پسری 16 ساله هستم. از یك سال پیش عاشق دختری شدم. تكلیف چیست ؟
پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مركز.
متأسفانه ما به عنوان روانشناس نمی توانیم تكلیفی برای شما برادر گرامی روشن كنیم ، ولی همه ما می دانیم كه با عدم خویشتنداری ساده و عدم حفظ حریم نگاه میتوان عاشق جنس مخالف شد
بروز عشق یا علاقه افراطی، نه یك امر ماورایی و مقدس، بلكه یك فرایند ساده یا پیچیده (بسته به میزان شدت و ضعف آن) روانشناختی است.
تصور كنید پسری 16 ساله در اوج بحران بلوغ و نیازهای غریزی با جنس مخالف خود (با مطلوبیت ظاهری) مواجه شود. طبیعی است پسر به دلایل ذیل عاشق دختر گردد:
1ـ علاقه باعث كاهش اضطرابات ناشی از دوران بلوغ و بحران هویت ناشی از آن میگردد.
2ـ به زندگی او رنگ و بوی تازه میبخشد. معنای زندگی جدیدی برای او به ارمغان میآورد.
3ـ با ارضای ناقص جنسی از طریق تماس چشمی یا كلامی یا. . . مرهمی بر نیاز جنسی خود مینهد.
4ـ به فشار همسالان مبنی بر ضرورت رابطه با جنس مخالف و داشتن حرفی برای گفتن پاسخ میدهد.
5ـ از پراكندگی نگاه به دختران مختلف به تمركز نگاه به یك دختر خاص رهنمون میگردد.
6ـ خیال او را تا حد زیادی برای انتخاب همسر آینده آسوده میسازد.
7ـ همدم و غمخواری روحافزا برای او مهیا می سازد و. . .
در این بین پسر به دلایل گوناگون فقط به یك چیز فكر میكند و آن هم وصال دختر. علاقه افراطی او را از دیدن همه مسایل پیرامونی باز میدارد و اشتغال ذهنی همیشگی او را رها نمی سازد.
دیگر كسی را یارای بازداری ایشان نیست و گناه یا غیر گناه بودن این رابطه برای او بیمعنا میگردد.
راستی مگر عاشق شدن گناه است؟!
پسر 16 ساله روز به روز در این گرداب عاطفی غوطهورتر میگردد. خواب و خوراكش را از یاد می برد. این همه در صورتی است كه عشق دو طرفه باشد.
پسر عاشق كم كم از عملكرد سابق خود در زمینه تحصیل، روابط خانوادگی، روابط با همسالان و تمركز بر امور اساسی زندگی فاصله میگیرد. به كاهش عملكرد در زندگی روزمره دچار میگردد. در این بین به بهانه وصال دختر به صورت انفجاری به انجام فعالیتهای ویژه میپردازد، دیگر خدایش میشود آن دختر و از خدای آسمانی درخواستی جز وصال و رسیدن به او ندارد.
پسران و دختران در این ارتباط گناهآلود به خطوط قرمز الهی یكی پس از دیگری وارد میشوند. هر كدام را به بهانهای توجیه مینمایند. این گونه ارتباطها هرچند در ابتدا بسیار دلانگیز است، ولی در ادامه به جنگی فرسایشی مبدل میگردند، اضطراب طرد و جدایی طرفین را فرا میگیرد و ترس لو رفتن رابطه لحظهای آنان را رها نمیكند.
دو طرف به ماسكهایی زیبا برای خوب نشان دادن خود مجهز میگردند. در هالهای از شیدایی به وعدههای سر خرمن میپردازند. پسر 16 ساله داستان ما برای وصال مشروع دختر حد اقل 5 و 6 سال باید انتظار كشد. در این 5 و 6 سال (از سرنوشتسازترین سالهای عمر) چه فرصتهایی سوخت میشود و چه وقتكشیهای بیموردی صورت میپذیرد.
بسیاری از پسران به دلایل متعددی پس از مدتی از ازدواج با دختر معشوق طفره میروند. طبق آمارهای موجود 95/0 این گونه روابط خارج از چارچوب به ازدواج ختم نمیگردد.
پسر به دلیل افت معنوی و تحصیلی به اجبار به كارهایی روی می آورد كه به هیچ وجه تصور آن را از ابتدا نمیكرد.
آری داستان عشق آغازی دلانگیز و پایانی بس غمانگیز دارد. شكی نیست در این میان استثناهایی وجود دارد، ولی نمیتوان فرصت یك بار زندگی كردن در دنیا را به استثناها واگذار كرد.
ماهیت عشق بسیار پیچیده است. اگر باعث كاهش عملكرد قابل توجهی در فرد گردد، رنگ و بوی اختلال نیز به خود میگیرد. در برخی علاقههای افراطی كه فرد را برای مدت طولانی از روند زندگی روزمرهاش جدا میگردد، رگههایی از افسردگی، اضطراب بالا و همچنین رفتار وسواسی و. . . مشاهده میشود.
چون فرد معنا خاصی در زندگیاش احساس نمیكند و به نوعی دلمردگی دچار گشته است، به معنای جدیدی در زندگیاش به نام معشوق روی میآورد . برای رهایی از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهی (كه در اكثر موارد در جنس مخالف جستجو میكند) میگردد یا مانند یك فرد وسواسی برای كاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به دیدار معشوقی كه به صورت كاذب و موقتی اضطرابش را پایین میآورد بشتابد،
این گونه عشقها از حالت سلامت كه حاصل معرفت است، جدا گشته و به صورت مرضی (افسردگی، اضطراب، وسواس و. . . ) درمیآید.
مطالب بالا تصویری هر چند ناقص از ماهیت عشق بود.
حال اگر به مطالب بالا اعتقاد دارید ،می توانیم در مكاتبه بعدی به راهكارهایی برای رهایی از عشق بپردازیم . در صورتی كه به آن ها اعتقادی ندارید یا فعلاً در صدد رهایی آن نیستید، تكلیف با خود شماست.
در صورت تمایل می توانید با مشاوران این مركز با شماره 09640 بدون كد و هزینه تماس حاصل نمایید