مشاوره

ba salam.man khanome motaheli hastam ke dar dorane mojaradi asheghe pesari budam ke ishunam motahel shodand.mikhastam bedanam ertebate kalami va didane hamdigar be surat makhfiane che hokmi darad albate babate darde del va dar hiteye shar akhema hamdigaro hanoozam dust darim

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
هر گونه روابط که منجر به سست شدن پيمان زناشويي گردد و يا مسير روابط زناشويي را به سوي روابط خارج از حيطة زندگي مشترک سوق دهد خيانت نام دارد. بنابراين هنگامي که همسران کارکردهايي را که بايد در حريم زندگي مشترک صورت گيرد ،در خارج از اين روابط ارضا مي‌نمايند، مرتکب خيانت شده اند. برخي گمان مي‌کنند که ارتباط نامشروع صرفاً منحصر به روابط جنسي مي‌شود و ساير روابط مي‌تواند مجاز شمرده شود.
اينکه مي‌فرماييد در حيطة شرع، چه معنايي مي‌تواند داشته باشد؟ آيا حيطه شرع را مي‌دانيد و از کجا به اين نکته پي برديد که اين قبيل رفتارها در حيطه شرع است؟ حتي ارتباط يک خانم با يک متخصص هم تنها در صورتي در حيطة شرع قرار دارد که در حيطة وظيفة درمانگري و راهنمايي باشد . هر گونه گفتگو خارج از اين حيطه نامشروع خواهد بود . به خوبي مي‌دانيم که در آن صورت مخفيانه و عاشقانه هم نخواهد بود.
بايد در مورد زندگي مشترک خودتان تصميمي جدّي بگيريد. آيا زندگي کنوني شما براي تان رضايت بخش هست و توانسته است تمام کارکردهاي خود را که از يک خانواده مورد انتظار است، برآورده سازد ؟ اگر پاسخ منفي است، بايد اولاً نقش خود را اصلاح نماييد . ثانياً‌ براي پي جويي از يك روان شناس(بدون برقراري رابطه عاشقانه و مخفيانه) كمك بگيريد.
جاي تعجب است که چگونه نمي‌توانيد با همسر خود همدلي و درد دل بپردازيد و اکنون به دنبال يک جايگزين مي‌گرديد.
مطمئنآً تنوع دوستي شما، با آنچه ميان انسان ها برقرار است، متفاوت است. اين نوع دوستي خواسته يا ناخواسته ها با بده بستان ها عاطفي و حتي غريزي و جنسي همراه است. مي‌توانيد با توجيه گري و برخي سرپوش ها براي مدتي به اين رفتار ادامه دهيد اما آنچه امروز شما را نگران کرده است و در تکاپو هستيد تا از ما بپرسيد، مي‌تواند راهنمايي براي يک وجدان نسبتاً بيدار شما باشد. فردا ممکن است دير باشد؛ هنگامي که زن به يک شخص خاصّ وابسته مي‌شود، ديگر مرز بندي خاصي بين ارتباط کلامي، ارتباط بدني و شايد ارتباط جنسي باقي نخواهد ماند. بله اگر چه ابتدا ممکن است آن را انکار کنيم اما به تدريج در صدد جبران لطف فرد مقابل بر خواهيم آمد . لطف يک زن نسبت به مردي که به او نزديک شده است، چه مي‌تواند باشد؟ گسترش روابط و طول زمان آن رويه نامطلوب و ناخواسته آن را نشان مي دهد.
تنها يك طرف اين جريان هستيد . نوع علايق و خواسته طرف مقابل و اهداف و انگيزه هاي او را در حال و‌ آينده، خواست و اراده شما تعيين نخواهيد كرد. هم چنين نوع تأثيري كه در رابطه او با همسر خود بر جاي خواهيد گذاشت، همه اين موارد و موارد ديگر با خواست شما و نوع نگاه شما تعيين نمي شود. هر امري و رابطه اي كاركرد خود را دارد.
جهت ارايه اطلاعات بيش تر و دريافت راهنمايي بيش تر مي‌توانيد با همين مرکز ارتباط برقرار نماييد يا با سرويس رايگان تلفني مرکز با شماره 09640 تماس حاصل نماييد. والسلام و خدانگهدارتان!

با سلام خدمت تمام دوستان زحمت کش من چند سالی می شه که گرفتار هوا و هوس شدم و چند سالی می شه که خود ارضایی می کنم چطوری می تونم این عادت زشت و مزخرف رو ترک کنم .

پرسشگرگرامي باسلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
نامه شما قبل از هر چيز نشان روح پاك و بي آلايش شما است . از اين كه در عنفوان جواني در انديشه ساختن روح و جان خويش برآمده تا با عزم و اراده قوي به وادي نور و پاكي قدم نهيد، خرسنديم و به شما تبريك مي گوييم ‌. اميدواريم كه اراده پولادين خود را به كار بسته و روح خويش را از زندان گناهان رهايي بخشيد.
در مورد خودارضايي و ترك آن توجه شما را به نكات ذيل جلب مي كنيم:
1- اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي دارد . در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است. اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد. کلافگي به هم ريختگي و عصبانيت شما ريشه در اضطراب بالا دارد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. پسر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. بنده خدا هستيد و خداوند بنده اي را كه به سويش آيد ،طرد نمي كند. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده تر از هر گناهي است.
4ـ احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
5ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
6 ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
اگر نيک بنگريد، با کمي واقع‌نگري مي‌توانستيد لغزش‌هاي هر از گاهي خود را با ديدي مثبت‌تر مديريت نماييد.
7 ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
8ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
9ـ براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
10ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
11ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.
در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خود ارضايي جلب مي نمايم:
خودارضايي يكي از انحرافات جنسي است كه داراي عوارض روحي و جسمي فراواني دارد از جمله؛ افسردگي و بي حالي و ضعف بينايي ، ضعف قواي جسماني ، آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل، بيماري هاى مقاربتى‏،عقيم شدن‏،كم خونى، كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛كم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگيجه؛پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات، ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏،اضطراب ،افسردگى‏، پرخاشگرى و بداخلاقى‏، يأس از زندگى‏،از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها، عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى، هوس باز و بى‏بند و بار شدن ،افت تحصيلى‏،بزهكارى و ... .
مهم ترين عوامل ترك عبارتند از؛
1- از بين بردن زمينه هاي اين عمل مانند؛ ديدن و خواندن تثاوير و مطالب تحريك زا، دوستان ناباب، استفاده نادرست از اينترنت و ...
2- آگاهي از عوارض و آسيب هاي ناگوار آن.
3- تقويت اراده.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه ارادة انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجة ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجة اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
به طور كلي، متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است".
بنابراين بايد خود را باور كنيد و ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد براي ايجاد و تقويت هر چه بيش تر اراده، به فوايد و آثار آن و نتيجه اي كه به دست خواهيد آورد، نيز اهميت آن و آينده روشني كه داريد، همچنين نجات از مشكل و سختي كه با آن روبرو هستيد، به شما كمك خواهد كرد. به پاداش عظيم اخروي و رضايت حضرت دوست (به جهت سختي و مشكل بودن ترك عمل) توجه نماييد. به خاطر داشته باشيد هر چه گناه و ترك عمل سنگين تر باشد و تلاش بيش تري لازم داشته باشد، در صورت تحقّق، انسان را به كمالات بالاتري مي رساند كه براي ديگران شايد حتي قابل تصوّر نباشد..
از اين رو هرگز يأس به خود راه ندهيد و براي آن برنامه ريزي كنيد. به راهکار هايي كه مطرح مي كنيم، توجه نماييد و آن را به كار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت.
راهکارهاي ترک خود ارضايي:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شب‏ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد بلكه اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد.
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد.مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد ،قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد.مطمئن باشيد صرف تماس آب وصابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
5- هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
6- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
7- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخم‏مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
8- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
9- هرگز به رو نخوابيد.
10- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
11- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
13- روزه بگيريد . حتي اگر روزه واجب به عهده نداريد ،روزه مستحبي بگيريد . اگر قادر نيستيد، روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏حجم‏ترين نوع غذاها اكتفا كنيد . وعده غذايي خود را كم كنيد.
14- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
15- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
16- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
17- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد ،ولي احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند .
18- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
19- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
20-در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
21- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتاب‏هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
22- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
23-به معاد و قيامت فكر كنيد.
24- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
25- اگر دوباره وسوسه شديد، با غسل و تيمم حتما سعي کنيد عبادت‏هاي خود مانند نماز و روزه و... انجام دهيد . اين کار به نوبه خود تاثير به سزايي در ترک اين عمل دارد .
26- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد .بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد .
27- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد .
اين راهکارها وقتي نتيجه مي‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود .زمان نتيجه آن بستگي به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاين‏رو فقط انرژي شما صرف عمل به دستورات شود.
موفق و مويد باشيد.

همسرم فردی متقی و فعال و خدا جو بود در اثر تصادف به حالت کما رفت هرچه خدا را خواندیم مجلس دعا گرفتیم اثری نداشت و به رحمت خدا رفت حال روز به روز خلا وجود او من را آزار می دهد تصمیم گرفته ام بازنشست کنم و ارتباطم را با جامعه محدود نمایم و کمی به امورات اخروی خود برسم مانده ام جه کنم؟

خواهر گرامي با تشكر از تماس تان با اين مركز و تسليت به مناسبت اين حادثه ناگوار
مرگ عزيزان مهم ترين رويداد در زندگي است و باعث بحران عاطفي شديد مي شود. مرحله «بهبود» آرام و تدريجي است، زيرا پذيرش واقعيت مشکل است و فرد دچار سردرگمي مي شود.
همه ما درون مان ذخاير عظيمي از نيرومندي داريم که خود از آن ها بي خبريم. شايد تا زماني که دچار يک غم بزرگ نشده ايم ،چندان به آن احتياج نداشته باشيم. گاهي اوقات ممکن است تصور کنيد که از عهده تمام احساساتي که با آن ها روبرو مي شويد ،بر نخواهيد آمد، اما اين امر با کمک دوستان و نيروهاي دروني امکان پذير است.
خداوند متعال ،خير محض و حكيم مطلق است . تمام كارهايش حكيمانه است و هيچ كاري را بي هدف و بيهوده انجام نمي دهد. مرگ و زندگي هر دو حقيقتي ثابت است و هيچ يك از آن ها در اختيار ما نيست، بلكه آنچه مربوط به ما است، كيفيت زندگي است.
خداوند نسبت به بندگانش بسيار مهربان است .رحمت و لطف او همه جا را فرا گرفته: «رحمتي وسعت كل شيء» بي نهايت نعمت به بشر عطا نموده: «ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها» و رحمتش بر غضبش سبقت گرفته: «يامن سبقت رحمه غضبه».
آنچه در اختيار ما قرار دارد، كيفيت مواجه با مرگ و زندگي است .طبق آنچه در آيات روايات توصيه شده، صبر و استقامت در مقابل مصيبت ها بزرگ ترين پاداش الهي را براي ما به همراه خواهد داشت. هر چه مصيبت بزرگ تر باشد، صبر و استقامت در برابر آن، پاداش عظيم تري براي ما خواهد داشت. البته مطمئنآً صبر و تحمل بزرگ بايد به حول و قوه و كمك الهي صورت گيرد. بنابراين براي صبر و تحمل در برابر مصيبت بزرگ لازم است از خداوند كمك بگيريد.
از نظر روانشناختي وقتي مرگ عزيزان مان اتفاق مي افتد ، 4 مرحله متوالي به ترتيب اتفاق مي افتد كه بايد از اين مراحل عبور كرد:
1 - مرحله انكار.
2 - مرحله خشم.
3 - مرحله غم.
4 - مرحله پذيرش.
1 - در مرحله انكار، قبول مرگ عزيزمان بسيار غير ممكن خود را نشان مي دهد. اين مسئله مخصوصاً در حوادثي كه منجر به مرگ مغزي مي شود بيش تر مشهود است. بي دليل نيست بيش تر بازماندگان فردي كه مرگ مغزي شده است، با اهدي ‌اعضا ‌موافقت نمي كنند. چون انكار واقعيت مرگ يكي از مراحل است.
2 - در مرحله خشم ،‌در اين جا اگرچه مرگ عزيزمان را باور كرديم، ولي نسبت به علل آن خشم مي گيريم . خشم را ممكن است به ديگران نيز انتقال دهيم. اين مسئله را بيش تر در چنين حوادثي شاهد هستيم : تصادفات رانندگي ؛ سكته هايي كه به خاطر يك بگو مگو پيش آمده؛و .... به هنگامي كه در اين مرحله هستيم ، ممكن است حرف هاي ناشايست به مسببان بزنيم يا دست به انتقام يا رفتارهاي تهديد كننده بزنيم.
3 - مرحله غم ،‌نسبت به ساير مراحل قبل طولاني تر است. ولي حداكثر نبايد از شش ماه بيش تر شود. در غير اين صورت ، مسئله افسردگي و درمان آن بايد در نظر گرفته شود.
تمركز زدايي نيز تكنيكي هست كه مي تواند در اين زمينه به فرد غمگين كمك كند و آن اين است كه به جاي تمركز روي خاطراتي كه با متوفي داشته ايم. دنياي ديد خود را وسيع كنيم و وقت بيش تري با زندگان بگذاريم .
4 - مرحله پذيرش كه از ديد عموم ، به اشتباه فراموشي مردگان نام گذاشته مي شود، مرحله آخر در رابطه با مرگ عزيزان است. همه بايد به اين مرحله برسند ،ولي برنامه ريزي در مورد مرگ اولاً‌باعث تسهيل اين روند مي شود ؛
ثانياً موجب سرعت آن مي شود ؛
ثالثاً عوارض منفي ناشي از داغ عزيزان را از بين مي برد،‌به علاوه اينكه به ما در خودشناسي بينش مي دهد.
اما اين كه گفتيد تصميم داريد ارتباط خود را با جامعه محدود كرده و به آخرت خود برسيد، هم تفكر اشتباهي است و هم كار اشتباه. تفكر اشتباه از آن جهت كه تصور مي كنيد، پرداخت به آخرت بايد با كناره گيري از دنيا و كار و فعاليت دنيا صورت گيرد، در حالي كه طبق مباني ديني ما و سيره معصومان و بزرگان، آن ها سير ملكوتي و حيات جاودان اخروي را از طريق فعاليت دنيايي و در كنار مردم بودن طي كرده اند. مطمئناً از بزرگ ترين عبادات كه موجب پاداش عظيم اخروي خواهد بود، سعي و تلاش در دنيا براي كمك به مردم و باز كردن گره مشكلات آن ها و ياري به آن ها است و اين كار در همان اداره اي كه كار مي كنيد، مي تواند انجام شود.
اصولا اسلام گوشه گيري و رهبانيت را رد مي كند. متأسفانه اين تفكر نادرست در جامعه رواج دارد كه يا بايد در طلب آخرت بود و از دنيا فاصله گرفت و يا بايد اشتغال به كار دنيا داشت و از آخرت فاصله گرفت. اين نوع تفكرات غلط بيش تر از فرهنگ رايج در مسيحيت به ساير ملل نفوذ كرده، رهبانيت و ترك دنيا را به نوعي ارزش بالاصاله و مطلق معرفي نموده ، در حالي كه فرهنگ اسلامي نه تنها اين تفكر را قبول ندارد، بلكه عملا با آن به مقابله نيز پرداخته است
اسلام به مفاهيمي همچون زهد و ساده زيستي و مانند آن سفارش بسيار دارد اما اين به معني ارزش مطلق ترك لذات دنيا و نعمات آن نيست . اصولا زهد و ساده زيستي به معناي محروم كردن خويش از موهبت‏هاي الهي نيست؛ بلكه به معناي دوري جستن از تجملات و تشريفات زايد و تكلّف در زندگي و دلبستگي به دنيا است كه نتيجه آن آزادي و رهايي از زنجير تعلقات دنيوي است .در حقيقت زهد نوعي راهبرد ابزاري براي دل كندن و تعلق يافتن به مظاهر دنيا است ، نه ترك همه نعمات دنيا در هر زمان و هميشه ؛ بلكه بهره مندي از نعمت هاي حلال الهي عين عبوديت و تسليم در برابر دستور الهي است.
اگر به منابع ديني رجوع كنيم، مي بينيم اصل اين كه انسان طالب لذت باشد، از نظر قرآن مورد تأييد است، زيرا يك ميل فطري و طبيعي است، ولي نبايد اين ميل رها و افسار گسيخته باشد. قرآن مجيد كساني كه بيهوده خود يا ديگران را از نعمت‏هاي الهي محروم مي كنند، نكوهش مي كند و مي فرمايد:
"قل مَن حرّم زينة اللَّه التي أخرج لعباده و الطيبات من الرزق؛(1) بگو چه كسي زينت خدا را كه براي بندگان خود آورده و روزي‏هاي پاك و پاكيزه را منع كرده است؟!".
اگر در قرآن و روايات اسلامي در استفاده از زينت‏ها و لذات، به محدوديت هايي بر مي خوريم، به خاطر لذت و زينت بودن آن‏ها نيست، بلكه به دلايل مختلف از جمله حفظ روح تعبد وتسليم در برابر دستور خداوند و همچنين مصالح فردي واجتماعي و حفظ مرزهاي امنيتي براي غوطه ور نشدن در لذات دنياست كه مي تواند مانع وصول انسان به لذايذ ابدي و اُخروي (لذت‏هاي برتر و پايدارتر) گردد.
پس آن چه ممنوع است، دلبسته شدن به دنيا و فراموشي آخرت است.
اصولا مطالعه اجمالي در سنن النبي و چگونگي زندگي آن بزرگوار نشان مي دهد كه آن حضرت وخاندان ايشان تا چه حد بر زيبايي ظاهر و استفاده از عطر و لوازم آرايشي متداول و مصاحبت با همسران وساير اعضاي خانواده و مزاح و سرخوشي با مومنان و ساير لذات حلال در عين ساده زيستي و حكومت روح عبادت وبندگي خداوند متعال تاكيد و مداومت داشتند تا جايي كه پيامبر صراحتا رهبانيت را در اسلام نهي فرمود و تاكيد كرد كه «در اسلام رهبانيتي نيست .»(2)
روش هاي زير مي توانند در آرامش روحي به شما كمك كننده باشند:
1- به خدا توكل كنيد و و به خواست خداوند راضي و قانع باشيد.
2- در خصوص اين فقدان صحبت کنيد.
با ديگران "درد دل کنيد". اين کار باعث آسودگي خاطر مي شود و کمک مي کند تا آنچه را که در ذهن تان مي گذرد درک کنيد. اين کار همچنين کمک مي کند تا با احساس انزوا مقابله کنيد. در اين باره نيز فردي را انتخاب کنيد که به وي اطمينان داريد.
3- احساسات خود را به گونه اي ديگر بيان کنيد.
اگر دوست نداريد در اين خصوص با کسي صحبت کنيد، مي توانيد احساسات خود را يادداشت کنيد. براي اين کار مي توانيد سبک مورد نظر خود را از ميان انواع سبک هاي نوشتاري مانند نامه، نظم، نثر يا حتي نوشتن خاطرات انتخاب کنيد. اگر نمي توانيد واژه هايي مناسب براي توصيف احساسات خود بيابيد سعي کنيد ،آن ها را در قالب يک آواز، يک نقاشي بيان کنيد. رنگ ها، ريتم ها، شکل ها و زمينه ها مي توانند واژه هاي شما باشند.
4- چيزي را به عنوان يادگاري نزد خود نگاه داريد مثلا تعدادي عکس، يک لباس و هرچه که به شما کمک مي کند فردي را که از دنيا رفته است ،به ياد داشته باشيد. شايد يادآوري در ابتدا دردناک باشد اما با گذشت زمان خاطرات آزار دهنده جاي خود را به خاطراتي خوشحال کننده و خوب خواهند داد.
5- به خود اطمينان داشته باشيد.
از احساسات و واکنش هاي خود در چارچوب منطق پيروي کنيد. اگر دوست داريد تنها باشيد يا بيرون برويد و با مردم باشيد ،حتما اين کار را انجام دهيد. درصورت لزوم به خود يادآوري کنيد که در پي يک فقدان وجود اين قبيل احساسات امري طبيعي است. پذيرش اين احساسات امکان بيان و درک آن ها را فراهم مي کند و اين بخش مهمي در روند التيام فقدان است.
6- با خود راحت باشيد.
از خود انتظار بيش از اندازه نداشته باشيد. گذر دوران غم و اندوه به زمان نياز دارد. هر لحظه و ساعت را همان گونه که هست بپذيريد. توجه خود را بر زندگي در حال متمرکز کنيد . نسبت به فردا و هفته هاي بعد چندان نگران نباشيد.
7- به ياد داشته باشيد بهبود اثرات عاطفي حادثه، نياز به زمان زيادي دارد .انتظار نداشته باشيد که سريعا به وضعيت سابق برمي‌گرديد.
8- زندگي شما پس از اين اتفاق تغيير خواهد کرد . ممکن است مجبور باشيد دوباره و از صفر شروع کنيد يا مجبور به انجام کارهايي باشيد که تا به حال نکرده ايد. از نظر روحي خود را براي اين تغيير آماده کنيد.
9- تا مدت‌ها شما در وضعيت بحراني به سر خواهيد برد. اين بحران ممکن است عوارضي را در زندگي شما ايجاد کند؛ مثل مشکلات مالي و خانوادگي و... اين عوارض و مشکلات ممکن است گذرا باشد و با تدبير درست حل شود، بنابراين از گرفتن تصميمات مهم براي آينده مانند رها کردن کار،و محدود كردن خود از جامعه ، انتخاب محل جديد زندگي و مهاجرت خودداري کنيد.
10- حادثه تلخي که پشت سر گذاشته‌ايد، ممکن است عوارض رواني و رفتاري خاصي را به دنبال داشته باشد.اگر احساس مي‌کنيد قادر به مقابله با مشکلات نيستيد، به متخصصاني از قبيل پزشک، مددکار، روان‌شناس، روانپزشک يا مشاور مراجعه کنيد.
موفق باشيد.
پي نوشت‏ها:
1. اعراف (7) آيه 32.
2. نهايه، ابن اثير ،ماده "رهب "

سلام- نیاز به مشاوره دارم . آیا در بین شما کسی هست که بتونه به من مشاوره بده و به من کمک کنه؟ چند وقتیه که نمی دونم چم شده . از بیشتر آدمها بدم میاد و نمی تونم این تنفر رو پنهان کنم . بعضی وقتا اونقدر از دست آدمها جوش می اورم که بی توجه به مکان و زمانی که در آن هستم و عواقب احتمالی آن درگیر می شوم . ( درگیری لفظی) من آدم فوق العاده صبوری بودم . برام این سوال مدام تکرار میشه که این نسل بشر که شده اشرف مخلوقات و خدا به خودش آفرین گفت بعد از خلقتش، چرا از حیوانات هم پست ترند ، درنده ترند.؟؟؟ حیوانات به هم نوع خودشون کاری ندارند حمله نمی کنند غارت نمی کنند همدیگر را نمی کشند. پس چرا انسان همه ی این کارها را می کند. بعضی وقتا الکی گریه ام می گیرد. دنبال بهانه می گردم گریه کنم یا به کسی گیر بدهم. من اینطوری نبودم. چرا اینطور شدم . باید چه کنم ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
پرخاشگري و اضطراب يكي از مسايلي است كه با آن روبرو هستيد. با اشاره به برخي نشانه ها ابتلا به افسردگي نيز محرز است .نياز به مراجعه به روانپزشك داريد. استفاده از دارو درماني اين مزيت را دارد كه شما را با سرعت بالايي از اين وضعيت دور مي سازد . زمينه دريافت رواندرماني توسط روانشناس را فراهم مي آورد. فراموش نكنيد كه دارو درماني در صورتي كه فوري به آن اقدام كنيد ، ممكن است پس از مدتي تحت نظارت پزشك قطع گردد و عملاً به آن نيازي نباشد.
دارو درماني قادر نيست محتويات افكار افراد مبتلا به افسردگي و اضطراب را تغيير دهد اما اين مزيت را دارا است كه جلوي افكار مزاحم را بگيرد و ما را به درمان واقعي نزديك سازد. روان درماني كه توسط روانشناس ارايه مي گردد، مي تواند افكار مزاحم را شناسايي كرده و محتويات آن را تغيير دهد. گريه بيش از اندازه و بدون دليل چنانچه مدت دار باشد، نشانه مناسي براي افسردگي است که با خوددرماني به جايي نمي رسد . نياز به درمان مستقل مي رسد. وقت را تلف نکنيد .حتماً به دنبال يک روانپزشک و رواندرمانگر باشيد. براي کسب اطلاعات بيش تر با بخش تلفني مرکز با شماره 09640 تماس بگيريد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شرط اوليه و اصلي يك ازدواج موفق، علاقه مندي به ازدواج با شخص مورد نظر است . اگر چنين شرطي در شما وجود ندارد، ازدواج با ايشان به صلاح شما نيست . نظر ديگران با توجه به نگاه و ديد خودشان است، يا با توجه به ويژگي ها و شخصيتي كه پسر مورد نظر دارد، اما كسي كه مي خواهد با او زندگي كند، شما هستيد .احساس شما معيار است، نه نگاه ديگران. اين شخص اگر بهترين و با شخصيت ترين شخص نيز باشد، احساس و علاقه و خواست شما معيار است.
اينكه بگوييد يا بگويند كه بعد از ازدواج احساس شما تصحيح شده و از اين حالت بيرون‌ مي آييد، هيچ حسابي براي آينده باز نكنيد. بايد ببينيد كه احساس فعلي شما چگونه است. آينده قابل پيش بيني نيست. نمي توان صرفاً ‌بر اساس روند آينده تصميم گيري كرد، در حالي كه اكنون احساسي نسبت به او نداريد.
موفق باشيد.

به نام خدا با سلام و عرض احترام جواني هستم 19 ساله كه خودارضايي مي كردم و نگاه به نامحرم در خيابان و .... خيلي تصميم به توبه گرفتم تا اينكه توانستم چندبار به واقعا توبه كنم و ترك كنم اما بازم بعد از مدت زيادي با ديدن تغييرات خوب و زيبايي در زندگي ام كه عنايتي بود از خداوند مهربان باز هم خودارضايي و .... باز هم تصميم گرفتم سعي ام رو بكنم اما ايندفعه سوالي برايم پيش آمده است . من با اينكه اراده مي كنم و انجام مي دهم توبه را و دنبال اينكار سعي مي كنم نروم اما باز هم پس از مدتي وسوسه هاي شديدي شروع مي شود كه به قول معروف كم مي آورم . آيا من مي توانم در زماني كه شهوت فكر و ذكرم ميشود و شب خواب شهواني مي بينم و صبح و عصر هم فكرم توي اين چيزها هست ، خودارضايي كنم تا خلاص شوم از اين افكار ؟ آخه من شنيدم اگه سركوب كني مشكلات رواني پيش مي آيد . من داشنجو هستم و كار هم مي كنم ( پارچه فروشي ) و با خانم ها هم ارتباط دارم به دليل شغلي البته اين مساله تاثير زيادي ندارد چون من قبل از اينكه كار كنم و دانشجو بشم از 13 سالگي خودارضايي مي كنم .... پس سوال من اين است كه در مواقعي كه شهوت من بسيار زياد مي شود و زندگي را از من سلب مي كند چه كنم ؟ آيا اجازه خودارضايي دارم ؟ سوال ديگرم اين است كه چرا دولت فكري به حال جوان هايي مثل من نمي كند و مشكلات بزرگي كه سد راه ازدواج من هست مثل ( سربازي مسكن شغل گراني ) را حل نمي كند ؟ من الان دانشجو ام خواستم زن بگيرم اما همه مخالفت مي كنند مي گن سربازي نرفتي ، خوب دارم درس مي خونم بايد تا اتمام درسم صبر كنم ، كار و خونه و ماشين هم ندارم يعني من بايد برم بميرم ؟ من چه كنم با شهوت ؟ خدا گفته خودارضايي نكنيد ، زنا نكنيد ، چشم چراني نكنيد ، آيا اين قوانين براي زمان ما نيز مي باشد ؟ زمان امام ها جوانان زود ازدواج مي كردند خوب اين ها اونجا درست بود چون جواني كه مي تواند ازدواج كند نبايد استمنا كند و... اما الان چه ؟ كاش قران جديدي مي آمد از طرف خداوند با شرايط امروز . يك سوال ديگه هم دارم ! ببخشيد ! وقتي تفسير قرآن مي خونم يه سوال واسم پيش مي آيد: خدا چيه ؟ خدا ابره ؟ خدا آسمونه ؟ مثل ما جسمه ؟ چطوري خدا رو درك كنم ؟ ببخشيد كه سرتون رو درد آوردم تشكر فراوان يا علي خدانگهدار

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
دوست عزيز: ايميل شما كه حاوي سوال مشاوره بود دو بار به اين مركز ارسال شد و در حال پاسخگويي مي باشد در صورت آماده شدن، در اسرع وقت پاسخ به ايميل شما ارسال مي گردد.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در ابتدا لازم است كه حدود و قوانين شرع مشخص شود و سپس از شرعي بودن يا نبودن رابطه سخن گفت:
از نظر شرعي، هر گونه ارتباطي ميان جنس مخالف(دختر و پسر و...) كه موجب تحريك شود، يا با انگيزه شهوت باشد، يا ترس از افتادن در گناه باشد، خلاف شرع است؛ هم چنين دست دادن و لمس بدن يكديگر و يا حتي خلوت كردن در جايي كه كسي نباشد و امكان ورود كسي به آنجا نباشد، حرام است. بنابراين دوستي ميان دختران و پسران كه بي ترديد براي دو طرف يا حداقل يكي از آن دو طرف يكي از اين موارد وجود دارد، خلاف شرع است، اما به تصور شما و بسياري از پسران و دختران، خلاف شرع تنها ارتباط جنسي و مانند آن است.
اما بهتر است علاوه بر موضوع حكم شرعي به ابعاد ديگر مسئله نيز توجه شود و به همين خاطر توجه شما را به نكات زير جلب مي كنيم:
غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است که بسياري از رفتارهاي انساني را شکل مي‌دهد و به گونه‌هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که يک مکتب جامع است و مي‌خواهد مردان و زنان مسلمان، از يک طرف روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاک داشته باشند تا بتوانند قله‌هاي رفيع انساني و رستگاري را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند، بنابراين با حساسيت ويژه، اما واقع بينانه و لحاظ کردن طبيعت و اميال دروني و خواسته‌هاي نفساني انسان، قوانين و احکامي را جهت حفظ و نگه­داري فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه­روي وضع کرده است. از جمله آن احکام، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است. اينها همه به سبب اين است که اسلام از جانب کسي براي هدايت انسان‌ها فرستاده شده است که خالق فطرت و غريزه با تمامي استعدادهاي بهينه و ذخيره شده در انسان است. بنابراين هر عاملي که موجب تحريک انگيزه‌هاي شهواني در جامعه گردد و به آرامش روحي و رواني و عفت عمومي، صدمه وارد کند، مورد تأييد اسلام نيست. اسلام مي‌خواهد انواع لذت‌هاي جنسي در محيط و درون خانواده شکل گيرد و از اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند‌هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود.
به جهت همان ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آنکه دختر و پسر(به خصوص دختران) بخواهند، در شرايطي قرار مي­گيرند که حتي اراده خود را از دست مي‌دهند و ديگر نمي‌توانند از ارتباط جنسي خود داري کنند و ناخود آگاه و بي آنکه بخواهند، کم کم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي‌گيرند و زماني متوجه مي‌شوند که کار از کار گذشته است، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است، پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکاني که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است. در آخر اين که مگر غير از اين است که تمام روابط جنسي بين دختران و پسران از همين ارتباط‌هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ و متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده، بلکه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاري‌هاي اجتماعي و رواني نيز مي‌شود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، شما در باره طلاق‌ها، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگي‌ها مقداري تحقيق کنيد، ببينيد نقطه شروع اين نابساماني‌ها از کجا بوده؟ بسياري از آنها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده و به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به قرار و مدار و...
اما مسئله اين است که چون جوانان و نوجوانان، هنوز به سني نرسيده‌اند که عاقبت برخي از کارها برايشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي کار را که ساده و شيرين است مي‌بينند و خداي ناکرده به دوستي با پسران نامحرم تن مي‌دهند و به اين ترتيب وارد دامي مي‌شوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است. چرا که اولين مشکل آنها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس. مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)،‌مشکل بعدي ازدواج است. آنها اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شده‌اند ازدواج کنند هيچ ضمانتي وجود ندارد که آن پسر چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند. اين موضوع در طرف ديگر داستان نيز وجود دارد، حتي در دانشگاه‌ها يا محيط‌هاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است، زيرا چه بسا باعث ايجاد عشق‌هايي در دل دختران و پسران جوان مي‌گردد که به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و اندوه آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق هيچکدام قصه نيست، بلکه واقعيت‌هايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه‌هايي از آنها آشنا مي‌شويم. بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نمي‌کنند. اگر اين کار را مي‌کردند درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان مي‌گشت.
نکته مهم اين است که وقتي اين مشکلات ريشه‌يابي مي‌شوند، غالب آنها از همان نگاه‌هاي کوچک و سخن‌هاي کوتاه و روابط ساده و بي­ضرر آغاز مي‌شوند که به نظر پرسش‌گر دل پاک ما، نبايست روي آنها حساسيت نشان داد،‌اما چه مي‌توان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند و ادامه يابند سر از مشکلاتي بسياري در مي‌آورند.
بنابراين احکام دين مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگي انسان‌هاست و خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطري انسان را مي‌شناسد، از روي محبت و به خاطر خود ما اين احکام را وضع نموده و گرنه او نه بخيل است و نه نيازمند به اين احکام.
ما نيز در نگاه خود به زندگي بايستي عاقبت کارها را بنگريم و از زندگي ديگران عبرت بگيريم و به اين نکته برسيم که : چه بسا لذت‌هاي کوتاه که رنج‌هاي طولاني به ارمغان مي‌آورد.
حال به گوشه­اي از پيامدهاي مسئله روابط آزاد در کشور‌هاي غربي بپردازيم. آنجا که فکر مي‌کنيم، اين مشکلات براي آنها حل شده يا حساسيت نسبت به اين موضوع ندارند. اگر چه در آنجا اين مشکلات به جهت روابط آزاد بيش از حد، بسيار است، اما متاسفانه جامعه ما نيزکم و بيش با بسياري از اين مشکلات روبرو است.
نظريات روانکاوي از جمله نظرية "هورناي" بر اين حقيقت تأکيد مي‌کند: "در اجتماعاتي که روابط جنسي آزاد است، بسياري از احتياجات رواني،‌شکل تمايلات جنسي پيدا مي‌کند و به صورت عطش جنسي در مي‌آيد".
نشريه آمريکايي "ايدرز دايجست" دربارة روابط پيش از ازدواج دختران و پسران مي‌نويسد: "هرساله 350 هزار دختر نوجوان امريکايي در سنين 15 تا 19 سال ـ دورة دبيرستان ـ به سبب ارتباط‌هاي نامشروع، آبستن شده و فرزندان غير قانوني خود را به دنيا مي‌آورند.... اين دختران با رؤياهايي چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصيلات، شروع يک زندگي ايده آل و دست­يابي به يک شغل مناسب،‌به اين ارتباط غير قانوني روي مي‌آورند. اما بسيار زود پرده‌هاي سراب گونة اين اوهام به کنار رفته و واقعيت زندگي روي خود را نشان مي‌دهد و متأسفانه، اين بيداري درست در زماني به دست مي‌آيد که اين دختران نوجوان ديگر شانسي براي برخورداري از يک زندگي سالم و ايده آل ندارند".
اين روزنامه در ادامه علت بروز اين نابهنجاري‌هاي جنسي را روابط آزاد دختر و پسر در مدارس دانسته، طي گفتگويي با تعدادي از اين دختران، به نقل از يکي از آنان مي‌نويسد:
"اي کاش زمان به عقب بر مي‌گشت! اي کاش به عنوان عضوي از خانواده در ميان والدينم جاي داشتم. اي کاش هنگامي که زمينه‌هاي ايجاد يک ارتباط نامشروع برايم فراهم شده بود، کمي هم به زندگي آينده­ام مي‌انديشيدم و اين گونه به پايان خط نمي‌رسيدم".
در ذيل به برخي از آن آثار که در نتيجة روابط آزاد دختر و پسر در جوامع غربي پيدا شده اشاره مي‌کنيم:
1ـ افزايش روابط جنسي نامشروع: تحقيق نشان مي‌دهد که آمار روابط نامشروع جنسي که ناشي از روابط آزاد دختر و پسر است،‌در امريکا و در تمامي جامعة اروپا رو به افزايش است، به گونه اي که در سال 1993 در امريکا 50% روابط دختر و پسر به روابط جنسي تبديل شده است.
2ـ آبستني‌هاي ناخواسته: آميزش جنسي نامشروع و افزايش آبستني‌هاي غير رسمي و زود هنگام يکي ديگر از آثار شوم روابط آزاد دختر و پسر است. آندره ميشل در اين باره مي‌نويسد: "بيش از چهل درصد زنان امريکايي که پيش از بيست سالگي ازدواج مي‌کنند. به علت روابط آزاد پسر و دختر،‌قبل از ازدواج حامله هستند. در نروژ 90% دختراني که در سن کمتر از هيجده سال ازدواج مي‌کنند، آبستن هستند و در سوئد و آلمان نيز همين مطلب صادق است".
3ـ ازدياد غير قابل کنترل آمار سقط جنين: متناسب با افزايش نرخ آبستني‌هاي ناخواسته، آمار سقط جنين در کشور‌هاي غربي که دختر و پسر پيش از ازدواج روابط آزاد دارند رو به تزايد است. از يک ميليون زن و دختر نوجواني که هر ساله در امريکا به طور ناخواسته باردار مي‌شوند، 53% فرزندان خود را سقط مي‌کنند. اين درحالي است که به علت برخي محدوديت‌ها که بعضي ايالات در مورد سقط جنين وضع کرده­اند،‌اکثر سقط‌هاي جنين گزارش نمي‌شود.
به ادعاي يک پزشک امريکايي که در يکي از زايشگاه‌هاي اين کشور مشغول بوده و در مورد مشکلات محل کار خود مقاله­اي نوشته است،‌در حدود 47% از زايمان‌هاي تحت نظر وي مربوط به مواليد نامشروع بوده است. به ادعاي وي اکثر مواليد،‌مربوط به زنان پايين‌تر از بيست سال مربوط به روابط آزاد دختر و پسر بوده است.
4ـ افزايش خانواده‌هاي تک والديني: افزايش شمار وصلت‌هاي غير رسمي،‌باعث کاهش در ميزان ازدواج را ترسيم مي‌کند که يکي از پيامد‌هاي آن افزايش تعداد خانواده‌هاي تک والديني است؛ يعني خانواده­هايي که فرزندان در آن‌ها محکومند تنها با يکي از والدين خود زندگي کنند.آندره ميشل مي‌گويد: "زندگي فرزندان نامشروع در بيش از 90% موارد با مادران است. اين گونه مادران که تقريباً از سوي جامعه به ويژه والدين و آشنايان خود طرد مي‌شوند،‌براي گذراندن زندگي با مشکلات شديد اقتصادي و فقر و فلاکت مواجهند.
روزنامة "ايدرز ايجست" ضمن ارائة گزارشي از وضع فلاکت بار معيشتي اين گونه خانواده ها، گزارش زير را نوشته است:
"مادر اين بچه - که مادام بهانة پدر مي‌کند - براي تأمين نيازهاي مادي خود و فرزندانش ناچار است که در دو شيفت کامل کار کند که در نتيجه، فرزند وي در مقايسه با مادران ديگر،‌زمان کمتري را با او سپري مي‌کند. اين فرزند غيرقانوني در حقيقت هم از نعمت پدر و هم از نعمت مادر محروم است.
اين مادر نوجوان با تأسف و تأثر مي‌گويد: من با اين حاملگي نامشروع براي تمام عمر دخترم را از نعمت پدر محروم کردم و بايد تسلي بخش اندوه فراوان اين طفل باشم.
5ـ روسپيگري: پديدة شوم روسپي گري به ويژه در بين دختران جواني که به طور ناخواسته صاحب فرزند نامشروع شده­اند، در جوامع غربي شايع است، زيرا فرزندان ناخواسته، فرصت‌هاي اشتغال و تحصيل را از مادران گرفته، آنان ناچارند براي تأمين هزينه‌هاي زندگي و رهايي از فقر، به هر کاري رو آورند.
6ـ گسترش بيماري‌هاي مقاربتي: روابط آزاد دختر و پسر، در نتيجه روابط آزاد جنسي، سکوي پرش روسپي گري و افزايش بيماري‌هاي عفوني و مقاربتي است. در اين باره کافي است بدانيد که: در هر 13 ثانيه يک نفر در آمريکا به ويروس مهلک بيماري ايدز مبتلا مي‌شود. قربانيان اين ويروس که عمدتاً از طريق بي بندو باري جنسي مبتلا مي‌شوند، از اين بيماري عفوني هلاک مي‌گردند.
آنچه ذکر شد، اشاره به برخي پيامدهاي روابط آزاد دختر و پسر پيش از ازدواج است. عوارض ديگري چون جنون،‌عقده‌هاي رواني، تزايد جنايت و آدم کشي از ديگر نتايج آن روابط است.
خوب است به نتايج تحقيقي مسئله مورد نظر در ايران نيز توجه نماييد: http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=71474
به اين ترتيب روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌هاي التذاذي آنان را که منشأ براي روابط بعدي مي‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
آمار و نقل قول‌ها عمدتاً از کتاب مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان، ‌تدوين دفتر مطالعات و تحقيقات زنان از صفحة 60 تا 72 برداشت شده است. در اين موضوع مي‌توانيد کتاب‌هاي زير را مطالعه کنيد:
1ـ جامعه شناسي خانواده،‌از دکتر شهلا اعزازي.
2ـ سيماي زن در جهان ـ امريکا، از مرکز امور مشارکت زنان رياست جمهوري.
3ـ درّ و صدف، از محمد شجاعي، انتشارات محيي، شهرري.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام من یه مشکلی برام پیش اومده می خوام بهم یه راه حل پیشنهاد بدین من حدود 7 ماه پیش با یه بنده خدایی آشنا شدم و ازش خوشم اومد یه بار بهش دروغ گفتم و گفتم که پدر و مادرم عضو هیئت علمی دانشگاه هستن اخه بابام استاد دانشگاه هست ولی جزء هیئت علمی نیست یه بار من و بابام رو دیده بود بعد ازم پرسید بابات چی کارس من هم جو گرفتم و گفتم جزء هیئت علمی دانشگاه هست بعد برا ماس مالی این دروغم مجبور شدم هی بهش دروغ بگم بعد برا اینکه بیشتر باهاش آشنا بشم یه دروغ دیگه بهش گفتم و چون ای دیش رو داشتم بهش گفتم که مامانم می خواد باهات صحبت کنه ولی خودم بودم که باهاش چت میکردم یه 4-5 باری به این صورت باهاش صحبت کردم ولی بعد دیدم که کارم خیلی زشت هست یه بهونه جور کردم و دیگه به این صورت باهاش حرف نزدم یه چند روز پیش یه چیزایی فهمیده بود که من بهش دروغ گفتم من هم برا اینکه بیشتر از این گندش در نیاد خودم رفتم و همه ماجرا رو براش گفتم و همه حقیقت رو براش توضیح دادم بعد از 2-3 ساعت که از ماجرا گذشت بهم پیام داد که : لطف کنید ایدی و موبایل من رو پاک کنید و دیگه هم بهم پیام ندین حالا من موندم چیکار کنم اخه بهش علاقه دارم علاقم هم از اینجور علاقه ها که با یه نگاه عاشق بشم و اینا نیست من تو این 7 ماه تونستم با اخلاق و رفتار و روحیاتش آشنا بشم و با روحیات خودم بسنجم و دیدم که به من خیلی نزدیکه حالا من چیکار کنم؟ چه جوری این گندی رو که زدم درستش کنم؟؟؟؟ تورو خدا کمکم کتید

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به خواسته اين شخص حداقل براي مدتي عمل نماييد. اين توصيه نه به جهت اجابت درخواست پسر، بلكه جهت كنترل هيجاني خود و كنترل عشق و علاقه اي است كه آن را امري مثبت مي دانيد . نقطه اميد و اتكا و نقطه اتكاي منطقي براي ايجاد ارتباط و ادامه يافتن آن مي دانيد.
آنچه به عنوان پايه مهمي براي ايجاد ارتباط يا تداوم آن مي دانيد، از نظر ما روان شناسان نقطه منفي ارتباط شما است.
با توضيح در مورد عشق و علاقه خود، سعي در تطهير آن و منطقي بودن آن براي پايه قرار گرفتن تداوم ارتباط داريد. اين نه تصور خاص شما، بلكه تصور همه يا غالب كساني است كه همانند شما به ايجاد ارتباط با جنس مخالف اقدام كرده ، تصور مي كنند عشق و علاقه مي تواند پايه و اساسي براي ازدواج موفق در آينده باشد، در حالي كه مشكل اساسي در همين جا است.
عشق و علاقه خود را مستند به شناخت از اخلاق و روحيات ايشان كرديد، در حالي كه اصولاً با وجود عشق و علاقه، شناخت كامل و همه جانبه و صحيح به هيچ روي امكان پذير نيست. ماهيت عشق و علاقه كه در قلمرو احساس است، با ماهيت شناخت كه در قلمرو عقل و خارج از احساس است، تفاوت ماهوي دارد.
خواسته يا ناخواسته شناخت شما تحت تاثير علاقه، نوع نگاه‌ و طبعاً‌ برخي رفتارهاي خاصي كه او در ارتباط با شما داشته ،براي تان حاصل شده است، در حالي كه زندگي آينده بسيار فراتر از چنين شناخت هايي مي طلبد. فريب دادن پسر و مسايلي كه بيان كرديد، همه از همين زاويه قابل بررسي است. مسلم است به او علاقه داشتيد و دوست نداشتيد او را از دست دهيد، يا اينكه مي خواستيد علاقه بيش تر او را متوجه خود كنيد، همه اين ها از نگاه عشق و علاقه مي تواند توجيه شود، اما بر اساس عقل قابل توجيه نبود و مطمئناً‌ دست به اين كار نمي زديد.

صفحه‌ها