مشاوره

باسلام. من يه سري افرادي در اطرافم هستن كه قبلا فكر ميكردم دوستاي من هستن ولي الان متوجه شدم كه اشتباه ميكردم و نميشه روي دوستي اونا حساب كرد. مثلا يكيشون چند روز پيش به من ميگه (( چرا ريش گذاشتي؟ فردا ريشاتو بزن!!!)) يا اينكه بهم ميگن چرا تو با هيچ دختري دوست نيستي؟ و از اينجور سوالا... من ميخواستم بدونم با اينطور افراد به چه صورت رفاقتم رو بهم بزنم بهتره؟ باهشون دعوا كنم يا بي اعتنا بشم نسبت بهشون يا...؟؟ لازمه اينم بگم كه من تا تونستم بهشون تذكر دادم و امر به معروف و نهي از منكر كردمشون!! حالا چيكار كنم!!؟؟ اگه ميشه از آيات و احاديث و روايات در پاسخون استفاده كنيد، ممنون. پيروز و سربلند باشيد. يا علي.

پرسش گر گرامي اين كه از بي قيد و بندي آن ها نسبت به دين و حلال و حرام ناراحت مي شويد، بسيار خوب و ارزشمند است، و بي اهميتي و دوستان تان به مسائل ديني كار زشتي است، اين را بدانيد يكي از مهم ترين عوامل موفقيت و پيشرفت يا شكست و پسرفت انسان ها ،دوستان خوب و بد، و رفت وآمد انسان با آنها است، و اين مسئله بسيار مهم است تا حدي كه يكي از حسرت هاي انسان در روز قيامت، در مورد اين است كه اي كاش دوست بد نداشت:«يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا »(1)اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم‏.
شما نيز وظيفه تان اين است كه دوستان خوب تر از خود تان انتخاب كنيد و اگر دوستان تان در مورد دين و ارزش هاي ديني اشتباه كردند، تذكر دهيد. و اگر بار ها تذكر داده ايد ولي گوش نمي كنند و به كار اشتباه خود ادامه مي دهند، بهتر است رابطه خود را با آن ها قطع كنيد، و با دوستاني كه اين مسائل ديني و اخلاقي را رعايت مي كنند، رابطه خود را بيشتر كنيد.
اهل بيت نيز وقتي مي فهميدند كسي اهل گناه است ارتباط شان را قطع مي كردند و رابطه اي با دوست بد نداشتند، عمرو بن نعمان جعفى گويد: «امام صادق(ع) دوستى داشت، آن حضرت را هر جا كه مى رفت رها نمي كرد و از او جدا نمى شد، روزى در بازار كفاش ها همراه حضرت مى رفت و دنبال شان غلام او كه از اهل سِند بود مى آمد، ناگاه آن مرد به پشت سرخود متوجه شده و غلام را خواست، ولي او را نديد و تا سه مرتبه بدنبال خود برگشت و او را نديد، بار چهارم كه او را ديد گفت: اى زنازاده كجا بودى؟ امام صادق(ع) دست خود را بلند كرده و به پيشانى خود زد و فرمود: سبحان ا... مادرش را به زنا متهم مي كنى؟! من خيال مى كردم تو خود دار و پارسائى، اكنون مى بينم كه ورع و پارسائى ندارى! عرض كرد: قربانت گردم مادرش زنى است از اهل سِند و مشرك است؟ فرمود: مگر ندانسته اى كه هر ملتى براى خود ازدواجى دارند، از من دور شو. عمرو بن نعمان (راوى حديث) گويد: ديگر او را نديدم كه با آن حضرت راه برود تا آن گاه كه مرگ ميان آنها جدائى انداخت.»(2)
وقتي اهل بيت دوست شان را به خاطر گناه و اشتباه ترك مي كنند، ما پيروان ايشان نيز خوب است كه به ايشان اقتدا كنيم و اگر دوست بدي داريم از او جدا شويم.
لازم نيست با آن ها دعوا كنيد، كم كم به بهانه هاي مختلف از همراهي با آن ها خود داري كنيد، و اين گونه كم كم خود را از آن ها دور كنيد.
پي نوشت ها:
1. فرقان(25) آيه 28.
2. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة،مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج 16، ص 36.
موفق باشید.

سلام.وقت بخیر خسته نباشید :سوالی در مورد افت تحصیلی داشتم.من پسری 17ساله رشته برق قدرت و افت شدید تحصیلی دارم.من انگیزه ام برای درس خوندن کم شده خیلی زیاد معدل من17.18.19.الان9.10.11.در ترم گذشته دی ماه 10تا تجدید من همیشه در المپیاد شرکت میکردم الان درسم را زوری میخونم اصلا هدف ندارم بدون برنامه ریزی اگه اراده داشتم شاید 1تجید هم نیارم سال های قبل درسم خوب بود از اول دبیرستان افتم شدید شد فکر کنم به خاطر مشکلات خانوادگی و استمنا یا خود ارضایی باشد من بیشتر به ورزش میرسم نمیدونم چیکار کنم کلا از خدا و درس دور شدم دوست ندارم فردا بیکار باشم من اولین فرزند خانواده هستم اگه انگیزه درس خوندن قبل را داشتم الان هم میرفتم المپیاد نمیدونم چیکار کنم کارم شده رفتن به اینترنت.ورزش و خوردن و خوابیدن اصلا به درس نمیرسم حتی 1دقیقه ممنون خدانگهدار یاعلی

پاسخ:
پرسشگر گرامي طبق گزارشي كه از مشكل خود داده ايد، اولين مشكل آسيب ديدن اعتماد به نفس شما است كه يك عامل آن خود ارضايي است، همانطور كه برخي روانشناسان تاكيد كرده اند يكي از آسيب هاي بزرگ خود ارضايي اينست كه از شخص يك فرد بي انگيزه، خمود و ناجرات مند مي سازد اين روانشناسان كل آسيب هاي جسمي روحي و رواني و اجتماعي خود ارضايي را تحت عنوان شخصيت استمنايي( masturbation personality ) مورد بحث قرار داده اند. ما ابتدا راهكارهايي كه مي تواند شما را در ترك اين گناه آسيب زا ياري دهد عرض مي نماييم و سپس به راهكارهاي اعتماد به نفس اشاره مي كنيم:
ابتدا به اين نكته توجه داشته باشيد كه انزال در مردان و ارگاسم(رسيدن به اوج لذت جنسي) در زنان فرآيندي رواني- ارگانيكي و يا به عبارتي عاطفي- ارگانيكي است. توضيح اينكه ارضاء كامل و آرامش آور غريزه جنسي هنگامي به وقوع مي پيوندد كه شخص در دو جنبه جسمي و عاطفي نسبت به پاسخ دهي به آن اقدام نمايد، به ديگر سخن وقتي نياز جنسي به عنوان يك انرژي غريزي بخاطر عوامل بيروني و يا دروني(بيروني مثل ديدن صحنه هاي محرك و دروني مثل تخيلات تحريك كننده) در شخص براه مي افتد و در درون شخص ايجاد ناآرامي مي كند و خواستار پاسخ شخص به آنست است، شخص بايد در دو طيف به موازات هم نسبت به ارضاء آن اقدام نمايد. 1 - جنبه جسمي كه با آمدن مني در مرد و ارگاسم در زن به وقوع مي پيوندد. 2- جنبه رواني و عاطفي كه لازمه آن شركت همسر در فرآيند ارضاء است. فقط در اين صورت است كه ارضاء غريزه ي جنسي به صورت كامل انجام مي شود و آرامشي وصف ناپذير در شخص حكم فرما مي گردد و انرژي طوفان ساز اطفاء مي شود. متاسفانه بسياري ازجنبه دوم غفلت مي كنند و به غلط تصور مي كنند كه با تحريك آلت تناسلي و ارضاء جسماني تمام پروسهي ارضاء تكميل مي شود و غريزه جنسي پاسخ كامل خود را مي گيرد و حال آنكه اگر اين تصور درست بود شخص بايد بعد از خود ارضايي احساس آرامش كامل مي نمود در حالي كه بنا به شهادت بسياري از كساني كه دست به خود ارضايي مي زنند و از جمله خود شما، بعد از ارضاء مصنوعي دچار افسردگي و اضطراب مي شوند و اين بخاطر اينست كه غريزه ي جنسي هنوز جواب كامل نگرفته و انرژي رواني حاصل از نياز جنسي به طور كامل خاموش نشده است، و لذا هنوز اين انرژي درسيستم رواني به عنوان يك انرژي طغيان گر و طوفان ساز مي چرخد و روح و روان ما را به هم مي ريزد و به همين جهت است كه روانشناسان مطرح و من جمله فريد از خود ارضايي به عنوان يك عامل مشكل ساز و مختل كننده سيستم رواني ياد مي كنند و اسلام نيز از آن به عنوان يك گناه بزرگ ياد مي كند، بياد داشته باشيد كه حرامها و حلال هاي اسلام همه بر اساس يك مصلحت و مفسده براي روح و روان و جسم انسان شكل گرفته اند، مصالح و مفاسدي كه دانشمندان و روانشناسان بعد از هزارو چهارصد سال به برخي از آنها پي برده اند.
و اما راهكارهاي مقابله با اين مشكل آسيب زا:
1. به طور كلي محيط هايي كه براي شما بيشترين تحريك را دارند كه اگر در آن محيط ها قرار بگيريد به احتمال زياد دچار خود ارضايي مي شويد، به هيچ وجه در آن محيط ها قرار نگيريد مثالا اگر شما هر موقع كه تنها مي شويد دچار وسوسه مي شويد، به گونه اي برنامه ريزي كنيد كه تنها نمانيد يا اگر تنها شديد فورا از محل خارج شويد و در جمع ديگران يا پارك و... حضور يابيد.
2. قدم بعدي كه مي تواند خيلي به شما كمك كند اين است كه براي خود پاداش و تنبيه مناسب را مشخص كنيد، يعني هنگامي كه شما دچار وسوسه شديد، ولي مقاومت كرديد و پيروز شديد، براي خود يك پاداش مناسب و جذابي قرار دهيد و به خود جايزه بدهيد مثلا خوردن يك غذلي خوشمزه و يا خريد يك وسيله اي كه مدت ها بود دوست داشتيد بخريد يا ...، و بر عكس اگر در آن وسوسه مغلوب شديد از قبل تنبيهي مشخص كرده باشيد و به صورت خيلي جدّي و بدون هيچ چشم پوشي آن را اِعمال كنيد، مثلا محروميت از شام و يا جريمه نقدي و صدقه اجباري يا نذر روزه و....
3. سعي كنيد بيش از پيش با ديگران ارتباط برقرار كنيد و ارتباطات اجتماعي خود را افزايش دهيد، مبادا گوشه گيري پيشه كرده و با دوستان و آشنايان و فاميل و قطع رابطه كنيد.
4. از انجام هر كار مثبتي كه باعث تقويت اعتماد به نفس شما ميشود غفلت نكنيد. مانند ورزش يا كارهاي هنري و.....، ودر مورد چگونگي افزايش اعتماد به نفس مي توانيد به كتابهاي فراواني كه در اين باره چاپ شده و در كتابخانهها دردسترس شما است و يا از طريق سايتهاي اينترنتي معتبر دست پيدا كنيد.
6. هنگام خواب، شكم شما بيش از حد معمول پر نباشد همچنين شب‏ها تا هنگامى كه خواب كاملا برچشمان شما مسلط نشده است، به‏بستر نرويد و سعى كنيد پيش از خواب، به نحوى خود را فعال و مشغول كنيد.
7. از پوشيدن لباس‏هاى تنگ و چسبان كه موجب تحريك اعضاء تناسلي شما مي شود، اجتناب كنيد.
8. از نگاه كردن به مناظر، فيلم‏ها و تصاوير تحريك كننده جدا خوددارى كنيد و به محض مواجهه با اين امور، چشم را از آنها بگردانيد.
9. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخى‏هاى جنسى و تحريك‏كننده و فكر كردن در اين امور، به جدّ بپرهيزيد.
10. از خوردن مواد غذايى محرك مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم‏مرغ، گوشت قرمز، غذاهاى پرچرب در حد امكان پرهيز نماييد.
11. از دست‏ورزى با اندام جنسى خود اجتناب كنيد.
13. به منظور تخليه انرژى اضافي بدن، به طور منظم ورزش كنيد.
14. هيچ گاه بيكار نباشيد، براى اوقات فراغت خود برنامه داشته باشيد و آن را با مطالعه، ورزش، زيارت وعبادت و پر كنيد.
15. هرگاه مورد هجوم افكار جنسى واقع شديد، در مكان خلوت و دور از نظر ديگرن به سر نبريد.
16- استفاده از كش يا ساعت با بندكشي: هر گاه افكاري به ذهنتان آمد كه مي دانيد در پي آن بايد خود ارضايي كنيد، ساعت يا كشي كه بر مچتان بسته ايد را بكشيد و رها كنيد به حدي كه سوزش برخورد آنرا بدستتان احساس كنيد. اين كشيدن كش و رها كردن آن به عنوان يك بازدارنده عمل مي كند تا شما به افكارتان اجازه ندهيد به سراغتان آيند. و بعد از آن بلافاصله آن موقعيتي در آن قرار گرفته ايد را ترك كنيد و به جايي برويد كه نمي توانيد در آن اين نتيت خود را عملي كنيد.
17- شمارش معكوس: هرگاه افكار جنسي به سراغتان آمد، مي توانيد از عدد 100 هفت تا هفت تا كم كنيد تا ذهنتان مشغول شمارش معكوس شود به جاي اينكه مشغول افكار جنسي شود. اگر پس از گذشت چند روز شمارش معكوس از عدد100 برايتان آسان شد و براي شمارش كردن ديگر نيازي به تمركز نداشتيد، مي توانيد عدد ديگري را انتخاب كنيد مثلاً 120.
18- پر كردن اوقات فراغت: با توجه به اين كه افكار مربوط به خودارضايي در زمان هايي كه فرد اوقات بيكاري دارد به سراغش مي آيند، سعي كنيد اوقات بيكاري خود را با فعاليت هاي سالم مثل ورزش، مطالعه، كوهنوردي و ... پر كنيد.
19- دوري كردن از مكان هاي خلوت: اگر در مكان هاي خلوت افكار خودارضايي بيشتر به سراغتان مي آيد، سعي كنيد از مكان هاي خلوت تا زماني كه اين افكار وجود دارند خودداري كنيد.
و نيز: اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، كاهش اضطراب از طريق ورزش منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تنآرامي (ريلكسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در كاهش ميل به خودارضايي دارد.
و نيز:
1- اجتناب از به رو خوابيدن.
2- از نوشيدن زياد آب و مايعات قبل از خواب بپرهيزيد.
3- حمام و يا دستشويي خود را طول ندهيد.
4- موهاي زايد بدن خود را بوسيله ي پود بهداشتي ازاله كنيد نه با تيغ، زيرا تراشيدن با تيغ هم محرك است و هم موجب توجه شما به نواحي حساس بدنتان مي شود.
5- از ازاله زود زود موهاي زايد بدن پريز نماييد.
6- سعي كنيد در حمام كاملا لخت نشويد و حداقل با شورت باشيد.
و اما نكاتي راجع به اعتماد به نفس:
بى ترديد با تقويت اعتماد به نفس و به دست آوردن دركى درست از خود و توانايى‏هاتان به تدريج احساس عدم خود باوريتان از بين مي رود و بر مشكلات چيره مى‏شويد.
1 ) از بيان انديشه هاي خود نترسيد: اعتماد به نفس سكهاي دو رويه است. يك روي آن افتخار، غرور، تحسين .و تمجيد و بسياري از نكات مثبت است. اما روي ديگرش ممكن است سرزنش، تمسخر و برچسب خوردن باشد. مهم اين است كه فرد از اين احتمالات نترسد و قدرت ابراز عقيدهاش را داشته باشد. بايد به اين باور برسيم كه صرف موفقيت يا شكست ارزش انسان را تعين نميكند بلكه تلاش و پايداري فرد است كه به او ارزش ميبخشد.
2) احساسات واقعي خود را بيان كنيد: در روانشناسي نوين، بيان احساسات نوعي توانايي و هوش به شمار ميرود و از اصول اساسي روابط بين فردي است. بسياري از ما وقتي بابت يك موضوع از ديگري دلخوريم خودخوري مي كنيم و نمي توانيم رنجش و ناراحتي خود را با انتقادي ساده و صريح ابراز كنيم. درست به همين دليل در شرايط عادي نيز از بيان احساس مثبتي كه نسبت به ديگري داريم پرهيز مي كنيم. زيرا نگرانيم كه اين تحسين، تمجيد يا ابراز علاقه، در آينده و هنگامي كه دوباره به هر دليلي از فرد دلگير شديم براي ما شرايط نامناسبي ايجاد كند.
3) رفتار قاطعانه را تمرين كنيد: نياز به قاطعيت آنگاه مطرح مي شود كه مسئله تماس با ديگران در كار است. اشخاص در روابط خود با ديگران، از روشهاي رفتاري گوناگوني چون رفتار انفعالي، رفتار با قاطعيت و رفتار پرخاشگرانه، بهره ميگيرند بهترين سبك رفتار، رفتار قاطعانه است كه در آن، شخص عقايد و احساسات خود را با رعايت اصل احترام به ديگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز كرده و از حق و حقوق خود دفاع مي نمايد. روش قاطعانه، مانع از آن مي شود كه ديگران از شما سوء استفاده كنند. البته افراد با سبك برخورد قاطعانه همان طوري كه براي باورها و احساسات خود ارزش قايلند شكيبا بوده و به احساسات ديگران نيز بها ميدهند. قاطع بودن، بدين معناست كه بر احساس هراس خود چيره شويد و از حق خود دفاع كنيد؛ ولي حق و حقوق ديگران را نيز ضايع نكنيد. كساني كه قاطعيت ندارند، بيشتر جاها، نمي توانند احساسات خود را ابراز كنند؛ زيرا نگرانند كه ديگران در مقام مخالفت حرفي بزنند. آنها كه از طرد شدن مي ترسند؛ با انديشه هاي ديگران موافقت مي كنند و راه محافظه كاري مي پيمايند و از ابراز احساسات خود، خودداري مي كنند. روش قاطعانه بهجاي رفتار انفعالي (در جايي كه شخص مي ترسد يا خجالت مي كشد كه افكار و احساسات خود را بيان كند) و رفتار پرخاشگرانه (كه در آن، به احساسات ديگران بهايي داده نمي شود) براي به حداقل رسانيدن احساس خشم و هراس در خصوص روابط با ديگران توصيه مي شود.
4 ) برنامه ريزي كنيد و منظم باشيد: علت آنكه بسياري از افراد به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست مي دهند و دائم خود را با «افكار خود سركوبگر» سرزنش مي كنند فقدان برنامه ريزي يا بي انضباطي در اجراء برنامه هاست. اين افراد نمي توانند از زمان كه همچون گنجي ارزشمند در اختيارشان قرار دارد به درستي استفاده كنند. در نتيجه اين «زمان» است كه آنها را با خود به هر سويي مي برد. وقتي زندگينامه هر يك از مشاهير و افراد بزرگ را نگاه كنيد خواهيد ديد كه آنها در زندگي خود كمترين ميزان اتلاف وقت را داشته اند. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايند:«المومن...مشغول وقته» يعني فرد مومن هيچ وقت خالي ندارد و هميشه در حال كار و فعاليت است.
5 ) همانطور كه در قسمت مربوط به تقويت جراتمندي نيز ذكر شد ؛ نه ؛ گفتن را بياموزيد همواره، از ما خواسته ميشود كه به دوستان، افراد خانواده و همكارانمان كمك كنيم تا مسئوليتهايشان را انجام دهند. در بيشتر جوامع، يك اصل اخلاقي وجود دارد كه به هنگام نياز بايد به يكديگر كمك كنيم؛ ولي به مرور، حالتي ايجاد شده كه اشخاص، نيازهاي ديگران را بر نياز خود مقدم مي كنند و به اشتباه، پاسخ نه را بيادبي قلمداد مي نمايند و بر اين باورند كه با نه گفتن، ديگران را از خود مي رنجانند. آموزشهاي جرأت آموزي، به اشخاص كمك مي كند تا بي آنكه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ نه بگويند. اشخاص حق دارند بي آنكه احساس گناه كنند، به ديگران پاسخ منفي بدهند. توجه داشته باشيد كه مسايل ديگران در بسياري از، از مسايل شما مهم تر نيستند. قرار نيست كه مسايل عالم را حل و فصل كنيد. اگر خود، كارهايي داريد كه اجازه نمي دهد از ديگران كاري را بپذيريد، مؤدبانه از پذيرش پيشنهاد آنها سرباز بزنيد. اجازه ندهيد حرفهاي ديگران در شما احساس گناه ايجاد كند.
6 ) از جمله هاي با فاعل «من» بهره بگيريد، اين مهارت، به اشخاص مي آموزد كه خود انگيختگي بيشتري داشته باشند و احساساتشان را با راحتي بيشتري بيان كنند. همچنين به اشخاص امكان مي دهد كه احساسات خود را سركوب نكنند. بهره گيري از فاعل «من» در جمله ها، اشخاص را تشويق مي كند تا صاحب انديشه، احساسات، عقايد، ادراكات و باورهاي خود باشند.
7 ) از تماس چشمي بهره بگيريد: ارتباطهاي غير كلامي گاهي از كلام و سخن ، باور پذيرترند. ديگران، نداشتن تماس چشمي در زمان ابراز نظر را به حساب نداشتن صداقت مي گذارند. برقراري تماس چشمي، بيشتر هنگام ابراز احساسات در برابر ديگران دشوار است كه علت را بايد در ترس از طرد شدن جستجو كرد. آموختن اين مهارت، با نگاه كردن 1 تا 2 ثانيه در چشمان طرف مقابل آغاز مي شود و زمان آن به تدريج به 8 تا 10 ثانيه مي رسد.
8 ) از زبان جسم و تن، قاطعانه بهره بگيريد: لحن استوار و قاطعانه صدا اگر با بدن شُل و افتاده همراه باشد، پيام دوگانهاي را به كسي كه با او در ارتباط هستند، مخابره مي كند؛ به گونهاي كه طرف مقابل، پيام شما را نامطمئن يا غير صميمانه ارزيابي مي كند. حالت بدن، يا پيام شما را تقويت و يا از قدرت آن مي كاهد. افزون بر تماس چشمي و لحن صدا، حالت ستون فقرات و حالت سر، احساس شما را دربارة پيامي كه مخابره مي كنيد نشان مي دهند. توصيه مي كنيم كه بدني راست و قائم داشته باشيد و وزن بدنتان را به طور يكسان روي دو پاي خود تقسيم كنيد. بهتر است مركز ثقل شما، روي پاهايتان باشد.
9 ) مخالفت همراه با آرامش را تمرين كنيد: وقتي نقطه نظرها و حقايق با آرامش بيان مي شوند، ديگران مخالفت را سالم ارزيابي كرده و زمينه مشاجره و بگومگو از بين مي رود. در اين فضاي ارتباطي استرس جاي خود را به آرامش و صميميت مي دهد.
10 ) به جاي واكنش نشان دادن، پاسخ دهيد: واكنش، نوعي بازتاب است كه طبيعتي غريزي دارد. اقدام براساس واكنش، مي تواند موجب پشيماني شود؛ ولي پاسخ، برنامهاي حساب شده براي يك موقعيت خاص است. پاسخ دادن به يك موقعيت، به معناي تأمل در واكنش اوليه و آنگاه، ارائه يك پاسخ حساب شده و عاقلانه است. البته هر پاسخي، ناگزير، كافي و شايسته نيست؛ ولي وقتي اين مهارت را تمرين مي كنيد، به شما كمك مي كند تا با افراد، برخوردي مناسبتر داشته باشيد.
11 ) خود را باور كنيد: همان طور كه خود بزرگ بينى از آفات شناختِخود است، خودكم بينى و خود كوچك بينى نيز انسان را از شناخت گنجينه‏هاى درونىاش باز مى‏دارد. با اندكى تفكر و جست و جو در گذشته خود در مى‏يابيد، كارهاى موفقيت‏آميز بسيار داشته‏ايد و فرد مفيدى هستيد. خود كم بينى به جاى اين كه شما را در مسير رشد و كمال و ميل به پيشرفت قرار دهد، بيش‏تر سبب كسالت و احساس خستگى و نااميدى مى‏شود. بنابراين، بايد با ارزيابى‏اى صحيح و مطابق با واقع هر چه بهتر و بيش‏تر نقاط قوت و موفقيت‏هاى گذشته خود را مورد توجه و يادآورى قرار دهيد و افكار منفى نظير «در هيچ كارى موفق نبودم، فرد مفيدى نيستم و...» را از ذهن خود بيرون بريزيد.
12) استعدادهاي خود را هر چه بيش‏تر بشناسيد.: شناخت استعدادها و قابليت‏هاى خويش مى‏تواند در كسب اعتماد به نفس مفيد واقع شود و انسان را از دام نوميدى رها سازد. بدين منظور، استعدادها و توانمندى‏هاى مختلف علمى، ورزشى، هنرى، كلامى و... خويش را يادداشت كنيد و هر روز آن را براى خود بخوانيد.
13) بر توانايى‏ها و موفقيت‏هاى گذشته‏تان تكيه كنيد: بايد بر توانايى‏هاى خويش تكيه كنيد و ضمن مرور موفقيت‏هاى گذشته، آن‏ها را در كانون تمركز و توجّه خود قرار دهيد.
14) گذشته ناموفق و شكست‏ها را فراموش كنيد: اگر تصورى نامطلوب از گذشته داريد، به دست فراموشى سپاريد. تصور نامطلوب اجازه نمى‏دهد به تغييرات خويش پى بريد و حقيقت كنونى‏تان را دريابيد.
15) خود را مثبت ارزيابى كنيد: درباره خويش مهربان باشيد و شخصيت تان را با ديد مثبت ارزيابى كنيد. در شايستگى خويش ترديد نكنيد و خود را با صفات خوب تفسير كرده، در انجام كارها توانا بدانيد.
16) ريسك كنيد. روى تجربيات جديد، با ديد يادگيرى بيش‏تر فعاليت كنيد و از شكست نهراسيد. چنانچه اين گونه عمل كنيد، امكانات جديدى براى شما فراهم مى‏آيد و حس خويشتن پذيرى‏تان تقويت مى‏شود.
17) از خواهش‏هاتان بكاهيد: عزّت و سربلندى انسان در گرو عدم درخواست‏هاى مكرّر از ديگران است. تا مى‏توانيد به خود متكى باشيد و به آنچه هستيد و داريد، اكتفا كنيد تا اعتماد به نفس بيش‏تر به دست آوريد.
18) خود را با ديگران مقايسه نكنيد: هرگز خود يا موفقيت‏هاتان را با ديگران مقايسه نكنيد. همواره به رقابت با خويش بپردازيد؛ زيرا هر كس از شرايط و امكانات خاص خود برخوردار است.
19) از هدف هاي كوچك و متوسط شروع كنيد: يكي از علل شكست هاي مكرر افراد كه منجر به احساس خودكم بيني و از دست دادن اعتماد به نفس مي شود، در نظر گرفتن هدف هاي بزرگ و دست نيافتني است. چنانچه در مثال گفته اند: سنگ بزرگ نشانه نزدن است. براي اين كه به خودباوري و اعتماد به نفس برسيم، لازم است ابتدا از هدف كوچكتر شروع كنيم تا با دست يافتن به هدف و چشيدن طعم موفقيت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندي در ما تقويت شود.
و اما براى رهايى از آفت خود كم‏بينى، افكار منفى و باور نداشتن خود، به تكنيكهاي زير عمل كنيد:
1. فهرستى از موفقيت‏هاى گذشته خود را يادداشت كرده، خوب درباره آن‏ها بينديشيد.( موفقيت‏هاى علمى و تحصيلى، هنرى، ورزشى‏و...)اين كار سبب مى‏شود گنجينه‏هاى درونى‏تان را بيش‏تر بشناسيد و اعتماد به نفس‏تان تقويت شود.
2. فهرست موفقيت‏ها را هر روز چند بار مرور كنيد.
3. سعى كنيد جنبه‏هاى مثبت ديگرى را كه در خود مى‏بينيد، به اين ليست اضامه كنيد.
4. هرگاه افكار منفى به شما هجوم آورد، با مشغول كردن خود به كارى از قبيل مطالعه ياگفت‏وگو با ديگران و انجام فعاليتى خاص، خود را از هجمه آن افكار نجات دهيد.
5. از قرار گرفتن در تنهايى و بيكارى اجتناب كنيد. زيرا افكار منفى معمولًا در تنهايى و هنگام بيكارى بيش‏تر به سراغ انسان مى‏آيد.
6. هنگام شكست در كارها، به جاى اين كه خود را سرزنش كنيد، به ريشه‏يابى علل شكست روى آوريد.
7. اين حقيقت را به خود تلقين كنيد كه زندگى سراسر پيروزى نيست و فراز و نشيب بسيار دارد.
8. روحيه انعطاف پذيرى را در خود تقويت كنيد يعنى در عين حال كه بايد فردى منظم و دقيق باشيد و كارهاى خود را براساس برنامه انجام دهيد، همواره به اين نكته توجه كنيد كه همه شرايط و زواياى كار در ميدان ديد و شناخت ما نيست. چه بسا امورى در تحقق يا عدم تحقق كارى مؤثر است، ولى از ديد ما مخفى است يا در دست ما نيست و به وسيله محيط به ما تحميل يا از ما دريغ مى‏شود.
9. شكست‏ها در واقع سكوى پرش براى كسب پيروزى‏ها و فتح‏هاى بعدى است. بنابراين، از شكست‏ها نگران نباشيد.
10. همواره روحيه اميد را در خود پرورش دهيد و كلمه «مى‏توانم» را در آغاز هر كارى كه مى‏خواهيد انجام دهيد فراموش نكنيد.
11. در همه كارها به خداوند متعال توكل كنيد.
افرادي كه پيوسته به ياد خدا هستند و به عظمت او ايمان دارند، هرگز از بيم تحقير و سرزنش ديگران عرصه را خالي نمي كنند و هيچ گاه به كبر و خود بزرگ بيني دچار نمي شوند. هر كاري را بر اساس احساس وظيفه و تكليف انجام مي دهند. براي آنها پرداختن به كار با نيت الهي، مهمتر از نتيجه آن است. نه از شكست مايوس مي شوند و نه از پيروزي سرمست مي گردند. بنابراين مهم‏ترين روش كسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند و نيايش با او است. وقتى بتوانيد حضور در محضر خالق هستى و كمال مطلق را احساس و به او تكيه و اعتماد كنيد و بزرگى‏اش را دريابيد و به او بپيونديد، به بزرگى شخصيت خويش واقف خواهيد شد.زيرا وقتي تمام تلاشتان رضايت يك نفر(خداوند) باشد ديگر نگران رضايت و عدم رضايت ديگران نخواهيد بود. بنابراين، در نمازها حضور قلب بيش‏تر پيدا كنيد و خود را با ذات اقدس الهى مرتبط بدانيد.
مطالعه كتاب‏هاى زير در زمينه‏هاى فوق سودمند است:
1- رمز پيروزى مردان بزرگ آيت الله جعفر سبحانى
2- قدرت اراده، محمد حسين سرورى
3- غلبه بر ترس و خستگى، ادوارد اسپنسرث
4- آيين زندگى ديل كارنگى
5- قدرت تفكر، ژوزف مورفى، ترجمه هوشيار رزم آرا
6- پيروزى فكر ريچارد مورفى
همانطور كه در لابلاي مطالب بالا نيز عرض شد صداقت يكي از اموري است كه موجب آرامش و پيشرفت انسان در عرصه هاي مختلف زندگي مي شود پس پيشنهاد مي كنم كه ابتدا به درون خود مراجعه نماييد و ببينيد كه آيا واقعا به رشته ي برق قدرت علاقه داريد و يا بخاطر مسائلي ديگري مانند اصرار خانواده و دوستان آن را انتخاب كرده ايد؟، و بعد از اطمينان از اينكه واقعا به اين رشته علاقه نداريد، بدون اضطراب و دغدغه؛ مشكلتان را با جرات مندي همراه با تواضع و ادب با پدرتان در ميان گذاريد. به قول معروف مرگ يكبار و شيون يك بار؛ در حالي كه اگر پرده پوشي كنيد روزي دهها بار مرده و زنده خواهيد شد و از همه بدتر آنكه اين ويژگي منفي بر تمام عرصه هاي زندگي شما تاثير سوء خواهد گذاشت. اما اگر به رشته فوق علاقه داريد بايد با بازيابي اعتماد به نفس با ترك گناه آسيب زاي خود ارضايي قدمهاي اول را براي بازيابي موفقيت درخشان قبلي برداريد و سپس با يك برنامه ريزي درست كه با مشورت مشاور درسي آموزشگاه خود انجام مي دهيد به سوي اين هدف والا گام برداريد.
من در اينجا به نقل از سايت انديشه قم به 10تكنيك ياد گيري اشاره مي كنم كه مي تواند شما را در مسير بازگشت به روال درسي درخشان قبلي ياري نمايد.
1. قبل از يادگيري ابتدا هدف خود را كاملاً مشخص كنيد. زيرا بزرگترين مانع يادگيري نداشتن هدفي مشخص، شفاف و قابل قبول است.
2. حتماً شما هم متوجه اين نكته شده ايد كه چيزهايي را بهتر ياد مي گيريد كه به آن ها علاقمند باشيد! علاقه ايجاد انگيزه مي كند و اين انگيزش يكي از قويترين محرك هاي يادگيري مؤثر است.
3. يكي از مؤثرترين روش ها براي آماده سازي ذهن جهت يادگيري مطلوب ايجاد يك ارتباط يا پيوند، ميان معاني مورد نظر است. تداعي معاني آگاهانه و كنترل شده موجب مي شود كه حافظه ما به هنگام يادگيري و به ياد آوردن آموخته ها هوشيارانه عمل كند و به حضور آموخته ها در ذهن كمك نمايد.
4. براي افزايش يادگيري مي توانيد از روش تصويرسازي استفاده كنيد. متخصصان فن حافظه مي گويند: هر چه به تصوير در آيد به سادگي به خاطر سپرده مي شود.
5. ما تمايل داريم چيزهايي ساده، ملموس، روز مره و معمولي را فراموش كنيم. اما به ندرت چيزهاي منحصر به فرد، خشونت آميز، غير متعارف، مضحك و فوق العاده را از ياد مي بريم. شما با استفاده از قدرت تخيل خود مي توانيد مطالب كاملاً معمولي را به يك مطلب جالب و منحصر به فرد تبديل يا تشبيه كنيد و تا ابد آن را به ياد بسپاريد.
6. درباره روش (خواندن مؤثر) چه مي دانيد؟ اولين قانون درباره خواندن مؤثر آنست كه انديشه اصلي مطلب را استخراج كنيد و حول محور آن با ذهن كار نماييد.
7. علت فراموشكاري چيست؟ چرا آن چه را كه فكر مي كنيم ياد گرفته ايم ناگهان فراموش مي كنيم؟ علت اصلي فراموشكاري عدم حضور ذهن كامل در لحظه يادگيري است. اگر ذهن ما در جاي ديگري باشد مسلماً آن چنان كه ما مي خواهيم مطالب را در خود حفظ نخواهد كرد.
8. يك راه ساده براي يادگيري اين است كه مطالب مورد نظر خود را به صورت سؤال در آوريد و در طول روز چندين بار آن را از خود بپرسيد. ايجاد سؤال اغلب مسائل را در ذهن ماندگار مي كند.
9. يك روش خوب و مؤثر براي يادگيري استفاده از ابزار هاي كمكي مانند كاغذ و قلم يا كارتهاي مروري و يا ضبط صوت و ... است. اين ابزارها به تكرار مطالب و كاهش فراموشي كمك مي كند.
10. به عقيده ملاصدرا هر چه مشغله هاي فكري و تعلقات دنيايي و افكار حاشيه اي از ذهن آدمي دور شود، قدرت تمركز و توانايي يادگيري مطالب خاص و ارزشمند بيشتر مي شود. حسين خنيفر و مژده پورحسيني - مهارت هاي زندگي، ص455
پرسشگر گرامي لطفا تا رفع كامل مشكل با ما در تماس باشيد و از كاربست راهكارهاي گفته شده تاثير آنها و نيز مشكلات باقي مانده گزارشي براي ما ارسال نماييد.
موفق باشید.

باسلام من دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و با سه تا دیگه از دوستام توی یک خونه زندگی میکنیم. یک نفر از ما وقتی که با او صحبت می کنم میگه که من آدم خوبی هستم و ملاک من انسانیت هستش و نیازی نمبینم که دینی داشته باشم. اون بسیاری از کار هایی که ما انجام میدیم رو میگه که تقلید میکنید و من یک انسان هستم و برای خودم اختیار دارم و اگر چیزی بهم اثبات شد که درسته، انجامش میدم. من بااین فرد تقریبا حدود 5 ماه هست که داریم زندگی میکنم و در خواستی که از شما دارم اینکه من رو در برخورد با این دوست کمک کنید چون من شنیدم که اگر کسی رو راهنمایی کردید و راهکار جلوی پایش گذاشتید و باز هم بر عقاید اشتباه خود پابر جا ماند باید او را به انزوا برد و با قطع رابطه کرد. *با تشکر از شما*

با تشكر از دغدغه ارزشمندي كه در مورد عقايد و رفتارهاي نزديكان خود داريد؛ در ابتدا در مورد بخش پاياني پرسشتان بايد اين نكته را عرض كنيم كه اين امر يك قاعده كلي و مطلق نيست كه بعد از ارائه راه صحيح و عدم پذيرش ديگران بايد مسير انزوا و قطع رابطه را در قبال آن ها در پيش گرفت، بلكه رو و شيوه برخورد و تعامل با افرادي كه انديشه ديگري دارند كاملا متفاوت است.
در بسياري از موارد بايد تلاش براي ارائه حقيقت به ديگران را بارها و بارها و به شيوه هاي گوناگون ادامه داد و از تلاش مثبت و سازنده مايوس نشد، هرچند در مواردي هم اعراض و روي گرداني و مخالفت عملي لازم است.
در مورد اين دوست شما نيز به نظر مي رسد اولين گام در مسير هدايت او تبيين روشن و صريح اشتباه ايشان در ادعاهايي است كه مطرح مي كنند؛ در اين مسير اولين پرسشي كه بايد از ايشان پرسيد اين است كه معيار خوبي و بدي چيست و اولا ايشان بر اساس كدام اصول و معيارهاي پيشين خوبي و بدي را تعريف كرده اند و خود را فارغ از آموزه هاي ديني انسان خوب معرفي مي كنند؟
در واقع بايد ديد تعريف دقيق انسانيت چيست؟ آيا همچون هر موجود زنده ديگري به نيازهاي غريزي خود پاسخ گفتن و تلاش براي جلب منفعت و لذت بيشتر در مسير زندگي معناي انسانيت است؟ اگر اين است كه اين امر عين حيوانيت است؛ و اگر گزاره هاي اخلاقي مانند كمك به همنوعان و ايثار و گذشت و ... معيار است بايد گفت از كجا مي توان رفتارهاي صحيح اخلاقي را به دست آورد؟ از فرهنگ ها و سنن رايج در يك منطقه؟
اگر فرهنگ يك منطقه معيار انسانيت است، پس مردم ديگر مناطق كه اين فرهنگ را ندارند را نمي توان انسان دانست و اگر رفتار بر اساس همه اين فرهنگ ها معيار انسانيت است بايد پذيرفت كه انسانيت براي خود معيار و ضابطه معيني ندارد و يك فرد مستبد و ديكتاتور در فرهنگي كه اين رفتار را پذيرفته كاملا انساني عمل مي كند و يا فردي كه در قبايل بدوي به راحتي هم نوع خود را مي كشد نيز عملي منطبق بر انسانيت انجام داده است.
به علاوه انسانيت عنواني است كه در مورد روابط بين بشري يا عنواني كه لااقل بين انسان و ديگر موجودات مادي كارايي دارد، ولي در خصوص روابط بين انسان و خداي احتمالي هيچ توصيه اي ندارد، بلكه توصيه او رعايت جايگاه و حرمت و امتثال اوامر و نواهي آن خدا است يعني اگر انسانيت در اين خصوص سخني داشته باشد همان حكم عقل براي تحقيق پيرامون احتمال وجود خدا و دستورات و خواسته هاي او از ما انسان ها است نه بي تفاوتي در مقابل اين گزينه و حقيقت اديان.
البته اين نكته غير قابل انكار است كه به حكم عقل انسان نبايد به امري غير عقلاني و غير منطقي گردن بنهد و معيار رفتارهاي انساني اموري است كه منطبق بر عقل و منطق باشد، اما اين تعبير هم صحيح نيست كه بگوييم "اگر چيزي بهم اثبات شد كه درسته، انجامش ميدم" زيرا انسان در بسياري از موارد در مورد به نتيجه قطعي در مورد درستي يا نادرستي يك امر نمي رسد يعني دليلي قطعي براي اثبات درستي يك امر در دست ندريم، اما دليلي قطعي هم بر نادرستي آن وجود ندارد و به همين جهت انسان بايد در مورد كيفيت عمل خود تصميم بگيرد.
در واقع ترك عملي كه درستي آن براي انسان ثابت نشده همواره به معناي عمل و روش صحيح تلقي نمي شود و نمي توان گفت اين ترك نسبت به فعل رجحان دارد؛ مثلا فرض كنيد كه فردي مبتلا به يك بيماري خاص و ناشناخته است كه دارويي براي آن وجود ندارد و اين بيماري او را در معرض مرگ قرار داده، در اين ميان دارويي جديد به او پيشنهاد مي شود كه احتمال مي رود باعث بهبودي او شود؛ در اين موقعيت تاثير گذاري مثبت دارو بر بيماري ثابت شده نيست، اما ترك مصرف اين دارو يقينا رفتار نادرست تلقي مي شود زيرا عقل در جمع بندي خود به اين نتيجه مي رسد كه در اين موقعيت مصرف اين دارو بهتر از مصرف نكردن آن است.
در زمينه امور ديني هم يك اصل كلي عقلي وجود دارد كه تاكيد مي كند دفع ضرر محتمل لازم و ضروري است؛ در نتيجه انجام تحقيق و پي جويي ديني يا عمل به مقتضاي آموزه هاي ديني حتي در فرض فقدان ايمان و يقين به واقعيت داشتن آن ها عمل درست و منطقي محسوب مي شود. زيرا عقل در جمع بندي خود اين رفتار را ضامن دفع يك ضرر جدي و محتمل مي داند.
در صورت تمايل مي توانيم در نوبت هاي بعد به طور جزئي تر به پاسخ شبهات و تشكيكات اين دوست عزيز بپردازيم.
در زمينه امور ديني هم يك اصل كلي عقلي وجود دارد كه تاكيد مي كند دفع ضرر محتمل لازم و ضروري است ؛ در نتيجه انجام تحقيق و چي جويي ديني يا عمل به مقتضاي آموزه هاي ديني حتي در فرض فقدان ايمان و يقين به واقعيت داشتن آن ها عمل درست و منطقي محوب مي شود زيرا عقل در جمع بندي خود اين رفتار را ضامن دفع يك ضرر جدي و محتمل مي داند .
در صورت تمايل مي توانيم در نوبت هاي بعد به طور جزئي تر به پاسخ شبهات و تشكيكات اين دوست عزيز بپردازيم .
موفق باشید.

با سلام من پسری ام که 6تا7سال استمناداشته ام آیاالان که ترک این عمل کرده ام درزندگی زناشوی مشکل خواهم داشت

لطفادرمورد این عمل توضیح دهیدکه استمنا یاجلق بابدن چه میکند آیاجلوگیری ازاو چه فواید ودردراز مدت دوباره حس داریم در زناشویی ودیکر این که برای اینکه لذت جنسی زناشویی کوتاه نباشدچکار باید کرد

 

پی نوشت:
شكي در اين نيست كه اين عمل زشت و آسيب آفرين، جواني انسان را به پيري تبديل مي‏كند و ده‏ها مشكل اخلاقي، رواني و جسماني پديد مي‏آورد. شناخت عواقب و آسيب هاي ناشي از اين بيماري، مهم‌ترين عامل بازدارنده است. زيرا كسي كه آسيب شناسي دقيقي از آن داشته باشد. دغدغه فكري و حساسيت روحي شديدي در او ايجاد مي شود و موجب مي گردد كه با عزم و اراده قوي، آن عادت ناپسند را رها سازد.
خودارضايي عوارض و آسيب هاي فراوان و بعضاً جبران ناپذيري دارد كه به طور خلاصه به برخي از آسيب‏هاى خودارضايى اشاره مى‏ شود:
1. آسيب‏هاى جسمانى مثل: خستگى و كوفتگى، عدم تمركز حواس، ضعف حافظه، كمردرد، نازك شدن موها، بى‏خوابى يا بدخوابى و مشكلات مشابه، ناتوانى جنسى، زودانزالي، درد كشاله ران و ناحيه تناسلى، دردهاى قولنجى در ناحيه لگن و استخوان دنبالچه، تارشدن ديد چشم‏ها، وز وز گوش و...؛
2. آسيب‏هاى روحى و روانى‏ مثل: استرس و اضطراب، منزوى شدن و گوشه‏گيرى، افسردگى، بى‏نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى، بداخلاقى و تندخويى، كسالت دائمى و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه، عذاب وجدان و...؛
3. آسيب‏هاى اجتماعى‏ مثل: ناسازگارى خانوادگى، بى‏ميل شدن نسبت به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط جنسي- عاطفي با همسر، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزّت، پاكى، شرافت و جايگاه اجتماعى، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگى مشترك و...؛
4. آسيب‏هاى معنوى و اخروى‏، هيچ يك از آسيب‏هاى پيش گفته، به اهميت آسيب‏هاى معنوى نيست؛ زيرا آسيب‏هاى معنوى، جان و دل و به عبارت ديگر، تمام حقيقت وجود آدمى را تباه مى‏سازد. خودارضايى از نظر دين يك گناه بزرگ است و به تعبير قرآن زنگار بر دل مى‏نهد كه اگر فرد توبه نكنيد از پي نمودن مسير كمال باز مي ماند و در گرداب گناهان غوطه ور مي گردد.
البته جاي بسي خوشحالي دارد كه بسياري از آسيب ها و عوارض ناخوشايند خودارضايي با ترك كامل آن به تدريج و مرور زمان از بين مي رود و نابود مي شود بنابراين، جاي هيچ گونه نگراني نيست. اگر بعد از ازدواج‌تان هنوز برخي از آسيب هاي آن را در خود مشاهده كرديد، لطفاً مجدداً مكاتبه فرماييد و يا با مراكز مشاوره اي در تماس باشيد تا راهكارهاي مقابله با آسيب هاي احتمالي خدمت تان ارائه گردد. تا خودارضايي را به صورت كامل ترك نكنيد، مشخص نمي شود كه چه نوع آسيب هايي در شما باقي مانده است به همين خاطر، مهم‌ترين اولويت شما بايد ترك كامل خودارضايي باشد. طبيعتاً اگر موفق به اين كار شويد. خودتان را از بسياري از آسيب هايي كه ذكر كرديم نجات بخشيده ايد و در صورت ازدواج در آينده هم مشكل خاصي زندگي شما را تهديد نمي كند و از زندگي در كنار همسر خود بيشترين لذت را خواهيد برد.
به هر حال، مهم‌ترين و اولين كاري كه شما بايد در موقعيت كنوني انجام دهيد اين است كه با استفاده از راهكارهاي مختلفي كه براي ترك خودارضايي وجود دارد كه ما بسياري از آنها را در سايت پاسخگو قرار داده ايم، پديده بسيار زشت و آسيب زاي خودارضايي را به طور كامل ترك كنيد و كاري كنيد كه هيچ وقت و تحت هيچ شرايطي دوباره به سوي آن كشيده نشويد. براي اين كار يك عزم و اراده پولادين و همت والا نياز است كه به طور حتم، در وجود شما از طرف خداوند مهربان نهاده شده است؛ كافي است با كمي سعي و تلاش آن را شكوفا سازيد و از همه ظرفيت و توان خود براي مقابله با پديده شوم خودارضايي استفاده كنيد تا خود را از بسياري از آسيب ها و عوارض نامطلوب و بعضاً جبران ناپذير آن برهانيد. براي اين كار، بايد همه زمينه هايي كه به نحويي باعث تمايل شما به خودارضايي مي گردد را از بين ببريد و اگر ناخواسته در موقعيت هايي كه احتمال خودارضايي مي رود قرار گرفتيد، سريع با منصرف كردن فكر و ذهن‌تان و نيز تغيير موقعيت و جابجايي مكاني، خود را از آلودگي مجدد به خودارضايي برهانيد. براي هر مدتي كه موفق به ترك خودارضايي مي شويد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيتهاي خود در ترك خودارضايي بپردازيد. با كمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي ميتواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزتنفس به كاهش اضطراب و در نتيجه آن موفقيت در ترك خودارضايي مك شاياني كند. خود تشويقي ميتواند به صورت كلامي يا غير كلامي (مانند خريد يك بستي يا ديدن يك فيلم جذاب يا سجده شكر و ...) باشد.
خوب بنگريد و ببينيد علت يا علل تمايل شما براي انجام عمل خودارضايي چيست؟ و معمولاً در چه موقعيت هايي به اين رفتار ناپسند مي پردازيد. با شناسايي علل و حذف آنها و نيز با شناسايي موقعيت هايي كه باعث تمايل شما به خودارضايي مي شود، مي توانيد پيشاپيش از قرار گرفتن در آن موقعيت ها اجتناب كنيد و در كاهش خودارضايي‌تان نقش بسزايي داشته باشيد. طبيعتاً اگر شما به يك پاكسازي همه جانبه اقدام نكنيد و عواملي كه باعث تحريك جنسي و تمايل به خودارضايي تان مي گردد را از دسترس خود خارج نكنيد در واقع، آب در هاون كوبيده ايد و به نتيجه اي روشني نخواهيد رسيد پس، يادتان باشد اولين گام براي رهايي از خودارضايي، از دسترس خارج كردن و حذف تمام چيزهايي است كه باعث تحريك جنسي تان مي شود و ميل و انگيزه شما را براي خودارضايي افزايش مي دهند. بعد از اين مرحله، اگر باز تمايل به خودارضايي داشتيد، آنگاه مي توانيد با استفاده از راهكارهايي كه براي ترك خودارضايي وجود دارد و ما بسياري از آنها را در سايت پاسخگو قرار داده‌ايم، به موفقيت هاي سترگي در اين زمينه دست يابيد و به تدريج از پديده شوم خودارضايي رهايي پيدا كنيد. البته ترك كامل خودارضايي تنها به اِعمال راهكارهاي كنترل و تعديل غريزه جنسي خلاصه نمي شود بلكه، در موارد شديدتر نياز به كمك گرفتن از مشاورين اهل فن و روانشناس با تجربه مي باشد كه مي توانيد در اين خصوص حضوراً به كلينك مشاوره و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و از روانشناسان و روانپزشكان باتجربه كمك بگيريد و زير نظر آنها راهكارهاي درماني را تمرين كنيد تا به ترك كامل آن نائل گرديد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ایا صحبت در مورد مسائل جنسی در سنین نوجوانی مناسب است در مقطع دبیرستان

پرسشگر گرامي، از نظر برخي محققان، تربيت جنسي عبارت است از اين كه«فرد در دوره هاي رشد كودكي، نوجواني، و جواني به گونه اي پرورده شود و آموزش ببيند كه با جنسيت خود آشنا گردد و آن را بپذيرد قدردان وجود خويش باشد و به آن افتخاركند، نقش مذكر يا مونث بودن از لحاظ اجتماعي را ياد بگيرد(و اين در شكل گيري هويت روحي و رواني فرد نقش ويژه‌اي دارد و درست بسته شدن فايل هويت فردي در سنين جواني نقش بي بديلي در سلامت روان ايفاء مي كند) و احكام و آداب ديني در ارتباط با مسائل جنسي مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فرا گيرد، آمادگي رواني براي ازدواج و تشكيل خانواده را پيدا كند با مسائل مربوط به زندگي خانوادگي و روابط با همسر آشنا گردد و در سايه ي آن به آرامش برسد و به گونه‌اي توانمند شود كه عواطف و فعاليت هاي جنسي خويش را در جهت قرب الي الله و جلب خشنودي خداوند به كار گيرد؛ از اين رو مي توان اهداف تربيت جنسي را در سه بعد شناختي، عاطفي، رفتاري پي گرفت. يعني در بعد شناختي بايد به تدريج و با توجه به مراحل سني فرزند را با خصوصيات جنسي و جسمي خود آشنا ساخت در بعد عاطفي بايد به نوجوان آموخت كه اين سن سنين تاخت و تاز غريزه ي جنسي است. لذا بايد مواظب باشد كه بدنبال غريزه راه نيافتد و به دستورات او با چشم بسته عمل نكند بايد به او گفت كه غريزه جنسي صرف يك انرژي رواني است كه از طرف خداوند حكيم بخاطر مصالحي در سرشت انسان نهاده شده و چون فقط يك انرژي و هيجان عاطفي و احساسي است و جنبه شناختي در آن تعريف نشده كور است و همانند موتور اتومبيل فقط توليد انرژي مي كند و اگر راننده آن را هدايت نكند ماشين را به ته دره مي كشاند. لذا خداوند عقل را به عنوان پيامبر باطني گمارده تا غرايز مختلف در سرشت انسان مثل غريزه ي جنسي را هدايت كند و آنرا در مسيري قرار دهد كه سعادت و آرامش در دنيا و آخرت براي انسان به ارمغان آورد. پس يكي از اصول تربيتي، آشنا سازي تدريجي فرزند با غريزه جنسي و دادن هشدارهاي در ابعاد مختلف است و اصل ديگر در باره فرزندي كه به بلوغ رسيده است اينست كه با وظايف ديني خود مثل احكام جنابت در باره بلوغ آشنا شود، و آنچه در اين ميان مهم است اينست كه اين آشنايي بايد از كانال پدر و مادر(پدر در رابطه با پسر و مادر در رابطه با دختر) صورت پذيرد. زيرا اگر افراد ديگري مثل گروه دوستان اين مهم را برعهده گيرند. اولا ممكن است كه اطلاعات غلط و آسيب زا به او برسانند و از طرف ديگر فرزندان مي آموزند كه والدين منبع كاملي براي پاسخ گويي به سوالات و نيازهاي آنها نيستند. لذا بتدريج براي حل مشكلات ديگر زندگي به كانون خارج از خانواده متوجه شده و بخاطر احساس فاصله با والدين و نيز احساس ناتواني والدين در حل مشكلات، آنها را از ديد والدين مي پوشانند. اصل ديگر آشنا كردن تدريجي فرزندان با مسائل جنسي است يعني بتدريج كه براي آنها سوال پيش مي آيد. (با توجه به زمينه اي كه براي آنها فراهم كرده ايد كه سوالات خاص را از شما بپرسند نه از جاهاي غير تعريف شده و آسيب زا و شما منبع اطلاعاتي آنها در اين موضوعات شده ايد) اين اطلاعات را در اختيار آنها بگذاريد و از ابتدا تمام مطلب را روي دايره نريزيد اين نكته بدين جهت است، كه هضم موضوع در اين صورت براي او دشوار مي شود و ممكن است آسيبهايي به همراه داشته باشد.
موفق باشید.

من دختری 24 ساله 16 سالم بود با پسری هم سن خودم دوست شدم عاشق هم شدیم برای ازدواج بود رابطمون همه خواستگارامو رد کردم ولی الن 2 ماهه میگه نمیخوام همه نیازاشو بر طرف کردم چه روحی و ..... تو این چند سال همه فامیل من از رابطمون خبر دارن 2 بار تاحالا هی رفته گفته نمی خوام دوباره برگشته گفته میخوامت چه کار کنم ؟ منتظر بمونم شاید برگرده یا اگه برگشت بگم نمیخوام؟ خیلی دوسش دارم دوست ندارم جدا شم نمیتونم تصور کنم حتی که با یکی دیگه ازدواج کنم

اين كه مي فرماييد: از شانزده سالگي با پسري دوست شدم و عاشق وي گرديدم نمي تواند معيار درستي براي ازدواج و موفقيت در آن گردد؛ به خاطر اين كه خيلي از عشق و علاقه هاي دوران نوجواني از چارچوب و ضابطه روشني تبعيت نمي كنند و تنها به صِرف علاقه و دوست داشتن فردي، نمي توان او را براي تصدي پست همسري و ازدواج مناسب و مطلوب دانست. از اين گذشته، اگر اين علاقه يك علاقه شديد هم باشد مشكل دو چندان مي شود و هرگز نمي توان براي ازدواج كه يك امر واقعي و مقدسي است معيار قضاوت قرار گيرد.
علاوه بر اين، هنوز معلوم نيست كه شما در معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج چقدر با هم تناسب و همخواني داريد بنابراين، تا اين مسئله به درستي بررسي نگردد و سلامت ازدواج تان مورد تأييد كارشناسان، روانشناسان و مشاوران ازدواج قرار نگيرد، هرگز به ضرس قاطع نمي توان گفت كه ازدواج شما با آن پسر موفقيت آميز خواهد بود يا نه؟
متأسفانه اقدام عجولانه شما در برقراري رابطه پيش از ازدواج و ارضاي بسياري از نيازهاي پسر مورد نظر، باعث گرديده كه او به نوعي از شما سير گردد و در انديشه ازدواج با دختر ديگري به سر ببرد و يا اين كه ارتباط آزادانه شما موجب پيدايش نوعي سوءظن و بدبيني در وي شده و باعث گرديده كه وي نسبت به آينده ازدواج با شما هراسان و دو دل باشد از اين روي، تصميم گيري براي وي مشكل شده به همين خاطر، نه مي تواند به سادگي از شما دل بكَنَد و نه مي تواند آينده ازدواج با شما دلخوش باشد از اين روي، گاهي پا پيش مي گذارد و گاهي پا پس مي كَشد. اين حالت، از جمله آسيب ها و پيامدهاي آشنايي و ارتباطات بي ضابطه قبل از ازدواج دختر و پسر به شمار مي رود و باعث مي شود كه دختر و پسر در صحت انتخاب خود ترديد كنند و نتوانند تصميم درستي براي آينده خود بگيرند.
از اين كه مي فرماييد: «خيلي دوسش دارم، دوست ندارم جدا شم نمي تونم تصور كنم حتي كه با يكي ديگه ازدواج كنم» مي توان فهميد كه شما گرفتار نوعي وابستگي رواني نسبت به آن پسر شده ايد. اين حالت، به شدت به ازدواج سالم آسيب وارد مي كند و شما را از اهداف روشن و متعالي ازدواج دور مي سازد و ارزش و كرامت ذاتي شما را زير سؤال مي برد و شما را بي شخصيت جلوه مي دهد.
دلبستگي و وابستگي شديد شما نسبت به آن پسر از يك اصل ساده روانشناسي به نام اصل مجاورت و اصل مشابهت ناشي شده است. چون شما در گذشته با كسي دوست نبوده ايد و حالا كه به هر دليلي با آن پسر آشنا شده ايد و احتمالاً نقاط اشتراك و شباهت هايي با او داشته ايد و با او هم كلام و رو در رو شده ايد و چون شرايط تقريباً يكساني داشته ايد و هر دوي قصد ازدواج داشته ايد، بهتر از هر كس ديگري يكديگر را درك كرده ايد و اين درك متقابل باعث شده نسبت به او احساس خاصي پيدا بكنيد و به او شديداً علاقه‌مند گرديد. هر كس ديگري به غير از آن شخص هم مي توانست در آن شرايط اين نقش را بازي كند تنها منحصر در او نبوده است.
به هر حال، نه اين گونه ارتباطات و آشنايي ها و نه اين گونه عشق و علاقه ها و نه اين گونه دلبستگي و وابستگي ها هيچكدام درست نمي باشد و همان طور كه گفتيم نمي تواند براي امر ازدواج كه يك امر واقعي و مقدسي است معيار قضاوت قرار گيرد.
به جاي اين كه بخواهيد بيهوده به انتظار آن پسر بنشينيد و فرصت هاي ديگر ازدواج را از دست بدهيد و يا آن كه بخواهيد از آن پسر زهر چشم و انتقام بگيريد بهتر است هر چه سريعتر تكليف خود را با او يكسره كنيد و به او پيغام دهيد و از او بخواهيد براي تصميم‌گيري صحيح در مورد ازدواج يا عدم ازدواج تان به مراكز مشاوره‌اي برويد و از سلامت ازدواج تان اطمينان كسب كنيد. اگر كارشناسان و مشاوران ازدواج، سلامت ازدواج تان را تأييد كردند آنگاه مي توانيد با هم ازدواج كنيد اما اگر نظر جمعي بر اين بود كه ازدواج شما به صلاح تان نيست در آن صورت، بهتر است با اين قضيه كنار بياييد و دوست پسرتان را براي هميشه فراموش كنيد و به موقعيت ها و فرصت هاي بهتر و مناسب‌تر بينديشيد. البته اين دفعه سعي كنيد از راهش اقدام كنيد و پيش از شكل‌گيري عشق و علاقه، دلبستگي و وابستگي افراطي از هر گونه رابطه‌اي با خواستگارتان بپرهيزيد و تنها به معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج فكر كنيد و بر اساس آن همسرتان را انتخاب نماييد تا مشكلات پيشين دوباره به وجود نيايد.
موفق باشید.

دختری هستم 23 ساله دو سال پیش متوجه شدم که پرده بکارتم حلقوی بوده و با هیچ نزدیکی پاره نمی شود از این موضوع استفاده غیر اخلاقی کردم و در شهر دیگری نزدیک شهر خودمان با مردان بسیاری دوست شدم و با آنها نزدیکی کردم و بابت آن هیچ دستمزدی نمی گرفتم مدتی است که توبه کردم و خیال میکردم که گذشته ام را کسی نمیداند به تازگی با یکی از آشناها حرفم شد و او خیلی چیزهارا گفت حالا فهمیدم که خیلی ها از این موضوع خبر دارن به غیر از خانواده ام. من تو خونواده ی تعصبی و پاکی بزگ شدم نمیخوام اونا چیزی بدونند خیلی نا امید شدم نمیدونم برای جبران این اشتباهم چکار باید بکنم کمکم کنید من افسردگی شدید دارم و سالهاست که تحت درمانم نمی توانم تحمل کنم می ترسم کارم به خودکشی یا مسایل دیگه بکشه به دادم برسید من دیگه توبه کردم

شما به خاطر اينكه عده اي از افراد از گناه شما مطلع شده اند ناراحت شده ايد و ابراز پشيماني مي كنيد. اما بايد بدانيد كه خداوند از همه چيز آگاه است و اين نكته را نيز بايد توجه داشته باشيد كه همه چيز در پيشگاه خداوند روشن است و چيزي از ديد او مخفي نيست. أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‏(1): آيا او ندانست كه خداوند (همه اعمالش را) مى‏بيند؟!
اگر از اين واهمه داريد كه عده اي گناه مخفيانه تان را فهميده اند بايد بدانيد كه يك روز همه اسرار فاش و بر ملا خواهد شد و در آن روز ديگر از چشم كسي، گناهان ما پوشيده نخواهد بود. يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ. فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ (2): در آن روز كه اسرار نهان (انسان) آشكار مي شود، و براى او هيچ نيرو و ياورى نيست!
هر چند ارتباطات شما در گذشته گناه بوده، اما گناه هر چه باشد قابل توبه است. كافي است كه در كنار اين پشماني فعلي، عزم جدي و حقيقي بر ترك آن داشته باشيد؛ زيرا عزم جدي بر ترك گناه است كه در كنار پشيماني موجب قبولي توبه و بخشش الهي مي شود. قرآن مي فرمايد:«يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛(3) اي قوم! از خدا آمرزش بخواهيد. سپس به سوي او توبه كنيد».
واقعيت آن است كه من بعد از خواندن نامه شما از اينكه اشرف مخلوقات عالم، سر سپرده شيطان شده و به راحتي تمامي هستي خود را بر باد فنا داده، بسيار تعجب كردم. در عين حال، هر چند دير، اما خوشبختانه شما به اين حقيقت دست يافته ايد كه گناهان جز تكه تكه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نداشته است. اين حالت (آگاهي و فهم و پشيماني ) حالت ارزشمندي است كه بايد قدر آن را بدانيد. كمي در رفتار خود تامل كنيد. از گذشته عبرت بگيريد. چگونه به راحتي خود را در اختيار افرادي شيطان صفت گذارديد. از اين به بعد بيشتر مراقب باشيد. فريب نخوريد. مطمئن باشيد حتي افرادي كه ارتباط نامشروع با جنس مخالف بر قرار مي كنند در هنگام انتخاب همسر، ‌كسي را به عنوان شريك زندگي انتخاب مي كنند كه اهل اين گونه مراودات نباشد. پس هستي خود را در معرض حراج براي اهل هوي و هوس نگذاريد.
به هر حال، هيچ گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد و براي جبران گناهان ريز و درشت راه به روي همه بندگان باز است. برگرديد و گذشته هارا فراموش كنيد. حتي به ارتباطات گذشته فكر هم نكنيد. با نامحرمان به هيچ عنوان ارتباط نداشته باشيد. به خداوند توكل كنيد و به او اميدوار باشيد. عذاب ها و كيفرهايي كه در روايات براي ارتباط غير شرعي با نامحرم ذكر شده(4)، براي كساني است كه بر گناه خود اصرار داشته باشند و نخواهند توبه كنند. اما كساني كه از كارهاي زشت خود ناراحت و پشيمانند و به درگاه خداي مهربان توبه و استغفار مي كنند، خداوند گناه آنان را مي بخشد. آنان را مورد آمرزش قرار مي دهد.(5)
راهكار اساسي براي خروج از وضعيت روحي كه داريد،‌ازدواج است. بدانيد هيچ چيزي نمي تواند به نياز عاطفي و غريزه جنسي شما به طيبي و طاهري و گوارايي ازدواج، پاسخ دهد. از اين رو است كه وقتي انسان در كنار همسر قرار مي گيرد، به انس و آرامش مي رسد. اين آرامش نه يك امر مجازي و قرار دادي است، بلكه امري حقيقي و فطري است كه بر حسب خلقت ما طرح ريزي شده است. قرآن مي فرمايد: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (6)؛ از نشانه هاي او اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي آفريد تا در كنار او آرامش يابيد. ميان شما مودت و رحمت قرار داد و در اين كار نشانه هايي است براي كساني كه تفكر مي كنند.
بنابراين سعي كنيد هر چه زودتر ازدواج كنيد.
فكر اينكه دست به اقداماتي مثل خودكشي بزنيد را هم از خود دور كنيد چرا كه گناه را نبايد با گناه ديگر پاك كرد. اگر گناه كرده ايد در پي استغفار باشيد نه ارتكاب گناه بزرگتر.
نكته بسيار مهم:
مبادا از گناهان گذشته خود با احدي حتي خواستگار و همسران آينده تان صحبت كنيد! مطمئن باشيد پنهان كردن اين موضوع منافاتي با صداقت ندارد. بر اساس آيات و روايات آبروي انسان از همه چيز مهم تر است. كسي حق ندارد آبروي ديگران و بلكه آبروي خويش را از بين ببرد و از آن مهم تر نزد ديگران به گناه خويش اعتراف كند. حتي در ذهن خودتان نيز به اين مساله فكر نكنيد. مراقب باشيد بار ديگر در دام شيطان نيفتيد. توصيه مي كنيم گذشته را فراموش كنيد و در پي ساختن آينده خويش باشيد. براي جبران گذشته و گناهان سعي كنيد بعد از توبه واقعي، به كارهاي خير و عبادت و امور خداپسند بيشتر بپردازيد و كفه حسنات و اعمال خوبش را سنگين تر كنيد.
پى نوشت‏ها:
1. علق (96) آيه 14.
2. طارق (86) آيه 9 و 10.
3. هود (11) آيه52.
4. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج20، ص 196و 198.
5. زمر (39) آيه 53.
6. روم (30) آيه 21.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پسری هستم 20 ساله حدود هفت ساله که شدیدا به دوستم که اوهم پسری همسن من هست علاقمند شدم کاملا عاشقشم ، شب و روز به فکرشم و هر لحظه از عمرم به فکر میکنم واین باعث شده که از اهل البیت(ع) و خدا دورباشم. چطور او رو از دل بیرون کنم و محبت خداروتو دلم بشیندونم؟؟ از اونجایی که میگن یک دل داری یه دل دار هم باید داشته باشی یا مثلا دل جای دو محبوب نیست من میخوام عاشق خدا باشم نه عاشق یه بنده معمولی خدا تو این رابطه خیلی ضربه خوردم بخاطره این عشق از درسو ورزشو زندگیو... عقب افتادم دارم دیوونه میشم همش به او فکر میکنم پیشه خودم میکم اگه اینقدر که به او ارادت دارم به خدا و اهل البیت(ع) ارادت داشتم الان شرایطم فوق العاده بود الان هم که دارم اینو مینویسم دلم پیش او هست و سخنان عقلم هست...

برادر گرامي! دوران نوجواني و جواني دوران عجيبي است كه همراه با هيجان هاي مختلف در انسان نمودار مي شود.
يكي از حالاتي كه گاهي اوقات در اوايل جواني بين افراد با شدت و ضعف مختلف ديده مي شود همين حالت علاقه مندي به رفيق است كه گاهي اوقات تا حد جنون آميز پيش مي رود.
مهمترين موضوعي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه قطعا اين حال و علاقه يكباره در شما ايجاد نشده و روند تدريجي داشته، پس براي از بين رفتن آن نبايد انتظار داشته باشيد كه يكباره و دفعي برايتان حاصل شود.
راه حل مسئله چيست؟
اول كار بايد بدانيد براي فرار از اين حالت بايد براي مدتي فشار روحي را تحمل كنيد.
دوم اينكه شايد بيشتر از يك سال طول بكشد تا به وضيعت متعادل برسيد.
نياز به دوست و محبت ديدن از او يكي از نياز هاي انسان است پس شما ابتدا بايد چند نفر دوست پيدا كنيد علت اينكه مي گوييم چند نفر اين است كه اگر يك دوست ديگر پيدا كنيد همان علاقه را صرف او مي كنيد و دوباره گرفتار آن شخص ديگر مي شويد. پس با انتخاب چند نفر براي دوستي، محبت دروني شما بين چند نفر تقسيم مي شود و حالت تعادل به خود مي گيرد.
سعي كنيد هميشه با چند نفر از دوستان باهم باشيد و از خلوت و تنهايي با يك نفر خصوصا با دوست فعلي تان، به شدت بپرهيزيد(قرار ملاقات ها حتما گروهي باشد).
سعي كنيد ارتباط خود را با ايشان(دوست فعلي) از نظر زماني محدود و كم كم تعداد ديدار ها را هم كم كنيد و بايد ارتباط تان با ايشان دو نفري نباشد، يعني حتما دوستان ديگرتان هم با شما باشند؛ قطعاً تحمل اين حالت برايتان مشكل خواهد بود اما بايد براي بيرون رفت از علاقۀ افراطي صبر پيشه كنيد و بر نفس خود غلبه كنيد.
سعي كنيد در طي روز ساعتي را در اتاقي تنها باشيد و تمام مطالبي كه به ذهن تان خطور مي كند بر روي كاغذ بياوريد حتي حرف هايي كه مي خواهيد به دوست خود بزنيد و بعد از چند روز نوشته ها را از بين ببريد، بايد از نظر دروني تخليه شويد كه اين كار كمك خوبي مي تواند برايتان باشد.
در كارهاي گروهي شركت فعال داشته باشيد ( شركت در گروه هاي جهادي دانشجويي مفيد است).
ورزش را بعنوان يكي از برانامه هاي اصلي خود بدانيد اگر بدون آن دوستتان باشد خيلي بهتر است.
حساسيت بيش از حد به اين قضيه نداشته باشيد كه خود حساسيت باعث دل مشغولي و فكر كردن در مورد اين ارتباط مي شود و كار را برايتان سخت تر مي كند.
اگر شرايط مهيا باشد به فكر ازدواج باشيد.
از دعا نيز غافل نباشيد.
اين مطالب را بكار ببريد و بعد از چند مدت ارزيابي خود را برايمان بنويسيد.
موفق باشید.

صفحه‌ها