اخلاق

ريشه رواني تقليد جوانان از غرب
تقليد كوركورانه از مظاهر تمدّن غرب، سابقه اي طولاني داشته و در ميان جوانان كشورهاي جهان سوم ـ از جمله كشورهاي اسلامي ـ نيز رواج دارد. اين پديده علل متعددي دارد.

ريشه رواني تقليد جوانان از غرب چيست؟

پرسش گر گرامي گرايش به فرهنگ غربي و فساد عوامل متعددي دارد از جمله:

1- وجود گرايش هاي نيرومندي همچون غريزه جنسي كه فرد را به سوي محصولات وفرآورده هاي جنسي غربي مي كشاند. فرهنگ غربي با مؤلّفه اباحي گري براي اين قشر، جذابيت هاي زيادي دارد. البته طبع انسان ها به سمت افسار گسيختگي و رفع محدوديت ونبود مانع براي انجام كارهاي خوشايند و دلخواه گرايش دارد؛ مگركسي كه از تربيت صحيح ديني برخوردار شود.

2- استفاده غربي ها از عوامل. ابزارها و سرمايه هاي عظيم و به كارگيري تكنيك ها و شيوه هاي فريبنده در سطحي بسيار گسترده.

3- ناآگاهي بسياري از جوانان از اهداف و توطئه هاي دشمنان و نادانسته پيروي نمودن از آنان.

4- ضعف بينش صحيح اسلامي در برخي از عناصر نقش آفرين در صحنه تفكر اجتماعي (مانند برخي از دانشگاهيان و اهل فرهنگ...).

5- به كار نگرفتن درست و كامل اصول و تعاليم اسلام در عرصه فرهنگ و بينش اجتماعي.

6- عدم آشنايي بسياري از خانواده ها با اصول تربيت اسلامي.

تقليد كوركورانه از مظاهر تمدّن غرب، سابقه اي طولاني داشته و در ميان جوانان كشورهاي جهان سوم ـ از جمله كشورهاي اسلامي ـ نيز رواج دارد. اين پديده شوم، علل متعددي دارد. نتايج تحقيقاتي كه در اين زمينه انجام شده، نشان مي دهد كه هر چه احساس بي هويتي اجتماعي جوانان نسبت به نظام اجتماعي و ارزش هاي حاكم در جامعه بيشتر شود، احساس تعلق هويت اجتماعي آنان نسبت به الگوهاي شناختي و ارزشي رفتاري و نمادي حاكم بر گروه هاي غربي بيشتر مي گردد.

از طرف ديگر، الگوها و ارزش هاي فرهنگ غربي به وفور در دسترس جوانان قرار گرفته و نظام هاي غربي، به تناسب نيازهاي جوانان، براي آنها الگوسازي كرده و نظام اجتماعي خودمان نيز به تبليغ آنها پرداخته است! اين امر باعث شده كه احساس هويت اجتماعي جوانان، متناسب با الگوهاي غربي شكل گيرد و ويژگي هاي شناختي و ارزشي رفتاري و نمادي آنها نيز مبتني بر همان الگوها جلوه گر شود.

عواملي مانند عملكرد نادرست برخي از مسلمانان و مدعيان فرهنگ اسلامي و به فراموشي سپردن منابع و ذخاير غني و ارزشمند فرهنگي، اخلاقي، علمي و مادي خود. به اين گرايش به فرهنگ غربي كمك مي كند.

و راه حل مبارزه آن حفظ و تقويت ارزش هاي ملي و ديني است كه احتياج به كار مهم علمي و رسانه اي دارد. و در كنار آن هوشياري و بصيرت همه مردم، احياء فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر، تلاش و تبلور عزم ملي در مسئولين براي اين امر مهم بسيار اثرگذار است.

آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟
قبل از هرچیز لازم است نسبیت در اخلاق را معنا كنیم.

آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟

قبل از هرچیز لازم است نسبیت در اخلاق را معنا كنیم.

نسبی در برابر مطلق است. برخی می گویند: اخلاق و ارزش های اخلاقی مانند: «عدل خوب است»، «احسان به پدر و مادر خوب است»، ظلم و ستم به دیگران بد است»، اصولی ثابت، عام و همگانی می باشند كه از عوامل اجتماعی و روان شناختی به دست نمی آید و دگرگون نمی شود و از هر جهت اطلاق دارد. اخلاق با چنین شاخصه ای مطلق است.

برخی می گویند: اخلاق و ارزش های اخلاقی هیچ اعتبار كلی و واقعیت و ریشۀ ثابتی ندارد. اعتبار همۀ اصول اخلاقی به فرهنگ، گزینش فردی، زمان، مكان و ... بر می گردد. اخلاق با چنین شاخصه ای نسبی است.

از آیات و روایات به خوبی به دست می آید كه اخلاق از اصول ثابت، عام و فراگیر و همگانی بهره مند است. قرآن كریم می گوید: «ولكن الله حبّب اِلیكم الایمان و زیّنه فی قلوبكم و كرّه الیكم الكفر و الفسوق والعصیان؛(1) ليكن خدا ايمان را براي شما دوست‏داشتني گردانيد و آن را در دلهاي شما بياراست و كفر و پليدكاري و سركشي را در نظرتان ناخوشايند ساخت.»

از تعبیر «فی قلوبكم» به خوبی فهمیده می شود كه اخلاق و ارزش های اخلاقی به صورت ثابت و همگانی در عمق جان آدمیان ریشه دارد. فطری بودن دین كه در بعضی آیات آمده، بیانگر اصول ثابت در جان انسان ها است. نیز فرمود: «در حقيقت، خدا به دادگري و نيكوكاري و بخشش به خويشاوندان فرمان مي‏دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مي‏دارد.»(2) در این آیه از «عدل»، «احسان» و «ادای حق خویشاوندان» به عنوان امور ارزشی و اخلاقی و از «فحشا»، «منكر» و «بغی» به عنوان امور ضد ارزشی و زشت یاد شده است.

در جای دیگر فرمود: «قل لا یستوی الخبیث والطیب؛(3) و بگو پلید و پاك یكسان نیستند». نیز فرمود: «و یحلّ لهم الطیّبات و یحرّم علیهم الخبائث؛(4)  براي آنان چيزهاي پاكيزه را حلال و چيزهاي ناپاك را بر ايشان حرام مي‏گرداند.»

آدمی امور طیّب و پاكیزه را می پسندد و این ها را خوب و ارزش می داند و اسلام این ها را حلال و یا واجب نموده است. در برابر آن امور ناپاك و خبیث را زشت میشمارد و اسلام آنها را حرام نموده است.

امام صادق(ع) فرمود: «فبالعقل عرف العبادُ خالقهم ... و عرفو به الحسن من القبیح؛(5) بندگان در پرتو عقل، آفریدگار خویش را می شناسند ... و توسط عقل، نیك را از زشت باز میشناسند». پس عقل خوبی ها و بدی ها را خوب درك می كند، مانند عدل خوب است و ظلم و ستم بد است. این ها اصولی ثابت، عام و همگانی هستند.

أما به مسأله ای كه باید دقت شود این است كه: اگر موضوع اخلاق را رفتار بدانیم، در این صورت می گوییم: اخلاق نسبی است و چهره های كارهای اخلاقی با موقعیت ها دگرگون می شود (لیكن این نسبیت غیر از نسبیتی است كه معنایش بیان شد). اما اگر موضوع اخلاق را رفتار آدمی ندانیم، بلكه ملكات نفسانی انسان در درون یا یك یا چند عنوان انتزاعی و كلی مانند عدل،احسان و ظلم را موضوع اخلاق دانستیم، در این صورت اخلاق مطلق است و عنوانهای اخلاقی همیشه بار اخلاقی مثبت یا منفی خویش را حفظ می كنند و دگرگون نمی گردند.

توضیح: در مورد نسبی بودن اخلاق دو معنا وجود دارد:

1- اصل ارزشی و ضد ارزشی ثابتی وجود ندارد؛ خوبی و بدی به پسند و عدم پسند فرد یا جامعه وابسته است.

2-رفتارها و كارهای اخلاقی با توجه به موقعیت ها و تغییر عناوین دگرگون می‌‌شود.

نسبیت به معنای اوّل نادرست است؛ یعنی نمی توان پذیرفت كه ارزش های اخلاقی از اصولی ثابت و كلی محروم است.

اما نسبیت به معنای دوم درست و قابل قبول است. چون كارهای اخلاقی همیشه به یك منوال نیست. گاهی راست گفتن ارزش اخلاقی دارد و گاهی دروغ (دروغ مصلحت آمیز).

علت این كه در جایی دروغ مصلحت آمیز روا است، و راست گفتن روا نیست، این است كه:

اوّلاً: در موردی كه راست گفتن موجب قتل و خون ریزی بی گناهی شود، این عمل تحت دو عنوان قرار می گیرد، یكی عنوان اوّلی كه راست گفتن باشد، و دیگر عنوان ثانوی كه كمك و یاری بر قتل و خونریزی فرد بی گناه است. این كار از جهت عنوان اوّلی خوب است. ولی از جهت عنوان ثانوی بد است. امّا چون جهت عنوان ثانوی كه مفسده دارد، قوی تر است، عقل حكم می كند كه از آن اجتناب شود. در این صورت به جای راست گفتن، دروغ مصلحت آمیز بگوید تا جان بی گناهی را نجات دهد.

ثانیاً: موضوع حُسن اخلاقی، راستگویی به طور مطلق نیست، بلكه راست گفتن، فعل خارجی است و این فعل خارجی مستقیماً فعل اخلاقی نیست. راستگویی از آن جهت كه مصداق یك عنوان انتزاعی و كلی مثلاً عدالت است، موضوع حُسن اخلاقی است. از این جهت كه مصالح جامعه و انسان ها در گرو راست گفتن است، فعل اخلاقی و خوب است.

پس علت خوب و اخلاقی بودن راستگویی، این است كه نفع و مصلحت جامعه به آن وابسته است.

حال با توجه به این علت، اگر در جایی راست گفتن به جهت موقعیتش مصلحت نداشته باشد، مثلاً دیگر مصداق عدالت نباشد، یعنی آن عنوان كلی بر این عمل صدق نكند، بلكه اگر مصلحت جامعه و جان انسان ها در دروغ گفتن باشد، عقل به شایستگی آن حكم می كند. به همین جهت گفته اند: دروغ مصلحت آمیز بِه زِ راست فتنه انگیز.(6)

با توجه به این سخن می گوییم: مفاهیمی مانند ظلم، عدل، احسان و نیكی به پدر و مادر، مفاهیم اخلاقی مطلق اند، ولی مفاهیمی مانند راست گفتن و دروغ گفتن چون كه به صورت مستقیم مفاهیم اخلاقی نیستند، در این ها اطلاق معنا ندارد.

شهید مطهری در این باره می گوید: «عدالت یك حكم مطلق است در روح انسان كه خوب است وظلم یك حكم مطلق است در روح انسان كه بد است. امّا «راستی» یك حكم مطلق نیست، بلكه تابع فلسفةخودش است و گاهی «راستی» فلسفه خودش را از دست می دهد».(7)

بنابراین معنا بعضی از مفاهیم اخلاقی مانند عدل و ظلم به طور مطلق و ثابت، خوب و بد هستند و بعضی دیگر مانند راست و دروغ نسبی اند، اما نسبی بودن آن ها نه به این معنا است كه در یك فرهنگ خاص و با توجه به خواسته های شخص تغییر كنند، بلكه به این معنا می باشد كه اگر در قالب یكی از آن مفاهیم ثابت دریابد، همیشه خوب و بد می شوند، مثلاً راستگویی چون طبق عدالت است (عدل هر چیز را در جای خود قراردادن) خوب است، اما اگر راست گفتن به صورت یك رفتار و فعل خارجی، مصداق عدالت نباشد، بلكه تحت عنوان دیگری قرار گیرد، مثلاً ظلم باشد، یا انسان بی گناهی را به كشتن دادن باشد، این فعل خارجی بد است.

پی نوشت ها:

1. حجرات (49) آیه.

2. نحل (16) آیة 90.

3. مائده (5) آیة 100.

4. اعراف (7) آیة .

5. ثقه الاسلام كلینی، الكافی،  ج 1، ص 29، دارالكتب الاسلامیه، تهران: 1365ه. ق.

6. اقتباس از كتاب فلسفه اخلاق، محمد تقی مصباح، ص 184 - 194، قم: انتشارات موسسه امام خمینی(ره).

7. استاد شهید مرتضی مطهری(ره)، فلسفة اخلاق، ص 92، قم: انتشارات صدرا.

برای كسب دانش و حكمت خدادادی چه عملی به درگاه خداوند متعال محبوبتر است
علم و دانش خدادادی همان "فرقان" است که به افراد با تقوا وعده داده شده است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا

برای كسب علم و دانش و حكمت خدادادی چه عملی به درگاه خداوند متعال محبوب تر است آیا چله نشینی چهل روزه یا ...لطفاًمن را راهنمایی كنید مشتاق پاسخ شما والسلام لطفاً با ایمیل پاسخ دهید؟

بنا بر قرآن، علم و دانش خدادادی همان "فرقان" است که به افراد با تقوا وعده داده شده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا (1)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏دهد (روشن‏بينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت).

تقوا هم مفهومی گسترده است که اولین مرحله آن انجام واجبات و ترک حرام ها است. شما اگر می خواهید به آن نور و روشن بینی و علم و حکمت خدادادی برسید، باید تقوا و بندگی پیشه کنید و طالب رضای خدا باشید.

البته لازم به ذکر است که در این مسیر هم نباید کاسبکارانه با خدا برخورد کنید بلکه شما فقط برای رسیدن به رضای خدا بندگی کنید، او خود روش بنده پروری را می داند و به شما علم و حکمت و نور عنایت می کند.

چله نشینی هم یک تمرین است مثل سی روز روزه گرفتن تا سیر بر مدار حق عادت شود. و گرنه چهل روز را مراقبت کردن و بعد رها کردن نتیجه ای ندارد.

راه فقط بندگی است. این کلام حضرت یوسف است که وقتی دوستان زندانی اش برای پرسیدن تعبیر خواب خود نزد او آمدند، این علم خود را نتیجه عبودیت و ایمان و عمل خود شمرد و فرمود:

ذلِكُما مِمَّا عَلَّمَني‏ رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ ما كانَ لَنا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ ذلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُونَ (2)

اين، از دانشى است كه پروردگارم به من آموخته است. من آيين قومى را كه به خدا ايمان ندارند، و به سراى ديگر كافرند، ترك گفتم (و شايسته چنين موهبتى شدم)! من از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروى كردم! براى ما شايسته نبود چيزى را همتاى خدا قرار دهيم اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است ولى بيشتر مردم شكرگزارى نمى‏كنند!

حضرت یوسف در این کلام راه رسیدن به علم لدنی را تبعیت از تعالیم توحیدی پیامبران و واگذاردن شرک و دو و چندگانه پرستی در صورت های مختلف آن دانست که یکی از صورت های شرک همان ریا و شرک پنهان است. کسی که از شرک نجات یابد و به توحید برسد، خدا چنین علمی را به او عطا خواهد کرد و چنین کسی دیگر به غیر خدا دل ندارد و دنبال استفاده مادی و شهرت و محبوبیت و ... نیست و به همه اینها پشت پا زده است.

پرسشگر گرامی  هر دعا و عبادتی می تواند راه رسیدن شما را به آن هموار سازد به شرطی که با قلب خالص و برای رسیدن به رضای خدا باشد نه برای دنیا و شهرت و محبوبیت و ... .

پی نوشت ها:

1. انفال (8) آیه 29.

2. یوسف (12) آیه 37-38.

چرا جامعه بشری امروز از انسانیت فاصله گرفته است؟
مهم ترين عامل در اين راستا را مي توان فاصله گرفتن جامعه از آموزه‌های اخلاقی دانست.

 

چرا جامعه بشری امروز از انسانیت فاصله گرفته است؟

 

مهم ترين عامل در اين راستا را مي توان فاصله گرفتن جامعه از آموزههای اخلاقی دانست. فاصله انسانیت را از بین میبرد.

انسانی كه در دنیا از آموزههای علمی و اخلاق فاصله بگیرد، مانند كسی است كه در یك محیط ظلمانی قرار دارد. گمراه است. به درستی توان دیدن ندارد و حرف حق را نمیشنود.

هدف علم اخلاق پاك ساختن نفس انسان از  اخلاق رذیله و آراستن آن به صفات نیكو میباشد . نتیجه این علم رسیدن به سعادت ابدی است.

شرط به كمال رسیدن انسان عمل نمودن به راهكارهای علم اخلاق مي باشد . انسانی كه در دنیا اخلاق ندارد، نظیر همان كسی است كه از مراتب انسانیت به سمت اسفلالسافلین میرود، حتی ممكن است به جایی برسد كه مقامش پایینتر از حیوانات دیگر باشد.

ماهیت علم اخلاق، رساندن افراد بشری از مرتبه سافل به مرحله اعلا است، یعنی  انسان را رشد و تكامل میدهد تا به جایی میرساند كه مقام او از ملائك هم ممكن است بالاتر رود. همین نكته یكی از اهداف مهم علم اخلاق میباشد.

برای آگاهی بیش تر به این كتاب ها مراجعه نمائید :

تزكیه و خود سازی از ابراهیم امینی .

آداب تعلیم و تربیت در اسلام؛ دكتر سید محمد باقر حجتی .

تفسر و ترجمه دعای مكارم الاخلاق ، محمد تقی فلسفی .

اخلاق در قرآن (پیام قرآن )آیت الله مكارم شیرازی .

برای پاك و خالص شدن روح چه كنیم؟
به حكم آیۀ شریف قرآن: « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ (1) فطرتی كه خداوند انسان ها را بر آن آفریده». خداوند همه را پاك آفریده

برای پاك و خالص شدن روح چه كنیم؟

به حكم آیۀ شریف قرآن: « فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ (1) فطرتی كه خداوند انسان ها را بر آن آفریده». خداوند همه را پاك آفریده ،اما به قول علامه حسن زادۀ آملی :« الهي‏ تو پاك‏ آفريده‏ اي ما آلوده كرده‏ايم». (2)

 

لذا اگر در زندگی خود اعمالی انجام داده ایم كه باعث آلودگی و تیرگی روح مان شده باید ابتدا توبه كنیم و بعد خود را ملتزم به تكالیف شرعی و انجام واجبات و ترك محرمات نماییم.

 

برای خالص كردن خود نیاز به خود سازی و تزكیۀ نفس داریم كه قرآن كریم می فرماید:« قد افلح من تزكی؛ (3) هر كس خود را تزكیه كرد، رستگار شد» ودر آیه دیگر می فرماید: «قد أفلح من زكّاها و قد خاب من دسّاها؛ (4) همانا رستگار شد كسی كه خود را تزكیه كرد و زیان كار است كسی كه فریب نفس خود را خورد».

 

تهذیبنفس جهادی است كه مشكلتر از جنگیدن با كفّار است.علی علیه السلام فرمود: «أشجع الناس من غلب هواه؛ (5) شجاعترین وقدرتمندترین مردم كسی است كه بر هواهای نفسانیاش غالب آید».

 

با توجه به اين مقدمات مي گوييم كه: تهذیب نفس در دو مرحله انجام می‏ گیرد: 1) تخلیه، 2) تحلیه.

 

مراد از تخلیه، بیرون كردن صفات رذیله و ناپسند از دل است و مراد از تحلیه، پرورش فضایل و تحصیل صفات پسندیده است.

 

 آن چه علمای اخلاق در این امر مؤثر می‏دانند سه چیز است:

 

1- مشارطه،

 

2- مراقبه،

 

3- محاسبه،

 

گام اول: مشارطه است؛ یعنی هر روز با خود شرط كند كه گناه مرتكب نشود.

 

گام دوم: مراقبه است، یكی از عوامل مهم خودسازی و تهذیب نفس، مراقبت و توجه به نفس است. كسی كه اعمال و رفتار خود را در محضر خدا ببیند همواره مراقب و مواظب نفس خود خواهد بود. قرآن مجید بر این نكته تأكید می‏ كند این مراقبت از تدبر در قرآن و اعتقاد به حساب در قیامت به دست می‏آید. خداوند می‏فرماید: « ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد؛ (6) هیچ سخنی را بر زبان نیاورد جز این كه برای ثبت آن فرشته‏ای حاضر و مراقب است».

 

گام سوم: محاسبه نفس است، چه بسا انسان به دلیل غفلت به وظیفه‏اش عمل نمی‏كند در این جا لازم است در پایان هر روز به حساب خویش برسد تا كاستی‏ها را جبران نماید. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود: «ای اباذر! پیش از این كه در قیامت به حساب تو برسند در همین دنیا به حساب نفس خود برس، چون حساب امروز از حساب فردای قیامت آسان‏تر است». (7)

 

مراقبت و حسابرسی برای تزكیه نفس ضروری و اجتناب‏ناپذیر است.

 

توصیۀ و نكتۀ پایانی اینكه مهمترین چیزی كه روح انسانی را ناپاك و آلوده می كند گناه و غفلت از خداست لذا مواظب اعمال خود باشید و خود را در همه حال از گناه محفوظ بدارید و این آیه را نصب العین خود قرار دهید« إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً؛خداوند دائماً مراقب شماست». (8)

 

برای مطالعۀ بیشتر به كتاب "چهل حدیث" امام خمینی و "مقالات" آیت الله محمد شجاعی مراجعه نمایید.

 

 پی نوشت ها:

 

1. روم (30) آیه30.

 

2. حسن حسن زاده آملي‏، الهی نامه ،ص 18 ، رجاء، 1364ش، چ 2.

 

3. اعلي(87) آيه 14.

 

4. الشمس (91) آیه 9.

 

5. علامه مجلسی،بحارالانوار، ج 67، ص 76 ، اسلاميه‏، تهران‏، مكرر.

 

6. ق (50) آيه18.

 

7. وسائل الشیعه، ج 11، ص379.

 

8. نساء (4) آیه 1

رابطه حسنه در خانواده ها چه تأثيري در نحوده تربيت فرزندان دارد؟
پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقی فرزند اثر می گذارند: از طریق تكوین و تشریع.

رابطه حسنه در خانواده ها چه تأثيري در نحوده تربيت فرزندان دارد؟

اجتماع بزرگ از واحدهاي كوچكي تشكیل مي‏شود كه" خانواده" نام دارد، و هر گاه این واحدهاي كوچك كه رسیدگي به آن آسانتر است اصلاح گردد كل جامعه اصلاح مي‏شود، و این مسئولیت در درجه اول بر دوش پدران و مادران است. مخصوصا در عصر ما كه امواج كوبنده فساد در بیرون خانواده‏ها بسیار قوي و خطرناك است، براي خنثي كردن آنها از طریق تعلیم و تربیت خانوادگي باید برنامه‏ریزي اساسي‏تر و دقیقتر انجام گیرد. نه تنها آتشهاي قیامت كه آتشهاي دنیا نیز از درون وجود انسانها سرچشمه مي‏گیرد، و هر كس موظف است خانواده خود را از این آتشها حفظ كند.

پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقی فرزند اثر می گذارند: از طریق تكوین و تشریع.

منظور از تكوین، صفاتی است كه درون نطفه ثبت است و از طریق ناخودآگاه به فرزند منتقل می شود.

 منظور از تشریع، تعلیم و تربیتی است كه آگاهانه انجام می گیرد و منشأ پرورش صفات خوب و بد می شود. البته هیچ كدام از این دو جبری نیست، ولی زمینه ساز صفات و روحیات انسان ها است.

كودك بسیاری از سجایای اخلاقی را از پدر و مادر و برادران بزرگ و خواهران خویش می گیرد، سخاوت شجاعت، صداقت و امانت و... اموری هستند كه به راحتی كودكان از بزرگترهای خانواده كسب می كنند و رذائلی مانند دروغ و خیانت و بی عفتی و ناپاكی و مانند آن را نیز از آنها كسب می نمایند(1)

بنابراین محیط سالم و یا ناسالم خانواده تأثیر بسیار عمیقی در پرورش فضائل اخلاقی و یا رشد رذائل دارد اهمیت این موضوع زمانی آشكار می شود كه توجه داشته باشیم

اولا: كودك بسیار اثر پذیر است

ثانیا: آثاری كه در آن سن و حال در روح او نفوذ می كند ماندنی و پا بر جا است.(2)

رابطه حسنه و نیكو در بین خانواده و به دور از هر گونه تنش و نزاعی، به خصوص در بین پدر و مادر تأثیر بسزایی در تربیت فرزندان دارد روشن است كه تفصیل این موضوع  مجال دیگری را می طلبد؛

كودك نیازمند محبت است و اگر ارتباط والدین كه مهمترین كانون تأمین نیازهای عاطفی او است به هم بخورد بزرگترین لطمه روانی به كودك وارد خواهد شد چنین كودكانی وقتی در آینده تشكیل خانواده دهند نمی توانند روابط موفقی با همسر خود بر قرار كنند و حتی در پذیرش مسئولیت در آینده نیز با مشكلاتی روبرو خواهند شد. و لذا می توان گفت كه صمیمیت و همكاری و هماهنگی بین پدر و مادر از مهمترین عوامل رشد كودك است. در خانواده ای كه بین پدر و مادر اختلاف و عدم صمیمیت حاكم باشد انتظار روح صمیمیت و همكاری و تفاهم در فرزندان بی مورد است.(3) درگیرهای مستمر در خانواده ها و فقدان محیطی امن و آرام برای فرزندان راه را برای كودكانی شرور و بزه كار در آینده فراهم می كند، روشن است كه در خانواده ای كه تنازع و زد و خورد در روابط بین افراد حاكم باشد مأمنی امن برای رشد رزائل اخلاقی خواهد بود و كودكی كه در این خانواده رشد یافته به راحتی تحت تأثیر و به طور نا خود آگاه تحت تربیت افراد خانواده قرار خواهد گرفت.

موفق باشید.

 

پی نوشت:

1. مكارم شیرازی، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب، چاپ دوم، 1379هش، ج 1، ص 165.

2. همان، ج 1، ص 164

3. فرهادیان، رضا، والدین و مربیان مسئول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1377هش، ص244

آیااین درسته كه بیشتر وقتمون رو عبادت و مقدار كمی تلاش كنیم ؟
نیازی نیست تا از كار و تلاش كم كنیم و به نماز و عبادت بپردازیم بلكه با تمرین و برنامه ریزی می شود خواب را كم و از وقت های تلف شده برای این منظور استفاده کرد.

چند وقت پیش در تلویزیون پسر آیت الله بهجت از ایشون نقل میكردند: سعی كنید كمتر بخورید و صحبت كنید و بیشتر به عبادت و راز و نیاز و نماز بپردازید. من صحبت های ایشون رو قبول دارم ولی توی مورد آخر شك دارم . البته من نماز رو بشدت قبول دارم و به اون اعتقاد دارم ولی میخوام بدونم اگر ما بیشتر وقتمون رو راز و نیاز كنیم پس كی كار كنیم كی درس بخونیم؟ كی مقدمات ظهور آقا امام زمان رو فراهم كنیم؟آیا این درسته كه بیشتر وقتمون رو عبادت و مقدار كمی تلاش كنیم یا اینكه بیشتر تلاش و كوشش كنیم و كسب علم كنیم و قسمتی رو به راز و نیاز بپردازیم چون ما همینطوریش هم كلی از بقیه كشور ها عقب هستیم. واقعا كدوم درسته؟

اولاً شاید منظور ایشان از بیشتر عبادت كردن یعنی در طی روز مقداری وقت بیشتر صرف عبادت كنیم و از فرصت هایی كه هدر می رود برای عبادت استفاده نماییم.

ثانیاً خود آقای بهجت نیز اهل كار و تلاش و درس و بحث بطور جدی بودند كه به این مراتب علمی رسیدند. اگر همۀ وقتشان را به عبادت می پرداختند كه چنین نمی شدند.

ثالثاً شنیدیم و خوانده ایم كه ایشان در طی روز سه ساعت می خوابیدند و بقیۀ بیست و یك ساعت را به كارهای علمی و عبادت می پر داختند

پس نیازی نیست تا از كار و زندگی و تلاش كم كنیم و به نماز و عبادت بپردازیم بلكه با تمرین و برنامه ریزی می شود خواب را كم نمود و از وقت های تلف شده برای این منظور استفاده كرد.

رابعاً چه كسی گفته عبادت یعنی فقط نماز و راز و نیاز ؟ مگر كسب علم از بالاترین عبادت ها نیست؟ مگر كسب روزی حلال از عبادات نیست؟!

مواردی كه شما نوشته اید اگر برای رضای خدا و قرب الهی انجام شود جز عبادت چیز دیگری نیستند.

در روایت وارد شده كسب روزی حلال و سكوت از بالاترین عبادات است، و دعا، مخّ عبادت است و ...

خداوند در شب معراج به پیامبر صلی الله علیه وآله می فرماید: « يَا أَحْمَدُ إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَال‏؛ (1) عبادت ده بخش است نه بخش از آن در جستجوي حلال است».

حضرت عیسی علیه السلام فرموده: «الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِي الصَّمْتِ وَ جُزْءٌ فِي الْفِرَارِ مِنَ النَّاسِ‏؛ (2) عبادت ده جزء است كه نه جزء آن در خاموشي و يك جزء ديگر در فرار از مردم است‏».

امام علی علیه السلام می فرماید: « أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الصَّبْرُ وَ الصَّمْتُ وَ انْتِظَارُ الْفَرَج‏،

در نتیجه می شود انسان دائماً در عبادت باشد و خللی هم به كارهای روز مره اش وارد نشود در واقع كارهای او هم عبادت شمرده می شود.

اما نباید فراموش نمود كه در بین عبادات، نماز جایگاه ویژه ای دارد و انسان باید تلاش نماید نماز ،كه رابطۀ بین خالق و مخلوق  است را اصلاح نماید و یكی از مواردی كه در اصلاح آن پر فایده است نافله های نماز هستند كه در روایات نیز به آن تأكید فراوان شده،لذا آیت الله بهجت رحمةالله علیه نیز به این امر سفارش اكید داشتند.

موفق باشید.

پی نوشت ها:

1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 27، اسلاميه‏، تهران‏، مكرر.

2. ورام بن ابی فراس، مجموعۀ ورام، ج1،ص 106، مكتبه فقیه، قم

کتاب با موضوع شیطان شناسی
1. جن و شیطان، تحقیق قرآنی و روایی و عقلی،2. خطبه قاصعه نهج البلاغه. 3. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1،ص 94؛4. تفسیر نمونه، ج 1، ص 191

تعدادی كتاب خوب در باب شیطان شناسی به من معرفی كنید؟

متأسفانه، كتاب مدونی كه به طور همه جانبه بحث شیطان شناسی را بررسی كرده باشد، سراغ نداریم؛ اما معرفی منابع ذیل، خالی از لطف نیست:

1. جن و شیطان، تحقیق قرآنی و روایی و عقلی، علیرضا رجالی تهرانی.

2. خطبه قاصعه نهج البلاغه.

3. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 1،ص 94؛ ج 4، ص 274؛ ج 14، ص 210 به بعد.

4. تفسیر نمونه، ج 1، ص 191

یک دوره کتب تربیتی اسلامی
1- تربیت اسلامی - مجموعه مقالات « همایش تربیت در سیره و كلام امام علی»2- تربیت اسلامی ( كاوشی در رهنمود های تربیتی امام خمینی ) 3- اهداف تربیت از دیدگاه اسلام

معرفی یک دوره کتب تربیتی اسلامی ؟

تربیت یك واژه عام است . پسوند و پیشوند های متعددی می تواند داشته باشد.  ای كاش نیاز خود را معین و مشخص می كردید . تا پاسخ دقیق تر و كوتاه تر دریافت می كردید . از این رو ما مجبوریم  مجموعه كتب تربیتی در چند محور و موضوع را معرفی كنیم تا شاید خواست تان تأمین شود . 

1- تربیت اسلامی - مجموعه مقالات « همایش تربیت در سیره و كلام امام علی» ، مركز مطالعات تربیت اسلامی وابسته به معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش  ( كتاب چهارم ) .

2-  تربیت اسلامی ( كاوشی در رهنمود های تربیتی امام خمینی ) - مركز مطالعات تربیت اسلامی وابسته به معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش  ( كتاب پنجم).

3- اهداف تربیت از دیدگاه اسلام - دفتر همكاری حوزه و دانشگاه- زیر نظرعلیرضا اعرافی

4- بررسی تطبیقی تربیت دینی ، مؤلف دكتر ابراهیم ناصر ، مترجم علی حسین زاده

5- تربیت برتر ، رضا فرهادیان - مركز  انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه

6- تربیت و شخصیت انسانی ، سید مجتبی هاشمی - مركز  انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه

7-  كودك از نظر وراثت و تربیت، محمد تقی فلسفی ، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی

8-  تربیت در سیره و سخن امام حسن مجتبي علیه السلام ، پاك نیا  ، مركز اطلاع رسانی غدیر

9- تربیت در نهج‏البلاغه ، علي شریعتمداري‏ ، مركز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان

 10- تربیت كودك در جهان امروز ، بهشتی  ، سایت كتابخانه تبیان

11 - مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث ، فرهادیان  ، سایت كتابخانه تبیان

12ـ والدین و مربیان مسئول؛ فرهادیان، قم: مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی (بوستان كتاب)، 1377.

13ـ تربیت كودك در مكتب اهل بیت ، نوشته مرحوم محمد تقی فلسفی .

14ـ  حقوق فرزندان در مكتب اهل بیت(ع)؛ طبسی،  با مقدمه آیت الله معرفت، قم: مركز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1376.

15- راهنمای پدران و مادران و شیوه های برخورد با كودكان، سادات، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372.

16_ ریحانه بهشتی یا فرزند صالح

17-  نقش دين در خانواده،  آيتاللّهصادقاحسانبخش.

 18 ـ تعليمو تربيت در اسلام اثر شهيد مطهري.

 19 ـ رسالت اخلاق در تكامل انسان، تأليفسيد مجتبيموسوي لاري.

20 - مبانی تربیت و اخلاق اسلامی، دكتر علی فایضی ، انتشارات مسعی

21- اسلام و تربیت كودكان ، بهشتی  ، سازمان تبلیغات اسلامی

22- اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی ، زین العابدین قربانی ، قم انتشارات انصاریان

23- روش تربیت دینی نسل جوان و نوجوان ، محمد مهدی پور  ، قم انتشارات شاكر

24- اسلام و تربیت دختران ،دكتر علی قائمی ،تهران انتشارات امیری

25- آداب تعلیم و تعلم در اسلام ، دكتر سید محمد باقر حجتی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

 جهت اطلاع بیش تر به كتاب ارزشمند « مأخذ شناسی تربیت اخلاقی » ، اثرعلی همت بناری ، گروه پژوهشی تعلیم و تربیت اسلامی رجوع شود . در این منبع هزار و چهار صد و چهل و هفت كتاب تربیتی و اخلاقی فارسی ، عربی و انگلیسی معرفی شده است . موفق باشید.    

ملاک انتخاب همسر
ملاك هایي كه در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است:

انتخاب همسر باید بر چه اساسی باشد ؟

ملاك هایي كه در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است:

ا. آن هایي كه ركن و اساس اند و براي یك زندگي سعادتمندانه حتما لازم اند.

ب. آن هایي كه شرط كمال هستند و براي بهتر و كامل تر شدن زندگي اند و بیش تر به سلیقه و موقعیت افراد بستگي دارد.

ملاك هاي دسته اول عبارتند از:

1. تدین و دین دار بودن فرد:

زیرا انساني كه دین ندارد ، هیچ ندارد. انسان بي دین در حقیقت مرده  متحرك است . كسي كه پاي بند به دین (كه اصلي ترین مسئله زندگي است) نباشد، هیچ تضمیني وجود ندارد كه پاي بند به رعایت حقوق همسر و زندگي مشترك باشد. انسان دیندار هرگز نمي تواند با همسر بي دین كنار بیاید و با هم زندگي سعادتمندانه اي داشته باشند. البته منظور از دینداری و تدیّن این است كه  اسلام را با جان و دل پذیرفته و در عمل به آن كوشا باشند، نه تدین سطحی و بی ریشه و بی عمل.

پیامبر (ص) به شخصی كه می‏خواست ازدواج كند، فرمود: "علیك بذات الدین؛ (1) بر تو باد كه همسر دیندار بگیری".

در مورد دیگری فرمود: "كسی كه با زنی به خاطر ثروتش ازدواج كند، خداوند او را به حال خودش وامی‏گذارد . كسی كه فقط به خاطر زیبایی با زنی ازدواج كند، در او امور ناخوشایند خواهد دید. كسی كه به خاطر دین و ایمانش با او ازدواج كند، خداوند همه آن امتیازات را برایش فراهم خواهد كرد". (2)

2. اخلاق نیك داشتن:

اخلاق خوب از ویژگی‏های لازم و اساسی برای همسر است. منظور از اخلاق خوب این است كه علاوه بر خنده رویی و خوش خلقی مؤدب به آداب اسلامی باشد .

پیامبر (ص) فرمود: "اذا جاءكم من ترضون خُلقه و دینه فزوّجوه و ان لا تفعلواتكن فتنة فی الارض و فساد كبیر؛ (3) با كسی كه اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج كنید. اگر چنین نكنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد".

فردی از امام رضا (ع) سؤال كرد: برای دختری خواستگاری آمده كه بد اخلاق است. آیا دخترم را به او بدهم؟ حضرت فرمود: "لا تزوّجه ان كان سیئی الخُلق؛ (4) اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده".

نمونه اخلاق بد، لجاجت و یكدندگی، تكبر نسبت به همسر، بی ادب بودن، بی وفایی، كینه توزی، سوءظن داشتن، سبكی و هرزگی، كم ظرفیتی و بی تابی، خساست، تنبلی و رخوت، با محبت نبودن و بد چشم بودن است.

3. شرافت و اصالت خانوادگي :

منظور از شرافت خانوادگی، شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلكه منظور نجابت و پاكی و تدین خانوادگی طرفین است، زیرا ازدواج با یك فرد مساوی است با پیوند با یك خانواده و فامیل و ایجاد و یك نسل. در ازدواج و انتخاب همسر معقول نیست كه انسان بگوید: من می‏خواهم با خود این فرد زندگی كنم و كاری به كار خانواده‏اش ندارم.  پیامبر (ص) فرمود: "انظر فی أی شی تضع ولدك فان العرق دساس؛ نیك بنگر كه فرزندت را در كجا قرار می‏دهی، زیرا نطفه و ژن‏ها و خصوصیات ارثی، خواه ناخواه منتقل می‏شود و تأثیر می‏گذارد".

4. عقل:

 باید زن و شوهر براي اداره  زندگي و تربیت فرزندان از نیروي عقل و فهم مجهز برخوردار باشند. رشد عقلي و فهم  كافي پیدا كرده باشند، همان طور كه ائمه اطهار ما را از ازدواج با افراد احمق و كم عقل نهي فرموده اند.

معیارهای دسته دوم :

چهار ملاك مزبور به عنوان ملاك های اصلی و دسته اول می باشند . معیارهای بعدی اگر چه به عنوان ملاك دسته دوم شمرده می شود، ولی نباید از توجه به آن غفلت كرد و به سادگی از آن گذشت، زیرا چه بسیار اتفاق افتاده كه علت ناهنجاری ها در زندگی كه باعث طلاق و جدایی زن و شوهر شده، ناهماهنگی در معیارهای دسته دوم بوده است .

1. زیبایی :

 زیبایی نیز یك امتیاز است . در شیرینی و سعادت زندگی زناشویی تأثیر به سزایی دارد. اگر انسانی، قیافه ظاهری و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممكن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا كند و از او بهانه و ایراد بگیرد و زندگی را بر او تلخ نماید یا به مشكلات دیگری گرفتار گردد.

2. تناسب همتایي و كفو همدیگر بودن :

از حساس ترین نكاتي است كه باید در انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد. همتایي و تناسب از جنبه هاي مختلف باید لحاظ شود. برخی جنبه ها جزو دسته اول  قرار می گیرد و برخی دیگر مربوط به دسته دوم است :

ا) تدین و میزان پاي بندي به دستور شرع .

ب) همتایي و هماهنگي فرهنگي و فكري .

ج) همتایي اخلاقی و پاي بندي به آداب اخلاقی .

د) امروزه نزدیك بودن اندیشه های سیاسی و اجتماعی .

ه) تناسب در زیبایي .

و) تناسب سني .

ز) تناسب مالي و سطح اقتصادي .

 براي اینكه بتوانید به یك تصمیم صحیح و عاقلانه اي برسید ،بهتر است با افراد مورد اعتماد مثل والدین، یا اقوام نزدیك دلسوز و عاقل و داراي تجربه مشورت كرده و با دقت كافي تصمیم مناسبي اتخاذ شود.

 

پی‏نوشت‏ها:

1. ثقه الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الاسلاميه، طهران، 1365 ه.ش، ج5، ص 332 .

2. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه،مؤسسه آل البيت، قم، 1409 ه.ق، ج 20 ، ص 51 .

3. همان، ص 76.

4. همان ، ص 81

صفحه‌ها