پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام اگر یک زن که شوهر دارد و شوهرش رضایت داشته باشد همزمان میتواند صیغه مرد دیگری شود ؟ البته بدون دخول با تشکر

صیغه شدن زن شوهردار، حرام است و رضایت شوهر، تأثیر ندارد.
اگر صیغه شود، برای همیشه به آن مرد حرام می شود و بعد از طلاق و تمام شدن عده هم نمی تواند با او زادواج کند.
اگر صیغه شود و دخول شود، با شرایطی سنگسار می شود و اگر دخول نشود، مجازات کم تر از اعدام دارد. (1)

پی نوشت:
1. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 2، ص 270، مسئله 8. (مطابق با نظر آیت الله خامنه ای) .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با عرض سلام وخسته نباشید ، دانشجوی 21 ساله هستم در دانشگاه شریف با خانواده ظاهرا سنتی و مذهبی . گاهی که خانواده ی دوستان من در سفر به سر می برند شب را به همراه بعضی دوستان دیگر در منزل آنها اقامت می کنم به خصوص شبهایی که فردایش تعطیل است . متاسفانه خانواده بنده با این امر مخالفند و همیشه باهم جر و بحث داریم . هر بار که از آنها دلیلی می خواهم که این کار چه مشکل اخلاقی یا شرعی دارد فقط می گویند همه این کار را نادرست می دانند . خیلی سعی کردم که منطقی با آنها صحبت کنم و دلایل زیادی را هم به آنها می گویم اما بی فایده است . به من می گویند برو از یک روحانی یا فرد عالم بپرس که اینکار اشکال دارد یا نه تا ببینی که راست می گوییم . من هم که دیدم صحبت منطقی و با دلایل و امثال عقلی فایده ندارد به شما رجوع کردم تا نظر شما را بدانم. این را هم می دانم که ممکن است بعضی ها به این طریق مرتکب گناه شوند اما آیا این دلیلی است بر اینکه این کار کلاً مشکل دارد ؟ از سایت خوبتون هم تشکر می کنم .(مرجع بنده آقای سیستانی است )

پرسشگر گرامی
والدین برای شما دلسوزی می کنند . حرف های آن ها از سر دلسوزی است ،ولی درباره رفتن به خانه دوست تان برای تنها نبودن او باید بگوییم که این کار اشکالی ندارد حتی از این جهت که به او به نوعی کمک کرده اید، خوب است .
اگر رفتن به نوعی زمینه تحریک شما را فراهم می کند یا در آن جا از نظر جنسی تحریک می شوید یا وسائل گناه فراهم است ،از نظر اخلاقی بهتر است این کار را نکنید و این دغدغه ای است که والدین تان دارند.
برای حل شدن مشکل بهتر است که با والدین صحبت کنید .خصوصیات اخلاقی و محیط امن خانه را برایشان توضیح دهید . خیال آن ها را از بابت امنیت اخلاقی در آن خانه مطمئن کنید.

طبق گفته پیامبر(صلی الله علیه و آله) اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشانسد به مرگ جاهلیت مرده. پس قطعاً حضرت زهرا (سلام الله علیها)  امام زمان خود را شناخته و از او پیروی می کرده است، پس چرا اهل سنت ابوبکر و ... را امام قرار می دهند؟

با توجه به اینکه حضرت فاطمه (س) معصوم اند و در زمان خود امامی داشته اند که آن هم امام علی (علیه السلام) بوده، چرا اهل سنت این را قبول نمی کنند؟

پاسخ:
به چند نكته توجه فرمائيد:
1. اهل سنت به دنبال اتفاقي كه در صدر اسلام مبني بر افتادن زمام خلافت به دست ابوبكر و تبديل شدن مقام الهي ولايت و جانشيني پيامبر(صلی الله علیه و آله) به منصب مردمي و ظاهري و حكومتي بود، عملا اعتقادي به امامت به معنائي كه پيروان اهل بيت (علیهم السلام) به پيروي از دستور قرآن(1) و پيامبر (ص) معتقدند(2)، ندارند. اگرچه اميرالمؤمنين را به عنوان خليفه چهارم مي پذيرند، لكن با مشاهده خطاها و اعترافات خليفه اول و به ويژه خليفه دوم نسبت به ضعف و نداشتن علم كافي در مسائل ديني و همچنين عملكرد تبعيض آميز و بد خليفه سوم براي هيچ كس از خلفا حتي ابوبكر مقام امامت را نمي پذيرند(3). آن ها را به عنوان خليفه و حاكم ظاهري مي شناسند.
2. به رغم ادله قطعي مبني بر عصمت و طهارت اهل بيت و به ويژه حضرت زهرا (س) (4) به جهت مخالفت عملي خليفه اول و دوم با اهل بيت و حضرت زهرا (س) و به ويژه جسارت نمودن آن ها و به آتش كشيدن خانه حضرت و... غضب و خشم حضرت زهرا (س) را تا آخرين لحظه عمر با خود داشتند(5). به ناچار براي توجيه عمل آن ها عصمت حضرت زهرا را نمي پذيرند.
3. روايت مذكور در مورد شناخت امام زمان كه طبق مفاد آن فردي كه بدون شناخت و پذيرش ولايت امام زمان خود از دنيا رود، به مرگ جاهليت مرده و مسلمان محسوب نمي شود، مورد پذيرش اهل سنت مي باشد(6). بنا بر فرض عدم قبول عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نيز نمي توانند اين پرسش را پاسخ دهند، زيرا بنا بر ادله خود مي دانند كه طبق فرموده پيامبر (ص) غضب حضرت زهرا به معناي غضب خداوند مي باشد (7)، در حالي كه حضرت زهرا تا آخرين لحظه حيات از ابوبكر و عمر غضبناك بود(8) حتي به آن ها نگاه نكرد تا چه رسد بيعت نمايد. بايد در مورد مسلمان بودن حضرت زهرا ترديد كنند كه مقام حضرت زهرا چنان فروزان است كه جرات چنين تصوري را ندارند. پس راهي جز انكار امامت حقيقي ابوبكر باقي نمي ماند. برخي از عالمان اهل سنت با توجه به همين مطلب و با استناد به همين اتفاق شيعه شدند.(9)

پي نوشت ها:
1.نساء(4) آيه 59.
2.در كتاب شريف المراجعات بسياري از اين روايات از منابع مهم اهل سنت به همراه اعترافات بزرگان آن ها بر صحت اين روايات نقل شده است ( علامه سید شرف‌الدین،المراجعات ،ص28 - 31،بي جا ،بي تا )
3.تفتازاني ،شرح مقاصد، ج 5، ص 249.بي جا بي تا .
4.احزاب (33) آیه 33.
5.مسلم نيشابوري ،صحيح مسلم،ج5 ،ص 154،بي جا ،بي تا.
6.احمد حنبل،مسند احمد،ج4 ،ص 96،دار صادر،بي تا.
7.متقی هندی،کنز العمال ، ج 12 ، ص 111،بي جا ،بي تا.
8.بخاري، صحيح بخاري،ج5 ،ص 82،بي جا ،بي تا.
9. دکتر تیجانی سماوی،آن گاه هدایت شدم .

من تا چند سال قبل فیلم مستهجن نگاه میکردم ولی الان دیگه نگاه نمی کنم و توبه کردم،آیا دیدن بدن آن زنان حق الناس می باشد و با دیدن آن فیلم ها استمناء کرده ام،اکنون که توبه کرده ام آیا خدا مرا می بخشد،یک سوال دیگه هم داشتم که هیج جا روم نمیشه بپرسم لطفا جوابم رو بدید:تا سه سال پیش استمناء میکردم(هر روز)العان با مشکل زود انزالی مواجهم آیا راهی برای حل این مشکل هست.

پاسخ:
1. نگاه کردن فیلم های مستهجن که به منظور انحراف تدارک دیده شده، جایز نیست ولی اگر منی بیرون نیامده باشد، استمنا حساب نمی شود.(1)
2. دیدن بدن زنان حق الناس به شمار نمی رود، بلکه حق الله است، از این رو لازم نیست از زنانی که بدن شان در فیلم مشاهده شده، حلالیت طلبیده شود، بلکه فقط قوانین الهی نقض شده است، راه جبران آن توبه می باشد. چنانچه توبه شخص واقعی باشد، یعنی از ته دل از کار خود پشیمان باشد و عزم راسخ و تصمیم جدی بر ترک گناه بگیرد و از خداوند طلب آمرزش نماید، اطمینان کامل داشته باشد که خداوند گناه او را می بخشد، زیرا وعده خداوند حق است. در قرآن کریم این وعده را به گناهکاران داده است:
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿زمر/53﴾؛
ای بندگان من که بر خود تان ستم نموده اید، از رحمت الهی نومید مباشید. خداوند همه گناهان را می بخشد، زیرا او خدای بسیار آمرزنده و مهربان است.
در جای دیگر شرایط پذیرش توبه را ذکر نموده : وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ، أُولٰئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ .﴿آل عمران/135-136) ؛
کسانی که کار ناشایست از آنان سرزده و یا به خودشان ستم نموده باشند، چنانچه خدا را به یاد آورند و از گناه خود به درگاه خدا توبه و استغفار نمایند، (البته جز خدا کسی دیگری نمی تواند گناهان را ببخشد)، و بر کار زشت شان ادامه ندهند، پاداش چنین کسانی آمرزش از جانب پروردگار شان است.
پی نوشت:
1. سید مسعود امامی، احکام روابط زن و مرد، ص82، مسأله 70. فتوای آیت الله سیستانی.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

عيد نوروز، روزي خجسته و فرخنده است، اما براي چه كساني؟ و چگونه؟ اگر جلوه بندگي يابد و يا روز پيمان خداوند با بندگان در دوري از نافرماني شود و يا به گفته ...

ديدگاه صحيح درباره عيد نوروز چیست؟

پاسخ:
«عيد» به معناي عود و بازگشت است و ديدگاه‏هاي متفاوتي درباره آن وجود دارد.
نگاه نخست به عيد از سوي كساني است كه عيد نوروز را عيد خرافه‏ پرستان مي‏ دانند كه به ما ارث رسيده است و براي كم‏رنگ كردن عيدهاي الهي همانند غدير، قربان، فطر و جمعه است. از اين رو، آتش‏ پرستان و زرتشيان در ايران باستان بدان اهميت فراواني داده‏ اند و با مراسمي چون چهارشنبه سوري، نحسي سيزده و مراسم سيزده به در، شيوه‏ اي ناشايست به جاي گذاشته‏ اند.
دليل سخن اينان رفتار امام هفتم عليه‏ السلام است كه از نشستن در عيد نوروز و حضور در مراسم اين روز خودداري ورزيد.
ديدگاه دوم، مخصوص كساني است كه عيد نوروز را عيدي ارزشمند از نياكان ما در ايران زمين مي‏ دانند كه عظمتي روزافزون دارد. با آن طبيعتِ سبز، اميد و رويش به دنبال خود آورده و ديد و بازديدها غبار كدورت را زدوده، صميميت و مهرباني به ارمغان مي‏ آورد و با ضيافت‏ ها، لباس‏ هاي نو، مسافرت‏ ها و جوش و خروش در زندگي، افزون بر مراسم ملي، نوعي احياگري ارزش‏ هاي مذهبي نيز فراهم مي‏ شود.
پيروان سومين ديدگاه بر اين باورند كه ما اصول خدشه‏ ناپذيري در فرهنگ خود داريم كه برتري و ارزش آنها در قالب الفاظ، سنت‏ ها و يا آداب و رسوم ملي ميهني نمي‏ گنجد، از آموزه‏ هاي وحياني سرچشمه گرفته و با توجه به ويژگي‏هاي انسان‏ شناسي، روان‏شناسي و جامعه‏ شناسي، گستره‏ اي از معرفت و بينش نصيب انسان مي‏ سازد؛ همانند مباني چشمگيري چون:
1. دست‏يابي به كمال و تكامل و رسيدن به مقام والاي خليفة اللهي به عنوان هدف نخست آفرينش.
2. احترام به آداب و رسوم و سنت‏ هاي ملي و عادات قبيله‏ اي به هنگام عدم اصطكاك هر يك با اصول بنيادين ديني.
اينان بر اين باورند كه زمان و مكان در ذات خود - بدون حادثه و يا حماسه‏ اي - هيچ ارزشي ندارند، بلكه قداست يا نحوست ايام به خاطر حضور ارزشي از ارزش‏ هاي الهي و يا نبود صفتي از صفات آسماني است.
حضور هاله‏ اي از عظمت زرين و جاودان اطراف برخي مناسبت‏ ها، بدان خاطر است كه هر يك چونان بيرقي هميشه برافراشته و نشاني نمايان، مسير سعادت، نيكبختي و هدايت را به انسان‏ ها مي‏ آموزد، از اين رو آداب خاصي نيز براي هر يك وجود دارد، همانند روز ولايت و رهبري (عيد غدير)؛ روز ذبح حيوان هواي نفس (عيد قربان)؛ روز شادي و موفقيت در اردوگاه رمضان (عيد فطر) و...
حال اگر چنين ويژگي براي عيد نوروز نيز وجود داشته باشد، بي‏ شك عظمتي فرا ملي يافته، شعاع عرشي آن افزون‏ تر از ابعاد محدود خاكي زمين مي‏ گردد. چنان كه امام علي عليه‏ السلام به خاطر كار پسنديده يكي از اصحاب در روز عيد نوروز، بدو فرمود:
«هر روز را نوروز سازيد».(2)
و در سخني ديگر درباره نوروز فرمود:
«نيروزنا كل يوم»؛(3) «هر روز براي ما، نوروز است».
پس عيد نوروز، روزي خجسته و فرخنده است، اما براي چه كساني؟ و چگونه؟ اگر جلوه بندگي يابد و يا روز پيمان خداوند با بندگان در دوري از نافرماني شود و يا به گفته پيشواي ششم شيعيان عليه‏ السلام گشايش سختي‏ ها و اندوه شيعيان و اهل بيت عليهم‏ السلام در آن رخ دهد، در اين صورت نه تنها «عيد باستاني» بلكه «عيد آسماني» خواهد بود كه روزي نو، باشكوه و سرنوشت‏ ساز خواهد بود. آنچه معيار اصيل در اين ميان است بينش، گرايش و كنش و واكنش است.
عيد در نگاه معصومان عليه‏ السلام از ارزشي خاص برخوردار است، از اين رو شب عيد، صبح عيد، ظهر و روز عيد داراي اعمال ويژه‏اي است. گو اينكه لحظات روز عيد با غير آن هيچ تفاوت ظاهري ندارد اما در سخنان پيشوايان معصوم عليهم‏ السلام، پاره‏اي اعمال داراي ارزشي برابر با «بيست حج» دانسته شده، در حالي كه همين عمل در «روز عيد همسان با يكصد حج» معرفي شده است!
رسول اكرم صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله مي‏ فرمود:
«خداوند از هر چه كه آفريد تعدادي را براي خود برگزيد، از ميان شب‏ ها، شب‏هاي جمعه، شب نيمه شعبان، شب قدر و شب‏هاي عيد فطر و قربان و از ميان روزها، روزهاي جمعه و عيد را انتخاب كرد.»(4)
برخي روايات عظمتي افزون براي عيد نوروز دانسته‏ اند، زيرا عيد غديرخم را برابر با اول فروردين سال دهم هجري شمسي قلمداد كرده‏ اند، از اين رو رنگ و عطري الهي و ولايي به نوروز بخشيده‏ اند.
يكي از ياران امام صادق عليه‏ السلام روز عيد نوروز خدمت آن حضرت رسيد. امام بدو فرمود: «امروز را مي‏ شناسي»؟
او گفت: روزي است كه عجم‏ ها آن را بزرگ مي‏ شمارند و در آن روز به يكديگر هديه مي‏ دهند.
حضرت فرمود: «... امروز روزي است كه خداوند از بندگان خود پيمان گرفت تا او را عبادت كنند و به او شرك نورزند و به پيامبران و حجج الهي و ائمه معصومين عليهم‏ السلام ايمان آورند و... در اين روز قائم ما ظاهر مي‏ شود و نوروزي نمي‏ رسد مگر اينكه ما اهل بيت ظهور اسلام و گشايش آن را توقع داريم، چون نوروز از روزهاي ما و شيعيان است.»(5)
از آن سو، برخي روايات - به خاطر سنت هاي زشت و ناپسندي كه در گفتار و رفتار افراد در عيد نوروز مشاهده مي‏ شده - برخورد پيامبر اكرم صلي‏ الله‏ عليه‏ و‏آله يا امام معصوم عليه‏ السلام را نسبت به اين عيد با تلخي ترسيم كرده‏ اند - كه با توجه به چهار نكته قسمت پيشين - به خوبي درمي‏ آبيم هر گاه ارزش‏ها و معيارهاي سلامت و سعادت اشخاص زير سوال رود، مخالفت ديني و رهبران مذهبي ديده مي‏ شود. از اين رو، امام علي عليه‏ السلام فرمود:
«امروز براي ما عيد است و فردا نيز عيد ماست و هر روزي كه در آن خدا را نافرماني نكرده باشيم براي ما عيد است».(6)

پی نوشت ها:
(1) جوانان، پرسش‏ها و پاسخ‏ها (جلد اول)، احمد لقماني، انتشارات بهشت بينش، قم.
(2) وسايل الشيعه، ج 12، ص 214.
(3) كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 300.
(4) بحار الانوار، ج 91، ص 126.
(5) چهل حديث عيد، ص 40.
(6) بحارالانوار، ج 59، ص 100؛ ج 6، ص 73 و 79؛ ج 14، ص 370؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 1، ص 26؛ تفسير المعين، ص 127.

صفحه‌ها