تاريخ پيامبران

در مورد زندگي حضرت ابراهيم توضيح دهيد؟
ابراهيم بن تارخ بن ناحور بن سروج بن رعوبن فالج بن عابربن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح(ع)

 در مورد زندگي حضرت ابراهيم  توضيح دهيد؟

ابراهيم بن تارخ بن ناحور بن سروج بن رعوبن فالج بن عابربن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح(ع)(1). برخي محل تولد وي را محلي بنام "كوثي ربي" ذكر نموده است. كوثي نهري است در عراق (2)

برخي گفته اند كه ابراهيم در شهر ((شوش )) متولد شده است. و برخي ديگر شهر ((بابل را مكان ولادت او دانسته اند. جمعي ديگر بر آنند كه در شهر وركاء متولد شده است.... بعضي گفته اند: در (حران بدنيا آمده و به اتفاق پدرش به بابل هجرت كرده است . (3)

  تولد وي نيز به اين صورت آغازگرديد: چون ستاره شناسان سال ولادت ابراهيم را به نمرود خبر دادند، او دستور داد تا همه زنان باردار را در يك محل گرد آورند. تنها مادر ابراهيم در ميان زنان نبود، زيرا آثار حمل در او مشاهده نشد. جاسوسان و كارگزاران نمرود كودكان پسر را مي كشتند. مادر ابراهيم به هنگام وضع حمل به غاري پناه برد. ابراهيم در غار چشم به جهان گشود. ولادت ، رشد و نمو، كودكي و نوجواني ابراهيم با ديگران فرق داشت و براي همه شگفت آور بود. گويند: نمرود نزديك به صد هزار كودك را بكشت. تارخ پدر ابراهيم از عناصر مورد اعتماد نمرود بود. او پاسدار شهر بابل بود. وقتي آثار حمل را در همسرش مشاهده كرد، براي نجات فرزندش از بابل به اور، يا رامهرمز رهسپار شد.

ابراهيم پس از ولادت در غار، در همان مكان گذاشته مي شود و مادرش براي شير دادن او به غار مراجعه مي كند. اين كار بدور از چشم جاسوسان و با نهايت دقت و زحمت انجام مي شد. 13 سال چنين بود... حضرت ابراهيم از همان آغاز زندگي بابت پرستي مبارزه نمود، از اين رو از فرصت ها استفاده مي نمود تا به اين امر اقدام كند تا اينكه  در يك روز تعطيل رسمي ، نمرود دستور داد تا مردم در مراسم آن روز شركت كنند. شهر از سكنه خالي بود و ابراهيم در انتظار چنين فرصتي . او با تبر و طناب وارد بتخانه بزرگ و مركزي شهر شد و با تبر بجان بتان سنگي و... افتاد. سرانجام تبر را با طناب به گردن بت بزرگ آويزان كرد و از بتكده بيرون شد. نمروديان در بازگشت به شهر و زيارت معبد دچار حيرت شدند. تنها ابراهيم بود كه در نمايش هاي نمرودي شركت نمي كرد و از آنان بيزار بود. ابراهيم دستگير شد و به محاكمه كشيده شد: قاضي القضاة نمرود با ريشي انبوه و هيكلي چون كوه و صدائي از اعماق گلو، به همراه هيئت داوران فرياد زدند كه: قالو: اءانت فعلت هذا بالهتنا يا ابراهيم؟(انبيا،آيه 62)تو با خدايان ما چنين كردي اي ابراهيم قال: بل فعله كبيرهم،هذا، فسئلو هم ان كانوا ينطقون .(انبيا،آيه 63) آن بت بزرگ، آن بزرگشان با آنها چنين كرد، باور نمي كنيد از خودش بپرسيد، البته اگر مي توانند حرف بزنند! و اين كلام ابراهيم ضربه اساسي و كوبنده اي بر اذهان بت پرستان نمرودي وارد كرد و آنگاه پي در پي استدلال هاي بيدار كننده ابراهيم نمروديان را بخود آورد. قاضي القضاة و ديگر كارگزاران نظام نمرودي براي جلوگيري از رسوائي بيشتر، ابراهيم را محكوم كردند تا در آتش ، زنده سوخته شود. نمروديان آتشي عظيم افروختند و قبل از آن ابراهيم را بر فراز آن كوه هيزم گذاشتند. در اينجا بود كه اراده خداوند چنين تعلق گرفت تا آتش سرد و سلامت بر ابراهيم باشد و چنين شد: يا ناركوني بردا و سلاما علي ابراهيم، (انبيا، آيه69)

آتش نمرودي چند روز زبانه مي كشيد. تماشاچيان پس از فرو نشستن آتش، ابراهيم را به سلامت يافتند كه مردم را به توحيد و عبادت خداي يكتا فرا مي خواند.(4)

حضرت ابراهيم (ع) باسارا از دواج نمود. پس از گذشت سال ها از ازدواج حضرت ابراهيم (ع) با سارا -چون بچه دار نشد- با هاجر كه كنيز سارا بود ازدواج كرد و از وي صاحب فرزند پسري به نام اسماعيل شد. ساره از  علاقه بيشتر ابراهيم (ع) به هاجر حسادت بردو هاجر وفرزندش را از خانه بيرون كرد. از طرف خداوند وحي بر حضرت ابراهيم (ع) نازل شد كه آن ها را به منطقه بياباني بين دو كوه صفا و مروه برده و رها سازد و آن حضرت نيز اين كار را كرد. پس از تمام شدن ذخيره آب هاجر، اسماعيل از تشنگي بي قراري مي كرد؛ مادر به دنبال آب بر قله دو كوه صفا و مروه سراب آب مي ديد و براي آوردن آب هفت مرتبه مسافت بين دو كوه را طي كرد. در آن لحظه به اذن خدا ي توانا و مهربان از ضربه پاي اسماعيل (ع) بر زمين چشمه اي جوشيد و خروشان شد.

سال ها گذشت تا اين كه روزي حضرت ابراهيم (ع) به فرمان خداوند جهت قرباني كردن فرزندش اسماعيل (ع) راهي آن جا شد. با ديدن فرزندش كه اينك جواني زيبا و برومند شده بود، ابتدا او را نشناخت. از اين كه بايد او را قرباني مي كرد بسيار غمگين شد ولي چون امر خداوند لازم الاجرا بود و به بزرگي و مهرباني خداوند ايمان داشت ؛ اين امر را با اسماعيل (ع) در ميان گذاشت. اسماعيل (ع) هم كه به خداوند يكتا ايمان داشت فرمان خدا را پذيرفت و به همراه پدرش راهي قربانگاه شد. در بين راه شيطان براي منحرف كردن حضرت ابراهيم (ع) بار ها ظاهر شد و هر بار آن حضرت سنگي به طرف شيطان پرتاب مي نمود تا اين كه به محل مورد نظر رسيدند. حضرت ابراهيم (ع) چاقو را بر گردن اسماعيل (ع) نهاد ولي چاقو نبريد. ناگهان جبرائيل گفت: ابراهيم، تو از امتحان خداوند سربلند بيرون آمدي و اينك اين گوسفند را به جاي فرزندت، در راه خدا قرباني كن.

چند سال بعد حضرت ابراهيم (ع) از جانب خداوند مامور بازسازي خانه خدا شد و اين كار را به كمك فرزندش اسماعيل (ع) انجام داد. (5)

 درباره مدت عمر وي اختلاف مي باشد. محل دفن حضرت ابراهيم ،(ع) سرزمين فلسطين بنام حبرون، جايي كه اكنون به شهر ابراهيم خليل معروف است مي باشد(6)

پي نوشت ها :

1.محمدجرير طبري ،تاريخ طبري ، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358ه ج1، ص 162 ؛ هاشم رسولي محلاتي، تاريخ انبيا،تهران ،انتشارات علميه اسلاميه،ج1، ص110.

2. محلاتي ،همان،ص 116.

3. طبري، همان.

4.عبد الله مبلغي،تاريخ اديان ومذاهب ،قم،انتشارات منطق(سينا)،1373،چاپ اول،ج2، ص853؛محمدجرير طبري، همان،ج1،ص 160 .

5.رك:مبلغي،همان،ص857،محلاتي ،همان،ص130.

6.محلا تي،همان،ص 155.

کدام پیامبر در بیت المقدس اعتکاف کرد؟
 اعتکاف

کدام پیامبر در بیت المقدس اعتکاف کرد؟

کسی به درستی نمی‌داند که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکل گیری چه چیزهایی بوده است. اما با توجه به آیه 125 سوره بقره مبنی بر «و ما به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان از هرگونه آلودگی تطهیر کنند» (1)، می‌توان نتیجه گرفت که اعتکاف در ادیان پیش از اسلام وجود داشته است (2) و عملی بوده که در شریعت ابراهیم از مناسک و عبادات الهی محسوب می‌شده. و پیروان ایشان به این عمل مبادرت می‌ورزیدند.

لذا ابراهیم و اسماعیل (ع) از طرف خداوند موظف شده بودند تا محیط لازم را برای برپایی این مراسم مهیا سازند. بیت المقدس از مکان هایی بود که همواره عده زیادی از انسان ها، برای اعتکاف در آن گرد می‌آمدند و به راز و نیاز با پروردگار خویش مشغول می‌شدند. بزرگ این گروه، حضرت زکریا (ع) بود. (3)

حضرت سلیمان (علیه السّلام) در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه وکمتر و بیشتر اعتکاف می‌کرد و آب و غذا برای آن حضرت فراهم می‌شد و او در همان جا به عبادت می‌پرداخت. (4)

مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است: براستی سلیمان همیشه در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه، کمتر و بیشتر، اعتکاف می­کرد و غذا و آب خود را به آنجا می‌برد و به عبادت می‌پرداخت. (5)

 پی‌نوشت‌ها:

1. ناصر مکارم شیرازی، تفسر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة،1374، ج1، ص 447.

2. جمعی از نویسندگان، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مر کز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج9، ص 355.

3. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج‌14، ص‌141

4. همان

5. همان

حجاب حضرت آسیه چگونه بوده است؟

در منابع به نوع پوشش و حجاب حضرت آسيه اشاره اي نشده است. اما با توجه به اين نكته كه حجاب زنان در طول تاريخ با توجه به فرهنگ و رسوم قبايل و ملتها به گونه هاي مختلف رعايت مي شده، و نيز با توجه به ايمان اين بانوي بزرگوار كه مورد تمجيد و تحسين خداوند متعال قرا گرفته است، تا جايي كه بعنوان الگويي براي مومنان معرفي شده است.(1)مي توان گفت:
آسيه تا آن جا كه توان داشت از ظلم ظالمانى چون فرعون به ويژه در مقابل موسى جلوگيرى كرد، اما آن گاه كه به كلى از تغيير و اصلاح عقيده و عمل آنان نااميد گرديد، به صورت علنى از فرعون و اعمال ننگين و ظالمانه و مستكبرانه اش بيزارى جست و خود را به طور كامل از صف فرعونيان جدا كرد «و نجنى من فرعون و عمله و نجنى من القوم الظالمين» (2) و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست قوم ستمكار برهان. برائت آسيه را داراى دو مرحله مى توان ديد؛ مرحله اول كه در راز و نياز او با خدايش جلوه گر است و چون از خدا خانه اى در بهشت مى طلبد، مفهوم آن ناخشنودى از خانه دنيوى و مصاحبت فرعون است. و مرحله دوم كه در آن از فرعون صريحا بيزارى مى جويد و از خدا رهايى از چنگال كفر و ستم او را مى طلبد.
بنابراين با توجه به اينكه خداوند حضرت آسيه را بعنوان الگويي براي مومنان معرفي كرده است، بايد گفت قطعاً اين بانوي بزرگوار آنچه را كه در مسير بندگي و اطاعت از فرامين الهي لازم است رعايت كرد،رعايت مي كردند كه رعايت حجاب و عفاف يكي از اين فرامين الهي است.
پي نوشت ها:
1. سوره تحريم، آيه 11.
2. همان.
موفق باشید.

1- آیا عروج مسیح یعنی مرگ مسیح  و زندگی جاویدش در اسلام اشاره شده؟ آیا معراج مسیح تا آسمان چهارم را اسلام قبول داره؟

2- اسلام بکارت مریم رو بعد زایمان مسیح قبول داره؟

3- بعضی مسلمانان میگن مریم تا آخر عمر ازدواج نکرد چون فاقد اندام جنسی زنانه بود در حالی که ما قایل به ازدواج مریم بعد تولد مسیح با یه مومن یهودی یا بهتر بگم راهب یهودی و فرزندان دیگر از او هستیم.

خیلی تشکر که پاسخ می دید من دیدگاهم رو به اسلام دارم اصلاح می کنم.

پاسخ1: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در باره به صليب كشيدن حضرت عيسي(ع) بايد گفت:
مسلمانان با ور دارند كه حضرت عيسي زنده است ودر آسمان عروج نموده است(1) در آيه 158و 157- سوره نسا مي خوانيم: و گفتارشان كه ما مسيح عيسى بن مريم پيامبر خدا را كشتيم در حالى كه نه او را كشتند و نه بدار آويختند لكن امر بر آنها مشتبه شد و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏كنند و قطعا او را نكشتند. بلكه خدا او را به سوى خود برد و خداوند توانا و حكيم است.
لذا به استناد آيه 157 سوره نساء اين مسيح(ع) هرگز كشته نشد.
اما مسيحيان معتقدند كه حضرت مسيح (ع) كشته شده است به اين صورت كه: حضرت عيسى با پشت كار و دل گرمى عجيبى به كار تبليع دين خود مشغول بود و به هر شهر و دهكده اى كه وارد مى شد، بيماران و زمين گيران و كوران و كران را شفا مى داد و معجزات نبوت خود را به مردم مى نماياند و همين سبب شده بود كه على رغم مخالفت هاى بسيارى كه از طرف يهود با آن حضرت و آيين او مى شد و تبليغات بى اساس كه بر ضدّ آن حضرت مى كردند، روز به روز پيروان عيسى افزون گردد و مردم بيشترى به دين آن حضرت درآيند پيشرفت ديانت حضرت مسيح، رؤساى يهود را مصمم ساخت تا تصميم قطعى خود را درباره آن حضرت بگيرند و نقشه قتل او را طرح كنند و براى اجراى آن، امپراتور روم را نيز با خود همراه ساختند و در نظرش چنين وانمود كردند كه تبليغات عيسى موجب زوال حكومت و فرو ريختن پايه هاى سلطنت او خواهد گشت.
عيسى از تصميم آن ها آگاه شد، از اين رو به حال اختفا درآمد و بيشتر اوقات خود را در جاهاى دور دست مى گذرانيد. اما يهود در صدد دستگيرى آن حضرت برآمدند و براى پيدا كردن و معرّفى وى جايزه ها تعيين كردند و وعده ها دادند. در اين جا بود كه به گفته بسيارى از مورخان، يهوداى اسخر يوطى تطميع شد و دين خود را به دنيا فروخت و با اين كه خود در زمره حواريون آن حضرت بود، در صدد برآمد تا محل اختفاى آن حضرت را به يهود و ماموران دولت نشان دهد و سرانجام همين كار را كرد و با گرفتن مبلغى اندك كه به گفته بعضى سى درهم پول سياه بود مكان حضرت مسيح را به دشمنان آن حضرت نشان داد و ماءموران براى دست گيرى آن حضرت بدان مكان رفتند.
آن چه از نظر ما مسلم و قطعى است، اين است كه يهود نتوانستند عيسى را دست گير سازند و هنگامى كه وارد آن مكان شدند، خداى تعالى آن حضرت را به آسمان بالا برد و شخص ديگرى را كه شبيه آن حضرت بود، دست گير كردند و به دار آويختند و آن شخص هر چه فرياد زد من عيسى نيستم، از وى نپذيرفتند و به دارش آويختند. ...
در اين كه آن شخص كه به شكل حضرت عيسى در آمده بوده، اختلاف است. بسيارى گفته اند كه وى همان يهوداى اسخر يوطى بود كه وقتى وارد محل اختفاى عيسى شد، شبيه آن حضرت گرديد و به دار آويخته شد. برخى گفته اند: وى همان ماءمورى بود كه وارد آن مكان شد و هر چه گشت، عيسى را نديد و چون بيرون آمد خودش شبيه به عيسى گرديد و ديگران كه در خارج منتظر آمدن وى بودند، او را دست گير ساخته و به پاى دار بردند. (3)
نسبت به جايگاه مسيح در آسمان در برخي تفاسير آسمان چهارم بيان شده است.(4)
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
- تاريخ اديان و مذاهب جهان، مبلّغى آبادانى
- درآمدى بر تاريخ و كلام مسيحيت، محمدرضا زيبايى‏نژاد
- اديان بزرگ جهان، حسين توفيقى

پي نوشت ها:
1. محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1417، ج 3، ص357 رك: دائرة المعارف بزرگ فارسي، ج 2، ص 1795، ابن اثير، الكامل، بيروت، دار صادرللطباعه والنشر، 1385ه، ج1، ص 31.
2. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، ج‏4، ص 197.
3. رسولي محلاتي، تاريخ انبيا، انتشارات علميه اسلاميه، 1361، چاپ سوم، ص331 -332 .
4. ترجمه تفسير الميزان،موسوى همدانى سيد محمد باقر، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، مكان چاپ قم، سال چاپ 1374 ش، ج13، ص40.
-----------------------------------

پاسخ2: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اين خصوص بايد گفت: آنچه در قرآن و متون معتبر آمده اين است كه مريم دختر عمران مادر باكره حضرت عيسي (ع) است، اما درباره باكره و عدم باكره او بعد از زايمان ، به مطلبي دست نيافتيم. در سوره آل عمران، آيه 47 و سوره مريم آيه 20، به باكره بودن او تصريح شده است. نحوه آبستن شدن مريم عذرا (باكره)معجزه آسا. بار گرفتن او به نفخه روح الهي و روح القدس بوده است. به موجب آيه 171 سوره نساء، كلمه الله يا روح الله از جانب خداوند وبه توسط روح القدس به او القا و به عيسي آبستن شد. (1)
اين مطلب كه وي از يوسف نجار حامله شده است واقعيت ندارد. متاسفانه اين بهتاني بود كه يهوديان نسبت به حضرت مريم زدند، كه وي از شخصي به نام يوسف نجار ، حامله شده است. در تفسير برهان در ذيل آيه 153 سوره نساء:"... وَ قَوْلِهِمْ عَلى‏ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً"، از ابن بابويه نقل كرده كه او به سند خود از علقمه از امام صادق (ع) روايت كرده كه آن جناب در ضمن حديثى فرمود: مگر نبود كه به مريم دختر عمران نسبت دادند كه از مردى نجار به نام يوسف حامله شده است؟(2) برخي از آيات قرآن به نحوه ولادت حضرت عسيي و رفع اتهام از حضرت مريم پرداخته است. در آيات زيادي از جمله آيات 36 - 47 سوره آل‏عمران و آيات 16 - 35 سوره مريم، از ايشان ياد نموده است. در مورد سرگذشت حضرت بعد از تولد حضرت عيسي(ع) مي‏فرمايد: فَأَتت به قومها تحمله قالوا يا مريم لقد جئت شيئاً مرياً؛(3) حضرت مريم فرزندش را در آغوش گرفت و نزد قومش آمد، آنان او را به خاطر اين كه بدون شوهر داراي فرزند شده بود ، مورد سرزنش قرار دادند و گفتند: اي مريم !كار بسيار عجيب و بدي انجام دادي! حضرت مريم كه روزه سكوت گرفته بود، در جواب چيزي نگفت و اشاره به كودكش كرد تا با او صحبت كنند و از او بپرسند. آنان تعجب كردند و گفتند: كيف نكلم من كان في المهد صبياً؛(4) چگونه با طفلي كه در گهواره است سخن بگوييم؟! ناگهان كودك مريم زبان به سخن گشود و گفت: اني عبدالله اتاني الكتاب و جعلني نبياً؛(5) من بنده خدايم؛ او كتاب آسماني به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است... بني اسرائيل وقتي اين معجزه بزرگ را از آن حضرت مشاهده كردند، فهميدند كه حضرت مريم پاك، و از گماني كه آنان برده بودند، منزه است.(6)

پي‌نوشت‌ها:
1. بهاء الدين خرمشاهي، دانشنامه قرآن، انتشارات دوستان، تهران، 1377، ج2، ص2041.
2. ترجمه تفسير الميزان‏، موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه قم‏، 1374 ش، ج5، ص233.
3. مريم(19) آيه 27.
4. همان، آيه 29.
5. همان، آيه 30.
6. طبرسي مجمع البيان، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، ج 6، ص 419 - 421؛ زمخشري، الكشاف، بيروت، دارالمعرفه، ج 2، ص 505 - 508.
--------------------------------

پاسخ3: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
حضرت مريم تا آخر عمر ازدواج نكرد. ولي علت آن، نداشتن اندام جنسي زنانه نبود. و هيچ مسلمان آگاهي چنين سخني نمي گويد.

موفق باشید.

با سلام، حضرت مسیح (ع) موقع عروج به آسمان از زمین با خود چه بُرد؟

پاسخ:
در این خصوص در روایات مطلبی خاصی ذکر نشده، ولی بر اساس روایتی امام صادق (ع) فرمود: عیسى بن مریم وقتى به آسمان برده شد جامه اى پشمى بر تن داشت که نخ آن را مریم رشته و خود مریم آن را بافته و خودش دوخته بود، وقتى به آسمان رسید، ندایش دادند: زینت دنیائیت را بیفکن. (1)

پی نوشت ها:
1. محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، نشر مکتبة الاسلامیه تهران، 1380ق، ج1، ص251.

با سلام چرا عیسی(ع)را روح ا... لقب دادند؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
در باره نام گذاری حضرت عیسی به «روح الله»، چند وجه مطرح شده است از جمله :
برخی بر آن اند که چون ایشان از موجودی صاحب روح به وجود نیامده و از موجود زنده مانند نطفه پدید نیامده، ‌بلکه کاملاً به امر خدا و از جانب او آفریده شده است، او را «روح الله» گویند. (1)
برخی بر آن اند که چون مردم در دین به واسطه او احیا گشته‌اند، چنان که به وسیله روح خود حیات یافته‌اند، او را «روح الله» گویند. (2)
همچنین گفته شده که چون آن حضرت مردگان را زنده می‌کرد، روح الله نام گرفت. (3)
یا این که روح به معنای نبوت است؛ چنان که در آیه قرآن آمده: «یلقی الروح مِن أمره علی مَن یشاء مِن عباده» (4).
و یا گفته‌اند روح به معنای رحمت است و عیسی(ع) مایه رحمت و برکت برای بندگان خدا بود. از این رو، به ایشان «روح الله» گفته شده است. (5)
پی‌نوشت‌ها:
1. طبرسی فضل بن حسن، جوامع الجامع، - ، تهران ، دانشگاه تهران، 1377 ش ،ج 2، ص 22.
2.همان ، مجمع البیان،- ، بیروت ، نشر دار العرفیه، 1408 ق ، ج 4، ص 56.
3. مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، - ، تهران ، نشر کتاب، 1360 ش، ج 4، ص 256.
4. غافر (40) آیه 15.
5. طوسی محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، - ، بیروت ، دار الإحیاء التراث العربی، _ ، ج 6، ص 359.

به نقل از ابن عباس،‌ دلیل اینکه مسیحیان قبله خود را به سمت مشرق قرار دادند چیست؟ این روایت دست و پا شکسته در ذهنم هست ولی هر چه فکر می کنم و می گردم اصل روایت را به خاطر نمی آورم و پیدا نمی کنم. خواهش می کنم جواب آنرا بطور کامل بدهید. با تشکر

پاسخ:
ابن عباس مى‏ گويد: من كاملا مى‏ دانم كه چرا مسيحيان، سمت مشرق را براى قبله خود برگزيدند. سبب اين عمل اين بود كه خدا مى‏ فرمايد: حضرت مريم در طرف مشرق جاى گرفت. و مسيحيان محل ولادت عيسى را قبله قرار دادند و گفتند: اگر مكانى از سمت مشرق بهتر مى‏ بود حتما حضرت مريم آن مكان را انتخاب مى‏ نمود، و حضرت عيسى را در آنجا متولد مى‏ ساخت؛
يعنى پس از آنكه حضرت مريم از خويشاوندان و آشنايان خود كناره گيرى نمود در سمت مشرق، حجابى (يعنى چيزى كه مانع ديدن ديگران باشد) ترتيب داد. (1)

پي نوشت ها :
1. جامع البيان فى تفسير القرآن‏، طبرى ابو جعفر محمد بن جرير، ج16، ص 46 ، ناشر: دار المعرفه‏، مكان چاپ: بيروت‏، سال چاپ: 1412 ق‏؛ ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن‏، ج15، ص154، مترجمان‏،‏ ناشر: انتشارات فراهانى‏، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1360 ش‏، نوبت چاپ: اول‏، تحقيق: رضا ستوده‏؛ تفسير آسان، ج‏11، ص 93، نجفى خمينى محمد جواد، ناشر: انتشارات اسلاميه‏،مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1398 ق‏.

آقای قرائتی در کتاب اصول پنج گانه (توحید) حج را یکی از موارد ثابت در تمام ادیان الهی نامبرده است. آیا در دین مسیحیت حج یا چیزی شبیه به آن داریم؟

پاسخ:
اگرچه تمام جزييات حج در دين حضرت مسيح (ع) روشن نيست، ولي از متون ديني و تاريخي استفاده مي شود که حج در دين مسيح وساير اديان الهي بوده است. پيشينه حج را مي توان با تاريخ حيات انسان پيوند داد. به بيان قرآن کريم نخستين خانه اي که براي مردم بنا شده، کعبه در مکه مکرمه است، که از همان آغاز حياتِ انسان در زمره شعائر موحّدان و پيامبران خدا از آدم (ع) تا خاتم (ص) بوده، که همواره براي طواف و انجام مناسک حج، به آن ديار بارِ سفر بسته اند" إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُديً لِلْعَالَمِينَ ".
روايات بسياري از پيامبران و اهل بيت (ع) آمده است که همه انبيا و مرسلان، حج خانه خدا کرده اند و هيچ پيامبري از اين فريضه ربّاني رخ بر نتافته است. آدم و نوح حج گزاردند و سليمان با همراهي جن و انس و پرندگان و بادها حج به جاي آوردند (1)
از امام رضا (ع)"... اما پيامبران: آدم، نوح، ابراهيم، عيسي، موسي و محمد صلي الله عليه و آله و ساير انبيا در همين وقت (ذي الحجه) حج به جا آوردند و اين سنت شد براي فرزندان شان تا روز قيامت"(2)
حج در اديان آسماني جايگاه ويژه داشته است، هر چند در رهگذر تاريخ کهن حيات جامعه ها و فرهنگ ها، دستخوش تحوّلاتي گرديده و گاه با خرافات و تحريف ها آميخته شده است.
در دين يهود ومسيح حج از جايگاه ويژه بر خوردار و با آداب وشرايط خاص بر گذار مي شده است . حج در اين دو دين به عنوان عبادت مهم تلقي مي شود . در کتاب تورات و انجيل به اين امر سفارش شده است.
حج از زماني که يهوديان ملتي مستقل شدند ، سازماندهي شد و از مردان خواسته شد که در سه عيد به قدس بروند .
مکان هايي که در آيين يهود به عنوان حج زيارت مي شوند، سه دسته اند:
1 ) مکان هايي که در قدس و اطراف آن پديد آمده، صاحب ويژگي هاي تاريخي اند و در تاريخ کتاب مقدس ذکر شده اند.
2 ) مقبره دانشمنداني که نامهاي ایشان در تلمود آمده اند....
3 ) مراکز مختلفي در اسرائيل که براي دانشمندان دياس پورا ( محلهاي زندگي يهوديان خارج از فلسطين ) و زاهدان نذر شده است .
شکل حقوقي و کلي حج که در سفر خروج و تثنيه مطرح است، حج تنها بر مردان واجب بود. زنان، اُسراء، معلولان، نابينايان، بيماران، سالمندان، يتميان و کودکان از اين عبادت معاف بودند. بر اساس آنچه در انجيل لوقا آمده است، کودکان پس از رسيدن به 12 سالگي و هنگامي که بتوانند از مادرشان جدا شوند، مي توانند در اين مسافرت شرکت کنند.
از اعمالي که در مراکز حج انجام مي شد، مي توان دعا، به جا آوردن نذر، نوشتن خواسته ها و آرزوها بر کاغذ و قرار دادن در اين مکان ها و ... را نام برد.
غير از ديوار گريه و ديوار غربي معبد سليمان، زائران در ساير مراکز، از مقدسان التماس شفاعت و دعا مي کنند.
در عهد جديد يهود، حج جايگاه مشخصي ندارد. بنابر انجيل لوقا حضرت مسيح تنها يک بار در عيد براي حج به فلسطين رفته. ولي انجيل يوحنا مي گويد حضرت عيسي هر سال در اين مراسم شرکت مي کرده است.
در باور مسيحيت، حضرت عيسي با آخرين سفرش به قدس، حج را به شهر خدا انجام داده و پادشاهي خدا را شروع کرده است.
مسيحيان اوليه نيز مانند يهوديان معبد قدس را زيارت مي کردند. با اين حال کليسا مي خواست معبد تازه اي بسازد.
بنابر گزارش اپيفون در هنگام سفر پادشاه هادريانوس در سال 130، قدس ويرانه اي بيش نبود. تنها چند خانه، و يک کليساي کوچک در نزديکي محل تجمع شاگردان حضرت مسيح. ( خانه اي که بعد از عروج مسيح به آسمان، آن جا جمع مي شدند) باقي مانده بود. اين کليسا بعدها کليساي سيون و زيارتگاه حاجيان مسيحي شد.
در زمينه توسعه يافتن حج در قدس، بيش از انگيزه هاي ديني، تأثير کنستانتين اول مشهود است. او با ساختن کليساهاي متعدد در جابه جايي قدس، توجه مسيحيان بسياري را به زيارت مکان هاي مقدس جلب کرد؛ مکان هايي که مسيح در آن ها متولد شده، زندگي کرده، و به صليب کشيده شده بود.
در کنار زيارت قدس، زيارت بارگاه ها و حتي راهباني که در معابد زندگي مي کردند، نوعي حج محسوب مي شد.
در يهوديت قديم و دوران اوليه مسيحيت، معني حج يکي بود. با اين تفاوت که در بني اسرائيل، زيارت اين معبد، سه بار در سال اجباري بود، اما مسيحيان عقيده دارند که حضرت عيسي اين کار را در آخرين سفر خود به اين معبد انجام داده است. بنابراين حج در مسيحيت، گروهي و جمعي نيست، بلکه سفري است که انسان متدين براي رفع حوائج فردي خود به جا مي آورد.
در مسيحيت، حج، زمان مشخصي ندارد، امام عموماً اين کار در سنين جواني انجام مي شود کسي که به قدس مي رسد، احساس مي کند کار بزرگي در زندگي خود انجام داده است. وقتي به محل مرگ و حيات عيسي نگاه مي کند، آرزو مي کند که اي کاش او هم در همين مکان بميرد.(3)
جهت آگاهي بيش تر به منابع زير مراجعه فرماييد:
-عبادات در اديان ابراهيمي (يهوديت ، مسيحيت ، اسلام)،عباس اشرافي
-محمد تقي رهبر، حج در رهگذر تمدن ها :
حج در تمدن ها و اديان ديگر،ماهنامه زائر ،شماره 98
مذاهب خاموش ،ص 44

پي نوشت ها :
1. بحار الأنوار،
2. همان،
3. مجله ميقات حج ، سال شانزدهم ، شماره شصت و يكم، پاييز 1386.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها