۱۴۰۰/۰۵/۱۰ ۱۳:۰۹ شناسه مطلب: 98357
پرسش:
چه نتايج و ابعادي از داستان مباهله به دست میآید و تأثیر آن بر جامعه و مردم چگونه بايد باشد و چه درسي از اين واقعه مفهوم میگردد؟
پاسخ:
مباهله، آفتابى همچون غدير بود که روزى طلوع کرد و براى هميشه چراغ راه شيعه در طول تاريخ شد. پس از نپذيرفتن مباهله از سوى مسيحيان نجران، دفتر مباهله هیچگاه بسته نشد، بلکه اوراق پرافتخار آن فرا روى تاريخ گشوده ماند. بااینکه مباهلهای انجام نشد، ولى اعتقادى بلند به يادگار ماند که صاحبان آن اهلبیت علیهمالسلام بودند و استفاده از مفاهيم آن، درس فکرى شيعه شد. در طول تاريخ، از یکسو، اهلبیت علیهمالسلام در مقاطع مختلف با ذکر اين ماجرا و آيه مباهله، ناآگاهان مستضعف را هدايت و دشمنان مغرض را سرکوب کردند و از سوى ديگر، دشمنان در بين خود يا در مجالس عمومى و خصوصى به اين فضيلت اهلبیت علیهمالسلام اقرار کردهاند.
در این جا به برخي آثار مباهله اشاره میشود:
1. حقانيت پيامبر اسلام.
يکى از مهمترین نتايج مباهله، اثبات حقانيت پيامبر است. اگر حضرت به حقانيت خود اطمينان و ايمان نداشت، هیچگاه همراه عزيزترين افراد خانوادهاش به ميدان مباهله نمیرفت. به همراه داشتن اهلبیت علیهمالسلام در اين جريان بدان معناست که پيامبر به راستگویی خود اطمينان و يقين کامل داشت. ازاینرو، با جرائتى خاص، عزيزترين و محبوبترین کسان خود را در معرض هلاک قرارداد. وجود اهلبیت علیهمالسلام در اين جريان بزرگ، خود، دليل محکمى بر اثبات حقانيت پيامبر است؛ چنانکه اسقف اعظم نجرانيان نيز به اين امر اشاره کرد.
وعده عذاب، نيز دليل حقانيت آن حضرت است.
پيامبر به انجام گرفتن مباهله اهتمام میورزید و درعینحال به نجرانيان خبر داد که چنانچه با آن حضرت مباهله کنند، عذاب حقتعالی بر آنها نازل خواهد شد. اگر حضرت به حقيقت خويش يقين نداشت، هیچگاه اینگونه اصرار نمیکرد و اهتمام نمیورزید؛ و وعده نزول عذاب نمیداد.
میتوان گفت: که نجرانيان، هم حقيقت ادعاى پيامبر را میدانستند، وگرنه از مباهله منصرف نمیگردیدند.
خوددارى نجرانيان از مباهله با حضرت رسول صلیالله عليه و آله، نشان از اعتقاد آنان به پيامبرى حضرت دارد. اگر نصارا به پیامبری حضرت محمد صلیالله عليه و آله يقين نداشتند، از مباهله کردن خوددارى نمیورزیدند و همديگر را از مباهله بازنمیداشتند. اگر آنها به بر حق بودن پيامبر علم نداشتند، نبايد از نفرين آن حضرت و معدودى از اهلبیت او میترسیدند و بايد رتبه و مقام خويش را در ميان قوم خود حفظ میکردند؛ چنانکه براى حفظ شأن و مقام خود جنگها کردند. پس بهطور طبيعى نبايد ذلت و خوارى جزيه دادن را براى خود هموار و شکست مفتضحانه را باجان و دل اختيار میکردند.
2. اثبات فرزندى حسنين عليهماالسلام
جريان مباهله، بیانکننده اين است که حسنين عليهماالسلام، فرزندان رسول خدا صلیالله عليه و آله بودهاند؛ زيرا حقتعالی در آيه مباهله، جمله «وَابنائنا» را ذکر کرده که به معناى «پسران ما» است و بر اساس نظر همه مسلمانان، هنگام نزول اين آيه، پيامبر، پسرى جز امام حسن علیهالسلام و امام حسين علیهالسلام نداشت. ازاینرو، پيامبر نيز هنگامیکه آيه مباهله نازل شد و حضرت در مقام مباهله برآمد، فرمود: «پسرانمان و پسرانتان را بياوريم» و آن گاه امام حسن علیهالسلام و امام حسين علیهالسلام را همراه خود در جريان مباهله شرکت داد. حضرت امام رضا (ع) به همين آیه براي اثبات اینکه اهلبیت فرزندان پيامبر هستند استدلال میکند. (1)
3. اثبات فضيلت آل کسا علیهمالسلام
واقعه مباهله، اين مطلب را اثبات کرد که امام على علیهالسلام و حضرت فاطمه عليهاالسلام و امام حسن علیهالسلام و امام حسين علیهالسلام پس از پيامبر، نزد خدا، شریفترین آفریدهها و نزد رسول خدا صلیالله عليه و آله، عزيزترين مردم بودند؛ زيرا پيامبر بهفرمان الهي همراه امام على علیهالسلام و حضرت زهرا عليهاالسلام و امام حسن علیهالسلام و امام حسين علیهالسلام براى مباهله بيرون آمد همراه بردن آل کسا در جريان مباهله، به معناى آن است که آيه مباهله بر ثبوت فضيلت آل کسا دلالت دارد؛ اين افراد که همراه حضرت به مباهله رفتند، پاکترین وبرترین افراد ازنظر کمالات انساني بودند که براي اين کار مهم برگزيده شدند و اگر افرادي برتر از آنان در جامعه اسلامي وجود داشت، آن حضرت با آنان براي مباهله میرفت.
4. اثبات برترى امام على علیهالسلام
در آيه مباهله، واژه «وانفسنا» در حقيقت بر اين دلالت دارد که امام على علیهالسلام از همه پيامبران و اوليا و اصحاب رسول خدا صلیالله عليه و آله برتر است؛ چون در حديث مباهله، بهجز امام، کسى نبود که مشمول آن عبارت باشد. پيامبر خدا به نجرانيان فرمود: «بياييد فرزندان وزنان و جانمان را دعوت کنيم که در ميدان مباهله حاضر شوند»، درحالیکه از مردان بهجز امام على علیهالسلام، کسى را همراه نياورد. پس امام على علیهالسلام پس از پيامبر، از همه برتر است. امام رضا (ع) ضمن استدلال به اين آيه، براي برتري امام علي (ع)، میفرماید:...اين امتيازي است که کسي در آن پيشي نخواهد گرفت و فضيلتي است که بشري به آن نخواهد رسيد، و شرافتی است که فردي به آن سبقت نگرفته است، زيرا پيامبر (ص)، علي را چون نفس خود معرفي نمود. (2)
5. اثبات خلافت علي (ع).
از اين آیه میتوان استفاده کرد که امام علي جانشين بهحق رسول خداست، چون او بهمنزله نفس آن حضرت است، و ازنظر علم و دانش و معرفت نسبت به معرف اسلامي و کمالات انساني و اخلاق، نزدیکترین فرد به رسول خدا بود و در بين مسلمين هیچکس به مقام و مرتبه او نمیرسید و چنين فردي است که میتواند ره و مسیر رسول خدا را بهخوبی ادامه دهد. امام رضا (ع) در پرسش مأمون که دليل برخلاف جدت حضرت علي (ع) چيست؟ فرمود: آيه (انفسنا) (3).
تأثیر آیه بر جامعه، آگاهی آنان از حقانيت نبوت پيامبر و جایگاه رفيع اهلبیت و علی، در پيشگاه خدا و رسول خداست و اینکه مردم وظیفهدارند که براي آگاهی از معارف اسلامي و احکامی ديني و آشنایی با قرآن، به ائمه و اهلبیت (ع)، مراجعه نمايند و آنان را مرجع علمي خود قرار دهند و از رجوع به غير آنان، پرهيز نمايند.(4)
پینوشت:
- ترجمه تفسير الميزان، ج 3، ص 396-397
- همان، ص 396
- همان، ص 397
- رک تفسير الميزان، ترجمه، ج 3، ص 394-409؛ ذيل آيه 61، سوره آلعمران؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 439-446؛ فراز هائي از تاریخ پيامبر اسلام، جعفر سبحاني، ص 499-502؛ سفينه البحار، شيخ عباس قمي، ج 1، ص 111-112، کلمه بهل.