اخلاق

چگونه در كسب و كار خود موفق و درآمد خوبي كسب كنيم؟
مهم ترين چيزي كه باعث جلب روزي مي شود، تلاش و كوشش انسان در كنار توكل به خدا است.

چگونه در كسب و كار خود موفق و درآمد خوبي كسب كنيم؟

پرسش گر گرامي مهم ترين چيزي كه باعث جلب روزي مي شود، تلاش و كوشش انسان در كنار توكل به خدا است. بايد بدانيد هر فردي رزق و روزي تقسيم شده اي دارد كه مي تواند با كسب و كار  و تلاش به آن دست پيدا كند و در مورد روزي تقسيم شده اش به او ظلم نمي شود  شما نيز تلاش تان بيشتر كنيد و بدانيد روزي هر كس از طرف خدا اندازه گيري شده است و هيچ كسي نمي ميرد مگر اين كه روزي مقسوم او به او برسد. پيامبر اعظم (ص) فرمود: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ لَنْ يَعْدُوَ امْرُؤٌ مَا قُسِّمَ لَهُ (1) اي مردم روزي تقسيم شده است و نسبت به روزي تقسيم شده، به هيچ كس ظلم نمي شود(يعني كم تر از روزي خود نمي گيرد).

پس نبايد براي روزي حرص زياد زد و نبايد از روزي كم، نا اميد شد، و نبايد توقع داشت كه با كار كم، يا در مدتي كوتاه صاحب سرمايه اي بزرگ شد.

اما نكاتي كه در موفقيت در كسب و كار بسيار موثر مي باشد عبارتند از:

1- انتخاب كار متناسب با روحيات و علاقه :چرا كه انسان براي كاري كه دوست دارد بيشتر مايه مي گذارد.

2- استقامت و پايداري: شرط موفقيت در هر كاري اين است كه در آن كار پايداري كنيم تا در آن موفق شويم.

3-مشورت با انسان هاي كاردان درآن رشته  براي انتخاب درست نحوه كار و كسب و هزينه و خرج كردن درآمد.

4- داشتن ايده هاي جديد و ابتكارات متناسب با آن كار ،چرا كه بسياري از پيشرفت ها در گرو داشتن ابتكار است.

5- تقيد به كسب در آمد از راه حلال و دوري از كارهاي حرام مانند كم فروشي خيانت غش دروغ ربا و .... كه منوط به دانستن اين احكام حلال و حرام است.

6-داشتن هدف هاي بزرگ و برنامه ريزي براي رسيدن به آن هدف ها .

7- سخاوت و اهل بذل و بخشش بودن  و دادن صدقات واجب و مستحب بودن كه سبب افزايش روزي است.

اميدواريم با تلاش و كوشش بتوانيد درآمد خوبي داشته باشيد.

پي نوشت ها:

1. محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ه.ق، ج 13، ص 29.

شهید محمد مفتح چه كسی بود تفسیری از كارهای وی را شرح دهید ؟
شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ ه.ش در خانواده اي روحاني در همدان به دنيا آمد. پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح از وعاظ بزرگ همدان بود.

شهید محمد مفتح چه كسی بود تفسیری از كارهای وی را شرح دهید ؟

شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ ه.ش در خانواده اي روحاني در همدان به دنيا آمد. پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح از وعاظ بزرگ همدان بود.

استعداد فراوان و عشق زياد شهيد به تحصيل باعث شد كه بزودي مراحل مختلف تحصيل را بگذراند، به نحوي كه ديگر حوزه همدان براي او قابل استفاده نبود و لذا در سال ۱۳۲۲ در حالي كه تنها ۱۵ سال داشت براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم مهاجرت كرد.

تحصيلات تكميلي

پس از ورود به قم در حجره اي در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد و شبانه روز به تحصيل علم پرداخت. از محضر اساتيد بزرگي همچون حضرت آيت الله العظمي امام خميني، مرحوم آيت الله علامه طباطبائي، مرحوم آيت الله داماد، مرحوم آيت الله حجت و ... استفاده كرد و بزودي دوره كامل خارج علوم مختلف حوزه را گذارند و جامع منقول و معقول گرديد تا اينكه به درجه اجتهاد نائل آمد و به عنوان مدرسي در حوزه به تدريس پرداخت، به نحوي كه حوزه هاي درسي ايشان در زمينه هاي مختلف به خصوص فلسفه از رونق خاصي برخوردار بود و از پر استفاده ترين حوزه هاي درسي براي فضلاي قم محسوب مي شد.

شهيد مفتح در كنار تحصيل در حوزه به تحصيل علوم جديده پرداخت و مدارج مختلف تحصيلات جديده را نيز گذراند وي  پس از مدت نسبتاً كوتاهي موفق به اخذ درجه دكتري (P.H.D) در رشته فلسفه گرديد.

فعاليتهاي ايشان در مسائل اجتماعي و سياسي و آشنايي كه از نزديك با حوزه و دانشگاه و كليه مسائل آن پيدا كرده بود سبب شد كه استاد شهيد از سالهاي بسيارقبل، به اهميت وحدت فيضيه و دانشگاه پي برد.

مقاله ايشان تحت عنوان وحدت مسجد و دانشگاه كه در سالهاي حدود ۱۳۴۰ در نشريه مكتب اسلام قم چاپ شد خود به خوبي نشانگر نوع تفكر و تلاش عملي استاد مفتح در زمينه ايجاد اين وحدت از آن سالهاست.

با شروع قيام حضرت امام خميني(ره) شهيد مفتح كه يكي از شاگردان نزديك ايشان بود، از روز اول قيام پشت سر امام مبارزات خود را اوج بيشتر داد.

منبرهايي كه ايشان در شهرهاي آبادان، خرمشهر، اهواز و... مي رفتند بارها منجر به دستگيري و تبعيد ايشان گرديد ولي شهيد مفتح مجدداً در مناسبت بعدي براي منبر به آن شهرها مي رفتند تا بالاخره در آخرين بار ايشان دستگير، تبعيد و به استان خوزستان ممنوع الورود شد.

در دانشكده الهيات

غناي علمي استاد، تبحر و تسلط ايشان به علوم جديده و قديم، بيان شيوا و قلم قدرتمند ايشان، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را بر آن داشت تا به طور رسمي از ايشان دعوت به عمل آورد تا به تدريس در آن محل بپردازد. شهيد مفتح به شوق همكاري با استاد شهيد آيت الله مطهري تدريس در دانشكده الهيات را پذيرفت و از سال ۱۳۴۹ در تهران اقامت گزيد.

مسجد جاويد؛ سنگر مبارزه با ظلم و الحاد

شهيد آيت الله دكتر مفتح با قبول امامت مسجد جاويد در سال ۱۳۵۲ هسته اي ديگر را در جهت تجمع نيروهاي مسلمان مبارز و سنگري براي ارائه اسلام راستين و جبهه اي براي مبارزه با رژيم پهلوي ايجاد كرد. وي ابتدا اقدام به تشكيل كتابخانه اي در مسجد كرد و سپس با تشكيل كلاسهاي مختلف از جمله اصول عقايد، فلسفه، اقتصاد، تفسير قرآن، نهج البلاغه، عربي، تاريخ اديان، جامعه شناسي و... براي دانشجويان و نيز كلاسهاي ديگري در سطح دانش آموزان اقدامي مؤثر براي بالابردن سطح آگاهي هاي مذهبي به صورتي منظم و سيستماتيك و همچنين ايجاد زمينه براي آشنايي در جهت پيشبرد انقلاب اسلامي نمود تا اين كه در سوم آذر ماه ۱۳۵۳ با دستگيري شهيد آيت الله مفتح و آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي مسجد جاويد تعطيل شد . شهيد مفتح حدود ۲ ماه در زندان رژيم زير شديدترين شكنجه ها به سر برد .

مسجد قبا ؛ قلب تپنده انقلاب

حدود ۲ سال پس از آزادي از زندان شهيد آيت الله دكتر مفتح امامت مسجدي در نزديكي حسينيه ارشاد را پذيرفت و آن مسجد را قبا ناميد و بدين صورت مسجد قباي ديگري در راستاي مسجد قبا در صدر اسلام بنياد نهاده شد تا سنتهاي اصيل رسول خدا و خاندان پاكش را احيا كند.

وي اين مسجد را به عنوان بزرگترين سنگر در جريان مبارزات انقلاب اسلامي درآورد. جمعيتهاي چندين صدهزار نفري كه در سالهاي ۵۶ و ۵۷ در سخنراني هاي ماه مبارك رمضان در مسجد گرد مي آمدند، تا آن زمان بي سابقه بود و رعب و وحشت زيادي در دل رژيم منفور پهلوي ايجاد مي كرد.

فعاليت در لبنان؛ اقدامي عملي در تعميق و گسترش انقلاب اسلامي

در جريان جنگهاي داخلي لبنان كه رژيم صهيونيستي اشغالگر با همكاري رژيمهاي مرتجع منطقه براي سركوبي شيعيان و فلسطيني هاي مسلمان به پا خاسته مقيم لبنان برپا كرده بود، شهيد آيت الله دكتر مفتح اقدام به جمع آوري اعانه به مقدار زياد كرد و آنها را به لبنان فرستاد. او معتقد بود اساسي ترين كار براي پيشرفت هرچه بيشتر شيعيان لبنان، بالاتر بودن سطح آموزش و فرهنگ آنان است، عليهذا براي جنگ زدگان لبنان دو برنامه كوتاه مدت و دراز مدت داشت. در برنامه كوتاه مدت سعي بر آن داشت تا مخارج تحصيلي كودكان شهداي لبنان را تأمين كند و در اين راه موفق شد عده زيادي از بازماندگان شيعيان جنگ زده را با تأمين مخارج تحصيل و پوشاك و غذا راهي مدارس بكند. هدف وي از اجراي برنامه درازمدت اين بود كه يك مركز و مجتمع آموزشي شيعي در لبنان ايجاد كند و با اين اقدام دست به اساسي ترين كار در جهت از بين بردن عقب افتادگي شيعيان لبنان زد.

نماز عيد فطر؛ نقطه عطفي در حركت انقلاب:

شهيد مفتح در رمضان سال ۱۳۵۶ اقدام به تشكيل جلسات سخنراني در مسجد قبا نمود و از كساني كه رژيم، آنها را از انجام سخنراني منع كرده بود دعوت كرد و با اين عمل قدم مؤثري را در جهت رسوا كردن رژيم برداشت.

پس از روزهاي سازندگي ماه رمضان ۵۶ شهيد آيت الله دكتر مفتح اعلام كرد كه نماز عيد فطر را در زمينهاي قيطريه خواهد خواند.

ساعت ۸ صبح پنجشنبه ۱۶ شهريور دكتر مفتح به زمينهاي قيطريه آمد و مشاهده كرد كه سر تا سر زمين توسط نيروهاي مسلح ارتش شاهنشاهي اشغال شده است.

در اوائل راه، ارتش شروع به شليك تير هوايي و گاز اشك آور به سوي جمعيت مؤمن و مبارز كرد اما مردم با روشن كردن آتش و سوزانيدن مقوا در اطراف شهيد مفتح مانع از آسيب رساني گاز به ايشان شدند.

نظاميان شاه به كمي پائين تر (خيابان دكتر شريعتي، سر راه شهيد كلاهدوز) حمله كردند و دكتر مفتح را با سرنيزه و قنداق تفنگ به سختي مجروح و مضروب كردند به طوري كه امكان حركت از وي سلب شد.

شهيد مفتح كه صبح جمعه ۱۷ شهريور براي مداوا و پانسمان زخمهاي ناشي از تظاهرات ديروز به بيمارستان رفته بود، موقع بازگشت به منزل به وسيله ساواك دستگير شد.

بدين ترتيب در اولين ساعات حكومت نظامي وي با تن و بدني مجروح دستگير و روانه زندان كميته ضد خرابكاري شاه گرديد.

بعد از ۲ ماه كه رژيم سابق در اثر اوجگيري انقلاب ناچار به گشودن در زندانها شد شهيد آيت الله دكتر مفتح از زندان آزاد شد.

پس از انقلاب:

كوشش هاي شبانه روزي استاد مفتح، پس از انقلاب با شدتي بيشتر دنبال شد، لياقت و جديت و كارداني ايشان ناشي از ايمان و اعتقاد عميقشان به انقلاب اسلامي بود.

وي علاوه بر عضويت در شوراي انقلاب با درخواست دانشجويان دانشكده الهيات و بعد از مشورت با استاد مطهري سرپرست دانشكده الهيات شدند و علاوه بر اين سرپرستي كميته منطقه ۴ تهران نيز برعهده وي بود.

دكتر مفتح در ادامه ساليان دراز كوشش و تلاش براي وحدت فيضيه و دانشگاه كه اسلام بر جامعه حاكم و كشور تحت رهبريهاي حضرت امام به پيش مي رفت به كوشش خود در اين زمينه افزود. در سالگرد شهادت آيت الله حاج سيدمصطفي خميني اقدام به تشكيل سمينار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشكده الهيات نمود كه اين اولين سميناري بود كه تحت اين عنوان برگزار مي شد.

شهادت:

دكتر مفتح در ساعت ۹ صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حياط خلوت دانشكده الهيات دانشگاه تهران با شليك چند گلوله از سوي ضاربين بشدت زخمي شد و معالجات در بيمارستان اثري نبخشيد. ايشان حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز به شهادت رسيد. (1)

پي نوشت ها :

http://www2.irna.ir/occasion/27azar84/index.htm.1

اگر كسی هنری را به اصطلاح برای دل خودش انجام دهد نزد خداوند اجر دارد؟
اگر باعث رفتن به سمت أعمال صالح و خدایی شود، أمری مطلوب و پسندیده است و حتی دارای أجر و ثواب است.

 اگر كسی هنری را به اصطلاح برای دل خودش انجام دهد مثلا تابلو بكشد برای اینكه علاقه دارد و از این كار لذت می برد قصد فروش و اینها هم ندارد آیا این كار نزد خداوند عمل صالح به حساب می آید و اجر دارد؟ و اگر پاسخ این است كه باید نیت برای خدا باشد كاری مثل تابلو كشیدن را كه ظاهرا دردی از كسی دوا نمی كند چگونه می توان به نیت خدا انجام داد؟

 نقاشی و كشیدن تابلو از روی علاقه، اگر مقدمه ای است تا روحیه تان قوی و شاداب شود و همین شادابی باعث رفتن به سمت أعمال صالح و خدایی شود، أمری مطلوب و پسندیده است و حتی دارای أجر و ثواب است.

در ضمن برای ارزشی شدن كارها، نگاه ظاهری، نگاه نادرستی است. زیرا هركسی عملی را می تواند با نیت های گوناگون انجام دهد. همین نیت هاست كه معنا و مفهوم عمل را تغییر می دهد. أنجام دادن كارهای مباح، همانند نقاشی كشیدن، خوردن غذا، راه رفتن و هرچیز دیگری كه ممكن است به فكرتان خطور كند، در صورتی كه با نیت الهی باشد، مورد پسند خدای متعال است. مثلا شما نیت می كنید غذا بخورید تا قوت پیدا كنید و خدمت به والدین كنید. یا مثلا شما می خوابید تا با روحیۀ خوب وارد نماز شوید و ... .

در فرهنگ اسلامی آنچه اهمیت دارد دو عنوان اساسی عمل صالح و نیت خیر است. این گونه است كه مبحث حسن فعلی و حسن فاعلی در ادبیات و اصطلاحات اسلامی وارد می شود. این مبحث یكی از مهم ترین مباحثی است كه سرنوشت رفتار آدمی را تعیین می كند.

در اسلام آنچه مهم است حسن فعلی یعنی عملی است كه خود به خود دارای ارزش و مصلحت باشد. اما حسن فعلی و كار نیك به تنهایی نمی تواند سرنوشت عمل كننده اش را تعیین كند، بلكه زمانی این كار نیك و خوب، ارزش واقعی می یابد و تاثیرات مثبتی در دنیا و آخرت و شخص و شخصیت انجام دهنده آن، به جا می گذارد كه از حسن فاعلی نیز برخوردار باشد. حسن فاعلی بدین معناست كه شخص می بایست به قصد خوب، كار خوب و نیكی را انجام دهد.

از نظر اسلام، نقش نیت خیر و خوب، بسیار برجسته است. از این رو هر عمل خیر و مباحی كه با نیت انجام گیرد(در امور مباح، جهت دهی شما، خیلی مهم است.)، دارای أجر و ثواب است. در روایات بارها به اشكال مختلف بر این نقش مهم توجه شده است، از جمله اینكه رسول الله(ص) فرمود: انماالاعمال بالنیات؛(1) ارزش اعمال به نیت آن است. همچنین فرمود: لاعمل الا بالنیه... الا ان النیه هوالعمل؛(2) هیچ عملی جز به نیت نیست... آگاه باشید كه نیت همان عمل است. زیرا این نیت است كه عمل را معنا و مفهوم واقعی و جدیدی می بخشد و از كارهای عادی جدا می سازد. انسانها برای اینكه كاری را انجام دهند كه مقبول درگاه الهی باشد و آثار آن در دنیا و آخرت خود را نشان دهد، می بایست نیت نیك و خیر داشته باشند. و نكته آخر اینكه این عمل نباید به حدی باشد كه از وظایف اصلی و كلیدی در به دست آوردن اهداف بلند اخروی ما، تاثیر منفی بگذارد و تمام زوایای زندگی ما را پر كند و به طور كلی با توجه به عمر محدود انسان باید در میان كار های انتخابی خود بهترین كارها كه موجبات سعادت در دنیا و آخرتش را فراهم می كند انجام دهد و این قبیل كارها در كنار انجام وظایف اصلی و برای به دست آوردن نشاط در آنجام آن وظایف اصلی خوب است. برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره(09640)تماس بگیرید.

پی نوشت ها:

1. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم ، آل البیت، 1409ه ق، ج1، ص48.

2. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، طبع آل البیت، حدیث1، ص46.

 

چه كار كنم كه امام زمان (عج) مرا نيز بخرد و مانند زهيرعاقبت بخیر کند؟
بايد علاوه بر محبت به حضرت تقوا داشته باشيد يعني واجبات را انجام و محرمات را ترك كنيد و سعي كنيد صفات زشت و پست اخلاقي را از خود دور كنيد

اينجانب كارشناس برق بعد از شنيدن داستان عنايت امام حسين (ع) به زهير بن قين و حر بن يزيد رياحي و با توجه به اينكه مي دانم اعمال و عباداتم بسيار ناقص است و مرا در نهايت به جايي نخواهد رساند، دوست دارم بدانم چه كار بايد بكنم كه امام زمان (عج)  مرا نيز بخرد و مانند زهير و حر عاقبت به خير كند؟

اين كه دوست داريد از ياران امام زمان عجل الله تعالي فرجه باشيد و مورد تاييد و عنايت حضرت باشيد بسيار ارزشمند است. ولي بدانيد امام زمان از ما تقوا و عمل به وظيفه ديني اجتماعي خودمان را مي خواهد، يعني اگر مي خواهيد مورد تاييد و عنايات امام زمان(عج) قرار بگيريد بايد علاوه بر محبت به حضرت تقوا داشته باشيد يعني واجبات را انجام و محرمات را ترك كنيد و سعي كنيد صفات زشت و پست اخلاقي را از خود دور كنيد و وابستگي خود را به دنيا قطع كنيد، اين گونه محبوب امام زمان خواهيد شد.

در آيات و روايات به عوامل تقوا اشاره شده است:

1- انجام واجبات:«وَ أَنَّ هذا صِراطي‏ مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (1)

 اين راه مستقيم من است. آن را پيروي كنيد و از راه هاي ديگر تبعيت ننمايد كه شما را از راه تان متفرق مي سازد. اين چيزي است كه خداوند به آن سفارش مي كند تا به تقوا برسيد.

در آية ديگر در مورد فسلفة روزه مي فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون»(2)؛ اي مؤمنان ! روزه بر شما واجب شده، همان طوري كه بر پيشينيان شما واجب گرديد. اميداست كه به تقوا برسيد».

2- ترك محرمات و شبهات؛ رسول اكرم (ص ) مي فرمايد: انسان به رتبة تقوا نمي رسد، مگر آن كه از حلال پرهيز كند تا به دام حرام نيفتد. (3)

3- محاسبه نفس؛ پيامبر به ابوذر مي فرمايد: «هرگز انسان از پارسايان محسوب نمي شود مگر آن كه خودش را محاسبه كند، شديدتر از محاسبة شريك از شريك خود، تا بداند از كجا طعام و آب و لباسش را به دست آمده؛ آيا از حلال است يا از حرام». (4)

4- حفظ زبان؛ امام علي (ع ) مي فرمايد: به خدا قسم ! نمي بينم بنده اي به تقوا برسد، مگر آن كه زبانش را حفظ نمايد. (5)

5- ترك دنياطلبي؛ امام علي: بر دل دنيا طلب حرام است كه تقوا را در خود جا دهد. (6)

6- حيا از مردم: امام عسكري (ع): كسي كه از مردم حيا نكند و پروا نداشته باشد، از خدا نخواهد ترسيد. (7)

7- ترك پرگويي؛ امام علي: «كسي كه زياد حرف بزند، لغزشش فزون مي گردد. كسي كه لغزشش زياد شود، شرمش اندك مي شود. آن كه شرمش كم شود، پارسايي و ورعش كم مي گردد. كسي كه ورعش كم شود، قلبش  مي ميرد . قلب مرده به آتش در مي افتد. (8)

8- توفيق الهي؛ امام علي: خدايا! هييچ دستاوردي نتوانم داشت، جز آن چه ارزاني ام داري و از بدي نمي توانم بپرهيزم، جز آن چه از آن مصونم داري.(9)

پس راه رسيدن به تقوا، دوري از زمينه تمام گناهان و انجام تمام واجبات و رعايت مستحبات و مكروهات تا حد توان و ارتباط با خدا  و به ياد خدا بودن است، لازمه تقوا  اين است كه انسان شناخت خود را از گناهان و آثار و عواقب و عذاب هاي آن و واجبات و آثار و عواقب آن بالا ببريم،  و بايد و نبايد هاي احكام و اخلاق را بدانيم، براي اين منظور  علاوه بر رساله توضيح المسائل مرجع تقليدتان، كتاب گناهان كبيره اثر آيت الله دستغيب و كتاب هاي اخلاقي مانند اخلاق مرحوم شبر و كتاب بهشت اخلاق اقاي نيلي پور پيشنهاد مي گردد.

بدانيد كسي كه بتواند تقوا را به تمام معنا در خود به وجود بياورد، حتما شيعه واقعي اهل بيت عليهم السلام مي باشد، چرا كه بالاترين مطالبه اهل بيت از ما تقوا است. اين گونه مي توانيد خود را محبوب امام زمان تان كنيد.

پي نوشت ها:

1. انعام (6 آيه 153.

2. بقره (2) آيه 183.

3. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث، ج 4، ص 3636 .

4. همان،

5. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 175.

6. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم،  انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366 ه. ش، ص 142.

7. علامه مجلسي، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 75 ، ص 377.

8. نهج البلاغه، قصار 341.

9. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 206.

آثار و فوائد نماز خواندن و همچنین آثار ترك آن
1. قرب معنوی 2. یاد خدا و آرامش روانی 3. عامل باز دارنده از گناه 4. گناه زدایی 5. غفلت زدایی‏ 6. تكبر زدایی 7. عامل پرورش فضائل اخلاقی 8. همگرایی 9. نفی طاغوت ‏

آثار و فوائد نماز خواندن و همچنین آثار ترك نماز چیست؟

به برخی از آثار نماز اشاره می شود :

1. قرب معنوی

یكی از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشكیل می‏دهد. در یكی از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده (1) كه حكایتگر بعد معنوی نماز و اهمیت آن است، امام علی (ع) فرمود: "الصلوة قربان لكل تقی؛ (2) نماز وسیله تقرب هر پرهیز كاری به خداوند است". در برخی از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده كه اشاره به آثار معنوی آن می‏باشد.

2. یاد خدا و آرامش روانی

در قرآن آمده است: "اقم الصلوة لذكری ؛ (3) نماز را بر پا دار تا به یاد من باشی".

یكی از نویسندگان در تفسیر این آیه می‏نویسد: "روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز یاد خدا است.  "ذكر اللَّه" است كه در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است".(4) ذكر و یاد خداوند نقش تعیین كننده در آرامش روانی دارد. نماز به عنوان ذكر خدا به انسان‏های نماز گذار آرامش می‏دهد: "ألا بذكر اللَّه تطمئن القلوب ؛ (5) آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است".

3. عامل باز دارنده از گناه

یكی از آثار مهم نماز جلوگیری از گناه است: "إنّ الصلوة تنهی عن الفحشا و المنكر". (6) طبیعت نماز از آن جا كه انسان را به یاد خدا و نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می‏اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منكر است. انسان كه به نماز می‏ایستد و تكبیر می‏گوید، خدا را از همه چیز بالاتر می‏شمرد... بدون شك در قلب و روح چنین انسانی، جنبشی به سوی حق و حركت به سوی پاكی و جهشی به سوی تقوا پیدا می‏شود...". (7)

4. گناه زدایی

یكی از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایی است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است. (8) پیامبر (ص) از یاران خود سؤال كرد: اگر بر در خانه یكی از شما نهری از آب صاف و پاكیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزی از آلودگی و كثافت در بدن او می‏ماند؟ در پاسخ عرض كردند، نه. حضرت فرمود: نماز درست همانند این آب جاری است. هر زمان كه انسان نماز می‏خواند، گناهانی كه در میان دو نماز انجام شده است، از بین می‏رود. (9)

5. غفلت زدایی‏

بزرگ‏ترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است كه هدف آفرینش خود را فراموش كند. غرق در زندگی مادی و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حكم این كه در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام می‏شود، مرتباً به انسان اخطار می‏كند و هشدار می‏دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان می‏سازد... و این نعمت بزرگی است كه انسان وسیله‏ای در اختیار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید. (10)

6. تكبر زدایی‏

یكی از عوامل مهم تكبر زدایی نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پیشانی بر خاك در برابر خدا می‏گذارد . خود را ذره كوچكی در برابر عظمت او می‏بیند، از این رو پرده‏های غرور و خودخواهی را كنار می‏زند. از این رو علی (ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یكی از آثار نماز را تكبر زدایی بیان نمود: "خداوند ایمان را برای پاكسازی انسان ها از شرك واجب كرده است و نماز را برای پاكسازی از كبر". (11)

7. عامل پرورش فضائل اخلاقی

نماز روح اخلاص و خداباوری را در انسان افزایش می‏دهد . نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقی است. انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون می‏برد. به ملكوت آسمان‏ها دعوت می‏كند. با فرشتگان همصدا می‏شود. خدا را در همه حال حاضر و ناظر می‏داند.

8. همگرایی

علاوه بر آثار مذكور كه معمولاً آثار خودی نماز محسوب می‏شوند، یكی از آثار مهم اجتماعی و سیاسی نماز، همگرایی است. برگزاری نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش می‏گذارد، زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در كنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسی و اجتماعی جهان آگاهی پیدا می‏كنند. خطیب جمعه با بیان احكام و طرح مسایل سیاسی و اجتماعی به نمازگزاران رشد سیاسی می‏دهد. شاید به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است كه در آموزه‏های دینی به این دو فریضه اهمیت خاصی داده شده است. (12)

پیامبر اسلام (ص) فرمود:

"خداوند نماز جمعه را بر شما واجب كرده است. هر كس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روی سبك شمردن یا انكار ترك كند، خداوند او را پریشان می‏كند . به كار او بركت نمی‏دهد.

بدانید نماز او قبول نمی‏شود، بدانید زكات او قبول نمی‏شود، بدانید حج او قبول نمی‏شود ...، تا از این كار توبه كند ..." . (13)

9. نفی طاغوت و ایستادگی در مقابل ستم‏

انسانی كه فقط خداوند را عبادت نماید، در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد. هر چه غیر خداوند است، برای او حقیر و كوچك می‏شود . كسی نمی‏تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود. در مقابل گردنكشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمی‏آورد. با طاغوت كنار نمی‏آید.

خداوند این مسئله را یكی از اهداف بعثت پیامبر (ص) دانسته : " در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث كردیم تا خداوند را عبادت نمایید. از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز كنید. (14)

عواقب ترك نماز:

از برخی روایات استفاده می‏شود كسی كه عمداً نمازش را نخواند، كافر یا مانند كافر است:رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بین الاسلام و الكفر ترك الصلوه؛(15)

فاصله بین ایمان و كفر ترك نماز است.

یا بهره‏ای‏از دین ندارد : لا حظ فی الاسلام لمن ترك الصلوه؛(16)

برای تارك نماز بهره ای در اسلام نیست.

یا عملش تباه می‏شود:من ترك صلوته حتی تفوته من غیر عذر فقد حبط عمله؛(17)

هر كس بدون عذر نماز را ترك كند تا قضا شود، اعمالش از بین می رود.

یا موقع مرگ به او خطاب می‏شود: می‏خواهی یهودی بمیر یا نصرانی. بمیر، تو مسلمان نیستی:من ترك الصلوه لا یرجو ثوابها و لا یخاف عقابها فلا ابالی ان یموت یهودیا او نصرانیا او مجوسیا؛ (18)

هر كس نماز را ترك كند و نه امید به ثوابش داشته باشد و نه ترس از عذابش ،اشكالی نمی بینم در اینكه یهودی یا نصرانی یا مجوسی از دنیا برود.

در قرآن آمده از برخی مجرمان كه گرفتار جهنم شده‏اند، پرسیده می‏شود: چه چیزی باعث شد كه در دوزخ باشید، می‏گویند: ما از نمازگزاران نبودیم (فی جنات یتسائلون، عن المجرمین، ما سلككم فی سقر، قالوا: لم نك من المصلین).(19)

در مذمت كسانی كه در نماز سهل‏انگاری می‏كنند و آن را ضایع می‏نمایند ، آیات و روایاتی وارد شده است.

أَنَّهَا سَأَلَتْ أَبَاهَا مُحَمَّداً ص فَقَالَتْ يَا أَبَتَاهْ مَا لِمَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ قَالَ يَا فَاطِمَةُ مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِخَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً سِتٌّ مِنْهَا فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ ثَلَاثٌ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ ثَلَاثٌ فِي قَبْرِهِ وَ ثَلَاثٌ فِي الْقِيَامَةِ إِذَا خَرَجَ مِنْ........؛

فاطمه زهرا (س) از پدرش رسول خدا پرسید: عذاب و عقوبت كسی كه نمازش را سبك بشمارد [یعنی مسلمانی كه نماز نخواند یا گاهی بخواند یا به نماز و كیفیت صحت آن اهمیتی ندهد] چیست؟ پیامبر فرمود: هر مرد یا زنی نمازش را سبك بشمارد و نسبت به آن بی اهمیت باشد، خداوند او را به پانزده بلا و گرفتاری مبتلا می‏سازد. شش مكافات در دنیا و سه گرفتاری هنگام مردن و سه تا در قبر و عالم برزخ و سه مجازات در قیامت خواهد بود: 

اما شش بلای دنیوی: خداوند بركت را از عمر او برمی‏دارد (عمرش كوتاه می‏شود یا پرفایده و نافع نیست).

2 - بركت را از رزق و روزی او برمی‏دارد (مبتلا به فقر می‏شود یا اگر پول دارد، نفعش به كسی نمی‏رسد).

3 - خداوند سیمای صالحان را از چهره او بر می‏دارد (هر كس او را ببیند، او را از مجرمان و افراد ناشایست می‏پندارد).

4 - اعمال خوب دیگر او اجری ندارد.

5 - دعای او به آسمان نمی‏رود (پذیرفته نمی‏شود).

6 - اگر خوبان هم برای او دعا كنند، فایده‏ای ندارد.

اما سه بلا وقت مرگ:

7- هنگام مردن ذلیلانه و با خواری می‏میرد.

8 - گرسنه می‏میرد.

9 - تشنه می‏میرد (هنگام مردن چون احساس گرسنگی و تشنگی می‏كند، تمام فكر و توجهش به آن است و توجهی به خدا و یاد خدا ندارد، در نتیجه با حالت غفلت می‏میرد). اگر از تمام رودهای دنیا بخورد سیراب نمی شود

 

اما سه بلای قبر:

10 - در قبر فرشته ای او را آزار می‏دهد.

11- قبر بر او سخت و ناگوار می‏شود و بر او فشار می‏آورد.

12 - دچار ظلمت در قبر می‏شود (روح او در قبر دچار فشار و ظلمت می‏شود).

سه بلای قیامت:

13 - در روز قیامت هنگامی كه از قبر به سوی صحرای محشر روانه شود، فرشته ای او را به صورت روی زمین می‏كشاند و مردم او را نگاه می‏كنند.

14 - از او به سختی حساب می‏كشند.

15 - خداوند نظر لطف و مرحمت به او نمی‏كند، در نتیجه دچار عذاب الهی می‏شود.(20)

 

پینوشت‏ها:

1. ذاریات(51) آیه 56.

2. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام  كلمات قصار، جمله 136،

3. طه(20) آیه 14.

4. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، طهران، 1362 ه.ش ، ج 16، ص 289.

5. رعد(13) آیه 28.

6. عنكبوت (29) آیه 45.

7. تفسیر نمونه، ج 16، ص 284.

8. همان، ص 290.

9. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه،  مؤسسه آل البيت، قم، 1409 ه.ق ، ج 3، ص 7.

10. تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 - 291.

11. نهج البلاغه، كلمات قصار 252.

12. جمعه (62) آیه‏ 9؛ تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 .

13. وسایل الشیعه، ج 5، ص 7.

14. نحل (16) آیه 36.

15. محمدی ری شهری ،میزان الحكمه ،ناشر دارالحدیث، چاپ اول ،جلد 2،صفحه1644.

16.همان.

17.همان.

18.همان.

19.سوره مدثر(74)آیه40-43.

20.محدث نوري، مستدرك الوسائل، 18 جلد، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 هجري قمري،ج3 ،ص 24.

انتقاد موثر و خوب چه ويژگي هايي دارد؟
انتقاد در دو جلوه، خود را نشان می­دهد:1- انتقاد سالم و سازنده 2- انتقاد ناسالم و سوزنده.

 انتقاد موثر و خوب چه ويژگي هايي دارد؟

انتقاد در دو جلوه، خود را نشان می­دهد:

1- انتقاد سالم و سازنده:

انتقادی كه در آن، سوز و سلیقه همراه با همّت و دقت، رهاوردی مفید و مؤثر ایجاد می‏كند؛ شخصیت مخاطب را از هر گونه آسیبی مصون می‏سازد. ارزش‏های گفتاری و رفتاری را محترم می‏شمرد. سبب جلب و گسترش اعتماد متقابل و استحكام پایه‏های دوستی و روابط صادقانه و صمیمانه می‏گردد.

2- انتقاد ناسالم و سوزنده:

در این انتقاد، «تحریف» شخصیت و «تحقیر» موقعیت و هویت فرد، جایگزین «تكمیل» آن ها می‏شود. فرد را با انزوا، دلزدگی و احساس یأس و ناكامی مواجه می‏كند. گرچه در پاره‏ای موارد، سكوت او تنها پاسخ به ما محسوب می‏شود، اما سكوت معنادار، «محبت عاطفی» را محو و «برودت عاطفی» را جایگزین آن می‏سازد. پایانی جز تلخی خاطره، تیرگی روابط و فرار از نكته‏ها و گفته‏های سازنده نخواهد داشت!!

بعد از بیان این مقدمه به مهم ترین ویژگی های یك انتفاد خوب و موثر كه در نقد و انتقاد از دیگران باید مورد توجه قرار بگیرد، اشاره می شود :

1-2. حُسن برخورد:

یك انتقاد خوب با برخوردی نیكو و لحنی آرام همراه است . قرآن مجید خطاب به پیامبر اكرم(ص) می فرماید:

 "ای پیغمبر! به بندگانم بگو كه با مردم با نیكوترین وجه صحبت نمایند". (1) 

خداوند از حضرت موسی (ع) می خواهد با فرعونی كه ادعای خدایی دارد، با نرمی و ملاطفت تكلم كند و به ایشان بگوید: آيا سَرِ آن داري كه به پاكيزگي گرايي، و تو را به سوي پروردگارت راه نمايم تا پروا بداري؟»(2)

هرگز نمی توان با خشم و خشونت دیگران را مورد نقد قرار داد و یا از گناه باز داشت؛ از این رو باید مواظب بود تا لطمه ای به شخصیت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتی مانند "این عمل در شأن شما نیست" و "شأن شما بالاتر از این ها است" بسیار مؤثر است.

2-2. جلب اعتماد:

ارشاد و راهنمایی دیگران در صورتی با موفقیت انجام می گیرد كه اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمی توان در شخصی نفوذ كرد. هر كسی بتواند با مردم الفت برقرار كند، مردم به او روی خواهند آورد. برای این كار باید به خطاكار شخصیت داد و از به كار بردن الفاظ تحقیر آمیز خودداری كرد.

3-2. در نظر گرفتن وضع روحی و روانی :

اصل مهم در هدایت و راهنمایی یا امر به معروف و نهی از منكر «مخاطبشناسی» است. هر مبلّغ، مربّی، معلّم و یا فردی كه در موقعیت هدایت و تربیت قرار گرفته، لازم است پیش از هر اقدامی «مخاطب» خود را بشناسد، آنگاه بر پایه ویژگیهای فكری، روحی و علمی مخاطب با وی سخن بگوید، تا زحمات و حرف هایش هدر نرود.

«مخاطبشناسی» بر پایه «ویژگیهای» مخاطب سخن گفتن، یكی از خصایص و سنتهای عملكردی همه پیام آوران آسمانی است، چنان كه پیامبر (ص) میفرماید: «نحن معاشر الانبیاء نكلّم الناس علي قدر عقولهم؛ (3) ما پیامبران با مردم به اندازه عقل شان صحبت میكنیم».

در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منكر باید شرایط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصبانی است ،نمی توان نصیحت كرد. امام علی (ع) می فرماید:"برای دل های آدمیان، علاقه و اقبال و گاهی تنفر و ادبار است .هنگامی كه می خواهید كاری را انجام دهید، از طریق علاقه اشخاص وارد شوید، زیرا هنگامی كه كسی را مجبور بر كاری كنید ،نابینا می شود". (4) یعنی خود را به كوری و كری می زند.

4-2. محترم شمردن عقاید افراد:

‌‌شخص ممكن است كه منكرات یا ترك كارهای معروف و شایسته را بر اساس یك سری عقاید انجام دهد ؛ بنابراین نباید به طور تند و توهین آمیز به عقاید او برخورد نمایید. زیرا قطعا انتقاد از دیگران اگر همراه با توهین كردن به عقاید افراد باشد، نه تنها تاثیری ندارد، بلكه در بعض موارد تاثیر عكس دارد.

چنانچه دلیلی برای كار نادرست خود ارائه می دهد، آن را بشنوید و سپس با دلیل و استدلال سخن او را باطل كنید ، یا اشكالات آن را بگویید. گاهی كارهای خلاف او نه به خاطر عقیده به چیزی داشتن، بلكه به خاطر ناهنجارهای خانوادگی و اجتماعی و... است ؛ بنابراین شخص آگاه باید  ناهنجارها را بشناسد و سعی نماید تا فرد مورد نظر از آن ها نجات یابد.

 دو تذكر :

اول : نقد و انتقاد از دیگران، در میان جمع و افرادی كه طرف پیش آن ها آبرو و حیثیت دارند نباشد.

دوم : كسی كه قصد نقد دارد، با زبان نرم و لطیف با طرف مقابل برخورد كند. وقتی حضرت موسی به مقام نبوت رسید، از طرف خداوند مأموریت پیدا كرد به اتفاق برادرش هارون پیش فرعون بروند. او را امر به معروف و نهی از منكر كنند. خداوند به آن ها فرمود: به سوي فرعون برويد كه او به سركشي برخاسته، و با او سخني نرم گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد.» (5)

 

پینوشتها:

1. اسراء (17) آیه .

2. نازعات (79) آیه 18 و 19.

3. ثقة الاسلام كليني، كافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ، ج 1، ص 23.

4. نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، قصار 193.

5.  طه (16) آیه 43.

هنوز مي تونم راهي براي بهشت باز كنم.
انسانها هميشه در معرض امتحانات الهي هستند و وظيفه آنها موفقيت در اين آزمايشات و امتحانات است.

آيا كسي كه هم جنس گرايي كرده بخشيده ميشه؟ هنوز مي تونم راهي براي بهشت باز كنم. من پشيمونم

انسانها هميشه در معرض امتحانات الهي هستند و وظيفه آنها موفقيت در اين آزمايشات و امتحانات است. البته امتحان هر كسي مخصوص خود اوست. و بايد براي سر بلندي در آن، همه ي توان خود را به كار بگيرد. انجام گناهان و علي الخصوص بعضي از آنها كه بزرگتر هستند به معني عدم موفقيت در اين امتحانات است. بايد از اين نكته غافل نبود كه همه يكروز به سوي خدا باز ميگرديم و در مورد امتحانات خود پاسخگو خواهيم بود. قرآن كريم ميفرمايد: (و نبلوكم بالشر والخير فتنه والينا ترجعون)(1) البته نبايد از رحمت خدا نا اميد شد. چرا كه يكي از صفات خداوند، ارحم الراحمين است به معناي مهربانترين مهربانان. خداوند از مادر مهربانتر است و همانطور كه مادر از خطاي فرزندش در مي گذرد، خداوند نيز از گناهان بندگان مي گذرد. خداوند توبه پذير است و توبه واقعي بندگان را قبول مي كند (انه كان توابا)(2) البته توبه اي كه همراه با تصميم جدي بر ترك گناه باشد و با شرايط انجام شود.

توبۀ از هر گناهي دو ركن دارد:

 1- پشيماني از گناه. كه به لطف خدا شما از گناهتان پشيمان هستيد و اين توفيق بزرگي از طرف خداست و نشان دهنده اين است كه خداوند به شما عنايت دارد.

 2- عزم بر ترك آن. امام علي(ع) مي فرمايد: "توبه به دل پشيمان شدن و به زبان آمرزش خواستن و به اندام ترك نمودن گناه است".(3)

گناهي كه در سوال مطرح شده بود نيز اگر چه از گناهان بزرگ است و حتي در اسلام براي مرتكب يك چنين گناهي علاوه بر كيفر اخروي در دنيا نيز حد قرار داده شده، اما مي توان با توبه واقعي و كمك گرفتن از خدا واستعانت از او به راه مستقيم الهي باز گشت واز انحراف دور شد.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد: خداي عز وجل به حضرت آدم(ع) فرمود: براي تو مقرر كردم كه هر گاه يكي از فرزندان تو كار بدي انجام دهد و استغفار كند او را ببخشم. (4)

پس اطمينان داشته باشيد كه خدا توبه واقعي شما را خواهد پذيرفت.

پي نوشت ها:

1. انبيا (21) آيه 35.

2.  نصر (110) آيه آخر.

3. محمدي ري شهري، منتخب ميزان الحكمه،انتشارات دارالحديث، قم، چاپ 2، ص 243، ماده ذنب.

4.  سيد عبدالله شبر، اخلاق، نشر هجرت، چاپ چهارم، ص 339.

ريشه رواني تقليد جوانان از غرب
تقليد كوركورانه از مظاهر تمدّن غرب، سابقه اي طولاني داشته و در ميان جوانان كشورهاي جهان سوم ـ از جمله كشورهاي اسلامي ـ نيز رواج دارد. اين پديده علل متعددي دارد.

ريشه رواني تقليد جوانان از غرب چيست؟

پرسش گر گرامي گرايش به فرهنگ غربي و فساد عوامل متعددي دارد از جمله:

1- وجود گرايش هاي نيرومندي همچون غريزه جنسي كه فرد را به سوي محصولات وفرآورده هاي جنسي غربي مي كشاند. فرهنگ غربي با مؤلّفه اباحي گري براي اين قشر، جذابيت هاي زيادي دارد. البته طبع انسان ها به سمت افسار گسيختگي و رفع محدوديت ونبود مانع براي انجام كارهاي خوشايند و دلخواه گرايش دارد؛ مگركسي كه از تربيت صحيح ديني برخوردار شود.

2- استفاده غربي ها از عوامل. ابزارها و سرمايه هاي عظيم و به كارگيري تكنيك ها و شيوه هاي فريبنده در سطحي بسيار گسترده.

3- ناآگاهي بسياري از جوانان از اهداف و توطئه هاي دشمنان و نادانسته پيروي نمودن از آنان.

4- ضعف بينش صحيح اسلامي در برخي از عناصر نقش آفرين در صحنه تفكر اجتماعي (مانند برخي از دانشگاهيان و اهل فرهنگ...).

5- به كار نگرفتن درست و كامل اصول و تعاليم اسلام در عرصه فرهنگ و بينش اجتماعي.

6- عدم آشنايي بسياري از خانواده ها با اصول تربيت اسلامي.

تقليد كوركورانه از مظاهر تمدّن غرب، سابقه اي طولاني داشته و در ميان جوانان كشورهاي جهان سوم ـ از جمله كشورهاي اسلامي ـ نيز رواج دارد. اين پديده شوم، علل متعددي دارد. نتايج تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام شده، نشان مي دهد كه هر چه احساس بي هويتي اجتماعي جوانان نسبت به نظام اجتماعي و ارزش هاي حاكم در جامعه بيشتر شود، احساس تعلق هويت اجتماعي آنان نسبت به الگوهاي شناختي و ارزشي رفتاري و نمادي حاكم بر گروه هاي غربي بيشتر مي گردد.

از طرف ديگر، الگوها و ارزش هاي فرهنگ غربي به وفور در دسترس جوانان قرار گرفته و نظام هاي غربي، به تناسب نيازهاي جوانان، براي آنها الگوسازي كرده و نظام اجتماعي خودمان نيز به تبليغ آنها پرداخته است! اين امر باعث شده كه احساس هويت اجتماعي جوانان، متناسب با الگوهاي غربي شكل گيرد و ويژگي هاي شناختي و ارزشي رفتاري و نمادي آنها نيز مبتني بر همان الگوها جلوه گر شود.

عواملي مانند عملكرد نادرست برخي از مسلمانان و مدعيان فرهنگ اسلامي و به فراموشي سپردن منابع و ذخاير غني و ارزشمند فرهنگي، اخلاقي، علمي و مادي خود. به اين گرايش به فرهنگ غربي كمك مي كند.

و راه حل مبارزه آن حفظ و تقويت ارزش هاي ملي و ديني است كه احتياج به كار مهم علمي و رسانه اي دارد. و در كنار آن هوشياري و بصيرت همه مردم، احياء فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر، تلاش و تبلور عزم ملي در مسئولين براي اين امر مهم بسيار اثرگذار است.

آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟
قبل از هرچیز لازم است نسبیت در اخلاق را معنا كنیم.

آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟

قبل از هرچیز لازم است نسبیت در اخلاق را معنا كنیم.

نسبی در برابر مطلق است. برخی می گویند: اخلاق و ارزش های اخلاقی مانند: «عدل خوب است»، «احسان به پدر و مادر خوب است»، ظلم و ستم به دیگران بد است»، اصولی ثابت، عام و همگانی می باشند كه از عوامل اجتماعی و روان شناختی به دست نمی آید و دگرگون نمی شود و از هر جهت اطلاق دارد. اخلاق با چنین شاخصه ای مطلق است.

برخی می گویند: اخلاق و ارزش های اخلاقی هیچ اعتبار كلی و واقعیت و ریشۀ ثابتی ندارد. اعتبار همۀ اصول اخلاقی به فرهنگ، گزینش فردی، زمان، مكان و ... بر می گردد. اخلاق با چنین شاخصه ای نسبی است.

از آیات و روایات به خوبی به دست می آید كه اخلاق از اصول ثابت، عام و فراگیر و همگانی بهره مند است. قرآن كریم می گوید: «ولكن الله حبّب اِلیكم الایمان و زیّنه فی قلوبكم و كرّه الیكم الكفر و الفسوق والعصیان؛(1) ليكن خدا ايمان را براي شما دوست‏داشتني گردانيد و آن را در دلهاي شما بياراست و كفر و پليدكاري و سركشي را در نظرتان ناخوشايند ساخت.»

از تعبیر «فی قلوبكم» به خوبی فهمیده می شود كه اخلاق و ارزش های اخلاقی به صورت ثابت و همگانی در عمق جان آدمیان ریشه دارد. فطری بودن دین كه در بعضی آیات آمده، بیانگر اصول ثابت در جان انسان ها است. نیز فرمود: «در حقيقت، خدا به دادگري و نيكوكاري و بخشش به خويشاوندان فرمان مي‏دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مي‏دارد.»(2) در این آیه از «عدل»، «احسان» و «ادای حق خویشاوندان» به عنوان امور ارزشی و اخلاقی و از «فحشا»، «منكر» و «بغی» به عنوان امور ضد ارزشی و زشت یاد شده است.

در جای دیگر فرمود: «قل لا یستوی الخبیث والطیب؛(3) و بگو پلید و پاك یكسان نیستند». نیز فرمود: «و یحلّ لهم الطیّبات و یحرّم علیهم الخبائث؛(4)  براي آنان چيزهاي پاكيزه را حلال و چيزهاي ناپاك را بر ايشان حرام مي‏گرداند.»

آدمی امور طیّب و پاكیزه را می پسندد و این ها را خوب و ارزش می داند و اسلام این ها را حلال و یا واجب نموده است. در برابر آن امور ناپاك و خبیث را زشت میشمارد و اسلام آنها را حرام نموده است.

امام صادق(ع) فرمود: «فبالعقل عرف العبادُ خالقهم ... و عرفو به الحسن من القبیح؛(5) بندگان در پرتو عقل، آفریدگار خویش را می شناسند ... و توسط عقل، نیك را از زشت باز میشناسند». پس عقل خوبی ها و بدی ها را خوب درك می كند، مانند عدل خوب است و ظلم و ستم بد است. این ها اصولی ثابت، عام و همگانی هستند.

أما به مسأله ای كه باید دقت شود این است كه: اگر موضوع اخلاق را رفتار بدانیم، در این صورت می گوییم: اخلاق نسبی است و چهره های كارهای اخلاقی با موقعیت ها دگرگون می شود (لیكن این نسبیت غیر از نسبیتی است كه معنایش بیان شد). اما اگر موضوع اخلاق را رفتار آدمی ندانیم، بلكه ملكات نفسانی انسان در درون یا یك یا چند عنوان انتزاعی و كلی مانند عدل،احسان و ظلم را موضوع اخلاق دانستیم، در این صورت اخلاق مطلق است و عنوانهای اخلاقی همیشه بار اخلاقی مثبت یا منفی خویش را حفظ می كنند و دگرگون نمی گردند.

توضیح: در مورد نسبی بودن اخلاق دو معنا وجود دارد:

1- اصل ارزشی و ضد ارزشی ثابتی وجود ندارد؛ خوبی و بدی به پسند و عدم پسند فرد یا جامعه وابسته است.

2-رفتارها و كارهای اخلاقی با توجه به موقعیت ها و تغییر عناوین دگرگون می‌‌شود.

نسبیت به معنای اوّل نادرست است؛ یعنی نمی توان پذیرفت كه ارزش های اخلاقی از اصولی ثابت و كلی محروم است.

اما نسبیت به معنای دوم درست و قابل قبول است. چون كارهای اخلاقی همیشه به یك منوال نیست. گاهی راست گفتن ارزش اخلاقی دارد و گاهی دروغ (دروغ مصلحت آمیز).

علت این كه در جایی دروغ مصلحت آمیز روا است، و راست گفتن روا نیست، این است كه:

اوّلاً: در موردی كه راست گفتن موجب قتل و خون ریزی بی گناهی شود، این عمل تحت دو عنوان قرار می گیرد، یكی عنوان اوّلی كه راست گفتن باشد، و دیگر عنوان ثانوی كه كمك و یاری بر قتل و خونریزی فرد بی گناه است. این كار از جهت عنوان اوّلی خوب است. ولی از جهت عنوان ثانوی بد است. امّا چون جهت عنوان ثانوی كه مفسده دارد، قوی تر است، عقل حكم می كند كه از آن اجتناب شود. در این صورت به جای راست گفتن، دروغ مصلحت آمیز بگوید تا جان بی گناهی را نجات دهد.

ثانیاً: موضوع حُسن اخلاقی، راستگویی به طور مطلق نیست، بلكه راست گفتن، فعل خارجی است و این فعل خارجی مستقیماً فعل اخلاقی نیست. راستگویی از آن جهت كه مصداق یك عنوان انتزاعی و كلی مثلاً عدالت است، موضوع حُسن اخلاقی است. از این جهت كه مصالح جامعه و انسان ها در گرو راست گفتن است، فعل اخلاقی و خوب است.

پس علت خوب و اخلاقی بودن راستگویی، این است كه نفع و مصلحت جامعه به آن وابسته است.

حال با توجه به این علت، اگر در جایی راست گفتن به جهت موقعیتش مصلحت نداشته باشد، مثلاً دیگر مصداق عدالت نباشد، یعنی آن عنوان كلی بر این عمل صدق نكند، بلكه اگر مصلحت جامعه و جان انسان ها در دروغ گفتن باشد، عقل به شایستگی آن حكم می كند. به همین جهت گفته اند: دروغ مصلحت آمیز بِه زِ راست فتنه انگیز.(6)

با توجه به این سخن می گوییم: مفاهیمی مانند ظلم، عدل، احسان و نیكی به پدر و مادر، مفاهیم اخلاقی مطلق اند، ولی مفاهیمی مانند راست گفتن و دروغ گفتن چون كه به صورت مستقیم مفاهیم اخلاقی نیستند، در این ها اطلاق معنا ندارد.

شهید مطهری در این باره می گوید: «عدالت یك حكم مطلق است در روح انسان كه خوب است وظلم یك حكم مطلق است در روح انسان كه بد است. امّا «راستی» یك حكم مطلق نیست، بلكه تابع فلسفةخودش است و گاهی «راستی» فلسفه خودش را از دست می دهد».(7)

بنابراین معنا بعضی از مفاهیم اخلاقی مانند عدل و ظلم به طور مطلق و ثابت، خوب و بد هستند و بعضی دیگر مانند راست و دروغ نسبی اند، اما نسبی بودن آن ها نه به این معنا است كه در یك فرهنگ خاص و با توجه به خواسته های شخص تغییر كنند، بلكه به این معنا می باشد كه اگر در قالب یكی از آن مفاهیم ثابت دریابد، همیشه خوب و بد می شوند، مثلاً راستگویی چون طبق عدالت است (عدل هر چیز را در جای خود قراردادن) خوب است، اما اگر راست گفتن به صورت یك رفتار و فعل خارجی، مصداق عدالت نباشد، بلكه تحت عنوان دیگری قرار گیرد، مثلاً ظلم باشد، یا انسان بی گناهی را به كشتن دادن باشد، این فعل خارجی بد است.

پی نوشت ها:

1. حجرات (49) آیه.

2. نحل (16) آیة 90.

3. مائده (5) آیة 100.

4. اعراف (7) آیة .

5. ثقه الاسلام كلینی، الكافی،  ج 1، ص 29، دارالكتب الاسلامیه، تهران: 1365ه. ق.

6. اقتباس از كتاب فلسفه اخلاق، محمد تقی مصباح، ص 184 - 194، قم: انتشارات موسسه امام خمینی(ره).

7. استاد شهید مرتضی مطهری(ره)، فلسفة اخلاق، ص 92، قم: انتشارات صدرا.

برای كسب دانش و حكمت خدادادی چه عملی به درگاه خداوند متعال محبوبتر است
علم و دانش خدادادی همان "فرقان" است که به افراد با تقوا وعده داده شده است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا

برای كسب علم و دانش و حكمت خدادادی چه عملی به درگاه خداوند متعال محبوب تر است آیا چله نشینی چهل روزه یا ...لطفاًمن را راهنمایی كنید مشتاق پاسخ شما والسلام لطفاً با ایمیل پاسخ دهید؟

بنا بر قرآن، علم و دانش خدادادی همان "فرقان" است که به افراد با تقوا وعده داده شده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا (1)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏دهد (روشن‏بينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت).

تقوا هم مفهومی گسترده است که اولین مرحله آن انجام واجبات و ترک حرام ها است. شما اگر می خواهید به آن نور و روشن بینی و علم و حکمت خدادادی برسید، باید تقوا و بندگی پیشه کنید و طالب رضای خدا باشید.

البته لازم به ذکر است که در این مسیر هم نباید کاسبکارانه با خدا برخورد کنید بلکه شما فقط برای رسیدن به رضای خدا بندگی کنید، او خود روش بنده پروری را می داند و به شما علم و حکمت و نور عنایت می کند.

چله نشینی هم یک تمرین است مثل سی روز روزه گرفتن تا سیر بر مدار حق عادت شود. و گرنه چهل روز را مراقبت کردن و بعد رها کردن نتیجه ای ندارد.

راه فقط بندگی است. این کلام حضرت یوسف است که وقتی دوستان زندانی اش برای پرسیدن تعبیر خواب خود نزد او آمدند، این علم خود را نتیجه عبودیت و ایمان و عمل خود شمرد و فرمود:

ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَني‏ رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ذلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ (2)

اين، از دانشى است كه پروردگارم به من آموخته است. من آيين قومى را كه به خدا ايمان ندارند، و به سراى ديگر كافرند، ترك گفتم (و شايسته چنين موهبتى شدم)! من از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروى كردم! براى ما شايسته نبود چيزى را همتاى خدا قرار دهيم اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است ولى بيشتر مردم شكرگزارى نمى‏كنند!

حضرت یوسف در این کلام راه رسیدن به علم لدنی را تبعیت از تعالیم توحیدی پیامبران و واگذاردن شرک و دو و چندگانه پرستی در صورت های مختلف آن دانست که یکی از صورت های شرک همان ریا و شرک پنهان است. کسی که از شرک نجات یابد و به توحید برسد، خدا چنین علمی را به او عطا خواهد کرد و چنین کسی دیگر به غیر خدا دل ندارد و دنبال استفاده مادی و شهرت و محبوبیت و ... نیست و به همه اینها پشت پا زده است.

پرسشگر گرامی  هر دعا و عبادتی می تواند راه رسیدن شما را به آن هموار سازد به شرطی که با قلب خالص و برای رسیدن به رضای خدا باشد نه برای دنیا و شهرت و محبوبیت و ... .

پی نوشت ها:

1. انفال (8) آیه 29.

2. یوسف (12) آیه 37-38.

صفحه‌ها