فرهنگي

عفت را می‌توان بر اساس ابعاد مختلف، به انواع گوناگونی چون عفت عام و خاص و همچنین عفت در اندیشه، عاطفه و رفتار تقسیم کرد.

پرسش:
عفت دقیقاً به چه معناست و چه اقسام و مراتبی دارد؟ آیا عفت در جنبه‌های مختلف زندگی انسان (نگاه، گفتار، رفتار و افکار) قابل تفکیک است؟ 
 

پاسخ:
مقدمه
عفت از فضائل اخلاقی برجسته در نظام اخلاق اسلامی است که نقش کلیدی در سعادت و تعالی انسان ایفا می‌کند. این فضیلت نه‌تنها در کنترل غریزه جنسی، بلکه در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی نمود دارد. در متون دینی و اخلاقی، عفت به‌عنوان یکی از ارکان چهارگانه فضیلت‌های اصلی در کنار حکمت، عدالت و شجاعت معرفی شده است. شناخت معنا، مراتب و اقسام عفت می‌تواند در فهم جایگاه و کارکردهای آن نقش مهمی ایفا کند که در ادامه به تبیین آن پرداخته می‌شود.
نکته اول: تعریف عفت
الف: عفت در لغت:
 عفت از ریشه «ع.ف. ف» است. بر اساس معاجم لغوی، «عفّت» در لغت به معنای «خودداری» آمده است که شامل: خودداری از حرام، (1) و یا چیزی که حلال نیست (2) و یا هر چیزی که شایسته نیست (3) و همچنین خودداری از سؤال و درخواست از مردم (4) می‌شود. راغب در معنای لغوی عفت معنایی عام برای آن در نظر گرفته و گفته است: عفت بروز حالتی برای نفس است که به‌واسطه آن از چیرگی خواسته‌های نفسانی جلوگیری می‌شود. (5) ابن منظور نیز معنایی عام برای عفت در نظر گرفته و گفته است: «عفت یعنی خویشتن‌داری ازآنچه حلال و زیبنده نباشد.» (6)
ب: عفت در اصطلاح:
 در تبیین اصطلاحی عفت، مرحوم نراقی عفّت را این‌گونه معنا می‌کند: «عفّت، ملکه انقیاد و رام شدن قوه شهوت در پیشگاه عقل است به‌گونه‌ای که تحت امرونهی آن قرار گیرد؛ یعنی آنجا که عقل مصلحت می‌داند اقدام کند و آنجا که عقل در آن مفسده می‌بیند پرهیز کند و هیچ‌گاه با اوامر و نواهی عقل مخالفت نکند.» (7) فضائل اخلاقی مانند عفت، در حقیقت صفاتی هستند که از ملکات نفسانی سر می‌زنند؛ بنابراین عفت ملکه‌ای در نفس است که واجد آن، نفس خود را تأدیب کرده و به مرحله‌ای رسیده است که رفتارهای اخلاقی متناسب با آن، برای او عادت شده و از روی مشقت و فشار صادر نمی‌شوند.
ج: ضد عفت:
 در روایتی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که فرمود:
 «یکی از سجایای اخلاقی عفت است که ضد آن بی‌پروایی است.» (8)
 صاحب جامع السعادات با تصریح به این‌که معنای عفّت، اعتدال و میانه‌روی در قوه شهوت است، دو صفت «شره» و «خمود» را جانب افراط‌وتفریط قوه شهوت می‌داند. (9)

نکته دوم: انواع و اقسام عفت
الف: انواع عفت بر اساس قلمرو:
 بر اساس معانی که برای عفت بیان شد می‌توان گفت عفت معنایی عام و گسترده دارد که مدیریت تمامی تمایلات سرکش درونی را شامل می‌شود. (10) البته در میان تمایلات نفسانی غریزه جنسی جایگاه خاصی دارد. ازاین‌رو عفت گاه در معنای خاص به مدیریت این غریزه اطلاق می‌شود. پس عفت در معنای عام به معنای کنترل مطلق خواهش‌های نفسانی است (11) و در کاربرد خاص و محدود عفت به معنای کنترل خواهش‌ها و تمایلات جنسی است .(12) بدین‌سبب در معنای خاص عفت جنسی مورد نظر است از همین جهت برخی محققان از آن به پرهیزکاری در خصوص مسائل جنسی تعبیر نموده‌اند. (13)
ب: انواع عفت بر اساس ابعاد وجودی انسان:
 گفته شد عفت بروز حالتی برای نفس است که به‌واسطه آن از چیرگی خواسته‌های نفسانی جلوگیری می‌شود و همچنین عفت به معنای خویشتن‌داری ازآنچه حلال و زیبنده نباشد دانسته شد. بدین‌جهت ازآنجایی‌که مطلق خودداری از افعال زشت در معنای عفت لحاظ شده است می‌توان بر اساس ابعاد مختلف وجودی انسان عفت را به سه قسمت تقسیم نمود که عبارت است از:
1. عفت در اندیشه؛ به معنای پرهیز از افکار و اندیشه‌های زشت و باطل؛
2. عفت در عواطف؛ به معنای خودداری از تمایلات منفی، باطل و قبیح؛
3. عفت در رفتار؛ به معنای پرهیز از رفتارهای زشت و قبیح.
ج: انواع عفت بر اساس متعلق:
 از جهت متعلق افعال و با نظر به قلمرو عفت، می‌توان چند قسم کلی برای عفت در نظر گرفت که هرکدام از آن‌ها انسان را از مجموعه‌ای از رفتارهای زشت دور می‌کند. بر این اساس می‌توان عفت را فضیلت یا ملکه‌ای دانست که انسان را از انواع مختلفی از خواسته‌ها و تمایلات منفی بازمی‌دارد. درنتیجه می‌توان از حیث متعلق، ابعاد مختلف عفت را از یکدیگر متمایز کرد، هرچند خاستگاه همه آن‌ها ملکه‌ای است که موجب خودداری انسان از انجام کارهای زشت می‌شود. بر اساس همین تقسیم، می‌توان مصادیق ذیل را ازجمله اقسام شاخص عفت که در آیات و روایات به نحوی به آن‌ها تصریح شده است، نام برد:
1. عفت جنسی (عفت فرج)؛ عفت در غریزه جنسی به معنای مدیریت و کنترل شهوت جنسی و تبعیت آن از عقل و شرع است که موجب می‌شود انسان از رفتارهای ضد اخلاقی و انحرافات مرتبط با این غریزه مانند انواع روابط نامشروع، پرهیز نماید. در برخی روایات عفت جنسی از برترین عبادات دانسته شده است. (14)
2. عفت شکم (عفت بطن)؛ خوردن و آشامیدن ازجمله نیازها و غرایز آدمی است که نیاز به مدیریت و کنترل دارند به‌طوری‌که انسان نمی‌تواند هر آنچه میل و اشتهای او می‌کشد را بخورد یا بنوشد. عفت در شکم به معنای کنترل قوای شهویه و امیال در حوزه خوردن و آشامیدن و انطباق آن‌ها با عقل و شرع است. در روایتی که در قسمت قبل اشاره شد به این نوع از عفت نیز تصریح شده است.
3. عفت در نگاه (عفت چشم) و پوشش؛ در قرآن کریم به عفت در نگاه تأکید شده و فرموده است:
 «به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را [ازآنچه حرام است مانند دیدن زنان نامحرم و عورت دیگران] فروبندند و شرمگاه خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه‌تر است، قطعاً خدا به کارهایی که انجام می‌دهند، آگاه است و به زنان باایمان بگو: چشمان خود را ازآنچه حرام است فروبندند.»
 همین‌طور به عفت در پوشش نیز به نحوی اشاره شده است:
 «اى فرزندان آدم! لباسى براى شما آفریدیم که اندام شمارا مى‌پوشاند و مایه‌ی زینت شماست؛ امّا جامه‌ی پرهیزگارى بهتر است. این‌ها [همه] از آیات خداست تا متذکّر [نعمت‌هاى او] شوند.»
4. عفت در کلام و بیان: زبان باوجودآنکه عضوی به‌ظاهر کوچک است، اما عدم کنترل آن و عدم عفت‌ورزی در آن می‌تواند انسان را به تباهی در اخلاق و دین بکشاند. غیبت، تهمت، دروغ‌گویی، افتراء، عیب‌جویی، تمسخر و... ازجمله آفات زبان است که عفت ورزی در زبان به معنای حفظ انسان از این آفات است.

نکته سوم: مراتب عفت
بر اساس قلمروی که برای عفت بیان شد و ازآنجایی‌که خودداری و پرهیزمداری دارای اقسام، مراتب و سطوحی است، می‌توان از مراتب عفت سخن گفت. در این مراتب، اولین مرحله پرهیز از حرام است که حداقل عفت‌ورزی است. در مرتبه بعد، دوری از مکروهات است و در مرتبه بعد دوری از مشتبهات قرار دارد و در مرتبه والاتر، دوری و پرهیز از هر آنچه می‌تواند انسان را به غفلت یا لغزش بکشاند قرار دارد، مانند ترک برخی لذت‌های حلال.

نتیجه
«عفت» به معنای خودداری یا خویشتن‌داری ازآنچه حلال یا زیبنده نیست، تعریف می‌شود. در اصطلاح، عفت ملکه‌ای است که قوه شهوت را تحت انقیاد و فرمان عقل درمی‌آورد، به‌گونه‌ای که کاملاً تحت امرونهی عقل قرار گیرد؛ نقطه مقابل آن «بی‌پروایی» است. عفت را می‌توان بر اساس ابعاد مختلف، به انواع گوناگونی چون عفت عام و خاص و همچنین عفت در اندیشه، عاطفه و رفتار تقسیم کرد. ازنظر متعلق (آنچه باید کنترل شود)، انواع شاخص آن شامل عفت جنسی، عفت در خوردن (شکم)، عفت در نگاه و پوشش و عفت در کلام است. همچنین، مراتب عفت را می‌توان از خویشتن‌داری در برابر حرام شروع کرده و تا پرهیز از مکروهات، امور مشتبه و حتی لذت‌های حلال دسته‌بندی نمود.

 

 جهت مطالعه بیشتر
1. شجریان، مهدی، واکاوی معنای عفت در دانش فقه و اخلاق، اصول فقه، ش 2، تابستان 1404، ص 201-232.
2. اکبری، محمود، عفت و پاک‌دامنی در اسلام، فتیان، قم ۱۳۹۵ ش.
3. اخوی، رضا، زلال عفت، بهار دل‌ها، قم، ۱۳۸۸ ش.

پی‌نوشت‌ها
1. الجوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، بیروت، دارالعلم، 1404 ق، ج 4، ص 1406.
2. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، بیروت: موسسه الاعلمی. العین، 1408 ق، ج 1، ص 92.
3. ابی‌الحسن، احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، تحقیق: عبدالسلام و محمد هارون، قم: مکتب اعلام الاسلامیه، 1404 ق، ج 4، ص 3 و ج 6، ص 104.
4. ابن منظور، محمد بن مکرم‏، لسان¬العرب‏، بیروت: دار احیا التراث العربی، 1408 ق، ج 9، ص 243.
5. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ قرآن، تهران، المکتبه المرتضویه، 1416 ق، ص 573.
6. «العفه الکف عما لایحل و لایجمل»؛ ابن منظور، محمد بن مکرم‏، لسانالعرب‏، بیروت: دار احیا التراث العربی، 1408 ق، ج 9، ص 243.
7. نراقی، مهدی بن ابی ذر، جامع السعادات، ترجمه کریم فیضی، قم، قائم آل علی علیه‌السلام، 1396، ج 2، ص 12.
8. «والعفه و ضدها التهتک»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق: علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق، ج 1، ص 21
9. نراقی، مهدی بن ابی ذر، جامع السعادات، ترجمه کریم فیضی، قم، قائم آل علی علیه‌السلام، 1396، ج 1، ص 528.
10. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق اسلامی در نهج‌البلاغه: خطبه متقین، قم، نسل جوان، 1385، ج 1، ص 340.
11. ابوحیان توحیدی، علی بن محمد، الصداقه و الصدیق، دمشق، درالفکر، 1421 ق، ص 226-228
12. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1421 ق، ج 4، ص 351.
13. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه امام علی بن ابی‌طالب، 1385، ج 1، ص 316.
14. «ان افضل العباده عفه البطن والفرج»؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، مصحح علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق، ص 296.
15. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ* وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»؛ سوره نور، آیه 30 و 31.
16. «یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ»؛ سوره اعراف، آیه 26.
 

ازدواج یعنی تشکیل یک خانواده جدید که زن و مرد در کنار هم به آرامش رسیده و بتوانند آینده ای ایده آل را رقم بزنند. این تصمیم، نیاز به بررسی ملاک های درستی دارد.
ملاک های ازدواج درست

پرسش:
برادر بزرگم برای برادر کوچک‌تر، همسری از یک خانواده مذهبی و انقلابی در نظر گرفته است، ولی مادرم به‌شدت مخالف است چون به وضع موجود معترض است و حرف‌های ناخوشایندی می‌زند که سبب رنجش اطرافیان می‌شود، برادر کوچک‌تر هم درباره این ازدواج، مردد است به نظرتان چه کنیم؟
 

پاسخ:
در اسلام معیارهای زیادی برای ازدواج بیان ‌شده که باید در نظر گرفته شود تا ازدواج موفقی صورت بگیرد. تناسب علمی، اعتقادی، اقتصادی، فرهنگی و ایمانی از این موارد است. مذهبی بودن و داشتن ایمان از ملاک‌های خوب است و مشکلات وضع موجود ربطی به این تصمیم ندارد. در مورد خواستگاری شما و مسئله عدم رضایت مادر به خاطر وضع موجود باید به مطالبی که در ادامه ذکر می‌کنیم دقت بفرمایید و بعد تصمیم‌گیری کنید.

1. با بررسی فرمایشات معصومان علیهم‌السلام متوجه می‌شویم که ملاک‌هایی برای ازدواج توصیه شده است که در یک تقسیم‌بندی دو نوع است:
الف. آن‌هایی که رکن و اساس‌اند و براى یک زندگى سعادتمندانه حتماً لازم‌اند.
ب. آن‌هایی که شرط کمال انتخاب همسر هستند و براى بهتر و کامل‌تر شدن زندگی‌اند و بیش‌تر به سلیقه و موقعیت افراد بستگى دارد.

2. دسته اول یعنی ملاک‌هایی که اصل و رکن در انتخاب همسر هستند عبارت‌اند از:

الف: تدین و دین‌داری
کسی که پای بند دین نیست، تضمینی وجود ندارد که پای بند رعایت حقوق همسر و ادامه زندگی مشترک باشد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله به شخصی که می‏خواست ازدواج کند، فرمود: «بر تو باد که همسر دین‌دار بگیری». (1) دین‌دار بودن، به این است که دارای صفات ذیل باشد: عفت، حجاب، حیا، نجابت، اخلاق خوب، خوش حرف و خوش‌زبان بودن، اهل نماز و مناجات، علاقه‏مند به قرآن و اهل‌بیت، ترس از خدا داشتن، آبرو نگه‏دار بودن، اسراف‌کار نبودن و... .

ب: اخلاق خوب
پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «باکسی که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید. اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد». (2)  فردی از امام رضا علیه‌السلام سؤال کرد: برای دخترم خواستگاری آمده که امانت‌دار و متدین است، امّا بداخلاق است. آیا دخترم را به او بدهم؟ حضرت فرمود: «اگر بداخلاق است، دخترت را به او نده». (3)

ج: اصالت و شرافت خانوادگی
منظور از شرافت خانوادگی، نجابت و پاکی و تدین خانوادگی طرفین است. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «نیک بنگر که فرزندت را در کجا قرار می‏دهی، زیرا نطفه و ژن‏ها و خصوصیات ارثی، خواه‌ناخواه منتقل می‏شود و تأثیر می‏گذارد». (4)

د: عقل و فکر
باید زن و شوهر براى اداره زندگى و تربیت فرزندان از نیروى عقل و فهم مجهز برخوردار باشند. رشد عقلى کافى پیداکرده باشند. همان‌طور که ائمه اطهار علیهم‌السلام ما را از ازدواج با افراد احمق و کم‌عقل نهى فرموده‌اند.

3. دسته دوم ملاک‌ها و معیارهای دیگرى است که بیش‌تر مربوط به سلیقه و موقعیت افراد دارد. 

به عنوان مثال، همتایى و تناسب بین دو نفر، یکی از مواردی است که باید از جنبه‌های مختلف مورد توجه قرار گیرد. برخی از آن‌ جنبه ها مربوط به دسته اول است مثل تدین و میزان پاى بندى به دستورات و احکام دینی. برخی نیز به دسته دوم مربوط می‌شود. از قبیل:
الف. همتایى و هماهنگى فرهنگى و فکرى، سیاسی و اجتماعی
ب. همتایى اخلاقی و پاى بندى به آداب اجتماعی
ج. همتایی ازنظر تحصیلات و امور علمى
د. تناسب سنى
هـ. تناسب مالى و هماهنگی در مسائل اقتصادى و توقعات مبتنی بر آن.
و. همتایی و تناسب در قیافه و زیبایى ظاهری

4. با این توضیحات به‌صورت واضح و صریح مذهبی بودن طرفین توصیه‌شده است و وضع جامعه دلیل بر بد بودن دین و مذهب نیست. اتفاقاً هر جا مذهب  و دین کامل رعایت نشده اختلال و ضعف ایجادشده است. اساساً وضع موجود در مملکت ربطی به انتخاب همسر و مذهبی و انقلابی بودن خانواده‌ها ندارد و باید در جای خودش نزد یک کارشناس مذهبی و انقلابی بررسی شود که اختلالات وضع موجود نیز عمدتاً برآمده از دوری از ایمان و مذهب و بی‌تقوایی است نه رعایت مذهب و دین. 
باید بین مذهب و عمل انسان‌های مذهبی جدایی قائل شوید تا بتوانید درست تصمیم بگیرید. نباید اشتباهات افراد مذهبی را به‌پای مذهب گذاشت. اسلام به ذات خود ندارد عیبی. هر عیبت که هست از مسلمانی ماست؛ بنابراین باید با مادرتان صحبت شود که بحث زندگی یک‌عمر است و مذهبی نبودن باعث ایجاد مشکلات زیادی می‌شود. با این حال کسب رضایت والدین در این موارد اگرچه واجب نیست، ولی به هر حال چون نمی‌توان با خانواده قطع ارتباط کرد پس بهتر است یا مادرتان را راضی کنید یا طرف مقابل را مطلع کنید تا با شناخت بیشتری تصمیم بگیرد.

نتیجه:
ازنظر اسلام مسیر انتخاب همسر دارای ملاک‌هایی است. اساساً وضع موجود در مملکت ربطی به انتخاب همسر و مذهبی و انقلابی بودن خانواده‌ها ندارد و باید در جای خودش نزد یک کارشناس مذهبی و انقلابی بررسی شود که اختلالات وضع موجود نیز عمدتاً برآمده از دوری از ایمان و مذهب و بی‌تقوایی است نه رعایت مذهب و دین. درنهایت افراد مذهبی هم حتی اگر خطا کرده باشند ربطی به مذهب ندارد. باید بین مذهب و عمل انسان‌های مذهبی جدایی قائل شوید تا بتوانید درست تصمیم بگیرید.

منابع بیشتر برای مطالعه:
-راهنمای ازدواج جوانان، محمدرضا شرفی.
-جوانان و ازدواج، اسماعیل بیابان‌گرد.
-جوانان و انتخاب همسر، علی‌اکبر مظاهری.

پی‌نوشت‌ها: 
1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج ۵، ص ۳۳۲.
۲. همان، ص ۳۴۷.
۳. همان، ص ۵۶۳.
۴. فیض کاشانى، ملا محسن، الوافی، اصفهان، کتابخانه امام امیرالمؤمنین على علیه¬السلام، چاپ اول، 1406 ق، ج ۳، ص ۷۰۶.

 

 

خصوصا اگه فرد جاهل یا حق ناپذیر باشه.
از منظر اسلام كسی حق ندارد به كسی اهانت كند و آبروی كسی را ببرد، زیرا حفظ آبروی انسان ها و حفظ كرامت انسانی لازم است. همچنین كسی حق ندارد به رهبری اهانت کند ...

وقتی كسی به ولایت فقیه و رهبر در حضور ماتوهین می كنه تكلیف ما چیست؟خصوصا اگه فرد جاهل یا حق ناپذیر باشه.

از منظر اسلام كسی حق ندارد به كسی اهانت كند و آبروی كسی را ببرد، زیرا حفظ آبروی انسان ها و حفظ كرامت انسانی لازم است. همچنین نه تنها كسی حق ندارد به رهبری اهانت كند، بلكه حتی به انسان های عادی نیز نباید توهین شود. این موضوع علاوه بر اینكه عملی ضد اخلاقی بوده، در مواردی حكم تعزیر و مجازات نیز دارد. در مورد توهین به رهبر این حكم می تواند شدیدتر باشد، زیرا اولاً كه ایشان مسلمان است و اهانت به مسلمان جایز نیست. افزون بر آن وی منصب و مقامی دارد كه حفظ آن واجب است. زیرا وی رهبر جامعه است. این امر اقتضا میكند كه جایگاه و مقام او حفظ شود.

متأسفانه برخی از اسلام برداشت نادرست كرده و آزادی را به گونهای تعریف كردهاند كه گویا اسلام آزادیهای نامحدود را مشروع میداند و مردم نیز آزاد هستند هر كاری كه خواستند انجام دهند، غافل از اینكه در اسلام ضمن اینكه به اصل آزادی سفارش شده، برای آن حد و حدودی نیز تعریف گردیده است. اگر آزادی نامحدود باشد،جامعه دچار هرج و مرج میگردد و این امر قابل قبول نیست.

نكات پایانی كه شما را در رسیدن به جواب راهنمایی می كند:

1) وظیفه ما نسبت به كسی كه به رهبر توهین وناسزا می گوید چیست؟

از دفتر رهبری سوال شما را پرسیدیم و آنها در جواب گفتند: وظيفه شما نسبت به چنين افرادی ارشاد و هدايت و امر به معروف و نهي از منكر است. وظيفه ديگري نداريد.(1)

2) اگر كسی به مقام معظم رهبری و نظام اسلامی توهین كند، باید با استدلال و برهان و رعایت احترام و ادب، روشنگری و دفاع نموده و به فریضه امر به معروف و نهی از منكر عمل نمود. اگر احساس می كنید حرف های شما در مخاطب بی تأثیر است، به هیچ وجه بحث را ادامه نداده و با تغییر موضوع بحث، ازجدال  پرهیز كنید . با توجه به آنچه گذشت روشن می شود در این گونه موارد اجازه برای زد و خورد نداریم.

پی نوشت:

1 . سوال از دفتر رهبری به شماره 7112467 .

خانواده ی مذهبی ای ندارد ولی بسیار دوست دارد كه چادر سر كند ...
اگر علاقه به چیزی ریشه ای واساسی باشد، یعنی سرچشمه علاقه "شناخت وآگاهی"باشد، پایدار و همیشگی است. در غیر این صورت، دوام نخواهد داشت.

  دوستی دارم با اعتقاد و علاقمند به دین و مذهب الحمدلله . خانواده ی مذهبی ای ندارد ولی بسیار دوست دارد كه چادر سر كند و خانواده اش هم مقابله نمیكند . یعنی او را در انتخاب اعتقاداتش آزاد گذاشته اند . اما چون كلا اطرافیانش چادری نیستند و او هم تازه متحول شده ، چند استدلال قوی میخواهد كه حجاب برتر بودن چادر را به دوستانش به فامیلش به مادر و پدرش بگوید .دوستم سطحی نیست و واقعا درونی علاقه و اعتقاد به چادر دارد . میذاند كه چادر پوشش بیشتری دارد و حتما خدا راضیتر است . چه چیز دیگری پیشنهاد میكنید كه بگوید ؟

اگر علاقه به چیزی ریشه ای واساسی باشد، یعنی سرچشمه علاقه "شناخت وآگاهی"باشد، پایدار و همیشگی است. در غیر این صورت، دوام نخواهد داشت. این جواب را به دوست خود ارایه دهید.

برای ایجاد"انگیزه كافی"جهت گزینش حجاب برتر باید:

الف) "هدف و دلیل" این كار را بشناسید. آثار و فواید مثبت یا پیآمدهای منفی آن را بدانید.

ب) شناخت خود را نسبت به خدا بیش تر كنید. معرفت به خدا انگیزه ساز است. اگر كسی خدا و كمال و جمالش را بشناسد و از الطاف پیدا و پنهان و مهربانی هایش، همچنین از نعمت های بی حد و حصرش آگاهی به دست آورد و در آن دقت و تأمل كند، عاشق خدا می شود و برای جلب رضایتش به هر اقدامی كه او بخواهد، دست می زند.

اكنون حجاب را از ابعاد مختلف، مورد توجه و دقت قرار می دهیم:

1. عفت و پاكدامنی، با آفرینش و فطرت زن به هم آمیخته است، و در آفرینش او، جایگاه عظیم و بلندی دارد. اسلام نیز با نگاه به آفرینش زن و صلاح و خیر آنان، حجاب را لازم شمرده تا عفت برونی زن، با عفت درونی او هماهنگ و بنیان خانواده مستحكم گردد و زن همچون كالای ناچیزی در معرض همگان قرار نگیرد.

2. فایده حجاب منحصر به زنان نیست. حجاب حداقل دو فایده دارد: اول؛ زن محجوب، با حجاب خود به دیگران مي فهماند كه اهل بي بند و بـاري و روابـط آزاد نـیـسـت و این خود باعث مي شود مردان هرزه به او طمع نورزند و مزاحم نشوند:"ذلِكَ‏ أَدْني‏ أَنْ‏ يُعْرَفْنَ‏ فَلا يُؤْذَيْن".(1)‏ دوم؛ فایده دوم حجاب به كل جامعه برمي گردد. زنان بي حجاب و بی قید حتي براي مردان پاكدامن نیز زیان بارند. زناني كه بدون پوشش و با انواع آرایش بیرون مي آیند، محیط را آماده آشوب مي نمایند؛ زیرا جاذبه تكویني زنان براي مردان قابل انكار نیست .

3. حجاب، موجب رشد شخصیت‏ زن مسلمان است. شخصیت، مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقیات یك انسان است كه مایه تشخیص وی از دیگران است. (2) مجموعه صفات و ویژگی‏های جسمی، روانی و رفتاری كه هر انسان را از انسان‏های دیگر متمایز می‏سازد، شخصیت نام دارد. (3) بر این اساس، هر كس شخصیتی دارد كه خود را با آن معرفی می‏كند. دیگران نیز او را به همان ویژگی‏ها می‏شناسند.

4. حجاب موجب مسؤولیت پذیری است: زنانی كه در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیكر خود به چیزی نمی‏اندیشند، هرگز نمی‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت كنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن كه  به دلیل ناتوانی یا شانه خالی كردن از انجام دادن مسؤولیت‏های فردی باز می‏مانند، با روحیه و وضع بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد می‏سازند.

نكتۀ پایانی: شما جنس مرغوب را در كادو مي پیچید، روي تلویزیون پارچه مي اندازید، كتاب قیمتي را جلد مي كنید، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمي دهید. بنا بر این جلد و حجاب نشانه ارزش است. خداوند براي چشم كه ظریف است و خطرات آن را تهدید مي كند، حجاب قرار داده حجاب باعث تمركز فكر مردان كه بخش عمده تولید جامعه به دست آنان است مي گردد. در كشورهایي كه بي حجابی هست ،نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا مي كند.

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره(09640) تماس بگیرید.

معرفی كتاب برای مطالعه بیشتر:

1- آيات حجاب، عباس فتحي، جلد اول، انتشارات نسل سوم تهران، زمستان1381.

2- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، فتحيه فتاحي زاده، جلداول، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، زمستان 1379.

پی نوشت ‏ها:

1. احزاب (33)، آیه 59.

2. احمد بهشتی، تربیت كودك در جهان امروز، ص 161، مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع)، ویرایش دوم.

3. علی اصغر احمدی، روان شناسی شخصیت، ص 10، تهران، انتشارات امیر كبیر.

اگر نهي از منكر به قيمت ضرر زدن به جانمان تمام شود باید انجام داد؟
از شرائط وجوب امر به معروف و نهی از منكر این است كه ضرر جانی نداشته باشد. پس در صورتی كه ذكر كردید، نهی از منكر واجب نیست، ولی اگر می توانید ...

 در خيابان مي بينيم تعدادي اراذل مزاحم خانمي شده اند آيا اگر امر به معروف و نهي از منكر به قيمت ضرر زدن به جانمان و حتي از دست دادن آن تمام شود بايد انجام داد؟

اینكه برای نهی از منكر دغدغه دارید، بسیار ارزنده است.

یكی از شرائط وجوب امر به معروف و نهی از منكر این است كه ضرر جانی  نداشته باشد. پس در صورتی كه ذكر كردید، نهی از منكر واجب نیست، ولی اگر می توانید با مطلع كردن پلیس خطر را  دور كنید یا اگر با همراه كردن چند نفر با خودتان می توانید آن ها را فراری دهید، بدون اینكه ضرری برایتان داشته باشد، باید این كار را انجام دهید

شخص بگه دلم میخواد كه این كارو می كنم واجب بهش گوشزد كنیم
وجوب امر به معروف و نهی از منكر شرایطی دارد ،از جمله: 1- آمر و ناهی از آن چه می‌خواهد نهی و یا ارشاد كند، آگاهی داشته باشد 2- بداند حرفش اثر دارد 3- ...

جایی كه امر بمعروف و نهی از منكر مفسده داره یعنی احتمال بدیم كه اون شخص بگه دلم میخواد كه این كارو می كنم واجب بهش گوشزد كنیم مثلا در اتوبوس وقتی خانمی بد حجاب یا آهنگ لهو ولعب راننده روشن كرده تو جاده هستیم؟

وجوب امر به معروف و نهی از منكر شرایطی دارد ،از جمله:

1-  آمر و ناهی از آن چه میخواهد نهی و یا ارشاد كند، آگاهی داشته باشد.

2- بداند حرفش اثر دارد.

3-  برای خود و خانواده و بستگانش ضرر جانی و مالی و آبرویی و... نداشته باشد.

اگر می بینید امر به معروف و نهی از منكرتان تأثیر ندارد و اگر به این كار اقدام كنید ،مورد اهانت ،فحش و ناسزا قرار می گیرید، تكلیفی ندارید. اما اگر احتمال تاثیر بدهید، باید تذكر دهید.

در نهی از منكر لازم است چند نكته مورد توجه قرار گرفته و مراعات شود تا تذكر موثر واقع شود :

1- حُسن برخورد:

قرآن مجید خطاب به پیامبر اكرم (ص) می فرماید:

"ای پیغمبر! به بندگانم بگو كه با مردم با نیكوترین وجه صحبت نمایند". (1)

خداوند از حضرت موسی (ع) می خواهد با فرعونی كه ادعای ربوبیت دارد ،با نرمی و ملاطفت تكلم كند و به او بگوید: آیا میل داری كه پاكیزه شوی؟ آیا می خواهی تو را به راه خداوند هدایت كنم تا به درگاه او خاشع شوی؟ (2)

 روح  بسیار آسیب پذیر است و در برابر برخورد قهر آمیز واكنش نشان می دهد ؛ از این رو باید مواظب بود تا لطمه ای به شخصیت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتی مانند "این عمل در شأن شما نیست . شأن شما بالاتر از این ها است. سرمایه مملكت هستید و جامعه و خانواده به شما امید دارد" بسیار مؤثر است.

2- جلب اعتماد:

ارشاد و راهنمایی دیگران در صورتی با موفقیت انجام می گیرد كه اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمی توان در شخصی نفوذ كرد. هر كسی بتواند با مردم الفت برقرار كند، مردم به او روی خواهند آورد. برای این كار باید به خطاكار شخصیت داد و از به كار بردن الفاظ تحقیر آمیز خودداری كرد.

3- در نظر گرفتن وضع روحی و روانی:

اصل مهم در هدایت و راهنمایی یا امر به معروف و نهی از منكر «مخاطبشناسی» است. هر مبلّغ، مربّی، معلّم و یا فردی كه در موقعیت هدایت و تربیت قرار گرفته، لازم است پیش از هر اقدامی «مخاطب» خود را بشناسد، آنگاه بر پایه ویژگیهای فكری، روحی و علمی مخاطب با وی سخن بگوید، تا زحمات و حرفاهایش هدر نرود.

«مخاطبشناسی» بر پایه «ویژگیهای» مخاطب سخن گفتن، یكی از خصایص و سنتهای عملكردی همه پیامآوران آسمانی است، چنان كه پیامبر (ص) میفرماید: «نحن معاشر الانبیاء نكلّم الناس علي قدر عقولهم؛ (3) ما پیامبران با مردم به اندازه عقل شان صحبت میكنیم».

در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منكر باید شرایط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصبانی است ،نمی توان نصیحت كرد. امام علی (ع) می فرماید:"برای دل های آدمیان، علاقه و اقبال و گاهی تنفر و ادبار است .هنگامی كه می خواهید كاری را انجام دهید، از طریق علاقه اشخاص وارد شوید، زیرا هنگامی كه كسی را مجبور بر كاری كنید ،نابینا می شود".(4) یعنی خود را به كوری و كری می زند.

4- محترم شمردن عقاید افراد:

شخص ممكن است كه منكرات یا ترك كارهای معروف و شایسته را بر اساس یك سری عقاید انجام دهد ؛ بنابراین نباید به طور تند و توهین آمیز با عقاید او برخورد نمایید. چنانچه دلیلی برای كار نادرست خود ارائه می دهد، آن را بشنوید . سپس با دلیل و استدلال سخن او را باطل كنید ، یا اشكالات آن را بگویید. گاهی كارهای خلاف او نه به خاطر عقیده به چیزی داشتن، بلكه به خاطر ناهنجارهای خانوادگی و اجتماعی و... است ؛ بنابراین شخص آگاه باید ناهنجارها را بشناسد و سعی نماید تا فرد مورد نظر از آن ها نجات یابد.

پس از اقدامات ارشادی،در صورتی كه اثر گذاری نیازمند امر و نهی باشد و شرایط هم فراهم باشد،باید امر و نهی نمود.

برای دریافت جزییات می توانید با مشاوره تلفنی مركز  به شماره ( 09640) تماس بگیرید.

 

 

پینوشتها:

1.اسراء (17) آیه.

2. نازعات (79) آیه 18 و 19.

3. ثقة الاسلام كليني، كافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ، ج 1، ص 23.

4. نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، قصار 193.

رشته ام به گونه ای است كه فقط در مورد غرب مطالعه داریم
این جمله ایشان درست است؛ ولی رشته شما هم می تواند به درد آخرت بخورد به این ترتیب كه اولا برای رضای خدا درس بخوانید و ثانیا برای خدمت به مردم ...

 آقای قرائتی در یكی از سخنراهی های ماه مبارك رمضان سال 90 گفتند كه هر كاری كه می كنید حتی رشته تحصیلی شما باید به درد آخرت بخورد من كارشناسی ارشد رشته ادبیات انگلیسی هستم و رشته ام به گونه ای است كه فقط در مورد غرب مطالعه داریم و اگر در خوش بینانه ترین حالت از این مطالب بخواهیم در جهت نقد غرب استفاده كنیم كاری تقریبا محال است چون اساتید معتقدند برای نقد باید یكی از روش های نقد انها رو استفاده كنید و با این شرایط به درد اخرتمان نمی خورد حال می خواستم بدانم معنای حرف ایشان این است كه در چنین شرایطی فردی مثل من ادامه تحصیلش در مقطع دكتری این رشته تلف كردن عمر است؟

این جمله ایشان درست است؛ ولی رشته شما هم می تواند به درد آخرت بخورد به این ترتیب كه اولا برای رضای خدا درس بخوانید و ثانیا برای خدمت به مردم و یاد دادن به انها این درس را بخوانید كه ثواب هم می برید؛ چرا كه هر كاری برای خدا باشد، ثواب دارد و این رشته شما می تواند كاربرد های مستقیم دینی داشته باشد؛ مثلا با یاد دادن این زبان و ادبیات انگلیسی می توان برای ترجمه متون دینی به زبان خارجی و یا تالیف كتب دینی به زبان خارجی یا دعوت و تبلیغ انها به دین و اسلام كمك گرفت.

پس می بینید رشته شما نیز می تواند كاربرد دینی داشته و به درد اخرت تان بخورد. ولی باید نیت تان در درس خواند این نیات الهی شود كه با این نیت خیر و ثواب، ماجور نیز خواهید بود.

موفق باشید!

اهمیت علم در اسلام را چگونه توجیه میكنید؟
تغییر دیدگاه، اندیشه و فكر، باور و عقیده نیازمند ایجاد تغییر و تحوّل در «شناخت و معرفت»است. دیدگاه و باور های درونی انسان بر اساس میزان جهل و نادانی یا سطح ...

 اهمیت علم در اسلام را چگونه توجیه میكنید؟ لطفا توضیح دهید؟

سوالی كه طرح نمودید، بسیار كلی است. نیاز به ارائه حجم بالایی از مطالب  در حد یك كتاب یا پروژه تحقیقاتی است، نه پاسخ به یك سوال. در حالی كه مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی تنها به سوالات دینی مراجعان و كاربران پاسخ می دهد. از ارائه مقاله یا تحقیقات علمی به جهت محدود بودن زمان و تراكم بالای سوالات معذور است.

در عین حال شاید بتوان اهمیت علم در اسلام را در پاسخی كوتاه چنین بیان كرد:

تغییر دیدگاه، اندیشه و فكر، باور و عقیده نیازمند ایجاد تغییر و تحوّل در «شناخت و معرفت»است. دیدگاه و باور های درونی انسان بر اساس میزان جهل و نادانی یا سطح آگاهی و شناخت شكل می گیرد.

تغییر «شناخت »نیازمند مؤلفه های چندی است از قبیل "مطالعه و تحقیق شخصی در طبیعت و آفرینش انسان و استعدادها و توانایی­ها و نیازمندی­های وی. شناخت " آفاق و انفس "، مطالعه و آشنایی بیشتر با اصول و مبانی اعتقادی، اخلاقی و عملكردی دین، هم چنین بهره بردن از تحقیقات، تجربیات و اندیشه و افكار دیگران و تحلیل و پردازش و پالایش آن مبانی و خمیر مایه­ی اصلی تغییر در شناخت می باشد.

شناخت و آگاهی مقوله ای است كه با اندیشه و اندیشیدن پایه ریزی می شود، ولی در تداوم واستمرار حركت تكاملی بین "شناخت"و"تفكر"رابطه و تأثیر گذاری دو سویه به وجود می آید. براین پایه، هر چه سطح آگاهی و شناخت بیشتر می شود، قدرت پردازش و تحلیل گری "فكر و عقل"قوی تر می گردد. در نتیجه اطلاعات و شناخت "دقیق تر"و"گسترده تری"به دست می آید.

 "اندیشه و اندیشیدن" و"شناخت و معرفت"دو ركن بنیادی تغییر« دیدگاه، باور و عقیده» است. از این رو در معارف اسلامی هیچ چیزی به اندازه ی" اندیشه و اندیشیدن" و" علم و معرفت" با ارزش نیست و این همان اهمیت علم و علم آموزی در اسلام است.

اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدی است كه خداوند در قرآن با خطاب به  پیامبرش می فرماید : «قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون...؛ بگو: «آيا كساني كه مي‏دانند و كساني كه نمي‏دانند يكسانند؟» (1).

پیامبر اسلام در مقام ارزش‏گذاری به علم می‏فرماید: طلب العلم فریضة علی كل مسلم و مسلمه؛ دانش‏آموختن بر هر زن ومرد مسلمانی واجب است . (2) نیز  فرمود: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد؛  زگهواره تا گور دانش بجوی  »(3)

جهت آگاهی بیشتر به كتاب ارزشمند "آداب تعلیم و تعلم در اسلام "اثر دكتر سید محمد باقر حجتی-و كتاب "مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث"اثر رضا فرهادیان- مراجعه شود.

موفق باشید.

 

پی نوشت ها :

1. زمر(39) آیه 9.

2. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404ق، ج2، ص31.

3. پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه، تهران، دنیای دانش، 1382ش، ص281.

آيا خود ارضايي گناه است؟
:«َ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ »(1) نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى‏دارد.

  اگر كسي با هر حرف و يا عكس شهوتي بشه نمازش قبول نيست؟ و آيا خود ارضايي گناه است؟

پرسش گر گرامي صحبت كردن و ديدن عكس هايي كه باعث شهوتي شدن انسان شود حرام است؛ جايز نيست انسان كاري كند يا در جمع هايي حاضر شود يا صحنه هايي را ببيند كه مي داند شهوتي مي شود، و اين گناهان اگر چه باعث باطل شدن نماز نمي شود، ولي گناه در عدم قبولي نماز تاثير دارد. بهترين سخن، سخن خداست. خداوند متعال درباره قبولي نماز، معياري را در قرآن بيان كرده است كه با كمي دقت قابل فهم است:«َ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ »(1) نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى‏دارد.

نشانه قبولي نماز، اين است كه انسان از گناه دوري كند؛ زيرا نماز باعث مي شود كه انسان به ياد خداوند باشد و اين، باعث خوفِ از نافرماني مي شود.امام صادق(ع) در روايتي فرموده است: «هر كس دوست دارد بداند نمازش قبول شده يا نه، ببيند كه آيا نمازش او را از گناه و زشتي باز مي دارد يا نه؟ پس به هر اندازه كه نمازش او را از گناه باز بدارد به همان مقدار نمازش قبول واقع شده است.»(۲)

البته لازم به تذكر است كه با توبه واقعي و ترك گناه ،اين امكان وجود دارد كه اعمال انسان قبول شود و خداوند به فضل  و رحمت خود اعمال توبه كار را قبول مي كند.

اما در مورد خود ارضايي بايد بگوييم اين كار، طبق برخي از روايات از گناهان كبيره و حرام است كه بر آن وعده عذاب داده شده  و حتي مجازات دنيوي نيز براي آن تعيين شده است.

 حرمت چنين عملي از اين آيه  به دست مي آيد: "كساني كه براي ارضاي غريزه جنسي خود راهي غير از ازدواج طلب كنند، تجاوزگرند".(3)

 در حديثي حضرت صادق (ع) در مورد استمنا، مي فرمايد: يكي از كساني كه خداوند در روز قيامت با آنها تكلم نمي كند و به آنها نگاه نمي كند كسي است كه با خودش ازدواج مي كند يعني استمناء مي كند.(4)

در برخي روايات از معصوم سؤال از "خضخضه" شده، امام  آن را از فواحش دانسته(5)  كه در قرآن تحريم شده است ،معناي خضخضه، استمنا است.

پي نوشت ها:

1. سوره عنكبوت (29) آيه 45.

2. موسوى همدانى سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ پنجم، 1374 ش، ج 16، ص 212.

3. سوره مؤمنون(23) آيه 7.

4. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ناشرمؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر/1409 ه.ق، ج20، ص 353.

5. همان.

چگونه می توان جلوی نگاه كردن به نامحرم و گناه كردن را گرفت؟
برای كنترل نگاه از گناه راهكارهایی وجود دارد كه مهم‏ترین آن ها عبارتند از: 1-خداباوری 2-توجه به آثار فروبستن چشم 3-توجه به عواقب چشم چرانی 4-طرد افكار شیطانی...

 چگونه می توان جلوی نگاه كردن به نامحرم و گناه كردن را گرفت؟

برای كنترل نگاه از گناه راهكارهایی وجود دارد كه مهم‏ترین آن ها عبارتند از:

1- خداباوری:

اعتقاد به خدا و یقین داشتن به این كه انسان در محضر خدا است . خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمی است، به انسان كمك می‏كند نگاه خود را كنترل نماید. امام صادق (ع) می‏فرماید: «فروبستن چشم از گناه میسّر نیست مگر این كه انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش مشاهده كرده باشد».

ِ وَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع بِمَا يُسْتَعَانُ عَلَي غَمْضِ الْبَصَرِ فَقَالَ بِالْخُمُودِ تَحْتَ سُلْطَانِ الْمُطَّلِعِ عَلَي سَتْرِكِ؛

از امام علی (ع) سؤال شد: توانایی بر كنترل چشم چگونه حاصل می‏شود؟ حضرت فرمود: «این كه خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانی و تسلیم او باشی». (1)

2- توجه به آثار فروبستن چشم:

 اگر انسان بداند كنترل نگاه چه آثار و بركاتی دارد، قطعاً بر ادامه آن تشویق خواهد شد. آثار و فوائدی كه بر چشم پوشی مترتب است، عبارتند از:

الف) راحتی دل:

 كسی كه چشمش را فرو بندد، دلش را آرام كرده است.

با چشم چرانی انسان احساس آرامش نمی‏كند، زیرا احساسات و غرایز شهوانی تمام ناشدنی و سیری‏ناپذیر است . نفس اماره انسان را به بدی و زشتی هر چه بیش تر وادار می‏كند.

امام علی (ع) می‏فرماید: «كسی كه چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است». (2)

ب) كشف حقایق:

قَالَ النَّبِيُّ ص غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائبِ؛

رسول اكرم (ص) می‏فرماید: «چشم تان را فرو بندد تا عجائبی را ببینید». (3)

ج) شیرینی عبادت را حس كردن:

پیامبر اسلام (ص) می‏فرماید: «مسلمانی چشم خود را از زن نامحرم فرو نمی‏بندد مگر آن كه خداوند شیرینی عبادتش را در دل او ایجاد می‏كند». (4)

د) تزویج حور العین:

امام صادق (ع) می‏فرماید: «كسی كه نگاهش به زن نامحرمی بیفتد، پس چشمش را به سوی آسمان افكند و یا نگاهش را فرو بندد، خداوند حورالعین را به ازدواج او در می‏آورد». (5)

3- توجه به عواقب چشم چرانی:

كسی كه بداند چشم چرانی چه پیامدهای ناگواری دارد، قطعاً به ضرر خود اقدام نخواهد كرد و نگاهش را كنترل خواهد كرد. رسول اكرم (ص) می‏فرماید: «كسی كه چشمش را از حرام پر كند، خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر خواهد كرد، مگر آن كه توبه كند و برگردد». (6)

حضرت مسیح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهیزید كه بذر شهوت و رشد دهنده فسق است». (7)

4- طرد افكار شیطانی:

برای كنترل نگاه، باید اندیشه را از نفوذ افكار شیطانی دور نگه داشت، زیرا گام نخست در انحراف، فكر كردن درباره آن است. امام علی (ع) می‏فرماید: «من كثر فكره فی المعاصی دعته إلیها؛

كسی كه در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن گناه كشیده خواهد شد». (8)

5- پرهیز از عوامل تحریكزا:

تخیلات تحریك كننده، رفت و آمد در جاهایی كه نامحرم است، گفت و گو با نامحرم، دیدن فیلم‏ها و عكس‏های مبتدل، زمینه را برای چشم چرانی فراهم می‏كند.

6- دقت در دوستیابی:

بررسی‏ها نشان می‏دهد كه نوجوانان، اوّلین قدم‏های انحراف و تباهی را به كمك دوستان ناباب برداشته، سپس در سراشیبی سقوط قرار گرفته‏اند. آلودگی و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نااهل به افراد پاك و سالم سرایت می‏كند و چشم چرانی از این قاعده مستثنا نیست.

 

7- ازدواج:

یكی از راه‏های مؤثر در كنترل نگاه، ارضای صحیح غریزه جنسی از طریق ازدواج است. رسول خدا (ص) می‏فرماید:

يا معشر الشباب من استطاع منكم الباه فليتزوج فإنه أغض للبصر و أحصن للفرج؛

ای گروه جوانان! هر یك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زیرا این بهترین وسیله است كه چشم را از نگاه‏های آلوده و عورت را از بی عفّتی محافظت می‏كند». (9)

8- تقویت اراده:

چشم چرانی اگر به صورت عادت در آمده باشد، همچون خصایص طبیعی و ذاتی، دامنه دار و پر نفوذ می‏گردد و به منزله طبیعت دوم در می‏آید. در این حال رهایی از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد. آن چه در شروع كار مهمّ است، خواستن و انگیزه داشتن است. برای مبارزه با چشم چرانی باید دو كار انجام گیرد:

الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود،

ب) عادت پسندیده‏ای جایگزین گردد . خود را به كارهای پسندیده مانند مطالعه كتاب و ورزش مشغول سازد.

 

پینوشت‏ها:

1. علامه مجلسي، بحار الانوار، مؤسسه وفاء، بيروت،1404 ه.ق ، ج 101، ص 41.

2. محمدی ری شهری،میزان الحكمه،4جلدی، دارالحدیث، ج 4، ص 3289.

3. بحارالأنوار، ج101،ص41

4. میزان الحكمه، ج4، ص 3292.

5. همان.

6. همان،ص   3291.

7. همان، ص 3288.

8. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366 هجري شمسي، ص186،حدیث3543.

9. رضي الدين حسن بن فضل طبرسي، مكارم الأخلاق، يك جلد، انتشارات شريف رضي قم، 1412 هجري قمری، ص197.

صفحه‌ها