اخلاق

سلام اگر بدانیم که یک عده برای رفاقت خود به دنبال هوی و هوس خود هستند و از این امر مطمئن باشیم(از دوتان و رفقایی که قبلا با هم بودند برایم گفتند و توضیح دادند و اعمال و رفتارشان این امر را هر لحظه برایم مطمئن تر میکند) و افرادی که از دوستان و رفقای ما هستند به سمت این افراد کشیده میشوندو مطمئنیم که در اینده از این همنشینی ضرر خواهند کرد چه بسا مانند دیگران آبرویشان در خطر خواهد افتاد . چه مسئولیتی داریم؟ آیا تذکر کافی است؟ آیا باید این تذکر را تکرار کرد؟ اصلا نباید چیزی بگوییم چون خود فرد آزاد است؟ باید رفاقت خود را با او کم کنیم؟ . نمیدانم چه کنم سر در گمم .

پرسشگر محترم باسلام و تشكراز ارتباطتان با اين مركز؛
در سفارش هاي لقمان حكيم به فرزند خود به بر قراري رابطه با دوستان خوب تأكيد شده :
"دوست خوب بهتر از تنهايي و گوشه نشيني است. فرزندم! هزار دوست براي خود انتخاب كن .بدان كه هزار دوست كم است . هيچ كس را دشمن خود مساز، زيرا يك دشمن هم زياد است".
هم چنين اميرالمؤمنين(ع) فرمود: "تا مي تواني دوستانت را زياد كن. دوستان به هنگام ياري جستن تكيه گاه وپشتيبان آدمي هستند". (1)
اسلام، اصل معاشرت با مردم و دوستي با همسالان را تأييد كرده حتي بر دوست گيري تأكيد نموده است، تا جايي كه امام علي (ع) مي فرمايد: "كسي كه دوست پاك ضمير خود را براي خدا با وي پيوند دوستي داشته، از دست بدهد، مثل اين است كه شريف ترين اعضاي بدن خود را از دست داده است". (2)
دوستي ها گاهي مبتلا به آفاتي نيز مي شود، يكي از اين آفات ، دوستي هايي است كه از با عدم تدبير و آگاهي همراه مي شود. اين گونه دوستي ها مضرات فراواني رانيز همراه دارد. زيراجوانان در انتخاب دوست. آسان پذير و زود پسند و با يك برخورد عادي مجذوب ديگري مي گردند. چنين دوستي هاي تصادفي و حساب نشده مي تواند ثمرات تلخي داشته باشد.
يكي ديگر از آفات دوستي ،‌افراط در آن است . جوانان به دليل برخورداري از احساسات و عواطف، در دوستي افراط مي كنند. ارتباط امروز را ثابت و ناگسستني مي پندارند، از اين رو به قدري در دوستي زياده روي مي كنند كه گويي يك روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس مي پوشند و مانند يكديگر موي و روي خود را مي آرايند، نيز با هم از هر سرّي سخني مي گويند و تحمل جدايي از يكديگر را ندارند، چنان كه در ايام جدايي بيش از حد ابراز مخالفت و دشمني مي كنند اما اسلام اعتدال در دوستي را مطرح كرده، در دوستي و دشمني خواهان ميانه روي است.
امام علي (ع) مي فرمايد: "با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستي كن. شايد روزي دشمنت شود. همچنين در اظهار دشمني نيز مدارا كن، شايد روزي دوستت گردد". (3)
از بيان فوق آفات دوستي روشن مي شود که عبارتند از: افراط در دوستي، دوستي از روي هوا و هوس و عدم دقت در انتخاب دوست. اسلام دوستي ها و دشمني ها را مي خواهد كه براي خدا باشد و اغراض نفساني در آن دخالت نداشته باشد.
نسبت به وظيفه اي كه در قبال دوستي نسبت به رفقاي خود داريد ،مي توانيد ايشان را از مضرات و آسيب هاي اين گونه از روابط آشنا كنيد .در صورتي كه آن ها بر ادامه دوستي و همنشيني خود با افرادي كه رفاقت با آن ها در آينده موجب ضرر براي انسان مي شود، اصرار ورزيدند، مي توانيد براي حفظ خود از آسيب هاي روابط آن ها ، روابط خود را تا حدي كه از آن مضرات در امان بمانيد ،‌كم تر نماييد زيرا دو رفيق اگر شرائط دوستي را داشته باشند، مي توانند مکمل يکديگر باشند . اگر يكي فاقد شرايط شد ،در حد و اندازه آن رابطه بايد تامل شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. بحار، ج 75، ص 90.
2. غررالحكم، ج5، ص 472.
3. نهج البلاغه، قصار260.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

لطفا درباره جمله زیر توضیح دهید: عزت نفس خود را آزاد کن اما جلوی هوای نفست را بگیر.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تو پاي در راه نه و هيچ مترس خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
اگر آيينه‏ دل از زنگار گناه و شرك و ريا پاك گردد،نورحقيقت حق تعالي در آن تجلي مي‏يابد و نفس مغلوب مي گردد. گام اول براي تحقق اين منظور، بيداري دل از خواب غفلت و توجه کردن به غافل بودن خويش مي‏باشدکه عارفان از آن به «يقظه»تعبير مي کنند ، که اين بيداري الحمد لله در شما پديد آمده است . آن چه که شما را نگران ساخته ،چگونگي حفظ و حراست آن و ضعف قدرت تصميم گيري و ايستادن در برابر خواسته هاي نفس است . عرفا براي کساني که «دل شان»از حالت غفلت خارج شده و به مرحله« آگاهي و بيداري » رسيده اند ، مراحلي را جهت غلبه بر هواي نفس و خود سازي ‌، و وصال به قرب الهي، معرفي كرده‌اند كه اشاره مي کنيم :
1- طلب واراده:
اساسي ترين و مشکل ترين گام در مسير خود سازي جهت غلبه بر نفس « خواستن» و داشتن « عزم و اراده » قوي و استوار است .انسان تشنه و گرسنه تا رمق دارد ، دنبال آب و غذا مي دوَد . چون نقش و اهميت آن را در حيات و هستي خويش مي داند.انسان تشنه کمال و انسانيت ، و گرسنه محبت و قرب الهي نيز مي داند همه حيات و هستي معنوي و بقاي ابدي او، در غلبه بر هواي نفس و حرکت در مسير عبوديت و بندگي خدا نهفته است .
بر اساس آموزه هاي قرآن کريم ، تمام عمر و اعمال انسان بر باد فنا است جز عملي که بر اي ذات پروردگار انجام شده باشد و منتسب به او باشد(1) . تقويت عزم و اراده مرحله اي است که بايد به تدريج و با صبر و حوصله حاصل شود، و حاصل نمي شود مگر با افزايش "خويشتن شناسي" و معرفت نسبت به خدا و صفات جمال وجلال او و آگاهي از نعمت هاي بيکران به ويژه نعمت هاي معنوي و هدايتگري هايي که به انسان ارزاني داشته است.
تا ميوه هاي اين معرفت- که مهم ترين آن نهادينه شدن ذکر خدا در روح و قلب و تقويت اراده و شوق و علاقه لازم به خود سازي است - در انسان پديد نيايد، تا شوق و علاقه به خود سازي در انسان پيدا نشود و آدمي در طلب آن مجاهدت نکند ،درهاي « وصال » و « قرب الهي » به روي او باز نمي گردد.
پس بايد با استمرار مطالعه درجهت شناخت خدا و آگاهي يافتن از حال و کار خود و« هدف خلقت » و مسئوليتي که دراين گنبد دوار دارد، در جستجوي رسيدن به حقيقت باشد.
. کم ترين ثمره آن تصميم بر ترک گناه و حرکت در راستاي رضايت پروردگار است. ذکر خدا در دل هم باعث تقويت بصيرت و بينش فرد مي شود . چراغ نور و حکمت را در درونش روشن مي کند. قدرت تشخيص حق و باطل به او مي بخشد. باعث فزوني قدرت اراده و تصميم گيري مي گردد. در اين صورت او هميشه تابع خواست خداوند بوده و همواره درصدد انجام تكاليف الهي است. هر قدمي كه بر مي‏دارد و هر سخني كه مي‏گويد و هر برنامه‏اي كه دارد ،نخست مي بيند آيا رضاي خداوند در آن هست .
تقيد به نماز اول وقت به ويژه نماز صبح و مداومت به خواندن نماز شب ،تلاوت قرآن و تدبر در آن ،شما را در رسيدن به هدف ومقصد نهايي کمک مي کند.
2 - مشارطه‌:
شرط نمودن و عهد و پيمان بستن با خويشتن براي اطاعت فرمان الهي و پرهيز از گناه‌، که اگر غفلت و تخلفي صورت گرفت ،زود توبه کند و نفس خويش را جريمه نمايد. بهترين وقت آن بعد از نماز صبح است‌.البته در طول روز بايد نفس خويش را به آن شرط و پيمان متذکر شود.
3- مراقبه‌:
به معناي مواظبت و زير نظر گرفتن عملکردها ،رابطه ها ،نگاه ها ،خواسته ها و بالاخره پاكي خويش است. کسي که قلبش آگاه به اين است كه جهان هستي مخلوق خدا و همه عالم محضر اوست ، انسان کجا و در کدامين مکان و زمان مي تواندحضور داشته باشد که خدا آن جا نباشد و يا او را نبيند، فرشتگان الهي در همه جا و همه حال مراقب اعمال او هستند; "و إن‌ّ عليكم لحـَفظين‌;(2) بي‌شك حافظان و مراقباني بر شما گمارده شده است‌."،قدرت اراده و ايمانش در کنترل نفس افزايش مي يابد.
4- محاسبه‌:
هر كسي در پايان هر روز،هفته،ماه،و سال ، به محاسبه كارهاي خويشتن بپردازد، عملكرد خود را در زمينه خوبي‌ها و بدي‌ها، خداپرستي و هواپرستي دقيقاً مورد محاسبه قرار دهد، بداند كه قبل از او خدا او را محاسبه كرده است;
اگر آنچه را در دل داريد، آشكار يا پنهان كنيد، خداوند شما را محاسبه مي‌فرمايد: "و إن تبدواْ مَا في‌َّ أنفسكم‌ْ أوتخفوه‌ُ يحاسبْكم به‌ِ اللَّه‌ (3) ‌"
براي تقويت برنامه خود سازي و پيروي نکردن از خواسته هاي نفس، لازم است از هم‏نشيني با اهل دنيا و دور از معنويت،پرهيز شود،. خداوند درقرآن کريم مي‏فرمايد:
«فاعرض عن من تولي عن ذكرنا ولم يردالا الحيوه الدنيا (4) ؛از كساني كه از ياد ما روي گرداندند و جز زندگي دنيا را نخواستند ،روي بگردان».
براي هر مرحله از تقوا و تهذيب نفس، تکلف ويژه اي است که رعايت آن در هر مرحله‏اي، زمينه ساز درك بيش تر و توفيق افزون‏تر و توجه و تقرب خواهد شد.
«يا ايها الذين آمنوا ان تتقوالله يجعل لكم فرقانا و يكفر عنكم سيئاتكم و يغفر لكم و الله ذوالفضل العظيم ؛ (5) اي اهل ايمان! اگر پرهيزگار بوده و تقواي الهي پيشه كنيد ،خداوند براي شما نيروي تشخيص حق از باطل قرار داده ، بدي‏هاي شما را پوشانده ،شما را بيامرزد و خداوند داراي فضل و رحمت بزرگ است».
تذکرات:
در خودسازي و جهاد با نفس به چند نکته اساسي بايد توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازي و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليت‏هاي ساده و اندک آغاز مي‏شود و به تدريج به ورزش‏هاي سنگين‏تر وارد مي‏شوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.
3 - همان طور که در ورزش بدني، تداوم و استمرار لازم است، در رياضت نفساني نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است. قرآن مي‏فرمايد: "به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‏شوند که نترسيد و غمگين مباشيد".(6)
علي(ع) مي‏فرمايد: "قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛(7) عمل اندکي که پيوسته باشد، بهتر است از بسياري که تو را خسته و وامانده سازد".
در حديث ديگري امام باقر(ع) مي‏فرمايد: "احب الاعمال الي اللَّه عز وجل ماداوم عليه العبد و ان قل؛ (8) محبوب‏ترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند ،هر چند اندک و ناچيز باشد".
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهيز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداي واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولي و تبري.
5 - مهم‏ترين چيزي که درجميع مراحل بايد رعايت شود، نيت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر اين نکته تأکيد دارد که در مسير دين و پرستش بايستي اخلاص داشته باشيد: "به آن‏ها دستوري داده نشده بود جز اين که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند".(9)
6 - يکي از مشکل‌ترين کارها تهذيب نفس و خود سازي است. به تغبير قرآن: راه فلاح و رستگاري همين‌است. "‌قد افلح من تزکي(10)؛ هر کس خود را تزکيه کرد، رستگار شد" و "‌قد أفلح من زکاها و قد خاب من دسّاها(11)؛‌همانا رستگار شد کسي که خود را تزکيه و زيان کرد کسي که فريب نفس خود را خورد".
‌عالمان علم اخلاق مي‌گويند: براي خودسازي ابتدا بايد رذائل اخلاقي و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپس‌ درخت پاکي نشاند. ديو چو بيرون رود ، فرشته در آيد .
با وجود صفاتي مانند حسد و کبر و خودپسندي و خودخواهي و شهوت راني،‌دسترسي به صفات پسنديده و انجام اعمال خير و غلبه بر هواي نفس، بسيار مشکل خواهد بود.
‌اخلاق بد در وجود انسان به منزله بيماريي است که مفاسدي به دنبال دارد.
‌مرحوم نراقي مي‌گويد: "‌زنهار اي جان برادر! تا حديث بيماري روح را سهل نگيري و معالجه آن را بازيچه ‌نشماري و مفاسد اخلاق را اندک نداني...‌ مسامحه در معالجه آن ها آدمي را به هلاکت دائم و شقاوت ابدي‌ مي‌رساند . صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگاني ابدي و حيات حقيقي مي‌شود . بعد از آن‌که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فيض‌هاي الهي مي‌گردد(12)".
پيامبر(ص) فرمود: "‌لا تدخل الملائکه بيتاً فيه کلب؛(13)‌ملائکه داخل خانه‌اي که در آن سگ باشد، ‌نمي‌شوند". پس چگونه ملائکه در خانه دلي داخل شوند، که مملوّ از صفات رذيله و سگان درنده وجود آدمي هستند ؟!
‌7 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسنديده، گر چه بر نفس انساني شايد مشکل باشد، ولي‌چاره‌اي از آن نيست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نياز با‌خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزي نسبت به مستضعفان و بينوايان احترام به بزرگان، امر به‌ معروف و نهي از منکر.
بايد با خواسته هاي نفساني مبارزه کرد اما در اين راستا نبايد کاري کرد که با عزت نفس منافات داشته باشد. رياضتي مورد قبول اسلام است كه اولاً با بدعت توأم نباشد .ثانياً با عزت نفس و كرامت انساني منافات نداشته باشد. قرآن مجيد يكي از رياضت هاي مسيحيان را كه رهبانيت و ترك دنيا به منظور گريز از مسئوليت هاي زندگي است، به شدت نكوهش كرده و آن را بدعتي مي داند كه ريشه وحياني نداشته است.(14)اسلام رهبانيت مسيحيان را با فرمان جهاد از پيش پاي مسلمانان برداشت. پيامبر اكرم(ص) در اين باره مي‌فرمايد: "رهبانيت امت من جهاد در راه خدا است".(15)
يكي از رياضت هايي كه در مكتب تصوف معمول بوده، روش ملامتي است. اين افراد براي اين كه مردم به آنان عقيده پيدا نكنند، تظاهر به بدي مي كنند. استاد مطهري مي‌گويد:
"اين ها مبارزه با نفس است، اما [يك نوع] جهاد با نفسي است كه اسلام آن را اجازه نمي دهد".(16)زيرا با عزت نفس منافات دارد. ترك دنيا و رهبانيت هندوها و پيروان كليسا و يا چله نشيني و عزلت صوفيان و اصحاب خانقاه از رياضت هاي نامشروع محسوب مي‌شود. امام خميني(ره) از قول استادش مرز ميان رياضت باطل و رياضت صحيح را بيان داشته و فرموده اند:
"ميزان در رياضت باطل و رياضت شرعي صحيح، قَدَم نفس و قَدَم حق است. اگر سالك به قدم نفس حركت كرد و رياضت او براي پيدايش قواي نفس و قدرت و سلطنت آن باشد، رياضت باطل [است] و سلوك آن منجر به سوء‌ عاقبت مي‌باشد و دعوي هاي باطله نوعاً از همين اشخاص بروز مي‌كند و اگر سالك به قدم حق سلوك كرد و خداجو شد، رياضت او حق و شرعي است".(17)
اگر منظور از رياضت را مهار نفس و كنترل غرايز دروني و تقويت اراده بدانيم، كدام رياضت بهتر از ترك محرّمات و لذّات نفساني و انجام واجبات است؟ نفس انسان به منزلة اسب سركش و چموشي است كه آدمي را از طريق پيروي از نفس به ورطه سقوط مي‌كشاند. دشمن غدّار كه نفس اماره نام دارد، بسيار نيرومند ظاهر مي گردد كه جز با رياضت رام نمي گردد. از طرفي واجبات الهي توأم با رنج و مشقت است مانند روزه گرفتن در تابستان، وضو با آب سرد در هواي سرد، واجبات مالي مانند خمس و زكات، جهاد و امر به معروف و نهي از منكر، حج و غيره.

پي‌نوشت‏ها:
1. قصص(28) آيه 88.
2. انفطار(82)آيه 10.
3. بقره (2)آيه 284.
4.نجم (53)آيه 29.
5. انفال(8) آيه 29.
6. فصلت (41) آيه 30.
7. صبحي صالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
8. محمد رضا مهدوي کني، نقطه‏هاي آغاز در اخلاق عملي، ص 41.
9. بينه (98) آيه 5.
10. اعلي (87) آيه 14.
11. شمس (91) آيه 9.
12. معراج السعاده، ص 13.
13. بحارالانوار، ج 62، ص 54.
14 . حديد (57) آيه 27.
15 . بحارالانوار، ج67، ص 114.
16. استاد مطهري، انسان کامل، ص 233.
17 . امام خميني، چهل حديث، ص 45.

امام على عليه‏ السلام : مـال انـدوزان ، با آن كه زنـده‏اند مـرده‏اند و اهل علم ، تا دنيا هست زنده‏اند . پيكرهايشان از ميان مى‏رود ، اما يادشان در دلها هست . نه

 

امام على عليه‏ السلام : مـال انـدوزان ، با آن كه زنـده‏اند مـرده‏اند و اهل علم ، تا دنيا هست زنده‏اند . پيكرهايشان از ميان مى‏رود ، اما يادشان در دلها هست . نهج البلاغة : الحكمة 147 منتخب ميزان الحكمة : 396

 

پرسش 1:
توبه شرح اگربا پسري دوست شويم به قصد ازدواج و به گناه بيفتيم و ازشدت پشيماني توبه کنيم و نيز نخواهيم با او ازدواج کنيم توبه ما پذيرفته مي شود؟

پاسخ:

با سلام خدمت شما خواهر گرامي و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛

پيش از هر چيز توبه و بازگشت شما را ارج نهاده و به شما تبريك مي گوييم . اميدواريم توبه شما نه فقط به خاطر آثار و پيامدهايي دنيايي ارتباط غير مشروع ، بلكه علاوه بر آن ، به خاطر آخرت و سعادت اخروي نيز باشد . هم چنين توبه شما نه فقط براي اينكه ارتباط شما بيش از حد بوده ‌ ، بلكه به خاطر ارتباط اندك گذشته نيز پشيمان بوده ، سعي داشته باشيد كه هيچ گاه دوباره به سمت دوستي با نامحرم و ارتباط آن چناني نرويد ؛ زيرا همه اينها از شرايط توبه واقعي است.
چنانچه توبه شما با اين شرايط واقع شده باشد ، هيچ جاي نگراني نيست . همچنان محبوب خدا خواهيد بود و ان شاء الله با توكل بر خدا بر اين مشكلات و مشكلات ديگر در آينده پيروز خواهيد شد.
خداوند وعده داده كه توبه شما را خواهد پذيرفت . از اين جهت نبايد هيچ گونه ناراحتي و يأس و نا اميدي به خود راه دهيد. آنچه را كه گذشته ، فراموش كرده ، به فكر ساختن زندگي آينده خود باشيد.
به خاطر مشکلات روحي ـ رواني که از گذشته با شما بوده است ،به اين رابطه گناه‌آلود مبادرت ورزيده‌ايد.
اختلالات رواني مانند اضطراب بالا و افسردگي و همچنين خلأهاي عاطفي و عزت نفس پايين بستر خطرناکي براي ورود شما به خطوط قرمز الهي فراهم آورده است.
وابستگي عاطفي و علاقه افراطي شما به ايشان ريشه در اضطراب و افسردگي و همچنين عزت نفس فوق‌العاده پايين شما دارد و گرنه اين پسر مانند هزاران پسر غير خويشتندار ديگر بي‌ارزش تر از آن هستند که فکر شما را (حتي براي يک لحظه) به خود مشغول نمايد.
متأسفانه اين پسر مثل شما داراي مشکلات عديده روان‌شناختي است . ازدواج ايشان با هر کسي در شرايط حاضر فرجامي جز طلاق عاطفي يا قانوني در پي نخواهد داشت. بنابراين نه تنها مي توانيد از ايشان جدا شويد ، بلكه بايد اين كار را انجام دهيد و سود و نفع شما جز در جدا شدن با او نيست.
از نظر اسلامي ازدواج با ايشان هيچ ضرورتي ندارد، بلکه بر عکس قطع کامل ارتباط با ايشان در درجه اول ضرورت قرار مي‌گيرد.
روابط عشقي ميان شما بيش از آن که رنگ و بوي رمانتيک و رويايي داشته باشد، رنگ و بوي مرضي و اختلالي دارد و تبعات منفي اين گونه روابط مرضي از اکنون پيداست.
از نظر دروني دچار مشکلات روان‌شناختي بوده‌ و هستيد . ناراحتي اخير اعصاب شما در راستاي همان اختلالات پيشين است . چيز جديدي نيست، توصيه مي‌شود براي رهايي از اين آشفتگي روحي ـ رواني و همچنين رفتارها و تصميمات فوق‌العاده آسيب‌زا در اسرع وقت به روان‌پزشک زن و روان‌شناس متخصص در زمينه اضطراب و افسردگي اقدام نماييد.
ضروري است تا پايان دوره درمان روان‌شناختي ـ روان‌پزشکي از هر گونه تصميم کلان در زندگي (مانند ازدواج) خودداري نماييد. ازدواج شما با ايشان در شرايط حاضر، فوق‌العاده بحران زا و ازدواج شما با غير ايشان نيز در شرايط کنوني قابل توصيه نمي‌باشد.
ورود جانانه شما به چرخه درمان، زمينه را براي ورود منطقي و ملاک‌مند شما به گردونه ازدواج موفق فراهم مي‌آورد، در غير اين صورت چيزي جز تشديد و وخامت حال شما و فرسودگي ذهني و فرصت‌سوزي‌هاي مکرر نصيب شما نخواهد شد.
در صورت تمايل مي‌توانيد با مشاورين همين مرکز با شماره (09640) بدون کد و هزينه تماس حاصل نماييد.

پرسش 1: سوال شرح 1غيبت چيست؟ پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ غيبت آن است که عيب پنهاني کسي را پشت سر او بگوي

 

امام على عليه ‏السلام : دانش ، گمشده مؤمن است . عيون أخبار الرِّضا عليه‏السلام : 2 / 66 / 295 منتخب ميزان الحكمة : 396

 

پرسش 1: سوال شرح 1غيبت چيست؟ پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ غيبت آن است که عيب پنهاني کسي را پشت سر او بگويند ( 1) پي نوشت: 1. آيت الله مکارم، استفتاآت ،ج1 ،سوال 552. پرسش 2: ايا غيبت انسان فاسق رواست؟ پاسخ: غيبت از آدم فاسق كه فسق او علني باشد (مثلاً شراب خوري او علني باشد.) تنها در مورد موارد علني و گناه اشكال ندارد. پرسش 3: معاد حيوانات چگونه است؟ پاسخ: بر اساس آنچه از آيات قرآني استنتاج مي شود ،حيوانات نيز مانند همه موجودات و همه ذرّات وجود، به سوي معاد در حركت بوده ، همگام با همه نظام وجود و به عنوان قطعه از نظام هستى، در سير و حركت اند . حركت و سير آنها هم به آن جايي كه همه حركت ها منتهي خواهد شد، منتهي مي گردد. حيوانات هم مانند هر موجود ديگرى، داراي جهاز خاص وجودي بوده ، داراي مسيرها و طريق هاي مختلف و متنوع و در عين حال حساب شده و منظم مي باشند . آنها نيز مانند هر موجود ديگرى، طبق راه و مسيري كه در پيش دارند و در پيش مي گيرند؛ به نقطه اي كه همه وجود به سوي آن در حركت است ،يعني به سوي مبدأ متعال و روز معاد و قيامت در حركت اند . در آن روز، به نتيجه حركت خود و مسير و راهي كه در پيش دارند، خواهند رسيد. در قرآن كريم بعضي از آيات وجود دارد كه با صراحت به سير و حركت حيوانات و همه جنبنده ها و پرنده ها به سوي معادو قيامت اشاره مي كند: وَ ما منْ دابّة في الأرضِ وَ لا طائرٍ يطيرُ بجَناحيه إلّا أمم أمثالكُم مَا فرّطنا في الكتابِ من شَيء ثمّ إلي ربّهمْ يحشَرونَ. [1]«نيست هيچ جنبده اي در زمين و نيست هيچ پرنده اي كه با دوبال خود پرواز مي كند، مگر اينكه همه آنها مانند شما انسان ها، امت ها و هستند و ما در كتاب تكوين، چيزي را بي حساب به وجود نياورده ايم. سپس همه اين جنبنده ها و پرنده ها، به سوي پروردگارشان محشور مي شوند». اين آيه با صراحت كامل، همه جنبنده ها و پرنده ها را كه شامل تمامي اصناف، انواع و طبقات حيوانات مي گردد ،حساب شده و داراي اجتماعات و مقررات و نظم خاص حاكم در اجتماعات آنها و نيز شعور و اراده و همچنين حركت و سير به سوي معاد و به سوي مبدأ متعال مي داند . با وجود صراحت خاص اين آيه در حشر همه حيوانات كه از جمله «ثمّ إلي ربّهمْ يحشرونَ »برمي آيد ،هيچ گونه شبهه و ترديدى، در اصل حركت حيوان به سوي معاد باقي نمي ماند. قرآن همچنين مي فرمايد: وَ اذا الوُحوشُ حشرَت. [2] گرچه اين آيه دلالت خاصي دارد و دلالت بر حشر وحوش مي كند؛ اما براي متدبر اين حقيقت را مي رساند كه غير وحوش نيز محشور خواهند بود. بنابراين وقتي مي گوييم همه موجودات، بدون استثنا به مقتضاي آيات قرآني به سوي مبدأ متعال و به سوي معاد، برگشت نموده و حركت مي كنند و به مبدأ متعال مي رسند و نتيجه حركت خود را مي بينند؛ نبايد از اين جملات معناي ناصحيح برداشت نمود و چنين فكر كرد كه در روز قيامت، رسيدن موجودات به مبدأ متعال به يك معني بوده و رسيدن موجودات به او معناي واحدي دارد؛ بلكه بايد توجه داشت كه رسيدن به مبدأ متعال در خصوص هر موجودى، به معناي خاصي است؛ مثلا رسيدن انسان به مبدأ متعال، با رسيدن موجودات ديگر به او فرق دارد. همچنين رسيدن هر موجودى، غير از رسيدن موجود ديگر است . نيز نتيجه حركت و راه و روش هر كدام از موجودات كه در معاد ظاهر مي گردد ،نتيجه مخصوصي بوده و غير از نتيجه حركت و راه و روش موجود ديگري است. اگر به شما گفته شود: در فصل بهار، همه خاك ها به حركت درمي آيند و نتايج حركت ها در فصل تابستان ظاهر مي گردد، آيا از اين جمله، مي فهميد كه همه حركت ها نتيجه واحدي خواهد داد و نتيجه ها يك نتيجه است؟! اگر گفته شود: دانه ها در اين فصل، حركت آغاز مي كنند و نتيجه ها در فصل تابستان به ظهور مي رسد، آيا برداشت مي كنيد كه نتيجه ها در تابستان همه يكي خواهد بود؟ اگر گفته شود: همه نطفه ها در رحم ها، حركت هاي خود را شروع مي كنند و بعد از مدتي نتيجه ها ظاهر مي شود، آيا تصور مي كنيد كه نتيجه ها يكي خواهد بود؟ اگر گفته شود: همه موجودات، به سوي نقطه اي كه «معاد» ناميده مي شود ،حركت مي كنند و همه در آن روز، نتايج حركت ها را خواهند يافت و همه به مبدأ متعال خواهند رسيد، آيا چنين خواهيد فهميد كه نتيجه يكي بوده و همه، به يكي نحو به معناي واحد به او خواهند رسيد؟! خيلي هستند كه متأسفانه وقتي چنين مي شنوند، چنان فكر مي كنند و سپس با تعجب مي پرسند: آيا همه موجودات، مانند انسان به او مي رسند و همه موجودات مانند انسان، نتيجه و جزاي اعمالشان را مي بينند و به بهشت و جهنم مي روند و...؟(3) پي نوشت ها: 1.انعام (6) آيه 38 2. تكوير(81) آيه 5 3. شجاعى، معاد يا بازگشت به سوي خدا، ج 1، ص 53 . پرسش 4: معاد ومحاسبه انسان هاي معلول ورواني چگونه است(اگر به بهشت بروند چرا واگر جهنم چرا؟) پاسخ: ظاهرا منظور شما از افراد معلول ، معلولين ذهني است . افراد معلول جسمي بسته به ميزان توانايي هايشان تكاليف ومسئوليت هاي خود را دارند كه معين است ؛ اما در خصوص افراد داراي معلوليت ذهني يا ديوانگان و حتي كودكاني كه قبل از سن بلوغ از دنيا مي روند،سرنوشت اينها در قيامت چگونه است و چگونه و به چه قاعده اي براي آنها جايگاه و مقام آخرتي تعيين مي گردد ؟ از نظر عقل و نقل اين گونه افراد چون از ادراك متناسب وقابل قبول كه شرط هر تكليف ومسئوليتي است بي بهره اند ، در دنيا هم تكليفي برعهده آنان نيست، در نتيجه گناهي براي آنان ثبت نمي‏شود و عقوبت و مجازات هم نمي‏شوند. حال اگر از خانواده‏اي مسلمان باشند، به دنبال پدر و مادر خويش- شايد به عنوان پاداش ومايه خوشحالي ايشان_ به بهشت خواهند رفت. اما اگر وابسته به كفار و ظالمان باشند، به واسطه قصور ادراكي خود در دنيا عذاب نخواهند شد؛ اما اينكه چه سرنوشتي در انتظارشان است ؛ برخي گفته‏اند در جايي بين بهشت و دوزخ هستند و شايد مشمول عفو و رحمت الهي شده و داخل بهشت شوند. در كتاب شريف كافي رواياتي درباره اطفال و ديوانگان آمده، در بعضي آمده است: "اطفال مؤمنان و كفار ملحق به پدران خويش خواهند شد". در برخي آمده است : "علم آن را به خدا واگذاريد" يعني درباره آن سؤال نكنيد؛ خدا بهتر مي‏داند با آنها چكار كند. (1) در برخي روايات درباره اطفال شيعيان آمده است كه در عالم برزخ فاطمه زهرا(س) آنان را تربيت مي‏كند. (2) حكم ديوانگان مانند اطفال است. (3)البته در پاره اي از روايات ذكر شده كه اين افراد به شكل خاصي در قيامت مورد آزمون قرار مي گيرند تا وضعيت تسليم يا متمرد بودن آنها در برابر تكاليف الهي معين باشد . بعيد نيست متناسب با وضعيت آخرت وميزان ادراكات آنها در آن جهان آزموني از ايشان گرفته شود. زراره از امام باقر(ع)نقل مي‌كند: «وقتي قيامت مي‌شود، خداوند با پنج دسته محاجّه مي‌كند: طفل، كسي كه در دوران فترت بميرد، كسي كه در زمان پيامبر ابله باشد (سبك عقل )، ديوانه­اي كه عقل نداشته باشد و بالأخره كر و لال. همه آنها بر خدا اعتراض مي‌كنند و يا عرض مي‌كنند تقصيري نداشتيم. اگر حجت ‌داشتيم، اطاعت مي‌كرديم. خداوند فرشته­اي را مي‌فرستد و آتشي آماده مي‌كند؛ سپس به آن پنج گروه مي‌گويد: خداوند به شما امر فرموده است داخل آتش شويد. هر كدام از آنها پذيرفتند و داخل آتش شدند، خداوند آتش را بر آن‌ها سرد و خنك مي‌كند و از سوختن نجاتشان مي‌دهد، ولي عده اي كه نپذيرفتند، به سوي آتش جهنّم سوق داده مي‌شوند».(4) عذاب آنها در قيامت بدون دليل وحجت نمي باشد . بر خلاف حكم عقل وعدالت با هيچ كسي در قيامت برخورد نخواهد شد و اندك ظلمي بر كسي روا نخواهد گشت . پي‏نوشت‏ها: 1 - كليني، كافي، ج 3، ص 248. 2 - همان، ج 5، ص 289 و ج 6، ص 229؛ تفسير قمي، ج 2، ص 332. 3 - كافي، ج 3، ص 248. پرسش 5: هدف از خلقت عالم خصوصا انسان چيست؟ پاسخ: در موضوع هدف الهي از خلقت جهان هستي، دو نظريه اصلي وجود دارد: 1- عرفا معتقدند چون خداوند اراده نموده از خفا بيرون آيد و جمال اسما و صفات خود را در اشيا و افراد مشاهده نمايد، پس در جهان و انسان ظهور و تجلى نمود و دست به خلقت آنان زد، پس هدف خداوند از آفرينش انسان و ساير پديده‏ها ظهور و تجلى است.(1) 2- فلاسفه اسلامى گفته‏اند: چون خداوند واجد همه كمالات است و هيچ نقصى در او نبوده و بى نياز مطلق است، هيچ گونه كمبودى ندارد تا بخواهد با آفرينش جهان يا انسان، آن را جبران نمايد و يا سودى از آفرينش عالم و آدم نصيب او شود. خداوند چون كامل است، لازمه كمالش فيّاض و بخشندگي است، پس بايد فيض بخشى و بخشندگى كند، در نتيجه بايد جهانى زيبا و كامل بيافريند. بنابراين صدور وجود و هستى از خداوند واجب است.(2) اما در واقع هر دو به يک نتيجه ختم مي­شود و آن اين که آفرينش جهان هستي لازمه صفاتي مانند علم، قدرت، حکمت، رحمت و فياضيت الهي است. يعني همان گونه که علت به صورت ضروري، وجود معلول را اقتضا مي کند، صفات الهي نيز علت وجود جهان هستي است و چون علت وجود دارد ( صفات کمالي خداوند ) معلول نيز وجود خواهد داشت (جهان هستي با همه زيبايي ها و کمالات). جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حکمت و... خداست ،به طوري که بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند .هر «بود»ي، «نمود»ي دارد؛ نمي شود روغن باشد اما چربي نداشته باشد . رحمت باشد، اما بخشش و فيض وجود نداشته باشد! بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان نتيجه صفات خداوند است. خداوند فيض و بخشش دارد و لازمه آن اين است كه هر چه امكان وجود دارد، فيض و هستي خداوند را دريافت كند و چون قابليت وجود براي جهان هستي بود، خداوند آن را آفريد. از اين رو هستي بخشي جهان، با تمامي نظم و زيباييش و صورتگري انسان با تمامي استعداد و توامنديش، جلوه گر جلال و جمال خداست و شايسته است که سپاس گزار خدا و قدر شناس او باشيم. خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد، جهان و انسان را آفريده ، لازمه اين سه صفت آن است كه خلقت خداوند بهترين و كامل‏ترين آفرينش باشد، يعني در مجموعه هستي اگر وجود مخلوقي، زيبايي و كمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زيرا عدم خلقت آن موجود، يا ناشي از عدم اطلاع و آگاهي از زيبايي آن است، يا در اثر ضعف و ناتواني از خلقت آن است. چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن زيبايي را خلق نكند، ناشي از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگي است كه خدا از بخل منزه است و "جود" و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس جهاني كه خدا خلق مي كند، بايد كامل‏ترين صورت ممكن را داشته باشد. در مجموعه خلقت بايد انسان خلق مي شد؛ زيرا در جهان خلقت پيش از خلق انسان، ملائك بودند كه موجوداتي نوراني و پاك بودند كه خدا را همواره عبادت مي كردند. فرشتگان به دليل شرايط ويژه خلقت خود بر سر دو راهي قرار نمي گرفتند كه با اختيار خويش (در حالي كه ميل باطني آن‏ها به جهت ديگري تمايل داشته باشد) رضايت خداوند را انتخاب كنند. آن‏ها همواره حضور و عظمت خدا را درك مي كنند و در مقابل آن همه عظمت، راهي جز عبادت ندارند. اما در صحنه هستي، مي توان يك نمايش زيباتر از اين را هم تصوير كرد و آن اين كه موجودي وجود داشته باشد كه از يك طرف همانند ملائك در اوج جذبه الهي و عشق و عبادت به خدا باشد و در عين حال موانعي پيش روي او براي برگرداندن وي از مسير عشق و عبادت قرار داشته باشد. اين موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بي واسطه مي بيند و از سوي ديگر گرچه فطرت الهي او همواره در درونش وي را به سوي خوبي‏ها و پاكي‏ها دعوت مي كند، ولي اميال حيواني و شهواني او قدرت فراواني دارند. وي اين گونه خلق شده كه از يك سو با خواسته‏ها و تمايلات شهواني و حيواني رو به رو است . از سوي ديگر فطرت الهي اش و راهنمايي‏هاي پيامبران او را به سوي خوبي‏ها فرا مي خواند. او در عرصه‏هاي مختلف زندگي مي تواند با ايمان به خداوند و محبّت او، بر سر دوراهي‏ها، عشق به خدا را انتخاب كند و مظاهر فريبنده دنيا را رها سازد. چنين صحنه هايي از محبّت و عشق انسان نظير يوسف كه در اوج جواني و زيبايي در سخت‏ترين صحنه آزمايش خدا را رها نكرد، براي هر كسي در طول زندگي امکان وجود دارد و همواره چنين صحنه‏هايي در طول تاريخ حيات بشري تكرار مي شود. اگر خداوند زمينه پديد آمدن چنين صحنه‏هاي زيبايي از تجلّي محبّت و عشق مخلوقات خويش را كه با اختيار كامل به سوي او مي آيند، فراهم نمي كرد ،باز جهان كامل‏ترين و زيباترين بود؟ آيا در علم و قدرت و فيض و "جود" مطلق خداوند كه اقتضاي آفرينش بهترين و زيباترين صورت آفرينش را دارد، ترديد نمي بود؟ آيا جاي اين سؤال از خدا باقي نمي ماند كه قدرت و علم و فيض تو مطلق بود، پس چرا زيباترين جهان را خلق نكردي؟! پس از خدا، خلقتي چنين لازم و ضروري است وگرنه خداوند نيازي به آزمون و عبادت انسان‏ها ندارد. اگر در آيات قرآن آزمايش و عبادت به عنوان علّت آفرينش انسان شناخته شده و كمال انسان هدف نهايي شمرده شده، اين خصوصيّات و فوائد متوجه انسان است و نيازي را از خدا بر طرف نمي كند ؛ زيرا اصولاً ذات الهي بي نياز مطلق است. پى‌نوشت‏ها: 1. سيد حسن ابراهيميان، انسان‏شناسى، ص 115 و 114. 2. همان، ص 116 و 115، با تلخيص.

پرسش 1: چگونه مي توان اشتباهات گذشته را فراموش کرد؟؟؟ شرح پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ برادر گرامي باسلام

 

امام صادق عليه ‏السلام : براى شيطان ، مرگ هيچ مؤمنى خوشايندتر از مرگ يك فقيه نيست. الكافي : 1 / 38 / 1 منتخب ميزان الحكمة : 454

 

پرسش 1: چگونه مي توان اشتباهات گذشته را فراموش کرد؟؟؟ شرح پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ برادر گرامي باسلام واحترام : خداوند متعال راه توبه و برگشت را به روي انسان ها گشوده است . آنان مي توانند با توبه و استغفار، گناهان واشتباهات گذشتة خود را جبران كنند . پس از توبه و انابه به درگاه خدا ديگر بار راه تقوا و عبادت را پيش گيرند. به اين جهت قرآن مجيد و روايات اهل بيت(ع) مردم را به توبه دعوت و تشويق نموده اند. خداوند در يكي از آيات فرموده است: قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [1] بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏روى روا داشته‏ايد ،از رحمت‏خدا نوميد مشويد .‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه آمرزنده مهربان است. آيات ديگر هست كه همگي دلالت بر غفران و بخشش و عفو الهي دارند. غفران و عفو در لغت به معناي پاك كردن و محو كردن آثار (گناه) است.[2] در روايات از پيامبر(ص) نقل شده است: "التائب من الذنب كمن لا ذنب له؛ كسي كه از گناه توبه كند، مثل كسي است كه گناهي نكرده است".[3] بنابراين توبه كردن از گناهان باعث زدودن و گناه و پاك شدن مي شود . در روز قيامت از گناه بازخواست نمي شود ، امّا تذكر چند نكته لازم است : 1ـ توبه بايد واقعي و حقيقي باشد. چه بسا افرادي كه استغفار مي كنند، باز به گناه آلوده مي شوند. هيچ گونه تصميم جدّي بر ترك گناه نمي گيرند. كار اين گونه افراد با اين گونه استغفار و توبه،‌شبيه استهزا و مسخره كردن خدا است! اميرالمؤمنين(ع) در مورد كسي كه استغفار لفظي و ظاهري داشت فرمود: "آيا مي داني توبه و استغفار به چه معنايي است؟ استغفار مقام بلند مرتنبگان است و شش معنا و مرحله دارد، كه اولين مرحلة آن پشيماني جدّي از كرده هاي زشت است".[4] 2ـ پذيرفته شدن توبه بسيار مهم است. انجام دادن گناه بسيار آسان است امّا توبه كردن و قبول شدن توبه مشكل است، مخصوصاً توبه از برخي گناهان نياز به گريه و انابة فراوان به درگاه خدا دارد. 3ـ اگر حق النّاس را ضايع كرده است، ابتدا بايد آنان راضي شوند، سپس توبه و استغفار به درگاه خدا پذيرفته شود.تضييع حق ديگران گاهي جنبه مالي دارد. گاهي جنبه آبرويي .حق الناس اگر مربوطه به مال باشد، به هر ترتيبي باشد ،بايد به صاحبش برگشت داده شود، گرچه از طريق پست وانداختن درخانه.اگر مربوط به غير مال باشد ،مانند غيبت وتهمت ،در صورت امكان لازم است حلاليت طلبيده شود ،ولي اگر حلاليت خواهي مفسده اي داشته باشد، مثلاً باعث كدورت وناراحتي بيشتر شود ،لازم نيست حلاليت خواهي شود ،بلكه بايد انسان توبه كند وبراي صاحب حق دعا واستغفار كند . بهتر است كاري انجام دهد وثوابش را به او هديه نمايد. يکي از شروط پذيرش توبه اداي حق الناس است . پس از انجام توبه هيچ حالت انتظاري براي قبولي توبه نيست. امام علي (ع) مي فرمايد: به هركس چهار چيز اعطا شد از چهار چيز محروم نگردد: هركس دعا كرد ،از اجابت محروم نشد .هركس توبه كرد، از قبولي آن محروم نگرديد . هركس استغفار كرد، از بخشش محروم نشد .هركس شكر فرستاد ،از افزون شدن محروم نخواهد شد. (5) از چند طريق انسان مى‏تواند تا حدودى دريابد كه توبه او مورد پذيرش واقع گرديده است: الف) احساس بهجت و آرامش خاصى كه پس از دعا و توبه به انسان دست مى‏دهد يا احساس سبكى از گناهان وآلودگى‏ها. ب ) هر قدر انسان از گناهان پشيمان شده و با تضرع و التجاى بيشترى خدا را بخواند، توبه او مقبول‏تر است. بنا براين ميزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نيز مى‏تواند به عنوان علامت به كار آيد. ج ) ميزان اعتماد به وعده‏هاى نيكوى الهى قابليت و عنايات الهى را افزون مى‏سازد. بنابر اين هر اندازه خدا باورى و توكل و اعتماد به وعده‏هاى اورا در خود افزون يافتيم ، مى‏توانيم بيشتر اميد يابيم كه ما را پذيرا گشته است. د ) هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و كنش‏هاى ما بيشتر هويدا گردد. يعنى رغبت كمترى به گناه و اراده و عزم راسخ‏ترى در اطاعت پروردگار يابيم ،نشان مى‏دهد كه توبه ما توبه واقعى‏ بود و به همين نسبت مقبول‏ واقع گرديده است. امام امت (ره) ‏فرمود: اگر بعد از ماه مبارك رمضان تغييرى در حالات خود يافتيد ،به همان نسبت وارد ضيافت‏الله شده‏ايد ، ولى اگر دگرگونى در شما پديد نيامد، از آن بى‏بهره مانديد. اشک نريختن ممکن است نشانه قساوت قلب ، يا بر اثر گناه ايجاد شده است. البته با توبه اثرآن از بين خواهد رفت. پي نوشت ها: 1. زمر(39) آية‌. 2. المنجد ،مادة غفر و عفو. 3. بحار الانوار، ج 16 ،ص 75 4. نهج البلاغه (فيض الاسلام)، حكمت 409 5. نهج البلاغه ،قصار 130

نظر شما درباره ي جراحي هاي زيبايي چيست؟(مثلا بوتاكس.جراحي بيني....)

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جراحي هاي زيبايي، اشكال ندارد و گناه نيست، با دو شرط:
1- بنا به تشخيص پزشکان متخصص، زيان خاصي به بدن نرساند.
2- به شرطي كه مقدمه اش گناه نداشته باشد، يعني پزشك محرم آن عمل را انجام دهد، نه نامحرم.
جراحي زيبايي هر چند با شرط مذكور اشكال ندارد، ولي جامع نگري يكي از اصول تفكر صحيح است. زماني مي توان به اين اصل مهم دست يافت كه جنبه هاي مختلف هر پديده اي را مورد توجّه و ملاحظه قرار داده، از تك بُعدنگري اجتناب و دوري كرد. هر پديده اي داراي نقاط ضعف و قوتي است. انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست. براي اين كه نگرش صحيح و جامعي چه از محيط و اطراف و چه نسبت به خود داشته باشيم، بايد به هر دو جنبه مثبت و منفي آن توجه كنيم. نقاط قوت چيزي، ما را به ناديده گرفتن نقاط ضعف آن نكشاند. برعكس نقاط ضعف چيزي و بزرگ جلوه دادن آن براي خود، ما را از مشاهده نقاط مثبت و ارزشمند آن محروم نكند.
متأسفانه اين يك ضعف است. افراد اعتماد به خود را از راه منابع بيروني كه هر آن ممكن است از بين برود، استقرار مي بخشند. اما در هر صورت اين مسأله اي كه به خود افراد مربوط است و نه به شما. اما اين هرگز به معناي دخالت در كار خدا نيست. چنان كه شبيه سازي نيز دخالت در كار خداوند متعال نيست بلكه اگر او اجازه ندهد، هيچ كاري صورت نمي گيرد. به هر حال گاهي عمل جراحي زيبايي ضروري است و ما نمي توانيم بگوييم كه هر كسي براي عمل جراحي زيبايي مراجعه كرده است، از نطر روحي و رواني مشكل دارد. مثلاً گاهي يك دختر معصوم بر اثر سوختگي دچار يك مشكل در اين ناحيه است كه البته درمان اين فرد ثواب هم دارد. اما بد نيست چند جمله اي دربارة مسايلي كه به عنوان يك متخصص جراحي در آينده با آن روبرو خواهيد بود ،به يادگار داشته باشيد. جالب است كه بدانيد برخي از جراحان زيبايي مشهور آمريكايي بعدها به دنياي دروني مراجعان خود وارد شده اند. مطالبي را نيز در قالب كتاب براي تغيير افراد به چاپ رسانده اند. اثر ماكسول مالتز يكي از آن نمونه هاي جالب است كه مطالب آن خواندني است.
انسان سالم از نظر روان شناسي كسي است كه خود را آن گونه كه هست بپذيرد، هم به نقاط قوت و مثبت جسمي و روحي ومعنوي خود توجه کند، هم به نقاط ضعف ومنفي خويش بينديشد. چه آن كه تنها با بزرگ جلوه دادن نقاط قوت خود، به خودبيني و بزرگ بيني گرفتار مي شود. با برجسته كردن نقاط ضعف و نقص ها و كمبودهاي خود نيز به احساس كم تري و خود كوچك بيني دچار مي شود. آنچه مطلوب و پسنديده يك انسان پخته و سالم است، آن است كه به هر دو جنبه به همان اندازه كه ريشه در واقعيت دارد، نگاه شود اما کساني که عمل بيني و ساير جراحي هاي زيبايي را انجام مي دهند، از اين مسئله مهم چشم پوشيده و به نحوي به احساس كم تري و خود كوچك بيني دچار شده اند.
بر فرض كه از نظر ظاهري اين نقطه ضعف در شخصي وجود داشته باشد که بيني او زيبا نباشد اما مهم اين است که مي تواند با سيرت زيبا، اخلاق و عملکرد هاي نيکو، چنان چهره اي دوست داشتني از خود بسازد که آن نقص ها را از چشم بينندگان دور کند، همان گونه که داستان ليلي و مجنون روشن کننده اين نکته است. چه آن که ليلي قيافه بسيار زشتي داشت، ولي سجاياي اخلاقي مورد پسند مجنون در او وجود داشت. سقراط حکيم وفيلسوف نامي که از چند قرن پيش از ميلاد حضرت عيسي عليه السلام تاکنون و تا پايان دنيا افکار و عقايد او مورد گفتگوي ميليون ها انسان قرار گرفته و مي گيرد، از نظر قيافه بسيار زشت وبد قيافه بود. يونس بن عمار از اصحاب ويژه امام صادق عليه السلام بود. در صورتش لکه اي داشت که او را زشت کرده بود. روزي به امام عرض کرد: مردم مي پندارند هرگاه خدا بنده اي را دوست داشته باشد، او را به اين بلا گرفتار نمي کند. حضرت فرمود: اين پندار نادرستي است زيرا مؤمن آل فرعون که خداوند از او در قرآن تعريف وستايش مي کند، انگشت هاي دستش شل و فلج بود (1) ولي قلبي پاک و عملکردي خداپسندانه داشت.
حضرت در بياني ديگر مي فرمايد: بلا وگرفتاري بزرگ در دنيا، پاداش بزرگ آخرت را همراه دارد. هر گاه کسي به نقصي، بلايي يا مصيبتي دچار شد و به رضاي خدا راضي گشت، خداوند نيز از او راضي وخشنود مي گردد. اگر خشمگين شد، خداوند نيز بر او خشم مي گيرد(2).
اگر کسي بر جنبه هاي مثبت وجود خويش و نعمت هاي بي شماري که خداوند عنايت کرده، متمرکز شود و آن ها را به ياد آورد، مي ببيند که خداوند چه نعمت هاي زيادي به او داده که به ديگران نداده، ولي تاکنون به طور عميق و شايسته به آن توجه نداشته است. توجه داريد كه زيبايي ظاهري ملاك تمام در موفقيت، سعادت و خوشبختي انسان ندارد.
جراحي هاي زيبايي دخالت در كار خدا محسوب نمي شوند. چرا كه خداوند همه انسان ها را يك نوع آفريده، ولي تغييرات آب و هوايي و محيطي در زيبايي انسان تأثير بسزايي دارد. به عنوان مثال كسي كه در يك محيطي زندگي مي كند كه آب و هواي خنك و خوبي دارد، قطعا صورت و قيافه اش زيبا خواهد بود. در روايات هم تصريح شده كه اگر مي خواهيد فرزندتان زيبا باشد، در دوران بارداري فلان ميوه يا خوراكي را بخوريد. همه اين ها حاكي از آن است كه اين نوع جراحي ها دخالت در كار خدا محسوب نمي شوند.
اما اين كه انجام اين عمل ثواب دارد يا نه. مانند اعمال ديگر بستگي به نيت اشخاص دارد. اگر نيت انسان كمك به همنوع و حل مشكل آن ها باشد قطعا ثواب خواهد داشت.
اگر علاقه مندي شما به اين رشته و تخصص صرفا به خاطر مهارتتان در كارهاي ظريف است، جراحي هاي ديگر مانند قلب و ... نيز به مهارت و ظرافت نياز دارند. شايد انجام جراحي هاي مهم و حياتي مانند قلب و ... ثواب بيش تري داشته باشد چرا كه با انجام موفق يك عمل جراحي قلب، در واقع يك انسان را احيا مي كنيد. پس اگر مي توانيد، مهارت و ظرافت خود را در تخصص هاي ديگر به كار بگيريد. موفق باشيد و خدا نگهدارتان!

پي نوشت ها:
1. الکافي ، ج2 ، ص252 .
2. همان ، ص 259.

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب من یک خواهشی از شما داشتم که لطف کنید گناهان هر یک از اعضا بدن را برایم بصورت جدا گانه بنویسید مثلا چشم - دست - زبان تمام اعضا بدن را با تشکر موفق باشید

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
برخي عالمان آفات زبان را در بيش از سي مورد شماره كرده‏اند. به سي مورد از آن ها اشاره مي‏كنيم:
1. گفتار دروغ‏2. قسم دروغ 3. وعده دروغ 4. غيبت 5. سخن چيني 6. دورويي زبان 7. اشاعه فحشا8. نسبت زنا دادن بدون دليل 9. فحش 10. دشنام دادن به مؤمن 11. مزاح(غير از مواردي كه فساد ندارد و به عنواني مانند خوشحال كردن مؤمنان صورت مي‏گيرد)12. غنا 13. مسخره كردن 14.ارجاف(منتشركردن اخبار ترس‏آور ميان مسلمانان)15. سخن گفتن بدون علم 16. مراء(جدال) 17.سخن بيجا و بسيار گفتن 18. ستايش و نكوهش بي‏مورد 19. تملّق 20. لعن مؤمن 21. خودستايي 22.بي‏باكانه هر سخني(راست يا دروغ) را نقل كردن 23. اظهار كردن عيب ديگران 24. افشاي اسرار ديگران 25. هجو مؤمن 26. تشبيب(بيان كردن زيبايي‏هاي زن نامحرم با شعر) 27. نقل سخني كه در مجالس به عنوان امانت گفته شده است 28. پرسش از روي تعنّت و نه براي فهميدن 29. پرسش از چيزي كه فايده ديني و دنيوي ندارد 30. طعن زدن.به کتاب معراج السعاده مراجعه شود.
گناه چشم نگاه است. نگاه به نامحرم،‌ نگاه به صحنه هاي غير مجاز (عكس ها و فيلم ها و ...)، و ديدن هر چيزي كه در دين ممنوع و غير مشروع دانسته شده .
گناهاني که از طريق گوش انجام مي شود عبارتنداز : گوش دادن به غيبت، موسيقي، صحبت شهوت انگيز نامحرم و. . .
گناهاني که از طريق دست انجام مي شودعبارتند از : دزدي ، تنبيه و کتک زدن به ناحق،امضاي ناحق و حکم ناحق صادر کردن و ...

با عرض سلام و خسته نباشید من مدّتی است تصمیم به مطالعه کتب دینی برای خودسازی و بالابردن اطلاعات و تهذیب نفس گرفته ام. ودر این بین یکی از دوستانم کتاب های بسیاری به من هدیه کرده و یا به من پیشنهاد کرده و من تهیه کردم. حتی نرم افزار گنجینه ی روایات نور که شامل کتب بسیاری است تهیه کردم. اما نمی دانم از کدام یک شروع کنم و تاکنون فقط قسمت هایی از هر کدام را خواندم و به عبارتی گزینشی مطالعه کرده ام حالا می خواستم شما راهنماییم کنید و ترتیب مطالعه مناسب برای انسانی صاحب دل شدن را بفرمایید. بعضی از کتاب هایی که تاکنون تهیه کردم بصورت زیر است البته تعدادشان بیشتر است و من فقط بخشی را ذکر می کنم اگر نیاز به گفتن تمام کتاب هایم هست لطفا بفرمایید تا در ارتباط بعدی عنوان کنم: معراج السعاده - المراقبات - رساله لقاءالله - اسرار الصلواه - سرالصلواه امام خمینی- گناهان کبیره دستغیب - صفات الشیعه و فضائل الشیعه - بشارتها - تحفه المجالس در معجزات چهارده معصوم (ع) - امالی شیخ صدوق و مفید - پاداش اعمال و کیفر گناهان - اصول عقاید- دانستنیهای لازم از نماز- رابطه فقه و حقوق - جامع تر ین کتاب در زمینه شرح صلوات - معاد دستغیب - وچند کتاب از شهید مطهری – تجسم اعمال - انسان بر سر دوراهی بهشت یا جهنم - فلسفه احکام و....................................................... البته این لیست تمام کتاب های من نیست و با توجه به نرم افزاری که دارم تعداد کتبی که در آن موجود است نیز زیاد است. اگر شما هم در راه یک بنده مخلص خدا شدن و تبدیل به بنده ی واقعی کتابی را مدنظر دارید لطفا بیان کنید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خوشحاليم از اين که تصميم به مطالعه کتب ديني براي خودسازي و بالا بردن اطلاعات و تهذيب نفس داريد. براي تان آرزوي موفقيت داريم.همه کتاب هايي که نام برده ايد ،مفيد و سازنده است .فکر مي کنيم در ابتدا از کتاب هاي آسان شروع کنيد مانند جهاد با نفس مظاهري و اخلاق عملي مهدوي کني و گناهان کبيره دستغيب .

صفحه‌ها