همسرگزيني (انتخاب همسر و خواستگاري)

تأثير چند درصد زيبايي طرفين در زندگي بخصوص زن؟
بر اساس برخی تحقیق‌ها، زمینه‌یابی یكی از ملاك‌های مهم همسرگزینی، از سوی افراد جامعه «زیبایی ‌و جذّابیت» عنوان شده است. هر چند ممكن است ظاهراً به نظر برسد كه ...

تأثير چند درصد زيبايي طرفين در زندگي بخصوص زن؟

بر اساس برخی تحقیقها، زمینهیابی یكی از ملاكهای مهم همسرگزینی، از سوی افراد جامعه «زیبایی و جذّابیت» عنوان شده است. هر چند ممكن است ظاهراً به نظر برسد كه این خصیصه بیشتر دربارة دختران مورد جستجو قرار میگیرد، اما معمولاً دختران هم به دنبال همسران زیبا هستند. در بسیاری موارد دختران نیز اظهار میكنند كه چهره خواستگار، مورد رغبت آن ها قرار نگرفته است.

هنگامی كه یكی از طرفین به صورت افراطی در صدد ازدواج با افراد زیبا است، باید به امكان از دست رفتن این ویژگی در فرد مورد علاقه نیز بیاندیشد. این افراد باید در اندیشة افزایش علاقه و تعهد خود نسبت به فرد زیبا كه به عنوان همسر برگزیدهاند نیز باشند؛ چرا كه در صورت از دست رفتن زیبایی همسر، فرد فاقد تعهد نمیتواند رفتاری مسؤولانه داشته باشد. به خوبی میدانیم كه امتیازی همچون زیبایی نیز ممكن است به صورت طبیعی یا در اثر بروز یك سانحه دستخوش تغییر و آسیب قرار گیرد؛ به همین دلیل همواره با این پرسش روبرو هستیم كه آیا میتوانیم پس از بروز این گونه حوادث ناخوشایند نسبت به همسر خود متعهد باشیم و مسؤولانه رفتار كنیم.

چنانچه دختر یا به ویژه پسر دربارة زیبایی همسر آینده خود بیش از اندازه حساسیت نشان میدهد، باید با مراجعه به روانشناس موضوع را از جنبه های گوناگون مورد توجه و بررسی قرار دهد و به یك تصمیم مناسب دست یابد. همچنین هنگامی كه دختر یا پسر تحت تأثیر جذابیت بدنی فرد مقابل، سایر عوامل مهمتر و مؤثر بر یك ازدواج پایدار را نادیده میگیرند، مراجعه به روانشناس و گفتگو درباره پیامدهای این انتخاب ضرورت مییابد.

به هر حال نباید از نظر دور داشت كه هر چند جذابیت ظاهری میتواند زمینة مناسبی برای آشنایی باشد، اما الزاماً موجب پایداری ازدواج و احساس رضایت از زندگی مشترك نخواهد بود. به همین دلیل باید سایر عوامل كه در تشكیل یك زندگی مشترك پایدار نقش مهمتری دارند، نیز توجه نمود. به همین دلیل هرگز زیبایی به عنوان یك عامل غیراختیاری و رهاورد توارث بر یك ایمان به عنوان یك عامل اختیاری كه ترجیح داده نمیشود.

چهره اصلیترین قسمت بدن است كه شخصیت افراد با آن تداعی میشود. به همن دلیل مهم ترین عامل در تعیین زیبایی ظاهری به شمار میآید؛ هر چند معیارهایی دیگر نیز بدان افزوده میشود. پژوهشگران همواره بر این نكته تأكید دارند كه جذابيت زنان برای مردان از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما این مسأله درباره جذابیت مردان وجود ندارد. نتايج برخی پژوهش ها حاكی از آن است كه هنگامي كه زنان از لحاظ بدنی از شوهران خود جذابتر هستند، همسران به نحوی مطلوبتر با يكديگر رفتار ميكنند.

یافته های پژوهشی حاكی از آن است كه «هر اندازه مردان از جذابيت بدنی بيشتري نسبت به همسر خود برخوردار باشند، امكان آنكه به سمت ازدواج با زنان دیگر كه از همسر كنونی آنها زیباتر باشد، تمایل پیدا كنند بیشتر خواهد بود. مسألة اصلی آن است كه در این صورت مرد با خود میاندیشد كه من میتوانستم با زنی زیباتر از همسر كنونیام ازدواج كنم. این نگرش باعث میشود كه این شوهران، رضایتمندی زناشویی كمتری را احساس كنند و در نتیجه ممكن است نسبت به آن تعهد كمتری از خود نشان دهند.»

در برخی موارد پسران ابراز میدارند كه ما اگر پیش از ازدواج از این ویژگیبدنی خاص(مانند: قد، وزن، چهره، وضع اندام و ...) آگاه میشدیم، هرگز راضی به ازدواج نمیشدیم، اما متأسفانه آنقدر مستور بود كه نمیتوانستم او را به طور كامل ببینم. به همین دلیل، ضرورت دارد كه در این موارد فرد آنچه مورد نظرش میباشد را بیان نموده و خواسته قلبی خود را درباره اندام همسر دلخواه خود مطرح سازد یا آنكه از بستگان مؤنث مانند خواهر یا مادر خود درخواست كند تا ویژگی اندام همسر احتمالی را به طور خاصّ مورد توجه و دقت قرار دهند. 

گاهی افراد با خود چنین میاندیشند كه: «میترسم كه مورد لعن و نفرین دین قرار بگیرم كه از اندام فرد دیگر ایراد میگیرم و تاوان آن را روزی پس خواهم داد!»؛ همچنین گاهی ممكن است اطرافیان آن را به پسر یا دختر القا نمایند. در تمام موارد باید از افكاری كه مبتنی بر احساس گناه و تقصیر به دور ماند و مطمئن بود كه این افكار هیچ مبنا یا جایگاه دینی نداشته و انسان در انتخاب همسر خود باید مسؤولانه رفتار نماید.

توجه داشته باشید كه در تمام موارد، ما هرگز در صدد انجام یك پیشبینی حتمیالوقوع نبوده و تنها در صدد بیان زمینههای بروز نارضایتیها، تنشها و بروز طلاق هستیم. روشن است كه آنچه بیان شده است، بر اساس موارد مشاهده شده، و برخی دیگر بر اساس پژوهشهای صورت گرفته است.

در واقع بیشترین خطر پذیری در این زمینهمربوط به افرادی است كه به حدّ پختگی و بلوغ روانی نرسیدهاندو كمالات انسانی را صرفاً به صورت دستوری پذیرفتهاند؛ این افراد اغلب خود را موظف میدانند كه بدون وجود یك علاقه و گاهی برای دست یابی به ثواب یا تقرب الهی به یك مورد كه ناملایم با طبع آنان است، پاسخی مثبت ارایه دهند. اما از آنجا كه ارزشهای والای انسانی و كمالات هنوز در درون این افراد استقرار نایافتهاند، گمان میكنند كه بر اساس معیارهای انسانی نباید برای این ملاكها اعتباری قایل شوند و باید با تكیه بر معیارهای انسانی و ارزشهای دینی به این معیارهای مادی پشت پا زنند و نسبت به كسی احساس خوبی نسبت به وی ندارند، پاسخ مثبت ارایه دهند. از آنجا كه این افراد در گزینش همسر با خودشان صادق نبودهاند، اغلب رضایتمندی اندكی از زندگی مشترك خود دارند. این افراد در طول زندگی مشترك، همواره خود را مورد ستم و ظلم میبینند و به همین دلیل به خود حق میدهند كه به رفتارهای خیانتآمیز روی آورند و با این همه افتخار كنند كه زندگی مشترك خود را نیز همچنان حفظ كردهاند!

نفوذ اجتماعی را هرگز نباید نادیده گرفت. در حالی كه بسیاری از افراد بر این باور هستند كه از نظر استواری درونی هرگز دستخوش تغییرات قرار نمیگیرند و وعده میدهند كه در برابر فشارهای اجتماعی مقاومت خواهند نمود، اما تجارب متعدد مشاوران حاكی از ان است كه غالباً این وعدهها مجالی برای تحقق نمییابند و تا اندازة زیادی وابسته به موقعیت هستند. آنچه مورد اشاره قرار گرفت در مورد ویژگیهای ظاهری افراد نیز صادق است. تجارب و شواهد آسیبشناسی نیز نشان دهندة این امر است كه این افراد با احتمال بیشتری نسبت به همسر خود ظلم می كنند و به او طعنه زده و یا او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.

آیا مشكلي وجود ندارد؟
براي انتخاب همسر، مهمترين چيز اين است كه پسر و دختر، در زمينه هاي مختلف با همديگر تناسب داشته باشند، كه براي فهميدن تناسب يا عدم تناسب، شناخت دختر و پسر از ...

پسري هستم 23 ساله كه قصد ازدواج با دختر عمويم را دارم كه سه سال از من كوچكتر است و خانواده دو طرف موافقند آیا مشكلي وجود ندارد؟

براي انتخاب همسر، مهمترين چيز اين است كه پسر و دختر، در زمينه هاي مختلف با همديگر تناسب داشته باشند، كه براي فهميدن تناسب يا عدم تناسب، شناخت دختر و پسر از همديگر و هم چنين شناخت خانواده ها نسبت به يكديگر لازم است. دختر عموي شما از نظر سني، براي ازدواج با شما مناسب است، و هم چنين خانواده هايتان شناخت خوبي از همديگر دارند و شما هم در مورد دختر عمويتان و خانواده او، شناختي نسبي داريد، ولي نكته اي كه بايد به آن دقت داشته باشيد اين است كه براي ازدواج، نمي توان به اين اكتفا كرد كه با همديگر فاميل نزديك هستيد لذا حتما شناخت خوبي از همديگر داريد، چون مواردي را شاهد بوده ايم كه ازدواج هاي فاميلي صورت گرفته است. اما اين دختر و پسر در زندگي مشكل پيدا كرده اند، لذا طلاق گرفته اند و يا اينكه زندگي شيريني ندارند. اين نشان مي دهد كه اين افراد، نسبت به همديگر شناخت خوبي نداشته اند، و ازدواجشان اشتباه بوده است، پس امكان دارد كه دختر و پسري كه با همديگر فاميلي نزديكي هم دارند شناختشان از همديگر كامل نباشد و در مورد ازدواج با همديگر اشتباه كنند. لذا اينكه اين خانم، دختر عموي شماست و فاصله سني اش با شما مناسب است و خانواده هاي همديگر را تا حدودي مي شناسيد براي ازدواج شما با همديگر كافي نيست، بلكه بايد شناخت كاملتر از همديگر باشيد. گاهي اوقات دختر و پسري كه فاميل هستند از جزئيات اخلاقيات همديگر خبر ندارند و فقط يك شناخت كلي نسبت به همديگر دارند، و احتمال دارد كه بعد از ازدواج، كارهايي را از طرف مقابلشان ببينند كه اصلا فكرش را هم نمي كردند. لذا بايد از طريق صحبت كردن با همديگر، و تحقيق كردن از دوستان و اطرافيان، نسبت به همديگر شناخت كامل تري پيدا كنيد، البته اين هم قابل انكار نيست كه ازدواج فاميلي، به خاطر شناخت بيشتر، مزيت هايي نسبت به ازدواج با غريبه دارد.

نكته مهمي كه در ازدواج هاي فاميلي بايد دقت داشت اين است كه امكان بروز مشكلات جسمي و ذهني در فرزندان متولد شده در ازدواج هاي فاميلي، بيشتر از ازدواج هاي غير فاميلي است، لذا اگر قصد ازدواج فاميلي داريد مشاوره ژنتيك و در صورت لزوم، آزمايش ژنتيك را جدي بگيريد.

براي آگاهي بيشتر از ملاك هاي انتخاب همسر به كتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علي اكبر مظاهري و كتاب " انتخاب همسر"  آيت الله اميني مراجعه كنيد. اين كتابها (مخصوصا كتاب اول) اطلاعات خوبي در زمينه انتخاب همسر به شما خواهند داد.

نمي دونم چكار كنم لطفا منو راهنمايي كنيد.
برادر گرامي؛ بسيار مهم است كه قبل از هر اقدامي، به جهت حفظ حرمت خود و جلوگيري از وابستگي به ايشان، قبل از هر چيز، از امكان يا عدم امكان اين ازدواج ...

پسر 30 ساله اي مي باشم كه بعد از خواستگاري سنتي كه صورت گرفت . حدود 3 ماه هست كه با دختر خانم به جهت ايجاد آشنايي بيشتر هفته اي يكبار ملاقات دارم و گاها در هفته تلفني با هم صحبت مي كنيم. الان مطرح شده است كه مهريه مدنظر آنها 450 سكه مي باشد. مد نظر ما 110 سكه مي باشد .

نمي دونم چكار كنم لطفا منو راهنمايي كنيد . ادامه ارتباط ما با وجود اين اختلاف صحيح هست؟

برادر گرامي؛ بسيار مهم است كه قبل از هر اقدامي، به جهت حفظ حرمت خود و جلوگيري از وابستگي به ايشان، قبل از هر چيز، از امكان يا عدم امكان اين ازدواج (راجع توانايي در قبول مهريه مدنظر) اطمينان حاصل كنيد. علاوه بر اينكه اميدواريم اين ملاقات ها و تلفن ها زير نظر خانواده دختر و با اجازه آنها باشد. افراد زيادي بوده اند كه با عدم رعايت اصل اطلاع خانواده ها، دچار انحرافاتي شده اند كه متاسفانه دختر و پسر را به تباهي كشانده. ويژگي ديگر اين روش اين است كه شما در فضايي كاملا منطقي دست به تحقيقات در مورد ايشان مي زنيد. قطعا اين عمل شما مي تواند مانع بروز احساسات غير منطقي و در نتيجه گرفتن تصميمي مناسب شود. علاوه بر اينكه صحبت درباره ازدواج و شرايط دو طرف در مرحله تكميل اطلاعات و با گفت و گوي مستقيم آن هم با حضور و قضاوت ديگران اقدام پذير است؛ زيرا هدف شناخت است، نه ارتباط احساسي و عاطفي.

اما نكاتي تكميلي

1. مهريه به معناي صداق و نشانه راستي و درستي است؛ به هيمن دليل وقتي مرد چيزي را با اين عنوان به زن مي دهد، يعني علاقه من به تو راستين است و دروغين نيست و اگر مرد مجبور شود بيشتر از توان خود بپردازد، به طور قطع ديگر نمي تواند نشانه صداقت او باشد؛ بنابراين به دختر و خانواده دختر توصيه مي شود به عللي واهي و غير منطقي (چشم و هم چشمي، فخر فروشي، مقايسه، رقابت، افزون طلبي و ...) مهريه هاي سنگين را بر همسر آينده دخترشان تحميل نكنند و متوجه پيامدهاي منفي آن باشند.

2. همانطور كه گفتيم مهريه هاي سنگين نمي تواند ضامن ازدواج پايدار و زندگي آرام و سعادتمند باشد؛ زيرا اگر چنين مي بود، جمله مهرم حلال و جانم آزاد را نمي شنيديم.

3. قطعا اگر در زندگي زناشويي مرد به بن بست برسد، آن قدر همسرش را مي آزارد تا او را وا دارد از مهرش بگذرد و خود را رها سازد كه البته اين رفتار بر اساس روايات ديني، بسيار ناشايسته و ناجوانمردانه است.

4. در مجموع به شما نيز توصيه مي كنيم در صورت اصرار آنها بر مهريه مشخص شده، و عدم توانايي در پرداخت آن، به هيچ عنوان زير بار آن نرويد. قطعا اگر سري به دادگاه هاي خانواده بزنيد و آمار افرادي كه به خاطر موارد مشابه و عدم توانايي در پرداخت مهريه راهي زندان مي شوند را ببينيد متوجه منظور ما مي شويد.

5. ادامه رابطه شما مي تواند موجب عشق كوركورانه و در نتيجه پذيرش تمامي شرط هاي آنها شود. كه اين مي تواند زمينه را براي مشكلات بعدي مهيا سازد. پس قبل از هر چيز لازم است ارتباط خود را محدود به زمان حضور خانواده ها كنيد.

6. و در پايان اين جمله را هميشه به خاطر بسپاريد: عاقلانه انتخاب كنيد؛ عاشقانه زندگي كنيد.

به تازگي به اين درك رسيده ام كه واقعا او را از ته دل ميخواهم.
اظهار محبت به جنس مخالف، اغلب به يكي از دو هدف ذيل انجام مي شود: 1. به منظور ايجاد روابط دوستانه 2. به منظور آشنايي با يكديگر و فراهم كردن مقدمات ازدواج

24 مرداد ماه تولد دختر خاله ام است و بيست سالش ميشود همان كه قبلا گفته بودم از اول دبيرستان به او علاقه مند شدم .من تا حالا براي او كادو نخريده ام الان بعد از گذشت اين مدت كه من 22 سالم شده و او 20 ساله هنوز هم تا به امروز از اين علاقه من نسبت به او كم نشده و ديگر نمي توان گفت كه علاقه براي دوران بلوغ و نوجواني است و زود گذر است. من به تازگي به اين درك رسيده ام كه واقعا او را از ته دل ميخواهم .

لطفا به سوالهاي من پاسخ دهيد من را ياري بفرماييد:

1-من تصميم دارم براي او يك تابلو فرش كه چهره زيبايش در آن نقش بسته  و يك جمله تيريك زير آن تابلو براي او هديه بدهم آيا خوب است؟

2-پيشنهاد شما چيست آيا يك كادو معمولي بدهم يا اگر مشاور خانم داريد نسبت به علاقه دختران بيست ساله من را راهنمايي كنند

3-آيا اگر در روز تولدش به يك رستوران معروف دعوت كنم خوب است و يا قبول ميكند؟

4-او دو خواهر ديگر هم دارد براي آنها هم كادو بگيرم يا نه چون هرسه تولدشان به فاصله 10 روز در مرداد است؟

5-آيا به نظر شما اين كادو مي تواند به او بفهماند كه از ته دل دوستش دارم؟

با تشكر فعلا خدانگهدار

اظهار محبت به جنس مخالف، اغلب به يكي از دو هدف ذيل انجام مي شود:

1. به منظور ايجاد روابط دوستانه و صميمانه واستمرار آن براي مدت زماني خاص، درجهت پاسخ به احساس نياز رواني خود (يعني نياز به محبت ورزيدن ومورد محبت واقع شدن)

2. به منظور آشنايي با يكديگر و فراهم كردن مقدمات ازدواج و بعضي انگيزه هاي ديگر.

اما بنظر شما كدام يك از اين دو صورت را مي توان پذيرفت و بر آن مهر تاييد زد؟

شكي نيست كه انسان داراي نيازهاي مختلف زيستي، اجتماعي، عاطفي و شناختي است. او همان طور كه نياز به خوردن و آشاميدن دارد؛ نيازمند ارتباط وتعامل با ديگران است و سرانجام نيازمند محبت كردن و مورد محبت واقع شدن است. اما آنچه در ايجاد رابطه دوستي و اظهار محبت به ديگري، از اهميت زيادي برخوردار است، آن است كه اين اظهار محبت به چه كسي و تا چه محدوده اي انجام گيرد تا هم آن نياز عاطفي پاسخ داده شود و هم عوارض و پيامده هاي منفي نداشته باشد.

بطور كلي اظهار محبت به جنس مخالف داراي پيامده هاي ذيل است.

1. زياده طلبي: اظهار محبت به جنس مخالف، در بيشتر موارد با يك سلام و احوال پرسي ساده و مختصر و يا به انگيره دادن يك هديه جشن تولد شروع مي شود ولي به تدريج نوع رابطه و گفت و گو تغيير يافته به ميزان و كميت آن نيز افزوده مي شود و تا آنجا پيش مي رود كه تمام انرژي عاطفي خود را مي خواهد در همين گفت و گوها و ارتباط  هزينه كند و هرگز به همان حداقلي كه در روزهاي اول داشته، اكتفا نمي كند و بر همين اساس است كه از همان آغاز، بايد از ايجاد ارتباط عاطفي و مبتني بر احساسات اجتناب كرد. بنابراين ما با اظهار محبت شما به دختر خاله گراميتان مخالفيم.

2. با شكل گيري روابط عاطفي بين دختر و پسر و افزايش تدريجي آن، زمينه وابستگي آنها به يكديگر و تشديد آن فراهم مي شود. نياز به محبت ورزيدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جواني به اوج خود مي رسد و به شكل خودكار دختر و پسر دراين كانال قرار مي گيرند. از اين رو علاقه ابتدايي شدت يافته و كم كم دو طرف به يكديگر وابسته مي شوند. بگونه اي كه گاهي از انجام اموري كه مستقيما با آينده و موفقيت هاي درسي و شغلي آنها مرتبط است عقب مي افتند.

همچنين وابستگي مانع گزينش صحيح و دقيق براي شريك آينده زندگي مي شود و از آنجا كه شخص، به فردي خاص وابسته شده، تمام نيكي ها، خوبي ها، زيبايي ها و ... را در فرد مورد علاقه خود مي بيند و ديگر توان مشاهده عيوب احتمالي او را ندارد؛ زيرا از روي علاقه و از پشت عينك وابستگي، به طرف مقابل نگاه مي كند؛ نه با نگاهي خريدارانه، نقادانه و بررسي كننده تا تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوي حقيقيت بين، مورد دقت و مشاهده قرار دهد.

از طرفي ديگر اگر دوطرف قصد ازدواج داشته باشند و بعد سپري شدن مدتي از دوستي و ايجاد وابستگي، به خواستگاري بروند و پس از خواستگاري مشكلي مانند مخالفت خانواده ها و يا مشكلي مانند مشكلات ژنتيكي مانع ازدواج آنها شود، مسئله اي به نام افسردگي و احساس گناه گريبانگر آنها خواهد شد.

3. احساس گناه: شكي نيست كه ما در جامعه اي ديني زندگي مي كنيم و بيشتر مردم آن از آموزه هاي ديني و اخلاقي، متاثر هستند و به آنها احترام مي گذارند. اظهار محبت و طرح رابطه دوستي با جنس مخالف از رفتارهايي است كه جامعه ديني و ارزشي، آن را نمي پسندد و به آن خرده مي گيرد و با اندك دقتي در متون ديني و سخنان رهبران ديني روشن مي شود كه ارتباط با جنس مخالف، از چهارچوب و قوانيني خاص برخوردار است.

مطالبي كه بيان شد، بعضي از پيامدها و عوارض اظهار محبت به جنس مخالف به منظور داشتن روابط دوستانه و صميمانه است. صورت دوم به منظور فراهم كردن مقدمات ازدواج است شرايط ديگري دارد.

بي ترديد براي ايجاد يك زندگي مشترك بدون شكست، دو طرف بايد به طور كامل از ويژگي هاي شخصيتي و خواسته ها و ايده آل هاي خود مطلع شوند و به آن احترام بگذارند. به نظرشما آيا مي توان با ايجاد يك رابطه عاطفي و اظهار محبت به اين هدف دست يافت و زمينه ارتباط دوستانه را فراهم نمود تا دراين ارتباط ها به روحيات و ويژگيهاي اخلاقي همديگر پي برد؟ بايد قبول كرد كه وقتي علاقه و محبت چيزي در قلب فرد جاي گرفت، او را نسبت به واقعيات كور و كر مي كند و ديگر نمي تواند نقاط منفي و ضعف آن را ببيند و حتي بشنود و آنچه مي بيند و مي شنود، در نظرش زيبا و جذاب جلوه گر مي شود و حتي نقاط ضعف را نقاط قوت تلقي مي كند.

در پايان خدمت شما عرض مي كنيم كه ما نسبت به علاقه واقعي و عميق شما به دختر خاله خودتان احترام مي گذاريم و به صداقت حرف شما ايمان داريم اما آيا بهتر نيست قبل از اينكه وارد مشكلات ناخواسته اي كه دربالا بيان كرديم از راه اصولي تري پيش رويد؟ بنظر مي رسد بهترين گزينه اي كه مي تواند شما را ياري كند، مطرح كردن اين علاقه با خانواده تان باشد. قطعا برگزاري يك مجلس خواستگاري و صحبت شما و ايشان دراين مجلس مي تواند تكليف شما را روشن سازد. حتي اگر مخالفتي در زمينه كم بودن سن ازدواج شما و ايشان شد، مي توانيد درخواست يك نامزدي شرعي را داشته باشيد. در هرصورت ما با دادن هر گونه هديه اي با هر عنواني به ايشان مخالفيم.

خواهش میكنم كه كمكم كنید و راه درست زندگی رو بهم نشون بدین؟
بنا به نظر برخي مراجع معظم تقليد، اذن ولي براي ازدواج دختر لازم است و پسر، نيازي به اذن ولي براي عقد موقت يا دائم ندارد. با اين وصف، مشكل ارتباطي شما ...

من 2سال بایك پسری اشنا شدم فقط روز اول اشنایی همدیگرو دیدیم اون بخاطر اینكه دچار گناه نشه حاضر نمی شد منو ببینه به پدرم زنگ زد ازم خاستگاری كردعموش فوت كردچون روحیه باباش خیلی بد بودمدتی صبر كردیم الان باباش راضی شدولی متاسفانه داداشش تصادف كرد و عمرشو دادا به شما الان اون احتیاج به همدردی داره با اینكه هردوتامون می دونیم گناه هست قصد داریم همدیگرو ببینیم آخه خانواده ی اونا عزادارهستند و روحیه مساعدی واسه خاستگاری ندارند ازتون خواهش میكنم كه كمكم كنید و راه درست زندگی رو بهم نشون بدین؟

بنا به نظر برخي مراجع معظم تقليد، اذن ولي براي ازدواج دختر لازم است و پسر، نيازي به اذن ولي براي عقد موقت يا دائم ندارد. با اين وصف، مشكل ارتباطي شما نه از جانب والدين ايشان، بلكه از جانب والدين شما مي باشد. اگر والدين شما به اين ازدواج رضايت دارند، مي توانيد با كسب اجازه پدرتان به جاري ساختن صيغه محرميت مبادرت ورزيد و اگر پدرتان به اين ازدواج رضايت ندارد، كل ارتباط شما چه به ازدواج بينجامد، چه نينجامد، چه پدر نامزدتان راضي گردد و چه نگردد، زير سؤال است و تداوم آن به هيچ وجه به صلاح شما به عنوان يك دختر نمي باشد.

هر چند شما در شرايطي نيستيد كه پذيراي هيچ حرف مخالفي باشيد، ولي بايد متوجه شرايط خطير خود باشيد. هر گونه احساسي كردن اين رابطه، به حساس شدن آسيب زاي آن مي انجامد و در كوتاه مدت يا ميان مدت، به ضرر طرفين تمام خواهد شد.

در اين مرز و بوم هزاران پسر نامحرم نيازمند همدردي هزاران دختر نامحرم ديگر مي باشند و نمي توان با چشم بستن بر حقايق شرع و قانون، به توجيه اين روابط به بهانه همدردي پرداخت. همدردي اگر در چارچوب شرع و قانون صورت پذيرد، امري صددرصد پذيرفتني است؛ ولي خارج از اين چارچوب، باطني جز دردافزايي ندارد.

ناگفته نماند كه ما هيچ گونه اطلاعی از ملاكمندي و معيارمندي انتخاب طرفين نداريم و چه بسا همه اين بحث ها به دلیل عدم ملاكمندي و معيارمندي، از اساس بيهوده باشند.

در مجموع، بايد گفت اگر اولاً: انتخاب خود را عاقلانه و نه عاشقانه مي دانيد. ثانياً: آن را ملاكمند و معيارمند مي دانيد. ثالثاً: اين پسر شرايط اوليه ازدواج را دارد. در اين صورت، به جاي تمركز بر رضايت والدين ايشان، بر رضايت والدين خود به اين ازدواج تمركز نماييد. خواستگاري ايشان از خانواده شما، متوقف بر حضور فيزيكي والدين ايشان نمي باشد و ايشان مي تواند صادقانه با بيان حوادث پيش آمده به خواستگاري رسمي از شما بپردازد. اگر جواب والدين شما مثبت بود، شما مي توانيد با رضايت و اذن پدر با ايشان محرم گرديد يا بدون صيغه محرميت و با رعايت حدود شرعي با اشراف والدينتان به رابطه محدود با ايشان بپردازيد. بي شك، نظر اوليه ما روان شناسان، عدم ورود دختران به اين گونه ازدواج هاي فرسايشي و پر حاشيه مي باشد و تا زماني كه مي شود بدون حاشيه به خانه بخت پا گذاشت، چرا بايد ماه ها و سال ها روح و روان خود را براي يك ازدواج معمولي با يك پسر كاملاً معمولي فرسوده ساخت.

همواره خواهان ازدواج با قيد مصلحت و حكمت الهي باشيد و با چشمان باز به حكمت هاي پيدا و پنهان اين حوادث نسبتاً غير طبيعي در زندگي پسر باشيد.

به سربازی نرفته من از شما خواهشمندم كه در این زمینه راهنمائیم كنید؟
در رابطه با سوال شما باید عرض نمایم كه ازدواج زمينه ها و شرايط خاصي را می طلبد. پسر و دختری كه قدم در راه ازدواج مي گذارد بايستي ملزومات اين امر را فراهم كنند..

یكسال است كه با پسری دوست هستم. من و او همدیگر را دوست داریم هم پسر دایی من و هم دوست دختر قبلیه اون خیلی مزاحممون می شند و همش بین ما دو به هم زنی می كنند. خانواده من و فامیل همه خبر دارند به جز داداشم و بابام. چكار كنم كه اون دو تا مزاحم وارد زندگی ما نشوند؟ و چگونه به پدرم و برادرم بگویم كه من اون را دوست دارم؟

این پسر من را برای ازدواج می خواد و همه خانواده اون خبر دارند و 18 سال دارد و الان مشغول درس خواندن است و هنوز به سربازی نرفته من از شما خواهشمندم كه در این زمینه راهنمائیم كنید.

در رابطه با سوال شما باید عرض نمایم كه ازدواج زمينه ها و شرايط خاصي را می طلبد. پسر و دختری كه قدم در راه ازدواج مي گذارد بايستي ملزومات اين امر را فراهم كنند، و گرنه زندگی مشترك شان بسیار آسیب پذیر بوده و به مجرد وزیدن نسیم كوچكی از مشكلات فروخواهد ریخت، حال باید از شما پرسید كه شما و ایشان  چه مقدار در مورد اين ضوابط و ملاكها آگاهی دارید؟! با هم  مروري كوتاه بر اين شرايط خواهيم داشت تا موضوع روشن تر شود؛ یكی از ملاكهای اولیه ی ازدواج بلوغهاي چندگانه است،  اين بلوغ ها از اين قرارند:

1- بلوغ جسمي (تغييرات فيزيكي و شيميايي بدن)؛

2- بلوغ جنسي (رشد اندامهاي جنسي براي توليد مثل)؛

3- بلوغ عاطفي (تمايل به دوست داشتن سالم ديگران نه بر اساس منفعت طلبي شخصي)؛

4- بلوغ يا استقلال از والدين (چنين فردي بدون حمايت همه جانبه از طرف والدين و بدون نياز هميشگي به نظر خواهي از جانب آنان به زندگي خود ادامه مي دهد. به عبارتي او چسبيده به والدين يا وابسته به آنها نيست و خودش مي تواند براي زندگيش تصميم بگيرد)؛

5- بلوغ اقتصادي (كسب درآمد و تأمين احتياجات زندگي روزمره بدون وابستگي مالي به ديگران  يا والدين)؛

6- بلوغ اجتماعي(آخرين مرحله بلوغ كه فرد در اين سن كه حدود 23 سالگي است براي زندگي اجتماعي آماده شده و نحوه ارتباط صحيح بدون تحت فشار قرار گرفتن غرايز را يادگرفته است و كمتر تابع جريانات زود گذر خُلقي مي شود و به عبارتي ثبات عاطفي پيدا مي كند.

 با توجه به نكات ذكر شده سخت نيست كه حدس بزنيد كه ايشان در كدام مرحله قرار دارند و چه مقدار از بلوغهاي ياد شده را كسب كرده است. فردي كه در سن هجده سالگي و مشغول به تحصيل است چه برنامه اي براي يافتن كار و تأمين معاش خانواده دارد؟  چه مقدار زمان طول خواهد كشيد كه وي بتواند به استقلال مالي و شغل مناسب دست يابد؟  دوره خدمت سربازي كه با احتساب آمادگي و خارج شدن از فضاي آن دو سال طول مي كشد را به اين مدت اتمام تحصيل و يافتن شغل اضافه كنيد، زمان چقدر مي شود؟   در تمام طول اين زمان روابط شما چگونه خواهد بود؟  پدر و مادر شما در صورت اطلاع يافتن از اين جريان اجازه خواهند داد در طول اين مدت شما با ايشان در رابطه باشيد؟  آيا اجازه خواهند داد كه شما اين مدت را عقد شده بمانيد تا شرايط ازدواج فراهم شود؟  احتمال اين وجود دارد كه والدين شما بگويند كه چون هم درس و هم كار و هم سربازي مانده و براي حل اين جريان چند سال وقت لازم است ما از موقعيتهاي مناسب ازدواج براي دخترمان چشم پوشي نمي كنيم؟  و يا اينكه شايد ايشان بعد از اين چند سال منصرف شده و تمايلي به ازدواج با شما نداشته باشند؟(زيرا با توجه به سن ايشان كه در اوايل جواني هستند اين تغيير عقيده بسیار محتمل است. زیرا اقتضای این سن سوار شدن بر بال احساسات و آرزوهاست  به طوری كه مخصوصا پسران جوان كه از جهت عاطفی ضعیف ترند هر روز از بامی برخاسته و بر بامی دیگر فرود می آیند به امید اینكه گم شده خود را بر بام جدید بیابند همانطوری كه نوشته اید دوست پسر شما نیز قبلا به یك دیگر علاقمند بوده و از این قاعده مستثنی نمی باشد! البته این قضیه مختص ایران نیست و مشكلی جهانی است و هر روز ميلیونها دختر و پسر در جهان بدون در نظر گرفتن ملاكهای اساسی با هم ازدواج میكنند و بسیاری از این ازدواجها در همان اوایل دچار تنش های بسیار شده و از هم می گسلد! دختر و پسری كه در ابتدا عاشق هم بوده اند با گذشت مدت كوتاهی از زندگی مشترك و رو به سردی گراییدن عوامل احساسی و عاطفی،  با رو آمدن تعارض ها و اختلافات اساسی شخصیتی و خانوادگی مواجه می شوند و راه حل را در طلاق می جویند، بسیاری از موارد بوده است كه مشاور قبل از ازدواج،  به خاطر ناهم خوانی های شخصیتی و غیره؛ دختر و پسری را  از ازدواج با همدیگر برحذر داشته ولی آن دو بخاطر عشق شدیدی كه به هم داشته اند ازدواج كرده اند و بعد از چند ماه با سر و ضعی نامناسب كه حاكی از درگیری های فیزیكی آندو بوده! برای جداشدن از هم مراجعه نموده اند. پرفسور آرون تی بك كه یكی از مشاوران قبل از ازدواج مشهور می باشد بسیاری از مشكلات ایچنینی را در كتاب جالب خود به نام« عشق هرگز كافی نیست» گرد آوری نموده اند كه شما می توانید با تهیه ی این كتاب و مطالعه ی آن نسبت به بسیاری از مسائل روشن شوید و با چشم باز در این مسیر حركت كنید این كتاب را مهدی قراچه داغی به فارسی ترجمه كرده و توسط انتشارات ذهن آویز چاپ شده است.

    خواهر گرامي!

هدف ما از طرح اين مباحث به هم ریختن و آشفته كردن ذهن شما نيست بل مقصود ما اینست كه با چراغ روشن در این راه پر پیچ و خم و سنگلاخی قدم بردارید و از پشیمانی های بعدی مصون باشید. پشیمانیهایی كه سود چندانی ندارد و موجب آسیب های زیادی به روح و روان شما خواهد شد و این آسیب ها در بسیاری از موارد مخصوصا برای دختران، جبران ناپذیر است. به هر حال هدف ما، مطرح كردن واقعيات با توجه به تجارب بسیار گسترده ی مركز ما ما در این زمینه بود و تصمیم نهایی با شما است. چه آنكه فرد براي تصميم درست در مرحله اول نيازمند اطلاع و آگاهي همه جانبه در مورد قضيه اي است كه می خواهد در مورد آن تصميم بگيرد.

    خواهر گرامی!

 در سئوال خود اشاره كرديد كه پسر دايي شما و دختري از فاميل ايشان مزاحم شما هستند و مدام در پي برهم زدن رابطه شما هستند. ذكر اين نكته مهم است كه نحوه برخورد ديگران با ما توسط خودمان تعريف و بيان مي شود. ما با رفتاري كه از خود نشان مي دهيم به ديگران مي فهمانيم كه چقدر مي توانند با ما در ارتباط باشند و به حريم خصوصي ما نزديك شوند. اين امر در معاشرتها و ارتباطات اجتماعي ما با ديگران تعريف مي شود. ببينيد كه چگونه به ايشان اجازه مي دهيد كه در خصوصي ترين جنبه زندگي شما دخالت كنند؟  چنانچه تصميم شما مبني بر ازدواج با خانواده ها مطرح شود و جنبه رسمي پيدا كند خود به خود ميزان دخالت و نفوذ چنين افرادي كاسته ميشود. يكي از نشانه هاي بلوغ اجتماعي و رشد مناسب اين نكته است كه افراد اجازه دخالتهاي بي مورد در زندگي خود را به ديگران نمي دهند. آيا آنقدر مهارت داريد كه چنانچه با هم ازدواج كرديد مرزهاي خانوادگي خود را تعريف كرده تا ديگران در آن دخالت نكنند؟  بطور قاطعانه با ايشان برخورد كرده و مانع دخالت ايشان در اين جريان شويد. زيرا اين موضوعي است كه به شما مربوط مي شود نه ايشان! كافي است در برخورد هاي بعدي به آنها نشان دهيد كه از دخالت آنها ناخرسنديد. چنانچه اين امر ميسر نشد با آن دو نفر قطع ارتباط كنيد.

    نكته بعدي را كه به آن اشاره كرديد بحث مطرح كردن علاقه خود به ايشان، با پدر و برادرتان است. به طور طبيعي با توجه به فرهنگ ما ، دخترها بخاطر رعایت حیا و ادب در اين مورد چيزي به پدر نمي گويند، لذا به نظر می رسد كه بهتر است اجازه دهید كار با روال عادی خود كه اقدام پسر از كانال های تعریف شده  فرهنگی است به سامان برسد و وقتی هنگام اظهار نظر شما فرارسید نظر خود را در این باره از طریق مادرتان اعلام دارید.

     اگر در این زمینه سئوال دیگری برایتان مطرح شد حتما آن را با ما در میان گذارید  تا با توجه به تجارب خود به آن پاسخ گوییم، زیرا آرزوی ما سعادت مندی و شادكامی شما در زندگی است. قصد ما این است كه شما با كمترین هزینه و آسیب؛ به آرامشی پایدار در زندگی نایل شوید و از نابسامانی های احتمالی كه بر سر راه شما كمین كرده اند به سلامت عبور كنید.

   و نكته ی بسیار مهم این كه:

 هرگز در زندگی خود، یاری خواستن از امامان معصوم علیهم السلام،  كه چراغ های فروزان خداوند در روی زمین هستند را فراموش نكنید.

به نظر شما چه كنم ؟
قبل از هر چیز بهتر است، كمی درباره ویژگی ها و مشخصات دوران نوجوانی صحبت كنیم. دوره نوجوانی فصل دگرگونی های شگرفی در انسان است كه در آن تمامی قوای زیستی، روحی...

من دختری 15 ساله عاشق پسری 18 ساله ام و دل كندن از او برایم غیر ممكن است و هیچ طوری نمی توانم از او جدا شوم و او مرا برای ازدواج می خواهد . به نظر شما چه كنم ؟

قبل از هر چیز بهتر است، كمی درباره ویژگی ها و مشخصات دوران نوجوانی صحبت كنیم. دوره نوجوانی فصل دگرگونی های شگرفی در انسان است كه در آن تمامی قوای زیستی، روحی ، روانی، فكری و عاطفی فرد از دوران بلوغ دچار تغییر و تحولات اساسی می گردند.

در طول زندگي يك فرد، وقايعي رخ مي دهند كه از اهميت خاصي برخوردارند . به عنوان نقاط عطفي در زندگي از آن ها ياد مي شود. يكي از اين وقايع بلوغ است.

بلوغ در لغت به معني رسيدگي و پختگي است كه در ابعاد جسماني، رواني، عاطفي، معنوي و اجتماعي در سنين نوجواني پي ريزي مي شود. بلوغ دوره بحراني انتقال از مرحله كودكي به بزرگسالي و زمان كسب قدرت باروري است. گرایش به جنس مخالف از پدیده های شایع دوره نوجوانی و از تغییرات دوران بلوغ است. در این دوره نوجوان در باره رابطه با جنس مخالف كنجكاو می شود كه  كنشی طبیعی از مراحل رشد انسان است ؛ اما مشكل زمانی ایجاد می شود كه بعضی از نوجوانان فراتر از سطح سن و تجربه خود وارد این روابط می شوند. چون یكی دیگر از ویژگی های این دوران استقلال طلبی و بارز شدن منیت فرد است ،متاسفانه فكر می كنند كه انتخاب شان درست است و به نظریات دیگران توجه چندانی نمی كنند. 

 گرایش به جنس مخالف یك كشش ذاتی است كه خداوند آن را برای بقای نسل در وجود انسان قرار داده اما نكته اساسی این است كه این نیاز در بهترین و سود بخش ترین شرایط پاسخ داده و باعث رشد و تعالی انسان شود. موقعیتی مانند ازدواج كه فرد با آگاهی و شناخت همه جانبه، همسر ایده آل و مناسب خود را در سایه خانواده و برای رسیدن به آرامش و سایر هدف های عالی انسانی انتخاب كند . این امر مستلزم رسیدن به درجه ای از پختگی و خودشناسی است كه قطعا دوره بحرانی و پر تلاطم نوجوانی فرصت مناسبی برای آن نمی تواند باشد . مرتكب خطاهایی در این دوران شدن ، بسیاری از فرصت های ناب و ارزشمند آینده را از انسان سلب خواهد كرد.

 تقاضای عاجزانه من از شما این است كه در این مورد با عقل و نه با احساس عمل كنید، زیرا طبق تجربه ما  عمل احساسی در این گونه موارد، پشیمانی هایی، همراه با آسیب های فراوان روحی و روانی برای شما و خانواده تان در پی خواهد داشت كه خلاصی از آن نیاز به مدت طولانی و صرف هزینه بسیار دارد . جای پای  آسیب ها، برای همیشه در زندگی بر جای می ماند.

از شما می خواهم كه اندكی با خود خلوت كنید و به یاد آورید كه در اولین روزهایی  آشنایی و دوستی شما با این آقا،  به لحاظ روحی در چه شرایطی قرار داشتی؟ رابطه ات با سایر اعضای خانواده و خصوصا پدر و مادرت چگونه بود؟ آیا دلیل گرایش و محبتت نسبت به او احساس تنهایی نبود كه در خانه تجربه می كردی؟ آیا با خودت فكر نمی كردی كسی به شما توجه نمی كند؟ ناگهان پای این دوستی به زندگی ات باز شد؟

 البته از چگونگی آشنایی و طرح دوستی شما چیزی نمی دانم، اما معمولا دختران و حتی پسران به سن و سال شما تنها به دنبال پاسخ گفتن به احساس نیاز دوست داشته شدن و مورد توجه بودن، درگیر ارتباطاتی از این دست

 می شوند. اما آیا واقعا كسی كه خود سرشار از نیاز است ،قادر است به ما كمك كند؟ آیا می توان روی قول و قرار كسی كه در دوره ای پر تنش و گذرا از زندگی اش به سر می برد حساب كرد؟

وقتی می گویی مرا برای ازدواج می خواهد، یعنی اینكه از پوچی رابطه كنونی تان و عواقب پر خطر آن آگاهی داری و به دنبال بهانه ای برای معنا و ارزش دادان به آن هستی! اما واقعا این آقا پسر شرایط تصمیم گیری برای ازدواج و توان تشكیل خانواده را دارد؟ تا چند سال دیگر دارای این شرایط خواهد شد؟ ازدواج نیاز به بلوغ های ششگانه دارد كه بلوغ جنسی ، جسمی، اجتماعی، اقتصادی، عقلی، عاطفی و هیجانی است كه به نظر می رسد شما و پسر مورد علاقه تان تا كسب این بلوغ ها راه زیادی در پیش دارید.

    به محبت پاك و صادقانه ای كه نسبت به او دارید، حمله و یا بی احترامی نمی كنم، اما از شما می خواهم به سوالاتی كه مطرح كردم ، فكر كنید و ببینید در شرایط كنونی دلیل گرایش شما به یكدیگر چیست؟ صفات و ویژگی ها و شرایط ستودنی و مناسب دیگری یا صرفا نیاز به توجه و محبت؟ در موقعیت فعلی اولویت اصلی زندگی هر كدام از شما چیست؟ ازدواج؟ تشكیل خانواده؟ تحصیل؟ اشتغال؟و.......؟  اگر واقعا قرار باشد با هم ازدواج كنید، آن آقا پسر تحصیلات، شغل و آینده مطمئنی دارد كه  بتوانید روی آن حساب كنید یا  زمانی را كه باید صرف تحصیل یا آموختن حرفه ای كند ، به دوستی و گپ وگفت با شما می گذراند؟

با كمی واقع نگری و دور اندیشی در می یابید اگر واقعا دوستدار یكدیگر هستید ،باید با كمی از خود گذشتگی و خودداری، اجازه دهید هر كدام از شما بهترین و مهم ترین وظایفی را كه برای ساختن آینده اش به عهده اوست ،به درستی انجام دهد . در زمانی كه امكانات مادی(مانند تحصیلات، شغل مناسب و درآمدی معقول برای اداره زندگی) و معنوی(توانایی و پختگی لازم برای انتخاب همسر از روی عقلانیت و نه صرفا احساسات، پایبندی و تعهد به پیمان مقدس ازدواج و...) لازم را برای تشكیل خانواده و ازدواج كسب كرد ، آن گاه با ثابت قدمی و اطمینان اقدام كند.

 فاصله زمانی هم محكی بسیار مناسب برای احساس واقعی هر دو شماست. اگر همچنان به یكدیگر پایبند بمانید كه این عشق سرمایه ارزشمند زندگی تان خواهد بود . ضمنا مانع رشد و انجام مسئولیت های فعلی تان هم نشده ؛ اگر دریابید كه انتخاب امروزتان از روی عجله و ناپختگی بوده ، بهای سنگینی را برای آن نپرداخته و چیزی را هم از دست نداده اید.

 ساختن فردا از تصمیم های عاقلانه و سخت امروز شروع می شود.  این دوره دوره دلبستگی های ناپخته و زودگذر است كه درگیری بیش از اندازه و احساسی با آن می تواند صدمات جبران ناپذیری در پی داشته باشد.

 كتاب «عشق هرگز كافی نیست» پرفسور بك را بخوانید. این كتاب را مهدی قراچه داغی ترجمه كرده و انتشارات ذهن آویز آن را چاپ كرده است.

آيا طرز فكر من اشتباهه كه با حداقل ميشه زندگي رو شروع كرد؟
همان طور كه مي دانيد اين روش هاي انتخاب همسر از اساس آسيب زاست و ثمره اي جز همين چيزي كه چهار سال در حال تجربه آن هستيد ندارد. متأسفانه رتبه الف دانشگاه هاي ...

چهار سال پيش يكي از هم كلاسيهاي دانشگاهم بهم ابراز علاقه كرد پسر كاملا معقول و با وقاري بوداز لحاظ علمي هم بسيار سطح بالايي دارن ( رتبه الف دانشگاه)بعد از مدتي اشنايي اوليه و اعتماد به ايشان بنا به توافقي كه كرديم قرار شد تا دو سال ديگه به خواستگاري بيايند اما شرايط جوري پيش رفت  كه نشد .رو حمايت پدرشون حساب كرده بودند كه ايشون ضرر مالي دادند و ديگه نمي شد روشون حساب كرد

مدتي به همين روال گذشت تا اينكه اعتماد من به ايشان رو به نابودي رفت و دچار مشكل شديم و ديگه حاضر به صبوري نبودم در اين بين چون ميخواستم اول درسم تمام شود بعد ازدواج كنم ازدواج نكردم

هر چند وقت يك بار با هم صحبتي ميكرديم و باز قطع ارتباط ميكرديم من دلايلم ايناست كه با حداقل هم ميشه زندگي شروع كرد اما ايشون ميگن بايد دستم كاملا پر باشه من ميگم خدا خودش وعده داده

كه به خاطر فقر از ازدواج نترسيد خدا خودش غني ميكنه ايا اشتباه ميگم ؟ اما اين اقا دلايل خودشو داره كه نه نميشه تو خيلي زندگي رو ساده مي بيني. اين وسط كي داره اشتباه ميكنه ؟

دعواها و بحث هايه پيش اومده علاقه من به ايشون رو تقريبا نابود كرده كلا باهاشون قطع ارتباط كردم و اتمام حجت كردم كه ازدواج ميكنم

من رو حرف خودم هستم ايشون هم رو حرف خودشون كه من دوست دارم اما الان نميشه پا فشاري ميكنه

دو تا سوال دارم

آيا طرز فكر من اشتباهه كه با حداقل ميشه زندگي رو شروع كرد؟

سوال دومم اينه كه اگر اين وسط اين اقا اومد خاستگاري ايا صلاحه باهاشون ازدواج كنم با شرايطي كه بينمون هست ؟

اينم بگم ايشون از من چند سال و خورده اي كوچك تر هستند

همان طور كه مي دانيد اين روش هاي انتخاب همسر از اساس آسيب زاست و ثمره اي جز همين چيزي كه چهار سال در حال تجربه آن هستيد ندارد. متأسفانه رتبه الف دانشگاه هاي ما نمي داند كه اول كت را مي دوزند بعد دگمه متناسب آن را پيدا مي كنند و نه بر عكس. اين پسر به نوعي در حق شما خيانت كرده است و بدون كوچكترين پشتوانه اي صرفاً بر اساس اما و اگرها به ابراز علاقه به شما پرداخته است. در اين كوران روابط خارج از چارچوب چه گناهاني كه ناديده انگاشته نشده و به بهانه ازدواج در آينده اي نا معلوم توجيه و تطهير نگشته است. در اين روابط عشقي و عاطفي، ملاك هاي انتخاب همسر يكي پس از ديگري در مسلخ عشق و علاقه ذبح مي گردند و با اين همه دختر و پسر توقع موفقيت ازدواج هم دارند. ناگفته پيداست كه كوچكتر بودن اين پسر از شما به هيچ وجه امر مثبتي قلمداد نمي گردد و اين عدم ملاكمندي در ملاك تناسب سني باعث به مخاطره افتادن آينده ازدواج شما مي گردد. چه زندگي تان با حداقل شروع كنيد چه با دست كاملاً پر، ريسك اين ازدواج بسيار بالاست. اساساً ازدواجي كه بعد از چهار سال انتظار فرسايشي صورت پذيريد، بوي كهنگي مي دهد و حرف تازه اي براي گفتن زوجين به يكديگر باقي نمي گذارد. ازدواج هميشه به عنوان يك رويداد نو و جديد در زندگي مطرح است و كهنگي آن دردسر ساز مي گردد. بايد دانست اين پسر احتمالاً به خاطر ضريب هوشي بالايش از كمال گرايي منفي در رنج است. كمال گرايي منفي يكي از ويژگي هاي افراد مبتلا به وسواس فكري است. كمالگرايان منفي به كمتر از كمال چيزي رضايت نمي دهند و زندگي با اين گونه افراد بسيار دشوار است. آن ها همواره به دنبال بهترين نمره، بهترين ازدواج، بهترين شغل، بهترين زندگي زناشويي و... هستند. از آن جا كه همه امور دنيا به نحوي ناقص و ناكاملند، همواره احساس ناكامي مي كنند.

از سوي ديگر، عشق (در برخي موارد) چيزي جز يك فكر يا رفتار وسواسي نيست و چه بسا عشق ايشان به شما چيزي جز يك فكر تكرار شونده و وسواس گونه نباشد.

متاسفانه اين 4 سال انتظار فرسايشي به دست خوردگي عاطفي شما منجر شده است و اين پسر بي مسؤوليت بر اساس هيچ و پوچ شما را از مسير عادي زندگي خارج كرده است. تازه با فرض دست پر شدن ايشان موانع احتمالي زيادي از جمله عدم رضايت والدين طرفين بر سر راه اين ازدواج وجود دارد. بايد متوجه باشيد كه پسري كه دور انديشي و همه جانبه نگري ندارد شوهر قابل اتكايي نخواهد بود و رتبه الف هيچ دردي از زندگي مشترك فرد دوا نخواهد كرد. سعي نماييد ذهن و وقت خود را مصروف سؤالات بي ثمر و كاملاً حاشيه اي از جمله سوال اولتان نكنيد چرا كه جواب آن هر چه باشد اين ازدواج از اساس زير سؤال است. با توجه به مطالب بالا و ده ها مطلب ناگفته ديگر سعي نماييد ذهن خود را در حد امكان از فكر ازدواج با ايشان منصرف سازيد، چرا كه همين عدم رعايت ملاك تناسب سني كافي است كه آينده ازدواج شما به مخاطره بيفتد. تجارب باليني ما نشان مي دهد كه اين گونه پسران تكليفشان با خودشان روشن نيست مثلاً معلوم نيست كه دست كاملاً پر ايشان امسال يا ده سال ديگر يا حتي بيشتر محقق مي گردد. چرا ما بايد بعد از چهار سال بلاتكليفي، سال هاي متمادي ديگري در انتظار يك ازدواج معمولي با يك پسر كاملاً معمولي و البته كمال گراي منفي (اين واژه را در اينترنت جستجو نماييد) باشيم.

لطفا راهنماييم كنيد كه چه كنم؟
ازدواج در سنين پايين به جهت كم تجربگي ممكن است باعث ضعف تدبير و مانع از مديريت بحران شود. با توجه به اين كه شخص در سنين پايين ثبات عاطفي ندارد، ممكن است ...

پسري 17ونيم ساله هستم كه عاشق دختري كه سه سال از خودم كوچكتر است شده ام. به مدت يكسال و يك ماه هم با او رابطه دارم.در اين مدت متوجه شده ايم كه به يكديگر خيلي شديد علاقه داريم نه بر اساس حرف،بلكه تفاهم هاي زيادي در موارد مختلف با يكديگر داريم،يك مدت كه از دوستي ما گذشت من از او خواستم كه مورد را به خانوده ها بگوييم. اما او گفت اگر مادرم بفهمد اصلا نمي گذارد به دو دليل: 1_سن او براي ازدواج كم است2_خواهرش كسي را كه دوست داشته انتخاب كرده و پس از مدتي طلاق گرفته اند.من نيز گفتم من فقط ميخواهم كه تكليفمان معلوم باشد و خانواده ها آگاه باشند بهتر است، ولي او مخالفت كرد تا اينكه مادرش فهميد و گوشي او را براي مدتي گرفت.اين روند چندين بار ادامه يافت و مادرش برخورد شديدي با او در اين آخرين بار با او داشت.كه مسئله را به پدرش هم گفت. و الان طوري با او رفتار ميكنند كه انگار وجود ندارد.من نيز جواني هستم كه بايد امسال كنكور بدهم، ولي با اين افكار نمي شود كه به روي درسم متمركز باشم. و به هيچ گونه هم نمي توانم رابطه ام را كمرنگ تر كنم. او مي گويد تا اسم تو را مي آورم مادرم شديدا عصبي مي شود. شما رو قسم به فاطمه زهرا كمكم كنيد.لطفا راهنماييم كنيد كه چه كنم؟

 

برادر محترم لطفا در ابتدا به نكات ذيل توجه كنيد.

1. ازدواج در سنين پايين به جهت كم تجربگي ممكن است باعث ضعف تدبير و مانع از مديريت بحران شود. با توجه به اين كه شخص در سنين پايين ثبات عاطفي ندارد، ممكن است در انتخاب خود عاقلانه تصميم نگيرد و بعد پشيمان شود.

2. به طور معمول وابستگي افراد در سنين پايين به والدين بيشتر است و در صورت ازدواج، ممكن است زمينه دخالت هاي آنان بيشتر فراهم شود و مشكلاتي را پديد آورد.

3. در صورتي كه سن دختر پايين باشد (زير 18 سال) و با ازدواج باردار شود، احتمال مشكلاتي از قبيل فشار خون بالاي دوران بارداري، كم خوني و عوارض زايمان، نوزاد زودرس با وزن كم، نوزاد مرده، و نوزاد باهوش بهر پايين افزون تر مي شود. ازدواج زودرس مانند چيدن ميوه كال و نارسي است كه وقت چيدن آن نبوده است.

درهر صورت با توجه به مطالب بالا و همچنين با توجه به سن دختر مورد نظر شما بايد گفت:

1. براي ازدواج دختر و پسر سن مشخصي را نمي توان ذكر كرد؛ زيرا شرايط و موقعيت افراد متفاوت است؛ براي مثال سن ازدواج در مناطق گرمسير به سبب بلوغ زودتر دختران و پسران و در مناطق روستايي به جهت ساده تر بودن زندگي و نبودن پيچيدگي هاي زندگي شهرنشيني و نيز حمايت بيشتر خانواده ها پايين تر است.

2. آنچه زمينه را براي ازدوج دختر و پسر آماده مي كند، امكانات اوليه مادي، بلوغ شرعي، بلوغ جنسي، بلوغ فكري، رشد جسمي و روحي، رشد اجتماعي وشخصيتي، استقلال فكري، ثبات عاطفي، و قدرت مديريت بحران (مواجهه با مشكلاتي كه در فرايند ازدواج ممكن است ايجاد شود و مقابله با بحران هاي زندگي است) كه اگر اين شرايط به طور نسبي (و نه به طور مطلق) فراهم شود، شخص مي تواند ازدواج كند.

3. گاهي نيز با وجود شرايط قبلي، موانعي از جمله تحصيلات عالي براي آقايان يا اتمام خدمت نظام وظيفه در ازدواج وجود دارد كه مي توان با طولاني كردن دوران عقد اين مشكل را از بين برد.

نكات پاياني

1. برادر محترم؛ قطعا با توجه به اعتقاد ديني و ارادت خاصي كه به معصومين عليهم السلام داريد بايد به اين نكته واقف باشيد كه ارتباط شما هر چند خالي از گناه باشد، اما مي تواند در آينده عواقب بدي را در زندگي هر دوي شما داشته باشد.

2. با توجه به اينكه هر دو نوجوان و سرشار از عاطفه و در اوج غرايز جنسي هستيد، احتمال بسياري وجود دارد كه به هم نزديك شويد و خدايي نكرده گوهر عفت دختر در معرض خطر قرار گيرد. قطعا پدر و مادر اين دختر سعي كرده اند با محدود كردن او، مانع از اين اتفاق بشوند. حال با درست بودن يا نادرست بودن شيوه تربيتي آنها كار نداريم. مهم اين است كه آنها را درك كنيد و يا خودتان را به جاي برادر اين دختر بگذاريد. آيا حاضر مي شديد خدايي نكرده اتفاق بدي براي خواهر عزيزتان بيفتد؟

3. علاوه بر اينكه اين ارتباط هر چند سالم هم باشد، در معرض تهمت ديگران است. زيرا ديگران در صورت مشاهده دختر و پسر با هم نمي دانند كه ارتباط آن دو براي شناخت ازدواج است و گمان مي كنند رابطه نامشروع دارند و اين مطلب بر ازدواج آنها خصوصا دختر (در صورت منتهي نشدن اين رابطه به ازدواج) اثر منفي خواهد داشت.

4. در اين گونه ارتباطات، شناخت جدي امكان پذير نيست. زيرا دو طرف مراقب خود هستند و طبيعي است كه فهرستي از معايب خود را در اختيار ديگري قرار نمي دهند. پس گمان نكنيد كه در اين مدت يكسال و يكماه موفق شده ايد كه تمامي ويژگي هاي او را شناخته باشيد.

5. در صورتي كه اين دوستي به ازدواج منتهي نشود كه در موارد بسياري هم به دليل تغيير شرايط طرفين يا خانواده ها چنين مي شود، آثار منفي بسياري به ويژه بر دختر خواهد داشت كه احساس سرخوردگي و شكست روحي، افسردگي، نفرت از جنس مخالف و از دست دادن خواستگاران، برخي از اين آثار است؛ پس توصيه مي شود براي دوري از اين مشكلات و پيامدهاي منفي، همسر آينده خود را در فرايند خواستگاري و پس از فراهم شدن شرايط خصوصا شرط سني مطلوب، بشناسيد. خصوصا اينكه خواهر اين دختر هم تجربه بدي در ازدواج داشته. اين مسئله مي تواند موجب سخت گيري هاي ديگري هم بشود.

6. البته همه اين مطالبي كه گفتيم بدين معنا نيست كه شما نتوانيد با رايزني با خانوادها و واسطه كردن بزرگان فاميل اقدام به يك نامزدي ساده كنيد. قطعا نامزدي ساده و بدون تشريفات مي تواند زمينه ساز شناخت بهتر شما باشد. علاوه بر اينكه ترس يا استرسي در كار شما مزاحمت ايجاد نمي كند.

7. در نهايت با توجه به تجربه مشاوره اي ما و همكارانمان، به شما توصيه مي كنيم، اگر به فكر پيشرفت و تحصيل و كسب مقدمات ازدواج با ايشان يا هر كس ديگري هستيد، بايد خيلي سريع تصميم نهايي خود را بگيريد و پرونده اين رابطه را بسته و با فكر كاملا باز و آزاد، به دنبال مطالعه و آمادگي براي كنكور باشيد. فكر ايشان باعث فرسودگي و خستگي ذهني شما مي شود.

باید چكاركنم؟
در انتخاب همسر و ازدواج علاوه بر این كه یافتن همسری مناسب و شایسته بر اساس ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج ضامن سلامت، موفقیت و تداوم ازدواج بوده و هست ...

من دوسال است با پسری رابطه تلفنی دارم وقصد دوتامون ازدواج است اما میترسم ازدواج كنم میترسم به جدایی ختم شوه پسره خوبیه اما نمیدونم چرا دودلم باید چكاركنم لطفا زود پاسخ دهید؟؟

در انتخاب همسر و ازدواج علاوه بر این كه یافتن همسری مناسب و شایسته بر اساس ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج ضامن سلامت، موفقیت و تداوم ازدواج بوده و هست، انتخاب مسیر درست و اتخاذ شیوه و روشی مناسب برای انتخاب همسر نیز از اصول اساسی و از نكات حائز اهمیت در همسر گزینی به شمار می رود و بر آن تأكید فرارانی شده است. شواهد و قراین نشانگر این است كه شما در انتخاب همسر، مسیر درستی را در پیش نگرفته اید بنابراین، دودلی و تردید شما می تواند حكایت از بیداری وجدان و ضمیر پاك شما داشته باشد و همچون زنگ هشداری به شما گوشزد می كند كه در انتخاب مسیری كه برای ازدواج در پیش گرفته اید دچار مشكل گردیده اید كه اگر به اشتباه خود پی نبرید و مسیر خود را اصلاح نفرمایید، ممكن است هر آن در پرتگاه گمراهی و بدبختی سقوط كنید و آینده و هستی خود را به كلی نابود سازید.

اگرچه ازدواج و تشكیل زندگی مشترك حق مسلّم شماست، ولي این را بدانید كه اگر اين حق از مسير معيّن، مشخص و صحيح آن استيفا و دنبال نشود، ممكن است عوارض نامطلوب و گاهاً بسیار ناخوشایندی را ايجاد كند و شما را با مشكلات عدیده ای روبرو سازد و از رسیدن به هدف مطلوب باز دارد.

ارتباط با جنس مخالف قبل از ازدواج بدون در نظر گرفتن چارچوب های شرعی و دینی و ملاحظات عرفی حتی اگر به انگیزه ازدواج و شناخت بیشتر باشد، از هر طريقي هم كه باشد اعم از ارتباط حضوري، تلفني و نامه يا از طريق سيستم رايانه اي (ايميل) در نوع انتخاب و ازدواج تاثير مي گذارد و پیامدهای منفی و آسیب های فراوانی دارد كه ضعيف شدن حس اعتماد، سوءظن و بدبینی، ضربه روحي و مشكلات عاطفي، اتلاف عمر، شكست عشقی و عاطفی، علاقه یك طرفه یا دو طرفه بدون ضابطه، مخالفت خانواده ها با ازدواج، وابستگی روانی، ازدواج احساسی و غیر واقع بینانه، آبروریزی و انحرافات اخلاقی، آشفتگی های روانی، برخی از پیامدهای این گونه رابطه هاست.

برای این كه از این گونه پیامدهای منفی در امان بمانید و برای ازدواج خود به یك جمع بندی مناسب برسید و تكلیف خود را یكسره كنید، پيشنهاد ما این است كه در ابتدا ملاك ها و معیار های اساسی ازدواج را در نظر بگیرید، اگر چنانچه فرد مورد نظر را برای ازدواج، مناسب می بیند در این صورت به او بگویید كه به اتفاق خانواده اش به خواستگاری شما بیاید و به طور رسمی از شما خواستگاری كند تا ضمن این كه خانواده ها در جریان ازدواج تان قرار می گیرند، فرصتی فراهم گردد كه شما به همراهی و كمك خانواده تان به صورت جدی در مورد فرد مورد نظر و خانواده اش تحقیق و بررسی كنید. توصیه می شود در این خصوص از مشاوران ازدواج كمك بگیرید و در صورت لزوم با اجرای برخی آزمون های شناختی و روانسنجی تحقیقات خود را كامل كنید. اگر در نهایت فرد مورد نظر مثبت ارزیابی شد و خانواده ها هم موافق بودند در این صورت، می توانید با او ازدواج كنید، اما اگر فرد مورد نظر مثبت ارزیابی شد. ولی فعلاً شرایط و آمادگی ازدواج با شما را نداشت در این صورت، باز می بایست رابطه را با او قطع كنید و از هر گونه ارتباط پنهانی با او بپرهیزید و بدون اطلاع خانواده اقدامی نكنید.

صفحه‌ها