پرسش وپاسخ

در برهان علیت میگیم در جهان هستی هر معلولی علتی دارد ولی اگر علتی وجود نداشت که خود معلول علت دیگر نباشد تسلسل به وجود می آمد و چیزی وجود نداشت. پس علتی وجود داشته که وجود، ذاتی او بوده و علت و خالق تمام معلول های جهان است. و آن خداوند یکتا است. اما سوال:

1- با این دلیل فقط خلقت همه جهان از وجودی مطلق اثبات می شود. این وجود می تواند همان توده عظیم باشد (در نظریهbig bang). وطبق قانون بقا ماده و انرژی، ماده وجود ذاتی دارد و فنا ناپذیر است. (برهان نظم هم رد می شود به طور خلاصه همون توده عظیم ناظم این مجموعه هست و بعد از نا منظمی ها و برخوردها کهکشان ها و سیارات با جاذبه فیزیکی خود نظم نسبی پیدا کردند که همچنان هم برخوردهایی وجود دارد پس نظم دلیل بر ناظم عاقل نیست بلکه هم خود نظم قابل بحث است* و هم اینکه این نظم به صورت اتفاقی و بعد از نا منظمی های بسیار باقی مانده. در مورد نظم زمین هم همینطور کلیه ی جانداران روی زمین باقی مانده هستند آنها که درون همان آب و هوا و شرایط بوجود آمدند مسلما تطبیق اندام داشته اند تا منقرض نشدند. مثال معروف دایناسورها نابود شدند چون نظم و سیستم سازگاریشان با محیط سازگار نبود.)

2- نظم به دلیل ناظم عاقل است پس بی نظمی ها در جهان اثر چیست؟ بی نظمی ناظم نمی خواهد پس کلا این مسایل مربوط به روابط اجسام و فیزیک است. و رویدادها کاملااز جهت فیزیکی و عقلی قابل بررسی است. ممنون.

پاسخ1: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
نكته مهمي كه در بيان خود از آن غفلت كرديد آن است كه فلاسفه علاوه بر لزوم وجود علت العلل يا همان علت نخستين، در مورد ماهيت و حقيقت آن هم به نكات دقيق و روشني رسيده اند و به درستي تبين كرده اند كه اين علت نخست كه حقيقت واجب الوجود است لزوما داراي ويژگي هاي خاص و صفات معيني است و حتي اگر يكي از اين صفات معين را نداشته باشد نمي تواند در جايگاه علت نخستين قرار بگيرد.
به عبارت روشن تر ايفاي نقش موجود نخستين از عهده هر موجود متصور و محتملي بر نمي آيد و تنها يك موجود معين با صفاتي مشخص مي تواند در جايگاه واجب الوجود و علت العلل قرار بگيرد؛ البته ما اصراري نداريم كه حتما همان موجودي كه اديان آن را " خدا " مي خوانند، آن علت نخستين باشد، بلكه آن موجود مي تواند هر چيز ديگري باشد، به شرطي كه داراي صفات مشخص واجب الوجود باشد و صفات او بتواند حقيقت بي نيازي از علت را بربتابد، والا داراي صفات امكاني خواهد بود و موجودي ممكن الوجود محسوب مي شود.
بر اين اساس مي توان به آساني دريافت كه ماده يا انرژي كه در عالم مي بينيم و مي شناسيم داراي صفات و ويژگي هاي واجب الوجود نيستند و ممكن نيست كه واجب الوجود باشد؛ ماده يا انرژي هر چه باشند و ميزان و مقدار آن هر چه باشد، باز به دلايل گوناگون داراي وجودي ممكن است، چون داراي نقص، نياز، تغيير، محدوديت ، جزء، حدوث، تركيب و ديگر خصوصيات ممكنات است.
در واقع حتي اگر شكل گيري كائنات را بر مبناي بيگ بنگ هم بدانيم باز همان ماده اوليه يا توده كوچك اوليه مخلوط از ماده و انرژي به يقين داراي صفات موجود ممكن مانند محدوديت و تغيير و حدوث و ... است و ممكن نيست كه بتواند واجب الوجود باشد، زيرا موجود واجب داراي همه مراتب وجود و كمالات وجودي است و هيچ نقص و محدوديت و تغييري در او راه ندارد.
البته بد نيست در مورد ناكار آمدي قانون پايستگي ماده و انرژي در اين بحث هم اشاره كوتاهي داشته باشيم:
" لاوازيه" در قانون معروف خود مي گويد: "در هر دستگاه معيني، مقدار ماده ثابت است. هيچ وقت ماده معدوم نمي شود و به وجود هم نمي آيد. فقط مواد مختلف به هم تبديل مي شوند"، اما برخي از فيزيك دانان بر اساس برخي آزمايشات علمي، انطباق كامل ميزان تبديل شده از ماده به انرژي و بر عكس را انكار كرده، آن را غير دقيق مي خوانند (1) كه مي توانيد مشروح اين ديدگاه را در منابع فيزيكي دنبال بفرماييد.
اما اگر اين تئوري كاملا صحيح هم باشد باز نمي تواند دليلي بر بي نيازي ماده و يا انرژي اوليه از وجود علتي در وراء خود باشد؛ استاد مصباح يزدي در خصوص شبهه واجب الوجود بودن ماده و انرژي مي فرمايد:
«... هميشگي و ثابت بودن مقدار مجموع ماده و انرژي، به معناي بي نيازي از آفريننده نيست؛ بلكه هر قدر عمر جهان طولاني تر باشد، نياز بيش تري به آفريدگار خواهد داشت؛ زيرا ملاك احتياج معلول به علت، امكان و وابستگي ذاتي آن است، نه حدوث و محدوديت زماني آن، تا با فرض نامحدود بودن ماده يا انرژي، نياز آن ها نيز منتفي باشد». (2)
بر اين اساس، ماده يا انرژي اوليه ممكن است وجود ازلي داشته باشند؛ اما نمي توان گفت وجود، ذاتي آن ها است؛ زيرا تنها در صورتي مي توان ذاتي بودن وجود را براي آن ها متصور دانست كه ضرورتي موجود بودن آن ها را اقتضا كند؛ چنان كه در واجب الوجود اين گونه است و فرض نبودن، براي او محال است؛ در حالي كه در مورد ممكنات، ضرورت وجودي وجود ندارد و از نبودن همه عالم هيچ محال عقلي لازم نمي آيد. پس عالم ممكن است و نمي توان وجود او را ضروري و ذاتي دانست.

پي نوشت ها:
1. رك : شهيد مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374ش، ج 4، ص 159.
2. مصباح يزدي، آموزش عقايد، ص 108، انتشارات چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات، تهران، 1377 ش.
-------------------------------------

پاسخ2: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در مورد برهان نظم ابتدا بايد توجه داشت كه اصولا انديشمندان ديني هم از برهان نظم با همين رويكرد شناخته شده در مقام اثبات وجود حخدا با همه ويژگي هاي شناخته شده واجب الوجود نيستند و در نهايت از اين برهان وجود ناظمي را براي عالم منظم ثابت مي كنند؛ هرچند در يك بررسي عقلاني چنين ناظم قادر و داراي شعور و حكمتي منطبق بر همان خداي معرفي شده اديان قرار مي گيرد و دليل موجهي در برابر انكار منكران چيزي غير در وراء طبيعت مي شود. زيرا در اثبات ناظم از نظم عالم استفداه مي شود و ناظم به عنوان علت ايجادي اين نظم در درون مجموعه منظم تعريف نمي شود.
به عبارت روشن تر ما در برهان نظم از نظم موجود در اجزاء عالم و در كل كائنات به وجود ناظمي در ماوراء اين مجموعه پي مي بريم، يعني وجود ناظمي را در بيرون از اين مجموعه منظم تعريف مي كنيم، در نتيجه پاسخ احتمال شما هم اين خواهد بود كه خود آن توده اوليه و ماده ابتداي شكل گيري بيگ بنگ با نظم و هماهنگي بي بديلي به مرحله انفجار رسيد و سرعت و شدت آن انفجار و كم و كيف جرم اوليه آن اگر ذره اي تفاوت مي داشت، كائنات به شكلي كه امروزه مي شناسيم شكل نمي گرفت و شايد هيچ گاه به وضع كنوني نمي رسيد. (1)
پس اگر گفته شود كه نظم مموجود در عامب از طريق همان انفجار ايجاد شده بايد پرسيد نظم بي نظير موجود در بيگ بنگ و هماهنگي عجيب بين اجزاء ماده اوليه از كجا ناشي شد؟ آيا انفجار بزرگ قبل از ايجاد خود يا در حين ايجاد به خود نظم داد؟
به علاوه، رابطه نظم و ناظم نوعي رابزطه دقيق علّي و معلولي است و ممكن نيست كه ما با نظمي هدفمند و دقيق مواجه شويم و آن را به ناظمي عاقل و داراي شعور نسبت ندهيم، زيرا عقل تحقق چنين نظمي را از ناظمي بدون شعور محال مي داند همانند آن كه شما ساعتي زيبا و كامل را در حيات خانه ببينيد و احتمال بدهيد كه اين وسيله در نتيجه رعد و برق هاي شب گذشته ايجاد شده است؛ بديهي است كه لزوما بايد بين نظم و ناظم هماهنگي و تشابه مشخصي باشد و به همين نسبت نسبت دادن نظم عجيب و پيچيده موجود در كائنات و در تك تك موجودات عالم به ماده فاقد ادراك و شعور و انفجاري طبيعي بي معناست .
در حقيقت نسبت دادن اين نظم به ناظم فاقد شعور و شكل گيري تدريجي و طبيعي حيات و موجودات زنده در روي زمين بر مبناي همين فرايند چيزي جز انجار نظم و ادعاي تحقق تصادفي عالم و حيات موجود در زمين نيست ؛ كه اگر فرض نشأت گرفتن نظم موجود در عالم را نتيجه چنين تصادفي بدانيم هرچند اين امر از نظر احتمال عقلي هيچگاه صفر نمي شود، اما به درجه اي از استبعاد مي رسد كه در نظر عقلائي هيچگاه مورد توجه و اعتنا قرار نمي گيرد.
زيرا نظم موجود در عالم ما از چنان پيچيدگي و رمزآلودي برخورداراست كه تصور به وجود آمدن آن در پي قواعد تصادفي و آزمون و خطا، حتي بر اساس قواعد علمي جبر واحتمال قابل قبول نيست؛ تا جايي كه برخي دانشمندان تصريح مي كنند عمر كنوني زمين شايد براي درست شدن تصادفي يك سلول زنده وهماهنگ شدن كامل اسيدهاي آمينه در آن كفاف ندهد، چه رسد به چنين تحول و تكامل و هدفمندي، آن هم در اين مدت محدود از عمر زمين بلكه كائنات. (2)
به علاوه نبايد از ياد برد كه اصولا فارغ از نظم موجود در عالم، اصل وجود ماده در عالم توجيه روشني ندارد و علم نتوانسته براي ابتداي اين داستان كه مرحله قبل از انفجار بزرگ و همچنين مديريت اين انفجار و فاعل اين حادثه عظيم و دقيق پاسخ روشني بدهد.
در مورد مساله تكامل موجودات زنده و تداوم حيات در روي زمين كه مرتبط با نظريه تكامل است در صورت تمايل مي توانيم در نوبت هاي بعد به بحث تفصيلي بنشينيم .

پي نوشت ها :
1. در مورد درك جزئيات انفجار بزرگ مي توانيد به كتاب «خدا و علم » نوشته فيلسوف مشهور «ژان گيتون» و دو دانشمند فيزيك كوانتوم مراجعه نماييد .
2. رك : همان ، فصل تصادف در شكل گيري كائنات.
موفق باشید.

سلام عليكم، آيا نقش قطام در ماجراي شهادت حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) از لحاظ تاريخي روشن و مستند است؟ استاد شهيد مطهري در كتاب جاذبه و دافعه علي (عليه‌السلام) اين نقش را خيلي پررنگ دانسته‌اند؛ اما بنده از يكي از اساتيد تاريخ شنيدم كه اين مطلب يا از جعليات تاريخ است يا حداقل خيلي در آن مبالغه شده. متشكرم

پاسخ:
در كتاب موسوعة الامام علي(علیه السلام) كيفيت شهادت امام علي(ع) و دست هايي كه در شهادت حضرت نقش داشتند، با استناد به منابع كهن، به خوبي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. با توجه به اين كتاب، به پاسخ مي پردازيم:
الف) از بررسي مجموع كتاب هاي تاريخي، همين مقدار مي توان اعتماد كرد كه پدر، برادر و نيز ـبنا به بعضي نقل هاـ عموي قطام در جنگ نهروان كشته شده بودند. اين قضيه سبب شد كه كينه امام علي(ع) را به دل بگيرد و در نتيجه با برقراري ارتباط با ابن ملجم، در قتل امام شركت كرد.
ب) شايد ذهنيت شما طول و تفصيلي كه در فيلم امام علي(ع) در مورد قطام آمده، كه البته قابل قبول نيست.
ج) خلاصه اخبار مورخان نخست در مورد شهادت امام اين است كه: عده اي از خوارج بعد از جنگ نهروان در مكه گرد آمدند و پس از مشورت ها براي حل مشكل عالم اسلام، به اين نتيجه رسيدند كه منشأ فتنه، سه نفرند: امام علي(ع)، معاويه و عمرو عاص، و تا وقتي كه اين سه زنده اند، امت اسلامي دچار اين مشكلات است.
تصميم به قتل هرسه نفر گرفتند و ترور هركدام آنها را يك نفر به عهده گرفت. بنا شد همگي در يك شب از شب هاي ماه مبارك رمضان، تصميم را عملي كنند. عبدالرحمان بن ملجم مرادي ترور امام علي را عهده دار شد. در ميان اين سه، تنها ابن ملجم توانست به تصميمش عملي كند. در اين بين قطام نيز او را براي اين كار، بيشتر ترغيب كرد و وردان بن مجاله و شبيب بن بجره هم او را ياري كردند.
عوامل گوناگوني در شهادت امير مومنان نقش داشتند كه از جمله آنها، جهل و ناداني افرادي مانند خوارج، عدالت علي (ع) و دنيا پرستي عده اي ديگر مانند اشعث بن قيس كه نقش پنهاني در ماجرا داشت، كينه و عداوتي كه از كشته شدن خوارج نهروان و ديگران به دست آن حضرت در دل ها جاري بود.(1)
مشهور بين مورخان آن است چون وي كينه امام را داشت يكي از موارد كابين ازدواجش با ابن ملجم راكشتن امام علي قرار داد.(2)
براي آشنايي بيشتر با چگونگي شهادت امام علي(ع) و نقش قطام، تحليلي قابل توجه در كتاب موسوعه امام علي(ع) آمده كه مطالعه آن مناسب به نظر مي رسد:
ترجمه اين كتاب با عنوان «دانشنامه اميرالمؤمنين(ع)» نيز به چاپ رسيده است.

پي نوشت ها:
1. موسوعة الامام علي(ع)، محمد محمدي ري شهري، ج 7، ص 219 ـ 225.
2. اخبار الطوال، ابو حنيفه احمد بن داود دينورى (م 283)، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نى، چ چهارم، 1371ش.،ص260؛الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م 463)، تحقيق على محمد البجاوى، بيروت، دار الجيل، ط الأولى، 1412/1992، ج3، ص1123 .
موفق و موید باشید

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا بین این دو زیارت تفاوتی در ثواب، سلسله سندی وجود دارد؟ به طور کلی فرق این دو زیارت در چیست؟

پاسخ:
زيارت عاشوراي معروفه همان زيارتي معروف و مشهوري است كه براي زيارت امام حسين(علیه السلام) در روز عاشورا وارد شده و براي كساني هم كه توفيق حضور كنار قبر آن حضرت را ندارند در هر كجا باشند مستحب است بخوانند و مداومت بر آن سفارش شده و داراي آثار و فضايل زيادي است. مرحوم شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان بعد از نقل اين زيارت عاشوراي معروف زيارت ديگري براي امام حسين(ع) در روز عاشورا با عنوان زيارت عاشوراي غير معروفه نقل كرده و درباره اين زيارت مي فرمايد:
« دوم زيارت عاشوراي غير معروفه است كه با زيارت معروفه متداوله در اجر و ثواب شريك است بدون مشقت گفتن صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام (يعني در اين زيارت غير معروفه ديگر صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام كه در زيارت عاشوراي معروفه وارد شده، وجود ندارد) و اين براي آنانكه شغل مهمي دارند فوزي است عظيم...»(1)
صاحب كتاب شفاء الصدور هم مي نويسد: در يكي از كتب زيارت نامه قديم، از زيارت عاشورا روايتي ديگر ايراد كرده كه با متن زيارت عاشوراي معروف اختلافات فاحش دارد و قابل جمع نيست (كه آنها را يك زيارت بدانيم و اختلاف ها را به نقل كنندگان نسبت دهيم) و صد مرتبه لعن و سلام را نيز ندارد و در ثواب و اجر با زيارت عاشوراي مشهور شريك است.(2)
بنابراين خواندن هر دو زيارت در روز عاشورا يا روزهاي ديگر از دور و نزديك اجر و ثواب دارد. چون تمام وعده‌هايي كه درباره زيارت عاشوراي معروفه وجود دارد، در روايتي كه زيارت عاشوراي غير معروفه نقل شده، نيز تضمين شده است و تنها فرق اين دو زيارت در اين است كه زيارت اولي بين علما مشهور و معروف است و بيشتر در كتبشان نقل كرده اند، اما زيارت دوم معروف و مشهور بين علما نيست.

پي نوشت ها:
1. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، زيارت عاشوراي غير معروفه، ص464.
2. تهرانى، ميرزا ابوالفضل، شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور، انتشارات مرتضوى، ج 1، ص76.
موفق و موید باشید.

سلام من یه برادر دارم که بامن و همسرم زندگی میکند منزل ما هم یک زیر زمین 45 متری است که یک اتاق خواب بیشتر ندارد ودیوار ان تزیینی است من و همسرم فقطموقعی که برادرم صبحها دبیرستان میرود میتوانیم نزدیکی داشته باشیم میخاستم بدانم اگه از این نزدیکی ها در ساعات اولیه روز7 یا 8 صبح بار دار شوم تاثیر سویی بر روی فرزندم نخواهد داشت در چه ساعاتی از روز مشکلی ندارد با سپاس فراوان از توجه شما

انعقاد نطفه و زناشويي در بعضي از ساعات شبانه روز مكروه و در ساير موارد ولو در روز بدون مانع است و حتي در مثل موقع ظهر روز پنجشنبه و موقع عصر روز جمعه، شب‏هاى دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه، جمعه مستحب است. كراهت واستحباب در تمام موارد مذكور، مستفاد از روايات معصومين است.
پيشنهاد مي كنيم براي آگاهي بيش تر در رابطه با مسائل مربوطه به اين بحث به كتاب هاي ريحانه بهشتي اثر خانم سيما مخبر و ازدواج مكتب انسان سازي اثر شهيد دكتر پاك‏نژاد، ج 3، مراجعه نماييد.
موفق باشيد.

موفق و موید باشید

به نام خدا محضر مبارک آیت اله الظمی مکارم شیرازی با سلام اینجانب جوان 30 ساله ای هستم که سالهای زیادی اقدام به خودارضایی می کردم اما اکنون بسیار شرمسار و خجالت زده هستم وبه خاطر مضرات فراوان استمناء از ازدواج می ترسم در حالی که دوست دارم مانند دیگران من هم همسر داشته باشم.متاسفانه شغلی هم در حال حاضر ندارم و مدتی است بیکارم.از زندگی بسیار دلزده و سرد شده ام .آیا دعا یا ذکر خاصی را برای من توصیه میفرمایید؟ آیا به نظر حضرتعالی امکان ازدواج برایم هست؟ از شما عاجرانه تقاضا میکنم مرا راهنمایی بفرمایید.التماس دعا.خدانگهدار.

پاسخ:
جايي كه شما با آنجا مكاتبه كرده ايد مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني است، آيت الله مكارم شيرازي در اين مركز تشريف ندارند، ولي كارشناسان اين مركز، همگي از روحانيون حوزه علميه قم هستند.
در نوشته هايتان مشخص نكرده ايد كه الان موفق به ترك استمناء شده ايد يا نه. اگر هنوز موفق به ترك نشده ايد به راهنمايي هايي كه در سايت اين مركز در مورد ترك استمنا موجود است مراجعه كنيد.
درست است كه استمنا مضراتي دارد، اما با ترك استمنا، اكثر عوارض آن هم از بين خواهند رفت. مشخص نيست كه در مورد عوارض استمنا، چه تصوري داريد، چرا فكر مي كنيد كه چون استمنا مي كرده ايد نمي توانيد ازدواج كنيد؟ مگر استمناء چه تاثيري در ازدواج دارد؟ احتمال دارد كه استمنا، تاثير كمي در رابطه جنسي زناشويي داشته باشد. (البته اصلا معلوم هم نيست كه حتما اين تاثير را در مورد شما داشته باشد) كه آن هم با يك مشاوره ساده و كمي راهنمايي قابل حل است. برعكس آن چيزي كه شما تصور كرده ايد شما بايد حتما ازدواج كنيد، اصلا از اينكه استمنا مي كرده ايد نترسيد، راه حل اساسي براي ترك استمناء، ازدواج است، و اگر ازدواج نكنيد فشار غريزه جنسي شما را رها نخواهد كرد. افراد زيادي هستند كه در زمان مجردي استمناء مي كرده اند، و بعد از اينكه ازدواج كردند هم هيچ مشكلي پيدا نكردند،‌ لذا شما بيخودي اين موضوع را در ذهنتان بزرگ نكنيد. استمنا ضررهايي دارد. اما طوري نيست كه بتواند ازدواج شما را خراب كند، اگر هم مشكلي پيدا كرديد با مشاوره قابل حل است.
متاسفانه وضعيت فعلي جامعه طوري است كه ازدواج و تهيه مقدمات آن كمي سخت شده است،‌ اما در اين ميان نقش خود جوانان هم مهم است،‌ جوانان بايد تلاش كنند تا زمينه لازم براي ازدواجشان را فراهم كنند، با سستي و سهل انگاري كار درست نمي شود، مثلا امثال شما بايد الان يك كار حداقل معمولي داشته باشيد، با توجه به سنتان،‌ بايد دقت كنيد كه چرا تا حالا نتوانسته ايد كار درستي براي خودتان پيدا كنيد، اگر حتي يك كارگر ساده هم مي بوديد الان بايد خودتان يك استاد، در زمينه يك كاري باشيد. البته ما از شرايط زندگي شما خبر نداريم،‌ اما بايد تلاش خودتان را بكنيد تا وضعيت اقتصادي بهتري پيدا كنيد. الان هم نبايد دست روي دست بگذاريد و بايد در زمينه اي مشغول به كار شويد. اگر كمي همت كنيد مي توانيد ازدواج كنيد. اگر تلاش خودتان را آغاز كنيد و بتوانيد يك ازدواج موفق هم داشته باشيد آن حالت دلسردي و افسردگي اي كه ذكر كرده ايد از بين مي رود. بسياري از جوانهايي كه ازدواج مي كنند شرايطشان خيلي با شرايط شما فرقي ندارد، اما تلاش مي كنند و به خدا هم توكل مي كنند و ازدواج مي كنند. البته شما بايد به سراغ دختر و خانواده اي برويد كه شما را درك كنند و انتظارات مادي زيادي از شما نداشته باشند.

موفق و موید باشید

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من دوسالي با پسري رفيقم از اولش من نميخواستمش ولي اون پافشاري ميكنه كه بياد خواستگاريم و دوستم داره ول كنم نيس ولي من دوسش ندارم خانواده هامونم ميدونن تو رو خدا راهنماييم كنين

خواهرگرامي آرزوي هرجواني مخصوصا دختران، داشتن ازدواجي پايدار و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مي نمايم تا ببينيد كه آيا معيارهايي را كه براي ازدواج برگزيده ايد براي شروع يك سفر به درازاي يك عمر مناسب است يانه؟ و اما درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته از ديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي اوليه كه زير نظر خانواده ها انجام مي گيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، باورهاي ديني، سياسي و غيره كه در طي سه جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- ودر حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد. ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست. تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم.
دكتر يونسي02144015879 و 02144030585

موفق و موید باشید

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها