همسرگزيني (انتخاب همسر و خواستگاري)

شرایط پسری را که توجه مرا جلب کرده و بهتر بگویم عاشقش شدم با من همخوانی دارد.او پزشک است و از شهر دیگری که در شهر ما مطب دارد و مشغول کار است .من هیج شخص سومی را برای وساطت و صمیمیت بیشتر با ان اقا ندارم و همه چیز در حد یک همکار بودن است.چگونه توجه کسی را که دوست دارم با او ازدواج کنم به خود جلب کنم؟

 

چه بپذيريد! چه نپذيريد! اين گونه خاطر خواهي ها بر خلاف ظاهر دل انگيزش، باطني بس محنت انگير دارند!! قصه اي كه شما با يك عدم پيشگيري ساده كه همانا حفظ نگاه از نامحرم است، اغاز به روايت كرده ايد؛ بسيار پر غصه است و در اكثر قريب به اتفاق موارد، فرجامي جز فرسودگي ذهني و رواني و احيانا برخي رفتارهاي غير عزت مندانه ندارد.
جلب توجه، چيزي جز تضييع شخصيت و تخفيف عزت نفس نيست! بي شك موفقيت هر ازدواجي نه با عشق يك طرفه يا دو طرفه بلكه با رعايت ملاك هايي از جمله عزت نفس بالاي طرفين، رقم خواهد خورد؛ ازدواج عزتمندانه با يك پسر معمولي به مراتب از ازدواج غير عزتمندانه با يك پزشك، دل انگيزتر و پايدارتر است.
شما در اين ميان چيزي جز يك عشق يك طرف در سبد ازدواج خود نداريد و بي شك اين عشق يك طرفه به همين راحتي دوطرفه نخواهد شد. بر فرض دو طرفه بودن اين عشق نيز باز چيز خاصي اتفاق نيفتاده چرا كه در دادگاه هاي خانواده پر است از زوجيني كه روزي عاشق سينه چاك يك ديگر بوده اند.
موفقيت ازدواج شما با هر مردي در گرو رعايت ملاكمندي و معيارمندي در آن است و بدون رعايت ان موفقيت هر ازدواجي در هاله اي از ابهام قرار دارد.
از جمله مهم ترين ملاك هاي انتخاب همسر ملاك همتايي فرهنگي مي باشد؛ متاسفانه شما خواهان ازدواج با مردي هستيد كه از شهر ديگر به شهر شما آمده است و قطعا از همين امر به ظاهر ساده نهايت آسيب را خواهيد ديد.
مسلما عدم همتايي هاي ديگري هم وجود دارد كه تحت تاثير عشق نابينا كننده شما از دامنه ديد شما خارج شده است.
از نظر ما روان شناسان اين عشق ها منشايي جز مجاورت فيزيكي ندارد و به احتمال قريب به يقين شما اگر با هر پزشك يا غير پزشك ديگري همجوار مي شديد، بعد از مدتي احساس تعلق خاطر و همچنين همخواني با ايشان مي كرديد.
باور نماييد در همان دو ماه اول ازدواج متوجه خواهيد شد كه بسياري از زواياي پيدا و پنهان اين پزشك به ظاهر بي عيب و ايراد بر شما مخفي بوده است و به صرف عشق يك طرفه يا دو طرفه هم نمي توان به حل مشكلات شخصيتي اجتماعي فرهنگي طرف مقابل پرداخت.
البته شما در شرايطي نيستيد كه پذيراي هيچ حرف مخالفي باشيد و به احتمال قريب به يقين با واسطه يا بي واسطه به جلب نظر ايشان خواهيد پرداخت؛ صرفا توصيه مي شود كه پس از جلب نظر غير عزتمندانه ايشان، كار را تمام شده فرض نكنيد و تا حد امكان اصل پيشگيري را جدي بگيريد!! اصلي كه با بي اعتنايي شما به ان دچار اين عشق فرسايشي شديد.
تجربه به ما نشان مي دهد كه اين پسران يا اساسا ميل به ازدواج با هيچ دختري ندارند و يا اگر دارند دوست دارند با اختيار خود با دختري ازدواج كنند كه خودشان عاشقش شده اند؛ نه اين كه به عشق پيشين آن دختر مهر تاييد و قبول زنند.
همه مرداني كه از سلامت روان نسبي برخوردارند، از ازدواج با زنان عاشق پيشه برحذرند؛ مردان دوست دارند دل همسر اينده خود را تسخير نمايند نه ان كه بدون زحمت و تلاش به يك دل تسخير شده پا گذارند.

سلام وقتتون بخیر، من پسری 27 ساله هستم با دختری 24 ساله آشنا شدم قصد سوء استفاده و لذت نبود!واقعاً برای ازدواج بهش فکر می کردم بعد از مدتی آشنا شدن فهمیدم که خیلی با هم متفاوت هستیم و اصلاً تفاهم نداریم خواستم خیلی منطقی و بدون کینه و قهر با هم دیگر تموم کنیم. ولی ظاهراً از دستم خیلی ناراحت و عصبانی است . . . ٰ سوالم اینه که می تونه نفرین کنه، ایا حق نفرین داره! در ضمن بنده کوچکترین نگاه بد،کوچکترین ارتباط بدنی و حرف بدی نزدم!ایا این رفتار بنده گناه محسوب میشه؟ من باید چیکار کنم؟

قبل از هر چیز، بسیار خرسندیم که شما اهل رعایت حقوق شخصیتی فرد مورد نظرتان هستید و درچارچوب ترس از گناه و یا نفرین او، از ما درخواست پاسخگویی کرده اید.
دوست عزیز، برای ما مشخص نیست که شما در چه محیطی با یکدیگر آشنا شده اید (دانشگاه، محل کار ...) تا به تبعات بیش تر مشکل شما بپردازیم؛ اما قطعاً چون آشنایی شما از ابتدا آسیب زا بوده، بنابراین، ترک این رابطه بسیار مناسب و بی اشکال است. در عین حال، این مطلب را نمی توان نادیده گرفت که احتمالاً شما از لحاظ روحی و عاطفی، به عنوان جنس مذکر، دارای شرایط و موقعیت های مستحکم تری هستید که این خصوصیت، درک بعضی از مسائل را برای شما سخت تر می کند. این که دل دختری (با شرايط روحی مخصوص هر دختر جوان) چند مدتی گرفتار پسری باشد که احتمالا وعده هایی هم جهت ازدواج به او داده است، برای عصبانیت و ناراحتی او کافی است. یکی از نکاتی که مشاوران ازدواج به جوانان توصیه می کنند، تحقیق جدی از خصوصیات اصلی شکل دهنده شخصیت طرف مقابل است. این توصیه به این علت است که قبل از ایجاد هرگونه الفت و برقراری رابطه عاطفی بین خواستگار و دختر مورد نظر، دو طرف همدیگر را پسند کنند تا در صورتی که تفاهمی در کار نبود، در همان ابتدا قید ازدواج را بزنند. اما متأسفانه شما با رعایت نکردن این اصل، ضربه ناگواری را به ایشان زده اید.
امیدوارم با توجه به نکاتی که در ذیل آورده می شود، از تکرار این حادثه تلخ جلوگیری کنید:
1. مسلماً عذاب وجدان و ناراحتی هر فردی به صورت ناخود آگاه، ناشی از زیر پا گذاشتن اصولی است که در زندگی شخصی و اجتماعی خود به آن پای بند است. باید توجه داشت که آرامش واقعی در امر ازدواج و دوری از عذاب وجدان همیشگی، در سایه رعایت این اصول به دست خواهد آمد. بنده به عنوان روان شناس در پس کلام شما انسانی را می بینم که با وجود آگاهی به اشتباه خود، در صدد توجیه رفتارش برآمده و با این توجیهات قصد آرام کردن خود را دارد. مسلماً ارتباط بدنی و ردّ و بدل کردن سخنان ناشایت، امری نابخشودنی است؛ اما آیا می توان گفت اصل آشنایی شما، بر پایه های استواری بنا شده بود؟!
2. یکی از عوامل ناراحتی دخترها از قطع چنین روابطی، ترس از سوء استفاده های احتمالی بعدی از جانب پسرها است. اگر واقعاً در صدد جبران خطای خودتان هستید، باید با قطع کامل هر گونه ارتباطی، به او اطمینان خاطر بدهید که اولاً باید با این واقعیت که ما به درد هم نمی خوریم، کنار بیایید و ثانیاً دیگر هرگز من را نخواهید دید. مطمئناً مقاومت شما در تأکید بر پایان این رابطه، به کنار آمدن او با این قضیه کمک خواهد کرد.
3. داشتن حق نفرین برای ایشان هم بستگی به نوع برخورد شما و وعده هایی دارد که به او داده اید. اگر واقعاً در این مورد همان طور که فرمودید، قصد سوئی در کار نبوده، امید است که گناهی برگردن شما نباشد؛ اما برای جلوگیری از تکرار این اتفاق ناگوار، با پیش رو قرار دادن این تجربه، قبل از برقراری ارتباط کلامی و ایجاد مهر و الفت، شناخت کافی از طرف مقابل را به دست آورید تا در صورت عدم تفاهم، دیگر کسی از شما ناراحتی به دل نگیرد.
4. برای کسب اطلاعات بیش تر از مسائل شرعی مرتبط با این موضوع و همچنین مسئله نفرین، توصیه می شود که در اسرع وقت با مرکز پاسخ گویی به سؤالات شرعی با شماره 09694 بدون کد و پیش شماره، تماس بگیرید.

من با كسي اشنا شدم كه علاقه زيادي بين ما وجود دارد 12 سال است كه ازدواج كردم اما از بس با همسرم مكشكل دارم و درگيري داريم هصلا دوستش ندارم اما باوجود يك دختر 11 ساله و اينكه شرايتي است كه به هيچ عنوان نميتوانم طلاق بگيرمميخوام بدونم بايد چه كار انجام بدم

یکی از مسائلی که ممکن است بعد از «انتخاب همسر» پیش بیاید، این است که پسر یا دختر و یا هردوی آنان، پس از ازدواج و آشنایی بیش تر با اخلاق، رفتار، خصوصیات، شکل و اندام و خانواده و بستگان یکدیگر و...، از ازدواج پشیمان می شوند و در می یابند که این ، همسری نیست که می خواستند و تصور می کردند. خلاف آن است که در تحقیقات به آن دست یافته بودند، یا اینکه در می یابند که به این شخص هیچ علاقه ای ندارند و یا از او متنفرند. نمی توانند با او زندگی خوبی داشته باشند؛ حال به هر دلیلی و عاملی که می خواهد باشد.
خانم محترم، اگر از ازدواج خود پشيمان هستيد و فکر می کنید که ازدواج موفقی نداشته اید، دو راه بیش تر ندارید: یک: به زندگی ادامه بدهید، و با ناراحتی ها و مشکلاتی که در زندگی دارید، بسازید . به فکر بزرگ کردن فرزندتان باشید. در عین حال به شوهر خود وفادار باشید . به او خیانت نکنید.
راه دیگر :به زندگی مشترک خاتمه بدهید . به فکر طلاق گرفتن از شوهر خود باشید.
باید یکی از این دو راه را انتخاب کنید. نمی توانید که هم با شوهرتان زندگی مشترک را ادامه بدهید و هم با یک مرد نامحرم دوست باشید. اگر می خواهید که با مرد نامحرم ارتباط داشته باشید، باید از شوهرتان طلاق بگیرید و با آن آقا ازدواج کنید. اما اگر طلاق نگیرید و با مرد نامحرم ارتباط داشته باشید، مرتکب گناهی بزرگ شده اید که عواقب بسیار ناگواری دارد. پیامبر اسلام (ص) می فرماید:
" هر زن شوهر داری که چشمش را از نگاه کردن به غیر شوهرش پر کند، مورد غضب شدید پروردگار جهان واقع خواهد شد". روایت در مورد نگاه آلوده کردن به مرد نامحرم است. ارتباطات شدیدتر و ناجورتر که جای خود دارد. این کار از گناهان کبیره است که زنی با مرد نامحرم ارتباط عاطفی داشته باشد، مخصوصا اگر زن، شوهر هم داشته باشد. اگر رابطه عاطفی به رابطه جنسی منجر شود ( که احتمالش کم نیست ) مرتکب زنا شده اند که در روایات امامان معصوم، آثار دنیوی و اخروی بسیار بدی برای آن ذکر شده است. امام صادق (ع) می فرماید:
زنا شش اثر سوء دارد: سه اثرش در دنیا ظاهر می شود ، و سه اثر آن در آخرت گریبانگیر فرد می گردد. اما آثار دنیوی زنا عبارت است از :
1. آبرو و حیثیت فرد را می برد؛
2. رزق و روزی را کم می کند؛
3. مرگ را نزدیک می کند.
اما آثار اخروی آن عبارت است از :
4. خشم و غضب پروردگار را به دنبال دارد؛
5. در عالم برزخ و قیامت از او حسابرسی سختی به عمل می آید. ( یعنی بر اساس عدالت با او رفتار می شود، نه بر پایه عفو و رحمت )
6. ورودش در آتش جهنم قطعی و یقینی و ماندگاریش همیشگی است .
علاوه بر این ها احتمال زیاد دارد که شوهر شما از ارتباط تان با آن مرد نامحرم با خبر شود. در این صورت آبروی شما و خانواده تان در خطر جدی خواهد بود، حتی احتمال خطر جانی وجود دارد.
انجام عمل خلاف شرع موجب تباهی انسان و باعث فنا و هلاکت او است. امام باقر (ع) فرمود:
"ما من نکبة تصیب العبد الا بذنب؛
هیچ نکبتی دامنگیر شخص نمی شود. مگر به واسطه گناهی که مرتکب شده است".
متاسفانه عدم رعایت حدود و احکام شرعی باعث برقراری چنین ارتباط هایی می شود که نتیجه ای جز ایجاد مشکلات روانی و ذهنی ندارد. ارتباط برقرار كردن يك خانم شوهردار با یک مرد نامحرم از ابتدا نادرست بوده، اگر به مسائل شرعي توجه مي كرديد، الان با مشكلات مواجه نبوديد.
باید طلاق بگیرید و با مرد نامحرم ازدواج کنید یا اینکه به زندگی تان ادامه دهید و ارتباط تان را با مرد نامحرم قطع کنید.
اگر تصمیم گرفتید که طلاق بگیرید، باید مواظب باشيد که پشیمانی و نارضایتی شما از ازدواج تان از روی «وسواس بیجا» و «بهانه های کودکانه» نباشد. انسان بی عیب و نقص و کاملا مورد دلخواه، هرگز یافت نمی شود. هر کسی و هر خانواده ای، عیب هایی دارد؛ این طبیعت هر موجود غیر معصوم است. هر چند حق شماست كه ازدواج موفق و بدون تنش داشته باشيد، ولي اين طور نيست كه انسان با وجود بعضی از مشکلات، به فكر طلاق و جدايي بيفتد، گرچه در بعضی موارد طلاق گرفتن لازم است. بهتر است به مشاور مراجعه كرده و جزئيات مشكل خود را مطرح كرده و راهكار مناسبي از ايشان بگيريد. به صورت مکاتبه ای نمی توان در مورد طلاق یا عدم طلاق نتیجه گرفت.
اما اگر تصمیم گرفتید که به زندگی تان ادامه دهید، باید نامحرم را فراموش کنید. برای اینکه بتوانید او را فراموش کنید، ‌به نکته های زیر توجه کنید:
- هر گونه تماس و ارتباط با این شخص را قطع کنید، منظورم همه جور تماس است، تماس تلفنی، دیداری، اینترنتی و .... حتی اگر فکر می کنید که شاید به صورت اتفاقی در جایی همدیگر را ببینید، از رفتن به آن مکان خود داری کنید.
رعایت این نکته بسیار ضروری است، چون اگر انتظار داشته باشید که با او تماس داشته باشید و در عین حال موفق به فراموشی ایشان بشوید، سخت در اشتباه هستید. چون بالاخره دیدارها و برخوردها باعث ایجاد و تشدید علاقه می شود.
علاقمند شدن دو نفر به همدیگر، یک مسئله ماورایی و غیر طبیعی و ویژه نیست، بلکه ناشی از یک اصل بسیار ساده روان‌شناختی است. این اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتی دو نفر برای مدتی در مجاورت یکدیگر قرار می‌گیرند و به نوعی با یکدیگر در تماس هستند، به تناسب و توافق ویژگی‌های شخصیتی طرفین و همچنین وضع فیزیولوژیک آن دو ، به هم علاقمند می گردند. اگر بتوانید این کار را بکنید و خود را در معرض دیدارها و ارتباط ها قرار ندهید، خیلی از مسائل حل می شود و قدرت بر کنترل خودتان بیدا می کنید.
- در مورد علت ایجاد عشق می توان یک اشتباه شناختی را هم ذکر کرد. وقتی که یک نفر شخص دیگری را دارای ویژگی های مثبت زیاد و فاقد هر گونه عیب و اشکال بداند، عشق و علاقه شدید ایجاد می شود. خیلی از اوقات عشق ها به علت بی خبری عاشق از عیوب و مشکلات معشوق ایجاد می شود.
فقط نقاط قوت او را ديده و عيوب او را نديده يا اين كه كم تر توجه كرده ايد. نقاط ضعف و عیوب احتمالی او را بیش از پیش در ذهن تان پردازش کنید و آن را تا حد امکان برجسته نمایید. یک عیب بسیار بزرگ ایشان همین است که با وجود اینکه شوهر دارید، با شما دوست شده است. آیا چنین مردی شایسته عشق ورزیدن و دوست داشتن است ؟ آیا چنین مردی را برای ازدواج و زندگی مشترک انتخاب می کنید؟ آیا احتمال ندارد که بعد از شما هم به شخصی دیگر دلبسته شود و به شما خیانت کند؟ گرچه شما هم مرتکب چنین اشتباهی شده اید، اما در هر صورت متوجه باشید که این مرد خیلی آدم درستی نیست، و به چنین انسان هایی نمی شود اعتماد کرد.
معمولا این جور افراد در فکر سوء استفاده جنسی هستند. وقتی که به مقصود خودشان برسند، خیلی راحت شما را رها می کنند. پس با اینکه از شوهرتان راضی نیستید، اما معلوم نیست که این شخص، فرد مناسبی باشد. در هر صورت با توجه با اینکه خودتان گفته اید که نمی توانید طلاق بگیرید، فکر کردن به این آقا اصلا جایی ندارد.
- عشق در برخی موارد رفتار وسواسی محسوب می‌شود، پس با از کار انداختن چرخه رفتار وسواسی، کم کم و به تدریج، این روند معیوب را از فرایند زندگی‌تان حذف کنید. ببینید که هیچ اتفاق خاصی نمی افتد .دیدارها و گفتگوهای بین خودتان را حذف کنید. پس از موفقیت در این کار و به صفر رساندن دیدار، به آرامش دست خواهید یافت. هرچه که تداعی گر ایشان برای شما باشد، روز به روز بر کاهش عملکردتان خواهد افزود.
- شوهر شما با همه اشکالاتی که امکان دارد داشته باشد، قطعا خوبی ها و ویژگی های مثبتی دارد. انصاف داشته باشید و خوبی های او را هم ببینید.
- رابطه خود را با مسائل و مجامع مذهبی زیاد کنید. مثلا به مسجد رفتن و نماز خواندن روحیه بسیار خوبی در شما ایجاد می کند که می تواند شما را کمک کند.
اگر ارتباط تان با مرد نامحرم را قطع نکنید، در آینده مشکلات زیادی پیدا خواهید کرد و عاقبت بدی پیدا خواهید کرد. با جدیت و با عزم و اراده ارتباط را قطع کنید.

سلام من یه دخترم که متوجه شدم که به یکی از هم کلاسی هام علاقه مندم. و این رو حتی دوستان و خانوادم بدون اینکه به اونا ابراز کنم هم فهمیدن. و حقیقتا میگم که من با یک نگاه عاشق نشدم. بلکه با شناختی که از ایشون پیدا کردم،باعث شد از شخصیت ایشون و رفتاراشون خوشم بیاد و بفهمم که این فرد به مرد ایده آل من نزدیکتر است. مشکلی که هست اینه که من نمیدونم ایشون هم من رو دوست دارن یانه! از رفتارهاشون معلومه که از من بدشون نمیاید اما اینکه ایشون هم تصمیم به ازدواج دارند یا نه رو نمیدونم.خوب من یه دخترم و موقعیتهای مختلفی برام پیش میاد. میترسم دو سه سال براش وایسم اما اون چنین تصمیمی نداشته باشه و منم....! لطفا کمک کنید که چطوری بفهمم که دوستم داره و چنیین قصدی مد نظرش هست یا نه؟ اینم بگم که ما هر دو از یه خانواده مذهبی هستیم و نمیتونیم که باهم دوست شیم و.... .یعنی علاقه ای به انحام این کارا نداریم.

مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. يکي از نيازهاي طبيعي انسان وقتي که به سن بلوغ و جواني مي رسد، ازدواج است. علاقه به جنس مخالف و ازدواج ريشه در ميل و كشش غريزي دارد. خداوند این میل را براي برآوردن هدف خاصي در وجود انسان نهاده و او را براي برآوردن اين غريزه از راه درست (ازدواج) راهنمايي كرد، تا نسل انسان گسترش يافته و نوع بشر حفظ شود، نيز در سايه ازدواج به آرامش دست يابد. بنابراین صرف علاقمندی به جنس مخالف و آرزوی ازدواج با او را در سر پروراندن، ایرادی ندارد، ولی اینکه دختری بخواهد برای رسیدن به هدفش که ازدواج باشد ، با انجام برخی رفتارهای خاص، خود را سبک جلوه بدهد و ارزش انسانی و کرامت خود را پایین بیاورد، اشتباه محض و کاملاً نادرست است . پیامد خوبی ندارد و مفهوم بدی را القا می کند ،چرا که در این صورت ممکن است، پسران او را به دیده دختران هرزه و بدکاره بنگرند . به جای اینکه اندیشه ازدواج با او را داشته باشند، بیش تر در پی خوشگذرانی و ارضای امیال حیوانی خود با او باشند . به بهانه ازدواج، طرح دوستی با او بریزند و فریبش دهند . احساسات و عواطف او را به بازی گرفته و عفت و پاکی او را خدشه دار ساخته و در نهایت او را رها سازند.
2. اگر واقعاً قصد ازدواج با فرد مورد نظر را داريد و ایشان را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، به طوری که شخصیت و رفتار او خوش تان می آید، ابتدا علاقه را كنار بگذاريد . همچون يك بيگانه با او برخورد كرده، درباره وي تحقيق كنيد. مطمئن شويد از شرايط مثبت و کافی ازدواج برخوردار است. پس دقت كنيد و ببيند آيا فرد مورد نظر، از لحاظ اعتقادي، اخلاقي، فكري، فرهنگي و جغرافیایی، اجتماعی، خانوادگي، جسمی و زیبایی، روحی و روانی، سنی، سیاسی، تحصیلی و عشق و علاقه با شما همخواني دارد يا نه.
بدون شک مهم ترین عامل موفقیت و خوشبختی در ازدواج، وجود تطابق و همخوانی دختر و پسر در زمینه های ذکر شده می باشد . تحقیقات بسیاری این نتیجه را به اثبات رسانیده زن و شوهرهایی که بیش ترین تطابق و همخوانی و تفاهم را با هم دارند، ازدواج موفق و پایداری دارند و در زندگی با مشکلات کم تری مواجه هستند.
3. اگر او را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، طبیعتاً نمی توانید شخصاً و به طور مستقیم یا با انجام برخی رفتارهای خاص و اظهار عشق و علاقه او را از انگیزه خود مطلع گردانید، چرا که در حقیقت انجام برخی رفتارهای خاص، خودنمایی و جلب توجه کردن دختر در برابر پسر و ابراز عشق و علاقه، تجسّم بخشيدن به ذلّت و زبوني خود و بي شخصيّت جلوه دادن خويش است. چون زن مجذوب است نه جاذب، محبوب و معشوق است، نه عاشق و طالب. يعني اصلاً ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند و آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند. گل محمدي و لاله و جمال يوسف و ديگر گل‏هاي زيبا هرجا باشند، مردم به سوي شان گرايش مي‏يابند و آن ها را به دست مي‏آورند و نيازي به خودنمايي ندارند.
اسلام براي زنان و دختران وقار و شخصيّت خاصّي قائل است . به هيچ وجه به آنان اجازه نمي‏دهد كه به بهانه ازدواج و همسریابی، دست به رفتارهای نمایشی بزنند و به پسر اظهار عشق و علاقه نمايد . در اين جهت آن قدر حسّاس است كه به دختران و زنان عفيف توصيه مي‏كند كه بر خلاف مردان، مغرورانه راه روند، متكبّرانه حرف بزنند، وقار خود را نشكنند . در حرف زدن و برخوردهاي خود با مردان، تواضع و فروتني نشان ندهند . صدا و لهجه خود را تغيير ندهند . با متانت كامل برخورد نمايند. دختري كه چنين باشد ،جوانان غيور و مؤمن كه طالب همسران خوب و ايده‏آل هستند، به سراغ او خواهند رفت . انتخاب چنين دختري را بر دختران سبك و بي‏وقار و كودك صفت ترجيح خواهند داد. علاوه بر آن اصولاً اظهار محبّت دختر به پسر، سوء ظنّ در ذهن پسر ايجاد خواهد كرد كه از كجا معلوم دختر تاكنون به چند جوان ديگر نيز ابراز علاقه نكرده باشد. يعني به طور طبيعي مردان اين گونه‏اند كه به محض اظهار علاقه و محبّت از جانب دختران، سوء ظن در آن ها پديد مي‏آيد. به همين جهت آيين اسلام به زنان مجرد و دختران اجازه نمي‏دهد كه به سراغ مردها بروند و خود را ذليل و حقير نشان دهند.

4. بهترین راه حل ممکن این است که از طريق واسطه‏اي مورد اعتماد و امین (مانند: اساتید، روحانی و کارمندان دانشگاه)، خود را به پسر مورد نظر معرفی کنید . نظر طرف مقابل را درباره خويش و ازدواج با شما، به نحوی که متوجه نشود واسطه را فرستاده اید، جويا شويد. حال در صورتي كه او نيز واقعاً به ازدواج با شما تمايل و علاقه داشت،
باز از طریق واسطه به او پیشنهاد کنید که به طور رسمي و از طريق خانواده از شما خواستگاري كند تا ان شاء اللّه در صورت فراهم بودن زمینه ها و شرایط لازم و با توافق شما و وي و خانواده‏هاي دو طرف مقدمات ازدواج فراهم گردد. اما اگر او به شما علاقه و تمایل به ازدواج نداشت ، راحت با این مسئله کنار بیایید و او را فراموش کنید. بدانید که عشق و علاقه یک طرفه دردی را دوا نمی کند و به هیچ وجه مفید ازدواج نمی باشد.

من کسی ر دوستدارم که اخیرا آگاه شدم که دختر بد کاره است و من ازین خبر سخت غمگین هستم ولی هنوزم دوسش دارم لطفا مرا رهنمایی کنید ممنون

در پاسخ به سؤال شما مطالبی را در قالب نکات زیر تقدیم می داریم:
1. اگر دوست داشتن دختر مورد نظر برای ازدواج بوده باشد، در این صورت ایرادی ندارد که او را به عنوان یک گزینه برای ازدواج و انتخاب همسر در نظر بگیرید و درباره او به تحقیق و بررسی دقیق بپردازید، ولی قبل از آن باید مواظب باشید تا عشق و علاقه و دوست داشتن او، موجب كوري چشم و كري گوش شما نگردد، چون تجربه نشان داده است که عشق و علاقه ناشي از احساسات و هيجانات، غالباً باعث می شود که بسياري از عيوب، نقايص و ضعف ها طرف از ديد انسان، مخفي و پوشيده بماند و در نتيجه در كسب موفقيت در امر مهم و حياتي ازدواج، نقش منفي بازي كرده بلكه به جاي موفقيت، شكست را نصيب فرد می گرداند. طبيعي است پس از فروكش شدن شور و التهاب عشق، آرام آرام عقل خفته بيدار شده و به تدريج بيدادگري‌ها آغاز مي‌گردد.
2. اگر واقعاً قصد ازدواج با فرد مورد نظر را داريد و ایشان را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، ابتدا عشق و علاقه را كنار بگذاريد و همچون يك بيگانه با او برخورد كرده، ملاک های و معیارهای اساسی ازدواج را در نظر بگیرید و درباره وي تحقيق كنيد. مطمئن شويد از شرايط مثبت و کافی ازدواج برخوردار است. بدانید هرگونه شتاب و احساسي برخورد كردن، نتايج زيان‏باري را به دنبال خواهد داشت، پس دقت كنيد و ببيند آيا فرد مورد نظر، با شما همخواني دارد يا نه. بدون شک مهمترین عامل موفقیت و خوشبختی در ازدواج، وجود تطابق و همخوانی دختر و پسر در ملاک های اساسی ازدواج می باشد و تحقیقات بسیاری این نتیجه را به اثبات رسانیده که زن و شوهرهایی که بیشترین تطابق و همخوانی و تفاهم را با هم دارند، ازدواج موفق و پایداری دارند و در زندگی با مشکلات کمتری مواجه هستند.
3. اگر واقعاً بدکاره بودن آن دختر ثابت شده باشد و او نیز همچنان به کار خود مشغول باشد در این صورت، حتی اگر محسنات خوبی هم داشته باشد، معلوم است که او به درد ازدواج با شما نمی خورد. ولی اگر در گذشته بر اثر جهالت و ندانم کاری، اشتباهات و لغزش هایی داشته و از آنها توبه حقیقی نموده باشد، در این صورت با شرایطی می توانید با او ازدواج کنید و زندگی کاملاً آرام و بی دغدغه ای را رقم بزنید خصوصاً اینکه دختر آسیب دیده، بیشتر در صدد حفظ زندگی خود بر می آید و اسباب رفا و آسایش همسرش را فراهم می کند.
4. آنچه مسلم است این است که با توبه حقیقی، گناه آن دختر بخشیده می شود و او می تواند زندگی آرام و پاکی را داشته باشد چه بسا ممکن است اشتباهات قبلی او، باعث بیداری بیشتر او گردد به صورتی که بعد از آن بیشتر از خود مراقبت انجام دهد تا دگر باز فریب انسانهای شیطان صفت و هوسران را نخورد و نیز ممکن است برای جبران اشتباهات گذشته، تلاش بیشتری کند و راه تقوا و پاکی را بهتر از دیگران بپیماید و زندگی خداپسندانه ای را فراهم آورد. این مطلب را سرگذشت بسیاری از افراد توبه کار و تقواپیشه در طول تاریخ تأیید می کند.
5. مهمترین عاملی که می تواند ازدواج با این دختر را بیش از هر چیز دیگر با چالش و تهدید مواجه سازد عملکرد شما در صورت ازدواج با او به عنوان شوهر این خانم در آینده است. به این صورت که اگر شما از جریان و سرگذشت آن دختر و سوء پیشینه او مطلع باشید و با این حال بخواهید با او ازدواج کنید دو صورت پیدا می کند که در زیر به بررسی آنها می پردازیم:
الف) با یک معامله جانانه با خداوند، سوءپیشینه دختر را به ورطه فراموشی بسپارید و با خود و خدای خود عهد کنید که هیچگاه این مسئله را مطرح نسازید و به رخ آن دختر نکشید و به عنوان حربه ای در برابر او مورد استفاده قرار ندهید و بدین وسیله همسرتان را سرگوفت و تحقیر نکنید، مسلماً با این شیوه رفتاری، مورد عنایات ویژه خدواند قرار می گیرید و برکت و گشایشی در زندگی شما ایجاد می شود که حلاوت و شیرینی وصف ناپذیر آن را جزء اولیای خاصه الهی درک نمی کنند و همسرتان نیز به پاس قدردانی از پرده پوشی و حفظ سرّ ، زندگی رضایت بخشی را برای شما فراهم می آورد.
ب) ممکن است خیلی نتوانید با این قضیه کنار بیایید و موضوع را نتوانید کاملاً فراموش کنید، در این حالت چون حوادث آینده و رفتارهای بعدی انسان قابل پیش بینی نیست و هر آن احتمال پدیدایی مشکلات دیگری بر اثر سوءظن و بدبینی شما نسبت به آن دختر وجود دارد، توصیه به ازدواج نمی گردد. چون ممکن است این رخداد همچون آتش زیر خاکستر هر از گاهی بر اثر طوفان حوادث، برافروخته گردد و آتشش زبانه بکشد و چنان شعله ور گردد که حرارت و سوز و آتش آن تمام زندگی شما را فرا بگیرد و زبانه های گداخته اش بوستان دل انگیز و مصفای زندگی مشترک شما را بسوزاند و دریای آرام زندگی را متلاطم و طوفانی سازد.
6. با ترسیم این دو صورت مشخص می شود که همه چیز به نگرش و شیوه برخورد شما بستگی دارد که با این قضیه چگونه برخورد و معامله کنید. آنچه مشخص است این است که اگر شما از ظرفیت پایینی برخوردارید و خود را آن قدر با شهامت و پر قدرت نمی بینید که با این مسئله به درستی برخورد کنید، سعی کنید با حفظ اسرار دختر از ازدواج با آن او صرف نظر کنید.
7. این را بدانید دلسوزی و ترحم در این زمینه، ابداً کارگشا نیست و اگر ازدواجی به این خاطر صورت بگیرد ممکن است در آینده نه چندان دور، زندگی هر دوی شما را تباه و ویران سازد.
8. همه این صحبت ها بر فرض ثابت بودن اصل قضیه و نیز توبه واقعی آن دختر می باشد، در غیر این صورت، همانطور که پیش از این گفتیم، دختر مورد نظر ملاک و معیارهای لازم برای تشکیل زندگی مشترک را ندارد به همین خاطر نمی توان با ازدواج با او زندگی موفق و پایداری را پایه ریزی کنید.
9. اگرچه فهمیدن و اطلاع از رفتار غیر اخلاقی کسی را که عاشقانه دوستش دارید، می تواند در ابتدای امر انسان را ناراحت و غمگین سازد و آرزوهای انسان را بر باد دهد؛ ولی این موضوع نباید باعث شود که شما از پذیرش واقعیت سر باز زنید و آن را نپذیرید و بی جهت خود را افسرده سازید، به نظر ما فهمیدن این موضوع پیش از ازدواج کمک بزرگی برای شما تلقی می گردد و مسیر انتخاب عالمانه شما را هموار تر می سازد. اگر این موضوع را بعد از ازدواج با آن دختر می فهمیدید آن موقع چه کار می کردید؟ و چگونه با آن کنار می آمدید؟ شما باید از این بابت خدا را شاکر باشید که شما را در غلطیدن در گرداب مشکلات نگه داشته است.

ملاک های انتخاب همسر را  راهنمایی خواستم و مشاوره خواستم؟

خواهر گرامی! با سپاس و تشکر از ارتباطتان با مرکز.
در باره ازدواج شما با پسر مورد نظر، نکاتی را تقدیم حضورتان می کنیم:
1. اگر واقعاً قصد ازدواج با فرد مورد نظر را داريد و ایشان را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، ابتدا عشق و علاقه را كنار بگذاريد و همچون يك بيگانه با او برخورد كرده، درباره وي تحقيق كنيد؛ برای این که مطمئن شويد از شرايط مثبت و کافی ازدواج برخوردار است.
بدانید هر گونه شتاب و احساسي برخورد كردن، نتايج زيان‏باري را به دنبال خواهد داشت. معمولاً روح حاكم در عشق‏هاي احساسی، عشق ورزيدن است، نه خردورزي؛ در حالي كه براي تصميم‏گيري در باره ازدواج، علاوه بر عشق و مهروزي، بصيرت و تعقل هم لازم است.
پس دقت كنيد و ببيند آيا فرد مورد نظر، از لحاظ اعتقادي، اخلاقي، فكري، فرهنگي و جغرافیایی، اجتماعی، خانوادگي، جسمی و زیبایی، روحی و روانی، سنی، سیاسی، تحصیلی و عشق و علاقه، با شما همخواني دارد يا نه. بدون شک، مهم ترین عامل موفقیت و خوشبختی در ازدواج، وجود تطابق و همخوانی دختر و پسر در زمینه های ذکر شده می باشد. تحقیقات بسیاری این نتیجه را به اثبات رسانیده که زن و شوهرهایی که بیش ترین تطابق و همخوانی و تفاهم را با هم دارند، ازدواج موفق و پایداری دارند و در زندگی با مشکلات کم تری مواجه هستند. به هر حال، اگر ازدواج از روي ترحم و دلسوزي يا بر اساس خجالت و ملاحظه‌کاري و یا از سر اجبار و تحمیلی صورت پذيرد، به هيچ وجه به نفع طرفين تمام نخواهد شد. دير يا زود اثرات مخرب آن بر ازدواج احتمالي شما پديدار خواهد گشت.
2. اگرچه ما از وضعیت خانواده شما و نیز از خودتان بی اطلاعیم و شما در پرسش خود اطلاعاتی در این خصوص بیان نکرده اید تا ما بتوانیم با مقایسه دو خانواده و نیز دختر و پسر میزان همخوانی و تناسب شما در معیار ها را بسنجیم و به یک جمع بندی برسیم، ولی به هر حال، آنچه از لابه لای گفته های شما پیداست و با یک نگاه سطحی در ملاک ها و معیار های ازدواج شما می توان دریافت، این است که شما از لحاظ سطح تحصیلات با پسر مورد نظر همخوانی ندارید. این موضوع می تواند باعث بروز مشکلاتی در زندگی شما گردد و از طرف دیگر، مادر شما با این وصلت به دلایلی که ذکر کردید، مخالف هستند. این مشکل کوچکی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
البته تفاوت در سطح تحصیلات به تنهایی نمی تواند مشکل آفرین باشد؛ بلکه باید دید که آیا در ملاک های اساسی دیگر با هم تناسب دارید یا نه؟ طبیعی است با بودن ملاک های سطح بالاتر می توان از ملاک های پایین تر، چشم پوشید.
در برخی موارد دیده شده زن به دلیل بالاتر بودن مدرک تحصیلی اش نسبت به شوهرش اگر انتقاد و یا پیشنهادی داشته باشد، مرد با این گمان که این پیشنهاد و یا انتقاد به دلیل بالا بودن مدرک می باشد، ممکن است احساس حقارت کند و برای این که مرد بودن خود را ثابت کند، دست به رفتارهایی مانند تحقیر و یا محدودیت های نامناسب و امر و نهی های غیر منطقی بزند؛ در حالی که اگر شما تحصیلات پایین تری از همسرتان را داشتید، ممکن بود انتقاد و یا پیشنهاد را داشتید؛ اما ایشان بر اساس یک ساخت ذهنی، دست به این اقدامات زده است. بنابراین، لزوم آگاهی دادن قبل از ازدواج به همسرتان و ملاحظه کردن زمان، مکان و لحن صحبت ها می تواند به تشکیل نشدن این ساخت ذهنی معیوب کمک کند.
3. این را بدانید که موافقت و مخالفت والدين، در ازدواج تأثیر شگرفی دارد. از ديدگاه روانشناختي، نه تنها موافقت والدين در آغاز، ضرورت يك ازدواج موفق است، بلكه شرط انجام يك ازدواج موفق، رضايت و همراهي مستمر والدين است. چه این که بدون تحصيل رضايت آن ها، هر يك از دختر و پسر در انجام يك عمل خطير كه نيازمند همراهي و تأييد ديگران است، بدون پشتوانه مي مانند و اين خود شروع یک اضطراب ناخواسته و ورود آفت است. چه بسا فرزنداني كه با وجود فراهم بودن تمام شرایط يك ازدواج موفق، چون رضايت والدين را به همراه ندارند، نتوانند يك زندگي شيرين و همراه با پيشرفتي را پيش روي داشته باشند.
اصولاً باید توجه داشت که روابط دختر و پسر پيش از ازدواج، داراي آفت ها و آسيب هاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است. از جمله:
1. فقدان شناخت درست و واقع بينانه:
معمولاً ادعا مي شود اين گونه روابط به انگيزه ازدواج شكل مي گيرد، ولي با كمي دقت فهميده مي شود، روح حاكم بر اين روابط، عشق ورزي كور است؛ نه خردورزي. اين نوع انتخاب كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي گيرد، به دليل عدم شناخت عميق و واقع بينانه، زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد. شناخت پیدا کردن لزوماً به این معنا نیست که دختر و پسر، روابط دوستانه قبل از ازدواج برقرار کنند که در بسیاری از مواقع، هدف اصلی که شناخت باشد، نه تنها تأمین نمی شود، بلکه چه بسا شناخت کاذبی به وجود می آید که آثار آن در آینده، وقتی ازدواج صورت گرفت، ظاهر می شود.
با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق بین کسانی که قبل از ازدواج ارتباط های دوستانه داشته اند، بالاتر است. از طرفی، آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیش تر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز است. عمدتاً دیده می شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی دهد، یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشنایی ها و ارتباط های قبل از ازدواج، به شکل های تصنعی ابراز می شود.
این را به خاطر بسپارید که در بسیاری از مواقع، شناخت شخصیت واقعی و رفتارها و ویژگی های طرف مقابل، بیش تر از طرف دوستان، فامیل ها، خانواده، محیط کار و... به دست می آید.
2. ايجاد جو بدبيني:
دختر و پسر نسبت به هم پس از ازدواج اعتماد نداشته و احتمال وجود رابطه اي ديگر را مي دهند. زن و شوهر بعد از ازدواج همواره با این سؤال رو به رو هستند که آیا شریک زندگیشان که قبلاً با هم دوست بوده اند، شریک قابل اعتمادی است؟ یا ممکن است با چندین نفر دیگر مثل من ارتباط داشته باشد؟ آیا می توان به چنین شخصی اعتماد نمود و نقش مادری و پدری فرزندان را به او سپرد؟
این سؤال ها که در بعضی موارد منشأ وسواس گونه نیز دارد، باعث سوء ظن و عدم آرامش روانی که یکی از اهداف اصلی ازدواج است، می شود که زمینه اصلی بسیاری از دعواها و مشاجرات خانوادگی و نهایتاً طلاق و جدایی می گردد.
3. اضطراب، تشويش و احساس نگراني:
در ارتباط و دوستي هاي موجود بين دختران و پسران قبل از ازدواج، به علت مقاومت خانواده و جامعه در برابر اين مسئله، اين گونه ارتباط ها و دوستي ها با مخاطرات رواني گوناگون از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افكار ديگري چون احساس گناه و نگراني از تهديداتي كه توسط پسر براي فاش كردن روابطش با دختر صورت مي گيرد، تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال دارد.
4. محروميت از ازدواج پاك:
دختراني كه در پي اين روابط هستند، معمولاً به جرم آلودگي به اين روابط، شرايط ازدواج پاك را از دست مي دهند. تماس لمسی شما نشانگر ورود در خط قرمزهای الهی است و زنگ خطری است که نباید آن را سرسری گرفت؛ چگونه ادعای تدین و تقید می کنید، در حالی که از حریم عفاف و پاکی فاصله گرفته اید؟!
البته گاهي اوقات به جهت ميل شديد جنسي بي آن كه دختر و پسر (به خصوص دختران) بخواهند، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي اراده خود را از دست مي دهند و ديگر نمي توانند از ارتباط های غیر شرعی و حتی ارتباط جنسي خودداري كنند و ناخود آگاه و بي آن كه بخواهند، كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند و زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است؛ يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري، بسيار سخت و دشوار است. به همين دلیل، در اسلام حتي خلوت كردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مكاني كه رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است.
بنابراین، توصیه می کنیم که در درجه اول از اشتباهات خود توبه کنید و به دلیل مبهم و نامشخص بودن وضعیت خواستگاری شما، به هیچ وجه با پسر مورد علاقه تان رابطه برقرار نکنید؛ چراکه برقراری این گونه روابط علاوه بر این که گناه شرعی است، آسیب های فراوانی دارد که بیش ترین آسیب آن متوجه شما خواهد بود.
5. افسردگی پس از جدایی و احتمال خودکشی:
پس از ایجاد ارتباط و به دلیل ارتباط مستمر، نوعی حالت وابستگی بین طرفین ایجاد می شود. در این دوره، طرفین برای حفظ این ارتباط تلاش می کنند و حاضرند هر هزینه ای برای ادامه رابطه بپردازند. آن ها اصرار به ادامه ارتباط و حتی ازدواج هستند. در این حالت، در صورت قطع رابطه و به هم خوردن نامزدی به هر علتی که باشد، به افسردگی شدید منجر شده و موجب بی حوصلگی و یأس و ناامیدی می گردد. میل به زندگی از بین می رود و در مواردی نیز دست به خودکشی می زنند.
از آن جا که به نظر می رسد شما در برخی از معیار ها با پسر مورد نظر تطابق و تناسب ندارید و از آن جا که حکما گفته اند: "جلوی ضرر را از هر وقت بگيري، منفعت است"، پس بهتر است پسر مورد نظر و معشوقتان را فراموش نمایید. بیش از این، وقت خود را هدر ندهید و فرصت های بعدی را از دست ندهید.
توصیه می شود با واقع بینی به این قضیه نگاه کنید. با ملاحظه معیارها و ملاک های ازدواج و آسیب شناسی تفاوت ها، به یک جمع بندی مناسب برسید. در این خصوص، از مشورت با متخصص اهل فن غافل نباشید. اگر باز نظرتان برای ازدواج مثبت بود، آن گاه این مسئله را با مادرتان در میان گذاشته و تلاش کنید که موافقت او را جلب کنید؛ ولی اگر ازدواج شما، با ایشان منتفی شد، در اين صورت بهتر است تصميم جدي بگيريد كه او را فراموش كنيد. براي اين كه بتوانيد برخود فائق آييد و او را فراموش کنید، توصیه می شود:
1. مطمئن باشيد كه در صورت اراده حتمي و قطعي، خواهيد توانست او را فراموش كنيد و حتماً موارد بهتر و مناسب‏تري در آينده، براي ازدواج خواهيد يافت.
2. رابطه و پيوند خود را با خداوند كه مظهر همه زيبايي‏ها و كمال‏ها است، محكم كنيد.
بدانيد كه همه زيبايي‏ها از اوست و تمامي موجودات، مظهر و شعاعي از جمال و جلال اويند. پس عشق‏ورزي به او، عشق حقيقي است و بقيه عشق‏ها و محبت‏ها همه فاني و گذرا هستند.
3. سعي كنيد با مطالعه، ورزش و اشتغالات ديگر، مجالي براي فكر كردن به موضوعي كه براي شما فايده‏اي ندارد، باقي نگذاريد. اوقات فراغت را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به او فكر كنيد. با ايجاد اشتغال فكري و ذهني یا بدني و فيزيكي از بيكاري اجتناب كنيد. با مشغول ساختن خويش به مطالعه كتاب هاي درسي و غير درسي، یا مطالعه كتاب هاي ادبي (شعر و داستان) همچنين با حفظ آيات قرآن یا اشعار مفيد، ذهن خود را از آن فرد منحرف سازيد. شركت در مجامع عمومي نظير: كلاس هاي علمي و آموزشي، ديني و مذهبي، هنري و ادبي، راهكارهاي مفيدي براي فراموشي تدريجي آن فرد هستند.
4. به فعاليت هاي ورزشي اهميت دهيد؛ چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشته شما محسوب مي شود.
5. به ياد داشته باشيد كه بيشتر دوستي ها چنين است؛ دوست به همكلاسي، يا علاقه مندي به پسر كه پس از مدتي با علل و عوامل مختلف قطع مي شود و هر كسي به سراغ كار و زندگي و خوشبختي خود مي رود. پس با اين مسئله به صورت طبيعي برخورد نماييد.
این که می گویید: "خودم به شخصه تاب جدایی ندارم و همه فکرم ایشان شده"، به این دلیل است که قسمتی از خاطرات و برگی از تاریخ زندگی شما بوده است. به هر حال، این جدایی دلیلی داشته که به آن دلیل نتوانسته اید به هم برسید. پس بهتر است منطقی فکر کنید و از دیدارهای مجدد پرهیز کنید. به مسائل دیگر زندگیتان بپردازید. گذشت زمان این اشتیاق را کمتر می کند و چه بسا عشق دیگری در آینده نصیبتان شود. از نظر فیزیولوژی، دوران عاشقی همچون دوران اعتیاد است و در بدن هورمونی ترشح می شود که فرد احساس می کند باید حتماً معشوق را ببیند و ضربان قلب تندتر می زند و حالات عجیبی که ناشی از ترشح همین هورمون است. این حالت، با کم کردن دیدارها و منطقی فکر کردن و با گذشت زمان، قابل حل است.
6. مطمئن باشيد با حفظ شؤون اخلاقي و ديني و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل، بهتر خواهيد توانست خود را از دام خطا و لغزش حفظ كنيد. بي ترديد، جوانان غيرتمند، اهل زندگي و وفا و عشق و متدين و هم شأن شما سراغ افرادي چون شما خواهند آمد و براي ازدواجي موفق از شانس بيش تري برخوردار خواهيد بود. پس در حفظ متانت و وقار خود بيشتر دقت كنيد.
بنابراین، توصیه می کنیم که از اشتباهات خود توبه کنید و تا مشخص نشدن وضعیت خواستگاری شما، به هیچ وجه با پسر مورد علاقه تان رابطه برقرار نکنید؛ چراکه برقراری این گونه روابط علاوه بر این که گناه شرعی است، آسیب های فراوانی دارد که به برخی از آن ها اشاره کردیم.
موفق باشید.

مدتی باپسری تماس تلفنی داشتم سپس باایشان بیرون هم میرفتم ازمن خواستگاری کردند ولی به دلیل اینکه ایشان سوادشان درحدسیکل وبنده لیسانس هستم مادرم موافقت نکردند روز به روز مادوتاعاشق تر شدیم وخودم به شخصه تاب جدایی ندارم همه فکرم ایشان شده و متاسفانه بااینکه هر دو باحجاب وهم خودمان وهم خانواده هامون مقید هستیم اما این 4بار آخر باهم تماس لمسی داشته ایم شما بگین چیکار کنم ؟دیگه خسته شدم

خواهر گرامی! با سپاس و تشکر از ارتباطتان با مرکز.
در باره ازدواج شما با پسر مورد نظر، نکاتی را تقدیم حضورتان می کنیم:
1. اگر واقعاً قصد ازدواج با فرد مورد نظر را داريد و ایشان را در ظاهر فرد مناسبی برای ازدواج می دانید، ابتدا عشق و علاقه را كنار بگذاريد و همچون يك بيگانه با او برخورد كرده، درباره وي تحقيق كنيد؛ برای این که مطمئن شويد از شرايط مثبت و کافی ازدواج برخوردار است.
بدانید هر گونه شتاب و احساسي برخورد كردن، نتايج زيان‏باري را به دنبال خواهد داشت. معمولاً روح حاكم در عشق‏هاي احساسی، عشق ورزيدن است، نه خردورزي؛ در حالي كه براي تصميم‏گيري در باره ازدواج، علاوه بر عشق و مهروزي، بصيرت و تعقل هم لازم است.
پس دقت كنيد و ببيند آيا فرد مورد نظر، از لحاظ اعتقادي، اخلاقي، فكري، فرهنگي و جغرافیایی، اجتماعی، خانوادگي، جسمی و زیبایی، روحی و روانی، سنی، سیاسی، تحصیلی و عشق و علاقه، با شما همخواني دارد يا نه. بدون شک، مهم ترین عامل موفقیت و خوشبختی در ازدواج، وجود تطابق و همخوانی دختر و پسر در زمینه های ذکر شده می باشد. تحقیقات بسیاری این نتیجه را به اثبات رسانیده که زن و شوهرهایی که بیش ترین تطابق و همخوانی و تفاهم را با هم دارند، ازدواج موفق و پایداری دارند و در زندگی با مشکلات کم تری مواجه هستند. به هر حال، اگر ازدواج از روي ترحم و دلسوزي يا بر اساس خجالت و ملاحظه‌کاري و یا از سر اجبار و تحمیلی صورت پذيرد، به هيچ وجه به نفع طرفين تمام نخواهد شد. دير يا زود اثرات مخرب آن بر ازدواج احتمالي شما پديدار خواهد گشت.
2. اگرچه ما از وضعیت خانواده شما و نیز از خودتان بی اطلاعیم و شما در پرسش خود اطلاعاتی در این خصوص بیان نکرده اید تا ما بتوانیم با مقایسه دو خانواده و نیز دختر و پسر میزان همخوانی و تناسب شما در معیار ها را بسنجیم و به یک جمع بندی برسیم، ولی به هر حال، آنچه از لابه لای گفته های شما پیداست و با یک نگاه سطحی در ملاک ها و معیار های ازدواج شما می توان دریافت، این است که شما از لحاظ سطح تحصیلات با پسر مورد نظر همخوانی ندارید. این موضوع می تواند باعث بروز مشکلاتی در زندگی شما گردد و از طرف دیگر، مادر شما با این وصلت به دلایلی که ذکر کردید، مخالف هستند. این مشکل کوچکی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
البته تفاوت در سطح تحصیلات به تنهایی نمی تواند مشکل آفرین باشد؛ بلکه باید دید که آیا در ملاک های اساسی دیگر با هم تناسب دارید یا نه؟ طبیعی است با بودن ملاک های سطح بالاتر می توان از ملاک های پایین تر، چشم پوشید.
در برخی موارد دیده شده زن به دلیل بالاتر بودن مدرک تحصیلی اش نسبت به شوهرش اگر انتقاد و یا پیشنهادی داشته باشد، مرد با این گمان که این پیشنهاد و یا انتقاد به دلیل بالا بودن مدرک می باشد، ممکن است احساس حقارت کند و برای این که مرد بودن خود را ثابت کند، دست به رفتارهایی مانند تحقیر و یا محدودیت های نامناسب و امر و نهی های غیر منطقی بزند؛ در حالی که اگر شما تحصیلات پایین تری از همسرتان را داشتید، ممکن بود انتقاد و یا پیشنهاد را داشتید؛ اما ایشان بر اساس یک ساخت ذهنی، دست به این اقدامات زده است. بنابراین، لزوم آگاهی دادن قبل از ازدواج به همسرتان و ملاحظه کردن زمان، مکان و لحن صحبت ها می تواند به تشکیل نشدن این ساخت ذهنی معیوب کمک کند.
3. این را بدانید که موافقت و مخالفت والدين، در ازدواج تأثیر شگرفی دارد. از ديدگاه روانشناختي، نه تنها موافقت والدين در آغاز، ضرورت يك ازدواج موفق است، بلكه شرط انجام يك ازدواج موفق، رضايت و همراهي مستمر والدين است. چه این که بدون تحصيل رضايت آن ها، هر يك از دختر و پسر در انجام يك عمل خطير كه نيازمند همراهي و تأييد ديگران است، بدون پشتوانه مي مانند و اين خود شروع یک اضطراب ناخواسته و ورود آفت است. چه بسا فرزنداني كه با وجود فراهم بودن تمام شرایط يك ازدواج موفق، چون رضايت والدين را به همراه ندارند، نتوانند يك زندگي شيرين و همراه با پيشرفتي را پيش روي داشته باشند.
اصولاً باید توجه داشت که روابط دختر و پسر پيش از ازدواج، داراي آفت ها و آسيب هاي رواني و اجتماعي جبران ناپذيري است. از جمله:
1. فقدان شناخت درست و واقع بينانه:
معمولاً ادعا مي شود اين گونه روابط به انگيزه ازدواج شكل مي گيرد، ولي با كمي دقت فهميده مي شود، روح حاكم بر اين روابط، عشق ورزي كور است؛ نه خردورزي. اين نوع انتخاب كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي گيرد، به دليل عدم شناخت عميق و واقع بينانه، زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد. شناخت پیدا کردن لزوماً به این معنا نیست که دختر و پسر، روابط دوستانه قبل از ازدواج برقرار کنند که در بسیاری از مواقع، هدف اصلی که شناخت باشد، نه تنها تأمین نمی شود، بلکه چه بسا شناخت کاذبی به وجود می آید که آثار آن در آینده، وقتی ازدواج صورت گرفت، ظاهر می شود.
با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق بین کسانی که قبل از ازدواج ارتباط های دوستانه داشته اند، بالاتر است. از طرفی، آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیش تر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز است. عمدتاً دیده می شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی دهد، یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد. بیشتر رفتارها در آشنایی ها و ارتباط های قبل از ازدواج، به شکل های تصنعی ابراز می شود.
این را به خاطر بسپارید که در بسیاری از مواقع، شناخت شخصیت واقعی و رفتارها و ویژگی های طرف مقابل، بیش تر از طرف دوستان، فامیل ها، خانواده، محیط کار و... به دست می آید.
2. ايجاد جو بدبيني:
دختر و پسر نسبت به هم پس از ازدواج اعتماد نداشته و احتمال وجود رابطه اي ديگر را مي دهند. زن و شوهر بعد از ازدواج همواره با این سؤال رو به رو هستند که آیا شریک زندگیشان که قبلاً با هم دوست بوده اند، شریک قابل اعتمادی است؟ یا ممکن است با چندین نفر دیگر مثل من ارتباط داشته باشد؟ آیا می توان به چنین شخصی اعتماد نمود و نقش مادری و پدری فرزندان را به او سپرد؟
این سؤال ها که در بعضی موارد منشأ وسواس گونه نیز دارد، باعث سوء ظن و عدم آرامش روانی که یکی از اهداف اصلی ازدواج است، می شود که زمینه اصلی بسیاری از دعواها و مشاجرات خانوادگی و نهایتاً طلاق و جدایی می گردد.
3. اضطراب، تشويش و احساس نگراني:
در ارتباط و دوستي هاي موجود بين دختران و پسران قبل از ازدواج، به علت مقاومت خانواده و جامعه در برابر اين مسئله، اين گونه ارتباط ها و دوستي ها با مخاطرات رواني گوناگون از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افكار ديگري چون احساس گناه و نگراني از تهديداتي كه توسط پسر براي فاش كردن روابطش با دختر صورت مي گيرد، تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال دارد.
4. محروميت از ازدواج پاك:
دختراني كه در پي اين روابط هستند، معمولاً به جرم آلودگي به اين روابط، شرايط ازدواج پاك را از دست مي دهند. تماس لمسی شما نشانگر ورود در خط قرمزهای الهی است و زنگ خطری است که نباید آن را سرسری گرفت؛ چگونه ادعای تدین و تقید می کنید، در حالی که از حریم عفاف و پاکی فاصله گرفته اید؟!
البته گاهي اوقات به جهت ميل شديد جنسي بي آن كه دختر و پسر (به خصوص دختران) بخواهند، در شرايطي قرار مي گيرند كه حتي اراده خود را از دست مي دهند و ديگر نمي توانند از ارتباط های غیر شرعی و حتی ارتباط جنسي خودداري كنند و ناخود آگاه و بي آن كه بخواهند، كم كم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي گيرند و زماني متوجه مي شوند كه كار از كار گذشته است؛ يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري، بسيار سخت و دشوار است. به همين دلیل، در اسلام حتي خلوت كردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مكاني كه رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است.
بنابراین، توصیه می کنیم که در درجه اول از اشتباهات خود توبه کنید و به دلیل مبهم و نامشخص بودن وضعیت خواستگاری شما، به هیچ وجه با پسر مورد علاقه تان رابطه برقرار نکنید؛ چراکه برقراری این گونه روابط علاوه بر این که گناه شرعی است، آسیب های فراوانی دارد که بیش ترین آسیب آن متوجه شما خواهد بود.
5. افسردگی پس از جدایی و احتمال خودکشی:
پس از ایجاد ارتباط و به دلیل ارتباط مستمر، نوعی حالت وابستگی بین طرفین ایجاد می شود. در این دوره، طرفین برای حفظ این ارتباط تلاش می کنند و حاضرند هر هزینه ای برای ادامه رابطه بپردازند. آن ها اصرار به ادامه ارتباط و حتی ازدواج هستند. در این حالت، در صورت قطع رابطه و به هم خوردن نامزدی به هر علتی که باشد، به افسردگی شدید منجر شده و موجب بی حوصلگی و یأس و ناامیدی می گردد. میل به زندگی از بین می رود و در مواردی نیز دست به خودکشی می زنند.
از آن جا که به نظر می رسد شما در برخی از معیار ها با پسر مورد نظر تطابق و تناسب ندارید و از آن جا که حکما گفته اند: "جلوی ضرر را از هر وقت بگيري، منفعت است"، پس بهتر است پسر مورد نظر و معشوقتان را فراموش نمایید. بیش از این، وقت خود را هدر ندهید و فرصت های بعدی را از دست ندهید.
توصیه می شود با واقع بینی به این قضیه نگاه کنید. با ملاحظه معیارها و ملاک های ازدواج و آسیب شناسی تفاوت ها، به یک جمع بندی مناسب برسید. در این خصوص، از مشورت با متخصص اهل فن غافل نباشید. اگر باز نظرتان برای ازدواج مثبت بود، آن گاه این مسئله را با مادرتان در میان گذاشته و تلاش کنید که موافقت او را جلب کنید؛ ولی اگر ازدواج شما، با ایشان منتفی شد، در اين صورت بهتر است تصميم جدي بگيريد كه او را فراموش كنيد. براي اين كه بتوانيد برخود فائق آييد و او را فراموش کنید، توصیه می شود:
1. مطمئن باشيد كه در صورت اراده حتمي و قطعي، خواهيد توانست او را فراموش كنيد و حتماً موارد بهتر و مناسب‏تري در آينده، براي ازدواج خواهيد يافت.
2. رابطه و پيوند خود را با خداوند كه مظهر همه زيبايي‏ها و كمال‏ها است، محكم كنيد.
بدانيد كه همه زيبايي‏ها از اوست و تمامي موجودات، مظهر و شعاعي از جمال و جلال اويند. پس عشق‏ورزي به او، عشق حقيقي است و بقيه عشق‏ها و محبت‏ها همه فاني و گذرا هستند.
3. سعي كنيد با مطالعه، ورزش و اشتغالات ديگر، مجالي براي فكر كردن به موضوعي كه براي شما فايده‏اي ندارد، باقي نگذاريد. اوقات فراغت را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به او فكر كنيد. با ايجاد اشتغال فكري و ذهني یا بدني و فيزيكي از بيكاري اجتناب كنيد. با مشغول ساختن خويش به مطالعه كتاب هاي درسي و غير درسي، یا مطالعه كتاب هاي ادبي (شعر و داستان) همچنين با حفظ آيات قرآن یا اشعار مفيد، ذهن خود را از آن فرد منحرف سازيد. شركت در مجامع عمومي نظير: كلاس هاي علمي و آموزشي، ديني و مذهبي، هنري و ادبي، راهكارهاي مفيدي براي فراموشي تدريجي آن فرد هستند.
4. به فعاليت هاي ورزشي اهميت دهيد؛ چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشته شما محسوب مي شود.
5. به ياد داشته باشيد كه بيشتر دوستي ها چنين است؛ دوست به همكلاسي، يا علاقه مندي به پسر كه پس از مدتي با علل و عوامل مختلف قطع مي شود و هر كسي به سراغ كار و زندگي و خوشبختي خود مي رود. پس با اين مسئله به صورت طبيعي برخورد نماييد.
این که می گویید: "خودم به شخصه تاب جدایی ندارم و همه فکرم ایشان شده"، به این دلیل است که قسمتی از خاطرات و برگی از تاریخ زندگی شما بوده است. به هر حال، این جدایی دلیلی داشته که به آن دلیل نتوانسته اید به هم برسید. پس بهتر است منطقی فکر کنید و از دیدارهای مجدد پرهیز کنید. به مسائل دیگر زندگیتان بپردازید. گذشت زمان این اشتیاق را کمتر می کند و چه بسا عشق دیگری در آینده نصیبتان شود. از نظر فیزیولوژی، دوران عاشقی همچون دوران اعتیاد است و در بدن هورمونی ترشح می شود که فرد احساس می کند باید حتماً معشوق را ببیند و ضربان قلب تندتر می زند و حالات عجیبی که ناشی از ترشح همین هورمون است. این حالت، با کم کردن دیدارها و منطقی فکر کردن و با گذشت زمان، قابل حل است.
6. مطمئن باشيد با حفظ شؤون اخلاقي و ديني و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل، بهتر خواهيد توانست خود را از دام خطا و لغزش حفظ كنيد. بي ترديد، جوانان غيرتمند، اهل زندگي و وفا و عشق و متدين و هم شأن شما سراغ افرادي چون شما خواهند آمد و براي ازدواجي موفق از شانس بيش تري برخوردار خواهيد بود. پس در حفظ متانت و وقار خود بيشتر دقت كنيد.
بنابراین، توصیه می کنیم که از اشتباهات خود توبه کنید و تا مشخص نشدن وضعیت خواستگاری شما، به هیچ وجه با پسر مورد علاقه تان رابطه برقرار نکنید؛ چراکه برقراری این گونه روابط علاوه بر این که گناه شرعی است، آسیب های فراوانی دارد که به برخی از آن ها اشاره کردیم.
موفق باشید.

با یک دختری دوست شدم که قبلا دوست پسر داشت در حد تلفنی،با هم قرار ازدواج گذاشتیم به هم قول دادیم که به هم خیانت نکنیم،سر حرف هم بودیم و بارها امتحانش کردم. ما با هم بیرون میرفتیم و داخل ماشین دست همو میگرفتیم و خلاصه فقط با هم بودیم و کلی بهم علاقمندیمو وابسته شدیم ولی سن ما برای ازدواج کمه نمیتونیم الان ازدواج کنیم،یه راه حل برای این بلاتکلیفی میخاستم، با تشکر

با عرض سلام خدمت شما دوست عزیز:
آن خانم تا زمانی که خطبه عقد شرعی میان شما جاری نشده باشد، به شما نامحرم است.گفت و گوهای عاشقانه، لمس کردن، بوسیدن و ... برای شما حرام است و گناه دارد. قصد ازدواج در آینده نیز نمی تواند مجوزی برای انجام گناه باشد، حتی اگر صد در صد در آینده این ازدواج صورت بگیرد ،باز این کارتان قبل از خواندن عقد شرعی حرام و گناه است.
آیا فکر می کنید این مقدار اطلاعی که از یکدیگر دارید ،واقعا برای ازدواج کافی است، به حدی که با هم قرار ازدواج بگذارید؟ آیا از شرایط انتخاب همسر اطلاع دارید؟ اصلا با خانواده همدیگر آشنائی دارید؟ آیا فکر نمی کنید که علاقه ها و عشق های اولیه که معمولا در اثر دیدن های ظاهری ایجاد می شود ،برای ازدواج و یک عمر با هم بودن کافی نیست؟ مثل معروفی است که گرچه کمی مبالغه آمیز است، ولی آموزنده است، می گویند که :
دو فرد را دنبال دو چیز نفرستید: جوان را دنبال زن گرفتن و پیرمرد را دنبال الاغ خریدن؛ چون پیرمرد همین که یک الاغ را پیدا کند که راه می رود ،آن را می خرد گرچه پیر و بی حال باشد. جوان هم همین که از ظاهر دختری خوشش بیاید، او را برای ازدواج انتخاب می کند.
به تجربه ثابت شده است انتخاب هائی که در امر ازدواج توسط مادرها و پدرها و بزرگ ترها صورت می گیرد ،در مجموع صحیح تر است، نسبت به انتخاب هایی که توسط خود جوان ها صورت می گیرد. خیلی از احساسات و علاقه مندی های اولیه موقت هستند . وقتی که ازدواج صورت گرفت ،پس از گذشتن زمانی کوتاه از بین می روند و مسائل جدی و واقعی خودشان را نشان می دهند.
انتخاب همسر یکی از مهم ترین تصمیمات دوران زندگی است . باید با دید کاملا باز و آگاهی کامل از ویژگی ها و شخصیت های طرف مقابل به ازدواج اقدام نمائید. جوان ها در قبل از ازدواج در مرحله انتخاب همسر به مسائلی فکر می کنند که اصلا مهم نیست. به مسائلی که در زندگی مشترک خیلی اهمیت دارد و سرنو شت ساز است، اصلا فکر نمی کنند. در انتخاب همسر باید متوجه باشیم که می خواهیم کسی را انتخاب کنیم که یک عمر در کنار او زندگی کنیم. بنابراین از روی احساسات و بدون دقت و مشورت انجام نگیرد، زیرا اگر انسان دچار انتخاب ناشایست یا نامتناسب و یا ناهماهنگ شود، کارش بسیار مشکل خواهد شد. برای انتخاب همسر باید معیارهائی داشته باشیم، یعنی دختر و پسر باید ملاک ها و میزان هایی داشته باشند و بدانند که چه همسری، با چه مشخصات و صفاتی انتخاب کنند.
در این جا به اختصار بعضی از ملاک هائی را که لازم است در انتخاب همسر مورد توجه واقع شود می گوئیم:
1- تدین و دینداری:
کسی که پای بند دین نیست، تضمینی وجود ندارد که پای بند رعایت حقوق همسر و ادامه زندگی مشترک باشد. اگر یکی دیندار و دیگری بی دین باشد، زندگی آنان روی سعادت را نخواهد دید. اگر هر دو بی دین باشند، باز هم تضمینی وجود ندارد که رعایت حقوق یکدیگر را بنمایند. البته منظور از تدین، تدین سطحی و بی ریشه و بی عمل نیست. دیندار بودن به این است که دارای صفات خوب باشد. عفت، حیا، نجابت، اخلاق خوب، اهل نماز بودن و ... باشد. 2- اخلاق خوب:
منظور از اخلاق خوب تنها گشاده روئی و خوش خلقی نیست ،بلکه به معنای اخلاق اسلامی داشتن و نفس را تهذیب و پاک نمودن است. نمونه اخلاق بد، لجاجت و یک دندگی، تکبر نسبت به همسر، بی وفائی، کینه توزی، با محبت نبودن و ... است.
3- شرافت خانوادگی:
منظور از شرافت خانوادگی، شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه منظور، نجابت و پاکی و تدین خانوادگی طرفین است. زیرا ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل و ایجاد یک نسل.
4- زیبائی.
5- کفو همدیگر بودن، یعنی یکسان بودن از نظر طبقه اجتماعی، از نظر سن، از نظر وضعیت مالی و ...
برای اطلاع بیش تر و کامل تر می توانید به کتاب « جوانان و انتخاب همسر » استاد علی اکبر مظاهری رجوع کنید. پس از دانستن معیارها، توصیه این است که ارتباط گناه آمیز را از ذهن تان بیرون کنید. رابطه تان را با خدا قوی تر و مستحکم تر کنید. سعی کنید تا حاصل شدن شرایط ازدواج (اگر معیارها وجود داشت، مناسب بودن سن ازدواج برای شما و ایشان و...) و خواستگاری رسمی ، به او نزدیک نشوید تا هم خود به گناه دچار نشده و هم او را به گناه نیندازید.

اول از همه سلام و تشکر از این سایت به این خوبی خدا خیرتون بده اما مشکل من داستان من خیلی طولانی و پیچیدس ولی خب به امید اینکه شاید کمکی یا راه حلی بتونه پایانی به این سختی ها بده تا جایی که بشه می نویسم 3 سال پیش یعنی سال آخر دوره لیسانسم من با دختری آشنا شدم (سارا)از طریق یک انجمن در اینترنت. انجمن متافیزیم و مسائل روحی بود. در ابتدا با sms زدن جمله های جالب و فلسفی شروع شد ....سارا اصرار داشت که من براش این پیام هارو بفرستم و یادمه که جمله ای نبود که از کتاب هایی مثل نهج البلاغه ، جملات قشنگ اینور اونور که بینمون رد و بدل نمی شد!! من و سارا خیلی به موضوعات متافیزیک علاقه داشتیم من کتاب هایی مثل انسان روح است نه جسد بهش معرفی می کردم و اونم از کتابخانه دانشگاهشون می گرفت..اینم بگم که اونموقع من اصفهان مهندسی عمران می خوندم و سارا هم زبان انگلیسی تو دانشگاه سمنان. بعد از یه هفته ای اولین تماس شروع شد و رابطمون جلو رفت. در مورد مسائل مختلف بحث می کردیم و اکثرا در مورد مرگ صحبت می کردیم چون سارا خیلی به مرگ علاقه داشت! نه اینکه بگم دوست داشت بمیره نه دوست داشت در این زمینه حرف بزنیم مخصوصا بچه ها که میمیرن چی میشن خودکشی آدمای خوب و.. کتاب تا کرانه های عالم اثیری هم خیلی کمک کننده بود و جالب. بعد از 3 ماه تونستیم اولین دیدارمون رو تهران داشته باشیم و ظاهر هم رو هم ببینیم!! من خوانوادم خیلی مذهبین و متعصب. مادر لیسانس معارف و معلم دینی!! خلاصه گذشت و یک روزی مادرم قضیه رو فهمید و گوش رو ازم گرفت و هرچی دهنش بود به سارا گفت. بعد هم من رو سین جین کرد که دختره کیه کجا زندگی می کنه و... منم اونموقع بچه + خوانواده بودم وتقریبا مذهبی و کسی انتظارشو نداشت! خلاصه این شد که من پخمه به حساب صادق بودن یه سری اطلاعاتی رو دادم مثل اینکه بابل زندگی می کنه و ... که الان 3 ساله دارم پاش می سوزم! بعد از این قضیه موبایل رو ازم گرفتن و تو جیبیم رو کم کردن. منم پول کمی که داشتم برای خرید کارت تلفن و تماس نگه می داشتم. این قضیه گذشت و یه وعده گذاشتیم برای دیدار. من براش یه ساعت خریدم که چون هم رو دیر به دیر می دیدیم یادگاری باشه! از شانس ما 3 روز قبل از دیدار مادر ما که خودش یه پا اطلاعاتی بود هدیه رو کشف کرد و باز همه چیز لو رفت. این بار به کتک رفت و فحش و ناسزا. دیدار لغو شد و مادرم به برادرم گفت که با یک تلفن عمومی همه چیز رو تموم کنه! یادمه داداشم زنگ زد و شروع کرد به بی احترامی..ما با هم حتی نماز شب می خوندیم اون موقع...داداشم همه چیز رو به مسخره گرفت و تحقیر کرد...ظاهرا همه چیز تموم شد ولی من از همه چیزم میزدم که بتونم یه کارت تلفن بگیرم و تماس بگیرم. دیدارمون به درازا کشید و نزدیک 6 ماه همو نتنستیم ببینیم. همش صحبت و ناراحتی و سختی. بلاخره من زدم به سیم آخر و نزدیکای تابستون بد که گفتم به بهونه تموم شدن امتحانا می خوام با دوستام برم مشهد! بحث شد که آره معلومه می خوای بری دختره رو ببینی و ... منم دیگه تحمل نداشتم یه روز زنگ زدم گفتم من با دوستام راحیه مشهدم خداحافظ! غافل از اینکه مادرم دفترچه خاطراتمو خونده بود! من یک روز رفتم شمال سارا رو دیدم. برگشتم اصفهان! روز بد نبینین کتک و فحش و انداختن بیرون از خونه..برادرم گفت تو بی غیرتی که دختر شمالی انتخاب کردی مگه جک رشتی نشنیدی!!!!!!!!!!!!!واقعا بعیده از این آدم های تحصیل کرده...منم پیاده زدم بیرونو رفتم تا زاینده رود و اینور اونور راه می رفتم تا زنگ زدن و با یه بدبختی برگردوندم خونه. گفتن یا دختره یا درس..اگه بخوای ادامه بدیم می رم دانشگاه ترک تحصیل کنی بعدم هرجا می خوای برو...منم که به حد کافی بی احترامی دیده بودم گفتم برام هیچی مهم نیست میرم!! اما غافل از اینکه در هر صورت زندانی بودم!! منو انداختن تو زیرمین و 4 روز فقط در حد اینکه برام غذا بیارن بود. دقیقا عین سلول زندان.به حدی دپرس بودم که فکر خودکشی هم کردم ولی تنها چیزی که نجاتم داد ایمانم به اینکه خودکشی گناه بزرگیه و اینکه آینده روشنه! بعد از این قضیه مادرم منو برد پیش ییه مشاوره که بعد از 2 جلسه حق رو به من داد و کلی مادرم رو شماتت کرد که به جای این کار ها تحقیق می کردین بعد تهمت میزدین اونم تهمتی که خدا گفته اگه ثابت نکنی حکم رو رو تو اجرا می کنن!! بعد از این قضیه مادرم یکم نرم تر شد و مهربونتر. موبایل رو پس داد و پول تو جیبیم رو اضافه تر کردن!! بعد از این اتفاق تصمیم گرفتم امتحان فوق بدم!! عمدا رشته ای رو انتخاب کردم که فقط دانشگاه تهران داشت و اونم 10 تا بیشتر نمی گرفت کلا!! برای اینکه ثابت کنم که می تونم.همه می گفتن تو کنکور عمران رو ول کردی رفتی تکنولوژی معماری که فقط 5 تا روزانه میگیره 5 تا شبانه!!!؟ هیشکی باورش نمی شد که من چه جور قبول شدم! اصلا حوصله درس برام نبود 3 روز هم که درس های دوره لیسانسم بود بقیه رز هام روزی 8و9 ساعت خوندم! این قضیه راز جواب داد در کنار توکل به خدا. اونجا بود که فهمیدم که خدا رو اگه بهش اعتماد کنی دستت رو میگیره.و نتیجه ها که اومد من رتبم 5 شد!! آخرین فرد روزانه دانشگاه تهران!! در کنار کنکور سارا هم قصد ارشد جهانگردی رو کرد و رتبش 180 شد مجاز ولی قبول نشد! تا من برم تهران و اون به امید باهم بودن یه سال بشینه پا کنکور! امسال هم رتبش 130 شد باز...تو این مدت مجبور شدیم به دیدارهای کوتاه هر یک ماه یک بار بسنده کنیم و بسوزیم و بسازیم! ایندفعه من گام بزرگتری رو انتخاب کردم و تصمیم گرفتم برای دکتری از دانشگاه تاپ دنیا بورس بگیرم...اگه اراده کنم و توکل می دونم که میشه ولی یه سری مشکل جلو راهمه یک اینکه اگه اکسپت شم ما از هم دورتر میشیم و آوردن سارا هم زمان بره دو اینکه 3 سال دوری بس نیس..تا کی باید صبور باشم و فقط بخاطر اینکه مادرم رنجیده نشه چیزی نگم. برادرم تجربه مشابهی داشت و فقط چون یکی رو خودش انتخاب کرده بود مادرم مقاومت کرد...اون هم رفت و کنکور رتبه 2 شد و با ارشد باز اصرار کرد...آخرش با غش کردن طرفبن قبول کرد مادرم بیاد خ.استگاری و تازه مرحله تحقیق بره جلو!!!!!! اون جنگید و بلاخره پیروز شد و کار رو برام سخت کرد. مادرم هنوز متعصب و مغرور عروس رو تحقیر می کنه و من می ترسم که باز جنگ رو شروع کنم....نتیجش چیزی شبیه برادرم میشه! منم تصمیم خارج گرفتم تا سارا رو ببرم و خلاص شم می خواستم کمکم کنید..من با مادرم چی جور رفتار کنم تا نرم شه و بتونم باش حرف بزنم..اصلا به نظر شما راضی میشه؟ مادری که حاضر غش کنه ولی نره تحقیق برای یه دختر!!!!فقط چون سنتی انتخاب نشده...با اون همه خشونتی که من قبلا ازش دیدم و ترس و تنفر وجودمو گرفته؟ دارم پیر میشم 3 سال سخت با دیدار های دیر به دیر...یکی کمک کنه به نظرتون می چه جور می تونم با سختی کمتر مسئلمو حل کنم تحملم تموم شده و سارا هم شرایطش سختره...تو خانواده ما زن سالاریه و از اون مرد سالاری...پدرش یه چیزیه شبیه مادر من!! خانواده هامون از نظر مذهبی اختلافی ندارن از این نظر خیالم راحته چون مادرشم مذهبیه و مثل ماس تنها مشکل همین گفتنه که غوغا به پا می کنه البته این ترس منه شاید مادرم عوض شده باشه از نظر دینی آیا من باز کوتاه بیام و صبر پیشه کنم یا حکم اینه که چون کار خلافی نمی خوام بکنم و یک نفر هم پسندیدم طبق موازین اسلام هردومون هم مسلمون و مومن به خداییم می تونم خودم اقدام کنم. چرا باید مسلمان های ما اینجور رفتار کنن؟ خیلی ها بخاطر این مسائل از دین زده میشن تنها خدارو شکر میگم که این حوادث منو بی دین نکرد!! اگه کمکمک کنید یه عمر ممنون دارتونم ..چیکار کنم...راه حلش چیه؟ شبای قدر هم یادتون نره خیلی خیلی التماس دعا

باسلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز
ما در مورد رفتار مادر و برادر شما با شما موافق هستيم، اگر واقعاً در همين وضعيت رخ داده باشند. اما اين هرگز به معناي موافق بودن با ارتباط نابهنگام براي ازدواج-از روي بهانه يا با قصد واقعي- نيستيم. علت آن هم مشخصاً به وضعيت وابستگي طرفين باز مي گردد که در آن شناخت‌ها مختل شده و ارزيابي دقيق امکان‌پذير نيست.
وابستگي امري جداي از دلبستگي است. هر يک از ما افرادي را مي‌شناسيم که نسبت به آن ها دلبستگي خاصي داريم؛ اما وجود يک دلبستگي هرگز منجر به وابسته بودن نخواهد شد. وابستگي الزاماً امري نامطلوب و نابهنجار به شمار مي آيد . مي‌توان به آن به ديدة يک اختلال نگريست. ما به افراد دلبسته هستيم اما مي‌توانيم بدون آن ها به زندگي ادامه دهيم و در عين حال به ياد آنان باشيم.
از جهات متعددي مي‌توان اجمالاً با اين عقيده موافق بود که «ازدواج پايان راه عشق است»؛ چون نگاه‌ها کاملاً پخته شده و هر يک از طرف مقابل مي‌خواهد که به مسؤوليت خود عمل کند .بر اساس تعهدات خود رفتار نمايد. در اين بين افرادي که پيش‌تر عاقلانه دست به انتخاب نزده‌اند و نگاه صرفاً عاشقانه ـ توام با هوس و شور جنسي- به موضوع داشته اند، چيزي براي تضمين ادامه دادن ندارند. به همين دليل آنچه مي‌توانست به عنوان يک مقوم براي کانون ازدواج باشد، اکنون موجود نيست و اين به معناي يک دردسرحداکثري است.
هرگز از ماهيت مسايل شما مطلع نيستيم. شرايط شما و طرف مقابل را نمي دانيم . بنا بر آن نيست که به تخريب يا محکوم نمودن آن بپردازيم؛ اما به ياد داشتن اين نکته نيز ضروري است که ما در بهترين و آرماني‌ترين شرايط نيز ملتزم به بررسي و دريافت يک تفسير روانشناختي هستيم.
به همين دليل يکي از توصيه‌هاي جدي ما به عموم دختران و پسران آن است که فرصت يک انتخاب خردمندانه را با پيشروي در برقراري روابط از خود نگيريد.
اما دربارة سن خودتان و پدرتان چيزي ننوشته ايد. اين مسأله همچنان در هاله ابهام قرار دارد.
هميشه تلاش کنيد تا با مسايل به صورت خلاق و فعال برخورد نماييد .تا اندازه اي وجود آن در شما محسوس است؛ بنابراين متقابلاً، همواره از رفتار واکنشي در برابر برادر و مادرتان بپرهيزيد. در پايان مشاوره روانشناختي را بهترين و امن‌ترين گزينه مي‌دانم . بهترين روش براي دست يابي به ميزان تناسب و سنخيت شما با يکديگر روش علمي است؛ هر چند معمولاً پس از يک دورة وابستگي طرفيني دست کشيدن و پاسخ ردّ شنيدن دشوار خواهد بود.
اما براي کسب رضايت والدين و به ويژه مادرتان بايد اطمينان آفريني کنيد. اين مسأله با وعده دادن و گفتگوي زود هنگام قطعاً محقق نخواهد شد بلکه با صبر و استفاده از روش هاي ارتباطي مستقر خواهد شد. اطمينان آفريني يک فرايند است که تدريجاً محقق مي‌گردد. ما نمي‌توانيم گذر زمان را در آن دخيل ندانيم.
الزاماً بايد تمام مراحل يک خواستگاري رسمي را طي کنيد و بدون آن همواره در معرض يک خطر بالقوه قرار داريد.

با سلام و خسته نباشيد و آرزوي قبولي طاعات مشكلي برايم پيش آمده كه و اقعا من را درمانده كرده و واقعا نياز به راهنمايي دارم. 3سال پيش با پسري آشنا شدم.من دانشجوي سال آخر برق هستم و او ديپلم دارد و هر دو هم سن هستيم.او در مغازه فروش لوازم كامپيوتر يكي از آشنايانش مشغول به كار با حقوق خوبي است.مادرم و همچنين مادر او در اين مدت تا حدودي از رابطه ما با خبر بود و رفت و آمدهاتحت نظرايشان انجام مي گرفت و بيشتر اوقات ابراز رضايت مي كرد . تا اينكه آذر سال پيش به خواستگاري آمد و پدرم و حتي مادرم به شدت مخالفت كردند.به سه علت اول خواهر بزرگ من كه مجرد بودو دوم مدرك تحصيلي او و سوم كارش. به عقيده پدرم كار او پشتوانه نداشت و ممكن بود بيكار شود هرچند او آدم خيلي كاري است.به اصرار من به تحقيق رفتند و همه چيز خوب بود.ولي با اين وجود نيز پدرم گفت بايد شرايطش مهيا شود. مادرم وقتي اصرار مرا ديد گفت اگر كار يا درسش درست شود جواب ما مثبت مي شود.خواهرم در اين چند ماه عقد كرد.و ما منتظر شهريور بوديم تا جواب كنكور بيايد.تا اينكه پدرم به طور كاملا اتفاقي تلفن مارا شنيد و به كل مخالف شد.چرا كه ما داشتيم سر همين مسائل علت مخالفت خانواده ام بحث مي كرديم.درم به من گفته حق رابطه با او را ندارم و تا كار ودرس او درست نشود جواب نه است.در حالي كه قرار درست شدن يكي از اين ها بود.خواهش ميكنم راهنماييم كنيد.پدرم اين اتفاق يعني شنيدن حرف ما را حكمت خدا مي داند.من خيلي درمانده ام يعني واقعا حكمت خدا اينست كه ما جدا شويم يا چيز ديگري؟من بايد رابطه ام را با او قطع كنم و در اين شرايط او را تنها بگذارم؟چه كار كنم كه خانواده ام راضي شوند مگر نه اينكه خدا زوج جوان را از فضل خود غني مي كند پس اين دلايل چيست؟من چه كار كنم تو رو خدا كمكم كنيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در فرهنگ ايراني و اسلامي ما هر گونه رابطه مستقيم دختر و پسر مورد نکوهش قرار مي گيرد، زيرا باعث آسيب هايي مي باشد که بيش تر آن ها بعد از ازدواج آشکار مي شوند . زوج هاي جواني که به دليل بدبيني و يا وسواس فکري به دادگاه هاي خانواده و يا کلينک هاي مشاوره مي روند، بسيارند . شايد طرف مقابل شما در حال حاضر اگر با ايشان قطع رابطه کنيد، ناراحت شوند، ولي بعد از گذشت مدتي از زندگي مشترک ،زماني که افکار بدبينانه اي مانند اين که از کجا من بدانم که همسرم با کسي ديگري نبوده ،چون ازدواج ما با دوستي شروع شده ، آن زمان مي توانيد به ايشان بگوييد که حتي رابطه ام را با شما هم قطع کردم . چطور ممکن است که رابطه با فرد ديگري داشته باشم؟ از اين طريق ايشان به شما مطمئن شده و به شما که حتي رابطه ات را با ايشان قطع کردي، افتخار خواهد کرد. از طرفي در ازدواج هايي که با دوستي شروع مي شود، به تفاوت هاي شخصي ، خانوادگي و فرهنگي ،همچنين موضوعاتي سرنوشت ساز مانند رابطه والدين ، وضعيت اعضاي ازدواج کرده ، وضعيت شغلي و تحصيلي ، وضعيت دوستان انتخابي و نظر کارفرما نسبت به وضعيت ارتباطي ايشان ، اهميت داده نمي شود . اگر مشکلاتي در اين موضوعات باشد، دو طرف توجيه مي کنند، غافل از اينکه بعد از گذشت مدتي از زندگي زناشويي و کاهش احساسات، تمام اين موضوعات توجيه شده، باعث دردسر و ناسازگاري هاي زناشويي خواهد شد. بنابراين اگر رابطه خودتان را به تدريج قطع کنيد و به ايشان بگوييد که به دليل فشار خانواده و احساس عذاب وجدان و گناه به دليل عدم رضايت پدر رابطه را قطع مي کنيد ، امتيازات زير را کسب خواهيد کرد:
1- عدم احساس گناه به دليل رابطه نامشروع حتي به صورت کلامي.
2- ايجاد اضطراب در فرد مقابل که باعث تلاش و کوشش چند برابر براي موضوعات کار و تحصيل .
3- جلوگيري و پيشگيري از بدبيني هايي که معمولا بعد از ازدواج در زن و شوهر هايي که ازدواج شان با دوستي شروع شده، وجود دارد.
4- افزايش اعتماد و عزت نفس و خود ارزشمندي به دليل اينکه ايشان بايد رسما به خواستگاري اقدام کنند، نه مخفيانه و پنهاني .
5- فرصت براي تفکر و تحقيق محلي دقيق و جزيي بيش تر فارغ از احساسات توجيه کننده.
بنابراين با توجه به اين امتيازات و از طرفي عدم رضايت ولي که براي دختر شرط است، به تدريج اين رابطه را قطع و از ايشان بخواهيد که به خواستگاري رسمي اقدام کنند. از طرفي به دست آوردن يک مدرک تحصيلي با توجه به مراکز مختلف تحصيلي کار مشکلي نيست اما در صورتي که اين دو موضوع محقق نشد ، باز اين رابطه پنهاني و مخفيانه ، نامناسب است .بهتر است از طريق معتمدين و واسطه هاي مناسب صيغه عقد خوانده شود . در ايام نامزدي که بهتر است يک سال باشد ،کار و تحصيل مناسب پي گيري شود. موفق باشيد.

صفحه‌ها