پشتیبانی علمی

از سوی گروه علمی کلام مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد:
در این گفتگوی علمی پیرامون تقسیم پذیری پلورالیزم به صدق و نجات، حجج اسلام حقانی و آزادی به بیان نظرات مطرح با رویکرد پاسخ به سوالات دینی پرداختند.
تقسیم پذیری پلورالیسم به صدق و نجات

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، در ابتدای نشست حجت الاسلام محمد کاظم حقانی «ارزیاب عالی گروه کلام مرکز ملی پاسخگویی» در تبیین مدعای اصلی گفت: مدعای اصلی آن است که در پاسخ به شبهه پلورالیسم دینی نمی‌توان بر تفکیک دو حوزه شناخت و معرفت شبهه را پاسخ داد و در واقع از آنجا که هدف دین نجات و سعادت انسان‌هاست،‌ آنچه مهم است نیز همان مسئله نجات است.

حجت الاسلام حقانی افزود: براساس تقسیم نظریه‌های عدالت در اندیشه اسلامی به سه نظریه اراده مطلق الهی، عدالت حداقلی و عدالت حداکثری مشاهده می‌شود که در هیچ یک از این سه مبنا نجات و سعادت انسان وابسته به صدق گزاره‌های اعتقادی او نیست و نجات انسان وابسته به تلاش او در راه کشف حقیقت و نیت خالص اوست.

وی ادامه داد: البته بنابر مبنای عدالت حداقلی، درباره جاهلان قاصر یا مستضعفان، نوعی ملازمه بین صدق باورها و نجات وجود دارد. زیرا ایشان معتقدند که مستضعفان به خاطر عدم صدق باورهایشان مستحق بهشت نیستند.

در ادامه حجت الاسلام محسن آزادی «کارشناس پاسخگوی گروه کلام» در نقد به مباحث گفت: این تبیین دارای ابهامات اساسی معرفت‌شناختی است. نخست، تمرکز تبیین بر قاصرین، فروکاستن مسئله به مورد خاص است و ثانیاً آنچه از ادله به دست می‌آید، نجات قاصرین نه به جهت ملازمه میان مجاهده برای فهم و نجات است، که تفضل و بر اساس دلیل خارجی است. بنابراین نجات قاصرین نه براساس استحقاق که به دلیل مسئله‌ای خارج از موضوع است.

وی افزود: ثالثاً اگر قائل به عدم تلازم میان ایمان به واقع و سعادت شویم و این ملازمه را میان تلاش برای فهم واقع و نجات ترسیم کنیم با اشکالات اساسی مواجه مواجه می‌شویم که شامل:
الف: نفس تلاش برای فهم واقع، بی ثمر است. چرا که واقع موضوعیت و اثر حقیقی ندارد.

ب: شخصی که با تلاش به حقانیت دینی می‌رسد ولی به آن ایمان نمی‌آورد، مثال نقض تبیین فوق است.

ج: این تبیین با اصرار انبیا و دعوت کتب مقدس به ایمان به خدا و تقسیم حق و باطل ناسازگار است.

در انتهای جلسه کارشناسان گروه کلام پرسش و پاسخ پیرامون سؤالات حول این موضوع را مطرح و بررسی کردند.

شایان ذکر است نشست‏های علمی در بخش‏ پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار می‏شود.

همچنین این جلسات با رعایت تمامی دستورالعمل های بهداشتی برگزار می گردد.

نویسنده:اسدالله جمشیدى

چـكیده

حجاب به معناى پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احكام ضرورى دین اسلام است. در ادیان الهى دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حكم با تفاوتهایى وجود دارد. در سرزمینى كه اسلام در آن ظهور كرد زنان با صورتى گشاده و گریبانى چاك در معابر آمد و شد مى كردند. برخى نویسندگان چنین اظهار نظر كرده اند كه پوشش اسلامى نتیجه تعامل فرهنگى بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگى حضور زن در برابر نامحرم قانونى خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستورى شرعى در آمده، مستندى شرعى ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر مى پردازد.

واژگان كلیدى: حجاب، تاریخ حجاب و پیشینه حجاب در اسلام.

مقدمه

صرف نظر از مباحثى چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامى، فلسفه آن و مباحث دیگر، یكى از مباحث لازم در این باره، بررسى پیشینه این حكم است; به این معنا كه آیا اسلام خود قانون و دستور خاصى براى پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است یا نه، رسم موجود بین بانوان مسلمان ریشه اى دیرینه دارد؟ ضرورت طرح این بحث از آن جا ناشى مى شود كه برخى مدعى شده اند: «ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند كه «حجاب رایج میان مسلمانان عادتى است كه از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت كرد». برخى دیگر نیز گفته اند: «حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران به جهان اسلام وارد شده است».3 این مقاله در صدد كشف اثبات این مسئله است.

مفهوم شناسى

قبل از ورود به بحث لازم است معناى واژه حجاب و مقصود از حجاب بیان شود.

مفهوم لغوى حجاب

به گفته اهل لغت این واژه به صورت متعدى و به معناى در پرده قرار دادن به كار مى رود. ابن درید مى گوید: «حجبت الشىء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس فى السحاب اذا تستترت فیه.4 حجاب، پوششى است كه روى شىء را فرا مى گیرد و حجاب یعنى پرده...، زمانى كه خورشید در ابر فرو مى رود عرب مى گوید: احتجبت الشمس فى السحاب». فیومى این واژه را چنین توضیح مى دهد:

حجب فعلى متعدى است و به معناى مانع شدن به كار مى رود. به پرده، حجاب مى گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب گفته مى شود، زیرا وى مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانى اطلاق مى گردد، ولى برخى مواقع به موانع معنوى نیز حجاب گفته مى شود.5

از گفتار اهل لغت مى توان نتیجه گرفت كه در زبان عرب، حجاب به پوششى گفته مى شود كه مانع از دیدن شیئى پوشانده شده مى شود. شهید مطهرى نتیجه تحقیقات لغوى خود را درباره این واژه، چنین بیان مى كند:

كلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنى پرده است. این كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد كه پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده مى شود كه از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.6

این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معناى لغوى به كار رفته و معناى خاصى پیدا نكرده است.7 شهید مطهرى مى فرماید:

در قرآن كریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف مى كند: «حتى توارت بالحجاب» یعنى تا آن وقتى كه خورشید در پشت پرده مخفى شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شورى و نیز در آیه 53 سوره احزاب به كار برده شده است... . در دستورى كه امیر المومنین(علیه السلام) به مالك اشتر نوشته است مى فرماید: «فلا تطولن احتجابك عن رعیتك» یعنى در میان مردم باش كمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان كن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نكند بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8

مفهوم اصطلاحى حجاب

حجاب در علومى چون عرفان و طب و شاید دیگر علوم، اصطلاح خاصى دارد9اما در مسئله مورد بحث این نوشتار كه مسئله اى فقهى است داراى معناى خاصى نیست. این واژه در فقه در معناى لغوى خود كه همان پرده حائل میان دو چیز باشد به كار رفته و معناى جدیدى براى آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر این واژه معناى اصطلاحى خاصى پیدا كرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهید مطهرى در این باره مى فرماید:

استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدى است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معنى پوشش است به كار مى رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة10 و چه در كتاب النكاح11 كه متعرض این مطلب شده اند كلمه ستر را به كار برده اند نه كلمه حجاب را. بهتر این بود كه این كلمه عوض نمى شد و ما همیشه همان كلمه پوشش را به كار مى بردیم، زیرا چنان كه گفتیم معنى شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مى شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده كه عده زیادى گمان كنند كه اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خود نمایى نپردازد. آیات مربوطه همین معنى را ذكر مى كند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت حجاب به كار نرفته است. آیاتى كه در این باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركه احزاب حدود پوشش و تماس هاى زن و مرد را ذكر كرده است بدون آن كه كلمه حجاب را به كار برده باشد. آیه اى كه در آن كلمه حجاب به كار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.12

معناى اصطلاحى جدید این واژه، عبارت است از پوششى كه زن در برابر نامحرمان باید استفاده كند و از جلوه گرى و خود نمایى بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معناى اصطلاحى مورد نظر است، نه پرده نشینى زنان. تردیدى نیست كه حجاب در این اندازه یكى از احكام مشترك ادیان ابراهیمى13 و از احكام ضرورى اسلام بوده و همه طوایف اسلامى بر آن اتفاق نظر دارند.

حجاب در ایران و روم باستان

در كتاب تاریخ تمدن مى خوانیم:

پس از داریوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا كرد. زنان فقیر چون براى كار كردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادى خود را حفظ كردند، ولى در مورد زنان دیگر گوشه نشینى زمان حیض كه بر ایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا كرد و سراسر زندگى اجتماعى شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالاى اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمى شد كه آشكارا با مردان آمیزش كنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردى را و لو پدر یا برادرشان باشد ببینند در نقشهایى كه از ایران باستان بر جاى مانده هیچ صورت زن دیده نمى شود و نامى از ایشان به نظر نمى رسد.14

شهید مطهرى از سخنان جواهر لعل نهرو چنین استنباط مى كند كه او معتقد است كه «رومیان نیز (شاید تحت تأثیر قوم یهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سرادارى نیز از روم و ایران به دربار خلفاى اسلامى راه یافت».15

پوشش زنان عرب قبل از اسلام

شواهد متعددى از قرآن حاكى از این نكته است كه در جامعه عرب قبل از اسلام زنان براى حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبى برخوردار نبودند. به همین دلیل همسران پیامبر ـ صلوات اللّه و سلامه علیه و آله ـ از متابعت آن الگو منع مى شوند:

یا نِسَاء النَّبِى لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِى بُیوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَى; اى همسران پیامبر شما مانند هیچ یك از زنان [دیگر ]نیستید اگر سر پروا دارید پس به ناز سخن مگویید تا آن كه در دلش بیمارى است طمع ورزد و گفتارى شایسته گویید. و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت هاى خود را آشكار مكنید.16

دستورهاى اصلاحى اسلام نسبت به پوشش زنان نیز حاكى از برخى نقص ها و كاستى ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است:

یا أَیهَا النَّبِى قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَینَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا;17 اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیك تر است و خدا آمرزنده مهربان است.18 همین نكته، از آیات سوره نور نیز كه درباره آن ها بحث خواهد شد، فهمیده مى شود. شأن نزول آیه 30 سوره نور اشاره اى به كیفیت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در این شأن نزول آمده است «كان النسا یتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش هاى خود مى انداختند» بنا بر این، گلو و بنا گوش آن ها هویدا بود. تاریخ پژوهان نیز این نكته را كه زنان جزیرة العرب از حجاب مناسبى برخوردار نبودند، تأیید مى كنند.19

اكنون سخن در این است كه این وضعیت به دنبال وضع قانون اسلامى مبنى بر ضرورت حجاب بر هم خورد.

حجاب در قرآن

مسئله حجاب در دو سوره از سوره هاى قرآن مطرح شده است. ابتدا این نكته به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 مطرح شده20، و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است:

و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِى الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست، و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همكیش] خود یا كنیزانشان یا خدمت كاران مرد كه [از زن ]بى نیازند یا كودكانى كه بر عورت هاى زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونه اى به زمین ]نكوبند تا آنچه از زینت شان نهفته مى دارند معلوم گردد. اى مؤمنان!همگى [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه كنید امید كه رستگار شوید. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِى لَا یرْجُونَ نِكَاحًا فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَن یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَات بِزِینَة وَ أَن یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ; و بر زنان از كار افتاده اى كه [دیگر ]امید زناشویى ندارند گناهى نیست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطى كه] زینتى را آشكار نكنند، و عفت ورزیدن براى آن ها بهتر است و خدا شنواى داناست.

در شأن نزول آیه 30 سوره نور « قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم...» جناب كلینى به سند خویش از سعد اسكاف نقل مى كند كه امام باقر(علیه السلام)فرمود:

جوانى از جماعت انصار در شهر مدینه با زنى روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش هاى خود مى انداختند [در نتیجه، بنا گوش و گردن ایشان هویدا بود. ]وقتى زن از كنار وى گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان كه راه مى رفت وى را نظاره مى كرد و وارد كوچه اى شد و در حالى كه به پشت سر خود نگاه مى كرد به راه خود ادامه داد كه صورتش به استخوان یا تكه شیشه اى كه از دیوار بیرون زده بود برخورد كرد و شكست. وقتى آن زن از نظرش محو شد نگاه كرد و دید كه بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا مى رسم و او را از این مسئله خبر دار مى كنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وى جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم إنّ الله خبیرٌ بما یصنعون.21

سیوطى نیز این شأن نزول را به نقل از ابن مردویه از امام على(علیه السلام)نقل كرده است.22 از این شأن نزول مى توان استنباط كرد كه اولین آیاتى كه در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است.

گزارش هاى تاریخى حاكى از آن است كه مسلمانان بعد از نزول این آیات، رویه متفاوتى را پیش گرفتند و با شنیدن این آیات به ضرورت ایجاد تغییرات و دگرگونى هایى در چگونگى پوشش زنان پى بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوشش هاى متفاوتى در اجتماع حاضر مى شدند. مثلا طبرى (244ـ310 ق) در تفسیر خود آورده است:

عن عائشه زوج النبى(صلى الله علیه وآله) انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«ولیضربنّ بخمرهنّ...» شققن اكثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد كه هنگامى كه خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیم ترین پوشش هاى پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.

سیوطى (849ـ911 ق) نیز به سند خود از ام سلمه نقل مى كند كه بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاى مشكى خارج مى شدند به گونه اى كه به نظر مى رسید بر سر ایشان كلاغى نشسته است.24 به گفته سیوطى این گزارش ذیل آیه «ولیضربن بخمرهن» از سوره نور نیز در جوامع روایى متعددى نقل شده است.25 در كلام دیگرى آمده است كه نزد عایشه از برترى زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پاى بندى به كتاب خدا و ایمان به قرآن كسى را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتى آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ على جیوبهنّ» نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یك از آن زنان با لباس خود، سر و كناره هاى صورتش را مى پوشاند. آنان وقتى صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه اى كه خیال مى كردى بر سر آن ها كلاغ نشسته است.26

از آنچه گذشت معلوم مى شود كه برداشت مردم از این آیات، ضرورت تجدید نظر در چگونگى حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود.

فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص براى زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.27 در محدوده دلالت آیات، 32ـ33 و 53 سوره احزاب28نیز بین مفسران اختلاف است.

تاریخ نزول سوره احزاب و نور

به اتفاق دانشمندان علوم قرآن سوره هاى نور و احزاب از سوره هاى مدنى قرآن هستند. بر اساس نقل بسیارى از دانشمندان علوم قرآن سوره احزاب كه متعرض حوادث سال پنجم هجرى است چهارمین یا پنجمین سوره اى است كه در مدینه بر پیامبر اكرم ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ نازل شد و سوره نور نیز بعد از سوره نصر كه بعد از صلح حدیبیه [سال ششم هجرى] و قبل از فتح مكه [ماه رمضان سال هشتم ]در مدینه بر پیامبر نازل شده است.29

محققان تاریخ اسلامى نیز معتقدند كه سوره نور به طور تقریبى در سال هشتم هجرى آغاز شد، زیرا این سوره بعد از سوره نصر كه در سال هشتم نازل شد و در تاریخ نقل شده كه پیامبر بعد از این سوره دو سال در قید حیات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب كه نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روایت ابن عباس چندین سوره بین زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.30

شواهد روایى

شواهد روایى متعددى نیز گویاى این نكته اند كه حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با كسانى كه خود را با وضعیت جدید وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده مى كردند برخورد مى كرد و تذكر مى داد.

در روایاتى از سوى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) محدوده حجاب بیان شده است. به عنوان نمونه در روایتى آمده است كه نمایان ساختن تمام بدن براى زوج رواست و سر و گردن را مى توان در برابر پسر و برادر آشكار كرد، اما در برابر نا محرم باید از چهار پوشش استفاده كرد: پیراهن (درع)، روسرى (خمار)، پوششى وسیع تر از روسرى كه بر روى سینه مى افتد31 (جلباب) و چادر (ازار)32.

شیخ صدوق به سند خود از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى كنند كه آن حضرت فرمود:

روا نیست زنى كه به دوران عادت ماهانه بلوغ رسیده موى جلوى سر و گیسوان خود را آشكار كند.33

در روایت دیگرىآمده است كه براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پیامبر قواره اى را به یكى از یاران خود داد و به او فرمود كه این را دو قسمت كن: قسمتى را براى خود جامه كن وقسمت دیگر آن را به همسرت بده تا براى خود روسرى كند. بعد به وى فرمود: به همسرت بگو براى این پارچه آسترى فراهم كند تا بدن وى از زیر آن نمایان نباشد.34

هم چنین در روایتى آمده است كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) با جابر بن عبدالله انصارى به خانه فاطمه((علیها السلام)) رفتند. پیامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و كسى كه همراه من است وارد شویم. فاطمه فرمود: روسرى بر سر ندارم پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگیر و بعد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.35

برخى روایات نشان مى دهد زنانى كه خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند مورد اعتراض قرار مى گرفتند. عایشه مى گوید: دختر عبدالله بن طفیل كه برادر مادرى من بود در حالى كه زینت كرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز وارد شد و هنگامى كه او را دید از او روى برگرداند. عایشه گفت یا رسول الله این دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پیامبر فرمود: هنگامى كه زن به دوران عادت ماهانه رسید بر او جایز نیست كه جز روى خود موضع دیگرى را نمایان كند.36

در گزارش دیگرى نیز عایشه مى گوید كه اسماء دختر ابى بكر در حالى كه پوششى نازك بر تن داشت بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)وارد شد. پیامبر(صلى الله علیه وآله)از وى روى گرداند و به وى فرمود: اى اسماء! وقتى زن به سنى رسید كه عادت ماهانه براى او اتفاق مى افتد جایز نیست كه جز صورت و دست وى تا قدرى بالاى مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.37

قبل از غزوه طائف دو نفر كه عموم مردم «غیر اولى الاربه; مردى كه از زن بى نیاز است.» به حساب مى آوردند جمال و وضع ظاهرى زنى از اهالى طائف را تعریف مى كردند كه چنین و چنان است. پیامبر(صلى الله علیه وآله)سخن ایشان را شنید و درباره این دو نفر فرمود: مى بینم كه شما دو نفر به زنان تمایل دارید (غیر أولى الأربه نمى باشید) آن گاه دستور داد آن دو را به محلى به نام «عرایا» تبعید كردند.38 این قضیه حاكى از آن است كه قبل از فتح طائف كه در شوال سال هشتم هجرى اتفاق افتاد39 مسئله حجاب و رعایت حریم زنان مطرح بوده است.

این روایات اگر چه از نظر سند و دلالت نیازمند بررسى است، اما روى هم رفته حاكى از این موضوع است كه حجاب قبل از آن كه بین مسلمانان و ایرانیان یا رومیان ارتباطى بر قرار شود، تشریع شده و پشتوانه اى دینى داشته است و چنین نبود كه پس از تعامل با دیگر ملل، بین مسلمانان پیدا شده باشد.

زمان بر قرارى ارتباط میان اسلام و ایران و روم

سر آغاز ارتباط ایرانیان و رومیان با اسلام به زمانى باز مى گردد كه رسول خدا ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ تصمیم گرفت دعوت خویش را گسترش داده و ایران و روم و ملل دیگر را به اسلام دعوت نماید. بر اساس گزارش هاى تاریخى، پیامبر ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ در سال ششم هجرى براى حاكمان ایران و روم نامه نگارى و دعوت خویش را از ایشان آغاز كرد. البته این مرحله، ارتباطى برقرار نشد و ارتباط ایرانیان با مسلمانان تا زمان خلیفه دوم در همین حد باقى ماند و در دوره حكومت خلیفه دوم كه مسلمانان ایران را فتح كردند ارتباط تنگاتنگى میان آن ها به وجود آمد و زمینه تأثیر گذارى ها و تعامل فرهنگى فراهم شد. ارتباط میان رومیان و مسلمانان نیز به همین دوران باز مى گردد.

با مقایسه اى سطحى میان تاریخ نزول آیات حجاب و تشریع حجاب در اسلام و زمان پیدایش ارتباط میان مسلمانان عرب و دیگر ملل، نادرستى پندار تسرّى حجاب از سایر ملل به اسلام عیان مى گردد.

شواهدى متعارض

به رغم آن چه گفته شد با گزارشهایى روبه رو مى شویم كه حاكى از آن است كه مردان نا محرم با زنانى برخورد نموده و آن ها را شناخته اند. به عنوان نمونه، سبیعه دختر حرث كه همسر سعد پسر خوله از قبیله بنى عامر بود و در جنگ بدر حضور داشت مى گوید: شوهرم در سال حجة الوداع از دنیا رفت و من حامله بودم و بعد از مدت كوتاهى از فوت او وضع حمل كردم و پس از پشت سر گذاشتن دوران نقاهت، خود را آرایش كردم. مردى به نام ابوالسنابل پسر بعكك از قبیله بنى عبدالدار بر من وارد شد و وقتى مرا در آن حال دید به من ایراد گرفت كه چرا آرایش كردى؟ مى خواهى ازدواج كنى! به خدا قسم تو تا چهار ماه و ده روز نباید چنین كنى! سبیعه مى گوید: با شنیدن این سخنان خود را جمع كردم و شب هنگام خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسیدم و مسئله را از او سؤال كردم. او به من چنین دستور داد: با وضع حمل، دوران عده تمام شده و اگر بخواهى مى توانى ازدواج كنى.40

این نقل به روشنى دلالت مى كند كه در سال آخر عمر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)و بنا بر شواهدى كه گفته شد بعد از گذشت حدود دو سال از زمان وجوب حجاب، زنى مسلمان در برابر نامحرم به گونه اى حاضر شده كه مرد نامحرم وى را شناخته است. آیا این گزارش ها با وجوب حجاب در آن دوره منافاتى ندارد؟ این گزارش ها با توجه به آن چه در این نوشتار استنباط شده چگونه قابل جمع است؟

اگر فرض را بر صحت این گزارش ها قرار دهیم و تعارضى بین این گزارش ها و شواهد داخلى آن وجود نداشته باشد41 به چند صورت مى توان بین این گزارش ها و وجوب حجاب در آن زمان جمع كرد:

1. بر فرض صحت نقل ها وقتى انسان گزارشى را به صورت هاى گوناگون و با زیاده و نقصان مشاهده مى كند، چگونه مى توان به جزئیات مطرح در این گزارش ها بها داد و بر آن استناد كرد و در نتیجه با مطالبى قطعى یا دست كم مطالبى كه از در صد قطعیت بالایى برخوردار است معارض دانست؟ این نكته با توجه به آن چه در تاریخ حدیث به اثبات رسیده كه اهل سنت دست كم در سده اول هجرى از ثبت و ضبط احادیث اجتناب كردند بسیار موجه است و شاید به همین دلیل است كه در فقه روایات نبوى چندان كاربردى ندارد. شعرانى درباره روایاتى كه به طور گوناگون نقل شده است معتقدند: آن چه از این روایات در این موارد مى تواند مورد استناد قرار گیرد چكیده سخن است كه مردم به طور معمول قادر بر حفظ و ضبط آن هستند و خصوصیات الفاظ و كلمات به دلیل مختلف بودن قابل استناد نیستند.42 ایشان در جاى دیگر مى فرماید: شیوه معاصران ما در تمسك به ویژگى هاى الفاظى كه روایت مى شود و جزئیات آن و ادعاى ظن اطمینانى با استناد به این امور قابل اعتماد نیست.43

2. از صحت این گزارش ها مشروط بر این كه ثابت شود كه مربوط به بعد از وجوب حجاب است، مى توان نتیجه گرفت در آن زمان صورت زن ها باز بوده و بنابراین، دستور پوشش شامل صورت نمى شود. چنان كه برخى از حدیث «خثعمیه»44 چنین استنباط كرده اند.45 شاید بتوان گفت این استنباط، منوط به این است كه پاى بندى فردى كه این رفتار از وى مشاهده و گزارش شده به دستورهاى شرع مقدس اثبات گردد.

در پاسخ به این سؤال كه آیا در این موارد سكوت معصوم تقریر رفتار وى حساب نمى شود، باید گفت ممكن است اعتراض معصوم نقل نشده باشد.

پرده نشینى

ممكن است كسانى كه مدعى شده اند كه حجاب از ایران و روم بین اعراب مسلمان راه یافته، مقصودشان از حجاب پرده نشینى زنان باشد. شهید مطهرى بعد از تخطئه این ادعا كه حجاب از ایران یا جاى دیگرى به اسلام وارد شده باشد و ارائه شواهد مختصرى بر این امر، مى فرماید:

فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آن چه در زمان رسول اكرم وجود داشت شدیدتر شد نه این كه اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتى نداشته است.46

البته برخى سخت گیرهاى از جانب خلیفه دوم، حتى در زمان حیات رسول خدا(صلى الله علیه وآله)گزارش شده كه در برخى موارد با عكس العمل برخى زنان رسول خدا رو به رو شده است. صحت و سقم این گزارش ها و در مرحله بعد یافتن منشأ این طرز فكر امرى در خور بررسى و پژوهش است. بعید نیست كه سخنان ویل دورانت و جواهر لعل نهرو ـ در ابتداى نوشته نقل شد ـ صرفاً ناظر به پرده نشینى زنان باشد و به ستر و پوشش آنان عنایتى نداشته اند.

برخى محققان نیز منكر پشتوانه دینى براى نقاب زدن و برقع بر چهره افكندن شده اند و آن را رسمى دانسته اند كه از دیگر ملل وارد فرهنگ اسلامى شده، البته این خود نیازمند تحقیقى مستقل است.47

نتیجه گیرى

اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیر عرب مرسوم بوده است اما حجاب در بین زنان عرب نشأت گرفته از اقوام دیگر نیست. حكم حجاب به طور واضح در سال هشتم هجرى نازل شد و این زمانى بود كه هنوز اسلام از جزیرة العرب پاى بیرون نگذاشته بود و به دنبال آن، زنان مسلمان عرب از این دستور پیروى كردند. در دو سال باقیمانده از عمر رسول خدا گزارش هایى موجود است كه آن جناب با كسانى كه هنوز خود را با وضعیت جدید تطبیق نداده بودند برخورد مى نمود.

كتاب نامه
1. سیوطى، عبدالرحمان، الاتقان، [بى جا، بى تا].
2. جصاص، احمد، احكام القران، بیروت، دارالكتاب العربى، [بى تا].
3. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دارالكتب الاسلامیه، [بى تا].
4. زركشى، محمد، البرهان، بیروت، دار الفكر، 1408 ق.
5. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمى و...، چاپ سوم: تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1371.
6. معرفت، محمدهادى، التمهید فى علوم القران، قم، مطبعه مهر، 1396.
7. طبرى، محمد، جامع البیان فى تاویل القرآن، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1420 ق.
8. عاملى، جعفرمرتضى، حدیث الافك، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1400 ق.
9. طوسى، محمد، الخلاف، قم، موسسة النشر الاسلامى، 1417 ق.
10. سیوطى، جلال الدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفكر، 1403 ق.
11. ابوزید، نصرحامد، دوائر الخوف، بیروت، المركز الثقافى العربى، چاپ سوم، 2004 م.
12. اردبیلى، احمد، زبدة البیان، قم، انتشارات مومنین، 1421 م.
13. سجستانى، سلیمان، سنن أبى داود، بیروت، دار الفكر، 1410 ق.
14. مازندرانى، ملاصالح، شرح اصول كافى، تهران، مكتبة الاسلامیه، 1388 ق.
15. شوكانى، محمد، فتح القدیر، عالم الكتب، [بى جا، بى تا].
16. كاشانى، فیض، الصافى، تهران، مكتبه الصدر، 1416 ق.
17. جوهرى، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه العربیه و صحاح العربیه، چاپ هفتم: بیروت، دار العلم للملائین، 1407ق.
18. عسقلانى، ابن حجر، فتح البارى شرح صحیح البخارى، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، [بى تا].
19. الكوفى، احمد، فتوح البلدان، بیروت، دار الندوه الجدیده، [بى تا].
20. راوندى، قطب الدین، فقه القران، قم، مكتبة آیة الله عظمى مرعشى، 1405 ق.
21. كلینى، محمد، كافى، چاپ سوم: تهران، دار الكتب الاسلامیه، 1388 ق.
22. سیورى، فاضل مقداد، كنز العرفان، تهران، مرتضوى، 1369.
23. طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، چاپ دوم، الثقافه الاسلامیه، 1408 ق.
24. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، موسسة الاعلمى للمطبوعات، 1415 ق.
25. مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1420 ق.
26. حلى، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، قم، موسسة النشر الاسلامى، 1412 ق.
27. عسكرى، مرتضى، معالم المدرستین، چاپ ششم: [بى جا]المجمع العلمى الاسلامى، 1416 ق.
28. راغب اصفهانى، حسین، مفردات الفاظ قرآن، قم، ذوى القربى، 1416 ق.
29. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.
30. رشیدرضا، محمد، المنار، چاپ دوم: بیروت، دار المعرفه، [بى تا].
31. طباطبائى، محمدحسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، [بى تا].
32. كاشانى، فیض، الوافى، اصفهان، مكتبه امیر المومنین(علیه السلام)، 1406 ق.
33. حرعاملى، محمد، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام)، 1414 ق.

--------------------------------------------------------------------------------
1. كارشناس ارشد تفسیر و علوم قرآن.
2. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 282.
3. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 386 ـ 391.
4. محمد ابن درید، جمهرة اللغة، ذیل واژه حجب.
5. احمد فیومى، مصباح المنیر، واژه حجب: «حجبه حجبا من باب قتل منعه و منه قیل للستر حجاب لانه یمنع المشاهده و قیل للبواب حاجب لانه یمنع من الدخول و الاصل فى الحجاب جسم حائل بین جسدین و قد استعمل فى المعانى... .».
6. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430ـ 429.
7. ابوالقاسم راغب اصفهانى، مفردات راغب، ذیل ماده «حجب».
8. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430.
9. ر.ك:على اكبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه حجاب.
10. ر.ك: حسن نجفى، جواهر الكلام، ج 8، ص 162ـ175.
11. همان، ج 29، ص 75ـ80.
12. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 430ـ431.
13. محمد على ایازى، فقه پژوهى قرآنى، ص 192ـ194.
14. ویل دورانت، همان، ج 1، ص 433ـ444 و نیز ر.ك: مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 385ـ391.
15. مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 390.
16. احزاب، آیه هاى 32 ـ 33.
17. همان، آیه 59.
18. در كتاب الانوار تالیف ابوالحسن بكرى ـ یكى از منابع كتاب بحار الانوار ـ هنگام گزارش بازگشت پیامبر(صلى الله علیه وآله) از سفر شام و ملاقات ایشان با خدیجه سخن از حجاب و برداشتن حجاب است كه ممكن است حاكى از وجود این رسم در بین زنان بزرگ آن دوره باشد و رفتارى شخصى به حساب آید و با آن چه در نقل هاى تاریخى كه بیان گر رویه حاكم بر اجتماع بوده منافات ندارد. (ر.ك: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 16، ص 52). البته باید توجه داشت كه برخى از علما به كتاب او انتقادهایى داشته اند. (ر.ك: مرتضى عسكرى، معالم المدرستین، ج 1، ص 291).
19. ر.ك: جواد على، المفصل فى تاریخ العرب، ج 4، ص 617; یحیى جبورى، الجاهلیه، ص 72 و مرتضى مطهرى، همان، ج 19، ص 385ـ391.
20. این آیه در صفحه قبل ذكر شد.
21. محمد كلینى، كافى، ج 5، ص 521: «استقبل شاب من الانصار امرأة بالمدینة وكان النساء یتقنعن خلف آذانهن فنظر إلیها وهى مقبلة فلمّا جازت نظر إلیها و دخل فى زقاق قد سمّاه ببنى فلان فجعل ینظر خلفها واعترض وجهه عظم فى الحائط أو زجاجة فشقّ وجهه فلما مضت المرأة فإذاً الدماء تسیل على صدره وثوبه فقال: واللّه لآتین رسول الله(صلى الله علیه وآله) ولأخبرنه قال: فأتاه فلمّا رآه رسول الله(صلى الله علیه وآله) قال له: ما هذا ؟ فأخبره فهبط جبرئیل(علیه السلام) بهذه الآیة: «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم إنّ الله خبیر بما یصنعون.» آیت الله خوئى این روایت را معتبره مى داند. (كتاب النكاح، ج 1، ص 51). مرحوم محقق داماد نیز این روایت را صحیحه دانسته است. (به نقل از: تقریرات درس صلاه مرحوم محقق داماد، ص 337).
22. به نقل: از محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 15، ص 116 و ر.ك: فتح القدیر، ج 4، ص 23.
23. ابن جریر طبرى، ابن جریر، جامع البیان، ج 9، ص 306:«المرط بالكسر واحد المروط و هى اكسیه من صوف او خز كان یؤتزر بها». و ر.ك: اسماعیل جوهرى، صحاح جوهرى.
24. «لما نزلت هذه الآیة «یدنین علیهن من جلابیبهن» خرج نساء الأنصار كان على رؤسهنّ الغربان من أكسیة سود یلبسنها» (جلال الدین سیوطى، الدر المنثور، ج 5، ص 221).
25. جلال الدین سیوطى، درالمنثور، ج 5، ص42: أخرج البخارى وأبو داود والنسائى وابن جریر ابن المنذر وابن أبى حاتم وابن مردویه والبیهقى فى سننه عن عائشة قالت: رحم الله نساء المهاجرات الُاوَل لما أنزل الله ولیضربن بخمرهن على جیوبهن أخذ النساء ازرهن فشققنها من قبل الحواشى فاختمرن بها».
26. جلال الدین سیوطى، در المنثور، ج 5، ص 42. تا آن جا كه تحقیق شد این مطالب در كتاب هاى روائى شیعى یافت نشد.
27. ر.ك: ابوبكر جصاص، احكام القران، ج 3، ص 315 ـ 319 و 369 ـ 372; سعید راوندى، فقه القران، ج 2، ص 127 ـ 130 ; فاضل مقداد، كنزالعرفان، ج 2، ص 220ـ224 و احمد اردبیلى، زبده البیان، ج 2، ص 684 ـ 699.
28. یا نِسَاء النَّبِى لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا. وَقَرْنَ فِى بُیوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ. ... یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِى إِلَّا أَن یؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَام غَیرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیث إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ یؤْذِى النَّبِى فَیسْتَحْیى مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا یسْتَحْیى مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا... .
29. ر.ك:محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 20، ص 376ـ377; محمد زركشى، البرهان، ج 1، ص 251; جلال الدین سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 41 و 43; محمد هادى معرفت، التمهید، ج 1، ص 106ـ107.
30. جعفر مرتضى عاملى، حدیث الافك، ص 129 «و الظاهر ان سوره النور قد ابتدا نزولها فى السنة الثامنة على وجه التقریب لأنّها نزلت بعد سورة النصر و سوره النصر نزلت فى سنة ثمان فقد ورد أن النبّى عاش بعدها سنتین فقط و بعد الأحزاب التى ابتدا نزولها فى سنة خمس و بینها و بین سورة النور حسب روایة ابن عباس عده سور»و نیز ر.ك: همان، ص 137.
31. فخر الدین طریحى، مجمع البحرین، ذیل واژه جلباب.
32. فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج 7، ص 271: «عن النبى(صلى الله علیه وآله) قال للزوج ما تحت الدرع وللابن والاخ ما فوق الدرع ولغیر ذى محرم أربعه أثواب درع وخمار وجلباب وإزار».
33. محمد صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 467; و محمد كلینى، همان، ج 5، ص 520.
34.ابى داود سجستانى، سنن أبى داود، ج 2، ص 272.
35. محمد كلینى، همان، ج 5، ص 528.
36. ابن جریر طبرى، جامع البیان، ج 9، ص 305: «قالت عائشة دخلت على ابنه أخى لامى عبدالله بن طفیل مزینه فدخل النبى(صلى الله علیه وآله) فأعرض فقالت عائشه یا رسول االله إنّها ابنه أخى و جاریة: فقال: اذا عركت المرأة لم یحلّ لها أن تظهر إلاّ وجهها».
37. جلال الدین سیوطى، الدر المنثور، ج 5، ص 42.
38. محمد عاملى، وسائل الشیعه، ج 20، ص 205; محمد كلینى، كافى، ج 5، ص 523 و ابن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج 9، ص 274: «لا أراكما إلا من اولى الاربه من الرجال، فأمر بهما رسول الله(صلى الله علیه وآله)فعزبا الى مكان یقال له: العرایا».
39. احمد كوفى، فتوح البلدان، ج 1، ص 65 و محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 21، ص 168.
40. ابوعبدالله بخارى، صحیح البخارى، ج 5 ص 13: (قال اللیث: حدثنى یونس عن ابن شهاب قال: حدثنى عبیدالله بن عبد الله بن عتبه ان أباه كتب إلى عمر بن عبد الله بن الارقم الزهرى یأمره أن یدخل على سبیعة بنت الحرث الأسلمیه فیسألها عن حدیثها وعن ما قال لها رسول الله(صلى الله علیه وآله) حین استفتته فكتب عمر بن عبد الله بن الأرقم إلى عبد الله بن عتبة یخبره أنّ سبیعة بنت الحرث أخبرته أنّها كانت تحت سعد بن خولة وهو من بنى عامر بن لؤى وكان ممن شهد بدراً فتوفى عنها فى حجة الوداع وهى حامل فلم تنشب ان وضعت حملها بعد وفاته فلما تعلت من نفاسها تجمّلت للخطاب فدخل علیها أبو السنابل بن بعكك رجل من بنى عبدالدار فقال لها مالى اراك تجملت للخطاب ترجین النكاح فإنّك والله ما انت بناكح حتى تمر علیك اربعة أشهر وعشر قالت سبیعة فلما قال لى ذلك جمعت على ثیابى حین امسیت واتیت رسول الله(صلى الله علیه وآله) فسألته عن ذلك فأفتانى بأنّى قد حللت حین وضعت حملى وامرنى بالتزوج ان بدا لى».
41. به عنوان مثال، نكاتى كه در این روایت از نظر تاریخى قابل بررسى است تعیین حقیقت داشتن وجود افرادى است كه در این گزارش از آن ها نام برده شده است. در مرحله بعد باید تاریخ تولد و وفات ایشان معین شود، چه بسا در این بررسى ها نادرستى این گونه گزارش ها استنباط شود.
42. فیض كاشانى، الوافى، ج 21، ص 474، پاورقى.
43. ابوالحسن مازندرانى، شرح اصول كافى، ج 3، ص 165، پاورقى.
44. براى آشنایى با نقل هاى گوناگون این روایت ر.ك: ابوعبدالله بخارى، صحیح بخارى، ج 2، ص 140و 218; محمد طوسى، الخلاف، ج 2، ص 249 و 386 و حسن حلى، مختلف الشیعه، ج 4، 319.
45. ر.ك: جواد كاظمى، مسالك الافهام الى آیات الاحكام، ج 3، پاورقى ص 278ـ279.
46. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 390.
47. محمد رشید رضا، المنار، ذیل آیات نور; نصر حامد ابوزید، دوائر الخوف، 240; و جواد على، المفصل فى تاریخ العرب، ج 4، ص 617.

منبع:فصلنامه تاریخ درآینه پژوهش، شماره سوم

از سوی مرکز ملی پاسخگویی شعبه خراسان رضوی برگزار شد:
اولین جلسه علمی با موضوع بورس با محوریت پاسخگویی به سوالات شرعی برگزار شد.
بورس - سید عباس دیانت

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام دیانت «سرپرست نمایندگی مرکز ملی پاسخگویی خراسان رضوی» در این نشست علمی ابعاد مختلف بورس را با رویکرد پاسخ به مسائل شرعی به کارشناسان بخش احکام ارائه کرد.

معنای شرکت و رابطه شرکت سهامی عام با شرکت فقهی، معنا شناسی اصطلاحی بورس، اقسام بورس که شامل اوراق بهادار، کالا و ارز می باشد و کارگزاری بورس از جمله مهمترین عناوین بود که توسط وی طرح و ضمن توضیح و تشریح، احکام شرعی هر یک را بیان کرد.

شایان ذکر است نشست‏های علمی در بخش‏ پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار می‏شود.

به همت مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد؛
جلسه بررسی سؤالات فقهی روزه داری در ماه مبارک رمضان با توجه به بیماری کرونا با حضور حجت الاسلام فلاح زاده در مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی جلسه تشریحی پاسخ به سؤالات مرتبط با روزه با توجه به شیوع بیماری کرونا مبتنی بر فتاوای مراجع عظام تقلید با حضور حجت الاسلام والمسلمین فلاح زاده «مدیر موسسه موضوع شناسی احکام فقهی»، رئیس گروه پشتیبانی علمی و مدیر علمی گروه فقه مرکز ملی پاسخگویی، مدیر و جمعی از پژوهشگران گروه فقه پژوهشگاه باقر العلوم (علیه السلام) در مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد.

حجت الاسلام فلاح زاده در ابتدای جلسه با اشاره به جلسه ای که با فرهنگستان علوم پزشکی داشت گفت: این بیماری برای افراد سالم ضرری نداشته و آنها همچون سال های گذشته باید روزه بگیرند لکن مسائل بهداشتی را رعایت کنند.

وی افزود: با توجه به نظر متخصصین در خصوص افرادی که بیماری خاص دارند مانند دیابت، قلب و عروق و فشار خون بالا اگر در سنی 65 به بالا هست، از آن جهت که خطر ابتلا به بیماری برایشان بالاست، لذا اگر می دانند خطری برایشان ندارد می توانند روزه بگیرند و اگر نمی دانند باید به پزشک متخصص مراجعه کنند و مبتنی بر نظر پزشک به تکلیف خود عمل کنند.

مدیر موسسه موضوع شناسی احکام فقهی افزود: به نظر غالب پزشکان روزه سبب تقویت سیستم دفاعی بدن می شود و دانش علمی هم همین را تایید می کند و روزه داری سبب ابتلا نمی شود و عدم رعایت مسائل بهداشتی است که منجر به آن می شود.

وی گفت: روزه یک واجب شرعی است که همه افراد مکلف که توانایی انجام آن را دارند باید روزه بگیرند. اما کسانی که توانایی ندارند نه تنها واجب نیست بلکه صحیح هم نیست، این عدم توانایی یا عذر شرعی است مثل سفر یا خانم ها در ایام خاصی که عذر دارند یا مقصود توانایی جسمی است مثل کهنسالان که توان روزه ندارند یا کسانی که به جهتی توانایی ندارند مانند بیماری یا همان تعبیر عدم المرض، اما ترس از بیماری کرونا خود به خود مجوز ترک روزه نیست.

وی در مورد مفهوم ضرر گفت: ضرر به این معنا است که بیماری که الان دارد به سبب روزه تشدید، ادامه یا روند بهبودی را دچار اختلال می کند و یا ایجاد بیماری کند می باشد. این خوف باید منشاء عقلایی داشته باشد و ترسی که ناشی از شایعات فضای مجازی باشد اثری ندارد.

لذا این که بگوید روزه سبب کاهش تقویت بدن و در نتیجه مبتلا به کرونا می شود این صحیح نیست و در نتیجه سبب روزه نگرفتن نمی شود. نظر غالب هم این است که روزه نه تنها منجر به کاهش ایمنی نمی شود ، بلکه به نظر برخی سبب تقویت ایمنی می شود و لذا آمار هم داده اند که برخی بیماری ها در ماه رمضان کاهش داشته است. بنابراین افراد سالم مثل سالهای گذشته ضمن رعایت موارد بهداشتی روزه باید بجا آورند.

حجت الاسلام فلاح زاده در خصوص ملاک تشخیص ضرر و زیان روزه بر بیماری گفت: ضرر و زیان روزه برای فرد چه بیمار و چه غیر بیمار، تشخیص خود فرد است. یا باید مطمئن شود یا اینکه ترس از ضرر ایجاد شود که بواسطه روزه مبتلا می شود یا شدت می یابد که این را یا خودش تشخیص دهد یا از گفته متخصصان اطمینان حاصل شود.

وی افزود: خوف ضرر هم باید منشاء عقلایی داشته باشد، اما اگر منشاء ترس از ترسو بودن فرد یا ناشی از شایعات باشد این مجوز روزه خواری نیست. منظور از خوف عقلایی، یعنی عقلای قوم بگویند این ضرر دارد، اما اگر شخص ترسوست یا براساس شایعات در فضای مجازی است که منجر به ترس شده اینها ملاک نمی باشد.

اما نظر غالب متخصصان این است که روزه داری به خودی خود سبب ابتلا به بیماری کرونا نخواهد بود. اما اگر شرایطی شد که گروهی گفتند احتمال ابتلا هست و عده گفتند نیست، از گفته هر کدام که برای شخص اطمینان حاصل شود ملاک همان است. و نظر غالب متخصصان این است که خود روزه بر سیستم دفاعی بدنی که سالم است ضرری نمی زند و لذا در این موارد معمولا قول نظر اکثر اطمینان آور خواهد بود. نکته دیگری که راجع به خوف ضرر هست این است علاوه بر این که باید منشاء عقلایی داشته باشد این که این خوف تنها برای خود شخص اطمینان آور است

وی در خصوص ماندن در خانه گفت: توصیه کلی هر ساله برای روزه داری این است که وظیفه واجب شرعی است افراد نسبت به کارهاشان نوعی برنامه ریزی داشته باشند که بتوانند به این واجب برسند و مسئولین هم در حد میسور طوری برنامه ریزی کنند که افراد بتوانند به این واجب مهم عمل کنند. امسال در خانه ماندن از دو جنبه اهمیت دارد: اگر در خانه بماند و کار ضروری هم ندارد که بتواند روزه بگیرد که بهتر است و توصیه دوم که نسبت عدم ابتلا به این بیماری است که در خانه ماندن از شیوع آن جلوگیری می کند. لذا اگر کسی تشخیص می دهد که در خانه ماندن و کمتر بیرون رفتن می تواند روزه بگیرد با مراعات مسائل بهداشتی بر او لازم است که مراعات کند

حجت الاسلام فلاح زاده در مورد روزه خواری در ملاء عام گفت: روزه خواری علنی چه بر افرادی که معذورند مانند بیماران و مسافران و چه برای کسانی که معذرو نیستند و عمدا روزه نمی گیرند حرام است و روزه خواری در ملاء عام جایز نیست و حاکمیت هم می تواند از چنین افرادی که به فرهنگ عمومی و معنوی جامعه را بر هم می زنند جلوگیری کند.

وی در خصوص حکم روزه های نگرفته در این شرایط گفت: این شرایط با سایر ایام تفاوتی ندارد و حتی افرادی که به جهتی روزه برایشان واجب نیست، امسال و سال های گذشته و سال های آینده حکم یکی است. کسی که عمداً روزه خواری کند علاوه بر قضای روزه باید کفاره هم بپردازد و کسی که بیماری دارد اگر بعد ماه مبارک رمضان برطرف شد باید قضا را بجای آورد و اگر تا رمضان سال بعد انجام ندهد و بیماری ادامه داشته باشد قضا واجب نیست و یک مد طعام را باید بپردازد.

شایان ذکر است که مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، پاسخگوی هموطنان عزیز بویژه در ماه مبارک رمضان می باشد. تلفن 096400 و سامانه پاسخگویی آنلاین به نشانی https://user.pasokhgoo.ir و اپلیکیشن پاسخگو (قابل دریافت از کافه بازار) و همچنین شماره پیامک 30009640 پاسخگوی سوالات احکام کاربران می باشند.

به همت مرکز گروه علمی احکام مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد:
در این نشست علمی انواع بیع مطرح و نظر فقهای در آن مطرح شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام والمسلمین محمد عباس منصوریه در این نشست علمی به بررسی انواع بیع و نظر فقهای معاصر در آن پرداخت.

استاد و پژوهشگر حوزه علمیه در ابتدا به تعریف انواع خرید و فروش پرداخته و با اشاره به تنوع خرید و فروش ها ابتدا به تعریف از آنها پرداخت و سپس با بیان فروع مختلف در این نوع خرید فروش ها نظرات فقهای معاصر را بیان کرد.

وی با اشاره به بیش از 20 نوع خرید و فروش از جمله بیع مزابنه، بیع عریه، بیع محاقله،  بیع حیوان، بیع اختباری، بیع مساومه، بیع تولیه، بیع مواضعه، بیع عینه، بیع مرابحه ، بیع تشریک، بیع وقف، بیع مجازفه و ... به انواع کاربرد های مختلف آن در معاملات اشاره و مسائل مورد ابتلاء مخاطبین را بیان نمود و در انتها سؤالات کارشناسان در این موضوع با توجه به فتوای فقها را پاسخ گفت.

گروه احکام به عنوان گسترده ترین گروه از بین هفت بخش پاسخگویی مرکز ملی، جهت حفظ و ارتقاء علمی و مهارتی کارشناسان به طور مداوم نشست هایی علمی با حضور کارشناسان مطرح برگزار می‌نماید.

از سوی گروه علمی اخلاق مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد:
در این نشست تحلیلی نقش مربی در تربیت اخلاقی – معنوی با محوریت پاسخگویی به سؤالات اخلاقی مطرح شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام والمسلمین محمد عالم زاده نوری در دومین نشست نقش مربی در تربیت اخلاقی و معنوی به ادامه بحث پرداخت.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این جلسه با تایید نظر ضرورت وجود مربی، مؤلفه های مربی و استاد اخلاق و سطوح دستیبابی به آن با رویکرد پاسخگویی را مطرح کرد.

وی با توجه به سختی دستیابی رسیدن به استاد مسلط اخلاق، نظام مربیان مبتنی بر نظام خوشه ای تربیتی را پیشنهاد داد که در این نظام بجاست از عنوان مشاور به جای استاد اخلاق در رده های پایین تر استفاده شود. رعایت مراتب تربیت، مقرون به صرفه بودن و ارتباط مؤثر با مربی از مهمترین ویژگی های نظام خوشه ای تربیتی است.

وی در ادامه، مباحث مربوط به ماهیت مربی که انواع رویکردهای تبلیغی، مشاوره ای و پژوهشی برای آن قابل تصور است، مهندسی مربی که مربوط به تجهیزات مورد نیاز مربی است و مدیریت مربی که مباحث مربوط به سازماندهی است را مطرح کرد و مباحث به صورت پرسش و پاسخ ادامه یافت.

حجت الاسلام عالم زاده در انتها نیز نکاتی راجع به شناخت مربی و نقش مربی را توضیح داد.

از آن جایی که موضوع نقش مربی اخلاق از موضوعاتی است که فراوانی بالایی در سؤالات دارد، بنابراین ارتقا سطح علمی گروه اخلاق و آشنایی با زوایای مختلف آن می تواند به ارتقا سطح پاسخگویی کمک شایانی نماید.

یادآوری می نماید نشست‏های علمی در بخش‏ پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار می‏شود.

به همت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی؛
در این نشست علمی که با رویکرد کارگاهی از طرف گروه علمی قرآن و حدیث مرکز برگزار شد تفاوت های سنت و حدیث مطرح گردید.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام والمسلمین سید محمد کاظم طباطبایی، در این دومین نشست موضوع سنت و حدیث در ابتدا با اشاره به کاربرد رایج سنت در روایات که فقط مربوط به پیامبر (صلی الله علیه و آله) است گفت: آن تعریفی که ما از سنت می خواهیم که حجت بودن است، شامل همه معصومین علیهم السلام می شود.

رئیس پژوهشگاه موسسه دارالحدیث در مورد راه رسیدن به به سنت گفت: راه های مختلفی بیان شده اعم از قول و فعل صحابه، اجماع اهل مدینه، علوم غریبه، کشف و شهود، خواب و...؛ که این ها از نظر ما معتبر نیستند زیرا حکایتگر از سنت نیستند. ما به دنبال راه های اصلی و فراگیری هستیم که قابلیت اثبات و احراز را داشته باشند که در این جا دو روش عمده وجود دارد: یکی وثوق سندی، دیگری وثوق صدوری است. و ما باید وثوق صدوری را پیگیری کنیم که در آن، سند نیز مورد بررسی قرار می گیرد.

وی در مورد نظر مختار که همان وثوق صدوری است، چهار معیار و زیرمجموعه را که شامل سند، منبع، محتوا و قرائن پیرامونی است مطرح کرد.

حجت الاسلام طباطبایی در مورد بررسی سندی توضیح داد: از مجموع روایات، 85 درصد روایات فقهی هستند که در این ها اعتبار سندی اهمیت زیادی دارد و بسیاری نیز بررسی سندی و یا سند دارند و آن هایی هم که از نظر سند مشکل دارد، با اصول عملیه، مشکل آن ها حل می شود. مشکل در 15 درصد باقیمانده روایات است که سایر معارف دینی از این ها به دست می آید و متاسفانه نسبت به این ها، بررسی و کار سندی مانند موضوعات فقهی، انجام نشده است و نیاز به بررسی است.

وی در خصوص منبع به عنوان دومین معیار وثوق صدوری افزود: این که روایت در کدام منبع آمده است، یکی از راه های رسیدن به وثوق صدوری است. مثلا از مجموع روایات کافی که قریب 16 هزار روایت است،40 روایت آن مردود است و اگر این تعداد را کنار بگذاریم باید گفت بیش از 99 درصد روایات کافی، معتبر یا قابل اعتماد است و یا با سایر معارف، تعارضی ندارد؛ لذا این خیلی مهم است که یک روایت در کافی آمده باشد یا نه.

رئیس پژوهشگاه موسسه دارالحدیث سومین معیار وثوق صدوری را، محتوای روایات دانست و گفت: به صرف خوب بودن محتوا نمی توان آن را به معصوم نسبت داد. مثلا آیا روایات عیدالزهرا، روایات طبی یا... را فارق از انتساب یا عدم انتساب، می توان گفت قابل قبول است یا نه؟ زیرا خیلی از این ها با روح دین سازگار نیست. لذا بررسی محتوایی نیز یکی از معیارهای وثوق صدوری است.

و در انتها در توضیح قرائن پیرامونی گفت: هر قرینه پیرامونی که بتواند اعتماد ما را نسبت به متن به عنوان سخن معصوم، بالا ببرد. مثلا مطابق احتیاط بودن، موافق عمل صحابه، موافق با کتب کهن یا مخالف با آن زیرا آن که مخالف کتب مشهور کهن است، احتمال جعلش کمتر است و موافق بودن، جعلش راحت تر است.

وی در انتها در مورد مواجهه با روایات ادعیه و اذکار چند رویکرد را مطرح کرد:

نخست رویکرد توجیه گر، که به هر نحوی شده می خواهند این روایات را توجیه کرده و بپذیرند. دوم، رویکرد مغرضانه، که به هر نحوی شده می خواهند مخالف نموده و از پذیرش آن، سر باز زنند؛ سوم، رویکرد علمی، که آن روایات را با معیارهای و اصول علمی مطرح در حدیث شناسی، مورد بررسی قرار می دهد و معیار قبول یا ردش، این اصول علمی هستند. که این نظر مختار است.

این جلسه با پرسش و پاسخ با رویکردهای پاسخ به سوالات دینی در این موضوع به پایان رسید.

در خور ذکر است نشست‏های علمی در بخش‏ پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار می‏شود.

باهمکاری مرکزملی پاسخگویی ومرکزمدیریت حوزه های علمیه خوهران برگزار شد
دوره مقدماتی مهارت های پاسخگویی و مواجهه با پرسش در مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، مراسم افتتاحیه دوره مقدماتی مهارت های پاسخگویی و مواجهه با پرسش با حضور حجت الاسلام والمسلمین علی مخدوم «رئیس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی»، حجت الاسلام والمسلمین سید حسن هاشمی جزی «مسئول پشتیبانی علمی مرکز» و سرکار خانم ظهیری «معاون فرهنگی تبلیغی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران» برگزار شد.

در ابتدای جلسه بعد از قرائت قرآن، حجت الاسلام مخدوم کلیاتی از اهمیت مهارت آموزی طلاب بیان کرد. وی مهارت آموزی را فرایندی پیوسته دانست که دفعی صورت نمی گیرد و لازمه آن تمرین و ممارست است.

رئیس مرکز ملی پاسخگویی درباره تفاوت دانستن و توانستن گفت: این دو مقوله جداست و با صرف دانستن نمی توان تاثیرگذاری در جامعه داشت و این تاثیر بسته به میزان مهارت و توانمندی است.

وی در خصوص دوره مهارت پاسخگویی اظهار داشت: بسیاری از طلاب هستند که پاسخ را می دانند و حتی با فن آوری امروزه امکان هوشمند سازی پاسخ نیز مهیاست، لکن در این دوره به دنبال یافتن «راه حل» برای مخاطب هستیم که نیازمند یادگیری مفاهیم متعددی است.

حجت الاسلام والمسلمین هاشمی جزی نیز در این جلسه با تشبیه دوران فعلی به دوران امام صادق علیه السلام، ضرورت تربیت شاگردانی با توانمندی علمی و مهارتی بخصوص در حوزه پاسخگویی را یادآور شد.

سرکار خانم ظهیری سخنران دیگر افتتاحیه بود که ضمن تشکر از مرکز ملی پاسخگویی در برگزاری این دوره اظهار داشت: بسیاری از طلاب هستند که می دانند و سواد خوبی دارند، لکن باید توانمندی پاسخ به سوالات را کسب کنند. وی همچنین از طلاب خواهر خواست تا با اعتماد به نفس و الگوگیری از شاگردان ائمه و بویژه الگوگیری از حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها که در نبود پدر بزرگوارشان پاسخگوی سؤالات شیعیان بودند، با اراده و توان بیشتر، در کسب این مهارت تلاش کنند.

این دوره بعد از گزینش از ثبت نام کنندگان طلاب خواهر که حداقل شرایط داشتن سطح سه بود طی 50 ساعت برگزار می شود.

مهمترین سرفصلهای دوره نیز شامل مهارت ارتباط موثر در پاسخگویی دینی، آشنایی با روش های پاسخ‏یابی در منابع، گونه شناسی سوال و شبهه، مهارت های تاثیرگذاری و مخاطب شناسی می باشد.

از سوی گروه علمی اخلاق مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد:
در این نشست تحلیلی نقش مربی در تربیت اخلاقی – معنوی با محوریت پاسخگویی به سؤالات اخلاقی مطرح شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، حجت الاسلام والمسلمین محمد عالم زاده نوری در این نشست به نقش مربی در تربیت اخلاقی و معنوی پرداخت.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این جلسه مباحث ماهیت مربی، پرسش های متداول و کاربردی نقش مربی اخلاق و ضرورت مربی را مطرح کرد.

از آن جایی که موضوع نقش مربی اخلاق از موضوعاتی است که فراوانی بالایی در سؤالات دارد، بنابراین ارتقا سطح علمی گروه و آشنایی با زوایای مختلف آن می تواند به ارتقا سطح پاسخگویی کمک شایانی نماید.

یادآوری می نماید نشست‏های علمی در بخش‏ پشتیبانی علمی مرکز در گروه های قرآن و حدیث، احکام، اخلاق، مشاوره، کلام و تاریخ، با رویکرد پاسخگویی به طور پیوسته با حضور اساتید مبرز برگزار می‏شود.

به همت پشتیبانی علمی مرکز ملی پاسخگویی برگزار شد؛
دوره تربیت مدرس جریان شناسی شبهات قرآنی در مرکز ملی پاسخگویی آغاز شد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، مراسم افتتاحیه دوره تربیت مدرس جریان شناسی شبهات قرآنی با حضور حجت الاسلام والمسلمین علی مخدوم «رئیس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی» و حجت الاسلام والمسلمین سید محمد چاوشی «رئیس ستاد تفسیر قرآن» برگزار شد.

این دوره از برنامه های مصوب قطب تعمیق باورهای دینی میز قرآن و به مدت 16 جلسه برگزار خواهد شد و شرکت کنندگان نیز طلاب مبلغ دارای تخصص تفسیر می باشند.

صفحه‌ها