پرسش وپاسخ

با سلام در روایت داریم که در هنگام انجام گناه، شخص از ولایت خدا خارج می شود و تحت ولایت شیطان قرار می گیرد. مگر خداوند بر تمام مخلوقات خود ولایت ندارد؟ پس چطور ممکن است کسی در حین انجام گناه تحت ولایت خداوند نباشد؟

پاسخ:
در ابتدا بايد گفت: ولايت به لحاظ نظام تكوين اختصاص به خداوند دارد و هيچ چيزي از تحت ولايت او بيرون نيست حتي شيطان نيز تحت ولايت خداوند است. اما بر اثر گناه و يا در حال گناه تحت ولايت شيطان قرار گرفتن منافات با ولايت مطلقه الهي ندارد. چون اين ولايت به هر معنايي كه باشد چه به معناي دوستي و چه به معناي اولويت در تصرف و چه فرمان دادن و واطاعت كردن و مانند آن براي شيطان بالعرض و بالمجاز و در واقع در طول ولايت خداوند است.
پس انسان در عين حال كه تحت ولايت خداوند است ممكن است در حال گناه تحت ولايت شيطان نيز باشد؛ لذا برخي بزرگان گفته اند:
« ولايت شيطان بر انسان تنها در حد ولايت و قدرت بر فريب دادن او است »(1) پس شيطان مي تواند تا اين اندازه بر انسان اعمال ولايت كند و اين با ولايت الهي بر انسان منافات ندارد.

پي نوشت:
1. علامه طباطبايي، الميزان، نشر جامعه مدرسين، قم با ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ج 8، ص 87 .
موفق و موید باشید

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را عمر کشته و اگر این چنین است چه اسنادی وجود دارد و به چه دلیلی حضرت فاطمه را به شهادت رساند؟

پاسخ:
با سفارش هاى بسيار پيامبر مبني بر محبت به خاندانش، متأسفانه برخى حرمت آن را ناديده گرفته، و به هتك آن پرداختند.
در اين مورد نصوصى را از كتب اهل سنت نقل مى نماييم، تا روشن شود كه مسأله هتك حرمت خانه زهرا(ع) و رويدادهاى بعدى، يك امر تاريخى مسلّم است. با اينكه در عصر خلفا سانسور فوق العاده اى نسبت به نگارش فضايل و مناقب اهل بيت در كار بود، ولى به حكم اينكه (حقيقت شى نگهبان آن است) اين حقيقت تاريخى به طور زنده در كتاب هاى تاريخى و حديثى محفوظ مانده است. در نقل مدارك، ترتيب زمانى را از قرن هاى نخستين، تا عصر حاضر، در نظر مى گيريم.
1. ابن ابى شيبه و كتاب «المصنَّف»
ابوبكر ابن ابى شيبه (159-235) مؤلف كتاب المصنَّف به سند صحيح نقل مى كند:
انّه حين بويع لأبي بكر بعد رسول اللّه...؛
هنگامى كه مردم با ابى بكر بيعت كردند، على و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند. اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوب ترين فرد براى ما پدر تو است. بعد از پدرت خود تو؛ ولى سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند، دستور دهم خانه را بر آن ها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت، وقتى على(ع) و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به على و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شما بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى دهد!(1)
2. بلاذرى و كتاب «انساب الاشراف»
احمد بن يحيى جابر بغدادى بلاذرى (متوفاى 270) نويسنده معروف و صاحب تاريخ بزرگ، اين رويداد تاريخى را در كتاب «انساب الاشراف» به نحو ياد شده در زير نقل مى كند.
انّ أبابكر أرسل إلى علىّ يريد البيعة فلم يبايع، فجاء عمر و معه فتيلة... (2)؛
ابوبكر به دنبال على فرستاد تا بيعت كند، ولى على از بيعت امتناع ورزيد. سپس عمر همراه با فتيله (آتشزا) حركت كرد، و با فاطمه در مقابل باب خانه روبرو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مى بينم در صدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، اين كار كمك به چيزى است كه پدرت براى آن مبعوث شده است!!
3. ابن قتيبه و كتاب «الإمامة و السياسة»
مورّخ شهير عبداللّه بن مسلم بن قتيبه دينوري (212-276) از پيشوايان ادب و از نويسندگان پركار حوزه تاريخ اسلامى است، وى در كتاب «الإمامة و السياسة» مى نويسد: انّ أبابكر رضي اللّه عنه تفقد قوماً تخلّقوا عن بيعته عند علي ...؛(3)
ابوبكر از كسانى كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند. آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند. در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست !بيرون بياييد يا خانه را بر سرتان آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!!
ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناك تر و دردناك تر نوشته است:
عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا !پس از تو چه مصيبت هايى به ما از فرزند خطاب و ابى قحافه رسيد. وقتى مردم كه همراه عمر بودند، صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند، ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند، بيعت كن، على گفت: اگر بيعت نكنم چه مى شود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مى زنيم... (4)
مسلّماً اين بخش از تاريخ براى علاقمندان به ابوبكر و عمر بسيار سنگين و ناگوار مى باشد و برخى در صدد بر آمدند كه در نسبت كتاب به ابن قتيبه ترديد كنند، در حالى كه ابن ابى الحديد استاد فن تاريخ اين كتاب را از آثار او مى داند و پيوسته از آن مطالبى نقل مى كند. متأسفانه اين كتاب به سرنوشت تحريف دچار شده و بخشى از مطالب آن به هنگام چاپ از آن حذف شده، در حالى كه همان مطالب در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است.
4. طبرى و تاريخ او
محمّد بن جرير طبرى (متوفاى 310) در تاريخ خود رويداد هتك حرمت خانه وحى را چنين بيان مى كند: أتى عمر بن الخطاب منزل علي ...؛
عمر بن خطاب به خانه على آمد، در حالى كه گروهى از مهاجران در آن جا گرد آمده بودند. وى رو به آنان كرد و گفت: به خدا سوگند! خانه را به آتش مى كشم. مگر اينكه براى بيعت بيرون بياييد. زبير از خانه بيرون آمد، در حالى كه شمشير كشيده بود، ناگهان پاى او لغزيد و شمشير از دستش افتاد، در اين موقع ديگران بر او هجوم آوردند و شمشير را از دست او گرفتند.(5)
اين بخش از تاريخ حاكى از آن است كه اخذ بيعت براى خليفه با تهديد و ارعاب صورت پذيرفت. حالا اين نوع بيعت چه ارزشى دارد؟ خواننده بايد خود داورى نمايد.
5. ابن عبد ربه و كتاب «العقد الفريد»
شهاب الدين احمد معروف به «ابن عبد ربه اندلسى» مؤلف كتاب «العقد الفريد» متوفاى (463 هـ ) در كتاب خود بحثى مشروح درباره تاريخ سقيفه آورده، تحت عنوان كسانى كه از بيعت ابى بكر تخلف جستند مى نويسد:
فأمّا علي و العباس و الزبير فقعدوا في بيت فاطمة حتى بعثت إليهم أبوبكر...؛
على و عباس و زبير در خانه فاطمه نشسته بودند كه ابوبكر عمر بن خطاب را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بيرون كند و به او گفت: اگر بيرون نيامدند، با آنان نبرد كن! در اين موقع عمر بن خطاب با مقدارى آتش به سوى خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را بسوزاند، در اين موقع با فاطمه روبرو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطاب آمده اى خانه ما را بسوزانى، او در پاسخ گفت: بلى مگر اين كه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد! (6)
تا اين جا بخشى كه در آن به تصميم به هتك حرمت تصريح شده است، پايان پذيرفت، اكنون به دنبال بخش دوم كه حاكى از جامه عمل پوشاندن به اين نيّت شوم است، مى پردازيم!
مبادا اين تصوير پيش آيد كه آن ها مقصودشان ارعاب و تهديد بود تا على(ع) و يارانش را مجبور به بيعت كنند، و قصد عملى ساختن چنين تهديدى نداشتند.
دنباله اين گفتار نشان مى دهد كه آن ها دست به اين جنايت بزرگ زدند!
يورش !
6. ابو عبيد و كتاب «الاموال»
ابو عبيد قاسم بن سلام (متوفاى 224) در كتاب خود به نام «الأموال» كه مورد اعتماد فقيهان اسلام است نقل مى كند: عبدالرّحمن بن عوف مى گويد: در بيمارى ابوبكر براى عيادت
وارد خانه او شدم. پس از گفتگوى زياد به من گفت: آرزو مى كنم اى كاش سه چيز را انجام نمى دادم، همچنان كه آرزو مى كنم اى كاش سه چيز را انجام مى دادم. همچنين آرزو مى كنم سه چيز را از پيامبر سؤال مى كردم.
سه چيزى كه انجام داده ام و اى كاش انجام نمى دادم. عبارتند از:
«وددت انّي لم أكشف بيت فاطمة و تركته؛(7)
اى كاش پرده حرمت خانه فاطمه را نمى گشودم و آن را به حال خود وا مى گذاشتم».
ابو عبيد هنگامى كه به اين جا مى رسد، به جاى جمله: «لم أكشف بيت فاطمة و تركته...» مى گويد: كذا و كذا. اضافه مى كند كه مايل به ذكر آن نيستم!
هرگاه «ابو عبيد» روى تعصّب مذهبى يا علّت ديگر از نقل حقيقت سر برتافته است؛ محقّقان كتاب «الاموال» در پاورقى مى گويند: جمله هاى حذف شده در كتاب «ميزان الاعتدال» (به نحوى كه بيان گرديد) وارد شده است، افزون بر آن، «طبرانى» در «معجم» خود و «ابن عبدربه» در «عقد الفريد» و افراد ديگر جمله هاى حذف شده را آورده اند.
7. طبرانى و معجم كبير
ابوالقاسم سليمان بن احمد طبرانى (260-360) كه ذهبى در «ميزان الاعتدال» در حقّ او مى گويد: فرد معتبرى است(8) آن جا كه درباره ابوبكر و خطبه ها و وفات او سخن مى گويد، يادآور مى شود:
ابوبكر به هنگام مرگ، امورى را تمنا كرد: اى كاش سه چيز را انجام نمى دادم. يكي :هتك حرمت خانه فاطمه نمى كردم و آن را به حال خود واگذار مى كردم!(9)
اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه تهديدهاى عمر تحقّق يافت.
8. ابن عبد ربه و «عقد الفريد»
ابن عبد ربه اندلسى از عبدالرّحمن بن عوف نقل مى كند:
در بيمارى ابى بكر بر او وارد شدم تا از وي عيادت كنم، گفت: آرزو مى كنم كه اى كاش سه چيز را انجام نمى دادم و يكى از آن سه چيز اين است:
وودت انّي لم أكشف بيت فاطمة عن شي و إن كانوا اغلقوه على الحرب؛(10)
اى كاش خانه فاطمه را نمى گشودم ، هر چند آنان براى نبرد درِ خانه را بسته بودند.
اسامى و عبارات و شخصيت هايى كه اين بخش از گفتار خليفه را نقل كرده اند، خواهد آمد.
9. سخن نَظّام در كتاب «الوافي بالوفيات»
ابراهيم بن سيار نظام معتزلى (160-231) كه به خاطر زيبايى كلامش در نظم و نثر به نظّام معروف شده است، در كتاب هاى متعددى، واقعه بعد از حضور در خانه فاطمه(ع)را نقل مى كند. او مى گويد: انّ عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت المحسن من بطنها؛(11)
عمر در روز اخذ بيعت براى ابى بكر بر شكم فاطمه زد، او فرزندى كه در رحم داشت و نام او را محسن نهاده بودند، سقط كرد!
10. مبرد در كتاب «كامل»
محمّد بن يزيد بن عبدالأكبر بغدادى (210-285) اديب و نويسنده معروف و صاحب آثار گران سنگ، در كتاب «الكامل» خود، از عبدالرّحمن بن عوف داستان آرزوهاى خليفه را يادآور مى شود. (12)
11. مسعودى و «مروج الذهب»
مسعودى «متوفاى 325) در مروج الذهب مى نويسد:
آن گاه كه ابوبكر درحال احتضار گفت: فوددت انّي لم أكن فتشت بيت فاطمة و ذكر في ذلك كلاماً كثيراً؛(13)
اى كاش هتك حرمت خانه زهرا را نمى كردم. در اين مورد سخن زيادى گفت!
مسعودى با اينكه نسبت به اهل بيت گرايش هاى نسبتاً خوبى دارد؛ ولى باز اين جا از بازگويى سخن خليفه خوددارى كرده و با كنايه رد شده است!
12. ابن أبى دارم در كتاب «ميزان الاعتدال»
«احمد بن محمّد» معروف به «ابن ابى دارم»، محدث كوفى (متوفاى سال 357)، كسى كه محمّد بن أحمد بن حماد كوفى درباره او مى گويد: «كان مستقيم الأمر، عامة دهره؛ در سراسر عمر خود پوينده راه راست بود». با توجه به اين موقعيت نقل مى كند كه در محضر او اين خبر خوانده شد:
انّ عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن؛عمر لگدى بر فاطمه زد و او فرزندى كه در رحم به نام محسن داشت سقط كرد! (14)
13. عبدالفتاح عبدالمقصود و كتاب «الإمام علي»
وى هجوم به خانه وحى را در دو مورد از كتاب خود آورده است. به نقل يكى بسنده مى كنيم:
«و الّذي نفس عمر بيده، ليَخرجنَّ أو لأحرقنّها على من فيها...؛قسم به كسى كه جان عمر در دست اوست ! بايد بيرون بياييد يا خانه را بر ساكنانش آتش مى زنم».
عده اى كه از خدا مى ترسيدند و رعايت منزلت پيامبر(ص) را پس از او مى كردند، گفتند:
«اباحفص، فاطمه در اين خانه است».
بى پروا فرياد زد: «باشد!!».
نزديك شد، در زد، سپس با مشت و لگد به در كوبيد تا به زور وارد شود.
على(ع) پيدا شد...
طنين صداى زهرا در نزديكى مدخل خانه بلند شد... اين ناله استغاثه او بود...!» (15)
اين بحث را با حديث ديگرى از «مقاتل ابن عطيّة» در كتاب الامامة و السياسة پايان مى دهيم . او در اين كتاب مى نويسد:
هنگامى كه ابوبكر از مردم با تهديد و شمشير و زور بيعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتى را به سوى خانه على و فاطمه(ع) فرستاد. عمر هيزم جمع كرد و درِ خانه را آتش زد...(16)
در ذيل اين روايت تعبيرات ديگرى است كه قلم از بيان آن عاجز است.
نتيجه: با بيان مطالب ياد شده از كتب اهل سنت روشن مي گردد كه جريان شهادت و به آتش كشيدن خانه آن بانو امري مسلم است.

پي نوشت ها:
1. المصنف، ابن أبي شيبة الكوفي، ج 8، ص572، 1409 - 1989 م، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان.
2. انساب الأشراف،ج 1،ص586 ،چ دار معارف، قاهره.
3. الامامة و السياسة،ص 12، چ مكتبة تجارية كبرى، مصر.
4. همان، ص 13.
5. تاريخ طبرى، ج 2، ص443، چ بيروت.
6. عقد الفريد، ج 4، ص93، چ مكتبة هلال.
7. الأموال، پاورقى 4، چ نشر كليات ازهرية؛ الأموال،ص 144، بيروت؛ ابن عبد ربه در عقد الفريد، ج 4، ص93.
8. ميزان الاعتدال،ج 2، ص195، چاپ اول، 1382 - 1963 م، دار المعرفة للطباعة و النشر - بيروت - لبنان.
9. معجم كبير طبرانى، ج 1، ص62، شماره حديث 43، دار إحياء التراث العربي ، تحقيق حمدي عبدالمجيد سلفي.
10. عقد الفريد،ج 4،ص93، چ مكتبة الهلال.
11. الوافي بالوفيات،ج 6،ص17، ش 2444؛
ملل و نحل شهرستانى،ج 1،ص57، چاپ دار المعرفة، بيروت. در ترجمه نظام به كتاب «بحوث في الملل و النحل،ج 3، ص248-255 مراجعه شود.
12. شرح نهج البلاغه، ج 2، ص46 و 47، چ مصر.
13. مروج الذهب، ج 2، ص301، چ دار اندلس، بيروت.
14. ميزان الاعتدال، ج 3، ص459.
15. عبدالفتاح عبدالمقصود، امام علي بن ابى طالب، ج 4، ص276-277، بي تا، بي جا.
16. كتاب الامامة و الخلافة، ص 160 و 161، تأليف مقاتل بن عطيّة كه با مقدّمه اى از دكتر حامد داود استاد دانشگاه عين الشمس قاهره به چاپ رسيده، چ بيروت، مؤسّسة البلاغ.
موفق و موید باشید

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دختری 22 ساله هستم از 5 سالگی مورد تعرض جنسی قرار گرفتم والان دچار خود ارضایی هستم چه کار کنم که رها شوم چندین بار ترک کردم ودوباره شروع شد

پاسخ:
در مورد اينكه در سنين پايين ناخواسته مورد تعرض جنسي قرار گرفته ايد تقصيري متوجه شما نبوده است، لذا نبايد اجازه بدهيد كه عزت نفس و اعتماد به نفستان تحت تاثير قرار بگيرد، چون شما هيچ گناهي نداشته ايد. افراد زياد ديگري هم هستند كه در سنين كودكي اين مسئله را پيدا كرده اند. شما نبايد اجازه دهيد كه گذشته شما كه در آن نقش و تقصيري نداشته ايد در آينده اتان تاثيري بگذارد. در اين زمينه اگر مشكل خاصي داريد باز هم با ما مكاتبه كنيد.
به نظر مي رسد كه مسئله خود ارضايي شما حالت وسواسي به خود گرفته است. در مورد اختلالاتي كه حالت وسواسي به خود گرفته اند مداخله داروئي لازم است. توصيه ما به شما اين است كه قبل از انجام هر كاري، ابتدا به يك روان پزشك خانم مراجعه كنيد و مشكلتان را در ميان بگذاريد، روان پزشك داروئي به شما مي دهد كه ميزان اضطراب شما را كاهش دهد، چون همان طور كه در ادامه گفته خواهد شد اضطراب نقش اساسي در اين مسئله دارد. هم چنين داروي ديگري به شما داده مي شود كه جلوي افكار پريشان را در شما خواهد گرفت و آنها را كنترل خواهد كرد. به گفته متخصصين مصرف دارو در مدت كوتاه ( حدود دو هفته) عارضه وابسته شدن به دارو را ندارد. معمولا گفته مي شود كه اين داروها را روزي سه بار مصرف كنيد. بعد از دو هفته پزشك به شما توصيه مي كند كه مصرف دارو را قطع كنيد و فقط وقتي مصرف كنيد كه فكر خود ارضايي به سر شما مي زند، در آن وقت دارو را مصرف مي كنيد و به خود تلقين مي كنيد كه دارو سريعا تاثير خود را خواهد گذاشت. با مصرف اين داروها فكر خود ارضايي از شما دور مي شود و شما مي توانيد بر خودتان كنترل پيدا كنيد. به تدريج با مصرف اين داروها ميزان تسلطتان بر اين مسئله زيادتر مي شود تا وقتي كه بتوانيد به كلي بر آن مسلط شويد. البته در ادامه مصرف داروها و در ضمن آن، اگر به يك روان شناس هم مراجعه داشته باشيد تا درمانهاي روان شناختي هم بر روي شما اجرا شود خيلي خوب است. با اين كارها مي توانيد تا حدود زيادي بر خود ارضايي غلبه كنيد، لذا حتما به فكر مراجعه به يك روان پزشك باشيد. در ادامه توصيه هايي را در مورد ترك خود ارضايي به شما خواهيم داد.
از نظر شرعي، خود ارضايي و استمناء حرام است و علاوه بر اينكه حرام است و عقوبت اخروي دارد، در اين دنيا نيز مخصوصا وقتي كه به صورت عادت درمي آيد آسيبهاي زيادي به انسان وارد مي كند، كه البته به نظر مي رسد كه آسيب هاي رواني آن جدي تر و مشكل سازتر است. پيگيري جدي شما براي ترك اين عادت، بيشتر از دانستن آسيب هاي آن به درد شما مي خورد. استمنا مخصوصا وقتي كه ميزان آن بالاتر باشد ضربه هاي زيادي به شخص وارد مي كند، كه همان طور كه گفته شد ضربه هاي رواني شديدي هم به دنبال دارد،كاهش اعتماد به نفس، احساس گناه شديد، اضطراب شديد و غيره، كه به همه اينها بايد عوارض بدني و جسمي احتمالي را هم اضافه كرد.
در مورد آثار استمناء بايد اين نكته را بدانيد كه با ترك استمناء، زمان زيادي نمي گذرد كه خيلي از عوارض سوء اين عادت از بين خواهد رفت و جاي آن را سلامتي و شادابي و احساس خوب پاك بودن خواهد گرفت، لذا شما نگران مدت زمان برگشت سلامتي اتان نباشيد و بيشتر به فكر ترك اين عادت باشيد.
استمناء مشكلي است كه خيلي از جوانها با آن روبرو هستند، يعني تحريك جنسي زياد به واسطه محركهاي جنسي اي كه در جامعه وجود دارند و در عين حال عدم امكان ارضاي صحيح آن. راه حل اساسي آن ازدواج به موقع است. اگر ازدواج به موقع صورت بگيرد ميزان فشارهاي جنسي كم خواهد شد و جوانان مي توانند از راه صحيح خود را ارضاء كنند. اما اگر امكان ازدواج براي شما وجود ندارد بايد كاري كنيد كه ميزان تحريكات جنسي شما كم شود به عبارت ديگر بايد مراقب خودتان باشيد وگرنه مثل گذشته با اين مشكل روبرو خواهيد بود. ميزان ابتلاء شما به استمناء با ميزان تحريك پذيري شما رابطه مستقيم دارد. يكي از بهترين روش هاي كنترل خودارضايي و همچنين كاهش ميل جنسي، پرهيز از محرك هاي ديداري و ادراكي و دور شدن از موقعيتهاي مرتبط با احساس جنسي است، مثلا از ديدن مناظر و عكس ها و فيلم هاي جنسي خود داري كنيد، منظورم پرهيز از چشم چراني در همه ابعاد آن است، بدون آن هيچ يك از اقدامات درماني از تضمين كافي برخوردار نيست، چون وقتي كه تحريك جنسي صورت بگيرد، جلوگيري از آن، كار مشكلي است.
خود را دست كم نگيريد و عزت نفس داشته باشيد و خود را بزرگتر از آن بدانيد كه در مقابل اين عمل زشت ذليل شويد، لذا با قاطعيت به دنبال درمان باشيد.
مطلب مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه براي ترك اين عادت هيچ وقت دير نيست. اين عمل با تمام آثار بدي كه دارد قابل درمان است و به گواه متخصصان، بيشتر آثار شومي كه بواسطه آن بوجود آمده است در مدت نسبتا كوتاهي پس از قطع آن بر طرف مي شود، زيرا كه نشاط و نيروي جواني مي تواند بيشتر ضايعات گذشته را جبران كند، پس جاي نگراني نيست. با ترك اين عمل، آثار منفي روانشناختي آن از بين خواهد رفت و جاي خود را به عزت نفس و اعتماد نفس و احساس خوب پاك شدن مي دهد.
مسئله ديگري كه بايد به آن دقت شود اين است كه هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد. بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي كه بايد به آن توجه داشت امكان ترك سريع اين عادت و نجات از عواقب آن است. بايد از گذشته خود پشيمان شده و توبه كنيد. بعد از توبه سعي در پاك كردن تمام خاطرات گذشته داشته باشيد، مثل اينكه اصلا تجاربي در اين زمينه نداشته ايد. از طرف ديگر با پرهيز از سرزنش كردن خود و احساس گناه و مبارزه با افكار نگران كننده، سعي كنيد وضع روحي خوبي را براي خودتان ايجاد كنيد.
همه متخصصان معتقدند براي ترك هر نوع عادت، قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست كم گرفت. البته ممكن است كه خيلي از جوانان اين گونه برداشت كنند كه ما قادر به تصميم نيستيم و اراده از ما سلب شده است و بارها شكست خورده ايم، ولي مسئله اينجاست كه شما همين مقدار اراده داريد كه درجائي كه شرايط آن نيست اين كار را انجام ندهيد و همين مقدار اراده كفايت مي كند. و اگر بارها تصميم گرفتيد و شكست خورديد بايد توجه داشته باشيد كه شكست مقدمه پيروزي است . به ما دستور داده شده است كه مدام تصميم قاطع بگيريم ولو اينكه نقض شود و تصميم خود را بشكنيم، دو مرتبه، سه مرتبه و ..... بايد سعي خود را بكنيم، بالاخره موفق مي شويم.
اگر موفق به ترك اين عمل (هر چند براي چند روز) شديد بايد مواظب باشيد كه دوباره به آن برنگرديد، اما اگر از دستتان در رفت و دوباره مرتكب شديد اين مطلب را از نظر دور نداريد كه بازگشت و ارتكاب ناخواسته عمل جزيي از فرايند ترك محسوب مي شود. پس با كوچكترين بازگشت همه چيز را از دست رفته ندانيد، بلكه با توبه دوباره از عمل، با تصميم قاطع خود را وارد مرحله ترك ديگري كنيد. در صورت ارتكاب دوباره به جاي ياس و نااميدي كه مطلوب شيطان است اين نكته را به خود گوشزد نماييد كه فرصت جبران آن وجود دارد و بار ديگر مصمم تر و جدي تر از گذشته به فرآيند ترك خود برگشت نماييد.
مسألة خودارضايي هميشه به عنوان يك اختلال مرتبط با اضطراب شناسايي و مطرح شده است. اين يكي از مسايلي است كه بايد در صدد كنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مكرر به اين عادت نابهنجار روي ميآورد. وجود اضطراب به عنوان يك عامل تقويت كننده و نگه دارنده عادت ناپسند خودارضايي مطرح است. استفاده از روش هايي مانند تن آرميدگي (ريلكسيشن) و متوقف ساختن افكار اضطرابي ميتواند به شما كمك كند تا از ميزان خودارضايي كاسته شود و به تدريج قطع گردد. اما ضرورت متوقف ساختن اضطراب به هر نحو ممكن ما را ملزم ميسازد كه اگر بيش از اندازه بود و نشانههاي بدني مانند: لرزش دست و پا، يخ كردگي، داغ شدن ناگهاني بدن و احساس گر گرفتگي، افزايش ضربان قلب و احساس كوبيدن قلب و جز آن را نشان داد، بايد به روانپزشك مراجعه نمود و با دريافت دارو اين نشانهها را متوقف سازيد.
اما براي برطرف نمودن اضطراب در صورتي كه داراي اين شاخصهها نباشد يا بسيار خفيف باشد، ميتوانيد از روش مكمل درماني مانند «تنآرميدگي» ( ريلكسيشن) و «تنظيم صحيح تنفس» استفاده نماييد. ميتوانيد براي اجراي تن آرميدگي، بدنتان را به شانزده گروه عضلاني( نوك انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهاي آرنج؛ بازو تا كتف؛ در هر دست؛ نوك انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا كشاله ران؛ عضلات پيشاني، به علاوه عضلات كاسه سر؛ عضلات صورت و فك؛ عضلات گردن و سينه؛ مجموعه عضلات شكم) تقسيم نموده و هر يك از آن ها را به طور جداگانه براي مدت 7 ثانيه با شمارش معكوس به طور نسبي منقبض نموده ، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازيد . بعد بر احساس خوشايند در نتيجه مقايسه بين حالت گرفتگي و انقباض و حالت رها شدگي متمركز شويد و به يك احساس خوشايند برسيد.
در اسرع وقت براي كاهش اضطراب و افكار وسواسگونه به يك روانپزشك مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است
احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد و افزايش اضطراب ناخواسته تمايل شما به انجام اين عمل را تشديد مي نمايد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود بپردازيد. احساس گناه افراطي كه در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا ميداند به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلكه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسههاي شيطاني است. احساس گناه يكي از بزرگترين منابع اضطرابزاست . به خوبي ميتوان دريافت كه همين احساس گناه بيش از حد زمينهاي براي خود ارضايي بيشتر فراهم ميآورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيكران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد كه فرد را به سمت جبران خطايا از طريق انجام اعمال نيك و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن كه ناخواسته موجب اضطراب بيشتر شده و به گناه بيشتر سوق دهد.
از تلقين منفي به خود و توجيهات بي مبنا و هم چنين بزرگنمايي شكست هاي گذشته به شدت پرهيز نماييد. تلقين مثبت و خوشبيني سهم بسزايي در ترك تدريجي اين عمل دارد. به جاي تلقين هاي منفي به تلقين مثبت بپردازيد و مطمئن باشيد كه اگر تلاش كنيد مي توانيد اين عمل را ترك كنيد، همانطور كه افراد زيادي توانسته اند اين عمل را ترك كنند.
يكي از راههاي ترك خود ارضايي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است كه ميتواند احساسي خوشايند در فرد ايجاد نمايد. هر چند با انجام روشهاي تنآرميدگي ميتوان تا حدّ زيادي از ادامه اين روند كاست، اما در درمان، به آن نيز بسنده نميشود. به فرد مبتلا ياد ميدهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب ميگردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر ميشود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
پرهيز از تنهائي :اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري كنند و هرگز تنها نباشند، شب در اتاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه و يا كار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين كه در محيطي احساس تنهائي كردند از اين محيط بيرون روند. و اگر نخستين تحريكي متوجه آنان شد بلافاصله خود را سرگرم كار ديگري كنند.
پرهيز كامل از معاشرت با افراد فاسد: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه با استمناء بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار مهم است.
ورزش: ورزش مقدار زيادي از انرژي هاي زايد فكري و بدني را آزاد مي كند به همين دليل براي جلوگيري از تحريكات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است . افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي كم تحركي هستند كه همين عوامل تحريك جنسي را در آنها تشديد مي كنند كه راه مبارزه با آن ورزش است.
از صحبت كردن در مورد مسايل شهوت انگيز دوري كنيد.
از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
از خيال پردازي دوري كنيد و سعي كنيد هميشه مشغول به كارهاي مفيد باشيد. (مطالعه كتابهاي غير محرك، ورزش سنگين و ...) و به ياد داشته باشيد بيكاري مسأله اي است كه اگر از آن دوري نكنيد، ممكن است شما را به هر چيزي وادارد. از به ياد آوردن لحظاتي كه استمنا مي كنيد و همچنين تصاوير شهوت انگيزي كه ديده ايد، خودداري كنيد.
از نگاه كردن به بدن عريان خود نيز اجتناب كنيد.
در زمينه افكار، احساسات و رفتارهاي ايجاد كننده ميل به خودارضايي، به ارزيابي بپردازيد و ببينيد كه در چه شرايطي افزايش مييابد. در طي مدت يك ماه مراحل آغاز تا پايان يك وهله خودارضايي را در برگهاي يادداشت نماييد . اين كار را براي وهلههاي ديگري كه اتفاق ميافتد، تكرار كنيد. زمان و مكان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خود ارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشنتر در طي يك ماه ببينيد يك وهله خودارضايي با چه فكري آغاز ميگردد، سپس اين فكر مزاحم چه احساس در شما برميانگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما ميانجامد، همچنين معمولاً در چه زمانيهايي و در چه مكانهايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد ميگردد.
پس از پايش و رصد رواني يك ماهه به تجزيه و تحليل و جمعبندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق ميتوانيد راهكارهاي كارآمد ترك يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي كه اعصابتان خرد است، وقتي كه دوستان متأهل خود را ميبينيد، وقتي كه با مادرتان جر و بحث ميكنيد، وقتي كه اضطراب امتحان داريد، يا وقتي كه مثلا به شخص خاصي ميانديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مكانهاي تحريكزا تكرار ميگردد . وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي ميروم و...
از سوي ديگر نگاهي موشكافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفكنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد كه براي يك مدّت آن را كنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نميتوانيد آن را بررسي نماييد از يك مشاور كمك بگيريد. در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمعبندي نتايج بپردازيد.
به طور ويژه بر روي زمان ها و مكانهاي تحريك شدنتان تمركز كنيد و پس از شناسايي آنها، در آن زمانها و مكانها مراقب خودتان باشيد و سعي كنيد كه خودتان را از آن حالت خارج كنيد.
تلاش كنيد تا با مراجعه به يك مشاور از تكنيكهاي انزجاردرماني و شرطيزدايي استفاده كنيد. لذت كاذب خودارضايي را با يك امر منزجر كننده ذهني مانند تصور صحنه تهوعآور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن كه فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق،) تبديل نماييد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي كمك زيادي در بهبود روحيه شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تاثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد، اما اينها به تنهايي كافي نيستند و بايد توصيه هاي ديگر را هم عمل كنيد.
اميدوارم كه شما با به كار بردن اين توصيه ها موفق به ترك اين عمل شويد.

موفق و موید باشید

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها