پرسش وپاسخ

منظور از گناه زنا نیست مثلا نگاه به نا محرم و استمنا ...

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
توجه شما را به نکات ذيل جلب مي نمايم:
1- اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي دارد . در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است. اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد. کلافگي به هم ريختگي و عصبانيت شما ريشه در همين اضطراب بالا دارد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. پسر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. بنده خدا هستيد و خداوند بنده اي كه به سويش آيد طرد نمي كند. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده تر از هر گناهي است.
4ـ احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
احساس گناه اگر چه نشان از بيداري نفس لوامه و وجدان پاك شما دارد و اين بسيار خوب است، اما اين احساس تا حدي خوب و مفيد که فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيک و خداپسندانه رهنمون سازد، و احساس گناه اطرافي و خودسرزنشي بيش از حد كه تمام خوشي را از انسان بگيرد، به هيچ روي مطلوب نبوده و با ايجاد اضطراب ناخواسته و ندانسته به گناه بيش تر سوق مي دهد.
5ـ براي کاهش اضطراب و افکار وسواس‌گونه به روانپزشک مراجعه نماييد . در برخي موارد دارو درماني سبک بسيار مؤثر است.
6ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
7 ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
اگر نيک بنگريد، با کمي واقع‌نگري مي‌توانستيد لغزش‌هاي هر از گاهي خود را با ديدي مثبت‌تر مديريت نماييد.
8 ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
9ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
10ـ براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
11ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
12ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.
در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خود ارضايي جلب مي نمايم:
خودارضايي يكي از انحرافات جنسي است كه داراي عوارض روحي و جسمي فراواني دارد از جمله؛ افسردگي و بي حالي و ضعف بينايي ، ضعف قواي جسماني ، آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل، بيماري هاى مقاربتى‏،عقيم شدن‏،كم خونى، كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛كم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگيجه؛پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات، ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏،اضطراب ،افسردگى‏، پرخاشگرى و بداخلاقى‏، يأس از زندگى‏،از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها، عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى، هوس باز و بى‏بند و بار شدن ،افت تحصيلى‏،بزهكارى و ... .
مهم ترين عوامل ترك عبارتند از؛
1- از بين بردن زمينه هاي اين عمل مانند؛ ديدن و خواندن تثاوير و مطالب تحريك زا، دوستان ناباب، استفاده نادرست از اينترنت و ...
2- آگاهي از عوارض و آسيب هاي ناگوار آن.
3- تقويت اراده.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه ارادة انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجة ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجة اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
به طور كلي، متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است".
بنابراين بايد خود را باور كنيد و ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد براي ايجاد و تقويت هر چه بيش تر اراده، به فوايد و آثار آن و نتيجه اي كه به دست خواهيد آورد، نيز اهميت آن و آينده روشني كه داريد، همچنين نجات از مشكل و سختي كه با آن روبرو هستيد، به شما كمك خواهد كرد. به پاداش عظيم اخروي و رضايت حضرت دوست (به جهت سختي و مشكل بودن ترك عمل) توجه نماييد. به خاطر داشته باشيد هر چه گناه و ترك عمل سنگين تر باشد و تلاش بيش تري لازم داشته باشد، در صورت تحقّق، انسان را به كمالات بالاتري مي رساند كه براي ديگران شايد حتي قابل تصوّر نباشد..
از اين رو هرگز يأس به خود راه ندهيد و براي آن برنامه ريزي كنيد. به راهکار هايي كه مطرح مي كنيم، توجه نماييد و آن را به كار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت.
راهکارهاي ترک خود ارضايي:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شب‏ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد بلكه اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد.
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد.مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد ،قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد.مطمئن باشيد صرف تماس آب وصابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
5- هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
6- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
7- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخم‏مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
8- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
9- هرگز به رو نخوابيد.
10- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
11- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
13- روزه بگيريد . حتي اگر روزه واجب به عهده نداريد ،روزه مستحبي بگيريد . اگر قادر نيستيد، روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏حجم‏ترين نوع غذاها اكتفا كنيد . وعده غذايي خود را كم كنيد.
14- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
15- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
16- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
17- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد ،ولي احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند .
18- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
19- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
20-در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
21- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتاب‏هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
22- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
23-به معاد و قيامت فكر كنيد.
24- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
25- اگر دوباره وسوسه شديد، با غسل و تيمم حتما سعي کنيد عبادت‏هاي خود مانند نماز و روزه و... انجام دهيد . اين کار به نوبه خود تاثير به سزايي در ترک اين عمل دارد .
26- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد .بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد .
27- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد .
اين راهکارها وقتي نتيجه مي‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود .زمان نتيجه آن بستگي به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاين‏رو فقط انرژي شما صرف عمل به دستورات شود.
موفق و مويد باشيد.

تمام روزه هایم را در ماه رمضان می گیرم اما گاه نمازم قضا می شود و نمی خوانم، موسیقی هم گوش می کنم . می خواستم بدانم آیا روزه هایم باطل است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
موسيقي بر دو قسم است:
1 ـ موسيقى که به نظر عرف مردم، مطرب، و متناسب با مجالس لهو و لعب و عياشي وعيش و نوش باشد. نواختن وگوش دادن به اين قسم موسيقي و ترانه حرام است .
2 ـ موسيقى غير مطرب و معمولى كه انسان را به هيجان شهوانى وادار نمي‌كند ؛ اين قسم موسيقي حرام نيست.
موارد مشكوك نيز اشكالي ندارد، و احتياط مستحب اجتناب است. (1)
موسيقي خواه از نوع اول كه گوش دادن آن حرام و خواه از نوع دوم باشد، باعث باطل شدن روزه نمي شود، اگر چه انجام گناه به هنگام روزه، مانع قبولي اعمال و عبادات و روزه انسان مي شود.
هم چنين نخواندن نماز باعث باطل شدن روزه نمي شود، اما نماز ستون دين است و با قبول شدن نماز عبادات ديگر مورد قبول واقع مي شود.
پي نوشت:
1.آيت الله مكارم، استفتائات، ج 1 ،سوال 520.

همانگونه كه ميدانيم نماز ستون دين وواجب وقتي در حال خواندن نماز وراز نياز با خالق هستيم چه سعادتي بالاتر است كه ما بايد در مسافرت نيايش با خدا را كاهش دهيم چرا كامل نخوانيم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
گرچه احکام اسلام همه‌اش داراي مصالح مي‌باشد و در قرآن و روايات به فلسفة بعضي از احکام اشاره شده است، ولي ما موظفيم همة عبادات را از روي تعبد و تسليم در برابر اوامر الهي انجام دهيم، گرچه به فلسفة عبادات آشنا باشيم. پس چون دستور اسلام اين است که مسافر نماز را شکسته بخواند، در حال سفر با شرايط خاص نماز‌هاي چهار رکعتي را شکسته مي‌خوانيم.
از آياتي که دربارة‌ نماز و روزه نازل شده استفاده مي‌شود که اين احکام ، به جهت آسان گرفتن و آسايش مسافر بوده . در آية 185 بقره آمده است:
«...فَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ وَمَن کانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيامٍ أُخَرَ يرِيدُ اللّهُ بِکمُ الْيسْرَ وَلاَ يرِيدُ بِکمُ الْعُسْرَ... ؛
پس هر کس ماه رمضان در شهر و وطن خود باشد، بايد روزه بگيرد . هر کس بيمار يا مسافر باشد، در ايام ديگر روزه بگيرد. خدا آساني را براي شما اراده کرده و مشقت و سختي را از شما نخواسته است...».
نيز در مورد نماز در سوره نسا آيه 101 آمده است : وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيسَ عَلَيکمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ ....؛
هنگامي که سفر کنيد، گناهي بر شما نيست که نماز را کوتاه بخوانيد.
خداوند منّت گذارده و حکم امتناني براي مسافر وضع و هديه کرده است. رد کردن و برگرداندن هدية الهي، خلاف ادب است. بنابراين عقل سليم تجويز نمي‌کند که بر خلاف خواستة خداوند در سفر نماز را تمام بخواند و يا روزه بگيرد امّا اگر کسي بر خلاف اين حکم عمل کند، يعني مسافر در سفر نماز را چهار رکعتي بخواند ويا روزه بگيرد، صحيح نيست، به دليل رواياتي که وارد شده است که کوتاه خواندن نماز در سفر يک نوع تخفيف الهي است و ادب اقتضا مي‌کند که انسان اين تخفيف را رد نکند و نسبت به آن بي اعتنايي به خرج ندهد. در روايات اهل سنت از پيغمبر اکرم (ص) نقل شده که در باره نماز قصر فرمود : صدقة تصدق الله بها عليکم فاقبلوا صدقته ؛ (1) هديه اي از خداوند است. آن را بپذيريد .
نظير اين حديث از طريق شيعه نيز آمده است. امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل مي‌کند : «افطار در سفر و نماز قصر از هداياي الهي است .کسي که از اين کار صرف نظر کند، هديه الهي را رد کرده است» .(2)
امام باقر(ع) فرمود: «گروهي با پيامبر در ماه مبارک رمضان در سفر بودند. پيامبر در سفر روزه نگرفت، ولي برخي از همراهان روزه گرفتند. پيامبر(ص) فرمود: « اينان تا روز قيامت از نافرمانان خواهند بود».(3)
امام صادق(ع) فرمود: «خدا تصدّق کرده بر مريض و مسافر که روزه نگيرند. آيا پسنديده است که صدقة خدا برگردانده شود؟!‌»(4)
پي نوشت ها :
1. سنن بيهقي، ج 3، ص 134 .
2. تفسير نمونه، ج4، ص 97، به نقل از وسايل الشيعه، ج 5، ص 540 .
3. وسائل الشيعه، ج 7، ص 124.
4. همان.

یعنی فقط خواندن صیغه ی عقد موقت و تعیین کردن مدت و مهر کافی است یا لازم به اجازه ی شوهر نیز هست ؟؟؟ با آرزوی قبولی طاعات شما خیلی ممنون از پاسخ شما

پرسشگر گرامي باسلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
ازدواج با زن شوهر دار ،چه موقت باشد ،چه دايم و چه با رضايت شوهرش باشد يا نباشد ، حرام است . در هيچ صورتي نمي توان در حال شوهر داشتن با مرد ديگري ازدواج بکند . اگر ازدواج کنند ،عقدشان باطل است . (1)
پي نوشت :
1 . توضيح المسائل مراجع ،ج 2، ذيل مسئله 2398.

با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان. اگر انسان روحی دارد که در انتخاب راه درست یا غلط به او کمک میکند آیا میتوان اساسا وجود روح را با یافته های علمی که میگوید مرکز احساس شادی ، غم،لذت حتی از رابطه با خدا،استدلال و حتی انتخاب راه درست و غلط مغز انسان است و این موضوع را با استدلال علمی قوی اثبات میکند،تطبیق داد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به چند نکته بايد توجه داشت:
اول: در اين که انسان موجود دو ساحتي است ،جاي ترديد نيست، يک ساحت آن بدن و قواي بدني و ساحت ديگر او روح و نفس و قواي آن است.
دوم: آنچه انسان را در تشخيص کارهاي صحيح از ناصحيح کمک مي کند ،عقل است که يکي شوون و قواي نفس و روح آدمي است وگرنه روح خودش يک حقيقت فراگيري است که از عقل که کارش تشخيص درستي کارهاست، قوا و شوون ديگر نيز دارد، گر چه در واقع قواي نفس با خود آن يک حقيقت اند ،ولي به حسب تحليل هر قوه از قواي نفس کاري خاص انجام مي‌دهد . آنچه در پرسش آمده، مربوط به قوه عقل است ،چون بر اساس آموزه‌هاي ديني خدا با عقل عبادت مي‌شود و خوبي و بدي نيز با عقل فهميده مي شود. (1)
سوم: اگر مراد پرسشگر محترم از استدلال علمي و يافت ها علمي در اثبات روح، اين باشد كه روح از طريق علوم تجربي و آزمايشگاهي اثبات گردد، بايد گفت چون روح پديده مجرد و فرامادي است و از هر گونه خواص مادي منزه است ، از طريق يافت علمي به مفهوم تجربه علمي و دانش هاي تجربي قابل اثبات نيست ،چون قلمرو آن گونه علوم پديده‌هاي مادي است و روح منزه از آن است.
اگر مراد استدلال عقلي و وحياني است بايد گفت: «آموزه ها وحياني در باره روح و عقل به عنوان مهم ترين قوه روح در تشخيص حقايق فراوان سخن گفته شده که در اين جا تنها به عنوان نمونه به سخني از امام موسي کاظم (ع) اشاره مي شود :
خداوند بر مردم دو حجت دارد، يکي ظاهري که انبيا، و ائمه هستند، ديگر باطني که عقل آدميان است.(2) از اين حديث معلوم مي شود که در نهانخانه وجود آدمي حقيقتي قدسي که از آن به حجت الهي ياد شده، به نام عقل نهفته است.
اما درباره استدلال علمي بر اثبات آن بايد گفت:
گاهي انسان از تمام اعضاي ظاهري و اجزاي باطني خود غافل است .در همان حال نسبت به ذات خود يا همان «من» آگاهي دارد. اين واقعيت حاکي از آن است که ذات انسان غير از بدن اوست. چه اين که آگاهي ما به بدن خود ما و اعضاي آن از رهگذر حس حاصل مي گردد، اما علم ما به ذات خويش ادراکي حسي نيست و حتي از راه تفکر نيز به دست نمي آيد، بلکه علمي حضوري است، از اين بيان معلوم مي‌شود که در وجود انسان غير از بدن، ساحتي وجود دارد که از آن به روح ياد مي شود و گاهي از آن به نفس ياد مي کنند و آن همان چيزي است که د رفارسي از آن به «من» ياد مي کنم و همه چيز را به او نسبت مي دهيم مثلا مي گويم: بدن من، دست من، چشم من، قلب من و مانند آن (3) بنابراين جاي ترديد نيست که انسان در همين شکل و شمايل جسماني خلاصه نمي‌شود، بلکه در باطن اين بدن حقيقتي وجود دارد که انسانيت انسان به او و ذات انسان در واقع اوست و آن همان روح آدمي است.
چهارم: آنچه درباره يافت علمي روز در باب انتساب برخي ادراکات به مغز در پرسش اشاره شده، بايد گفت: گر چه دانش تجربي مادي گرايانه مي کوشد امور ياد شده در پرسش را به يک بخش جسماني از حقيقت انسان به نام مغز و مانند آن نسبت داده ، تلاش مي‌کند که آدمي را در همين وجود مادي و جسماني تعريف نمايد، ولي نگاه عقلاني و رويکرد انسان شناسي بر مبناي عقلانيت الهي و فرامادي، ضمن اذعان به نقش مغز در ادراک هاي ياد شده ،آن را ابزار کار براي روح آدمي مي‌داند.دانش پژوهان الهي محور که حقيقت انسان را در فراسوي اعضاي بدن او مي‌دانند، معتقدند که روح ذاتا مجرد و فعلا مادي است، يعني گرچه ذات روح فرامادي است ،ولي کارهايش را به وسيله قواي بدني نظير مغز و مانند آن انجام مي‌دهد. (4)
طبق اين رويکرد کارفرماي بدن آدمي روح مجرد اوست . هر آنچه حسب ظاهر از اعضا و قواي بدني انسان سر مي‌زند ،درحقيقت کار روح است که به وسيله اين ابزار انجام مي‌شود. از همين رو است که دانش تجربي تصور مي‌کند مغز همه کاره اموري ياد شده در پرسش است، در حالي که مغز در درک آن امور نقش ابزاري دارد .کار اصلي از‌ آن ساحت ديگر انسان است که در آموزه‌هاي وحياني از آن به روح و در اصطلاح فلسفي به نفس ناطقه ياد مي‌شود.
پي‌نوشت:
1- دانشنامه قرآن، ج 1، ص 1465.
2- اصول کافي ، ج 1 ،ص 16.
3- آموزش کلام اسلامي، ج 2، ص 213.
4- نتايج کلامي حکمت صدرايي فصل معرفت نفس (انسان شناسي) ص 231.

با عرض سلام و خسته نباشید. اگر خداوند خود مسئولیت هدایت انسانها را بر عهده گرفته است پس چرا بعضی از انسانها در خانواده یا محیط بدی رشد مییابند و بعضی در خانواده خوب و تاثیر محیط برای آنان غیرقابل انکار است، مگر عده ی کمی که در این معادله برعکس عمل میکنند که البته تعدادشان بسیار کم است؟

پاسخ:
معتقديم كه خداوند هدايت كننده بندگان به سوي حقيقت و سعادت است .به همين خاطر يكي از نام هاي او «هادي» است ؛ اما بايد بدانيم كه در اين زمينه دو نوع هدايت وجود دارد ، هدايت هاي عمومي و هدايت هاي خصوصي .
هدايت عمومي در دو نوع هدايت خلاصه مي گردد:
1 - هدايت عمومي تكويني :
مقصود از چنين راهنمايي اين است كه خداوند همه موجودات را آفريد . هر كدام را با وظايف آفرينش خود آشنا ساخت: «قال ربنا الذى اعطا كل شىء خلقه ثم هدى »(1)يعني : گفت :پروردگار ما همان كسي است كه به هر موجودي آن چه را لازمه آفرينش او بوده ،داده ،سپس هدايت كرده است .
در همين مسير، خداوند بستر و زمينه هدايت انسان را كه همان عقل و قوه ادراك حقيقت از باطل و درستي از نادرستي است ،به وي اعطا نموده است .بدين جهت انسان به واسطه قوه عقل و ادراك خود و از طريق فطرت و ادراكات روحي و ودروني خود بسياري از حقايق را لااقل به شكل مختصر و مجمل در مي يابد . مي تواند مسير حركت و جهت گيري خود را بر ات اساس معين نمايد .
بالاتر از همه اين ها ، خداوند دغدغه و ميل به يافتن حقيقت و مسير صحيح را در درون انسان قرار داده كه همين دغدغه و ميل است كه اولين گام مهم در مسير هدايت هاي كامل و دقيق محسوب مي گردد .
2 - هدايت عمومي تشريعي :
از آن جا كه انسان موجودي است داراي عقل و شعور ،خداوند هدايت تكوينيش را با هدايت تشريعي او به وسيله پيامبران همراه كرده است . در واقع هدايت تكويني از درون برمي خيزد و راهنمايي مي كند، ولي هدايت تشريعي از بيرون متوجه انسان مي گردد . دست او را مي گيرد و از مراحل خطرناك عبور داده و به مقصود مي رساند. اين نوع هدايت كه به وسيله پيامبران , اولياي الهي , امامان و كتاب هاي آسماني انجام مي گيرد ،عمومي است . در اختيارهمگان قرار دارد . همه افراد بشر مي توانند از آن ها بهره بگيرند.
قرآن مجيد مي فرمايد:
«قل يا ايهاالناس قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فانما يهتدى لنفسه و من ضل فانما يضل عليها و ما ان عليكم بوكيل (2); بگو اي مردم، حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده ،هركس (درپرتو آن ) هدايت يابد ،براي خود هدايت شده و هر كسي گمراه گردد ،به زبان خود گمراه مي گردد و من مأمور به (به اجبار) شما نيستم ».
در جاي ديگر مي فرمايد: «ان هديناه السبيل اما شاكراً و اما كفوراً(3);ما راه را به او نشان داديم ،خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس ..»
نيز فرموده :« ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصلحت ان لهم اجراً كبراً (4) ; اين قرآن به راهى كه استوارترين راه ها است، هدايت مى كند . به مؤمنان كه اعمال صالح انجام مي دهند، بشارت مي دهد كه برا آن ها پاداش بزرگي است» . اين آيات شريفه به روشني مي رساندكه هدايت تشريعي عمومي است .در حق تمام افراد انسان انجام مي گيرد .اين وظيفه بشر است كه از آزادي خود بهره گرفته و از هدايت هاي همگاني استفاده كند.
هدايت خصوصي :
هدايت خصوصي هم وجود دارد كه عنايت خاص الهي براي گروهي از بندگان مخصوص خداست،يعني افرادي كه از هدايت عمومي بهره گرفته ، روح و روان آنان از فروغ وسايل هدايت همگاني روشن گرديده است ، كساني كه به مخالفت كشش فطرت و راهنماي خرد و دعوت پيامبران برنخاسته و خود را در مسير وزش نسيم رحمت و هدايت قرار داده باشند.
اين گروه به خاطر بهره گيري از هدايت هاي عمومي از عنايات خاص الهي بهره مند شده ، مشمول مددهاي غيبي و توفيق هاي الهي مي گردند. اين عده هم شايستگي استفاده از هدايت خصوصي را از پذيرش سخن پيامبران الهي و كتب آسماني كه به حسن اختيار خود پذيرفته و به كار بسته اند ،به دست مي آورند. اين كه مي گوييم اين نوع هدايت ازآن گروهي است كه از وسايل هدايت عمومي بهره مند شوند, مطلبي است كه قرآن را در آيات مختلف بيان كرده است :
« والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» (5); آن ها كه در راه ما جهاد و كوشش كنند ،به راه هاي خود هدايت شان خواهيم كرد.» و :
« الله يجتبى اليه من يشاء و يهدى اليه من يريد (6);خداوند هر كسى را بخواهد برمي گزيند و كسي را كه به سوي او باز گردد ،هدايت مي كند».
با توجه به اين نكات روشن مي شود كه خداوند همه بندگان را به نوعي در مسير هدايت قرار مي دهد . هريك به فراخور حال و روز خود و البته اعمال و رفتار خود به نوعي از هدايت هاي الهي بهره مند مي گردد ؛ اما در اين مسائل همان طور كه تفاوت ها ناشي از كيفيت استفاده فرد از هدايت هاي عمومي قبلي مطرح است ،انواع تفاوت ها و اختلاف ها در اصل هدايت هاي عمومي هم وجود دارد ئ افراد مختلف در اين خصوص داراي بسترها و زمينه هاي متفاوتي هستند كه به نظر مي رسد امكان هدايت در آن ها كاملا متفاوت خواهد بود .
هرچند اختلاف زمينه ها و محيط ها به نوعي منجر به تفاوت رويكرد و جهت گيري هاي انسان ها در زندگي مي شود ، اما به معني تبعيض در هدايت آن ها از جانب خداوند نيست ؛ در حقيقت مساله اصلي در كيفيت و كميت ميزان معرفت و مسئوليت و تكليف هر فرد است كه هدايت مناسب حال او را رقم مي زند .
هدف حقيقي از حيات دنيايي ما رسيدن به كمالات و ارزش هاي وجودي مان است كه در مسير هدايت يافتن به سوي حقيقت شكل مي گيرد ، اما تكامل و هدايت مورد توقع از ما تكاملي است كه در ظرف مقدرات و داده هاي الهي شكل مي گيرد، نه تكامل و هدايتي مطلق كه براي بالاترين انسان ها متصور و ممكن است .
در واقع تكامل مورد انتظار از هر فرد به فعليت رساندن ظرفيت هاي بالقوه اي است كه براي او با توجه به فرصت ها و امكانات گوناگون الهي برايش متصور و ممكن بود . مي توانست در فرصتي كه به او داده شده بود، آن ها را با حسن اختيار و انتخاب خود در وجود خويش متجلي سازد . اگر به فردي فرصت داده مي شد به چه كمالاتي دست مي يافت ،ارتباطي با اصل لزوم تكامل دنيايي انسان ندارد.
در نتيجه هدايت و كمال مورد نظر و مورد توقع از افراد در موقعيت هاي مختلف كاملا متفاوت است . اين گونه نيست كه خداوند زمينه هدايت و تكامل ناچيزي براي فردي ايجاد نمايد ، اما توقع دستيابي به هدايتي تمام و كامل از او داشته باشد ؛ چنين فردي اگر به حجم هدايت و كمال مورد توقع از خودش برسد ، هدايتي همچون هدايت انسان هاي كامل و در موقعيت هاي خاص را براي خود حاصل نموده و كمال مناسب حال خويش را به كسب كرده است .
پي نوشت ها:
1 . طه (20) آيه 50 .
2 . يونس (10) آيه 108.
3 . انسان (76) آيه 3.
4 . اسراء (17) آيه 9.
5 . عنكبوت (29) آيه 69.
6 . شورا (42) آيه 13 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

می خواستم بدانم طهارت اندام تناسلی مردان بعد از بول کردن چگونه است؟

كافي است سر آلت را با آب بشوييد . در اين صورت طهارت حاصل مي شود. اما بهتر است بعد از بول كردن استبرا نمايند و بعد خود را بشويند.
استبرا عمل مستحبى است كه مردها بعد از بيرون آمدن بول انجام مى‏دهند تا قطرات ادراري که در مجري مانده باشد، با استبرا خارج گردد.
استبرا داراي اقسامي است و بهترين آن ها اين است : بعد از قطع شدن بول، اگر مخرج غائط نجس شده، اول آن را تطهير كنند، بعد سه دفعه با انگشت ميانه دست چپ از مخرج غائط تا بيخ آلت بكشند . بعد شست را روى آلت و انگشت پهلوى شست را زير آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه‏گاه بكشند . پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند.(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع،ج1، مسئله 72.

با عرض سلام مي خواستم بدانم اگر كسي مجبور باشد در ماه مبارك روزي حدودا 7 ساعت درس بخواند مي تواند روزه نگيرد و بعدا روزه بگيرد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛

مواردي که بيان کرديد ،مجوز شرعي براي خوردن روزه نيست. برنامه هاي خود را بايد به گونه اي تنظيم کنيد که منافات با روزه نداشته باشد.(1) مي تواني از بعد از اذان صبح تا قبل از اذان ظهر (در فاصله اين دو هر وقت خواستي) بروي به مسافرت . در مسافرت روزه ات را بشکني و برگردي .در اين صورت روزه نيستي . مي تواني بخوري و بياشامي و بعدا قضاي روزه را بگيري.
حد اقل بايد 5/22کيلومتر بروي وبرگردي تا رفت و برگشت بشود 45 کيلومتر.
پي نوشت :
1. سوال تلفني از دفتر (7720500-0251) آيه الله فاضل .

با عرض سلام لطفا در مورد ايه 27 سوره فصلت كه مي فرمايد (ما كافران را البته عذاب سخت بچشانيم و بدتر از انچه كه كردند كيفر كنيم) توضيح دهيد چرا بيشتر از انچه كه انجام دادند كيفر مي شوند مگر نه اينكه در ايات ديگر قران ذكر شده است كه هر كس باندازه كاري كه انجام داده مجازات مي گردد.

2اين که خدا عادل است و گناهکار را يا مي بخشد يا حداکثر به اندازه گناهش مجازات مي کند و نه بيش تر؛ اما در باب پاداش نه تنها هيچ عملي رابدون پاداش نمي گذارد، بلکه اضافه هم مي دهد، اصلي است قطعي و آيات زيادي از قرآن بر آن دلالت دارد از جمله:
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ؛(1)
هر كس كار نيكى به جا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، هر كس كار بدى انجام دهد، جز مانند آن، كيفر نخواهد ديد و ستمى بر آن ها نخواهد شد.
لِلَّذينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُون‏ وَ الَّذينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها؛ (2)
كسانى كه نيكى كردند، پاداش نيك و افزون بر آن دارند . تاريكى و ذلّت، چهره‏هاي شان را نمى‏پوشاند. آن ها اهل بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند. امّا كسانى كه مرتكب گناهان شدند، جزاى بدى به مقدار آن دارند .
لِيَجْزِيَ الَّذينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‏(3)
مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها (4)
هر كس بدى كند، جز مانند آن كيفر داده نمى‏شود.
وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها؛ (5)
كيفر بدى، مجازاتى است همانند آن‏.
وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها ؛(6)
امّا كسانى كه مرتكب گناهان شدند، جزاى بدى به مقدار آن دارند.
البته مجازات و کيفر و پاداش در آخرت قراردادي نيست بلکه اعمال خوب و بد انسان صورت ملکوتي دارند .کيفر و پاداش، دادن اعمال به عمل کننده در قيامت است. در قيامت اعمال گناهکار را که صورت ملکوتي آن ها ظلمت، آتش ، مار ، عقرب و زقوم است ،به او مي دهند و نه بيش تر . اعمال نيکوکار را هم که صورت ملکوتي آن ها نور ، حور و قصور است، با اضافه و فضل و زيادي که هديه حق تعالي است، به او مي دهند.
آيات زير حکايت از اين معنا دارد که کيفر و پاداش انسان ها همان اعمال شان است:
يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيدا ؛(7)
روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مى‏بيند و آرزو مى‏كند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زيادى باشد.
لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏ ؛(8)
امروز عذرخواهى نكنيد، چرا كه تنها به اعمال تان جزا داده مى‏شويد!
اما آيه 27 به شرح زير است:
فَلَنُذيقَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا عَذاباً شَديداً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذي كانُوا يَعْمَلُونَ؛
به يقين به كافران عذاب شديدى مى‏چشانيم، و آن ها را به بدترين اعمالى كه انجام مى دادند، كيفر مى‏دهيم!.
در اين آيه خلاف اصل بالا سخن نگفته، بلکه از باب تاکيد و تصريح و براي انذار کافران فرموده به يقين در مقابل کارهاي بدترشان که سيره و رفتار پيوسته آن ها شده بود، کيفر مي شوند. در اين جا به کيفر اعمال بدترشان که سيره آن ها بود، تصريح کرده و نسبت به بقيه سکوت کرده تا تهديد اثر گذارتر باشد .
متاسفانه اشکال کننده محترم آيه را بد ترجمه کرده ، خود را دچار شبهه ساخته است. بعضي از مترجمان هم متاسفانه دقت نکرده ،مشابه ترجمه بالا را ارائه داده اند و در ايجاد شبهه سهيم بوده اند.
پي نوشت ها:
1. انعام(6)آيه160.
2. يونس(10)آيه 26-27.
3. نجم(53)آيه31.
4. غافر(40)آيه40.
5. شوري(42)آيه40.
6. يونس(10)آيه27.
7. آل عمران(3)آيه30.
8. تحريم(66)آيه7.

صفحه‌ها