اخلاق

چگونه مي توانم به خود شناسي و خدا شناسي برسم؟
قرآن كريم و روايات معصومين(ع) توجّه خاصي به خودشناسي دارند و براي نفس انسان حساب جداگانه اي را باز كرده اند.

چگونه مي توانم به خود شناسي و خدا شناسي برسم؟

در ابتدا بايد گفت: قرآن كريم و روايات معصومين(ع) توجّه خاصي به خودشناسي دارند و براي نفس انسان حساب جداگانه اي را باز كرده اند. در سورة مائده آمده است: " اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، به خودتان بپردازيد. هر گاه شما هدايت يافتيد، آن كس كه گمراه شده است به شما زياني نمي‏رساند.(1)

 پيامبر گرامي(ص) خودشناسي را راه خداشناسي معرّفي فرموده اند:"من عرف نفسه فقد عرف ربّه؛ هر كس نفس خويش را شناخت، خداي خويش را شناخت".(2)

تا انسان از شناخت صفات و ملكات خود غافل باشد،نمي تواند به اصلاح خويش بپردازد، تا با اين شناخت بتواند خدا را بشناسد. خويشتن شناسي مراتب مختلفي دارد: يك مرتبه آن خويشتن شناسي نوعي است كه در آن مباحث مربوط مي شود به شناخت خويش از نظر استعداد ها و سرمايه هاي خاصّي كه در هر يك از زن و مرد وجود دارد. نوع ديگر خويشتن شناسي اخلاقي است، كه شناخت خويشتن در اين مرتبه مربوط مي شود به شناخت صفات، استعداد ها و ملكات اخلاقي.

از ديدگاه ديني خودسازي منوط به خدا شناسي است و خداشناسي در پرتو خودشناسي قابل تبيين است: خودشناسي، خداشناسي، خودسازي.

شناخت انسان از ابعاد شخصيتي اش، منجر به كسب اطلاع از اموري مي شود كه به نحوي خارج ازوجود او در عين حال مرتبط با او است. براي انسان (در خودشناسي)، سه وضعيّت متصوّر است:

1ـ سرآغاز و اين كه از كجا آمده است.

2ـ وضعيت كنوني و اين كه چه بايد بكند.

3ـ سرانجام و اين كه به كجا خواهد رفت.(3)

منظور از اين كه انسان بايد خود را بشناسد،اين است كه: بايد وضعيّت هاي حاكم بر وجودش را بررسي كند. البته وضعيت هاي مذكور خارج از وجود انسان و در مقابل آن نيست، بلكه در واقع سير رو به تحول وجود خود انسان است. اگر بخواهد و موضع وجودي خويش را در اين عالم مشخّص كند، ناچار است ابتدا تا انتهاي سير وجود خويش را بشناسد. شناخت مراحل سه گانة حاكم بر سير و جودي انسان دو فايده دارد:

1ـ شناخت كلّوجود خويش.

2- تأثير هريك از مراحل در شناخت مراحل ديگر.

در ديدگاه و آموزه هاي ديني،شناخت مراحل تكويني بُعد مادي انسان، ديدگاه او را نسبت به خود متحوّل مي كند. تعابيري كه قرآن مجيد براي بيان جنبة مادّي انسان به كار برده است، عبارتند از: خاك،(4) گل،(5) گل چسبنده،(6) لجن متعفّن،(7) نطفه،(8) آب جهنده(9) و لخته خون.(10)

آگاهي انسان از وضعيت ابتدايي اش او را واقع بين و ديدگاه او را معقول مي كند و وي را از غرور و تكبّر و خود بزرگ بيني باز مي دارد. از نظر قرآن يكي از عوامل كفر، شرك و انحراف، بي اطّلاعي از سر آغاز خلقت و قدرت خداوند در آفرينش موجودات است.(11)

به اين جهت قرآن ما را به تفكر در وضعيت آفرينش انسان ترغيب مي كند.(12) تا خود را بشناسيم و براي انجام تكاليف محوّل در دنيا آماده شويم.

با توجه به اين كه بعضي آيات دلالت بر عظمت انسان دارد و او را برگزيده و خليفه خداوند و مسجود فرشتگان بر مي شمرد، اما آياتي ديگر آدمي را ضعيف، عجول و حريص توصيف مي كند، آگاهي و شناخت انسان از چگونگي خلقت و جايگاه خويش كه هم استعداد ترقي و رشد در او وجود دارد و هم امكان انحراف و طغيان، باعث مي شود دست به انتخاب صحيح بزند. اين خودشناسي، شناخت استعداد و توانايي يا خودشناسي خلقتي است. خودشناسي خلقتي مقدّم بر خداشناسي و خداشناسي مقدّم بر خودسازي است.

پس از آگاهي از سرآغاز و مرحله اوليه سير وجودي خود مي توانيم به معرفت آفرينندة خود دست يابيم، زيرا انسان وقتي خود را موجودي ضعيف و حقير دانست و وابستگي خويش را به قدرتي لايزال احساس كرد، راهي به سوي معرفت خدا فراروي او باز مي شود. بنابراين خودشناسي از اين جهت (از جنبة ارتباط با مبدأ و شناخت آن)، مقدمه و زمينه اي براي خداشناسي است. اين دو پشتوانه اطلاعاتي (شناخت خود و خدا)، توشة راه انسان در وضعيّت كنوني است و او را براي خودسازي آماده مي كند. بنابراين خودسازي به طور مستقيم بر شناخت وضعيّت موجود و اطلاع از انگيزه ها، حالات و رفتار انسان در اين وضعيّت موقوف است. اما زماني خودشناسي ضامن خودسازي خواهد بود كه با شناخت مرحلة سوم سير وجودي يعني معاد و سرانجام زندگي، كامل شود.

در اين صورت، هيچ نقطه ابهام و ضعفي در فراهم كردن زمينه براي خودسازي و بناي شخصيت معنوي وجود نخواهد داشت و چنانچه ضعفي وجود داشته باشد، از ناحيه گرايش ها و دل بستگي ها است، نه از ناحية شناخت ها.

پی­نوشت­ها:

1. مائده (5) آيةو سوره هاي فضلت (41) آية 53 و ذاريات (51) آيةو حشر (59) آية 19.

2. مجلسي، بحارالانوار، نشر دار الاحياء التراث العربي بيروت، 1403 ق، ج 2،ص 32، حديث 22.

3. ر.ك: دكتر رضا زارعي. درآمدي بر تعليم و تربيت، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه،چاپ تهران. 1390 ش .  ص 110،

4. حج (22) آية 5.

5. انعام(6) آية 2.

6. صافات (37) آية 11.

7. حجر (15) آية 26.

8. فاطر(35) آية 11.

9. طارق (86) آية5 و 6.

10. علقه (96) آية 1 و 2.

11. انفطار (82) آية 6 و 7.

12. يس (36) آية 77

آيا اخلاق از دين گرفته شده يا انسان ها در طي چندين هزار سال زندگي . .
دين و اخلاق از مسائلي است كه از ابتداي خلقت انسان وجود داشته

 آيا اخلاق از دين گرفته شده يا انسان ها در طي چندين هزار سال زندگي در كنار يكديگر دريافتند براي زندگي مسالمت آميز در كنار هم بايد اصولي را رعايت كنند و اينها برگشت يافته و روز به روز فني تر و دقيق تر شده است؟

دين و اخلاق از مسائلي است كه از ابتداي خلقت انسان وجود داشته يعني از همان ابتدا وقتي به انسان نگريسته مي شود ديده مي شود كه داراي دين و اصول اخلاقي بوده؛ موضوع رابطه دين و اخلاق نخستين بار در آثار دانشمندان غرب مورد بحث واقع شده، هر چند كه موضوعات آن به طور غير منسجم نظير بحث حسن و قبح عقلي در آثار دانشمندان مسلمان نيز وجود داشت، ولي به طور منسجم تحت عنوان رابطه دين و اخلاق در نيم قرن اخير مطرح شده است.

 درباره رابطه دين و اخلاق نظريه هاي متفاوتي بيان شده مانند: استقلال دين و اخلاق از يكديگر، تباين دين و اخلاق، نظريه استنتاج اخلاق از دين؛ اما رابطۀ دين و اخلاق از جمله مسائلي است كه در گفتمان اخلاقي فيلسوفان عصر حاضر سهم ويژه اي را به خود اختصاص داده است.

در دورۀ جديد تاريخ فلسفۀ غرب و با شيوع تفكّر اومانسيتي و انسان محورانه بر تفكر فلاسفۀ آن، تلاش بر آن شد تا اخلاق از انحصار اديان خارج شده و مباني و اصولي كاملاً بشري براي آن دست و پا شود.

شايد بتوان گفت رايج ترين تصور در ارتباط دين و اخلاق اين است كه: اخلاق جزء انفكاك ناپذير دين است.

دين اسلام به عنوان مجموعه­اي كه دربرداندۀ برنامۀ كامل و جامعۀ زندگي بشر براي رسيدن به سعادت است، متشكّل از سه حوزۀ كلي احكام، عقايد و اخلاق مي باشد. يعني از سوئي حقايق موجود در عالم پرده بر مي دارد و انسان را از وقايع كه در پيرامونش وجود دارد و يا در آينده با آن مواجه خواهد شد آگاه مي سازد و از سوي ديگر متناسب با اين هست ها و حقايق، قوانين و احكامي را براي رفتار و عمل فردي و اجتماعي انسان وضع مي كند و در حوزۀ اخلاق و صفات نفساني نيز دستورالعمل هاي اخلاقي را ارائه مي دهد.

در مورد مسيحيّت و يهوديّت عقيده بر اين است كه چنين نسبتي بين اخلاق و دين برقرار است. «ده فرمان» و «قاعدۀ ذرين» كه به عنوان دو منشور كلّي احكام و قوانين در اين دو دين شمرده مي شود حاوي بندهايي است كه همگي دستورات و قواعدي اخلاقي شمرده  مي شود.از اينرو مي توان گفت كه «دين و اخلاق يك نوع اتحاد دارند و يا يك نوع وحدت بين آنها برقرار است و يا به تعبير امروز يك رابطه‌ي ارگانيك بين آنها وجود دارد...

 دين مجموعه­اي از عقايد، احكام و اخلاق است، پس طبعاً اخلاق جزئي از مجموعه‌ي دين مي­شود و رابطه­اش با دين رابطه‌ي يك جزء با كل است مثل رابطه‌ي سر با كل پيكر انسان. اگر دين را به يك درخت تشبيه كنيم، اين درخت داراي ريشه­ها و تنه و شاخه است. عقايد ريشه­هاست و اخلاق تنه‌ي درخت است و شاخه وبرگ و ميوه‌ي درخت نيز همان احكام است. رابطه‌ي تنه با خود درخت رابطه‌ي دو شيئ نيست، بلكه تنه هم خود جزء درخت است(1) ظرافتي كه در اين تشبيه وجود دارد اين است كه علاوه بر نشان دادن رابطۀ هر جزء با كل دين، رابطۀ هر يك از اجزاء با يكديگر را نيز به نمايش گذاشته است. توضيح اينكه هر چند هر يك از بخش­هاي دين از جمله اخلاق، جزئي از مجموعۀ كلي دين را تشكيل مي­دهند امّا اينگونه نيست كه اين اجزاء كاملاً از يكديگر بيگانه بوده و با هم هيچ ارتباطي نداشته باشند. به عكس نظام ديني يك نظام در هم تنيده ايست كه همۀ بخش­هاي آن اعم از احكام و اخلاق با يكديگر مرتبط بوده و بر يكديگر استوارند. كما اينكه اخلاق ديني نيز كاملاً مبتني بر  جهان­بيني آن استوار بوده و در حوزه­هاي مختلفي نيازمند آن است.

-توصيه مي كنيم براي اطلاع كافي و وافي به مقالاتي كه در ذيل آورده شده مراجعه فرماييد:

1. رابطۀ دين و اخلاق؛ جعفر سبحاني،نشريه: فلسفه، كلام و عرفان « كلام اسلامي » بهار 1378 - شماره 29،(از ص 4 تا 15)

2. رابطۀ دين و اخلاق؛ نويسنده: كيا،علي

نشريه: فلسفه، كلام و عرفان «درسهايي از مكتب اسلام » مرداد 1343، سال پنجم - شماره 11، (از صفحۀ  33 تا 36)

3. رابطۀ اخلاق و دين؛ نويسنده: محمدنژادعمران، مرتضي

نشريه: فلسفه، كلام و عرفان » كلام اسلامي » پاييز 1387 - شماره 67، (از ص 19 تا 34)

4. دين و اخلاق

نويسنده: جي.مو،ريچارد مترجم امين، محمد رضا

نشريه: علوم انساني «معرفت » اسفند 1381 - شماره 63، (از ص 30 تا 37)

5. دين و اخلاق

نويسنده: ايان مارخام مترجم: بوروني،علي

نشريه: فلسفه، كلام و عرفان «حوزه اصفهان» زمستان 1383 - شماره 14، (از ص  128 تا 155)

6.  رابطه دين و اخلاق از ديدگاه امام خميني ؛

پايگاه اطلاع رساني حوزه، http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4385/6085/63791

7. رابطه دين و اخلاق از نظر علامه طباطبايي (ره)

نويسنده: اميد،مسعود

نشريه: زبان و ادبيات « دانشكده ادبيات و علوم انساني تبريز » تابستان 1374 - شماره 155،(از ص1 تا 16)

 پي نوشت:

‌  1. مصباح يزدي، محمد تقي، دروس فلسفه ي اخلاق، تهران انتشارات اطلاعات، 1367، ص 197- 199

اصول و روشهای تربیتی در اسلام و ذکر منابع آن
انسان موجودي است برتر از ساير موجودات عالم، با ابزارهاي خارق العاده اي چون عقل و اراده و اختيار.

اصول و روشهاي تربيت اجتماع در اسلام

با ذكر منابع مفيد در اين رابطه

انسان موجودي است برتر از ساير موجودات عالم، با ابزارهاي خارق العاده اي چون عقل و اراده و اختيار. اما همين انسان براي شكوفائي عقل و جهت دهي صحيح به اراده واختيارش، نياز به تعليم وتربيت دارد و به همين دليل تربيت، از اهم مسائل زندگي هر انسان بوده و شكل گيري شخصيت هر انساني وابسته به تربيت اوست. از سوي ديگر با توجه به اين كه خداوند انسان را به گونه اي آفريده است كه براي رفع نيازهاي متعدد خود با اجتماع و در اجتماع زندگي كند. لذا مي توان گفت كه تربيت امري تنها فردي نبوده، بلكه جنبه اجتماعي آن نيز داراي اهميت زيادي مي باشد.

نظام تربيت اجتماعي عبارت است از مجموعه انديشه، نظريه و تدابيري كه به طور منظم و سازمان يافت، موجبات تعالي جامعه و افراد آن را در زمينه هاي مختلف و در راستاي دستيابي به اهداف فراهم مي آورد. اين مجموعه نظريه ها و تدابير را مي توان در قالب مباني، اصول و روش هاي تربيت اجتماعي دسته بندي نمود. بايد توجه داشت كه هر مكتب و انديشه اي داراي ديدگاه هاي خاصي بوده و مباني، اصول و روش هاي متفاوتي را براي تربيت اجتماعي ارائه مي كند، لذا با توجه به اين كه جامعه ما يك جامعه اسلامي است لذا بايد مباني، اصول و روش هاي تربيت اجتماعي متناسب با معيارهاي اسلامي از منظر قرآن و نهج البلاغه مورد بررسي و تبيين قرار گيرد.

از طرفي يكي از اهداف مهم دين و بعثت انبيا(عليهم السلام) تربيت و تزكيه انسان است. دين اسلام نيز در احكام عبادي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي خود، تربيت انسان ها را وجه همت خويش قرار داده است. تربيت انسان در جامعه صورت مي گيرد; زيرا انسان مدني بالطبع است، او در جامعه با نهادهاي خانواده، سياست، اقتصاد، دين و تعليم و تربيت سر و كار دارد و هر يك از آن ها هنجارها و ارزش هاي ويژه اي را از فرد انتظار دارند و اينجاست كه فرد بايد بر اساس فكر و منطق و مقتضيات كنش متقابل تصميم بگيرد. از اين رو، تصور اين كه تربيت فراگردي فردي است فكري خام و بي اساس است. حال كه تربيت در جامعه صورت مي گيرد، بايد ديد كه جامعه چه تأثيراتي را بر فرايند تربيت مي گذارد و متقابلاً، نظام تعليم و تربيت چگونه جامعه را متحول مي سازد.

تربيت اجتماعي در گرو داشتن تصوير روشني است از اين كه اجتماعي بودن، خود به چه معناست. براساس آن كه چه ماهيت يا چه ويژگي هايي را براي اجتماعي بودن لحاظ كنيم، تربيت اجتماعي و اصول و شيوه هاي آن، به گونه خاصي رقم خواهد خورد و هر شكل معيني از تربيت اجتماعي، مبتني و مسبوق به پيش زمينه هاي معيني در باب مفهوم اجتماعي خواهد بود.

- منابعي براي مطالعه و تحقيق بيشتر در زمينه تربيت اجتماع:

1- تربيت اجتماعي سياسي، فصلنامه راه تربيت، شماره 12.

2- زمينه تربيت، نويسنده: علي قائمي، تهران: انتشارات اميري.

3- روابط اجتماعي در اسلام، محمد حسين طباطبايي، مترجم: حجتي كرماني، تهران انتشارات بعثت.

4- آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مباني آن، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، جلد اول و سوم، چاپ دوم، تهران: انتشارات زيتون.

5- نظريه يادگيري اجتماعي، نويسنده: باندورا، آلبرت، مترجم: فرهاد ماهر، چاپ اول، تهران: نشر راهگشا.

6- نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، خسرو باقري، تهران: انتشارات مدرسه.

7- اسلام و تعليم و تربيت جلد 1 و 2، ابراهيم اميني، تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان.   

8- كتابشناسي توصيفي- تحليلي تعليم و تربيت در اسلام، نويسنده: بهروز رفيعي، ناشر: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

9- تربيت و جامعه شناسي، اميل دوركيم، ترجمه علي محمد كاردان، انتشارات دانشگاه تهران.

10- اصول تربيت، علي اصغر احمدي، انتشارات سازمان انجمن و اولياء.

11- جامعه و تعليم و تربيت، علي شريعتمداري، اميركبير، تهران.

12- تربيت اجتماعي در ادعيه و زيارات، نويسنده: مسيح مهاجري.

13- الگوهاي تربيت اجتماعي، رهنمودهاي مهم تربيتي در قالب تمثيل و حكايت، نويسنده: محمدعلي كريمي نيا.

فواید نماز برای دیگران
در آغاز لازم است تعریف و توصیف درستی از نماز داشته باشیم تا بدانیم نمازی كه از آن سخن خواهیم گفت . . .

نماز ما چه سودی برای دیگران دارد؟

در آغاز لازم است تعریف و توصیف درستی از نماز داشته باشیم تا بدانیم نمازی كه از آن سخن خواهیم گفت ، صرف خم و راست شدن و چند جمله بدون توجه و حضور قلب بر زبان جاری ساختن نیست.

نماز عالیترین تجلّی پرستش و زیباترین و شیرینترین لحظههای دیدار و رازگویی عاشق با معشوق است.

نماز نیاز روح هر انسان و بلكه هر موجودی است، نماز آرام كننده روان متلاطم، عامل رستگاری، برترین تكیهگاه و پشتوانه انسان در سختیها و مصیبتها است، نماز بهترین راه به سوی عرفان الهی، ارزشمندترین سفره رحمت خداوند در زمین، معیار ارزیابی اعمال و سنجش شخصیت و انسانیت انسان است،

اساسیترین ستون نگهدارنده دین، بازدارنده از جرایم عملی و رذایل خُلقی، شوینده گناهان، عصیان علیه همه طاغوتها و شیطانهای درون و بیرون، انسی و جنّی نماز است، و بالاخره تسلیم و خضوع جان در برابر جانان است.

وقتی آسمان دل، میگیرد و ابری میشود، تنها حضور در معبد و محراب و سجود در پیشگاه خدا، و سرازیر شدن باران اشك، و وزیدن نسیم نیایش و نماز است كه انسان را سبك میكند و كویر دل را به بوستانی مبدل می سازد، آری تنها گلهای معطر «یاد و ذكر خدا» آرامش را در بوستان دل میرویاند.

پیمودن راه دراز «خاك» تا «خدا» با بال نماز و پرواز عشق میسّر است.

هرگز به یك «صفر» یعنی هیچ و به «بی نهایت صفر» یعنی «هیچها» اندیشیدهای؟ همه انسانها، و تمامی موجودات و ذرات هستی، همان «صفرها»ی بیمفهوم، بیخاصیت و هیچند. تنها هنگامی كه صفر یا صفرها بعد از «واحد»(1) ـ یا «یك»كه اساس اعداد و سرچشمه همه «تكثّرها» است، ـ قرار گیرند هستی و مفهوم پیدا میكنند.

آن چه این «هیچ» را با آن «همه» پیوند میدهد، نماز و نیایش است. از این رو امام صادق(ع) در پاسخ فردی كه پرسیده برترین و ارزشمندترین وسیلة «تقرّب بندگان به خدا چیست؟ فرمود: «ما أعلمُ شیئاً بعد المعرفه أفضل من هذه الصلوه؛ (2) بعد از معرفت به خدا، چیزی برتر و با فضیلتتر از نماز نمیدانم».

جهت آگاهی بیشتر از تفسیر نماز به كتابهای زیر رجوع شود:

1ـ نماز و نمازگزاران، اثر علامه محمدتقی جعفری و آیت الله جوادی آملی؛

2ـ نماز نشانه حكومت صالحان، ستاد اقامه نماز؛

3ـ نماز یعنی رهبری، سید ابوالفتح دعوتی؛

4ـ هزار كتاب و رساله پیرامون نماز، ناصرالدین انصاری، رسول جعفریان و رضا استادی؛

5ـ مجموعه مقالات برگزیده ششمین اجلاس سراسری نماز، ستاد اقامه نماز.

پرسشگر گرامی !

منظورتان از « سود برای دیگران » چیست؟ اگر منظورتان برای غیر، خدا است، تصور و شناخت تان از خداوندی كه بی نیاز مطلق است، نادرست است. زیرا خداوند غنی و بی نیاز از همه چیز است، چون غیر از خدا هر چه هست، همه مخلوق خدا و نیازمند به او  است .

ما انسانها كه یكی از مخلوقات خداییم. سراسر وجودمان را نیاز و احتیاج فرا گرفته است،

یكی از نیازهای ما نیازهای روحی است ، مثل احتیاج به محبت. از این رو بچههایی كه در خانواده خود احساس كمبود محبت می كنند، دچار اختلالات روحی و روانی میگردند. یكی از نیازهای واقعی و اساسی روح بشر عبادت و پرستش است، چون خداوند انسان را برای رسیدن به كمال و نزدیك شدن به« كمال مطلق » آفریده است. او می داند كه تكامل انسان جز از راه «عبادت و بندگی» به دست نمیآید، در واقع با فرمان نماز راه رسیدن به كمال را به او نشان داده است. و آثار منفی یا كیفر و عذاب هایی كه برای ترك نماز  یا سبك شمردن آن گفته می شود در واقع آثار طبیعی و وضعی آن است.

چنان كه قرآن می فرماید: « هر كسی كفر ورزد و حج را ترك كند، به خود زیان رسانده است. خداوند از همه جهانیان بی نیاز است». (3) و  «كسی كه جهاد و تلاش كند ، برای خود جهاد میكند؛ چرا كه خداوند از همه جهانیان بی نیاز است». (4)

در جای دیگر میفرماید: « كسی كه عمل صالحی به جا آورد، به سود خود به جا آورده، و كسی كه كار بدی انجام دهد، به زیان خود او است. سپس همه شما به سوی پروردگارتان باز میگردید». (5) و  «كسی كه پاكی و راه پاكان را بر گزیند، به نفع خود او است». (6)

پس خداوند نیازی به پرستش ما ندارد. عبادات ما فایده ای به حال او نخواهد داشت ،چنان كه ترك عبادت ما هیچ زیانی به او وارد نمی سازد ؛ بلكه فوائد ظاهری و باطنی عبادات مستقیم و غیر مستقیم به خود ما می رسد؛ فوائد مستقیم آن مانند آرامش روحی وارضای نیاز به پرستش و... فوائد غیر مستقیم در رسیدن به كمال روحی و باطنی است كه هدف خلقت انسان ( هدف فعل) محسوب می شود. در نتیجه مستلزم سعادت و نجات ما در دنیا و آخرت خواهد بود .

و اگر منظورتان از «دیگران » این است كه اقامه نماز چه آثاری در اجتماع دارد، و چه سودی برای دیگر انسان ها دارد؟ پاسخش این است كه نماز و به طور كلی هر عبادتی هم آثار و فواید فردی دارد و هم اجتماعی،هم آثار دنیایی دارد و هم آخرتی ، هم آثار مادی دارد و هم معنوی، هم آثار ظاهری و جزئی دارد و هم آثار باطنی و كلی و كامل. بیان همه آثار نماز نیازمند مقاله ای مفصل و بلكه كتابی مستقل است . ونمی توان در مقام پاسخ به سؤالات به همه آن ها پرداخت. از این رو به برخی از آثار نماز اشاره می كنیم ، برای دریافت پاسخ كامل تر به منابع معرفی شده رجوع كنید. 

پرسشگر گرامی! می دانیم كه اشيا و واقعيات جهان را با «اسم» ميشناسند. اسم جز اشاره به واقعیت و  معرّفي  «مسمّا» هيچ اثر و نقشي ندارد مثلاً لفظ آتش نميسوزاند و گرما توليد نميكند.

لفظ «نان» نه طعمي دارد و نه شكم را سير ميكند. بلكه تنها انسان را به «واقعيات» يا " مسمّا "راهنمايي ميكند. لفظ نان ما را به آن واقعيتي كه غذا است و گرسنگي را فرو مينشاند و لفظ آب به واقعيتي كه رفع تشنگي ميكند و لفظ آتش به آن چيزي كه سبب گرمايش است، دلالت ميكند . پس آن چه كه اصالت و حقيقت دارد،«مسمّا» است ، نه اسم.

نماز، روزه و ساير عبادات ظاهري دارند كه مشاهده ميشوند و به منزله «جسم» يا «اسم» اند و باطني دارند كه  «مسمّا» يا حقيقت و روح عمل و عبادت است. اگر نماز گزاری به فلسفه نماز معرفت داشته باشد و به همه اسرار و راز و رمزهای اذكار و افعال نماز شناخت و آگاهی كامل داشته باشد و نماز را با  مقدمات و  آداب و شرایط و لوازمش  بخواند ، قطعا به همه آثار آن دست می یابد و از بصیرت درونی و بینایی ملكوتی خاصی برخوردار می گردد و لذتی را از زندگی و عبادت احساس می كند كه مرحوم آیت الله بهجت می فرمود : « اگر سلاطین عالم می دانستند كه انسان در حال عبادت چه لذت هایی می برد ، هیچ گاه دنبال این مسایل مادی نمی رفتند » (7)

كسي كه نماز می خواند و «إيّاك نعبد وإيّاك نستعين»او از عمق جانش بر مي خيزد، در انجام و ترك هر كاري،در هر گفتار و رفتاری، در هر سكوت و فريادي، در هر چشم بستن و چشم گشودني، در هر شنيدن و نشنيدني، در معاملات و خرید و فروش، در كارخانه و مزرعه، در اداره و كیفیت پاسخگویی به ارباب رجوع، در هر مدح و ذمي و... توجه می كند كه فرمان خدا چيست؟ او را به چه مأمور ساخته است ؟ رضايت و خشنودي خدا در كدام سو قرار دارد ؟ او وقتی می گوید :« اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ » از خدا می خواهد كه به راه كسانی كه نعمت های واقعی خدا شامل حال آنان شده، برود. و آنان چهار گروهی هستند كه در سوره نساء آیه 69 معرفی شده اند. یعنی نماز گزار از خدا می خواهد او را به راه پیامبران و ائمه (ع) ، صدیقین ، صالحان و شهداء  هدایت كند، و اخلاق و شیوه زندگی و روابطی كه آنان با اجتماع و مردم داشتند، داشته باشد ، و صبر و حوصله و عفو و ایثار و بخشش و روح تعاون و دلسوزی و مهربانی كه آنان با دین داران جبهه توحید و همه مظلومان و مستضعفان دنیا داشتند ، داشته باشد . هنگامی كه می گوید : غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ  وَ لَا الضَّالِّينَ  از خدا می خواهد دست او را بگیرد و به او توفیقی عنایت كند تا همانند خیانت پیشه ها ، دروغ گویان ، ستم گران به مال و جان و آبرو و حیثیت انسان ها نشود و راه بی عفت های مفسد و مستكبران خود خواه و زورگو و سایر گمراهان و منحرفان از خط توحید و خدا پرستی كه به انواع خود پرستی و بت پرستی مدرن و غیر مدرن گرفتارند، نرود و مشمول غضب خدا قرار نگیرد. بلكه در « محراب» كه جایگاه حرب و جنگ با نفس اماره و شیاطین درونی است، توفیق مبارزه با هر گونه انحرافی را در جامعه داشته باشد . 

 اي عزيز تشنه حقيقت! مخاطب ابيات زير من و شما هستيم كه ميگويد:

پاك كن دو چشم را از موي عيب          تا ببيني باغ و سروستان غيب

دفع كن از مغز و از بيني زكام                     وآنگهان ديدار قصرش چشمدار

بنابر اين اگر می بینی نمازهای ما نه سود محسوسی برای ما دارد و نه برای اجتماع، برای این است كه آن چه ما انجام ميدهيم، ظاهر عبادت است

اين نشان ظاهر است،اين هيچ نيست    باطني جوي و به ظاهر بر مأيست

تا كه آن بو جاذب جانت شود                   تا كه آن بو نور چشمانت شود

چشم نابينات را بينا كند                          سينهات را سينه سينا كند.

 البته باید توجه داشته باشیم كه همين عبادات ناقص و ظاهري ما با همه نقايص و نارسايي كه دارد، آثار خاص خود را اگر چه ناقص باشد ،به همراه دارد كه بسياري از ما از آن ها غافليم ؛ چه آثار مشهود و ملموس ظاهري و چه آثار بسيار نامحسوس و پنهاني كه برخي از آنها در روايات بيان شده است.

 زیرا اقامه نماز يك اثر وضعي دارد و آن بازداشتن نمازگزار از نزديك شدن به گناه است.

به پيامبراسلام صلي الله عليه و آله  گفتند: فلان جوان انصاري كه پيوسته در مسجد پشت سر شما نماز جماعت ميخواند، آلوده به گناهان زشتي است و از آن دست نميكشد. موقع نماز اهل نماز است، اما در بيرون از مسجد اهل گناه است فرمود: انّ صلاته تنهاه يوماً؛ (8) يك روزي بالاخره همين نمازش او را از گناه باز ميدارد و پاكش ميكند مدت زمان زيادي نگذشت كه آن جوان از گناهانش توبه كرد».

 

 

پی نوشت ها :

1. مضمون: «الهكم اله واحد» ، بیست و دو مورد در قرآن آمده است.

2. ثقه الاسلام كليني، الكافي، الناشر: دار الكتب الاسلاميه، تهران، سنه النشر/1365 ه.ش ، ج 3، ص 264.

3. آل عمران (3) آیه97 .

4. عنكبوت (28) آیه 6.

5. فجر (89) آیه 27-30.

6. ذاریات (51) آیه 56.

7. بهجة القلوب ، ویژه نامه اربعین رحلت آیت الله بهجت ، ناشر:  مؤسسة البهجة- قم ،  ص16 .

8. العلامه المجلسي، بحار الانوار، الناشر: مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، سنه النشر/1404 ه.ق ، ج 79 ، ص 198 .

اصلی ترین شاخصه های یك زندگی ایده ال
زندگي دینی و اسلامی شما مي‌تواند به زيبايي روياهايتان باشد. فقط بايد باور داشته باشيد كه . . .

اصلی ترین شاخصه های یك زندگی ایده ال چیست؟

برخی از نكات و مبانی كه در اسلام، موجب ساخته شدن یك زندگی ایده آل می شود را بیان می كنیم:

زندگي دینی و اسلامی شما ميتواند به زيبايي روياهايتان باشد. فقط بايد باور داشته باشيد كه ميتوانيد كارهاي سادۀ نیك انجام دهيد. اين كارها موجب ميشود شما احساس بسته بودن و گرفتگي نكنيد و به عبارت ديگر با احساسي باز و شاد از زندگي كه اسلام واقعی از آن دم می زند، لذت ببريد. هر كار خوب يا تفكري كه به شما احساس سبكباري بدهد در جهت مثبت و خير شما جريان دارد. اول از هر چيز بايد به سلامت خود اهميت بدهيد، زيرا همواره آدم سالم نسبت به فرد بيمار بيشتر لذت ميبرد.

انرژي، شور، اشتياق، دلسوزي و همدلي روح شما را سالم نگه ميدارد. پس مراقب برخورد خود با ديگران باشيد.

زندگي خود را با كسي مقايسه نكنيد، زيرا شما نميدانيد كه بين آنها چه ميگذرد.

افكار منفي و تفأل به شرّ (1) نداشته باشيد، در عوض انرژي خود را صرف امور مثبت كنيد.

بيش از حد توان خود كاري انجام ندهيد و انرژي خود را صرف تجسس و فضولي در امور ديگران نكنيد.

حسادت يعني اتلاف وقت، شما هر چه را كه بايد داشته باشيد، داريد.

زندگي كوتاه‌‌تر از آن است كه از ديگران متنفر باشيد. نسبت به ديگران تنفر نداشته باشيد.

هر روز يك چيز خوب به ديگران ببخشيد. اينكه ديگران راجع به شما چه فكري ميكنند، به شما مربوط نيست.

برای زندگی ایده آل از هر چيز غير مفيد، زشت يا ناخوشي دوري بجوييد.

عشق به خدای متعال، درمانگر هر چيزي است.

هر موقعيتي چه خوب يا بد، گذراست پس بسياري چيزها را به دست زمان بسپاريد. البته كارهای گناه و بد را با توبه به باد فراموشی بسپارید.

همين كه صبح از خواب بيدار ميشويد، بايد از هستيتان به خاطر نعمت های فراوان شاكر باشيد.

از آنجا كه خلقت انسان هدفدار بوده،(2) بكوشيد وجودتان مايه خير و بركت براي ديگران باشد نه اينكه ديگران از غيبت و عدم حضور شما احساس راحتي و آرامش كنند.

برای ایجاد یك زندگی ایده آل؛ معیارهای عقلی، اخلاقی و حقوقی شاخصه اصلی سبك زندگی اسلامی است و مسلمانان باید زندگی خود را بر اساس این معیارها تنظیم كنند.

توجه به ارزش های اسلامی و مذهبی و عمل به قوانین دینی انسان را در مسیر زندگی راهنمایی می كند و هر جا كه انسان نتوانست مشكل خودش را حل كند بداند كه مشكل در شعور و سلوك دینی دارد و باید از لحاظ معنویت خودش را بسازد. تدبر و توكل به خداوند متعال عامل تكامل انسان در زندگی فردی و اجتماعی است.

هدف خلقت انسان رشد و تعالی معنوی همه انسان ها است و در مسیر رسیدن به این مقام جنسیت مطرح نیست، در فرهنگ اسلامی رعایت حقوق و كرامت اعضای خانواده یك اصل محسوب می شود.

فضیلت انسان در دین اسلام بر مبنای ارزش و كمال معنویت است.

و در آخر: سبك زندگی ایده آل خود را با مبانی اسلام تجسم كنید. تغییرات لازم را تعیین كنید و یك برنامه واقع بینانه برای رسیدن به آن تجسم فكری طراحی كنید. بعد فوراً حداقل یك تغییر كوچك در فكر یا رفتارتان ایجاد كنید. این توصیه ها به شما كمك می كند از همین امروز به سمت سبك زندگی ایدآل كه اسلام هم آن را تأیید می كند، حركت كنید.

 

پی نوشت ها:

1. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی(ره) ج19، تفسیر سوره قمر، آیات 1-8 ، ص 8-13.

2. إنّ اللَّه يقول: عبدي خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي؛  تمام أشیا به خاطر تو خلق شده است و تو را برای خودش خلق كرد. منبع: محدث عاملي- زين العابدين كاظمي خلخالي، الجواهر السنية- كليات حديث قدسي، ص710، تهران:‏ انتشارات دهقان، چاپ: سوم‏، 1380 ش

1: ایا خدا بنده هاشو دوست داره حتی اگه یكم گناهكار باشن ولی زود . . .
1.بله خداوند همهء بندگانش را دوست دارد و اگر بنده ای گناه كرد دوست دارد كه برگردد و وقتی توبه نمود. گناه او را می بخشد و او را دوست دارد.

 سلام 1: ایا خدا بنده هاشو دوست داره حتی اگه یكم گناهكار باشن ولی زود توبه كرده باشن ؟ 2: چرا خدا در مقابل زجه های بنده ش كه از ته دل صداش میكنه سكوت میكنه ؟ 3 : چرا خدا منو و صدای منو نمیشنوه ؟ 4 : اگر من قبلا گناهكار بودم ولی بعدا توبه كرده باشم باز خدا در پی عذابم خواهد بود و با ندادن حاجتم كه واقعا در حالت اظطرار ازش میخوام منو نابود خواهد كرد ؟ 5: چرا هر چقدر زجه میكشم و از اعماق وجودم خدارو صدا میزنم هیچ جوابی نمیشنوم؟ 6 : چرا پولدارها به هر چی و هر كی میخوان میرسن ولی منی كه تو یه خانواده ی متوسط هستم برای ازدواج كردن با دختری كه دوستش دارم برای بدست اوردنش یا اینكه از دست ندادنش 2 سال تمام التماس خدا رو بكنم و دست اخر هم از دستش بدم ؟! چون من پولدار نیستم ؟ 7: چرا كسانی كه هزار جور كثافت كاری در میارن ولی حتی برای بدست اوردن خواسته هاشون دعا هم نمیكنن و هر چی میخوان بدست میارن ؟ 8: چرا خدا منو دوست نداره ؟ چرا نمیبخشه با اینكه توبه ام واقعی هستش ؟ چرا داره میبینه دختری كه عاشقشم و ناموس خودم میدونم از دستش دارم میدم ولی كاری برام نمیكنه ؟ 9: من خدارو خیلی دوست دارم چرا میبینه دارن بهم ظلم میكنن و من بغییر خدا هیچ دادرسی ندارم و به فریادم نمیرسه ؟ 10: هیچكس دردمو نمیفهمه و بغییر خدا هیچكس محرم دردهام نیست ! فقط خدا میدونه كه من چقدر عاشق نامزدم هستم و جالب اینكه خدا خودش در مقابل دعا كردنهام ایشون رو به زندگیم اورده ! حالا چرا داره ازم میگیره ؟ من كه میدونم خدا قدرت مطلق هستش و حتی یك برگ بدون اجازش پایین نمی افته!

با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

اما جواب سوالات متعدد شما به اختصار:

1.بله خداوند همهء بندگانش را دوست دارد و اگر بنده ای گناه كرد دوست دارد كه برگردد و وقتی توبه نمود. گناه او را می بخشد و او را دوست دارد.

2.اگر بنده ای توقع بی حساب و نا صحیح داشته باشد و یا تقاضایش موجب ظلم بر دیگران باشد و یا برای رسیدن به خواستهء درستش اقدام نكند و تنبل باشد و ... خدا توجهی به او نمی كند.

3. متاسفانه اطلاع نداریم كه در مورد شما چه قضیه ای است.

4.خیر؛ خداوند نمی خواهد بنده اش را نابود كند و اگر كسی گناه كرده و توبه نموده او را می بخشد و او را دوست دارد و اهل كینه و لجبازی نیست كه ساحت قدس و مهربانی اش از این امور به دور است؛ اما دادن حاجت او تابع ضوابطی است كه برخی از آنها در بند دوم اشاره شد.

5.شاید خداوند دعای شما را استجابت كرده ولی هنوز زمان تحققش نرسیده.

6.عالم دنیا همیشه به كام آدم های خوب  نبوده و به تعبیر معروف امام حسن مجتبی (ع) ، دنیا زندان مومن است و بهشت كافران و انسان های بد است. مومن در این دنیا بلا دارد و در جهان دیگر كه حیات و زندگی اصلی است، جایگاه بسیار عالی دارد. ضمن این كه در بسیاری از موارد ما خواسته هایی را داریم كه درست به ضرر ما بوده و خود خبر نداریم. ولی خدا خبر دارد.

7.قانون استدراج الهی این است كه برای انسان های بد راه را باز می كند تا خودشان و بدی شان را خوب نشان بدهند.

8.از كجا فهمیده اید كه خدا شما را دوست ندارد؟ خدا همهء ما را دوست دارد.

9.خدا امام حسین(ع) را هم دوست داشت. ولی وقتی آن جنایت بزرگ رخ داد خداوند جلوی آن را نگرفت؛ آیا می توان گفت خدا چون جلوی آنان را نگرفته پس ایشان را دوست نداشته؟

10 .خدا قدرت مطلق دارد. ولی اقداماتش روی مصالح و حساب كتاب و بر اساس خیر و كمال بندگان است. شما لطف كنید مسالهء نامزدتان را به صورت واضح برای ما یا بخش تلفنی مركز(09640 بدون كد) توضیح دهید تا در حد امكان راهنمایی ارائه گردد. موفق باشید و التماس دعا

تأثرات ماهواره بر حجاب
یكی از روش های دیرینه دشمن برای گسترش سلطه خویش، استفاده از باورهای انحرافی در برابر عقاید و ارزش های اصیل اسلام است.

چه آثاری ماهواره برحجاب دارد راههای مبارزه با تاثیرات بدماهواره بر حجاب؟

یكی از روش های دیرینه دشمن برای گسترش سلطه خویش، استفاده از باورهای انحرافی در برابر عقاید و ارزش های اصیل اسلام است. آنان می كوشند مذهب را كه عامل بیداری، پویایی و عامل سعادت در دنیا و آخرت است، به عامل تحقیر، انزوا طلبی، واپس گرایی و امری شخصی تبدیل كنند. در واقع آنان با روش های معین می كوشند تا نسل جوان را به ابتذال بكشانند. كارشناسان نیز پخش برنامه های مبتذل ماهواره ای را اقدامی كاملاً برنامه ریزی شده برای انحراف كشیدن جوانان و تسخیر فرهنگ جامعه می دانند.

لذا، از آن جا كه تسخير فرهنگي يك جامعه امروزه مهمترين استراتژي برای به خاك افكندن حریف است، سال هاست كه شبكه هاي ماهواره اي با حضور گسترده خود در عرصه رسانه اي با تبلیغ و اشاعه فحشا و بی بند و باری، برهنگی و برداشتن حجاب را در راس برنامه های خود قرار داده و در قالب میان برنامه ها و آگهی های ضد اخلاقی، نقش موثري را در فرهنگ سازي و البته از نوع فحشا و بی بند و باری ايفا مي كنند. در این راستا تمام تلاش خود را به شيوه ها و ترفند هاي مختلف به كار گرفته اند تا با هدف قرار دادن مسئله حجاب، به صورت مستقيم و غير مستقيم فرهنگ ضد پوشش را در بين جوانان مسلمان رواج دهند.

فرهنگ بي بند و باري، برهنگی و بی حجابی، انفعال، عافيت طلبي، بي تفاوتي، مد گرايي، بد بيني، ياس، نا اميدي و... از مهمترين فرهنگ هايي بوده كه دشمنان طي سال هاي گذشته به كمك رسانه هايي چون شبكه هاي ماهواره اي، اينترنت و .. سعي بر رواج آن در ميان جوانان داشته است و با زير سئوال بردن فرهنگ حجاب به عنوان يكي از اصلي ترين و اساسي ترين ركن فرهنگ ايراني- اسلامي آثار نامطلوبی را به جای گذارده است.

با توجه به آن چه گذشت، پاسخ سوال  شما روشن می شود. زیرا هيچ كس نمي تواند منكر تاثير اين برنامه ها به خصوص برنامه هاي مروج برهنگی و بی حجابی در شبكه هاي ماهواره اي و نوع پوشش برخي جوانان باشد.برخي تحقيقات نیز نشان داده كه حد زيادي از بد حجابي ها و پوشش هاي نامناسب در بين زنان و دختران و حتي پسران الهام گرفته از شبكه هاي ماهواره اي است.

پاسخ كامل و دقیق در این عرصه ، پاسخ تفصیلی می طلبد كه ورود به آن، نیازمند نوشتن مقاله یا كتابی مستقل است و چون مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در مقام پاسخگویی به سوالات و مشكلات فردی پرسشگران است، با توجه حجم و تراكم زیاد سوالات كاربران، به همین مقدار در پاسخ به سوالتان بسنده می كنیم و شما را به مطالعۀ مقالات و كتابهایی منتشره در موضوع حجاب ارجاع داده تا پاسخ خود را از این كتاب ها پیدا كنید. مطالعه كتاب های زیر مناسب است:

-در و صدف، محمد شجاعی

-مسئلۀ حجاب، شهید مطهری

-فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، غلامعلي حداد عادل.

-مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادي.

-نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، صدرا.

-چه راحلي براي دين گريزي در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد؟
- راه حلهايي در مقابل دين گريزي و دين زدگي:

2-چه راحلي براي دين گريزي در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد؟

از چند جنبه مي توان پرسش را بررسي كرد:

1 - آيا واقعاً گرايش به مذهب و دين ميان جوانان كم شده است؟

2 - به فرض اثبات مدعا، علل آن چيست؟

3 - راه هاي رويارويي با آن كدام است؟

-ملاك كم تري و بيش تري:

«كمتر شدن» در پرسش با چه زماني مقايسه شده است؟ آيا نسبت به پيش از انقلاب يا پس از پيروزي؟ سال هاي مربوط به دوران جنگ هشت ساله؟ هر وضعيتي پاسخ خود را دارد.

اگر گفته شود نسبت به پيش از انقلاب، معلوم مي شود كسي كه سوال مي كند از اوضاع ايران در پيش از انقلاب و «فرهنگ شدن فساد اجتماعي» در عرصه هاي مختلف اطلاع صحيحي ندارد.

-علل دين گريزي:

عوامل متعددي براي دينگريزي يا دينزدگي مي‌‌توان پيدا كرد كه به يك سري از آنها اشاره مي‌‌كنيم. قبل از ورود به بحث بايد ابتدا علل دين گريزي جوانان را بشناسيم تا بتوانيم به فكر درمان و معالجه باشيم:

دين گريزي مي‎تواند از نقص در آموزش ديني، كمبودهاي خانواده و مدرسه، ناكار آمدي مبلغان ديني سوء استفاده دولتمردان دولت اسلامي و فساد اجتماعي ناشي شود.

- راه حلهايي در مقابل دين گريزي و دين زدگي:

الف. راهحلهاي خانوادگي:

يكي از بزرگترين مشكلات اين است كه خانوادهها با تكيه بر محيط اجتماعي از مسئوليت شانه خالي كردهاند و فرزندان را در اين مسأله رها كردهاند. لذا اين راهحلها پيشنهاد ميشود:

1. والدين بايد طرح و برنامه براي تربيت مذهبي داشته باشند.

2. ضروري است والدين آگاهيهاي مذهبي و روانشناسي برخورد با فرزند را ياد بگيرند.

3. لازم است والدين مذهبي انتقادپذير باشند و از تحكم و زورگويي به جوان پرهيز كنند.

4. برنامه نيايش در خانوادهها وجود داشته باشد.(1)

5. والدين مذهبي نبايد جوان را به خاطر عمل نادرستش شديداً سرزنش كنند.

«زيرا بسياري از كارهاي جوانان ناشي از شورو هيجان دوران جواني است پس نبايد عمل آنها را فوراً حمل بر شرارت نمود. لذا بايد جو اعتماد و خوش بيني به جوان وجود داشته باشد».(2)

6. والدين مذهبي بايد محبت خود را به فرزندان ابراز كنند.

7. خود والدين مذهبي بايد در خانه با يكديگر تفاهم داشته باشند و احترام يكديگر را حفظ كنند.

8. پرهيز از روشهاي آمرانه و تحكم آميز براي پذيرش عقيده.(3)

9. در ارتباط با جوان از افراط در عبادت بايد پرهيز كرد.

10. والدين مذهبي تفريح خانوادگي را همراه فرزندان خود جدي بگيرند و فاصلة خود را با فرزندان كم كنند.

ب: راه حلهاي آموزشي:

1. ارائه مفاهيم ديني بايد در قالب نو و جذاب مطرح شوند.(4)

2. ارائه مفاهيم ديني بايد غير مستقيم باشند.

3. روابط آموزش مذهبي بايد براساس انس و الفت، دوستي و محبت اطلاع و آگاهي و استدلال منطقي صورت گيرد.(5)

4. مسائل مذهبي بايد متناسب با دورة جواني مطرح شود در عين حال بايد آن را با زندگي تطبيق داد.

5. فلسفة اصول عبادي براي جوان مطرح شود.

6. عبور دادن منطقي جوانان از احساسات خام مذهبي به بينش مذهبي تثبيت شده كه با تعقل و تفكر همراه باشد.

7. ارائه كردن دين در قالبهاي تنگ و نارساي فكر بشري و تفسيرهاي غيرواقعي موجب آسيب اساسي به دين و دينداري مي‎شود.(6)

8. اگر فهم و ارائه دين در مقام انكار نيازهاي طبيعي و ضروري زندگي بشر برآيد اين فهم آسيب زاست.

9. مطالب ديني بايد به تدريج و متناسب قدرت فهم مخاطب ارائه شود تا موجب دلزدگي نشود.

10. لزوم تسهيل و تيسير در هدايت و تربيت.

11. عقايد خرافي، غلو آميز، بي‎معنا و سست كه به دين بسته شده بايد حذف شوند.

12. ارائه مفاهيم ديني بر پايه منطق و استدلال بدون تحكم و زور.(7)

13. آموزشها بايد در حدي باشد كه جوان را در مقابل شبهات واكسينه كند و او توانايي دفاع از عقايد خود را داشته باشد. زيرا ضعف دفاع از دين و شكست در بحث ناچار جوان را تسليم رأي مخالف مي‎كند.(8)

14. دور نگه داشتن جوان از شبهات يا اگر درگير شبهات مي‎شود بايد جواب آن هم ارائه شود.

15. بايد از سخت گرفتن و احتياطها و حرام كردنهاي بيمورد پرهيز كرد.(9)

16. بهتر است تربيت دروني از بنياد، بدون تشويق و تنبيه بيروني باشد تا اين كه در درون ريشه دواند.

17. يافتن كوتاهترين راه؛ مؤثرترين روش و پايدارترين اثر تربيتي در شريطي فراهم ميآيد كه از قبل هم شرطي وجود نداشته باشد. هيچ قالبي ساخته نشده و هيچ برنامهاي تحميل و اقدام تصنعي صورت نگرفته باشد.

ج. راه حلهايي براي تربيت ديني در مدارس:

1. سرمايه گذاري بيشتر دولت و آموزش و پرورش براي بازنويسي كتب ديني در قالبهاي جذاب و هنري.

2. جذب و پرورش معلمان دلسوز و كاركشته در دروس ديني.

3. ارائه درس ديني در كنار اردوها و برنامههاي جذاب.

4. مشاركت دادن جوانان در كارهاي دسته جمعي، گردشهاي علمي، تفريحي، تحقيقات و مطالعات گروهي با صبغه مذهبي.

د. راهحلهايي چند براي مبلغان ديني:

1. لازم است روحانيون حرفهايشان با عملشان يكي باشد و از دنياطلبي دوري كنند. زيرا جوان به اقتضاي طبعش كه آرمانگرا و عدالتخواه است بيش از هر قشر ديگري مراقب وضع زندگي روحانيون محترم است.

2. مبلغان و بزرگان ديني از اختلاف و چند دستگي دوري كنند؛ زيرا جوان اگر دريابد كه بين داعيان مذهب اختلاف و درگيري است اگر چه آنان براي اين اختلاف محملي بسازند براي جوانان پذيرفتني نيست.

3. روحانيون بايد ويژگيها، روحيات و نيازهاي جوان را بشناسند و به مقتضاي آن تبليغ كنند.

4. از خشونت و تبليغ آن بپرهيزند. هر وقت و هر زمان كه پيشوايان مذهبي مردم كه در هر حال آنها را نماينده واقعي مذهب تصور ميكنند پوست پلنگ ميپوشند و دندان ببر نشان ميدهند و متوسل به تكفير و تفسيق ميشوند، مخصوصاً هنگامي كه اغراض خصوصي به اين صورت در ميآيد بزرگترين ضربت بر پيكر دين و مذهب به سود ماديگري وارد ميشود.(10)

 

هـ. راه حلهاي اجتماعي:

1. فضاي اعتماد و خوش بيني در جامعه نسبت به جوانان وجود داشته باشد.

2. از انتشار افكار متضاد و پراكنده كه باعث تحير و سرگرداني جوان ميشود جلوگيري شود، يا اين كه براي هر كدام جوابي قانع كننده ارائه گردد (توسط كتابهاي خوب و اساتيد خوب).

3. تضادهاي بين دين و ارزشهاي حاكم بر جامعه را با راه حلهاي منطقي حل كرد.

4. ارائه منطقي اين مطلب كه دين با عقل و علم منافاتي ندارد و دين در تضاد با دستاوردهاي علمي نيست.

و. راه حلهايي مربوط به دولتمردان:

1. دولتمردان اسلامي در عدالت اجتماعي و برآوردن آن تلاش كنند.

2. دولتمردان از استفاده ابزاري از دين دست بردارند.

3. دولتمردان ديني استفاده از خشونت را كنار بگذارند.

4. دولتمردان حقوق شهروندان را رعايت كنند و به آنان ستم نكنند: «و لا تكوننّ عليهم سَبعاً ضارياً تغتنم اكلُهم»(11)

5. فضاي انتقاد سالم را بايد فراهم كنند.

- منابعي براي مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر:

1. جوانان و مشكلات فكري، مجموعه سخنراني در سمينار وحدت حوزه و دانشگاه، نشر خرم.

2. رهزنان ديني، آسيب شناسي دين و دينداري در نهج البلاغه، مصطفي دلشاد تهراني، انتشارات دريا.

پي نوشت ها:

1. زرهاني، سيد احمد، تاجيك اسماعيلي، عزيزالله، نگاهي به نقشهاي تربيتي، خانه و مدرسه، انتشارت انجمن اوليا و مربيان، چ چهارم، 1380.

2. پور علي فرد، محمد مهدي، نكتهاي دربارة روش تربيت ديني نسل جوان و نوجوان، ج 1، انتشارات شاكر، چ اول، 1376، ص 31.

3. ايازي، محمد علي، زمينههاي دين آوري و دين گريزي از ديدگاه قرآن، گلستان قرآن، ص 84.

4. دكتر كريمي، عبدالعظيم، رويكرد نمادين به تربيت ديني، با تأكيد بر روشهاي اكتشافي، انتشارات قدياني، چ 2، 78، ص 123 و 124.

5. خدا ياري فرد، محمد، مسائل نوجوانان و جوانان، انتشارات انجمن اوليا و مربيان، چ 3، 1373.

6. دلشاد تهراني، مصطفي، رهزنان دين، آسيب شناسي دين و دينداري در نهج البلاغه، انتشارات دريا، چ 1، 1379.

7. مكارم شيرازي، ناصر، جوان و مشكلات فكري، مجموعه سخنرانيها در سمينار وحدت حوزه و دانشگاه، نشر خرم، چ 1، 1370.

9. حائري شيرازي، محي الدين، جوان و مشكلات فكري، مجموعه سخنراني در سمينار وحدت حوزه و دانشگاه، نشر خرم، 1375، ص 119.

10. مطهري، شهيد مطهري، علل گرايش به ماديگري، انتشارات صدرا، قم. ص 92.

11. نهج البلاغه، نامه 53

روش برخورد با فقراء و مستضعفین
پيامبر اكرم (ص) فرمود: ايمان نياورده است آن كسي كه سير و سيراب بخوابد در حالي كه همسايه اش گرسنه، تشنه(1)يا برهنه باشد.(2)

تكلیف من با آدم های محله و شهر و كشور و جهانمون كه دچار فقرن چیه؟ آیا من حق دارم كه شب سیر بخوابم؟ یا حتی باید گرسنه بخوابم؟ آیا گرسنه خوابیدن برای من واجبه؟ یا مكروه ؟ و یا حتی حرام؟ (به دلیل ضررات پزشكیش) یه مثال دیگه: تو تقسیمات سربازی، هركسی یه جایی و یه گوشه ای از سازمان های نظامی و انتظامی میافته. یكی میشه افسر نیروی انتظامی و از صبح تا ظهر و گاهی تا شب و حتی جمعه ها باید سر پا تو خیابون وایسته. یكی هم مثلاً میشه مأمور دارایی و از صبح تا ظهر با ماشین به چند تا بانك سر می زنه و بعد میره خونه شون. یكی پاسدار میشه و روی برجك توی سرما و گرما با اسلحه و خشاب و سرنیزه نگهبانی میده. یكی هم میشه سرباز عقیدتی-سیاسی كه اصلاً نگهبانی نمیده و بلندترین وزنه ای كه در طی روز بلند می كنه شاید خودكارش باشه. خب اونی كه توی اتاق گرم پشت میز می شینه نسبت به اونی كه توی آشپزخونه عرق می ریزه و بار جابه جا می كنه وظیفه ای نداره؟ آیا اگه كاری از دستش برنیاد، باید بخاریش رو خاموش كنه و پشت میزش سر پاوایسته؟ سیر نسبت به گرسنه و سواره نسبت به پیاده چه وظیفه ای داره؟

هر مسلماني در برابر افراد گرسنه، تشنه و برهنه و ضعيف در پيشگاه خدا مسؤليت دارد. كوتاهي در برابر مسؤليت ها موجب مؤاخذه است.  پيامبر اكرم (ص) فرمود: ايمان نياورده است آن كسي كه سير و سيراب بخوابد در حالي كه همسايه اش گرسنه، تشنه(1)يا برهنه باشد.(2) و خداوند خطاب مي كند به فرشتگان آسمان و مي فرمايد: اي ملائكه من ! شما را شاهد مي گيرم كه من بندگانم را در مورد افراد گرسنه و تشنه و.. دستوراتي داده ام ولي آنان عصيان ورزيدند و نافرماني كرده اند و از نفس شيطاني خويش اطاعت كرده اند. من آنان را به خودشان واگذار كردم. به مقام عزت و جلال خود سوگند مي خورم كه آنان را نمي آمرزم. (3)  

اما  هميشه دو اصل اساسي را  در همه كارها در نظر داشته باشيد .

1. هر كاري كه براي بدن ضرر داشته باشد، حرام است. بنابراين پاسخ اين قسمت پرسش شما روشن مي شود كه نوشته ايد: آیا گرسنه خوابیدن برای من واجبه؟ یا مكروه ؟ و یا حتی حرام؟ (به دلیل ضررات پزشكیش).

 اصل دوم :« تكليف بر پايه توان و قدرت است ». چنان كه قرآن كريم مي فرمايد : «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها »،(4)خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمي‏كند.

بر اساس اين آيه شريفه خداوند براي هيچ انساني در هيچ زمينه اي - امور عبادي محض باشد يا  مسايل مالي و يا هر موضوع ديگري - وظيفه اي زيادتر از قدرت و توانايي اش تعيين نكرده است. در ارتباط با همسايگان، فقراء، گرسنگان، برهنگان،بيماران،ضعفاء و يا هر انساني كه مشكلي و نيازي يا غم و غصه اي داشته باشد، خداوند براي كساني كه مي توانند به آنان كمكي كنند و قدمي براي حل مشكل آنان بر دارند وظايفي تعيين كرده است.اما هر كسي به اندازه اي كه مي تواند كمك كند و زندگي اش به درد سر و دچار مشكل حاد نشود، تكليف دارد نه بيشتر. با توجه به اين اصل مهم پاسخ بقيه سؤالات شما روشن مي شود .  

 

پي نوشت ها :

1. مستدرك الوسايل، محدث نوري، ج16، ص264، مؤسسه آل البيت ، قم 1408 ش.

2. همان،ص 265.

3. بحار الانوار ، علامه مجلسي، ج71، ص387، مؤسسه الوفاء بيروت - لبنان، سال انتشار 1404 ق.

4.بقره (2)، آيه 286

رهایی از افکار منفی
حضرت علی(ع) فرمود:كسی كه در مورد گناهان زیاد فكر كند، گناهان او را به سوی خود می‌كشند».

 برای رهایی از افكار منفی و هوس آلود چه باید كرد؟

فكر منفی و هوس آلود تا وقتی كه انسان را  آلوده به گناه نكند، حتی اگر مقدمات آن را فراهم كرده باشد، گناه نیست و چیزی در نامه او ثبت نمی‏شود. اما فكر و اندیشه به امور هوس آلود و منفی، پاكی و صفای قلب را از بین میبرد و انسان را به ارتكاب آن وا میدارد. حضرت علی(ع) فرمود:

«من كثر فكره فی المعاصی دعته إلیها؛ (1) كسی كه در مورد گناهان زیاد فكر كند، گناهان او را به سوی خود میكشند».

نیز فرمود: «خوض النّاس فی شیءٍٍ مقدّمة الكائن؛ (2) فرو رفتن و تفكر در مورد چیزی، سرآغاز وجود و پیدایش آن است».

از این رو، حضرت مسیح به پیروان خود فرمود: «موسی بن عمران به شما دستور داد زنا نكنید، اما من به شما سفارش میكنم فكر زنا را هم نكنید؛ زیرا كسی كه به زنا بیندیشد، مانند كسی است كه در اتاق زیبا و رنگآمیری شده‏ای، آتش روشن كند. در این صورت، هر چند ممكن است خانه در آتش نسوزد، اما دست كم دود آن را سیاه و خراب میكند». (3)

با یادخدا و اذكاری مانند «بسم الله الرحمن الرحیم ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» باید از نتایج شوم افكاری هوس آلود به خدا پناه برد.

احتمالاً منظورتان از افكار منفی و هوس آلود، فكر به صحنه های گناه و جنسی است (در صورتی كه چیز دیگری در نظر داشته باشید مطرح بفرمایید). برای بیرون آمدن از افكار در مورد صحنه های گناه و جنسی و كنترل غریزه جنسی، به راهكارهای ذیل توجه نمایید:

1. خود را از محیط ها و موقعیت های تحریك آمیز، دور نگه داشته و تا جایی كه ممكن است، از خلوت گزینی اجتناب ورزید. 

2. ایجاد و تصور اهدف عالی و ارزشمند برای زندگی خود در عرصه  علمی یا غیر آن؛ تا این كه فكر و ذهن شما بیش تر بر امور مثبت متمركز شده و از افكار انحرافی كاسته شود.

3 تا زمانی كه خواب بر شما غلبه نكرد، به رختخواب نروید. اگر امكان داشت، در رختخواب نیز مطالعه كنید.

4. در محیط های كه احتمال تحریك می دهید، یا با شخص و افراد مورد سؤال برخورد می كنید، رفت و آمد نداشته باشید.

5. رفت و آمد با دوستان خوب و مؤمن، نماز اول وقت، نماز با جماعت، پرهیز از دوستان و رفقای بی بند و بار و منحرف.

6. از شنیدن و بازگو كردن سخنان تحریك كننده یا داستان جنسی دیگران اجتناب كنید. با كسانی كه چنین سخنانی دارند، همنشین نشوید.

7. اوقات فراغت را با مطالعه، تفریح، مسافرت و... پر كنید.

8. ورزش و فعالیت بدنی نیز داشته باشید؛ زیرا ورزش مقدار فراوانی از انرژی های بدنی و فكری انسان را به خود اختصاص می دهد و از مسائل دیگر كم می كند.

9. توجه بیش تر به پاداش اخروی، رفتار خوب و دوری از بدی ها و افزودن اطلاعات در این موضوع.

موفق باشید.

 

پی نوشت ها:

1. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص 186، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1366 هجري شمسی.

2. همان، ص 480.

3. العلامه المجلسي، بحار الانوار، ج 14، ص 331، مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، 1404 ه.ق.

صفحه‌ها