پرسش وپاسخ
۱۳۹۱/۰۱/۲۲ ۰۰:۳۱ شناسه مطلب: 65908
۱۳۹۱/۰۱/۲۱ ۲۲:۴۵ شناسه مطلب: 65889
۱۳۹۱/۰۱/۱۹ ۱۵:۴۱ شناسه مطلب: 65698
چند وقت پیش از دختری که فامیلمون بود خوشم آمد و حدود5-6ماه باهم ارتباط تلفنی داشتیم اما برسر یک سری مشکلات و نارضایتی خانواده ام مبنی بر ازدواج ما الآن میخواهم اورا فراموش کنم اما نمی توانم.لطفا مرا در این مورد راهنمایی کنید و اگر روایاتی مبنی بر این عمل داریم آنها را بیان کنیددختری را دوست دارم الان میخواهم او را فراموش کنم. مرا راهنمایی کنید.. با تشکر.
پرسشگر گرامی در روانشناسی تکنیکهایی برای نجات افراد از دام عشق و عاشقي وجود دارد که در ذیل به آن اشاره می شود: ابتدا توجه به این نکته در ابتدا بسیار حیاتی است که برخي از روان شناسان در این باره ميگويند که کار کردن با چنین افرادی( افرادی که عاشق کسی شده اند) بسیار سخت است زیرا اين ها مثل آدمهاي «مانيک»(1) هستند؛ مانيکها ازآن حالت «مانياي» خودشان خيلي خوششان ميآيد، و راضی به ترک آن حالت نمی شوند. شما اگربه بيمارستان بیمارانی که اختلالات روانی دارند، برويد، موارد جالبي می بینید. مثلا وقتی به قسمت زنان ميرويد، ميبينيد خانمی که «مانيک»است وميخواند و ميرقصد و بسیار خوش است اما همينکه پرستار را ميبيند که آمپول دستش است و براي مداواي او ميآيد به شما پناه ميبرد و ميگويد مرا از دست آن پرستار که ميخواهد اين حالت را از من بگيرد نجات دهيد، وقتي پرستار آمپول را به او ميزند مثل لاستيکي که پنچر شده باشد بادش ميخوابد و ديگر اصلا از آن حالات خبري نيست، و اين حالت را دوست ندارد و ميخواهد در همان حالت شيدايي بماند و لذّت ببرد. روانشناسان ميگويند: اينهایي که درگير روابط رمانتيک و عاشقانه هستند، مثل افراد مانيک هستند که از مانيا بودن خودشان خيلي لذت ميبرند ولذا انگيزهاي براي خروج از اين حالت ندارند. پس قدم اول و بسیار حیاتی برای حل مشکل شما اینست که در خود اراده ای برای خروج از این حالت آسیب زا ایجاد کنید که توجه دقیق به بحث شناختی قبلی می تواند این انگیزه و اراده را در شما ایجاد کند. به تجربه برای من ثابت شده است که رهایی از این حالت احساسی آسیب زا امکان دارد بشرطیکه خود شخص، تقاضای کمک برای رهایی از این مشکل بنیان برافکن را داشته باشد و بخواهد از این حالت خلاص شود، زیرا در این صورت شخص عاشق، دیگر آن حالت بی رغبتی افراد مانیک برای درمان را ندارد و انگیزه برای درمان و نجات از این حالت ویرانگر دراو ایجاد شده و مقداری بینش درونی(insight) نسبت به عاقبت بد ادامة این وضعیّت خود پیدا کرده است. در اين زمينه ما يک سري تکنيکهاي براي کمک به شما ارائه می دهیم.
قدم اول: تکنیک اوّل: «رُمَنس»(2) زدايي؛ در اولیّن قدم باید برای شما روشن شود که، رومنس و عشق عاشقی يک پديدة پیش پا افتاده و روزمرّه است! حال چطور به اين نکته واقف شوید؟ و به این نقطه برساید؟ سعي کنید با تمام جزئيات اين حالات و تجارب رمانتيک خود را که با فلانی داشته ای بنويسید وبعدآنرا با صدای بلند برای خود بخوانيد و گاهي اوقات استفاده از ضبط صوت و آينه براي اين منظور خيلي خوب است يعني در حين اينکه متنی را که نوشته اید، ميخوانيد و یا از ضبط صوت صدای خود را گوش میکنید در آينه نیز خودتان را نگاه کن، حال باید گفت که چرا اين کار را انجام ميدهيم؟ اگر شما رفته باشيد خانة کسي، و در آن خانه يک غذاي لذت بخشي خورده باشيد و خيلي به شما خوش گذشته باشد، بار اوّل که تعريف ميکنيد با لذت تمام آن را تعريف ميکنيد، و دفعة دوّم کمي لذت آن کمتر ميشود و بار سيام و چهلم ديگري لذتي از تعريف کردن آن نميبريد ويواش يواش رنگ ميبازد، اين همان حالتی است که من درمانگر در پی آن هستم وميخواهم، شما به آن برسید و ببینید که اين يک حالت یک پديدة روزمرّه است که اگر انسان عنان خود را دست شیطان بدهد هر روز بارها و بارها انسان را بدام آن می اندازد. فکر نکنید که این حالت شیدایی شما يک چيز خیلی ويژه است و آسمان سوراخ شده و فقط یک مورد برایتان پایین افتاده است، همه از اين تجربهها دارند، امّا آنهايي که ضعیف و «نان اَسِرتيو»(3) هستند، بدام آن ميافتند و افراد«اَسِرتيو» و عزّت مند براحتي از کنار آن ردّ ميشوند. اين نوع مردها يا زنهايي که اين حالت را دارند و رمانتيک هستند ميگويند: اوه خدای من، يک رویداد فوق العاده و بینظیر برای من رخ داده و باید آنرا غنییمت شمرده و خوب از آن استفاده کنم چون آسمان سوراخ شده، واين مرد يا اين زن براي من از آسمان افتاده!، پس شما باید اين توهم را از ذهن خود بزدائيد و بيرون کنید و تنها راه آن همين است که گفتم(4). توجّه کنيد که هر چقدر اين عمل زياد تکرار شود، آنحالت عاشقانه ای که دارید، عاديترمی شود و روزمرّهگي بیشتری پيدا ميکند، و اگر شما بتوانيد این حالت خاص خود را به حالت روزمرهگي برسانيد، در «رُمَنس» زدایی ( برطرف کردن حالت عاشقانه) موفق شدهايد، همانگونه که گفته شد، اين تکنیک را «رُمَنس» زدايي ميگويند. یعنی شخص درگير حالتهاي رمنسي و عشقی است و با نصيحت نميشود او را درست کرد مثلا نمی توان به او گفت: اين کارها بد است وخوبیّت ندارد، او اینها را نمی پذیرد و قبول نميکند و تازه اگر بپذیرد و قبول کند باز سراغ ماجرای عاشقانه خودش می رود زیرا دلش درگیر آن است و اینگونه حرفها به عقل و سر مربوط است یعنی عقلیکه در سر است آن را می پذیرد، اما دل کاری به عقل و سر ندارد و کار خودش را میکند و خود مختار است و به خاطر کششي که دارد، دوباره ميرود سراغ عشق و عاشقی و کار خود را انجام ميدهد، پس اين یک تکنيک قشنگ و کاربردی برای اینگونه موارد است و اگر دقيق اجرا شود کارآیی زیادی دارد.
بعد از اجرای این تکنیک به عنوان قدم اوّل که باعث میشود شخص از حالتهای عاشقانة خود سير و اشباع شود، تکنيک بعدي را بعنوان دومیّن گام در جهت درمان او، برمی داریم.
قدم دوم: تکنیک دوّم که باید به عنوان قدم بعدی برداشته شود بزرگ نمایی نکات منفی معشوق است: این تکنیک بايد بعد از اجرای تکنيک اول انجام گیرد به این صورت که شما باید نقطههاي منفي طرف را هم ببینید و هم بگوييد و بنویسید؛ زيرا بالاخره هر کسي يک نکات مثبت و يک نکات منفي دارد، البته بايد توجه داشته باشيد که ابتدا اوّل بايد تکنيک اوّل را انجام دهيد تا ابرهاي عشق به کناري رود تا شخص بتواند نکات منفي طرف را هم ببيند. زيرا اگر از همان اوّل که عشق او شديد است، به او بگوييد نکات منفيمعشوقت را هم بگو، بی درنگ خواهد گفت: يار من در حسن و جمال و کمال و رفتار بينظير است و تمامش حسن است و اصلاً عیبی ندارد که من آنرا به شما بگویم! امّا وقتي بوسيلة تکنيک اوّل اندکي ابرهاي توهم کنار رود، شخص ميتواند نکات منفي طرف را هم ببيند و بگويد. در تکنيک اوّل شخص معشوق خود را تماماً گل ميبيند ومن به عنوان درمانگر با تکنيک اوّل او را وادار ميکنم تا اين گل را آنقدرببويد که ديگر بويش براي او عادي شود و آنگاه در تکنيک دوّم ميآيم و به خارها ميپردازم و به او ميگويم که قشنگ با تمام جزئيات فکرکن و هر شب دو مورد از آن خارها و نکات منفي طرف را با جزئيات ريز بنويس و با صداي بلند بخوان و بخواب. بايد اين کار قبل از خواب انجام شود. چون اگر روانشناسي «هيلگارد»(5) را خوانده باشيد می دانید که آدمها وقتي يک چيز را قبل از خواب ياد ميگيرند وسپس به خواب ميروند انبار گرداني مغزي ميشود و ذهن شروع ميکند به سازمان دادن لذا بايد این کار، درست قبل از خواب اتفاق بيافتد.
قدم سوم: تکنیک سوّم به رخ کشیدن است : وقتي تکنیک دوّم هم به خوبی انجام شد و شما تمام خارها و معایب معشوق خود را هم دیدید و لمس کرید، ميتوانيد به عنوان قدم سوم روي اين تفسير کار کنيد که: خّوب آيا اين همان کسی است که تو با اين قدرت داري رويش سرمايهگذاري ميکني و تمام هستيات، رابطة خانوادگی ات، و آبرويت را روي آن گذاشتهای! البته بحث شناختی که در ابتدای پاسخ ذکر شد برای این مرحله نیز مفید می باشد. آقای پرفسور بک مثلثي در این زمينة دارد به این صورت که یک راس آن s یک راس آن i و یک راس آن g است مثلاً آن عشق و علاقه ای که تو با این آدم داری چقدر s(6) است، یعنی چقدر استحکام و پایایی دارد، زيرا عشقهاي رنگي گذرا هستند و با آمدن رنگ برتر
همچون حبابی از بین می روند بدین معنیکه به همان دلیلی که به معشوق اول دل سپرده بودیم به معشوق خوش تیپتر از معشوق اول دل میسپریم و از معشوق اوّل دست بر می داریم این طبیعت انسان است که شیطان نیز بخوبی از آن آگاه است و برای کشاندن انسان بدنبال خود با مهارت خاصّی از آن استفاده می کند و چقدرI7) است يعني چقدر از اين مُحَسناتيکه برای معشوقت برشمردی، جزو خصوصيات ذاتي اين آقا است. و به شرايط ربطي ندارد و طرف فيلمبازي نميکند يا مثلا چون رئيس اداره است و دارد اين خرجها را انجام ميدهد به نظر خوب ميآيد و چقدرG (8) است يعني اين حالت تا چه حدّ ميتواند فراگیر باشد و تمام زندگي تو را تحت تأثير خود قرار دهد و آن را از هم بپاشاند و اگر دست برداري تا چه حدّ زندگي تو متحّول ميشود و رو به بهبود ميرود، تمام اينها را بايد با جزئيترين وجوه براي خودتان تشريح کنيد. مثلا با خود بگویید: اگر دست از این عشق بکشید کلّ زندگي شما چگونه ميشود و اگر نکشيد چطور می شود و اگر هر دم دنبال یکی که از قبلی خوش تیپ تر است راه بیافتی و بروی چه می شود و کارت به کجا می کشد. يعني «گلوباليني» و کلیت زندگي تان را در هر دو صورت به طور دقيق با هم مقايسه کنيد و روی نتایج آن تفکر نمایید. کار کردن با این مثلث این خوبی را دارد که وقتی مثلا s مثلث در نظرتان خُرد میشود و میفهمید که اين عشق یک چیز گذرا و ناپایدار است، ویا i آن ویا g آن خرد می شود و اينها همه ارزش زدايي از حالتهاي «رمنس» و عشق و عاشقی است. يعني زدودن حالتهاي رمانتيک است. البته در صورت امکان پیشنهاد ما اینست که این تکنیکها را زیر نظر یک مشاور و یا روان درمانگر با تجربه پی گیری نمایید. اگر در تهران زندگی می کنید ما شماره تلفن یک زوج درمانگر که تجربه فراوان در این مورد دارد را به شما ارائه می دهیم. دکتر یونسی02144015879 و 02144030585
پی نوشت ها:
1. Mania/manic شیدائی، شیدائی یکی از دو شکل بالینی عمده اختلالات خلقی(عاطفی) است، خصوصیات اساسی سندرم شیدائی عبارتند از خلق بالا، افزایش فعالیت، افکار خو مهم پنداری، تحریک پذیری، تحرک زیاد، تکلم سریع و پرحجم و....(فرهنگ جامع روانسناشی و روانپزشکی/ دکتر پور افگاری)
2. romance /ماجرای عاشقانه،رابطة عاشقانه،خیال پردازی عاشقانه
3. nonassertive / ناپایدار، بی ثبات،
4. مشابه همان کاري که ابن سينا برای بیرون کردن عشق آن جوانک از دل آن کنیزک انجام داد، که داستان آن بطور مفصل در مثنوی معنوی آمده است. شاید با توجه به درمانهای شناختی - رفتاری مختلفی که از ابن سینا در کتب مختلف نقل شده، بنیان گذارCBT ایشان باشد!
5. Hilgard s introduction to psychology/زمینه روانشناسی هیلگارد، انتشارات ارجمند
6. stable/stability /دوام،ثبات،پایداری،استحکام،ثبوت
7. Internality/internal درونی، شخصی، ذاتی، خود اثر
8. Globally/globality /عمومیت داشن،فراگیر بودن،کلی،کامل،جهانی بودن،
۱۳۹۱/۰۱/۱۸ ۲۰:۲۵ شناسه مطلب: 65649
چرا جماع باعث جنابت می شود اگر چه منی بیرون نریزد؟
در این رابط می توان به چند نکته اشاره نمود: اولا باید توجه داشت که غسل جنابت برای انجام عبادات واجب شده است. اصل اولی در تمام احکام الهی تعبد است؛ یعنی هر چند تمام احکام الهی بدون حکمت نیست و هر چند که به بسیاری از حکمت های احکام آگاه نیستیم، اما چون اعتقاد داریم که خداوند نظام احسن را خلق نموده و بهترین قوانین واحکام را بیان داشته است، هرچند حکمت اصلی احکام را هم ندانیم ،از باب تعبد آن را باید بپذیریم.
ثانیا: جنابت از دید شرع تعریف خاص خود را دارد. مثلا از طریق دخول و یا انزال منی بدون دخول، جنابت تحقق می یابد ودر پی آن بر اساس حکم شرع عملی به نام غسل بر او واجب می گردد.(1) پس در تحقق جنابت شرط انزال منی قید نشده تا پرسش یاد شده مطرح شود.
ثالثا: در جنابت گرچه منی هم خارج نشود. ولی نوعی لذت برای طرفین بوجود می آید که جسم وجان طرفین از آن بهره مند می شود. لذا ظابطه شرعی ایجاب می کند که جنابت با آن تحقق یابد و از آن لذت با ید با انجام غسل روح وجسم خود را پاک نموده وآن گاه در پیشگاه حضرت دوست حضور بهم رساند، و بر اساس همین مبنا ست که در نگاه عارفان جنابت معنای به مراتب وسیع تر از اصطلاح فقهی دارد وآنان معتقدند کسانی که از دایره عبودیت خارج شده و در امور طبیعت غرق شوند در واقع به نوعی جنابت و دوری از حضرت حق گرفتار شده و باید از آن طهارت حاصل نماید . تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید. (2)
پی نوشت ها:
1. رساله توضیح المسایل مراجع، نشر جامعه مدرسین قم 1387 ش ،ج 1، ص352 .
2. امام خمینی، آداب الصلاه، نشر موسسه آثار امام خمینی 1387 ش، ص 74 .
۱۳۹۱/۰۱/۱۸ ۱۴:۰۵ شناسه مطلب: 65627
من پسری را خیلی وقته دوست دارم ولی مادرم مخالفت میکنه گناه من چیه؟ بدن من به رابطه جنسی نیاز داره اون پسر برای فرار از گناه خانومی را صیغه کرده ولی با این حال من هنوز دوسش دارم ازش خواستم که دوباره وبا اصرار بیشتری برای خواستگاری بیاد ولی اون از اون جاییکه وضع مالیه خوبی نداره این کارو نمیکنه من چیکار باید بکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی جا داشت مطالبی را درباره علت مخالفت مادرتان با خواستگارتان بیان می کردید تا ما دقیق تر در جریان کار شما قرار می گرفتیم و متوجه می شدیم که آیا دلایل مخالف مادرتان منطقی است یا نه؟
از این که می فرمایید: «من پسری را خیلی وقته دوست دارم» معلوم می گردد که ارتباطی عاطفی و دوستانه ای بین شما و پسر مورد نظر شگل گرفته است. این گونه ارتباطات دوستانه گذشته از آسیب های فراوانی که از منظر دین و مبانی روانشناختی در آن نهفته است، مشکلاتی را فرا روی شما قرار می دهد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
جاذبه طبيعي و زيستي دختر و پسر، به ويژه در سنين جواني، باعث می شودکه بار عاطفی و احساسی این گونه ارتباطات دوستانه غلبه پیدا کند و بر انتخاب همسر و ازدواج آنان در آینده تأثیر منفی بگذارد در حالی که در امر ازدواج علاوه بر احساسات و عواطف، تعقل و خردورزی حرف اول را می زند و نباید از این مهم غافل گردید. گاهی اوقات دختر و پسر آن قدر در احساسات و عواطف غوطه ور می گردند كه به کلی عقل، منطق و شرع را تحت الشعاع قرار می دهند و در نتیجه نمی توانند واقعيت ها را خوب ببينند و به نحو صحيح تصميم بگيرند. شاید یکی از دلایل مخالفت مادرتان با ازدواج تان، وجود یک مانع جدی بر سر راه ازدواج تان است که مشکلات مالی خواستگارتان نیز مزید بر علت گشته است اما چون شما در یک رابطه به شدت عاطفی قرار گرفته اید، از دیدن حقایق و واقعیت های زندگی غافل مانده اید. از طرف دیگر، ارتباطات دوستانه دختر و پسر قبل از ازدواج، سخت فروزاننده تمایلات جنسی و شهوت آنان است. اگر در خود احساس نیاز جنسی می کنید و این نیاز در شما تشدید شده است می توان ارتباطات دوستانه را یکی از عوامل آن شمرد.
به هر حال، این را بدانید که اگر چه ازدواج، بستر مناسبی برای ارضای تمایلات جنسی و برخی از نیازهای انسان و رسیدن به برخی آمال و آرزوهاست اما اگر این مهم از مسیر مشخص و معین خود دنبال نشود و یا معیارها و ملاک های ازدواج در آنها مد نظر قرار نگیرد و صرفاً برای ارضای تمایلات غریزی صورت بگیرد، نوعی از چاله در آمدن و به چاه افتادن تلقی می گردد و نه تنها از مشکلات انسان نمی کاهد بلکه بر آن می افزاید و مشکلات لاینحل و پیچیده ای را فرا روی فرد قرار می دهد. این ها را به این جهت گفتیم که اگر تمایل به ازدواج دارید، با توجه به همه جوانب و محتاطانه گام بردارید و قبل از هر چیز موافقت خانواده و مادرتان را جلب کنید و در زیر چتر حمایتی آنان قرار بگیرید تا به یاری خداوند ازدواج موفق و پایداری را داشته باشید تا در آینده مشکلات کمتری داشته باشید و نیازهای تان به بهترین شیوه ارضا شود.
کاری که شما می توانید بکنید این است که با مادرتان صمیمانه صحبت کنید اصل نیاز و احساسات خود را با او در میان بگذارید، بدانید که او به خاطر دلسوزی و خیرخواهی شما با ازدواج تان مخالفت می کند، شاید مادرتان به شواهد و دلایل متقنی دست یافته است از او بخواهید اگر دلایل کافی برای مخالفت دارد آن را با شما در میان بگذارد. اما اگر دلایل مادرتان غیر منطقی است در این صورت، از وساطت افراد دیگر استفاده کنید. اگر در نهایت نتیجه ای نگرفتید، عاقلانهترین و منطقیترین راه این است که پسر مورد نظر را علی رغم علاقه ای که به او دارید فراموش کنید و به گزینه های بهتر بیندیشید تا در زندگی آینده مشکلات کم تری داشته باشید.
این را بدانید، اگر خواستگارتان از همه لحاظ مناسب باشد ولی فعلاً تمکن مالی ندارد و نمی تواند بار مالی زندگی مشترک را تحمل کند و نیازهای مادی شما را برآورده سازد، طبیعتاً در موقعیت کنونی گزینه مناسبی برای ازدواج نمی باشد مگر این که مدتی صبر پیشه کنید و یا در صورت موافقت خانواده ها به عقد هم در بیایید و مدتی تا فراهم شدن شرایط لازم، عروسی رسمی را به تأخیر بیندازید.
برای راهنمایی بیشتر می توانید حضوراً به مشاور ازدواج با تجربه ای مراجعه کنید تا ضمن جلب موافقت مادرتان از سلامت خواستگارتان و تناسب معیارهای ازدواج تان بهتر آگاه گردید تا تصمیم نهایی را اتخاذ کنید.
۱۳۹۱/۰۱/۱۸ ۱۲:۱۷ شناسه مطلب: 65612
سلام.مدتی پیش به دختر یکی از فامیل دلبسته شدم.بعد از مدتی طاقت نیاوردم و بدون اینکه خانواده من یا خانواده اون بفهمه در مورد احساسی که داشتم به اون(دختر فامیلمون) گفتم. او هم ابراز علاقه کرد.خلاصه مدتی با هم بودیم بعد از یه سری مشکلات که پیش اومد فهمیدم به درد هم نمیخوریم.خانواده منم مخالف ازدواج ما هستن.اما هنوز هم نمیتونم ازش دل بکنم.لطفا راهنمایی بفرمایید.
اولین گام برای فراموشی فرد مورد نظر و خاطرات همراه آن، قطع کامل ارتباط است؛ به قول معروف: «از دل برود هر آن چه از دیده برفت». قطع ارتباط و گذشت زمان عملاً شما را وادار به فراموش کردن بسیاری از رخدادهای زندگی خواهد کرد. از آنجا که در این گونه ارتباطات بار احساسی و عاطفی غالب است، معمولاً پیامدهای بسیاری برای این گونه روابط ذکر شده است که دلبستگی و وابستگی روانی، سخت بودن فراموش کردن خاطرات گذشته، مخالف خانواده ها با ازدواج و... از جمله آن پیامدها است. اگر شما تمامی چارچوب های دینی و شرعی و ضوابط عرفی را مد نظر قرار می دادید و برای رسیدن به ازدواج تنها از راهش اقدام می کردید و از همان ابتدا خانواده ها را در جریان می گذاشتید و بازی ارتباط را ادامه نمی دادید، یقیناً الان با این مشکل روبرو نمی شدید.
در مورد فراموش كردن دختر مورد نظر، توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در کوتاه ترین زمان و یا در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و عاطفی هستند و معمولاً ماندگارترند. بنابراين توقع نداشته باشید که به این زودی از حافظه شما محو شوند. البته اين مسئله بستگي به ديدگاه ابتدايي شما نسبت به این گونه خاطرات دارد. كسي كه معتقد است نمي تواند آن را فراموش كند، يعني این كه نمي خواهد این گونه اطلاعات را كنار بگذارد و همچنان علاقمند به حفظ آن است. حال اگر همين فرد واقعاً باور کند كه مي تواند آن را با قدرت اراده و یا به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد در اين صورت، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي به وجود خواهد آمد. به هر حال حذف خاطرات گذشته، در درجه اول به انديشه خودتان بستگی دارد كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. از این روی، باید واقعیت را پذیرفت و ظرفیت سازگاری با واقعیت های زندگی را در خود ایجاد و تقویت نمود.
براي اين كه بتوانيد بر خود فائق آييد و خاطرات گذشته را فراموش کنید و اجازه ندهید که آنها دائماً در ذهن شما همچون افکار وسواسی تکرار شوند و ایجاد مزاحمت کنند و کنش های اصلی زندگی تان را مختل سازند، توصیه می شود:
1- تصميم جدي بگيريد كه دختر مورد نظر را فراموش كنيد. مطمئن باشيد كه در صورت اراده حتمي و قطعي، موفق خواهيد شد.
2- با اين مسئله به صورت طبيعي برخورد نماييد. سعي كنيد با مطالعه، ورزش و اشتغالات ديگر، مجالي براي فكر كردن به موضوعي كه براي شما فايدهاي ندارد، باقي نگذاريد. اوقات فراغت خود را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به گذشته فكر كنيد. با ايجاد اشتغال فكري و ذهني یا بدني و فيزيكي از بي كاري اجتناب كنيد. با مشغول ساختن خويش به مطالعه كتاب هاي درسي و غير درسي، یا مطالعه كتابهاي ادبي(شعر و داستان) ذهن خود را از گذشته منحرف سازيد. شركت در مجامع عمومي نظير كلاس هاي علمي و آموزشي، ديني و مذهبي، هنري و ادبي، راهكارهاي مفيدي براي فراموشي تدريجي گذشته هستند.
3- ورزش را جزء ضرورىترين فعاليتهاى خود قرار داده و به فعاليت هاي ورزشي اهميّت دهيد، چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشته شده محسوب مي گردد.
4- موقعيت هايي كه در آن افكار گذشته بيشتر به سراغ شما مي آيد را شناسايي و از قرار گرفتن در این موقعیت ها خودداري كنيد و به محض هجوم افكار خيالي، مكان خود را تغيير دهيد.
5- كشي به مچ دست خود ببنديد و با شروع خيالپردازي در مورد گذشته، آن كش را كشيده و رها كنيد طوري كه اندك سوزشي به دست تان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد؛ مثلاً عدد 100 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد؛ با احساس دردى كه روى مچ دست تان ايجاد مى شود، از آن فضاى روانى فاصله می گیرید و ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض می شود.
6- اگر موقعیت ازدواج دارید، با همراهی خانواده به خواستگاری دختر مناسبی بروید و با ازدواج با او گذشته را به فراموشی بسپارید.
۱۳۹۱/۰۱/۱۶ ۲۳:۴۳ شناسه مطلب: 65514
در کتابهای اوستا.انجیل و تورات آمده است که هر فردی که بخواهد میتواند دین خود را آزادانه انتخاب کند میخواستم بدونم این موضوع در آیه های قرآن نیز بررسی شده است یا دین اسلام چون آخرین دین الهی است حق انتخاب آزادانه را به مردم نداده است طبق آیه های قرآن هر فردی میتواند هر دین الهی را که دوست دارد انتخاب کنند یا همه افراد باید دین اسلام را برگزینند؟
اسلام چون آخرین دین الهی است، نسخ کننده دستور العمل های ادیان دیگر و ارائه دهنده آخرین دستور العمل است. اما حق آزادی انتخاب دین نسخ نشده و یک حقیقت و حکم همیشگی است. این حق انتخاب دین در آیات به این صورت بیان شده:
"لا اکراه فی الدین قد تبين الرشد من الغي ...(1)
اين آيه هم بیان حقیقتی است و هم حکمی که بر آن حقیقت استوار است.
حقیقتی که این جمله بیان می کند،"اجباری نبودن دین و عقیده" است زیرا دین و عقیده باور قلبی نسبت به حقایق مربوط به مبدا و معاد است که منشا و انگیزاننده به سوی عمل است و باور قلبی هم اجبار پذیر نیست. کسی را نمی توان به باورداشتن توحید یا نبوت یا معاد و به دوست داشتن خدا و بندگان صالح خدا و نفرت داشتن از شیطان و دشمنان خدا وادار کرد. قلب از حوزه تسلط انسان ها خارج است. نمی توان کسی را به باور داشتن یا دوست داشتن وادار نمود.
اگر با فردی با برهان مواجه شدی و ذهن و روحش را قانع کردی، به یقین می رسد. اگر جمال و زیبایی حق را به او نمایاندی، معتقد و عاشق می شود.
همچنان که وقتی با بی پایگی و بی برهانی باطل مواجه شد و زشتی و نفرت انگیزی باطل را دید، خواه ناخواه از آن متنفر می شود. نمی توان او را به دوست داشتن و باور قلبی وادار کرد. از این رو در ادامه می فرماید" قد تبین الرشد من الغی" رشد و هدایت از غی و گمراهی و ضلالت آشکار شده است. زیرا حق برهان دارد و زیبا است. باطل برهان ندارد و زشت و نفرت انگیز است.
اما حکم تکلیفی این است که ای پیامبر و ای مؤمنان !حق ندارید افراد را به زور به دین وارد کنید و به پذیرش اعتقادی وا دارید. زیرا دین داری اجباری فقط ظاهرسازی است و مقبول خدا نیست. خدا دینداری واقعی و ریشه دار را می خواهد ،نه دینداری اجباری و بی ریشه را.
2. إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (2)
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!
3. وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً (3)
بگو: «اين حقّ است از سوى پروردگارتان! هر كس مىخواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود)، و هر كس مي خواهد كافر گردد!» ما براى ستمگران آتشى آماده كرديم كه سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه كرده است! و اگر تقاضاى آب كنند، آبى براى آنان مي آورند كه همچون فلز گداخته صورتها را بريان مىكند! چه بد نوشيدنى، و چه بد محل اجتماعى است!
این آیات ضمن آزاد شمردن انسان در انتخاب دین ، او را در صورت انتخاب حق، مؤمن شمرده و مستحق پاداش می شمارند و در صورت انتخاب غیر حق، کافر شمرده و مستحق آتش دوزخ می شمارند و در تورات و انجیل هم همین حکم آمده است.
این گونه نیست که تورات و انجیل گفته باشد هر کس در انتخاب دین آزاد است و هر دینی را برگزیند، حق است و بهشتی می شود.
اگر شما ادعا دارید که تورات و انجیل انسان را در انتخاب دین آزاد دانسته و هر انتخابی را حق و سبب پاداش می داند، مدرک و مستند خود را ارائه دهید.
پی نوشت ها:
1.بقره آيه 255.
2. انسان (76) آیه 3.
3. کهف (18) آیه 29.
۱۳۹۱/۰۱/۱۶ ۲۳:۳۴ شناسه مطلب: 65513
خیلی دوست دارم بدونم از دیدگاه شما آیا دین زردتشت الهی است یا خیر؟
اگرچه در باره این که دین زرتشت از ادیان الهی بوده یا نه، اختلاف نظر وجود دارد، اما از تاریخ ادیان الهی و برخی روایات اسلامی به دست میآید: زرتشت از ادیان الهی و این دین منسوب به زرتشت می باشد. زرتشت، پیامبری از پیامبران الهی است؛ هر چند محل و تاریخ تولد وی روشن نمی باشد. این ابهام تا حدی است که عدهای ظهور تاریخ تولد 329 تا 600 قبل از میلاد میدانند. (1)
اما با همه اختلاف عجیبی که در تاریخ و محل ظهور و تولد او وجود دارد، چند نکته را از لحاظ تاریخی، میتوان قطعی تلقی نمود:
1. زرتشت، پیامبری از انبیای الهی و از سرزمین ایران باستان بوده است.
2. او دارای کتاب آسمانی بوده و کتابش از بین رفت؛ اما با تکیه بر خاطرات و اذهان و به اصطلاح آنچه در سینه اشخاص بود، مطالبی جمع آوری شد و به نام کتاب مقدس تکثیر گشت.
3. زرتشت، به دست قوم خویش کشته شد.
جهت شفاف تر شدن مطلب، به چند روایت زیر دقت نمایید:
- در برخی روایات میخوانیم: مشرکان مکه از پیامبر (ص) تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد و اجازه بت پرستی به آنها بدهد. پیامبر فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمی گیرم. آنها در پاسخ گفتند: چگونه چنین میگویی، در حالی که از مجوس منطقه هجر، جزیه گرفتهای؟ پیامبر فرمود: مجوس، پیامبر و کتاب آسمانی داشتند، پیامبرشان را به قتل رساندند و کتاب او را آتش زدند.
- اصبغ بن نباته میگوید: وقتی علی(ع) بر فراز منبر فرمود: از من سؤال کنید، پیش از آن که مرا نیابید. اشعث بن قیس (منافق معروف) برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! چگونه از مجوس جزیه گرفته میشود، در حالی که کتاب آسمانی بر آنها نازل نشده و پیامبری نداشتهاند؟ فرمود: خداوند کتابی بر آنها نازل کرد و پیامبری مبعوث نمود.
- بر اساس روایتی از امام زین العابدین (ع)پیامبر فرمود: با مجوسیها طبق سنت اهل کتاب رفتار نمایید. (2)
مرحوم علامه طباطبایی میفرماید: «مراد از مجوس، قوم معروفى هستند که به زرتشت گرویدهاند. این لفظ درقرآن یک بار به کار رفته است. در قرآن (3) مجوس در صف و در ردیف اهل کتاب، یعنى یهود و نصارا و در برابر مشرکان قرار گرفتهاند. بنابراین، از این آیه استفاده میشود که زرتشتی ها، پیروان پیامبر الهی بودند؛ امّا همانند سایر ادیان، دین آنها منسوخ و کتاب آسمانی آنها تحریف شد.(4)
آنچه امروز به نام «اوستا» و از زرتشت در دست پیروان او وجود دارد، تنها بخشی از آن کتاب است که مورد تحریف قرار گرفته، از جاهای پراکنده به دست آمده است و اعتبار آن قطعی نیست.
پی نوشت ها:
1. عبدالله مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، قم، منطق، 1373ش.ج 1، ص 334ـ 336.
2. ناصر مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه ، تهران ،دار الکتب الإسلامیة، 1374 ش، ج 14 ص 45ـ 46.
3. حج (22)، آیه 17.
4. علامه طباطبایی ،المیزان، (ترجمه فارسی)، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین،1374 ش، ج 14، ص 532ـ 537، (با تلخیص).
۱۳۹۱/۰۱/۱۶ ۲۳:۲۵ شناسه مطلب: 65512
آیا کسی که ولایت آیت الله خامنه ای را قبول نداشته باشد گنهکار است؟
با سلام و تشکر از ارتباط¬تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در جمهوری اسلامی ایران بر طبق قانون اساسی ولی فقیه و رهبر از طرف خبرگان رهبری انتخاب می شود. و وقتی فردی از طرف نهاد قانونی به رهبری انتخاب شود بر همه لازم است از دستور های حکومتی او اطاعت کنند و اگر کسی اطاعت نکند گناهکار محسوب می شود. ولی در مسائل عبادی و فردی هرکس از مرجع تقلیدش تبعیت می کند.(1)
بنابراین اگر کسی از دستور های حکومتی آیت الله خامنه ای اطاعت کند و صرفا در قلبش ولایت او را قبول نداشته باشد گناهکار حساب نمی شود.
پی نوشت:
1. آیت الله مکارم، استفتائات، ج3، سوال 19.