مشاوره

بسمه تعالی سلام من جوانی 21 ساله هستم. متاسفانه به دلیل عدم اطلاع از زیان های استمنا 7 سال میشود که به طور متوسط سه روز یک بار عمل زشت استمنا را انجام میدادم. اما پس از اطلاع از عوارض آن تصمیم به ترک آن گرفته ام. میخواستم بدانم چقدر احتمال دارد بنده عقیم شده باشم

پاسخ:
استمنا عوارض جسمي و روحي رواني زيادي به دنبال دارد، لذا حتما بايد به دنبال ترك اين كار باشيد، اما به نظر مي رسد كه استمنا موجب عقيم شدن نمي شود، لذا از اين جهت نگراني نداشته باشيد، اما به خاطر ضررهاي ديگر استمنا، و حرام بودن آن از نظر شرعي، تصميم به ترك را حتما اجرايي كنيد. اگر در اين زمينه سوالي داشتيد با ما مكاتبه كنيد.

موفق باشید.

باسلام و خسته نباشید دوستی دارم که نماز نمی خواند و غیبت کردن برایش راحت است ناخود اگاه من نیز به غیبت هایش گوش میدهم .البته انسان مهر باند است و قبلا هم نماز می خوانده.وظیفه من چیست؟

تلاش شما براي آشنا ساختن افراد با نماز، و اينكه ايشان را به حالت قبلي اش يعني نماز خواندن برگردانيد كاري بس ارزشمند و مورد پسند است. اما راهكارهاي عملي قابل ارائه به طور كلي و نسبت به افراد مختلف به قرار زير است:
1- براي ترغيب و تشويق به نماز، در آغاز بايستي زير بناهاي فكري فرد را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بكوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و ... اموري است كه داراي نتيجه مستقيم بر عملكرد فرد است. پس بايد به تقويت و اصلاح اين مباني كوشيد. البته ايشان كه در گذشته نماز مي خوانده و رها كرده را بايد با بررسي در مورد همنشينان و دوستانش به سمت نماز باز گردانيد. شايد در ميان دوستانش كساني باشند كه او را اغفال كرده اند. به ايشان بگوييد كه بزرگترين حسرتها در قيامت در مورد انتخاب افراد ناباب به عنوان دوست است: يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا (1): اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم! اين گونه رفاقت ها كه به جاي اينكه در راه رشد و تعالي انسان موثر باشد در مسير سقوط او به كار مي آيد از همان دوستي هايي است كه در قيامت باعث حسرت خواهد شد.
2- نماز، عملي است كه در مجموعة عقيده توحيدي، داراي معنا و فلسفه خاصي است. انسان‌ طبق ‌فطرتش ‌همواره ‌به‌ چيزي‌ كه‌ برايش‌ اهميت‌ دارد، توجه‌ و اهتمام‌ مي‌ورزد. يكي ‌از دلائل ‌مهم ‌اهمال ‌در به‌ جا آوردن‌ نماز، عدم ‌شناخت ‌فلسفه‌ نماز است‌. امام ‌علي‌(ع) مي‌فرمايد:«الناس‌أعداء ما جهلوا؛(2) انسان‌ دشمن ‌چيزي ‌است‌ كه‌ به‌ آن ‌نادان است».
از اين‌ رو لازم ‌است‌ با استفاده‌ از آيات ‌و روايات ‌ايشان‌ را با‌ فلسفه‌ نماز آشنا سازيد كه‌ برخي از آنها عبارتند از:
1 - ياد خدا: قرآن‌مجيد مي‌فرمايد: «أقم‌الصلاة‌ لذكري؛(3) نماز را بر پا دار تا به ‌ياد من ‌باشي‌».
2 - مغفرت‌: رسول‌خدا(ص) مي‌فرمايد: «نماز مانند آب‌جاري ‌است ‌كه ‌آلودگي‌ها را از بين‌ مي‌برد. هر زمان ‌كه ‌انسان‌ نماز مي‌خواند گناهاني‌ كه‌ ميان ‌دو نماز انجام‌شده‌ است‌، از ميان‌ مي‌رود».(4)
3 - بازدارنده‌ از گناه‌: قرآن‌ مجيد مي‌فرمايد:«نماز انسان ‌را از زشتي‌ها و منكرات‌ باز مي‌دارد».(5)
نماز كليد قبولي همه كارهاي خير است. اگر شخصي اهل نماز بود و نمازش مورد پذيرش خدا قرار گرفت، ساير كارهاي خير او نيز قبول مي شود. در غير اين صورت هيچ عمل خير و به ظاهر خدا پسندانه بدون نماز قبول نمي شود و به درد قيامت او نمي خورد.
نمازگزار از طريق‌ نماز از قدرت‌ لايزال ‌الهي‌ مدد مي‌جويد و بر مشكلات‌ فائق ‌مي‌آيد. پس در آغاز بايستي اين مجموعه شناخته شود تا نماز جايگاه خود را در ذهن و انديشه فرد باز نمايد، از اين رو شناخت صحيح و سالم و واقعي را در ذهن شخص رقم بزنيد. او را به صورت مستقيم و غير مستقيم از اين واقعيت آگاه سازيد. مانند اين كه گوشزد گردد در بينش توحيدي اسلام و ديگر اديان الهي، انسان موجودي است كه به سوي كمال و لقاي پروردگار در حركت است: «إنّا لله و إنّا إليه راجعون؛(6) از خداييم و به سوي او باز مي‌گرديم». حال در اين مسير، ابزارهايي به مدد انسان مي‌آيد، تا او را از فراموش كردن مسير و هدف باز دارد كه از مهم‌ترين آن ها «نماز» است.
اما در مورد غيبت نيز بايد بگوييم در احاديث متعددي از معصوم، روايت شده: شنونده غيبت نيز چون خود غيبت كننده در گناه شريك است. رسول خدا(ص) فرمود: «غيبت كننده و شنونده هر دو در گناه شريكند».(7) و يا اين روايت «كسى از ديگرى غيبت كند و شنونده ساكت و خاموش بماند، در گناه،شريك غيبت كننده است».(8) «شنونده غيبت، يكى از غيبت كنندگان است ».(9)
شايد علت اين كه شنونده غيبت يكي از غيبت كنندگان است، اين باشد كه غيبت جز در صورتي كه دو يا چند نفر باشند كه پشت سر كسي حرف بزنند، صورت نمي گيرد؛ پس گوش دادن علت براي غيبت كردن مي شود. غيبت به طور مستقيم با آبروي انسان ها سر و كار دارد. اگر كسي آن را گوش دهد, به ريخته شدن آبروي كسي رضايت داده ، چنين شخصي مستحق كيفري است كه غيبت كننده دچارش مي شود.امام خميني در اين باره مي گويد: اگر در مكان و مجلسي غيبت كنند، انسان با احتمال تأثير بايد نهي از منكر كند(،هرچند پدر و مادر يا خواهر و برادرو يا استاد باشند) اگر نهي از منكر اثر نمي‌كند، چنانچه ترك مجلس دشوار نيست، بايد آن جا را ترك كند. اگر ترك مجلس دشوار است، لازم نيست مجلس را ترك كند، ولي نبايد گوش بدهد. اگر خود به خود غيبت به گوشش بخورد، اشكال ندارد.(10)
پس وظيفه شما بعنوان يك دوست اين است كه رفيق خود را در مسير تعالي كمك كنيد و او را از گناه باز داريد و با تذكر نكات بيان شده او را از معصيت خدا نجات بدهيد.
پي‌نوشت‌ها:
1. فرقان(25) آيه 28.
2. نهج‌البلاغه‌، فيض‌الاسلام‌، قصار 163.
3. طه‌(20) آيه‌14.
4. شيخ حر عاملي، وسائل‌الشيعه‌، ج‌3، ص‌7.
5. عنكبوت‌(29) آيه‌45.
6. بقره (2) آيه 156.
7. آثارالصادقين، ج 16، ص 95.
8. همان، ص 98.
9. همان.
10. امام خميني، استفتائات، ج 2، س 6.
موفق باشید.

با سلام. من دختر 25 ساله ی دانشجویی هستم که دو ماه است ازدواج کردم. در انتخاب همسر بسیار منطقی رفتار کردم. با در نظر گرفتن خانواده ی ایشان سن تحصیلات و سطح ایمان به ایشان جواب مثبت دادم در حالیکه رابطه ی عاطفی از طرف من نبود.در ضمن مشاورمذهبی و بسیار خبره مارا در این امر کمک کردند و از سلامت روان همسرم به من اطمینان دادند. در دوران آشنایی (2ماه) قبل از عقد وقتی با ایشان به بیرون میرفتیم احساس کردم از نگاه ایشان به بقیه خوشم نمیاد ولی چون آگاهی داشتم بخاطر بعضی مسائل مانند خیانت یک از اقوام به همسرش شدیدا دچار بدبینی شدم زیاد بر این امر سخت نگرفتم. متاسفانه آلان با این که زمان کمی میگذرد اما به همسرم اعتماد ندارم و راه اعتماد کردن و کنار گذاشتن بدبینی را هم بلد نیستم. از نگاه های ایشان به بقیه بسیار ناراحت می شوم حتی از نگاه ایشان به بدن عریان خودم. احساس میکنم تیز نگاه میکنند یعنی نگاه نرم و ملایمی ندارند این امر باعث شده من نسبت به ایشان بسیار سرد بشوم و اصلا از ازدواج خودم خوشحال نباشم حتی ایشان را دوست نداشته باشم. از شما خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید.

هر چند از نامه كوتاه شما نمي توان به يك حدس صائب و درست نائل آمد، ولي احتمالاً مشكل زناشويي شما بيش از آن كه در شوهرتان و رفتارهاي وي ريشه داشته باشد در درونيات و ذهنيات شما ريشه دارد. به عنوان مثال بديهي است كه اگر شوهر شما آدم پاك دامني باشد نگاهي تيز و مالامال از شهوت به بدن عريان همسرش كه تازه دو ماه با او ازدواج كرده داشته باشد و اگر غير اين بود شبهه ناك بود. اساساً يكي از مهمترين انگيزه هاي ازدواج مردان از بدو تا ختم خلقت انگيزه هاي جنسي است و اگر كسي از پذيرش اين امر سر باز زند در حقيقت بر خلاف خلقت خدادادي انسان ها گام برداشته است. به عبارت ديگر به نظر بنده به عنوان يك روان شناس نگاه تيز شوهرتان به شما بسيار طبيعي است و اگر نگاهي نرم و ملايم به جسم شما داشت بايد دچار ترديد مي شديد.
از سوي ديگر بايد گفت به احتمال يقين نگاه هاي شوهرتان به ديگران نيز در حد عادي است و ايشان نگاه غير عادي چنداني ندارد. بالاخره چشم پاكترين مردان عالم گهگاهي از روي اتفاق و تصادف نگاهشان به ديگر زنان مي افتد و نبايد اين امر طبيعي و عادي را به چشم غيرعادي و غيرطبيعي نگريست. البته اين احتمال وجود دارد برخي نگاه هاي ايشان خارج از حد و مرز شرع و عرف باشد كه با اين وصف نيز بايد گفت كه به مرور زمان و متعدد گشتن روابط جنسي با شما، كم كم اين امر كمرنگ و كمرنگ تر مي گردد. بالاخره مردي كه سال ها با هيچ زني رابطه جنسي نداشته است در ابتدا دچار يكسري نوسانات رفتاري از جمله نگاه هاي دزدكي به ديگر زنان (احتمالا از سر كنجكاوي يا مقايسه ناخودآگاه آنان با همسرش) مي گردد. البته كسي منكر گناه بودن اين نگاه هاي دزدكي نيست، ولي شدت و فراواني نگاه هاي گناه آلود به مرور كمتر مي گردد.
در اينترنت مقالات زيادي در زمينه بدبيني و سوء ظن به همسر وجود دارد كه مي توانيد به مطالعه آنها بپردازيد و همچنين مطالعه كتاب غلبه بر افكار بدبينانه و سوءظن، نوشته دانيال فريمن، جيسون فريمن، فليپا گرتي، ترجمه سياوش جمال‌ فر، ناشر ارسباران، 1390 را به شما توصيه مي كنم. اما فراتر از همه اين مسائل به نظر مي رسد كه با توجه به برخي فرازهاي نامه شما از جمله (در انتخاب همسر بسيار منطقي رفتار كردم) به نظر مي رسد رگه هايي از وسواس فكري در شما وجود داشته باشد. اين افكار مزاحم و تكرار شونده كه بعضاً با محتواي بدبيني به ذهن شما هجوم مي آورند چيزي جز افكار وسواسي نيستند. افراد مبتلا به وسواس فكري معمولاً از كمال گرايي منفي (اين واژه را در اينترنت جستجو نماييد) در رنجند و همواره با ديدي كمال گرايانه به هر چيز و هر كس از جمله شوهر مي نگرند. استاندارها و شاخص هاي ذهني شما براي ارزيابي و محك رفتار همسرتان بسيار كمال گرايانه است و اين ملاك خشك و متصلب باعث مي گردد كه شما به برخي رفتارهاي عادي شوهرتان بر چسب غيرعادي بودن بزنيد. اگر شاهد كمال گرايي منفي در ساير انتخاب ها و نگرش هاي خود هستيد بدانيد كه مشكل شما هيچ ربط مستقيمي به شوهرتان ندارد (هر چند برخي رفتارهاي ايشان واقعاً قابل توجيه نباشد) بلكه ريشه در ذهينت نابسامان شما دارد.
براي غلبه بر كمال گرايي مطالعه كتاب «وقتي اضطراب حمله مي‌كند؛ شناخت‌درماني، مهارتهاي جديد درمان اضطراب بدون مصرف دارو»، ديويد برنز، مهدي قراچه داغي، انتشارات ذهن آويز را به شما توصيه مي كنم. سردي يا به تعبيري يخ زدگي عاطفي نيز از ويژگي هاي افراد مبتلا به وسواس فكري مي باشد. به احتمال زياد همين سردي عاطفي را شما در برخي انتخاب هاي پيشين خود (از جمله مانتويي كه با هزار شور و شوق آن را خريداري كرده ايد ولي بعد از مدتي از آن دلزده گرديده ايد) شاهد بوده ايد. در صورت تداوم اين افكار و روحيات آسيب زا بهتر است به جاي خوددرماني يا كتاب درماني به يك روان شناس باليني خبره مراجعه نماييد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام خدمت شما زحمت کشان من چند ماهی هست که با یه دختری آشنا شدم قرار بود به پای هم بمونیمو ازدواج کنیم ولی کارهایی کرده که دیگه ازش خوشم نمیاد میخوام فراموشش کنم ولی خیلی سخته از درس خوندن افتادم چند ماه دیگه کنکور دارم تروخدا کمکم کنید چه طور میتونم فراموشش کنم هر کاری که میکنم بازم بهش پیام میدم کمکم کنید یه راهی بگید که بتونم فراموشش کنم به خدا دارم داغون میشم تروخدا کمکم کنید خیلی ممنونم

يكي از آسيب هاي ارتباط دخترها و پسرها در قبل از ازدواج، همين وابستگي اي است كه شما در آن گرفتار شده ايد، به طوري كه با اينكه مي دانيد كه مورد مناسبي براي ازدواج نيست و تمايل داريد كه ديگر با او رابطه نداشته باشيد اما نمي توانيد او را فراموش كنيد.
به احتمال زياد شما مقداري اضطراب داريد، و براي كم كردن اين اضطرابتان، به رابطه با او ادامه مي دهيد، چون رابطه با او در گذشته براي شما خوشايند بوده است و به شما آرامش مي داده است. شما بايد درصدد رفع اين اضطرابتان باشيد، كه اگر خفيف باشد از طريق تكنيك هايي مانند ريلكسيشن و تنفس صحيح مي توانيد آن را از بين ببريد. با خريد نوار و يا كتاب تن آرامي (ريكلسيشن) تمارين تن آرامي را روزي يكي دو بار انجام دهيد. به عنوان مثال بخش وسواس كتاب دو جلدي "رفتار درماني شناختي" ترجمه حبيب الله قاسم زاده، يا كتاب "وقتي اضطراب حمله مي كند" نوشته ديويد برنز ترجمه مهدي قرچه داغي را تهيه و طبق آن عمل كنيد.
راه حل اين وابستگي شما اين است كه قطع ارتباط كنيد، شايد در ابتدا كمي سخت باشد، اما تجربه نشان مي دهد كه در چنين مواردي، خيلي زود، عدم ارتباط با او براي شما عادي مي شود، و ديگر به سختي نمي افتيد. اگر اين ارتباط شما از طريق پيامك زدن است مي توانيد سيم كارتتان را از بين ببريد و براي مدتي كوتاهي، مثلا دو هفته به طور كلي بدون موبايل زندگي كنيد، مطمئن باشيد هيچ اتفاقي نمي افتد، بعد از اين مدت كوتاه هم به مخابرات مراجعه مي كنيد و تقاضاي يك سيم كارت ديگر از همان شماره اتان را مي كنيد كه با مبلغ كمي اين كار را انجام مي دهند. براي جدايي از اين دختر، بالاخره بايد از يك جايي شروع كنيد و چون مي گوييد كه قطع كامل رابطه برايتان سخت است اين كاري كه گفته شد مي تواند تا حدودي به شما كمك كند تا بتوانيد اين وابستگي را از بين ببريد.
براي اينكه قطع اين ارتباط برايتان راحت تر باشد سعي كنيد يك جايگزين براي آن پيدا كنيد، به عبارت ديگر مشغوليات ديگري براي خودتان ايجاد كنيد، مثلا دوستي اتان با دوستان ديگر (البته دوستان هم جنس) را گسترش دهيد هم چنين مي توانيد به كارهاي هنري، ورزشي و هر كار ديگري كه علاقه داريد بپردازيد تا كمتر وقت خالي براي فكر كردن به اين دختر داشته باشيد.
سعي كنيد در بيرون، هيچ آثاري از ايشان را جلوي ديد خود نداشته باشيد مانند عكس، شماره تلفن و يادگاري هاي و... و آنها را محو كنيد.
افرادي كه در وضعيت شما قرار دارند به هيچ وجه نقاط منفي و بدي ها و آسيب هايي كه از طرف مقابل متحمل شدن را نمي بينند و به همين دليل علاقه و وابستگي آنها ثابت مي ماند. شما با تهيه ليستي از نقاط منفي ايشان و مشكلاتي كه الان و بعد از ازدواج با ايشان براي شما ايجاد خواهد كرد را بنويسيد و هر روز مرور كنيد تا نگرشتان نسبت به ايشان منطقي تر شده و احساس ناراحتي و يا به عبارتي تنفر از ايشان ايجاد شود.
درباره امتيازات اين جدايي و خوبي هاي جدا شدن از ايشان نيز با خود فكر كنيد و سعي كنيد با خوشحالي از اينكه با ايشان ازدواج نكرده ايد مطالبي را ياد داشت كنيد.
سعي كنيد بدون خود سرزنشي و مقايسه، نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را فراموش نكنيد و با نوشتن و مرور و ناديده و بي ارزش نكردن آنها به آينده خوشبين و اميدوار باشيد، و به اين طريق ميزان عزت نفس و اعتماد به نفس خودتان را ارتقاء دهيد.
ساعات و لحظاتي كه شما ارتباط داشته ايد بسيار وسوسه برانگيز خواهند بود، مانند معتادي كه ترك كرده مكان و زمان هاي مصرف در روزهاي اوليه وسوسه انگيز بوده و ممكن است رفتاري مانند عصباني شدن و تحريك پذيري و يا رفتن به طرف مصرف زياد باشد. بنابراين شما نيز بايد با تغيير موقعيت فيزيكي و سر گرم شدن به يك كاري كه عمدا در اين ساعات در نظر خواهيد گرفت و با آرام سازي ذهني سعي كنيد با اين وسوسه ها مبارزه كنيد.
هنگام هجوم افكار و تصاوير ايشان در ذهن، بدون پرورش اين افكار و فكر كردن، مكان را ترك كرده و يا توجه و تمركزتان را به چيزي جلب كنيد، مثلا با قطع كردن افكار، مشغول گفتگو با يك فردي مي شويد، با عجله از آن مكان را ترك مي كنيد، با روشن كردن تلويزيون سعي در تمركز ديداري و شنيداري نسبت به نوع برنامه و حتي نوع لباس هاي مجريان و بازيگران و اسامي آنها مي شويد.
شايد هفته اول به دليل درگير شدن با اين افكار، دچار نوعي استرس و اضطراب شويد، ولي به مرور زمان، افكاري كه عادت داشتند هميشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند با تكنيك هاي شما ازاين حالت خارج شده و افكار جديد جايگزين مي شود و در هفته هاي دوم و سوم افكارتان يك دست شده و تعارضي احساس نخواهيد كرد.
ما نمي دانيم كه به چه علت شما از ازدواج با اين دختر پشيمان شده ايد، و نمي دانيم كه تصميمتان درست است يا نه، اما نكته اي كه هست اين است كه رابطه برقرار كردن شما با يك دختر از ابتدا درست نبوده است، حالا اگر تصميم گرفته ايد كه رابطه با او را خاتمه بدهيد و از ازدواج با او منصرف شده ايد به هيچ عنوان صحيح نيست كه او را با پيامك دادن هايتان، هم چنان اميدوار به اين ازدواج نگه داريد، حالا كه مي خواهيد زير قول و قرارتان بزنيد ديگر اين قضيه را كش ندهيد، چون اين كار، نامردي است كه شما با دختري چندين وقت ارتباط داشته باشيد و حالا هم جدايي از او را كش بدهيد و چند وقت ديگر هم او را سركار بگذاريد، اين ظلم آشكار به اين دختر است، و شما را هم گرفتار خواهد كرد، لذا اين رابطه را به هم بزنيد و پيامك دادن هايتان را قطع كنيد، و بيش از اين، اين دختر را اذيت نكنيد.
موفق باشید.

با سلام بنده محمود 24 ساله با محمد 20 سال به مدت 6 سال دوست بودیم هر کاری که داشت براش انجام می دادم تا ازم ناراحتیی نداشته باشه همه جیزمون رو به هم می گفتیم یه بار تو اس ام اس بازی یه چیزی بش گفتم بدش اومد بعد با من قهر کرد این موضوع مربوط به ماه فروردین امسال است . من نمی ذونستم بدش آومده من رافتم پیشش معذرت خواهی کردم اما گقت قبول ندارم دیگه با من حرف نزن تا تو این چیزاها رو سرم هستن باهات کاری ندارم بعد از گذشت چند ماه از معذرات خواهی کردم و قبول کرد.اما چه دوستی تو جمع که بودیم اصلا باهام حرف نمیزد . باهاش حرف می زنم بله خیر و یا نمیدونم جواب میده اونم با حرکات سر پایین و سر بالا. یه بار جدا بودیم گفتم چرا با من حرف نمی زنی گفت کارت ندارم کفتم پس چرا من حرف می زنم جواب نمیدی گفت تو می بینی این طوریه تو جمع باهام حرف نزن تا باهات حرف نزنم. یه چیزی هم گفت فرض کن گفتند نباید همراه تو باشم.دوباره شده روز از نو و روزی از نو. فردای اون روز مثل قبل دیگه نه باهاش حرف می زنم نه باهام حرف می زنه . تا الان هم قهریم. من فقط در تعحبم تو زمان دوستیمون این قدر به هم نزدیک بود که بالاتر از دو برادر به هم قبول داشتیم. مگه امکان داره که هیچ خاطراتی و کار که براش انجام دادمجلو چماش نمی اد؟ یعنی من این قدر خر بودم و خبر نداشتم . نمی دونم دیگه چکار کنم که رابطمون دست بشه نزدیک 9 ماه است با من این جوره تو رو قران هر راهکاری هست بگید تا پیاده کنم . از طریق تمام احادیث استفاده کردم ولی اون با من راه نمیاد.قبلا بهش گفتم دلیل قهرت برا اس ام اسه گفت نه یه چیز دیگه است خودت باید بفهمی منم هر چقدر فکر می کنم به خاطرم نمیاد تو رو قرآن اگه میشه یه راهنمایی کننید تمام درسم فکر این قضیه است؟ ممنون متشکر

اگرچه آدمى موجود اجتماعى است و به ارتباطات اجتماعى سخت نيازمند است از اين روي، انتخاب دوست و ارتباط با ديگران پاسخ آن نياز درونى انسان به شمار مى‏آيد. انتخاب همسالان و همكلاسى‏ها به عنوان دوست، مى‏تواند نشان دهنده درايت و تعقل فرد باشد و زمينه رشد فكرى و اجتماعى و علمى‏اش را فراهم آورد؛ به عبارت ديگر، ما از طريق ارتباط با ديگران و انتخاب دوست كه به شكل‏گيرى شخصيت انسان مى‏انجامد، يكى از نيازهاى مهم زندگى خود را برآورده مى‏سازيم و به رشد و تعالي خود در جنبه هاي مختلف مي پردازيم اما، اين را بدانيد كه رابطه دوستانه با ديگران، بايد يك رابطه دو طرفه و از روي اختيار و علاقه طرفيني صورت گيرد به همين خاطر، اگر دوست تان ديگر علاقه اي به ادامه رابطه دوستانه با شما ندارد و علي رغم اين كه شما از وي به خاطر اشتباهي كه مرتكب شده ايد، پوزش و بخشش طلبيده ايد. ولي او همچنان با شما سرد برخورد مي كند و رفتار قهر آميز دارد در اين صورت، دليلي بر ادامه رابطه دوستانه آن هم به شيوه يك طرفه وجود ندارد بنابراين، شما هم نبايد اصراري به ادامه رابطه دوستي داشته باشيد، بلكه مي توانيد به جاي وي، افراد ديگري كه معيارهاي دوستي با شما را دارند و شايسته دوستي و رفاقت هستند و به اصول و مباني دوستي آشنا هستند برگزينيد و با آنها رابطه دوستانه صميمانه اي داشته باشيد. همان طور كه گفتيم بهترين دوست كسي است كه زمينه رشد و ارتقاي فكرى، اجتماعى و علمى انسان را فراهم آورد و برطبق آموزه هاي ديني انسان را به ياد خدا بيندازد نه اين كه فكر و ذهن انسان را به خود مشغول كند و باعث افت تحصيلي، دلي مشغولي و مشغوليت ذهني فراوان، وابستگي رواني و برخي ديگر از آسيب ها و مشكلات ديگر گردد.
اين را بدانيد كه آنچه بايد بيش از لزوم داشتن ارتباط با ديگران و انتخاب دوست مورد توجه و حساسيت معقول قرار گيرد، ميزان و چگونگى ارتباط با همسالان، همكلاسى‏ها، هم محله‌اي‌ها، هم‌شهري‌ها و در نهايت انتخاب دوست است. اگرچه داشتن دوست و روابط دوستانه ضرورت دارد؛ ولى چگونگى آن از اهميت بيش‏ترى برخوردار است به گونه‏اى كه وقتى نحوه ارتباط به اصل مسأله آسيب رساند، براى حفظ امور مهم‏تر و حياتى‏تر، بايد از اصل ارتباط چشم پوشيد. پس بايد در ارتباط با ديگران، به ويژه انتخاب دوست و استحكام بخشيدن به روابط دوستانه، دقت و اهتمام جدى داشت تا به اصل زندگي شما آسيب وارد نكند و آن را مختل نكند.
اگرچه انگيزه و هدف ارتباط دوستانه شما با فردي كه چهار سال از شما كوچكتر است براي ما روشن نيست و شما نيز در نامه خود به آن اشاره نموده ايد ولي، ظواهر حاكي از اين دارد كه شما او را به خاطر انگيزه هاي متعالي و بر اساس معيارهاي واقعي دوستي به دوستي با خود انتخاب ننموده ايد. حتي اگر اين گونه بوده باشد با رفتارهايي كه دوست تان در قبال رفتار اشتباه شما داشته است مي توان فهميد كه او ديگر شايستگي ادامه دوستي را ندارد و اصرار بر ادامه رابطه دوستانه و هزينه كردن براي آن اشتباه محض است. به همين خاطر، به شما توصيه مي كنيم پيش از اين كه در صدد يافتن راهي باشيد كه به رابطه دوستانه خود ادامه دهيد ابتدا در معيارها و انگيزه دوست تان تأمل كنيد و خوب بنگريد كه آن پسر چه خصلت و صفت نيكويي دارد كه شما را شيفته خود كرده است و يا اصلاً چه كمك به رشد و تعالي شما در مسير زندگي مي كند. اگر پاسخ قانع كننده اي براي اين مطلب يافتيد آنگاه مي توانيد عزم خود را جزم كنيد و با اتخاذ برخي راهكارهاي آشتي كردن و به طرق مختلف و با واسطه قرار دادن برخي از افراد صاحب نفوذ و رفع سوء تفاهمات گذشته، به ادامه ارتباط دوستانه خود اميدوار گرديد اما، اگر دليل قانع كننده اي براي ادامه دوستي نداريد و يا اساساً آن پسر هيچ كمكي به رشد و تعالي شما نمي كند و ارتباط شما بيش از آن كه جنبه عقلاني داشته باشد از احساست زودگذر و معيارهاي خودساخته حكايت دارد در اين صورت، توصيه مي شود از ادامه ارتباط دوستانه و تلاش براي برگرداندن آن به حالت سابق منصرف گرديد و فكر و ذهن خود را بي جهت مشغول نسازيد. بلكه به جاي او، دوستان ديگري انتخاب كنيد و با آنها طرح دوستي بريزيد كه هم‌سن شما باشند و در اخلاق و رفتار نمونه بوده و باعث ارتقاي سطح فكري، اجتماعي و علمي شما گردند و در مسير بندگي پروردگار و دوري از گناهان شما را ياري كنند. يقيناً اين دوستان خوب و مناسب مي توانند براي شما مثمر ثمر باشند و در شيريني و تلخي روزگار ياري تان رسانند و كمك‌كارتان گردند. بقيه دوستان مي تواند مصداق دوستان ناباب بوده و سبب خسران و جهنمي شدن انسان گردد كه قرآن كريم در سوره مدثر و آيات ديگر و روايات اهلبيت(ع) به شدت دوستي با آنان را برحذر نموده است.
موفق باشید.

من مدتی با پسری دوست بودم وبرای ازدواج با او بودم و باهم رابطه جنسی داشتیم.تا اینکه متوجه شم قصد او سواستفادس.ازش جدا شدم وتوبه کردم.الانم با مردی دوست هستم که قراره چندماه دیگر ازدواج کنیم.ایا توبه من قبوله؟خیلی نگران این مساله هستم...

خواهر گرامي؛ وظيفه ما بيان نكات مشاوره اي در زمينه هاي مرتبط با مشكل شماست.
اولا كه رابطه اوليه شما با آن شخص كه رابطه جنسي نيز داشته ايد حرام و اشتباه بزرگي بوده كه در بسياري از موارد اثراتش تا مدتها باقي خواهد ماند. شما يك زن هستيد و بيشتر بايد مراقب اعمال و سوء استفاده هاي جنس مخالف خود باشيد. بسيار از پسرها و مردان فقط به قصد اطفاء غريزه خود دست به روابط نامشروع مي زنند و نام آن را عشق مي گذارند. اما وقتي كه نيازشان برطرف شد ديگر حاضر به ادامه ارتباط با طرف مقابل را ندارند.
اكنون نيز بايد ارتباط خود با اين آقا را در چارچوب آنچه شرع و عرف اجازه ميدهد ادامه دهيد. و حتما از مشورت بزرگترها خصوصا پدر و مادر بهره ببريد. چون به لحاظ شرعي نيز ازدواج شما بايد با اجازه ولي و سرپرست تان باشد. اما براي اينكه ديگر فريب افراد را نخوريد و بتوانيد معقول تر تصميم گيري كنيد نكاتي را ياد اوري مي كنيم.
1. هرگونه خيال پردازي افراطي در مورد جنس مخالف، به واقع بيني ما لطمه مي زند. تصور يك موجود ماورايي، مانند فرشته، در مورد جنس مخالف نشانگر ضعف بينش واقع بينانه ماست. همچنين تصور رابطه با جنس مخالف مي تواند روح و روان هر انسان سالمي را آلوده كند. همانگونه كه بخوبي متوجه شده ايد، خيال پردازي هايتان، شما را تا بدينجا كشانده كه مرحله به مرحله از ارتباطي به ارتباط ديگر كشانده شده ايد.
2. نيازهاي عاطفي و غرايز در ايام جواني، آدمي را به سوي دوست داشتن و عشق ورزيدن سوق مي دهد. اين يك پديده طبيعي و غريزي است كه كمتر مي توان راهي براي گريز از آن پيدا كرد. آنچه در ارتباط با جنس مخالف مبادله مي شود، محبت و عشق ويژه اي است؛ محبتي كه يك همجنس از ارائه آن ناتوان است. از اين رو سراغ جنس مخالف مي رود! پس محبت از نوع جنسيتي است و اگر پيام آرامش و سكون و ... نيز مبادله مي گردد، رنگ جنسيتي مي پذيرد. در اين نوع ارتباط، چون قواعد، شرايط و تعهدات طرفين تعريف نشده با پيامد منفي فراواني همراه است. براي مثال چون سطح دوستي تعريف نشده، دوستان در برابر همديگر احساس تعهد نمي كنند كه معمولا با خيانت، بي وفايي، شكست و ... همراه است.
3. در ارتباط دوستي با جنس مخالف، آنچه در معرض خسارت و ضرر يا بهتر است بگوييم تهديد، قرار مي گيرد، مال و سرمايه و تحصيل دانش نيست؛ بلكه آبرو و پاكي است كه اگر از كف برود، به سختي جبران مي شود.
4. بنابراين از ديدگاه دين و روانشناختي، چون ارتباط دوستي با جنس مخالف فاقد شرايط يك ارتباط سالم است و ويژگي هاي لازم در مؤلفه هاي آن رعايت نشده، يك ارتباط شكست خورده و مقرون به آسيب است و تا زماني كه به يك تعهد طرفيني همراه با رعايت آداب و شرايط منتهي نشود، بايد از آن سخت پرهيز كرد. البته اين بدين معنا نيست كه دختر يا پسر بطور كلي از روابط اجتماعي پرهيز كند. بلكه بايد بداند چگونه با جنس مخالف خود برخوردي مناسب داشته باشد.
5. برخورد مناسب و مطلوب با جنس مخالف، داراي اين خصوصيت است كه فرد با خونسردي تمام و نيز حفظ ارزش شخصيت خويش، بدون خورد كردن شخصيت خود و يا ديگران، با جنس مخالف برخورد كند. دختر يا پسري كه هنگام برخورد با ديگران هيجان زده شده و به گونه اي رفتار مي كند كه موجب تحقير خود و گاه دوستان خود مي شود، الگويي نامناسب در اين زمينه است. همچنين فرد هنگام برخورد با جنس مخالف بايد، بدون اينكه دچار خودپسندي و يا غرور شود، نسبت به خودش ارزش قائل شود و خودش را محترم بداند. متاسفانه بسياري از ارتباطات ناپسند ريشه در اين دارد كه فرد شخصيت خودش را غير محترم مي داند و به همين دليل حاضر مي شود پست ترين كارها را در قبال راضي نگه داشتن طرف مقابل انجام دهد. حتي اگر بداند عزيزان او (والدين، خواهر و برادرها) از اين خاري و خفت، ناراضي اند.
6. بر همين اساس ازدواج هايي كه بر پايه برقراري رابطه پنهاني بين دو جنس صورت گرفته، در اكثر موارد منجر به شكست واقعي در زندگي شده است. علاوه بر اينكه اين گونه روابط، اعتماد طرفين را تا حد زيادي خدشه دار مي كند.
اما بدانيد كه تمام دستورات اسلام براي انسانها مفيد است اگر چه علت آن را ندانند. كه يكي از اين دستورات نيز حفظ حدود و حريم ها در مورد ارتباط با نا محرم است. در هر صورت اگر شما از اعمال گذشته خود توبه كنيد و واقعا گناه را ترك كنيد خداوند حتما گناهتان را خواهد بخشيد. و حتي مورد محبت خدا نيز قرار خواهيد گرفت. إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين‏(1): خداوند، توبه‏كنندگان را دوست دارد.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 222.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام خانمی 25 ساله هتم همسرم 1سال و چند ماهی است مرا رها کرده و رفته است وتلاش من برای طلاق هنوز به نتیجه نرسیده است بعضی اوقات شهوت خیلی اذیتم می کند روزه میگیرم و نماز هم می خونم اما گاهی اوقات گرفتار استمنائ میشم بعدش هم خیلی عذاب وجدان میگیرم چه کنم که دیگه در این گناه نیافتم و چه دعایی انجام بدم که خداوند از گناه من بگذرد؟

پاسخ:
پرسش گر گرامي تنها راه براي تخليه نيروي جنسي (ازدواج دائم يا موقت و استفاده جنسي از همسر) هست ،خودارضايي به هيچ وجه جايز نيست و از گناهان كبيره مي باشد.
توصيه اول ما براي حل اين مشكل اين است كه تكليف خودتان را براي زندگي با همسرتان هر چه زودتر مشخص كنيد، چرا كه تنها راه تمتع و استفاده جنسي، همسر است و شما دو راه بيشتر نداريد: يا بايد با اصلاح روابط و ادامه زندگي با همسر فعلي تان، خود را از گناه حفظ كنيد يا با جدا شدن و ازدواج مجدد پاسخ واقعي اين نياز تان را پيدا كنيد.
اما تا قبل از روشن شدن تكليف تان، براي كنترل غريزه جنسي راه كارهايي هست كه با عمل به همه آن ها، مي توانيد به آرامش تان تا كمك كنيد، اگر چه اين ها درمان موقتي است و درمان اصلي همان ازدواج است، ولي بايد مواظب باشيد تا خود را تحريك نكنيد تا به شما فشار نيايد:
1ـ طرد افكار شيطاني: مشكل ترين مرحلة رويارويي با انحراف جنسي، سالم سازي انديشه و پرهيز از افكار شهواني است. امام علي(ع) مي فرمايد:«"من كثر فكره في المعاصي دعته إليها؛(1)كسي كه در باره گناه بسيار بينديشد، سرانجام به آن كشيده خواهد شد.» سعي كنيد وقتي اين افكار به سراغتان مي آيد با وضو گرفتن و دو ركعت نماز خواندن يا رفتن به جمع و صحبت با آن ها، با رفتن بيرون از خانه يا با هر تغيير حالت دادني، اين افكار را از خود دور كنيد.با نماز مي توانيد حضور قلبتان را بيش تر كنيد و اين افكار را از خود دور نماييد.
2ـ پر كردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره.
3ـ كنترل چشم: نگاه راهبر دل و دام شيطان و بذر شهوت است.براي مهار غريزة جنسي بايد از ديدن آن چه كه ميل جنسي را تحريك مي كند خودداري كرد. امام علي(ع) مي فرمايد:«نعم صارف الشهوات غض الأبصار(2)بهترين عامل روگرداني از شهوات، فروبستن چشمها است».
خيلي اين عامل در كنترل شهوت موثر است.
4ـ عدم آميختگي زن و مرد: همنشيني زن و مرد و هم سخن شدن و خلوت كردن با يكديگر زمينة لغزش را فراهم مي كند.
5ـ كم خوري: يكي ديگر از راههاي كنترل غريزة جنسي، دوري از پرخوري است. از اين رو در روايات اسلامي از روزه داري به عنوان عامل تعديل غريزة جنسي ياد شده است.
پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد:«يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاهَ فَلْيَتَزَوَّجْ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْهَا فَلْيُدْمِنِ الصَّوْمَ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاء(3) اي جوانان، هر يك از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج كند و اگر قدرت ندارد روزه بگيرد، زيرا روزه گرفتن براي كنترل شهوت مفيد است».
6ـ يكي از راههاي آرام كردن طوفان غريزة جنسي در انسان، ورزش و فعاليت بدني است، زيرا ورزش مقدار فراواني از انرژيهاي بدني و فكري انسان را به خود اختصاص مي دهد و از مسايل ديگر كم مي كند.
7ـ آخرت گرايي: توجه به پاداش اخروي دربارة كساني كه دامن خود را از گناه پاك داشته اند. امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه به بهشت علاقه دارد، خواهشهاي نفس و شهوات را فراموش كند».(4)
8-از تماشاي رفتارها و برجستگي‏هاي بدن خود و ديگران و صحنه‏هاي تحريك كننده جدا خود داري كنيد.
9- با شركت در مجالس مذهبي، دعا، خواندن نمازهاي نافله و نافله شب پيوسته در صدد تقويت نيروي ايمان خود باشيد.
10- گوش ندادن به آوازها و موسيقي‏هاي تحريك‏كننده و مبتذل.
10- اجتناب شديد از نشست‏هاي غفلت‏زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريك‏آميز
11- تلاوت قرآن. بي‏شك انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفكر در مضامين آن، خود شفاي هر دردي است كه به سرعت كار هر پريشاني را رو به سامان مي‏برد و زخم‏هاي پنهان را التيام مي‏دهد و همت‏ها را تا آسمان‏ها بالا مي‏برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حيوانات را نجات مي‏بخشد.
توصيه مي كنيم ذكر استعاذه (اعوذ بالله من الشيطان الرجيم) و صلوات را زياد بگوييد و از هر كاري كه مي دانيد مي تواند شما را تحريك كند، به شدت اجتناب كنيد.
پي نوشت ها:
1. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ه. ش، ص186،حديث3543.
2. همان، ص260، حديث5559.
3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق‏، ج 100، ص 220.
4. نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره قم، ص 473، قصار 30.
موفق باشید.

سلام .خسته نباشید.دختر20ساله ای هستم که میتونم قسم بخورم یک لحظه هم تو تموم این 20 سال احساس دختربودن نکردم وبه تازگی متوجه شدم که جراحی تغییرجنسیت تو ایران هم انجام میشه .من از احساس وتصمیمم صد درصد مطمعنم اما میدونم خونواده و به کل اکثر ادمایی که میشناسم بااین موضوع نه اشنایی دارند ونه قبولش میکنن وازاون جایی هم که ما کرد هستیم مخالفت ها چندین برابره .میشه لطف کنید دیدگاه ونظرقران رو دراین مورد بگید و همین طور یه رانمایی که من چطور میتونم این مسئله رو مطرح کنمو خونوادم .مخصوصا بابامو راضی به جراحی تغییر جنسیت کنم؟؟ممنون میشم اگه به سوالم جواب بدید

حكم تغيير جنسيت
ظاهر آن است كه تغيير جنس مرد به زن به سبب عمل و بر عكس آن، حرام نيست. و همچنين اين عمل در خنثى حرام نيست تا ملحق به يكى از دو جنس شود. و آيا اگر زن در خود تمايلاتى از سنخ تمايلات مرد يا بعضى از آثار رجوليّت را مى‌بيند يا مرد در خود تمايلات جنس مخالف را يا بعضى از آثار آن را مى‌بيند، تغيير آن واجب است؟ ظاهر آن است كه واجب نيست. در صورتى كه شخص، حقيقتا از جنسى باشد و ليكن تغيير جنسيت او به آنچه كه مخالف او است، ممكن باشد.
مسألۀ 2- اگر علم به اينكه او قبل از عمل، در جنس مخالف، داخل است، فرض شود، و كار عمل، جنس او را به ديگرى تبديل نمى‌كند. بلكه از آنچه كه مستور است، كشف مى‌نمايد، در وجوب ترتيب آثار جنس واقعى و حرمت آثار جنس ظاهر شبهه‌اى نيست‌؛ پس اگر معلوم باشدكه او مرد است آنچه كه بر مردان واجب و حرام است بر او واجب و حرام مى‌باشد و بر عكس آن. و امّا وجوب تغيير صورت او و كشف آنچه كه باطن است، واجب نمى‌باشد مگر اينكه عمل، به تكاليف شرعى يا بعضى از آنها بر آن متوقف باشد و احتراز از محرمات الهى ممكن نباشد مگر به آن پس واجب مى‌شود.(1)
جهت اطلاع بيشتر مي توانيد مراجعه كنيد به: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌3، ص 286.
پي نوشت ها:
1. خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى - مترجم: اسلامى، على، تحرير الوسيلة - ترجمه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ج‌4، ص 479
و تحرير الوسيلة - ترجمه، ج‌4، ص 481.
موفق باشید.

صفحه‌ها