي عفتي و بي بند و باري جنسي، فاسد كننده دنيا و آخرت است. كسي كه مرتكب چنين اعمال شنيع شده، واجب و لازم است فوراً نادم شده و توبه كرده و به سوي خداوند باز گردد تا خود را از منجلاب بدبختي نجات دهد.
امّا با همه اين سخنان و روايات بايد به پيام آرام بخش و زندگي ساز خداوند جان دل سپرد و دانست که : هيچ گناهي غير قابل بخشش نيست: «ان اللّه‏ يغفر الذنوب جميعاً» ؛ خداوند همه گناهان را مي‏بخشد». (6)
اگر كسي مرتكب گناه يا گناهاني شود، کبيره باشد يا صغيره ،کم باشد يا زياد، ولي پشيمان شده باشد و توبه حقيقي نمايد و به درگاه خداوند استغفارکند ،خداوند توبه او را مي پذيرد و گناهان او را مي بخشد.
درآيه 53 سوره زمر مي‏فرمايد:
«به آن بندگانم كه با گناه ‏كردن بر نفس خويش ظلم و ستم روا داشته اند ، بگو هرگز از رحمت بي‏منتهاي خدا نااميد مباشيد. البته خداوند همه گناهان شما را خواهد بخشيد كه او خدايي بسيار آمرزنده و مهربان است»
رسول اكرم(ص) فرمود:
"هر مرضي دارويي دارد و داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است". (7) توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگي پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.
گناه هر چه باشد ،قابل توبه است و توبه از آن در درگاه الهي پذيرفته مي شود، به شرط آن كه توبه حقيقي باشد؛ يعني انسان از عمق دل توبه كرده باشد.
گناه زنا نيز با توبه واقعي پاك مي شود. توبه واقعي پشيماني از تمام رفتارهاي گناه‌آلود گذشته كه به زنا ختم شد و عزم و تصميم واقعي به ترك همه آنها واقع مي شود. اگر چنين چيزي صورت گرفت، توبه واقعي شكل مي گيرد و وعده خدا نيز به پذيرش توبه محقق خواهد شد و شخص توبه كار واقعي محبوب خدا مي شود. پس از اين مرحله، نياز به چيز ديگري نيست. گناه زنا حق الله است و فقط با توبه پاك مي شود و نياز به بازگو كردن آن پيش كسي، يا مجازات و يا كفاره و مانند آن ندارد.

پي نوشت‏ها:
1. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج 2، ص 269، حديث 4.
2. محمد تقي فلسفي، كودك، ج 1، ص 16 (المستطرف، ج 2، ص 461).
3. اسراء (17) آيه 32.
4. بحارالانوار، ج 76، ص 22.
5. وسايل الشيعه، ج 14 ص 243.
6. زمر (39)آيه 53.
7. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.

دختری 19 ساله ام.گناه های زیادی کردم که اصلا قابل گفتن نیست. یه بارم مشرف شدم مکه ولی نمیدونم چرا.هخه من لیاقتشو نداشتم.همش میگم چرا خدا ادم به این بدی رو به خونش راه داده.صد بار توبه کردم صدبارشم توبمو شکستم.دیگه خجالت میکشم از خدا که بخوام توبه کنم.حتی دیگه نمیتونم صداش کنم چون حس میکنم ازم بدش میاد خوب حقم داره.من خدارو دوست دارم میخوام اونم منو دوست داشته باشه ولی گناهای لعنتی هر روز مارو از هم دور میکنن.دارم دیوانه میشم خواهش میکنم کمکم کنید.

پرسشگر ارجمند و گرامي با عرض سلام و سپاس از ارتباط با اين مركز.
خواهر گرامي اگر چه نمي دانيم گناه شما چيست تا شايد در ترک آن بتوانيم به شما کمک کنيم . امّا ناراحتي ، آه و حسرت و سوز دروني شما را درک مي کنيم و به شما حق مي دهيم که اين چنين از بُن دل و عمق جان خويش بسوزيد .زيرا گناه هر چه باشد ، نشان دهنده بي معرفتي و بي لياقتي بنده در دوستي با خداي مهربانش است ،چگونه بنده اي که به خود آمده و از خواب غفلت بيدار شده ، از عملکرهاي خود ، و عفو و مهرباني هاي خدا شرمنده نشود و از درون نسوزد، در حالي که خدا براي اين که به بنده اش نشان دهد که با همه گناه هايي که کرده، باز دوستش دارد، او را به خانه خودش دعوت کرده ،خودش ميزبانش شده،تا به اين وسيله به او بگويد : بنده ام ! تا کنون هر گناهي کرده اي ، بزرگ و کوچک ، همه را بخشيده ام و هم چنان تو را دوست دارم ،ولي حالا که چشمت به خانه من افتاد ، و من تو را در جايي به ميهماني دعوت کرده ام که حضرت آدم و همه پيامبران و امامان و اوليا و دوستان خودم را در آن سر زمين دعوت کرده ام .و در جايي قدم گذاشته اي که همه پاکان در آن جا قدم گذاشته اند ، پس ديگر گناه نکن ، و با گناه کردن از من دور نشو . امّا شما اين همه مهرباني هاي خدا را ناديده گرفتي .حرمت خدا را با تکرار گناه شکستي .
امّا با اين وصف باز صداي خدا را مي شنوي که به شما مي گويد : قُل يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (1) ( اي پيامبراز قول من به بندگانم ) بگو : اي بندگان من ، اي کساني که با گناه و نا فرماني خدا بر زيان خويش اقدام و اسراف کرده ايد ، از رحمت خدا مأيوس و نا اميد نشويد ( باز توبه کنيد و برگرديد و به فضل خدا اميدوار باشيد ) زيرا - در صورت توبه - خدا همه گناهان را مي آمرزد . اوست آمرزنده و مهربان .
غرق گنه نا اميد مشو ز دربار ما که عفو کردن بود در همه دم کار ما
بنده شرمنده تو خالق بخشنده من بيا بهشتت دهم مرو تو در نار ما
توبه شکستي بيا هر آنچه هستي بيا اميدواري بجو زنام غفار ما
آري به جز پيامبران و امامان معصوم، همه‏ انسان‏ها در معرض اشتباه و خطا هستند . هيچ انساني نيست كه ـ حتي سهوا ـ اشتباه نكند؛ وسوسه‏هاي شيطاني و شهوات نفساني و دروني انسان و نيز دنيا و جلوه‏هاي ظاهري آن، دائما همراه انسان و در متن زندگي او حضور دارند . در صدد فريب و گمراه كردن او مي‏باشند. بنابراين خداوند مي‏داند كه انسان در معرض اين خطرات دروني و بيروني قرار داد؛ پس تدابيري را براي نجات وي از چنگال وسوسه‏هاي دروني و بيروني در نظر گرفته است.
در كنار وسوسه‏هاي دروني، خداوند چراغ عقل و فطرت حقيقت ‏طلبي را درون انسان روشن و شعله ور نگه داشته است. در بيرون نيز پيامبران، امامان معصوم و دين را به عنوان بهترين برنامه‏ زندگي قرار داده، تا انسان از آن استفاده كند. علاوه بر اين كه خداوند به رغم همه‏ اين تمهيدات، راه ديگري را به روي انسان باز گذاشته است كه اگر جنود شيطان بر او پيروز شدند و او را به گناه يا بيراهه كشاندند، دوباره به صراط مستقيم باز گردد و هيچ گاه و در هيچ شرايطي، در زندگي نااميد و مستأصل نشود و آن «توبه» است.
خداوند همه بندگان را دوست دارد .دوست دارد كه همه‏ ، در مسير حق و هدايت قرار گيرند . از تمام ظرفيت وجودي خود، براي دستيابي به كمالات استفاده كنند؛ مگر اين كه انسان، مانع اين مهرباني و لطف شود و باعث محروميت خود گردد. بنابراين راه بازگشت هميشه باز است؛ حتي اگر انسان بدترين گناهان را مرتكب شده باشد.
اگر كسي به صورت واقعي توبه كند، نه تنها خداوند او را از همه‏ آلودگي‏ها پاك مي‏كند ، بلكه او را دوست مي‏دارد؛ به ويژه اگر توبه كننده جوان باشد(ان الله يحبّ التوابين) (2) .
اگر به هر دليلي، تاكنون اشتباهاتي مرتكب شده‏ايد، نبايد از لطف و رحمت خدا مأيوس باشيد. قطعاً راه بازگشت وجود دارد . خداوند نيز وعده داده كه هم توبه كننده را دوست دارد و هم به او كمك مي‏كند.
گاهي افراد دچار اشتباه مي‏شوند كه بايد صد در صد خوب باشم يا صد در صد بد؛ يعني، قانون «همه يا هيچ» بر زندگي آنان حاكم است .حال آن كه در زندگي انسان احتمال اشتباه و خطا منتفي نيست. ممكن است اشتباه كرده، مرتكب گناه شود. اگر اشتباه كرد و گناهي انجام داد، نبايد دچار اشتباه بزرگ‏تري شود و بگويد :من كه سرم زير آب رفته، چه يك وجب و چه صد متر! پس بگذار دوباره و صد باره اين گناه را انجام دهم!
هر كجا كه جلوي ضرر را بگيريم ،نفع است. همين كه انسان متوجه اشتباه خود شد، بايد سعي كند ديگر اشتباه را مرتكب نشود. باز اگر بعد از مدتي دوباره اشتباه كرد، توجه كند و جبران نمايد. خداوند راه بازگشت را به اين دليل باز گذاشته كه انسان‏ها هيچ گاه نااميد نشوند و دنبال قانون «همه يا هيچ»نروند.
با توجه به آنچه بيان شد، هرگز از خود نااميد و مأيوس نباشيد. اشتباهات گذشته قابل جبران است . اين طور نيست كه تلاش‏هاي شما براي ترك گناه بي‏ثمر بوده است. همين كه احساس ندامت و نارضايتي از رفتار خود داريد،نشانه اين است كه هنوز چراغ فطرت الهي شما، روشن است . تمايل و گرايش به خوبي‏ها داريد. خداوند نيز شما را رها نكرده است . ندامت و پشيماني شما، بزرگ‏ترين نعمت الهي و علامت اين است كه خداوند شما را دوست دارد. اگر توبه واقعي كنيد و به اوامر الهي عمل كرده و از نواهي او اجتناب كنيد، قطعا اهل رستگاري و سعادت خواهيد بود.
هم بايد زحمت كشيد و هم توقع و انتظار «معجزه» نداشت. رسيدن به كمالات انساني، به تدريج و با تلاش مستمر، تحقق مي‏پذيرد . امكان ندارد يك شبه اين مسير طي شود. حتي پيامبران، بعد از ساليان متمادي تلاش و كوشش، توانستند مراحلي را طي كنند و به مدارجي برسند. پس هم راه توبه باز است و هم خداوند مهربان و توبه‏پذير است. جبران گذشته نيز امكان دارد . طي اين مسير تدريجي است. بنابراين دليلي ندارد كه از رحمت خداوند نااميد شويم؛ بلكه بايد دامن همت بالا زنيم و از خداوند بخواهيم ما را در طي اين مسير كمك كند.
چنانچه بدي ها نسبت به ديگران انجام شده‌، قابل جبران است ، اگر چه حق الناس سخت است و طلب حلاليت مشكل ، اما ره آن بسته نيست . انسان بايد در قدم اول اراده محكمي براي جبران گذشته داشته ، سپس قدم پيش بگذارد .خداوند نيز به او كمك خواهد كرد.
خداوند نيرويى به انسان داده كه با آن مى تواند بر مشكلات بزرگ و موانع طاقت فرسا چيره شود; اين نيرو، نيروى «اراده» و «تصميم» است.
گناهكار در لحظه توجّه به گناه بايد قاطعانه تصميم بگيرد كه براى هميشه گناه را ترك كند . چنان در عزمش استوار باشد كه اگر كوه ها فرو ريزد، همچنان بر عزمش باقى باشد. كسى كه با آگاهى از قدرت خود، از گناه توبه كند، ديگر به گناه باز نمى گردد. خداوند وعده فرموده گناهان پيشين توبه کننده را - گرچه توبه خود را شكسته باشد - بيامرزد. توبه كاران نيز بايد عزم داشته باشند كه در آينده به گناه باز نگردند.
عزم چگونه ايجاد مى شود؟
عزم حاصل شناخت ضرر و زيان گناه و بدى هاى شكستن توبه و وسعت آثار سوء در دنيا و آخرت است. توجّه به آنچه از دست مى رود و از آدمى مى كاهد، انسان را كه طالب نفع خويش است، از اشتباه باز مى گرداند و تصميم پا برجا مى ماند.
عزيز گرامي ! سعي كنيد كه خود را بشناسيد و بعد سعي درخود سازي داشته باشيد. هر چه مانع است، از سر راه خود دور كنيد. وقتي به اين امور واقف شديد ،قبح گناه برايتان مشخص مي شود . وقتي توبه كرديد ،ديگر نمي توانيد توبه خود را بشكنيد و به گناه روي بياوريد. اين كه توبه را مي شكنيم ،به اين علت است كه گناه را نشناخته و وظيفه خود را نيافته ايم .
ادعيه و مناجات هايي از قبيل مناجات خمسه عشر از امام سجاد(ع)، دعاي ابو حمزه ثمالي، مناجات شعبانيه، دعاي مكارم الاخلاق ( دعاي مكارم الاخلاق گذشته از جنبه دعايي و عرفاني، از نظر اخلاقي ،سازندگي خاصي دارد.) ، دعاي سحر، دعاي كميل و ديگر دعاها كه در مفاتيح الجنان است،جهت توبه و پاک شدن از گناهان بسيار مفيد و سازنده مي باشد .
يكى از نمازهاى مستحب ، كه براى آمرزش گناهان بسيار موثراست،نماز جعفر طيار عليه السلام است و آن چهار ركعت است كه دو ركعت دو ركعت خوانده مى شود. به اين ترتيب كه در هر ركعت بعد از حمد و سوره پانزده مرتبه «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر»و در هر ركوع ده مرتبه ، پس از سر بلند كردن از ركوع ده مرتبه ،در سجده اول ده مرتبه ،در ميان دو سجده دو مرتبه ، در سجده دوم ده مرتبه، پس از سر بلند كردن از سجده دو مرتبه كه مجموعا در هر ركعت هفتاد و پنج مرتبه و در چهار ركعت 300 مرتبه مى شود. نماز حضرت جعفر طيار عليه السلام سوره معين ندارد، ولى بهتر است كه در ركعت اول بعد از حمد سوره « زلزال » و در ركعت دوم سوره «عاديات » و در ركعت سوم «نصر» و در ركعت چهارم سوره اخلاص را بخواند . احتياط لازم آن است كه ذكر ركوع و سجود را علاوه بر ذكرهاى مذكور به جا آورد ،خواه قبلاً يا بعداً .
نماز جعفر طيار عليه السلام وقت معين ندارد .در سفر و حضر مى توان خواند. بهتر است كه در حرم مطهر على بن موسى الرضا عليه السلام و ديگر ائمه معصومين عليه السلام باشد . بهترين وقت خواندن آن شب جمعه و روز جمعه موقع بالا رفتن آفتاب مى باشد.
پي نوشت ها :
1. زمر (39)، آيه 53 .
2. بقره(2) ، آيه 222 .

سلام.طبق نامه 117632 سوال ديگري نيز از حضورتان داشتم.بعد از اين كه اون پسر به خواستگاري من اومدن و مادرم قبول نكردند من به مادرم اعتراض كردم كه اين راهش نيست ممادرم با عصبانيت گفتند با ما جور نيستند و اگه پسر زنگ بزنه جوابش رو بدي شيرم رو حلالت نمي كنم،طبيعي بود كه پسر زنگ ميزنه و زد و من هم از سر لج بازي با مادرم جوابش رو دادم چون بهم حتي اجازه نداد نظرم رو بگم و آخرش هم كا ر به اونجا كشيد و من كاملا متوجه شدم كه من و اون به درد هم نمي خوريم.خيلي وقته توبه كردم ،از كارم هم انقدر پشيمان هستم كه هيچ وقت سراغ هيچ گناهي نمي رم ولي مسئله اي كه ذهنم رو مشغول كرده حرف مادرم هست،ايشون اطلاعي از رابطه من و اون ندارن الانم كه توبه كردم و سراغش رو نمي گيرم ولي ايشون چون گفتن حلالم نمي كنن من بايد ازشون حلاليت بخوام و اگه اين كار رو بكبنم از همه چيز مطلع ميشن و من نمي خوام اون گذشته سياهم براي كسي آشكار بشه حتي پدر و مادرم چون اگه بفهمن تا اخر عمرم نمي تونم تو روشوون نگاه كنم.اگه امكان داره راهنمائيم كنيد كه من چجوري مي تونم از مادرم معذرت خواهي كنم و ازشون حلاليت بخوام بدون اين كه ار موضوع خبر دار نشوند.نمي خوام اون يكي دنيا به خاطر مسئله اي كه مي دونستم و مي تونستم حل كنم پام گير بيافته اونم مسئله اي به اين مهمي. پيش شا پيش از همكاريتون كمال تشكر رو دارم.

با عرض سلام و تشکراز ارتباطتان با اين مركز
لازم نيست جزئيات را به مادرتان بگوييد . در مورد ارتباط خودتان با هيچ کس حرفي نزنيد و با خدا خلوت کنيد و توبه نماييد .
به طور کلي از مادرتان حلاليت بخواهيد، يعني بگوييد اگر قصوري کرده ايد ،شما را حلال کنند.

با سلام من مطمئنم که خدا منو دوست داره نمیخوام کاری کنم که خدا از من دلگیر بشه ولی یه موقع هایی کاری رو انجام میدم بعد مدتها میفهمم که کارم اشتباه بوده یا همین الان نمیدونم کارم درست بوده یا نه ؟چه کار باید بکنم؟ ودر لحظه های حساس دوست دارم خدا یه نشونهای بهم بده که بفهمم حرفای منو میشنوه و دلم آررووم بشه

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
اگر انسان مي خواهد طوري عمل كند كه خداوند از او دلگير نشود و خود نيز بعد از مدتي از عملش پشيمان نشود ،بايد از مجموعه قوانيني تبعيت كند كه خداوند براي تکامل و پيشرفت بشريت و سعادت و خوشبختي آنان فرستاده است، قوانين تشريعي که به صورت وحي و کتاب آسماني و تفسير و تفصيل آن توسط اولياي الهي و معصوم در اختيار انسان قرار گرفته، مجموعه‏اي كه بايدها و نبايدها را تشکيل مي‏دهد، اين فرد با اطاعت کليه قوانين الهي، رضايت و خشنودي خدا را کسب کرده است.خداوند به او توجه خواهد نمود و خواسته هايش را اجابت مي نمايد ، اگر گاهي بنده گمان مي كند كه خداوند خواسته اش را برآورده نكرده ، مهم اين است كه در هر صورت جواب او را داده ، مقتضاي جواب او - برآورده شده خواسته و يا برعكس - هماني است كه مصلحت بنده مي باشد.
نوشته ايد : " نمي خواهم کاري کنم که خدا از من دلگيرشود، ولي گاهي کاري رو انجام مي دهم، بعد مدت ها مي فهمم که کارم اشتباه بوده . چه کار بايد بکنم؟"
دوست گرامي!
بسيار خوب است كه در ابتدا با قوانيني كه خداوند براي تکامل و سعادت انسان ها به صورت وحي و کتاب آسماني توسط اولياي الهي و معصوم فرستاده است، آشنا شويد. در واقع با بايدها و نبايدها آشنا شويد . سپس به آموخته هاي خود عمل كنيد . عمل به آموخته است كه رضايت و خشنودي خدا را در پي دارد . خداوند به او توجه خواهد نمود و خواسته هايش را اجابت مي نمايد ، البته ميزان و نسبت رضايتمندي خداوند به ميزان عمل افراد به کميت و کيفيت و اخلاص آنان بستگي دارد.
دوست عزيز ،
برخي اعمال از ويژگي‏هاي برتر و ممتازي برخوردارند، به گونه‏اي که مي‏توان آن ها را به عنوان اصول و زير کارهاي جلب رضايت و خشنودي خداوند دانست. بايد به قرآن که زبان خداوند است، مراجعه نمود .از زبان آن کشف کرد که انجام چه کارهايي موجب جلب رضايت حضرتش مي‏گردد. رضايت وخشنودي خدا در بيش از سي آيه بيان شده است.
به برخي از آيات که تقريباً در بردارنده محتواي بقيه آيات و بيان کننده همه ويژگي­هايي است که رضايت خداوند را جلب مي‏کند، اشاره مي‏شود.
رضوان و رضايت خدا شامل کساني مي‏گردد که:
1ـ ايمان به خدا و قيامت داشته باشند.
2ـ در صورت لزوم خانه و وطن خويش را براي حفظ دين شان رها کنند و هجرت نمايند.
3ـ با مال جان خويش در راه خدا جهاد نمايند.
4ـ پيوسته پيرو ولايت و امامت باشند. (1)
5ـ رضايت خدا را در صدق و راستي (گفتار و عمل) بايد جست و جو کرد. (2)
در يک جمله :
« شرط کسب رضايت خدا ، عمل به وظيفه و تکليف الهي است که در اسلام به عنوان واجبات و محرمات معرفي شده است. »
اگر مي خواهي خداوند به شما توجه داشته باشد، بايد بر اساس آن چه كه رضايت او را به دنبال دارد، عمل نمايي. اگر چنين كني، خداوند آرامش را در قلب شما قرار خواهد داد كه نشانه توجه او به شما و در حقيقت پاسخ خالق يكتا به خواسته شماست.
نوشته ايد : " در لحظه هاي حساس دوست دارم نشانه اي بهم بدهدكه بفهمم خدا حرف هاي منو مي شنود و دلم آرام بشود"
مطمئن باشيد در تمام لحظه ها خداوند صداي شما را مي شنود. پرس و جو از نشانه و سوال از شنيدن و نشنيدن صداي ما توسط خالق يكتا وقتي تصور مي شود كه بين او و انسان جدايي و فاصله و دوگانگي باشد.
در حالي كه خداوند از خود ما به ما نزديك تر است . به تعبير قرآن كريم : «نحن اقرب اليه من حبل الوريد؛ (3) ما از رگ گردن به او نزديكتريم ».
يار نزديك تر از من به من است وين عجب بين كه من از وي دورم
چه كنم با كه توان گفت كه دوست در كنار من و من مهجورم
در آيه اي از قرآن كريم خداوند مي فرمايد : «و هو معكم أينما كنتم ؛ هر كجا باشيد خدا با شما است» (4)
فطرت پاك خدا داد انسان براي راه يابي به خدا و يافتن او و درك حضور و احاطه او كافي است چون فطرت آينه خدا نماست. جمال و جلال الهي در اين آينه منعكس و جلوه گر است كه در اثر انس با عالم خاكي و دلبستن به دنيا و تعلقات آن آينه پاك فطرت زنگار نگرفته ، محجوب و مستور نگشته باشد .به راحتي مي توان نشانه هاي الهي رادرك نمود. حتي اگر زنگار گرفته و مستور گشته ،با زدودن زنگارها و صيقل بخشيدن به آينه فطرت مي توان جلاي اوليه را به آن بازگرداند.در هر حال مجالي براي اين پندار كه خداي رئوف جواب بنده را ندهد، وجود ندارد،چه ارحم الراحمين است.
هيچ دعاي بنده اي بي پاسخ نمي ماند .همين که دعا مي کنيم ،نشان مي دهد خدا ما را پذيرفته است.
مولوي مي‏گويد:
آن يكي الله مي‏گفتي شبي تا كه شيرين مي‏شد از ذكرش لبي
گفت شيطان: آخر اي بسيار گو اين همه "الله" را "لبيك" كو؟
مي نيايد يك جواب از پيش تخت چند "الله" مي زني با روي سخت
‏او شكسته دل شد و بنهاد سر ديد در خواب او خضر اندر خضر
گفت: "هين" از ذكر چون وامانده‏اي چون پشيماني از آن كش خوانده‏اي
گفت: لبيكم نمي‏آيد جواب زآن همي ترسم كه باشم رد باب
گفت: آن "الله" تو "لبيك" ماست و آن نياز و سوز و دردت پيك ماست
‏ترس و عشق تو كمند لطف ماست زير هر يا رب تو لبيك‏هاست

پي نوشت‏ها:
1. توبه (9) آيه 19 ـ 21.
2. مائده (5) آيه 119.
3. ق (50)آيه 16.
4. حديد(57) آيه 4.

چگونه فردی را می توان نماز خوان نمود؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز تلاش
شما براي آشنا ساختن افراد با نماز، کاري ارزشمند و مورد پسند است.
دعوت مردم به آشنايي با خداوند و عبادت او از برجسته‌ترين و متعالي‌ترين امور است. اما راهکارهاي عملي قابل ارائه به طور کلي و نسبت به افراد مختلف به قرار زير است:
1- براي ترغيب و تشويق به نماز، در آغاز بايستي زير بناهاي فکري فرد را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بکوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و... اموري است که داراي نتيجه مستقيم بر عملکرد فرد است. پس بايد به تقويت و اصلاح اين مباني کوشيد.
2- نماز، عملي است که در مجموعة عقيدة توحيدي، داراي معنا و فلسفه خاصي است. انسان‌ طبق‌ فطرتش‌همواره ‌به‌چيزي‌که‌ برايش‌اهميت ‌دارد، توجه‌و اهتمام‌مي‌ورزد. يکي‌ از دلائل‌مهم‌ اهمال‌در به‌ جا آوردن‌نماز، عدم ‌شناخت ‌فلسفه‌ نماز است‌. امام‌علي‌(ع) مي‌فرمايد:«الناس‌أعداء ما جهلوا؛(1) انسان‌دشمن‌چيزي‌است‌که‌ به ‌آن‌نادان است».
از اين‌رو لازم‌ است‌ با استفاده‌از آيات‌ و روايات‌ايشان‌را به‌ فلسفة‌نماز آشنا سازيد که‌ عبارتند از:
1 - ياد خدا:
قرآن‌مجيد مي‌فرمايد: «أقم‌الصلاة‌ لذکري؛(2) نماز را بر پا دار تا به‌ياد من‌ باشي‌».
2 - مغفرت‌:
رسول‌خدا(ص) مي‌فرمايد: «نماز مانند آب‌جاري‌است‌ که‌ آلودگي‌ها را از بين‌مي‌برد. هر زمان ‌که‌ انسان‌ نماز مي‌خواند گناهاني ‌که‌ ميان‌ دو نماز انجام‌شده ‌است‌، از ميان‌مي‌رود».(3)
3 - بازدارنده‌از گناه‌:
قرآن‌مجيد مي‌فرمايد: «نماز انسان‌را از زشتي‌ها و منکرات‌باز مي‌دارد».(4)
4-به دوست تان بگوييد: هيچ مي داني نماز کليد قبولي همه کارهاي خير است. اگر شخصي اهل نماز بود و نمازش مورد پذيرش خدا قرار گرفت ،ساير کارهاي خير او نيز قبول مي شود .در غير اين صورت هيچ عمل خير و به ظاهر خدا پسندانه بدون نماز قبول نمي شود و به درد قيامت اونمي خورد.
5 - پرورش‌فضائل‌:
نماز خودپرستي‌ و آثار بد آن‌را محو مي‌کند:
امام‌علي‌(ع) مي‌فرمايد: «خداوند ايمان‌را براي‌پاک‌سازي‌ انسان‌ها از شرک‌ و نماز را براي‌ پاک‌سازي‌ از کبر واجب‌ کرد».(5)
6 - شکر و سپاس‌از نعمت‌ها:
نماز عالي‌ترين‌ شکل‌ سپاس‌ گزاري‌ از منعم‌ حقيقي‌است‌.
7 - تقويت‌اراده‌:
اقامة‌نماز در اوقات‌معين‌، روح‌انضباط‌ و تسلط‌ بر نفس‌را در انسان‌ تقويت‌ مي‌کند.
نمازگزار از طريق‌نماز از قدرت‌ لايزال‌ الهي‌ مدد مي‌جويد و بر مشکلات‌فائق‌مي‌آيد. پس در آغاز بايستي اين مجموعه شناخته شود تا نماز جايگاه خود را در ذهن و انديشه فرد باز نمايد، از اين رو شناخت صحيح و سالم و واقعي را در ذهن شخص رقم بزنيد و او را به صورت مستقيم و غير مستقيم از اين واقعيت آگاه سازيد. مانند اين که گوشزد گردد در بينش توحيدي اسلام و ديگر اديان الهي، انسان موجودي است که به سوي کمال و لقاي پروردگار در حرکت است:
«إنّا لله و إنّا إليه راجعون؛ از خداييم و به سوي او باز مي‌گرديم». حال در اين مسير، ابزارهايي به مدد انسان مي‌آيد، تا او را از فراموش کردن مسير و هدف باز دارد که از مهم‌ترين آن ها «نماز» است.
آدمي بدون نماز راه را گم خواهد کرد. نمازهاي پنج گانه همانند چراغ‌ هستند که مسيري طولاني و پر خطر را روشن کرده‌اند تا کسي راه را گم نکند و به بيراهه و سقوط کشانده نشود. آنچه که موجب مي‌گردد برخي از نماز، روي گردان باشند و يا نسبت به آن تنبلي کنند، ندانستن فلسفة نماز و يا بينش غلط از آن است.
برخي چنين مي‌پندارند که نماز انسان، نيازي را از خداوند برطرف مي‌کند که البته خيالي واهي است. خداوند نيازي به هيچ مخلوقي ندارد. از اين رو آنچه که به عنوان عبادات بر آن تأکيد شده، جملگي در جهت کمال انسان است.پس به طور خلاصه مي توان گفت :
- نماز، تقدير و سپاس‌گزاري از خداوند است. -موجب آرامش انسان است. موجب ياد خداست. نماز زمينة پرهيز از گناه را در انسان فراهم مي‌کند.
تأکيدي بر نظافت و سلامتي است. -موجب انضباط و وقت‌شناسي است. داراي آثار وحدت بخش اجتماعي است.
اين اطلاعات را به دو روش مستقيم و يا غير مستقيم مي‌توان منتقل کرد. انتخاب روش به روحية مخاطب و توان روحي و علمي شما بستگي دارد. مانند اين که خود، اين گونه مطالب را گوشزد کنيد و در صورت عدم پذيرش از طرف مخاطب، به ديگران بگوييد و يا کتاب‌هاي معرفي شده را در اختيار او بگذاريد.
- پرتوي از اسرار نماز، قرائتي؛
- اسرار الصلاه، ملکي تبريزي؛
- آداب الصلاه، امام خميني؛
- صلاه الخاشعين، دستغيب؛
- اسرار الصلاه، جوادي آملي.
8- در هيچ يک از مراحل ارشاد و راهنمايي از برخورد نيک و ملاطفت‌آميز و احترام نهادن دور نشويد.
با فشار و اجبار کسي را نمي‌توان هدايت نمود و چه بسا تأثير منفي آن بيشتر از هدايت گردد.
9- تبليغ عملي داشته باشيد.
بايد آثار خواندن نماز، مانند دوري از گناهان، داشتن اخلاق نيکو، کمک به دوستان و وفاداري و فداکاري، پاکيزه بودن در ظاهر و باطن، اعمال نيک و شايسته و برخورد خوب و... در رفتار و کردار و گفتارتان نمايان باشد. بهترين روش تبليغ از يک عمل ديني و نيک، تبليغ عملي است.
10 - هر شخصي يک نقطه پذيرش و به قول معروف «رگ خوابي» دارد،
سعي کنيد رگ خواب و نقطه پذيرش را به دست آوريد و از اين کانال وارد شويد و هدف خود را تعقيب کنيد . به صرف اين که بايد شخصي را هدايت کرد بسنده نکنيد، بلکه با مطالعه روي خصوصيات وي راه نفوذ در او و جلب نظر او را به دست آوريد و اقدام کنيد.
11- بيان تأثيرات منفي ترک نماز و روزه و استفاده از روايات بيان شده توسط اهل بيت (ع ) در اين زمينه بسيار مؤثر است.
اگر به روش غير مستقيم ارائه گردد و موجب آگاهي و موعظه کردن را فراهم سازد. يعني غير از ارائه شناخت بايد در صدد موعظه‌گري و آگاهي وي نيز برآييد . با ترس و بيم دادن از عذاب اخروي و پيامدهاي منفي ترک نماز و روزه ،دل او را از غفلت آزاد سازيم.
12- اين راه ها هم به صورت مستقل و هم به همراه يکديگر مي‌تواند مؤثر باشد . خوب تر آن است که روشنگري و موعظه و... همراه هم ارائه گردد تا نافذتر افتد.
13- جدي‌گرفتن‌نماز در محيط‌خانه‌:
اگر پدر و مادر انجام‌ وظايف‌ ديني ‌از جمله‌ نماز خواندن‌ را جدي‌ بگيرند، فرزندان‌ نيز از همان‌ ابتدا آن ها را جزئي‌ مهم‌ از زندگي‌خود به‌حساب ‌خواهند آورد. اگر شما نيز اين مسئله را با جديت و ايمان و اعتقاد دنبال کنيد، در دوستان‌تان تأثير مي‌گذارد.
14- پرورش‌عواطف‌ديني‌:
به‌موازات‌ آموزش‌ تعاليم‌ ديني‌، لازم ‌است‌ عواطف ‌ديني‌را پرورش‌دهيد. شرکت‌در مراسم‌ مذهبي‌ از قبيل‌ نماز جماعت‌ مسجد، نماز جمعه‌، مراسم‌ اعياد مذهبي‌و مراسم‌ سوگوار در ماه‌ محرم‌ و جلسات‌ ديني ‌در پرورش‌ عواطف‌ديني‌ نوجوانان‌ و دوستان بسيار مؤثر است‌.
حضور در اين‌قبيل‌برنامه‌ها پيوند قلبي‌ آن ها را با دين‌ و معنويات‌ افزايش‌مي‌دهد و زمينه‌ را براي‌شکوفايي‌ ايمان‌ فراهم‌ مي‌سازد.
15- برقراري‌ارتباط‌ با دوستان‌نمازخوان‌:
گروه‌هاي‌همسال‌و دوستان ‌نوجوان ‌در بازسازي‌ شخصيت ‌او نقش‌ حياتي‌دارد، چون‌ افراد تازه‌ بالغ‌ بر اساس‌ يک‌ نياز با ديگران‌ ارتباط‌ بر قرار مي‌کنند.
بر اين‌اساس‌براي‌تشويق‌برادر يا خواهرتان‌، از دوستان‌ ايشان‌ استمداد بجوييد . اگر دوست‌شايسته‌اي‌ ندارد، زمينه ارتباط‌ با دوستان‌ نماز خوان‌ و مؤمن‌ را فراهم‌نماييد. جوان ‌از جوان‌ بهتر مي‌پذيرد. با لحن‌جوان‌، هيأت‌جوان‌، برخورد جوان‌ به‌دليل‌نزديک‌ بودن‌ جهان ‌احساسي‌، عاطفي ‌و روحي‌دو جوان ‌و مشترک‌بودن‌ مشکلات‌، تفهيم‌ و تفاهم‌سريع‌تر اتفاق‌مي‌افتد.
16 - تشويق‌:
براي‌ برانگيختگي ‌و بازدارنگي‌، تشويق‌نقش‌ اساسي‌دارد. امام‌علي‌(ع) مي‌فرمايد:
«ضادّوا الشرّ بالخير؛(6) به‌وسيلة‌خوبي‌ با بدي‌بستيزيد».
در مراحل‌نخست ‌نمي‌توان ‌توقع‌ داشت‌ همه افراد با انگيزة‌ عالي‌ به‌ نماز و انجام‌تکاليف‌ بپردازند. غالب‌ مردم‌ به‌ چنان‌ مرحله‌اي‌ از کمال‌نرسيده‌اند که‌ به‌ تحسين ‌و ستايش‌ محتاج‌ نباشند. از اين‌رو لازم‌ است‌ برادر يا خواهر يا دوست تان ‌را با تشويق‌ گفتاري‌ يا عملي‌ به‌ نماز خواندن ‌فرا خوانيد. بعضي‌از بزرگان‌ براي‌ تشويق‌ فرزند تازه‌بالغ‌شان‌ به‌ نماز، مبلغ‌ پولي‌ را زير سجادة‌ ايشان‌ قرار مي‌دادند.

پي‌نوشت‌ها:
1. نهج‌البلاغه‌، فيض‌الاسلام‌، قصار 163.
2. طه‌(20) آيه‌14.
3. وسائل‌الشيعه‌، ج‌3، ص‌ 7.
4. عنکبوت‌(29) آيه‌45.
5. نهج‌البلاغه‌، فيض‌الاسلام‌، قصار 252.
6. غرر الحکم‌، ج‌4، ص‌231.

صفحه‌ها