كلام

سوالم را بهتر مطرح می کنم. آنچه دقیقا من به دنبال یافتن آن هستم این است که آیا رحمت خاصه خدا در زمینه هایی مثل پیشرفت اقتصادی، مواهب سماوی و ارضی، افزایش نرخ تولد و مسائلی از این دست که جنبه مادی غالبی دارند ظهور می کند یا فقط در جنبه های معنوی و وجود توفیقات بروز پیدا می کند؟ به عنوان مثال اگر در جامعه ای اسلامی پیشرفت اقتصادی و نرخ بالای نزولات آسمانی و رونق کشاورزی و مسائلی از این دست وجود داشت، آیا می توان گفت این مسائل می توانند نشانه ای از رحمت خاصه خدا بر این جامعه و در نتیجه تقرب این جامعه به خدا باشد؟! در اینجا فقط امکان مسئله در فرض سوال مد نظر است و به وقوع آن در دنیای خارجی نظر نداریم! با تشکر از شما

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آنچه مفسران در تفسير آيه مبارکه بسم الله الرحيم، تاکيد کرده اند،ين است که رحمت عام الهي عمومي و همگاني است.رحمت خاص او تنها شامل مومنان مي‌شود. (1) از اين بيان معلوم مي شود که رحمت خاصه که از آن مومنان و بندگان صالح خداوند است، در امور دنيايي نظير مسايلي که در پرسش اشاره شده نيز خواهد شد، يعني اين طور نيست که رحمت خاصه که براي مومنان است، تنها در امور معنوي که در نشئه آخرت کارساز است، نصيب آن ها بشود، بلکه در امور دنيايي هم ممکن است مومنان غير از رحمت عام الهي از رحمت هاي خاصي او در مسايل دنيا شان نيز بهره‌مند شود. امام حسين (ع) در دعاي عرفه مي گويد: «يا رحمان الدنيا و الاخره و رحيمهما؛ (2) اي خدايي که رحمان دنيا و آخرت تويي و رحيم دنيا و آخرت نيز تويي».
از اين که حضرت رحمت رحيمي خداوند را که همان رحمت خاصه است ، در دنيا نيز مطرح کرده، معلوم مي‌شود که امور دنياي مومنان نيز تحت پوشش رحمت خاصه قرار مي گيرد . هم چنين از برخي آيات قران نيز به دست مي‌آيد که رحمت خاصه الهي شامل امور دنيا شان هم مي شود ، مثلا خطاب به پيامبر فرمود: «وجدک عائلا فاغني؛ (3) تو را فقير يافت، توانگر نمود». يا فرمود: «الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک الذي انقض ظهر و رفعنا لک ذکرك؛(4) آيا تو را شرح صدر عطا نکردم و بار سنگين را از تو برنداشتم، آن بار سنگين که پشت تو را مي‌شکست و نام نيکو تو را بلند کرديم». همه اين نعمت‌هاي خاصه الهي بود که در دنيا نصيب پيامبر شده است، به خصوص بر طرف شدن فقر و عائله مندي او و درباره امدادهاي الهي که در دنيا و در امور دنياي نصيب مومنان شده، آيات بسياري در قرآن آمده، از جمله «و امددناکم باموال و بنين؛ (5) شما را به وسيله مال ها و فرزنداني نيرومند مدد بخشيم». در باب پيروزي‌هاي نظامي لشکريان اسلام با کمک‌هاي غيبي الهي که از بارزترين مصداق رحمت خاص الهي است، در آيات قران فراوان سخن گفته شده. (6) بنابراين معلوم مي شود که رحمت خاصه خداوند اختصاص به امور معنوي و اخروي ندارد ،بلکه در امور دنيايي نيز نصيب شايستگان مي‌گردد. پس نه تنها در امکان بلکه در وقوع چنين رحمتي در امور دنياي جاي ترديد نيست.
پي‌نوشت‌ها:
1. الميزان، ج 1، ص 30.
2. مفاتيح الجنان ،دعاي عرفه .
3. ضحي (93) آيه 8.
4. انشراح (94) آيه 1-4.
5. اسراء (17) آيه 6.
6. آل عمران (3) آيات 123 تا 127.

معجزات پیامبراکرم(ص) غیراز قرآن کدامند؟ من طلبه هستم. لطفا دقیق و با ذکرمنبع جواب دهید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
کرامت‌ها و معجزه‌هاي بسياري از پيامبر(ص) در طول زندگي پيش از بعثت، پس از بعثت و بعد از رحلت ديده شده و در کتاب هاي تاريخي ثبت شده است. پيامبر قرآن را به عنوان معجزة اصل خود ارائه داد که الآن هم موجود است .هنوز انسان‌ها را به هماورد طلبي مي‌خواند اما غير از قرآن کارهاي خارق‌العادة فراواني در طول حيات از ايشان سر زد که نشان از ارتباط خاص با عالم بالا داشت.
اکنون به طور خلاصه به بعضي از معجزات پيامبر گرامي اسلام اشاره مي کنيم :
1. روزي که حليمه او را براي شير دادن تحويل گرفت، ديد ايشان به پستان راست او متمايل است، در حالي که مي‌دانست پستان راستش شير ندارد، ولي همين که آن را در دهان ايشان گذاشت، همگان ديدن که پستان بي‌شير و رگ خشکيده به ناگاه پر از شير شد.(1)
2. سفر تجاري ايشان به شام قبل از بعثت،( به عنوان سرپرست کاروان تجاري خديجه) پر از حوادث اعجاب آور است که در تاريخ ثبت شده است.(2)
اين دو مورد مربوط به قبل از نبوت بود اما پس از نبوت نيز حضرت معجزات بسياري به عنوان نشانة ارتباطش با عالم غيب از خود نشان داد،
3. در جلسه دعوت خويشاوندان چهل نفر دعوت شده بودند که هر کدام غذاي بسيار مي‌خوردند و يک خمرة شربت مي‌نوشيدند. رسول خدا به امام علي(ع) دستور داد ران گوسفندي را طبخ و ظرف شيري را تهيه کند و بعد ده نفر ده نفر آنان را به طعام خواند و فرمود: «به نام خدا بخوريد» همگي خوردند و نوشيدند تا سير شدند، بدون اينکه مقدار شير کم شود، در اين هنگام ابو لهب گفت: ببينيد شما را چگونه سحر کرد!(3)
4.جريان معراج و سفر شبانه حضرت از ديگر معجزات ايشان بود. بنابر روايت هنگام برگشت از سفر شبانه به کاروان قريش برخوردند که شتري گم کرده و در پي آن بودند. حضرت مقداري از آب آشاميدني آنان را که در ظرفي بود، نوشيد و بقيه‌اش را به زمين ريخت. روز بعد ضمن گزارش سفرشبانه به قريش اعلام کرد که کاروان تجاري آنان در فلان نقطه بود و شترشان را گم کرده بودند و من مقداري از ظرف آب شان خوردم و بقيه‌اش را ريختم. آنان صبر کردند تا کاروان آمد و از آنان سؤال کردند و آنان تأکيد کردند که در آن شب در آن نقطه بوده و صبحگاهان شترشان را گم کرده و ظرف آب شان نيز ريخته شده بود.(4)
5.واقعه شکافته شدن ماه ( شق القمر) از ديگر معجزات پيامبر است.
6 - داستان كنده شدن درخت که امام علي در خطبه قاصعه نهج البلاغه در باره آن سخن گفته است .
اگر بخواهيم معجزات رسول خدا را برشمريم، وقت بسياري را مي‌طلبد . بهتر است به کتاب‌هايي که در مورد زندگي‌حضرت نگاشته شده است، مراجعه شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. فروغ ابديت، ج 1، ص 163.
2. همان، ص 195.
3. تفسير الميزان، ج 15، ص 335 به نقل از تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 27.
4. ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 19 ـ 20. ج 19، ص 94.

با سلام بنده در خارج از کشور تحصیل میکنم و میبینم خیلی از دوستانم کافر و بودائی هستند ولی اعتقاد خاصی ندارند در واقع پیرو مذهب خاصی نیستند و میگویند که ما دین خاصی نداریم - می خواستم بدانم میتوان آنها را تشویق به پذیرش خدا کرد ولی بنده متاسفانه آنقدر در مسائل دینی قوی نیستم که بتوانم آنها را راضی به پذیرش اسلام بکنم آیا میتواند یک شخص فقط خدا را بپذیرد بدون پذیرش دین خاصی ؟ با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بر خلاف آنچه در پرسش اشاره شده آيين بودايي يکي از آئين‌هاي کهن است، آموزه ها و تعليمات خاصي دارد . به طور کلي معتقد است که حيات و زندگي سراسر رنج است . خاستگاه اين رنج‌ها، آرزوهاي نفساني انسان است . از طريق رياضت‌هاي سنگين بايد خواسته‌هاي نفس را سرکوب نمود تا از رنج‌هاي زندگي رهايي يافت، آن ها بر اين باورند که آدمي بايد انديشه درست، تلاش درست داشته باشد، آنان معتقدند که هدف مرد ديندار آن است که از وجود به عدم سعادت آميز پناه ببرد که از آن به «نيروانا= نابودي» ياد مي‌کنند، آن ها بر اين باورند که انسان مرکب از عناصري است که قبل از او بوده ، هنگام مرگ از هم جدا مي‌شوند، ولي باز ممکن است به نحو مشابه به يکديگر بپيوندند. (1)
در مجموع آن ها بر اساس آيين بودايي خود باورهايي دارند، همان باورها در واقع مذهب و اعتقادات آنان را تشکيل مي‌دهد، بنابراين اگر آن ها مدعي‌اند که مذهب خاصي ندارند ،مرادشان مذهب‌هاي توحيدي است، نظير آنچه در اديان آسماني مطرح است . آن ها بدين مذاهب و اديان آسماني باور ندارند.
آيا مي‌توان آن ها را به دين خدا پرستي و توحيد فرا خواند؟
با توجه به شرايط و مصلحت‌هايي که در آن جا براي شما مطرح است، از راه‌هاي مناسب مي‌توانيد آنان را به خداپرستي و يا لااقل به خداشناسي توحيدي فرا بخوانيد ،ولي خدايي که اسلام معرفي نموده، يعني خداي يکتا، بي‌همتا، منزه از مثل و مانند و شريک، جسم و مانند آن را به آنان معرفي کنيد. اگر نتوانستيد، با ساير آموزه‌هاي اسلامي آنان را آشنا سازيد. با توحيد اسلامي آشنا کنيد. سعي نماييد از طريق استدلال عقلي و بيدار کردن فطرت با آنان وارد گفتگو شويد . دوستانه و با محبت با آنان سخن بگوييد چون بر اساس آموزه‌هاي اسلامي توحيد يک حقيقت فطري است . اگر غبار باورهاي فرهنگي و اجتماعي و تربيتي غلط از چهره فطره انسان پاک شود ،به آساني شکوفا مي‌گردد و حقيقت را مي پذيرد، چه اين که گفتگوي عقلي و استدلالي نيز براي اثبات حقايق بسيار موثر است. درهر صورت به هر اندازه که بتوانيد آنان را با توحيد اسلامي آشنا سازيد. ثواب و ارزش فراوان دارد.
از طريق ارتباط با همين مرکز مي‌توانيد آگاهي خود را با آموزه‌هاي اسلامي تقويت نماييد. راهکارهاي تشويق دوستان خود را براي آشنايي با توحيد اسلامي از اين مرکز سوال کنيد. گام به گام پرسش‌هاي مربوطه را مطرح نماييد تا پاسخ مناسب تقديم شود. ان شاءالله موفق باشيد.
پي‌نوشت:
1. لغت نامه دهخدا، ج 3، ص 4394 - 4395.

چرا کسانی که مدتی با افراد بی بند وبار نشست و برخاست دارند به درد بی تفاوتی و دشمنی با احکام دین دچار می شوند؟

پرسش: عقيدتي شرح : چرا کساني که مدتي با افراد بي بند وبار نشست و برخاست دارند به درد بي تفاوتي و دشمني با احکام دين دچار مي شوند؟چه کار کنيم تا به بي تفاوتي نسبت به احکام اسلامي دچار نشويم؟ پاسخ :

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
پرسش تان دو قسمت دارد . الف- چرا کساني که مدتي با افراد بي بند و بار نشست و برخاست دارند به درد بي تفاوتي و دشمني با احکام دين دچار مي شوند؟
تأثير گذاري و تأثير پذيري انسان ها از يکديگر و حتي اشيا نسبت به هم امري طبيعي است . هرگاه يک چيز معطر يا گنديده اي در در يک صندوق يا اتاقي قرار گيرد ، فضاي آن جا را معطر يا متعفن مي سازد. بنا براين اگر ارتباط و رفاقت و هم نشيني با افراد بي بند و بار و بي تفاوت نسبت به اسلام سبب بي بند وباري و بي تفاوتي شود، امري طبيعي و عادي است.علي(ع)مي‌فرمايد: " بدانيد ريا، اگر چه اندك باشد ، شرك به خدا است و (اما) دوستي و هم‌نشيني با هوس گرايان و افراد بي بند و بار باعث فراموشي خانه ايمان است"(1) چه تعابير زيبا ، رسا و هشدار دهنده‌اي !
اگر ريا و خود نمايي ، شرك و دوگانه پرستي است ، پيوند دوستي با افراد لا ابالي و هوس گراو بي تفاوت ، از شرك و دوگانه پرستي بدتر است ، زيرا در شرك ، باز خدايي مطرح است ، اما هم‌نشين و دوست آلوده به گناه و تابع هواي نفس ، آن قدر انسان را تحت تأثير قرار مي‌دهد ، گويا خانهً ايمان به كلي تعطيل مي‌گردد و ايمان به فراموشخانه سپرده مي‌شود .
چنين هشداري را بايد از اميرمؤمنان (ع) جدي گرفت تا مايه افسوس و حسرت بي ثمر نگردد. قرآن از قول برخي افراد در قيامت نقل مي‌كند كه از شدت ناراحتي در حالي كه دستان خويش را به دندان مي‌گزند ، مي‌گويند: "واي بر من ، اي كاش فلاني را دوست نمي‌گرفتم. و با فلاني دوست نمي‌شدم ! دوستي با او مرا به چنين سرنوشتي دچار ساخت".(2)
ممكن است برخي افراد خودشان را فريب دهند و خيال كنند آن قدر قوي هستند که ديگران يا محيط و اجتماع نمي توانند در آنان تأثير بگذارد و در اراده يا ايمان آن‌ها خللي وارد كنند . اين‌گونه تخيلات مصداق روشن خود فريبي است. اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد : از دوستي با افراد فاسد بپرهيز، زيرا طبيعت و خلق و خوي شما به طور ناخود آگاه ناپاكي و زشتي‌ها را از فرد فاسد مي‌دزد ، در حالي كه تو از آن بي خبري".(3)
ب-دچار نشدن به بي تفاوتي نيازمند ي هايي دارد که مهم ترين آن عبارت است از :
1- شناخت و آگاهي ديني: هر کسي بايد تلاش کند سطح معرفت و ديني خود را در حوزه هاي مختلف اعتقادي ، تاريخي و حديثي ، علوم قرآني ، اخلاقي و تربيتي و احکام فقهي بالا ببرد تا نا خود آگاه فريب ديگران را نخورد و به ولنگاري و بي تفاوتي ديني گرفتار نشود .
2-شناخت دوستان و هم نشينان خوب و بد از نظر اسلام .
با توجه به اين كه نياز به دوستى و دوستان يكى از نياز هاى مهم انسان است و جاى خالى اين نياز را چيز ديگرى پر نمي كند، بايد زمينه هاى دوستى و روابط دوستانه مورد دقت قرار گيرد.و بداند دوست و هم نشين و همکار خوب چه کسي است و چه مشخصات و ويژگي هايي دارد ؟ و با چه کساني نبايد دوست شويم تا در اثر ارتباط و همراهي با آنان به درد بي تفاوتي مبتلا نشويم ؟
عمل اصلي بي تفاوتي ،ضعف ايمان و تعطيل شدن فريضه امر به معروف و نهي از منكر است. براي غلبه براين آفت تقويت ايمان و احياي امر به معروف و نهي از منکر ضروري است.
پي‌نوشت‌ها:
1. فيض الاسلام ، نهج‌البلاغه ، ج 20، ص 147 .
2. فرقان (25) آيه 28 .
3. ابن ابي الحديد ، شرح نهج‌البلاغه ، 20 ، ص 147 .

با عرض سلام و خسته نباشید من دختری 24ساله لیسانس کشاورزی هستم احساس میکنم که مدتی است که زمان ازدواج من رسیده است ولی مانعی از ازدواج من جلوگیری میکند مثلا گناهانم چون هرچه از خداوند می خواهم که همسر خوبی برای من بفرستد دعایم بی اثر است. گاهی هم فکر میکنم شاید علت شرایط اجتماعی مثلا کمتر بودن تعداد پسرها از دختران باشد. لطفا به من بگویید چکار کنم که خداوند به من نظر کند و همسر مناسبی برایم بفرستد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خواهر گرامي! با توجه به عواملي كه سن ازدواج را افزايش داده و موانعي كه بر سر راه ازدواج وجود دارد، نبايد عدم توفيق در ازدواج را به گناه يا بسته شدن بخت و مانند آن نسبت داد. زيرا نداشتن خواستگار يکي از مشکلات رايج در ميان دختران امروزي است. اين مشکل بسيار فراگير شده و اختصاصي به شما ندارد. چرا که همه ما پيرامون خود شاهد دخترهايي بسيار شايسته اي هستيم که به هر دليلي حتى يک خواستگار نداشته اند. پس لازم است به نکات زير توجه کنيد :
به خود بگوييد و تلقين کنيد که هنوز فرصت براي ازدواج موفق را دارم. اين نکته را به هيچ عنوان خود فريبي قلمداد نکنيد و به يادآوري هر روزه اين نکته ملتزم باشيد. باور شود که « كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور».
2- هميشه زود ازدواج کردن به معني زودتر به خوشبختي رسيدن نيست . اگر در زندگي بسياري از كساني كه زود ازدواج كردند - به خصوص در مواردي كه آشنايي‏ها از طريق‏هاي غير مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل كافي صورت گيرد، آشكار مي‏گردد زود ازدواج كردن هميشه به صلاح دختر و زندگي‏اش نبوده ، بلکه گاهي زود ازدواج کردن شرّي است كه گريبانگير فرد مي گردد ، مدت‏ها زندگي مشترك دختر و خانواده‏هاي دو طرف را تلخ مي سازد.
پس زود به خانه بخت رفتن هميشه به معناي خوشبختي نيست. اگر به حفظ پاكي و عفت خود استمرار بخشيد و در امتحان الهي موفق و سرافراز شويد، خداوند از طريقي كه هيچ كسي نمي‏داند، فرد صالح و شايسته و لايقي را ان شاء الله به سراغ شما مي‏فرستد.
3- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد . همه تخم مرغ هاي خوشبختي را در سبد ازدواج نچينيد . همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نکنيد .چه بسا زنان بسيار تأثيرگذاري در جامعه بوده اند که در پرتو تحصيل ، کار و اشتغال مولد،و ... به خانه خوشبختي و بخت واقعي خود راه يافته اند. بنا بر اين ،تمرکز ذهني خود را تا زمان مقتضي، و تا زمانى كه كسى به خواستگارى شما نيامده، از مسئله ازدواج به امور مثبت ديگر ببريد. به هيچ عنوان اجازه ندهيد ازدواج تمام فضاي ذهني شما را اشغال کند.
4- در ناکامي ها به جاي بغرنج سازي به ساده سازي و عادي سازي بپردازيد، چرا که ناکامي ها آن قدر هم فکر مي کنيم ناکامي نيستند. بر عکس کامروايي هاي ما هم آن قدر هم کامروايي محسوب نمي گردد. نمونه اش همه دختران ازدواج کرده اي هستند که با هزار اميد و آزرو راهي خانه بخت مي شوند، ولي ديري نمي پايد که چيزي جز طلاق قانوني يا عاطفي و عملي - که نوعي مرگ تدريجي است - نصيب آنان نمي گردد . آرزو مي كنند كه اي كاش تن به ازدواج نمي دادند.
5- بدانيد که افکار، ‌نيت‌ها و عملکردهاي افراد و اجتماع در سرنوشت انسان مؤثر است، به گونه‌اي که مي‌توان گفت سرنوشت چيزي جز بازتاب و برايند عقايد و افکار، قصد و نيت‌ها و عملکردها ي فرد و جامعه نيست، پس نمي‌توان به طور قطعي گفت که تأخير ازدواج‌تان به دليل فکر يا عمل و گناه شخص شما بوده .ممکن است نتيجه عملکرد دنيا ، علم و ابزارهاي علمي ، اجرايي شدن نظريه نظريه پردازان هوس گرا و غافل از خدا مانند فرويد و يا جامعه اي باشد که در آن زندگي مي کنيد ، و يا علل و عوامل ديگري داشته باشد .
شايد افرادي به خواستگاري‌تان آمده اند، اما به انتظار فردي بهتر و مؤمن‌تر بوديد .از اين رو آن ها را نپذيرفتيد، در حالي که در امر ازدواج نه سهل‌انگاري درست است و نه سخت‌گيري پسنديده است. نبايد بدون تحقيق کردن از اخلاق و ايمان و عقايد و عملکردهاي کسي که مي‌خواهد همسر انسان گردد، کسي را پذيرفت و نه ريزه‌گيري‌هاي بي‌جا و حساسيت‌هاي بي‌مورد داشت، و مسايل کم‌اهميت را مهم تلقي کرد و نه به اميد آن که شايد فردي شايسته‌تر و مؤمن‌تر به خواستگاري بيايد، افراد مناسب را رد کرد.
شايد علت تأخير ازدواج‌تان اين هم نباشد، بلکه خداوند خير و صلاح شما را در تأخير ازدواج‌تان ديده است و پس از سال‌ها انتظار مي خواهد همسري شايسته نصيب‌تان کند.
شايد عاقبت به خيري شما در ديدن رنج و تعب‌هاي دنيا باشد ، تا ايمان و عفاف‌ تان قوي‌تر و هدفمندتر گردد . به تدريج صبر و بردباري ِ استوار و مقاوم پيدا کنيد. شايد خدا مي‌خواهد شما را بدين وسيله مورد امتحان و آزمايش قرار دهد تا پس از قبولي در آزمون مقام و منزلتي ستودني به شما عنايت کند . و شايدهاي ديگر .
البته «شايدها» دليل نمي‌شود که از عوامل مادي و معنوي مؤثر در امر ازدواج غافل باشيد، بلکه لازم است با توکل به خدا و تنها او را در همه امور مؤثر دانستن، به مسايل زير توجه نماييد .
الف- توجه به عوامل ظاهري
1ـ خوش اخلاقي و بشاشيت چهره و پرهيز از گرفتگي چهره و عبوسي بودن.
2ـ خوش‌زباني و سخن گرم و مهربان داشتن.
3ـ پرهيز از زود رنجي و بالا بردن قدرت تحمل، ظرفيت و صبر و بردباري.
4ـ شادابي و نظافت و پاکيزکي.
5ـ رعايت کردن فرهنگ صحيح جامعه.
6ـ پرهيز از ابتذال اخلاقي،‌ژوليدگي و بيان حرف‌ها و اظهارات دلسرد کننده.
7ـ پرهيز از افسردگي و گوشه‌گيري.
8ـ حضور در کانون‌هاي علمي و مذهبي، همچنين مساجد و جلسات مذهبي و شرکت در مجالس مراسم جشن و عقد و عروسي اقوام و خويشان با حفظ موازين و شئونات اسلامي.
ب) دعا درماني و توجه به معنويت: پيش از بيان دعا لازم است به نکاتي توجه شود .
1- چه بسا اتفاق مي افتد که انسان برآورده شدن حاجتي و رسيدن به هدف و مقصدي را ايده آل و به نفع خويش مي­پندارد .او چنان به پندار خود ، به خير و مصلحت بودن خواسته و دعايش يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح مي داند، حال آن که واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم . نمي­دانيم آن چه رُخ داده، از الطاف خفيِّه و پنهان پروردگار است.
2- گاهي ميزان ايمان و باور ،صداقت ، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا از طريق تأخير استجابت و يا عدم استجابت دعا ها مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد ، و ميزان دلبستگي و علاقه و ايمانش به حقانيت خدا را نشان دهد. آيا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعا ها و خواسته هايش را اجابت کند ؟
چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خدا باشد.
3- هيچ دعايي بي اثر نيست. هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. اما گونه هاي استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) ميفرمايد «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد :
براي او ذخيره مي گردد، يا در دنيا برآورده ميشود، يا بلايي را كه مي خواست به او برسد، از وي مي گرداند». (1)
عدم اجابت ظاهري داراي آثار و بركات بسياري براي او خواهد بود. اگر کسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضي نمي شود. امام صادق(ع) مي فرمايد :
«روز قيامت خداوند مي فرمايد: اي بنده من!مرا خواندي و اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو مي کند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمي شد، اين براي ثواب و پاداش نيکي است که مي بيند». (2)
4- دعا خوب است . امّا اجابت دعا هميشه آن نيست که خواسته انسان به همان گونه و در همان زماني که توقع دارد، برآورده شود . گاهي انسان خواسته هايي دارد که برآورده شدني نيست، يا اگر مستجاب شود، به ضرر او يا ديگران است، و او نمي داند، يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد که فراهم نيست، يا زمان آن هنوز فرا نرسيده و ده ها دليل و احتمال ديگر. با توجه به اين امور :
يک - شب جمعه بعد از نصف شب غسل کنيد، نماز امام زمان عليه السلام (کيفيت آن در مفاتيح الجنان آمده است) را بخوانيد. بعد از سلام به سجده رويد و صد مرتبه صلوات بفرستيد. در حال سجده حاجت خود را از خدا بخواهيد.
دو ـ روز چهارشنبه و پنج‌شنبه و جمعه روزه بگيريد . روز جمعه نماز جعفر طيّار را به کيفيتي که در مفاتيح الجنان ذکر شده بخوانيد، سپس حاجت خود را از خداوند بخواهيد.
سهـ هر شب سوره يس را بخوانيد .ثوابش را به چهارده معصوم عليهم السلام هديه کنيد . به آن ها متوسل شويد و حاجت خود را از خدا بخواهيد.
چهارـ از پيامبر نقل شده که خواندن دعاي «يستشير» هر صبح و شام براي ازدواج بسيار مفيد است.
پنج- سوره فلق و ناس و آيات 75 تا 83 سوره يونس را هر روز بخوانيد . در موقع آمدن خواستگار سوره الرحمن را همراه خود داشته باشيد.
شش- بعد از نماز صبح .ده مرتبه اين دعا را بخوانيد و هر روز تکرار کنيد تا خداوند گشايش عنايت فرمايد:« لا حول و لا قوّة الا بالله. توکّلت علي الحيِ الّذي لا يموت و الحمد لله الّذي لم يتّخذ ولداً و لم يکن له شريک في الملک و لم يکن له وليِ من الذّلّ و کبّره تکبيراً ».
هفت- شب جمعه بعد از نماز عشا بگوييد:« لا اله الا انت. سبحانک انّي کنت من الظالمين»0اگر اين ذکر را در سجده چهار صد مرتبه بگوييد، به اجابت نزديک تر است0
هشت- نزديک ظهر روز جمعه ، دو رکعت نماز بخوانيد ، در رکعت اوّل بعد از حمد و توحيد ، سه آيه اوّل سوره فتح(يعني تا نصراً عزيزاً)را بخوان .در رکعت دوم بعداز حمد و توحيد سوره الم نشرح را بخوان ،بعداز سلام نماز تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها را بگو و حاجت خود را از خدا بخواهد 0
پي­نوشت­ها:
1.تحف العقول، ص 202.
2 . اصول كافي، ج 4، ص 247 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام نظر به اینکه در اسلام گفته شده است که نیمی از خمس باید به یک سید فقید داده شود سوال من این است : بر اساس چه استدلال ، عقل و منطقی نیمی از یک پنجم ثروت همه انسان ها باید یک سید داده شود ؟ آیاد سید ها افرادی ماورایی و غیر انسان هستند ؟ آیا سید ها انسان های برتر هستند ؟ چه تفاوتی میان فقیری که سید است با فقیری که سید نیست وجود دارد ؟ استدلال اسلام در برابر چنین حکمی چیست ؟ آیا خویشاوند بودن در صد نسل قبل امامان باعث ایجاد برتری و تمایز بین حقوق انسانها میگردد ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
با توجه به شرائط و خصوصياتي که در گرفتن خمس براي سادات هست ،معلوم مي شود که اين يک امتياز براي آنان محسوب نمي شود.
اولا نيمى از خمس كه مربوط به سادات و بنى هاشم است، منحصرا بايد به نيازمندان آنان داده شود، آن هم به اندازه احتياجات يك سال، و نه بيش تر، بنا بر اين تنها كسانى از آن مى‏توانند استفاده كنند كه يا از كار افتاده‏اند، و بيمارند، و يا كودك يتيم و يا كسان ديگرى كه به علتى در بن‏بست از نظر هزينه زندگى قرار دارند.
بنا بر اين كسانى كه قادر به كار كردن هستند، (بالفعل و يا بالقوه) مى‏توانند در آمدى كه زندگى آن ها را بگرداند، داشته باشند، هرگز نمى‏توانند از اين قسمت خمس استفاده كنند . جمله‏اى كه در ميان بعضى از عوام معروف است كه مى‏گويند سادات مى‏توانند خمس بگيرند، هر چند ناودان خانه آن ها طلا باشد، گفتار عوامانه‏اى بيش نيست، و هيچ گونه پايه‏اى ندارد.
دوم: مستمندان و نيازمندان سادات و بنى هاشم حق ندارند چيزى از زكات مصرف كنند، به جاى آن مى‏توانند تنها از همين قسمت خمس استفاده نمايند . محروم بودن بنى هاشم از زكات امرى مسلم است كه در بسيارى از كتب حديث و كتب فقهى آمده است. آيا مى‏توان باور كرد كه اسلام براى از كار افتاده‏ها و ايتام و محرومان غير بنى هاشم فكرى كرده باشد اما نيازمندان بنى هاشم را بدون هيچ گونه تامين رها ساخته باشد؟
سوم: اگر سهم سادات كه نيمى از خمس است، از نيازمندى سادات موجود بيش تر باشد ،بايد آن را به بيت المال ريخت و در مصارف ديگر مصرف نمود.
همان طور كه اگر سهم سادات كفايت آن ها را ندهد، بايد از بيت المال به آن ها داد.
با توجه به جهات سه‏گانه فوق روشن مى‏شود كه در حقيقت هيچ گونه تفاوت از نظر مادى ميان سادات و غير سادات گذارده نشده است.
نيازمندان غير سادات مى‏توانند مخارج سال خود را از محل زكات بگيرند، ولى از خمس محرومند، نيازمندان سادات تنها مى‏توانند از محل خمس استفاده كنند، اما حق استفاده از زكات را ندارند.
در حقيقت دو صندوق در اين جا وجود دارد،" صندوق خمس" و" صندوق زكات" و هر كدام از اين دو دسته تنها حق دارند از يكى از اين دو صندوق استفاده كنند، آن هم به اندازه مساوى، يعنى به اندازه نيازمندى يك سال. (دقت كنيد) ولى كسانى كه دقت در اين شرائط و خصوصيات نكرده‏اند ،چنين مى‏پندارند كه براى سادات سهم بيش ترى از بيت المال قرار داده شده است و يا از امتياز ويژه‏اى برخوردارند.

رو چه حسابی من صبح دو رکعت نماز بخونم ظهر چهارتا؟اصلا چرا رکوع باید اونجوری باشه؟شکل نماز از کجا اومده؟تو قرآن که نیست؟دقیقا کدوم حدیث گفته من اینجوری بخونم از کجا بفهمم این حدیث معتبره؟این همه حدیث جعلی

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
ازاين جهت بايد نماز صبح را دورکعت و نماز ظهر و عصر و عشا را چهار رکعت و مغرب را سه رکعت بخوانيد که پيامبر (ص) که مفسر قرآن است ياد داده و تعليم نموده که نماز هاي روزانه را آن گونه بخوانيم.
همان گونه که خودتان متذکر شديد. کيفيت خواندن نمار در قرآن کريم نيامده است. و فقط به صورتي کلي دستور به اقامه نماز ها داده است و کيفيت و رکعت هاي هر نماز را به عهده پيامبر (ص) گذاشته است و به دستور خود قرآن ما همان گونه که موظف به پيروي از دستورات قرآن مي باشيم. موظف به پيروي از پيامبر (ص) واهل بيت (عليهم السلام ) مي باشيم.
در سوره حشر مي خوانيم ( ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا ) (1)
آنچه را که پيامبر براي شما آورد بگيريد. (اطاعت کنيد) و از آنچه نهي کرده پرهيز کنيد. و همه مسلمانان معتقدند که خود پيامبر (ص)در نزد و مرئي و منظرمسلمانان نماز خواندند و فرمودند صلوا کما رايتموني اصلي؛ اين گونه که من نماز خواندم و ديديد نماز بخوانيد.(2) پس شخص حضرت محمد (ص) عملا ياد دادند که نما زصبح دو رکعت و ظهر وعصر و عشا چهار رکعت و مغرب سه رکعت است. و دراين مسئله هيچ اختلافي بين مسلمانان نيست تا ما نياز داشته باشيم که سند حديث را بر رسي کنيم .
پي‌نوشت‏ها:
1. سوره حشر، آيه 7.
2. شيخ طوسي الخلاف ج1 ص 314؛صحيح بخاري ج1 ص154.

باسلام من خواهری 34 دارم ظاهرخوبی دارد و واجبات را انجام می دهد تاکنون خواستگاران زیادی داشته هرکس می آمد به جز چند مورد بقیه می رفتند ومنتظرجواب نمی شدند برخی میگویند بختش بسته است ایا این چنین است یانه چه کار باید کرد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
غالب آنچه امروزه ميان مردم در باره بسته شدن بخت شايع است، بي اساس است . بيش تر به افکار رواني، تخيلات، سوء ظن‌ها و مشکلات موجود در رفتار آن ها مربوط است. اگر بر فرض موردي پيدا شد که سحري در کار بود، مي‌توان از راه‌هاي زير براي بطلان آن استفاده کرد:
1- پناه بردن به خداوند(گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم) و خواندن سوره‌هاي فلق و ناس.
2- خواندن آيه51 و52سوره قلم(يعني از :" و إن يكادالّذين...) وهم چنين خواندن " آيت الكرسی.
3- در كتاب طب الائمه (ع) از امير المؤمنين(ع) نقل شده است كه شخصي به حضرت از تأثير سحر شكايت كرد، فرمود:‌: "جهت باطل کردن سحراين جملات را بنويس و همراه خود داشته باش تا از تأثير آن ايمن باشي: بسم الله وما شاء الله، بسم الله ولا حول ولا قوّة إلاّ بالله .همچنين"آيات : 81 و82 سوره يونس " قال موسى ما جئتم به السحر إنّ الله سيبطله إنّ الله لا يصلح عمل المفسدين(81 آيه) و يحقّ الله الحقّ بکلماته ولو کره المجرمون(آيه82)
آيات27 تا 46 سوره نازعات يعني از " ءأنتم أشدّ خلقاً أم السماء بناها رفع سمکها فسوّاها00-" نوشته شود.
در ادامه آن آيات118 تا 122 سوره اعراف :«فوقع الحقّ و بطل ما کانوا يعملون فغلبوا هنالک وانقلبوا صاغرين وألقى السحرة ساجدين، قالوا آمنّا بربّ العالمين ربّ موسى وهارون»نوشته شود.
4- همچنين از حضرت جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، خواندن هفت مرتبه "بسم الله و بالله"سنشدّ عضدك بأخيك و نجعل لكما سلطاناً فلا يصلون إليكما بآياتنا أنتما و مَن اتّبعكما الغالبون-قصص آيه35- شب ها پس از نماز و روز ها پيش از نماز روايت شده است.(1)
5- خواندن اين آيه نيز جهت خنثي کردن اثر سحر وارد شده است:
"إنَّ ربّكم الله الذي خلق السموات و الأرض في ستة أيّام ثمّ استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً و الشمس و القمر والنجوم مسخّرات بأمره ألاَ له الخلق والأمر تبارك الله ربّ العالمين".(2)
6- در صحيفه الرضا از امام رضا(ع) نقل شده است: "به جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان : بسم الله العظيم ربّ العرش العظيم إلاّ ذهبت و انقرضت".
براي در امان ماندن از ضرر چشم زخم فرمودند: دست ها را جلوي صورت نگه دار و بخوان بر آن سوره حمد و توحيد و ناس و فلق را ،سپس دست ها را به دو طرف پيشاني و صورت بکش. (3)
7- علامه مجلسي دعايي به عنوان حديث قدسي نقل كرده است كه خداوند به پيامبرش حضرت محمد(ص) فرمود:
"كسي كه دوست دارد از سحر در امان باشد، بگويد: ْ "اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَي وَ خَاصَّهُ بِكَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِيدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْكَ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِينَ وَ مُبْطِلَ كَيْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ كَادَنِي بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَيْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّي تُرْجِعَهُ عَنِّي غَيْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِي وَ لَا شَامِتٍ بِي إِنِّي أَدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِي نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَكُنْ لِي مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا يَا كَرِيم‏"(4)
پي نوشت ها:
1. بحار، ج 92، ص 124؛ طب الأئمه، ص 35.
2. همان، ص 125؛ طب الأئمه، ص 35.
3. همان، ص 127؛ طب الائمه، ص 115.
4. بحار،ج92،ص318.

سلام علیکم 1.چرا امیرالمومنین در مورد شفاعت این گونه میگوید و منظور ایشان چیست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمانها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -ایا این سخن امام است؟حکمت٢۳٠: همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او. -و سوال کلی اینکه ایا تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟و در کدام قسمتها شبهه است؟ 2.دعاها و زیارات صحیح السند و متقن در مفاتیح را لطفا بفرمایید.(حداقل از معروف ها). 3.ایا گناهی که خودمان میکنیم در همان نهی از منکر کنیم. 4.چگونه یک مجتهد مرجع میشود(ایا یک دور اینجا رخ میدهد؟) 5.ایا در تعیین ولی فقیه دور به وجود نمیاید؟(ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه) 6.ایا حدیث معرفت از لحاظ سند صحیح است؟ لام علیکم 1.چرا امیرالمومنین در مورد شفاعت این گونه میگوید و منظور ایشان چیست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمانها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -ایا این سخن امام است؟حکمت٢۳٠: همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او. -و سوال کلی اینکه ایا تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟و در کدام قسمتها شبهه است؟ 2.دعاها و زیارات صحیح السند و متقن در مفاتیح را لطفا بفرمایید.(حداقل از معروف ها). 3.ایا گناهی که خودمان میکنیم در همان نهی از منکر کنیم. 4.چگونه یک مجتهد مرجع میشود(ایا یک دور اینجا رخ میدهد؟) 5.ایا در تعیین ولی فقیه دور به وجود نمیاید؟(ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه) 6.ایا حدیث معرفت از لحاظ سند صحیح است؟

پرسش 1:
چرا اميرالمومنين در مورد شفاعت اين گونه مي گويد و منظور ايشان چيست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمان ها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچ كس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اين سخن حضرت امير و حق است . با شفاعت و توسلي که شيعه و پيروان حضرت امير بدان معتقدند، هيچ ارتباطي ندارد.
خوشبختانه اسلام و قرآن و پيامبر و امامان از جمله حضرت امير در همين نامه، بندگان را به ارتباط مستقيم و در هر نقطه و هر زمان و هر ساعت با خدا فرا خوانده ، بي نيازي از واسطه براي ارتباط برقرار کردن را فرياد مي زنند.
برخلاف مسيحيت يا اديان ديگر که بايد در اوقات معين به کليسا رفت و به محضر کشيش رسيد و او را به عنوان واسطه مخاطب قرار داد و حاجت را به او گفت تا به خدا بگويد يا به وساطت او به خدا گفت و اين بسيار محدود کننده و هزينه بردار است.
دعوت به توسل و شفاعت خواهي از امامان هم به معناي محتاج بودن به واسطه و بستن راه ارتباط مستقيم نيست . با وساطتي که در اعتقاد مشرگان و اديان تحريف شده وجود دارد، شبيه نيست.
پيامبر و امامان هيچ گاه نفرموده اند هر گاه خواستيد با خدا مرتبط شويد ، از خانه و شهر خود حرکت کنيد و به شهر و خانه ما بياييد و اجازه ملاقات با ما بگيريد يا درحضور ما و به واسطت ما با خدا سخن بگوييد و...؛ نگفته اند که افراد نمي توانند خودشان با خدا ارتباط برقرار کنند و مستقيم به محضر خدا عرض حاجت کنند و...
از نظر شيعه و مطابق تعاليم پيامبر و امامان، همچنان که خدا همه جا هست و در هر ساعت و در هر مکان و به هر زبان مي توان با خدا مرتبط شد ، پيامبر و امامان هم، چون خليفه و آيت و جلوه خدايند ، در هر زمان و در هر مکان و به هر زبان مي توانند صدا شوند و از آنان شفاعت خواسته شود و هيچ تشريفات خاص و هزينه اي ندارد.
پس امامان دعوت کننده به ارتباط مستقيم با خدا هستند . حجاب ها و واسطه هاي تراشيده شده بين خدا و خلق را باطل اعلام کرده اند .پيامبر و امامان حجاب بين خدا و خلق نيستند بلکه خليفه ها و مظاهر خدايند که خدا مردم را براي هدايت جويي به درگاه آنان حواله داده ، دوست دارد مردم به هنگام ارتباط با او، به اين واسطه هاي نصب شده و محبوب هاي درگاهش متوسل شوند، زيرا آنان را امام و رساننده به درگاه خودش و واسطه فيض ساخته است.
توسل شيعه به هيچ وجه محدود کننده ارتباط مستقيم با خدا و هزينه بردار و ... نيست ، بلکه عين ارتباط مستقيم با خدا با توسل به محبوب خداست.

پرسش 2:
همه چيز زن بد است و بدتر چيزي که در اوست اين است که مرد را چاره اي نيست از بودن با او. - تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟ در کدام قسمت ها شبهه است؟

پاسخ:
در مذمت زنان احاديث زيادي از زبان معصومين جعل شده، زيرا عرب خشن خيلي براي زن ارزش قائل نبود .اسلام و پيامبر بر عکس براي زن ارزش انساني قائل شدند . آنان را هم رديف مردان نشاندند و مخاطب ساختند.
اين بر مذاق آنان بسيار سخت بود . به همين جهت از زبان امامان عليه زنان سخنان زيادي گفتند .
از طرف ديگر اسلام علوي و اسلام ناب که همان اسلام تعليم شده توسط پيامبر به علي بن ابي طالب بود، کنار زده شد و اسلام خلافت حاکم گرديد . دشمنان براي همراه نشان دادن امامان با اسلام حاکم در ضديت با زنان و براي زشت کردن چهره اسلام علوي به جعل اين سخنان همت گماشتند تا اسلام علوي را هم اسلام خشونت و تبعيض و... جلوه دهند.(1)
بسياري از سخنان امامان به خصوص امام علي هم ناظر به وضعيت موجود و زنان تربيت شده آن جامعه بود، نه اين که حکم اسلام و ناظر به ذات زن باشد.
اين سخن را اگر راجع به ذات زن بدانيم ، با مباني قرآن و سنت همراستا به نظر نمي رسد، مگر اين که بگوييم اين سخن ناظر به بسياري از زنان تربيت نشده آن اجتماع بوده است که همه چيزشان بد بوده و مردان هم چاره اي نداشته اند جز اين که با يکي از آنان زندگي کنند. البته شارحان هر يک به گونه اي به تبيين و تفسير آن پرداخته اند که در صورت تمايل مي توانيد به شرح هاي نهج الباغه مراجعه نماييد .
پي نوشت :
1. آقاي جعفر مرتضي در"خلفيات کتاب ماساه الزهرا"، اين حديث را جعلي و مخالف اصول قرآني و روايي يا ناظر به زن معيني دانسته که منشا مصيبت هايي براي جهان اسلام شد. شمرده است.(خلفيات کتاب ماساه الزهرا،ج2،ص538 به بعد).

پرسش 3:
دعاها و زيارات صحيح السند و متقن در مفاتيح را لطفا بفرماييد.(حداقل از معروف ها).

پاسخ:
دعاهاي زيادي از مفاتيح داراي سند معتبر هستند، از جمله دعاي کميل، دعاي صباح، زيارت امين الله، زيارت عاشورا ، زيارت جامعه کبيره و...
مرحوم شيخ عباس قمي حديث شناسي متبحر بوده ، در مفاتيح سعي داشته دعاها و زيارت هاي معتبر را بياورد. ايشان دعاهايي که سندشان ضعيف تر بوده، در کتاب "الباقيات الصالحات" آورده که در حاشيه مفاتيح چاپ شده است.
البته در دعاها و زيارت ها بعضي سند قوي تر دارند مثل زيارت امين الله يا مناجات شعبانيه که توسط همه امامان خوانده مي شد.

پرسش 4:
گناهي که خودمان مي کنيم در مورد همان نهي از منکر کنيم؟

پاسخ:
امر به معروف و نهي از منکر يک تکليف شرعي است . عمل به واجبات و ترک محرمات هم خود تکليف جداگانه است . اگر کسي خودش مرتکب حرام شد يا عمل به واجب را ترک کرد، يک تکليف را انجام نداده ، ولي تکليف دوم يعني امر به معروف و نهي از منکر از او ساقط نمي شود.
آيه "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏"(1)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخنى مى‏گوييد كه عمل نمى‏كنيد؟! نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمى‏كنيد!
توبيخ کساني است که امر و نهي مي کنند و خود عمل نمي کنند، زيرا کسي که نمي داند و عمل نمي کند، عملش قبح کم تري دارد نسبت به کسي که مي داند و ديگران را نيز بدان امر و نهي مي کند، ولي خودش اطاعت نمي کند. آيه نمي فرمايد اگر عمل خوبي را انجام نمي دهيد يا مرتکب عمل بدي مي گرديد،از امر بدان خوبي و نهي از آن بدي خودداري ورزيد، بلکه مي فرمايد اول و قبل از امر و نهي حداقل تصميم بر عمل بگيريد و از گناه توبه کنيد و بعد امر و نهي نماييد.
نکته ديگري که هست، اثر گذاري است. کسي که خودش گناهي را مرتکب مي شود و ديگران را از آن گناه نهي مي کند، نهي او تاثير چنداني ندارد ،زيرا فرد نهي شده در باطن خود و يا حتي در ظاهر مي گويد: اگر بد است ،چرا خودش انجام مي دهد. ضرب المثل "رطب خورده منع رطب چون کند" نيز به همين معنا دلالت دارد که چرا خودت انجام نمي دهي، اگر راست مي گويي.
پي نوشت :
1. صف(61)،آيه2-3.

پرسش 5:
چگونه يک مجتهد مرجع مي شود؟

پاسخ:
وقتي کسي به درجه علمي اجتهاد مي رسد و اجتهادش قطعي شده و مورد تاييد عالمان مجتهد شناس قرار مي گيرد و علميت و تبحر او در فهم مسائل دين زبانزد متخصصان عالم شناس مي گردد، به طور طبيعي مورد توجه مراجع زمان واقع مي شود .از جانب آنان تاييد مي گردد . تاييد ها در بين مردم منتشر شده و باعث رو آوردن و توجه مردم به او شده ، به طوري که بعد از وفات مراجع، بسياري از عالمان و مجتهدشناسان و به تبع آن ها مردم باورشان مي شود که اين فرد از بقيه مجتهدان زنده عالم تر است . بايد حالا که مجتهد اعلم و مرجع فوت کرده، به او مراجعه و طبق فتواهاي او عمل کنند . با رجوع مردم به او و عمل آن ها به فتواهايش، مرجع مي شود. مثل پزشکي که پزشکان ديگر و به تبع آنان، مردم او را در پزشکي از بقيه پزشکان متبحرتر شناخته ، در مسائل و مشکلات پزشکي به او مراجعه شده و به نسخه هايش عمل مي کنند.
انتخاب بايد بر اساس معياري که در رساله هاي عمليه براي شناخت مجتهد و اعلم معرفي شده ،صورت پذيرد .
پرسش 6:
در تعيين ولي فقيه دور به وجود نمي آيد؟(ولي فقيه==>شوراي نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولي فقيه)

پاسخ:
پاسخ آيت الله مصباح به اشکال دور ، غير از پاسخ زير است. داوري به ارزياب محترم واگذار مي شود.
اگر شوراي نگهبان که فقيهانش منصوبان رهبر هستند و ثقل شورا و تعيين کننده در شورا مي باشند، کارشان گزينش افراد صالح براي نمايندگي خبرگان باشد و تعيين صلاحيت علمي و سياسي و اخلاقي نامزد ها به عهده شوراي نگهبان باشد و انتخابات دو مرحله اي باشد و در مرحله اول شوراي نگهبان از بين نامزدها، صالحان و واجدان شرايط را طبق راي و نظر خود(نه مطابق اصول و موازين قانوني و شفاف و آشکار و قابل ارائه به عموم) انتخاب کند و مردم از بين صالحان، افرادي را حداکثر به عنوان اصلح انتخاب نمايند، اشکال وارد است . مي توان گفت شوراي نگهبان که منصوب رهبر هستند، کساني را تاييد مي کنند که تابع و طرفدار رهبر باشند. خلاصه نمايندگان خبرگان را به طور غير مستقيم رهبر انتخاب مي کند و آن ها هم رهبر را تاييد مي کنند.
اگر کار شوراي نگهبان تعيين کننده واجدان شرايط نباشد، بلکه نظارت بر اجراي درست و قانوني انتخابات را بر عهده داشته باشد، ديگر اين جا آنان تعيين کنندگان واجدان شرايط و انتخاب کنندگان نمايندگان نمي باشند تا دوري پيش آيد و اشکالي مطرح شود. تعيين واجدان شرايط را بايد هيئتي که اجراي انتخابات را به عهده دارد ،به عهده داشته باشد . شوراي نگهبان ناظر دقيق باشد که آن ها از موازين قانوني تخطي نکنند و به ناحق بي صلاحيت قانوني را اجازه ورود ندهند و واجد صلاحيتي را مانع نشوند.
نامزد هاي خبرگان بايد دو شرط اساسي داشته باشند:
يکي حداقل اجتهاد که تعيين آن را مي توان به شوراي مديريت حوزه يا هيئتي از نمايندگان مراجع سپرد. الآن اين مسئوليت به شوراي نگهبان سپرده شده ، اگر شوراي نگهبان با نظام قانونمند مورد تاييد مراجع اين تاييد اجتهاد را انجام دهد، هيچ اشکالي وارد نمي شود.
دوم شرط لازم، اعتقاد به اسلام و نظام است که معمولا نامزدها دارند . اگر هيئت اجرا کننده يا شوراي نگهبان براي منع نامزدي به عنوان نداشتن صلاحيت اعتقادي و اخلاقي و سياسي دلايل محکم و محکمه پسند و قانوني ارائه دهند، باز هم مشکلي پيش نمي آيد.
خلاصه دور يا بهتر بگوييم اشکال زماني پيدا مي شود که کارها قانوني و بر مبناي محکم و قانع کننده عمومي نيست. اگر شوراي نگهبان تاييد کننده صلاحيت ها هم باشد ، ولي طبق قانون و بر اساسي مباني محکم و قابل ارائه به عموم، عمل کند، اکثريت جامعه به رفتارش اطمينان کرده و هيچ شک و شبهه اي نمي کنند. وقتي مثلا براي همه نامزد ها بدون تبعيض امتحان علمي گذاشته شود و امتحان هم توسط افراد خبره و متبحر و مورد اطمينان مجتهدان صورت گيرد و اين طور نباشد فردي که اين دوره قبول شده و شرکت کرده و نماينده شده، در دوره بعد رد صلاحيت علمي شود و فردي رد صلاحيت سياسي شود ، ولي دليل قانع کننده ارائه نشود و....
اين ها است که شک و شبهه ايجاد مي کند . اگر بر اساس ضوابط قانوني و روشن و شفاف کار شود، هيچ کس ايراد نخواهد گرفت. چه کسي است که از مانع شدن راهيابي يک مجتهد فاسد به مجلس خبرگان ناراحت شود؟ چه کسي از رد فردي که به شهادت اوراق امتحاني و مصاحبه علمي توسط افراد صالح و بيطرف ، صلاحيت علمي ندارد،ناراحت شود؟
چه کسي است که بخواهد افراد بيسواد يا بي دين به اين مجلس مهم راه يابد؟چه کسي است که بخواهد ضد انقلاب اين مجلس را اشغال کند؟
آري اگر عملکردها قانوني و معقول و شفاف باشد، هيچ اشکالي وارد نمي شود و هيچ دوري نيست اما وقتي عملکردها صحيح نباشد، اشکال وارد مي شود و راه گريزي هم نيست.

پرسش 7:
حديث معرفت از لحاظ سند صحيح است؟
پاسخ:
اگر منظور حديث :"اللهم عرفني نفسک ..." باشد، اين حديث به چندين طريق در کتب معتبر حديث مثل کافي( به دو طريق)(1) ،توحيد صدوق(2)، کمال الدين صدوق(3)، الغيبه نعماني (4)و الغيبه شيخ طوسي (5)و کتاب التمحيص اسکافي(6) آمده است.
پي نوشت ها:
1. کافي،ج2،ص149 و 167.
2.توحيد صدوق،ص287.
3.کمال الدين،ص 342و512.
4.غيبت نعماني،ص170.
5.غيبت شيخ طوسي،ص334.
6.التمحيص ،محمد بن همام اسکافي،ص16.

صفحه‌ها