پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

پسری هستم که دوستان نسبتا کمی دارم ولی سعی می کنم با همه رابطه خوبی داشته باشم به همه محبت کنم لکن افراد کمی با من ارتیاط نزدیکی برقرار می کنند. نمی دانم آیا کار صحیحی انجام می دهم یا نه ؟ در ضمن چند وقتی است (3 روز) یکی از دوستانم به علت انجام یک اشتباه از جانب من با من قطع رابطه کرده و گفته است که دیگر نمی خواهد با من صحبت کند. (در ضمن من به ایشان علاقه قلبی نیز دارم) می خواستم بدانم در حال حاضر من چگونه باید با ایشان رابطه مجدد برقرار کنم و چه مراحلی را باید طی کنم ؟

بی شک شما صدها ویژگی بسیار مثبت دارید. ولی اجازه می خواهم فارغ از این ویژگی های بسیار مثبت کمی به آسیب شناسی روحیات شما برادر گرامی بپردازم.
همان طور كه مي دانيد همه انسان های سالم (و دارای استقلال روانی) از افراد وابسته گريزانند و دوست ندارند كه به هيچ وجه درقفس محبت ديگري اسير آيند. اين احتمال وجود دارد كه رويكرد شما به دوستانتان كمي از حد معمول فراتر رفته و شما به جاي دلبستگي به وابستگي به دچار شده ايد.
در فرق بين دلبستگي و وابستگي بايد گفت فرض کنید به میوه‌ای مانند آناناس علاقمند هستید و به آن «دل بسته‌اید» حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دلیلی از خوردن آن محروم بمانید، آیا در زندگی عادی و روزمره شما اختلالی ایجاد خواهد شد، آیا عملکرد روزانه شما رو به کاستی می‌گذارد؟ مسلّماً نه. شما سال‌ها از موضوع «دل‌بستگی» خود محروم می‌مانید، ولی همه امور زندگی شما بر وفق مراد است.
این نوع علاقه و تعلق را «دلبستگی» می‌گویند ،حال اگر به جای دلبستگی به آناناس به آن «وابسته» بودید، یک روز بدون آناناس نمی‌توانستید سر کنید. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادی است که هر از گاهی برای به حد طبیعی رساندن سطح عملکرد خود نیازمند مصرف مواد است، پس وابستگی روانی نوعی اعتیاد است. وابستگی روانی به چیزی یا کسی باعث کاهش عملکرد در فرد می‌گردد و به نوعی فرد را از زندگی روزانه ‌و عادی خود خارج می‌سازد .فرد وابسته روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است ، در حالی که این وابستگی عقلاً و منطقاً امری به شدت نکوهیده‌ای است.
وابستگي باعث می شود دوستانتان در كنار شما احساس راحتي و آزادي نكنند و به نوعي اسير محبت هاي بيش از حد و البته غيرعزتمندانه شما گردند. خفگي عاطفي از جمله چيزهايي است كه افراد وابسته به اطرافيان خود تحميل مي كنند.
استقلال عاطفي، مهمترين راز پايداري دوستي هاست. معمولا دو نفر که از استقلال نسبی عاطفي برخوردارند مي توانند سال ها بدون كوچكترين رنجشي با هم رفاقت نمایند.
اگر شما از استقلال عاطفي كافي برخودار بوديد حتي اشتباهات به مراتب بزرگتر از اشتباه فعلي تان احتمالا به قطع رابطه از سوی ايشان منجر نمي شد و شما مي توانستيد حتي بدون معذرت خواهي به دوستي تان ادامه دهيد. چه بسا اساساً اشتباه از جانب شما نبوده و شما به خاطر عزت نفس پايينتان بي دليل ان را به خود نسبت مي دهيد. با فرض اين كه اشتباه صددرصد از جانب شما باشد باز سعي و اصرار بر از سرگيري رابطه زیاد عزتمندانه به نظر نمي رسد و حداكثر شما بايد به يك معذرت خواهي بدون پافشاري بر از سر گيري ارتباط اكتفا نماييد.
شما بايد حق انتخاب همه اطرافيان و دوستان خود را محترم بشماريد و از دوستي به هر قيمتي پرهيز نماييد. رابطه یا محبت ديگران اگر در زندگي شما به مثابه عطر و يك امر غير حياتي باشد بي اشكال است و اگر به مثابه اكسيژن نقش حياتي در زندگي شما ايفا كند صددرصد مشكل ساز و آسیب زا به نظر می رسد.
کتاب« مهرطلبی» نوشته خانم دکتر هریت بریکر ترجمه مهدی قرچه‌داغی انتشارات پیک بهار را از طریق اینترنت خریداری کنید . ضمن مطالعه، به دستور این کتاب عمل کنید . همچنین کتاب « کی و چگونه نه بگوییم و مهرطلبی را برای همیشه رها کنید » نوشته سوزان نیومن ترجمه مهدی قرچه‌داغی انتشارات پیک بهار را تهیه و مطالعه نمایید.