۱۴۰۳/۰۲/۰۲ ۱۵:۱۶ شناسه مطلب: 99301
پرسش:
حضرت موسی کلیمالله در کجا دفن شده؟ مقبره ایشان کجاست؟
پاسخ:
متأسفانه اطلاعات ما در زمینه تاریخ پیامبران، اندک است. برخی از منابعی که دراینباره سخن گفتهاند، قابلاعتماد نیستند. مهمترین و معتبرترین منبع، قرآن کریم است که آنهم بسیاری از جزئیات را مطرح نکرده است.
با این حال، در روایات اسلامی، برخی جزئیات مطرحشده است.
سرگذشت حضرت موسی علیهالسلام در قرآن
در قرآن کریم، ماجرای ولادت حضرت موسی علیهالسلام و چگونگی انتقال او به خانه فرعون، تقریباً با جزئیات ذکرشده است. بسیاری از بخشهای زندگی ایشان نیز در قرآن آمده است؛ مانند چرایی و چگونگی خروج از مصر، اقامت در مدیَن و ازدواج، بازگشت به مصر، گفتگو با فرعون و دعوت او به خداپرستی، مسابقه با جادوگران، خارج کردن قوم خود از مصر و اتفاقات بسیاری از سرگذشت بنیاسرائیل که حضرت موسی علیهالسلام نیز بهعنوان رهبرشان در آن اتفاقات حضور دارد. با این حال، در قرآن کریم، هیچ اشارهای به سرانجام این پیامبر بزرگ الهی نشده است.
درگذشت حضرت موسی علیهالسلام در منابع اسلامی
در قرآن کریم تصریح شده است که حضرت موسی علیهالسلام به قوم خود دستور داد که وارد سرزمین مقدّس (اریحا یا بیتالمقدس) شوند؛ ولی جز دو نفر، کسی فرمان او را اطاعت نکرد و دیگران بهانه آوردند که گروهی جبار و ستمگر در آنجا به سر میبرند. درنتیجه آنان با نفرین الهی چهل سال در بیابانها سرگردان شدند (1) و هر کس بیش از بیست سال سن داشت، در این چهل سال مُرد و پیروزى را ندید؛ ولی فرزندان و نوادگان آنان سرانجام پیروزی را به چشم خود دیدند و وارد آن سرزمین شدند. (2)
اختلاف است که آیا حضرت موسی علیهالسلام هم توانست همراه با قوم خود وارد سرزمین مقدّس بشود یا مرگش پیش از آن فرارسید؟ به باور برخی، پس از دوران چهلساله، موسی علیهالسلام وارد اریحا (سرزمین مقدّس) شد؛ در حالی که یوشَع بن نون (وصیّ حضرت موسی) طلایهدار سپاه او بود. (3) اما اکثر مورّخان و راویان مسلمان چنین نقل کردهاند که در دوران سرگردانی چهلساله در بیابان، ابتدا هارون برادر موسی علیهالسلام درگذشت و موسی او را به خاک سپرد و به میان بنیاسرائیل بازگشت و مدتی بعد خود او _ درحالیکه 120 سال سن داشت ـ از دنیا رفت و بنیاسرائیل سرانجام به رهبری یوشَع وارد سرزمین مقدّس شدند. (4)
طبری از وهْب بن منبِّه (فرد آشنا با کتب مقدّس و افسانههای پیشینیان) نقل کرده است که: موسی علیهالسلام روزى براى کارى از سایبان خویش به در آمد و هیچکس متوجه وى نبود و به گروهى از فرشتگان گذر کرد که گورى مىکندند و آنها را بشناخت. نزدیکشان رفت و ایستاد و دید که گورى کندهاند که هرگز نکوتر از آن ندیده بود و به سبزه و صفا و بهجت، مانند نداشت. به فرشتگان گفت: «این گور از آنِ کیست؟». گفتند: «از آنِ بندهاى که پیش خدا عزیز است». گفت: «این بنده پیش خدا خیلى عزیز است که تاکنون چنین خوابگاه و جایگاهى ندیدهام»؛ و این به هنگامى بود که وقت مرگ وى در رسیده بود. فرشتگان گفتند: «اى صفىّ الله! مىخواهى که این گور از آنِ تو باشد؟». گفت: «مىخواهم». گفتند: «پس برو آنجا بخواب و به خدا توجه کن و آرام نفس بکش». موسى در قبر بخفت و به خدا توجه کرد و آرام نفس کشیدن گرفت و خداى تعالى جانش بگرفت و فرشتگان، گور او را بپوشانیدند؛ و موسى زاهد دنیا و راغب پیشگاه خدا بود. (5)
این روایت، به لحاظ سندی معتبر شمرده نمیشود؛ ولی بههرحال، از مجموع روایات چنین برمیآید که حضرت موسی علیهالسلام در بیابان و درجایی دور از چشم مردم از دنیا رفت و کسی به محل دفن او پی نبرد. در روایتی از رسول خدا صلیالله علیه و آله نقلشده است که فرمود: «اگر در آنجا بودم، قبر او را در کنار راه در آن تلّ ریگ سرخ به شما نشان میدادم». (6) نیز از آن حضرت نقلشده است که در سفر معراج، حضرت موسی علیهالسلام را دیده که در مرقد خود در آن ریگ سرخ به نماز ایستاده بود. (7)
درگذشت حضرت موسی علیهالسلام در تورات
در تورات نیز چنین آمده است که حضرت موسی علیهالسلام نتوانست وارد سرزمین مقدس بشود؛ ولی قبل از مرگ، خداوند همه آن سرزمینی را که قرار بود بنیاسرائیل واردش شوند، از فراز قله «فسجه» بر کوه «نبو» به او نشان داد و سپس درجایی به نام «موآب» در مقابل «بیت نغور (فغور)» جان سپرد. در سفر تثنیه آمده است: «پس موسی بنده خداوند در آنجا به زمین موآب برحسب قول خداوند مُرد؛ و او را در زمین موآب در مقابل بیتفعور، در دره دفن کرد و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است». (8)
برخی تاریخپژوهان، در تطبیق اطلاعاتی که در تورات آمده، بعید ندانستهاند که کوه «نبو» ی تورات همان کوه «نبا» (نیبو) ی امروزی باشد که در هشت میلی شرق نهر اردن جای دارد (Mount Nebo یا جبل نیبو) و قلّه «فسجه» نیز احتمالاً قله غربی و پایینی همین کوه باشد. (9) در این صورت، مدفن پاک آن پیامبر خدا نیز احتمالاً در همین کوه و یا دریکی از درههای اطراف آن است. این کوه در جنوب غربی عَمان (پایتخت اردن) قرار دارد و یک کلیسای بیزانسی نیز بهعنوان یادبود حضرت موسی (Memorial Church of Moses) در آنجا وجود دارد که نشان میدهد از دیرباز، این منطقه به حضرت موسی علیهالسلام منسوب بوده است. برخی اماکن باستانی مانند «خربه المخیط (Khirbet al-Mukhayyat)» نیز در نزدیکی همین کوه قرار دارد.
مرگ طبیعی یا شهادت؟
شایان گفتن است که طبق تورات، حضرت موسی علیهالسلام در 120 سالگی و در کمال صحت و سلامت از دنیا رفت و نه در تورات و نه دیگر متون مقدّس یا روایات اسلامی، سخنی از کشته شدن او به میان نیامده است. با این حال، در سال 1922 م. فردی به نام «ارنست سلّین» در نوشتهای با عنوان «موسی و اهمیت او برای تاریخ دینی یهودیان اسرائیل» با استناد به پارهای از عبارتهای «سِفر هوشع» نتیجه گرفت که حضرت موسی علیهالسلام شهید شده و کاهنانی که دین او را دگرگون کردند، خود او را نیز کشتهاند!(10) هرچند این کار از خلقوخوی بنیاسرائیل دور نیست و پیامبرکشی سنّت بنیاسرائیل بوده است؛ (11) ولی هیچ گزاره محکمی این برداشت را تأیید نمیکند. (12)
نتیجه:
خلاصه اینکه در منابع معتبر، مطلبی درباره چگونگی وفات و محل دفن حضرت موسی علیهالسلام نیامده است؛ ولی در برخی روایات تصریحشده که او در دوران سرگردانی بنیاسرائیل در بیابان جان سپرد و در تلّی از ریگ سرخ مدفون شد. برخی از تاریخپژوهان با استناد به مطالبی که در تورات آمده، به این نتیجه رسیدهاند که آن پیامبر عظیمالشأن احتمالاً در کوهی که امروزه «نبأ» نامیده میشود از دنیا رفته و همانجا دفن شده؛ هرچند محل دقیق قبر او مشخص نیست. این کوه در غرب کشور اردن قرار دارد.
برای مطالعه بیشتر:
جلد دوم کتاب «بررسی تاریخی قصص قرآن»، تألیف مرحوم محمد بیومی مهران.
پینوشتها:
1. شرح این ماجرا درآیات 21 تا 26 سوره مائده آمده است.
2. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387 ق/ 1967 م، ج 1، ص 433 و 435.
3. طبری میگوید: «قال آخرون: انما فتح أریحا موسى و لکن یوشع کان على مقدمه موسى حین سار الیهم». همان، ج 1، ص 436.
4. طبری، همان، ج 1، ص 434.
5. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387 ق/ 1967 م، ج 1، ص 433 ـ 434؛ همان، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375 ھ.ش، ج 1، ص 345 ـ 346.
6. «لَوْ کُنْتُ ثَمَّ لَأَرَیْتُکُمْ قَبْرَهُ، إِلَى جَانِبِ الطَّرِیقِ تَحْتَ الکَثِیبِ الأَحْمَرِ»؛ بخاری، محمد بن اسماعیل ابوعبدالله البخاری الجعفی، صحیح البخاری (الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسولالله صلیالله علیه وسلم وسننه وأیامه)، محقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دمشق، دارطوق النجاه (مصوره عن السلطانیه بإضافه ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، الطبعه: الأولى، 1422 ھ.ق، ج 4، ص 157، ش 3407.
7. «أتیت على موسى لیله اسرى بى عند الکثیب الأحمر و هو قائم یصلى فی قبره»؛ مقریزی، تقى الدین احمد بن على، إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، تحقیق: محمد عبدالحمید النمیسى، بیروت، دارالکتب العلمیه، ط الأولى، 1420 ھ.ق/ 1999 م، ج 8، ص 350 و ج 10، ص 250.
8. تورات، سفر تثنیه، فصل 34: 6 و 7 (برگرفته از نرمافزار مژده - ترجمه قدیم). نیز ر.ک: سفر تثنیه، فصل 3: 27 ـ 29.
9. بیومی مهران، محمد، بررسی تاریخی قصص قرآن، مترجم: سید محمد راستگو، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1395 ھ.ش، ج 2، ص 396 ـ 397.
10. Ernst Sellin, Mose und Seine Bedeutung Fur die Israelitisch Judischo Relligions- geschichte, Leipzig, 1922.
11. اینکه بنیاسرائیل ابایی از کشتن پیامبران نداشتهاند، از آیات متعدد قرآن کریم به دست میآید. ازجمله اینکه وقتی هارون آنان را از اطاعت سامری و پرستش گوساله بازداشت، نزدیک بود او را بکشند؛ چنانکه هارون به موسی گفت: ﴿کادُوا یَقْتُلُونَنی﴾؛ (اعراف، آیه 150). نیز درآیات دیگر قرآن به کشتن پیامبران توسط آنان تصریحشده است: بقره (2)، آیه 61 و 69 و 87؛ مائده (5)، آیه 70.
12. ر.ک: بیومی مهران، محمد، بررسی تاریخی قصص قرآن، ج 2، ص 398 ـ 400.