همسرگزيني (انتخاب همسر و خواستگاري)

از یك سال پیش عاشق دختری شدم. تكلیف چیست ؟
بروز عشق یا علاقه افراطی، نه یك امر ماورایی و مقدس، بلكه یك فرایند ساده یا پیچیده (بسته به میزان شدت و ضعف آن) روان‌شناختی است.

پسری 16 ساله هستم. از یك سال پیش عاشق دختری شدم. تكلیف چیست ؟

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مركز.

متأسفانه ما به عنوان روانشناس نمی توانیم تكلیفی برای شما برادر گرامی روشن كنیم ، ولی همه ما می دانیم كه با عدم خویشتنداری ساده و عدم حفظ حریم نگاه می­توان عاشق جنس مخالف شد

 بروز عشق یا علاقه افراطی، نه یك امر ماورایی و مقدس، بلكه یك فرایند ساده یا پیچیده (بسته به میزان شدت و ضعف آن) روانشناختی است.

تصور كنید پسری 16 ساله در اوج بحران بلوغ و نیازهای غریزی با جنس مخالف خود (با مطلوبیت ظاهری) مواجه شود. طبیعی است پسر به دلایل ذیل عاشق دختر گردد:

1ـ علاقه باعث كاهش اضطرابات ناشی از دوران بلوغ و بحران هویت ناشی از آن میگردد.

2ـ به زندگی او رنگ و بوی تازه میبخشد. معنای زندگی جدیدی برای او به ارمغان میآورد.

3ـ با ارضای ناقص جنسی از طریق تماس چشمی یا كلامی یا. . . مرهمی بر نیاز جنسی خود مینهد.

4ـ به فشار همسالان مبنی بر ضرورت رابطه با جنس مخالف و داشتن حرفی برای گفتن پاسخ میدهد.

5ـ از پراكندگی نگاه به دختران مختلف به تمركز نگاه به یك دختر خاص رهنمون میگردد.

6ـ خیال او را تا حد زیادی برای انتخاب همسر آینده آسوده میسازد.

7ـ همدم و غمخواری روحافزا برای او مهیا می سازد و. . .

در این بین پسر به دلایل گوناگون فقط به یك چیز فكر میكند و آن هم وصال دختر. علاقه افراطی او را از دیدن همه مسایل پیرامونی باز میدارد و اشتغال ذهنی همیشگی او را رها نمی سازد.

دیگر كسی را یارای بازداری ایشان نیست و گناه یا غیر گناه بودن این رابطه برای او بیمعنا میگردد.

راستی مگر عاشق شدن گناه است؟!

پسر 16 ساله روز به روز در این گرداب عاطفی غوطهورتر میگردد. خواب و خوراكش را از یاد می برد. این همه در صورتی است كه عشق دو طرفه باشد.

پسر عاشق كم كم از عملكرد سابق خود در زمینه تحصیل، روابط خانوادگی، روابط با همسالان و تمركز بر امور اساسی زندگی فاصله میگیرد. به كاهش عملكرد در زندگی روزمره دچار می‌‌گردد. در این بین به بهانه وصال دختر به صورت انفجاری به انجام فعالیتهای ویژه میپردازد، دیگر خدایش میشود آن دختر و از خدای آسمانی درخواستی جز وصال و رسیدن به او ندارد.

 پسران و دختران در این ارتباط گناهآلود به خطوط قرمز الهی یكی پس از دیگری وارد میشوند. هر كدام را به بهانهای توجیه مینمایند. این گونه ارتباطها هرچند در ابتدا بسیار دلانگیز است، ولی در ادامه به جنگی فرسایشی مبدل میگردند، اضطراب طرد و جدایی طرفین را فرا میگیرد و ترس لو رفتن رابطه لحظهای آنان را رها نمیكند.

دو طرف به ماسكهایی زیبا برای خوب نشان دادن خود مجهز میگردند. در هالهای از شیدایی به وعدههای سر خرمن میپردازند. پسر 16 ساله داستان ما برای وصال مشروع دختر حد اقل 5 و 6 سال باید انتظار كشد. در این 5 و 6 سال (از سرنوشتسازترین سالهای عمر) چه فرصتهایی سوخت میشود و چه وقتكشیهای بیموردی صورت میپذیرد.

بسیاری از پسران به دلایل متعددی پس از مدتی از ازدواج با دختر معشوق طفره میروند. طبق آمارهای موجود 95/0 این گونه روابط خارج از چارچوب به ازدواج ختم نمیگردد.

پسر به دلیل افت معنوی و تحصیلی به اجبار به كارهایی روی می آورد كه به هیچ وجه تصور آن را از ابتدا نمیكرد.

 آری داستان عشق آغازی دلانگیز و پایانی بس غمانگیز دارد. شكی نیست در این میان استثناهایی وجود دارد، ولی نمیتوان فرصت یك بار زندگی كردن در دنیا را به استثناها واگذار كرد.

 ماهیت عشق بسیار پیچیده است. اگر باعث كاهش عملكرد قابل توجهی در فرد گردد، رنگ و بوی اختلال نیز به خود میگیرد. در برخی علاقههای افراطی كه فرد را برای مدت طولانی از روند زندگی روزمرهاش جدا میگردد، رگههایی از افسردگی، اضطراب بالا و همچنین رفتار وسواسی و. . . مشاهده میشود.

 چون فرد معنا خاصی در زندگیاش احساس نمیكند و به نوعی دلمردگی دچار گشته است، به معنای جدیدی در زندگیاش به نام معشوق روی میآورد . برای رهایی از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهی (كه در اكثر موارد در جنس مخالف جستجو میكند) میگردد یا مانند یك فرد وسواسی برای كاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به دیدار معشوقی كه به صورت كاذب و موقتی اضطرابش را پایین میآورد بشتابد،

 این گونه عشقها از حالت سلامت كه حاصل معرفت است، جدا گشته و به صورت مرضی (افسردگی، اضطراب، وسواس و. . . ) درمیآید.

مطالب بالا تصویری هر چند ناقص از ماهیت عشق بود.

حال اگر به مطالب بالا اعتقاد دارید ،می توانیم در مكاتبه بعدی به راهكارهایی برای رهایی از عشق بپردازیم . در صورتی كه به آن ها اعتقادی ندارید یا فعلاً در صدد رهایی آن نیستید، تكلیف با خود شماست.

در صورت تمایل می توانید با مشاوران این مركز با شماره 09640 بدون كد و هزینه تماس حاصل نمایید

چرا بايد ازدواج كرد؟ چه آثار خوب و چه آثار بدي دارد؟ ...
می بایست به اهداف ازدواج و ثمراتی كه ازدواج به دنبال دارد نظری بیفكنیم و آثار خوب و بد آن را از لابه لای آن جستجو كنیم.

چرا بايد ازدواج كرد؟ چه آثار خوب و چه آثار بدي دارد؟ سن ازدواج در آقايان و دختران بايد چقدر باشد؟

برای پاسخ به این پرسش كه چرا باید ازدواج كرد می بایست به اهداف ازدواج و ثمراتی كه ازدواج به دنبال دارد نظری بیفكنیم و آثار خوب و بد آن را از لابه لای آن جستجو كنیم. از نظر اسلام اهداف اساسي ازدواج عبارتند از:

1 - رسيدن به آرامش:

در نظام الهي و فرهنگ قرآني، هدف اصلي از ازدواج رسيدن به آرامش روان و آسايش خاطر، پيمودن طريق رشد، دستيابي به كمال انساني و نزديكي به ذات اقدس احدیت است. ترديدي نيست كه از تنهايي به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشكيل دادن، ارضاي كششهاي نفساني و غرايز طبيعي و فرزند آوري از نتايج قهري ازدواج، همه این ها از مهمترين عوامل مؤثر در آرامش روان، آسايش فكر و جان و احساس رضامندي دروني انسان است. خداوند در قرآن كريم سوره روم، آيه 21 در معرفي فلسفه ازدواج ميفرمايد: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة؛ و يكي (ديگر) از نشانه هاي خدا اين است كه از جنس خودتان همسراني براي شما آفريد تا در كنار آنها آرامش پيدا كنيد». خداوند در اين آيه و آيه 189 سوره اعراف، ضمن آن كه حقيقت زن و مرد را يك گوهر دانسته و هيچ امتيازي از لحاظ مبدأ آفرينش بين آنها قايل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفي كرده است.

2 - بقاي نسل:

يكي از اهداف جانبي ازدواج، فرزند آوري و بقاي نسل است كه حس پدری و مادری و فرزندپروری انسان را ارضا می كند و به آن پاسخی درخور می دهد. ازدواج باعث تداوم و بقای نسل انسانی می شود و در غیر این صورت نسل انسانی منقرض و نابود می گردد.

3 - پاسخ به نداي فطرت:

ازدواج پاسخي خداپسندانه به نداي فطرت است. زيرا يكي از نيازهاي طبيعي انسان در هنگام بلوغ، رابطه با جنس مخالف و ازدواج است. اصل وجود اين نياز و احساس طبيعي، در همه انسان ها نهاده شده تا دختر و پسر انگيزه لازم را براي تشكيل زندگي مشترك داشته باشند. از طرف دیگر خداوند غريزه جنسي را براي برآوردن هدف خاصي در وجود انسان نهاده و او را براي برآوردن اين غريزه از راه درست (كه ازدواج است) راهنمايي كرد، تا نسل انسان گسترش يافته و نوع بشر حفظ شود، نيز در سايه ازدواج به آرامش دست يابد و عنصر آزمايش انسان قرار گيرد.

4 - حفظ عفت جامعه:

از هدف مهم ازدواج، حفظ پاكدامني زنان و مردان و جلوگيري از لغزشهاي گوناگون و انحرافات اخلاقی است، زيرا ازدواج تنها راه مطمئن ارضاي طبيعي تمايلات جنسي است كه در حفظ عفت زن و مرد نقش اساسی دارد.

5- ارضای صحیح غریزه جنسی:

تنها در بستر ازدواج می توان نیاز جنسی و تمایلات جنسی را به بهترین شیوه و بدون دغدغه و اضطراب ارضا نمود. راه های دیگر انحرافی بوده و نه تنها انسان را به آرامش نمی رساند، بلكه اضطراب فزاینده و مشكلات پیچیده ای را تولید می كند.

با بررسی هر یك از این اهداف می توان به آثار مثبت و خوبی های ازدواج دست یافت. اما شاید آثار منفی و بدی برای خود ازدواج نتوان از این حیث پیدا نمود و اگر جایی آثار منفی و بدی برای ازدواج بیان می كنند، بیشتر به خاطر ازدواج نكردن و یا ازدواج دیر هنگام و زودهنگام و ازدواج نامناسب می باشد، البته ازدواج به خودی خود، ایجاد مسئولیت می كند و وظایفی كه به گردن فرد می گذارد و ممكن است برخی از آزادی های ظاهری انسان را سلب كند ولی آثار و نتایج مثبت و بی شمار ازدواج چنان آسایش و لذتی به انسان عطا می كند كه این گونه مسئولیت ها و محدودیت ها در مقابل آن هیچ است. در مقابل انسان هایی كه ازدواج نمی كنند و زیر بار مسئولیت نمی روند و در ظاهر آزادی بیشتری دارند، چنان گرفتار آثار و تبعات ناخوشایند بی همسری می گردند كه آزادی مختصر آنها كلاً تحت الشعاع قرار می گیرد. بنابراین می توان نتیجه گرفت كه ازدواج به هنگام و به موقع دارای آثار مثبت فراوانی است كه ثمرات مثبت آن هم بر خود فرد و هم بر جامعه سایه می گستراند.

مطرح نمودن مسأله «سن مناسب برای ازدواج» از این جهت ضرورت مییابد كه ازدواج زودهنگام فاقد پختگی لازم بوده و موجب بروز مشكلاتی در زندگی می گردد؛ از سویی دیگر، ازدواج دیرهنگام نیز فاقد نشاط  و شادابی خواهد بود. اصولاً نمی توان یك سن مشخصی را برای ازدواج همه افراد معین كرد چرا كه افراد باهم تفاوت دارند و این تفاوت ها باعث می شود كه زمینه های ازدواج در افراد، متفاوت و مختلف گردد به نحویی كه در یك سنی برخی افراد زمینه ها و شرایط ازدواج را دارند و برخی دیگر ندارند به همین خاطر نمی توان برای همه افراد یك نسخه واحد پیچید و بر فرض مثال گفت كه همه باید در فلان سن مشخص ازدواج كنند البته اگرچه نمی توان سن مشخصی را برای ازدواج مشخص كرد ولی از آنجا كه هر چیزی فصلی دارد برای ازدواج هم فصلی معین نموده اند و آن را دهه سوم زندگی تعیین كرده اند یعنی فصل ازدواج بین 20 تا 30 سالگی است و بهتر است ازدواج در این فصل واقع شود چون اولاً شور و حال جوانی در این فصل بیشتر است و ثانیاً از لحاظ پزشكی ثابت شده است كه باوری و تولید مثل در این سنین بهترین نتیجه را دارد و همسران و فرزندان از سلامت بیشتری برخوردارند.

بر اساس یك معیار عمومی و تحقیقات انجام شده در ایران، می‌توان سنّ مناسب برای ازدواج دختران را به طور متوسط 20 تا 24 سال و برای پسران 24 تا 28 سال دانست. این استاندارد با معیارهای نظام‌های تحولی شناختی همخوانی بیشتری دارد و با توجه به بلوغ جنسي، بلوغ روانی، بلوغ اجتماعي و بلوغ عقلي و اقتصادی آنان اتخاذ شده است.

چون موقع ازدواج نزديك مي شود، بايد معيار انتخاب همسر را بدانيم تا آگاهانه و صحيح باشد.
ازدواج

چون موقع ازدواج نزديك مي شود، بايد معيار انتخاب همسر را بدانيم تا آگاهانه و صحيح باشد. خلاصه اين بحث به اين منتهي خواهد شد كه بايد به گونه اي همسر انتخاب كرد كه با يكديگر (همشأن) و (متناسب) و به اصطلاح (كُفْو) باشند و به زبان ساده تر (با يكديگر جور درآيند). اگر اين شرط تأمين شود و اين هماهنگي و تناسب تحقيق يابد، امور و مشكلات قابل حل است.

به جرأت مي توان گفت بيشترين مشكلاتي كه در زندگي خانوادگي به وجود مي آيد، به خاطر اين است كه دخترو پسر به خطا رفته و همسر متناسب خود را انتخاب نكرده اند. چه بسيار همسراني كه به خاطر (هم سنخ نبودن) و (عدم تناسب) به تباهي و بدبختي كشيده شده اند. بسياري ازمشكلات و اختلافاتي كه در زندگي مشترك به وجود مي آيد، ريشه در انتخاب غلط همسر دارد.

جواني چه پسر و چه دختر بايد فكر كند و نگويد: "فعلاً ازدواج مي كنيم. اگر در آينده نتوانستيم باهم زندگي كنيم، با طلاق از هم جدا مي شويم"، بلكه فكر كند: "من مي خواهم همسري برگزينم كه يك عمر در كنار اوسعادتمندانه زندگي كنم".

نكته بسيار مهم در ازدواج، (دقّت) در انتخاب و (سهولت) در ازداج بايد باشد. حال به معيارها و ملاك ها وخصوصياتي كه در انتخاب همسر بايد مورد دقّت قرار گيرد و روي آنها بايد حساس بود، توجه مي كنيم:

۱- تديّن و دينداري به معناي واقعي : اين مسئله يكي از اركان مهم در انتخاب همسر است.

پاي بندي كامل به اسلام و آن را با جان و دل پذيرفتن و به آن عمل كردن، از جمله شرايط مهم دو جوان است كه مي خواهند ازدواج كنند. اگر يكي ديندار و ديگري بي دين يا بي توجه به مسائل ديني باشد، زندگي آن دو مقرون باخوشبختي نخواهد بود. انسان ديندار هرگز نمي تواند با همسر بي دين كنار بيايد، چون نقص بي ديني و لا ابالي گري هرگز قابل عفو و اغماض نيست.

در دستورهاي اسلامي به اين مسئله بسيار توجه شده است. پيامبر اكرم (ص) فرمود: "عليك بذات الدين؛ (۱) بر تو باد كه همسر ديندار بگيري".

باز در مورد ديگري فرمود: "هر كس با زني به خاطر ثروتش ازدواج كند، خداوند او را به حال خودش رها مي كند وكسي كه به خاطر زيباييش با او ازدواج كند، در او امور ناخوشايند خواهد ديد و كسي كه به خاطر دين و ايمانش با اوازدواج كند، خداوند همه آن امتيازات را برايش فراهم خواهد كرد".(۲)

۲- اخلاق نيكو نيز از ويژگي هايي است كه بايد در انتخاب همسر به آن توجه خاص كرد. البته منظور از اخلاق نيكو تنها خنده رويي و خوش خلقي نيست، بلكه صفات و اخلاق پسنديده در نظر عقل و شرع مي باشد.

پيامبر(ص) در اين مورد فرمود: "اذا جاءكم من ترضَوْن خُلْقَه و دينه فزّوجوه و ان لا تفعلوا تكن فتنةٌ في الارض و فسادٌ كبير؛ (۳) با كسي كه اخلاق و دينش مورد پسند باشد، ازدواج كنيد و اگر چنين نكنيد، فتنه و فساد بزرگي در زمين به وجود خواهد آمد".

حسين بن بشار طي نامه اي به امام رضا(ع) نوشت: خواستگاري براي دخترم آمده كه بد اخلاق است.

آيا دخترم را به او بدهم؟ امام (ع) در جوابش نوشت: اگر بد اخلاق است، دخترت را به او نده. (۴)

نمونه هاي اخلاق خوب، خوش زباني و خوش خُلقي و حق پذيري و لجاجت نكردن و تواضع و راستگويي و وقار و سنگيني و بردباري و صبر و حُسن ظنّ و با محبت و با عاطفه بودن و مؤدّب بودن و وفاداري و قناعت و از اين قبيل صفات است.

۳- شرافت خانوادگي: در ازدواج نه تنها مي خواهند دو نفر (پسر و دختر) با هم زندگي مي كنند، بلكه در حقيقت دو خانواده با هم ارتباط پيدامي كنند. اين نكته بسيار مهمي است كه در روايات بدان تصريح شده است.

پيامبر(ص) فرمود: "تزوّجوا في الحجر الصالح فانّ العرق دسّاس؛ (۵) در دامن و خانواده شايسته، ازدواج كنيد، زيرا نطفه (ژن ها) تأثير مي گذارند".

۴- عقل از شرايط اساسي طرفين در ازدواج است. عقل همانند نورافكني است كه جاده زندگي را روشن مي كند و شيب و فرازها را مشخص مي كند تا انسان در برابر آنها تصميم مناسبي بگيرد.

زن و شوهر، براي اداره صحيح و تربيت فرزنداني شايسته بايد به نيروي عقل و فهم مجهّز باشند. در اين جا عقل به معناي زيركي و توانايي اداره خانواده است. زوجي را كه انتخاب مي كنيد، بايد فرد باهوش و زيرك و عاقل وخوش فهم باشد.

۵- سلامتي جسمي و روحي. بعضي از بيماري هاي جسمي و رواني غير قابل درمان كه تحمل آن براي همسرسخت است.

توجه نكردن به اين مسئله ممكن است لطمه هاي سنگيني به زندگي بزند.

۶- زيبايي يكي از امتيازاتي است كه در شيريني ازدواج و سعادت زندگي زناشويي تأثير بسزايي دارد. زيبايي يك معيار و اندازه معيّن و استاندارد ندارد كه بشود افراد را با آن سنجيد، بلكه به سليقه افراد بستگي دارد؛ حتي ممكن است فردي در نظر كسي زيبا باشد و در نظر ديگري زشت. اگر انساني قيافه ظاهري و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد، ممكن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا كند و از او بهانه و ايراد بگيرد و زندگي را براو تلخ نمايد. زيبايي همسر در حفظ و تقويت عفّت و ايمان همسرش تأثير دارد.

پيامبر اكرم (ص) فرمود: هنگامي كه مي خواهيد ازدواج كنيد، همان گونه كه در زيبايي صورت تحقيق مي كنيد، اززيبايي موي او نيز تحقيق كنيد. همين طور آراستگي و زيبايي مرد بر عفّت زن مي افزايد.

۷- همتايي و سنخيّت و تناسب در زوجين كه به آن (كفو) مي گويند و پيشتر به آن پرداختيم. تناسب بين زوجين در تمامي جوانب هر چه بيشتر باشد، زندگي بين آن دو زيباتر و سالم تر خواهد بود.

تناسب در علم و سواد و شرافت خانوادگي و دين و ايمان اخلاق و فرهنگ اجتماعي، هر چه اختلاف وناهماهنگي كمتر باشد و تناسب و كفائت بيشتر باشد، موفقيت در زندگي بيشتر است.

تذكر: وجود همه شرايط در يك فرد شايد بسيار نادر و كم باشد. گرچه در انتخاب همسر مراعات جوانب مذكورخوب و لازم است، اما شايد دقت و وسوسه زياد در اين مسائل گاهي به صلاح نباشد. بنابراين با تحقيق و دقت درموارد مذكور اگر خواستگاري به سراغ شما آمد، هر چه زودتر ازدواج كنيد كه دير شدن در اين امر و دقت و وسوسه زياد، عواقب ناخوشايندي دارد.

پي‌نوشت‌ها:

۱.وسائل الشيعه، ج ۱۴ ص ۳۰.

۲.همان، ص ۵۱.

۳.همان، ص ۵۱.

۴.بحارالانوار، ج ۱۰۰ ص ۲۳۵.

۵.علي اكبر مظاهري، جوانان، و انتخاب همسر، ص ۱۱۵ به نقل از مكارم الاخلاق.

ایا ازدواج دختری پاک از خانواده متوسط با پسری که قبلا بیشاز 300رابطه جنسی داشته واز خانواده ای بسیار ثروتمند میباشد که اظهار پشیمانی میکند صحیح است؟

نكته اي كه بايد خيلي توجه كنيد اين است كه در هنگام انتخاب همسر، نمي توان به گفته ها و قول و قرارهاي افراد اعتماد كرد، البته اين اختصاص به انتخاب همسر ندارد، و به صورت كلي در مورد ارزيابي شخصيت ديگران، بايد به اين نكته توجه كرد. در اين جور مواقع بايد نحوه رفتار شخص را در گذشته ارزيابي كرد، معمولا افراد در آينده به همان نحوي عمل مي كنند كه در گذشته عمل كرده اند، و يا حداقل خيلي نزديك به رفتارهاي گذشته اشان، رفتار مي كنند. كمتر كسي پيدا مي شود كه به حدي قدرتمند باشد كه بتواند يك چرخش 180 درجه اي در كارهاي خودش ايجاد كند، تازه اين در صورتي است كه اصلا بد بودن كارهاي خودش را قبول داشته باشد. مثلا شخصي كه معتاد است مي داند كه اين اعتياد، بد است و زندگي اش را تباه كرده است، اما نمي تواند آن را ترك كند، يعني مي خواهد اما نمي تواند. به هر حال معلوم نيست كه اين شخص در اظهار پشيماني اش صادق باشد، و اگر هم در مورد پشيماني اش راست بگويد معلوم نيست كه در آينده اين پشيماني ادامه پيدا كند و احتمال دارد كه باز هم هوس اين كارها را بكند.
نكته اي كه در مورد چنين شخصي با اين مقدار زياد از رابطه جنسي پيش از ازدواج مي توان گفت اين است كه اين جور افراد با توجه به اينكه زن هاي مختلفي را تجربه كرده اند بعد از ازدواج معلوم نيست كه همسر خودشان را از نظر جنسي بپسندند، به عبارت ديگر دائما به ياد رابطه هاي قبلي و زنهايي كه در گذشته تجربه كرده اند مي افتند كه احتمالا بعضي از آنها از لحاظ زيبايي و فيزيك بدني، از همسر فعلي اشان مناسب تر بوده اند. ما موارد اين چنيني داريم كه خود اين پسرها اظهار مي كنند كه روابط گذشته اشان دائما در ذهنشان است و باز هم به فكر رابطه برقرار كردن با آن زنها هستند. به عبارت ديگر اين افراد، دچار تنوع طلبي شديد جنسي مي شوند و نمي توانند به يك زن اكتفا كنند، و اين مسئله براي ادامه روابط زناشويي و حفظ كانون خانواده بسيار مهم است.
در مجموع به نظر مي رسد كه خواستگار اين چنيني مناسب نيست و زندگي با او ريسك بالايي را دارد، و احتمال زيادي وجود دارد كه باز هم در آينده مشكلات اين چنيني داشته باشد. همان طور كه گفته شد قول و قرارها هيچ ضمانت اجرايي ندارند، و خيلي از زنها و مردها از همسرانشان اين گلايه را دارند كه به قول ها و وعده هايشان در زمان ازدواج، عمل نكرده اند، لذا براي ارزيابي افراد، به گذشته آنها نگاه كنيد و گول وعده هاي آنها را نخوريد. در ضمن به ثروتمندي اين افراد اصلا توجه نكنيد، چون ثروت براي افرادي كه اين كارها را انجام مي دهند مانند سم است، چون با پول و امكاناتي كه دارند شرايط و زمينه هاي انجام اين كارهاي خودشان را مهيا مي كنند، لذا اين ثروت مي تواند تباه كننده زندگي خانمي شود كه با اين آقا زندگي خواهد كرد.
براي آگاهي بيشتر از ملاك هاي انتخاب همسر، به كتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علي اكبر مظاهري و كتاب " انتخاب همسر" آيت الله اميني مراجعه كنيد. اين كتابها (مخصوصا كتاب اول) اطلاعات خوبي در زمينه انتخاب همسر به شما خواهند داد.
موفق باشید.

سلام پسري هستم ١٥ ساله عاشق دختر همسايمون شدم خوانواده اون راحتاً رو موضوعه دوستي خواستم راهنماييم كنيد چطور ميتونم باهاش دوست شم

برادر گرامي؛ ارتباطات و دوستي هاي پيش از ازدواج افزون بر خطرهايي كه براي جوانان دارد، در زندگي آينده زناشويي (با همان فرد يا فرد ديگر) آنها نيز تاثير بسيار منفي خواهد گذاشت.
1. با توجه به اينكه دو جوان، سرشار از عواطف و غريزه جنسي هستند، احتمال بسياري وجود دارد كه به هم نزديك شده و گوهر عفت را در معرض خطر قرار دهند. قرآن و روايات ديني و فقه اسلامي ما نيز به همين دليل با اين دوستي ها مخالف است. خداوند در قرآن كريم، سوره بقره آيه 235؛ سوره مائده آيه 5 و سوره نساء آيه 25 از ملاقات هاي پنهاني نهي مي فرمايد.
2. اين گونه روابط حتي با فرض اينكه قصد آشنايي و ازدواج داشته باشند موضع تهمت است. زيرا ديگران در صورت مشاهده آنها با يكديگر، گمان مي كنند رابطه نامشروعي در ميان است و اين مطلب در ازدواج آنها خصوصا در ازدواج دختر (در صورت منتهي نشدن اين رابطه به ازدواج) اثر منفي خواهد گذاشت.
3. در اين گونه روابط، شناخت جدي امكان پذير نيست؛ زيرا دو طرف مراقب خود هستند و طبيعي است كه فهرستي از معايب خود را در اختيار ديگري قرار نمي دهند.
4. اگر اين دوستي ها به ازدواج بينجامد، با توجه به ويژگي غيرت درمرد، ممكن است سوالاتي در ذهن او شكل گيرد به اين مضمون كه نكند همسر من قبل از ارتباط با من با افراد ديگري نيز رابطه داشته. و اگر واقعا دختر خوبي بود حاضر نمي شد تن به اين رابطه بدهد.
5. در صورتي هم كه اين رابطه تبديل به ازدواج نشود، كه در موارد بسياري به دليل تغيير شرايط، مخالفت خانواده ها و مسائلي از اين دست دو طرف مجبور به قطع اميد از يكديگرند، آثار منفي بسياري مانند سرخوردگي، افسردگي، احساس اينكه از احساساتشان سوءاستفاده شده و مواردي مانند آن، هر دو طرف را رها نكرده و در برخي موارد حتي موجب از دست دادن فرصت هاي ديگر براي ازدواج مي شود.
پس توصيه ما بر احتراز از اين نوع دوستي هاست. قطعا بهترين گزينه در انتخاب همسر، توجه به اصول عرفي و شرعي است. خوب است كه براي دوري از اين مشكلات و پيامدهاي منفي، همسر آينده خود را پس از فراهم شدن شرايط نسبي ازدواج در فرايند خواستگاري بشناسيد.
چند توصيه و راهكار مفيد:
1. از قرار گرفتن در تنهايي بايد پرهيز نمود.
2. از بيكاري بايد دوري كرد و همواره خود را به كاري مشغول نمود.
3. بيشتر در جمع شركت كنيد و به هيچ وجه خود را از ديگران جدا نكنيد و در انزوا قرار نگيريد.
4. به ورزش به ويژه ورزش هاي دسته جمعي توجه بيشتر كنيد.
موفق باشید.

با سلام و خسته نباشید سوالی داشتم اگر دختر دانشجویی به یکی از پسرهای دانشکده خود که دو سال از او بزرگتر هست علاقه مند شود و نداند که آیا آن پسر نیز به او علاقه دارد یا خیر و سعی کند با حفظ شءونات اسلامی و شرعی آن پسر را از علاقه خود با خبر کند یا اینکه از طرز فکر آن پسر در مورد خودش آگاه شود آیا این عمل گناه است ؟

قبل از بيان پاسخ لازم است بدانيد:
خواستگاري به طور معمول از سوي مرد يا خانواده او صورت مي‌گيرد و آيات قرآن نيز مسأله خواستگاري را به مرد نسبت مي‌دهد. فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ (1) با زنان طيب و پاكيزه ازدواج كنيد، ولي اين بدان معنا نيست كه زني نتواند از مردي خواستگاري كند.
از داستان حضرت شعيب(ع) و موسي(ع) در قرآن استفاده مي‌شود كه خواستگاري از سوي خانواده دختر (و نه صرفا دختر) نيز صورت مي‌پذيرد و از اين كار منعي نشده است. ولي يك نكته را بايد توجه داشت و آن اين كه اگر كسي چنين اقدامي كرد، بايد خود را براي شنيدن پاسخ منفي طرف مقابل نيز آماده كند؛ خصوصا كه دختران در اين زمينه حساس‏ترند و در صورتي كه اقدام به خواستگاري كنند و با پاسخ مناسبي روبه‏رو نشوند، ممكن است از نظر روحي بسيار ناراحت گردند. به همين خاطر ارائه پيشنهاد ازدواج از طرف دختر پسنديده نيست.
استاد مطهري مي‌‌نويسد: "اين كه از قديم الايام مردان به عنوان خواستگاري نزد زنان مي‌رفته اند و از آن‌ها تقاضاي همسري مي‌كرده‌اند، از بزرگ ترين عوامل حفظ حيثيت و احترام زن بوده است...خلاف حيثيت و احترام زن است كه به دنبال مرد برود... براي زن كه مي‌خواهد محبوب، معشوق و مورد توجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند، قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردي را به همسري خود دعوت كند و احياناً جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگري رود".(2)
حال با توجه به اين نكته،اگر دختري به پسري علاقه مند شد و قصد داشت از علاقه طرف مقابلش نيز مطلع شود، راهش چيست ؟
بي شك ابراز علاقه و طرح مستقيم علاقه مندي دختر به فردي كه او را دوست دارد و لو به قصد ازدواج صحيح نمي باشد. زيرا وقتي علاقه و محبت چيزي در قلب فرد جاي گرفت، او را نسبت به واقعيات كور و كر مي كند و ديگر نمي تواند نقاط منفي و ضعف آن را ببيند و حتي بشنود و آن چه مي بيند و مي شنود، در نظرش زيبا و جذاب و جلوه گر مي شود و حتي نقاط ضعف را نقاط قوت تلقي مي كند.
پس راه حل چيست؟
راه كار اساسي درحل مشكل افرادي چون شما كه علاقه مند به پسري شده ايد، آن است كه، دختر قبل از آن كه علاقه مندي به فرد مذكور را بيش از اين در ذهن خود بپروراند، به تحقيق و بررسي درباره او و تطابق ملاك هاي ازدواج بپردازد. اگر بعد از تحقيق و مشورت به اين نتيجه رسيد كه فرد مذكور قابليت ها و صلاحيت هاي همسر مناسب را دارا هستند، به علاقه خويش بينديشد.
بعد از آن اگر قصد ازدواج با او داشت، بهترين راه و موثرترين راه براي اين كار خانواده است. اين موضوع را با خانواده خودش (نه با شخص ديگر، چرا كه خانواده ها هم دلسوز فرزندشان هستند، هم اينكه تجربه ي لازم را بهتر از هر فرد ديگري دارند) مخصوصا مادرش مطرح كند. از او بخواهد كه با كمك واسطه ها مثل افراد متدين و مذهبي در محل زندگي، محل تحصيل و يا فاميل و ...اين موضوع را با خانواده پسر به طور غير مستقيم مطرح كنند و ضمن معرفي دختر به ايشان، در صورت تمايل طرف مقابل، زمينه خواستگاري را فراهم نمايند.
اما اگر بعد از تحقيق و مشورت، به اين نتيجه رسيد نمي تواند با آن پسر ازدواج كند و شرايط فراهم نشد، بايد فكر و علاقه به او را از ذهن خود بيرون كند. زيرا اگر چه محبت داشتن يك امر قلبي و نفساني - و گاهي خارج از اختيار انسان - است و تا زماني كه منجر به كار حرام مانند نگاه يا سخن گفتن غير شرعي و ديگر محرّمات نشود، ‌اشكالي ندارد. اما در هر صورت زمينه ساز غافل شدن از ياد خداوند است. در اين صورت براي فراموش كردن ايشان، بايد چند چيز را دقيقاً و حتماً بدون سهل‏انگاري عمل نمايد كه انتخاب گزينه هاي ديگر براي همسري يكي از آنهاست.
توصيه مي كنيم در اين زمينه با همكاران بخش تلفني اين مركز به شماره (096400) صحبت كنيد. (مشاوره قبل از ازدواج)
پي نوشت ها:
1. نساء(4) آيه 3.
2. شهيد مطهري، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، تهران، ص15.
موفق باشید.

سلام خسته نباشید من یک دختر مذهبی محجبه ومقید هستم.خیلی نمی شه وارد دانشگاه شدم نماز هام رو قبل ازدانشگاه سر وقت نمی خوندم اما از وقتی اومدم دانشگاه روی نمازاول وقت خیلی حساسم گه گداری نماز شب هم می خونم.تا اونجا که یادمه همیشه توی خونه محرم نامحرم رو خیلی رعایت می کردیم حتی با اقوام نزدیک هم بانامحرم ها صحبت و شوخی نمی کردم.و الان هم توی دانشگاه بدون نگاه کردن به نامحرم راه میرم یا توی جلسه های بسیج بر حسب ضرورت شرکت می کنم که توی دانشگاه مهندسی این خیلی کار سختیه توی بسیج و اینطورکارها هم حضور فعال دارم من روز ثبت نام یکنفر رو دیدم و از ایشون خوشم اومد یعنی نفهمیدم از قیافه بود یا حیا یا مذهبی بودن یا.. این قضیه گذشت تااینکه من ایشون رو دوباره تو دانشگاه دیدم و دوباره همون حس مبهم. من الان خیلی به ایشون فکر نمی کنم اما ازاین می ترسم که این ادامه پیدا کنه من دلم نمی خواد هیچ نوع حسی به یک نفر داشته باشم و برام مثل بقیه افراد فرقی نکنه ایشون هم توی بسیج فعالیت می کنن و مثل خودم مذهبی و مقید و من می ترسم با ایشون برخوردیداشته باشم برا کارهای بسیج و این قضیه رو تشدید کنه(ایشون تمام ملاک های مورد نظر من رو دارن اما به هیچ وجه ابراز علاقه یا اینطور مسائل روصحیح نمیدونم بیشتر ترجیح میدم صورت مسئله پاک شه) از طرفی می ترسم اگه موردی پیش بیادایشونو قیافه یا ویژگیهاشون مقایسه کنم البته اینقدر عاقل هستم امامی ترسم نفسم بهم غلبه کنه گفتم من مطمئنم به دوستی و خیلی چیزهای دیگه نمی کشه اما حتی دلم نمی خواد که به ایشون نگاه هم کنم منو راهنمایی کنید چیکار کنم؟با توجه به این که من ایشون رو دردانشکده کوچیکمون زیادخواهم دید

همان طور كه مي دانيد نگاه تصادفي و اتفاقي به نامحرم از حيطه اختيار ما تا حدودي خارج است، ولي نگاه كش دار و ممتد كاملاً در دايره اراده ما قرار دارد. مهمترين عامل پيشگيري از علائق ناپخته و دردسرساز همانا پرهيز از هرگونه نگاه دامنه دار به نامحرم است. نگاهي كه با كمترين زحمت ما را از بسياري از زحمات آينده رهايي مي بخشد. از سوي ديگر بايد دانست استرس و اضطراب سهم بسزايي در اشتغال ذهني ما دارد. هر چقدر اضطراب ما كمتر باشد اشتغال ذهني ما كمتر است. با اين وصف بايد تا حد امكان از استرس هاي خود بكاهيد و با آرامش بيشتري به فعاليت تحصيلي خود ادامه دهيد. مكانيزم دفاعي خيالبافي (كه رؤياپردازي در مورد شوهر آينده را نيز شامل مي شود) از مكانيزم هاي دفاعي ما در مقابل هجمه ها و حملات اضطرابي است. اگر ما مضطرب باشيم بيشتر غرق در خيالات و اوهام مي گرديم و ناگفته پيداست كه جنس مخالف محتواي جذابي براي اين گونه خيال پردازي ها مي باشد. بايد دانست در بهترين و ايده آل ترين شرايط اين پسر تمام ملاك هاي مورد نظر شما را ندارد و اين امر بسيار غيرمنطقي است كه شما به اتكا امور ظاهري و چند برخورد ساده با ايشان به اين نتيجه رسيده ايد كه ايشان واجد همه ملاك هاي شما مي باشد. البته اين امكان وجود دارد كه شما ملاك هاي ازدواج را بسيار ساده گرفته ايد، به گونه اي كه كار شما با مثبت بودن ظاهر خواستگارتان تمام مي شود.
بسياري از افكار و رفتارهاي شما ستودني است، ولي بايد بدانيد كه شما با يك امر بسيار سرنوشت ساز در حال دست و پنجه نرم كردن هستيد. همان طور كه مي دانيد در ايران مرسوم نيست كه دختر از پسر خواستگاري كند و اگر به هر دليلي اين علاقه به عشق يك طرفه مبدل گردد، شما با ناكامي بزرگي روبرو خواهيد شد. پسران دوست دارند انتخاب كنند نه اين كه انتخاب شوند و هرگونه دلبستگي و وابستگي شما به ايشان بسيار براي شما هزينه بردار خواهد شد. اساساً مردان سالم از زنان عاشق و واله و شيدا گريزانند و دوست ندارند در قفس محبت يك طرفه دختري گرفتار آيند. سعي كنيد در حد امكان از حضور در اماكن و جلسات مختلط پرهيز نماييد و در غير جلسات نيز در حد امكان نگاه خود را از جنس مخالف به طور كامل برچينيد. شايد يكي از حكمت هاي ادامه تحصيل بعد از ازدواج (و نه قبل از آن) همين باشد كه مرد با فراغ بال بهتري به تحصيل بپردازد.
از الان بايد بدانيد گل بي خار خداست و همه آدم ها در كنار نقاط قوت نقاط ضعف بسياري دارند. شوهر آينده شما اگر نسبت به اين پسر كمبودهايي داشته باشد قطعاً نقاط مثبتي دارد كه به نحوي ذهن شما را متعادل مي سازد. با فرض اين كه خواستگار آينده شما يك دهم ويژگي هاي اين پسر را نداشته باشد باز بايد به خود بقبولانيد كه ايشان از شما خواستگاري نكرده است تا بحث قياس بين دو خواستگار پيش بيايد و اين قياس به نوعي قياس مع الفارق است. سعي كنيد به جاي بزرگنمايي و بغرنج سازي اين مسأله به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي آن بپردازيد و آن قدر اين مسأله را در ذهنتان پيش پي افتاده نماييد كه حساسيت ذهني شما به كمترين حد برسد. از كاه كوه نسازيد و بدانيد اين علائق يك طرفه بسيار ساده تر و عادي تر از آن هستند كه بخشي از فضاي ذهني شما را بي دليل اشغال نمايند.
موفق باشید.

من دختری 24 ساله 16 سالم بود با پسری هم سن خودم دوست شدم عاشق هم شدیم برای ازدواج بود رابطمون همه خواستگارامو رد کردم ولی الن 2 ماهه میگه نمیخوام همه نیازاشو بر طرف کردم چه روحی و ..... تو این چند سال همه فامیل من از رابطمون خبر دارن 2 بار تاحالا هی رفته گفته نمی خوام دوباره برگشته گفته میخوامت چه کار کنم ؟ منتظر بمونم شاید برگرده یا اگه برگشت بگم نمیخوام؟ خیلی دوسش دارم دوست ندارم جدا شم نمیتونم تصور کنم حتی که با یکی دیگه ازدواج کنم

اين كه مي فرماييد: از شانزده سالگي با پسري دوست شدم و عاشق وي گرديدم نمي تواند معيار درستي براي ازدواج و موفقيت در آن گردد؛ به خاطر اين كه خيلي از عشق و علاقه هاي دوران نوجواني از چارچوب و ضابطه روشني تبعيت نمي كنند و تنها به صِرف علاقه و دوست داشتن فردي، نمي توان او را براي تصدي پست همسري و ازدواج مناسب و مطلوب دانست. از اين گذشته، اگر اين علاقه يك علاقه شديد هم باشد مشكل دو چندان مي شود و هرگز نمي توان براي ازدواج كه يك امر واقعي و مقدسي است معيار قضاوت قرار گيرد.
علاوه بر اين، هنوز معلوم نيست كه شما در معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج چقدر با هم تناسب و همخواني داريد بنابراين، تا اين مسئله به درستي بررسي نگردد و سلامت ازدواج تان مورد تأييد كارشناسان، روانشناسان و مشاوران ازدواج قرار نگيرد، هرگز به ضرس قاطع نمي توان گفت كه ازدواج شما با آن پسر موفقيت آميز خواهد بود يا نه؟
متأسفانه اقدام عجولانه شما در برقراري رابطه پيش از ازدواج و ارضاي بسياري از نيازهاي پسر مورد نظر، باعث گرديده كه او به نوعي از شما سير گردد و در انديشه ازدواج با دختر ديگري به سر ببرد و يا اين كه ارتباط آزادانه شما موجب پيدايش نوعي سوءظن و بدبيني در وي شده و باعث گرديده كه وي نسبت به آينده ازدواج با شما هراسان و دو دل باشد از اين روي، تصميم گيري براي وي مشكل شده به همين خاطر، نه مي تواند به سادگي از شما دل بكَنَد و نه مي تواند آينده ازدواج با شما دلخوش باشد از اين روي، گاهي پا پيش مي گذارد و گاهي پا پس مي كَشد. اين حالت، از جمله آسيب ها و پيامدهاي آشنايي و ارتباطات بي ضابطه قبل از ازدواج دختر و پسر به شمار مي رود و باعث مي شود كه دختر و پسر در صحت انتخاب خود ترديد كنند و نتوانند تصميم درستي براي آينده خود بگيرند.
از اين كه مي فرماييد: «خيلي دوسش دارم، دوست ندارم جدا شم نمي تونم تصور كنم حتي كه با يكي ديگه ازدواج كنم» مي توان فهميد كه شما گرفتار نوعي وابستگي رواني نسبت به آن پسر شده ايد. اين حالت، به شدت به ازدواج سالم آسيب وارد مي كند و شما را از اهداف روشن و متعالي ازدواج دور مي سازد و ارزش و كرامت ذاتي شما را زير سؤال مي برد و شما را بي شخصيت جلوه مي دهد.
دلبستگي و وابستگي شديد شما نسبت به آن پسر از يك اصل ساده روانشناسي به نام اصل مجاورت و اصل مشابهت ناشي شده است. چون شما در گذشته با كسي دوست نبوده ايد و حالا كه به هر دليلي با آن پسر آشنا شده ايد و احتمالاً نقاط اشتراك و شباهت هايي با او داشته ايد و با او هم كلام و رو در رو شده ايد و چون شرايط تقريباً يكساني داشته ايد و هر دوي قصد ازدواج داشته ايد، بهتر از هر كس ديگري يكديگر را درك كرده ايد و اين درك متقابل باعث شده نسبت به او احساس خاصي پيدا بكنيد و به او شديداً علاقه‌مند گرديد. هر كس ديگري به غير از آن شخص هم مي توانست در آن شرايط اين نقش را بازي كند تنها منحصر در او نبوده است.
به هر حال، نه اين گونه ارتباطات و آشنايي ها و نه اين گونه عشق و علاقه ها و نه اين گونه دلبستگي و وابستگي ها هيچكدام درست نمي باشد و همان طور كه گفتيم نمي تواند براي امر ازدواج كه يك امر واقعي و مقدسي است معيار قضاوت قرار گيرد.
به جاي اين كه بخواهيد بيهوده به انتظار آن پسر بنشينيد و فرصت هاي ديگر ازدواج را از دست بدهيد و يا آن كه بخواهيد از آن پسر زهر چشم و انتقام بگيريد بهتر است هر چه سريعتر تكليف خود را با او يكسره كنيد و به او پيغام دهيد و از او بخواهيد براي تصميم‌گيري صحيح در مورد ازدواج يا عدم ازدواج تان به مراكز مشاوره‌اي برويد و از سلامت ازدواج تان اطمينان كسب كنيد. اگر كارشناسان و مشاوران ازدواج، سلامت ازدواج تان را تأييد كردند آنگاه مي توانيد با هم ازدواج كنيد اما اگر نظر جمعي بر اين بود كه ازدواج شما به صلاح تان نيست در آن صورت، بهتر است با اين قضيه كنار بياييد و دوست پسرتان را براي هميشه فراموش كنيد و به موقعيت ها و فرصت هاي بهتر و مناسب‌تر بينديشيد. البته اين دفعه سعي كنيد از راهش اقدام كنيد و پيش از شكل‌گيري عشق و علاقه، دلبستگي و وابستگي افراطي از هر گونه رابطه‌اي با خواستگارتان بپرهيزيد و تنها به معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج فكر كنيد و بر اساس آن همسرتان را انتخاب نماييد تا مشكلات پيشين دوباره به وجود نيايد.
موفق باشید.

با سلام. من دختر 25 ساله ی دانشجویی هستم که دو ماه است ازدواج کردم. در انتخاب همسر بسیار منطقی رفتار کردم. با در نظر گرفتن خانواده ی ایشان سن تحصیلات و سطح ایمان به ایشان جواب مثبت دادم در حالیکه رابطه ی عاطفی از طرف من نبود.در ضمن مشاورمذهبی و بسیار خبره مارا در این امر کمک کردند و از سلامت روان همسرم به من اطمینان دادند. در دوران آشنایی (2ماه) قبل از عقد وقتی با ایشان به بیرون میرفتیم احساس کردم از نگاه ایشان به بقیه خوشم نمیاد ولی چون آگاهی داشتم بخاطر بعضی مسائل مانند خیانت یک از اقوام به همسرش شدیدا دچار بدبینی شدم زیاد بر این امر سخت نگرفتم. متاسفانه آلان با این که زمان کمی میگذرد اما به همسرم اعتماد ندارم و راه اعتماد کردن و کنار گذاشتن بدبینی را هم بلد نیستم. از نگاه های ایشان به بقیه بسیار ناراحت می شوم حتی از نگاه ایشان به بدن عریان خودم. احساس میکنم تیز نگاه میکنند یعنی نگاه نرم و ملایمی ندارند این امر باعث شده من نسبت به ایشان بسیار سرد بشوم و اصلا از ازدواج خودم خوشحال نباشم حتی ایشان را دوست نداشته باشم. از شما خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید.

هر چند از نامه كوتاه شما نمي توان به يك حدس صائب و درست نائل آمد، ولي احتمالاً مشكل زناشويي شما بيش از آن كه در شوهرتان و رفتارهاي وي ريشه داشته باشد در درونيات و ذهنيات شما ريشه دارد. به عنوان مثال بديهي است كه اگر شوهر شما آدم پاك دامني باشد نگاهي تيز و مالامال از شهوت به بدن عريان همسرش كه تازه دو ماه با او ازدواج كرده داشته باشد و اگر غير اين بود شبهه ناك بود. اساساً يكي از مهمترين انگيزه هاي ازدواج مردان از بدو تا ختم خلقت انگيزه هاي جنسي است و اگر كسي از پذيرش اين امر سر باز زند در حقيقت بر خلاف خلقت خدادادي انسان ها گام برداشته است. به عبارت ديگر به نظر بنده به عنوان يك روان شناس نگاه تيز شوهرتان به شما بسيار طبيعي است و اگر نگاهي نرم و ملايم به جسم شما داشت بايد دچار ترديد مي شديد.
از سوي ديگر بايد گفت به احتمال يقين نگاه هاي شوهرتان به ديگران نيز در حد عادي است و ايشان نگاه غير عادي چنداني ندارد. بالاخره چشم پاكترين مردان عالم گهگاهي از روي اتفاق و تصادف نگاهشان به ديگر زنان مي افتد و نبايد اين امر طبيعي و عادي را به چشم غيرعادي و غيرطبيعي نگريست. البته اين احتمال وجود دارد برخي نگاه هاي ايشان خارج از حد و مرز شرع و عرف باشد كه با اين وصف نيز بايد گفت كه به مرور زمان و متعدد گشتن روابط جنسي با شما، كم كم اين امر كمرنگ و كمرنگ تر مي گردد. بالاخره مردي كه سال ها با هيچ زني رابطه جنسي نداشته است در ابتدا دچار يكسري نوسانات رفتاري از جمله نگاه هاي دزدكي به ديگر زنان (احتمالا از سر كنجكاوي يا مقايسه ناخودآگاه آنان با همسرش) مي گردد. البته كسي منكر گناه بودن اين نگاه هاي دزدكي نيست، ولي شدت و فراواني نگاه هاي گناه آلود به مرور كمتر مي گردد.
در اينترنت مقالات زيادي در زمينه بدبيني و سوء ظن به همسر وجود دارد كه مي توانيد به مطالعه آنها بپردازيد و همچنين مطالعه كتاب غلبه بر افكار بدبينانه و سوءظن، نوشته دانيال فريمن، جيسون فريمن، فليپا گرتي، ترجمه سياوش جمال‌ فر، ناشر ارسباران، 1390 را به شما توصيه مي كنم. اما فراتر از همه اين مسائل به نظر مي رسد كه با توجه به برخي فرازهاي نامه شما از جمله (در انتخاب همسر بسيار منطقي رفتار كردم) به نظر مي رسد رگه هايي از وسواس فكري در شما وجود داشته باشد. اين افكار مزاحم و تكرار شونده كه بعضاً با محتواي بدبيني به ذهن شما هجوم مي آورند چيزي جز افكار وسواسي نيستند. افراد مبتلا به وسواس فكري معمولاً از كمال گرايي منفي (اين واژه را در اينترنت جستجو نماييد) در رنجند و همواره با ديدي كمال گرايانه به هر چيز و هر كس از جمله شوهر مي نگرند. استاندارها و شاخص هاي ذهني شما براي ارزيابي و محك رفتار همسرتان بسيار كمال گرايانه است و اين ملاك خشك و متصلب باعث مي گردد كه شما به برخي رفتارهاي عادي شوهرتان بر چسب غيرعادي بودن بزنيد. اگر شاهد كمال گرايي منفي در ساير انتخاب ها و نگرش هاي خود هستيد بدانيد كه مشكل شما هيچ ربط مستقيمي به شوهرتان ندارد (هر چند برخي رفتارهاي ايشان واقعاً قابل توجيه نباشد) بلكه ريشه در ذهينت نابسامان شما دارد.
براي غلبه بر كمال گرايي مطالعه كتاب «وقتي اضطراب حمله مي‌كند؛ شناخت‌درماني، مهارتهاي جديد درمان اضطراب بدون مصرف دارو»، ديويد برنز، مهدي قراچه داغي، انتشارات ذهن آويز را به شما توصيه مي كنم. سردي يا به تعبيري يخ زدگي عاطفي نيز از ويژگي هاي افراد مبتلا به وسواس فكري مي باشد. به احتمال زياد همين سردي عاطفي را شما در برخي انتخاب هاي پيشين خود (از جمله مانتويي كه با هزار شور و شوق آن را خريداري كرده ايد ولي بعد از مدتي از آن دلزده گرديده ايد) شاهد بوده ايد. در صورت تداوم اين افكار و روحيات آسيب زا بهتر است به جاي خوددرماني يا كتاب درماني به يك روان شناس باليني خبره مراجعه نماييد.
موفق باشید.

پسر داییمو خیلی دوست دارم برام خواستگار اومده و از همه جهت هم کامله مامانم میگه کیس خوبیه و دلیلی برای رد کردنش ندارم از طرفی پسر داییم سنش واسه ازدواج هنوز کمه الان میگه که منو دوست داره اما نمیدونم شاید در آینده این نظرش تغییر کنه وبه کس دیگه ای گرایش پیدا کنه و در ضمن ممکنه در آینده من همچین موقعیتی نداشته باشم به نظرتون باید چیکار کنم؟ در ضمن تصور اینکه یه لحظه بخوام بدون اون و در کنار یکی دیگه زندگی کنم عذابم میده واصلا قابل هضم برام نیست. لطفا به من بگید که باید چیکار کنم

خواهر آرزوي هرجواني مخصوصا دختران جوان، داشتن ازدواجي پايدار، آرامش بخش و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مينمايم تا ببينيد كه آيا معيارهايي را كه براي ازدواج برگزيده ايد براي شروع يك سفر به درازاي يك عمر مناسب است يانه؟ و اما درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد و معيارهاي خود ساخته كه برخاسته از ديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي اوليه كه زير نظر خانواده ها انجام مي گيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، باورهاي ديني، سياسي و غيره كه در طي سه جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آندو اعلام مي كند. بدين صورت كه1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست. تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم. دكتر يونسي02144015879 و 02144030585
موفق باشید.

صفحه‌ها