مشاوره

یه مدت خیلی طرف دعا میرفتم ،خیلی مداحی گوش میکردم تا اینکهیه دختری وارد زندگیم شد و قصد ازدواج باهاش رو تئی ذهنم پروروندم.هیچ وقت نخواستم که زنا کنم که خوشبختانه تا حالا صورت نگرفته نه تنها بااین دختر بلکه با هیچ دختری چنین قصدی رو ندارم چون خوشم نمیاد.این دختر رو اونقدر دوست داشتم که کوچکترین بی احترامی بهش نکردم که چه برسه چنین درخواستی ازش داشته باشم .اول جواب مثبت داد بعد یه سال جواب منفی.درطول این مدت خیلی بهش وابسته شدم الان از ذهنم بیرون نمیره چون همه چی تموم شد .راهنمائیم کنید که چطوری میتونم از این افکار کلا بیام بیرون حتی از خود ارضائی که داشتم.ممنون.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
براي قطع وابستگي و خودارضايي ابتدا نياز به دارو درماني داريد. اين نوع از درمان براي آغاز درمان ضروري است. گاهي افراد در پي راهكار هستند اما توجه داشته باشيد كه اين موارد مشتمل بر درمان هستند كه تنها توسط متخصص روانشناس باليني و روانپزشك صورت مي پذيرند . تلاش براي خوددرماني ناكافي و بي معنا است. امروزه درمان هاي مضاعف بهترين نوع درمان محسوب مي گردد. بنابراين پس از دارو درماني بايد با مراجعه به روانشناس تحت روان درماني قرار گيريد. روانشناس همچنين بايد شما را برخي از فنون تن آرميدگي(ريلكس) آشنا سازد كه در تنظيم انقباض عضلاني و رفع تنش هاي موجود به شما كمك مي كند.
توجه فرماييد كه خودارضايي به عنوان يك رفتار انحرافي و نابهنجار با پايه اضطراب صورت مي پذيرد . براي رهايي يافتن از اضطراب بايد تحت نظارت روانپزشك براي مدتي محدود از دارو استفاده نمود كه تمام مراتب تحت نظر روانپزشك صورت مي گيرد. هنگامي كه فرد مضطرب مي شود، براي پايان دادن به اضطراب به خودارضايي مي پردازد تا احساسات ناخوشايند را كاهش دهد، فرد مبتلا ممكن است همواره از يك احساس گناه در رنج باشد و فرد خود را پليد بداند كه در اين صورت مسأله افسردگي نيز بدان افزوده خواهد شد. اين احساس بايد هر چه سريع تر توسط اقدامات درماني برطرف گردد.
برخي روابط نامناسب كه به آن اشاره فرموده ايد در واقع راه گريزي براي ناديده گرفتن وضعيت بحراني كنوني شما است.
احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان پديده اي بهنجار و مطلوب است، اما احساس گناه افراطي كه منجر به از دست دادن اميد به خداوند متعال مي گردد، به هيچ وجه مطلوب نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه هاي شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، به همين دليل بايد با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
روانشناس به شما مي آموزد كه در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، در قبل و بعد از خودارضايي اهميت دارد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، اين ها اغلب تصويرپردازي هايي كه صورت مي گيرد و فرد را تحريك مي كنند و بايد تغيير يابند.
با كمك مشاوران متخصص پس از يك دوره پايش و رصد رواني يک ماهه خواهيد توانست به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پالايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
در خصوص بازگشت نسبي نيز نبايد نگران باشيد چرا كه همه متخصصان در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن بدن و... كه بايد فارغ از هر گونه تصوير پردازي در اين شرايط قرار گيريد.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
اگر نيک بنگريد، با کمي واقع‌نگري مي‌توانستيد لغزش‌هاي هر از گاهي خود را با ديدي مثبت‌تر مديريت نماييد.
منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد. براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
سعي نماييد با كمك روانشناس از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد. به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.
در مورد فراموش كردن روابط احساسي و عاشقانه ، اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند . عمدتاً ماندگارتر هستند. بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. حال هرچه اين اطلاعات مهم‌تر و معنادارتر - خواه مثبت و خواه منفي- باشند، ماندگارتر خواهند شد. كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند؛ به ويزه هنگامي که يک فايدة عملي براي فرد داشته باشد؛ هر چند که در برخي جنبه‌هاي ديگر ناخوشايند باشد.
حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه با كمك روانشناس يا مشاور مي‌تواند آن را كنار بگذارد، احتمال كنار آمدن با اين جدايي(به اصطلاح مردم فراموشي) به زودي صورت خواهد گرفت.
نرسيدن به عشق خود، هرگز بدتر از از دست والدين نيست كه ميلياردها بار اتفاق افتاده است و ميلياردها نفر با آن كنار آمده‌اند؛ همين طور وقتي افراد معشوق يا معشوقة خود را از دست مي‌دهند، معمولاً پس از مدّتي با سادگي يا كمي دشواري خود را مجبور به ترك مي‌بينند و از آن عبور مي كنند و به فرد ديگري دل مي‌بندند .البته در كم ترين موارد(صرفاً موارد مرضي) فرد نمي‌تواند عبور كند. در واقع در تمام اين موارد افراد ابتدا مي‌خواهند و بعد مي‌شود! فراموشي چيزي جز اين نيست.
به هر حال همه چيز در انديشه خودتان است كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. بله؛ اگر خواستيد ممكن است به تنهايي نتوانيد كه در اين صورت از روانشناس كمك بگيريد. «نمي‌توانم» در کار نيست که نمي‌گذارد عبور کنيد ،بلکه «نمي‌خواهيد» فراموش کنيد؛ چون احتمالاً فوايدي وجود دارد يا تصور مي کنيد که وجود دارد. زمانه و تجربه به ما بارها و بارها نشان داده است که اغلب مجبور به پذيرش واقعيات هستيم و با آن کنار مي آييم. چون آنچه مي خواهيم، نمي‌شود و آنچه نمي‌خواهيم ،مي‌شود. گاهي چيزهايي که مي خواهيم ،بر خلاف مصالح ما است. البته يادتان باشد که دخترها به دليل جنبه عاطفي شان گاهي به دست و پا هم مي افتند. بنابراين بهتر است به صورت حضوري با يک روانشناس گفتگو کنيد تا روش تحليل مسايل و حاکم کردن منطق بر عاطفه و احساس را فرا بگيريد.
به هر حال يك دختر يا پسر لازم است فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور که ياد مي‌گيريم چيزهايي را به دست آوريم، بايد ظرفيت از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. درست است كه چيزهاي زيادي داريم؛ اما همة آن ها همواره در معرض تهديد هستند. ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم.
چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام امكانات براي هميشه يا تا آخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در انسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود. در اين بين نكتة مهم خواست قلبي فرد براي تغيير است كه گاهي به دليل برخي مشكلات ديگر فرد نمي‌تواند نسبت به آن راضي شود مثلاً هنگامي كه يك دختر از اعتماد به نفس بالايي برخوردار نيست و از پاسخ منفي يك نفر وحشت مي‌كند، به تكاپو مي افتد كه به هر طريق ممكن پاسخ مثبت را بشنود؛ در اين موارد افراد با وضعيت دشوار روبرو مي‌شوند كه بايد با كمك مشاور ادامه دهند. در خصوص فراموش کردن نکتة اساسي آن است که هر اندازه تلاش کنيد تا آن را از ذهن خودتان خارج سازيد، براي شما اهميت بيش تري پيدا مي‌کند و استقرار مي‌يابد. به همين دليل همواره بايد در نظر بگيريد که نسبت به آن بي اعتنا بمانيد. براي اين کار لازم است:
1. عجله نکنيد. کمي به خود زمان دهيد. تا جنبه هاي خوب و بد ماجرا را بررسي کنيد . با احساسات و آنچه رخ داده کنار بياييد.
2. خشم خود را انکار نکنيد. انکار باعث ايجاد حال بد در شما مي‌شود.
3. تلاش كنيد تا با استفاده از همدلي ديگران به تسكين دست يابيد اما دقت كنيد كه اين به معناي درمان نيست و تنها براي كاهش دردهاي دروني است.
4. به اعتماد به نفس نياز داريد. دلايل تاثيرات منفي او را بررسي کنيد. مثلا نابالغي، بي‌کفايتي در انجام کارها، مسئوليت ناپذيري و ... همه دلايل مشکلات هستند.
5. اگر کسي خودش تغيير نخواهد، هرگز تغيير نخواهد کرد. پس از تغيير دادن ديگران دست بکشيد . خودتان را تغيير دهيد، نه به شکلي که ديگران مي‌خواهند، بلکه به شکلي که منطقاً مطلوب است.
6. درک کنيد که تغييرات بزرگ نياز به زمان دارند. از تغيير دادن خود نترسيد، ديگران هر چه مي‌خواهند فکر کنند، اين زندگي شماست و فقط يک بار به شما داده شده است، پس آيندة خود را خودتان بسازيد.
7. از دوستان مثبت خود کمک بگيريد. دوستان واقعي از همه بهتر شما را درک مي کنند. درد و دل کردن با دوستان يکي از بهترين روش هاي فرار کردن از تنهايي است.
8. سعي کنيد با دوستان خود ساعات بيش تري را سپري کنيد.
9. دقت کنيد که دوباره وارد رابطه‌اي جديدي نشويد.
10. کسب تجربه هاي بيش تر .نکتة مثبت در چنين رخدادهايي است. در هر صورت براي ادامة زندگي خود بايد او را ببخشيد و ادامه دهيد.
در زندگي بر يک بعد توليدگري متمرکز شويد. در دسترس قرار ندادن ارتباط و تماس‌هاي بعدي را کاملاً جدّي بگيريد. کمک به يادآوري صحنه‌هاي احساسي و تجزيه و تحليل آن ها تنها با کمک يک مشاور صورت مي‌گيرد . از عملگري دربارة آن به تنهايي اجتناب نماييد. هيچ گاه رسماً براي زدايش اقدام نکنيد. اين اقدام هميشه با شکست روبرو است؛ چون قصدتان معلوم است . دستگاه رواني بلافاصله آن را شناسايي کرده و در برابر آن مقاومت مي‌کند. در نهايت اميدوارم با تمرينات مداوم در خصوص به حال خوب دست يابيد؛ اما چنانچه به تنهايي موفق نشديد، جاي براي نگراني نيست. مي‌توانيد با يک مشاور ادامه دهيد. والسلام، خدا نگهدارتان!

با سلام و عرض خسته نباشيد طي مشرف شدن به حج عمره و عتبات عاليات خواب اشخاص همسفر را ديدم كه گويي نشان دهنده صالح يا گناه كاري انها بود حال ميخواستم بدانم با توجه به اين كه اين خواب ها را در مكه و مدينه يا كربلا و نجف ديدم ايا وظيفه اي در مقابل خدا و اين اشخاص دارم و بايد به انها از خوابي كه ديدم اطلاع دهم ؟ با تشكر

پاسخ: با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
مركز ملي پاسخگويي ديني تخصصي در زمينه تعبير خواب ندارد . اين مرکز فقط به سؤالات و شبهات اعتقادي، قرآني، تاريخي و فقيهي پاسخ مي‌دهد و از تعبير کردن خواب معذور است. اساساً خواب ديدن (چه خوب باشد و چه بد) براي انسان حجت نيست، هر چند اين خواب ها را در مكه و مدينه يا كربلا و نجف ديده باشيد. درخواب ديدن عواملي نقش دارد، مانند خصوصيات روحي و اخلاقي بيننده خواب، محيط زندگي، عوامل تأثيرگذار در روحية شخص و...
در خصوص اطلاع به كساني كه خواب در مورد آن هاست ، وظيفه اي نداريد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام کمکم کنید،

1- مبتلابه انحراف جنسی شده ام. حکمش اعدام است. توبه زیاد کرده ام روزه زیاد در حد بیمار شدن-مراعات امور مختلف و...ولی مبگن با آمدن شهوت کاری از دست عقل وایمان برنمیاد..دنبال ازدواج هم هستم بدترین قسمت اینکه بعد از 3روز اعتکاف بعد برگشت دوباره انجام دادم وهمین مرا شوکه کرده مشورت از این سایت ها زیاد گرفته ام ولی این آخری شوکه ام کرد و دیگه راهی به نظرم نمیرسه-چه کنم؟

2- در ضمن میگن انحرافات بعد از ازدواج باقی می مونه، برای اون چه کنم؟ در ضمن پسر مجرد دانشجو26 ساله هستم.

3- اتفاقی متوجه شدم هم اتاقیم در حال گناهه -استمنا- اومتوجه من نشد. پسر خوبی است. نمی دانم خدای ستار العیوب چرا منو متوجه کرد؟ من چه کاری از دستم بر میاد؟ ترغیب به ازدواجش کرده ام بسیار ممنون.

پرسش 1- مبتلابه انحراف جنسي شده ام. حکمش اعدام است.
توبه زياد کرده ام. روزه زياد در حد بيمار شدن-مراعات امور مختلف و...

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
انحرافات جنسي از گناهان بوده و موجب تباهي انسان و باعث فنا و هلاكت او است. امام باقر(ع) فرمود: "ما من نكبه تصيب العبد الا بذنب؛ هيچ نكبتي دامنگير شخص نمي شود مگر به واسطه گناهي كه مرتكب شده است". (1)
اما در عين حال بايد به پيام آرام بخش وزندگي ساز خداوند جان دل سپرد و دانست: هيچ گناهي غير قابل بخشش نيست: «ان اللّه‏ يغفر الذنوب جميعاً ؛ خداوند همه گناهان را مي‏ بخشد» (2)
اگر كسي مرتكب گناه يا گناهاني شود، کبيره باشد يا صغيره، کم باشد يا زياد، ولي پشيمان شده باشد و توبه حقيقي نمايد و به درگاه خداوند استغفارکند، خداوند توبه او را مي پذيرد و گناهان او را مي بخشد.
درآيه 53 سوره زمر مي‏ فرمايد: «به آن بندگانم كه با گناه‏ كردن بر نفس خويش ظلم و ستم روا داشته اند، بگو هرگز از رحمت بي‏ منت هاي خدا نا اميد مباشيد. البته خداوند همه گناهان شما را خواهد بخشيد كه او خدايي بسيار آمرزنده و مهربان است»
بر اين اساس در پاسخ به آن بخش از نامه كه نوشته ايد : " مبتلابه انحراف جنسي شده ام.حکمش اعدام است " مي گوييم:
هرکسي ممکن است در زندگي خود دچار اشتباه و خطا گردد، نبايد نا اميد باشد. خطا و اشتباه را به عنوان يک تجربه و عبرت براي آينده قرار دهد، نه اينکه اصل زندگي خود را به هم بزند.
كسي كه مرتكب گناه شده، لازم نيست نزد حاكم شرع برود و اعتراف كند. از اين موضوع با هيچ کس ديگري نبايد صحبت كند حتي اگر مجازات آن در آيين اسلام، اعدام باشد. بلكه بايد بين خود و خدا از آنچه در گذشته مرتکب شده است، توبه کند و از خدا بخواهد تا از گناه وى درگذرد،
رسول اكرم(ص) فرمود: "هر مرضي دارويي دارد و داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است".(3)
گفته ايد: " توبه زياد کرده ام. روزه زياد و...ولي با آمدن شهوت کاري از دست عقل وايمان برنمياد "
اين سخن صحيح نيست. بر اساس تحقيقات به عمل آمده، بيش تر افراد مبتلا به انحرافات جنسي اظهار كرده اند آن قدر اراده ندارند تا بتوانند دست از اين كار بردارند. اينان خود را غريقي مي بينند كه ميان امواج خروشان دريا گرفتار شده اند، در حالي كه حقيقيت اين نيست. در طول زندگي به موازات رشد بدني، اراده نيز گسترش مي يابد. انسان در هر شرايطي قادر به تسلط بيش تر بر خواسته هاي خود مي باشد.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت: همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه اراده انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجه ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجه اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است". ( 4)
بنابراين بايد خود را باور كنيد. ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد زيادي توانسته اند بر عادات ناپسند غلبه كنند و به حال طبيعي برگردند.
در بخشي ديگر از نامه خود نوشته ايد :" بعد از 3روز اعتکاف بعد برگشت دوباره انجام دادم وهمين مرا شوکه کرده"
احساس خجلت و شرمندگي در برابر خداوند نسبت به پيشينه‏ هاي سوء خود از بهترين حالات روحي و معنوي و زمينه ساز توبه و جلب رحمت و عنايت پروردگار است. البته ضمن آن كه انسان همواره بايد از آينده خود نيز بيمناك باشد، زيرا شيطان همواره در كمين است. در عين حال خوف و اندوه هرگز نبايد به گونه‏ اي باشد كه انسان را مأيوس و نااميد از رحمت گسترده خداوند سازد. چه اين خود گناهي كبيره و دامي ابليسي است. هميشه به ياد داشته باشيد كه گناه تان هر چه بزرگ باشد، اما به بزرگي رحمت و عظمت الهي نمي رسد، پس جايي براي يأس و نا اميدي نيست.
امام باقر(ع) فرمود: «محبوب ترين افراد پيش خدا گناهكاراني هستند كه بيش تر در معرض گناه بوده و توبه كرده اند».
توبه از هر گناهي و از جمله انحرافات جنسي دو رکن اساسي دارد:
1- پشيماني بر گناه؛
2- عزم بر ترک آن.
امام علي(ع) مي‌فرمايد: «توبه به دل پشيمان شدن و به زبان آمرزش خواستن و به اندام ترک نمودن است».( 5)
اولين گام در ترک انحرافات جنسي اميد به نجات از دام اين بيماري است. به گواهي پزشکان و بسياري از افرادي که آلوده بوده‌اند، ‌اگر از طريق صحيحي وارد شويد، نجات از آن مانند ديگر اعتياد‌ها مسلّم و حتمي است. البته اين عادت که سال‌ها به صورت طبيعت ثانوي در آمده، يک شبه از سر به در نمي‌رود، ولي به تدريج ترک خواهد شد. در مدت نسبتاً کوتاهي آثار شوم آن زائل خواهد گشت.
گام دوم: تصميم، اراده و صبر در برابر خواسته‌هاي نفساني است. اگر قبلاً تصميم گرفته‌ايد ،ولي باز آن را شکسته‌ايد، مأيوس نشويد. بياييد از نو تصميم بگيريد. با در نظر گرفتن سرانجام اين گناه و بررسي تمام جوانب مسئله و بسيج کردن تمام نيروهاي معنوي خود، به خصوص ايمان به خدا عزم خود را در ترک آن راسخ کنيد . با جديت وارد عمل شويد. با زبان جاري کردن استغفار و طلب مغفرت و عزم بر ترک گناه مطمئن باشيد گناه سابق شما بخشيده شده است. با ترک اين عادت ناپسند مشکلات رفتاري شما نيز برطرف خواهد شد.
به نظر مي رسد اين جمله شما « بعد از 3روز اعتکاف بعد برگشت دوباره انجام دادم » حاكي از وجود دو ضعف در شما باشد:
1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نكردن؛
تا انسان عزم راسخ بر ترك گناه نداشته باشد، چندان توفيقي در عدم ارتكاب گناه به دست نمي آورد.
2-عدم توجه كامل به اين كه خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است.
خداوند بر خطورات قلبي ما ( که در دل مي گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنين يقيني داشته باشد، خجالت مي كشد گناه كند و از دستورهاي خالقش سرپيچي نمايد. براي اين كه انسان به چنين توجهي موفق شود، بايد هميشه به ياد خدا باشد. علي(ع) فرمود: «خدا را در همه جا ياد كنيد، زيرا در همه جا با شما است». (6)
بهترين راه براي فرار از انحرافات جنسي از دواج است.
جهت آگاهي بيش تر و ترغيب براي عملياتي کردن توصيه ها کتاب هاي زير را مطالعه کنيد:
1- کيفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن، از سيد هاشم رسولي محلاتي
2- گناه شناسي، از آقاي محسن قرائتي
3- گناهان کبيره، از آيت الله شهيد دستغيب
4- پيام قرآن ،ج 6 از آيت الله مکارم شيرازي

پي نوشت ها:
1. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج 2، ص 269، حديث 4.
2. زمر (39)آيه 53
3. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
4. پل ژاگو، قدرت اراده، ترجمه كاظم عمادي، ص 81 ـ 80.
5. غررالحکم، ج 1، ص 93.
6، صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 6 ص 295، شماره 8567.

********************************************

پرسش 2- در ضمن مي گن انحرافات بعد ازازدواج باقي مي مونه، براي اون چه کنم؟

انحرافات جنسي داراي عوارض روحي و جسمي فراواني مي باشد، از جمله؛ افسردگي و بي حالي و ضعف بينايي، ضعف قواي جسماني، آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏ هاى جنسى و توليد مثل، بيماري هاى مقاربتى‏، عقيم شدن‏، كم خونى، كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛ كم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگيجه؛ پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات، ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏، اضطراب، افسردگى‏، پرخاشگرى و بداخلاقى‏، يأس از زندگى‏، از بين رفتن خلاقيت‏ ها، توانايى‏ ها و سركوب شدن استعدادها، عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏ هاى فكرى، هوس باز و بى‏بند و بار شدن ،افت تحصيلى‏، بزهكارى و ...
عواملي مانند تحوّلات بلوغ، عوامل تحريك زا از قبيل (دست ورزي با آلت تناسلي، پوشيدن لباس هاي تنگ، نگاه كردن به مناظر شهوت آلود مانند نگاه كردن به فيلم هاي مبتذل، نگاه به نامحرم، قرار گرفتن در تنهايي، وارونه خوابيدن، گوش دادن به موسيقي هاي شهوت برانگيز، خوردن بعضي از غذاهاي شهوت زا و... ) ، عقده حقارت، مساعد نبودن محيط خانواده، معاشرت با منحرفان، ضعف ايمان و ناآگاهى از پيامدهاى انحرافات جنسي مي تواند باعث بروز اين بيماري خانمانسوز شود.

آثار انحرافات جنسي در بدن با توجه به ويژگي جسمي و رواني فرد، مدت زمان انجام اين عمل، تعداد دفعات و برخي از موارد ديگر در نوسان خواهد بود. بر همين اساس، رفع اين عوارض و مدت زمان آن نيز در نوسان خواهد بود. در عين حال بعد از ترك، همه يا غالب آن آثار پس از مدت كم يا طولاني و به تدريج بر طرف خواهد شد.
دوست عزيز، ازدواج مهم‌ترين و کارآمدترين راهکار رهايي از انحرافات جنسي است، پس شک نکنيد که هر اقدام سريع نسبت به ازدواج براي شما بسيار مفيد است، ولي در انتخاب همسر بايد به نكاتي از قبيل همتايي شخصيتي، اجتماعي، تحصيلي، خانوادگي و فرهنگي، توجه ويژه شود.
اما تا قبل از فراهم شدن موقعيت ازدواج به راهكار هاي زير توجه نماييد و آن را به كار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد. شب‏ ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد، بلكه اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏ هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير) اجتناب ورزيد.
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد. مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد، قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد. مطمئن باشيد صرف تماس آب وصابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
5- هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد. از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
6- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
7- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما، پياز، فلفل، تخم‏ مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
8- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
9- هرگز به رو نخوابيد.
10- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
11- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
13- روزه بگيريد. حتي اگر روزه واجب به عهده نداريد، روزه مستحبي بگيريد. اگر قادر نيستيد، روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏ حجم‏ ترين نوع غذاها اكتفا كنيد. وعده غذايي خود را كم كنيد.
14- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
15- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
16- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
17- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد، ولي احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدّي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند.
18- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
19- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
20- در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
21- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد. مقيّد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد. براي مثال مجموعه كتاب‏ هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏ شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
22- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
23- به معاد و قيامت فكر كنيد.
24- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
25- اگر دوباره وسوسه شديد، با غسل و تيمم حتما سعي کنيد عبادت‏هاي خود مانند نماز و روزه و... انجام دهيد . اين کار به نوبه خود تاثير به سزايي در ترک اين عمل دارد.
26- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد .بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد.
27- بعد از موفقيت در ترک، حتي به طور موقت، خود را تشويق نماييد. مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ). اگر اين مدت بيش تر شد، اين روند را ادامه دهيد.
اين راهکارها وقتي نتيجه مي‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود .زمان نتيجه آن بستگي به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاين ‏رو فقط انرژي شما صرف عمل به دستورات شود.
موفق و مؤيد باشيد.

***************************************************
پرسش 3- دوستتان را از عواقب اين کار آگاه سازيد و او را نسبت به ازدواج تشويق نماييد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من یه طلبه 26 ساله هستم از بچگیم سایه مادر اندر روی سرم بوده وخیلی به سختی بزرگ شدم الان زن وبچه دارم با همه اذیتهایی که شاید خودتان بدانید فرزندان طلاق می شوند. ولی خدا شاهده من بسیار احترام مادر اندرم رو به جا میارم چون مادرمه ولی گاهی هم اشتباه میکنم مثل همه آدما به محض کوچکنرین اشتباه من باید تقاص پس بدم این جریان حداقل 20 ساله تکرار میشه ولی من که درفتارهام اصلا قصدی ندارم باید قهر و دعواها رو تحمل کنم. ولی من دیگه حوصلشو ندارم سلام من به نحوه پاسخگویی شما بسیار علاقمندم لذا میخوام سئوال خودم رو از شما به عنوان مشاور بپرسم لطفا منو کامل راهنمایی بفرمایید. من یه طلبه 26 ساله هستم از بچگیم سایه مادر اندر روی سرم بوده وخیلی به سختی بزرگ شدم الان زن وبچه دارم با همه اذیتهایی که شاید خودتان بدانید فرزندان طلاق می شوند. ولی خدا شاهده من بسیار احترام مادر اندرم رو به جا میارم چون مادرمه ولی گاهی هم اشتباه میکنم مثل همه آدما به محض کوچکنرین اشتباه من باید تقاص پس بدم این جریان حداقل 20 ساله تکرار میشه ولی من که درفتارهام اصلا قصدی ندارم باید قهر و دعواها رو تحمل کنم. ولی من دیگه حوصلشو ندارم تا یه کم آشتی هستیم خیلی زود به یک مشکل به وجود میاد و من بدبخت از بین همه خواهرها و برادر بزرگتر از خودم همه حرفا رو تحمل کنم . حالا به یک نتیجه رسیدم نمیشه که یک طرفه محبت و احترام باشه ولی از مادرم هیچی لذا میگم من دیگه تو خونه خودم بشینم اصلا هم کاری به کاراشون نداشته باشم واین ارتباط رو قطع کنم. از شما هم میخوام یک راه جدید غیر از رفت و آمد باهاشون پیشنهاد بدین چون اگه قرار بود درست بشه می شد. ضمن اینکه فقط زندگیهامون تلخ میشه . اون منو از 2 سالگی بزرگ کرده منم بهش میگم مادر ولی اون منو قبول نداره. دیگه ازش دلسرد شدم بابا منم غرور دارم با این رفتاراش من طلبه ای که روحانی مستقر بودم و پیش دیگران احترامی دارم ومشکلات دیگران رو حل میکردم داره دیونه میکنه خیلی آدم عجیبیه نمی دونم چی بگم فقط منو درک کنید و جواب بدید. موفق باشید یاعلی

توجه شما را به نکات ذيل جلب مي‌نمايم:
1- نامادري به هيچ وجه حکم مادر را ندارد . آيات و رواياتي که در مورد شأن مقام والاي مادر وارد شده است، بر نامادري صدق نمي کند. نامادري زني است که احترامش مثل همه انسان‌ها واجب است، ولي شأن ويژه‌اي همچون مادر ندارد.
2- نحوه احترام بايد متناسب با شخصيت و شأنيت طرف مقابل باشد. هر گونه بيش احترامي نه تنها اثر مثبتي به همراه ندارد، بلکه به ضد خود مبدل خواهد شد. فرض کنيد برادرتان براي شما احترامي بالاتر از برادر (مثلا در حد پدر) قائل باشد.آيا بيش احترامي به اختلال در روابط نخواهد انجاميد؟
3- نامادري شما در سنيني به سر مي‌برد که تغيير رفتار و شخصيت در ايشان نزديک به محال است. با توجه به اين نکته هر گونه سرمايه گذاري بر روي تغيير ايشان بسيار خسارت آفرين است. بهتر است بيش از هر چيز روي تغيير مثبت خود سرمايه گذاري نماييد.
4- سعي نماييد به طور کامل و براي هميشه ذهن خود را از تمرکز بر موضوع نامادري (و همه جوانب و حواشي آن) به درآوريد . با تلقين و تمرين ذهني تمرکز ذهني تان را به ساير امور حياتي زندگي‌تان ببريد. همه ما نيک مي‌دانيم که تمرکز بر موضوعات اساسي زندگي از ارکان بهزيستي رواني است. بايد اذعان کرد که موضوع نامادري نه در گذشته و نه در حال و آينده به هيچ وجه موضوع اساسي زندگي شما نيست.
در حال حاضر موضوع اصلي و اساسي زندگي شما در درجه اول زن و فرزند است . در درجه بعدي پدر و برادران و خواهران است. با اين تمرکز زدايي استراتژيک از موضوع نامادري ذهن خود را براي تمرکز حياتي بر ساير موضوعات اساسي آزاد بگذاريد.
5- صله رحم که واجب است ،با يک سلام و احوالپرسي تلفني نيز محقق مي‌گردد. با توجه به آن که نامادري از اساس رحم (خويش)شما محسوب نمي‌گردد، هر گونه سلام و احوالپرسي غير حضوري نيز کفايت مي‌نمايد. البته به هيچ عنوان به قطع کامل اين ارتباط توصيه نمي‌کنيم ،ولي مي‌توان به تناسب زمان و مکان و شرايط روحي رواني طرفين به تنظيم نوع و چگونگي روابط پرداخت.
6- سعي نماييد از خلأهاي عاطفي خود بيش از پيش بکاهيد. اگر دقت نماييد بسياري از اصطکاک‌ها و تنش‌ها ريشه در تقلاي عاطفي شما دارد. اگر روز به روز به تعادل يا استقلال عاطفي نزديک شويد ،دير يا زود اين روابط يک طرفه عاطفي به سمت شما تغيير جهت خواهد داد.
7- در برنامه مطالعاتي خود کتاب‌هايي با موضوع عزت نفس و اعتماد به نفس بگنجانيد. ارتقاي اين دو مهم در بهبود زندگي شما نقش تعيين کننده اي خواهد داشت.

با سلام و تشکر از زحمات شما من مرد28 ساله که 6 ساله ازدواج کردم ولی متاسفانه حدود 8 ماهیه که شدیدا یک حسی درونم به وجود اومده که دوست دارم باخانمی به غیر از خانمم رابطه جنسی داشته باشم و البته بزرگتر از خودم و چون آدم مذهبی و معتقدی هستم این مسئله باعث عذاب من شده و از خدا و ائمه خواستم که این مسئله رفع بشود ولی نشد و هر روز بدتر می شود خودم هم نمیدونم چرا اینجوری شده اصلا اهله هیچ برنامه و خلافی هم نبودم که بگم به خاطر گذشته خودمه بنده دوستان روحانی زیادی دارم ولی اصلا روم نشده به اونها بگم و شاید باورشون نشه که من اینجوری باشم به ذهن خودم ازدواج موقت رسید و تو اینترنت و چت دنبالش رفتم دیدم اونجا اصلا محیط مناسبی نیست و ثمره ای جز تلف کردن وقت نداره از طرفی میترسم با این کار یک مشکل دیگه بهم اضافه بشه و پیدا کردن مورد برای صیغه هم به راحتی نیست.الان ملتمسانه از شما کمک می طلبم البته نصیحت نه من نیاز به راه حل دارم. خواهشا کمک کنید نمی خواهم ایمانم ایجوری لکه دار بشه که البته شده .ممنون ضمنا مرجع من حضرت آیت ا.. بهجت بودند که الان رجوع به مقام معظم رهبری کردم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سوال شما تا حدود زيادي مبهم است. احتمال زياد دارد حس دروني شما نسبت به اين مساله به نوعي رنگ و بوي وسواس فکري به خود گرفته باشد. اين افکار و تصاوير به صورت افکار مهاجم به ذهن شما هجوم مي‌آورد . مدام ذهن شما را مشغول مي‌سازد . نشخوار ذهني که محتواي جنسي دارد، به خاطر بار هيجاني‌اش تا حدودي باعث کاهش اضطراب شما مي‌گردد و به همين سبب روز به روز تقويت مي‌گردد.
هجوم اين افکار نابهنجار و مزاحم به ذهن ريشه در اضطراب بالاي شما دارد . ذهن شما براي کاهش اين اضطراب گويا چاره‌اي جز تکرار آن ندارد.
به اين ترتيب هر چيزي که اضطراب شما را پايين آورد ،مي‌تواند در کاهش اين افکار ناهنجار به شما کمک کند. اگر نيک بنگريد برخي رگه‌هاي وسواس فکري يا عملي در شما وجود دارد . اين امور وسواس گونه فقط به تمايل جنسي خلاصه نمي‌گردد.
تمايل شما به رابطه جنسي با زنان بزرگ تر اين حدس يعني وسواسي بودن اين افکار را تقويت مي‌نمايد. عملي ساختن اين افکار يعني ورود آگاهانه يا ناشيانه شما به وادي پر فراز و نشيب ازدواج موقت ،نه تنها مشکلي از شما حل نخواهد کرد، بلکه باعث تشديد اين تمايلات خواهد شد.
روزي به خود مي‌آييد که در هفته با چند خانم بزرگ تر ارتباط داشته‌ايد، ولي اين افکار وسواسي شما را رها نکرده است. البته به احتمال زياد محتواي افکار وسواسي جنسي شما تا حدودي تغيير مي‌يابد.
کمال‌گرايي منفي يا کامل‌گرايي منفي يکي از ويژگي‌هاي افراد مبتلا به وسواس فکري مي‌باشد. اين افراد به کم تر از کمال يک چيز رضايت نمي‌دهند . همواره خواهان کامل‌ترين و برترين‌ها هستند. کمال‌گرايي در امور جنسي نيز بسيار رايج است . مردان کمال‌گراي منفي معمولاً رضايتمندي زناشويي و جنسي اندکي دارند. اين فرد اگر درمان گردد، هر رابطه جنسي با همسر (هر چند ناقص باشد) را بسيار رضايت‌بخش توصيف مي‌کند.
توصيه مي‌شود با مراجعه به روان شناس باليني سعي در حل مشکل خود نماييد .خود درماني دراين امور بسيار ناکارآمد و فرصت ‌سوز است.
براي کامجويي بهتر از رابطه جنسي با همسر نيز بايد با مطالعه کتاب‌هايي در اين زمينه به سواد جنسي خود بيفزاييد. سعي نماييد همه تنوع‌طلبي‌ها خود در رابطه با زنان متعدد را با تنوع بخشيدن به روش‌هاي نزديکي درمان نماييد.
در صورت تمايل مي‌توانيد با مشاوران اين مرکز با مشاوره 09640 بدون کد و هزينه و به صورت کاملاً سري تماسل حاصل نماييد. اين مرکز هيچ اطلاع يا مسئوليتي در زمينه مورد يابي براي ازدواج موقت ندارد.

با سلام می خواستم سوال کنم ایا راه یا دعایی برای مرگ خداپسندانه وجود دارد. توانایی تحمل مشکلات را ندارم ولی هرگاه از خداوند درخواست مرگ می کنم ایه "الذین تتوفیهم الملائکه ظالمی انفسهم" برایم می اید.

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
در بعضي روايات به ما دستور داده‏اند كه هيچ‏گاه از خدا طلب مرگ نكنيد، بلكه هميشه طلب عمر طولاني كه در طاعت و بندگي خدا باشد نماييد. طلب مرگ نمودن از خداوند دليل‏هاي گوناگون مي‏تواند داشته باشد . اگر منشأ آن ايمان قوي و عشق و محبت وصف ناشدني نسبت به خداوند باشد (به طوري كه عاشق تحمل دوري معشوق خويش را ندارد و وصال وي تمام آرزوي او است) اين طلب مرگ ممدوح است. امير مؤمنان (ع) در نهج البلاغه در خطبه معروف به خطبه متقين در اوصاف و ويژگي هاي اهل تقوا و ايمان مي فرمايد:
«و لولا الاجل الذي كتب الله عليهم لم تستقر ارواحهم في اجسادهم طرفه عين شوقا الي الثواب و خوفا من العقاب (1) ؛
اگر خداوند عمر معيني را براي اهل ايمان و تقوا معين نكرده بود، يك چشم به هم زدن نيز روح آنان در بدن شان نمي ماند ،به خاطر اشتياق به پاداش الاهي و بيم از كيفر او» .
مومن مشتاق ديدار و لقاي پروردگارش مي باشد . مي داند با مرگ و مردن به پاداش الاهي و نعمت هاي بي پايان مي رسد . در عين حال تسليم خواست پروردگارش مي باشد . هر وقت او بخواهد ،به ديدارش بشتابند، ولي شرط اشتياق به مرگ، داشتن اعمال صالح و ايمان است.
البته در اين عبارات نمي توان اشتياق به مرگ را به معناي طلب و درخواست مرگ معنا کرد.امام سجاد جملات ديگري دارد که نزديک تر به معناي مورد نظر است:
«و عمرني ماكان عمري بذله في طاعتك فاذا كان عمري مرتعا للشيطان فاقبضني اليك قبل ان يسبق مقتك الي او يستحكم غضبك علي ؛
خدايا !تا وقتي عمر من در راه اطاعت تو صرف مي شود، عمرم را طولاني و دراز فرما، اما اگر عمرم، چراگاه شيطان و محل برآوردن شدن خواست هاي او گرديد، قبل از آن كه خشم تو مرا در بر گيرد و به غضب تو دچار گردم، جانم را بگير ». (2)
اما طلب مرگ اگر به دليل برخورد با مشكلات زندگي و ضعف نفس باشد ،كاري ناپسند است ؛ زيرا نشان از نا اميدي از رحمت خدا ، يا بي صبري در مقابل آزمايش و امتحان الهي و يا تسليم نبودن در مقابل قضا و قدر الهي است.
گاهي درخواست مرگ به خاطر سست عنصري و شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت است كه نشانه ضعف اراده و روحيه و ميدان خالي كردن است . اين كار انسان هاي ضعيف و ترسو است ،نه انسان هاي شجاع و مبارز و اميدوار. مشكلات در زندگي پل پيروزي و نردبان ترقي انسان است . كمالات انساني در برخورد با مشكلات و غلبه بر آن ها ظهور و بروز مي كند . جوهره انسان در ميدان هاي مبارزه با سختي ها جلوه مي يابد . اين از سنت هاي الاهي است. بايد به جاي طلب مرگ از خداوند، استقامت و صبر و استواري طلب نماييم . از او بخواهيم ما را در آزمايش هاي سخت و دشوار زندگي موفق و پيروز سازد.
پي نوشت ها:
1. نهج البلاغه ، خطبه 193.
2. صحيفه سجاديه، دعاي مكارم الاخلاق.

باسلام.آیا رشته ی روانشناسی مصداق حدیث علم لایضرولاینفع است؟ و با توجه به اینکه در این رشته عموما نظریات دانشمندان غرب بررسی می شود، با اسلام و شرعیات منافات دارد؟

پرسش: رشته روانشناسي شرح رشته روانشناسي مصداق حديث علم لايضرولاينفع است؟ با توجه به اينکه در اين رشته عموما نظريات دانشمندان غرب بررسي مي شود، با اسلام و شرعيات منافات دارد.

پاسخ:
@@2
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
از نظر قرآن و روايات، علم وسيله است ،نه هدف؛ آن هم وسيله اي که انسان را به کمال مي رساند و دنيا و آخرت او را آباد مي کند. ارزش هر علم، به ارزش موضوع آن علم است و در اين جهت، علوم الهي و ديني - با توجه به موضوع آن ها - از ساير علوم برترند؛ ولي اين بدين معنا نيست که علوم ديگر بي اهميت و بدون ارزش و علم نيستند.
گرايش به يادگيري علوم، به انگيزه هاي مختلف صورت مي گيرد . به طور معمول، نيازهاي ابتدايي حياتي و طبيعي، جاذبه هاي بيش تري براي انسان ها دارد. از اين جهت، براي فراهم سازي بيش تر آسايش و تسلط بيش تر بر طبيعت، گرايش هاي مختلف علمي و تخصص هاي فراواني به وجود آمده است؛ اما تنها وارستگان و ژرف انديشان هستند که فراتر از نيازهاي ابتدايي طبيعي و محسوسات، به ارتباط نهاني دانش ها و جهان هستي با آفريننده آن فکر مي کنند . از هدفداري اين همه جنب و جوش ها، سخن به ميان مي آورند.
مهم ترين رسالت دين، ايجاد انگيزه فراطبيعي در ميان انسان ها و جهت دهي صحيح به تلاش هاي روزانه است؛ به طوري که علاوه بر تأمين نيازهاي روزمره زندگي، به تلاش براي دست يابي به هدف هستي اقدام کند. از اين رو، در فرهنگ اسلامي، تمام دانش هاي مورد نياز براي زندگي بشر، داراي اهميت است . توصيه شده تا به مقدار نياز جامعه، مردم براي فراگيري آن ها اقدام کنند . از آن ها به «واجب کفايي» تعبير شده است.
براي همه انسان ها، در هر مرتبه علمي، توجه به هدفدار بودن جهان هستي و ايمان به مبدأ و معاد لازم و «واجب عيني» شمرده شده است . غفلت اکثريت جامعه بشري، جاي تأسف دارد؛ زيرا حتي از علوم تجربي و مهندسي نيز مي توان به آن هدف مقدس دست يافت و منافاتي با زندگي روزمره ندارد.
در نگاه کلي قرآن، هر علمي که انسان را به دنياپرستي سوق دهد و به چنگال ماديات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عيش و نوش بکشاند و هدف نهايي او را تنها وصول به ماديات قرار دهد، چيزي جز ضلالت و گمراهي نيست.
پس علوم غيرديني مانند روانشناسي و ... نيز مي توانند نقش آفرين بوده و موجب سعادت آدمي شوند؛ ولي اين در صورتي است که هدف تلقي نشوند . تنها وسيله پيشرفت و رسيدن به کمال باشند.
علوم ديني نيز اگر طالب آن ها قصد رسيدن به دنيا را داشته باشد، موجب بدبختي انسان مي شوند.
علمي که در روايات و آيات بر آن تأکيد شده و به عنوان اشرف علوم محسوب مي گردد، علم خداشناسي است؛ زيرا معلوم اين علم، از معلوم ساير علوم برتر و اشرف است . هر علمي به اندازه معلوم خود ارزش دارد . روشن است که کسب معرفت و جهان بيني و خداشناسي، منحصر به يک رشته نيست.
شخصي ممکن است از علوم غير ديني مانند: شيمي ، روان شناسي و ... چنان خدا را بشناسد که از مطالعه کتاب هاي ديني نشناسد؛ پس آن چه مهم است، شناخت کيمياي هستي است؛ البته بايد پذيرفت که بعضي از علوم و رشته ها، به اين هدف نزديک تر و کم واسطه ترند . در غير اين صورت، از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده و نه کمال.
هر علمي که به نوبه خود با واقعيت انسان و عالم منطبق باشد ،سودمند است، لکن بعضي از علوم نفع شان بيش تر است . بعضي از علوم نفع شان کم تر. در دعاها هم اصل افزايش علم به عنوان سنت و سيرت مطرح است: «رب زدني علما» . علمي که سودمند است ،مطلوب است .علمي که سودمند نباشد، از آن پرهيز مي شود :«اعوذ بک من علم لا ينفع».
علمي که نافع نيست، دو قسمت است:
يک وقت اصل علم نافع نيست ،مثل سحر و شعبده و جادو؛ اين گونه مسائل که برهاني نيست، معقول نيست. عقل به آن تکيه نمي کند. يا علم نافع است ، ولي چون به جان عالِم ننشست، بر دل او رسوخ نکرد و از راسخين در علم نشد، جز علوم بي فايده مي شود.
پس علمي که اصلاً نافع نيست ،انسان وقت بر آن صرف نکند يا علمي که نافع است، ولي انسان آن را به عنوان کالا و ابزار تجاري اخذ کرده است، از آن صرف نظر کند .
بنابراين علومي كه در جهت حل مشكلات علمي و گسترش علمي افراد و جامعه خاص قدم بر مي دارد، نه تنها علم لاينفع نيست، بلكه علومي هستند كه در خدمت به جامعه و مردم است . كسي كه به قصد كمك به مردم و كسب رضايت خداوند و خدمت رساني به افراد جامعه ،به تحصيل آن علوم بپردازد، نه تنها پسنديده ،بلكه در برخي موارد بر افراد اين تحصيل واجب مي شود. مثلا آن جا كه حل مشكلات مردم و اداره جامعه متوقف بر تحصيل فلان علم باشد.
درياى علم بى‏نهايت است و همه آن ها نيز براى انسان مفيد نيست. پس بايستى با تيزبينى، علم مفيد را از غير آن باز شناخت . به دنبال مفيد آن حركت كرد. از سوى ديگر گاه بنا به دلايلى آدمى از علم خود نمى‏تواند بهره ببرد يا بدين صورت كه ممكن است كسى كوه علم باشد ،ولى نه خود بهره‏اى از آن مى‏برد و نه به ديگران بهره‏اى مى‏رساند. اين نيز از مصاديق «علم لاينفع» است.
برخى از دانسته‏ها نه براى دين انسان فايده‏اى دارد و نه براى دنياى او .بنابراين شخص خردمند در علم‏آموزى بايد اولويت‏هايى را مشخص كند تا بتواند از عمر خود بهره كامل را ببرد و فرصت‏ها را بدون استفاده از دست ندهد.(1)
با توجه به مطالب فوق روشن مي شود كه علم روانشناسي جز علوم بي فايده نيست، هرچند در آن نظريات دانشمندان غرب بررسي مي شود. چرا كه در علوم ديگر نيز نظريات دانشمندان غربي مطرح شده و مورد نقد و بررسي قرار مي گيرند. آنچه مغاير با مباني دين و شرع نباشد ،مورد استفاده قرار مي گيرد.
موفق باشيد.
پي نوشت :
1. عبدالله واعظ جوادي ( عبدالله جوادي آملي)، «حکمت متعاليه، مجموعه فهم و شهود»، خردنامه صدرا، شماره سوم، فروردين 1375؛ ص 24.

صفحه‌ها