امام صادق عليه السلام: امروز در دنيا كارى كن كه به وسيله آن ، اميد رستگارى در آخرت دارى . تحف العقول
پرسش 1:
امامت شرح با سلام. پاسخ شماره 13733 را دريافت كردم و خوشحال شدم.
امامت مسئله بسيار مهمي است و خوب است علماي دين اسلام را از اين دوگانگي رهايي دهند. از اين موضوع مهم گرفته تا موضوعات كوچك ديگر اتفاق نظر حاصل كرده و شيعه و سني بودن را با مباحث علمي و فني و قراني و
پاسخ:
با عرض سلام و سپاس از ارتباط مجدد با اين مركز.
خوب بود كه بخش هايي از نوشته ما را كه بر اصل پايه نبودن اعتقاد به امامت برداشت كرده ايد ، ضميمه نوشته خود مي كرديد.
در هر حال از نظر شيعه امامت از اصول اعتقادي است و از نظر تاريخي و اجتماعي . نيز اگر نگاهي به احكام و مسايل ديگر ديني مي كرديد ، باز به اصل و پايه بودنآن واقف مي شديد. چون بسياري از احكام و مسايل ديني طبق عقيده به امامت و اينكه چه كسي بايد امام گردد ، بر مي گردد. امام به عنوان مرجع احكام ديني مي شود، پس او اصل است و احكام ديني فرع بر پذير ش آن. اما در عين حال اصل بودن بدين معنا نيست كه كسي بدون اعتقاد به ان از دين اسلام خارج شود ، چون قرار گرفتن در دايره دين اسلام با پذيرش شهادتين محقق مي شود.
به همين خاطر تمام عالمان شيعه در عين حال كه امامت را اصل دانسته اند ، هيچ كدام به غير مسلمان بودن اهل سنت (خروج از دين) حكم نكرده اند.
توصيه به وحدت و همدلي بسيار خوب و ارزشمند است ، اما اينكه عالمان ديني با هم بنشينند و گفتگو كنند و براي هميشه اختلاف پايان يابد ، توصيه اي بدون نگاه به تاريخ و غير واقع بينانه است. نيز همه اختلافات به اتفاق نظر تبديل شود ، آرزويي ساده دلانه است.
همين كه آرزو كنيم كه نشست ها موجب نزديك تر شدن به هم و عدم دشمني بين يكديگر و عدم تكفير و... شود ، بسيار ارزشمند است . همين مي تواند بهترين توجيه كننده نشست ها باشد.
ساليان دراز عالمان ديني از هر دو مذهب يا مذاهب ديگر با هم نشستند و سخن گفتند حتي درس يكديگر حاضر شدند و از هم بهره علمي گرفتند و كتاب ها و نوشته هايي براي هم گذاشتند ، اما همه اينها موجب از بين رفتن اختلاف نظرات نشده است.
اگر توصيه شما عملي بود، بايد همين توصيه را بين تمام ادياناسماني داشت ؛ زيرا در هر صورت مشتركاتي دارند. همه به خدا ايمان دارند و...
البته در تاريخ آمده كه نشستن عالمان و گفتگو و مكاتبه هايي كه براي رسيدن به حقيقت و شناخت يكديگر و فرصت دادن به هم بوده است، بسيار موثر بوده و مذاهب را به هم نزديكتر كرده و اختلاف ها را كاهش داده ، اما همه اختلافات از بين نرفته مثلآً اختلاف در موضوع امامت و برخي مسايل اصولي ديگر همچنان باقي مانده است.
اينكه خدا در قيامت چه معامله اي با بندگان دارد ، بايد به خدا بسپاريم، همان گونه كه ممكن است يك اهل سنت به حقيقت راه نيافته ، به دلايل متعدد از رحمت الهي بهره مند شود و به بهشت راه يابد ، اين امكان براي يك مسيحي مومن نيز مي تواند صدق كند، اما دليل حقانيت عقيده آنان ، يا درستي اعمال ديني آنها نمي شود.
در مورد ولايت فقيه طبق روايات وارد شده ، جانشيني از طرف امامان صورت گرفته است . روايت عمر بن حنظله و توقيع امام زمان كه پس از خود، مردم را به عالمان ديني ارجاع مي دهند ، وارد شده است . دايره ولايت فقيه در امور متعدد است و فتوا دادن ، مصرف خمس و قضاوت بين مردم داشتن و... از دايره ولايت فقيه است كه در طول ساليان دراز زمان غيبت جريان داشته است .آنچه امروز از آن به عنوان ولايت فقيه ياد مي شود، تنها بخشي از عرضه ولايت فقيه است. اين بخش ، ولايت بر زعامت است كه البته نظرات متعددي در اين مورد وجود دارد ، از ولايت مطلقه تا ولايت مقيده كه هر كدام دلايل خود را دارد.
براي آگاهي بيشتر در اين زمينه لازم است كتاب ها يا مقالاتي را مطالعه فرماييد.
http://www.porsojoo.com/fa/node/5810