پشتیبانی علمی

در نشست تخصصی گروه قرآن و حدیث مطرح شد:
در این نشست دبیر مجمع عالی تفسیر حوزه علمیه قم بر سه موضوع رسانه، رصد مراکز تولید شبهه و پرهیز از موازی کاری در این زمینه تاکید کرد.
تاکید حجت الاسلام میرکتولی بر پرهیز از موازی کاری فرهنگی

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، نشست تخصصی گروه قرآن و حدیث صبح امروز پنجشنبه 19 مهر ماه 97 در سالن جلسات مرکز با موضوع «نیازهای تفسیری جامعه» و با حضور اساتید و کارشناسان این گروه برگزار شد.

در ابتدا حجت الاسلام حکیمیان، مدیر گروه قرآن و حدیث مرکز، گزارشی از عملکرد مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی ارائه کرد و در ادامه استاد ابوالفضل بهرام پور نگاه های مختلف شبهه پراکنی را تبیین نمود و نگاه های سیاسی و تخریبی از جمله مهمترین آنها برشمرد.

حجت الاسلام میرکتولی در این نشست ضمن تشکر از فعالیت گسترده مرکز ملی پاسخگویی، گزارشی از فعالیت های مجمع عالی تفسیر را ارائه و در ادامه افزود:

«دشمن در سدد این است که اعتقادات را بزند و تولید ویروس شود تا معلولیت اعتقادی ایجاد کند و ابزار آنها رسانه و فیلم هایی است که علیه دین می سازند؛ لذا باید رسانه های تصویری و شنیداری را تقویت کنیم و همچنین از اساتید مجرب و فرهیخته برای کرسی های پاسخ دهی استفاده کنیم.»

دبیر مجمع عالی تفسیر حوزه علمیه قم همچنین بر رصد مراکز تولید شبهه و پرهیز از کارهای موازی تاکید کرد.

شایان ذکر است این نشست ها با حضور کارشناسان مرکز به منظور ارتقاء محتوایی و مهارتی پاسخگویان بطور مداوم برگزار می شود.

برگزاری نشست تخصصی باستانگرایی توسط گروه علمی تاریخ مرکز ملی پاسخگویی
مدیر علمی گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی از برگزاری نشست تخصصی با موضوع «باستانگرایی، پیشینه و راهبرد در ایران» خبر داد.
باز هم رد پای انگلیس خبیث در باستان زدگی

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، نشست «باستانگرایی، پیشینه و راهبرد در ایران» در مرکز ملی پاسخگویی از سوی گروه تاریخ برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد فلاح زاده در آغاز این نشست ضمن پرداختن به موضوع باستانگرایی و شبهات تاریخی پیرامون آن، به بررسی نظریه های باستان گرایی در ایران و ارزش آثار باستانی از نظر اسلام و سیره نبوی اشاره کرد. سپس به دو مقوله تلاش برای حذف کلی اسلام و جایگزینی نظریه ملی گرایی به جای اسلام خواهی در پس پرده باستان گرایی پرداختند و تاریخ کوتاهی از جریان های ملی گرا در ایران را مورد بررسی قرار دادند که از نظر ایشان همه اینها به سال های پایانی سده نوزدهم یعنی عصر شکل گیری قدرت دولت های غربی در خاورمیانه و آغاز حرکت های قومی و ملی علیه دولت های سنی عثمانی و شیعی قاجار باز می گردد. در ادامه به نقش کمپانی هند شرقی به عنوان اصلی ترین کانون علمی نظریه ساز در این دوره اشاره کردند و ضمن بررسی بخشی از فعالیت های این کمپانی مانند حذف زبان فارسی از شبه قاره، چیره شدن بر تجارت خلیج فارس در عهد صفوی تا قاجار و برتری مالی بر دولت های منطقه، تشدید کشمکش های استعماری و جدایی افغانستان از ایران از سوی این کمپانی پرداختند.
وی افزود: کمپانی هند شرقی که در سده های 16 و 17 میلادی کار خود را در هند آغاز می کند که براساس یافته ها که پس از یک دوره مطالعات شرق شناسی بوسیله سفرنامه نویسان موفق می شود در هند شبکه بزرگ تجاری -علمی- سیاسی راه می اندازد و کارکردهای مختلف فرهنگی را بدنبال داشته باشد و کمپانی موفق می شود با حذف زبان فارسی، زبان انگلیسی را جایگزین نمایند. سپس افغانستان را درسال های دوره قاجار با تشویق ملی گرای افغانی، آن را از ایران جدا نموده و آنگاه با پیگیری ملی گرایی دولت عثمانی را به درگیری با عرب ها کشانده و عرب ها را با عصبت و قومی گرای عربی علیه دولت ترک عثمانی به تحریک در آورده و در نتیجه مایه برچیده شدن دولت هفتصد ساله عثمانی شده است. این کمپانی در ادامه در واخر سده 18 و سده 19 اقدام به طرح ملی گرایی در مطالعات ایرانی نموده و کارکرد آن را از طریق نویسندگان خود به جهان اسلام ارائه می دهد.
یکی از این کارکردها، ملی گرایی ایران است که این کمپانی موفق می شود به وسیله برخی نویسندگان هندی خود که در بعضی از آنها مسلمان هستند داده های ملی ایرانی را با داده های اسلامی آمیخته و طرح جدیدی از ملی گرایی در ایران را ارائه نمایند. بعدها به وسیله دانش آموختگان دانشگاه های خارجی و یا دانشگاه های تازه تاسیس پهلوی این ملی گرایی ادامه یافته و قالب فرهنگی به خود می گیرد.
مدیر گروه علمی تاریخ مرکز ملی پاسخگویی، به خط دهی این کمپانی به مطالعات باستانی ایران اشاره نموده و باستان گرایی جدید را ادامه همان مشرب فکری دانستند و نویسندگان مرتبط با این کمپانی انگلیسی در هند از جمله ابوالکلام آزاد که با نظریه ذوالقرنین شناخته می شود و نقش نویسندگان باستان گرای ایرانی تبار زرتشتی هند مانند «دینشاه ایرانی» نیز در سبک از مطالعات تاریخی را پررنگ دانستند.
آن گاه به پیشینه ملی گرایی در ایران و موضوع جعل های گوناگون دیدگاه های مختلف در حوزه باستانگرایی ایرانی در مطالعات غربی، باستانگرایی با طرح دیدگاه های ایرانی و همچنین مخالفان باستانگرایی در ایران پرداختند و افزودند: «بیش از پنجاه کتاب و ده ها مقاله ی بلند به زبان های انگلسی و فرانسه به همراه چندین فیلم و کلیپ تولید شده در غرب که عمدتاً با بیانی اسطوره ای از ایران باستان یاد می کنند، مستندی بر باستان گرایی ایرانی در مطالعات غربی بود. جالب تر آنکه نویسندگان برخی از معروف ترین کتاب های تاریخ ایران باستان کاملاً به نسب بریتانیایی خود می بالیدند که «هارولد لمب» نویسنده کتاب کوروش کبیر از آنهاست. همچنین نویسندگانی ایرانی ادامه دهنده این روش مانند حسن پیرنیا، سعید نفیسی، علی محمد فره وشی، اسدالله بیژن، احسان یارشاطر، فرهاد آبادانی، امیر حسین خنجی، رحیم شایگان و هاشم رضی همگی بیانی بر باستان گرایی در ایران در دوره پهلوی دارند. چنین رویکردی در نهایت در عصر پهلوی مایه آن شد تا درباریان و مردم عادی با مطالعات ملی گرایی در ایران آشناتر شده و ملی گرایی در ایران در برابر اسلام و با هدف حذف اسلام به نوعی گسترده تر و با پهنه بیشتری در مطالعات آن دوره وارد جامعه جوان آن دوره شود. این در حالی است که تمامی منابع مورد استناد برای نگارش چنین کتاب هایی عمدتاً چهار کتاب ماندگار از دوره روم باستان هستند که همگی مورد نقد و تردیدند. از سوی دیگر بیان کاملی از حوادث سلسله وار یک دوره از پادشاهان ایرانی که در بیشتر این کتاب ها منعکس شده است، بیشتر طرحی رمان نگرانه از تاریخ است تا بیان رویدادهای تاریخی چرا که اساساً منابعی واقعی برای بیان این داده ها و رخدادها با این دقت در دسترس نیست. بررسی یک سبک از داستانی کردن تاریخ در قلم افرادی مانند مانند کورت فیشلر نمونه ای است که می توان ردپای این اسلوب نگارش را در این کتاب های باستان گرایی ایرانی مشاهده کرد. قلمی که مشخصه آن ساختن و پرداختن هنرمندانه داستانهایی بسیار جذاب و آمیختن آن به تاریخ با هدفی خاص است.
ججت الاسلام فلاح زاده افزود: «البته در بحث های تاریخی دریافت داده های کلی و دست یافتن به مجموعه ای داده های کلی می تواند از طریق آثار باستانی کشف شده صورت بگیرد؛ اما اینکه یک رویداد را با جزئیات کاملی بتوان از این اسناد و نقش نوشته ها کشف کرد، امری کاملا دور از واقعیت است».
وی در ادامه به باستان گرایی شهری در ایران پرداخت و آن را ادامه ی همان ملی گرایی و باستان گرایی دوره پهلوی دانست. افزود: «اینکه امروز هر شهری در پی یافتن تاریخچه ای باستانی برای خود است و کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است، صرف نظر از چند و چون این اثار معمولاً با این انگیزه نگارش می شود. که این موضوع در اماکنی که شهر گرایی یا قوم گرایی در آن بروز بیشتری دارد مانند اصفهان، خوزستان، آذربایجان، کردستان و لرستان بیش از سایر جاها زمینه بروز یافته است.»
در پایان وی به سبک های مطالعات باستانی امروزین اشاره کردند و افزودند: «نمونه کارهای فصلنامه های علمی داخل ایران در قالب مقاله هایی که یافته های نو از کاوش های باستانی را ارائه می کنند، یکی از بهترین آثار در حوزه مطالعات باستانی بدون جانبه گرایی است. رویکردهای جدیدی مانند سبک باستان ستیزی در قالب نوشته های نویی مانند مقاله ی «خدایان رهزن» و یا نظریات افرادی مانند ناصر پورپیرار و رضا قلی مجد و سبک باستان پرستی در قالب رفتارهای افراطی که امروزه نسبت به دوره باستان در فضای مجازی دیده می شود نیز دو اسلوب تازه در نگرش به باستان هستند. اما باستان پرستی که نمای ناشیرین آن در قالب سجده بر بناهای تاریخی دیده می شود، نمایشی از گسترش باور به نمادهای باستانی در ایران آن هم از دریچه مطالعات ملی گرای افسار گسیخته در ایران است.»
در پایان، جلسه با بیان سوالات و تبیین بهترین پاسخ ها توسط کارشناسان گروه تاریخ مرکز به اتمام رسید.

توسط گروه علمی روان شناسی و مشاوره مرکز ملی پاسخگویی صورت گرفت
مدیر علمی گروه مشاوره و رواشناسی مرکز ملی پاسخگویی از برگزاری کارگاه دو روزه زوج درمانی در ساختمان آموزش دفتر تبلیغات اسلامی نمایندگی تهران خبر داد.

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی، دکتر عبدی ضمن اعلام برگزاری این کارگاه دو روزه که در تاریخ 20 و 21 تیرماه به مدت 16 ساعت برگزار گردید، از استقبال خوب کارشناسان بخش مشاوره و روانشاسی مرکز خبر داد.

وی در خصوص سرفصل های دوره افزود: مباني و اصول زوج درماني شناختي رفتاري، ارزيابي در زوج درمانی شناختی رفتاری، ساختار و فنون رفتاري در زوج درماني شناختي رفتاري، فنون شناختي در زوج درماني شناختي رفتاري از عناوین اصلی این دوره بود.

مدیر علمی گروه مشاوره و روانشناسی مرکز در ادامه افزود: روز اول بیشتر مباحث نظری همچون مولفه های رفتاری در رابطه همسران، رفتارهای مثبت و منفی میان زوجین، رفتارهای مثبت جزئی و رفتارهای مثبت عمده، رفتارهای مثبت ابزاری و رفتارهای مثبت ابرازی و سهم نسبی هر کدام در روابط نزدیک، عوامل شناختي و هیجانی در مشکلات زوج و خانواده، الگوهای تعاملی ارتباط همسران، و ارزیابی و ابزار آن مطرح شد و روز دوم اختصاص به بیان و تشریح مباحث کاربردی و تکنیکال داشت. انواع فنون درمانی در زوج درمانی شناختی رفتاری مثل فنون رفتاری، فنون شناختی و فنون هیجانی، از جمله مباحث مربوط به جلسات روز دوم بود. ضمناً کارگاه به صورت کاملاً تعاملی و مشتمل بر role play  اجرا شد.

دکتر حمزه عبدی برگزاری این دوره توسط استاد توانمند سرکار خانم فرشته موتابی را از دیگر ویژگی های اثرگذار این دوره برشمرد و افزود: وی دارای مدرک دکترای روان‌شناسی بالینی از دانشگاه تهران و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی می باشند. همچنین در کارنامه خود برگزاری ده ها کارگاه آموزشی موفق در حوزه های مختلف روانشناسی را دارد.

مدیر علمی گروه مشاوره مرکز ملی پاسخگویی در پایان ضمن تشکر از استاد دوره خانم دکتر موتابی و برگزار کنندگان آقایان اصفهانیان، شمس و تیمورنژاد، خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه یکی از مسائل پربسامد در حیطه مشاوره مسائل و مشکلات مربوط به روابط همسران می باشد، مباحث طرح شده در این کارگاه در حیطه پاسخگویی بسیار سودمند و کاربردی خواهد بود.

 

نشست علمی با موضوع پاسخگویی به سوالات مرتبط با جن در آیات و روایات برگ
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد کاظم طباطبایی به سوالات مرتبط با جن مبتنی بر آیات و روایات پاسخ گفتند.

در این نشست علمی که با موضوع پاسخگویی به سؤالات مرتبط با جن در آیات و روایات و با حضور حجت الاسلام‌ والمسلمین سید محمد کاظم طباطبایی و کارشناسان بخش قرآن و حدیث و کلام مرکز ملی در روز یکشنبه 17 تیرماه در سالن جلسات مرکز ملی پاسخگویی برگزار و به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته شد.

حجت الاسلام و المسلمین سید محمد کاظم طباطبایی ابتدا به تبین مبحث جن در آئینه آیات و روایات پرداخته و سپس به سؤالات مرتبط با جن که کارشناسان مطرح نمودند پاسخ گفت. وی استناد به آیات قرآن و روایات معتبر را به عنوان مهم‌ترین مرجع متقن پاسخگویی در خصوص مسالة جن دانست.
وی در ادامه افزود: گسترش افسانه‌ها و شایعات به خاطر عدم تجربی بودن تحقیقات، تفکیک توهمات به دلایلی نظیر غلبه سودا و سایر بیماری‌ها از واقعیت، لحاظ رویکرد اجتماعی به مسائل تا نگاه صرفاً علمی و توجه دادن مخاطبان به مسائلی که اهمیت و اثرگذاری بیشتری در زندگی دارد از موارد قابل توجه در این بحث می‌باشد.
در ابتدای جلسه، دبیر علمی نشست حجت الاسلام والمسلمین حکیمیان، مدیر علمی گروه قرآن و حدیث مرکز ملی پاسخگویی با بیان این که 30 درصد سؤالات دریافت شده در سال گذشته در مورد سحر و جادو و جن بوده لزوم پاسخگویی به این بحث و ارائه پاسخ‌های متقن را یادآوری نمود.

شایان ذکر است که این نشست‌ها به صورت مداوم در مرکز ملی پاسخگویی به منظور به روز رسانی و افزایش کیفیت پاسخگویی برای کارشناسان مرکز برگزار می‌گردد.

مدیر گروه پشتیبانی علمی و پژوهشی مرکز ملّی پاسخگویی تشریح کرد:
پذیرش ترجمه و اقوال مورخین به جای آیات و روایات، پذیرفتن نقل قول ‏به جای اصل سخن عالم دین، ‏خطای برداشت از آیه یا روایت و پذیرفتن افسانه ها

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، حجت‌الاسلام‌ و المسلمین سید حسن هاشمی، مدیر پشتیبانی علمی و پژوهشی مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی، در کارگاه مهمترین خطاهای رایج در پاسخگویی که در مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی نمایندگی در اصفهان، گفت: پذیرفتن ترجمه به جای آیات و روایات، پذیرفتن اقوال مورخین به جای آیات و روایات، پذیرفتن نقل قول ‏به جای سخن عالم دین، خطای برداشت از آیه یا روایت و پذیرش افسانه ها و اساطیر ‏از جمله خطاهای رایج در پاسخگویی هستند.

 وی ادامه داد: اولین نمونه ای که باعث ایجاد خطا می شود پذیرفتن ترجمه آیات و روایات به جای متن آیه و روایت است و ممکن ‏است پاسخگو در مقام دفاع از ترجمه برآید، در حالی که اگر به اصل متن دقت داشته باشد مسأله حل می شود، آیه شریفه 34 از سوره مبارکه نساء ‏یکی از مصادیق مورد نظر ماست.

مدیر گروه پشتیبانی علمی و پژوهشی مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی افزود: افزون بر پذیرش ترجمه، پذیرش اقوال مورخان به جای آیه و روایت نیز می تواند سبب ایجاد خطا در پاسخگویی ‏شود، به عنوان نمونه اگر آنچه مورخان پیرامون داستان بنی قریظه درباره آیات 26 و 27 سوره مبارکه ‏احزاب نقل کرده اند را بپذیریم دچار اشتباه شده ایم و این نقل صحیح نیست.

وی پذیرفتن نقل قول ها به جای اصل سخن عالمان دینی ‏را عامل مهم دیگر برای اشتباه در پاسخگویی عنوان کرد و اظهار داشت: مثلاً مرحوم علامه طباطبایی(ره) قولی را نقل می فرماید که ‏محتمل است ذوالقرنین همان کوروش باشد، در حالی که این نقل قول اصلاً نظر علامه نیست و چیزی را ثابت نمی کند ‏بلکه صرفاً بیان یکی از اقوال مطرح در مسأله است و وجود مطلب در المیزان نشان از نظر ایشان نیست.‏

مدیر گروه پشتیبانی علمی و پژوهشی مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی دفاع از برداشت شخصی از آیه یا روایت را خطای رایج دیگر در حل مسأله دانست و ابراز داشت: مخاطبان ممکن است ‏از ترجمه آیه شریفه «لا اِکراهَ فِی الدّین» ‏برداشت های مختلفی داشته باشند مانند «عدم وجود اکراه در اصل پذیرش دین» یا «عدم ‏وجود اکراه در اجرای احکام دین» یا «عدم وجود اکراه در دعوت به دین» و سایر موارد که همین ها می تواند منشأ اشتباه در پاسخگویی باشد.

حجت الاسلام و المسلمین هاشمی افزود: پذیرفتن اساطیر و افسانه هایی که در محافل مختلف یا در بعضی کتاب ها نقل می شود هم در موارد بسیار زیادی عامل اشتباه در حل مسأله و خطا در پاسخگویی است که داستان حضرت نوح(ع) در نقل های مختلف از نمونه های آن است.

در نمایندگی مرکز ملّی پاسخگویی در اصفهان برگزار شد.
کارگاه تخصصی بایسته های روانشناسی در پاسخگویی دینی برای اولین بار در اصفهان با حضور مدیر گروه مشاوره مرکز ملّی پاسخگویی قم جناب آقای دکتر عبدی اجرا شد.

به گزارش روابط عمومی دفترتبلیغات اسلامی اصفهان حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمّد علیجانی، رئیس مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی نمایندگی اصفهان اظهار کرد: نمایندگی مرکز ملّی پاسخگویی در اصفهان ضمن اقدامی خلاقانه، دانش افزایی تخصصی برای گروه های مختلف پاسخگویی را در سال 1396 به صورت ویژه برگزار کرد.

ایشان از نمونه‌ برنامه های تخصصی دانش افزایی را کارگاه تخصصی بایسته های روانشناسی در پاسخگویی دینی برشمردند که برای اولین بار با حضور مدیر گروه مشاوره مرکز ملّی پاسخگویی قم جناب آقای دکتر عبدی سوم بهمن 1396 برگزار شد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین علیجانی افزودند:

نمونه دیگری که در سال جاری انجام شد نشست های تخصصی ویژه هرگروه از پاسخگویان با حضور مدیرگروه مربوطه بوده که در سال 1396 مرحله اول بسته آموزش تخصصی گروه های پاسخگویی به طور کامل و موفقیت آمیز انجام پذیرفته است.

ایشان افزودند:

در کارگاه تخصصی بایسته های روانشناسی در پاسخگویی دینی موضوعات اساسی همچون ضرورت تفکیک سوال از مسئله، تقویت بنیه مهارتی پاسخگویی متناسب با تخصص علمی، تقسیم بندی انواع پرسش ها و رعایت تناسب در پاسخ ها، ضرورت احترام اصیل برای پرسشگر، رعایت شرایط همدلی در پاسخگویی، تفکیک شان پاسخگو از شان قاضی، پلیس و . . . مطرح شد.

همچنین از جمله مباحث بیان شده در کارگاه به موضوع تاثیر 85 درصدی زبان بدن در پاسخگویی پرداخته و پاسخگویی تلفنی را فعالیتی مشکل از این زاویه ترسیم کردند، چراکه در پاسخگویی تلفنی صرفاً تن صدا و احیانا مکث ها و لکنت های مخاطب می تواند گویای شرایط مخاطب باشد.

موضوع اجازه دادن به مخاطب در فرصت های سکوت او برای تفکر را نیز از بایسته های روانشناسی در پاسخگویی دینی برشمردند.

نهایتاً اینکه آنچه اهمیت دارد ارزش علمی پاسخ ها است، رعایت این امر به تناسب شرایط مخاطب و پرسشگر را ضروری دانستند.

ایشان در پایان یکی از هدف گزاری های نمایندگی اصفهان را در سال 1396 آموزش های تخصصی برشمردند و برای سال آتی از تدوین برنامه های تخصصی گزارش نمونه «Case Report» خبر دادند. در این فعالیت محتوای پاسخ کارشناسان مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد.

با حضور حجت‌الاسلام‌والمسلمین مسعود حکیمیان در اصفهان برگزار شد.
اولین نشست تخصصی کارشناسان پاسخگویی قرآن و حدیث با حضور حجت‌الاسلام‌والمسلمین مسعود حکیمیان کارشناس مسئول گروه قرآن و حدیث مرکز ملّی پاسخگویی قم برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی دفترتبلیغات اسلامی اصفهان حجت‌الاسلام‌والمسلمین مسعود حکیمیان کارشناس مسئول گروه قرآن و حدیث مرکز ملّی پاسخگویی قم در اولین نشست گروه قرآن و حدیث اظهار داشت:

امروزه بیش از 100 شبکه ماهواره معاند و بیش از 300 شبکه تلوزیونی معارض و بیش از 10 هزار سایت فعالیت های تخریبی علیه شیعیان را در دستور کار خود دارند.

ایشان افزودند: قرآن و حدیث اهل بیت علیهم السلام چون مادر مباحث فقهی، کلامی، اخلاقی، عرفانی و . . . هستند هدف پیکان شبهات جدید بیشتر متوجه این عرصه است.

در ادامه بیان کردند: روزانه در مرکز ملّی پاسخگویی 17000 تماس داریم که تنها 7000 تماس را موفق به پاسخگویی می شویم. و در این فضا پرسش های پرتکرار قابلیت رصد آماری دارد.

ایشان اظهار کردند:

آشنایی کامل با نرم افزار های علوم اسلامی به ویژه نرم افزارهای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی «نور» از ضروریات پاسخگویی به شبهات است. همچنین ایشان آشنایی کامل کارشناسان را با مباحث رجالی احادیث بسیار ضروری برشمردند.

ایشان افزودند: کارگاه های نمونه گزارش «case report» در راستای استاندارد سازی پاسخ ها و افزایش مهارت پاسخگویی تأثیر به سزایی در پاسخگویی مطلوب دارد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین حکیمیان در  پایان از فعالیت های رئیس نمایندگی مرکز ملّی اصفهان جناب حجت الاسلام و المسلمین علیجانی و کارشناسان محترم پاسخگویی در نمایندگی اصفهان تشکر کردند.

اين سوال را در كتابي از اهل سنت پيدا كردم براي جواب آن نياز به كمك شما مي باشم خواهشمندم مساعدت فرماييد.

چرا ابوبكر يكي از پسرانش را جانشين خود نكرد و چنان كه طبق گفته شيعيان علي فرزند خود را جانشين خود قرار داد ، چرا عمر جانشين خود را فرزندش تعيين نكرد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به عقيده شيعه امامت امري است انتصابي که خداوند افرادي را که شايستگي داشته باشند، براي اين امر معين کرده است .انتخاب امام حسن (ع) به عنوان رهبر مسلمانان توسط علي (ع) براساس فرمان الهي بوده است .ابوبکر وعمر حق نداشتند که فردي را به عنوان پيشواي مسلمين انتخاب نمايند .افزون براين فرزندان عمر و ابوبکرداراي چنان موقعيت اجتماعي نبودند که بتوانند به عنوان رهبر انتخاب شوند. روشن است که افرادي بايد براي اين مسئوليت در نظر گرفته شوند که جامعه نسبت به آنان حالت پذيرش داشته باشد. مهم ترين شرط نفوذ اجتماعي وسياسي وحضور در صحنه ها وعرصه هاي مهم جامعه است که آن دو واجد اين شرائط نبودند. همچنين سن آنان کم بود که اين مي تواند يکي از شرائط به حساب آيد.
مقامات باطني و معنوي و اخلاق دروني و بروني امامان(ع) باعث دستيابي به مقام امامت شد. آيه تطهير (إنّما يريد الله ليذهب عنكم الرّجس أهل البيت و يطهّركم تطهيراً) در شأن امامان نازل شد.
عمر بن ابي سلمه مي‌گويد: اين آيه در خانه "ام سلمه" نازل شد، پس رسول خدا، علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) را نزد خويش خواند و جامه اي را كه بر دوش داشت، بر سرشان افكند و فرمود: "پروردگارا! اين‌ها اهل بيت من هستند. آلودگي را از ايشان برطرف كن و پاكيزه شان گردان".
ام سلمه عرض كرد: يا رسول الله! من هم با ايشان هستم؟ فرمود: تو خوب هستي، ولي از اهل بيت نيستي.(1) ابوسعيد خدري از رسول خدا(ص) روايت كرده : "دو چيز بزرگ و ارزشمند را در بين شما مي‌گذارم: يكي كتاب خدا كه ريسماني است از آسمان به زمين كشيده شده، ديگري عترت و اهل بيتم. اين دو چيز تا قيامت از هم جدا نمي‌شوند".(2)
باز پيامبر فرمود: "مَثَل اهل بيت من مَثَل كشتي نوح است. هر كس بر آن سوار شود، نجات مي‌يابد و هر كس سرباز زند، در آتش مي‌افتد".(3)
مقام امامت احتياج به دانش وسيع و تقواي در سطح عالي دارد . اين دو مطلب فقط در دوازده امام وجود داشت. تواضع و فروتني، اخلاق نيكو، شجاعت، دلسوزي و تعهد نسبت به دستورهاي الهي و فداكاري در راه خدا انسان را به اين مقامات مي‌رساند.
آنان معدن علم و حكمت و مسلّط بر اسرار قرآن بودند. از اين رو پيامبر در جاهاي متعدّد و جايگاه‌هاي حسّاس همچون غدير خم، روز عرفه در حجه الوداع، بعد از برگشت از طائف، بر منبر مدينه، هنگام بيماري و لحظات آخر عمر شريفش فرمود: "اي مردم! نزديك است به جهان ديگر سفر كنم. بدانيد در بين شما دو گوهر گرانبها مي‌گذارم: قرآن و اهل بيتم. به اين دو تمسك كنيد". سپس دست علي(ع) را بالا برد و فرمود: "هذا علي مع القرآن و القرآن مع علي، لا يفترقان حتّي يردا علي الحوض؛ اين علي همراه با قرآن است و قرآن همراه با او است. از يكديگر جدا نمي‌شوند تا در حوض كوثر (قيامت) بر من وارد شوند".(4)
قندوزي حنفي در كتاب ينابيع المودّه از عمر بن الخطاب از پيامبر نقل مي‌كند: " لو أنّ البحر مداد و الرياض أقلام و الانس كُتّاب والجنّ حُسّاب ما أحصوا فضائلك يا ابالحسن؛ اي ابوالحسن! اگر دريا جوهر شود و درخت‌ها قلم شوند و انسان‌ها نويسنده و جنيان حسابگر شوند، نمي‌توانند فضائل تو را بشمارند".(5)
در روايات فراواني وارد شده كه بعد از پيامبر اسلام، دوازده نفر جانشين او خواهند بود. حتي در برخي روايات نام تك تك امامان و پيشوايان ديني برده شده اند.(6)
از جمله در ينابيع الموده دو حديث در اين زمينه نقل كرده است.(7) از مجموع آن چه در آيات قرآن آمده و به طور صريح در رواياتي كه در تفسير آن آيات وارد شده، اين نكته روشن مي‌شود كه آل محمد و اهل بيت مخصوصاً علي و فاطمه و حسن و حسين، مقام بسيار والايي دارند، زيرا كساني هستند كه داراي اوصاف فوق العاده و ممتاز هستند. در روايات اهل سنّت و منابع مشهور آن ها، نام ايشان آمده است.
از مسائل مهمي كه در روايات اسلامي روي آن تكيه شده، اين است كه زمين از نمايندة الهي خالي نمي‌شود. در روايات فراواني كه از منابع اهل بيت به ما رسيده، اين مضمون به طور مكرر آمده كه زمين از حجت الهي خالي نمي‌ماند. در كتاب شريف كافي دو باب در اين زمينه است.(8)
چون امام دوازدهم زنده است و در پرده غيبت به سر مي‌برد، ولي مردم در زمان غيبت با مراجعه به جانشينان وي كه فقها و راويان حديث هستند، استفاده معنوي مي‌كنند، نياز به فرستادن امام ديگري نيست.
طبق رواياتي كه بين شيعه و اهل سنت معروف است، تعداد ايشان دوازده نفر است، زيرا بيش تر از اين عدد شايستگي دستيابي به اين مقام پيدا نكرده اند. از جهت ديگر مردم نيز به بيش از دوازده امام نياز نداشتند، زيرا در هر عصري مردم، امامي كه به او مراجعه كنند و مشكلات ديني خود را حل نمايند، داشته اند. اكنون نيز هر چند در عصر غيبت هستيم و به ظاهر مردم نمي‌توانند به امام زمان مراجعه كنند، ولي مي‌توانند با مراجعه به فقيهان، مشكلات ديني خود را حل كنند.
به کتاب فروغ ولايت از آيت الله سبحاني مراجعه نمائيد.
پي‌نوشت‌ها:
1. ابراهيم اميني، بررسي مسائل كلّي امامت، ص 294.
2. همان، ص 206، به نقل از ينابيع الموده، ص 292.
3. همان.
4. قاضي القضاه شيخ محمد مرعي الامين الانطاكي، لماذا اخترتُ مذهب الشيعه، ص 209.
5. همان، ص 309، به نقل از ينابيع الموده، ص 297، انتشارات الشريف الرضي.
6. شيخ حرعاملي، اثبات الهداه.
7. ينابيع الموده، ص 440، باب 76.
8. اصول كافي، ج اوّل، ص 178 و 179.

آیا روایتی از کافی که نقل می کند نماز صبح حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قضا شده بود صحت دارد؟ (كتاب كافی مرحوم كلینی ، ج 3، ص 294، حدیث 9 - 8؛ وسائل الشیعة ، ابواب قضاء الصلوة ،‏ ‏باب 5، حدیث 1؛ و ابواب المواقیت ، باب 61، حدیث 1و 6)

پرسش: حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) شرح آيا روايتي از کافي که نقل مي کند نماز صبح حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) قضا شده بود صحت دارد؟ (كتاب كافي مرحوم كليني ، ج 3، ص 294، حديث 9 - 8؛ وسائل الشيعة ، ابواب قضاء الصلوة ،‏ ‏باب 5، حديث 1؛ و ابواب المواقيت ، باب 61، حديث 1و 6)

پاسخ:
اصحاب اماميه و فقهاي ما از قديم ، اين روايات را مورد رد و انکار قرار نداده اند . تنها برخي علما در چند قرن اخير ، به گمان اين که اين واقعه با عصمتى كه آن را ادعا كرده‏اند ،منافات دارد ،به اعتراض پرداخته‏اند . در پاسخ به اشکال اين گروه آمده است : عصمتى كه ايشان ادعا كرده‏اند ،با اين موضوع منافات ندارد ، زيرا به حسب ظاهر مقصود ايشان از عصمت اين است كه معصوم ، در حال تكليف و تمييز و قدرت ، عملى ، اگر چه به طريق سهو باشد و اگر چه پيش از زمان نبوت و امامت باشد، از ايشان صادر نمي شود و گر نه بسيار روشن است كه انبيا و ائمه در حال شير خوارگى ، نماز و روزه و سائر عبادات را كه ترك بسيارى از آنها بى‏گمان از كبائر به شمار مي آيد ، به جاى نمى‏آوردند . پس چون پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در خواب بوده ، و در آن هنگام انسان هيچ تکليفي ندارد ، مرتکب حتي سهو هم نشده است و با عصمت ايشان منافات ندارد .
ممکن است کسي اشکال کند به دو دليل اين روايات را به دليل منافاتشان با عصمت ، نمي توان پذيرفت : اولا خواب پيامبر مانند بيداري است و ايشان درخواب چيزهايي مي داند که در بيداري مي داند ، پس پيامبر در حالي که علم به وقت نماز داشت، نمازش قضا شده ، ثانيا پيامبر با توجه به احتياجش به بيداري بلال ، غفلت کرد و به او اعتماد کرد ، پس در حال بيداري مرتکب سهو شده است ؟
چند پاسخ براي اين اشکال ممکن است گفته شود :
1 - بنا به آن چه از برخي اخبار برمي آيد ، حالت آگاهي در خواب ، مربوط به همه خواب هاي پيامبر نبوده ، بلکه خدا گاهى غفلت را در خواب ، براى مصلحتى بر وى چيره مي ساخت ، به طورى كه در آن حال نمي دانست چه اتفاقي مي افتد و در حقيقت پيغمبر (ص) در حال خواب با ديگر مردم تفاوت نداشت .
2- اطلاع و آگاهي پيامبر در خواب با تکليف داشتن ايشان نسبت به آن چه دانسته ، ملازمه ندارد ، پس ممکن است اطلاع داشته ولي تکليفي نداشته است ، زيرا بيشتر تكاليف ايشان مانند ديگر مردم مى‏باشد، چه ايشان كفر منافقان و پليدى بيشتر اشخاص و اشيا را مى‏دانسته‏، بر اكثر گرفتارى‏ و مصيبت هايى كه بر ايشان واقع مى‏گرديد، از قبل عالم ‏بودند ، اما مكلف نبودند به اين علم خود عمل كنند.
3- شايد در آن وقت ، با وجود علم پيامبر (ص) به دخول و خروج وقت ، به خاطر مصلحتى از طرف خداوند متعال ، مأمور به ترك نماز بوده است.
4- اطلاع حضرت در خواب با قدرت او در برخاستن ، تا پيش از طلوع آفتاب ، ملازمه ندارد ، يعني ممکن است اطلاع داشته که نماز در حال قضا شدن است ، ولي قدرت نداشته که برخيزد ، زيرا اطلاع و علم از شئون روح است و خواب و سنگينى از احوال جسد و جسم است. (1)
در هر حال اين روايت محل بحث بين حديث پژوهان است و ما نمي توانيم در اين باره نظر قاطعي ابراز نماييم.
پي نوشت :
1 - بحار الأنوار، العلامة المجلسي، 17 ، ص 120، مؤسسة الوفاء، بيروت لبنان، 1404 ه. ق.
شهابى، محمود، ادوار فقه، ج‏1، ص: 328- 330

سیدرضا شاكری

مقدمه

زندگی و شهادت امام حسین علیه‌السلام در نام‌های گوناگون از قبیل حماسه، انقلاب، قیام نهضت و... در تاریخ بویژه تاریخ (اسلام) ایران آمده و تاثیرات شگرفی بر فرهنگ مردم این سرزمین داشته و به نوعی در فرهنگ و هویت ایران جایگاه خاصی پیدا كرده است. تاكنون مطالعات زیادی در این زمینه بویژه از حیث تاریخی و ادبی صورت گرفته و آثار زیادی نگاشته شده‌ است. با این اوصاف، این واقعه مهم تاریخی هنوز هم جای كند و كاو دارد. به دلیل نقش واقعه و محتوای آن و نیز به دلیل ضرورت‌های ناشی از اثرگذاری‌های اجتماعی، فرهنگی و دینی كشور ایران در آینده هم اهمیت پژوهش و مطالعه را خواهد داشت.

فضلا و نویسندگان با نگرش‌های تاریخی، ادبی، دینی، جامعه‌شناختی، فرهنگی، كلامی، خطابی و بلاغی به این رویداد بزرگ پرداخته و هریك از زاویه دید خود، با توجه به اهداف و منابع و مخاطبانی كه داشته‌اند به‌نوعی به تولید آثار اهتمام كرده‌اند. این نوشتار می‌كوشد با طرح دیدگاه از زاویه اهمیت رسانه‌ای و پیام‌رسانی نگاهی به سیره تبلیغی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها داشته و فعالیت تبلیغی او را به عنوان سیره‌ای اثرگذار در تاریخ و حراست از میراث امام تا حدودی نشان دهد. این نوشتار در سه محور زیر انجام می‌شود.

1- شرایط تاریخی و ویژگی‌های حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

2- چگونگی و ابعاد سیره تبلیغی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

3- آثار و نتایج سیره تبلیغی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

4- نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

1- شرایط تاریخی

وقتی با این پرسش روبه‌رو می‌شویم كه «چرا حادثه كربلا اتفاق افتاد؟» فارغ از انگیزه‌های شخصی و فردی خودمان، به دنبال آن هستیم كه بدانیم كدام شرایط و تغییرات حادث‌شده در تاریخ اسلام دست به دست هم دادند تا جامعه ‌اسلامی پذیرای این اتفاق گردد. این سوال اساسی بسیاری از پژوهندگان مسایل تاریخ و اسلام را به تأمل داشته و به نتایجی هم رسیده‌اند كه البته در خور تأمل است. مجموع یافته‌های ایشان بر این نكته تمركز دارد كه به لحاظ درونی و محتوایی، انحرافی اساسی در مسیر تاریخ اسلام و سرنوشت جامعه اسلامی با رحلت پیامبر صلی‌الله‌ علیه ‌و آله آغاز شد كه این خود عوامل و ریشه‌هایی دارد كه از بحث ما خارج است. روی‌هم‌رفته اسلام محدودیت‌های شدیدی برای ارزش‌ها و آیین‌های جاهلی ایجاد كرد و بسیاری از آنها را منسوخ اعلام نمود. این وضعیت برای طبقات مرفه و مسلط جامعه جاهلی شبه‌جزیره عربستان گران آمد و آنان به‌سختی و با اكراه آیین اسلام را از سر ناچاری پذیرفتند.

امویان كه در دوره جاهلیت و پیش از اسلام با در دست داشتن شاهرگ اقتصادی و بازرگانی مكه، دارای اعتبار و منزلت اجتماعی بالایی شده بودند در نظام و ساختار قبیله‌ای با ارزش‌های منحطی مثل شرك و بت‌پرستی، تجارت برده، رفتار ناشایست با زنان و دختران و فسق و فجور زندگی می‌كردند. با ظهور اسلام اقتدار و منزلت خاندان ابوسفیان و سران شرك رو به زوال رفت و دین اسلام توانست نظام ارزشی و روابط جدیدی را مستقر كند. خاندان‌های ابوسفیان و سران مشركین، ابتدا سر ناسازگاری و جنگ را با اسلام بیشتر كردند. شخص ابوسفیان كه سركردگی مشركان را عهده‌دار بود در جنگ بدر با شكست و خواری كینه‌ای عمیق از اسلام و پیامبر به دل گرفت. او اگرچه به‌ناچار در فتح مكه مسلمان شد و از خطر رهایی یافت، توانست در ظاهر مسلمانی در جامعه اسلامی زندگی كند. او در پرتو این ویژگی اسلامی، توانست زمینه را به‌تدریج برای انتقام‌جویی از خاندان پیامبر و انحراف از اسلام آماده كند و در خاندان خود نهادینه سازد. شاید به‌جرأت بتوان گفت كه مسلمان‌شدن ابوسفیان به تعبیر قرآن كریم فقط نوعی اسلام آوردن بود نه ایمان آوردن. ابوسفیان فرصت اسلام آوردن را در واقع مجالی برای مبارزه با اسلام می‌دانست. او و خاندانش در مقاطع آینده جامعه اسلامی توانستند با دسیسه‌ها و نیرنگ‌ها با اسلام و خاندان نبوت مبارزه كنند.

بروز انحراف در جامعه اسلامی به‌نوعی ریشه در خاندان ابوسفیان و امویان دارد و مورخان به‌درستی اشاره كرده‌اند كه امویان اسلام را به سلطنت تبدیل كردند و معاویه به صراحت اشاره كرد كه برای او اسلام و دین اسلام اهمیتی ندارد بلكه مهم قدرت و سلطنت است. این انحراف پیامدهای سنگین و پرهزینه‌ای برای جامعه اسلامی داشت و در واقع ما هنوز هم گرفتار تفرقه و بدبختی‌های حاصل از این ماجراییم. به‌تدریج كه از صدر اسلام و رحلت رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌ علیه ‌و آله فاصله می‌گیریم بازگشت به ارزش‌ها و معیارهای جاهلیت پررنگ‌تر می‌شود و در مناسبات فرهنگی، اجتماعی و انسانی ظهور می‌یابد. تقابل و رویارویی میان اسلام اصیل به رهبری اهل بیت نبوت، و اسلام ظاهری و دروغین به سركردگی امویان شكل گرفته و در دهه‌های پس از رحلت حضرت محمد صلی‌الله‌ علیه‌ و آله صف‌بندی‌های این دو جریان به اوج خود می‌رسد.

اگر حوادث برجسته و مورد اجماع مورخان صدر اسلام را مرور كنیم گویی نقاط دقیق و تمایز‌یافته‌ای از رویارویی اسلام اصیل و اسلام دروغین به‌ دست آورده‌ایم. قتل عثمان، جنگ‌های جمل، صفین و نهروان، شهادت امام علی علیه‌السلام، صلح امام حسن علیه‌السلام، بیعت گرفتن برای یزید، حماسه كربلا، نهضت مختار و قیام‌های علویان، همگی نقاط و معضل‌های اصلی جریان عمده جنگ میان اسلام نبوی و اسلام اموی است. این تقابل خونبار بوده است و دستگاه خلافت اموی در خونریزی و ستم اهتمام جدی داشته است.

با این ترسیم و تصویرگری از شرایط تاریخی و بررسی بسیار اجمالی از وقایع صدر اسلام می‌خواهیم به مسأله اصلی نوشتارمان بازگردیم و به شناخت شخصیت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در محدوده این شرایط تاریخی نزدیك شویم. تاریخ جوامع از یك نظر یك مسیر كلی و پدیده كلان و واحدی هستند و ما با رسیدن به این نگاه كلان به این مهم نایل می‌شویم كه چگونه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در داخل چنین شرایطی زیسته و بعنوان عضوی از خاندان پیامبر مسئولیت حراست از ارزش‌های جریان اسلام اصیل را در خود احساس كرده است. حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در طول عمر خود با حوادث تعیین‌كننده و رویدادهای گاه جانكاه و بزرگی همچون رحلت جد بزرگشان پیامبر اكرم صلی‌الله‌ علیه‌ و آله، در گذشت مادر بزرگوارشان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، غصب خلافت امام علی علیه‌السلام، بروز جنگ‌های جمل، صفین و نهروان، صلح امام حسن علیه‌السلام. شهادت پدر و برادرشان و حادثه عاشورا روبه‌رو بوده‌اند. ایشان با همه این حوادث به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم اشتغال خاطر داشت. او شكوه‌ها و گلایه‌های پدرش را از مردم و امویان و نخبگان جامعه اسلام دیده و شنیده بود. از توطئه‌‌ها و دسیسه‌هایی كه پیرامون حكومت امام علی و حكومت امام حسن علیهما‌السلام می‌گذشت باخبر بود.

زینب سلام‌الله‌علیها در خانه حاکم اسلامی و جانشین حقیقی رسول خدا می‌زیست و از نزدیک مشاهده می‌کرد که چگونه پدرش به خاطر اسلام و حفظ مصالح جامعه نوپای مسلمانان و حراست از وحدت و یکپارچگی این اجتماع که پیامبر زحمت‌ها برای آن کشیده بود به مدت ربع قرن (25 سال) سکوت کرد؛ در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشت و میراث حقیقی و حق او به تاراج رفته بود. زینب به‌خوبی و به‌طور پیوسته می‌دید که پدرش در این مدت بیست و پنجاه ساله در کنار سکوت مصلحت‌آمیز خود، کار می‌کرد و عرق می‌ریخت و چاهای آب را كه به «آبار علی» معروف شد آباد می‌کرد. نخلستان‌ آباد می‌کرد و به مردم محروم و فقیر و تهیدست می‌بخشید. از سوی دیگر مراقب دستگاه خلافت اسلامی هم بود تا هم منحرف نگردد و هم اقتدار جامعه اسلامی تضعیف نشود. به خلفا مشاوره می‌داد و در مواقع خطر به کمکشان می‌شتافت. حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در این دوره از حیات خویش مشاهده می‌کند که چگونه پدرش از جهل مردم و از مکر و خدعه خاندان ابوسفیان می‌نالد. این ناله‌ها و شکوه‌های پدر بر زینب حتماً تاثیر می‌گذارد. او در می‌یابد که پشت جریان‌های ظاهری جامعه اسلامی دستان توطئه‌گر امویان قرار دارد که در کینه و عناد با خاندان نبوت هستند.

پس از قتل عثمان که ریشه‌اش را باید در توطئه‌ای اموی جست، امام علی علیه‌السلام به اصرار مردم به‌ناچار به پذیرش خلافت تسلیم شدند. با آغاز زمامداری امام علی علیه‌السلام زینب در شرایط جدیدی از تاریخ قرار می‌گیرد و باز هم او به سرنوشت جامعه اسلامی و حقایق آن بیش از پیش آگاه می‌گردد. توطئه‌های جدید خاندان ابوسفیان جنگ‌ها و بحران‌هایی را برای حکومت پدر پدید می‌آورند که در اثر آنها امام علی علیه‌السلام نمی تواند آنگونه که شایسته و بایسته است به امور مسلمین بپردازد. جنگ‌های بزرگ جمل، صفین و نهروان آغاز می‌شود و توطئه‌ها در نهایت به شهادت امام علی علیه‌السلام به دست یكی از اعضای سپاه مکر و جهل می‌انجامد. با شهادت امام علی علیه‌السلام صف‌بندی و معارضه امویان با اسلام اصیل وارد مرحله نوینی می‌گردد. امویان که دسیسه‌ها را کارآمد دیده‌اند سوار بر امواج تفرقه در جامعه اسلامی، سیاست‌ها و برنامه‌های تبلیغی و فرهنگی خود را علیه اسلام اصیل و تبدیل خلافت به سلطنت آغاز می‌کنند. در ظرف چند دهه از رحلت پیامبر آنان اسلام واقعی را کنار زده و نوعی جاهلیت و تکاثر ثروت و استبداد و اختناق را دوباره در حکومت برقرار می‌کنند. شهادت امام حسن علیه‌السلام نقطه‌ای پایان از این جهت است که دیگر امویان سلطه خود را بر بخش زیادی از جامعه اعمال کرده‌اند. حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با وقوع حادثه کربلا، در واقع به این مهم می‌رسند که تمامی حوادث و رویدادهای تاریخ اسلام، به‌نوعی محصول و معلول توطئه‌چینی و کینه‌ورزی‌ها و انتقام‌های خاندان اموی است. این خاندان دارای ثروت، قدرت و منزلت در اثر نیروی اسلام همه امتیازات خود را از دست داده به خفت و حقارت دچار شده، و بر عکس، خاندان هاشمی و پیامبر سیادت و عزت پیدا می‌کنند. تنزل مقام و موقعیت و سروری دوره جاهلی، کشته شدن عزیزان خاندان سفیانی در جنگ بدر، در حاشیه بودن ابوسفیان در جامعه اسلامی (مدینه‌النبی و مکه) همگی نوعی احساس حقارت، عقده و خفت را در امویان ایجاد می‌کند. این زخم‌ها و خفت‌ها به‌تدریج در قالب کینه‌های کهنه در طول تاریخ در قالب توطئه علیه خاندان نبوی آشکار می‌شود. حضرت زینب سلام‌الله‌علیها با احاطه کامل بر جریان‌های سیاسی، فرهنگی و تبلیغی منجر به سلطه و استبداد امویان، عمدتاً مشغول آگاهی‌بخشی مردم و رسوا کردن این خاندان است. او این رویارویی اسلام اصیل و اسلام دروغین را مواجهه اسلام و كفر دانسته و در این منظر، حقایق تاریخی را آشکار و روشنگری می‌کنند. از نگاه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها حوادث بزرگی مثل جنگ صفین، شهادت امام علی، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام و اسارت خاندان نبوی همگی جز محصول عقده‌گشایی و خواری و حقارت خانواده ابوسفیان نیست. زیرا این خاندان ضربه‌های مهلکی از آموزهای نظام اسلام خورده‌اند. آنان گرفتار انتقام کور تاریخی شده‌اند. به همین دلیل حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در شیوه تبلیغی خود، بویژه در خطبه‌هایش می‌کوشد ضمن بیان افتخار و عزت اسلام و خاندان نبوت، پرده از نفاق امویان برداشته و با استنادهای تاریخی خود خاندان اموی را رسوا کند و ادعاهای پوچ و بی‌اساس آنها را در تاریخ برملا سازد. حضرت زینب سلام‌الله‌علیها تباهی، فساد و فسق آن خاندان را که به‌نوعی تداوم روحیه‌ها و هویت جاهلی است آشکار می‌کند. او در بخشی از خطبه مهم خود در شام می‌فرماید: «چگونه می‌توان امید داشت از فرزند کسی که جگرهای پاکان و برگزیدگان را به دندان گرفته و گوشتش از خون شهیدان روییده است؟! چگونه امید فروکش کردن و کندی سرعت بغض‌ورزیدن با اهل بیت از کسی می‌توان داشت که با نظر دشمنی و انتقام‌جویی به ما می‌نگرد؟»1

پس در برش تاریخی و ملاحظه مقاطع مختلف سنی حضرت زینب، می‌توان دریافت که چگونه ایشان بتدریج و به درستی دو جریان و دو چهره حقیقی و دروغین در اسلام را نشان داده و با توطئه‌ها و دسیسه‌های جریان اسلام دروغین آشنا می‌گردد. زینب سلام‌الله‌علیها به‌درستی به این نکته می‌رسند که تمام حوادث تاریخ اسلام و ظلم و ستم‌ها و شهادت‌ها و آزارها، حاصل کنیه‌ها و حقارت‌های خاندان اموی است.

2- ابعاد سیره تبلیغی و نقش پیام‌رسانی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

چرا زینب؟ این پرسش اساس در درک سیره تبلیغی حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و شناخت نقش ایشان در مقولاتی چون، دفاع از اسلام اصیل و رسوا کردن اسلام دروغین اموی، آگاهی‌بخشی به جامعه اسلامی، استناد به رویدادها و حوادث تاریخی، پرده‌برداشتن از ظلم و ستم‌های امویان، احیای خاطره پیامبر و امام علی در اذهان مردم، امر به معروف و نهی از منکر و کوشش برای ایجاد اصلاح در امت پیامبر (که این دو مورد آخر جزو اهداف اصلی قیام امام حسین(ع) هم بود) می‌باشد. براستی حضرت زینب چه ویژگی‌هایی داشت، چه شخصیتی داشت که تاریخ چنین رقم زد تا او پیام‌بر و رسول حرکت بزرگ امام حسین علیه‌السلام باشد؟ اگر از منظری دینی به این پرسش نگاه کنیم در می‌یابیم که چگونه تقدیر خداوند بر آن قرار گرفت که عاقله‌زنی به نام زینب از سوی خداوند به‌نوعی برای حوادث پس از عاشورا انتخاب شود و خود نوعی رسالت جدید را برعهده بگیرد. آیا همه عوامل از جمله بیماری امام سجاد(ع)، شهادت خاندان پیامبر، سرپرستی کودکان و زنان اسیر و دوری آنها از مدینه و اقوام خویش دست به دست هم نداد تا زینب واجد مسئولیت عظیمی شود؟ آیا پس از امام حسین علیه‌السلام شخصیتی دیگر همپایه و همسان زینب بود که این رسالت را بر عهده بگیرد؟ به نظر می‌رسد همه رویدادها دست به دست هم داد تا قهرمان کربلا رسالت جدیدی را از عصر عاشورا به بعد آغاز کند. آیا حضرت زینب بهترین رسول حماسه حسین(ع) نبود؟ در این قسمت به این مهم می‌پردازیم که چگونه زینب توانست به‌درستی به ایفای این ماموریت مهم نایل شود.

یکی از روشنگران مسلمانی که به شیوه‌ای تاریخی و جامعه‌شناختی به این مساله مهم پرداخته و اتفاقاً بسیار دقیق به نقش و رسالت تاریخی حضرت زینب رسیده است دكتر علی شریعتی می‌باشد. او از قیام امام حسین علیه‌السلام با نام « انقلاب» یاد می‌کند؛ انقلابی که به طور طبیعی زاییده و مولود حوادث تاریخ اسلام می‌باشد؛ انقلابی که امام حسین علیه‌السلام با آگاهی کامل و با نیمه‌تمام رهاکردن اعمال و مناسک حج واجب به کربلا می‌رود و با انقلاب خویش هم به بسیاری سوال‌ها پاسخ می‌دهد و هم پرسش‌های جدیدی به ‌وجود می‌آورد. شریعتی بر این نکته تاکید می‌ورزد که اگر ما حرکت امام حسین و عاشورا را تنها یک رویداد ساده و تاریخی تلقی کنیم نمی‌توانیم نقش حضرت زینب و رسالت او را بطور کامل بشناسیم. تنها با تلقی اینکه عاشورا و کربلا یک انقلاب عظیم بود می‌توان جایگاه و نقش حقیقی حضرت زینب را درک کرد. انقلاب امام حسین در فضایی تاریخی خاص اتفاق افتاد که شناخت آن بسیار موثر است: اختناق و سرکوب به جامعه اسلامی سایه افکنده بود. دستگاه خلافت اموی با سیاست تبلیغی خود حقایق را قلب و انحراف از اسلام اصیل ناب را گسترش می‌داد و دامن می‌زد. فسق، فجور، تباهی و ستم بر جامعه اسلامی حاکم بود. تکاثر ثروت، پول‌پرستی و افتخارات جاهلی رواج می‌یافت و تبدیل به ارزش می‌گردید. در چنین شرایطی است که امام حسین برای احیای ارزش‌ها قیام می‌کند؛ برای احیای عدالت، اخلاق، امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دین در امت پیامبر. چنین قیام بزرگی با اهداف بزرگ امام حسین، حتماً به جنگ و مبارزه تبدیل شده و باید کسی پیام خون شهیدان را زنده نگاه دارد که واجد آن مقام و مسئولیت باشد. پس بدون درک عظمت کار امام حسین، اهمیت کار رسول او یعنی حضرت زینب را هم نمی‌توان دریافت. «برای حسین مسئولیت، جهاد در راه عقیده است. «انسان زنده» مسئول است و نه فقط انسان توانا، و از حسین زنده‌‌ترکیست؟ در تاریخ ما کیست که به اندازه او حق داشته باشد که «زندگی کند» و شایسته باشد که «زنده بماند؟» نفس انسان بودن آگاه بودن، ایمان داشتن و زندگی کردن، آدمی را «مسئول جهاد» می‌کند و حسین مثل اعلای انسانیت عاشق و آگاه است.»2 پس انقلاب حسین علیه‌السلام انقلاب برای رسوا کردن تزویر و نفاق، احیای اصلاح نهضت پیامبر و آگاه کردن مردم به فساد و تباهی امویان بود. از این منظر تاریخی و نگاه جامعه‌شناسی است که حرکت امام حسین یک انقلاب تلقی می‌گردد. «هر انقلابی دو چهره دارد؛ چهره اول خون و چهره دوم پیام»3 رسالت دوم رسالت پیام است. پیام شهادت را به گوش دنیا رساندن است. زبان گویای خون‌های جوشان و تن‌های خاموش، در میان مردگان متحرک بودن است. رسالت پیام از امروز [عصر عاشورا] آغاز می‌شود. این رسالت بر دوش‌های ظریف یک زن است: زینب، زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است و رسالت زینب استوارتر و سنگین‌تر از رسالت برادرش [می‌باشد].»4 بنابراین وقتی از قیام امام حسین با نام انقلاب یاد می‌کنیم بهتر و دقیق‌تر می‌توانیم به نقش و جایگاه حضرت زینب واقف شویم، در غیر اینصورت از درک معنای واقعی آن عاجز خواهیم ماند.

از منظری دیگر، می‌توان به پرسش «چرا زینب؟» اینگونه نگریست: زینب دختر و پرورش‌یافته امام علی(ع) بود. شیرزنی که در کنار پدر و برادرانش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام جوانمردی آموخته بود. بعدتر دیدیم که چگونه بلاغت و شیوایی در سخن را از پدر به ارث برد. ویژگی‌ها و توانمندی‌های حضرت زینب در واقع میراثی بود که از پدرش امام علی علیه‌السلام که خود نماد شیوایی و بلاغت بود به او رسیده بود. اگر در شیوایی، بلاغت و حکمت خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار نهج‌البلاغه و نیز اثر مهم غررالحکم (که مربوط به امام علی علیه‌السلام است) تأمل کنیم، اذعان خواهیم کرد که حضرت زینب هم باید نشانه‌ها و بارقه‌هایی از اقتدار و پیشوایی پدر خود را داشته باشد.

حضرت زینب دو خطبه اصلی، یکی در کوفه و دیگری در شام (مجلس یزید) ایراد نمود كه هر دو واجد اهمیت بسزایی از حیث هدف این نوشتار هستند. این دو خطبه هم از حیث مضمون و محتوا و هم شرایط مکانی و موقعیت ایراد آن متفاوتند. مورخان، تاریخدانان و نیز بلاغیونی که در خطبه‌های حضرت زینب تأمل و تدبر کرده‌اند به ویژگی‌ها و صفات خاص اشاره داشته‌اند که می‌تواند ویژگی‌های یک مبلغ و یک رسول یا مروج یک عقیده باشد. در میان این مورخان می‌توان به افرادی نظیر مرحوم مكرم در کتاب «مقتل الحسین»، شیخ جعفر نقدی در کتاب «زینب کبری» و اسد حیدر در کتاب «مع الحسین فی نهضته»، علامه مامقانی در کتاب «توضیح المقال»، بونصر لبنانی در «زینب کبری»، فر شیلر آلمانی در کتاب «امام حسین و ایران» و ابن‌حجر عسقلانی در کتاب «الاصابه» اشاره کرد. آنان به عناصر و ویژگی‌هایی مثل سخنوری، بلاغت، رسایی، قدرت بیان و استدلال اشاره کرده‌اند که سخت شبیه و همانند سخنان امام علی می‌باشد.5 صراحت، شیوایی و تاثیرگذاری بر مخاطبان و شنوندگان از ویژگی‌های یک خطابه است و خطیب و سخنور باید شجاعت بیان حقایق در هر مجلسی که باشد را داشته باشد. علی احمد شلبی در این زمینه معتقد است که تغییر افکار عمومی مدینه و آگاهی آنها نسبت به فاجعه‌ای که در کربلا اتفاق افتاد، و نیز آگاهی نسبت به فساد و تباهی خاندان اموی مرهون روشنگری‌های حضرت زینب است. «زینب به هنگام هجرت از شام و ورود به مدینه با حالتی گریان در آستانه مسجد پیامبر ایستاد و گفت: یا جداه! انی ناعیه الیک اخی حسین» و هنگامی که در مدینه مستقر شد مردم را در مناسبت‌های مختلف مخاطب قرار می‌داد و ستم یزید و عبیدالله بن زیاد و همدستانش را در حق اهل بیت پیامبر فاش می‌‌ساخت. نحوه بیان او بر اعماق وجود مردم تاثیر گذاشت و قاطبه مردم را نسبت به تباهی و فساد خاندان اموی آگاه کرد. از هراس این ماجرا بود که عمرو بن سعید والی مدینه به یزید منعکس کرد که زینب بر مردم اثر گذاشته و حماسه آنها در مدینه ممکن است احیا شود. یزید دستور داد که زینب غیر از حرمین شریفین [مكه و مدینه] می‌تواند در هر جایی از زمین اقامت کند»6 که حضرت زینب مصر را انتخاب نمود.

نکته ظریف در دعوت و سیره تبلیغی حضرت زینب در خطبه‌ها و سخنان خود، آن است که همواره آنها را به‌صورت سلسله‌وار ذکر می‌کند. یعنی محتوا و مضمون سخنان خود را علاوه بر بیان شیوا و رسا، اولاً مستند به آیات کتاب خدا، سپس احادیث جدش پیامبر(ص) و پدرش امام علی(ع) سپس به وقایع تاریخی می‌کند. در خطبه‌ها خطاب به شاهان و سران دستگاه یزید به این آیه قرآن استناد می‌کند «ثم کان عاقبه الذین اساؤ السوی ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزئون.» زینب به طور دقیق و ملهم از آیات قرآن کریم به سنت‌های حتمی و قطعی خداوند در آفرینش اشاره می‌کند و در باب نبرد حق و باطل به این سنت الهی یعنی پیروزی نهایی حق بر باطل اشاره می‌کند. در خطبه شام می‌گوید: «ای یزید! هر چه می‌توانی در راه دشمنی‌ها از راه مکر و حیله وارد شو، هر اندازه می‌توانی سعی و کوشش خود را در راه خصومت‌ها به کارگیر، همه طرح و نقشه‌های خود را به اجرا گزار، اما این را بدان، به خدا قسم که نمی‌توانی نام ما را از خاطره‌ها و صحنه تاریخ محو کنی و نمی‌توانی فروغ وحی را خاموش سازی و هرگز نمی‌توانی طومار حیات و افتخارات ما را در هم بپیچی و نیز نخواهی ‌توانست ننگ و عار همیشگی را از دامن خویش بزدایی.7» زینب در واقع به نبرد حق و باطل اشاره می‌کند که چگونه علیرغم هم دسایس و خدعه‌ها، حقیقت در نهایت پیروز و ماندگار خواهد شد و حضرت زینب این مهم را به سنت‌های گریزناپذیر الهی مستند می‌کند.

حضرت زینب یک خطبه در کوفه ایراد می‌کند و آن هنگامی است که کاروان اسرا به دستور ابن‌زیاد از آن شهر عبور داده می‌شوند تا حس تنهایی و حقارت کاروان را در مردم ایجاد کند. اما ایراد خطبه از سوی زینب، اهداف ابن‌زیاد را معكوس كرد و آنها این کار را نیمه‌تمام گذاشته، کاروان را سریع‌تر بیرون می‌برند. در خطبه کوفه ظرافت‌هایی نهفته است که محصول کیاست و هوشیاری حضرت زینب بوده، متناسب با یک مأموریت و سیاست تبلیغی می‌باشد؛ از جمله:

1. آغاز خطبه با مدح و ثنای پروردگار. ابتدای خطبه کوفه شباهت‌های عجیبی با خطبه‌های امام علی علیه‌السلام در نهج البلاغه دارد. در حالی که که خطبه شام صرفاً با حمد وثنای خدا اما بطور کاملاً اجمالی در حد یک عبارت کوتاه است. در خطبه کوفه ثنا و حمد خدا و قدرت خداوند در آفرینش دارد. شاید این خطبه باعث می‌شود که کوفیان به یاد سخنان امام علی علیه‌السلام بیافتند. در خطبه‌های نهج البلاغه امام ابتدا شرحی در باب قدرت خداوند و ظرافت‌های موجودات می‌آورند. بحث‌های دیگر خطبه کوفه باز هم ملامت‌ها و سرزنش‌های امام به کوفیان را در ذهن‌ها زنده می‌کند.

2. اشاره به تسلسل و پیوستگی نهضت پیامبر اسلام و خاندان نبوت و اینکه هدایت پس از رحلت پیامبر(ص) به امام علی، سپس به امام حسن و بعد به امام حسین علیهم‌السلام رسیده است؛ اینکه خاندان پیامبر در حکم سلسله‌ای هستند که حق ایشان توسط غاصبان و امویان غصب شده است. عباراتی نظیر «برادر و وصی رسول خدا را کشتید و امیرالمؤمنین را شهید کردید و برادرم و سیدالشهدا را کشتید» نشانه‌ای از این هدف است.

3. استناد به آیات قرآن و اینکه غصب حق رهبری توسط امویان صورت گرفته است: «بارالها این مردم برخلاف آنچه در قرآن فرستادی و عهد و میثاق کردی درباره وحی پیغمبرت و علی بن ابیطالب، حق او را سلب کردند و پیروان او را به ستم و جور کشتند و امروز فرزندان او را کشتند.»

حضرت زینب خطبه‌ای را هم در شام و در مجلس یزید و در بین کارگزاران حکومتی او ایراد نمود. در این خطبه برخلاف خطبه کوفه که مخاطب آن به طور مستقیم مردم بودند به یزید حمله می‌کند و تصویری از نبرد حق و باطل و رویارویی خاندان نبوت با خاندان اموی ارایه می‌کند. در این خطبه آگاهی‌بخشی حضرت زینب کاملاً فنی و پیچیده و شگفت‌آور است:

1. یزید فردی فاسق، جاهل و ناشایست است که به زور ارعاب، سیادت و رهبری جامعه اسلامی را غصب کرده است.

2. هویت قانونی امویان برملا می‌شود. حضرت زینب با ذکر عباراتی مثل «یا ابن الطلقاء» (ای پسر آزادشده‌ها) هشدار می‌دهد که در واقع پیامبر از خون ابوسفیان در گذشت و او اسلام را پذیرفت و آزادش کرد و اگر این کار را نمی‌کرد، از ابوسفیان و اخلافش هیچ نشانی در تاریخ نبود. سپس به خشنونت و سنگدلی امویان بویژه مادربزرگ یزید که جگرخواره بود اشاره می‌کند و نیز خونریزی پدرش معاویه را به یاد یزید می‌آورد و در نهایت شکاف بزرگی میان هویت امویان با خاندان نبوت ترسیم می‌کند.

3. استناد به سنت‌های الهی که در این مورد حضرت زینب با تأسی به پیامبران اشاره می‌کند که با همه این ستم‌ها و جورها پایان و فرجام تاریخ بر اساس اراده خداوند، عزت و تعالی با مؤمنان و پیامبران و حق است. خداوند به ما وعده عزت و سلطنت داده است. ای یزید! تویی که نابود می‌شوی، ابواب لعن و نفرین بر تو باز می‌شود. صبر کن که همه چیز روشن می‌شود.»

سیره تبلیغی حضرت زینب علاوه بر خطبه‌ها، واجد مواردی می‌باشد که از حیث روحی و روانی تاثیرگذار و به لحاظ تاریخی گویای حقایق مهمی است، از جمله اینکه اولین مجلس عزاداری برای شهدا را خود حضرت زینب برقرار کرد. نیز دستور داد بر کجاوه‌ها پاورچه‌های سیاه بکشند و بدینگونه تاثیرات جسمی حرکت تبلیغی خود را وسیع‌تر کرد. حضرت زینب در هنگام شهادت امام حسین که لشکر عمر سعد و شمر پیرامون آنها جمع شدند از خیمه بیرون آمد و قلب سپاه را شکافت و خود را به پیكر برادر رساند. ایستاد و پیشانی خود را به خون امام رنگین کرد. آنگاه دستانش را بین دو کتف امام نهاد و نعش را که در اثر زخم شمشیرها و نیزها دریده شده بود از زمین بلند کرد و نگاهی به آسمان انداخت و گفت: «پروردگارا این قربانی را از ما بپذیر!» در اینجا رفتار حضرت زینب گویای این است که اولاً این نبرد، نبرد میان اسلام و کفر است که تاکنون قربانیان زیادی گرفته است. حق در برابر باطل کشته شده است و باید این رسالت جنگ حق و باطل ادامه یابد.

ثانیاً: بلندکردن نعش امام حسین توسط خواهر، به معنای برافراشتن پرچم خونین نبرد حق و باطل است و علمدار ادامه این نهضت، حضرت زینب است.

این سیره تبلیغی حضرت زینب، در طول تاریخ تشیع یک عمل اسطوره‌ای شده و هیچ‌گاه نام امام حسین علیه‌السلام بدون نام زینب سلام‌الله علیها کامل نیست.

در کوفه وضع کاروان اسیران، زنان کوفه را بر آن داشت تا برای کودکان نان و طعام بیاورند. اما حضرت زینب دستور داد کودکان علیرغم تشنگی و گرسنگی از پذیرش نان و طعام بپرهیزند. حضرت زینب خطاب به کوفیان گفت: «ای کوفیان! بر ما اهل بیت صدقه روا نیست.» این جمله در میان زنان کوفه دهان به دهان گشت و آنان دریافتند که این کاروان اهل بیت پیامبر است نه خارجیان. در اثر این روشنگری، ابن‌زیاد مجبور شد کاروان را زودتر به کاخ برساند و از گردش بیشتر در کوچه‌های کوفه جلوگیری کند.

4. تاثیرات سیره تبلیغی حضرت زینب

در مطالعه کم و کیف تاثیرگذاری سیره تبلیغی حضرت زینب، بطور کلی باید این اصل را پذیرفت که شهادت امام حسین و در مجموع حادثه کربلا و نهضت خواهرش زینب، یک مقوله واحد و یکسان هستند. ما نمی‌توانیم آثار و تاثیرات آنها را تفکیک کرده هر یک را به یک عامل نسبت دهیم. برای مثال رفتار حماسی و تفکر عدالت‌جویی و ستم‌ستیزی در شیعیان را صرفاً نمی‌توان مثلاً معلول قیام امام حسین یا نهضت حضرت زینب به تنهایی دانست. به همین دلیل در متون تاریخی گاه از زینب به عنوان «شریکه‌الحسین» یاد شده است.

این بخش از نوشتار، به عنوان هدف فرعی ماست و به همین دلیل چندان مورد بحث قرار نمی‌گیرد. مورخان گفته‌اند که سیره تبلیغی حضرت زینب همراه با رأفت و محبت بوده است. این ویژگی با توجه به شدت ظلم و ستمی که بر خاندان پیامبر رفته واقعاً شگفت‌انگیز است. آمیخته بودن پیام حضرت زینب با محبت و رأفت به این معناست که یک رابطه دوجانبه میان اهل بیت و دوستاران آنها بوجود آمده است. پیام از طرف ارسال‌کننده فرستاده می‌شود، مخاطب و گیرنده پیام هم ظرفیت و استعداد جذب دارد. این یک اصل در یک عمل تبلیغی است: «وقتی که پیام شکوهمند امام حسین علیه‌السلام و دیگر شهیدان همرزمش را پیام‌آوری چون زینب بر گوش این آسمان فرو می‌كوبد، طنینش چنان می‌پیچد که مردم مصر ماه‌ها بعد از آن واقعه چنان محبتی را نسبت به اهل بیت پیدا می‌کنند که هنوز هم در دل اهل سنت مصر همچنان کار می‌کند.8» در مصر بنای باشکوهی بنام «زینبیه» ساخته‌اند که سخت مورد احترام و محبت مردم است. این اثر همان پیام‌رسانی زینب است.9

یکی دیگر از ابعاد اثر‌بخشی سیره تبلیغی حضرت زینب، آیین‌های تعزیه در فرهنگ ایرانی است. در این آئین‌ها، فردی که به جای حضرت زینب مراسم تعزیه می‌خواند (در اصطلاح زینب‌خوان) معمولاً در کنار اینکه دارای صدایی محزون است، دارای شجاعت، بلاغت و مقاومت در برابر یزید و ابن‌زیاد نیز می‌باشد. «زینب‌خوان‌»ها علاوه بر اینکه به رسوایی امویان و بیان مظلومیت سیدالشهدا می‌پردازد، به‌خوبی از کودکان در مسیر اسارت حفاظت و مراقبت می‌کنند.

یکی دیگر از جنبه‌های اثربخشی نهضت حسینی به‌ویژه با تأکید بر نقش تبلیغی حضرت زینب، تأثیرهایی است که ادبیات فارسی و بومی و اقلیمی ایران از این مسأله گرفته است. شاعران و نویسندگان و مورخان زیادی با مطالعه سیره حضرت زینب و نقش مهم ایشان در انتقال ارزش‌های عاشورا به نسل‌های بعدی، تحت تأثیر قرار گرفته و هر یك به زبان خود به آن پرداخته‌اند.

محتشم کاشانی که تركیب‌‌‌بند مشهورش از دیرباز به صورت کتیبه‌های پارچه‌‌ای سیاه‌رنگ بر سر در مجالس عزاداری نصب می‌شود از نخستین و مشهورترین شاعرانی است که کاملاً متأثر از حضرت زینب می‌باشد. او در یکی از ابیاتش به طور مستقیم جمله‌ای از حضرت زینب را تضمین کرده است. حضرت زینب در کربلا به هنگام عبور از کنار اجساد شهیدان با غم و اندوه زمزمه کرد: وامحمداه! صلی علیک اسماء، هذا حسینک مرمل بالدماء...10 » و بعد محتشم کاشانی خطبه حضرت را اینگونه به زبان شعر باز می‌گوید:

...ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان

بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی‌اختیار نعره «هذا حسین» از او

سر زد چنان که آتش از او در جهان فتاد

پس با زبان پرگله آن بضعه‌الرسول

رو بر مدینه کرد که یا ایها الرسول:

این کشته فتاده به هامون حسین توست

واین صید دست و پا زده در خون حسین توست...

مطالعه و تأمل در سیره تبلیغی حضرت زینب، بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان می‌دهد که مداحان، شاعران و سخنرانان و مبلغان، ضمن تمرکز بر واقعیت‌ها و شخصیت حقیقی زینب، مثل شجاعت، وفاداری، صراحت، مقاومت و ایستادگی در برابر ستم، کوشیده‌اند جنبه‌های تبلیغی و ترویجی و نقش پیام‌رسانی حضرت زینب را بازگو کنند و از جنبه‌های غیرواقعی که صرفاً بر پایه احساسات است فروکاهند.

5. نتیجه‌گیری

یک شاعر ایرانی به‌درستی گفته است: «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود.» ماندگاری یک نهضت، وابسته به این است که مبلغان و پیام‌رسانان شایسته‌ای داشته باشد. این پیام‌رسانان در درجه اول خود در بطن نهضت و قیام بوده، با عمق جان، مصایب و ارزش‌های آن را درک کرده باشند. «اگر جهاد حسین بن علی علیه‌السلام خوب‌جنگیدن و خوب‌شهید‌شدن بود، جهاد خواهرش هم خوب‌تبلیغ‌کردن و خوب‌سخن‌گفتن و ابلاغ پیام شهیدان بوده است. اگر رسالت حسین به این است که تن به ذلت و بیداد ندهد، رسالت زینب هم به این است كه در شهرها و سرزمین‌ها بگردد و وقایع عاشورا را بازگوید.11»

رسالت حضرت زینب در واقع گفتگوی امام حسین علیه‌السلام با نسل‌ها و تاریخ آینده است. زیرا حضرت زینب با سیره تبلیغی خود توانست صدای امام حسین و فریاد «هل من ناصر ینصرنی» را به مردم دنیا بازگوید. و اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ بازنگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند و کسانی که با خود خویش با همه نسل‌ها سخن می‌گویند، سخنانشان را کسی نمی‌شنود. این است که رسالت زینب دشوار و سنگین است. رسالت زینب پیامی است به همه انسان‌ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین می‌گریند و به همه کسانی که در آستانه حسین سر خضوع و ایمان فرود می‌آورند.12»

شریفی در کتاب «زن» که مجموعه‌سخنرانی‌های او در باب حضرت فاطمه و حضرت زینب سلام‌الله‌علیهما است، بحث پیام‌رسانی حضرت زینب را از منظر اسوه‌ها و الگوها در اسلام مطرح می‌کند و می‌گوید: در یک اتاق 4*3 [ منظور خانه گلین فاطمه و علی(ع) است] خانواده‌ای داریم که هر کدامشان سرمشق‌اند؛ حسن بودن در صلح، حسین بودن در شهادت، و زینب بودن در سنگین‌ترین رسالت اجتماعی عدالت و حق.13»

پی‌نوشت‌ها:

1-سیدحسن دبیر حاج سید جوادی، زینب حماسه‌ای بر فراز تاریخ، تهران، نوید، 1360، ص 164

2-علی شریعتی، حسین وارث آدم، مجموعه آثار شماره 19، تهران، قلم، دهم، 1381، ص 151.

3-همان، ص 189.

4-همان، ص 192.

5-حسن الهی، عقیله بی‌هاشم، تهران، نهار، 1375، صص 196، 197.

6-علی احمد شلبی، ابنه الزهرا و بطله الفداء، مصر، شرکه الاعلانات الشرقیه، 1992، ص 240.

7-حسن الهی، عقیله بنی‌هاشم، ص 216.

8-علی شریعتی، شعیه، مجموعه آثار شماره 7، تهران: الهام، هشتم، 1379، ص 158.

9-همان، ص 159.

10-حسن الهی، پیشین، ص 124.

11-همان، ص 122.

12-علی شریعتی، حسین وارث آدم، پیشین، ص 193.

13-علی شریعتی، زن

صفحه‌ها