پرسش وپاسخ

آیا امام حسین ویارانش با توجه به این که در کنار رود خانه فرات بودند ونزدیکی آب نمی توانستند چاه برای تامین آبشان حفر بکنند؟و چرا این کار را نکردند ؟

کربلا به رغم اینکه در کنار رود فرات بود، با این رود فاصله داشت ، از این رو بیابان بود. بعضی جغرافی دانان نیز همین عقیده را دارند. یاقوت حموی در ذیل واژه کربلا مینویسد: اما مبدأ اشتقاق این کلمه (کربلا) یا کربله به معنای سستی پا است. یا از «کربلت الحنطه» یعنی گندم از کاه و کثافات پاک کردم، می باشد؛ بدین مناسبت که آن زمین از ریگهای درشت و درخت پاک بوده است. (1) در فرهنگ معین میخوانیم: کربلا یکی از شهرهایی است که در کنار رودخانه فرات قرار داشت و در سال 61 هجری بیابان بود. (2) لغت شناسان دیگر نیز تصریح میکنند که کربلا در سال 61 بیابان بوده است. این که گفته میشود کربلا سرزمین بدون علف و بیابانی بوده ، معنایش این است که در سال 61 در آن جا کسی زندگی نمیکرد و این سرزمین خالی از سکنه بود، نه این که در آن سرزمین آب وجود نداشته است. معنای عدم وجود آب در کربلا آن است که آب را به روی اهل بیت و یاران امام بستند و تهیه آب برای امام مشکل بودو از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام حسین(ع) و یارانش با مشکل آب مواجه شدند! منابع و مآخذ تاریخی و روایی به روشنی اثبات می کند که نیروهای عمر بن سعد مأموریت یافتند که حسین بن علی و یارانش را در مضیقه قرار بدهند و مانع آوردن آب به خیمه ها شوند و نیروهایی را در اطراف فرات مستقر کردند تا اصحاب امام حسین(ع) نتوانند از فرات آب بیاورند . در غیر روز عاشورا امام و یارانش به سختی آب تهیه می کردند. ولی روز عاشورا مشکل آب بسیار جدی شد وتشنگی امام حسین(ع) شدت یافت ،حضرت به سوی فرات رفت که ابی بیاشامد ولی سپاه دشمن راه را براوبستند .واجازه ندادند که حضرت به فرات برسد . در نتیجه نتوانست آب بخورد . (3) در ضمن در این امر تردیدی نیست که امام و یاران اودر آن روزها آب تهیه می کردند. چنین نبود که در آن سه روز کسی آب نخورده باشد. اگر در آن سه روز و در آن هوایی گرم کسی سه روز اصلا آب نخورده بود، نمی توانست زنده بماند. روز عاشورا امام حسین و ابوالفضل با هم برای آوردن آب سوی فرات رفتند. ولی نیروهای عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بیاورند. (4) امام و یاران حضرت تلاش می کردند که آب تهیه کنند، ولی در آن روز که آتش جنگ شعله ور بود ، فرصت چاه کندن را نداشتند. افزون برآن این امر نیاز به ابزار و امکانات داشت که آن هم فراهم نبود و دشمن نیز اجازه حفر چاه را نمی داد؛ آنان که با بهره گیری از همه اهرم ها آب را بروی امام بسته بودند ، به یقین اجازه چاه کندن را نیز نمی دادند. در برخی گزارش ها آمده است: امام حسین (ع) در روز عاشورا در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه نمود؛ اما وقتی گزارش آن به ابن زیاد رسید، او دستور شدت عمل بیش تر و ممانعت از آن را به عمر سعد ابلاغ نمود و مانع حفر چاه شدند. (5)
پی نوشت ها:
1. ابو عبد الله ياقوت بن عبد الله الحموى ،معجم البلدان، ، بيروت، دار صادر، ط الثانية، 1995، ج4، ص445
2. فرهنگ معین، واژه کربلا.
3.ارشاد شیخ مفید ،ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی ،تهران ، علمیه اسلامیه ،ج 2 ،ص113-114
4.همان.
5. أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفى، كتاب الفتوح، ، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991، ج5،ص91

با سلام با توجه به این که در جامعه ی کنونی ما تفاوت بین بلوغ جنسی و سن ازدواج خیلی زیاد شده و امکان ازدواج به راحتی فراهم نیست ( منظور مسایل مالی نیست! آمادگی برای ازدواج نیاز به شرایط و آمادگی هایی دارد که ازدواج موفقیت آمیز باشد و برای کسب این آمادگی ها زمان لازم است ) و خود ارضایی در اسلام حرام است ( طبق صحبتی که با پزشک متخصص اورولوژی داشتم نظر ایشان این بود که هفته ای یک بار برای افراد مجرد لازم است) ازدواج موقت هم که در اسلام پیشنهاد شده از لحاظ وجدانی به این جهت که همسر آینده راضی نباشد و خوشش نیاید ( این حق را بهش می دهم) برایم کراهت آمیز است. و امروزه همه می دانند که میل جنسی در آقایان هم شدت و ضعف دارد و نمی توان همه را به طور کامل در دوران مجردی منع نمود راه حل عبور از این بحران چیست که وجدانمان هم در باره ی حلال و حرام خدا راحت باشد هم درباره ی زندگی آینده و همسر آینده؟ با تشکر

از اینکه سوالات خود را به صورت صریح و شفاف بیان کردید، بسیار سپاسگذاریم؛ از شما هم انتظار داریم با دقت در نکاتی که بیان می شود، راه چاره را ان شاء الله پیدا کنید.
قبل از اینکه به صورت تفصیلی به جواب بپردازیم، لازم است نکته ای را یاد آور شویم و آن اینکه: مشکلاتی را که بیان کردید، تقریبا در هر عصر و زمانی (با تفاوت های خاص خود)، با فضاهای مختلف وجود دارد؛ در این گونه مشکلات، افرادی سربلند و پیروز شدند که خودشان (با مشورت دلسوزان)، مشکلات را سر و سامان دادند؛ ولی افرادی که دست روی دست گذاشته و فقط اشکال تراشی کرده و ندای یأس را سر دادند، از قافلۀ سربلندان عقب ماندند.
با توجه به سوالتان، به نکات زیر دقت فرمایید:
1) غریزه جنسی؛ یکی از نیرومندترین و در عین حال أصیل ترین غرایزی است که در صورت عدم کنترل، قادر است تمام غرایز دیگر انسانی را تحت الشعاع خویش قرار داده و کمالات انسانی را تا مرحله حزین حیوانی نزول دهد. بهترین راه مبارزه با أفکار غلط و مسایل جنسی، ازدواج است. پس در اینکه غریزه جنسی را باید مدیریت کرد، هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد.
2) آسان گیری در ازدواج؛ متاسفانه امروزه در ازدواج سخت گیری زیادی شده است. در ازدواج باید دنبال کسی که با شرایطمان مناسب است باشیم یا اینکه مقداری از ما پایین تر باشد. اگر مقداری شرایط را پایین تر بیاوریم، مشکلات خیلی زود حل می شود.
دوست گرامی! جوانانی بوده اند که با این روش(آسان گرفتن برنامه ازدواج) زندگی خود را شروع و مدیریت کرده اند؛ گرچه ممکن است در ابتدای ازدواج، دچار مشکلاتی شده باشند، ولی با مشورت و همفکری یکدیگر طعم شیرین زندگی را دوچندان کرده اند. پس می شود زندگی را با توقعات أندک شروع کرد؛ البته در صورتی که مشکلات دیگری را حس می کنید که ازدواجتان را به تأخیر می أندازد، پیشنهاد می کنیم با عقد بلند مدت(در سایه حمایتی والدین) مسایل جنسی خود را سروسامان دهید تا مشکلات ناشی از تأخیر در ازدواج حل شده و به صورت کلی وارد زندگی خود شوید.
3) یك عذر تقریباً عمومی و بهانه همگانی برای فرار از زیر بار ازدواج و تشكیل خانواده، مسئله فقر و نداشتن امكانات مالی است(1) و از بزرگ ترین موانع روانی در برابر زناشویی بیم از تأمین نشدن مخارج عائله مندی می باشد؛ (2) در حالی كه اسلام اهمیت بسیار زیادی برای ازدواج و تشكیل خانواده قائل شده است؛ همچون روایاتی از پیامبر اكرم (ص) كه می فرماید: "ازدواج سنت من است. هر كس از سنت من رویگردان شود، از من نیست". (3) پس می شود با توکل و سپردن أمور به خداوند مدبر، مسایل را حل کرد.
4) مسایل دینی همانند یک پازلی است که اگر در اجرای آن یک قسمتش نباشد، ناقص است، مثلا؛ معنا ندارد انسان مراقب چشم خود نباشد و بگوید توکل می کنم! در فضای تحریک آمیز قرار بگیرد و بگوید توکل می کنم و فایده ای ندارد؛ البته ازدواج از أصلی ترین قسمت پازل دین است که باید در ابتدا آن قطعه را درست کرد تا بقیه قسمت ها معنای واقعی اش معلوم شود.
ضمنا هر کاری که در اسلام ممنوع قلمداد شده است، نشان از عوارض ناگواری که در پی دارد می باشد و برای هیچ عاقلی، عوارض استمناء پوشیده نیست. بهترین راه حل، ازدواج با نگاه اسلامی و به دور از تشریفات و توقعات پایین می باشد.
5) یکی از قوانین ارزشمند و درخشان از دیدگاه مذهب جعفری، مسئله ازدواج موقت یا صیغه است. اینکه در این فضای آلوده، نمی توان به مسأله ازدواج موقت پرداخت(به خاطر قبح اجتماعی آن) دلیلی بر مردود دانستن آن نمی شود و این مشکل به جو و فضای امروز( که به صورت صحیح به این مسأله نپرداخته است) بر می گردد.
نکتۀ پایانی:
با توجه به فضا و مشکلات دوچندان امروزی؛ توکل، ازدواج دائم و ازدواج موقت، سه نسخه أصلی برای جلوگیری از انحرافات جنسی است که متأسفانه معنای صحیح آن را لحاظ نمی کنیم و با بهانه هایی که عمدتا مقصر آنها خودمان هستیم، این راهها را غیر ممکن و نشدنی می دانیم. مثلا برای فرار از مشکلات جنسی به گناهان دیگر(خود ارضایی) روی می آوریم که فقط صورت مسأله را پاک کرده ایم نه گناه را.(از چاه به چاله افتادن).
پی نوشت ها:
1. تفسیر نمونه، مكارم شیرازی، چاپ اول، تهران، دار الكتب الاسلامیة، 1374 ش، ج 14، ص 458.
2. تفسیر هدایت، گروهی از مترجمان، ج 8، ص 305، مشهد: آستان قدس رضوی، 1377 ش.
3. بحارالانوار، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق، ج 100، ص 222.

چرا امام علی (علیه السلام) در دعای وضوی خود از خداوند می خواهد که کتاب اعمالش را به دست راستش و جاودانگی در بهشت را به دست چپش بدهد؟ در وقت شستن دست راست فرمود: « اَللّهُمَّ اَعْطِني كِتابي بِيَميني وَ الْخُلْدَ فِي الْجَنانِ بِيَساري وَ حاسِبْني حِساباً يَسيراً؛ پروردگارا! كتاب و نامة اعمالم را در روز قيامت به دست راستم و جاودانگي در بهشت را در دست چپم قرار ده و محاسبة مرا سهل و آسان نما.»

پاسخ:
در ابتدا باید اشاره شود این که حضرت در وقت شستن دست راست فرمودند:
« اَللّهُمَّ اَعْطِنی کِتابی بِیَمینی وَ الْخُلْدَ فِی الْجَنانِ بِیَساری وَ حاسِبْنی حِساباً یَسیراً؛(1) پروردگارا! کتاب و نامة اعمالم را در روز قیامت به دست راستم و جاودانگی در بهشت را در دست چپم قرار ده و محاسبة مرا سهل و آسان نما.»
به گفته مرحوم مجلسی این نقل دچار اضطراب است. یعنی در روایات متعدد یا اختلاف زیاد در تعبیر ذکر شده، (2) و ممکن است. تغییری در اصل نقل آن رخ داده باشد. ولی در هر صورت درباره فراز اول این آموزه باید گفت: دادن نامه عمل در دست راست که در کلام یاد شده آمده ناظر به نکته ای است که در قرآن کریم بدان اشاره شده (3) و چون خداوند فرموده نامه اعمال بهشتیان به دست راستشان داده می شود. حضرت نیز از خدواند خواسته که نامه عمل او را به دست راستش بدهد. چون دست راست نوعی یمن و برکت به همراه دارد.
درباره فراز دوم پرسش باید گفت در این باره مرحوم مجلسی چند گزینه مطرح نموده است:
اولا: ممکن است مراد، ظاهر همان جمله باشد و حضرت از خدا خواسته است که سند و نوشته مشتمل بر جاودانگی در بهشت را به دست چپ او بدهد.
ثانیا: ممکن است مراد این باشد که خداوند با سهولت وآسانی و بدون تقدم عذاب جاودانگی بهشت را نصیب او نماید و از باب این آیه باشد که فرمود: ( فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏)(4) ما او را در مسير آسانى قرار مى‏ دهيم!
ثالثا: واژه یسار ممکن است مقابل اعسار و فقدان عبادات ومراد از آن این باشد که جاودانگی را به سبب کثرت عبادات و آسانی انجام آن نصیب او نماید. (5)

پی نوشت ها:
1. حر عاملی، وسائل الشیعه، نشر درا الاحیا التراث العربی بیروت 1412 ق، ج 1، ص 282 و 297؛ و نیز: مجلسی، بحارالانوار، نشر دار الحیا التراث العربی بیروت 1403 ق، ج 77 ، ص 319 ‌.
2. مجلسی، بحار الانوار ،نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت 1403 ق، 77، ص320 .
3. الحاقه (69) آیه 19.
4. اللیل (97) آیه 7.
5. بحار الانوار همان، ص325.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

چرا وقتی یک مسلمان مسیحی میشه، حکمش اعدامه ولی یه کافر مسلمون باشه کاری نمی کنند؟

پاسخ:
اسلام هم دین رحمت و رأفت و مهربانی است و هم دین عقل و تأمل و بینش؛ از نظر جهان بینی اسلامی همه انسان ها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم گیری برخوردارند. خودشان سرنوشت خویش را رقم می زنند.
اسلام از راه های گوناگون می کوشد اندیشه بشر را از اسارت باطل برهاند. آدمی با دید باز و وسعت نظر بیندیشد و داوری کند و دین و آیین حق را برگزیند. این سخن قرآن است که می گوید:
«به آن بندگانی مژده باد که همه سخنان را می شنوند و بهترین را برمی گزینند».(1)
« چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوی خدا فرود آمده است، پیروی کنید، گویند: نه، به همان راهی می رویم که پدران ما می رفتند. حتی اگر پدران شان بی خرد و گمراه بوده اند!»(2)
آیه اخیر، انسان ها را توبیخ می کند که چگونه به راه پدران و تقلید از آنان رفتند، شاید پدران آن ها درک نمی کردند. پس تقلید در دین از نظر قرآن محکوم است. در روایات تصریح شده که تقلید در دین، نه فقط از پدر و مادر مردود است، حتی تقلید در عقاید از شخصیت های بزرگ هم جایز نیست.(3)
البته بدان معنا نیست که باید دینی غیر از دین پدران انتخاب نمود، بلکه چه بسا راه و دین پدران حق باشد، اما در هر صورت انتخاب دین باید با استدلال و آگاهی و تحقیق باشد، پس اسلام خود سفارش به تحقیق و تأمل و بررسی می نماید و از این امر هیچ پرهیز و إبایی ندارد.
بالاتر از همه این ها اسلام به صراحت هر نوع اجبار و اکراه در تحمیل دین را رد کرده می فرماید :« لَا اِکرَاهَ فِی الدِّینِ (4) در دین اکره و اجباری نیست»، زیرا اصولاً دین و اعتقاد به عنوان یک امر درونی، قابلیت اجبار و تحمیل کردن یا اجباری شدن ندارد؛ دین و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است و حوزه درون و قلب و دل انسان اصلاً اجبار بردار نیست.
به همین خاطر دین حقیقی هر انسانی همان چیزی است که در اعماق قلب خود بدان پایبند است و آن را حق می داند و با عقل و جان خود به حقانیت آن رسیده است. اسلام همه افراد را به ضرورت رسیدن به چنین دینی تشویق نموده است. از هر نوع تقلید کورکورانه در اصول و مبانی معرفتی و دینی مذمت نموده است.
آنچه در مورد برخورد حكومت اسلامي با مسلماناني كه دين خود را تغيير مي دهند مطرح است مربوط به مسأله ارتداد است، اما ارتداد اصلاً ارتباطی با حوزه اعتقاد فردی ندارد، بلکه حقیقتی اجتماعی است؛ به همین خاطر اولین شرط ارتداد، اظهار کردن ارتداد است. معنای دقیق تر آن موضع گیری در مقابل اسلام در جامعه است؛ بنابراین مساله ارتداد مربوط به جامعه می شود و یک جرم اجتماعی و سیاسی در جامعه اسلامی است.
در نتيجه هر فردی پس از رسیدن به بلوغ فکری و جسمی، به حکم عقل و البته به تصریح اسلام، موظف است که دین حق را یافته و مبانی فکری و اعتقادی خود را بر اساس استدلالات عقلی و برهانی پایه ریزی نماید؛ البته این بدان معنا نیست که لازم باشد انسان تفکرات قبلی خود و باورهای مبتنی بر فطرت درونی خود را به کناری نهاده، آن ها را انکار نماید، بلکه به مقتضای رشد فکری و عقلی لازم است برای دفع شبهات و اشکالات عقلی، پایه های فکری خود را بر اساس تفکر و برهان و استدلال استوار نماید.
شرط لازم در این مسیر بهره مندی از ابزار لازم برای شناخت حقیقت و برخورداری از راهکارهای درک حقیقت و دور کردن ذهن و فکر از هر نوع پیش داوری و معیار قرار دادن انصاف و حقیقت جویی است؛ بر این اساس اگر فردى در خانواده مسلمان تشخیص داد که دین اسلام بر حق نیست، مى‏ تواند -بلکه باید- به حکم عقل و طبق دیدگاه اسلام، دین دیگری را انتخاب کند و در این زمینه هیچ مشکلی برای او پیش نخواهد آمد.
اما در جامعه‏ اى که بر اساس اعتقادات و باورهاى دینى، قوانین، رفتارهاى اجتماعى و فردى، امیال و آرزوهاى انسان‏ ها و ارزش‏ هاى اخلاقى شان شکل گرفته که هر یک از این موارد کارکردهاى بسیارى در زندگى فردى و اجتماعى دارد، حق ندارد در برابر دین و اعتقادات عمومی جامعه موضع‏ گیرى نموده و درصدد تخریب آن ها باشد، زیرا آثار نامطلوب در زندگى فردى و اجتماعى ایجاد خواهد کرد و باعث تزلزل ارکان اجتماعى خواهد شد.
آری، پذیرش دین به عنوان یک مسئله فردی امری انتخابی است. انسان در انتخاب آن آزاد است و با دليل يا بي دليل مي تواند براي خود ديني انتخاب نمايد، این نکته ای است که در قرآن نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته، اما انسان حق ندارد از آزادی سوء استفاده کند. به بهانه آزادی، اعتقادات جامعه را تهدید نماید. امنیت فکری و فرهنگی اجتماع را متزلزل و مختل کند. حکم ارتداد برای چنین موردی است و این سخن مورد پذیرش عقل و عرف است.
ضرورت این مطلب آن گاه روشن تر می شود که بدانیم اعتقادات دینی در افراد گوناگون جامعه وضعیتی متفاوت دارد. بسیاری از افراد در همه جوامع اعتقادات خود را بر اساس باورهای عمومی و فضای اجتماعی و انطباق آن ها با دریافت های فطری خود بنا نموده اند. چندان قابلیت و امکان بررسی و تحلیل عمیق عقلی و منطقی برای آنان فراهم نیست، در نتیجه این گونه تخریب فکری و عقیدتی بیش ترین اثرمنفی را در آنان گذاشته، بدون آن که زمینه رسیدن آنان به حقیقت را فراهم سازد.
بنابراین ارتداد از این جهت که افکار عمومى و ایمان مردم را متزلزل مى‏ کند، اظهار آن روا و شایسته نیست، به همین خاطر با وجود یک سرى شرایط اسلام با مرتد برخورد مى‏ کند. اما اگر فرد باور خود را رواج نداده و به امنیت فکرى و فرهنگى جامعه آسیبى وارد نکرد، حکومت اسلامی به او کارى نداشته و حکم ارتداد هم بر او جاری نمی شود و عقیده‏اش نزد خودش محترم است.
توجه به این نکته هم سودمند است که حکم ارتداد در ادیان آسمانى دیگر (مسیحیت و یهود) نیز وجود داشته، به صراحت در کتب مقدس آنان بیان شده (5) زیرا طبیعى است که هر دینى براى محافظت از کیان خود، راهکارهایى را براى وحدت پیروانش و جلوگیری از زمینه سازی برای تردید و ابهام و تشکیک در آن اندیشیده باشد؛ این حکم و سخت گیری در این خصوص کاملا عقلانی و عرفی و متناسب با توجه به مجموعه افراد جامعه و در مسیر نگاه رحیمانه به همه انسان ها است .
حكم مرتد حقيقي تنها در برخي مواردِ خاص بسيار سخت بوده و اعدام است (6) اما نه هر انکار و تشکیکی در دین اسلام ارتداد محسوب می شود و نه هر فردی به صرف تغییر دین ،خونش مباح شده ،اعدام می شود؛ بلکه حكم زنان مرتد و همچنين كساني كه ابتدا مسلمان نبوده و بعد مسلمان شده اند كه مرتد ملي ناميده مي شوند اعدام نيست .
در نتيجه از چهار قسم مرتد ملی و فطری (كساني كه مسلمان زاده اند) از زنان و مردان، تنها مرتد فطری مرد به اتفاق بسیاری از فقها، آن هم در شرایط خاص و با حصول شرايط متعدد مستحق مرگ است. در خصوص دیگر گروه ها رفتار و برخوردهای متفاوت دیگری اعمال می شود (7).

پى‏ نوشت‏ها:
1. زمر (39) آیه 18.
2. بقره (2) آیه 170؛ مائده(5) آیه 104.
3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق، ج 23، ص 103.
4. بقره (2) آیه 256.
5. کتاب مقدس، تورات، سفر تثنیه، فصل 13؛ عهد جدید (انجیل)، نامه‏ای به مسیحیان عبرانی، بند 10.
6. خمينى، تحرير الوسيلة، مؤسسه دار العلم‏ ، قم بيتا، ج 1، ص 118.
7. عبد الکریم موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413 ق، ص 840.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام من 3 سال است که استمنا میکنم حال حاظر 15 سال دارم خیلی توبه کردم و شکستم آیا خدا مرا می بخشد؟ آیااگر بعد از صد ها بار توبه شکستن این بار آخرم باشد خدامرا میبخشد؟ آیا دوباره مرا دوست می دارد؟ آیا هوایم را مثل قبلا دارد؟ وآیا مشکل هایی که در جسمم به وجود آمده خوب می شود؟ آیا وقتی ازدواج کنم بچه ام سالم به دنیا می آید ؟ آیا خدا آتشش را برمن فرو میریزد یا مرا می بخشد؟ دلم میخواهد جیغ بکشم و بگویم خدا غلط کرده ام گرچه بارها توبه کگرده ام و شکسته ام چه کنم؟ کمکم کنید خواهش می کنم

پاسخ:
از این که در عنفوان جوانی توانسته اید روح و جان خود را از دام شیطان برهانید و با عزم و اراده قوی به وادی نور و پاکی قدم نهید، خرسندیم. به شما تبریک می گوییم. امیدواریم که اراده پولادین خود را به کار بسته و همواره روح خویش را از زندان گناهان رهایی بخشید. در پاسخ به سوالتان لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم :
1- خود ارضایى یکى از اقسام انحرافات جنسى به شمار مى‏رود. در پیدایى آن علل مختلفى دخالت دارد مانند تحوّلات بلوغ، عوامل تحریک زا، عقده حقارت، مساعد نبودن محیط خانواده، معاشرت با منحرفان، ضعف ایمان و ناآگاهى از پیامدهاى خودارضایى.خودارضایی عوارض جسمی و روحی و روانی زیادی دارد.
عوارض شوم این عمل زشت در قوه تفکر انسان غیر قابل انکار است. عوارضی مثل: ضعف حافظه ، از بین رفتن خلاقیت‏ها، توانایى‏ها و سرکوب شدن استعدادها، عدم میل به تحصیل ، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیت‏هاى فکرى، افت تحصیلى‏ و ... .
استمنا عادت زشتی است که تکرار مستمر آن موجب شده این عادت به صورت طبیعت ثانوی در آمده باشد. روشن است عملی که عادت برای انسان شده باشد، یک شب از سر به در نمی‌رود، ولی به تدریج ترک خواهد شد. در مدت نسبتاً کوتاهی آثار شوم آن نیز برطرف خواهد گشت.
توبه از هر گناهی و از جمله استمنا دو رکن اساسی دارد: پشیمانی بر گناه؛ عزم بر ترک آن.
اولین گام در ترک استمنا امید به نجات از دام این بیماری است. به گواهی پزشکان و بسیاری از افرادی که آلوده بوده‌اند، ‌اگر از طریق صحیحی وارد شوید، نجات از آن مانند دیگر اعتیاد‌ها مسلّم و حتمی است.
گام دوم: تصمیم، اراده و صبر در برابر خواسته‌های نفسانی است. اگر قبلاً تصمیم گرفته‌اید،ولی باز آن را شکسته‌اید، مأیوس نشوید. بیایید از نو تصمیم بگیرید. با در نظر گرفتن سرانجام این گناه و بررسی تمام جوانب مسئله و بسیج کردن تمام نیروهای معنوی خود، به خصوص ایمان به خدا عزم خود را در ترک استمنا راسخ کنید. با جدیت وارد عمل شوید. با زبان جاری کردن استغفار و طلب مغفرت و عزم بر ترک گناه مطمئن باشید گناه سابق شما بخشیده شده است. با ترک این عادت ناپسند مشکلات رفتاری شما نیز برطرف خواهد شد.
سعی کنید خاطرات تلخ گذشته را به بوته فراموشی بسپارید. بر نقاط قوّت خود تأکید و اصرار ورزید تا از این طریق اعتماد به نفس و خود باوری شما تقویت گردد.
برادر گرامی ضمن سپاس از شما به جهت ارتباط با ما، مطالب تکمیلی درباره استمنا و روش صحیح توبه و ..... را می توانید در آرشیو سایت، مطالعه کنید لذا از طولانی کردن پاسخ خودداری کرده و شما را به سایت های porsojoo.ir و pasokhgoo.ir ارجاع می دهیم.
2-همانگونه که خودتان نیز می دانید ارائه هر راهکاری برای ترک استمنا، متوقف بر خواست و اراده قطعی شماست. بهترین اذکار و قوی ترین راهکارها بدون خواست واقعی شما روی کاغذ باقی می‌ماند.عواملی در تقویت اراده مؤثر است مانند: تمرکز بخشیدن به فعالیت های گوناگون، توجه به عبادات به ویژه نماز که تمرین تمرکز فکر است، پایان رسانیدن کارهای نیمه تمام، تلقین مثبت و....
بر این اساس مهم ترین ابزار در ترک معصیت و فرار از دام شیطان، اراده و قوی در ترک اعمال زشت و ناپسند است. مهم ترین کاری که باید انجام دهید، این است که اراده و اعتماد به نفس خودت را تقویت نمایی تا در مقابل طوفان وسوسه های شیطانی تاب بیاوری.
3- راهكار اصلي در پيشگيري و درمان مشکل، طبق فرموده قرآن، دو چیز است: یکی ازدواج است که شرایط آن برای شما مهیا نیست و دیگری داشتن تقوای درونی و عملی. بزرگان گفته‏اند: «نفس را مشغول بدار؛ و گرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت». این ها تنها راهی هستند که غریزه جنسی خود را به طور موقت کنترل کنید. طبیعی است برای کنترل غریزه جنسی باید از برخی راهکارها کمک بگیرید. در این زمینه باید چند چیز را دقیقاً و حتماً بدون سهل‏انگاری عمل نمایید:
1. تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن؛ تا انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد، چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمی‌آورد.
2. ترک زمینه گناه: پیشگیری از زمینه های گناه آسان‌ترین راه مبارزه با گناه است. جوانی که می‌خواهد گناه نکند ، باید خود را از صحنه‌های گناه دور نگه دارد.
این خود زیر مجموعه‏ای دارد که مهم ترین آن عبارت از است:
* کنترل چشم:
دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و هر آنچه که شهوت‏انگیز است، نگاه شود. امام صادق(ع)می فرماید: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویلة؛(2)
نظر دوختن تیری مسموم از تیرهای ابلیس است. چه بسا نگاهی که حسرت دراز مدتی را (در دل) به ارث بگذارد». تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
* کنترل گوش:
باید از شنیدنی‏هایی که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه‏ساز حرام هستند، پرهیز شود. مانند نوار موسیقی، صدای شهوت‏انگیز نامحرم و...
* ترک مصاحبت با دوستان ناباب:
دوستانی که باعث می‏شوند انسان مزة گناه را مزمزه کند، دشمن هستند و باید از آن ها پرهیز کرد.
البته این ها از مهم ترین زمینه‏های گناه هستند که باید ترک شوند، ولی به طور کلی هر چیزی که زمینة گناه را فراهم می‏کند ، باید ترک شود.
ترک فکر گناه، اشتغال به برنامة شبانه‏روزی، ورزش،توجه کامل به این که خداوند در همة حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است، تفکر در عواقب زیان بار گناه، باور کردن این که شیطان و نفس امّاره، دشمن انسانند،عمر انسان زودگذر است و در آینده بسیار نزدیک به نتایج اعمالش خواهد رسید، از مهم ترین مواردی هستند که انسان را در داشتن داشتن تقوای درونی و عملی کمک می کند.
در صورت تمایل برای صحبت در زمینه موارد یاد شده، می توانید در مکاتبات بعدی مطرح کنید تا پاسخ دهیم. همچنین چنانچه گناه خاصی مورد نظرتان بود، در مکاتبه بعدی یاد‌آوری نمایید تا راهکارهایی خاصی برای آن ارائه شود.
در مورد زیان های جسمی و روانی ناشی از خود ارضایی بدانید همة این عوارض، در پرتو معالجات و تدابیردرمانی قابل جبران است.

پی نوشت ها:
1. نور (24) آیه32.
2. حاج شيخ عباس قمي، سفينه البحار، دار الاسوه ، 1422 ه.ق ، ماده نظر.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها