اخلاق

با سلام.ایا کسی که زیاد استمنا کرده است امیدی برای زندگی و قبولی توبه اش است...لطفا جوابتان را برای یک جوان16ساله توضیح دهید؟

پاسخ:
دوست عزیز! در ابتدا باید بگوییم که مقطع تحصیلی و تاریخ تولدتان با هم تطابق و تناسب ندارد. احتمالا اشتباهی رخ داده است؛ ولی از آنجایی که در پرسش خود به سن خود تذکر داده اید، طبق آن جواب می دهیم.
از اینکه در دوران بلوغ تصمیم به ترک گناهان نموده اید، نشان از سلامت نفستان دارد؛ سعی کنید که این فضای ناشایست را مدیریت کنید و با توکل به خدا و توسل به اهلبیت(ع) راه اصلی و مستقیم را پیش ببرید.
اعتراف و اقرار به گناه، نشانه رقت قلب و توجه قلبی شما به خدای مهربان است. همین که از خود ناامید شده و به خدای متعال روی آورده اید، اجابت دعا برایتان میسر است.
برادر گرامی! تا کسی "پشیمان" نشود، تصمیم بر "ترک گناه" نمی گیرد. تا حالت "ندامت" برای گناهکار حاصل نشود، تصمیم جدی برای اصلاح خویش و جبران گذشته نخواهد داشت. پس ندامت شما، یک عنصر اساسی در تحقق توبه است، پوزش خواهی و استغفار، مرحله ای از آن است و جبران گذشته، مرحله ای دیگر.(1)
توبه کننده، محبوب خداست. قرآن کریم فرموده: «"ان الله یحب التّوابین؛(2) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهی، وعدة پذیرش توبه داده است. اما باید شرایط توبه واقعی تحقق یابد. توبه تنها به زبان نباشد. پشیمانی درونی و قلبی و قصد جدی و قاطع در ترک آن گناه برای همیشه، از جمله شرایط آن است.
مگر می شود گنهکار، از صمیم دل با نیت راستین و خالص به سوی خدابرگردد وخداوند در به رویش ببندد و او را نپذیرد؟!آیا توبه بنده، زمینه ساز گشایش پنجره ای رو به رحمت الهی نیست؟!
گناه، هرچندزیاد باشد، لطف و کرم خدا بیشتر است. رابطه با خدا را باید بر اساس وسعت کرم و گستردگی رحمت او برقرارساخت. وقتی همه درها به روی انسان بسته شود، آغوش رحمت الهی به روی عاصیان گشوده است.
امابه شرط آنکه این "بازگشت"، ندامت واقعی وعزم استوار باشد! چیزی که در فرهنگ دینی از آن به "توبه نصوح" یاد می شود. (3)
چند نکته و گام مهم که رعایت آنها را نباید دست کم گرفت:
1.این عادت شوم جنسی، با تمام آثار مرگباری که دارد، قابل معالجه و درمان است. به گواهی پزشکان و بسیاری از افرادی که آلوده بوده اند، اگر از طریق صحیحی وارد شوند، به طورحتم بر طرف خواهد گردید.
2. پزشکان عموما معتقدند، برای ترک هر نوع اعتیاد، قبل از هر چیز، اراده و تصمیم قاطع ، جدی و محکم لازم است. اما اینکه می گویید:"بارها تصمیم گرفته و شکسته ام" به شما صراحتا اعلام می کنیم: "شکستن تصمیم، به معنی از بین رفتن همه آثار آن در وجود انسان نیست. همین تصمیم شکسته شده، رسوباتی در اعماق دل و روح انسان باقی می گذارد. زمینه را برای تصمیم نهایی بیش ازگذشته، آماده می سازد."
پس خود را برای به کار بستن نکات زیر آماده کنید:
توجه: ممکن است این موارد در نظر بعضی ساده جلوه کند، ولی هنگام عمل روشن می شود که اثر معجزه آسایی دارد.
1. ازدواج در نخستین فرصت: ازدواج، تاثیر قابل توجهی در مبارزه با انحراف جنسی دارد.
2. اجتناب از تحریکات مصنوعی: مانند فیلم های سکسی، رمان های عشقی، عکس های شهوت انگیز.
3. تهیه برنامه فشرده و تمام وقت: وقت بیکار و بدون برنامه نداشته باشند.تفریح و ورزش را هم فراموش نکنید.
4. باید عادتی جانشین عادتی گردد: برای ترک یک "عادت بد" باید سراغ "عادت خوب" رفت.
5. پرهیز از مطلق تنهایی: هرگز تنها نباشید.تنهایی، محیط کاملا مساعدی برای پرورش میکروب این اعتیاد است.
6. تلقین و تقویت اراده: نخستین گام در این راه "اراده و تصمیم" است.
7. پرهیز کامل از منحرفان: از معاشرت و همنشینی با افراد منحرف باید دوری جست.
8. از پر خوري و غذاهايي با طبع گرم و پر انرژي اجتناب كرده و به حد تعادل ميل نماييد.
9. از خداي متعال كمك بگيريد و توسل به اهل بيت (ع) داشته باشيد.(4)
براي توضيحات بيشتر مي توانيد با شماره(09640) تماس بگيريد.
معرفی کتاب برای مطالعه بیشتر:
1.توبه بازگشت به فطرت؛ جوادمحدثی ، اسلامی آستان قدس رضوی مشهد.
2.استغفار بهترین عبادت وبرترین برکت؛ رسول نجات بخش، آستان قدس رضوی مشهد.
3. اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
4.مشکلات جنسی جوانان؛آیت الله مکارم شیرازی؛ انتشارات نسل جوان قم.
پی نوشت ها:
1. جواد محدثی، توبه، بازگشت به فطرت، ص16، آستان قدس رضوی مشهد، چاپ نهم، 1387.
2. بقره (2) آیه222.
3. توبه ، بازگشت به فطرت؛ جوادمحدثی، ص14، آستان قدس رضوی مشهد؛ چاپ نهم 1387.
4. مکارم شیرازی، مشکلات جنسی جوانان، ص151، انتشارات نسل جوان، قم، 1376ش.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام حضرت علی(ع) در نهج البلاغه-حکمت434- فرموده اند: "مردم را بیازمای تا دشمن گردی.(و به باطن آنها پی ببری)" این یعنی چه؟ و به چه طرقی میتوان مردم را آزمود؟ با تشکر

مولای متقیان در نهج البلاغه بیان کوتاه، اما لطیف و معنا داری دارند که البته در آن دوران خفقان و نیرنگ و فتنه و آزمایش که به خانه نشینی حضرت منجر شد ذکر چنین سخنانی دور از انتظار نبود و باید اضافه کرد که موضوع امتحان کردن افراد برای شناسایی شان یکی از موضوعات مهم در برقراری روابط عمومی انسان ها با یکدیگر در اجتماعات خصوصا یکی از ابزار اصلی ادامه و یا قطع ارتباط دوستان با هم است.
به همین دلیل مولای متقیان و دیگر اولیای الهی به مناسبت های مختلف به مریدان خود توصیه کردند که افراد را با امتحان بیازمایند تا معلوم شود صلاحیت دوستی دارند یا ندارند و به تعبیر دیگر در صف دوستانشان هستند یا دشمنانشان.
حضرت فرمود:
َ" اخْبُرْ تَقْلِه‏"(1)یعنی: او را بيازماى،باشد كه از او بيزار شوى.
از این حدیث و موارد مشابه آن می فهمیم که مقصود اصلی حضرت از امتحان، دشمنی کردن به معنایی که ما می فهمیم نیست(یعنی این که به قصد دشمنی با مردم آنان را امتحان کن که این خود نوعی فتنه و دشمنی کردن به شکل یک طرفه است و این گونه حساسیت ها زندگی را برای انسان سخت می کند) بلکه به دست آوردن معیار برای نزدیکی به افراد و دوست پنداشتن آنان یا دشمن شمردن شان است یعنی با امتحان بفهم که می توانی با او دوست شوی یا از او دور شوی و اگر از او دور شوی یعنی با او دشمن شده ای. و این دشمنی دلیل مقابله کردن با او و سلاح به دست گرفتن و جنگیدن با او نیست ) پس امتحان موجب می شود که نهان افراد آشکار شود در نتیجه نمی توان به آنانی که نمره منفی گرفته اند اطمینان کرد و این مقصود اصلی حضرت است.
حضرت در بیانی دیگر فرمود:" من اختبر قلا و هجر"(2)
هر كسی آزمايش كند، دشمن گردد، يعنى هر كسی بخواهد مردم را مورد آزمايش قرار دهد. نتیجه اش به دشمنی و ترک با ایشان منجر خواهد شد، چون در بیشتر مواقع بدی های پنهانی افراد هنگام آزمایش آشکار خواهد شد و آشکار شدن بدی های افراد به دشمنی با هم و دور شدن از یکدیگر منجر خواهد شد و این نتیجه، طبیعی است.
امام صادق عليه السّلام نیز فرمود: با مردم درآميز و آنها را بيازماى، و چون آزمودي شان از آنها بدت مى‏آيد.(چون با آزمودن افراد به بدی های شان آگاه خواهی شد.(3)
باید دانست این موارد توصیه های مهم اخلاقی است که باید در در زندگی روز مره انسان ها به کار رود تا موجب بهبود تعاملات و ارتباطات اجتماعی آنان شود.
آزمودن مردم:
اما این که مردم را چگونه می توان آزمود، باید به روایات اولیاء الهی که مردم را به آزمودن افراد دعوت کردند و علاوه بر آن، معیارهایی نیز داده اند، توجه کنیم. اگر چه تجربه نیز نشان داده است به طور معمول افرادی که بخواهند خصوصا از در دوستی با هم مرتبط باشند با یکی دو بار هم نشینی می توانند نسبت به هم قضاوت صحیح داشته باشند. با این حال وجود بعضی از معیار ها می تواند نقطه وصل یا فصل ارتباط دو طرفه و بهانه ای برای نزدیکی یا دوری افراد به هم، یا از هم باشد.
اسباب امتحان:
1.امام صادق(ص) فرمود: اخْتَبِرْ شِيعَتَنَا فِي خَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ قُلْتُ مَا هُمَا قَالَ الْمُحَافَظَةُ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِي مَوَاقِيتِهِنَّ وَ الْمُوَاسَاةُ لِلْإِخْوَانِ وَ إِنْ كَانَ الشَّيْ‏ءُ قَلِيلًا"(4)
یعنی شیعیان ما را با دو خصلت امتحان کن که اگر نداشتند از آن ها دوری کن 1. وقت نماز (که اگر دیدی به نماز اول وقت اهمیت می دهد با او باش) 2. هر چه داشت با دیگر ان تقسیم کند و در اختیارشان بگذارد هر چند چیز اندکی باشد.
2.از مولای متقیان روایت شده است:
.مردم شناخته نمي شوند مگر با آزمايش. خانواده و فرزندانت را در غيبت خود بيازما. و دوست خود را در مصيبت و گرفتارى. خويشاوند را هنگام احتياج و دوست و چاپلوس را هنگام تنگدستى، تا بفهمى موقعيت تو در نظر آنها چه اندازه است.(5)
ِ3. از لقمان حکیم نقل شده است:"ثَلَاثَةٌ لَا يُعْرَفُونَ إِلَّا فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ- لَا يُعْرَفُ الْحَلِيمُ إِلَّا عِنْدَ الْغَضَبِ- وَ لَا يُعْرَفُ الشُّجَاعُ إِلَّا فِي الْحَرْبِ- وَ لَا تَعْرِفُ أَخَاكَ إِلَّا عِنْدَ حَاجَتِكَ إِلَيْهِ "(6)
یعنی سه گروه شناخته نمی شوند مگر در سه جا(یا سه حالت)1. هنگام غضب حلیم از غیر حلیم شناخته خواهد شد.2. هنگام جنگ و حضور در جهاد شجاع از غیر شجاع تشخیص داده خواهد شد. 3. و جز هنگام نیاز و حاجت، برادر از غیر برادر شناخته خواهد شد.
تجربه مستند به اخبار و روایات ثابت کرده که خوبی ها و بدی های افراد هنگام مسافرت آشکار می شود و سفر هر چند کوتاه، یکی از بهترین معیار ها برای امتحان است، زیرا در سفر عرضه افراد معلوم و جوهره وجودی شان آشکار خواهد شد.
در پایان باید گفت این موارد بخش های مهم و کلیدی راه های امتحان افراد بود. علاوه راه های دیگری هم وجود دارد که از تجربه ها به دست آمده و می آید.
پی نوشت ها:
1. سید رضی، نهج البلاغة،قم،انتشارات هجرت، سال 1414 ه.ق، چاپ اول، ص 553 خطبه 434 .
2. خوانساری آقا جمال الدین، شرح غرر الحكم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، سال 1366 ه.ش،چاپ اول، ج‏5، ص 474.
3. آژیر حمید رضا،بهشت کافی( ترجمه روضه كافى)قم،انتشارات سرور،سال 1381 ه.ش،چاپ اول، ص224.
4. شیخ صدوق، مصادقة الإخوان، قم، انتشارات کرمانی، سال 1402 ه.ق، چاپ اول، ص 38.
5. خسروی موسی، مواعظ امامان (ع)(ترجمه جلد هفدهم بحارالانوار علامه مجلسی)، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، سال 1364 ه.ش، چاپ اول، ص 12.
6.علامه مجلسی محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه،چاپ مکرر، ج‏71، ص 179.

با توجه به این روایات امام صادق (عليه السلام) که نقل مى كند: «آن حضرت از پدر بزرگوارش و ايشان از اجداد طاهرينش و آنان از پيامبر اكرم و آن حضرت از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال نقل مى كنند كه حضرت احديّت به ذات مقدس خود قسم خورده كه هر كس امام حسين (عليه السلام) را با اين زيارت، از دور يا نزديك زيارت كند، زيارت او را مى پذيرم و خواهش و حاجت او را برآورده مى كنم و فوز به بهشت و آزادى از جهنم را به او عطا مى كنم و شفاعت او را در حق هر كس كه بخواهد قبول مى نمايم» سپس امام صادق (عليه السلام) به صفوان مى گويد: «هر گاه حاجتى پيدا كردى اين زيارت را بخوان كه بر آورده خواهد شد». من به این روایات اعتماد کامل داشتم و یک سال تموم واسه حاجتم این زیارت کامل با نماز و صد لعن و صد سلام خوندم، اما مشکلم گره محکم تری خورد و من خیلی خیلی داغون شدم. چرا؟ جواب این همه اعتمادم و امیدم به خدا و امام حسین (ع) رو از کجا بگیرم؟ به چه روایت و زیارتی دیگه اعتماد کنم؟ دیگه به هیچی اعتماد ندارم.

متأسفانه مشکل خود را بیان نکرده اید تا بتوانیم کمک نماییم اما توصیه می کنیم:
حال که الحمدلله این قدر همت بلند دارید که یک سال زیارت عاشورا خواندید پس شکیبا باشید و سریع عکس العمل نشان ندهید، برای حل مشکل خود دست از دامان پاک اهل بیت عصمت و طهارت (ع) برندارید؛ شاید ایراد از مشکل باشد که باید از راه دیگری حل شود، نه از زیارت عاشورا.
اما چرا گاهی دعاهای ما مستجاب نمی شود؟
در پاسخ باید بگوییم: بین اجابت دعا و تحقق مطلوب باید فرق قائل شد، زیرا اجابت دعا این است که به یا رب یا رب من جواب لبیک بیاید، یعنی هر وقت من یا الله بگویم، از طرف خدا لبیک و ندای «عبدی و بندۀ من بیاید». این امر قطعی است و شکی در آن نیست؛ اما تحقق مطلوب من ممکن است بشود و ممکن هم است نشود، حال اگر نشود، باید دید علت چیست؟
در اینجا خیلی مسائل دخیل است، از جمله:
1. گناه:
در دعای کمیل می‌خوانیم: اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء؛
خدایا! گناهانی را که باعث حبس دعا است، بر من ببخشای.
2.به کار نگرفتن عوامل طبیعی:
3.غفلت دل:
رسول اکرم(ص) می‌فرماید:
بدانید خداوند دعایی را که از قلب غافل برخاسته باشد نمی‌پذیرد. (1)
4.ترک امر به معروف و نهی از منکر:
امام علی(ع) می‌فرماید:
امر به معروف و نهی از منکر ار ترک نکنید که خدا بدان را بر شما چیره خواهد کرد. آن گاه دعا می‌کنید اما دعای تان به اجابت نمی‌رسد». (2)
5.لقمۀ حرام:
پیامبر (صلی الله علیه وآله) در پاسخ به کسی که گفته بود: دوست دارم دعایم مستجاب شود، فرمود: غذایت را پاک کن و غذای حرام به شکمت نریز.(3)
6.بی‌اعتنایی به نماز:
حضرت زهرا(سلام الله علیها) می‌فرماید: از پدرم رسول خدا(ص) دربارۀ مرد و زنی که در نماز سستی و سهل انگاری می‌کنند پرسیدم، فرمود: دعایش مستجاب نخواهد شد و برایش بهره‌ای از دعای صالحان و نیکوکاران نخواهد بود. (4)
7.اسباب لهو و لعب و شراب در خانه نگاه داشتن:
امام علی(ع) می‌فرماید:
«به خانه‌ای که در آن شراب یا ابزار یا ساز و قمار باشد، فرشتگان داخل نمی‌شوند. دعای اهل آن خانه مستجاب نمی‌گردد. برکت از آن‌ها برداشته می‌شود». (5)
8.ریا کاری:
رسول خدا(ص) می‌فرماید: «به زودی بر امت من زمانی می‌آید که درون شان فاسد و ظاهرشان خوب باشد. به عنوان دست‌یابی به دنیا و برای فداکاری انجام نمی‌دهد، بلکه کارشان فقط به منظور ریا و خود نمایی است و هیچ باکی ندارند. خداوند آنان را به مجازاتی گرفتار می‌نماید، آن گاه دعا می‌کنند مانند دعا شخصی که در حال غرق شدن است اما دعای شان مستجاب نمی‌گردد».(6)
9.مصلحت نبودن:
یکی از محدودیت‌های دانش آدمی، دست نیافتن به باطن امور است، از این رو در چنبرة ظواهر کارها گرفتار می‌آید و در توصیف امور به خوبی یا بدی دچار اشتباه می‌شود. در مواردی از خدا چیزی می‌خواهد که به مصلحت او نیست اما خبر ندارد. خداوند ناتوانی انسان را چنین تصویر می‌کند:
« عسی ان تکروهوا شیئاً و هو خیر، لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو شرّ لکم ؛ چه بسا از چیزی ناخشنود باشید، در حالی که برای شما خیر و خوب است و چیزی را دوست دارید، در حالی که بد است». (7) امام علی(ع) به صراحت این نکته را فرموده است: انسان برای دست یابی به چیزی پافشاری کند اما وقتی به آن دست یافت، آرزو کند کاش بدان دست نمی یافت. (8)
عوامل دیگری نیز دخیل است که باید رجوع شود.

پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی،بحارالانوار، موسسه الوفاء ،بیروت،1404ق،ج74، ص175.
2. شیخ کلینی، اصول کافی،‌دارالکتب الاسلامیه،تهران،1365ش، ج 7 ص 52،
3. شیخ حر عاملی،وسائل الشیعه،آل البیت،قم،1409ق، ج 7 ص 145.
4. علامه مجلسی،بحارالانوار، ج80، ص21.
5.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 17، ص 315.
6. شیخ کلینی،کافی، ج 2، ص 296.
7. بقره (2) آیه 216.
8. ابن فهد حلى، عدة الداعى، يك جلد، دارالكتاب الاسلامى، 1407 ه، ص 17.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام احتراماً بنده در یک اداره دولتی مشغول فعالیت هستم که متأسفانه بیشتر افراد از مدیران تا پرسنل پیرو ولایت فقیه نیستند. هنگامی که بنده عقاید خود را مبنی بر پیروی از ولایت مطرح می کنم، با مسخره یا مخالفت همکاران مواجه می شوم.

سوال بنده این است که مرز پافشاری بر عقاید در مقابل مدیران یا همکاران با توجه به بیم از دست دادن شغل تا کجاست؟ و تا چه حد باید تحمل کرد تا جزء منافقین محسوب نشد؟

پاسخ:
با توجه به این که شما بارها عقائدتان را مطرح کرده اید، دیگر اگر سکوت کنید و با همکارانتان دوباره بحث نکنید نمی توان گفت منافق هستید، چرا که عقائدتان برای همه همکارانتان واضح است.
اما درباره اصرار و پافشاری بر بحث کردن باید بگوییم که: وقتی بارها تذکر داده اید و بحث کرده اید و بی فائده بوده است دیگر لازم نیست در این مورد با آنها صحبت ویا بحث کنید، چرا که ممکن است این بحث ها، باعث لجبازی و موضع گیری آنها بشود و اثر عکس داشته باشد.
سعی کنید تا جایی که کار به توهین و بی احترامی نکشیده، موضع گیری نکنید و با دوری و دوستی (یعنی صحبت فقط برای مسائل کاری و دوری از صمیمیت و یا حرف های غیر کاری) زمینه صحبت در مورد حرف های این چنینی را، از بین ببرید.

ایا استمنا بکنم توبه را قبول می کنه؟

پاسخ:
استمنا حرام و گناه کبيره است و عوارض نامطلوبی در دنیا و آخرت دارد و ضرر هاي زياد بر جسم و روح انسان وارد می کند.(1)
کسي که مرتکب خود ارضايي شده واجب است توبه کند و از خداي خود طلب عفو و بخشش نمايد.
پی نوشت:
1.آیت الله مکارم, بخشی از مسائل کثیرالابتلا, م134.

با عرض سلام خدمت شما چرا از استمنا روابات از ائمه و معصومبن كم است اگر گناه كبيره است پس چرا به دلابل روشنتر منع نشده ويا بعضي مردم طوري استنباط ميكنند كه همين كار را در ايام متحل بودن انجام ميدهيم پس گناه ندارد لطفا فلسفه و دلايل قطعي و اينكه چرا گناه كبيره است بيان كنيد 19 ساله لطفا جواب را به پست الكترونيكي بنده بفرستيدsh_mufc@yahoo.com

پاسخ:
اگر مراد شما از دلائل روشن، اصل حرمت است، كه حرمت آن در روايات به صراحت بيان شده است. آن چنانكه از امام صادق (ع) فرمود: روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمى‏کند و از چشم خدا مى‏افتد.(1) و يا در حديث ديگري از امام نقل شده است كه فرمود" سه گروهند كه خداى روز رستاخيز با آنان سخن نمى- گويد و به آنان نظر رحمت نمى‏فرمايد و آنها را نخواهد ستود و ايشان را عذابى دردناك است، آنان كه ريش خود را بكنند و آنان كه استمناء كنند و آنان كه با آنان لواط شده باشد(2) و در روايت ديگري از رسول خدا (ص) نقل شده است كه فرمود: کسى که خودارضایى مى‏کند، ملعون است. (3) بر اساس این روایت و مانند آن از گناهان کبیره محسوب می شود. چرا كه يكي از ملاكات گناهان كبيره، آن است كه در شرع به شدت منع شده و براي آن وعده عذاب داده باشند (4)
در واقع حرمت چنین عملی در آيات قرآن نيز بيان شده است آن چنانكه خداوند در سوره مومنون مي فرمايد" و آن ها كه دامان خود را (از آلوده‏ شدن به بى‏عفتى) حفظ مى‏كنند، تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره‏گيرى از آنان ملامت نمى‏شوند و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند». (5) پس هر نوع ارضاي جنسي خارج از اين محدوده عدوان و معصيت و مورد ملامت است هنگامی که از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا مى پرسند، مى فرماید: گناه بزرگى است که خداوند در قرآن مجید از آن نهى فرموده، استمنا کننده مثل این است که با خودش نکاح (زنا) کرده باشد. اگر کسى را که چنین کارى مى کند، بشناسم، با او هم خوراک نخواهم شد. (6)
به علاوه آنكه در خصوص اين مسئله دلائل پزشكي متعددي براي منع وجود دارد و با فرض عدم بيان دلائل حرمت ا ز جانب ائمه، عقل مستقلاً آن قبيح مي شمرد كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1ـ تحریک زیاد هیپوتالاموس و در نتیجه تحریک افراطی غدد جنسی که سبب پرکاری و نامتناسب آن‏ها می‏شود، بلوغ زودرس را به دنبال دارد.
2- کاهش و تخلیه مکرر قوای جسمی و روحی به ضعف عمومی بدن و بالاخره پیری زودرس می‏انجامد.
3- به علت افزایش جریان خون در اعضای تناسلی، مغز و مراکز حساس، پیوسته دچار کاهش نسبی جریان خون می‏شود، همچنین تخلیه‏های مکرر عصبی و عدم ارضای روحی در دراز مدت، موجب ضعف عصبی و عوارض روحی می‏گردد.
4- رکود فکری، اختلاف و ضعف حافظه، کاهش اراده در کسانی که استمنا می‏کنند، دیده می‏شود.
4- ضعف بینایی و بی‏اشتهایی، و در صورت افراط، ضعف استخوانی و ناراحتی مفصلی در این افراد شایع است و....(7)
اما در مورد قسمت دوم سوال توجه داشته باشيد كه ارتباط جنسی با همسر و ارضای نیاز جنسی از طریق صحیح، هرگز چنین پیامدهایی را نخواهد داشت. در نگاه دقیق تر، تفاوت های ظریفی بین این دو روش ارضای نیاز جنسی وجود دارد. در این جا به سه مورد اشاره می کنیم:
1. استمنا، آمیزش با خود است. تحریک کننده و تحریک پذیر، یک نفر است. همین طور ایجاد کننده شرایط اوج لذت (گرم شدن، تصور لذت و...) توسط خود ارضا شونده فراهم می شود. در این جا تمام وجود فرد (در عین وحدت و یکپارچگی) باید دو پاره شود: یکی ارضا شونده و دیگری تحریک کننده. دو پاره شدن، آسیب هایی در پی دارد، از جمله اختلال در سیستم توجه و تمرکز. در مراتب بالاتر، به نوعی توهم منجر خواهد شد.
2. آن گاه که بدن انسان تأمین کننده نیاز جنسی او گردد، چون بدن همیشه همراه او است، کم کم او را در یک حالت تحریک جنسی دائم قرار می دهد؛ چون از خودش لذت می برد. این فاصله روانی اندک، وی را به سوی حالت تحریک دائمی سوق می دهد. تحریک پذیری سریع، زود و دائم جدای از آثار مخرب اجتماعی، پیامدهای جسمی زیانباری خواهد داشت.
3. چون در استمنا ارضای جنسی فقط از طریق انزال منی بدون هیچ گونه ارضای عاطفی، دیداری، شنیداری، لمسی و... حاصل می شود، ارضا به شدت ناقص، ناکام کننده و بدون معادل خارجی می باشد. ارضای ناقص، یعنی آزاد شدن 100 واحد انرژی و هزینه کردن فقط 20 تا 30 درصد آن که باقی مانده انرژی، زمینه ساز اختلالات روانی مثل اضطراب و ... می شود؛ در حالی که در ازدواج، همه این موارد منتفی می باشد.
البته توجه داشته باشيد كه استمناء براي افراد متاهل نيز داراي همان مضررات و در نتيجه حرام است مگر آنكه اين عمل به واسطه همسر وي انجام شود(8) كه در اين صورت نيز مانند صورت اولي كه در نهايت استمناء بواسطه تحريكات همسر و...انجام مي شود ، مانعي ندارد
پي نوشت ها:
1. محمدي ري شهري، محمد، میزان‏الحکمه، چ دارالحديث، قم،1387ه.ش، ج12، ص5654.
2. نيشابورى،‏فتال، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين‏، چ رضى،‏ قم، بي تا،ص746.
3. محمدي ري شهري، محمد، میزان‏الحکمه، چ دارالحديث، قم،1387ه.ش، ج12، ص5654.
4. امام خميني،تحريرالوسيله،چ موسسه تنظيم نشر آثار امام،1421 ه ق، ج 1، ص 258
5. مومنون (23) آيه 5-7.
6.عاملي، شيخ حر، وسایل الشیعه، موسسه آل البيت، قم،1409 ه.ق، ج 18، ص 575.
7. محمديان، محمود، بلوغ تولدي ديگر، چ انجمن اولياء و مربيان، تهران، 1384ه ش. ص 58.
8. ر.ك توضیح المسائل مراجع، تهیه و تنظیم سید محمد حسن بنی هاشمی، پانزدهم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 2، ص 406 م 2412.

آیا احترام گذاشتن به پدر ومادر در هر صورتی واجب است؟ اصلا من در این موضوع از خدا شکایت دارم من نمیفهمم که چرا پدر ومادر حق دارن درحق بچه هر غلطی که می توانند بکنند ولی فرزند حق هیچ کاری را ندارد؟ آیا این ظلم به انسان نیست؟؟ من نمیدانم چرا خداوند پدر ومادر را بر ما مسلط ساخته است ؟ اگر پدر ومادر ظلمی بر انسان روا بدارند یا او را از حقوق مادی وروحیش سلب کنند چرا فرد نباید حتی چیزی بگوید وسر آنها داد بزند؟؟ من از خدا نارضیم من از خدا نارضیم من از خدا نارضیم اصلا چرا بدون اجازه از ما ما را آفردد مارا وارد این جهان پلید کرد چرا؟؟ چرا؟؟ پس خدا ظالم است آیا نیست؟؟؟ خدا مرا دوست ندارد، این را از ذره ذره ی عالم میفهمم چرا که برای قدرت نمایی ما را آفرید و عده ای را بدون دلیلی بر ما مسلط ساخت مثل پدر و مادر که اگر ظلم وستمی هم برماکنند به درک؟؟؟ من هیچ دلیلی پیدا نمی کنم که خدا مرا دوست داشته باشد؟؟؟؟؟؟؟و از ای حال دارم سکته می کنم نگویید اگر ما را دوست ندارد پس چرا آفریده ؟ میگویم چون می خواسته قدرت نمایی کند و لا غیر ؟؟؟؟

یکی از چیزهایی که در قرآن و روایات مورد تاکید قرار گرفته است. احترام به پدر و مادر است. خداوند احترام و نیکی به والدین را در کنار پرستش و عبادت خود ذکر کرده است و می فرماید:«وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» (1) پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد».
امام رضا (ع) در روایتی می فرمایند: «بِر الوالدین واجِبٌ وإن كانا مُشرِكَينِ، ولا طاعَةَ لَهُما فى مَعصِيَةِ الخالِقِ» نیکی و رفتار مناسب با پدر و مادر واجب است اگر چه آن دو مشرک باشند؛ ولی اطاعت کردن از آن دو در مورد معصیت خداوند جایز نیست». (2)
بنابر این شما حق ندارید تحت هیچ شرایطی حتی اگر پدر و مادر شما، به شما بی احترامی کنند با پدر و مادر خود رفتار نامناسبی داشته باشید. بلکه در هر حالی باید احترام آنها را نگه بدارید و در حق آنها نیکی کنید.
ما نکاتی را در اینجا به اختصار برای شما بیان می کنیم؛
1. توجه داشته باشید که هر مشکلی یک راه حلّی دارد و برای باز کردن هر گره ای در زندگی باید از راه آن وارد شد با داد و فریاد و نارضایتی از خداوند نه تنها مشکلی حل نمی شود. بلکه به مشکلات شما افزوده نیز خواهد شد.
2. طبق آموزه های دینی وظیفه ما فقط احترام به پدر و مادر است. هرچند پدر و مادر کافر باشند. پس به خدا توکل کرده و و در برابر رفتار بد آنها اگر رفتار بدی دارند صبور باشید.
3. اگر می توانید، سعی کنید که با حفظ احترام آنها، نظرات خود را ابراز کنید و آنان را از رفتار نامناسبشان باز دارید و اگر والدین شما کار اشتباهی انجام می دهند، و واقعا ظلمی در حق شما روا داشته و یا شما را از حقوق مادی و روحیتان باز داشته اند، سعی کنید آنها را از آن کار باز دارید. مطمئن باشید خداوند حتما شما را یاری خواهد کرد. بنابراین توصیه مؤکد ما این است که در مرحله اول به رویه خود و احترام والدین ادامه داده و تحت هیچ شرایطی با گفتار و کردار خود ایشان را ناراحت نکنید.
4. به زحماتی که والدین شما برایتان کشیده اند، بیش تر فکر کنید. زحمات ایشان را در ذهن و درون خود بزرگ تر و نمایان تر کنید. این مسئله در آرامش روان و در انجام بهتر مسئولیت ها در مقابل والدین به شما کمک می کند و قدرت تحمل شما را در برابر رفتار نا مناسب آنها بالا می برد.
5. به این نکته توجه داشته باشید که رفتار خوب شما در رابطه با رفتار بد پدرتان از دید خداوند پنهان نیست. در روایات وارد شده همانطوری که فرزند در برابر کوتاهی و آزار و اذیت والدین ممکن است مورد عاق والدین قرار گیرد والدین نیز، در برابر کوتاهی نسبت به فرزندان خود ممکن است مورد عاق آنها قرار گیرند. پیامبر اسلام (ص) در این باره خطاب به امیر المؤمنین می فرمایند: اى على! والدين، عاقّ فرزند خود مى‏شوند، همان گونه كه فرزند، عاقّ پدر و مادر مى‏گردد. (3)
در سؤال خود به این نکته اشاره کرده اید که من نمی دانم چرا خداوند پدر ومادر را بر ما مسلط ساخته است ؟
ما از آنچه در خانواده شما اتفاق افتاده اطلاعی نداریم و نمی دانیم که والدین شما در حق شما چه کاری انجام داده اند که این قدر ناراحت هستید؛ ولی توجه داشته باشید که خداوند هیچ کس را بر دیگری مسلط نکرده است، تنها چیزی که خداوند از ما خواسته است این است که ما احترام پدر و مادر خود را داشته باشیم.
دوست عزیز! به این نکته توجه داشته باشید که در آینده روزی خود شما پدر خواهید شد بنا بر این الآن همانگونه باشید و همانگونه رفتار کنید که دوست دارید، در آینده، فرزندان شما در حق شما رفتار کنند.
در آخر نامه خودناگهان از احترام پدر و مادر به آفرینش خود و نارضایتی از خداوند روی آورده اید؛ از نامه شما به خوبی مشخص است که به خاطر همان اتفاق و برخوردی که بین شما و خانواده شما رخ داده، از شدت ناراحتی این کلمات را بر زبان جاری کرده اید، ای کاش جزئیات ماجرا را بیشتر برای ما بیان کرده بودید.
در هر حال ما در پایان به اختصار نکاتی را عرض می کنیم:
1. جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت، حکمت و... خداست، به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند .
به عبارتی هر «بود»ی ، «نمود»ی دارد؛ نمی شود فیاض باشد، اما فیضی نداشته باشد، همان گونه که نمی تواند روغن باشد. اما چربی نداشته باشد و رحمت باشد. اما بخشش نداشته باشد!
بنابراین از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان نتیجه صفات خداوند است.
2. این که فردی دوست نداشته باشد مخلوق و دارای حیات باشد. یعنی میل به حیات و زندگی دنیا نداشته باشد تكوينا(ونه شرعا)در اختیار خودش و کاملا مربوط به خود او ست، اما این امر واقعیت ها را تغییر نمی دهد، مثلا بنده دوست دارم که زمستان گرم باشد و تابستان سرد، یا اصلا فصل سردی نباشد، یا در برابر ویروس ها بیمار نشوم و ... اما قوانین و قواعدی در عالم برقرار است که بر اساس اصول خود عمل می کند و میل و خواسته های افراد در عملکرد آن ها تاثیری نخواهد داشت.
اصل به دنیا آمدن ما هم از همین قبیل است؛ بر اساس یک رابطه علٌی و معلولی و در نتیجه ازدواج و پیوند والدین مان خلق شده و به دنیا آمدیم، همانند ولادت همه موجودات دیگر و رخ دادن همه حوادث ریز و درشت عالم؛ این یک قانون عام در عالم است که به صورت حتمی و جبری در عالم جریان دارد و خواست ما آن را تغییر نمی دهد.
البته ممکن است گفته شود که چرا از اساس چنین ساختار و مجموعه ای ایجاد شده و ساختار علی و معلولی در آن نهادینه شده است تا در نتیجه تحقق همه علل و عوامل ما به ناچار و از روی جبر به دنیا بیاییم و در این موقعیت دشوار قرار گیریم؛ اما پاسخ این سوال همان فلسفه آفرینش خداوند و هدف مهم ایجاد همه موجودات است که بحثی جداگانه و مفصل است.
در واقع عقل در نگاهی کاملا کلان و آزاد درک می کند که اصل آفرینش عالم با این همه عظمت و شکوه از نیافریدن آن ارزشمند تر است و جایگاه خلقت فارغ از دغدغه ها و نگرانی های ما بسیار رفیع و ارزشمند است؛ در این عالم هم ساختار و قانون معین علت و معلول حقیقتی بسیار لازم و منطقی و مفید است و تحقق معلول بر اثر شکل گیری علت هم امری لازم و منطقی و حکیمانه است.
به هر حال ممکن است فردی از اساس نسبت به این خلقت و قرار گرفتن در این مجموعه آفرینش و مسیری که در برابر اوست رضایت نداشته باشد و از آن شاکی باشد، اما این امر تفاوتی در نتیجه ایجاد نمی کند و حکم عقل در مورد رفتارهای درست و نادرست او را متفاوت نمی سازد همان طور که اگر فردی از جاری شدن سیل در شهرش ناراضی است، نباید بگوید حال که این گونه شد، من هم از آن فرار نمی کنم و جان خود را نجات نمی دهم .
بنا بر این انسان مانند هر موجود دیگری در آفرینش خود نقشي ندارد ، اما در چگونگی زندگی اختیار دارد.(4)
موفق باشید.
پی نوشت‏ها:
1. اسراء (17) آیه 23.
2. محمدی ری شهری، محمد، قم، دارالحدیث ، (ویرایش دوم) ، ج13، حدیث22658.
3. صفاخواه، محمد حسین، گلچین صدوق، تهران ، فیض کاشانی ، 1376هش، ج2، ص106.
4.برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به مجموعه آثار، شهید مطهری، نشر صدرا ، 1378 ش، ج 1، ص 386.

با سلام.اگر جوانی عمل استمنا را قبلا انجام میداد و بعدا ی چندباری توبه کند و دوباره انجام دهد تا اینکه بعد از گذشتن چند وقت الان دگه به کلی ترک کرده باشه آیا خدا میبخشه؟ مرجع: آیت ا... خامنه ای

پاسخ:
بیش تر افرادی که دچار خودارضایی شده اند، از دو جهت نگرانی دارند: از گذشته و از عوارض جسمی و روانی. از این رو احساس نا امیدی می کنند، در حالی که آنان نباید تصوّر کنند بعد از چند بار توبه و شکستن آن، دیگر امیدی وجود ندارد. در توبه همیشه به روی بندگان گناهکار باز است و امکان بازگشت فراهم می باشد.
توبه کننده، محبوب خداست قرآن کریم فرموده: «ان الله یحب التّوابین؛ (1) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
خود ارضایی، باعث دوری از خدای متعال بوده و جدای از ضررهای روحی، معنوی اش، مشکلات جسمی زیادی به دنبال دارد که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد؛ ولی از این نکته غافل نباشید که جلوی ضرر را از هر کجا که بگیرید، سود و منفعت است. کسی که مسیر زندگی را بیراهه رفته و به جای عروج و کمال، پیوسته رو به سقوط و تباهی گام برداشته و به جای "فلاح"، در مسیر"خسران"افتاده است، در حال باختن زندگی است و هر لحظه که متوجه این راه خطا و بن بست شود و به مسیر نورانی و خدایی"فطرت" برگردد، می تواند گذشته سیاه و تباه راهم جبران کند.
برادر گرامی! مگر می شود گنهکار، از صمیم دل با نیت راستین وخالص به سوی خدا بر گردد و خداوند در به رویش ببندد و او را نپذیرد؟! آیا توبه بنده، زمینه ساز گشایش پنجره ای رو به رحمت الهی نیست؟!
گناه، هر چند زیاد باشد، لطف و کرم خدا بیشتر است. رابطه با خدا را باید بر اساس وسعت کرم و گستردگی رحمت او برقرار ساخت. وقتی همه درها به روی انسان بسته شود، آغوش رحمت الهی به روی عاصیان گشوده است.
راهی آسان تر از توبه؛ این نکته حکیمانه که"پیشگیری بهتر از درمان است"، در مسایل اخلاقی و تربییتی هم صحیح است. درست است که خدای مهربان، گناهکاران را در بن بست قرار نداده و دری به نام توبه به رویشان باز کرده و آنان را به توبه فرا خوانده است، ولی آیا همه اهل معصیت، به این آگاهی می رسندکه بد کرده اند و باید توبه کنند؟ اگر توفیق توبه نیاید چه؟اگر اجل، مهلت توبه ندهد چه کند؟
پس این است که در مورد گناه نیز پیشگیری بهتر و راحت تر از مداواست، یعنی از اول گناه نکردن. حضرت علی(ع)می فرماید:"ترک الذنوب اهون من طلب التوبه" (2) ترک گناه، آسان تر از درخواست توبه است.
برای آن که در عمل به لوازم توبه تا آخر ثابت قدم و موفق باشید، هر روز صبح بعد از نماز و هر شب هنگام خوابیدن، پس از خواندن دو رکعت نماز از خدا بخواهید که شما را در پیمان توبه موفق بدارد. از توسل به چهارده معصوم (ع) به خصوص توسل به امام زمان (ع) غافل نشوید و از خواندن دعاهای رسیده از ائمه معصوم(ع) به خصوص دعای توبه در صحیفه سجادیه و دعای «مناجات التائبین» در مفاتیح الجنان که از دعاهای خمس عشر امام سجاد(ع) است، غفلت نورزید و در بدست آوردن شاهراه نجات از گناه و دوری از شیطان در این زمینه هرچه زود تر مقدمات ازدواج را فراهم کرده و به این امر اقدام نمایید. برای توضیحات بیشتر با شماره(09640)تماس بگیرید.
پی نوشت ها:
1. بقره (2) آیه 222.
2. نهج البلاغه؛ حکمت17. (بر اساس نهج البلاغه محمدعبده).

صفحه‌ها