پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از اعتماد و ارتباط تان با اين مرکز.
موفقيت هر معلم و مربي در گروي اجراي اموري است . فقدان هر يک از آن مؤلفه ها درجه ميزان موفقيت آن معلم و مربي را کاهش مي دهد . به بيان ديگر اداره کلاس و شيوه برخورد با دانش آموزان راهنمايي و متوسطه يک سري مهارت هاي عام دارد که در همه کلاس ها ي روستايي و شهري ،با تربيت خانوادگي و فرهنگ اجتماعي ،و ديني بالا، متوسط يا پايين آن مهارت ها به کار گرفته مي شوند . يک سري مهارت ها و دستور عمل هاي روان شناسي خاص هست که معلم و مربي بايد با مخاطب شناسي درست و ارزيابي ميزان رشد شخصيت فکري و فرهنگي ، فردي و اجتماعي ، ديني و ملي مخاطبان، آن مهارت ها را به کار ببرد .
بديهي است که معلم و مربي اولا- نمي تواند نسخه واحد و يکساني براي اداره همه کلاس ها و شيوه برخورد با همه مخاطبان و دانش آموزها داشته باشد .
ثانيا اجراي دقيق مهارت هاي عام و خاص در صورتي نتيجه بخش و مؤثر خواهد بود که با تمام مؤلفه هاي تأثير گذار هماهنگ باشد . اجراي برخي ازآن ها و بي توجهي به برخي ديگر سبب بي اثر يا کم اثر شدن مهارت هاي اِعمال شده مي گردد.
مؤلفه هاي تأثير گذاري که موفقيت معلمان و مربيان تربيتي به آن بستگي دارد ، عبارتند از :
1- ميزان انگيزه ،هدفمندي و احساس مسئوليت .
2- ميزان پيگيري ، سختکوشي و دردمندي .
3- نظم و انظباط فردي ، اجتماعي و شغلي .
4- علم و آگاهي و تخصص و مهارت در رشته و موضوعي که تدريس مي کند .زيرا مخاطب شما همين که احساس کند اطلاعات لازم را نداريد ، رغبت و حوصله شنيدن و گوش دادن به حرف هاي شما را نخواهد داشت . در نتيجه کنترل کلاس از دست تان خارج مي شو.د .
5- آگاهي از آداب و وظايفي که معلم و مربي نسبت به دانش آموزان و مخاطبين خود دارد .و رعايت و اجراي آن .
6- داشتن و به کارگرفتن مهارت لازم در شيوه تدريس:
موضوعات مختلف ، مخاطبان متفاوت ، شرايط سني ، فکري و فرهنگي ، زمان تدريس ، فضاي فيزيکي محيط و کلاس شيوه هاي متفاوتي را براي تدريس مي طلبد . گاهي به شيوه سخنراني و معلم محوري ، گاهي با شيوه کتاب محور و گاهي با شيوه مخاطب محور بايد تدريس کرد . گاهي بايد از برهان و استدلال و فعال سازي مغز و تفکر مخاطب بهره جست ، گاهي روي موج حماسه ، عواطف و احساسات بايد مانور داد ، گاهي از داستان و قصه ، يا از مثال و ضرب المثَل و يا جوک گفتن بايد استفاده کرد، تا توانست کلاس فعال و با نشاطي داشت. در غير اين صورت دانش آموزان زود احساس خستگي خواهند کرد و شروع مي کنند با هم حرف زدن يا شلوغ کردن و اذيت نمودن معلم ،
پرسشگر محترم ! بحث تفصيلي همه اين موضوعات از رسالت پاسخگويي اين مرکز خارج است ، از اين رو به بيان برخي ويژگي هايي و مسؤليت ها ، بسنده مي کنيم . در پايان منابعي را جهت مطالعه و آگاهي بيش تر معرفي خواهيم کرد .
ا - انگيزه و هدف: کسي مي تواند مبلّغ پيام خدا باشد که سخنش نصح باشد، يعني هيچ انگيزه اي جز خير و مصلحت مردم نداشته باشد. سخنش از سوز دل برخيزد : «اِنَّ الْکَلامَ اِذا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ دَخَلَ فِي الْقَلْبِ وَ اِذا خَرَجَ مِنَ اللِّسانِ لَمْ يَتَجاوَرِ الاَذانَ؛ (1)
سخني که از جان برون آيد، لاجرم بر دل مي نشيند. سخني که فقط از زبان بيرون بيايد و دل از آن بي خبر باشد، از گوش هاي مردم تجاوز نمي کند».
ب- به كارگيري روش هاي نو:
در حال حاضر با توجه به تغييرات پر شتابي كه در عرصه فرهنگ و ادبيات مخاطبان به ويژه بين نسل جوان ايجاد شده، براي جذب جوانان بايد ارائه پيامها را متناسب با شعور حاضر و كنوني تنظيم كرد. نسل كهن، بايد در بستر زمان حضور يابد . نيازهاي نسل نو جامعه را همواره در نظر داشته باشد. امام علي(ع) بر زمان شناسي در ارائه پيام تأكيد ورزيده است: "فرزندان تان را به ادب خود مجبور نسازيد كه آنان پديدههاي زمان خود هستند".(2)
استاد مطهري ميگويد: در هدايت و رهبري نسل قديم كه سطح فكرش پايين تر بود، ما احتياج داشتيم به طرز خاص بيان و تبليغ و يك جور كتابها كه امروز آن طرز بيان و آن طور كتابها به درد نميخورد. بايد و لازم است رفرم واصلاح عميقي در اين قسمتها به عمل آيد. بايد با منطق روز و زبان روز و افكار روز آشنا شد و از همان راه به هدايت و رهبري مردم پرداخت.(3)
استفاده از ابزارهاي ارتباطي نوين نيز ميتواند مؤثرباشد.
پ- معلم و مربي بايد هادي ِعامل باشد تا دانش آموزان در کلاس به او مجال تدريس و سخن گفتن بدهند .
خواسته اسلام و نظام تربيتى آن از معلمان ، مربيان و مصلحان جامعه آن است كه براى هدايت و تربيت مردم، به تبليغ و ارشاد گفتارى بسنده نكنند. پيش از همه، خود را به لحاظ اخلاقى و رفتارى، به گونهاى بر اساس تعليمات و معارف قرآنى بسازند، كه با كردار شايسته و فضايل اخلاقى خويش، دعوت کننده امت به سوىا صلاح بوده و الگوى حسنهاى، براى ساير مردم باشند.
امام صادق(ع) مىفرمايند: «اِنَّ الْعالِمَ اِذا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَما يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفا؛(4)
هر گاه عالم به مقتضاى علم خويش عمل نكند، اثر حرف ها و موعظهاش همچون آب باران روى سنگ صاف است .همان گونه که آب روي سنگ صاف باقي نمي ماند، حرف هاي گوينده اي که خود عمل نمي کند، بي اثر است و زود از قلب هاى مخاطبين محو خواهد شد».
باز در حديث ديگرى حضرت فرمود:
«كُونُوا دُعاةَ النَّاسِ بِأَعْمالِكُمْ وَ لا تَكُونُوا دُعاةً بِأَلْسِنَتِكُمْ؛ (5)
به وسيله كردار شايسته و اعمال نيك خود راهنما و راهبر مردم به سوى فضيلت ها شويد . تنها دعوتگر زبانى نباشيد».
بر اين اساس لازم است مربيان و معلمان به ويژه معلمان رشته معارف اسلامي نکات زير را توجه و به آن عمل کنند .
اول: نكاتي مربوط به شخص معلم و مربي :
1- برخوردار از آراستگي ظاهر باشد.
2- خود ساخته و مهذب باشد.
3- وقار و ادب در وجودش نمودار باشد.
4- زهد و ساده زيستي را رعايت نمايد.
5- بهره كافي از حكمت و معارف داشته باشد.
6- به آنچه مي گويد، باور داشته و عمل نمايد.
دوم: نكاتي مربوط به محتواي سخن معلم:
1- آموزنده و مفيد باشد؛
2- در انتخاب و گزينش خوشذوق باشد؛
3- نظم و تناسب در كلام را رعايت كند؛
4- عباراتش بليغ و رسا باشد؛
5- تعبيراتش خوش آهنگ، نرم و دلنشين باشد؛
6- استوار و توجيهپذير باشد؛
7- در مجموع جذّاب و گيرا باشد؛
8- در انسان انگيزه ايجاد كند.
============
ت- مخاطب شناسي:
يكي از سؤالات مهم در شيوه تربيت، هدايت و راهنمايي جوانان و نوجوانان و جذب آنان به سوي ارزشهاي ديني اين است كه:
- آيا در جذب و هدايت آنان بايد بر اصول عقلي و استدلالي تكيه نمود؟
- يا مبناي كار و فعاليت را فطرت و درون انسان قرار داد و با تسخير دل و درون آنان و بيدار ساختن استعدادهاي خداداديشان آنان را به سوي اخلاق و عرفان سوق داد ؟
يا مدار و محور كار تربيت و جذب جوانان به سوي دين را، عواطف و احساسات جوانان قرار دهيم؟
همه ميدانيم كه جوانان از جنبههاي گوناگون: فردي ،خانوادگي و جنسي، احوال گوناگون رواني و كثرت طلبيهاي مادي و معنوي دارند.
يكي از انديشمندان در امر تربيت ميگويد: "جوانها مثل دانههاي چوب كبريت نيستند كه همه يك اندازه و يك شكل باشند و بشود آن ها را قالبي در قوطِيهاي همشكل بسته بندي يا دسته بندي كرد. هر آدمي براي خودش عالمي است"(6) بنابر اين نميشود يك نسخه كلي براي همه جوانان يا نوجوانان نوشت.
به بيان ديگر: در امر تربيت و جذب و هدايت جوانان و نوجوان بايد از همه عناصر و شيوه ها بهره جست، هم از عقل استفاده كرد ، هم از نقل و حديث و روايت، هم از اخلاق و عرفان، نيز احساسات و عواطف دروني بايد بهره گرفت، ليكن ميزان استفاده از هر يك از اين عناصر بر حسب سن و دوره و مايههاي اوليه تربيتي و حتي خصوصيات شخصي و فردي متفاوت است. نميتوانيم در صد بهره وري از اين عناصر را در دوره ابتدايي يا دوره راهنمايي يا متوسط و بالاتر را يكسان بگيريم.
==========
ث - درك زبان، منطق و احساسات جوانان و نوجوانان
بزرگترين مشكل رهبري نسل جوان، در نفهميدن زبان و منطق او، احساسات ويژه و خواستههاي واقعي و ادراكات خاص جواني است، بنابر اين براي پاسخگويي به نسل جوان و رهبري آنان به سوي دين و ارزشهاي معنوي، ابتدا بايد "آنان را شناخت" و احساسات پرشور جوانيشان را درك نمود. نقاط قوّت و مثبت روحيات ،اخلاق و عملكردهاي آنان را دريافت، نيز جهات ضربهپذيري و منفي آنان را فهميد. روي نكات مثبت تكيه كرد و با دادن شخصيت وكرامت بر آنان، در دل شان نفوذ كرد.
شهيد مطهري ميگويد: ابتدا بايد نسل جوان را بشناسيم. نسل جوان مزايا و عيبهايي دارد، زيرا اين نسل يك نوع ادراكات و احساسات دارد كه در گذشته نبود، از اين جهت بايد به او حق داد.در عين حال يك انحرافات فكري و اخلاقي نيز دارد و بايد آنها را شناخت و چاره كرد.(7)
==========
ج- اجتناب از افراط و تفريط
در هدايت نسل جوان همان گونه كه بايد به سليقهها و علاقههاي آنان توجه كرد و امر رشد و تربيت آنان را با مقتضيات ذات و جوهرهشان هماهنگ ساخت، بايد از ايجاد شخصيت كاذب و توقع بي جا پرهيز نمود.
يكي از مسئولان دستاندركار امر تربيت ميگويد: برخورد با نسل جوان بايد بر اساس واقع بيني، منطق و به دور از افراط و تفريط باشد، نه برخورد تند و خشن و غير منطقي و سركوب احساسات آنها و نه برخوردهاي غير واقعي كه همه خواستههاي جوانان را درست و بر حق بدانيم و در آنان رشد كاذب و توقع نابجا ايجاد كنيم، بلكه بايد متناسب با ذات و جوهره او و با استفاده از سلايق و علايق او، امر هدايت نسل جوان را دنبال كنيم."(8)
=======================
چ - تبيين اهداف دين و خوشايند سازي :
دو نكته اساسي كه بايد مربيان ومعلمان ديني و قرآن به آن توجه داشته باشند ، اين است كه :
1- دين نياز به تبليغ به مفهوم رايج امروزي ندارد، بلكه نياز به معرفي صحيح دارد. امروزه تبليغ براي جنس و كالايي مورد دارد كه نميتواند خود را نشان دهد، از اين رو پيش از آن كه بگوييم دين اسلام جامع ترين، كامل ترين و نيكوترين دين ها است، بايد بگوييم دين اسلام چيست و اهداف آن كدام است؟ چه نقشي در زندگي مادي و معنوي انسان دارد ؟
اگر حقيقت دين و نقش آن در خوشبختي انسان و اصلاح معاش و معادش به درستي تبيين گردد، فطرت دين گرا و خدا جويي جوانان آن را به راحتي ميپذيرند.
2-خوشايند سازي؛
پيامبر اكرم(ص) گروهي را به سرپرستي "معاذ بن جبل" جهت ابلاغ دين و تبيين معارف بلند آن به يمن اعزام فرمود. هنگام عزيمت آنان چند نكته را تذكر داد از جمله فرمود:
- تا ميتوانيد كار را براي مردم آسان كنيد.دستور مسازيد . تكاليف سختي بر مردم تحميل نكنيد كه باعث اذيت و اضطراب خاطرشان شود.
- مردم را اميدوار كنيد. از دين نااميد و مأيوس نسازيد. به مردم نويد و بشارت بدهيد. در اين صورت عزم و اراده گرايش و پيوستن به دين درآنان ايجاد ميشود، و به كارهاي نيك رغبت و علاقه پيدا ميكند.(9)
کتابهاي مفيدي دراين موضوع نوشته شده است از جمله :
1- آداب تعليم و تعلّم در اسلام، شهيد ثاني، ترجمه دکتر سيد محمد باقر حجتي.
2- ويژگي هاي معلم خوب، اسماعيل نوري.
3- معلم است که مي تواند حرمت معلم را حفظ کند ، محمد مشايخي .
4- ويژگي هاي معلم، مجيد رشيد پور.
5. كنترل كلاس؛ ديويد فونتانا، ترجمه ساده حمزه با همكاري مجيد محمدي.
موفق باشيد .
پي نوشت ها :
1. مجموعه ورام ، ج2 ، ص.152
2. شرح ابن ابي الحديد، ج 20، قصار 102.
3. استاد مطهري، ده گفتار، ص 185.
4. اصول كافى، ج1، انتشارات دارالكتب الاسلاميه تهران، ص44، باب استعمال العلم، ح3.
5. سفينة البحار، چاپ قديم، ج2، ص278.
6. حداد عادل، آسيب شناسي تربيتي ديني، ج 1، ص 75.
7 . مجله پيوند، شماره 260، ص 18.
8 . همان.
9. دكتر سيد احمد احمدي، روان شناسي نوجوانان و جوانان، ص 62.