۱۴۰۲/۱۲/۰۸ ۱۷:۳۰ شناسه مطلب: 99143
پرسش:
وجود شورای نگهبان، یعنی مرگ انتخاب مردم. کجای دنیا اینگونه چند نفر در مقابل انتخاب مردم قرار میگیرند و چه کسی به آنان چنین حقی داده است؟
پاسخ:
در نظام جمهوری اسلامی اگرچه بر اساس اصل جمهوریت که در قانون اساسی وجود دارد، برای تعیین سرنوشت کشور انتخابات برگزار میگردد و در این راستا مردم بارأی خود در سرنوشت کشور نقش ایفا میکنند ولی وجود نهادی همچون شورای نگهبان با اختیار نظارت استصوابی(1) که در فرایند انتخابات دخالت میکند و قبل از رأی مردم نسبت به کاندیداها و هرکسی را که بخواهد از صحنه انتخابات بیرون میکند، دیگر رأی مردم چه ارزشی دارد، اگر ملاک و میزان رأی مردم است پس چرا باید نهادی چند نفره و بهصورت محفلی انتخاب مردمی را محدود نماید؟
1- بهروشنی واضح است که هر نظام سیاسی فارغ از مشروع و یا غیر مشروع بودن، بر حفظ هویت سیاسی خود تأکید دارد و در این راستا در ساختار سیاسی خود، سازوکار حفظ اصول و بنیاد خود را جای گذاری خواهد کرد تا بتواند هر چه بیشتر پایداری و ماندگاری خود را تضمین کند، به همین دلیل در اکثریت نظامهای سیاسی دنیا نهاد مهمی بهمنظور انجام این وظیفه اساسی در حاکمیت تعیین میشود که این نهاد در جمهوری اسلامی، شورای نگهبان نام دارد. یکی از وظایف شورای نگهبان نظارت بر انتخابات و نیز احراز صلاحیت کاندیداهاست. در کشورهای دیگر دنیا هم مشابه این نهاد و یا مشابه همین سازوکار تعریفشده است و علیرغم شعار دموکراسی، ضرورت اینکه در مسیر انتخابات فیلترهایی را تعریف کنند را انکار نکرده و برای کاندیداها شرایطی را پیش از ورود به کارزار انتخابات قرار میدهند. بهعبارتدیگر میتوان گفت که تجربه سیاسی عقلای جهان در کشورهای دموکراتیک آنان را به این نتیجه رسانده است که باید در مسیر اعطای قدرت سیاسی بهوسیله انتخابات بالأخص در مسئولیتهای کلیدی و مهم، سازوکارهایی برای احراز صلاحیت افراد بر اساس اصول حاکم در آن کشور صورت گیرد تا کسانی به عرصه قدرت دست پیدا کنند که معتقد به اصول مورد پذیرش آن کشور باشند، البته این ساز و کار در هر نظام سیاسی به صورتی اعمال میشود و همگی آنها به یکشکل نیست.
به طور مثال در حکومت فرانسه برای تأیید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری فارغ از شرایط عمومی و ابتدایی مانند سن قانونی و تابعیت فرانسوی در مرحله بعد سازوکاری تعریفشده که بر اساس آن هر کاندیدا لزوماً باید معرفینامهای از سوی پانصد شهروند فرانسوی که واجد وضعیت «نمایندگی منتخب»(2) باشند را برای حضور در عرصه انتخابات ارائه دهد؛ بدینصورت که اشخاصِ معرفی کننده باید پیشاپیش، خود در یک انتخابات رسمی شامل انتخابات پارلمانی (مجمع ملی و یا سنا) شهرداریها، مناطق و شورای اجتماعی-اقتصادی در چارچوب ضوابط قانونی انتخابشده باشند و در زمان معرفی نامزد موردنظر، در وضعیت نمایندگی باشند؛ همچنین تعداد 500 نفر تقریباً باید حداقل از 30 حوزه انتخابیه متفاوت و یا سرزمینهای ماورای بحار باشند تا نامزد معرفیشده صلاحیت را احراز کند.(3)
همچنین در کشور آمریکا هم هرچند در ظاهر هیچ نهاد ناظر برای تأیید صلاحیتها وجود ندارد و هر شهروند با داشتن همان شرایط کلی اولیه میتواند نامزد ریاست جمهوری شود، ولی نوع نظام انتخاباتی این کشور فیلترهایی برای حضور در انتخابات تعیین میکند که هر کاندیدایی که نتواند از آنها عبور کند عملاً از صحنه رقابت حذفشده و تنها بهصورت صوری در انتخابات حضور دارند. به این صورت در آمریکا با توجه بهنظام دوحزبی حاکم عملاً کسی میتواند خود را بهعنوان کاندیدا در انتخابات مطرح کند که بتواند به فراهم کردن پول و رسانه در لابی حزبی پیروز شود و درنهایت انتخابات اصلی و رقابت نهایی بین دو کاندیدای مطرح از دو حزب صورت میگیرد(4) بهطور کلی نقش لابیهای حزبی و سرمایهداری در انتخابات آمریکا بهقدری بالاست که برخی صاحبنظران آمریکایی معتقدند که «در آمریکا پول است که انتخابات را کنترل میکند، بدون پول کسی نمیتواند یک رقابت موفق را جلو ببرد».(5)
دقت به این مسئله مهم است که استناد به شیوه دیگر کشورها نه از این باب است که در جمهوری اسلامی بخواهیم از آنان تقلید کرده و وجود شورای نگهبان را با عمل آنان توجیه کنیم، بلکه وجود شورای نگهبان توجیه دینی و عقلی دارد و ذکر نحوه عملکرد دیگر کشورها از این باب است که ثابت کنیم که خرد جمعی در دیگر کشورها که بعضاً تمام حیثیت خود را در آزادی و دموکراسی میدانند هم آنان را به این نتیجه رسانده است که دموکراسی را بهطور مطلق و بیقیدوشرط اجرا ننمایند و نسبت به اصول خود حساس در انتخابات حساس باشند.
پس در جمهوری اسلامی همانند دیگر کشورها و نظامهای سیاسی برای حفظ آرمانها و اصول خود که عبارت از «جمهوریت» و «اسلامیت» است، شورای نگهبان بر صلاحیت کاندیداها نظارت و کنترل دارد.
2- نکته دیگری که میتوان در پاسخ به این سؤال بیان کرد عملکرد حاکمیت در انتخابات و تأیید صلاحیت شدگان در رقابتهای مختلف در سالهای گذشته است. البته عکسالعمل مردم به نوع عملکرد نظام که نشانگر دیدگاه واقعی ملت است هم دراینباره حائز اهمیت است؛ یعنی اینکه آیا شورای نگهبان و نظام در انتخابات سلیقه خود را دخیل میکند تا بهاصطلاح منجر به مرگ انتخاب مردم شود؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤال بررسی انتخاباتهای تاریخ جمهوری اسلامی و عملکرد نظام در این انتخاباتها بسیار راهگشاست، چراکه در ادوار مختلف انتخاباتهای ریاست جمهوری ایران مشاهده میشود که افراد مخالف خوان به معنای منتقد ساختار و بعضاً متعرض به شورای نگهبان حضورداشتهاند و اتفاقاً در چند دوره هم پیروز انتخابات شده و با نظارت شورای نگهبان به منصب ریاست جمهوری دست پیدا کردند مانند انتخابات سالهای 1376 و 1380 و نیز 1392 و 1396 که دولت اصلاحات و اعتدال هرکدام دو دوره کامل ریاست قوه مجریه را به دست گرفتهاند و اتفاقاً در دوره قدرت هم برخی از صاحبمنصبان و همفکران آنان در هجمه به شورای نگهبان از اقدامی دریغ نکرده و در این راستا بهصورت کلامی و قلمی فعال بودند، برای نمونه در سال 1387 و در دوره دولت اصلاحات کتابی با عنوان «نظارت استصوابی».(6) منتشر شد که شامل مجموعه مقالاتی از نویسندگان جناح اصلاحطلبی بود و در کل کتاب به شورای نگهبان بهعنوان یکنهاد قانونی کشور تاخته شد، ولی علیرغم این هجمهها در سالهای بعد دوباره اصلاحطلبان و وابستگان به این جناح در انتخابات مختلف اعم از ریاست جمهوری و مجلس تأیید صلاحیت شده و بعضاً رأی آوردند، جالبتر اینکه یکی از نویسندگان این کتاب که از شخصیتهای روحانی مبارز انقلابی بوده و در این کتاب مطالب تندی علیه شورای نگهبان وجود دارد در انتخابات بعدی مجلس آن ایام وارد مجلس شده و به ریاست مجلس رسید و پس از پایان ریاست در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شده و توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شده و البته رأی نیاورد.
3- از سوی دیگر مهمترین معیار برای راستی آزمایی این ادعا که «شورای نگهبان یعنی مرگ انتخاب مردم» مراجعه به مردم و دریافت نظر آنان است، به این صورت که اگر ازنظر مردم چنین ادعایی مورد قبول واقعشده باشد میبایست، واکنش مردم نیز به انتخابات متناسب با چنین باوری باشد که حداقل آن عدم شرکت در چنین انتخاباتی است که باوجود شورای نگهبان به مرگ رأی آنان منجر میشود، درحالیکه با بررسی انتخاباتهای مختلف بالأخص انتخابات ریاست جمهوری در ادوار مختلف میانگین درصد مشارکت در شرایط مختلف کشور عدد 65 درصد است که بههیچوجه چنین ادعایی را تأیید نمیکند و البته گاهی باوجود نظارت شورای نگهبان در انتخابات به رکوردهای مهمی همچون مشارکت نزدیک بالای 80 درصد رسیده که نشان میدهد مردم چنین تصوری را نسبت به فرایند انتخابات در کشور ندارند.
نتیجه:
نظارت و احراز صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان همانگونه که اشاره شد، اختصاص بهنظام جمهوری اسلامی ایران نداشته و در بسیاری از کشورهای دنیا نهادی مشابه همین اقدام را انجام میدهد و یا سازکارهایی تعیینشده است که همان نظارت بر انتخابات را انجام میدهد، آنهم بر این اساس که هر نظام سیاسی بر اصول و مبانی خود تأکید داشته و نسبت به حفظ آن دغدغه دارد، لذاست که در کشورهای دموکراتیک هم نظارت بر انتخابات وجود دارد. از سوی دیگر بررسی عملکرد نظام و شورای نگهبان در ادوار مختلف انتخابات بر این نکته تأکید دارد که شورای نگهبان در احراز صلاحیت کاندیداها بهگونهای عملنکرده است که منجر به مرگ رأی مردم شود و مردم هم با مشارکتهای بالایی که در کلیت دورهها داشتهاند نشان دادهاند که به این فرایند انتخاباتی در کشور اعتماد داشته و دارند.
پینوشت:
1. نظارت استصوابی عبارت است از اینکه ناظر در موارد تصمیمگیری انتخابات، حضور دارد و باید اقدامات انجامشده را تصویب کند تا جلوی هرگونه اشتباه و یا سوءاستفاده از جانب مجریان گرفته شود؛ بنابراین نظارت استصوابی، نظارت همراه با حق دخالت و تصمیمگیری است؛ در مقابل نظارت استطلاعی است که ناظر حق دخالت و تصمیمگیری نداشته و فقط نظارت دارد.
2. Mandat electif
3. بزرگمهری، مجید، بررسی تطبیقی نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فرانسه، ص 186.
.«مقایسه نظام صلاحیت سنجی انتخابات ایران با آمریکا»، خبرگزاری فارس، (2/3/1400):
http://fna.ir/1sqhe
4. «مایلز هونیگ: سیستم انتخاباتی آمریکا از کمترین دموکراسی در دنیا برخوردار است.»، پژوهشکده شورای نگهبان، (17/8/1399):
https://ccri.ac.ir/0000aC
5. جمعی از نویسندگان (با اهتمام روابط عمومی دفتر تحکیم وحدت)، نظارت استصوابی..