اذان صبح

درگذشته، با توجه به نبود ابزارهایی که امروزه برای تشخیص وقت اذان استفاده می شود مسلمانان با نگاه به آسمان، خورشید و ستارگان، اوقات شرعی را تشخیص می‌دادند.
تشخیص وقت اذان در زمان قدیم

پرسش:
در زمان قدیم که رادیو و تلویزیونی نبود، مؤذّن‌ها از کجا می‌دانستند وقت نماز است و مردم را مطلع می کردند؟
 

درگذشته، با توجه به نبودن ابزارها و امکاناتی که امروزه برای تشخیص دقیق وقت اذان استفاده می­شود؛ مسلمانان با نگاه به جایگاه خورشید و ستارگان در آسمان، اوقات شرعی را تشخیص می‌دادند

پاسخ:
اذان در لغت، به معنای آگاه کردن و رساندن خبر به گوش دیگران است. 
در دین اسلام، منظور از اذان، ندایی است برای اعلام وقت نماز که با الفاظ مخصوصی بیان می‌شود. اذان دربردارنده آموزه‌های اساسی اسلام است؛ ازجمله تکبیر، شهادت به یگانگی الله، رسالت حضرت محمد صلی‌الله ‌علیه ‌و ‌آله‌، دعوت به نماز و رستگاری و انجام بهترین عمل.
 کسی که برای اعلام وقت نماز اذان می‌گوید، «مؤذن» خوانده می‌شود. در میان مسلمانان مرسوم است که مؤذّن برمکانی بلند به‌ویژه در مسجد می‌ایستد و اذکار اذان را با صدای بلند ادا می‌کند تا مسلمانان را از فرا رسیدن وقت نماز آگاه سازد.

تشخیص اوقات شرعی درگذشته
امروزه با توجه به تدوین اوقات شرعی و ابزارهایی (چون ساعت، تلویزیون، نصب نرم‌افزارهای اذان‌گو در تلفن همراه و...) که خبر از وقت نماز می‌دهند، مؤذّن ها به‌راحتی می‌توانند متوجه اوقات شرعی شوند؛ ولی درگذشته می‌بایست خودشان وقت نماز را تشخیص دهند. این کار هرچند خیلی ساده نبود، اما غیرممکن هم نبود؛ چراکه نبودن ساعت در صدر اسلام به معنای نفی مطلق وسایل و ابزار تشخیص اوقات و زمان ها نیست.
درگذشته، انسان ها برای تشخیص زمان، از ابزارهایی گاه ساده، استفاده می کردند و اموراتشان را با آن تطبیق می دادند. از طرفی مردم نیز اطلاعات نجومی داشتند.(1) لذا با توجه به فصول سال و جایگاه خورشید و ستارگان در آسمان، زمان تقریبی اذان را تشخیص می دادند. شایان ذکر است که درگذشته، به سبب پاکی هوا و نبودن آلودگی و نورهای اضافی، روزها از هوای صاف و شب‌ها از تاریکی محض (به سبب نبودن چراغ‌ها و لامپ ها) بهره‌مند بودند و به جهت نبودن آپارتمان ها و ساختمان های بلند، مانعی برای دید نداشتند و درنتیجه، به دست آوردن وقت اذان به‌صورت طبیعی، به‌مراتب راحت‌تر از روزگار ما بود. پس اگر کسی بر بلندی می‌ایستاد، تشخیص وقت اذان صبح و مغرب، برای او دشوار نبود. 
اساساً یکی از کارکردهای مأذنه در مساجد نیز همین بود که مؤذّن بتواند دامنه افق و محل غروب آفتاب را بهتر ببیند. برای تشخیص اذان ظهر نیز کافی بود یک میله در زمین فرو برند و یا شاخصی برای تعیین طول سایه داشته باشند.

ملاک شرعی اوقات نماز 
در روایتی امام صادق علیه السلام در بیان چگونگی اوقات نماز فرمود: «جبرئیل، در وقتی‌که آفتاب از میانه آسمان مایل گردید، نزد رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمد و دستور داد که نماز ظهر را بخواند. سپس در وقتی‌که سایه به‌اندازه قامتى زیاد شد، نزد او آمد و دستور داد که نماز عصر را بخواند. باز در وقتی‌که آفتاب‌غروب کرد، نزد او آمد و دستور داد که نماز مغرب را بخواند. سپس در وقتی‌که شفق (سرخى مغرب‏) از بین رفت، نزد او آمد و دستور داد که نماز عشاء را بخواند. باز وقتی‌که سپیده صبح دمید، نزد او آمد و دستور داد که نماز صبح را بخواند...». (2) مسلمانان نیز به‌تبعیت از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله برای تشخیص اوقات نماز، به آسمان نگاه می‌کردند و زمان آن را تشخیص می‌دادند.

در اسلام، ملاک برای تشخیص اذان‌های سه‌گانه (صبح، ظهر، مغرب) عبارت است از:

1. ملاک برای تشخیص اذان صبح، دیدن رشته ‌ی سفید پهنی در مشرق است. طبق روایتی، ابوالحسن بن حصین نامه‌اى به امام جواد علیه‌السلام نوشت و در آن، درباره چگونگی تشخیص طلوع خورشید پرسیده بود. امام جواد علیه‌السلام به خط‍‌ مبارک خویش نوشت: «فجر همان رشته سفید پهن است نه رشته عمود بالارونده. پس در سفر و حضر، نماز مخوان تا زمانى که آن فجر صادق براى تو آشکار شود؛ زیرا خداوند تبارک‌وتعالی مخلوق خود را در چنین موضوعى در شک قرار نداده و فرموده است: «بخورید و بیاشامید تا روشنى سپیده به‌مانند رشته‌اى سپید در سراسر افق پدید آید و از رشته سیاه تاریکى باقیمانده شب جدا گردد».(3)

2. ملاک برای تشخیص ظهر شرعى، مایل‌شدن خورشید از وسط آسمان به‌سوی مغرب است (4) و بهترین راه براى پى بردن به دخول وقت ظهر، استفاده از شاخص است و آن این است که قطعه چوب صاف یا میله‌ای را در زمین هموار به‌طور عمودى فروکند. صبح که خورشید بیرون می‌آید، سایه آن به‌طرف مغرب می‌افتد و هر چه آفتاب بالا آید، این سایه کم مى‏شود. هنگامی‌که سایه به آخرین درجه کمى رسید، موقع ظهر است. همین‌که سایه‌رو به زیادى رفت و به‌سوی مشرق برگشت، اول وقت نماز ظهر و عصر است. درگذشته نیز برای تشخیص زمان، شاخص هایی را چون نیزه در زمین قرار می دادند؛ چنانکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از این روش استفاده می‌کردند. (5) البته برای تشخیص وقت اذان، لازم به چنین دقّتی نبود و معمولاً با نگاه به سایه ی خودشان و یا نگاه به آسمان می‌توانستند وقت تقریبی اذان را تشخیص دهند. 
ابو مخنف می‌نویسد: در روز عاشورا وقتی آتش جنگ شعله‌ور شده بود، شخصی به نام ابو ثمامه، درحالى ‏که زوال شمس را دید، به امام حسین علیه‌السلام گفت: «جانم فدایت اى ابا عبدالله! می‌بینم که اینان نزدیک‌تر آمده‌اند و به خدا قسم کشته نمى‏شوى تا من کشته شوم و دوست دارم خدایم را در حالى ملاقات نمایم که نماز ظهر امروز را که وقتش نزدیک است، با تو خوانده باشم». امام حسین علیه‌السلام سرش را بلند کرد و گفت: «نماز را به یاد آوردى، خدا تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. بلى دقیقاً اوّل وقت نماز است». (6) یا اینکه وقتی در جنگ صفین آتش جنگ شعله‌ور بود و جنگ به اوج خود رسیده بود؛ امیرالمؤمنین علیه‌السلام نگاهش به خورشید بود. ابن عباس عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! چرا خورشید را تماشا می‌کنید؟». حضرت فرمود: «برای اینکه بدانم کی وقت زوال خورشید می شود تا نماز بخوانم.» ابن عباس عرض کرد: «آقا مگر اکنون‌که ما سرگرم پیکاریم، وقت نماز است؟!». امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «مگر برای چه می‌جنگیم؟ همانا ما برای نماز پیکار می‌کنیم». (7)

3. در مورد تشخیص وقت اذان مغرب گفته‌شده که سقوط و پنهان شدن قرص خورشید براى تحقّق وقت غروب کفایت می‌کند؛ امّا از بین رفتن و منحرف شدن سرخى مشرق از وسط آسمان، علامتى است که با آن می‌توان به تحقّق مغرب یقین پیدا کرد. هرچند احتیاط این است که سرخى مشرق زایل شود. در روایتی امام رضا علیه‌السلام فرمود: «اولین وقت مغرب، غروب قرص خورشید است و علامت غروب این است که افق مشرق سیاه شود». (8) البته طبق برخی روایات، به کمک ستارگان هم وقت نماز را تشخیص می‌دادند. عمر بن حنظله از امام صادق علیه‌السلام پرسید: «ما زوال خورشید را در روز تشخیص می‌دهیم؛ امّا در شب چه‌کار کنیم؟». امام علیه‌السلام فرمود: «شب هم مانند خورشید زوال دارد.» گفت: «زوال شب را چگونه تشخیص بدهیم؟» امام علیه‌السلام فرمود: «توسط ستاره‌ها در موقعى که به‌سوی مغرب مایل شوند». (9) در بیان حرکت ستاره‌ها گفته‌شده که مراد، رؤیت ستاره‌هایی است که در اول شب ظاهر می‌شوند و در آخر شب غایب می‌شوند. (10)

نتیجه:
درگذشته، با توجه به نبودن ابزارها و امکاناتی که امروزه برای تشخیص دقیق وقت اذان استفاده می شود؛ مسلمانان با نگاه به جایگاه خورشید و ستارگان در آسمان، اوقات شرعی را تشخیص می‌دادند و مؤذنان نیز از همین راه می‌دانستند که چه زمانی باید اذان بگویند. شایان ذکر است که درگذشته به جهت پاکی هوا و نبودن آپارتمان ها و ساختمان های بلند و نیز به خاطر تاریکی محضی که به سبب نبودن چراغ‌ها و لامپ ها وجود داشت، به دست آوردن وقت اذان از راه‌های طبیعی، به‌مراتب راحت‌تر از روزگار ما بود. آنان با دیدن رشته ‌ی سفید پهنی در آسمان، اذان صبح را می‌گفتند و هنگام مایل‌شدن خورشید از وسط آسمان به‌سوی مغرب، اذان ظهر را می‌گفتند (که معمولاً برای تشخیص دقیق آن، شاخصی را در زمین قرار می دادند). همچنین با پنهان شدن قرص خورشید و از بین رفتن و منحرف شدن سرخى مشرق از وسط آسمان، اذان مغرب را می گفتند.

پی‌نوشت‌ها:
1. چنانکه در قرآن آمده: ﴿وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ ﴾، سوره ی نحل، آیه ی 16.
2. تهذیب الأحکام، محقق، خرسان، حسن الموسوى‏، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق‏، ج‏2، ص 254.
3. کلینى‏، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم،1362 ش‏، ج‏3، ص 282.
4. «إِذَا زَالَتِ‏ الشَّمْسُ‏ فَقَدْ دَخَلَ‏ وَقْتُ‏ الصَّلَاتَیْن»‏، همان، ص 276.
5. کان إذا أصبح عقّب حتّى تصیر الشّمس على رمح یسبّح‏، همان، ج‏7، ص 425.
6. ابومخنف، لوط بن یحیى ازدى ‏کوفى، وقعه الطف، ‏قم، جامعه مدرسین‏، چاپ سوم، 1417 ق‏، ص 229.
7. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، قم، الشریف الرضی‏، چاپ اول، 1412 ق‏، ج‏2، ص 217.
8. امام رضا علیه السلام، على بن موسى، ‏(منسوب)، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه‌السلام، مشهد، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، چاپ اول، 1406 ق‏، ص 73.
9. صدوق، ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه‏، محقق غفارى، علی‌اکبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم، 1413 ق‏، ج‏1، ص 227.
10. حر عاملى، محمد بن حسن، هدایه الأمه إلى أحکام الأئمه علیهم‌السلام، محقق آستان قدس رضوى، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیه، چاپ اول، 1414 ق‏، ج 2، ص 50.

 

سلام،

1- چرا زمان جنگ (صحرای کربلا) حضرت زین العابدین حضور نداشت؟ میگن مریض بوده ولی اگه مریض بوده کجا بوده، مگه خانواده همه با هم نبودن؟ چطور حضرت عباس بودن ولی ایشون نبودن؟

2- چطور می تونه آدم بین سه تا محل، دوتاشو انتخاب کنه مثلا من متولد یه شهری هستم که تا 20 سالگی اونجا زندگی کردم، بعد برای کارم رفتم به یه شهر دیگه و اونجا شروع به زندگی و کار کردم و بعد به مأموریت فرستاده شدم به یه جای دیگه که سه ساله که الان اونجا هستم، حالا من زمانی که بر می گردم مرخصی هم به شهر دوم میرم و هم محل تولدم حالا کجا نمازم شکسته و کجا درسته؟

3- ملاک شروع کردن روزه اذان ظهر هست یا اذان صبح؟ یعنی وقتی من تو جاده هستم و دارم به سمت مثلا زادگاهم میرم اگه بعد اذان صبح برسم روزم شکسته هستش یا اینکه تا قبل اذان ظهر برسم درسته؟ ممنون میشم جواب بدین

پاسخ1:
امام سجاد (ع) درکربلا حضور داشت و با اهل بيت (ع) بود .تا برگشت اهل بيت از شام به مدينه با آنان بود. همچنان که حضرت عباس (ع) در کر بلا بود. از آن جائي که امام سجاد بيمار بود، توان مبارزه را نداشت و دشمن هم در باره ايشان چندان حساس نبود، زيرا تصور مي کرد خود وي از دنيا مي رود، اين در حالي است که حضرت ابوالفضل (ع) سالم و از پر چمداران امام حسين(ع) بود و دشمن نيز سخت نسبت به وي حساس و از ايشان احساس خطر مي نمود. درصدد به شهادت رساندن ايشان بود. اگر امام سجاد (ع) بيمار نبود، وي نيز مانند ساير ياران امام حسين(ع) در جنگ شرکت مي نمود. در ضمن بيماري امام سجاد (ع) تقدير الهى بود، براى اين كه امام سجاد زنده بماند و نسل امام حسين از اين طريق حفظ شود. بيمارى سبب نجات ايشان شد. دشمنان چند بار تصميم گرفتند حضرت را بكشند، اما چون بيمارى او شديد بود گفتند: بيمارى او را مى‏ كشد، چرا او را بكشيم.(1) حميد بن مسلم گويد: به اتفاق شمر بن ذى الجوشن در خيمه‏ ها عبور مى‏ كرديم تا به على بن حسين(ع) رسيديم، ديديم در شدت مرض در بستر غم و بيمارى و ناتوانى خوابيده است، و با شمر جماعتى از رجاله بودند، گفتند: آيا اين بيمار را بكشيم؟ گفتم: سبحان اللَّه! چگونه بي رحم مردميد. همين مرض او را خواهد كشت. بدين وسيله شر ايشان را از حضرت برگردانيدم.( 2 )

پى نوشت‏ها:
1 . مرتضى مطهرى، حماسه حسينى، ج 1، ص 97 - 98.
2 . شيخ عباس قمى، منتهى الآمال، ج 1، ص 399.
-------------------------------------

پاسخ2:
نماز انسان در وطن (اصلي ، حکمي ، اتخاذي ) کامل است. همچنين در غير وطن اگر قصد ماندن ده روز را داشته باشد، کامل است.
شهري که در آن متولد شده ايد، وطن اصلي شما مي باشد. اگر موقعي که از آن نقل مکان مي کرديد، اعراض نکرده باشيد (قصد داشته باشيد که به هيج وجه براي زندگي به آن جا برنگرديد) همچنان وطن شما مي باشد. هروقت که به آن جا مي رويد، نماز شما کامل است.(1)
اما شهري که براي کار به آن جا رفتيد، اگر بنا داشتيد که به صورت دايم و يا به مدت هفت الي هشت سال در آن جا زندگي کنيد، آن جا هم وطن شما مي باشد. اگر از آن شهر هم اعراض نکرده باشيد، همچنان وطن شما باقي مي ماند.(2)
شهري که براي ماموريت به آن جا رفته ايد، حکمش مانند همان شهري است که براي کار به آن جا رفته ايد.
انسان علاوه بر وطن اصلي مي تواند دو وطن ديگري هم داشته باشد.

پي نوشت ها:
1. آيه الله خامنه اي ، استفتائات ، س 703 .
2 . همان ، س695 .
-------------------------------------

پاسخ3:
در صورتي که مسافر تا قبل از اذان ظهر به زادگاه خود برسد و در طول روز، يعني بعد از اذان صبح چيزي که روزه را باطل مي کند، انجام نداده باشد، بايد روزه بگيرد.(1)
بنابراين اگر قبل از اذان صبح ويا بعد از اذان صبح تا قبل از اذان ظهر به وطن خود برسيد ،روزه شما صحيح است.

پي نوشت :
1.توضيح المسائل مراجع ، ج1، م 1722.

آیا كسي كه در شب محتلم بشود (قبل از نماز صبح) و غسل نكند روزه اش باطل است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر عمدا قبل از اذان صبح غسل جنابت نکند، روزه اش باطل است .
آيت الله مكارم در رساله خود فرموده است :
مسأله 1371- اگر شخص جنب عمداً تا صبح غسل نكند، بنابر احتياط واجب روزه‏اش باطل است ، ولى اگر توانايى برغسل ندارد يا وقت تنگ است، تيمّم نمايد، امّا اگر از روى عمد نباشد ،روزه‏اش صحيح است.
مسأله 1372- باطل شدن روزه به خاطر بقا بر جنابت مخصوص روزه ماه رمضان و قضاى آن است و در روزه‏هاى ديگر موجب بطلان نمى‏شود.
مسأله 1373- اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك يا چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب بوده ،قضا نمايد، مثلًا اگر نمى‏داند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد سه روز را قضا كند و قضاى روز چهارم احتياط مستحبّ است.

اگرفردی بعد از نماز صبح در رمضان محتلم شود چه باید بکند

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
اگر روزه دار در خواب ، بعد از اذان صبح محتلم (جنب) شود، روزه اش صحيح است و باطل نمي شود .(1) و براي نمازها بايد غسل جنابت انجام دهد.
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ، ج 1 ،مسئله 1589.