اخلاق

تأثرات ماهواره بر حجاب
یكی از روش های دیرینه دشمن برای گسترش سلطه خویش، استفاده از باورهای انحرافی در برابر عقاید و ارزش های اصیل اسلام است.

چه آثاری ماهواره برحجاب دارد راههای مبارزه با تاثیرات بدماهواره بر حجاب؟

یكی از روش های دیرینه دشمن برای گسترش سلطه خویش، استفاده از باورهای انحرافی در برابر عقاید و ارزش های اصیل اسلام است. آنان می كوشند مذهب را كه عامل بیداری، پویایی و عامل سعادت در دنیا و آخرت است، به عامل تحقیر، انزوا طلبی، واپس گرایی و امری شخصی تبدیل كنند. در واقع آنان با روش های معین می كوشند تا نسل جوان را به ابتذال بكشانند. كارشناسان نیز پخش برنامه های مبتذل ماهواره ای را اقدامی كاملاً برنامه ریزی شده برای انحراف كشیدن جوانان و تسخیر فرهنگ جامعه می دانند.

لذا، از آن جا كه تسخير فرهنگي يك جامعه امروزه مهمترين استراتژي برای به خاك افكندن حریف است، سال هاست كه شبكه هاي ماهواره اي با حضور گسترده خود در عرصه رسانه اي با تبلیغ و اشاعه فحشا و بی بند و باری، برهنگی و برداشتن حجاب را در راس برنامه های خود قرار داده و در قالب میان برنامه ها و آگهی های ضد اخلاقی، نقش موثري را در فرهنگ سازي و البته از نوع فحشا و بی بند و باری ايفا مي كنند. در این راستا تمام تلاش خود را به شيوه ها و ترفند هاي مختلف به كار گرفته اند تا با هدف قرار دادن مسئله حجاب، به صورت مستقيم و غير مستقيم فرهنگ ضد پوشش را در بين جوانان مسلمان رواج دهند.

فرهنگ بي بند و باري، برهنگی و بی حجابی، انفعال، عافيت طلبي، بي تفاوتي، مد گرايي، بد بيني، ياس، نا اميدي و... از مهمترين فرهنگ هايي بوده كه دشمنان طي سال هاي گذشته به كمك رسانه هايي چون شبكه هاي ماهواره اي، اينترنت و .. سعي بر رواج آن در ميان جوانان داشته است و با زير سئوال بردن فرهنگ حجاب به عنوان يكي از اصلي ترين و اساسي ترين ركن فرهنگ ايراني- اسلامي آثار نامطلوبی را به جای گذارده است.

با توجه به آن چه گذشت، پاسخ سوال  شما روشن می شود. زیرا هيچ كس نمي تواند منكر تاثير اين برنامه ها به خصوص برنامه هاي مروج برهنگی و بی حجابی در شبكه هاي ماهواره اي و نوع پوشش برخي جوانان باشد.برخي تحقيقات نیز نشان داده كه حد زيادي از بد حجابي ها و پوشش هاي نامناسب در بين زنان و دختران و حتي پسران الهام گرفته از شبكه هاي ماهواره اي است.

پاسخ كامل و دقیق در این عرصه ، پاسخ تفصیلی می طلبد كه ورود به آن، نیازمند نوشتن مقاله یا كتابی مستقل است و چون مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در مقام پاسخگویی به سوالات و مشكلات فردی پرسشگران است، با توجه حجم و تراكم زیاد سوالات كاربران، به همین مقدار در پاسخ به سوالتان بسنده می كنیم و شما را به مطالعۀ مقالات و كتابهایی منتشره در موضوع حجاب ارجاع داده تا پاسخ خود را از این كتاب ها پیدا كنید. مطالعه كتاب های زیر مناسب است:

-در و صدف، محمد شجاعی

-مسئلۀ حجاب، شهید مطهری

-فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل.

-مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي.

-نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، صدرا.

-چه راحلي براي دين گريزي در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد؟
- راه حلهايي در مقابل دين گريزي و دين زدگي:

2-چه راحلي براي دين گريزي در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد؟

از چند جنبه مي توان پرسش را بررسي كرد:

1 - آيا واقعاً گرايش به مذهب و دين ميان جوانان كم شده است؟

2 - به فرض اثبات مدعا، علل آن چيست؟

3 - راه هاي رويارويي با آن كدام است؟

-ملاك كم تري و بيش تري:

«كمتر شدن» در پرسش با چه زماني مقايسه شده است؟ آيا نسبت به پيش از انقلاب يا پس از پيروزي؟ سال هاي مربوط به دوران جنگ هشت ساله؟ هر وضعيتي پاسخ خود را دارد.

اگر گفته شود نسبت به پيش از انقلاب، معلوم مي شود كسي كه سوال مي كند از اوضاع ايران در پيش از انقلاب و «فرهنگ شدن فساد اجتماعي» در عرصه هاي مختلف اطلاع صحيحي ندارد.

-علل دين گريزي:

عوامل متعددي براي دينگريزي يا دينزدگي مي‌‌توان پيدا كرد كه به يك سري از آنها اشاره مي‌‌كنيم. قبل از ورود به بحث بايد ابتدا علل دين گريزي جوانان را بشناسيم تا بتوانيم به فكر درمان و معالجه باشيم:

دين گريزي مي‎تواند از نقص در آموزش ديني، كمبودهاي خانواده و مدرسه، ناكار آمدي مبلغان ديني سوء استفاده دولتمردان دولت اسلامي و فساد اجتماعي ناشي شود.

- راه حلهايي در مقابل دين گريزي و دين زدگي:

الف. راهحلهاي خانوادگي:

يكي از بزرگترين مشكلات اين است كه خانوادهها با تكيه بر محيط اجتماعي از مسئوليت شانه خالي كردهاند و فرزندان را در اين مسأله رها كردهاند. لذا اين راهحلها پيشنهاد ميشود:

1. والدين بايد طرح و برنامه براي تربيت مذهبي داشته باشند.

2. ضروري است والدين آگاهيهاي مذهبي و روانشناسي برخورد با فرزند را ياد بگيرند.

3. لازم است والدين مذهبي انتقادپذير باشند و از تحكم و زورگويي به جوان پرهيز كنند.

4. برنامه نيايش در خانوادهها وجود داشته باشد.(1)

5. والدين مذهبي نبايد جوان را به خاطر عمل نادرستش شديداً سرزنش كنند.

«زيرا بسياري از كارهاي جوانان ناشي از شورو هيجان دوران جواني است پس نبايد عمل آنها را فوراً حمل بر شرارت نمود. لذا بايد جو اعتماد و خوش بيني به جوان وجود داشته باشد».(2)

6. والدين مذهبي بايد محبت خود را به فرزندان ابراز كنند.

7. خود والدين مذهبي بايد در خانه با يكديگر تفاهم داشته باشند و احترام يكديگر را حفظ كنند.

8. پرهيز از روشهاي آمرانه و تحكم آميز براي پذيرش عقيده.(3)

9. در ارتباط با جوان از افراط در عبادت بايد پرهيز كرد.

10. والدين مذهبي تفريح خانوادگي را همراه فرزندان خود جدي بگيرند و فاصلة خود را با فرزندان كم كنند.

ب: راه حلهاي آموزشي:

1. ارائه مفاهيم ديني بايد در قالب نو و جذاب مطرح شوند.(4)

2. ارائه مفاهيم ديني بايد غير مستقيم باشند.

3. روابط آموزش مذهبي بايد براساس انس و الفت، دوستي و محبت اطلاع و آگاهي و استدلال منطقي صورت گيرد.(5)

4. مسائل مذهبي بايد متناسب با دورة جواني مطرح شود در عين حال بايد آن را با زندگي تطبيق داد.

5. فلسفة اصول عبادي براي جوان مطرح شود.

6. عبور دادن منطقي جوانان از احساسات خام مذهبي به بينش مذهبي تثبيت شده كه با تعقل و تفكر همراه باشد.

7. ارائه كردن دين در قالبهاي تنگ و نارساي فكر بشري و تفسيرهاي غيرواقعي موجب آسيب اساسي به دين و دينداري مي‎شود.(6)

8. اگر فهم و ارائه دين در مقام انكار نيازهاي طبيعي و ضروري زندگي بشر برآيد اين فهم آسيب زاست.

9. مطالب ديني بايد به تدريج و متناسب قدرت فهم مخاطب ارائه شود تا موجب دلزدگي نشود.

10. لزوم تسهيل و تيسير در هدايت و تربيت.

11. عقايد خرافي، غلو آميز، بي‎معنا و سست كه به دين بسته شده بايد حذف شوند.

12. ارائه مفاهيم ديني بر پايه منطق و استدلال بدون تحكم و زور.(7)

13. آموزشها بايد در حدي باشد كه جوان را در مقابل شبهات واكسينه كند و او توانايي دفاع از عقايد خود را داشته باشد. زيرا ضعف دفاع از دين و شكست در بحث ناچار جوان را تسليم رأي مخالف مي‎كند.(8)

14. دور نگه داشتن جوان از شبهات يا اگر درگير شبهات مي‎شود بايد جواب آن هم ارائه شود.

15. بايد از سخت گرفتن و احتياطها و حرام كردنهاي بيمورد پرهيز كرد.(9)

16. بهتر است تربيت دروني از بنياد، بدون تشويق و تنبيه بيروني باشد تا اين كه در درون ريشه دواند.

17. يافتن كوتاهترين راه؛ مؤثرترين روش و پايدارترين اثر تربيتي در شريطي فراهم ميآيد كه از قبل هم شرطي وجود نداشته باشد. هيچ قالبي ساخته نشده و هيچ برنامهاي تحميل و اقدام تصنعي صورت نگرفته باشد.

ج. راه حلهايي براي تربيت ديني در مدارس:

1. سرمايه گذاري بيشتر دولت و آموزش و پرورش براي بازنويسي كتب ديني در قالبهاي جذاب و هنري.

2. جذب و پرورش معلمان دلسوز و كاركشته در دروس ديني.

3. ارائه درس ديني در كنار اردوها و برنامههاي جذاب.

4. مشاركت دادن جوانان در كارهاي دسته جمعي، گردشهاي علمي، تفريحي، تحقيقات و مطالعات گروهي با صبغه مذهبي.

د. راهحلهايي چند براي مبلغان ديني:

1. لازم است روحانيون حرفهايشان با عملشان يكي باشد و از دنياطلبي دوري كنند. زيرا جوان به اقتضاي طبعش كه آرمانگرا و عدالتخواه است بيش از هر قشر ديگري مراقب وضع زندگي روحانيون محترم است.

2. مبلغان و بزرگان ديني از اختلاف و چند دستگي دوري كنند؛ زيرا جوان اگر دريابد كه بين داعيان مذهب اختلاف و درگيري است اگر چه آنان براي اين اختلاف محملي بسازند براي جوانان پذيرفتني نيست.

3. روحانيون بايد ويژگيها، روحيات و نيازهاي جوان را بشناسند و به مقتضاي آن تبليغ كنند.

4. از خشونت و تبليغ آن بپرهيزند. هر وقت و هر زمان كه پيشوايان مذهبي مردم كه در هر حال آنها را نماينده واقعي مذهب تصور ميكنند پوست پلنگ ميپوشند و دندان ببر نشان ميدهند و متوسل به تكفير و تفسيق ميشوند، مخصوصاً هنگامي كه اغراض خصوصي به اين صورت در ميآيد بزرگترين ضربت بر پيكر دين و مذهب به سود ماديگري وارد ميشود.(10)

 

هـ. راه حلهاي اجتماعي:

1. فضاي اعتماد و خوش بيني در جامعه نسبت به جوانان وجود داشته باشد.

2. از انتشار افكار متضاد و پراكنده كه باعث تحير و سرگرداني جوان ميشود جلوگيري شود، يا اين كه براي هر كدام جوابي قانع كننده ارائه گردد (توسط كتابهاي خوب و اساتيد خوب).

3. تضادهاي بين دين و ارزشهاي حاكم بر جامعه را با راه حلهاي منطقي حل كرد.

4. ارائه منطقي اين مطلب كه دين با عقل و علم منافاتي ندارد و دين در تضاد با دستاوردهاي علمي نيست.

و. راه حلهايي مربوط به دولتمردان:

1. دولتمردان اسلامي در عدالت اجتماعي و برآوردن آن تلاش كنند.

2. دولتمردان از استفاده ابزاري از دين دست بردارند.

3. دولتمردان ديني استفاده از خشونت را كنار بگذارند.

4. دولتمردان حقوق شهروندان را رعايت كنند و به آنان ستم نكنند: «و لا تكوننّ عليهم سَبعاً ضارياً تغتنم اكلُهم»(11)

5. فضاي انتقاد سالم را بايد فراهم كنند.

- منابعي براي مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر:

1. جوانان و مشكلات فكري، مجموعه سخنراني در سمينار وحدت حوزه و دانشگاه، نشر خرم.

2. رهزنان ديني، آسيب شناسي دين و دينداري در نهج البلاغه، مصطفي دلشاد تهراني، انتشارات دريا.

پي نوشت ها:

1. زرهاني، سيد احمد، تاجيك اسماعيلي، عزيزالله، نگاهي به نقشهاي تربيتي، خانه و مدرسه، انتشارت انجمن اوليا و مربيان، چ چهارم، 1380.

2. پور علي فرد، محمد مهدي، نكتهاي دربارة روش تربيت ديني نسل جوان و نوجوان، ج 1، انتشارات شاكر، چ اول، 1376، ص 31.

3. ايازي، محمد علي، زمينههاي دين آوري و دين گريزي از ديدگاه قرآن، گلستان قرآن، ص 84.

4. دكتر كريمي، عبدالعظيم، رويكرد نمادين به تربيت ديني، با تأكيد بر روشهاي اكتشافي، انتشارات قدياني، چ 2، 78، ص 123 و 124.

5. خدا ياري فرد، محمد، مسائل نوجوانان و جوانان، انتشارات انجمن اوليا و مربيان، چ 3، 1373.

6. دلشاد تهراني، مصطفي، رهزنان دين، آسيب شناسي دين و دينداري در نهج البلاغه، انتشارات دريا، چ 1، 1379.

7. مكارم شيرازي، ناصر، جوان و مشكلات فكري، مجموعه سخنرانيها در سمينار وحدت حوزه و دانشگاه، نشر خرم، چ 1، 1370.

9. حائري شيرازي، محي الدين، جوان و مشكلات فكري، مجموعه سخنراني در سمينار وحدت حوزه و دانشگاه، نشر خرم، 1375، ص 119.

10. مطهري، شهيد مطهري، علل گرايش به ماديگري، انتشارات صدرا، قم. ص 92.

11. نهج البلاغه، نامه 53

روش برخورد با فقراء و مستضعفین
پيامبر اكرم (ص) فرمود: ايمان نياورده است آن كسي كه سير و سيراب بخوابد در حالي كه همسايه اش گرسنه، تشنه(1)يا برهنه باشد.(2)

تكلیف من با آدم های محله و شهر و كشور و جهانمون كه دچار فقرن چیه؟ آیا من حق دارم كه شب سیر بخوابم؟ یا حتی باید گرسنه بخوابم؟ آیا گرسنه خوابیدن برای من واجبه؟ یا مكروه ؟ و یا حتی حرام؟ (به دلیل ضررات پزشكیش) یه مثال دیگه: تو تقسیمات سربازی، هركسی یه جایی و یه گوشه ای از سازمان های نظامی و انتظامی میافته. یكی میشه افسر نیروی انتظامی و از صبح تا ظهر و گاهی تا شب و حتی جمعه ها باید سر پا تو خیابون وایسته. یكی هم مثلاً میشه مأمور دارایی و از صبح تا ظهر با ماشین به چند تا بانك سر می زنه و بعد میره خونه شون. یكی پاسدار میشه و روی برجك توی سرما و گرما با اسلحه و خشاب و سرنیزه نگهبانی میده. یكی هم میشه سرباز عقیدتی-سیاسی كه اصلاً نگهبانی نمیده و بلندترین وزنه ای كه در طی روز بلند می كنه شاید خودكارش باشه. خب اونی كه توی اتاق گرم پشت میز می شینه نسبت به اونی كه توی آشپزخونه عرق می ریزه و بار جابه جا می كنه وظیفه ای نداره؟ آیا اگه كاری از دستش برنیاد، باید بخاریش رو خاموش كنه و پشت میزش سر پاوایسته؟ سیر نسبت به گرسنه و سواره نسبت به پیاده چه وظیفه ای داره؟

هر مسلماني در برابر افراد گرسنه، تشنه و برهنه و ضعيف در پيشگاه خدا مسؤليت دارد. كوتاهي در برابر مسؤليت ها موجب مؤاخذه است.  پيامبر اكرم (ص) فرمود: ايمان نياورده است آن كسي كه سير و سيراب بخوابد در حالي كه همسايه اش گرسنه، تشنه(1)يا برهنه باشد.(2) و خداوند خطاب مي كند به فرشتگان آسمان و مي فرمايد: اي ملائكه من ! شما را شاهد مي گيرم كه من بندگانم را در مورد افراد گرسنه و تشنه و.. دستوراتي داده ام ولي آنان عصيان ورزيدند و نافرماني كرده اند و از نفس شيطاني خويش اطاعت كرده اند. من آنان را به خودشان واگذار كردم. به مقام عزت و جلال خود سوگند مي خورم كه آنان را نمي آمرزم. (3)  

اما  هميشه دو اصل اساسي را  در همه كارها در نظر داشته باشيد .

1. هر كاري كه براي بدن ضرر داشته باشد، حرام است. بنابراين پاسخ اين قسمت پرسش شما روشن مي شود كه نوشته ايد: آیا گرسنه خوابیدن برای من واجبه؟ یا مكروه ؟ و یا حتی حرام؟ (به دلیل ضررات پزشكیش).

 اصل دوم :« تكليف بر پايه توان و قدرت است ». چنان كه قرآن كريم مي فرمايد : «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها »،(4)خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمي‏كند.

بر اساس اين آيه شريفه خداوند براي هيچ انساني در هيچ زمينه اي - امور عبادي محض باشد يا  مسايل مالي و يا هر موضوع ديگري - وظيفه اي زيادتر از قدرت و توانايي اش تعيين نكرده است. در ارتباط با همسايگان، فقراء، گرسنگان، برهنگان،بيماران،ضعفاء و يا هر انساني كه مشكلي و نيازي يا غم و غصه اي داشته باشد، خداوند براي كساني كه مي توانند به آنان كمكي كنند و قدمي براي حل مشكل آنان بر دارند وظايفي تعيين كرده است.اما هر كسي به اندازه اي كه مي تواند كمك كند و زندگي اش به درد سر و دچار مشكل حاد نشود، تكليف دارد نه بيشتر. با توجه به اين اصل مهم پاسخ بقيه سؤالات شما روشن مي شود .  

 

پي نوشت ها :

1. مستدرك الوسايل، محدث نوري، ج16، ص264، مؤسسه آل البيت ، قم 1408 ش.

2. همان،ص 265.

3. بحار الانوار ، علامه مجلسي، ج71، ص387، مؤسسه الوفاء بيروت - لبنان، سال انتشار 1404 ق.

4.بقره (2)، آيه 286

رهایی از افکار منفی
حضرت علی(ع) فرمود:كسی كه در مورد گناهان زیاد فكر كند، گناهان او را به سوی خود می‌كشند».

 برای رهایی از افكار منفی و هوس آلود چه باید كرد؟

فكر منفی و هوس آلود تا وقتی كه انسان را  آلوده به گناه نكند، حتی اگر مقدمات آن را فراهم كرده باشد، گناه نیست و چیزی در نامه او ثبت نمی‏شود. اما فكر و اندیشه به امور هوس آلود و منفی، پاكی و صفای قلب را از بین میبرد و انسان را به ارتكاب آن وا میدارد. حضرت علی(ع) فرمود:

«من كثر فكره فی المعاصی دعته إلیها؛ (1) كسی كه در مورد گناهان زیاد فكر كند، گناهان او را به سوی خود میكشند».

نیز فرمود: «خوض النّاس فی شیءٍٍ مقدّمة الكائن؛ (2) فرو رفتن و تفكر در مورد چیزی، سرآغاز وجود و پیدایش آن است».

از این رو، حضرت مسیح به پیروان خود فرمود: «موسی بن عمران به شما دستور داد زنا نكنید، اما من به شما سفارش میكنم فكر زنا را هم نكنید؛ زیرا كسی كه به زنا بیندیشد، مانند كسی است كه در اتاق زیبا و رنگآمیری شده‏ای، آتش روشن كند. در این صورت، هر چند ممكن است خانه در آتش نسوزد، اما دست كم دود آن را سیاه و خراب میكند». (3)

با یادخدا و اذكاری مانند «بسم الله الرحمن الرحیم ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» باید از نتایج شوم افكاری هوس آلود به خدا پناه برد.

احتمالاً منظورتان از افكار منفی و هوس آلود، فكر به صحنه های گناه و جنسی است (در صورتی كه چیز دیگری در نظر داشته باشید مطرح بفرمایید). برای بیرون آمدن از افكار در مورد صحنه های گناه و جنسی و كنترل غریزه جنسی، به راهكارهای ذیل توجه نمایید:

1. خود را از محیط ها و موقعیت های تحریك آمیز، دور نگه داشته و تا جایی كه ممكن است، از خلوت گزینی اجتناب ورزید. 

2. ایجاد و تصور اهدف عالی و ارزشمند برای زندگی خود در عرصه  علمی یا غیر آن؛ تا این كه فكر و ذهن شما بیش تر بر امور مثبت متمركز شده و از افكار انحرافی كاسته شود.

3 تا زمانی كه خواب بر شما غلبه نكرد، به رختخواب نروید. اگر امكان داشت، در رختخواب نیز مطالعه كنید.

4. در محیط های كه احتمال تحریك می دهید، یا با شخص و افراد مورد سؤال برخورد می كنید، رفت و آمد نداشته باشید.

5. رفت و آمد با دوستان خوب و مؤمن، نماز اول وقت، نماز با جماعت، پرهیز از دوستان و رفقای بی بند و بار و منحرف.

6. از شنیدن و بازگو كردن سخنان تحریك كننده یا داستان جنسی دیگران اجتناب كنید. با كسانی كه چنین سخنانی دارند، همنشین نشوید.

7. اوقات فراغت را با مطالعه، تفریح، مسافرت و... پر كنید.

8. ورزش و فعالیت بدنی نیز داشته باشید؛ زیرا ورزش مقدار فراوانی از انرژی های بدنی و فكری انسان را به خود اختصاص می دهد و از مسائل دیگر كم می كند.

9. توجه بیش تر به پاداش اخروی، رفتار خوب و دوری از بدی ها و افزودن اطلاعات در این موضوع.

موفق باشید.

 

پی نوشت ها:

1. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص 186، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1366 هجري شمسی.

2. همان، ص 480.

3. العلامه المجلسي، بحار الانوار، ج 14، ص 331، مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، 1404 ه.ق.

مبارزه با هوای نفس
براي تقويت نفس در برابر خطاها و شياطين بيروني و دروني يا نفس اماره بايد به تهذيب نفس و تقويت اراده همت گماشت.

بسم الله الرحمن الرحيم باسلام مي خواستم بدانم براي تقويت نفس در برابر خطاها و گناهان چه بايد كرد؟

با چه دستورالعمل هائي در زمينه فكر و عمل مي توان به تقويت و پايداري نفس لوامه در مقابل نفس اماره پرداخت؟

براي تقويت نفس در برابر خطاها و شياطين بيروني و دروني يا نفس اماره بايد به تهذيب نفس و تقويت اراده همت گماشت.

الف- تهذيب نفس: تهذيب نفس در دو مرحله انجام مي‏گيرد: 1- تخليه، 2- تحليه.

مراد از تخليه بيرون كردن صفات رذيله و ناپسند از دل و درون است ، و مقصود از تحليه آرايش كردن و تزيين نمودن درون با فضايل و تحصيل صفات پسنديده است. عالمان علم اخلاق ميگويند: براي خودسازي ابتدا بايد«تخليه» يعني دوري از گناه و خالي كردن وجود خويش از رذائل اخلاقي صورت گيرد، سپسدرخت پاكي نشاند. زيرا «ديو چو بيرون رود، فرشته درآيد» بنابراين با وجود صفاتي مانند حسد و كبر و خودپسندي و خودخواهي و هوس گرايي، دسترسي به صفات پسنديده و انجام اعمال خير بسيار مشكل و بلكه ناممكن خواهد بود.

پيامبر(ص) فرمود: «انّالملائكه لا تدخل بيتاً فيه كلب؛(1) خانهاي كه در آن سگ باشد ،ملائكه وارد نميشوند».

در خانه دلي كه پر از سگ هاي درنده است، چگونه فرشته رحمت داخل شود؟پس ابتدا لازم است سگ هاي هار گناه را از درون خانه دل بيرون كرد، آن گاه به «تحليه»و آرايش و زيبا سازي درون پرداخت و به انتظار فرشته رحمت نشست.

علماي اخلاق چهار چيز را در اين امر مؤثر مي‏دانند.

  1. مشارطه، 2- مراقبه، 3- محاسبه،4- معاقبه.

گام اول مشارطه است؛ يعني از سحرگاه هر روز با خود عهد ببندد و  شرط كند كه گناهي مرتكب نشود. گام دوم مراقبت است، يكي از عوامل مهم خودسازي و تهذيب نفس، مراقبت و توجه به نفس و كاركردهاي آن است. كسي كه خود و اعمال و رفتار خويش را در محضر خدا ببيند، همواره مراقب و مواظب نفس خود خواهد بود. انگيزه مراقبت از راه اُنس و تلاوت و تدبر در قرآن و تفكر در مواقف و حسابرسي هاي قيامت تقويت و تحصيل مي گردد. گام سوم محاسبه نفس است، چه بسا انسان به دليل غفلت به وظيفه‏اش عمل نمي‏كند. در اين جا لازم است در پايان هر روز به حساب خويش برسد، تا كاستي‏ها را جبران نمايد. بلكه افرادي كه در آغاز راه هستند لازم است دفتري بردارند، و براي هر ساعتي از ساعات بيداري شبانه روز جدولي تهيه كنند، كاركردهاي زبان، گوش، چشم، دست و پا، و ساير اعضا و جوارح حتي ورودي و خروجي هاي ذهن و فكر و خيال و خطورات قلبي را به صورت كوتاه و فهرست وار ياد داشت كنند، اين عمل موجب مي شود كه نفس بيشتر در كنترل قرار گيرد.(2)  

گام چهارم معاقبت نفس است؛ يعني در صورتي كه با محاسبه فهميد كه بر خلاف عهد و پيمان خود عمل كرده است، نفس خويش را مؤاخذه و تنبيه نمايد.

در رأس همه فضايل  براي تحليه و زينت دادن درون، كسب معرفت است. معرفت به خدا و قرآن و چهارده معصوم (ع) به عنوان آيينه داران جمال خدا، و شناخت آثار و عواقب گناه و نافرماني از خدا است. كسي كه خدا را بشناسد و به صفات جمال او عارف شود، عاشق و شيداي او  مي شود. عاشق هرگز كاري خلاف رضايت و خواست معشوق انجام نمي دهد. شناخت جلال و عظمتش نيز مانع از گناه مي شود. چنان كه در دعاي صباح امير المؤمنين (ع) مي خوانيم: « مَنْ ذَا يَعْرِفُ قَدْرَكَ فَلَا يَخَافُكَ وَ مَنْ ذَا يَعْلَمُ مَا أَنْتَ فَلَا يَهَابُك» كيست كه قدر و عظمت تو را بشناسد، آنگاه از تو نترسد(و گناه و نافرماني كند). انسان وقتي گناه را شناخت و دانست كه سركشي از دستورات و راهنمايي هاي خدا چه عواقب و آثار شومي در سرنوشتش دارد، انگيزه اي براي گناه نخواهد داشت.

ب- تقويت اراده: در تقويت اراده عوامل متعدّدي تأثيرگزار هستند، در ذيل به برخي از آن اشاره مي شود.

  1. مبارزه با عادت ناپسند وهواي نفس:

يكي از عوامل مهم تقويت اراده، مبارزه با عادت‏هاي بد و ناپسند است؛ از اين رو بايد سعي شود با هواهاي نفساني (كه انسان را به اعمال ناپسند مي‏كشاند) مبارزه شده و از عادات ناپسند جلوگيري گردد.

"يك نه گفتن به عادت بد موجب مي‏شود شخص براي مدّتي تجديد قوا كند و بدين وسيله ضعف اراده خود را به تدريج بر طرف سازد". روزي شهيد محراب آيت اللَّه مدني به خادمش گفت: هوس كباب كرده‏ام، مي‏تواني چلوكباب تهيه كني؟ البته سعي كن از جايي بخري كه تميز و غذايش خوشمزه و لذيذ باشد. 

خادم مي‏گويد: من كه هيچ وقت نديده بودم آقا غير از نان و گوجه يا پنير و چاي شيرين غذاي ديگري بخورد، با شوق و عجله گفتم: الان آماده مي‏كنم. زود حركت كردم تا آقا از تصميم خود برنگردد. هنگام حركت به من فرمود: موقع آمدن غذا را در چيزي بپيچ تا ديگران متوجه نشوند. گفتم: به چشم! حركت كردم. از رستوراني كه آشنا بود، غذا تهيه كردم و با اشتياق فراوان در حالي كه آن را مخفي كرده بودم، به منزل برگشتم. سفره‏اي در اتاق آقا پهن كردم و غذا را روي سفره گذاشتم. عرض كردم: آقا! سفره آماده است. تا غذا سرد نشده بفرماييد.

فرمود: شما تشريف ببريد بيرون، بعد از نيم (يا يك) ساعت بياييد، ظرف و سفره را جمع كنيد.

زمان مقرر به اتاق برگشتم، اما با شگفتي و ناراحتي متوجه شدم آقا غذا را ميل نكرده‏اند، پيش خود خيال كردم لابد چيزي در غذا ديده يا باب ميلش نبوده كه نخورده‏اند. پرسيدم: غذا باب ميل شما نبود؟! فرمود: غذا باب ميل بود و هيچ مشكلي نداشت.گفتم:پس چرا تناول نفرموديد؟ گفت: از اول هم بناي خوردن نداشتم.

چند روزي بود اين نَفْس، هواي چلوكباب كرده بود. مي‏خواستم او را ادب كنم و به او بفهمانم اگر بخواهم مي‏توانم فراهم كنم، اما اين كار را نمي‏كنم. خواستم غذا را جلوي چشم نفس قرار دهم، تا آن را ببيند و عطر آن را استشمام كند، وقتي به او ندادم، ديگر چنين هوسي نكند.

2- تمرين تمركز حواس:

تمرين تمركز حواس يكي از راه‏هاي تقويت اراده است. براي تمركز حواس بايد نظم و انضباط در همه امور زندگي ايجاد كرد، و با برنامه ريزي فعاليت‏هاي خويش را پيش برد.

3- انجام وظايف الهي:

يكي از عوامل مهم تقويت اراده، انجام وظايف الهي و حاضر دانستن خداوند در همه صحنه‏هاي زندگي است. نماز را اوّل وقت خواندن، مقررّات الهي را رعايت نمودن، اجتناب از گناه، هر كدام مهم‏ترين عامل تقويت اراده به شمار مي‏آيد. كسي كه روزه مي‏گيرد؛ در واقع با تمام هوس‏ها و رذايل اخلاقي مبارزه مي‏كند. كسي كه به عبادت خداوند مي‏پردازد، آرامش رواني پيدا مي‏كند. آرامش رواني مؤثرترين عامل تقويت اراده است

4- اعتماد به نفس:

خودباوري و اعتماد به نفس نيز عامل مهم تقويت اراده است. اگر انسان استعداد و قابليت‏هاي خويش را بشناسد و باور كند كه توان انجام خيلي از چيزها را دارد، در تصميم‏گيري خويش دچار مشكل نمي‏شود.

5- بهره‏گيري از سرگذشت انسان‏هاي با اراده:

خواندن سرگذشت انسان‏هاي با اراده، عامل تعيين كننده‏اي در تقويت اراده است.

خواندن زندگي نامه انسان‏هاي با اراده موجب مي‏شود كه انسان در برابر عواملي كه موجب ضعف اراده مي‏شود، مقاومت نموده و عوامل تقويت اراده را تجربه كند، مثلاً يكي از عوامل موفقيت "پشتكار" است.در كتاب رمز پيروزي مردان بزرگ از آيت‏الله جعفر سبحاني و سيماي فرزانگان از رضا مختاري داستان‏هاي زيادي از بزرگان نقل شده است.

پي نوشت‏ها:

1. حسن بن ابي الحسن ديلمي، ارشاد القلوب، ناشر دار الشريف الرضي للنشر، 1413 ق، ج 1، ص 174.

2. جهت آگاهي بيشتر در مورد تهيه جدول محاسبه، رجوع شود به رساله « لقاء الله » تأليف ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي، چاپ سوم، سال 1381، ص 89

دفاع از خود در برابر دیگران
چند راه وجود دارد:

 افرادی كه نمی توانند از خود در برابر دیگران دفاع كنند باید چه كنند ؟

چند راه وجود دارد:

1.اين افراد در زمينه اعتماد به نفس ضعف دارند ،يعني اعتماد به نفس آن ها كم است . بايد به تقويت آن بپردازند .

 مي توانيد با سوال ديگري از مركز راه هاي اعتماد به نفس را از ما بخواهيد، مثلا تماس تلفنی09640

2.اگر نمي توانند به صورت كامل از خود دفاع كنند، به صورت كوتاه و ضمني و خلاصه از خود دفاع كنند ،مثلا وقتي كسي راجع به او سخناني مي گويد، بعد از اتمام سخنانش در يك جمله بگويد: تمام حرف هاي شما درست نبود و يا  اين حرف ها خلاف واقع است . همين قدر هم موثر است.

3- اگر سخنان افراد بار حقوقي دارد ، مي تواند وكيل بگيرد تا از او دفاع كند . اگر بار حقوقي ندارد ، مي تواند از دوست يا همراهي كه خوب حرف مي زند، بخواهد در دفاع از خودش به او كمك كند.

4- اگر به هيچ وجه نمي تواند از خود دفاع كند، سعي  نماید با چنين افرادي كم تر برخورد داشته باشد و زمينه را براي اين حرف ها كم كند.موفق باشيد

اهمیت اخلاق در اجتماع
نگاهي گذرا به كتاب آسماني، اعمال ديني وسيره وسخنان بزرگان دين، نشان از اين امر مهم دارد كه اسلام، ديني است اجتماعي

لطفا در مورد اهميت اخلاق اجتماعي برايم بگوييد و اگر مي شود منابعي را ذكر كنيد

برادر گرامي! از دغدغه شما در اين عصر خشنود گشتيم، زيرا پرداختن به بحران اخلاق اجتماعي در جامعه اسلامي معضلي است و با توجه به اهميت و تبعات آن بايد مورد توجه علما دلسوز، دانشجويان و طلاب مدارس ديني قرار گيرد تا با تغيير رويكرد موجود، جامعه اسلامي را در پاك نمودن از اين آفت ياري دهند.

نگاهي گذرا به كتاب آسماني، اعمال ديني وسيره وسخنان بزرگان دين، نشان از اين امر مهم دارد كه اسلام، ديني است اجتماعي و از كساني كه خويش را از جامعه جدا كرده و تنهايي و دور بودن از مردم را برگزيده اند، سخت بيزار است.

- جايگاه و اهميت اخلاق و قوانين آن در اسلام:

هر جامعهاي براي برقراري استقرار و ثبات نياز به برخي ضوابط و قوانين اخلاقي دارد كه ضايع شدن آنها باعث پاره شدن نخي ميگردد كه افراد جامعه را بهم پيوند داده است. در اين ميان اسلام مجموعهاي از قواعد و اصول اخلاقي را در اين زمينه وضع كرده كه هر فطرت و سرشت پاكي در مقابل آنها به پاس احترام خواهد ايستاد.

همچنين قرآن كريم اساسنامهاخلاقي براي هر فرد مسلم مقرر نموده تا در تمامي مراحل زندگي شخصي عملاً تطبيق گردد، مسائلي كه در ظاهر بسيار شخصي و خاص فرد است. ولي در ساختار سلوكي و رفتاري او بسيار مؤثر و بيانگر و تكوين دهندهي شخصيت اسلامي و انساني او ميباشند.

از بين سورههاي بزرگ قرآن كريم كه حقايق عقيده، برنامه شريعت، راه و رسم انسانيت، مرام ادب و الفباي اخلاق را در لابلاي محتواي خود دارد سوره«حجرات» ميباشد.

خداوند در اين سورهي مبارك در كمال صراحت و وضوح به مسلمانان ارشاد ميفرمايد: «شيوهزندگي شما با سائر انسانها فرق دارد، يعني مسلمانان بايد در جامعهبشري اسوه و نمونهاخلاق الهي و قرآني باشند، و جامعه اسلامي بايد نمادي از عدالت اجتماعي، و در ‌‌نهايت احترام و ادب با پروردگار عالم، و رسول برگزيدهي او و در مقابل ساير انسانها باشد. از اين رو ميتوانيم اين سورهي مبارك را «سورهاخلاق» ناميد و اين حقيقت را دريافت كه درجات ايمان به درجات اخلاق نيك وابسته است.(1) چنانچه پيامبر(ص) فرمودهاند: «أَكْمَلُ المُؤْمِنِينَ إِيمَانًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا»(2) كاملترين مؤمنان در ايمان خوشاخلاق ترينشان ميباشند.

اخلاق نيكو پيرايهاي نيست كه بينيازي از آن ممكن باشد، بلكه جزو اصول زندگي است كه دين آن را ميپسندد و صاحبان آن را محترم ميشمارد.

همچنين از ايشان (ص) روايت شده كه فرمودند:

«إِنَّ مِنْ أَحَبِّكُمْ إِلَيَّ وَأَقْرَبِكُمْ مِنِّي مَجْلِسًا يَوْمَ القِيَامَةِ أَحَاسِنَكُمْ أَخْلَاقًا»(3) همانا از محبوبترين و نزديكترين شما در مجلس من روز قيامت خوش اخلاقترين شما ميباشد.

در سايه نظام اخلاقي اسلام و در آغوش تعليم و تربيت پيامبر بزرگ اسلام و مكتب و مدرسه قرآن حكيم چنان نسلي تربيت گرديد كه به نيكوترين صفات و بهترين اخلاق متصف بودند، و از اخلاق پست و عادات زشت و صفات بد رهائي جستند، و توانستند در مدت زمان اندكي اين دين بر حق را به اقصي نقاط عالم برسانند.

پيامبر اكرم(ص) از‌‌همان ابتدا دعوت ديني، نخستين هدف و غايت بعثت خويش را چنين معرفي نمودند: «إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق»(4) بدان جهت خداوند مرا به رسالت برگزيده است كه مكارم اخلاق را تكامل بخشم و انسان را با اخلاق حسنه بيارايم.

و در مورد دين و شيوه زندگي خود چنين فرمودند: «الدين المعاملة» دين تنها و تنها نحوه برخورد و رفتار با ديگران است.

از اين رو ميتوان گفت؛ اسلام دين اخلاق پسنديده است، و داعي انسانها به داشتن اخلاقي نيك بر اساس آموزههاي وحي بوده، و به تربيت جامعه اسلامي بر آن علاقمند و مصرّ مي باشد. و خداوند نيز پيامبر خود را چنين تمجيد مينمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلي‏ خُلُقٍ عَظيم»(5) ‏و راستي كه تو را خويي والاست.

اساساً اسلام بدين منظورآمده است تا انسان و بشريت را بسوي زندگي درخشان با فضايل اخلاقي و تربيتهاي نيكو با گامهايي گسترده به پيش ببرد.

- جايگاه و اهميت اخلاق در اجتماع:

جايگاه و اهميت اخلاق در زندگي اجتماعي تا بدان جاست كه حتي عمل كردن به قوانين و مقررات اجتماعي نيز بدون پشتوانه اخلاق ممكن نيست و اخلاق، بهترين ضامن اجراي قوانين و مقررات است. ازاين رو، مباحث اخلاقي، از مهم ترين هدف هاي ارسال پيامبران به شمار مي رود و بدون آن، نه دين براي مردم مفهومي خواهد داشت و نه دنياي آنها سامان مي يابد.(6)

در حقيقت، زماني انسان شايسته نام انسان است كه اخلاقي انساني داشته باشد. در غير اين صورت، حيواني خطرناك است كه با استفاده از هوش سرشار انساني، به ويراني جامعه خود دست مي زند، براي رسيدن به منافع نامشروع مادي، جنگ و خونريزي برپا مي كند و براي فروش جنگ_افزارهاي ويران گر خود، بذر نفاق و كينه در جامعه مي پراكند.

همچنين اگر اخلاق نباشد، دين نيز نخواهد بود و با آسيب پذيري اخلاق افراد، جايگاه حقيقي دين؛ يعني قلب هاي مؤمنان خدشه دار مي شود. از آموزه هاي ديني به_ويژه سخنان گهربار پيامبر خدا و امير مؤمنان، صلوات الله عليهما نيز به خوبي درمي يابيم اخلاق هاي فاسد اجتماعي مانند كبر، حسد، غيبت و كينه، نقش بسزايي در دين ستيزي و دين گريزي انسان دارند. از آنجا كه ريشه كن كردن اين ويژگي هاي ناپسند به آساني امكان پذير نيست، بسياري از افراد به دين داري حقيقي تن نمي دهند و چه بسا از آن روي گردانند و با ارزش هاي اسلامي مخالفت مي كنند.(7)

- حاصل سخن اينكه:

طبق تعاليم اسلامي اخلاق مومن بايد در اعمال او جلوه يابد. عبادت مومن بايد بر فكر، روح و جسم او تاثير بگذارد و خروجي اين عبادات رفتار، تفكر و روحيه توام با ايمان فرد مومن در جامعه و رابطه با ديگران است.

آشنايي با اهميت اخلاق، انگيزه فراگيري مباحث اخلاقي را در انسان بيشتر مي كند و هرچه افراد جامعه با اهميت اخلاق در روابط اجتماعي و محيط اجتماع بيشتر آشنا شوند، در پيمودن مسير رشد و تعالي خود و ديگران موفق تر خواهند بود.

- منابعي براي مطالعه بشتر:

1- اخلاق و آداب در تبليغ، نويسنده: حافظ نجفي.

2- اخلاق اجتماعي در اردوها و محيط هاي جمعي، نويسنده: محسن غرويان.

3- اخلاق اجتماعي جوانان، نويسنده: علي اصغر ظهيري.

4- اصول اخلاق اجتماعي اسلام از منظر امام خميني(ره)، نويسنده: ابوالفضل هدايتي.

5- اخلاق اجتماعي پيامبر(ص)، نويسنده: دكتر محسن نيازي، مرتضي جعفرپور.

6- اخلاق اجتماعي دختران، نويسنده: علي اصغر ظهيري.

7- اخلاق اجتماعي در نهج البلاغه، نويسنده: مجموعه نويسندگان.

8- دراصول كافي، گفتاري به نام «باب العشره»؛ يعني چگونگي معاشرت با ديگران آمده است.

پي نوشت ها:

1. براي مطالعه بيشتر به سوره حجرات(49) مراجعه كنيد.

2. ابوداوود، حديث ۴۶۸۲ و احمد، حديث ۲/۲۵۰.

3. سنن الترمذي، كتاب البر و الصلة عن رسول الله، باب ماجاء في معالي الأخلاق، حديث شماره: 1941.

4. متقي الهندي، كنز العمال، مؤسسه الرساله، بيروت، 1409 ه.ق. ج13، ص151، ح36472.

5. قلم(68) آيۀ ۴.

6. مكارم شيرازي ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه امام علي، قم، سال 1379ش. ج 1، ص 17.

7. علياكبر رشاد و همكاران، دانشنامه امام علي عليه السلام، ج 4، ص 422.

اخلاق عملی
سيره و روش انبياء و ائمه(ع) وعموم مؤمنان و افراد متشرع در طول تاريخ بر محور امر به معروف و نهي از منكر و سفارش خانواده

 آيا زن و شوهر در قبال نماز خواندن يكديگر مسئول هستند؟ ايا ايه اي در امر به اين عمل در قرآن آمده است؟ ايا در قيامت در اين رابطه از انسان بازخواست مي شود؟

سيره و روش انبياء و ائمه(ع) وعموم مؤمنان و افراد متشرع در طول تاريخ بر محور امر به معروف و نهي از منكر و سفارش خانواده و زن و فرزندان خود در مورد نماز بوده است. آنان خود را در مشكلات و گرفتاري ها، خوشي ها و خوشبختي هاي خانواده شريك مي دانستند. براي روشن شدن حقيت مطلب به چند آيه قرآن كريم تمسك مي جوييم. خداوند در سوره مريم سيره و روش زندگي و برخورد حضرت اسماعيل صادق الوعد (ع)  با خانواده اش را اين گونه بيان مي كند:« كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا»(1) او همواره و هميشه خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مي داد،( از اين جهت كارهايش )همواره مورد رضايت پروردگارش بود. نكته مهم در آيه ذكر شده اين است كه احساس مسؤليت در برابر خانواده و امر كردن آنان به نماز و زكات را سبب جلب رضايت خداوند دانسته است. احساس مسؤليت حضرت لوط (ع) در برابر سرنوشت خانواده اش را قرآن چنين بيان مي كند: « رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ » (2) پروردگارا ! من و خانواده ام را از آن چه ( گناهان و اعمال زشتي كه) اين ها انجام مي دهند رهايي بخش. خداوند براي ايجاد احساس مسؤليت بيشتر در انسان ها در برابر كارهاي همسر و فرزندان زيان كاران حقيقي را اين گونه معرفي مي كند: « قل إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِين» (3) ( اي پيامبر ) بگو: زيان كاران واقعي آنانند كه سرمايه عمر و وجود خويش و خانواده شان را ( به خاطر بي توجهي به امر تربيت شان و افتادن خود و خانواده در گناه) از دست داده اند. آگاه باشيد كه زيان آشكار همين است. با  نگاه به «هر كسي در برابر كاركردهاي خانواده خود مسؤليت دارد »، است كه خداوند به پيامبر اكرم (ص) خطاب مي كند و مي فرمايد:«وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» (4) و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن صبور و شكيبا باش. همان گونه كه مفسرين نوشته اند، اگر چه ظاهر آيه خطاب به پيامبر اكرم (ص) است. ولي در حقيقت منظور از آن عموم مسلمانان است (5) يعني عموم مسلمانان در برابر نماز و كاركردهاي خانواده خود مسؤليت دارند و موظفند خانواده خود را به نماز خواندن و صبر و شكيبايي در قبال انجام واجبات و ترك محرمات و گناهان امر كنند. مسلمان دلسوز و متعهد و اهل تقوا نه تنها در برابر نماز خانواده بايد احساس مسؤليت كند، بلكه در باره  همه كارهاي شان و هر چيزي كه به سرنوشت و آينده آنان بستگي دارد بايد احساس مسؤليت كند. از اين رو قرآن كريم به عموم مؤمنان خطاب مي كند و مي فرمايد: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» (6) اي همه كساني كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خويش را از( افتادن در) آتشي كه هيزم آن انسان ها و سنگ هاست نگه داريدو محافظت كنيد. اميدواريم همه ما از مردان و زنان درس هاي عملي براي زندگي خود  از راهنمايي هاي قرآن و چهارده معصوم (ع) بگيريم.

پي نوشت ها:

1. مريم ( 19)، آيه 55.

2. شعراء ( 26)، آيه 169.

3. زمر (39)، آيه 15 و شوري ( 42)، آيه 45.

4. طه ( 20)، آيه 132

5. تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي، ج 13، ص 341، ناشر دارالكتب الاسلاميه، تهران 1371.

6. تحريم ( 66 )، آيه 6.

برتری دین یا اخلاق
براي رسيدن به جواب، به نكات زير دقت كنيد:

دين برتر است يا اخلاق؟

 

براي رسيدن به جواب، به نكات زير دقت كنيد:

1- برتري دين يا اخلاق؟

بهتر است دين و اخلاق را روياروي هم قرار ندهيم. اگر رابطه دين را با علم اخلاق بسنجيم، اين رابطه كل و جزء است، يعني دين به لحاظ محتوا عبارت است از: عقايد، اخلاق و احكام عملي، ولي اگر رابطه دين را با اخلاق در انسان بسنجيم، رابطه دين و اخلاق يك رابطه مكملي است. دين آمده تا اخلاق را تكميل كند.

پيامبر اسلام فرمود: «بُعِثتُ لِأُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخلاق»(1) من براي تكميل كردن خوبي هاي اخلاقي مبعوث شدم، بنابراين در هر دو صورت، دين و دينداري بدون اخلاق ناقص است و اخلاق نيز بدون دين هم ناقص مي باشد. كاركرد دين در اخلاق انساني دقيقا به عنوان يك پشتوانه اعتقادي، تبييني و اجرايي است، بنابراين بحث برتري يكي بر ديگري اصلا مطرح نيست.

2- نقش مفاهيم ديني در اخلاق:

اخلاق اسلامي در اعتقاد به توحيد و يكتا پرستي ريشه دارد و دين در حقيقت پايه و مبناي اخلاق است. اعتقاد به خدا محور و پشتوانه تمامي فعاليت هاي اخلاقي انسان در عرصه جامعه است. قرب به خداوند انگيزه اي الهي در انسان ايجاد مي كند و اين انگيزه است كه مبناي ارزش گذاري رفتارهاي اخلاقي يك انسان دين مدار است.

شهيد مطهري(ره) مي فرمايد: «خداشناسي پايه اخلاق است. انسانيت و آدميت و اخلاق بدون شناختن خدا معنا ندارد يعني هيچ امر معنوي بدون اين كه آن سر سلسله معنويات پايش به ميان آيد معنا ندارد. وقتي كه پايه اي در روح بشر نباشد چرا انسانيت؟ به من چه مربوط؟ [اين اخلاق] پايه و اساس ندارد و نمي تواند داشته باشد. دين اساس داشته و تجربه و آزمايش، صحت آن را ثابت كرده و چطور انضباط هاي اخلاقي محكم پولادين را به وجود آورده و بعد از اين هم به وجود خواهد آورد.»(2)

3- علت اخلاقي بودن رفتار غير مسلمان ها:

يك سؤال بسيار مهم: اگر بدون ايمان نمي توان اخلاقي بود. پس چرا برخي جوامع اروپايي وآمريكايي مذهبي نيستند. اما از دروغ و نفاق و تزوير و دزدي وخيانت پرهيز مي كنند؟ پس معلوم مي شود كه مي توان اخلاقي بود بدون اينكه متكي به ايمان و معرفت باشد.

شهيد مطهري مي فرمايد: اين سخن را شما زياد شنيده ايد، خود من هم زياد شنيده ام و شايد مدتها هم به آن معتقد بودم كه چنين چيزي مي شود.

استاد شهيد در ادامه سه نوع «خود» را مطرح مي كند كه بياني به اين مضمون دارد:

الف) خود شخصي: انسان گاهي اوقات فقط خودش را مي بيند و از آن حيطه تجاوز نمي كند. دايره اي كشيده اند كه خودشان در داخل آن و غير خودشان همه بيرون از آن هستند همه چيز را براي خودشان مي خواهند. اين، نوعِ ضعيف خود پرستي است.

ب) خود خانوادگي: برخي اوقات، انسان فقط خانواده خود را مي بيند و با آنان بسيار محترمانه، مهربانانه و عادلانه رفتار مي كند. اما در خارج محيط خانواده تمام صفات رذيله وجود دارد.

ج) خود ملي: گاهي مي بينيم كه خود توسعه پيدا كرده، خود ملي مي شود. افراد ملت در داخل خودشان مثل همان فرد در داخل خانواده اند كه نسبت به خانواده خودش راستگو است. نسبت به ملت خود امين است، دزد نيست. در واقع براي شخص خودش دزد نيست، براي شخص خودش دروغ نمي گويد، ظلم نمي كند، يكي از سيئات اخلاقي را مرتكب نمي شود.

اين كه ما مي بينيم امروز فرد نسبت به فرد ظلم نمي كند، ولي ملت ها بدترين اقسام ظلم را نسبت به ملل ديگر مي كنند و اين را هم زشت نمي دانند ناشي از همين فكر است.

مردان درجه اول اروپا مظالمي را كه نسبت به ملل استعمار زده مرتكب شده اند براي خودشان افتخار مي دانند همين فردي كه در داخل ملت و كشور خودش اين قدر عادل و امين است و ممكن نيست كوچك ترين خيانت و عمل ضد اخلاقي بكند، وقتي كه پاي ملتي ديگر به ميان مي آيد مي گويد اين مفاهيم معني ندارد.

جمله اي از الكسيس كارل نقل مي كنند كه: در دنيا در زير پرده كلمه هاي عفت، تقوا، حق و عدالت چقدر نفع نهفته است! يعني اينها كلماتي است تو خالي... آن طوري كه بايد حقيقت ندارد، داخل آن خالي است، مثل گردو يا بادامي است كه پوست دارد ولي مغز ندارد ... رمز اين كه هر چه دنيا عالِم تر مي شود بي عقيده تر مي گردد و پايبندي اش به اصول اخلاقي كمتر مي شود، همين است كه غالباً اصول اخلاقي كه به بشر تعليم كرده اند، منطق نداشته، پشتوانه نداشته، اعتبار نداشته، پايه نداشته.(3)

- حاصل سخن اينكه:

بديهي است اگر تعريف از دين به رابطهي فردي انسان با خداي خودش خلاصه شود و تعريف اخلاق به چگونگي روابط انسانها با يك ديگر محصور گردد، حاصلي جز «اخلاق سكولاري» يعني جدايي دين از اخلاق به دست نخواهد آمد. اما اگر «دين» به معناي حقيقي و جامع آن، يعني مجموعهاي از تعريف هستي (جهانبيني) و در نتيجه چه بايد كردها و چه نبايد كردها (ايدئولوژي) براي تعالي مرتبه وجودي تعريف گردد و هم چون دين اسلام حوزههاي گوناگون فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، قضا، بينالملل و ... را شامل شود و همهي شؤون زندگي انسان را به صورت هدفدار در بر گيرد و هدف نيز نيل به كمال و تقرب به كمال مطلق (خداوند متعال) تعريف گردد، مشخص ميشود كه عقل به تنهايي قادر به شناخت همه حقايق، ارتباطات و تأثير آنها در يك ديگر نيست و احكام اخلاقي نيز بايد در دين بيان گردد. لذا در چنين حالتي «دين» مجموعهاي خواهد بود كه شامل: اعتقادات اخلاقيات و احكام ميباشد.

- در اين زمينه مي توانيد به كتاب هاي زير مراجعه نموده از مطالب بيشتري بهره ببريد:

1- فلسفه اخلاق، نويسنده: شهيد مطهري.

2- اخلاق اسلامي، انتشارات معارف.

3- نقد و بررسي مكاتب اخلاقي، نويسنده: آيت الله مصباح يزدي.

4- فلسفه اخلاق، نويسنده: آيت الله مصباح يزدي.

پي نوشت ها:

1. كنز العمال، متقي هندي، مؤسسه الرساله، بيروت، لبنان، سال نشر  1409 ق. ج 13، ص 151، ح 36472.

2. مجموعه آثار، استاد شهيد مطهري، انتشارات صدرا، قم. ج 22، ص510.

3. ر.ك مجموعه آثار شهيد مطهري، همان. ج 22، ص 508-509

منابع اخلاقی
فلسفه اخلاق، استاد مطهری.

معرفی کتاب در مورد فلسفه ی اخلاق؟

 فلسفه اخلاق، استاد مطهری.

فلسفه اخلاق، محمدتقی مصباح.

فلسفه اخلاق،سید محمد رضا علوی سرشكی

صفحه‌ها