اخلاق

مؤمن و کسی که قلبش به نور تقوا روشن شده، هرگز برای شادی و لذت چند دقیقه ای، نافرمانی خدا را نمی کند.
عروسی

برای آنکه عروسی شاد، اما دینی و مذهبی برگزار کنیم، چگونه عمل کنیم؟

پاسخ: خداوند در قرآن درباره مؤمنانی که از رشد ایمانی بالایی برخوردارند، می فرماید: علامت رشد ایمان آن ها این است که از کفران و فسق و گناه بدشان می آید و ایمان محبوب قلب آنان است. (۱)

آری، مؤمن و کسی که قلبش به نور تقوا روشن شده، هرگز برای شادی و لذت چند دقیقه ای، نافرمانی خدا را نمی کند.

برای اینکه مجالس خوبی در عروسی ها داشته باشیم که هم مملو از شادی و سرور باشد و هم گناه و معصیت نداشته باشد و هم خانواده و فامیل راضی باشند، نکات زیر را پیشنهاد می کنیم:

۱. باید سعی شود اهمیت این موضوع به اعضای خانواده، خصوصا والدین و خواهران و برادران عروس و داماد تفهیم شود. البته این مطلب باید با لطافت و در عین حال، قاطعانه بیان شود و تا جایی که ممکن است کسی رنجیده خاطر نگردد. برای این، ممکن است لازم باشد که ماه ها زمینه سازی شود و با آن ها صحبت شود.

۲. برای این که بتوانیم یک فرهنگ و عادت بد را تغییر دهیم، لازم است جانشین مناسبی برای آن در نظر بگیریم. شما نیز اگر نمی خواهید با گناه و معصیت مجلس عروسی را شاد کنید، باید به جای آن از برنامه های مجاز استفاده کنید. یکی از روش هایی که تجربه شده و بسیار هم موفق بود، استفاده از مداحان مذهبی و هنرمندانی است که به وسیله خواندن اشعار شادی بخش و گفتن لطیفه های مناسب مجلس را شاد می کنند. همچنین استفاده از افرادی که کارهای تردستی و دیدنی انجام می دهند و می توانند مجلس عروسی را با صفا و شاد کرد. بعضی از این افراد هنرمند وقتی در مجلسی شرکت می کنند، بدون این که گناهی در برنامه های آن ها باشد، یا کسی را مسخره کنند و امثال آن، چنان مجلس را گرم می کنند که افراد شرکت کننده یکسره می خندند. البته بهتر است با ذکر اشعاری در مدح ائمه اطهار و خصوصا امام زمان - علیهم السلام - معنویتی هم در ملجس عروسی ایجاد کنیم.

۳. بهتر است مجالس عروسی را در مناسبت های مذهبی و جشن های مذهبی مثل میلاد ائمه یا اعیاد مذهبی برگزار کنیم و در ضمن، به تناسب این شب ها اشعار خاص آن هم خوانده شود.

۴. در صورتی که توان مالی دارید، پذیرایی خوبی از میهمان ها داشته باشید؛ زیرا پذیرایی، یکی از وسایل شادی بخش است و می تواند جانشین خوبی برای ابزارهای حرام شادی باشد.

پی نوشت:

حجرات، آیه ۷

غیرت و مردانگی از صفات بارز و پسندیده افراد با ایمان است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «إنّ الغیرة من الایمان؛(۱) غیرت از آثار و علائم ایمان است».
غیرت

غیور كیست و غیرت چیست؟

پاسخ: غیرت و مردانگی از صفات بارز و پسندیده افراد با ایمان است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «إنّ الغیرة من الایمان؛(۱) غیرت از آثار و علائم ایمان است». نیز فرمود: «پدرم حضرت ابراهیم باغیرت بود و من از او غیرتمندترم و هر مؤمنی كه باغیرت نباشد،‌ خداوند بینی او را به خاك می مالد.( یعنی او را خوار و ذلیل می كند)».(۲)

باز فرمود: «خداوند بندگان غیورش را دوست دارد».(۳)

مرحوم نراقی، معلم بزرگ اخلاق می گوید: بی غیرتی عبارت است از كوتاهی در محافظت از دین و آبرو و اولاد و اموال، و این مرض از مهلكات عظیم و صفات خبیثه است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) به مردم عراق فرمود: «شنیده ام كه زنان شما در راه ها و بازارها با مردان نامحرم به گفتگو می پردازند و شانه به شانه یكدیگر راه می روند! آیا حیا نمی كنید!».(۴)

غیرت بر دو قسم است:

۱_ غیرت در مورد دین و دین داری؛

۲_ غیرت نسبت به ناموس.

غیرت درباره دین داری این است كه انسان در برابر اهانت به دین و یا عمل نشدن به دستورهای دین دلسوزی كند و نسبت به آن بی اعتنا نباشد و برای حفظ ارزش های اسلامی و رشد و گسترش آن در جامعة بشری كوشش نماید و امر به معروف و نهی از منكر را كه از وظایف مهم اسلامی است،‌ ترك نكند.

غیرت در مورد ناموس به این است كه بر محافظت زن و دختر و خواهران خود بكوشد؛ از مناظر شهوت آلود منع كند؛ از پوشیدن لباس نازك و تن نما آنان را بر حذر دارد؛ آنان را از گفتگوی بی جهت با نامحرمان منع كند و همواره سفارش به تقوا و حفظ حجاب نماید، تا آبروی خانوادگی و اجتماعی‌ آنان محفوظ بماند.

پی نوشت ها:

۱. محمدی ری شهری،محمد، میزان الحكمه، انتشارات دار الحدیث،قم،۱۳۸۱ه ش ،عنوان ۳۱۴۲.

۲. همان.

۳. همان.

۴. ملا احمد نراقی، معراج السعاده، انتشارات دهقان، تهران، ۱۳۷۹ ه ش، ص ۱۶۳.

باسلام صحبت کردن با خدا از مشکلات و سختی هایمان ( گفتن درد و دل با خدا) یک جور ناشکری کردن است؟ می توان از درد و دل گفتن حضرت علی (علیه السلام) با چاه، نتیجه گرفت که در کل سخن گفتن از ناراحتی های ناشی ازمشکلات و سختی های زندگی کار بدی نیست اما گفتنشان به خدا، صورت گله پیدا می کند و پسندیده نیست؟ باتشکر

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آدمي هميشه به دنبال اين است كه با تكيه بر جايگاه معنوي آرامشي به خود ببخشد. خداي متعال بهترين مونسي است كه مي توان با او درد و دل و راز و نياز كرد.
به نظر مي رسد علت اصلي كه شما را به اين شبهه وا داشته است، در اين باشد كه معناي دقيقِ گرفتار شدن به مشكلات تبيين نشده است كه احساس مي كنيم گفتن اين موارد ناسپاسي باشد.
- چرا خدا بلاهايي به سر ما مي آورد كه به ناشكري و ناسپاسي مي افتيم؟
** اوّلا: ايمان به خداي متعال بايد همراه ايمان به عوالم غيب باشد:
«الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»(1)(پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب [آنچه از حس پوشيده و پنهان است‏] ايمان مى‏ آورند و نماز را برپا مى ‏دارند و از تمام نعمت ها و مواهبى كه به آنان روزى داده ‏ايم، انفاق مى ‏كنند.»
و كساني كه به عوالم غيب ايمان دارند، نوع نگاهشان به دنيا گونه اي نيست كه ناهمواري هاي دنيا، كمرشان را بشكند و در مقابل آن تاب و توان خويش را از دست بدهند. بلكه انسان با نگاه به عالم حقيقي كه پس از مرگ رخ مي نماياند، تمام سختي هاي دنيا برايش پذيرفتني و چه بسا شيرين مي شود. مانند ورزشكاري كه سخت زحمت مي كشد، اما اميدش به كسب جايزه، رنج را برايش هموار مي كند.
** ثانيا: انسان با دقت در دنياي مادي مي فهمد كه رنج و سختي جزء جدا ناشدني دنيا است و همگان به نوعي سختي ها و مرارت هاي دنيا را تجربه مي كند. بنابراين تلاش براي منتفي نمودن هر نوع ناگواري، نتيجه اي جز شكست نخواهد داشت. و كساني در اين ميدان پيروز مي شوند كه به جاي تلاش براي تغيير همه چيز، به تغيير خود بپردازند و با ايجاد وسعت دروني، مشكلات را براي خويش هموار كنند. همان گونه كه خداي متعال، براي پيامبرش (ص) چنين نسخه اي داشت:
«أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ * وَ وَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ»(2) آيا سينه‏ ات را برايت نگشوديم؟ و بار گرانت را از پشتت برنداشتيم؟»
** ثالثا: بسياري از بلاها و مصيبت هايي كه بر سرمان مي آيد، نتيجه اعمال خودمان است. و بايد شاكر خداي متعال باشيم كه حتي بسياري از بلاهاي خود ساخته ما را، از ما دور كرده است.
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»(3) فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده ‏اند آشكار شده است خدا مى‏ خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند.»
** رابعا: بسياري از اموري كه برايمان ناپسند شده، در واقع خير ماست. و به دليل جهل و ناداني، قادر به تشخيص مصلحت خويش نيستيم و گاهي اوقات، مصلحت هاي خويش را ناپسند مي شماريم:
«عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(4) چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏ داند، و شما نمى ‏دانيد.»
** خامسا: مكروهات دنيا، محكي براي ادعاي ايمان است. تا فرق بين مومن حقيقي و مدعي سست عنصر روشن گردد:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»(5) قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ ها، آزمايش مى ‏كنيم و بشارت ده به استقامت‏ كنندگان.»
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ»(6) آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مى ‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟»
- اشاره به داستاني پيرامون مسأله:
در روايتي از ميثم تمار آمده است:
شبي از شب ها حضرت علي(ع) مرا به صحرا برد. از كوفه خارج شديم. به مسجد جعفي رسيديم. آن حضرت چهار ركعت نماز خواند و پس از سلام و تسبيح دست هاي خود را بلند كرد و گفت: خدايا! تو را چگونه بخوانم در حالي كه بنده گناهكار تو هستم و چگونه تو را نخوانم در حالي كه عاشق تو هستم. خدايا! با دستان گناه آلود و چشمان اميدوار به سويت آمده ام. خدايا! تو مالك همه نعمت هايي و من اسير خطاها هستم. آن حضرت پس از دعا به سجده رفت و صورت به خاك گذاشت و يكصد مرتبه گفت: خدايا عفوم كن. پس از اين از مسجد خارج شديم و رفتيم تا به صحرا رسيديم. حضرت علي(ع) خطي به دور من كشيد و فرمود: از اين خط بيرون نيا. مرا تنها گذاشت و رفت و در دل تاريكي گم شد. آن شب، شب تاريكي بود. پيش خودم گفتم: اي ميثم! آيا مولا و سرورت را در اين بيابان تاريك و با آن همه دشمن تنها رها كردي؟! پس در نزد خدا و پيامبر چه عذري خواهي داشت؟!
پس از آن سوگند خوردم كه مولايم را پيدا خواهم كرد. به دنبال آن حضرت رفتم و او را جستجو كردم. وقتي آن حضرت را از دور ديدم، به طرفش راه افتادم، وقتي كه رسيدم ديدم آن حضرت تا نصف بدن به چاه خم شده است و با چاه سخن مي گويد و چاه هم با او سخن مي گويد. وقتي كه آن حضرت آمدن مرا احساس كرد پرسيد: كيستي؟ گفتم: ميثم هستم. فرمود: مگر نگفتم از آن دايره پايت را بيرون مگذار؟! گفتم: نتوانستم تحمل كنم و ترسيدم كه دشمنان، بر تو آسيب برسانند. پرسيدند: آيا چيزي از آنچه گفتم شنيدي؟ گفتم: نه سرورم، چيزي نشنيدم. فرمود: اي ميثم! وقتي كه سينه ام از آنچه در آن دارم احساس تنگي كند، زمين را با دست مي كنم و راز خودم را به آن مي گويم و هر وقت كه زمين گياه مي روياند، آن گياه از تخمي است كه من كاشته ام.(7)
- حاصل سخن اينكه:
1- از سيره عملي و مناجات امام علي(ع) مي‌توانيم درس‌هايي مانند مناجات با خداوند در خلوت و تنهايي، سخن گفتن در خلوت با موجودات در جهت و مسير الهي و ... آموخت؛ با اين حال، نبايد از اين حقيقت غافل شد كه در قلب امامان(ع) اسرار و معارفي بوده كه نمي‌توانستند به هركس آنها را بگويند. آن بزرگواران اگر قلب‌هاي مستعدّي پيدا مي‌كردند تا حدي اسرار الهي را به آنها مي‌آموختند و اگر كسي را نمي‌يافتند، مأمور به بيان آن نبودند.
2- اگر بيان ناراحتي ها سر از ناسپاسي و گلايه داشتن به خدا باشد، پيداست كه به حكمت و مصلحت او ايمان نداريم و اين مقدمه اي بر يأس و نااميدي از درگاه او مي شود كه بزرگترين ناسپاسي است. در سيرۀ اميرالمومنين(ع) فقط هم نشيني با او معنا داشت نه گلايه.

پي نوشت ها:
1. بقره(2) آيۀ 3.
2. شرح(94) آيۀ 1-2.
3. روم(30) آيۀ 41.
4. نساء/(4) آيۀ 216.
5. بقره(2) آيۀ 155.
6. عنكبوت(29) آيۀ 2.
7. فيض كاشانى، محمد محسن، الوافي، ج 5، ص 705، كتابخانه امام أمير المؤمنين على(ع)، اصفهان، چاپ اول، 1406ق.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و خسته نباشید شماها از طرفی می گویید که دین گفته مردان متأهل هم می توانند ازدواج موقت کنند و در این باره اصلا نگفته که حرام یا حتی مکروه است ولی در روایتی این چنین آورده اید: «امامان معصوم در برابر سؤال برخي از اصحاب خود در مورد ازدواج موقت فرمودند: تو را با نكاح متعه چه كار؟ و حال آن كه خداوند تو را (با داشتن همسر) از آن بي نياز كرده است. حالا بفرمایید حرف چه کسی را قبول کنیم حرف دین را که حتی نگفته مکروه است و یا حرف امامان را که برای کسانی که همسر دارند آنها را از متعه نهی کرده اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي ظاهرا شما دين را غير از سخنان اهل بيت و امامان عليهم السلام تصور كرده ايد، دين غير از فرمايشات خداوند و اهل بيت عليهم السلام نيست. و در اين ميان تناقضي نيست. در ذيل توضيحاتي برايتان مي آوريم تا بدانيد هم ازدواج موقت جايز و مشروع است و هم نهي امام از ازدواج موقت كساني كه دسترسي به همسر دائم خود دارند، كاملا درست است:
بدانيد اگرچه ازدواج موقت جايز است و حتي ثواب دارد و روايات زيادي در اين مورد هست، ولي از جهات ديگري محدويت هايي هست. اسلام اجازه نمي دهد كه قانون ازدواج موقت و يا هر قانون ديگري وسيله اي شود براي هوسراني و هواپرستي يا عاملي گردد براي ايجاد تشنج و چالش در خانواده و سست شدن پايه هاي ازدواج دايم. شهيد مطهري مي فرمايد: جاي ترديد نيست كه هدف مقنن قانون ازدواج موقت اين نبوده است كه وسيله عياشي و حرمسراسازي براي مردم هواپرست و وسيله بد بختي و دربدري براي يك زن و يك عده كودك فراهم سازد. اسلام اجازه نمي دهد كه انسان آتش غرائز را دامن بزند و آن ها را بشكل يك عطش پايان ناپذير روحي در آورد.(1) از اين رو است كه ائمه اطهار عليهم السلام در عين آن كه ازدواج موقت را به عنوان سنت پيامبر اكرم (ص) تبليغ و ترويج مي كردند تا با احياي اين سنت و فرهنگ شدن آن در جامعه جلوي بسياري از فحشا و فسادهاي اخلاقي گرفته شود از سويي ديگر افراد متأهل كه دسترسي به همسرخود دارند را از رفتن به سوي ازدواج موقت نهي كرده اند. به چند حديث در اين خصوص توجه شود.
اول- على ابن يقطين مى گويد: از امام موسى بن جعفر (ع) درباره متعه (ازدواج موقت) سؤال كردم. حضرت فرمود: مَا أَنْتَ وَ ذَاكَ فَقَدْ أَغْنَاكَ اللَّهُ عَنْهَا(2) «تو را چه به اين كار؟! [مگر تو زن نداري؟] قطعا خداوند تو را با داشتن زن از ازدواج موقت بي نياز كرده است».
دوم - فردي به نام فتح يزيد از امام موسى بن جعفر (ع) درباره متعه (ازدواج موقت) سؤال كرد، حضرت به او فرمود: ازدواج موقت براي كسي روا است كه زن داشته باشد و خداوند او را با داشتن همسر از اين كار بي نياز نكرده باشد. اما كسي كه داراي همسر است فقط هنگامي مي تواند به اين كار اقدام كند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد.(3) مثلا همسرش در سفر باشد سوم- امام صادق(ع) فرمود: ازدواج موقت را رها كنيد آيا شرم نمي كنيد با اين كار مردم شما را افراد شهوتران و وابسته به عورت بدانند بعد خيال كنند همه افراد صالح و نيكوكار شيعه مثل شما هستند؟ (4)
چهارم - امام (ع) به يكي از نمايندگان خود نامه اي نوشت و در آن متذكر شد شما موظفيد سنت و قوانين ديني را اقامه كنيد نكند خودتان را به ازدواج موقت [به بهانه احياي سنت ] مشغول كنيد و زن ها را به عكس العمل وشك وترديد نسبت به دين بكشانيد و با اين كار باعث شويد آن ها نسبت به اهل بيت بدبين شوند و ما را مورد لعن و نفرين قرار دهند.(5)
و از طرفي با توجه به شرايط جامعه ما بايد دانست كه فاش شدن اين ارتباط مي تواند در زندگي تان ايجاد مشكل فراوان كند و باعث آبروريزي در خانواده تان شود و ايجاد مشكل خانوادگي كند. هم چنين مي تواند مشكلات ديگري داشته باشد، مانند عادت به اين كار، مقايسه همسر تان با همسر موقت، و عدم توانايي در ابراز محبت كامل به همسر و ...
پس در امر صيغه و ازدواج موقت، فقط نبايد از يك جهت نگاه كرد، بلكه اگر چه صيغه و ازدواج موقت جايز است، ولي هر كسي نمي تواند در هر شرايطي، دست به اين كار بزند.
براي توضيحات بيشتر با شماره (09640)تماس بگيريد.

پي نوشت ها:
1. نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري، انتشارات صدرا، تهران، ص 45 و 46.
2. الكافي، شيخ كليني، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج 5، ص 452.
3. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، موسسه آل البيت قم، ج 14، ص 449.
4. همان، ص 450.
5. همان.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام می خواستم از شما بپرسم آیا لعن و نفرین به یک شخص گیرا می شود؟ و آیا فرقی دارد از طرف چه کسی باشد و در چه حالتی باشد؟ اگر مثلا لعنت کردن گیرا شود چه عواقب اخروی و دنیوی دارد؟و آیا کسی می تواند لعن خود را پس بگیرد؟چگونه؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي به چند نكته توجه كنيد:
1- بدانيد، هر جايي نفرين كارگر نيست، نفرين دو شرط دارد در صورتي كه هر دو شرطش باشد، تاثير دارد:
اول: بر حق باشد.شخصي كه به ديگران نفرين مي كند، اگر به ناحق باشد، تأثيري در زندگي فرد نفرين شده ندارد، حتي اگر نفرين به حق باشد، تا خداوند مصلحت نداند، اثر نخواهد كرد. طبق برخي روايات، نفرين را خداوند آن گونه كه صلاح مي داند، اجابت مي كند، نه آن طور كه نفرين كننده دلش مي خواهد، چون گاهي ممكن است به خاطر يك مسئله جزئي و كوچك، شديدترين نفرين عليه كسي صورت گيرد.
بديهي است خداي عادل و عالم و حكيم، به اندازة آنچه حق است، نفرين را اجابت مي كند، نه بيشتر(1)
دوم: نفرين ناشي از خشم نباشد و در حالت طبيعي انجام شده باشد. پس نفريني كه انسان، سزاوار و مستحق آن نباشد، اثر نمي كند و از طرف خداوند اجابت نمي شود، بلكه فقط نفرينهايي در مورد انسان مؤثر است كه مستحق آن باشد.
2- نبايد تصور كنيد هر مشكلي در زندگي پيش آمد مي كند، به خاطر نفرين يا اموري از اين قبيل است، بسياري از مشكلات علت هاي ديگري مانند: آزمايش، عقوبت گناهان خود انسان، تطهير از گناه، زدودن غفلت و متوجه خدا و صفات او شدن، بي تدبيري و عدم دقت خود انسان، دارند. پس هر مشكلي را به نفرين ديگران نبايد نسبت داد.
3-كسي كه نفرين مي كند مي تواند با درخواست از خدا براي بي اثر شدن نفرينش را پس بگيرد.
پي نوشت ها:
1. ثقةالاسلام كليني، اصول كافي، نشر فرهنگ اهل بيت، تهران، بيتا، ج4، كتاب دعا، ص 287.
موفق باشید.

سلام یه حدیث از امام صادق هست که میگه وقتی دعا میکنی و یه چیزی از خدا میخوای اگه یقین و باور داشته باشی که خدا دعات رو مستجاب میکنه واقعا همینجوری میشه و دعات مستجاب میشه. این یعنی چی؟ لطفا در موردش توضیح بدید.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي يقين به اجابت دعا يكي از آداب دعا كردن هست، يعني يكي از آداب دعا آن است كه دعا كننده به اجابت آن يقين داشته باشد و با شك و ترديد خدا را نخواند. امام صادق (ع) مي فرمايد: «إذا دعوت فظن أنّ حاجتك بالباب؛(1) هر گاه دعا كردي، گمان كن كه حاجتت نزد تو حاضر است».
در ذيل آية «وليؤمنوا بي؛(2) به من ايمان آوريد» از حضرت صادق (ع) روايت شد: «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي أي و ليتحققوا أني قادر على إعطائهم ما سألوه‏ (3) معناي آيه آن است كه بدانند من قدرت دارم هر چه را بخواهند، عطا كنم». و علامه طباطبايي در اين مورد مي گويد: دعا كردن با ترديد و نااميدي، بيانگر نداشتن در خواست حقيقي و جدي است.(4)
پس اين ادب دعا و درخواست از خداوند قادر توانا اين است كه يقين داشته باشي كه اگر صلاحت باشد و خدا اراده كند، دعايت قطعا مستجاب مي شود، و اين منافاتي با در نظر داشتن مصلحت خداوندي ندارد، يعني در موقع دعا ادب دعا اين است كه يقينا خداوند مي تواند حاجتت را برآورده كند اگر صلاح بداند. و اين معناي نداشتن شك و ترديد در قدرت خداوند است.

پي نوشت ها:
1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، ج 2، ص 473.
2. بقره(2) آيه 186.
3. طباطبايى سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ پنجم، 1417 ق، ج 2، ص 43.
4. همان، ص 37.
موفق باشید.

آیا خداوند کسانی را که استمنا کرده اند را میبخشد؟ وچند سال بعد از  ترک  اسمنا می توان ازدواج کرد

خدا نماز وروزه این افراد را قبول میکند؟وآیا این افراد می توانند ازدواج کرده وصاحب فرزند شوند

پرسش گر گرامي اگر چه استمنا از گناهان بزرگ است، اما حتما با توبه، خداوند گناهان را مي بخشد، چرا كه توبه هر گاه حقيقى و واقعى باشد و از اعماق جان برخيزد و جامع شرايط باشد و واقعاً از گناهى كه مرتكب شده احساس خجلت و ندامت كند و خود را در پيشگاه خدا شرمنده ببيند و در صدد كسب رضاى حق تعالى باشد, مقبول درگاه احديت واقع شده و آثار و بركاتش نمايان مى گردد. هر چند گناه بزرگ يا بسيار باشد. قرآن كريم مى فرمايد: اي بندگان كه بر خود اسراف و ستم كرديد، از رحمت خدا مأيوس نشويد كه خدا همهء گناهان را مى آمرزد, زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.(1) توبه حقيقي گناه كار توبه كننده را محبوب خدا مي سازد. قرآن كريم مي فرمايد: «اِنّ الله يحبّ التوابين؛(2) خداوند توبه كنندگان را دوست مي دارد». كسي كه دوست و محبوب خدا شد، خدا عزيزش مي كند؛ همه گناهان كبيره و صغيره او را مي بخشد، چنان كه پيامبر فرمود:«التائب من الذنب كمَن لا ذنب له؛(3) كسي كه از گناه توبه كند (خداوند همه گناهان او را مي آمرزد و) همانند كسي مي شود كه هيچ گناهي نكرده است».
و بعد از اين استمنا حتما خداوند مي بخشد و مي توانيد ازدواج كنيد و صاحب فرزند شويد و بعد از توبه انشاء الله نماز و روزه هم حتما قبول مي شود واثار آن بيشتر باقي مي ماند.
پي نوشت ها:
1. سوره زمر، آيه 53.
2. سوره بقره، آيه 222.
3. كليني، اصول كافي،‏ ترجمه حاج سيد جواد مصطفوى‏، كتاب فروشى علميه اسلاميه، ج 3، ص 109.
موفق باشید.

باسلام؛ من چندین بار عمل استمنا رو انجام دادم ولی بعداز اون احساس گناه شدیدی میکنم؛تاحالا چندین بار توبه کردم؛ولی چندماه یا چند سال بعد باز تکرار میکنم میشه کمکم کنید؟ آیا خدا منو می بخشه؟ آیا راه بازگشت وجود داره؟ ی سوال دیگه: من چندین سال پیش چندبار استمناکردم که اصلا نمیدونستم این کار اسمش چیه و چه احکامی داره؛ اصلا نمیدونستم گناهه نمیدونستم غسل داره ؛ درصورتی که بی اطلاع از این موضوع تمام نماز و روزه هامو به موقع و کامل انجام میدادم؛ باید چکارکنم؟ توروخدا راهنماییم کنید

پاسخ:
از اين كه به ما اعتماد كرديد و مشكل خود را صادقانه با ما در بيان گذاشتيد خرسنديم. صداقت در گفتار حاكى از ضمير و فطرت پاك شماست. اميدواريم در اين برهه حساس زندگى بتوانيد ايمان خود را حفظ كنيد. در پاسخ به سوالتان لازم است به چند نكته توجه كنيد:
1- خداوند با حكمت و دانش گسترده خويش همراه با غرايز و نيروهاي ديگر، غريزه جنسي را نيز در انسان آفريده است كه به هنگام بلوغ شكوفا مي‏شود. اگر به درستي رهبري نشود، ناگزير طغيان مي‏كند. شخص را به راه‏هاي انحراف و سقوط مي‏كشاند. خود ارضايى يكى از اقسام انحرافات جنسى به شمار مى‏رود كه در پيدايى آن علل مختلفى دخالت دارد و موجب عوارض جسمي و رواني بسياي نيز مي شود. ضمن سپاس از شما به جهت ارتباط با ما، مطالب تكميلي درباره خودارضايي را مي توانيد در آرشيو سايت، به نشاني porsojoo.ir و pasokhgoo.ir مطالعه كنيد.
2- خودارضايي گناه بوده و كسي كه مرتكب آن شده، بايد با ابراز پشيماني و ندامت به درگاه الهي، توبه نمايد.(1) هر چند بارها توبه خود را بشكند. (2)
خواهر گرامي؛
جهل به مسئله عذر حساب نمي شود، چون با شرائط و امكانات زيادي كه در دسترس مردم است، تحقيق و فراگيري تكاليف كار آساني به شمار مي رود. اما در حال حاضر كه فهميديد گناهي مرتكب شده ايد و از كار خود ناراحت پشيمان شده و آن را ترك كرديد، ان شاء الله با توبه حقيقي مشمول رحمت و آمرزش خدا قرار گرفته و محبوب خدا مي شويد.
3- ارائه هر راهكاري براي رهايي از خودارضايي و كنترل شهوت، متوقف بر خواست و اراده قطعي شما است. بهترين اذكار و قوي ترين راهكارها، بدون خواست واقعي روي كاغذ باقي مي‌ماند. مهم ترين كاري كه بايد انجام دهيد، اين است كه اراده و اعتماد به نفس خودت را تقويت نماييد تا در مقابل طوفان وسوسه هاي شيطاني تاب بياوريد. فرمود:«أشجع الناس من غلب هواه (3) شجاعترين و قدرتمندترين مردم كسي است كه بر هواهاي نفسانيش غالب آيد.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است، مانند: تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون، توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است، پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام، تلقين مثبت و... .
بعد از اين خوب است بدانيد:
راهكار اساسي در پيشگيري و درمان مشكل، طبق فرموده قرآن، دو چيز است:
اول: ازدواج؛
بدانيد هيچ چيزي نمي تواند به نياز عاطفي و غريزه جنسي شما به طيبي و طاهري و گوارايي ازدواج، پاسخ دهد. از اين رو است كه وقتي انسان در كنار همسر قرار مي گيرد، به انس و آرامش مي رسد. اين آرامش نه يك امر مجازي و قرار دادي است، بلكه امري حقيقي و فطري است كه بر حسب خلقت ما طرح ريزي شده است. قرآن مي فرمايد: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (4)؛ از نشانه هاي او اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي آفريد تا در كنار او آرامش يابيد. ميان شما مودت و رحمت قرار داد و در اين كار نشانه هايي است براي كساني كه تفكر مي كنند.
بنابراين سعي كنيد هر چه زودتر ازدواج كنيد. چنان چه خواستگاري نداريد، براي انتخاب همسر مناسب، بايد به طريقي موضوع را با والدينتان و يا خواهر و برادر بزرگترتان مطرح كنيد و از ايشان بخواهيد زمينه را براي ازدواج شما فراهم كنند. سپس طبق معيارهاي اساسي ازدواج و سليقه شخصي، گزينه هاي مختلف را بررسي و انتخاب كنيد. مطمئنا آن ها با تجربه اي كه دارند، بهتر از شما مي توانند مورد مناسبي براي تان پيدا كنند. پس به هيچ وجه به تنهايي اقدام نكنيد. خوب است در اين جهت تلاش همه جانبه اي داشته باشيد.
براي راهنمايي و توضيحات بيشتر جهت مديريت شرايط حاضر با مشاورين همين مركز با شماره (096400) (مشاوره قبل از ازدواج) صحبت كنيد.
دوم:
داشتن تقواي دروني و عملي. بزرگان گفته‏اند: «نفس را مشغول بدار؛ و گرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت». رسيدن به تقواي درون و برون مولفه هايي دارد كه در مكاتبات بعدي از آن سخن مي گوييم.
اين ها تنها راهي هستند كه غريزه جنسي خود را به طور موقت كنترل كنيد.
جهت آگاهي بيش تر كتاب هاي زير را مطالعه كنيد:
1- كيفر گناه و آثار و عواقب خطرناك آن، از سيد هاشم رسولي محلاتي.
2- گناه شناسي، از آقاي محسن قرائتي.
3- گناهان كبيره، از آيت الله شهيد دستغيب.
توصيه مي كنيم اكنون كه به لطف خدا به زشتي اين عمل پي برده ايد، عزم خود را جزم نماييد. دامن همت به كمر زده، از نيرو و اراده جواني استفاده كنيد. به صورت جدي اين عمل را ترك كنيد. براي رسيدن به اين مقصود راهكار هايي وجود دارد كه در آدرس بالا موجود است.
در صورت تمايل به توضيحات بيشتر، در مكاتبات بعدي بنويسيد تا پاسخ دهيم.
درباره درستي و نادرستي نماز و روزه هايتان با گروه احكام بخش تلفني به شماره فوق صحبت كنيد.
پي نوشت ها:
1. زمر (39) آيه‌ 53.
2. محمدي ري شهري، نهج الذكر، دارالحديث، ج 4، ص 29.
3. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه.ق، ج4، ص394.
4. روم (30) آيه 21.
موفق باشید.

صفحه‌ها