مشاوره
۱۳۹۱/۰۱/۲۹ ۱۴:۴۰ شناسه مطلب: 66496
۱۳۹۱/۰۱/۲۵ ۲۳:۳۲ شناسه مطلب: 66277
۱۳۹۱/۰۱/۱۹ ۱۵:۴۱ شناسه مطلب: 65698
چند وقت پیش از دختری که فامیلمون بود خوشم آمد و حدود5-6ماه باهم ارتباط تلفنی داشتیم اما برسر یک سری مشکلات و نارضایتی خانواده ام مبنی بر ازدواج ما الآن میخواهم اورا فراموش کنم اما نمی توانم.لطفا مرا در این مورد راهنمایی کنید و اگر روایاتی مبنی بر این عمل داریم آنها را بیان کنیددختری را دوست دارم الان میخواهم او را فراموش کنم. مرا راهنمایی کنید.. با تشکر.
پرسشگر گرامی در روانشناسی تکنیکهایی برای نجات افراد از دام عشق و عاشقي وجود دارد که در ذیل به آن اشاره می شود: ابتدا توجه به این نکته در ابتدا بسیار حیاتی است که برخي از روان شناسان در این باره ميگويند که کار کردن با چنین افرادی( افرادی که عاشق کسی شده اند) بسیار سخت است زیرا اين ها مثل آدمهاي «مانيک»(1) هستند؛ مانيکها ازآن حالت «مانياي» خودشان خيلي خوششان ميآيد، و راضی به ترک آن حالت نمی شوند. شما اگربه بيمارستان بیمارانی که اختلالات روانی دارند، برويد، موارد جالبي می بینید. مثلا وقتی به قسمت زنان ميرويد، ميبينيد خانمی که «مانيک»است وميخواند و ميرقصد و بسیار خوش است اما همينکه پرستار را ميبيند که آمپول دستش است و براي مداواي او ميآيد به شما پناه ميبرد و ميگويد مرا از دست آن پرستار که ميخواهد اين حالت را از من بگيرد نجات دهيد، وقتي پرستار آمپول را به او ميزند مثل لاستيکي که پنچر شده باشد بادش ميخوابد و ديگر اصلا از آن حالات خبري نيست، و اين حالت را دوست ندارد و ميخواهد در همان حالت شيدايي بماند و لذّت ببرد. روانشناسان ميگويند: اينهایي که درگير روابط رمانتيک و عاشقانه هستند، مثل افراد مانيک هستند که از مانيا بودن خودشان خيلي لذت ميبرند ولذا انگيزهاي براي خروج از اين حالت ندارند. پس قدم اول و بسیار حیاتی برای حل مشکل شما اینست که در خود اراده ای برای خروج از این حالت آسیب زا ایجاد کنید که توجه دقیق به بحث شناختی قبلی می تواند این انگیزه و اراده را در شما ایجاد کند. به تجربه برای من ثابت شده است که رهایی از این حالت احساسی آسیب زا امکان دارد بشرطیکه خود شخص، تقاضای کمک برای رهایی از این مشکل بنیان برافکن را داشته باشد و بخواهد از این حالت خلاص شود، زیرا در این صورت شخص عاشق، دیگر آن حالت بی رغبتی افراد مانیک برای درمان را ندارد و انگیزه برای درمان و نجات از این حالت ویرانگر دراو ایجاد شده و مقداری بینش درونی(insight) نسبت به عاقبت بد ادامة این وضعیّت خود پیدا کرده است. در اين زمينه ما يک سري تکنيکهاي براي کمک به شما ارائه می دهیم.
قدم اول: تکنیک اوّل: «رُمَنس»(2) زدايي؛ در اولیّن قدم باید برای شما روشن شود که، رومنس و عشق عاشقی يک پديدة پیش پا افتاده و روزمرّه است! حال چطور به اين نکته واقف شوید؟ و به این نقطه برساید؟ سعي کنید با تمام جزئيات اين حالات و تجارب رمانتيک خود را که با فلانی داشته ای بنويسید وبعدآنرا با صدای بلند برای خود بخوانيد و گاهي اوقات استفاده از ضبط صوت و آينه براي اين منظور خيلي خوب است يعني در حين اينکه متنی را که نوشته اید، ميخوانيد و یا از ضبط صوت صدای خود را گوش میکنید در آينه نیز خودتان را نگاه کن، حال باید گفت که چرا اين کار را انجام ميدهيم؟ اگر شما رفته باشيد خانة کسي، و در آن خانه يک غذاي لذت بخشي خورده باشيد و خيلي به شما خوش گذشته باشد، بار اوّل که تعريف ميکنيد با لذت تمام آن را تعريف ميکنيد، و دفعة دوّم کمي لذت آن کمتر ميشود و بار سيام و چهلم ديگري لذتي از تعريف کردن آن نميبريد ويواش يواش رنگ ميبازد، اين همان حالتی است که من درمانگر در پی آن هستم وميخواهم، شما به آن برسید و ببینید که اين يک حالت یک پديدة روزمرّه است که اگر انسان عنان خود را دست شیطان بدهد هر روز بارها و بارها انسان را بدام آن می اندازد. فکر نکنید که این حالت شیدایی شما يک چيز خیلی ويژه است و آسمان سوراخ شده و فقط یک مورد برایتان پایین افتاده است، همه از اين تجربهها دارند، امّا آنهايي که ضعیف و «نان اَسِرتيو»(3) هستند، بدام آن ميافتند و افراد«اَسِرتيو» و عزّت مند براحتي از کنار آن ردّ ميشوند. اين نوع مردها يا زنهايي که اين حالت را دارند و رمانتيک هستند ميگويند: اوه خدای من، يک رویداد فوق العاده و بینظیر برای من رخ داده و باید آنرا غنییمت شمرده و خوب از آن استفاده کنم چون آسمان سوراخ شده، واين مرد يا اين زن براي من از آسمان افتاده!، پس شما باید اين توهم را از ذهن خود بزدائيد و بيرون کنید و تنها راه آن همين است که گفتم(4). توجّه کنيد که هر چقدر اين عمل زياد تکرار شود، آنحالت عاشقانه ای که دارید، عاديترمی شود و روزمرّهگي بیشتری پيدا ميکند، و اگر شما بتوانيد این حالت خاص خود را به حالت روزمرهگي برسانيد، در «رُمَنس» زدایی ( برطرف کردن حالت عاشقانه) موفق شدهايد، همانگونه که گفته شد، اين تکنیک را «رُمَنس» زدايي ميگويند. یعنی شخص درگير حالتهاي رمنسي و عشقی است و با نصيحت نميشود او را درست کرد مثلا نمی توان به او گفت: اين کارها بد است وخوبیّت ندارد، او اینها را نمی پذیرد و قبول نميکند و تازه اگر بپذیرد و قبول کند باز سراغ ماجرای عاشقانه خودش می رود زیرا دلش درگیر آن است و اینگونه حرفها به عقل و سر مربوط است یعنی عقلیکه در سر است آن را می پذیرد، اما دل کاری به عقل و سر ندارد و کار خودش را میکند و خود مختار است و به خاطر کششي که دارد، دوباره ميرود سراغ عشق و عاشقی و کار خود را انجام ميدهد، پس اين یک تکنيک قشنگ و کاربردی برای اینگونه موارد است و اگر دقيق اجرا شود کارآیی زیادی دارد.
بعد از اجرای این تکنیک به عنوان قدم اوّل که باعث میشود شخص از حالتهای عاشقانة خود سير و اشباع شود، تکنيک بعدي را بعنوان دومیّن گام در جهت درمان او، برمی داریم.
قدم دوم: تکنیک دوّم که باید به عنوان قدم بعدی برداشته شود بزرگ نمایی نکات منفی معشوق است: این تکنیک بايد بعد از اجرای تکنيک اول انجام گیرد به این صورت که شما باید نقطههاي منفي طرف را هم ببینید و هم بگوييد و بنویسید؛ زيرا بالاخره هر کسي يک نکات مثبت و يک نکات منفي دارد، البته بايد توجه داشته باشيد که ابتدا اوّل بايد تکنيک اوّل را انجام دهيد تا ابرهاي عشق به کناري رود تا شخص بتواند نکات منفي طرف را هم ببيند. زيرا اگر از همان اوّل که عشق او شديد است، به او بگوييد نکات منفيمعشوقت را هم بگو، بی درنگ خواهد گفت: يار من در حسن و جمال و کمال و رفتار بينظير است و تمامش حسن است و اصلاً عیبی ندارد که من آنرا به شما بگویم! امّا وقتي بوسيلة تکنيک اوّل اندکي ابرهاي توهم کنار رود، شخص ميتواند نکات منفي طرف را هم ببيند و بگويد. در تکنيک اوّل شخص معشوق خود را تماماً گل ميبيند ومن به عنوان درمانگر با تکنيک اوّل او را وادار ميکنم تا اين گل را آنقدرببويد که ديگر بويش براي او عادي شود و آنگاه در تکنيک دوّم ميآيم و به خارها ميپردازم و به او ميگويم که قشنگ با تمام جزئيات فکرکن و هر شب دو مورد از آن خارها و نکات منفي طرف را با جزئيات ريز بنويس و با صداي بلند بخوان و بخواب. بايد اين کار قبل از خواب انجام شود. چون اگر روانشناسي «هيلگارد»(5) را خوانده باشيد می دانید که آدمها وقتي يک چيز را قبل از خواب ياد ميگيرند وسپس به خواب ميروند انبار گرداني مغزي ميشود و ذهن شروع ميکند به سازمان دادن لذا بايد این کار، درست قبل از خواب اتفاق بيافتد.
قدم سوم: تکنیک سوّم به رخ کشیدن است : وقتي تکنیک دوّم هم به خوبی انجام شد و شما تمام خارها و معایب معشوق خود را هم دیدید و لمس کرید، ميتوانيد به عنوان قدم سوم روي اين تفسير کار کنيد که: خّوب آيا اين همان کسی است که تو با اين قدرت داري رويش سرمايهگذاري ميکني و تمام هستيات، رابطة خانوادگی ات، و آبرويت را روي آن گذاشتهای! البته بحث شناختی که در ابتدای پاسخ ذکر شد برای این مرحله نیز مفید می باشد. آقای پرفسور بک مثلثي در این زمينة دارد به این صورت که یک راس آن s یک راس آن i و یک راس آن g است مثلاً آن عشق و علاقه ای که تو با این آدم داری چقدر s(6) است، یعنی چقدر استحکام و پایایی دارد، زيرا عشقهاي رنگي گذرا هستند و با آمدن رنگ برتر
همچون حبابی از بین می روند بدین معنیکه به همان دلیلی که به معشوق اول دل سپرده بودیم به معشوق خوش تیپتر از معشوق اول دل میسپریم و از معشوق اوّل دست بر می داریم این طبیعت انسان است که شیطان نیز بخوبی از آن آگاه است و برای کشاندن انسان بدنبال خود با مهارت خاصّی از آن استفاده می کند و چقدرI7) است يعني چقدر از اين مُحَسناتيکه برای معشوقت برشمردی، جزو خصوصيات ذاتي اين آقا است. و به شرايط ربطي ندارد و طرف فيلمبازي نميکند يا مثلا چون رئيس اداره است و دارد اين خرجها را انجام ميدهد به نظر خوب ميآيد و چقدرG (8) است يعني اين حالت تا چه حدّ ميتواند فراگیر باشد و تمام زندگي تو را تحت تأثير خود قرار دهد و آن را از هم بپاشاند و اگر دست برداري تا چه حدّ زندگي تو متحّول ميشود و رو به بهبود ميرود، تمام اينها را بايد با جزئيترين وجوه براي خودتان تشريح کنيد. مثلا با خود بگویید: اگر دست از این عشق بکشید کلّ زندگي شما چگونه ميشود و اگر نکشيد چطور می شود و اگر هر دم دنبال یکی که از قبلی خوش تیپ تر است راه بیافتی و بروی چه می شود و کارت به کجا می کشد. يعني «گلوباليني» و کلیت زندگي تان را در هر دو صورت به طور دقيق با هم مقايسه کنيد و روی نتایج آن تفکر نمایید. کار کردن با این مثلث این خوبی را دارد که وقتی مثلا s مثلث در نظرتان خُرد میشود و میفهمید که اين عشق یک چیز گذرا و ناپایدار است، ویا i آن ویا g آن خرد می شود و اينها همه ارزش زدايي از حالتهاي «رمنس» و عشق و عاشقی است. يعني زدودن حالتهاي رمانتيک است. البته در صورت امکان پیشنهاد ما اینست که این تکنیکها را زیر نظر یک مشاور و یا روان درمانگر با تجربه پی گیری نمایید. اگر در تهران زندگی می کنید ما شماره تلفن یک زوج درمانگر که تجربه فراوان در این مورد دارد را به شما ارائه می دهیم. دکتر یونسی02144015879 و 02144030585
پی نوشت ها:
1. Mania/manic شیدائی، شیدائی یکی از دو شکل بالینی عمده اختلالات خلقی(عاطفی) است، خصوصیات اساسی سندرم شیدائی عبارتند از خلق بالا، افزایش فعالیت، افکار خو مهم پنداری، تحریک پذیری، تحرک زیاد، تکلم سریع و پرحجم و....(فرهنگ جامع روانسناشی و روانپزشکی/ دکتر پور افگاری)
2. romance /ماجرای عاشقانه،رابطة عاشقانه،خیال پردازی عاشقانه
3. nonassertive / ناپایدار، بی ثبات،
4. مشابه همان کاري که ابن سينا برای بیرون کردن عشق آن جوانک از دل آن کنیزک انجام داد، که داستان آن بطور مفصل در مثنوی معنوی آمده است. شاید با توجه به درمانهای شناختی - رفتاری مختلفی که از ابن سینا در کتب مختلف نقل شده، بنیان گذارCBT ایشان باشد!
5. Hilgard s introduction to psychology/زمینه روانشناسی هیلگارد، انتشارات ارجمند
6. stable/stability /دوام،ثبات،پایداری،استحکام،ثبوت
7. Internality/internal درونی، شخصی، ذاتی، خود اثر
8. Globally/globality /عمومیت داشن،فراگیر بودن،کلی،کامل،جهانی بودن،
۱۳۹۱/۰۱/۱۸ ۱۴:۰۵ شناسه مطلب: 65627
من پسری را خیلی وقته دوست دارم ولی مادرم مخالفت میکنه گناه من چیه؟ بدن من به رابطه جنسی نیاز داره اون پسر برای فرار از گناه خانومی را صیغه کرده ولی با این حال من هنوز دوسش دارم ازش خواستم که دوباره وبا اصرار بیشتری برای خواستگاری بیاد ولی اون از اون جاییکه وضع مالیه خوبی نداره این کارو نمیکنه من چیکار باید بکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی جا داشت مطالبی را درباره علت مخالفت مادرتان با خواستگارتان بیان می کردید تا ما دقیق تر در جریان کار شما قرار می گرفتیم و متوجه می شدیم که آیا دلایل مخالف مادرتان منطقی است یا نه؟
از این که می فرمایید: «من پسری را خیلی وقته دوست دارم» معلوم می گردد که ارتباطی عاطفی و دوستانه ای بین شما و پسر مورد نظر شگل گرفته است. این گونه ارتباطات دوستانه گذشته از آسیب های فراوانی که از منظر دین و مبانی روانشناختی در آن نهفته است، مشکلاتی را فرا روی شما قرار می دهد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
جاذبه طبيعي و زيستي دختر و پسر، به ويژه در سنين جواني، باعث می شودکه بار عاطفی و احساسی این گونه ارتباطات دوستانه غلبه پیدا کند و بر انتخاب همسر و ازدواج آنان در آینده تأثیر منفی بگذارد در حالی که در امر ازدواج علاوه بر احساسات و عواطف، تعقل و خردورزی حرف اول را می زند و نباید از این مهم غافل گردید. گاهی اوقات دختر و پسر آن قدر در احساسات و عواطف غوطه ور می گردند كه به کلی عقل، منطق و شرع را تحت الشعاع قرار می دهند و در نتیجه نمی توانند واقعيت ها را خوب ببينند و به نحو صحيح تصميم بگيرند. شاید یکی از دلایل مخالفت مادرتان با ازدواج تان، وجود یک مانع جدی بر سر راه ازدواج تان است که مشکلات مالی خواستگارتان نیز مزید بر علت گشته است اما چون شما در یک رابطه به شدت عاطفی قرار گرفته اید، از دیدن حقایق و واقعیت های زندگی غافل مانده اید. از طرف دیگر، ارتباطات دوستانه دختر و پسر قبل از ازدواج، سخت فروزاننده تمایلات جنسی و شهوت آنان است. اگر در خود احساس نیاز جنسی می کنید و این نیاز در شما تشدید شده است می توان ارتباطات دوستانه را یکی از عوامل آن شمرد.
به هر حال، این را بدانید که اگر چه ازدواج، بستر مناسبی برای ارضای تمایلات جنسی و برخی از نیازهای انسان و رسیدن به برخی آمال و آرزوهاست اما اگر این مهم از مسیر مشخص و معین خود دنبال نشود و یا معیارها و ملاک های ازدواج در آنها مد نظر قرار نگیرد و صرفاً برای ارضای تمایلات غریزی صورت بگیرد، نوعی از چاله در آمدن و به چاه افتادن تلقی می گردد و نه تنها از مشکلات انسان نمی کاهد بلکه بر آن می افزاید و مشکلات لاینحل و پیچیده ای را فرا روی فرد قرار می دهد. این ها را به این جهت گفتیم که اگر تمایل به ازدواج دارید، با توجه به همه جوانب و محتاطانه گام بردارید و قبل از هر چیز موافقت خانواده و مادرتان را جلب کنید و در زیر چتر حمایتی آنان قرار بگیرید تا به یاری خداوند ازدواج موفق و پایداری را داشته باشید تا در آینده مشکلات کمتری داشته باشید و نیازهای تان به بهترین شیوه ارضا شود.
کاری که شما می توانید بکنید این است که با مادرتان صمیمانه صحبت کنید اصل نیاز و احساسات خود را با او در میان بگذارید، بدانید که او به خاطر دلسوزی و خیرخواهی شما با ازدواج تان مخالفت می کند، شاید مادرتان به شواهد و دلایل متقنی دست یافته است از او بخواهید اگر دلایل کافی برای مخالفت دارد آن را با شما در میان بگذارد. اما اگر دلایل مادرتان غیر منطقی است در این صورت، از وساطت افراد دیگر استفاده کنید. اگر در نهایت نتیجه ای نگرفتید، عاقلانهترین و منطقیترین راه این است که پسر مورد نظر را علی رغم علاقه ای که به او دارید فراموش کنید و به گزینه های بهتر بیندیشید تا در زندگی آینده مشکلات کم تری داشته باشید.
این را بدانید، اگر خواستگارتان از همه لحاظ مناسب باشد ولی فعلاً تمکن مالی ندارد و نمی تواند بار مالی زندگی مشترک را تحمل کند و نیازهای مادی شما را برآورده سازد، طبیعتاً در موقعیت کنونی گزینه مناسبی برای ازدواج نمی باشد مگر این که مدتی صبر پیشه کنید و یا در صورت موافقت خانواده ها به عقد هم در بیایید و مدتی تا فراهم شدن شرایط لازم، عروسی رسمی را به تأخیر بیندازید.
برای راهنمایی بیشتر می توانید حضوراً به مشاور ازدواج با تجربه ای مراجعه کنید تا ضمن جلب موافقت مادرتان از سلامت خواستگارتان و تناسب معیارهای ازدواج تان بهتر آگاه گردید تا تصمیم نهایی را اتخاذ کنید.
۱۳۹۱/۰۱/۱۸ ۱۲:۱۷ شناسه مطلب: 65612
سلام.مدتی پیش به دختر یکی از فامیل دلبسته شدم.بعد از مدتی طاقت نیاوردم و بدون اینکه خانواده من یا خانواده اون بفهمه در مورد احساسی که داشتم به اون(دختر فامیلمون) گفتم. او هم ابراز علاقه کرد.خلاصه مدتی با هم بودیم بعد از یه سری مشکلات که پیش اومد فهمیدم به درد هم نمیخوریم.خانواده منم مخالف ازدواج ما هستن.اما هنوز هم نمیتونم ازش دل بکنم.لطفا راهنمایی بفرمایید.
اولین گام برای فراموشی فرد مورد نظر و خاطرات همراه آن، قطع کامل ارتباط است؛ به قول معروف: «از دل برود هر آن چه از دیده برفت». قطع ارتباط و گذشت زمان عملاً شما را وادار به فراموش کردن بسیاری از رخدادهای زندگی خواهد کرد. از آنجا که در این گونه ارتباطات بار احساسی و عاطفی غالب است، معمولاً پیامدهای بسیاری برای این گونه روابط ذکر شده است که دلبستگی و وابستگی روانی، سخت بودن فراموش کردن خاطرات گذشته، مخالف خانواده ها با ازدواج و... از جمله آن پیامدها است. اگر شما تمامی چارچوب های دینی و شرعی و ضوابط عرفی را مد نظر قرار می دادید و برای رسیدن به ازدواج تنها از راهش اقدام می کردید و از همان ابتدا خانواده ها را در جریان می گذاشتید و بازی ارتباط را ادامه نمی دادید، یقیناً الان با این مشکل روبرو نمی شدید.
در مورد فراموش كردن دختر مورد نظر، توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در کوتاه ترین زمان و یا در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و عاطفی هستند و معمولاً ماندگارترند. بنابراين توقع نداشته باشید که به این زودی از حافظه شما محو شوند. البته اين مسئله بستگي به ديدگاه ابتدايي شما نسبت به این گونه خاطرات دارد. كسي كه معتقد است نمي تواند آن را فراموش كند، يعني این كه نمي خواهد این گونه اطلاعات را كنار بگذارد و همچنان علاقمند به حفظ آن است. حال اگر همين فرد واقعاً باور کند كه مي تواند آن را با قدرت اراده و یا به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد در اين صورت، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي به وجود خواهد آمد. به هر حال حذف خاطرات گذشته، در درجه اول به انديشه خودتان بستگی دارد كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. از این روی، باید واقعیت را پذیرفت و ظرفیت سازگاری با واقعیت های زندگی را در خود ایجاد و تقویت نمود.
براي اين كه بتوانيد بر خود فائق آييد و خاطرات گذشته را فراموش کنید و اجازه ندهید که آنها دائماً در ذهن شما همچون افکار وسواسی تکرار شوند و ایجاد مزاحمت کنند و کنش های اصلی زندگی تان را مختل سازند، توصیه می شود:
1- تصميم جدي بگيريد كه دختر مورد نظر را فراموش كنيد. مطمئن باشيد كه در صورت اراده حتمي و قطعي، موفق خواهيد شد.
2- با اين مسئله به صورت طبيعي برخورد نماييد. سعي كنيد با مطالعه، ورزش و اشتغالات ديگر، مجالي براي فكر كردن به موضوعي كه براي شما فايدهاي ندارد، باقي نگذاريد. اوقات فراغت خود را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به گذشته فكر كنيد. با ايجاد اشتغال فكري و ذهني یا بدني و فيزيكي از بي كاري اجتناب كنيد. با مشغول ساختن خويش به مطالعه كتاب هاي درسي و غير درسي، یا مطالعه كتابهاي ادبي(شعر و داستان) ذهن خود را از گذشته منحرف سازيد. شركت در مجامع عمومي نظير كلاس هاي علمي و آموزشي، ديني و مذهبي، هنري و ادبي، راهكارهاي مفيدي براي فراموشي تدريجي گذشته هستند.
3- ورزش را جزء ضرورىترين فعاليتهاى خود قرار داده و به فعاليت هاي ورزشي اهميّت دهيد، چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشته شده محسوب مي گردد.
4- موقعيت هايي كه در آن افكار گذشته بيشتر به سراغ شما مي آيد را شناسايي و از قرار گرفتن در این موقعیت ها خودداري كنيد و به محض هجوم افكار خيالي، مكان خود را تغيير دهيد.
5- كشي به مچ دست خود ببنديد و با شروع خيالپردازي در مورد گذشته، آن كش را كشيده و رها كنيد طوري كه اندك سوزشي به دست تان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد؛ مثلاً عدد 100 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد؛ با احساس دردى كه روى مچ دست تان ايجاد مى شود، از آن فضاى روانى فاصله می گیرید و ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض می شود.
6- اگر موقعیت ازدواج دارید، با همراهی خانواده به خواستگاری دختر مناسبی بروید و با ازدواج با او گذشته را به فراموشی بسپارید.
۱۳۹۱/۰۱/۱۶ ۰۱:۲۵ شناسه مطلب: 65425
سلام میخواستم بدونم اگر ناخواسته باعث دوستیه یک دخترو پسر بشیم و از روابط الانشون خبری نداشته باشیم تلفنی و چت باهم در ارتباط بوده باشن و به احتمال زیاد هم هستن و کمی هم تلاش برای جداییشون کرده باشیم ماهم در گناه ینها شریک هستیم؟اصلا دوستیه دخترو پسر گناه داره؟ لازم به ذکر هست که هردو دارایه دوست دختر و پسرهایه دیگه هم میباشن والا من هروقت یادم میفته عذاب وجدان میگیرم کلی به خودم لعنت میفرستم که چرااینجوری شد از خدا خجالت میکشم از اون دنیا روز حساب رسی
از این که واسطه دوستی نامشروع دختر و پسری شده اید واجب است توبه کنید و نیز اگر احتمال تاثیر بدهید باید آن ها را نهی از منکر کنید و اگر احتمال تاثیر نمی دهید نهی از منکر واجب نیست. اگر به وظیفه ات عمل کنید و واقعا و از ته دل توبه نمایید و ازخداوند طلب بخشش کنید خدای مهربان می بخشد.
يٰا عِبٰادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ لٰا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ؛ اى بندگان من كه بر خود ستم روا داشتهايد، از رحمت خداوند مأيوس نباشيد كه او همۀ گناهان را مىبخشد، همانا او بخشنده و مهربان است. (1)
پی نوشت ها :
1. زمر، آیه 50.
جهت تسهیل و تسریع در امر پاسخگوئی از این پس، پرسشهای فقهی و احکام شرعی را تنها از طریق سامانه پاسخگوئی پیامکی به شماره 30009640 ، نشانی اینترنتی http://www.30009640.ir/sms و یا تلفن 09640 مطرح نمایید.
۱۳۹۱/۰۱/۱۵ ۱۹:۱۵ شناسه مطلب: 65396
با سلام خواهري 16 ساله دارم که متوجه شدم در صفحه اينترنت کامپيوترم عکس هاي مستهجن سرچ کرده و با ديدن هيستوري سيستم متوجه شدم که چندان موفق نبوده من هم چون رفتار درست را نمي دانستم هنوز به رويش نياورده ام اما سوالي که دارم اين است که بهترين رفتار در اين مورد براي جلوگيري از انحراف اخلاقي وي چيست پيشاپيش از کمکتان ممنونم خودم 23 ساله - پسر - دانشجو
دوران نوجوانی و بلوغ در واقع یک تغییر و تحول شدیدی است که سرتاسر وجود نوجوان را فرا می گیرد؛ به همین خاطر، مهمترین و حساس ترین دوران زندگی انسان، دوران نوجوانی است که در آن بلوغ جنسی و عقلی صورت می گیرد. اگر نوجوان بداند و آگاهی پیدا کند که چه تغییراتی در وجود خود و همسالانش رخ می دهد، آن وقت گذشتن از این دوران بحرانی برای او آسان خواهد شد. مهمترین ویژگی های این دوران، بروز افزایش تمایلات جنسی و علاقه به جنس مخالف است، اگر نوجوان به طرز واقع بینانهای و از طریق یک منبع صلاحیت دار با مسایل کلی بلوغ و دوران نوجوانی و حتی مسایل تولید مثل، ازدواج و اهداف آن، به طور منطقی و طبیعی آشنا شود، امکان بروز انحراف کاهش می یابد.
بخش اعظمی از رفتار خواهر شما می تواند ناشی از فعل و انفعالات طبیعی بدن در دوران نوجوانی و به هنگام بلوغ باشد که باعث ترشح هورمون های مختلف در بدن او گردیده است. در این سنین تمایلات جنسی در فرد افزایش می یابد و باعث تحریک جنسی و نوعی اشتغالات ذهنی می گردد و به تدریج نوجوان را آماده ورود به دنیای بزرگسالان و ازدواج می نماید. این فعل و انفعالات تا به این مقدار طبیعی و عادی می باشد.
چون جنسیت شما با جنسیت خواهرتان یکی نیست و شما برادر او به حساب می آیید، طبیعتاً نباید مستقیماً وارد عمل شوید و یا در این زمینه با او گفتگو کنید و خطایش را به او گوشزد کنید و یا با کارآگاه بازی دائماً به حریم خصوصی او وارد شوید و امنیت روانی او را کلاً به هم بریزید. توجه داشته باشید که شما همواره با او نیستید و دور از چشم شما و در بیرون فرصت های لغزش بسیاری برای او ایجاد می شود به همین جهت، کمک های غیر مستقیم شما، در رأس دیگر امور قرار دارد.
یکی از روش ها برای کنترل غیر مستقیم و غیر حساسیت زا این است که استفاده از کامپیوتر و اینترنت را برای خواهرتان محدود کنید و در صورت امکان، به بهانه ای کامپیوتر را با اتاق نشیمن که در دید همه افراد خانواده است منتقل نمایید تا فرصت سوء استفاده های ناپسند از بین برود.
اگر خواهرتان اهل مطالعه هست كتاب هايي در زمينه استفاده درست از کامپیوتر و اینترنت و مضرات و آسیب های استفاده نادرست از آن و همچنین روابط دختر و پسر و آسیب های آن تهيه نمایید و در دسترس او قرار دهید تا حس کنجکاوی او بر انگیخته شود و با مطالعه آن کتاب ها غیر مستقیم به زشتی رفتارش و آسیب های آن آشنا گردد.
زمینه های مذهبی و دینی خواهرتان را بیش از پیش تقویت کنید و با تشویق و ترغیب رفتارهای دینی او انگیزه او را برای انجام واجبات و ترک محرمات ارتقا ببخشید. سعی کنید زمینه شرکت در برخی محافل و مجالس دینی و مذهبی را برای او فراهم گردانید تا به تدریج الگوپذیری مثبت و مطلوب در او شکل بگیرد. ضمناً می توانید هر از گاهی مباحث دینی و اعتقادی را با او به گفتگو بنشینید و درباره گناه و تأثیر آن در روح و روان انسان صحبت کنید تا غیر مستقیم او را متوجه رفتارش گردانید.
می توانید مشکل خواهرتان را طوری که او متوجه نشود با مربیان ورزشی، معلمان و مدیران او در میان گذارید و با آنها مکاتبه نمایید و مثلاً از آنها بخواهید این گونه موضوعات و آسیب های آن را به صورت کلی در بین همه بچه ها مطرح و توصیه های لازم را به آنها گوشزد کنند.
تا می توانید به خواهرتان محبت کنید و به دیگر اعضای خانواده هم گوشزد کنید تا نیاز به محبت او را به بهترین وجه ارضا کنند تا او از این جهت کمبود محبت نداشته باشد و جذب مسائل انحرافی نشود.
اگر خواهرتان با این راهکارها اصلاح نگردید و یا پا را از این حد فراتر نهاد در این صورت، باز بدون این که موضوع را به روی او بیاورید و یا به جنجال بکشید، بهتر است از یک روانشناس متخصص و متعهد کمک بگیرید و به هیچ وجه مسئله را کم اهمیت نپندارید چرا که آمار نشان می دهد که بسیاری از ناهنجاری ها و آسیب هایی که گریبانگیر دختران جوان می گردد از همین رفتارهای نادرست و هنجار شکنی های به ظاهر کوچک و غیر منطقی شروع شده است.
۱۳۹۱/۰۱/۱۵ ۱۵:۲۸ شناسه مطلب: 65380
۱۳۹۱/۰۱/۱۳ ۱۰:۵۲ شناسه مطلب: 65234
پسری هستم که دوستان نسبتا کمی دارم ولی سعی می کنم با همه رابطه خوبی داشته باشم به همه محبت کنم لکن افراد کمی با من ارتیاط نزدیکی برقرار می کنند. نمی دانم آیا کار صحیحی انجام می دهم یا نه ؟ در ضمن چند وقتی است (3 روز) یکی از دوستانم به علت انجام یک اشتباه از جانب من با من قطع رابطه کرده و گفته است که دیگر نمی خواهد با من صحبت کند. (در ضمن من به ایشان علاقه قلبی نیز دارم) می خواستم بدانم در حال حاضر من چگونه باید با ایشان رابطه مجدد برقرار کنم و چه مراحلی را باید طی کنم ؟
بی شک شما صدها ویژگی بسیار مثبت دارید. ولی اجازه می خواهم فارغ از این ویژگی های بسیار مثبت کمی به آسیب شناسی روحیات شما برادر گرامی بپردازم.
همان طور كه مي دانيد همه انسان های سالم (و دارای استقلال روانی) از افراد وابسته گريزانند و دوست ندارند كه به هيچ وجه درقفس محبت ديگري اسير آيند. اين احتمال وجود دارد كه رويكرد شما به دوستانتان كمي از حد معمول فراتر رفته و شما به جاي دلبستگي به وابستگي به دچار شده ايد.
در فرق بين دلبستگي و وابستگي بايد گفت فرض کنید به میوهای مانند آناناس علاقمند هستید و به آن «دل بستهاید» حال اگر روزها، ماهها و سالها به هر دلیلی از خوردن آن محروم بمانید، آیا در زندگی عادی و روزمره شما اختلالی ایجاد خواهد شد، آیا عملکرد روزانه شما رو به کاستی میگذارد؟ مسلّماً نه. شما سالها از موضوع «دلبستگی» خود محروم میمانید، ولی همه امور زندگی شما بر وفق مراد است.
این نوع علاقه و تعلق را «دلبستگی» میگویند ،حال اگر به جای دلبستگی به آناناس به آن «وابسته» بودید، یک روز بدون آناناس نمیتوانستید سر کنید. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادی است که هر از گاهی برای به حد طبیعی رساندن سطح عملکرد خود نیازمند مصرف مواد است، پس وابستگی روانی نوعی اعتیاد است. وابستگی روانی به چیزی یا کسی باعث کاهش عملکرد در فرد میگردد و به نوعی فرد را از زندگی روزانه و عادی خود خارج میسازد .فرد وابسته روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است ، در حالی که این وابستگی عقلاً و منطقاً امری به شدت نکوهیدهای است.
وابستگي باعث می شود دوستانتان در كنار شما احساس راحتي و آزادي نكنند و به نوعي اسير محبت هاي بيش از حد و البته غيرعزتمندانه شما گردند. خفگي عاطفي از جمله چيزهايي است كه افراد وابسته به اطرافيان خود تحميل مي كنند.
استقلال عاطفي، مهمترين راز پايداري دوستي هاست. معمولا دو نفر که از استقلال نسبی عاطفي برخوردارند مي توانند سال ها بدون كوچكترين رنجشي با هم رفاقت نمایند.
اگر شما از استقلال عاطفي كافي برخودار بوديد حتي اشتباهات به مراتب بزرگتر از اشتباه فعلي تان احتمالا به قطع رابطه از سوی ايشان منجر نمي شد و شما مي توانستيد حتي بدون معذرت خواهي به دوستي تان ادامه دهيد. چه بسا اساساً اشتباه از جانب شما نبوده و شما به خاطر عزت نفس پايينتان بي دليل ان را به خود نسبت مي دهيد. با فرض اين كه اشتباه صددرصد از جانب شما باشد باز سعي و اصرار بر از سرگيري رابطه زیاد عزتمندانه به نظر نمي رسد و حداكثر شما بايد به يك معذرت خواهي بدون پافشاري بر از سر گيري ارتباط اكتفا نماييد.
شما بايد حق انتخاب همه اطرافيان و دوستان خود را محترم بشماريد و از دوستي به هر قيمتي پرهيز نماييد. رابطه یا محبت ديگران اگر در زندگي شما به مثابه عطر و يك امر غير حياتي باشد بي اشكال است و اگر به مثابه اكسيژن نقش حياتي در زندگي شما ايفا كند صددرصد مشكل ساز و آسیب زا به نظر می رسد.
کتاب« مهرطلبی» نوشته خانم دکتر هریت بریکر ترجمه مهدی قرچهداغی انتشارات پیک بهار را از طریق اینترنت خریداری کنید . ضمن مطالعه، به دستور این کتاب عمل کنید . همچنین کتاب « کی و چگونه نه بگوییم و مهرطلبی را برای همیشه رها کنید » نوشته سوزان نیومن ترجمه مهدی قرچهداغی انتشارات پیک بهار را تهیه و مطالعه نمایید.