۱۳۸۹/۰۴/۰۶ ۰۹:۵۴ شناسه مطلب: 13265
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شيعيان با توجّه به ويژگي هاي امام معتقدند که انتخاب امام و پيشواي بر حق از عهده مردم ساخته نيست. امام خليفه مردم نيست بلکه خليفه خدا و رسول اوست و بايد از جانب خدا و پيامبر معين گردد.
از ويژگي هاي امام، «عصمت» است، يعني امام بايد معصوم از خطا و نسيان باشد . اين مقام يک صفت روحي و دروني است و مردم قادر به تشخيص آن نيستند. حتي اگر مردم به پاکي و امانت يک فرد اعتقاد هم داشته باشند و جملگي بر اين رأي اتفاق کنند که از وي در طول زندگي خلافي سر نزدهاست، باز هم دليل بر عصمت او نمي تواند باشد. زيرا عصمت امري است که بايد تضمين شده باشد ،يعني فرد معصوم بايد از مصونيت مادامالعمر نسبت به خطا و گناه بهرهمند باشد . يقين به چنين مقامي در مورد يک فرد جز به اتکاي بيان پيامبر که از علم و وحي الهي سرچشمه ميگيرد امکانپذير نيست.
همچنين امام بايد به تمام احکام و معارف ديني احاطه و معرفت کامل داشته باشد. هيچ نکتهاي از دقائق معارف الهي نيست که از دايره علم امامت فراتر باشد. ولي مانند عصمت تشخيص چنين مرتبه رفيعي از علم و دانش هم کار مردم نيست. بلکه تشخيص اين مقام علمي خاص، از کسي بر ميآيد که داراي همان حد از علم و دانش باشد . اين موضوع باز به خدا و رسول برخواهد گشت .بنابراين علم و عصمت ايجاب ميکند که امام منصوص باشد، يعني از جانب خدا انتخاب گردد . پيامبر هم وي را به مردم معرفي نمايد.
بحث تعيين امام صرف نظر از محتواي فکري و عقيدتي آن يک جنبه تاريخي نيز دارد و موضوع آن هم امامت حضرت علي عليه السلام است. چنانچه براي حضرت چنين مقامي به ثبوت برسد ،براي بقيه ائمه عليهم السلام به نصّ امام قبلي تمسک ميشود.
پرسش 2:
وحي الهام يا از قبل جايي مكتوب بوده؟
پاسخ:
2@@
بر اساس آموزههاي وحياني نه تنها وحي و الهام بلکه همه چيز قبل از خلقت و يا قبل از تنزل، در جاي ديگر که خزائن علم الهياند ثبت بوده است و اندکي از آن فرو فرستاده شده، از اين رو در قرآن کريم فرمود:
«و ان من شيء الا عندنا خزائنه و ما تنزله الا بقدر معلوم؛ (1) خزينههاي همه چيز تنها نزد ما است، ولي ما جز قدر معين آن را (از عالم امر به عالم خلق) نميفرستيم».
در خصوص وحي و الهام نيز آيات و رواياتي بسياري است که ميرساند آيات و معارف قلبي قبل از تنزل به چهره جان آدمي در فراتر از اين نشئه و در عوالم غيبي بوده و از آن جا به اين عالم تنزل يافته است. به عنوان مثال در قرآن کريم درباره آيات الهي فرمود:
«انه لقران کريم، في کتاب مکنون، تنزيل من رب العالمين؛ (2) آن قرآن کتابي گرامي است که در کتاب محفوظه مقام دارد و اين کتاب از سوي پروردگار عالميان نازل شده است».
در آيه ديگر با اشاره به اين که آورنده وحي جبرئيل است که آن را از عالم بالا بر قلب پيامبر فرود آورده فرمود: «.... فانه نزله علي قلبک باذن الله؛ (3) جبرئيل آن قران را به فرمان خدا بر قلب تو نازل کرده است».
روشنتر از همه فرمود: «بل هو قرآن مجيد في لوح محفوظ؛ (4) بلکه اين کتاب قرآن بزرگوار است که در لوح محفوظ حق نگاشته است». بر اساس اين گونه آموزههاي وحياني معلوم ميشود که وحي قبل از تنزل در عالم دنيا در عوالم غيبي در گنجههاي علوم الهي بوده و جلوهاي از آن تنزل يافته است. حقيقت آن هم اکنون در آن جا است. حکيم و وحي شناس بزرگ معاصر امام خميني در اين باره نکتههاي بسياري گفته (5) : خداوند متعال اين کتاب را از مقام قرب و قدس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به اين عالم طبيعت رسيده و به کسوه الفاظ و صورت حروفي درآمده است. (6)
تنزل وحي به صورت تجلي بوده است و نه تجافي، يعني در عين حال که تنزل کرده و در عالم طبيعت در مراتب بالاتر نيز وجود و حضور دارد و مثل باران نيست که نزولش به صورت تجافي است، يعني وقتي پايين آمد ،ديگر در بالا حضور ندارد. (7)
الهام که مرتبه پايينتر از وحي و نوعي معرفتي شهودي و قلبي و عرفاني است. از فراسوي عالم غيب فرود ميآيد . نصيب برخي قلب هاي پاک ميشود .قبل از تنزل و افاضه در خزائن علمي غيبي ثبت و ضبط بوده است.
پينوشتها:
1. حجر (15) آيه 21.
2. واقعه (56) آيه 77، 78- 79.
3. بقره (2) آيه 97.
4. بروج (85) آيه 21-22.
5. جلوههاي قرآني در نگاه امام خميني ص 23 تا 70.
6. اداب الصلاه ،ص 184.
7. جلوههاي قرآني در نگاه امام خميني، ص 41.