مشاوره

دوست پسرم خیلی خجالتیه و معتقده بهترین روانشناس هام نمیتونن کمکش کنن باید چی کار کنیم تا دیگه خجالتی نباشه تا کسی به خودش اجازه نده بهش ترحم کنه

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نامه قبلي شما در همين موضوع قبلاً به دست ما رسيده ، به جهت حجم بسيار سوالات دريافت شده ،با كمي تأخير به آن پاسخ خواهيم داد .به محض آماده شدن براي تان ارسال خواهيم كرد.
نقش اساسي براي رفع خجالتي بودن توسط خود او است . روان شناس نقش راهنما و كمك كننده خواهد داشت.
خجالتي بودن چيزي نيست كه رفع آن با قول دادن به شما و مانند آن رفع شود؛ بنابراين سعي نماييد بدون شناخت در اين مسئله درگير نشويد. ضمناً سعي نماييد تا بازيافت سلامت كامل ايشان در اين مسئله كه براي شما نيز اهميت زيادي دارد، ارتباط خود را به حداقل رسانده، يا از ايجاد ارتباط بيش تر، يا تحميل برخي شرايط خواسته يا ناخواسته و فشار روحي به ايشان جداً خودداري كنيد.

من یک نوجوان17 ساله هستم و حدود 2 سال است که استمناء عادت شدید پیدا کردم. بار ها و بارها سعی به ترک این عادت کرده ام اما نهایتا تا15 روز توانستم ان را حفظ کنم. دیروز که برنامه ی غیر منتظره از شبکه ی2 پخش شد از وجود وبگاه شما خبر دار شدم از شما خواهش میکنم راهی قطعی به من ارائه کنید تا از این مشکل بزرگ نجات پیدا کنم>

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
ضمن پاسداشت خويشتنداري تان توجه شما را به نکات ذيل جلب مي‌نمايم:
1ـ اينكه توانستيد مدتي را از عمل خودارضايي فاصله گرفته و آن را ترك كنيد، ارزشمند بدانيد. جواني در اوج بلوغ جنسي و جواني توانسته است چندين روزاز گناه تكراري خود جلوگيري كند. اين لطف خداوند بوده است. مطئمن باشيد كه خداوند هيچ گاه اين مجاهده و پيروزي شما را بي پاسخ نخواهد گذاشت؛ بنابراين حسن ظن به خدا داشته باشيد، حتي اگر چيزي پيش آيد كه در ظاهر به نظرتان خوب نباشد.
2- اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي دارد . در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است . اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دو چندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد.
3ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است ، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
4ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. انسان مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده است.
5ـ احساس گناه اگر چه نشان از وجدان پاك و نفس لوامه شما دارد، اما احساس افراطي گناه به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد که فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيک و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن که به گناه بيش تر سوق دهد.
6ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
7ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند . اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
8ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
9ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
10ـ به خدا سوء ظن نداشته باشيد. به جاي ترس بيمارگونه از خدا،‌ با انجام اعمال پسنديده،‌ سعي در تقرب بيش تر به او نماييد. خداوند همه گناهان را مي‌بخشد . بزرگ ترين گناهان شما از اين امر مستثنا نيست.
11- براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد.
12ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
13ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.
در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خودارضايي جلب مي نمايم:
خود ارضايى يكى از اقسام انحرافات جنسى به شمار مى‏رود. در پيدايى آن علل مختلفى دخالت دارد مانند تحوّلات بلوغ، عوامل تحريك زا، عقده حقارت، مساعد نبودن محيط خانواده، معاشرت با منحرفان، ضعف ايمان و ناآگاهى از پيامدهاى خودارضايى.
خودارضايي عوارض جسمي و روحي و رواني زيادي دارد. عوارضي مانند: افسردگي و بي حالي و ضعف بينايي ، ضعف قواي جسماني ، آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل، بيماري هاى مقاربتى‏،عقيم شدن‏،كم خونى، كم اشتهايى و مشكلات گوارشى؛كم خوابى و اختلال در خواب؛ تنگى نفس؛ سر درد و سرگيجه؛پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات، ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏،اضطراب ،افسردگى‏، پرخاشگرى و بد اخلاقى‏، يأس از زندگى‏، از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها، عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى، هوس باز و بى‏بند و بار شدن ، افت تحصيلى‏،بزهكارى و ...
بر اساس تحقيقات به عمل آمده، بيش تر افراد مبتلا به استمنا اظهار كرده اند آن قدر اراده ندارند تا بتوانند دست از اين كار بردارند. اينان خود را غريقي مي بينند كه ميان امواج خروشان دريا گرفتار شده اند، در حالي كه حقيقيت اين نيست. در طول زندگي به موازات رشد بدني، اراده نيز گسترش مي يابد . انسان در هر شرايطي قادر به تسلط بيش تر بر خواسته هاي خود مي باشد.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه اراده انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجه ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجه اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است". ( 1)
بنابراين بايد خود را باور كنيد. ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد زيادي توانسته اند بر عادات ناپسند غلبه كنند و به حال طبيعي برگردند.
روان شناسان مى‏گويند: براى ترك يك عادت بد، حتماً بايد به سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشين عادت بد نمود. در مورد عادات بد جنسى بايد درست در همان ساعاتى كه انگيزه آن در مبتلايان توليد مى‏شود، به سراغ برنامه خاصى (مانند ورزش، تفريح، رفتن پيش دوستان و بيرون آمدن از خلوت و تنهايي ) كه براى چنين ساعاتى از قبل پيش بينى كرده‏اند بروند.( 2)
راهکار هاي عملي:
توبه از هر گناهي و از جمله استمنا دو رکن اساسي دارد:
1- پشيماني بر گناه؛
2- عزم بر ترک آن.
امام علي(ع) مي‌فرمايد: «توبه به دل پشيمان شدن و به زبان آمرزش خواستن و به اندام ترک نمودن است».( 3)
اولين گام در ترک استمنا اميد به نجات از دام اين بيماري است. به گواهي پزشکان و بسياري از افرادي که آلوده بوده‌اند، ‌اگر از طريق صحيحي وارد شويد، نجات از آن مانند ديگر اعتياد‌ها مسلّم و حتمي است. البته اين عادت که سال‌ها به صورت طبيعت ثانوي در آمده، يک شبه از سر به در نمي‌رود، ولي به تدريج ترک خواهد شد. در مدت نسبتاً کوتاهي آثار شوم آن زائل خواهد گشت.
گام دوم: تصميم، اراده و صبر در برابر خواسته‌هاي نفساني است. اگر قبلاً تصميم گرفته‌ايد ،ولي باز آن را شکسته‌ايد، مأيوس نشويد. بياييد از نو تصميم بگيريد. با در نظر گرفتن سرانجام اين گناه و بررسي تمام جوانب مسئله و بسيج کردن تمام نيروهاي معنوي خود، به خصوص ايمان به خدا عزم خود را در ترک استمنا راسخ کنيد . با جديت وارد عمل شويد . با زبان جاري کردن استغفار و طلب مغفرت و عزم بر ترک گناه مطمئن باشيد گناه سابق شما بخشيده شده است. با ترک اين عادت ناپسند مشکلات رفتاري شما نيز برطرف خواهد شد.
سعي کنيد خاطرات تلخ گذشته را به بوته فراموشي بسپاريد . بر نقاط قوّت خود تأکيد و اصرار ورزيد تا از اين طريق اعتماد به نفس و خود باوري شما تقويت گردد.
اكنون كه به لطف خدا به زشتي اين عمل پي برده ايد ، عزم خود را جزم نماييد. دامن همت به كمر زده، از نيرو و اراده جواني استفاده كنيد . به صورت جدي اين عمل را ترك كنيد به اين منظور:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شب‏ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد . اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد ، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد. مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد، قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد. مطمئن باشيد صرف تماس آب و صابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
5- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
6- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخم‏مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
7- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
8- هرگز به رو نخوابيد.
9- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
10- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
11- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
12- روزه بگيريد . حتي اگر روزه واجب به عهده نداريد ، روزه مستحبي بگيريد . اگر قادر نيستيد، روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏حجم‏ترين نوع غذاها اكتفا كنيد . وعده غذايي خود را كم كنيد.
13- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
14- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
15- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
16- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد . احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند.
17- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد . رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
18- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
19- در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
20- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتاب‏هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
21- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
22-به معاد و قيامت فكر كنيد.
23- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
24- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد . بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد .
25- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد.
موفق و مويد باشيد.

پي نوشت ها:
1. پل ژاگو، قدرت اراده، ترجمه كاظم عمادي، ص 81 ـ 80.
2. ناصر مكارم شيرازى، مشكلات جنسى جوانان، ص 169 .
3. غررالحکم، ج 1، ص 93.

سلام خسته نباشید یکی دو روز دیگه میخواد برای من خواستگار بیاد و من هیچ تجربه ای ندارم راستش می خوام ببینم چه لباسی باید بپوشم و یا راجع به چی باید صحبت کنم . خواهش میکنم راهنماییم کنید.متشکرم

با سلام وتشکر از اعتماد سرکار نسبت به مرکز.
اگر چه ممكن است پاسخ ديرتر از زمان موعد به دست تان برسد، اما لازم است به طور كلي مطالبي را مورد توجه قرار دهيد:
نخستين جلسة ديدار را جدّي تلقي کنيد . برداشت خوبي را - مطابق آنچه که واقعيت دارد- از خودتان بر جاي بگذاريد. عمل به اين توصيه هرگز به معناي مجاز دانستن فريب‌کاري نيست، بلکه دقيقاً به عکس، به معناي آن است که با اعمال سليقه، اجازه ندهيد تا تصويري معيوب از شما در اذهان ديگران شکل بگيرد. همچنين سعي نکنيد تصويري را جز آنچه واقعاً هستيد، از خود به نمايش بگذاريد يا وضعيتي کاملاً مغاير با زندگي اصلي خودتان را ارايه دهيد. اين قبيل ترفندها به زودي آشکار مي‌شود و شما را فاقد جايگاه و چارچوب تثبيت شده نشان مي‌دهد.
اولين جلسه معمولاً رسمي رفتار مي‌کنيم. پس بايد حسن سليقه داشته باشيم. مثلاً:
- چادر سفيد مي‌پوشيم.
- لباس زيبا مرتب و پاکيزه به ويژه در مقابل خانم‌ها.
مؤکداً به خانوادة دختران توصيه مي‌کنيم که از شتاب‌زدگي در انجام کارها و اصرار در تعارف نمودن پرهيز نمايند. اين قبيل رفتارها موجب برانگيختن شک و بروز سوء تفاهم در خانواده مقابل مي‌شود و آن ها را به تأمل وامي‌دارد تا علت شتاب‌زدگي را دريابند. در اين موارد بر اساس تشريفات معمول رفتار نماييد. مثلاً «اصرار بر ماندن براي صرف شام!» در برابر يک خانوادة غريبه کاملاً فاقد توجيه بوده و ممکن است معناي نامناسبي را القا کند.
اين به معناي آن نيست که برخلاف آداب و توصيه‌هاي اسلامي در باب اکرام به ميهمان و کرامت انسان، خانواده‌ها را بي‌جهت در انتظار بگذاريم، بلکه صرفاً به اين معنا است که خانواده ها بايد با آرامش و وقار به پاسخ‌دهي بپردازند. متأسفانه برخي توصيه‌هاي غير کارشناسانه بر خلاف آداب و شئون اسلامي مانند: «تأخير در باز کردن در منزل!» هرگز مجوزي نداشته و رفتاري انساني تلقي نمي‌شود .مورد تأييد شرع و مطابق با اصول روانشناسي اجتماعي نيست.
همچنين به دختران توصيه مي‌شود که در جلسة آشنايي از زياده‌روي در حرف زدن در برابر خانوادة ديگر خودداري نمايند.
در کلّ به تمام افراد حاضر در جلسه و به ويژه افراد اصلي(دختر و پسر) توصيه مي‌شود که در طول جلسه خواستگاري خويشتن‌دار باشند. خويشتن‌داري در زمينه‌هاي گوناگون معنادار خواهد بود:
- خويشتن‌داري براي خوردن و نوشيدن.
- خويشتن داري براي گفتگو و ابراز خويشتن .
- خودافشايي نابهنگام در برابر افراد حاضر در جلسه.
نخستين جلسة خواستگاري معمولاً صرف بررسي وضعيت کلّي يکديگر خواهد شد؛ اينکه آيا وضعيت ظاهري دختر و پسر مورد تأييد يکديگر هست يا نه و آيا خانواده‌ها نظري مساعد درباره يکديگر دارند يا نه، موضوع محوري در اين نخستين جلسه خواهد بود. گاهي ممکن است با يک تمايل مقدماتي دختر و پسر و موافقت اجمالي خانواده‌ها، طرفين علاقمند باشند تا دختر و پسر با يکديگر به گفتگو بپردازند که در اين صورت نخستين جلسه گفتگو همراه با جلسه خواستگاري شکل مي‌گيرد.
در نخستين جلسة گفتگو دختر و پسر هرگز وارد يک مسأله به صورت جزيي نمي‌شوند، چون فرصت کافي براي مطرح ساختن تمام مسايل نخواهد بود. در واقع، دختر و پسر بايد ابتدا به تمام مسايل به صورت کلّي بپردازند . پس از تأمل در خلال چند روز آينده، دربارة آنچه بيان شده است، در جلسات بعدي به طور جزيي وارد هر يک از مسايل شويد. آن را به طور مو شکافانه بررسي نمايند. به هر حال، برگزاري جلسة گفتگوي نخستين نبايد به يک موافقت کامل براي تصميم‌گيري منجر گردد.
جلسة نخست معمولاً صرف بررسي وضعيت ظاهري طرفين، بررسي وضعيت ادارة زندگي و اطرافيان مطلوب است. در ادامه دختر و پسر به گفتگو دربارة خودشان و تاريخچه‌اي از زندگي خودشان مي‌پردازند. روشن است که هرگز به تعريف دربارة خاطرات گذشته پرداخته نمي‌شود و گفتگو صرفاً دربارة مسيري خواهد بود که من به عنوان يک شخصيت انساني از آن ها عبور کرده و از رهگذر آن به شخصيت کنوني رسيده‌ام. اين در حالي است که بيان خاطرات امري جزيي و شخصي بوده و عمدتاً با هدف سرگرمي يا عبرت‌آموزي صورت مي‌گيرند.
با توجه به آنچه بيان شد، مناسب تر است که ابعاد هر گفتگو را مشخص سازيد که پرسش‌ها بايد در مسير آن شکل گيرند. تعدادي پرسش اصلي در اين زمينه وجود دارد که ابتدا در ذهن شما شکل مي‌گيرد و الزاماً به فرد مقابل عرضه نمي‌شود. بخشي از اين پرسش‌ها در صورت ارايه پاسخ از پيش تعيين شده‌اي دارند و به همين دليل کارايي لازم را ندارند.
آنچه مهم است به دست آوردن حسي از اطمينان در خصوص اطلاعات ضروري است؛ از هر مسير که به دست آيد. مهم‌ترين ابعاد عبارتند از:
1-ابعاد اعتقادي و ديني(پايبندي به شرع ، کيفيت و حدود آن)
2-ابعاد سلامتي(بدني و رواني)
3-ابعاد اخلاقي و تربيتي(پرورش فرزندان )
4-ابعاد شخصيتي و خلق‌وخو(عصبانيت، خونسردي )
5-ابعاد ارزش‌ها و چارچوب‌هاي مرجع
6-ابعاد خانوادگي(وضعيت والدين و همشيران، مداخله‌جويي )
7-ابعاد اقتصادي و معيشتي
8-ابعاد ارتباطي و اجتماعي
9-ابعاد عاطفي و انگيزشي(علاقمند به کار يا طفره‌روي، وابسته يا مستقل)
10-ابعاد علاقه‌ها و سليقه‌ها
11-ابعاد علمي و تحصيلات
برخي ابعاد به شدّت در هم‌ تنيده بوده و قابل جداسازي از يکديگر نيستند؛ اما محورهايي که بايد به خاطر بسپاريد، محورهاي کلّي هستند. با اين روش مي‌توانيد به افکار خودتان نظم ببخشيد .از اضطراب فهرست کردن رها شويد. اکنون مي‌توانيد هر اندازه که ضرورت دارد ،بر پرسش‌ها و به ويژه مشاهدات خود بيافزاييد تا اين محورها کامل شوند.

من مدتهاست که به یک زن شوهر دار علاقه دارم ولی آدمی هستم متعهد به مسائل دینی و نمی توانم به او این پیشنهاد را بدهم ولی این علاقه در من هر روز بیشتر و بیشتر می شود و هم نمی توانم با کسی در این باره صحبت کنم من جوانی 28 ساله هستم و مجرد وبا اون زن هم به مدت 4 سال در شرکتی همکار بودم در آن زمان او عقد کرده بود تا اینه ازدواج کرد در این مدت من علاقه من به او بیشتر و بیشتر می شد البته او هم به من ابراز محبت می کرد البته محبتی در چهار جوب اخلاق و دین . و این محبت او من را از هر گونه سوی نیت به او باز می داشت . این علاقه چنان بود که بعد از جداشدن ایشان و ازدواج کردن به شهر دیگری رفت و در انجا زندگی می کند بار ها به من زنگ می زند و حال مرا می پرسد و این مرا عذاب می دهد و از نگفتن این علاقه شدید به او . البته شاید بگوید این علاقه جنسی است چون من مجرد هستم .البته نمی توانم بگویم این طور نیست ولی او را خیلی دوست دارم و نمی توانم هز گز او را از دست بدهم و می خواهم حرمت بین او و من از بین برود و همچنین به نیاز روحی و جسمی خود پاسخ بدهم شما را به خدا مرا راهنمایی کنید و اگر راهکاری دارید به من بگویید ازدواج کردن هم برایم مقدور نیست تا بتوانم این نیاز روحی و جسمی را از این طریق جبران کنم چون مدتهاست که بیکارم و این بیکاری مرا غذاب میده حاضرم در یک رستوران نظافت کنم و تا شرایط خوبی را برای خودم فراهم کنم ولی این شرایط برایم پیدا نمی شو . شبی نیست که به یاد او نباشم یک سوال هم داشتم هیچ نیست که بتوا با ضیغه کنم

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
مي دانيد که نزديک شدن از نظر شرعي حرمت دارد؛ به ويژه اگر مستلزم آن باشد که اين فرد را به اين مسايل سوق دهيد. علاقه روز افزون تان به مرور زمان تعجب برانگيز نيست.
علاقمندي، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روان‌شناختي است. اين اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار مي‌گيرند، به تناسب و توافق ويژگي‌هاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو، به هم علاقمند مي گردند. علاقمندي به جنس مخالف به شدت تحت تأثير انگيزه‌هاي ناهشيار يا هشيار جنسي مي‌باشد.
صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان روي آن حساب باز کرد (حتي براي امور پيش پا افتاده ،چه برسد به سرنوشت سازترين امر زندگي يعني ازدواج). ‌ماهيت عشق بسيار پيچيده است. اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود مي‌گيرد. در برخي علاقه‌هاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمره‌اش جدا مي‌ گردد، رگه‌هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار وسواسي و... مشاهده مي‌شود.
چون فرد معناي خاصي در زندگي‌اش احساس نمي‌کند و به نوعي دلمردگي دچار گشته ، به معناي جديدي در زندگي‌اش به نام معشوق روي مي‌آورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو مي‌کند) مي‌گردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين مي‌آورد بشتابد.
اين گونه عشق‌ها از حالت سلامت که حاصل معرفت است ، جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) در مي‌آيد . انگيزه‌هاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد. مـتأسفانه اين همه با وصال معشوق پايان نمي پذيرد و حکايت همچنان باقي است.
متاسفانه کم نيستند جواناني که با بي‌اعتنايي به يک سري اصول از جمله اصل مهم خويشتنداري و حفظ حريم نگاه پا در وادي عشق خام و بي‌حساب و کتاب مي‌نهند. چه بسا با حفظ حريم نگاه ساده، سرنوشت‌سازترين سال‌هاي عمر شما، هزينه وابستگي عاطفي تحت عنوان عشق رمانتيک نمي‌گشت.از نظر اسلام و روان‌شناسي اصل مهم پيشگيري يکي از اصول سرنوشت ساز زندگي است، چرا که پس از ابتلا، راه گريزي جز انتظار فرسايشي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر، سردرگمي، افسردگي و... وجود ندارد.
علاقه شديد و وابستگي عاطفي شما به ايشان به هيچ وجه امر مطلوبي قلمداد نمي‌گردد . از خلأهاي کوچک و بزرگ شخصيتي در درون شما حکايت دارد. هر فرد افسرده دلي مي‌تواند عاشق فرد ديگر گردد و سال‌ها در فکر وصال معشوق روزها به شب برساند.عزت نفس پايين، عدم استقلال رواني و انضباط فکري- رفتاري و همچنين عدم دورانديشي و همه جانبه‌نگري، نقاط تاريک پرونده شخصيتي شما محسوب مي‌گردد.
مطالبي كه عنوان شد، غالباً براي دختران و پسران مجردي كه به قصد ازدواج با كسي دوست مي شوند، بيان مي شود تا چه رسد به مورد شما كه طرف مقابل داراي همسر و خانواده است.
با اين وصف حتي اگر دورنمايي صحيحي مانند ازدواج نيز براي چنين رابطه اي متصور باشد، به جهاتي كه بيان شد، ادامه ارتباط به هيچ روي به صلاح نيست تا چه رسد به مورد خاص شما كه خانم مورد نظر داراي شوهر است.
بنابراين از منظر روان شناسي با مشكلات دروني متعدد روبرو هستيد، اما از نظر ديني منظور شما از محبت در چارچوب اخلاق و دين چه معنايي مي تواند داشته باشد, هنگامي که نيرويي بالقوه جنسي در پشت اين رفتارها ذخيره شده اند. محبت در حدَ اخلاق و دين تنها شامل موردي مي شود که شما و ما به همه افراد انساني داريم، آيا در مورد شما چنين است؟ قطعاً‌چنين نيست.
بسياري از افراد چون شما تصور مي كنند، كه ارتباط با جنس مخالف تنها در صورتي كه موجب ارتباط جنسي يا لمسي و مانند آن شود، خارج از حدود شرعي است، در حالي كه اين تصور اشتباه است.
در آيات قرآن دوستي هاي پنهاني، فارغ از هر گونه رابطه اي ممنوع اعلام شده است.
در مورد فراموش كردن روابط احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و عمدتاً ماندگارتر هستند. بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. حال هرچه اين اطلاعات مهم‌تر و معنادارتر- خواه مثبت و خواه منفي- باشند، ماندگارتر خواهند شد.
كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند؛ به ويژه هنگامي که يک فايدة عملي براي فرد داشته باشد؛ هرچند که در برخي جنبه‌هاي ديگر ناخوشايند باشد. حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه با كمك روانشناس يا مشاور مي‌تواند آن را كنار بگذارد، احتمال كنار آمدن با اين جدايي(به اصطلاح مردم فراموشي) به زودي صورت خواهد گرفت.
نرسيدن به عشق خود، هرگز بدتر از از دست والدين نيست كه ميلياردها بار اتفاق افتاده است و ميلياردها نفر با آن كنار آمده‌اند؛ همين طور وقتي افراد معشوق يا معشوقة خود را از دست مي‌دهند، معمولاً پس از مدّتي با سادگي يا كمي دشواري خود را مجبور به ترك مي‌بينند و از آن عبور مي كنند و به فرد ديگري دل مي‌بندند .البته در كم ترين موارد(صرفاً موارد مرضي) فرد نمي‌تواند عبور كند. در واقع در تمام اين موارد افراد ابتدا مي‌خواهند و بعد مي‌شود! فراموشي چيزي جز اين نيست.
به هر حال همه چيز در انديشه خودتان است كه بخواهيد ترك كنيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. بله؛ اگر خواستيد ممكن است به تنهايي نتوانيد كه در اين صورت از روانشناس كمك بگيريد. «نمي‌توانم» در کار نيست که نمي‌گذارد عبور کنيد بلکه «نمي‌خواهيد» فراموش کنيد؛ چون احتمالاً فوايدي وجود دارد يا تصور مي کنيد که وجود دارد. زمانه و تجربه به ما بارها و بارها نشان داده است که ما اغلب مجبور به پذيرش واقعيات هستيم و با آن کنار مي آييم. چون در بسياري موارد آنچه مي خواهيم نمي‌شود و آنچه مي‌خواهيم نمي‌شود. ضمن آنکه گاهي چيزهايي که ما مي‌خواهيم ،بر خلاف مصالح ما است.
به هر حال يك دختر يا پسر لازم است فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور که ياد مي‌گيريم كه چيزهايي را به دست آوريم ،بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. اين درست است كه ما چيزهاي زيادي داريم؛ اما همة آن ها همواره در معرض تهديد هستند و ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم. وضعيت شما در اين قبيل موقعيت ها همچون کسي است که در آخرين لحظه با ارزشمندترين کالاهاي خود را جهت غرق نشدن به آب بريزد. اين خانم مال شما نيست و همه اش هلاکت است . چيزي هم در آن نيست.تنها پردازش ذهني شماست که به آن بها داده است.
چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا آخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در انسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود. در اين بين نكتة مهم خواست قلبي فرد براي تغيير است.
جهت مشاوره بيش تر مي توانيد با سرويس تلفني مرکز با شماره تلفن 09640 تماس بگيريد.
والسلام خدانگهدار!

من دختری محجبه هستم ارتباط خوبی با خدای خودم داشتم اما از وقتی با این اقا که استاد بنده بودن مواجه شدم و بعد متوجه نگاهای

می خواهم برای روشن شدن مطلب توضیحی کوتاه خدمتتون عرض کنم: من دختری محجبه هستم ارتباط خوبی با خدای خودم داشتم اما از وقتی با این اقا که استاد بنده بودن مواجه شدم و بعد متوجه نگاهای سنگین ایشون شدم به خاطر اعتقاداتی که دارم سعی کردم سختتر با استادم بر خورد کنم اما در اثر بحث های سیاسی شاید بهتر بگم جدال سیاسی نگاهای ما بهم بیشتر شد طوری که حس کردم نتیجه داره به چیز دیگهای داره ختم میشه به جای بحث سیاسی خلاصه تا اینکه حتی چند تا از اطرافیان هم بهو گوشزد کردند که استاد نگاهش به شما طور دیگست و از این صحبت ها وکم کم خودمم یقین پیدا کردم و خودم هم بهش علاقه مند شدم اما دائم از خدا کمک گرفتم و خیلی جدی وسرسختانه با ایشون بر خورد کردم اما حالا که دیگه ایشون رو نمی بینم حس میکنم نمیتونم فراموششون منم واز خدا از ائمه از شهدا کمک گرفتم اما بشد ونمیشه حس میکنم دائم بهم پالس میده و اون هم داره بهم فکر می کنه که من نمیتونم فراموشش کنم خواهش می کنم کمکم کنید خیلی درگیرم کرده باید چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منتظرم خيلي ممنون شرح : مي خواهم براي روشن شدن مطلب توضيحي کوتاه خدمت تون عرض کنم: من دختري محجبه هستم. ارتباط خوبي با خداي خودم داشتم اما از وقتي با اين آقا که استاد بنده بودن مواجه شدم و بعد متوجه نگاهاي سنگين ايشون شدم ،به خاطر اعتقاداتي که دارم سعي کردم سخت تر با استادم بر خورد کنم اما در اثر بحث هاي سياسي شايد بهتر بگم جدال سياسي نگاهاي ما به هم بيش تر شد طوري که حس کردم نتيجه داره به چيز ديگه اي داره ختم مي شه به جاي بحث سياسي .خلاصه تا اينکه حتي چند تا از اطرافيان هم بهم گوشزد کردند که استاد نگاهش به شما طور ديگست و از اين صحبت ها وکم کم خودمم يقين پيدا کردم و خودم هم بهش علاقه مند شدم اما دائم از خدا کمک گرفتم و خيلي جدي وسرسختانه با ايشون بر خورد کردم اما حالا که ديگه ايشون رو نمي بينم حس مي کنم نمي تونم فراموششون منم و از خدا از ائمه از شهدا کمک گرفتم اما نمي شه .حس مي کنم دائم بهم پالس مي ده و اون هم داره بهم فکر مي کنه که من نمي تونم فراموشش کنم .خواهش مي کنم کمکم کنيد. خيلي درگيرم کرده. بايد چ
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
عشق از مفاهيم بسيار پيچيده است . از نظر روان‌شناسي امر مثبتي قلمداد نمي‌شود. آنچه که به ترويج و تشديد اين مقوله هزار تو دامن مي‌زند ، تعريف و تمجيدهاي بي‌حساب و کتابي است که از مفهوم عشق در سريال‌ها، فيلم‌ها، رمان‌ها، ترانه‌ها، شعرها، حکايت‌هاي تاريخي و... مي شود . انگيزه هاي دروني و عاطفي نيز به‌ آن دامن مي زند . اين مسئله باعث گشته ماهيت واقعي عشق در پس پرده خيال‌پردازي‌هاي رمانتيک مغفول بماند . بسياري از دختران و پسران اين مرز و بوم در وادي جانکاه آن گرفتار آيند.
قبل از ورود به بحث عشق اجازه مي‌خواهم نيم نگاهي به فرق بين دو مفهوم کليدي وابستگي و دلبستگي نماييم.
فرض کنيد به ميوه‌اي مانند آناناس علاقمند هستيد و به آن «دل بسته‌ايد» حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دليلي از خوردن آن محروم بمانيد، آيا در زندگي عادي و روزمره شما اختلالي ايجاد خواهد شد ، آيا عملکرد روزانه شما رو به کاستي مي‌گذارد؟ مسلّماً نه. شما سال‌ها از موضوع «دل‌بستگي» خود محروم مي‌مانيد ، ولي همه امور زندگي شما بر وفق مراد است.
اين نوع علاقه و تعلق را «دلبستگي» مي‌گويند ،حال اگر به جاي دلبستگي به آناناس به آن «وابسته» بوديد ، يک روز بدون آناناس نمي‌توانستيد سر کنيد. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني به چيزي يا کسي باعث کاهش عملکرد در فرد مي‌گردد و به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد .فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است ، در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
در اسلام به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است . وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده است که وقتي بنده‌اي از خدا فاصله مي‌گيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار مي‌دهد.
دلبستگي امري سالم و صد در صد خدايي است، ولي وابستگي رواني امري صد در صد مرضي و غير خدايي است .‌ آنچه متأسفانه گرفتار شديد ، وابستگي است.
اولياي خدا و ائمه معصومين به همسران و فرزندان خود دل بسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
آن چه که در زندگي هر فرد مؤمن در درجه اول اولويت قرار مي‌گيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است . استقلال رواني-عاطفي سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. استقلال رواني ـ عاطفي در همه حوزه‌هاي عاطفي از قبيل پدر و مادر، شوهر و فرزند و دوستان بايد جاري باشد. وابستگي به هر کسي چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد.
از سوي ديگر عشق به نوعي به نابودي عزت نفس فرد بازگشت مي‌کند. کسي که عزيز است ،هيچ‌گاه خود را در مقابل فردي از هم نوع خود حقير و کوچک نمي‌کند. اين آقا مثل ميليون‌ها خانم يا آقاي ديگر داراي نقاط ضعف و قوت عمده‌اي است . به هيچ وجه صلاحيت بت ،قبله يا خدا شدن براي شما ندارد. خضوع و خشوع فقط در مقابل عزيز مطلق يعني خداوند زيبنده است . هر نوع کوچک کردن بنده در نزد بنده ديگر مطرود است. فردي که ارزشمندي‌اش دروني است، نه بيروني، هيچ گاه به مقوله عشق گرفتار نمي‌آيد. اگر من از درون خود را ارزشمند بدانم ،چه نيازي دارم فرد بيروني به ارزش‌گذاري من اقدام نمايد؟ تحقير و تضعيف عاشق در برابر معشوق از نظر اسلام و روان‌شناسي محکوم است و با مقوله مهم عزت نفس و اعتماد به نفس منافات دارد.
افراد عاشق معمولاً از رگه‌هايي از افسردگي رنج مي‌برند .به تعبيري از بي‌معنايي و يکنواختي در زندگي به ستوه آمده‌اند. فرد افسرده مي‌کوشد معناي جديدي براي زندگي خود دست و پا کند. فرد افسرده پس از مدتي معشوقش به تنها معناي زندگي‌اش مبدل مي‌گردد و احساس مي‌کند که زندگي بدون معشوق فوق‌العاده بي‌معناست.
از نظر روان‌شناسي خصوصيات افراد عاشق هم‌پوشاني زيادي با خصوصيات افراد وسواسي دارد . همان گونه که فرد وسواسي براي حصول آرامش به ده بار شستن دست خود در روز عادت دارد ، فرد عاشق هم براي به دست آوردن آرامش خود نيازمندارتباط فكري، ذهني يا عملي با معشوق است.. به اين ترتيب عشق مرضي تحت عنوان رفتار وسواسي ـ اجباري طبقه‌بندي مي‌شود .
چرا انسان عاقل بهترين و سرنوشت‌سازترين لحظات عمرش را صرف يک امر موهوم و بي‌معنا کند؟ آيا سزاوار است که سرمايه عمرم را براي يک فرد فوق‌العاده معمولي تباه کنم؟
اين سؤال را همواره از خود بپرسيد که تا کي مي‌توانم به اين روند آسيب‌زا و خطرناک ادامه دهم: ده سال، بيست سال، سي سال، تا پايان عمر؟!
به نكاتي براي فراموشي عشق توجه فرماييد
1ـ فرايند فراموشي عشق زمانبر است . عشق چند ماهه را نمي‌توان چند روزه فراموش کرد. اگر قبول کنيم اين فرايند زمانبر است ،پس نبايد زود از آن خسته شويم يا با هر تداعي خاطره از ميدان به در رويم.
2-روند تدريجي فراموشي او را با روند حذف علائم و نشانه هاي تداعي گر خاطرات او تا جايي كه امكان دارد همراه سازيد. از تنهايي در اتاق يا مكان هايي كه ياد آور خاطره گذشته است، پرهيز كنيد.
3ـ وابستگي رواني يا عشق افراطي به اين جهت نابهنجار است که موجب کاهش عملکرد در زندگي روزمره شما مي‌گردد، پس اگر موفق به حذف نشان ها هم نشده باشيد ، چنانچه به هر طريقي به عملکرد طبيعي خود بازگرديد، باقيمانده آثار و عوارض عشق هيچ مشکلي براي شما به وجود نخواهد آورد. مهم اين است که فکر ايشان باعث کاهش عملکرد (مثل اختلال خواب، اختلال خوراک و...) در شما نگردد، پس با تمايز ميان اين دو هر گونه پيشرفت در زمينه ارتقاي سطح عملکرد خود را ارج بنهيد.
4-جايگزين كردن اهداف عالي تر مادي يا معنوي در زندگي خود به شما فرصت جايگزين كردن هدف ها با يكديگر مي دهد.
5- با برجسته كردن نقاط ضعف و كاستي هاي فرد مورد نظر ، درون خود را نيز براي فراموش كردن آماده سازيد. مطمئناً وقتي از روزنه نگاه عاشقانه نبينيد، ضعف هاي بسيار در او خواهيد ديد، چون هيچ انسان و هيچ موجودي جز خداوند پيراسته از عيب و نقص نيست.
6ـ وابستگي عاطفي ـ رواني مانند اعتياد، علاوه بر خوددرماني نيازمند کمک متخصصان روان‌شناسي و روانپزشکي مي‌باشد، پس به خود درماني اکتفا نکنيد . براي دارودرماني يا روان درماني احتمالي به نزد يک متخصص برويد.
7ـ با هرگونه اقدام جانانه جهت درمان تخصصي، زندگي (بدون عشق مرضي) رنگ و بوي تازه به خود خواهد گرفت، رنگ و بويي که به هيچ وجه در اين مدت نظير آن را نديده‌ايد.
8ـ در بازي زندگي خود را به هيچ وجه از پيش باخته و شکست خورده تلقي نکنيد. همه مي توانند و شما هم مسلماً يکي از همه هستيد.
9ـ ورزش سنگين، تنفس عميق و تفريحات سالم و توسعه روابط با دوستان همجنس را سر لوحه زندگي خود قرار دهيد.
10ـ همواره خود را در معرض آزمايش الهي بدانيد .با ديده عبرت ‌بين به همه پديده‌هاي پيرامون خود بنگريد.
موفق و سربلند باشيد.

با عرض سلام من دختري 18 ساله هستم من و پسرخاله ام به يكديگر علاقه مند شده ايم ما تقريبا هم كفو هم هستيم هم سن ، از نظر تربيت خانوادگي، شان اجتماعي ، عقايد مذهبي سياسي ، ولي از نظر اقتصادي آنها بالاتر هستند . ما هردو مي ترسيم به خانواده هايمان در اين زمينه چيزي بگوييم چون ممكن است دعوا پيش بيايد ويا از همه مهم تر ما را از هم دور كنند . ما فقط در بين خودمان درباره ي اين موضوع صحبت كرديم دلايلي هم كه پدرو مادرانمان دراين باره خواهند آورد سن كم ماست البته بيشتر درباره ي او اين ديدگاه صادق است نه من ! خواهشمندم مارا راهنمايي بفرماييد چگونه مي توانيم موضوع را با آنها در ميان بگذاريم ؟تا از راهنمايي هايشان استفاده كنيم چون ممكن است در صورت عدم ياوري آنها ما به گناه كشيده بشويم . با تشكر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
برقراري ارتباط بين دختر و پسر به هر عنوان که باشد، چيزي نيست که مشاور بتواند بر آن مهر تأييد بزند. در بيش تر موارد شاهد هستيم که طرفين بسيار زود به يکديگر وابسته شوند؛ در عين حال نمي توانند با همديگر ازدواج کنند و اين به عنوان يک مسأله آسيب زا مطرح گردد.
آشنايي قبل از ازدواج نه تنها گناه محسوب نمي شود، بلكه حتي لازم است؛ اما براي آن كه دختر و پسر مرتكب كار حرامي نشوند، لازم است اولاً اين نوع ارتباط (جهت آشنايي) با اطلاع خانواده باشد .
ثانياً دختر و پسر نامحرم جايي خلوت نكنند كه محل رفت و آمد ديگران نيست، چون خلوت كردن در صورتي كه ديگران اطلاع نداشته و به آن جا نتوانند رفت و آمد كنند، حرام است. هم چنين هرگونه تماس بدني مانند دست دادن نيز حرام است.
هر چه شناخت و آگاهي دختر و پسر از يكديگر قبل از ازدواج بيش تر باشد، ازدواج موفق‏تر خواهد بود. دختر و پسر بايد قبل از ازدواج از اخلاق و روحيات و صفات و شرايط يكديگر، نيز از شكل و شمايل يكديگر مطلع باشند.
يکي از توصيه‌هاي هميشگي ما مشاوران به همه دختر و پسرها اين است که پيش از قول جدي در حضور خانواده و متعهد شدن نسبت به همديگر بر اساس عرف، شرع و قانون به همديگر دل نبنديد. دليل آن هم روشن است چون بعد از وابستگي عاطفي از دست مشاوران هم کاري بر نمي آيد. مگر در جلسات مشاوره متعدد و تازه آن هم با قصد خود دختر يا پسر!
وضعيت بدتر از آن نيست که ما به گناه کشيده شويم يا مشکلاتي در وضعيت رواني ما به وجود آيد. معمولاً در اين موارد طرف بازنده دختر است که چون خودش را حراج کرده است، هرگز نمي‌تواند پس بکشد ، چون احساس مي‌كند كه خودش را بي بها كرده ، مفت فروخته است. به همين دليل تمام توان و تلاش خود را به كار مي‌گيرد تا اين وصلت سر بگيرد و لو به هرقيمت!
راه اصولي آن است که اين آقا مسأله را با خانواده خودش مطرح نمايد و بگويد که فعلاً قصد ازدواج ندارم. فقط مي خواهم نسبت به يکدگير متعهد شويم. سپس مسأله را با خانواده شما درميان بگذارند. به صورت رسمي تمام مسايل پيش برود. در صورت عمل نکردن به مقتضاي آنچه بيان شد، حتماً به روابط گناه آلوده سوق داده خواهيد شد. براي ارايه اطلاعات دقيق تر و دريافت راه حل هاي خاص تر با سرويس تلفني رايگان مرکز09640 تماس بگيريد و راهنمايي لازم را دريافت نماييد. والسلام خدانگهدارتان!

سلام من دختری هستم که مدتی است که خواب های عجیب وپر محتوا میبینم که مرا کاملا سردر گم کرده مثلا خواب عزرائیل را می بینم که جان بعضی افراد را میگیرد ومن هم با او همراه میشوم و تماشا میکنم یا خواب بعضی از امامان مثل امام زمان امام علی حضرت فاطمه که از ایند به من خبر میدهند که حرفای انها به حقیقت پیوسته حالا می خواستم بدونم معنی این خواب ها چیه؟ من که یک فرد معمولی هستم چرا باید این خواب ها رو ببینم خواهش میکنم جواب مرا بدهید که این خواب ها مرا دیوانه کرده اند ممنونم

پرسش: من خواب هاي عجيب و پر محتوا مي بينم شرح :
دختري هستم که مدتي است که خواب هاي عجيب وپر محتوا مي بينم که مرا کاملا سردر گم کرده، مثلا خواب عزرائيل را مي بينم که جان بعضي افراد را مي گيرد ومن هم با او همراه مي شوم و تماشا مي کنم يا خواب بعضي از امامان مثل امام زمان، امام علي ،حضرت فاطمه که از آينده به من خبر مي دهند که حرفاي آن ها به حقيقت پيوسته .معني اين خواب ها چيه؟ من که يک فرد معمولي هستم ،چرا بايد اين خواب ها رو ببينم ؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از اعتماد و ارتباط تان با اين مرکز .
اين مرکز تعبير خواب ندارد .
مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني آماده پاسخگويي به سوالات شما در زمينه احكام، مشاوره خانواده، اخلاق، قرآن حديث، تاريخ اديان، اعتقادي مي باشد.
در صورتي كه براي ما سوالي رو ارسال نماييد ما پاسخ آن را در اسرع وقت برايتان به ايميلتان ارسال مي كنيم.

اصلا خودمو باور ندارم درحالیکه مطمئنم تو یه سری از چیزها واقعا موفق میشم همین باعث میشه واسه انجام کارام واهمه داشته باشمو نگرانیم زیاد شه

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اعتماد به نفس انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگي بار مي آورد . براي انجام دادن مسئوليت هاي فردي و اجتماعي، با توجه به توانايي هاي، خويش به ميدان عمل مي کشاند . اعتماد به نفس سبب مي شود فرد مسئوليت هاي خويش را با اطمينان کامل انجام دهد . با افزايش قابليت ها و توانايي هايش از هرگونه توقف و سکون بپرهيزد . در واقع اعتماد به نفس به معناي باور کردن قابليت انساني خويش، روبه رو شدن فعال با رويدادهاي زندگي و انجام دادن درست وظايف است . بنابراين، اعتماد به نفس از درون فرد سرچشمه مي گيرد، نه از بيرون . افرادي که از اعتماد به نفس کافي برخوردارند، استقلال عمل دارند . مسئوليت پذير و پيشرفت گرايند; ناکامي هاي زندگي را مي پذيرند; بر ايجاد رابطه با ديگران توانايند و از هرگونه گوشه گيري دوري مي جويند .
اعتماد به نفس عامل اكتسابي است كه از بدو تولد پايه هاي آن در ذهن هر يك از انسان ها گذاشته ، با مرور زمان اين امر گسترده تر و عميق تر مي شود. متاسفانه در بسياري از خانواده هاي سنتي چون مهم ترين مساله براي والدين حرف شنوي و تسليم بودن فرزندان مي باشد ، اغلب با ايجاد محدوديت هاي غير ضروري و مشكل آفرين ، مانع رشد اعتماد به نفس در كودكان شان شده ، همين امر در بزرگسالي باعث عدم خودباوري و اتكاي به نفس در ايشان مي شود.
البته بديهي است چون انسان موجودي قابل تغيير و تكامل پذير است، در بزرگسالي نيز مي تواند اين نقيصه خود را شناخته و آن را برطرف سازد . صاحب اعتماد به نفس قوي و پايدار شود. اعتماد به نفس عاملي قابل تغيير يعني قابل افزايش يا كاهش مي باشد . هر عاملي كه بتواند به توانائي بيش تر ما كمك كند و ما را به خود باوري برساند ، به خصوص ما را به احساس شايستگي و لياقت در زمينه هاي مختلف زندگي برساند، به افزايش اعتماد به نفس ما كمك مي كند . به عكس هر موضوعي كه ما را از نظر جسمي يا فكري ضعيف كرده حتي موقعيت اقتصادي و اجتماعي ما را تضعيف نمايد ، بر كاهش اعتماد به نفس ما مي انجامد.
اعتماد به نفس واقعي از شناخت عميق و همه جانبه ما نسبت به خود ، محيط و ديگران ريشه مي گيرد . هر چه اين شناخت بيش تر باشد ، روي اعتماد به نفس واقعي ما اثرات مثبت بيش تري مي گذارد. براي افزايش اعتماد به نفس روش هاي مختلفي وجود دارد از جمله:
1. شناخت عميق از خود ، در جهت پي بردن به توانائي هاي عظيم و پنهان خويش يكي از راه هاي اساسي افزايش اعتماد به نفس مي باشد.
2. نقاط ضعف خود را نيز بايد شناخته و در جهت رفع آن ها اقدامات لازم را به كار بگيريد .
3. شناخت ديگران به خصوص آشنايان خود و استفاده از توانائي هاي ايشان در جهت مثبت نيز مي تواند كار ساز باشد.
4. محيط خود را بهتر بشناسيد تا از آن ها در جهت رشد و پيشرفت خود بهتر بهره بگيريد.
5. استعدادهاي خود را شناخته و در جهت رشد و شكوفايي آن ها گام برداريم . سرانجام در جهت بهتر زندگي كردن از آن ها استفاده كنيد.
6. از معجره اميدواري واقعي بهره بگيريد. هرگز تسليم نااميدي نشويد. نااميدي دشمن سعادت و موفقيت در زندگي است ، از طرف ديگر بر كاهش اعتماد به نفس شما مي انجامد.
7. نسبت به توانائي هاي واقعي خود ايمان داشته باشيد . در نتيجه از احساس حقارت و خود كم بيني پرهيز نمائيد.
8. از مقايسه كردن خود با ديگران جدا بپرهيزيد . تنها خود را با گذشته هاي خود مقايسه كنيد . اگر عقب افتادگي يا ايستايي در شما به وجود آمده باشد ، در رفع آن ها گام برداريد . هميشه ميل به پيشرفت و رشد را مد نظر خود قرار دهيد.
9. به خود و توانايي هاي خود متكي باشيد . از وابستگي هاي غير ضروري به ديگران پرهيز نماييد.
10. از تلقين شكست و ناتواني به خود پرهيز كرده حتي تحت تاثير تلقينات منفي ديگران در اين موارد قرار نگيريد.
11. زماني كه براي اولين بار كاري را انجام داديد ،به ياد آوريد. يادگيري هر كار جديدي عصبانيت ، ناباوري و منشا رواني زيادي را به دنبال دارد كه براي يادگيري ضروري است. بار ديگر كه اعتماد به نفس تان را از دست داديد، به خود اطمينان دهيد كه اين امر طبيعي است و كار جديدي را مي آموزيد.
12. كارهاي معوقه را انجام دهيد. هر كاري را كه مستلزم تصميم گيري است انجام دهيد، براي مثال تلفن كردن به دوست، نظافت منزل ، تعمير ماشين.
13. كاري را كه مهارت داريد، انجام دهيد. هر كاري كه بر آن تسلط داريد ،انجام دهيد. براي مثال يكي، دو حركت موزون، آشپزي ، نقاشي، كوهنوردي، در صورت امكان، كاري كه مستلزم دقت و توجه است و شما را از فكر كردن به موارد ديگر باز مي دارد انجام دهيد. بدين ترتيب احساس لياقت و شايستگي و موفقيت مي كنيد كه مهم ترين پادزهر اعتماد به نفس كم است.
14. به خودتان كم تر فكر كنيد.
شايد اين امر به نظرتان عجيب باشد، اما توجه زياد به خود اعتماد به نفس را كاهش مي دهد. كاري را انجام دهيد كه توجه شما را به خود جلب كند و باعث شود احساس بهتري داشته باشيد.
15. كارهايي را كه به خوبي انجام داده ايد، به ياد آوريد.
شايد انجام اين امر در ابتدا مشكل باشد. ولي پس از مدتي با به ياد آوردن موفقيت كوچك اعتماد به نفس تان افزايش مي يابد . شايد بگوييد" من هرگز موفق نشده ام يا كار مهمي انجام نداده ام." نيازي نيست قله اورست را فتح كنيد. انجام رويدادهاي روزمره نيز نوعي موفقيت است. براي مثال گرفتن گواهينامه ( با وجود اضطراب)، قبول شدن در امتحان( با درس خواندن زياد) عضويت در تيم ورزشي، لاغر شدن، پس انداز كردن براي خريد دوچرخه، كمك به ديگران و صدقه دادن.
16. به خود اطمينان دهيد كه شما هم مي توانيد اشتباه كنيد.
اگر احساس بدي نسبت به خود داريد، به خود تذكر دهيد كه شما هم مي توانيد اشتباه كنيد. احساسات تان بر افكار و رفتار شما تأثير مي گذارد، وقتي احساس بدي نسبت به خود داريد، فقط خاطرات بد را به ياد مي آوريد . نسبت به خود بدبين مي شويد. هميشه به خود يادآور شويد كه شما هم مي توانيد اشتباه كنيد.
17. شرط اساسي اعتماد به‌ نفس، خودشيفتگي و اساسي‌ترين مانع آن، خودشکني است. براي اينکه اعتماد به ‌نفس داشته باشيد، بايد خود شيفته گرديد. بايد عاشق جسم و روح بود . شناخت و درک درستي از خويشتن خويش داشته باشيد. در حقيقت، برگزيده آفريدگان خدائيد. چرا که خداوند خطاب به انسان مي‌فرمايد: ”اي انسان، من از روح خودم در تو دميدم" شايد درک همين يک جمله، اعتماد به ‌نفس را در شما به کمال برساند. در حقيقت، مقدمه عشق به خود، عشق الهي است. تنها زماني احساس پستي و خواري مي‌کنيد که خود را درست نشناخته و به حقيقت انسان بودن خود پي نبرده باشيد.
18.خود را تشويق و ستايش کنيد.
به خاطر کوچک ترين کار خوبي که انجام مي‌دهيد، خود را ستايش و تشويق کنيد. عادت کرده‌ايد براي کارهاي بد و نادرست خود، هزاران بار خود را سرزنش کنيد؛ اما يک بار هم خود را شايسته تشويق و ستايش ندانسته‌ايد. هيچ کدام از کارهاي مثبت خود را کوچک و بي‌اهميت تلقي نکنيد.
19. اعتماد به ‌نفس تا حد فراواني به ميزان سلامت جسم و روح بستگي دارد. به‌ طور معمول، افرادي که بيماري‌هاي جسمي و روحي داشته باشند، از اعتماد به‌نفس خوبي برخوردار نيستند. خشم، رنجش، ترس، اضطراب، کينه،حسادت و بيماري‌هاي روحي و ذهني باعث مي‌شد کاهش اعتماد به‌ نفس شما به مراتب بيشتر گردد.
20. بيان و ذهنيت مثبت داشته باشيد.
وقتي قرار است هر روز رشد کنيد و شخصيتي کامل‌تر و بهتر باشيد، نسبت به تصميم و آينده خود با بيان مثبت حرف بزنيد. نگوئيد: ”اعتماد به‌ نفس ندارم"، ”اراده‌ام ضعيف است"، ”مضطرب هستم" و ... به‌ جاي آن که با بيان منفي از خود حرف بزنيد، به خود بگوئيد: ”هر روز و هر شب شخصيت من از هر جهت، بهتر و بهتر مي‌شود . اعتماد به‌ نفس من روز به روز بيش تر و بيش تر مي‌گردد".
موفق باشيد.

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از اعتماد و ارتباط تان با اين مرکز.
موفقيت هر معلم و مربي در گروي اجراي اموري است . فقدان هر يک از آن مؤلفه ها درجه ميزان موفقيت آن معلم و مربي را کاهش مي دهد . به بيان ديگر اداره کلاس و شيوه برخورد با دانش آموزان راهنمايي و متوسطه يک سري مهارت هاي عام دارد که در همه کلاس ها ي روستايي و شهري ،با تربيت خانوادگي و فرهنگ اجتماعي ،و ديني بالا، متوسط يا پايين آن مهارت ها به کار گرفته مي شوند . يک سري مهارت ها و دستور عمل هاي روان شناسي خاص هست که معلم و مربي بايد با مخاطب شناسي درست و ارزيابي ميزان رشد شخصيت فکري و فرهنگي ، فردي و اجتماعي ، ديني و ملي مخاطبان، آن مهارت ها را به کار ببرد .
بديهي است که معلم و مربي اولا- نمي تواند نسخه واحد و يکساني براي اداره همه کلاس ها و شيوه برخورد با همه مخاطبان و دانش آموزها داشته باشد .
ثانيا اجراي دقيق مهارت هاي عام و خاص در صورتي نتيجه بخش و مؤثر خواهد بود که با تمام مؤلفه هاي تأثير گذار هماهنگ باشد . اجراي برخي ازآن ها و بي توجهي به برخي ديگر سبب بي اثر يا کم اثر شدن مهارت هاي اِعمال شده مي گردد.
مؤلفه هاي تأثير گذاري که موفقيت معلمان و مربيان تربيتي به آن بستگي دارد ، عبارتند از :
1- ميزان انگيزه ،هدفمندي و احساس مسئوليت .
2- ميزان پيگيري ، سختکوشي و دردمندي .
3- نظم و انظباط فردي ، اجتماعي و شغلي .
4- علم و آگاهي و تخصص و مهارت در رشته و موضوعي که تدريس مي کند .زيرا مخاطب شما همين که احساس کند اطلاعات لازم را نداريد ، رغبت و حوصله شنيدن و گوش دادن به حرف هاي شما را نخواهد داشت . در نتيجه کنترل کلاس از دست تان خارج مي شو.د .
5- آگاهي از آداب و وظايفي که معلم و مربي نسبت به دانش آموزان و مخاطبين خود دارد .و رعايت و اجراي آن .
6- داشتن و به کارگرفتن مهارت لازم در شيوه تدريس:
موضوعات مختلف ، مخاطبان متفاوت ، شرايط سني ، فکري و فرهنگي ، زمان تدريس ، فضاي فيزيکي محيط و کلاس شيوه هاي متفاوتي را براي تدريس مي طلبد . گاهي به شيوه سخنراني و معلم محوري ، گاهي با شيوه کتاب محور و گاهي با شيوه مخاطب محور بايد تدريس کرد . گاهي بايد از برهان و استدلال و فعال سازي مغز و تفکر مخاطب بهره جست ، گاهي روي موج حماسه ، عواطف و احساسات بايد مانور داد ، گاهي از داستان و قصه ، يا از مثال و ضرب المثَل و يا جوک گفتن بايد استفاده کرد، تا توانست کلاس فعال و با نشاطي داشت. در غير اين صورت دانش آموزان زود احساس خستگي خواهند کرد و شروع مي کنند با هم حرف زدن يا شلوغ کردن و اذيت نمودن معلم ،
پرسشگر محترم ! بحث تفصيلي همه اين موضوعات از رسالت پاسخگويي اين مرکز خارج است ، از اين رو به بيان برخي ويژگي هايي و مسؤليت ها ، بسنده مي کنيم . در پايان منابعي را جهت مطالعه و آگاهي بيش تر معرفي خواهيم کرد .
ا - انگيزه و هدف: کسي مي تواند مبلّغ پيام خدا باشد که سخنش نصح باشد، يعني هيچ انگيزه اي جز خير و مصلحت مردم نداشته باشد. سخنش از سوز دل برخيزد : «اِنَّ الْکَلامَ اِذا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ دَخَلَ فِي الْقَلْبِ وَ اِذا خَرَجَ مِنَ اللِّسانِ لَمْ يَتَجاوَرِ الاَذانَ؛ (1)
سخني که از جان برون آيد، لاجرم بر دل مي نشيند. سخني که فقط از زبان بيرون بيايد و دل از آن بي خبر باشد، از گوش هاي مردم تجاوز نمي کند».

ب- به كارگيري روش هاي نو:
در حال حاضر با توجه به تغييرات پر شتابي كه در عرصه فرهنگ و ادبيات مخاطبان به ويژه بين نسل جوان ايجاد شده، براي جذب جوانان بايد ارائه پيام‌ها را متناسب با شعور حاضر و كنوني تنظيم كرد. نسل كهن، بايد در بستر زمان حضور يابد . نيازهاي نسل نو جامعه را همواره در نظر داشته باشد. امام علي(ع) بر زمان شناسي در ارائه پيام تأكيد ورزيده است: "فرزندان تان را به ادب خود مجبور نسازيد كه آنان پديده‌هاي زمان خود هستند".(2)
استاد مطهري مي‌گويد: در هدايت و رهبري نسل قديم كه سطح فكرش پايين تر بود، ما احتياج داشتيم به طرز خاص بيان و تبليغ و يك جور كتاب‌ها كه امروز آن طرز بيان و آن طور كتاب‌ها به درد نمي‌خورد. بايد و لازم است رفرم واصلاح عميقي در اين قسمت‌ها به عمل آيد. بايد با منطق روز و زبان روز و افكار روز آشنا شد و از همان راه به هدايت و رهبري مردم پرداخت.(3)
استفاده از ابزارهاي ارتباطي نوين نيز مي‌تواند مؤثرباشد.

پ- معلم و مربي بايد هادي ِعامل باشد تا دانش آموزان در کلاس به او مجال تدريس و سخن گفتن بدهند .
خواسته اسلام و نظام تربيتى آن از معلمان ، مربيان و مصلحان جامعه آن است كه براى هدايت و تربيت مردم، به تبليغ و ارشاد گفتارى بسنده نكنند. پيش از همه، خود را به لحاظ اخلاقى و رفتارى، به ‏گونه‏اى بر اساس تعليمات و معارف قرآنى بسازند، كه با كردار شايسته و فضايل اخلاقى خويش، دعوت کننده امت به سوىا صلاح بوده و الگوى حسنه‏اى، براى ساير مردم باشند.
امام صادق(ع) مى‏فرمايند: «اِنَّ الْعالِمَ اِذا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَما يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفا؛(4)
هر گاه عالم به مقتضاى علم خويش عمل نكند، اثر حرف ها و موعظه‏اش همچون آب باران روى سنگ صاف است .همان گونه که آب روي سنگ صاف باقي نمي ماند، حرف هاي گوينده اي که خود عمل نمي کند، بي اثر است و زود از قلب هاى مخاطبين محو خواهد شد».
باز در حديث ديگرى حضرت فرمود:
«كُونُوا دُعاةَ النَّاسِ بِأَعْمالِكُمْ وَ لا تَكُونُوا دُعاةً بِأَلْسِنَتِكُمْ؛ (5)
به وسيله كردار شايسته و اعمال نيك خود راهنما و راهبر مردم به سوى فضيلت ها شويد . تنها دعوت‏گر زبانى نباشيد».
بر اين اساس لازم است مربيان و معلمان به ويژه معلمان رشته معارف اسلامي نکات زير را توجه و به آن عمل کنند .
اول: نكاتي مربوط به شخص معلم و مربي :
1- برخوردار از آراستگي ظاهر باشد.
2- خود ساخته و مهذب باشد.
3- وقار و ادب در وجودش نمودار باشد.
4- زهد و ساده زيستي را رعايت نمايد.
5- بهره كافي از حكمت و معارف داشته باشد.
6- به آنچه مي گويد، باور داشته و عمل نمايد.
دوم: نكاتي مربوط به محتواي سخن معلم:
1- آموزنده و مفيد باشد؛
2- در انتخاب و گزينش خوش‏ذوق باشد؛
3- نظم و تناسب در كلام را رعايت كند؛
4- عباراتش بليغ و رسا باشد؛
5- تعبيراتش خوش آهنگ، نرم و دلنشين باشد؛
6- استوار و توجيه‏پذير باشد؛
7- در مجموع جذّاب و گيرا باشد؛
8- در انسان انگيزه ايجاد كند.
============
ت- مخاطب شناسي:
يكي از سؤالات مهم در شيوه تربيت، هدايت و راهنمايي جوانان و نوجوانان و جذب آنان به سوي ارزش‌هاي ديني اين است كه:
- آيا در جذب و هدايت آنان بايد بر اصول عقلي و استدلالي تكيه نمود؟
- يا مبناي كار و فعاليت را فطرت و درون انسان قرار داد و با تسخير دل و درون آنان و بيدار ساختن استعداد‌هاي خدادادي‌شان آنان را به سوي اخلاق و عرفان سوق داد ؟
يا مدار و محور كار تربيت و جذب جوانان به سوي دين را، عواطف و احساسات جوانان قرار دهيم؟
همه مي‌دانيم كه جوانان از جنبه‌هاي گوناگون: فردي ،خانوادگي و جنسي، احوال گوناگون رواني و كثرت طلبي‌هاي مادي و معنوي دارند.
يكي از انديشمندان در امر تربيت مي‌گويد: "جوان‌ها مثل دانه‌هاي چوب كبريت نيستند كه همه يك اندازه و يك شكل باشند و بشود آن ها را قالبي در قوطِي‌هاي همشكل بسته بندي يا دسته بندي كرد. هر آدمي براي خودش عالمي است"(6) بنابر اين نمي‌شود يك نسخه كلي براي همه جوانان يا نوجوانان نوشت.
به بيان ديگر: در امر تربيت و جذب و هدايت جوانان و نوجوان بايد از همه عناصر و شيوه ها بهره جست، هم از عقل استفاده كرد ، هم از نقل و حديث و روايت، هم از اخلاق و عرفان، نيز احساسات و عواطف دروني بايد بهره گرفت، ليكن ميزان استفاده از هر يك از اين عناصر بر حسب سن و دوره و مايه‌هاي اوليه تربيتي و حتي خصوصيات شخصي و فردي متفاوت است. نمي‌توانيم در صد بهره وري از اين عناصر را در دوره ابتدايي يا دوره راهنمايي يا متوسط و بالاتر را يكسان بگيريم.
==========
ث - درك زبان، منطق و احساسات جوانان و نوجوانان
بزرگ‌ترين مشكل رهبري نسل جوان، در نفهميدن زبان و منطق او، احساسات ويژه و خواسته‌هاي واقعي و ادراكات خاص جواني است، بنابر اين براي پاسخگويي به نسل جوان و رهبري آنان به سوي دين و ارزش‌هاي معنوي، ابتدا بايد "آنان را شناخت" و احساسات پرشور جواني‌شان را درك نمود. نقاط قوّت و مثبت روحيات ،اخلاق و عملكرد‌هاي آنان را دريافت، نيز جهات ضربه‌پذيري و منفي آنان را فهميد. روي نكات مثبت تكيه كرد و با دادن شخصيت وكرامت بر آنان، در دل شان نفوذ كرد.
شهيد مطهري مي‌گويد: ابتدا بايد نسل جوان را بشناسيم. نسل جوان مزايا و عيب‌هايي دارد، زيرا اين نسل يك نوع ادراكات و احساسات دارد كه در گذشته نبود، از اين جهت بايد به او حق داد.در عين حال يك انحرافات فكري و اخلاقي نيز دارد و بايد آن‌ها را شناخت و چاره كرد.(7)
==========
ج- اجتناب از افراط و تفريط
در هدايت نسل جوان همان گونه كه بايد به سليقه‌ها و علاقه‌هاي آنان توجه كرد و امر رشد و تربيت آنان را با مقتضيات ذات و جوهره‌شان هماهنگ ساخت، بايد از ايجاد شخصيت كاذب و توقع بي جا پرهيز نمود.
يكي از مسئولان دست‌اندركار امر تربيت مي‌گويد: برخورد با نسل جوان بايد بر اساس واقع بيني، منطق و به دور از افراط و تفريط باشد، نه برخورد تند و خشن و غير منطقي و سركوب احساسات آن‌ها و نه برخوردهاي غير واقعي كه همه خواسته‌هاي جوانان را درست و بر حق بدانيم و در آنان رشد كاذب و توقع نابجا ايجاد كنيم، بلكه بايد متناسب با ذات و جوهره او و با استفاده از سلايق و علايق او، امر هدايت نسل جوان را دنبال كنيم."(8)
=======================
چ - تبيين اهداف دين و خوشايند سازي :
دو نكته اساسي كه بايد مربيان ومعلمان ديني و قرآن به آن توجه داشته باشند ، اين است كه :
1- دين نياز به تبليغ به مفهوم رايج امروزي ندارد، بلكه نياز به معرفي صحيح دارد. امروزه تبليغ براي جنس و كالايي مورد دارد كه نمي‌تواند خود را نشان دهد، از اين رو پيش از آن كه بگوييم دين اسلام جامع ترين، كامل ترين و نيكوترين دين ها است، بايد بگوييم دين اسلام چيست و اهداف آن كدام است؟ چه نقشي در زندگي مادي و معنوي انسان دارد ؟
اگر حقيقت دين و نقش آن در خوشبختي انسان و اصلاح معاش و معادش به درستي تبيين گردد، فطرت دين گرا و خدا جويي جوانان آن را به راحتي مي‌پذيرند.
2-خوشايند سازي؛
پيامبر اكرم(ص) گروهي را به سرپرستي "معاذ بن جبل" جهت ابلاغ دين و تبيين معارف بلند آن به يمن اعزام فرمود. هنگام عزيمت آنان چند نكته را تذكر داد از جمله فرمود:
- تا مي‌توانيد كار را براي مردم آسان كنيد.دستور مسازيد . تكاليف سختي بر مردم تحميل نكنيد كه باعث اذيت و اضطراب خاطرشان شود.
- مردم را اميدوار كنيد. از دين نااميد و مأيوس نسازيد. به مردم نويد و بشارت بدهيد. در اين صورت عزم و اراده گرايش و پيوستن به دين درآنان ايجاد مي‌شود، و به كارهاي نيك رغبت و علاقه پيدا مي‌كند.(9)

کتاب­هاي مفيدي دراين موضوع نوشته شده است از جمله :
1- آداب تعليم و تعلّم در اسلام، شهيد ثاني، ترجمه دکتر سيد محمد باقر حجتي.
2- ويژگي هاي معلم خوب، اسماعيل نوري.
3- معلم است که مي تواند حرمت معلم را حفظ کند ، محمد مشايخي .
4- ويژگي هاي معلم، مجيد رشيد پور.
5. كنترل كلاس؛ ديويد فونتانا، ترجمه ساده حمزه با همكاري مجيد محمدي.
موفق باشيد .

پي نوشت ها :
1. مجموعه ورام ، ج2 ، ص.152
2. شرح ابن ابي الحديد، ج 20، قصار 102.
3. استاد مطهري، ده گفتار، ص 185.
4. اصول كافى، ج‏1، انتشارات دارالكتب الاسلاميه تهران، ص‏44، باب استعمال العلم، ح‏3.
5. سفينة البحار، چاپ قديم، ج‏2، ص‏278.
6. حداد عادل، آسيب شناسي تربيتي ديني، ج 1، ص 75.
7 . مجله پيوند، شماره 260، ص 18.
8 . همان.
9. دكتر سيد احمد احمدي، روان شناسي نوجوانان و جوانان، ص 62.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
راه هاي مبارزه با استمنا بسيار است و هيچ کدام بدون عزم و اراده جدي فرد مبتلا کارآمد نمي باشد به عنوان نمونه به يکي از پاسخ هاي ما در اين زمينه اشاره مي نماييم :
1 - اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي و در توليد نياز جنسي کاذب دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است. اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد. کلافگي به هم ريختگي و عصبانيت شما ريشه در اضطراب بالا دارد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
4ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
5ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
اگر نيک بنگريد، با کمي واقع‌نگري مي‌توانستيد لغزش‌هاي هر از گاهي خود را با ديدي مثبت‌تر مديريت نماييد.
6 ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
7ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
8ـ براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
9ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
10ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.
در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خود ارضايي جلب مي نمايم:
خودارضايي يكي از انحرافات جنسي است كه داراي عوارض روحي و جسمي فراواني دارد.
مهم ترين عوامل ترك عبارتند از؛
1- از بين بردن زمينه هاي اين عمل مانند؛ ديدن و خواندن تثاوير و مطالب تحريك زا، دوستان ناباب، استفاده نادرست از اينترنت و ...
2- آگاهي از عوارض و آسيب هاي ناگوار آن.
3- تقويت اراده.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه ارادة انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجه ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجه اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
به طور كلي، متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است".
بنابراين بايد خود را باور كنيد و ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد براي ايجاد و تقويت هر چه بيش تر اراده، به فوايد و آثار آن و نتيجه اي كه به دست خواهيد آورد، نيز اهميت آن و آينده روشني كه داريد، همچنين نجات از مشكل و سختي كه با آن روبرو هستيد، به شما كمك خواهد كرد. به پاداش عظيم اخروي و رضايت حضرت دوست (به جهت سختي و مشكل بودن ترك عمل) توجه نماييد. به خاطر داشته باشيد هر چه گناه و ترك عمل سنگين تر باشد و تلاش بيش تري لازم داشته باشد، در صورت تحقّق، انسان را به كمالات بالاتري مي رساند كه براي ديگران شايد حتي قابل تصوّر نباشد..
از اين رو هرگز يأس به خود راه ندهيد و براي آن برنامه ريزي كنيد. به راهکار هايي كه مطرح مي كنيم، توجه نماييد و آن را به كار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت.
راهکارهاي ترک خود ارضايي:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شب‏ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد بلكه اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد.
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد. مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد ، قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد.مطمئن باشيد صرف تماس آب وصابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
5- هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
6- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
7- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخم‏مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
8- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
9- هرگز به رو نخوابيد.
10- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
11- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
13-روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏حجم‏ترين نوع غذاها اكتفا كنيد. وعده غذايي خود را كم كنيد.
14- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
15- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
16- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
17- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد ،ولي احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند .
18- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
19- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
20-در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
21- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتاب‏هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
22- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
23-به معاد و قيامت فكر كنيد.
24- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
25- اگر دوباره وسوسه شديد، با غسل و تيمم حتما سعي کنيد عبادت‏هاي خود مانند نماز و روزه و... انجام دهيد . اين کار به نوبه خود تاثير به سزايي در ترک اين عمل دارد .
26- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد .بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد .
27- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد .
راهكراهاي ديني در كنار راهكارهاي عملي ضروري است و هيچ كدام نبايد به صورت جداگانه عمل شوند. اين راهکارها وقتي نتيجه مي‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود. زمان نتيجه آن بستگي به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاين‏رو فقط انرژي شما صرف عمل به دستورات شود.
موفق و مويد باشيد.

صفحه‌ها