روابط دوستی

دوستم(همجنسم) به من خیلی وابسته شده،حتی وقتی برام یه سفر چند روزه پیش اومد بهش خیلی سخت گذشته بود چطوری میتونم این وابستگیشو به خودم کم کنم؟

وابستگي عاطفي كه به كاهش شديد عملكرد فرد بيانجامد، قطعاً از يك يا چند اختلال روانی بي بهره نيست. وابستگي عاطفي مانند اعتياد رواني فرد را از كنش و عملكرد روزانه اش باز مي دارد.
در برخي وابستگي هاي عاطفي ما شاهد سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب وسواس و افسردگي هستيم. فرد وابسته عاطفي هم چون يك فرد مضطرب به فرد معشوق خود پناه مي برد و از بودن با او كسب آرامش مي كند. بديهي است با نبود فرد معشوق اين اضطراب فزاينده مي گردد و باعث اخلال در نظام شناختي- هيجاني-رفتاري فرد وابسته مي گردد.
پس درمان اضطراب احتمالي ايشان از طريق روان درماني و در برخي دارو درماني مي تواند سهم به سزايي در كاهش وابستگي ايشان به شما داشته باشد.
هم چنين وابستگي عاطفي هم چون يك فكر و رفتار وسواسي عمل مي كند يعني همان طور كه فرد وسواسي براي رسيدن به آرامش كاذب و موقتي خود را مجبور به انجام مكرر آيين و رفتار وسواسي مي بيند فرد وابسته عاطفي نيز براي كاهش اضطرابش خود را مجبور به ديدار مكرر و نو به نو فرد معشوق مي بيند. فرد وسواسي ده بار دستش را مي شويد فرد وابسته ده بار در روز به معشوقش زنگ مي زند و با صحبت با او آرامش مي گيرد.
پس از كار انداختن اين چرخه وسواسي سهم به سزايي در كاهش رفتار وابسته وار ايشان دارد.
افراد وابسته به نوعي از پژمردگي و افسردگي خفيف يا شديد در رنجند و مانند افراد افسرده معناي خاصي در زندگي خود ندارند. در بسياري موارد فرد معشوق به تنها يا بزرگترين معناي زندگي فرد مبدل مي گردد. اين افراد فقدان معشوق را با فقدان معنا در زندگي يكسان مي بينند و از آن جا كه فردي بدون معنا نمي تواند زندگي كند همواره در صدد ديدار معشوق خود هستند.
استقلال رواني عاطفي ايشان به شدت اندك است و عزت نفس آنان به غايت ضعيف است. اگر كسي خود را عزيز بداند قطعاً اين گونه خود را در برابر هم نوع خود خوار و كوچك نمي كند. ارتقا عزت نفس از طريق روان درماني و مطالعه كتب و مقالات در زمینه عزت نفس و خود ارزشمندي در بهبود ايشان بسيار مؤثر است.
به طور كلي بايد گفت مهم ترين درمان وابستگي عاطفي پيشگيري از آن مي باشد. شما به عنوان يك زن بايد همواره در روابط با دوستانتان حد تعادل را نگه داريد و با رصد رواني دوستانتان راه را بر هر گونه وابستگي ببنديد.
نكته ديگر اين كه وابستگي عاطفي بر خلاف ظاهر ساده و عادي اش به درمان تخصصي نيازمند است و همان طور كه مي دانيد شما به عنوان يك غير متخصص نمي توانيد كمك چنداني به كاهش وابستگي ايشان نماييد. هر چند در برخي جنبه ها از جمله ارتقا عزت نفس ايشان مي توايند بسيار مؤثر باشيد.
اگر به هر دليلي شاهد كاهش شديد عملكرد در ايشان مي باشيد. بدون بر انگيختن احساسات و حساسيت هاي ايشان و به تدريج راهی براي مراجعه حضوري ايشان به مراكز مشاوره دانشگاهي يا غير داشنگاهي باز نماييد. يك متخصص مجرب می تواند طي چندين جلسه وابستگي ايشان را تا حد زيادي تعديل نمايد.

سلام خسته نباشيد من با پسري 4 سال دوستم  وهم ديگر رو مي خواهيم من گذشته اشتباهاتي داشتم به او گفتم او بهم زياد اعتما ندارد يعني ميترسد كه اشتباهات گذشته را تكرار كنم شمامي گوييد من چه كنم تا او تغيير كند

برخي از کارها هستند که به ظاهر سالم به نظر مي‌رسند ؛ ولي وقتي که به محتوا و عمق‌شان مراجعه کنيد ، متوجه مي‌شويد اشتباه بوده و به ضرر زندگي آينده است. يکي از اين مسائل ارتباط دوستي و عاطفي بين پسر و دختر قبل از عقد ازدواج است. شما در نامه ذکر کرده ايد چهارسال با پسري دوست بوده ايد؛ به نظر ما قبل از اين که شما به فکر کسب اعتماد پسر باشيد، بهتر است آثار اين گونه روابط را مورد بازنگري ودقت قرار دهيد و نگذاريد اشتباهات بيشتري تکرار گردد.
با توجه به اين مسئله در دو بخش پاسخ را ارائه مي‌کنيم:
الف) نگاهي کوتاه به آثار دوستي هاي قبل ازدواج
1. اين‌گونه ارتباطات که قبل از منعقد شدن سيستم خانواده شکل مي ‌گيرند ، بعدا به صورت ويروس هايي وارد سيستم خانواده شده و منجر به سستي و اختلاف در درون آن مي‌شوند. سيستم دوستي با سيستم خانواده بسيار فرق دارد . در سيستم دوستي باورهايي در ذهن دختر و پسر شکل مي‌گيرد که با سيستم خانوادگي سازگار نيست. به عنوان مثال در دوستي هاي قبل از ازدواج ناخودآگاه پسر به اين باور مي‌رسد که اين دختر مورد نظر احتمالا جرات ارتباط با پسر ديگر را دارد و الا به اين راحتي با من دوست نمي‌شد. اين باور که در سيستم دوستي به وجود آمده در ذهن باقي مي‌ماند و بعد از منعقد شدن سيستم خانواده تدريجا به صورت عدم اعتماد بروز مي‌کند. همين عدم اعتماد يکي از زمينه هاي بروز اختلاف در خانواده‌ها است.
به عنوان نمونه خانمي بود که مي گفت : همسر من قبل از ازدواج با من با دختر ديگري دوست بود. ايشون از زبان همسرشان اين گونه نقل مي‌کردند که مي گفت اگر با آن دوست دخترم ازدواج مي‌کردم نمي‌توانستم به او اعتماد کنم. البته موارد متعددي براي اين مسئله مي‌توان پيدا کرد که حاکي از ضررهاي دوستي قبل از ازدواج است.
2. در اين گونه روابط دوستي و عاطفي مخصوصا با توجه به اين که هر دو در سن جواني و بروز ميل جنسي قرار داريد؛ زمينه گناه و انحراف فراهم مي‌آيد. شايد بگوييد که هدفمان دوستي صادقانه و پاک است و هيچ نيت سوئي نداريم! در اين زمينه مي‌گوييم هر چند نيت شما مثبت است ، اما بايد گفت که: وقت اين گونه شعارها گذشته است؛ نمي‌توانيم با اين حرف ها خود يا ديگران را توجيه کنيم. انسان موجودي است که داراي عاطفه و همچنين داراي غريزه جنسي مي‌باشد و ممکن است تدريجا و حتي بدون اين که خود متوجه باشد، دچار وابستگي عاطفي يا جنسي شود و در نتيجه اقدام به کارهايي نمايد که حاصلي جز پشيماني ندارد. لازم به ذکر است که تجربه نيز چنين مسئله اي را تاييد مي‌کند.
( البته اين را هم يادآور مي شويم که منظور از گناه فقط رابطه جنسي و زنا نيست ؛ بلکه نگاه هاي شهوت آلود ، شوخي هاي تحريک کننده و ...، در اين گونه روابط مشکل ایجاد می کند. آيا واقعا مي توان ادعا کرد که فردي با دختري رابطه عاطفي و دوستي برقرار کند، ولي از اين گناهان معصوم بماند؟)
ب) براي کسب اعتماد طرف مقابل چه کارهاي مي‌توان انجام داد:
1. اگر در گذشته اشتباهاتي داشتيد و توبه نموده‌ايد ، از افشای آن خودداري کنيد تا زمينه‌هاي بي اعتمادي شکل نگيرد. اين نکته را هم بهتر است يادآور شويم اگر بر فرض با دوست پسر خود ازدواج کرديد که هيچ ؛ ولي در صورتي که با پسر ديگري ازدواج کرديد به هيچ وجه خطاها و اشتباهات گذشته خود را که موجب اختلاف يا سستي بنيان خانواده مي شود به ايشان اطلاع ندهيد. فاش کردن خطاهاي گذشته نه تنها به سود زندگي مشترک نيست؛ بلکه باعث عدم اعتماد شده و به نوعي زمينه بدبيني و در نتيجه اختلاف را فراهم مي کند. فاش کردن خطاهاي گذشته به منزله ويروسي است که وارد سيستم خانواده شده و آن را مريض مي کند . از اين رو بهتر است از اين مسئله پيشگيري کرده و هر رازي را فاش نکنيد.
2. دختر براي اين‌که بهتر بتواند اعتماد پسر را جلب کند ، بايد بيش از پيش عفت خود را رعايت کند و به اين راحتي به نامحرم چراغ سبز نشان ندهد. هر چند دختر با لبخند زدن و ايجاد ارتباط عاطفي باعث خوشحالي پسر مي‌‌گردد ، ولي همين پسر در باطن خود و تدريجا به دختر بي‌اعتماد مي‌شود.
به عبارت ديگر براي جلب اعتماد طرف مقابل بهتر است عملا اقدام کنيد و به طور عملي توبه و پاکي خود را نشان دهيد. در عمل نشان دهيد که فردي باعفت، پاکدامن، با متانت و ... هستيد. اگر در عمل ثابت کنيد که واقعا از اشتباهات گذشته توبه کرده‌ايد و به هيچ وجه سراغ آن نمي‌رويد ، کم کم اعتماد طرف مقابل به دست مي‌آيد.
3. از واسطه‌هايي استفاده کنيد که پيش او رفته و به طور خيرخواهانه و غيرمستقيم نکات مثبت شما را به ايشان بگويند و همچنين القا کنند که شما واقعا توبه کرديد و دختر سابق نيست.
4. براي اين‌که بتوانيد غير مستقيم او را متوجه نکات مثبت خود بکنيد (البته در صورتي که واقعا مطمئنيد توبه کرده‌ايد و هماني شده‌ايد که پسر مي‌خواهد) به پيش مشاور برويد تا تست شخصيتي از هر دو شما بگيرد و ويِژگي هاي اصلاح شده شما براي او آشکار گردد. در ضمن اگر ببينند خودشان هم عيوبي دارند ، نظرشان نسبت به شما مقداري تعادل مي يابد. البته باز هم تاکيد مي‌کنيم در صورتي توصيه چهارم را انجام دهيد که از تغيير خود واقعا مطمئنيد. و الا اگر با تست ثابت شود که شما همان ويِژگي‌هاي شخصيت گذشته را داريد، ممکن است قضيه بدتر شود.
نکته پاياني:
اگر واقعا مي‌خواهيد با او ازدواج کنيد ، بگذاريد او به خواستگاري شما بياييد نه اين که شما با التماس او را به سمت خود جذب کنيد. شما هر چه بيشتر خود را سنگين نشان دهيد اعتبارتان در نزد او بالا مي رود.
در ضمن براي ازدواج ، فقط داشتن علاقه کافي نيست . سعي کنيد بزرگان را در جريان گذاشته و از آنان براي شناخت بهتر کمک بگيريد. همچنين مناسب است با مراجعه به مشاور و انجام برخي از تست هاي شخصيتي از قبيل : تست نئو يا تست کتل نسبت به ويژگي‌هاي پنهان شخصيتي همديگر آگاه شويد.
مشاور بعد از گرفتن تست ، ويژگي‌هاي شخصيتي شما را با هم مقايسه مي کند و موفقيت يا عدم موفقيت شما در ازدواج را تا حدودي پيش بيني مي‌کند و يا اين که حداقل خطرات احتمالي را گوشزد مي‌کند تا از هم ‌اکنون به فکر اصلاح آن ها باشيد.

سلام آیا در قرآن در مورد دوست دختر،دوست پسر مطلبی هست؟

برادر گرامي، با عرض سلام و تشکر
قرآن در دو جا يعني يكي در سوره مائده آيه 5 و ديگري در سوره نساء آيه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته و آن را مورد مذمت قرار داده است. آيه 25 سوره نساء به مردان مي گويد با دختراني كه روابط دوستي مخفيانه اي با ديگران داشته اند ازدواج نكنيد:
«فانكحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متخذات اخدان» يعني آنان را با اجازه خانواده هاي شان به همسري خود در آوريد. مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آن كه] پاكدامن باشند . زناكار و دوست گيران پنهاني نباشند..
در آيه 5 سوره مائده نيز به مردان خطاب مي كند:
شما با زنان پاكدامن مسلمان ازدواج كنيد . خود نيز پاكدامن باشيد، نه زناكار و نه آن كه زنان را در پنهاني دوست خود بگيريد : «... ولا متخذي اخدان» .بنابراين خداوند متعال در اين آيه دوستي پنهاني و نامشروع را ممنوع كرده است.‌
حتي خطاب به زنان و مردان مؤمن مي‌گويد: بايد از نگاه به نامحرم بپرهيزند . حيا و عفّت و پاك‌دامني خود را در تمام زمينه‌ها حفظ كنند (نور، 30 ـ 31) و در مورد راه رفتن ايشان مي‌گويد: زنان‌، نبايد هنگام راه رفتن‌، پاهاي خود را چنان به زمين بكوبند كه صداي خلخال‌هاي شان به گوش رسد .(نور، آيه 32 )
آن‌گاه كه بحث از سخن گفتن با مردان نامحرم پيش مي‌آيد، خطاب قرآن به زنان پيامبر چنين است كه نبايد با نامحرم‌، طوري سخن گوييد كه بيماردلان‌، در شما، طمع كنند، بلكه بايد به صورت شايسته سخن گوييد.(تفسير نمونه‌، آية‌الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 16، ص 287 ـ 289.)
وقتي از ارتباط دو جنس مخالف (حضرت موسي‌و دختران شعيب‌) سخن مي‌گويد (قصص‌، 23 ـ 26)، صحبت كردن در حدّ ضرورت و حيا و عفّت در راه رفتن را بيان مي‌كند.
از اين‌ها بالاتر، خداي متعال در سورة غافر، آية 19، با عبارت تندي‌، چشم‌چراني را كه به مراتب از روابط پنهاني گناه‌آلود، خفيف‌تر به نظر مي‌رسد، مذمت كرده‌، مي‌فرمايد: "يعلم خائنة الأعين و ما تخفي الصدور; او چشم‌هايي را كه به خيانت گردش مي‌كند، مي‌داند و از آنچه در سينه‌ها پنهان است با خبر است‌.
همچنين در آيات 30 و 31 سورة نور، به مردان و زنان مؤمن امر مي‌كند كه چشم از نامحرمان بدارند: "قل للمؤمنين يغضّوا من أبصـَرهم‌" و "و قل للمؤمنـَت يغضضن من أبصـاَرهن‌ّ و يحفظن فروجهن‌ّ..." در نتيجه‌، وقتي خداي متعال نسبت به چشم‌چراني و نگاه گناه‌آلود، چنين با تندي سخن گفته است‌، وضع روابط گناه‌آلود تا حدودي روشن مي‌شود..
آنچه گذشت‌، نمايان‌گر حساسيّت قرآن نسبت به روابط نامشروع و گناه‌آلود است‌. بازتاب اين مسأله نيز در روايات اهل‌بيت‌، بسيار تند است‌. در روايات متعددي‌، "نگاه گناه‌آلود" تيري مسموم از ابليس معرفي و نسبت به آن هشدار داده شده است‌: "النظرة سهم مسموم من سهام ابليس‌".( ميزان‌الحكمة‌: محمدي‌ري‌شهري‌، مدخل "ن ظ ر"، باب "غض البصر و حلاوة العبادة‌"(3889 )

بنابراين يك دختر يا يك پسر مسلمان كه هر روز را با ياد خدا روز آغاز مي كند و معتقد به دستورات الهي و قرآن كريم است، هرگز اين سخن خداوند را زير پا نخواهد گذاشت. اين كه قرآن يكي از شرايط ازدواج را پاكدامني قرار داده است ،شايد به اين خاطر باشد هر كدام كه قبل از ازدواج با فرد يا افراد ديگري رابطه دوستي داشته است ، پس از ازدواج و در روابط عاطفي و نزديك خود با همسرش، تجربيات به يادش خواهد آمد. ويژگي هاي رفتاري، اخلاقي و شخصيتي دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش مي آيد . به مقايسه بين همسر فعلي و دوست قبلي اش خواهد پرداخت . در برخي موارد به احساس شكست در ازدواج يا برتر بودن تجربه قبلي نتيجه گيري مي كند و اين بزرگ ترين لطمه اي است كه در همان اوايل ازدواج به خود وارد مي كند زيرا نتيجه ازدواج بايد به آرامش بيانجامد . اصلا فلسفه ازدواج هم
رسيدن به آرامش است كه قرآن نيز به آن اشاره مي كند، ولي وقتي چنين تجربه اي به چنين مقايسه اي و سپس به چنين سرخوردگي بيانجامد ،چگونه ازدواج مي تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجين) به تكميل و رشد همديگر بپردازند ؟ اين آغاز اضطراب است. اضطرابي كه در تمام وجود و هستي آن ها لانه مي كند و به جاي داشتن يك زندگي مشترك لذت بخش به ياد تجربه اي احساسي و موقت گذشته مي انديشند . افسوس انتخاب فعلي را مي خورند و در نتيجه شالوده زندگي در هم پيچيده مي شود.
علاوه بر اين چنين دختران و پسراني كه به صورت نا مشروع و غير قانوني با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند ،بسياري از انرژي هاي عاطفي خود را كه خداوند به عنوان سرمايه اي بزرگ در وجود آن ها به وديعه نهاده تا صرف همسر خود و همچنين تربيت فرزندان كنند ،در دوران دوست بازي از دست مي دهند . در فرداي زندگي خود نه تنها احساس گناه مي كنند، بلكه نمي توانند از نظر عاطفي همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضا كنند . در نتيجه همواره زندگي آن ها از كمبود شديد عاطفي كه با هيچ چيز ديگر قابل جبران نيست مواجه مي شود . اي كاش مسئله همين جا فيصله پيدا مي كرد. قضيه مهم تر از اين هاست. وقتي يك خانواده از نظر عاطفي دچار مشكل شد ،نه تنها آرامش واقعي در آن خانواده نيست، نسل سالمي نيز از آن ها به وجود نخواهد آمد . فرزندان آن ها نيز كه دچار كمبودهاي عاطفي شده اند بسيار آسيب پذير مي شوند .در گير و دار زندگي طعمه شيادهائي مي شوند كه همواره در كمين آن ها نشسته اند. اين قضيه به نسل هاي بعدي نيز سرايت مي كند. بنابراين بايد به اين مسئله خيلي توجه داشت.
همان گونه كه جو دوستي اقتضا مي كند، روح حاكم بر دوستي ها عشق ورزيدن است، نه خردورزي . پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است؛ در حالي كه براي تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تكيه نمودن خطا است. ابتدا بايد تعقل نمود . فارغ از دوستي و محبت، مشورت و تحقيق كرد . فرد مورد نظر را برگزيد . آن گاه خالصانه ترين عشق و ناب ترين دوستي ها را بدون منت به دوست برگزيده (همسر خود) تقديم نمود. در اين جا هر كاري جز عشق ورزي خطا است. دوستي هاي قبل از انتخاب همسر و تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصيرت را كور مي سازد . اجازه نمي دهد تا يك تصميم صحيح و عاري از خطا گرفت . فرد صد در صد مناسب را برگزيد. اين نوع انتخاب موجب درد سر و گرفتاري شده و زندگي را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.

صفحه‌ها