روابط دوستی

سلام من یه دختر 19 ساله هستم...3 ماهی هست که با یک پسری دوست شدم.پیشنهادی دوستی از طرف اون بود..اولش خیلی دوسم داشت..ولی بعدش همش بهم شک میکرد و فک میکرد که من با یه پسر دیگه هم دوستم ...الان هم بهم میگه تو با خیلی ها دوستی بهم میگه که بهش دروغ میگم...ولی من با هیچکسی جز اون نیستم...نمیدونم چرا اینطور فکر میکنه...اسمش بهرامه اوایل زیاد احساس بهش نداشتم ولی الان وابستش شدم خیلی وابستش شدم...من نماز میخوندم و کلی اعتقادات دینی داشتم که بهرام هیچکدومشو نداشت و منم به خاطر اینکه خیلی دوسش داشتم همشو ترک کردم...دیگه نماز نمیخونم ...نمیدونم ولی خیلی دوسش دارم اما اون دنبال یه بهونه ای که از من جدا بشه..من حاضرم برای موندن با اون هر کاری که اون میگه رو انجام بدم...ولی نمیدونم کاری که دارم میکنم درسته یانه؟؟؟ اون به من شک داره فکر میکنه که من دختر بدیم...من باید این شک رو برطرفکنم...اصلن نمیدونم موندن با اون درسته یا نه؟؟؟نمیدونم چیکار کنم؟گناهی دارم انجام میدم یا نه؟؟؟اگه کارم اشتباه و باید بهرام را فراموش کنم باید چیکار کنم که فراموشش کنم؟؟؟باید چیکار کنم که دیگه بهش احساسی نداشته باشم؟؟؟چیکار کنم که دوباره اعتقاداتم بر گرده نمازم رو بخونم؟؟؟؟خواهش میکنم کمکم کنید خیلی سردرگمم...میترسم دست به کاری بزنم که بعدا پشیمون بشم...لطفن کمکم کنین...

متاسفانه بی توجهی به دستورهای دینی و نادیده انگاشتن مسائل اخلاقی به مشکلات می انجامد. البته ما در نامه قبل نسبت به چنین حالتی به شما هشدار داده بودیم و متذکر شدیم مراقب باشید امكان دارد اين پسر از ابراز عشق شما سوء استفاده نمايد و به بهانه ازدواج در آينده اي نامعلوم ماه و سال ها به سو استفاده عاطفي از شما بپردازد و در نهایت وقتی شما را شیفته خود کرد از صداقت و راستی شما سوء استفاده کند و شما نیز که دلبسته به او شدید نمي توانيد به راحتي به درخواست هاي منطقي يا غير منطقي معشوقتان پاسخ منفي دهيد.
با کمال تاسف باید بگویم با این که درنامه های متعدد قبل با عبارات مختلف نسبت به این موضوع هشدار داده بودیم. لکن شما هر چند در ابتدای امر حاضر به چنین ارتباطی نبوده اید. اما ناخواسته به ایشان دلبسته شده اید تا به جایی که حاضرید برای ماندن با این فرد هرکاری که او بگوید انجام دهید و این علامت هشدار و چراغ خطر برای شماست.
در هر صورت از اين كه به ما اعتماد كرديد و مشكل خود را صادقانه با ما در ميان گذاشتيد خرسنديم. امیدواریم با توکل بر خدا و همت خود و مشورت صاحبان تجربه بتوانید مسیر گذشته را تغییر داده و زندگی سعادتمندانه ای داشته باشید. در اين جا لازم مى دانيم به عنوان مشاوری امين و دلسوز مطالبی را در ادامه و تکمیل مطالب قبل عرض كنيم:
دین اسلام برای روابط با نامحرم حدودی خاص وضع کرده است. از جمله آن احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است که اگر خارج از چهار چوب اسلامی باشد، حرام و دارای آثار و تبعات زیان باری هم برای دختر و هم برای پسر است. اما آسیب و صدمه ای که دختران در این روابط می بینند، محسوس تر و مخرب تر است. زیرا تحول عاطفی دختران متفاوت از پسران است. بر خلاف دختران ، پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود بیشتر می اندیشند، اما دختران در دوستی ها معمولاً به دنبال عشق آرمانی و رمانتیک هستند. آن ها عشق را آسمانی و پاک می دانند. خیانت در آن را گناهی بخشش ناپذیر می شمارند. لذا گاهی دختری به پسری علاقهمند شده و حتی خود را در اختیار وی قرار می دهد؛ پس از بیوفایی پسر و ترک وی، دختر به شدت دچار سرخوردگی می گردد. اعتماد چنین شخصی از جنس مخالف به خاطر بی وفایی هایی که در نتیجه آن ارتباط دیده، سلب خواهد شد. در نتیجه چنین شخصی در زندگی آینده، نمی تواند متعادل باشد.
پسران جوان نیز در جست و جوی لذت های جنسی خود با وعده های فریبنده و دروغین، دختر جوان را تسلیم خواسته های خود می کنند. پس از مدتی روابط نامشروع، با ترک دختر جوان موجب آسیب روانی او می شود. احساس افسردگی، پوچی و بی ارزشی می کند. علاوه بر آن که پسران بدون هیچ گونه محدودیتی، تجربه های متنوع این دوستی ها را پشت سر می گذارند. اما دختر، اگر یک نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه کند، تا پایان عمر شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست می دهد. بهترین شاهد بر این سخن، حالات روحی و روانی شما در شرایط حاضر است.
لذا در معارف اسلامی، هر عاملی که موجب تحریک انگیزههای شهوانی در جامعه گردد و به آرامش روحی و روانی و عفت عمومی، صدمه وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست.
با توجه در آن چه گذشت پاسخ سوال شما روشن می شود. راهکار اساسی برای برون رفت از شرایط حاضرو بازگشت به اعتقادات سابق و کسب رضایت الهی، پاسخ به ندای فطرت پاک و عقل سلیم تان که قطع این ارتباط خلاف شرع و گناه آلود(1)و تفکر و تدبر در آسیب های ادامه آن است. آسیب هایی که در بسیاری از موارد قابل جبران نیست. ادامه این ارتباط نیز گناهی دیگراست. هر چه زودتر باید این ارتباط را قطع کنید. آیا حقیقتا حاضرید برای این که با او بمانید شرافت و کرامت و عفاف و پاکدامنی خود را به حراج گذارید تا شیطان صفتان با بهره مندی از آن اسباب ذلت و خواری و سرافکندگی شما و خانوادۀ شما را فراهم کنند؟قطعا پاسخ شما که از هوش و درایت بالایی برخوردار هستید منفی است.
خواهر گرامی
اين خاطرخواهي تشديد يافته که به غلط و از راه غلط ایجاد شده شما را از بله گفتن به خواستگاران به مراتب بهتر محروم كرده و مي كند خواستگاراني كه ابراز عشق، ابتدا از سوي آنان صورت پذيرفته است و نه شما. ابراز عشق هایی که موجب عزت نفس و کمال و نیز حافظ حیثیت و احترام شماست. (2)بهترین راهکار برای ترک انتخاب گزینه های دیگر برای همسری است. لذا توصیه می کنیم. در اولین فرصت ازدواج کنید. از فرصت هایی که برای ازدواج دارید، استفاده کنید. اگر خواستگارانی دارید که از جهت ایمان، عقل و اخلاق، اصالت خانوادگی و سایر ویژگی ها و ملاک ها، خوب و پسندیده اند، به بهانه ای غیر منطقی جواب رد ندهید.
ناگفته نماند برای رهایی از این دلبستگی، باید مقدمه آن را از بین ببرد، یعنی هرگونه ارتباط با پسر، چه پیامکی و.... را قطع کنید، چون همان طور که ارتباط عامل افزایش میل به یکدیگر است، قطع ارتباط عاملی برای فراموشی است." از دل برود، هر آن که از دیده رود."اگر ارتباط نداشته باشید، به مرور زمان می توانید او را فراموش کنید.
تامل و تفکر در عواقب ارتباط، مثل این که ممکن است آبروی شما و یا خانواده تان در اثر ارتباط بریزد یا در زندگی آینده تان تاثیر گذار باشد یا موجب ایجاد بیماری و مرض باشد، می تواند شما را در فراموش کردن او کمک نماید.
اشتغال یک رشته از فعالیت های ذوقی، هنری، فکری و پر کردن اوقات فراغت با کارهای متنوع، برای اینکه بتوانید فکرتان را از او منصرف نمایید و نیز اهمیت دادن به فعالیت های ورزشی، که موجب خروج فشارهای ناشی از تراکم انرژی جوانی شما است، شما را در ترک دلبستگی کمک می کند.
خواهر گرامی،
عاقل از یک سوراخ دو بار آسیب نمی بیند. با هوشیاری خود نگذارید این تجربه تلخ به شکلی دیگر تکرار شود. ذهن خود را درگیر گذشته نکنید. به گفته این فرد توجه نکنید. چه بسا این گفته ها برای تحریک شما در راستای برآورده کردن خواسته های شیطانی او باشد.
نگران و نا امید نباشید. به خداوند توکل کنید و از او کمک بخواهید. دل نا آرام و پر تشویش و اضطراب و غصه دار را هیچ چیزی جز یاد خدا آرام نمی کند. پس دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام را فراموش نکنید. دختران آسیب دیده در ازدواج برای خاطر زدایی اشتباهات گذشته چه بسا نیازمند مشاوره با یک مشاور دلسوز و کارآشنا میباشند. توصیه میشود با مشاورین همین مرکز با شماره (09640) بدون کد، تماس بگیرید یا از طریق دیگری با مشاوری صحبت کنید.
موفق باشید.
پی نوشت ها:
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج20، ص 196و ص 198.
2. شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، تهران، ص15.

سلام من 17 ساله و پسر هستم،تو مدرسه مون یه پسری هست که یه سال از من کوچکتره ولی نمدونم چرا احساس می کنم خیلی دوست باهاش دوست شم،منظورم رابطه جنسی نیست،فقط رابطه دوستی،نمی دونم شاید اصلا جای سوال اینجا نباشه ،ولی فکرش خواب و خوراک و قدرت درس خوندن رو ازم گرفته،همش قیافه اش جلو چشمامه.کمکم کنید

علاقه به هم جنس، اگر به صورت معمولی باشد و از نظر شدت هم معمولی باشد، اشکالی ندارد، اما روابط عاطفی با هر شخصی، حتی با افراد نزدیک نباید به گونه ای باشد که بر فرض، اگر آن شخص را برای مدتی نتوانست که ببیند، زندگی اش دچار تشویش شود و نظم زندگی اش به هم بخورد و اختلال عاطفی و روانی پیدا کند. در هر صورت اگر این علاقه شما به حدی نیست که شما را دچار ناراحتی شدید کند و در رفتار و روحیه اتان تاثیر منفی داشته باشد، اشکال ندارد، اما اگر طوری باشد که احساس کنید ذهنتان را خیلی مشغول کرده و در روحیه اتان تاثیر منفی دارد، این نشان می دهد که این علاقه شما افراطی و غیر معمولی است و نباید ادامه پیدا کند. از نظر روان شناختی این دوستی های با شدت زیاد، که منجر به وابستگی شدید می شود، و شخص را به یک انسان وابسته تبدیل می کند، درست نیست.
گاهی اوقات در طول زندگی، مخصوصا در دوران نوجوانی و جوانی این مسئله پیش می آید که انسان از شخصی هم جنس خودش خوشش می آید و به او علاقه مند می شود، باید توجه داشته باشید که اینها مقطعی و زود گذر است و نباید خیلی به آن فکر کنید، و اگر هم به صورت وابستگی شدید درآمده است، باید آن را رها کنيد.
در این مورد به چند نکته ذیل توجه فرمایید:
* برای اینکه میزان علاقه اتان را به این شخص تعدیل کنید، باید به عیوب و نقائص احتمالی این شخص دقت کنید. در مواردی که روی برخی از خصوصیات شخصیتی و یا ظاهری شخص، بیش از حد تمرکز شود، و اصلا نقائص و کمبودهای او دیده نشود، این حالت حب و علاقه مفرط ایجاد می شود. شما باید توجه داشته باشید که این فرد، عیوبی هم دارد که شما از آن غافل هستید. احتمال دارد که در مورد فلان مسئله، طوری عمل کند که اصلا شما انتظار آن را نداشته باشید، و آن وقت می بینید که آن طوری که شما فکر می کرده اید نبوده است.
* چون گفتیم که این نوع علاقه شما غیر طبیعی است، لذا برای تعدیل این علاقه، تلاش کنید که رابطه اتان را با این شخص کم کنید. احتمال دارد که این کار در ابتدا مشکل به نظر برسد، اما شما می توانید که به تدریج و آرام آرام این کار را انجام دهيد. مثلا اگر روزی 5 بار با او ملاقات داشته اید، در ابتدا آن را به روزی 4 بار تقلیل دهید، و همین طور ادامه دهید تا کم کم ندیدن او و فکر نکردن در مورد او هیچ مشکلی برای شما ایجاد نکند. برای اینکه بتوانید که راحت تر این کار را انجام دهید، می توانید كاري كنيد كه كمتر با او برخورد داشته باشيد، مثلا جاهايي كه فكر مي كنيد او حضور دارد نرويد.
* سعی کنید که از درون، برای خودتان استقلال شخصیت قائل شوید. نباید خودتان را اینقدر کوچک کنید که نسبت به یک انسان معمولی تا این حد احساس وابستگی کنید. مگر این شخص چه خصوصیات مثبتی دارد که شما محتاج با او بودن باشید؟ اگر دقت کنید می بینید که هیچ چیز به خصوصی ندارد. لذا عزت نفس داشته باشید و بیخودي خودتان را کوچک نکنید. به نظر مي رسد كه يكي از علت هاي وابستگي شما به این پسر،‌كمبود عزت نفس شماست، لذا شما بايد درصدد افزايش عزت نفس خود باشید، نكات مثبت شخصيت خودتان را در نظر داشته باشید و به توانايي ها و شايستگي هاي خودآگاه باشید. يقينا احساس بد در مورد خود داشتن،‌ موجب مي شود كه شخص در برخورد با افراد مختلف، دچار ضعف و خود كم بيني شود و افراد مختلف را بالاتر و برتر ببيند و به آنها وابسته شود. لذا شما بايد سعی کنید بدون خود سرزنشی و مقایسه خود با دیگران، نكات مثبت و خوبی های خودتان را فراموش نکنید و با نوشتن و مرور آنها، به آينده خود، خوش بين و اميدوار باشد.
* شما بايد براي رهايي از وابستگي نسبت به این پسر، سعي كنید كه ارتباطتان با افراد ديگر كه مناسب هستند را بيشتر كنید،‌ مثلا مي توانید با دوستان دیگرتان ارتباطات بيشتري برقرار كنید، البته به این شرط كه دوباره دچار وابستگي به آنها نشوید. هم چنين مي توانید به كارهايي كه علاقه دارید روي بياورید تا راحت تر بتوانید این وابستگی را ترک کنید، مثلا كارهاي هنري، ‌ورزشي و ....
* اگر فكر كردن به این پسر را نمي توانيد كنترل كنيد مي توانيد از روش های تغییر فکر و توقف فكر استفاده كنيد. در این موارد به فرد یاد می‌دهند که چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صدای بلند فرمان بس! داده و فکر خود را که متوقف سازد. این روش ظاهراً ساده کاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و یکی از روش های جالب و کوتاه توقف فکر محسوب می‌گردد. فرد پس از مدتی در نهایت قادر می‌شود تا با یک صدای نجوای درونی به افکار نامتناسب خود پایان دهد.
* هر چیزی که اضطراب احتمالی شما را پایین بیاورد( از جمله ورزش منظم و تفریحات سالم) بسیار مفید می‌باشد؛ زیرا در افراد مضطرب شاهدیم که برای کاهش اضطراب خود به چیزی پناه می‌برند و از آن کسب آرامش می‌کنند و در برخی موارد نسبت به آن شیء یا فرد، وابسته می‌شوند. اگر اضطرابتان شديد نباشد می توانید از تمرینات ریلکسیشن و تمرينات تنظيم صحيح تنفس استفاده کنید. البته اگر اضطراب شديد باشد بايد از دارو درماني نيز استفاده شود. می‌توانید برای اجرای ريلكسيشن (تن آرمیدگی) بدنتان را به شانزده گروه عضلانی( نوک انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهای آرنج؛ بازو تا کتف؛ در هر دست؛ نوک انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا کشاله ران؛ عضلات پیشانی، به علاوه عضلات کاسه سر؛ عضلات صورت و فک؛ عضلات گردن و سینه؛ مجموعه عضلات شکم) تقسیم نموده و هر یک از آن ها را به طور جداگانه برای مدت 7 ثانیه با شمارش معکوس به طور نسبی منقبض نموده ، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازید. بعد بر احساس خوشایند در نتیجه مقایسه بین حالت گرفتگی و انقباض و حالت رها شدگی متمرکز شوید و به یک احساس خوشایند برسید.
شما می توانید از طریق شماره 09640 با مشاورین این مرکز تماس بگیرید و راهنمایی های بیشتري را کسب کنید. موفق باشید.

پسری هستم که دوستان نسبتا کمی دارم ولی سعی می کنم با همه رابطه خوبی داشته باشم به همه محبت کنم لکن افراد کمی با من ارتیاط نزدیکی برقرار می کنند. نمی دانم آیا کار صحیحی انجام می دهم یا نه ؟ در ضمن چند وقتی است (3 روز) یکی از دوستانم به علت انجام یک اشتباه از جانب من با من قطع رابطه کرده و گفته است که دیگر نمی خواهد با من صحبت کند. (در ضمن من به ایشان علاقه قلبی نیز دارم) می خواستم بدانم در حال حاضر من چگونه باید با ایشان رابطه مجدد برقرار کنم و چه مراحلی را باید طی کنم ؟

بی شک شما صدها ویژگی بسیار مثبت دارید. ولی اجازه می خواهم فارغ از این ویژگی های بسیار مثبت کمی به آسیب شناسی روحیات شما برادر گرامی بپردازم.
همان طور كه مي دانيد همه انسان های سالم (و دارای استقلال روانی) از افراد وابسته گريزانند و دوست ندارند كه به هيچ وجه درقفس محبت ديگري اسير آيند. اين احتمال وجود دارد كه رويكرد شما به دوستانتان كمي از حد معمول فراتر رفته و شما به جاي دلبستگي به وابستگي به دچار شده ايد.
در فرق بين دلبستگي و وابستگي بايد گفت فرض کنید به میوه‌ای مانند آناناس علاقمند هستید و به آن «دل بسته‌اید» حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دلیلی از خوردن آن محروم بمانید، آیا در زندگی عادی و روزمره شما اختلالی ایجاد خواهد شد، آیا عملکرد روزانه شما رو به کاستی می‌گذارد؟ مسلّماً نه. شما سال‌ها از موضوع «دل‌بستگی» خود محروم می‌مانید، ولی همه امور زندگی شما بر وفق مراد است.
این نوع علاقه و تعلق را «دلبستگی» می‌گویند ،حال اگر به جای دلبستگی به آناناس به آن «وابسته» بودید، یک روز بدون آناناس نمی‌توانستید سر کنید. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادی است که هر از گاهی برای به حد طبیعی رساندن سطح عملکرد خود نیازمند مصرف مواد است، پس وابستگی روانی نوعی اعتیاد است. وابستگی روانی به چیزی یا کسی باعث کاهش عملکرد در فرد می‌گردد و به نوعی فرد را از زندگی روزانه ‌و عادی خود خارج می‌سازد .فرد وابسته روانی مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگی (مثل مواد مخدر یا محبت معشوق) خوش است ، در حالی که این وابستگی عقلاً و منطقاً امری به شدت نکوهیده‌ای است.
وابستگي باعث می شود دوستانتان در كنار شما احساس راحتي و آزادي نكنند و به نوعي اسير محبت هاي بيش از حد و البته غيرعزتمندانه شما گردند. خفگي عاطفي از جمله چيزهايي است كه افراد وابسته به اطرافيان خود تحميل مي كنند.
استقلال عاطفي، مهمترين راز پايداري دوستي هاست. معمولا دو نفر که از استقلال نسبی عاطفي برخوردارند مي توانند سال ها بدون كوچكترين رنجشي با هم رفاقت نمایند.
اگر شما از استقلال عاطفي كافي برخودار بوديد حتي اشتباهات به مراتب بزرگتر از اشتباه فعلي تان احتمالا به قطع رابطه از سوی ايشان منجر نمي شد و شما مي توانستيد حتي بدون معذرت خواهي به دوستي تان ادامه دهيد. چه بسا اساساً اشتباه از جانب شما نبوده و شما به خاطر عزت نفس پايينتان بي دليل ان را به خود نسبت مي دهيد. با فرض اين كه اشتباه صددرصد از جانب شما باشد باز سعي و اصرار بر از سرگيري رابطه زیاد عزتمندانه به نظر نمي رسد و حداكثر شما بايد به يك معذرت خواهي بدون پافشاري بر از سر گيري ارتباط اكتفا نماييد.
شما بايد حق انتخاب همه اطرافيان و دوستان خود را محترم بشماريد و از دوستي به هر قيمتي پرهيز نماييد. رابطه یا محبت ديگران اگر در زندگي شما به مثابه عطر و يك امر غير حياتي باشد بي اشكال است و اگر به مثابه اكسيژن نقش حياتي در زندگي شما ايفا كند صددرصد مشكل ساز و آسیب زا به نظر می رسد.
کتاب« مهرطلبی» نوشته خانم دکتر هریت بریکر ترجمه مهدی قرچه‌داغی انتشارات پیک بهار را از طریق اینترنت خریداری کنید . ضمن مطالعه، به دستور این کتاب عمل کنید . همچنین کتاب « کی و چگونه نه بگوییم و مهرطلبی را برای همیشه رها کنید » نوشته سوزان نیومن ترجمه مهدی قرچه‌داغی انتشارات پیک بهار را تهیه و مطالعه نمایید.

ايا كسي كه يه دختر رو دوست دارد يعني معشوقش هست و هيچ هوسي در وجود ان ندارد ولي با ان حرف ميزند ايا گناه هست؟هي خواهش دارم از شما ميشه پاسخ را به ايميلم ارسال كنين شرمنده ميشم

تا زمانی که بین شما و دختر مورد سؤال عقد شرعی ازدواج خوانده نشده است با هم نامحرم هستید و با سایر نامحرم ها هیچ فرقی ندارید و باید تمام احکام نامحرم را بین خودتان رعایت کنید.
یعنی دست دادن یا صحبت کردن با قصد لذت و یا نگاه با قصد لذت به همدیگر حرام است. (1) البته صحبت کردن معمولی در مورد مسائل زندگی و احوال گرفتن از هم دیگر، در صورتی که همراه با قصد لذت نباشد و حجاب کامل داشته باشد اشکال ندارد. ابراز علاقه نیز نباید موجب گناه باشد. توصیه می کنیم برای پرهیز از گناه و تبعات احتمالی ، از خانواده دختر خواستگاری رسمی کنید و عقد محرمیت، دائم یا موقت بخوانید و پس از محرمیت هر گونه لذت شرعی برای هردو طرف مجاز می باشد.
با توجه به ضرورت انتخاب مرجع تقليد در عمل به تكاليف شرعي و همچنين وجود اختلاف نظر مراجع عظام تقليد در برخي مسائل، لطفاهروقت سوال شرعی می پرسید مرجع تقلید خود را مشخص کنید تا مطابق نظرمرجع شما پاسخ داده شود
پی نوشت :
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله 2433 ( نظر آیت الله خامنه ای مطابق با نظر امام خمینی می باشد).

جهت تسهیل و تسریع در امر پاسخگوئی از این پس، پرسشهای فقهی و احکام شرعی را تنها از طریق سامانه پاسخگوئی پیامکی به شماره 30009640 ، نشانی اینترنتی http://www.30009640.ir/sms و یا تلفن 09640 مطرح نمایید.

با سلام مدتی قبل با دختری در محل کار آشنا شدم و با هم دوست شدیم( که البته اولین بارم نبود با یه دختر ...)حدود 1.5 سال دوست بودیم و قرار ازدواج هم نداشتیم تا اینکه به خاطر مسائلی اون از شرکت رفت و رابطه ما تمام شد البته رابطه ما خیلی به هم نزدیک بود و اون به من خیلی وابسته بود و مسائل شرعی رو رعایت نمی کردیم... حالا مشکلم اینه بعد از 1 سال فکر این دختر حتی یک لحظه هم از ذهنم دور نمیشه و بدون اینکه بخوام بهش فکر میکنم با اینکه خیلی اذیتم کرده و دوست ندارم دیگه ببینمش اما... خداوند به من ظاهری زیبا بخشیده و به خاطر این موضوع خیلی راحت با خانمها ارتباط برقرار میکنم و بعد از این دختر هم رابطه دوستی داشتم ولی تاثیری نداشت و ذهنم درگیرشه لطفا بهم بگین ممکنه این موضوع ناشی از این باشه که اون هنوز به من فکر میکنه و افکار من تحت تاثیر افکار اونه من قبلا رابطه های جدیتری داشهتم و اما این مشکلو نداشتم تو اینترنت خیلی جستجو کردم اما نتیجه ای نگرفتم لطفا راهنماییم کنید. باتشکر

اجازه می خواهم کمی آسیب شناسانه و نه همدلانه به نامه شما نظری بیفکنم. امید است دل آزرده نگردید و در آن بیش تر تأمل نمایید.
ضمن ابراز تأسف از شرايط به وجود آمده توجه شما را به نكات ذيل جلب مي نمايم:
1. اشتغال ذهني مکرر و طولاني مدت شما به دختر مورد نظر حكايت از وسواسي بودن آن دارد. افكار وسواسي افكاري هستند كه به صورت غير اختياري و به صورت تكرار شونده به ذهن فرد مبتلا هجوم مي آورند و فرد با اين كه خواهان قطع رشته افكار مزاحمش مي باشد، ولي گويا چاره اي جز نشخوار ذهني آنان ندارد. وسواس فكري ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد و هر چيزي كه اضطراب فرد را پايين بياورد سهم بسزايي در كاهش هجوم افكار وسواسي دارد.
2. همان طور كه مي دانيد ذات رابطه خارج از چارچوب با جنس مخالف با استرس و اضطراب آميخته است و رابطه با جنس مخالف فارغ از عدم جواز شرعي اش به خاطر ماهيت استرس زايش جواز روان شناختي ندارد. متاسفانه گویا شما با خويشتنداري هيچ ميانه اي ندارید و آزاد و رها از همه قيود شرعي و روانشناختی بر اين عمل اضطراب زا پاي مي فشريد.
همان طور كه نمي توان آتش را با آتش خاموش كرد. اضطراب ناشي از رابطه با غير همجنس را نمي توان با رابطه با دختران ديگر فرونشاند. البته اصل رويكرد شما به رابطه با جنس مخالف نيز ماهيتي وسواسي دارد و شما به نوعي به وسواس جنسي و شبه جنسی دچار شده ايد.
3. وسط دعوا حلوا خيرات نمي كنند و اگر شما از سر گردن كشي و نافرماني با فرامين الهي به جنگ در آييد. نبايد توقع داشته باشيد كه خداوند و تمام جهان خلقت از سر دوستي با شما وارد تعامل شوند. گناه گناه است و پيامدهاي دنيوي و اخروي گناه با چشم بستن شما بر حقيقت گناه، منتفي نخواهد شد. آرامش فقط در گرو گردن نهادن شما به خواسته هاي يگانه آرامشگر واقعي يعني خداوند مي باشد و در غير اين صورت شرايط شما به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد.
4. ظاهر زيبا، باطني دارد و آن اين كه در پس آن ده ها و صدها آزمايش ريز و درشت الهي نهفته است. اي كاش اين ظاهر زيبا را خرج آرامش و اسايش خود مي كرديد و نه اضطراب و افسردگي ...
5. به عنوان كارشناس ارشد روانشناسي به شما برادر گرامي توصيه مي كنم كه براي رهايي از باتلاقي كه در آن گرفتار آمده ايد به حل مشكل وسواس جنسي احتمالی خود بپردازید. براي اين منظور بايد فارغ از موافقت يا مخالفت شما با مطالب بالا در اسرع وقت به يك روانپزشك با تجربه مراجعه نماييد. به احتمال زياد بدون دارو درماني موقت بهبودي ميسر نيست و شما مجبوريد باقي عمر خود را مصروف افكار آشفته و رفتار آغشته به گناهان نماييد. به ياد داشته باشيد كه طرف مقابل شما انسان است و هر گونه ناكامي ايشان آتشي بر خرمن زندگي شما خواهد افكند. آه اين دختران که به نوعی دست خورده عاطفی یا... شما می گردند یك لحظه گریبان شما را رها نخواهد كرد.

ممنون که این قدر پیگیرید و سریع جواب میدهید در ادامه جوابتان به سوال قبل من گفتید دوستی را ترک کنم یا در ارتباط با او به مسئله ای که شهوت را تحریک میکند فکر نکنم یا طرح مسئله اعتقادی یا .... پیش بیاورم. سوال این است که اگر قرار باشد دوستی را ترک کنم چگونه ترک کنم؟یعنی بی تفاوت شوم یا از او فرار کنم!؟به چه بهانه ای اصلا ترک کنم؟؟ما تقریبا ارتباط زیادی با هم داریم. چون هم رشته هستیم و در یک دانشگاهیم و هر دو ورودی 88 و تقریبا تمام کلاسای ما یکی است.آخه با چه بهانه ای رابطه را کم کنم ؟ اگه گفت چرا این قدر بی احساس شدی و بی توجه یا چرا این قدر رابطه ات با من تغییر کرده و کم توجه شدی چه بگویم؟ حال اگر من خود التفات ننمودی به صید او ، ولی او نمودی به صید ما که فکر میکنم این گونه باشد چه کنم؟

ما هم مثل همه روانشناسان ديگر معتقد به اولويت پيشگيري بر درمان هستيم چرا که اگر كسي به هر دليلي از كنار پيشگيري (خويشتنداري) گذر كرد معلوم نيست در مرحله درمان كاري از دست كسي بر بیاید.
جذابيت رابطه با جنس مخالف ان قدر بالا هست كه امثال شما دوست عزيز با پيش كشيدن سوال هايي از اين دست درصدد توجيه تداوم رابطه بر اييد يا اين كه به هر دليلي خود را مجبور به تداوم رابطه ببينيد بي شك اگر اين دختر زيان مادی براي شما داشت شما در همان روزها و هفته های اول اشنايي بدون هيچ شك و دودلي اورا به حال خود رها مي كرديد ولي وقتي پاي زيان معنوي و اخروي (و البته دنیوی) به ميان مي ايد صدها مانع و ... اين چنيني بر سر راه قطع رابطه سبز مي شود.
قطعا بهانه اي بالاتر از كسب رضايت خداوند و دوري از خشم و غضب او در ترك رابطه نيست.
در هر صورت ما هم شرايط خطير و دشوار شما را درك مي كنيم و به هيچ وجه درصدد سرزنش يا خرده گيري بر شما دوست عزيز نيستيم اين شماييد که سر اخر بايد مسئوليت هاي رفتارهاي مثبت و يا منفي خود را بپذيريد و ما به عنوان كسي از بيرون ماجرا به قضاياي شما مي نگرد فقط به همين دو سه جمله اكتفا مي كنيم. در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
در صورت تمايل مي توانيد با مشاورين این مركز يعني مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني با شماره 09640 تماس حاصل نماييد.

سلام.من پسری 23 ساله هستم و در حدوده 4 ماهه که با یک پسر 17 ساله دوست شده ام. هیچ چیزی بدی بینمون نیست.مثل دو داداش واقعی هستیم.وابستگی شدیدی بینمون ایجاد شده به طوری که از 24 ساعت هر روز اوقات بیشتر با هم هستیم و دوری که بینمون پیش میاد خیلی سخت میگذره.مهمتر از این ها در شهری کوچک زندگی میکنیم و این رابطه های زیاد من و اون و با هم بودنمان شک هایی را برای مردم اون شهر ایجاد کرده.مثلا میگن نکنه این ها با هم روابط بدی دارند یا امثال اینها.هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم.آیا 6 سال تفوات سنی برای رفاقت مگه بده؟اصلا بده یا طرز تفکر آدمای این عصر اینطور شده.راهنمایی کنید بهترین کار برای ما چیه؟(در ضمن بیشترین حضور ما در مسجده و همه ی نمازها رو با هم به نماز جماعت میریم.دو نفری از اعتقاد بالایی برخورداریم)مرجع: آیت ا... خامنه ای

برادر محترم! یکی ‌از مسائلی ‌که ‌در ایام‌ نوجوانی‌ و جوانی‌ مطرح‌است‌، افراط در دوستی ‌و محبت ‌به‌ دوستان‌است‌. متأسفانه‌ این‌حالت ‌در شما دیده‌ می‌شود. ( حتی به حدی که می گویید: هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم و غالب وقت ها با همدیگریم.) دستور اسلام ‌میانه‌روی ‌در رفاقت‌ و مهرورزی ‌است‌. امام‌ علی‌(ع‌) می‌فرماید: "با دوست ‌مورد علاقه‌ات ‌به ‌مدارا دوستی‌ کن‌؛ شاید روزی‌ دشمنت‌ گردد، و در اظهار بی‌مهری‌ نسبت ‌به‌ کسی‌که ‌مورد خشمت ‌قرار گرفته ‌مدارا کن‌؛ شاید روزی ‌دوستت ‌شود".(1)
محبت‌ افراطی ‌پیامدهای ‌ناگواری ‌دارد که ‌توجه ‌به ‌آن‌ها می‌تواند تا حد زیادی‌ در تعدیل‌ محبت ‌مؤثر باشد. مهم‌ترین‌ اثرش ‌آن ‌است ‌که‌ وابستگی شدید روحی‌ ایجاد کند. توصیه ما آن ‌است ‌که ‌هر چه ‌زودتر این‌ وابستگی ‌را کم ‌کنید، زیرا هر چه‌ رابطه‌ شما با دوستتان‌ ناگستنی ‌باشد، سرانجام‌ باید روزی‌ از هم ‌جدا شوید. در دورانی در کنار یکدیگر هستید. اما پس ‌از فراغ ‌از همراهی ‌و تشکیل ‌خانواده‌، ناگزیر باید همدیگر را ترک‌ نمایید. از طرفی‌ با گزینش‌ همسر بخش‌ عظیمی‌ از محبت‌ و عاطفة ‌شما به‌سمت ‌همسرتان ‌گسیل ‌خواهد شد. بنابراین‌ عقل‌ و منطق ‌حکم‌ می‌کند. رابطة‌ دوستی ‌را که ‌سرانجامی‌ چنان‌ دارد، از ابتدا تعدیل‌کنیم ‌تا به ‌افسردگی ‌و روان‌پریشی ‌مبتلا نشویم‌ .
نکته‌ دیگر که‌ در تعدیل‌ دوستی‌ بسیار مؤثر است‌، تقویت ‌محبت‌ و عشق ‌به‌ معشوق‌ واقعی‌ است‌. امام‌سجاد (ع‌) عرض‌ می‌کند: "ای‌خدا، کیست‌ که ‌شیرینی ‌محبت ‌تو را چشیده ‌و جز تو کسی‌ را طلب‌کرد؟!".(2)
قلب ‌مانند ظرفی‌ است ‌که ‌بیش ‌از یک ‌چیز در آن‌ جای ‌نمی‌گیرد. اگر در آن ‌آب‌ باشد، دیگر نمی‌توان ‌درون آن‌ سرکه ‌ریخت‌ مگر این ‌که ‌از آب‌ خالی‌ شود. اگر در قلب‌، محبوبی ‌غیر از خداوند منان‌ باشد، دیگر محبت‌الهی ‌معنی ‌ندارد. از قدیم ‌گفته‌اند: یک ‌دل‌، دو دوستی‌ بر نمی‌دارد. قرآن‌ مجید بر این ‌نکته ‌تأکید دارد و می‌فرماید: "ما جعل ‌الله ‌لرجل‌ من‌ قلبین ‌فی‌ جوفه‌؛ خداوند در درون‌ انسان‌ دو قلب‌ قرار نداده‌ است‌".(3)
امام‌علی‌(ع‌) می‌فرماید: "دوستی‌ خدا آتشی ‌است‌ که‌ به ‌هیچ ‌چیز نمی‌گذرد مگر این‌ که‌ او را می‌سوزاند".(4) یعنی‌ هیچ ‌چیز با محبت‌ به ‌پروردگار برابری ‌نمی‌کند. با شناخت‌ خدا همة‌ محبت‌ها از دل‌ انسان ‌خارج ‌می‌شود.
البته دوستی خداوند با علاقه و محبت با انسان ها قابل جمع است، زیرا همه آفریده های خداوند منان هستند و دوستی انسان ها نیز می تواند دوستی خدا باشد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست. عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اما مهم این است که در طریق دوستی دیگران (همسالان و دوستان) از طریق اعتدال خارج نشویم.
با ذکر خدا و توجه ‌بیش‌تر به‌ عبادات ‌و دعاها، از جمله‌خواندن‌ دعای‌ شعبانیه‌ و خمسة‌عشر و حضور قلب‌ در نماز و استمداد از عنایات‌الهی‌، احساسات‌ خود را نسبت ‌به ‌دوستتان ‌تعدیل‌ نمایید.
البته نگران این مساله نباشید با گذشت زمان و ازدواج و تشکیل خانواده این علاقه تعدیل خواهد شد.
البته نکته مهم تری که نباید نسبت به آن غفلت ورزید این است که: از موارد تهمت بايد پرهيز كرد كه مي‌فرمايد: (اتّقوا مواضع التهم) مواظب جاي تهمت باش. در زندگی طوری معاشرت کنید که در موضع تهمت دیگران نباشید.
نکته پایانی:
برادر گرامی! اگر در روابطتان، انگیزه های جنسی دخالت ندارد، در صورتی که به عشق و علاقه شدید برسد، اگر چه از نظر شرعی اشکالی ندارد، اما از نظر روحی و روانی و اخلاقی زمینه بسیاری از گناهان است و وسوسه های شیطان گاهی از مساله حلال آغاز شده و کم کم به حرام کشیده می شود و اساسا انسان وقتی نیاز عاطفی و جنسی و روحی اش تامین نشود بعضا این نیاز به جنس موافق سرایت می کند و مسیر فطرت انسان تغییر می کند و زمینه گناهان زیادی آغاز می شود. لذا افراط در هر چیز و از جمله دوستی خوب نیست، چون در هر حال هر دو پسرید و هر کدام در آینده سرنوشت خاص خود را خواهید داشت و چه بسا از هم کاملاً دور شوید، وابستگی برای شما مشکل ایجاد خواهد کرد. گاهی حتی در تصمیم های مهم زندگی آینده تان ( مانند انتخاب همسر، شغل، دانشگاه و...) مشکل ایجاد می کند و همچنین انسان نباید خود را در معرض تهمت قرار دهد.
دوست عزیز ! تناسب سنی در دوستی ها از أمور مهمی است که نسبت به آن باید توجه کافی داشت و دانست که تفاوت سنی، انسان را از مقاصد عالیه و درک همدیگر دور می سازد. رابطة شما با دوستت به مرحله هشدار و خطر رسیده است، زیرا در معرض نگاه منفی دیگران قرار گرفته اید، باید در تداوم دوستی‌تان تجدید نظر کنید و به بهانه‌ای ارتباط خود را قطع کنید یا کاهش دهید، پیش از آن که آبروی دینی و اجتماعی شما را نیز خدشه‌دار کند، نیز پیش از آن که روزی برسد که به قول قرآن با آه و حسرت بگویید«یا وَیْلَتَی لَمْ أتّخذُ فُلاناً خلیلاً» ای وای بر من، ای کاش هرگز فلانی را دوست خود انتخاب نکرده بودم و با او رفیق نمی‌شدم. (5) برای توضیحات بیشتر با شماره(09640)تماس بگیرید تا از راهنمایی مشاوران این مرکز بهره مند شوید.
پی نوشت ها:
1.نهج البلاغه، قصار 260.
2.شیخ عباس قمی(ره)، مفاتیح الجنان، مناجات المحبین امام سجاد(ع).
3.احزاب (33) آیة 4.
4. احمدبن‌محمدمهدی نراقی(مشهور به ملا احمد نراقی)، ص 571، معراج السعاده، انتشارات هجرت .
5.فرقان (25) آیه 28.

با سلامومن دختری دانشجو هستم که چندی پیش پسری از ترم های بالاتر به من پیشنهاد دوستی داد اما بغد از کمی متوجه شدم که قصد وی فقط سوءاستفاده بوده.اما ما هم از نظر تحصیلات(دکتری)و هم از دیگر نظرات به هم میخوریم و نکته مهم این که من از او خوشم میاید.ایا به نظر شما خوب است تا او را به خود وابسته کرده برای ازدواج؟

پرسشگر گرامی؛ اگر چه طبق فرموده ی خودتان دارای فضل کمال هستید و اکنون دوره دکتری را سپری می کنید، اما طبق فرموده ی قرآن و از باب فذکّر فان الذکرا تنفع المومنین(55/الذاریات) نکاتی را عرض می نمایم و از شما تقاضا می کنم که این سطور را با دقت تمام وحتی چند بار مطالعه فرمایید.
نکته اول اینکه: با توجه به آموزهای دینی و فرهنگی ما، ارتباطات خارج از چهارچوبهای تعریف شده و بدون اطلاع خانواده ممنوع می باشد. علت این ممنوعیت ایجاد آسیب های فراوان روحی و روانی مخصوصا برای دختران در چنین ارتباطاتی است. طبق تجارب فراوان مرکز ما و تجارب شخصی خودم که مدتی به برخی از دانشگاهها تردد داشته ام، بیشتر پسرانی که اقدام به برقراری رابطه دوستی با دختران می نمایند قصد سوء استفاده جنسی از آنها را دارند، به عنوان مثال اخیرا ماجرایی در یکی از دانشگاههایی که من به عنوان مشاور به آنجا رفت و آمد می‌کنم رخ داده است،این ماجرا چنان بغرنج و پیچیده شده که هنوز ما نتوانسته ایم آن را حل نماییم. حیثیت، آبرو، و عفت دختری بر اثر ندانم کاری او بر باد رفته و ضربات بسیار عمیق روحی، روانی و عاطفی چنان بر پیکر نحیف او وارد شده که کارش بحد اختلال روانی رسیده و هم اکنون روزی یک مشت قرص اعصاب قوی مصرف می‌کند تا بتواند اندکی برخود مسلط شود. دختری که پدر و مادرش او را با هزار امید و آرزو برای کسب دانش و داشتن آینده شغلی مناسب و با تحمل مخارج سنگین به دانشگاه فرستاده اند، اکنون روزی صد بار آرزوی مرگ وی را می کنند و خود دختر که همیشه آرزوی کانون خانوادة گرمی را داشته که خود مادر آن باشد، و با بچه هایش ایام را به شادی بسر کند، هم اکنون بخاطر ضربات روانی کارش بحد جنون کشیده و چند بار اقدام به خود کشی نا موفق کرده است. اما اصل قضیه از این قرار است که: چندی پیش در یکی از دانشگاههای استان مرکزی دختری از خانوادة نسبتا مذهبی، وارد دانشگاه می شود و بعد از مدتی پسری به او ابراز محبت و علاقه می کند و حرفهای بسیار عاشقانه که حکایت از عشقی پاک داشته را به او می زند و قول ازدواج به او می دهد و می گوید که:«تو تنها ستاره درخشان آسمان تاریک زندگی من هستی» وطبق اظهار دختر، چون نیاز به محبت دختر در خانه پدری چندان تامین نشده بوده، سریعا در دام این شیاد که دهها دختر دانشجو را به همین طریق فریب داده بوده و از آنها سوء استفاده جنسی کرده بوده می افتد، این دختر ساده دل با گریه اظهار می کرد که او الان چند سال است که از من سوء استفاده می کند و هر بار که به او می گویم چرا پدر و مادرت را برای خواستگاری به خانه ما که در فلان شهرستان هستند، نمی آوری؟ او مرتب بهانه جویی می‌کند و همین اواخر که خیلی به او اصرار کردم اظهار داشت که مادرم از دخترهایی که قبل از ازدواج با پسرها رابطه برقرار کرده اند اصلا خوشش نمی آید. مقصودم از بازگویی این ماجرا برای شما اینست که از پیش آمدهای بسیار تلخی که برای این دختر رخ داده درس بگیرید، و با احتراز از چاههایی که او در آن سقوط کرده، سالم به مقصد برسید و بتوانید زندگی سرشار از خوشی و بدور از اینگونه دغدغه هایی داشته باشید، پس با توجه به اینکه ارتباط‌های خارج از چهار چوب دینی و فرهنگی و بدور از اطلاع خانواده ها به آسیب های روحی و روانی شدیدی مخصوصا برای دختران منجر می شود. لذا هرچه زودتر ارتباط خود را با ایشان قطع نمایید. رک و صریح باشید و نگذارید که این ارتباط و وابستگی به بهای جوانی و زندگی شما تمام شود، از احساسی شدن بپرهیزید و مسلّم بدانید اگر ایشان به شما علاقه داشته باشد برای خواستگاری مراجعه می کند و اگر علاقمند نباشد شما با قطع رابطه از وابستگی بیشتر به ایشان که ضربات آن شدیدتر خواهد بود خلاص می شوید و مهم تر از آن موجب جلب رضایت خداوند از خود می گردید.
نکته ی دوم اینکه: درباره معیارهای یک ازدواج موفق باید به ادبیات تحقیق در این باره مراجعه کرد ومعیارهای خود ساخته که برخاسته ازدیدگاههای غیر واقعی و احیانا احساسی است، و در ادامة زندگی مشترک همچون حبابی محو خواهد شد، نمی‌تواند کارایی چندانی در این مورد داشته باشد. واقعیت اینست که هیچ کدام از ما نمی‌توانیم از همان آغاز زندگی زناشویی تمام پیچ و خم های آن را در سالهای آتی پیش بینی کنیم و آنچه این پیش بینی را دشوارتر می سازد این است که در جامعة کنونی ما متاسفانه غالب افراد بیش از آنکه تشابه فرهنگی، اقتصادی و فکری را برای انتخاب زوج در نظر بگیرند، در پیروی از احساسات و عواطف خود و معیارهای غیر ضروری و خود ساخته که مبتنی بر باورهای غلط است، به دنبال ازدواج می روند. روال تعیین اینکه دو زوج برای ازدواج مناسب هم هستند و یا نه، بدین گونه است که طرفین بعد از چندین جلسه(حدود شانزده ساعت و یا هشت جلسه دو ساعتی) صحبت باهم تحت نظر خانواده ها و آشنایی نسبی با نقطه نظرات یکدیگر، به یک مشاوری که متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه می نمایند و ایشان با تسلط بر آیتمهایی چون تاریخچة خانوادگی طرفین و خاطرات دوران کودکی آنها و گرفتن تست های کتل، گلاسر، و ASS و نیز همسانی و همخوانی نگرشهای طرفین در مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی، باورهای دینی و غیره که در طی سه جلسه انجام می‌گیرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام می کند. بدین صورت که یا می‌گوید ایندو علیرغم علاقه ظاهری که به هم دارند در صورت ازدواج با همدیگر؛ دچار مشکل خواهند شد و بعد از اُفت علایق احساسی به هم؛ وارد فاز درگیری های لفظی و احیانا فیزیکی خواهند شد. و یا این دو به درد ازدواج با هم می‌خورند به شرطی که فلان توصیه ها را بطور جدی مد نظر داشته باشند و به آن عمل نمایند. لازم به ذکر است که مشاورة قبل از ازدواج علی رغم در نظر گرفتن پارامترهای ضروری که تحقیقات بسیاری در سطح جهان بر روی آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% می‌تواند به پیش بینی موفقیت یک ازدواج حکم نماید. و بیست وپنج درصد بقیه مربوط به غنی سازی روابط بین زوجی بعد ازدواج، ارتقاء روابط زناشویی، کسب مهارتهای لازم، باز می گردد. پس پیشنهاد ما به شما اینست که از قوای عقلی ونه احساسی و نیز مشاورة قبل از ازدواج برای انتخاب شریک زندگی آینده خود سود جویید. یعنی در مرحلة اول آگاهی بیشتری در مورد خود تان بدست آورید بدین معنی که با تدبر در خود دریابید حقیقتا چگونه فردی هستید؟ اهداف، ارزشها و علایق اساسی و اصلی شما در زندگی چیست؟ و انتظارات اصلی و اساسی شما از زندگی مشترک چیست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصی که قصد ازدواج با او را دارید نزد یک مشاور با تجربه بروید تا وی با راهکارهای پیش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام کند و احیانا مشکلات فرا روی را با توجه به آیتمهای شخصیتی شما و دختر انتخابی؛ به شما تذکر دهد.
نکته‌ی سوّم اینکه: این حق شماست که برای ازدواج با ایشان بیشتر در مورد وی اطلاعات کسب کنید پس اصلا عجله نکنید و با تانی و تامل پیش روید. زیرا مسیر ازدواج بر خلاف سایر مسیر ها به آسانی قابل بازگشت نیست و در صورت بازگشت آسیبهای روحی و روانی فراوانی گریبانگیر هر دو نفر و مخصوصا دختران می شود. اگر ازدواج فقط به صرف کششهای احساسی و عشقی صورت گیرد و معیارهای اساسی عقلی و منطقی در آن لحاظ نشود، زندگی مشترک بر زمینی سست و شنی بنا می شود که هر آن احتمال ریزش آن می رود. زیرا احساسات و هیجانات خاص طرفین نسبت به هم مدتی بعد از ازدواج فرو می کاهد و برای ادامه زندگی زناشویی باید علائق دیکری بین زوجین وجود داشته باشد تا ریشه های زندگی مشترک تقویت شود و اگر چنین چیزهایی در میان نباشد متاسفانه آن زندگی دستخوش تلاطمات ویرانگر شده و فرو خواهد ریخت و آسیبهای جدی روحی و روانی مخصوصا برای دختران در پی خواهد داشت. پس سزاوار است که با تامل بیشتری وارد این گود شوید.
به نظر حقیر مطالعه کتاب زیر می تواند شما را در اخذ تصمیم فوق یاری بیشتری نماید:
1- عشق هرگز کافی نیست تالیف پرفسور آرون تی بک ترجمه مهدی قراچه داغی انتشارات ذهن آویز

دوست من گناهی دیگری هم انجام می داد ومن با او بسیار صحبت کردم واو ان گناه را ترک کرد(یعنی دوست دارد انسان خوبی باشد)سوال دیگر من این است که من او را خیلی دوست دارم وخیلی به او فکر می کنم شاید به نوعی عاشق او شده باشم ایا این امر مشکل شرعی دارد ومن باید او را ترک کنم؟

تفكر و تعلق خاطر شما به اين دوست همجنس هر چند از نظر شرعي بي اشكال باشد، از نظر روان شناختي بسيار آسيب زا به نظر مي رسد. از نظر ما روان شناسان اين گونه عشق ها خارج از چارچوب در بسياري موارد از مرز سلامت پا فراتر گذاشته و در حوزه اختلال قرار مي گيرد.
وابستگي عاطفي يا عشق مرضي در بيش تر موارد از سه اختلال عمده روان پزشكي : اضطراب و وسواس فكري و افسردگي بي بهره نيست. فرد مبتلا معمولا داراي رگه هايي از اين سه اختلال مهم مي باشد. اگر نيم نگاهي به درونيات خود بيندازيد، احتمالا شاهد رگه هايي از اين سه در خود خواهيد بود. عشق هاي خارج از چارچوب از انگيزه هاي جنسي مبرا نيست. در مواردی ما شاهد برخي انگيزه هاي جنسی هستيم.
وابستگي به هر كسي از جمله پدر و مادر همسر فرزند دوست و .... ماهيتي نابهنجار دارد. آن چه كه ماهيت بهنجار دارد ،دلبستگي است.
در هر صورت توصيه مي شود با نيم نگاهي به پيامدهاي بسيار منفي اين گونه دوستي هاي آسيب زا ،از تشديد آن به شدت پرهيز نماييد .بايد به جاي پيشروي بي محابا در دوستي،كم كم با پسري استراتژيك،سعي در كاهش و حذف تدريجي دوستي بسيار پر مخاطره بنماييد.
بي شك ترك و حذف دوستي ها بسيار دشوار است، ولي با همه جانبه نگري و دورانديشي مي توان به اين مهم همت گمارد. عوارض ترك براي مدتي به آزار شما مي پردازد، ولي بعد از مدتي يك تصوير و خاطره صرف (که به هيچ وجه كاهنده عملكرد شما نمي باشد) باقي خواهد ماند.
اگر شاهد اختلالات مذكور يعني اضطراب و..... در خود هستيد ،براي رهايي مسالمت آميز از روابط وابسته وار در گام اول به يك روانپزشك و در گام دوم به يك روان شناس باليني مراجعه نماييد.
نا گفته پيداست خوددرماني و طفره رفتن از درمان تخصصي در قريب به اتفاق موارد ثمره اي جز فرصت سوزي و تشديد و وخامت حال روحي روانی ندارد.
همه مردان سالم از افراد وابسته و عاشق پيشه گريزانند. به احتمال بسيار اين پسر بعد از مدت كوتاهي از رفتارهاي وابسته وارتان خسته و دلزده خواهد شد و شما را براي هميشه ترك خواهد كرد.اگر دورانديش باشيم،از همين امروز از ناكامي افسرده ناک آينده خود جلوگيري مي كنيم.

باسلام و خسته نباشیدخدمت شما من دختری هستم که بعد از چندین سال حالا با پسری که اهل سنت است دوست شدم ازطریق چت خیلی دوست دارم ارتباطم را با او قطع کنم اما او ناراحتی قلبی دارم وممکن است اتفاقی برای او بیفتد وظیفه ی من در اینباره چیست ایا ارتباط برقرارکردن با جنسمخالف گناه استلطف میکنید اگرجواب رابرایم ایمیل کنید

ارتباطات غیر ضروری بین دختران و پسران، از مناسب ترین زمینه های نفوذ شیطان است و ناخود آگاه انسان را به روابط غیر اخلاقی سوق می دهد. این گونه گفتگوها اگر در آغاز هم قصد سوء و خلاف و لغزشى در میان نباشد، در ادامه راه به مسیر نادرست مى‏انجامد.
به همین خاطر برخی مراجع در خصوص چت، آن را به طور مطلق دارای اشکال دانسته و گفته اند: با توجه به اینکه ارتباط و نامه نگاری دختر و پسر نامحرم، چه از طریق شبکه اینترنت و چت و چه از راه های دیگر غالبا منشأ فساد است ، جایز نیست . چت کردن با نامحرم بدون ضرورت اشکال دارد و گناه است.(1)
معمولاً علاقه هایی که از طریق فضای مجازی(اینترنت، اس ام اس، تلفن و..) بدون دیدن طرف مقابل ایجاد می شود. وابستگی ها و احساساتی نیز که در کنار علاقه ایجاد می شود، از واقعیت ها به دور است و ریشه در وابستگی های عاطفی، روانی و غریزی دارد که به صورت انحرافی متوجه جنس مخالف می شود.
بنابراین توصیه ما به شما این است که در قطع رابطه با آن پسر تردید نکنید. برای اینکه دلیل محکمی برای قطع این رابطه پیدا کنید و نیز پاسخ فراز پایانی سوالتان را بگیرید، مطالب ذیل را مطالعه کنید.
ارتباط با جنس مخالف اگر رابطه ایی خارج از محدوده اخلاق و دستورات دینی باشد، آسیب‏ زننده و چراگاه شیطان است و آثار و تبعات زیان باری هم به دنبال دارد از جمله:
1. آسیب های روانی:
گاهی دختری به پسری علاقه‌مند شده و حتی خود را در اختیار وی قرار می دهد؛ پس از بی‌وفایی پسر و ترک وی، دختر به شدت دچار سرخوردگی گردیده و گاهی تا مرز افسردگی و بیماری‌های شدید روانی بیش می‌رود. نیز اعتماد چنین شخصی از جنس مخالف به خاطر بی وفایی های که در نتیجه آن ارتباط دیده، سلب خواهد شد و در نتیجه چنین شخصی در زندگی آینده، نمی تواند متعادل باشد.
2. آسیب‌های اجتماعی:
دختری که در شهری کوچک با پسری ارتباط دارد و ارتباط آنها آشکار می شود، چنین شخصی جایگاه و شخصیت اجتماعی خود را از دست می‌دهد، حتى اگر ازدواج کند، ممکن است (با توجه به فرهنگ خانواده پسر) از طرف همسر و خانواده شوهر، مورد سرزنش واقع ‌شود و به هر بهانه‌ایی، روابط قبلی وی به رخش کشیده شود. این پدیده می‌تواند تهدیدی برای نهاد خانواده در جامعه و افزایش میزان طلاق باشد.
3. آسیب های تربیتی:
دختری که با پسری یا حتی پسرانی ارتباط دارد، جایگاه خود را به عنوان فردی شایسته برای تربیت، در ذهن اولیای خانه و مدرسه و حتى دوستانش از دست می‌دهد. چنین دختری از سیر تعلیم و تربیت عقب می‌ماند. یا برخی از راهکارهای تربیتی را پذیرا نمی گردد.
4. آسیب های معنوی:
دختری که با پسری رابطه دارد، با گناه و معصیت، از خداوند دور شده و از نظر اخلاقی نیز، آسیب می بیند.
5. آسیب های غیر قابل پیش بینی :
این گونه روابط آسیب هایی نیز دارند که غیر قابل پیش بینی هستند. تجربه نشان داده ارتباط های غیر ضروری بین نامحرمان به خصوص جوانان از مناسب ترین زمینه های جایگاه های نفوذ شیطان است که ناخود آگاه انسان را به روابط غیر اخلاقی سوق می دهد . این گونه گفتگوها اگر در آغاز هم قصد سوء و خلاف و لغزشى در میان نباشد، در ادامه راه به مسیر نادرست مى‏انجامد و گاهی انسان لطمه هایی از دوستانی می بیند که انتظار آن را ندارد.
6. ضعیف شدن حس اعتماد:
دختران و پسرانی که بر اثر آشنایی در خیابان یا محیط های دیگر و ایجاد علاقه و دوستی بین آنها ، به ارتباط و در نهایت به ازدواج اقدام می کنند، گاهی در زندگی آینده، دچار بی اعتمادی می شوند ؛ زیرا با خود می گویند:
همسر او- که به راحتی با او دوست شده و با او ارتباط برقرار کرده است- آیا امکان ندارد که قبلاً با دختر دیگری نیز دوست بوده باشد؟ و یا در آینده با دختر دیگری ارتباط و دوستی برقرار نماید!؟
این افکار همیشه برای زوجین آزار دهنده است و در روابط و تصمیم های زندگی نیز خود را به صورت های مختلف نمایان می سازد.
در بعضی از ارتباط ها، حتی اگر به ازدواج ختم نشود، چون دختر و پسر با این مسئله مواجه بوده است، احتمال می دهد که شاید همسر او نیز با شخص دیگر پیش از ازدواج رابطه داشته است.
توجه داشته باشید كه هدف بيشتر دخترها از دوستي با پسرها ارضاء نيازهاي عاطفي، احساسي و پرکردن تنهايي است و برعکس انگيزه اين ارتباط گيري در اکثريت قريب به اتفاق پسرها، کامجويي و سوء استفاده جنسی بوده که در بعضی مواقع با فرآيند موسوم به (مخ زني و دادن وعده ازدواج) انجام مي گيرد.
اما مسئله اين است که:
چون جوانان و نوجوانان، مخصوصاً دختران جوان، هنوز به سني نرسيده‌اند که عاقبت برخي از کارها بر ايشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي کار را که شيرين است، مي‌بينند و خداي ناکرده به دوستي با پسران نامحرم تن مي‌دهند و به اين ترتيب وارد دامي مي‌شوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است! چرا که اولين مشکل آنها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس یا تکالیف دیگر.
مشکل بعدي دختران (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)،‌ بعد از ازدواج آنها است؛ آنها اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شده‌اند، ازدواج کنند؛ هيچ ضمانتي وجود ندارد که آن پسر چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند؛ پس انتخاب راهی که، سرانجامش رسوایی و پشیمانی است، عاقلانه نمی باشد!
پس بنابراین، بهتر است از ابتدا چنین راه پرخطر و پرآسیبی، انتخاب نشود تا منجر به رسوایی و بی آبرویی و از دست رفتن پاکی و شرف در آینده نگردد.
سخن در این باب نیز بسیار است . فکر می کنم مطالب بالا شما را برای قطع رابطه با آن پسر قانع کرده باشد.پاسخ های تکمیلی را در مکاتبات بعدی شما تقدیم می کنیم.
نوشته اید :"خیلی دوست دارم ارتباطم را با او قطع کنم اما او ناراحتی قلبی داره وممکن است اتفاقی برای او بیفتد وظیفه ی من در اینباره چیست؟"
وظیفه شما همان گونه که در بالا نیز گفتیم قطع رابطه با آن پسر است. پس در آن تردید نکنید.
نکته : این را در نظر داشته باشید که اغلب پسران برای اینکه، دختران به ادامه ارتباط تن دهند ، حس ترحم آنها را بر می انگیزند.حتی اگر ایشان واقعا دچار بیماری قلبی باشند ، شما مسئول نیستید. آخرت شما برایتان بسیار مهم تر از هوس های دیگران می باشد.
نکته: مراقب باشید اگر بخواهید اگر ارتباط با ایشان را ادامه دهید، حتی در این زمینه شما را توجیه خواهند کرد به گونه ای دیگر شما را به ادامه روابط وادار خواهند نمود.
موفق باشید.
پى نوشت‏ :
1. آیت الله مکارم ،استفتا آت ،ج 3،ص257، س 683؛ احکام بانوان، ص 195.

صفحه‌ها