پرسش وپاسخ

دعايي از پيامبر (ص) وجود دارد كه به استجابت نرسيده باشد.
ما دعا و تقاضايي از ايشان نيافتيم كه اجابت نشده باشد.

مي خواستم بدانم آيا دعايي از پيامبر (ص) وجود دارد كه به استجابت نرسيده باشد

ما دعا و تقاضايي از ايشان نيافتيم كه اجابت نشده باشد.

خداوند وعده داده كه تقاضا كنيد تا بدهم:

ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم (1)

مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.

اين وعده مطلق است و از جانب خدا هيچ قيدي ندارد و فقط بنده است كه بايد به واقع بخواهد تا خدا اجابت كند.

اگر اجابت نمي شود ، از جانب خدا نيست، بلكه دعاي بنده با موانعي همراه است يا شرايطي كم دارد و دعا و تقاضاي واقعي از خدا نيست، تا اجابت شود.

اگر كسي به واقع خدا را بخواند و از خدا به واقع تقاضا كند، قطعا خدايي كه خلف وعده نمي كند، دعايش را اجابت مي نمايد. بله گاهي دعا شرايط دعا بودن را ندارد يا با موانعي همراه است كه اجابت نمي شود.

دعا بايد شرايطي داشته باشد تا دعا و تقاضاي از خدا باشد از جمله اين كه دعا كننده باور داشته باشد كه اجابت كننده فقط خداست و غير خدا بر اجابت، قدرت ندارد. به وظايف بندگي در قبال خداوندي كه از او تقاضا دارد، عمل كند و ابتدا اثبات بندگي كند يا تصميم بر بندگي بگيرد و بعد دعا كند و تقاضا نمايد. با حضور قلب و خضوع و اظهار فقر و نياز دعا كند نه با تكبر و تبختر و از سر تفنن و بي نيازي.

حرام خوري، گناه و ستم به بندگان خدا هم موانع اجابت هستند.(2)

با اين مقدمه و دقت در شخصيت رسول خدا مي يابيم كه دعاهاي ايشان شرايط اجابت را داشت و از موانع اجابت خالي بود بنابراين حتما به اجابت رسيده اند.

خداوند چنان مقام قربي به ايشان عطا كرده و در آخرت وعده داده كه ديگر فوقي براي آن قابل تصور نبوده تا تقاضا شود كه اجابت نشده بماند:

وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضي(3)

و بزودي پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد كرد كه خشنود شوي!

و در دنيا هم به او كوثر و خير كثير داده:

إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (4)

ما به تو كوثر [خير و بركت فراوان‏] عطا كرديم.

بعد هم او را تربيت كرده به گونه اي كه هيچ گاه چيزي را ندانسته و نابجا نطلبد و جز رضاي خدا نخواهد.

ما در پيامبران تقاضاي اجابت نشده مي يابيم از جمله تقاضاي حضرت نوح به نجات فرزندش كه خداوند در جواب مي فرمايد:

إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ (5)

او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحي است [فرد ناشايسته‏اي است‏]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستي، از من مخواه! من به تو اندرز مي‏دهم تا از جاهلان نباشي!!

و ديگري تقاضاي رؤيت خدا از طرف حضرت موسي كه خداوند در جواب مي فرمايد:

لَنْ تَراني‏ وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَي الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني (6)

هرگز مرا نخواهي ديد! ولي به كوه بنگر، اگر در جاي خود ثابت ماند، مرا خواهي ديد.

اين تقاضا ها به جا نبوده است تا اجابت شود. حضرت نوح تقاضاي نجات فرزندي را نمود كه صالح و شايسته نجات نبود و وقتي هم به آگاهي دادن خدا متوجه واقع تقاضايش شد، از آن توبه كرد:

َ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ ما لَيْسَ لي‏ بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لي‏ وَ تَرْحَمْني‏ أَكُنْ مِنَ الْخاسِرينَ (7)

پروردگارا! من به تو پناه مي‏برم كه از تو چيزي بخواهم كه از آن آگاهي ندارم! و اگر مرا نبخشي، و بر من رحم نكني، از زيانكاران خواهم بود!

و حضرت موسي در حالي كه در دنيا بود و هنوز كوه نفس را مندك نكرده و به طور كامل متلاشي نكرده و به فنا نرسيده، تقاضاي ديدن خدا و لقاي او را كرد و خداوند فرمود اين لقا بعد از فناي خوديت عبد و رسيدن به فنا و مرگ است كه تو هنوز بدان درجه نرسيده اي.

پيامبر به درجه اي از علم و رضا رسيده بود كه تقاضاي بيجا و غير مرضي خدا نكند. تقاضايي كه با مانع اجابت همراه باشد و هنوز زمينه اش فراهم نشده باشد.

البته در منابع حديثي اهل سنت روايتي از رسول خدا رسيده به اين شرح:

قال إني صليت صلاة رغبة ورهبة سألت ربي عز وجل ثلاثا فأعطاني ثنتين و منعني واحدة سألت ان لا يبتلي أمتي بالسنين ففعل وسألت أن لا يظهر عليهم عدوهم ففعل وسألته ان لا يلبسهم شيعا فأبي عليّ (8)

با ترس و رغبت نماز خواندم و از خدايم سه چيز خواستم كه دو تا را به من داد و از يكي منع كرد.

از خدا خواستم امتم را به قحطي و گرسنگي عمومي مبتلا نكند و دشمنانشان را بر آنها مسلط نگرداند و آنان را لباس تفرقه نپوشاند كه سومي اجابت نشد.

اين روايت از طريق اهل سنت رسيده و در مجامع روايي شيعه يا نيست يا به نقل از كتب اهل سنت است و با رواياتي كه پيامبر از اختلاف امتش خبر مي دهد، سازگاري ندارد و بعيد است چنين تقاضايي از رسول خدا واقع شود زيرا مختلف نشدن امت يعني همگي بر گمراهي باشند يا همگي بر هدايت بمانند. طبيعي است كه تا دنيا باشد و بشر بر زمين باشد ، اختلاف و چند دستگي وجود دارد و وحدت بر هدايت يعني همان بهشت كه فقط در آخرت حاصل مي شود و تقاضاي متفرق نشدن امت يعني همه بر هدايت بمانند كه با دنيا سازگاري ندارد و عدم سازگاري اش هم روشن است. 

پي نوشت ها:

1. غافر(40)آيه60.

2. ر.ك: ري شهري، ميزان الحكمه، قم، دار الحديث، 1416ق، ج2، ص873-875.

3. ضحي(93) آيه5.

4. كوثر(108) آيه1.

5. هود(11) آيه46.

6. اعراف(7) آيه143.

7. هود(11) آيه47.

8. احمد بن حنبل، مسند احمد، بيروت، دارصادر، ج 3، ص 146

تفاوت حدیث قدسی با حدیث غیر قدسی و تفاوت این دو با آیات قرآن کریم
در حدیث قدسی معنا و مضمون آن بر قلب پیامبر القا می شود و پیامبر با لفظ خود آن را بیان می كند اما در قرآن کریم كلام از آن خداست و فقط پیامبر واسطه رساندن این سخن

تفاوت حدیث قدسی با حدیث غیر قدسی و تفاوت این دو با آیات قرآن كریم در چیست؟

حدیث قدسي ، حدیثي است كه گفتار خداوند است و از زبان پیامبران حكایت شده است یعنی معنا و مضمون آن بر قلب پیامبر القا می شود و پیامبر با لفظ خود آن را بیان می كند.

اما حدیث غیر قدسی كلام و سخن پیامبر یا امام است و معنا و مضمون و محتوی هم همه از سوی ایشان است.(اگرچه به اذن الهي است )

در مورد قرآن هم معنا و مفهوم و محتوی و هم لفظ و كلام از آن خداست و فقط پیامبر واسطه رساندن این سخن به مردم است.

پس تفاوت حدیث قدسی با قرآن در این است كه لفظ و معنای قرآن از ناحیه خداوند است ولی در حدیث قدسی تنها معنا و مفاد به خداوند منسوب است و ساختار لفظی آن از سوی پیامبر است.

وبرخي هم گفته اند هم حديث قدسي و هم قرآن   لفظ و معناي آن ها  از طرف خداست. اما حديث قدسي برخلاف قرآن به قصد تحدي بيان نشده است. (1)

 

پی نوشت :

1. نصیری،علی،آشنایی با علوم حدیث،مركز مدیریت حوزه علمیه قم،ص24و25

چرا اين همه احاديث درست و غلط وجود دارد؟
یكی از علل اختلاف وجود روایات مجعول است ، اما بدان معنا نیست كه همه آیات و روایات واقعیت ندارند . برای آگاهی بیش تركتاب علم حدیث از زین العابدین قربانی مفید است

آيا تاريخ ، پيامبران ، ائمه -وحي - كتب آسماني ،احاديث، اصالت و واقعيت دارند؟پس چرا اين همه احاديث درست و غلط وجود دارد؟

قرآن اصالت و واقعیت دارد .در جای خود- با دلایل متقن - اثبات شده است كه قرآن كلام خدا  و محتوای مطابق با واقع می باشد ، از این رو است كه یكی از منابع مهم احكام، دستورات و قوانین الهی قرآن می باشد. نكته قابل دقت اینكه در برخی آیات از قصه های قرآنی به عنوان" حق" یاد شده كه به معنای واقعیت است.در قرآن مسایل افسانه ای وجود ندارد. قرآن در آیات متعددی ضمن بیان داستانها، روی این موضوع تأكید میكند كه این داستانها حقایقی است كه برای شما بیان میشود:

 إنّ هذا لهو القصص الحقّ (1) ؛ این داستان حقیقت است.

نحن نقص نبأهم علیك بالحقّ (2) ؛ داستان آنان را كه حقیقت دارد ، برای تو نقل كردیم.

نتلو علیك من نبأ موسي وفرعون بالحقّ؛(3) داستان موسي و فرعون كه حقیقت دارد ، برای تو بیان كردیم.

 قرآن پژوهان نیز یكی از ویژگیهای داستانهای قرآن را حق و راستین بودن آن ها دانستهاند، در حالی كه تمامی قصههای دیگر عالم، آمیخته با خیال و دروغ و افسانه است، چون اگر چنین نباشد، زیبایی خود را از دست میدهند، ولی زیبایی قصههای قرآن به جهت حقانیت و اعجاز آن هاست.(4)، مهم تر از همه اینكه قـرآن تـصـريـح دارد الفاظ و عبارات قرآن و ساختار آن ، از آن خدا است و با دست وحي انجام گـرفـتـه است .عـلاوه بر آن در قرآن از كتاب الهی به عنوان كلام اللّه  ياد شده :

و ان احد من المشركين استجارك فاجره حـتي يسمع كلام اللّه .

 يريدون ان يبدلوا كلام اللّه .

 در حديثی نیز آمده : هو كلام اللّه. (5)

 همین طور احادیث و مسایل تاریخی واقعیت و اصالت دارند ، به عبارت دیگر خیلی از مسایل تاریخی از طریق تواتر به ما رسیده و از مسلمات هستند و این مطالب در منابع معتبر آمده اند ، البته برخی از موضوعات تاریخی تحریف شده و برخی نیز واقعیت ندارند ، اما بدان معنا نیست كه همه مسایل تاریخی واقعیت و اصالت ندارند . اگر این طور بود ، تدوین ده ها كتاب در باره تاریخ انبیا، اقوام وملل ، و امامان معنا نداشت.

 احادیث نیز واقعیت دارند ، بدین معنا كه آنچه را معصومان گفته اند ،مطابق با واقع هستند، از این رو است كه یكی از منابع مهم احكام ،روایات می باشند.اگر  احادیث واقعیت نداشتند ، استباط احكام از روایات معنا نداشت . فقها نمی توانستند از آن ها احكام را استنباط نمایند. از همه مهم تر این كه خود معصومان سفارش نمودند كه كلام و گفتار ما برای شما حجت است و آن ها را الگوی زندگی خود قرار دهید. این امر مبتنی بر واقع بودن روایات می باشد . همچنین برای روایات تقسم بندی هایی وجود دارد - از جمله روایات صحیح و مجعول ، روایت قوی و ضعیف  (6) . تقسیم بندی نشان از واقعی بودن بعضی روایات دارد. به خاطر تقسیم بندی روایات است كه در علم رجال معیارهایی برای تشخییص روایت ضعیف از غیر ضعیف و نادرست از درست وجود دارد. اگر روایات واقعیت نداشت ،وجود معیارها بی معنا بود،  وجود اختلاف در روایات معنایش این نیست كه احادیث واقعیت و اصالت ندارد. علل اختلاف روایات را باید در عوامل دیگر جستجو نمود . البته یكی از علل اختلاف وجود روایات مجعول است ، اما بدان معنا نیست كه همه آیات و روایات واقعیت ندارند . برای آگاهی بیش تر به كتاب علم حدیث از زین العابدین قربانی مراجعه نمائید .

پینوشتها:

1. آل عمران (3) آیه 62.

2. كهف (18) آیه 13.

3. قصص (28) آیه 3.

4. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، خرمشاهی، ج 2، ص 1767.

5.محمد هادی معرفت ، علوم قر آنی ، ص47 ، قم ،موسسه فر هنگی  التمهید،1384، چاپ ششم

6. زین العابدین قربانی، علم الحدیث ، ص 109،قم،انتشارات انصاریان،1424ه ؛

كاظم مدیر شانه چی، علم الحدیث ، ص 179به بعد ، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چاپ شانزدهم

مرسل چه حدیثی است ؟
در اصطلاح، به حدیثی گفته می شود كه راوی آن از معصوم (ع) روایتی را نقل می كند؛ در حالی كه محضر معصوم را درك نكرده.

 با عرض سلام . سوال در مورد حدیث مرسل است .مرسل چه حدیثی است خواهشمندم با ذكر نام كتاب مرا راهنمایی نمایید

كلمه مُرْسل از حیث لغوی، از «إرسال الدابه» به معنای رها نمودن و برداشتن قید و بند از چهارپا آمده است و در اصطلاح، به حدیثی گفته می شود كه راوی آن از معصوم (ع) روایتی را نقل می كند؛ در حالی كه محضر معصوم را درك نكرده، اعم از این كه واسطه هایی كه در سلسله سند ذكر نكرده، یك نفر باشد یا بیش تر و در سلسله سند واسطه را اصلا ذكر نكرده باشد یا این كه با عبارات مبهمی همچون «عن رجل» یا «عن بعض اصحابنا» بیان كرده باشد.

این معنای عام مرسل بود كه این معنا شامل مرفوع و موقوف و معلق و مقطوع و معضل در تقسیمات حدیثی می باشد.

اما معنای خاص مرسل این است كه یكی از تابعین (كساني كه پیغمبر را درك نكرده اند، ولي صحابه را درك كرده‏اند) روایتی را از رسول خدا (ص) نقل كند؛ بدون این كه واسطه را ذكر كند؛ مثلا سعید بن مسیب كه از تابعان است، بگوید كه پیامبر خدا این چنین گفته است. (1)

البته معنای متداول این اصطلاح مرسل، همین معنای خاص است. (2)

كتاب آشنایی با علوم حدیث، نوشته علی نصیری را جهت استفاده شما معرفی می كنیم.

پی نوشت ها:

1. جدیدی نژاد، محمد رضا، معجم مصطلحات الرجال والدرایه، انتشارات دارالحدیث، ص 1552.

2. نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، ناشر انتشارات مركز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ چهارم، سال 1383ش، ص 188

دحو الارض یعنی چه؟
منابع ديني ما مي‏گوید نخستین نقطه‏اي كه از زیر آب سر برآورد، «كعبه» و شهر مكه بود، سپس خشكی هاي زمین از كنار آن گسترش یافت كه دحو الارض نامیده شد.

در تعریف دحو الارض اینچنین گفته شده كه زمین از زیر كعبه گسترده میشود.این یعنی چه لطفا كاملتر توضیح بفرمایید چون گنگ است؟

روایات اسلامي تصریح مي‏كند كه همه زمین، نخست پوشیده از آب بود . در پی فرورفتن آب در زمین و خشك شدن بخشی از آب ها، خشكی ها تدریجا سر از آب بیرون آوردند . منابع ديني ما مي‏گوید نخستین نقطه‏اي كه از زیر آب سر برآورد، «كعبه» و شهر مكه بود، سپس خشكی هاي زمین از كنار آن گسترش یافت كه از آن به عنوان دحو الارض (گسترش زمین) یاد شده است.(1) زیرا ماده "دحو" به معنای بسط و گسترش است (2) البته به زمین زیر آب هم زمین اطلاق نمی شود و در استعمال عرفی زمین به خشكی گفته می شود .

بر این اساس گسترش زمین به معنای فرو رفتن آب در درون زمین و اشكار شدن بیشتر خشكی ها می باشد ، امری كه در شكل گیری بسیاری از جزیره های آتشفشانی و ... هم رخ می دهد و به مرور زمان یك خشكی گسترش پیدا می كند .

علم امروز نیز این معني را پذیرفته است. بر اساس تئوري «بيگ بنگ» در كيفيت شكل گيري كائنات اين امر پذيرفته شده كه بعد از جدا شدن زمين از خورشيد و قرار گرفتن اين جرم داغ در مدار دور خورشيد و در مسير سرد شدن زمين ، گازهاي گوناگوني از آن متصاعد شدند .

نتيجه تراكم  گازها در اتمسفر زمين ، باران هاي سيل آسايي بود كه باريدن گرفت . سطح زمين را به طور كامل پوشاند . در گام بعدي كه شايد قرن ها طول كشيد ، پس از اتمام اين بارش ها بخشي از آب ها به زمين فرو رفت .بخشي ديگر تبخير شد تا در نهايت خشكي و سطح قاره ها از زير آب خارج شده و منطقه خاكي بر سطح زمين نمايان شد . (3) 

 

پي نوشت ها :

1. ثقة الاسلام كليني، الكافي،  دار الكتب الإسلامية ،تهران، 1365 ه ق ، ج 4 ،ص 189 .

 2. طریحی، مجمع البحرین، مكتبه المرتضویه، تهران، 1375 ش، ج 1 ص 134

 3. رك : ژان گيتون و برادران بوگدانف ، خدا و علم (خدا و دانش) ، ترجمه  آگاهي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي،تهران، 1374

من و شوهرم عصبي هستيم چه بكنيم كه زندگيمون روي آرامش پيدا كنه؟
در ابتدا اين را بدانيد كه زندگي زناشويي همانند يك نهال نورس نياز به مراقبت ويژه دارد.

من و شوهرم هردو عصبي هستيم .و متاسفانه در جر وبحث نمي توميم خودمون را كنترل كنيم و همسرم بد دهاني مي كند و من بدتر به خشم ميام و دعوا و بحث بيخ پيدا ميكنه.چه بايد بكنيم كه زندگيمون روي آرامش پيدا كنه؟

در ابتدا اين را بدانيد كه زندگي زناشويي همانند يك نهال نورس نياز به مراقبت ويژه دارد. هرگز نمي توان آن را به حال خود رها كرد تا به تنهايي و به خودي خود مسير ترقّي و رشد خود را به درستي طي كند و قله هاي پيشرفت و تكاملي خود را يكي يكي بپيمايد و به رشد نهايي خود برسد. از اين كه مي فرماييد: در جر و بحث هاي متداول زندگي مشترك نمي توانيد خودتان را كنترل كنيد و اجازه مي دهيد اين گونه جرو بحث ها بيخ پيدا كند و به دعوا، بد دهاني و پرخاشگري منجر شود، با كمال پوزش بايد بگوييم كه هر دوي شما به عنوان زن و شوهر از اصول و مباني گفتگوي طرفيني و مهارت ارتباطي مؤثر و مطلوب بين همسران بي بهره و يا كم بهره هستيد و چون با اين گونه مفاهيم آشنايي كافي نداريد و يا در عمل نمي توانيد مسير گفتگوهاي خود را به درستي مديريت كنيد در ادامه جر و بحث ها باعث بيخ پيدا كردن آن و پيدايش احساس ناخوشايندي در خودتان مي گردد كه اگر اين رفتار اشتباه اصلاح نگردد، به تدريج ممكن است اين قبيل احساسات ناخوشايند روي هم تلنبار گردد و به احساس تنفر تبديل شود و روابط تان را به سردي بگراياند و در نهايت باعث طلاق عاطفي و حتي طلاق قانوني شما گردد.

همان گونه كه ما از بدن و جسم مان در برابر بيماري ها و خطرات محافظت مي كنيم و در صورت بروز كوچكترين مشكل و علايم بيماري سريعاً در فكر چاره مي افتيم و به پزشك متخصص مراجعه مي كنيم و مراحل درماني را تا رسيدن به نتيجه مطلوب و بهبودي كامل طي مي كنيم، همان طور نيز بايد از زندگي مشترك مراقبت و محافظت ويژه به عمل آوريم تا در زندگي به آرامش برسيم. به همين خاطر، به همسران جوان اكيداً توصيه مي شود كه مهارت هاي زندگي از جمله: شيوه صحيح همسرداري، شيوه ارتباط مؤثر با همسر، مهارت حل مسئله، مهارت حل تعارض و بسياري از مهارت هاي ديگر كه لازمه زندگي مشترك است را به خوبي فرا بگيرند و در طول زندگي آنها را مورد استفاده قرار دهند تا در زندگي مشترك كمتر دچار مشكل گردند. علاوه بر آن، به زوجين توصيه مي شود اگر مورد اختلاف و مشكلي در زندگي پيدا كردند كه خود به تنهايي توانايي حل آن را نداشتند به هيچ وجه دست روي دست نگذارند و تعلل نكنند و باعث كهنه تر شدن مشكل و پيچيده تر شدن آن نگردند بلكه، با مراجعه به مشاوران خانواده و خانواده درمانگران باتجربه و با طرح مشكل، راه حل منطقي و اصولي براي رفع آن پيدا كنند.

براي آن كه مشكل بين خود و همسرتان را حل كنيد همان طور كه عرض كرديم لازم است برخي از مهارت هاي زندگي را به اتفاق همسرتان بياموزيد و در زندگي مشترك به كار بگيريد، براي اين منظور دو راه عمده وجود دارد. ابتدا مي توانيد برخي از كتاب هاي مفيد تحت عنوان مهارت هاي مختلف زندگي از جمله مهارت هاي ارتباطي همسران، ارتباط مؤثر با همسر، مهارت هاي ارتباط زناشويي، مهارت حل مسئله، مهارت حل تعارض و رفع اختلافات زناشويي، مهارت كنترل خشم و... را تهيه كنيد و به اتفاق همسرتان به مطالعه آنها بپردازيد و دستورالعمل ها و راهكارهاي آنها را ياد بگيريد و در زندگي خود به اجرا بگذاريد. دوم راه اين است كه با مراجعه حضوري به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر از روانشناسان خانواده، خانواده درمانگران، زوج درمانگران با تجربه استمداد بطلبيد و برخي از مهارت هاي زندگي را تحت نظر آنها بياموزيد و تمرين كنيد تا ضمن يادگيري مهارت هاي زندگي، زندگي آرام و با آرامشي داشته باشيد.

در ادامه به برخي از راهكارهاي كلي ارتباط مؤثر بين همسران اشاره مي كنيم:

1. همواره زمان و مكان مناسبي را براي گفتگوهاي طرفيني با همسران انتخاب كنيد. بدون هيچ گونه ذهن خواني با همسرتان به گفتگو بپردازيد. هرگاه گفتگوها از روند طبيعي خود در حال خارج شدن بود و احساس كرديد كه گفتگوها تبديل به مشاجره و جر و بحث هاي بيهوده مي گردد، سريعاً از همسرتان عذرخواهي كنيد و به گفتگوهاي خود خاتمه دهيد و آن را به زمان ديگري مؤكول كنيد.

2. هيچگاه و در هيچ حالتي حتي در هنگام مشاجرات و اختلاف از ابراز عشق و محبت زباني به شوهرتان غافل نگرديد. ابراز محبت با صراحت و در عين صداقت و راستي، ميزان محبت و صميميت بين همسران را افزايش مي دهد و در روند ارتباط مؤثر آنان نقش دارد.

3. ويژگي ها و نقاط مثبت شوهرتان را پيدا كنيد و به تعريف و تحسين آن بپردازيد و همواره پيش از اشاره به نقاط منفي زندگي به نقاط مثبت آن اشاره كنيد.

4. تلاش كنيد در هنگام گفتگوها پيش از ابراز احساسات و عواطف فردي يا ديدگاه هاي از پيش سنجيده نشده، از عقل و منطق و استدلال استفاده كنيد و هرگز همسرتان را به باد انتقاد مستقيم نگيريد و همه تقصيرها را گردن او نيندازيد.

5. در هنگام صحبت با همسرتان، فعالانه به سخنان او گوش فرا دهيد تا زمينه ارتباط مؤثر بيش از پيش فراهم گردد. وقتي همسران به حرف هاي يكديگر گوش مي دهند و با هم همدلي مي كنند. با اين كار اين پيام ارزشمند را به يكديگر مي دهند كه «من به تو علاقه دارم، به تو اهميت مي دهم، مي خواهم بدانم توچه فكر مي كني، چه احساسي داري و چه نياز داري»

من به یكی از خانم ها علاقه شدیدی دارم
چون اطلاعات كافی در مورد خودتان و آن خانم نداده اید، مجبوریم كه صورت های مختلف قضیه را بررسی كنیم.

  من به یكی از خانم ها علاقه شدیدی دارم و این علاقه هر روز بیشتر می شود چطور می توانم این علاقه را بین خودم و آن خانم كم كنم؟

اگر تصمیم دارید كه باز با این مركز ارتباط داشته باشید و مشكلات خودتان را در میان بگذرید، سعی كنید بیش تر در مورد  مشكل و شخصی كه مشكل دارد، توضیح دهید، چون برای جواب دادن به چنین سوالاتی، مشاور باید اطلاعات كافی را در اختیار داشته باشد، اطلاعاتی مثل سن شخص، وضعیت خانوادگی ، مسایلی كه با مشكل ارتباط دارند و .......

چون اطلاعات كافی در مورد خودتان و آن خانم نداده اید، مجبوریم كه صورت های مختلف قضیه را بررسی كنیم.

 آیا این خانم مجرد است یا  ازدواج كرده و شوهر دارد؟ اگر ازدواج كرده و شوهر دارد، جواب خیلی واضح است كه باید به كلی از ادامه خاطر خواهی منصرف شود، چون شوهر دارد و هیچ راهی برای ارتباط داشتن با دیگری وجود ندارد.

اما اگر مجرد است ، باید مشخص شود كه آیا  شرائط ازدواج را دارید یا نه؟ اگر شرائط ازدواج را دارید و فكر می كنید كه این خانم مورد مناسبی است، باید از طریق خانواده برای خواستگاری اقدام كنید. اگر جواب مثبت اولیه را دادند، باید مراحل آشنایی با یكدیگر را پشت سر بگذارید.

 چون دقیقا مورد سوال تان معلوم نیست، به بیان تفصیلی در مورد نحوه انتخاب همسر نمی پردازیم.  می توانید برای آگاهی از ملاك های انتخاب همسر به كتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علی اكبر مظاهری و كتاب " گلبرگ زندگی"  استاد حسین دهنوی مراجعه كنید.

اما اگر این خانم شوهر دارد، یا این كه مجرد است، اما  به هر دلیلی شرائط ازدواج را ندارید، باید كاری كنید كه علاقه شما نسبت به این خانم از بین برود.

 همه انسان ها نیازمند  محبت هستند. به همین خاطر چون با انسان دیگر و به خصوص با جنس مخالف آشنا شوند ، احساس كشش و نیاز به او می كنند. در عین حال انسان ها  درون خود از نیروی عقل و خرد برخوردار هستند و این موجب می شود كه در برخورد با دیگران و به خصوص با جنس مخالف چارچوب هایی برای خود قرار دهند و با احتیاط و دور اندیشی عمل نمایند. احساسات و عواطف اگر از حد و اندازه خود بگذرد ،خطر آفرین خواهد بود . به همین خاطر انسان باید آن را تعدیل نماید. از نظر اسلام دوستی ها و علاقه نیز چارچوب خاصی دارد . اگر از چارچوب خارج شود، پیامدهای ناگواری دارد كه از جمله آن ، ضربه روحی و مشكلات عاطفی پس از قطع دوستی است.

علاقمند شدن دو نفر به همدیگر، یك مسئله ماورایی و غیر طبیعی و ویژه نیست، بلكه ناشی از یك اصل بسیار ساده روانشناختی است. این اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتی دو نفر برای مدتی در مجاورت یكدیگر قرار میگیرند و به نوعی با یكدیگر در تماس هستند،  به تناسب و توافق ویژگیهای شخصیتی طرفین و همچنین شرایط فیزیولوژیك آن دو ، به هم علاقمند می گردند. حتی در مورد همجنس ها همین طور است. علاقه شما به این خانم در اثر آشنایی و برخورد زیاد با یكدیگر است. اگر چه این اصل در همه جا و همه موارد به یك شكل عمل نمی كند، اما در مورد دوستی با جنس مخالف نباید غرایز و كشش های جنسی را نیز از یاد ببریم. علاقمندی به جنس مخالف به شدت تحت تأثیر انگیزههای ناهشیار یا هشیار جنسی(به ویژه در ایام بلوغ) میباشد.

با توجه به مطالب فوق، نكاتی را به شما متذكر می شویم:

-  در مورد علت ایجاد عشق می توان یك اشتباه شناختی را هم ذكر كرد. وقتی كه یك نفر شخص دیگری را دارای ویژگی های  مثبت زیاد و فاقد هر گونه عیب و اشكال بداند ،خود به خود عشق و علاقه شدید ایجاد می شود. خیلی از اوقات عشق ها به علت بی خبری عاشق از عیوب و مشكلات معشوق ایجاد می شود. این نكته را همیشه به یاد داشته باشید كه معمولا انسان ها آن طور كه ما فكر می كنیم، بی عیب هم نیستند، بلكه عيوب زیادی دارند كه ما دقت نكرده ایم. اگر  از عیوب احتمالی این خانم آگاه شوید، شاید از شدت عشق و علاقه تان كاسته شود.

ـ  عشق در برخی موارد رفتار وسواسی محسوب میشود، پس با از كار انداختن چرخه رفتار وسواسی، كم كم و به تدریج، این روند معیوب را از فرایند زندگیتان حذف كنید و ببینید كه هیچ اتفاق خاصی نمی افتد . بدین منظور اگر  مثل یك فرد وسواسی عادت دارید كه هر روز او را ببینید، فاصله بین دفعات دیدارتان را مثلا از هر روز به دو روز یك بار و به همین ترتیب فاصله ها را افزایش دهید. پس از موفقیت در این مرحله و به صفر رساندن دیدار (كه البته بسیار سخت است) به ساحل آرامش دست خواهید یافت. اگر مي توانيد مسیرتان، محل كارتان، محل درستان و .... را از او جدا كنيد. حتی اگر بخواهید كه با او ازدواج كنید، باید اول عشق غیر معقول را از بین ببرید . بعد از آن در مورد ازدواج فكر كنید، چون عشق باعث ندیدن عیوب طرف مقابل می شوند و در آینده مشكل ساز می شوند.

ـ  سعی كنید معنای جدیدی برای زندگی خود بیابید و این فرد را تنها معني زندگی خود ندانید. خوشبختی یا عدم خوشبختی خودتان را منحصر به این شخص ندانید. وابستگی شديد، چیزی جز عمیقتر كردن ناراحتي در شما ثمره دیگری نخواهد داشت.

با توجه به اینكه اطلاعات كمی در مورد خودتان و آن خانم داده اید، امكان بررسی بیش تر وجود ندارد. اگر باز در این مورد مسئله ناگفته ای دارید، می توانید در ارتباط بعدی، همراه با اطلاعات بیش تر از خودتان و آن خانم، مطرح كنید.

 موفق باشید

به وجود يك همسر نياز دارم
شما مي توانيد با آسان گرفتن شرايط، فرصت ازدواج را براي خود زودتر فراهم ‌آوريد.

براي ازدواج چه كنم. واقعا به وجود يك همسر نياز دارم. خواهش ميكنم راهنمايي كنيد.و ايميل از يكي از دوستام هست خودم ندارم . لطفا زودتر جواب بديد

دلايلي را كه به خاطر آنها خواستگارهاي قبلي را رد كرده ايد براي خودتان يادآوري كنيد، شايد لازم است كه از بعضي از آنها پايين بياييد و يا در مورد درستي يا نادرستي آنها مشورت كنيد. شما مي توانيد با آسان گرفتن شرايط، فرصت ازدواج را براي خود زودتر فراهم  آوريد. البته سن شما براي ازدواج، هنوز بالا نرفته است، و احتمالا در آينده موقعيت هايي در مورد ازدواج خواهيد داشت، لذا مواظب باشيد كه بيخودي موردي را رد نكنيد.

يكي از نيازهايي كه در وجود انسان وجود دارد نياز به ارضاء غريزه جنسي است، اين مسئله كاملا طبيعي است و مختص به شما نيست و همه افراد همين طور هستند، بنابراين نبايد به خاطر اين مسئله،احساس گناه داشته باشيد، و خودتان را سرزنش كنيد، اما نكته مهمي كه وجود دارد اين است كه نبايد اين مسئله، به انجام گناه ختم شود و نبايد به محدوده اي كه ممنوع و حرام است وارد شويد. اگر فعلا امكان ازدواج برايتان وجود ندارد بهترين راه براي كنترل غريزه جنسي،كنترل مثبت است، يعني بايد كاري كنيد كه با صحنه هاي تحريك كننده برخورد نداشته باشيد، حالا اين صحنه ها چه به صورت عكس و فيلم باشد و چه به صورت نگاه كردن به پسرها در خيابان و اماكن ديگر. نبايد انتظار داشته باشيد كه به صحنه هاي محرك جنسي نگاه كنيد و در عين حال هيچ فكر جنسي اي شما را آزار ندهد. همين مسئله در مورد مطالب خواندني محرك و گفتگوهاي محرك هم هست. اگر در طول روز مراقب اين مسائل باشيد تا حدود زيادي از مشكلاتتان كم مي شود. البته درست است كه غريزه جنسي فشار وارد مي كند و احتياج به ارضاء دارد، اما اين طور نيست كه نشود جلوي آن را گرفت، بلكه خيلي از افراد هستند كه اصلا ازدواج نكرده اند و گناهي را هم مرتكب نشده اند، يا خيلي از خانمها را شاهد هستيم كه شوهرشان فوت كرده است و آنها هم ديگر ازدواج نكرده اند، اما به هر حال پاكدامني خودشان را حفظ كرده اند، لذا حفظ عفت و آلوده نشدن به گناهان، حتي در صورت عدم ازدواج هم ممكن است.

شما بايد از تمركز افراطي بر مقوله ازدواج برحذر باشيد. اجازه ندهيد كه مسئله ازدواج، تمام فضاي ذهني شما را اشغال كند. با  يك بازنگري در خود، به امور مثبت ديگر كه صد در صد در اختيار و اراده شما قرار دارند بينديشيد. خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد. همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نكنيد .چه بسا زنان بسيار تأثير گذاري در جامعه بوده اند كه در پرتو تحصيل و اشتغال مولد و نه صرفاً ازدواج، به خانه بخت واقعي خود راه يافته اند. البته اين را ما قبول داريم كه تاخير ازدواج، انسان را تحت تاثير قرار مي دهد و ناراحت مي كند، اما نكته اين است كه حالا كه اين اتفاق افتاده است، نبايد اجازه دهيد كه اين مسئله كل زندگي شما را مختل كند و تحت تاثير خود قرار دهد. هنوز هم شرائط شما از خيلي از افراد بهتر است، كم نيستند دختراني كه ازدواج كرده اند، اما در ازدواجشان موفق نبوده اند، و گرفتاري و مشكلات زيادي دارند، و الان آرزو مي كنند كه جاي شما بودند و هنوز ازدواج نكرده بودند. به هر حال فكر نكنيد كه شرائط خيلي بدي داريد، ولي در عين حال قبول داريم كه سخت است، اما اگر بتوانيد كه اين شرايطتان را خوب مديريت كنيد، موفق مي شويد كه تا حدود زيادي وضعيت مطلوبي براي خودتان ايجاد كنيد. بايد فعاليت هاي اجتماعي و شاداب كننده داشته باشيد. سعي كنيد علاقه ها و نيازهاي مشروع و مناسب روزانه خود را كه متناسب با سن شما را پي گيري كنيد. فقط به فضاهاي جدي و كاري تمركز نكنيد، مثلا در هر زمينه هنري كه علاقه داريد، فعاليت داشته باشيد، در كلاسهاي ورزشي ثبت نام كنيد، مخصوصا ورزشهاي دسته جمعي كه باعث مي شود كه ارتباطات شما با افراد ديگر بيشتر شود، ورزشهايي كه از شما انرژي بگيرند و فقط در حد تفريح و سرگرمي نباشند، باعث مي شوند كه سطح اضطراب احتمالي شما را پايين مي آورند و شما را كمي از مشغوليت هاي ذهني اتان خارج مي كنند و باعث ايجاد آرامش در شما مي شوند. در مجموع سعي كنيد كه فضاهاي جديدي براي خودتان ايجاد كنيد، اين كار در تغيير روحيه و حفظ شادابي شما بسيار موثر است.

 هيچ گاه از رحمت بيكران الهي نااميد نباشيد. اگر در برخورد با خواستگاران درست عمل كنيد شايد به همين زودي شما هم يك ازدواج موفق داشته باشيد.

 نقش واسطه ها در معرفي دختران دم بخت را كم نگيريد. در جلسات مذهبي و به طور كلي در جمع ها حضور فعال داشته باشيد. ضمن حفظ كرامت و شخصيت و وقار، انساني بشاش و خوشرو و پر انرژي باشيد. مطمئناً هم درشادابي و طراوت شما و هم در جلب نظر ديگران بسيار موثر خواهد بود.

به هر حال خواستگاران خودتان را بيخودي رد نكنيد، اگر در مورد فردي ترديد داشتيد حتما مشورت كنيد. شما مي توانيد براي آگاهي از ملاك هاي انتخاب همسر و راهنمايي بيشتر در اين مورد به كتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علي اكبر مظاهري و كتاب " انتخاب همسر"  آيت الله اميني و ديگر كتابهايي كه در اين زمينه تاليف شده اند مراجعه كنيد. هم چنين مي توانيد با شماره 096400 با مشاورين تلفني اين مركز تماس بگيريد. توصيه مي كنيم در اين مورد به يك خانم روان شناس مراجعه كنيد، ايشان مي توانند به شما كمك كنند تا بر اضطرابتان غلبه كنيد و بتوانيد اين حالت خودتان را مديريت كنيد.

برادرم 28 سالشه. مجرده. كسی رو می خواد كه اون خانم یكسال ازش بزرگ تره
می توانید به صورت غیر رسمی و خارج از وطایف خانواده، به اندازه ای اندك به او كمك كنید. در این صورت، نقش خانواده و والدین شما برجسته می گردد

 من برادری دارم كه می دونم گناه می كنه. می دونم سیگار می كشه ولی تقریبا خانوادم خبر ندارند. یعنی پدر و مادرم خبر ندارند. برادرم 28 سالشه. مجرده. كسی رو می خواد كه اون خانم یكسال ازش بزرگ تره و شوهرش فوت شده. بهش شك دارم كه خودارضایی می كنه یا نه. دائما تو اینترنته. می دونم عكسا و فیلمای ناجور می بینه. و هیچ كس هم خبر نداره. جز من. منم اینا رو اتفاقی فهمیدم. این كه قبلا دعای كمیل پنج شنبه شب هاش ترك نمی شد الان شك دارم كه نمازاشو می خونه یا نه. برا نماز صبح كه بیدار نمی شه. بقیشو هم فقط خدا می دونه كه می خونه یا نه. خییییییییییییییییییلی از این وضعی كه داره ناراحتم. نمی شه هم باش حرف بزنم. حرف كه گوش نمی ده. می دونم همه اینا اثرات رفیق نابابه. می ترسم اگر اون دختر با كس دیگه ای ازدواج كنه این بره خودشو بكشه یا معتاد بشه یا هر غلط دیگه ای بكنه. خانواده ما یك خانواده مذهبیه. ولی این داداشم به خاطر رفیق نابان این طور شده. می گن: پسر نوح با بدان بنشست......... الحمدلله من آدم مقیدی هستم و خدا رو هم شاكرم. ولی نمی تونم ببینم این این طوریه. وقتایی هم كه منو می رسونه مدرسه می بینم به دخترا نگاه می كنه. چشمش از حرام پر شده. تو رو خدا راهنماییم كنید. چیكار كنم. یعنی چیكار می تونم بكنم. 

بررسی وضعیتی كه برادرتان در آن قرار دارد، نیاز به یك مراجعه حضوری ایشان به روان شناس دارد و از دست شما به تنهایی كاری برای او بر نمی آید. شاید این به دلیل جایگاه شما در خانواده باشد. به خوبی می دانید كه مادامی كه شما فاقد یك جایگاه در خانواده باشید، نمی توانید به صورت رسمی به فرد كمك كنید؛ اما می توانید به صورت غیر رسمی و خارج از وطایف خانواده، به اندازه ای اندك به او كمك كنید. در این صورت، نقش خانواده و والدین شما برجسته می گردد كه البته چیزی در این خصوص ننوشته اید.

برخی رفتارها نیز كه به تعبیر شما گناهانی است كه از سوی او صورت می گیرد، همان عادات نابهنجار و نامناسبی است كه باید به تدریج و با ایجاد شناخت و بینش مناسب از بین بروند. ما نمی توانیم مستقیماً این موارد را در دیگران از بین ببریم. در این صورت، باز هم تنها راه همان برقراری راتباط و ایجاد اعتماد نسبت به شما است كه می تواند كمك مناسبی برای تغییر رفتارها باشد. اما در این راه نباید از او بترسید و با ایجاد اعتماد باید بتوانید از او درخواست تغییر رفتار را از او بنمایید.

شما باید بین رفتارهای نابهنجار متعدد ایشان، تفاوت قایل شوید. هیچ یك از این قبیل رفتارها، در یك سطح نیستند.

در خصوص سیگار كشیدن، به عنوان یك رفتار نابهنجار نیز باید با خودش گفتگو كنید و یا او را به روان شناس معرفی كنید و با تماس گرفتن با متخصص بتواند آن را ترك نماید.

تلاش كنید تا مشكلاتش را برای شما بازگو نماید. بخش زیادی از مشكلات، ناشی از بحران های عاطفی است كه فرد نمی تواند آن ها را با كسی بازگو كند. سعی نكنید به روش بازجویی از او حرف بكشید. شما باید چنان ملایم و آهسته پیش روید كه احساس فشار روانی نكند. امام نباید از این اطلاعات سوء استفاده كنید. مثلاً نباید اطلاعاتی را كه در اختیار شما قرار می دهد، بلافاصله در اختیار فرد دیگر قرار دهید و مثلاً به حساب كمك كردن به او، فوراً آن را برای والدینتان بازگو كنید. این مسائل باعث می شود تا به شما اعتماد نكند.

به والدین خودتان بگویید كه برای او همسری انتخاب كنند و رفته رفته در صدد فراهم كردن موقعیت ازدواج او باشند. هنگامی كه جوانان عذب باقی میمانند و از ترس مسائل مالی و یا فراهم نبودن شرایط اقتصادی نگران هستند و به طور غیر منطقی آن را برای چندین سال به تأخیر میاندازند، باید نگران این امر بود كه آن ها به تدریج برای سرگرم شدن به دوستان پناه می برند و سرمایه عمر خود را هدر می دهند. این در حالی است كه ازدواج میتواند سرمایههای پراكنده زندگی را متمركز نموده و آن ها را مفید به حال فرد قرار دهد.

اگر دختری در میان است، باید با او گفتگو كنید تا بداند برادرتان در وضعیت مناسبی قرار ندارد و نمی تواند نسبت به ایشان مطمئن باشد. برای او تشریح كنید كه او نیاز به درمان فوری دارد و حال خوبی ندارد. پاسخ های او ممكن است كاملاً شتابزده و سطحی باشد و بعد از ازدواج هم پشیمان شود

چکار کنیم که بچه های واقعا سالم و صالح داشته باشیم؟
براي داشتن بچه‌هاي سالم و صالح, بايد سعي نمود به شيوه‌اي درست آن ها را تربيت كرد. آنچه كه در اين جا اهميت فراوان دارد، شناخت و كاربرد اين شيوه‌ها است.

چکار کنیم که بچه های واقعا سالم و صالح داشته باشیم؟

   براي داشتن بچههاي سالم و صالح,  بايد سعي نمود به شيوهاي درست آن ها را  تربيت كرد. آنچه كه در اين جا اهميت فراوان دارد، شناخت و كاربرد اين شيوهها است. البته در اين جا مجال بحث از همه  روشهاي تربيتي نيست. شايد بحث از اين مساله نياز به چندين كتاب داشته باشد و نتوان با با يك پاسخ همه آن ها را تبيين نمود.

 در ادامه فقط چند نمونه از روشهاي مهم تربيتي را ذكر ميكنيم. اميدواريم كه اين مطالب مقدمهاي براي مطالعات بيش تر باشد:

الف- الگو دهی

يكی از عوامل مهم كه در نوع تربيت فرزندان تاثير فراوان دارد، الگوگيري از رفتارهاي والدين است. بيترديد اگر والدين خود افرادي بيبند و بار يا ناصالح باشند, تربيت فرزند صالح دشوار خواهد بود. در روايتي از امام باقر عليه السّلام

 ميخوانيم:

  يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم؛  مصونيت اطفال ـ  از خطرات و انحراف ها ـ در پرتو صلاحيت و شايستگي پدران آن ها است.

 نوع روابط والدين با يكديگر و نحوه برخورد آن ها با مشكلات روزمره، رفتار فرزندان را تحت تاثير قرار ميدهد . ميتوان گفت كودك قبل از شنيدن سخنان والدين، به رفتارهاي آنان نگاه كرده و الگوگيري ميكند.

 اگر فرزند ببيند پدر هر موقع عصباني ميشود، به ديگران فحش و ناسزا ميگويد و تندخويي ميكند، او هم ياد ميگيرد در چنين مواقعي تند خويي كند؛ ولي برعكس اگر پدر در چينن مواقعي آرامش خود را حفظ كرده و سعي كند با برخورد منطقي و حفظ خونسردي مساله را حل كند، فرزند هم با ديدن اين رفتارها ياد ميگيرد كه در صورت بروز

 ناملايماتي ، نياز به پرخاشگري نيست، بلكه ميتوان با روش هاي بهتر بر مشكلات چیره آمد.

ب- مراقبت بر رفت و آمدها و نوع دوستان فرزند

از جمله عوامل موثر در تربيت فرزند سالم، رفت و آمد آن ها با همسالان صالح است. ميتوانيد از طريق سكونت در محيطي سالم، ثبت نام فرزند در مدرسهاي مطمئن و  رفت و آمد با آشنايان متعهد، زمينه يافتن دوستان سالم را براي فرزندان مهيا كنيد.

از سوي ديگر بايد تلاش كنيد كه فرزندانتان با افراد ناباب دوست نشود؛ زيرا دوستي با چنين افرادي ميتواند زمينه انحراف آن ها را فراهم آورد. در مورد دوستي با اشرار روايت زيبايي از حضرت علي عليه السلام نقل شده است كه در اين روايت ميخوانيم:

 صُحْبَةُ الْأَشْرَارِ تَكْسِبُ الشَّرَّ كَالرِّيحِ إِذَا مَرَّتْ بِالنَّتْنِ حَمَلَتْ نَتْناً؛

 همنشيني با بدان ،بدي به دنبال ميآورد ،همان گونه كه باد اگر بر چيز گنديده بوزد ،با خود بوي گنديده حمل ميكند.

ج- توجه به نیازهای روانی فرزند

 فرزندان هم نيازهاي جسمي و هم نيازهاي روحي و رواني دارند. بيتوجهي و يا عدم ارضاي درست آن ها ميتواند پيامدهاي منفي از قبيل رفتارهاي ناشايست داشته باشد.

والدين بايد توجه كنند كه فرزندان شان تشنه توجه، محبت، عزت نفس و ... هستند. اگر در محيط سالم خانواده سيراب نشوند، ممكن است براي رفع عطش سراغ افراد ناباب بروند . در نتيجه دچار مسموميت روحي شوند.

 تا حد امكان نگذاريد بين نيازهاي مشروع فرزند و دينداري تعارض به وجود آيد. مثلا در دوران طفوليت اگر كودك ببيند به خاطر نماز خواندن والدين، بايد مدت زيادي گرسنگي بكشد يا به خاطر رفتن افراطي والدين به مسجد، بايد از توجه آن ها به مدت طولاني محروم شود، در چنين شرايطي ممكن است نماز يا مسجد را منافي با نيازهاي اوليه خود بداند . در نتيجه حالت بيعلاقگي پيدا كند. بهتر است والدين در چنين مواقعي قبل از نماز گرسنگي كودك را برطرف كند  . او را با خود به مسجد برده و  مورد توجه قرار دهند و يا حداقل رفت و آمد هاي خود را متعادل نمايند و....

چند نمونه ديگر از شيوه هاي مهم تربيتي را به صورت گذرا مورد اشاره قرار ميدهيم :

 1- معرفي الگوهاي صالح به صورت غيرمستقيم ( با استفاده از  فيلمها، داستانها و خاطرات بزرگان، و...)

 2- ايجاد رابطه صميمي با فرزندان

3- دوري از لقمه حرام ( كه واقعا تاثير بدي در تربيت دارد)

 4- آشنايي با تغييرات و نيازهايي كه در هر دور سني كودك با آن ها مواجه ميشود . ارائه  اطلاعات و آموزشهاي مناسب به آن ها در موقعيت هاي لازم؛(  آشنا كردن دانش آموزان دوران راهنمايي از احتمال سوء استفاده جنسي و عواقب وخيم آن و ياد دادن نكات پيشگيرانه )

 5- گوش كردن فعال و نشستن پاي دردل فرزند ، مخصوصا در سنين نوجواني،( با صرف گوش كردن حداقل فرزند احساس خواهد كه به او توجه ميشود . نيازي نمي‌‌بينيد كه با هر فرد مشكوك درد دل كند)

 6- عدم تلقين شرارت به فرزندان؛ ( فرزند هر چه بيش تر خود را بد بداند، راحتتر ميتواند دست به رفتارهاي ناشايست بزند)

 7- عدم سرزنش افراطي؛ ( سرزنش افراطي انگيزه لجاجت را فراهم ميكند).

  8- عدم كنترل مستقيم و افراطي نوجوان،( نوجوان نياز به استقلال دارد . كنترل مستقيم ميتواند با اين نياز او منافات داشته باشد. در اين شرايط بهتر است از نظارت غيرمستقيم استفاده گردد )

 9- دوري از محبت افراطي  و لوس نمودن فرزند (محبت افراطي مي‌‌تواند توقعات را بالا ببرد، يعني اين كه چنين فردي امكان دارد دچار خودبزرگ بيني و تكبر شود و مشكلاتي را به وجود آورد)

 10- عدم تحقير فرزند ( اگر فرزند دچار احساس حقارت شود، از  پيامدهاي احتمالي اين است كه براي مطرح كردن خود دست به رفتارهاي غلط ميزند يا برعكس، منزوي و گوشهگير ميشود . اعتماد به نفسش را از دست ميدهد و...)

 11-  دعا براي صالح شدن فرزندان و.....

در پايان چند كتاب معرفي مي كنيم كه مطالعه آن ها ميتواند مفيد باشد:

- كودكي با بوي سيب، بهجت مرادي، ، انتشارات سجايا.

- آموزش اخلاق، رفتار اجتماعي و قانون پذيري به كودكان؛  مسعود جان بزرگي، ناهيد نوري، مژگان آگاه هريس،  انتشارات ارجمند.

- مادر اگر اينگونه ميبود، راضيه محمدزاده، مركز فرهنگي انتشاراتي منير

صفحه‌ها