روابط دوستی

سلام.من دختری 16ساله هستم. مدتیه که به کلاسی درسی میرم .اونجا دبیر مرد هم تدریس میکنه. اولش به همشون بی اعتنا بودم.ولی تابستون گذشته یکیشون واسمون درباره خودش گفت.گفت وقتی تو سن مابوده افکارش مثل مابهم ریخته بوده گفت که درستون رو خوب بخونیدوخلاصه کلی درس زندگی دادمن اون موقع حال روحیم واقعا بد بود وحرفاشون ارومم میکرد.کم کم عاشقش شدم.دوماه بعد اون ازاون موسسه وکلا این شهر به شهر دیگه ای رفت ولی من ودوستم که اونم دوسش داره ایمیلشو گرفتیم وماهی یه باربهش ایمیل میدیم وابراز دلتنگی میکنیم اونم جواب میده وابراز دلتنگی میکنه.ولی از وقتی دوسش دارم عذاب وجدان گرفتم حس میکنم خدا باهام قهره بارها توبه کردم اما حس میکنم منو نمیبخشه.من دربارش فکر میکنم ولی من هرگز درموردش فکربدی به سرم نزده.اونقر عذاب وجدان دارم که حاضرم پارودلم بگذارموازش دل بکنم ولی خیلی بده که یهو بهش دیکه ایمیل ندم به نظرتون چه کارکنم؟وایا واقعا خدا از من بدش میاد؟کارمن تاحالا غلط بوده؟

همان طور كه مي دانيد نوجوانان در اين سنين دچار بسياري از نوسانات رواني و تلاطمات روحي مي گردند. بحران هاي مختلفي از جمله بحران هويت، بحران تحصيلي و كنكور، بحران جنسي و... آنان از هر سو فرا مي گيرد. اضطراب و ناآرامي از جمله چيزهايي است كه نوجوانان در اين سنين آن را تجربه مي نمايند. بي شك وقتي ما مضطربيم ناخواسته به دنبال آرامشگر دروني و بيروني مي گرديم و اين آرامشگرها در بسياري موارد كاذب و موقتي هستند. مثلاً بسياري از دختران هم سن و سال شما به افرادي همچون بازيگران و فوتباليست ها عاشق مي شوند. حال آن كه اين عشق كاذب و موقتي است و در اين گونه موارد توصيه مي شود به جاي عشق درماني به درمان تخصصي اضطراب و افسردگي از طريق مراجعه به روانشناس باليني پرداخت. مثلاً اگر شما به جاي اين ارتباطِ ايميلي با اين آقا، به ارتباط مشاوره اي و روان شناختي با يك روان شناس خانم بپردازيد به مراتب حال و روز شما بهتر خواهد شد و اين بهبودي به مراتب پايدارتر و لذت بخش تر است. احساس گناه و عذاب وجدان هم در برخي موارد چيزي جز يك نوع فكر وسواسي و افسرده وار نيست. عذاب وجدان امر مثبتي است، ولي اگر به افراط گرايد ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد.
اين عذاب وجدان شما بيش از هر چيز حكايت از پاكي درون شما دارد و پاكي درون يعني اين كه شما صددرصد لياقت محبوب خداشدن را داريد. شما محبوب خداييد و نبايد با سوء ظن، به خداوند بنگريد.
البته اين رفتار شما چه از نظر شرعي و چه از نظر روان شناختي درست نيست و بايد به تدريج يا يكباره آن را حذف نماييد. حذف آن بايد با جايگزيني يك رفتار سالم (كه روان شناس به شما مي آموزد ) صورت پذيريد.
به راحتي مي توان به جاي ايميل درماني به ساير تكنيك هاي آرام بخش سالم و بي خطر دست يازيد. متوجه باشيد كه مرور زمان بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد، ولي بهتر است اين زمان را به همراه يك مشاور امين مرور نماييد. به عنوان يك دختر زيرك و عاقل از خود بپرسيد كه آيا اين ارتباط ايميلي، اثر درماني بر من داشته است يا نه؟ اگر واقعاً اين چنين بود شما ديگر نيازي به هيچ آرامشگري از جمله ايميل به استاد نداشتيد، چرا كه شما بعد از اين مدت بايد بهبودي كامل يافته باشيد.
سعي كنيد از اين به بعد در حد امكان در مجاورت جنس مخالف قرار نگيريد، چرا كه جنس مخالف خودش بزرگترين استرس است. بي شك هرگونه رابطه با جنس مخالف (چه استاد، چه غير استاد) در كنار آرامشگري كاذب اوليه، بسيار بر سطح اضطراب شما مي افزايند و اضطراب بيشتر مساوي است با احساس گناه بيشتر.
مشاوره با يك خانم از همجنس خودتان بهترين و مشروع ترين آرامشگر شما خواهر مومن و پاك دامن مي باشد. هر چقدر در اين سمت گام برداريد به صورت روزافزون به خدا نزديك و نزديك تر مي گرديد.
موفق باشید.

سلام من پسری 17 .18 ساله هستم که چند وقته یک دختر وارد زندگیم شده که من دوستش دارم ولی نمیدونم واقعا این عشقه یا هوس اگه میشه راهنمایی ام کنید. ممنون

از آن جا كه شما در آستانه ورود به دوره جواني قرار داريد و دوره بلوغ را پشت سر گذاشته ايد و يا در اواخر آن قرار داريد طبيعتاً، در اين سنين به موازات بلوغ جنسي و فعل و انفعالات مختلف در درون انسان، عشق و علاقه به جنس مخالف افزايش مي يابد و شما را براي ازدواج و شروع زندگي مشترك آماده مي كند. اين مقدار عشق و علاقه به جنس مخالف اگر تنها در درون شما باشد و انگيزه شما را تلاش و كوشش هاي مفيد براي دستيابي به شرايط ازدواج و رفع موانع آن در آينده افزايش دهد و تمام تلاش و توان تان را به اين سمت و سو سوق دهد، نه تنها هيچ اِشكال و ايرادي ندارد بلكه، بهترين كاري است كه شما مي توانيد در اين برهه از زمان انجام دهيد و خود را براي شروع يك زندگي مستقل در آينده آماده كنيد اما، اگر عشق و علاقه به جنس مخالف باعث شود كه شما تمام يا بخشي از چارچوب هاي ديني و شرعي و ضوابط عرفي را به ورطه فراموشي بسپاريد و به دام دوستي هاي پنهاني با جنس مخالف و ارتباط غير شرعي دختر و پسر بيفتيد و يا قبل از اين كه شرايط ازدواج را داشته باشيد و خودتان را براي آن آماده كنيد به ازدواج بيانديشيد طبيعتاً، از آن مسير مشخص و هدف متعالي فاصله گرفته ايد و آسيب ها و مشكلات فراواني را فرا روي خود قرار داده ايد.
ارتباط و دوستي با جنس مخالف حتي اگر به قصد و انگيزه ازدواج باشد بي آسيب نخواهد بود. چرا كه از منظر دين و مباحث روانشناختي، هر گونه رابطه و آشنايي دختر و پسر پيش از ازدواج حتي اگر به قصد و انگيزه ازدواج باشد، خالي از اِشكال نيست. آسيب هاي فراواني در آن نهفته است. ضعيف شدن حس اعتماد، سوء ظن و بدبيني، ضربه روحي و مشكلات عاطفي، اتلاف عمر و وقت، شكست عشقي، عشق و علاقه بدون ضابطه، مخالفت خانواده ها با ازدواج، وابستگي رواني، ازدواج احساسي و غير واقع بينانه، آبروريزي و انحرافات اخلاقي، آشفتگي هاي رواني، برخي از پيامدهاي اين گونه رابطه هاست.
با اين اوصاف، مي توان نتيجه گرفت كه اصل دوستي و آشنايي دختر و پسر قبل از ازدواج به هر انگيزه و قصدي كه باشد، از منظر شرع و دين و مسائل روانشناختي ناپسند و ممنوع است اما، اگر دختر و پسر قصد ازدواج واقعي داشته باشند و شرايط و آمادگي ازدواج را هم داشته باشند، تنها مي توانند با اطلاع خانواده ها و در يك فضاي محدود كه ترجيحاً منزل خانواده دختر مي تواند باشد، در يك جلسه و يا حتي چندين جلسه به گفتگو بپردازند و ديدگاه هاي خود را در مورد مسائل مختلف، اهداف و آرزوها و انتظارات متقابل بيان كنند و شناخت بهتري در مورد هم و اين كه آيا براي ازدواج تناسب و همخواني لازم را در معيارها و ملاك هاي ازدواج دارند يا نه؟ پيدا كنند بنابراين، تنها در يك صورت رابطه شما مي تواند جنبه شرعي به خود بگيرد و صحيح باشد و آن تنها زماني است كه قصد ازدواج واقعي در ميان باشد و شما هم از راهش اقدام كنيد و در جريان خواستگاري رسمي قرار گيريد اما، بقيه ارتباطات صحيح نمي باشد و بسيار آسيب زا و خطرآفرين است.
اين را بدانيد كه علاوه بر دوست داشتن و علاقه به نامحرم و جنس مخالف، ارتباط شما زماني اهميت پيدا مي كند كه اولاً، امكان ازدواج شما وجود داشته باشد، يعني اين كه دختر مورد نظر با شما در معيارها و ملاك هاي ازدواج تناسب و همخواني و مطابقت لازم را داشته باشد ثانياً، مانعي براي ازدواج شما وجود نداشته باشد يعني اين كه شرايط ازدواج شما فراهم باشد و خانواده ها نيز به ازدواج شما راغب باشند. اما از آنجا كه شما 17، 18 سال بيشتر نداريد، طبيعتاً هنوز شرايط ازدواج را نداريد به همين خاطر، حتي اگر انگيزه ازدواج را در سر داشته باشيد و دختر مورد نظر نيز با شما تناسب كافي داشته باشد، فعلاً نمي توانيد به احساسات عشقولانه خود توجهي بكنيد و قبل از اين كه شرايط ازدواج را داشته باشيد، به ارتباط دوستانه پنهاني با آن دختر روي بياوريد.
اعتقاد ما اين است كه اگر شما به وظايف فعلي خود عمل كنيد و به مهارت افزايي و تحصيل علم بپردازيد و در كنار آن به چارچوب هاي شرعي و ديني خود عمل كنيد و از هرگونه روابط دوستانه با جنس مخالف اجتناب كنيد، اين اطمينان را به شما مي دهيم كه خداوند به پاس تلاش هاي شما و پاكي و پاكدامني تان در وقت جواني و هنگام ازدواج تان، دختري خوب و مناسب را سر راه شما قرار مي دهد تا با ازدواج با او خوشبخت گرديد و از زندگي لذت ببريد.
موفق باشید.

با سلام بنده 25 ساله هستم.4 ماه هست که علاقه خاصی که همراه با محبت قلبی می باشد نسبت به پسری که 10 سال از من کوچکتر است پیدا کردم. خصوصیات رفتاری او مثل نماز اول وقت و راستگویی و ادب و رفتار او باعث بوجود آمدن این علاقه نسبت به او در من شده است. به گونه ای که دوست دارم همیشه با او همکلام شوم و بیشتر وقتها به او فکر میکنم. آیا این احساس من خوب است یا بد؟ آیا سعی کنم با او دوست شوم یا از او فاصله بگبرم؟(چگونه)

پرسشگر گرامي بايد عرض نمايم كه با توجه به تجارب باليني مركز ما، دوستي دو نفر همجنس با تفاوت سني زياد آنهم با توجه به صبغه ي مذهبي والاي شما نمي تواند بازتاب خوبي در انظار عمومي داشته باشد و علاوه برآن ادامه اين چنين دوستي اي با توجه به روحيه ي لطيف شما باعث ايجاد وابستگي شديد شما به ايشان مي شود و با توجه به اينكه چنيني روابطي بالاخره بايد در مقطعي قطع گردد باز شما دچار همان دور باطل آسيب روحي و رواني مي شويد پس به نظر مي رسد با توجه به روحيه لطيفتان و با توجه به اينكه سريعا به اشخاص وابسته مي شويد بايد از نزديك شدن به افراد و صميميت با آنها پرهيز كنيد تا زمان ازدواجتان فرارسد و آنگاه همين دلبستگي ها را به همسر خود پيدا كنيد تا زندگي زناشويي‌تان هروز بيش از روز پيش پايدار تر گردد پس همين سعي كنيد ارتباطان را با ايشان تدريجا كم رنگ كنيد و در صورت امكان مقدمات ازدواج تان را فراهم آوريد. پرسشگر گرامي انتهاي چنين رفاقت هايي جز خواري نيست، من اين سخن را از زبان كساني براي شما نقل مي كنم كه مشكلاتي نظير مشكل شما را داشته اند و در آن نيز گامي فراتر از گامهاي شما برداشته بودند.
موفق باشید.

اگر در رقابت با دوستت باشی و مطلبی را بدانی واگر آن را به دوستت بگویی او هم پیشرفت می کند ولی او برای آن کار تلاشی نکرده آیا واجب است که انسان هر علمی دارد در اختیار دیگران قرار دهد

پرسش گر گرامي واجب نيست كه انسان هر علمي دارد در اختيار ديگران قرار دهد، ولي انسان هاي بزرگوار و با كرامت هيچ وقت از اين كه علم شان را در اختيار ديگران بگذارند، ابايي ندارند و با دل و جان اين كار را مي كنند، اصلا در روايات زكات علم همين انتشار آن دانسته شده است، امير المومنين(ع) مي فرمايد: « َ زَكَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُه‏ (1) زكات علم انتشار اوست ». مي دانيد زكات به معناي رشد است، يعني اين كار باعث توفيق بيشتر در يادگيري علوم خواهد شد. شما در ياد دهي علم تان نبايد نگاه كنيد كه طرف زحمت كشيده يا نه؟ بزرگواري اين است كه علم تان را حتي اگر زحمت نكشيده در اختيار او قرار دهيد.اين كار باعث رشد علمي و معنوي شما خواهد شد و عزت و محبوبيت تان را نيز بيشتر خواهد كرد.
مگر اهل بيت كه با علم ياد داده اند و علماي بزرگ شيعه كه با زحمت هاي فراوان دين را براي ما پاسداري كردند به اين فكر بودند كه ما زحمت كشيده ايم يا نه ؟يا امثال ابو علي سينا ها با خدمات علمي شان به اين مسائل توجهي داشته اند؟ آنها با خدا معامله كرده اند و علم شان را در اختيار ديگران قرار داده اند. شما نيز با اخلاص و براي رضاي خداوند اين كار را انجام دهيد و بدانيد به خاطر اين كار ضرر نخواهيد كرد.
پي نوشت:
1. محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408 ه.ق، ج 7، ص 46.
دوست گرامی !
این پاسخ از طریق سایت پاسخگو و توسط کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برای شما ارسال گردید.
در این مرکز پرسشها پس از ثبت به گروه های علمی تخصصی ارسال و پس از ارزیابی، ویراستاری از نمونه خ

سلام. درمانده شدم/نمیدونم چکارکنم؟؟ یک سال وچندماه قبل توی دانشگاه دوستم یه پسری رو دیدم واز نگاهشون میشد فهمید که دلبسته هم شدن. زمان گذشت ولی قسمت نبود واصلا با هم حتی 1دقیقه هم نبودن. همیشه فقط وجودشو حس کرده بود وحالا هم داره ذره ذره آب میشه و هم باید فراموشش کنه. توروخدا بهم راه حل بگید که کمکش کنم. آخهداره زجر میکشه. نمیدونم جوابمو از کجا بگیرم, توروخدا رفیق نیمه راه نباشید. من عضو سایتتون نیستم

همواره در طول زندگي حوادث و رويدادهاي مختلف و متفاوتي پيش مي آيد كه ما مجبوريم از كنار آنها به صورت گذرا عبور كنيم و به مسير زندگي خود ادامه دهيم. اگر بنا باشد در مقابل هر حادثه و رخدادي توقف كنيم و بمانيم طبيعتاً از حركت مي ايستيم و از ادامه مسير زندگي و پيگيري اهداف اصيل زندگي غافل مي مانيم كه در اين صورت، نه تنها به اهداف زندگي خود به موقع نمي رسيم بلكه مشكلات فراواني را فرا روي خود قرار مي دهيم و زمينه ابتلا خود را به انواع و اقسام آشفتگي هاي روحي، اختلالات رواني، بيماري هاي روان تني و ديگر بيماري ها را در وجودمان هموار مي سازيم از اين روي، ارزش فراموش كردن برخي از رويدادها به خودي خود مشخص مي شود چرا كه فراموش نكردن مساوي است با توقف در گذشته و فرو رفتن در فكر و خيال آن كه يقيناً اگر وضع به همين منوال ادامه يابد، آسيب هاي مخرب آن هويدا مي گردد.
تصور كنيد كه فردي به تازگي عزيزي را از دست داده است به صورت طبيعي، ممكن است در روزهاي آغازين اين حادثه، عميقاً ناراحت و نالان گردد و گريه و زاري راه بياندازد؛ حال اگر او نتوانيد آن واقعه ناخوشايند را بعد از مدت كوتاهي فراموش كند و همچنان همانند روزهاي نخست بروز حادثه، گريه و زاري كند، اين چنين فردي از نظر روانشناختي و پزشكي بيمار است. چرا كه چنين فردي از وضعيت نرمال خارج گرديده و از حالت سلامت فاصله دارد، بديهي است كه اگر وي سريعاً درمان نشود، ممكن است آسيب هاي شديد تري به خود وارد كند و يا احياناً زندگي اش را نابود گرداند.
در مورد دوست شما هم مطلب اين چنين است. او بايد فكر و ذهن خود را پالايش نمايد و سعي كند فرد مورد نظر را فراموش كند و به استقلال عاطفي- رواني دست يابد.
از اين كه مي فرماييد: « داره ذره ذره آب ميشه و داره زجر مي كشه.» مي توان فهميد كه دوست تان به آن شخص نوعي وابستگي رواني پيدا كرده است و دائماً در فكر و خيال به او مي انديشد و زندگي با او را خيال پردازي مي كند. مسلماً اين شيوه ذهني نوعي توقف در گذشته به حساب مي آيد كه در هر صورت، آسيب زا خواهد بود براي همين، يكي از بهترين شيوه هاي حل مشكل، به كارگيري راهكارهايي است كه در نهايت به فراموش كردن فرد مورد نظر بيانجامد. البته اين را بدانيد كه فراموش كردن فرد مورد نظر به صورت كامل، شايد اصلاً مقدور نباشد. چرا كه اين گونه مسائل از آنجا كه بار عاطفي و احساسي دارند معمولاً ماندگار ترند و به سختي از خاطره ها محو مي شوند به همين خاطر، در اين گونه مواقع توصيه مي شود كه در حضور اين گونه خاطرات راحت باشيد و به تدريج سعي كنيد توجه اختياري خود را از آنها برداريد تا كمتر به ذهن تان خطور كند و شما را آزار دهد.
در ادامه چند توصيه و راهكار براي فراموش كردن فرد مورد نظر ذكر مي كنيم كه مي توانيد آنها را با دوست تان در ميان بگذاريد و به او كمك كنيد:
1. با تلقين مثبت و راهكارهاي ديگر، عزت نفس و اعتماد به نفس خود را ارتقاء ببخشيد، زيرا وابستگي رواني درست نقطه مقابل عزت نفس و اعتماد به نفس بوده و به شدت آن را تضعيف مي كند.
2. در مورد عدم ازدواج تان و تفاوت هايي كه با آن پسر داريد خوب فكر كنيد. قطعاً عواملي وجود داشته كه شما نتوانسته ايد با هم ازدواج كنيد. اگر نقاط منفي آن پسر و عواملي كه نتوانسته ايد با هم ازدواج كنيد را در ذهن تان تداعي كنيد، خود به خود فكر كردن به آن پسر در ذهن تان از بين مي برد و مي توانيد او را براي هميشه فراموش كنيد. از طرف ديگر، به اين فكر كنيد كه آيا تا ابد مي‌توانيد با فكر و خيال آن پسر زندگي كنيد و بدين شيوه ذره ذره خودتان را نابود كنيد؟ اگر جواب تان منفي است پس بدانيد‌، سعي در فراموش كردن او، بهترين كاري است كه مي توان انجام داد.
3. سعي كنيد اوقات فراغت خود را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به او فكر كنيد و فرصت كمتري براي بازگشتن به آن افكار داشته باشيد. فعاليتي را انتخاب كنيد كه به شما آرامش مي‌دهد. مطالعه درسي و غير درسي، كار، ورزش، گردش با دوستان، پارك يا هرچيز ديگري كه باعث مي‌شود زمان براي شما خوشايند‌تر بگذرد.
4. كشي به مچ دست خود ببنديد و با شروع خيالپردازي در مورد آن پسر، آن كش را كشيده و رها كنيد، طوري كه اندك سوزشي به مچ دست تان وارد شود آنگاه شروع به شمارش معكوس نماييد؛ مثلاً عدد 100 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد؛ با احساس دردى كه روى مچ دست تان ايجاد مى شود، از آن فضاى روانى فاصله مي گيريد و ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض مي شود.
اگر با اين راهكارها نتوانستد بر مشكل خود فائق آييد و فرد مورد نظر را فراموش كنيد، حضوراً به مراكز مشاوره و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد و با كمك روانشناس و روانپزشك باتجربه اي، برخي از آشفتگي هاي رواني خود را كه زمينه ساز اين گونه وابستگي هاست شناسايي كرده و آن را با كمك متخصصين مربوطه درمان كنيد و همچنين راهكارهاي ديگر فراموش كردن عشق بي هدف را دريافت و تمرين كنيد تا مشكل تان برطرف گردد.

با سلام و عرض خسته نباشی.من دختری 19 ساله هستم و در رابطه با دوستی با پسری که چند سال پیش بوده و الان ذهن و وجدان من رو راحت نمیذاره ازتون تقاضای راهنمایی رو دارم.با توجه به اینکه کسی از این رابطه خبری نداشته خواهش میکنم راز مرا حفظ کنید.او یکی از اقوام من هست و یک سال از من بزرگتر.حدودا چهار سال پیش بود که اول با پیامکهایی در حد فامیلی با هم در ارتباط بودیم و کم کم کار به علاقه رسید او در یک شهر دیگر زندگی میکند برای همین خیلی خانواده هامون با هم در رفت و امد نیستن.رابطه های ما به اس ام اس دادن اکنفا نکرد و گاهی که برای مهمانی،خانواده هامون به خانه ی هم میرفتیم رابطه ی من واو به دست دادن ودست هم گرفتن و تماس های جسمی از این قبیل رسید البته از حدی فراتر نرفت.الان دیگه باهم رابطه ای ندارم به خاطر تقاضای من رابطه مون قطع شد. اما الان پس از گذشت دو سال با مشکلاتی رو به رو هستم و برای حل کردنشون ازتون تقاضای کمک دارم.1.گاهی اوقات او هنوزم به من پیامک میدهد و من نمیدانم چه طور با او برخورد کنم که کدورتی هم به علت فامیل بودن پیش نیاید.گاهی اوقات جواب پیامکش را میدهم به علت حفظ حرمت فامیلی اما عذاب وجدان میگیرم.من چه طور باید با او برخورد کنم؟ 2.همه مرا دختر پاک و نجیبی میدانند و خواستگارانی متدین دارم اما عذاب وجدان و ترس از ازدواج مرا راحت نمیگذارد.عذاب وجدان از اینکه خداوند مرا هیچ وقت به علت گناهانم نمیبخشد فکر میکنم خداوند مرا دوست نداردو گاهی دوست دارم به همه ی کسانی که مرا خوب میدانند واقعیت را بگویم ولی باز فکر میکنم خداوند ستار العیوب است و او گناهان مرا پنهان داشته. عذاب وجدان از اینکه کسانی که به خواستگاری من می ایند با توجه به اینکه پاک هستن چرا باید با منی که پاک نبوده ام ازدواج کنند و حق انها نیست.ترس از ازدواج دارم که نکند در زندگی اینده ام اون فرد زندگی مرا به هم بزند و برای همین نمیدانم خودم قضیه ی دوستی با او را برای فرد اینده ام توضیح بدهم یا نه؟!اصلا من با این شرایط میشود ازدواج کنم؟!

لطفا به نكات ذيل توجه فرماييد:
1. متاسفانه در دوستي هاي دختر وپسر، به دليل اينكه سطح دوستي و ارتباط تعريف نشده است، اندك اندك از ارتباط دوستي فراتر رفته، همسان با ارتباط خانوادگي و كاركردهايي از آن دست مي شود و چون شرايط آن با توافق طرفين قرين نشده به هتك حيثيت اجتماعي و چه بسا خسارت هاي جبران ناپذير به ويژه از طرف دختر همراه مي شود.
2. در ارتباط دوستي با جنس مخالف، آنچه در معرض خسارت و ضرر و تهديد قرار مي گيرد، مال، سرمايه و تحصيل دانش نيست؛ بلكه آبرو و پاكي است كه اگر از كف برود، هرگز جبران نمي شود. آيا انسان عاقل حاضر است در يك ارتباط دوستي فاقد تعهد لازم، حيثيت خود را در معرض آسيب و خطر قرار دهد؟! اگر اين ضرر رخ داد، چه كسي آن را جبران مي كند و آيا آبروي بر باد رفته، قابل برگشت است؟ بنابراين از ديدگاه روان شناختي، چون ارتباط دوستي با جنس مخالف فاقد شرايط يك ارتباط سالم است و ويژگي هاي لازم در مولفه هاي آن رعايت نشده، يك ارتباط شكست خورده و مقرون به آسيب است و تا زماني كه به يك تعهد طرفيني همراه با رعايت آداب و شرايط منتهي نشود، بايد از آن سخت پرهيز كرد.
3. توجه داشته باشيد كه هيچ انسان مبتلا به انحراف رفتار، با قصد و غرض قبلي به اين وادي وارد نشده است. بلكه دست هاي ناپيدايي او را در اين گرداب مبتلا ساخته است. شما نيز از حيله اين دست ها، خود را در امان نپنداريد؛ زيرا هميشه آنها در كمين شما هستند؛ گرچه شما از آنها غافل هستيد. به همين جهت در قرآن مجيد به انسان هاي پاك و وارسته سفارش شده كه از دوست گيري پنهاني خودداري كنند و اين توصيه هم به دختران شده و هم به پسران.
و لا متخذات اخدان (زنان دوست گيران پنهاني نباشند).(1)
و لا متخذي اخدان (مردان زنان را در پنهاني دوست خود نگيرند).(2)
4. نبايد به بعضي از تاثيرات مثبت و اندك اين ارتباط دل خوش كرد. بايد بدانيم انسان هاي پشيمان، اندك اندك به خط قرمز رسيده، از آن عبور كرده اند. اگر شما يك قدم جلو بگذاريد، بايد ده قدم از ارزش هاي خود عقب نشيني كنيد. جاذبه طبيعي و زيستي دختر و پسر به ويژه در سنين جواني، زمينه انحراف در ارتباط هاي انساني را فراهم مي سازد.
5. بر همين اساس توجيهاتي از قبيل اينكه نمي خواهيد روابط فاميل شما ضربه ببيند، نمي تواند مجوز جواب دادن به پيامك هاي اين پسر باشد. به پيامك هاي او توجهي نكنيد و حتي اگر به اعتراض يا قهر و هر چيز ديگري متوسل شد، نشنيده بگيريد و به او پاسخي ندهيد. جواب ندادن به او باعث كمرنگ شدن وابستگي احتمالي اين فرد به شما مي شود.
خواهر گرامي؛ توجه داشته باشيد كه گفتن رازها به همسر، با عنوان صداقت و يكرنگي و اين كه «من و تو ديگر ما شده ايم» كار درستي نيست و بايد توجه داشت كه محرم اسرار ما، دل ما است و حق هر رازي آن است كه پوشيده بماند: «حق كل سرٍّ أن يصان»
اين همه تاكيد بر نگفتن رازهاي قبل از ازدواج به همسر آينده تان دلايلي دارد؛ از جمله:
1. فكر و خيال و آرامش همسرتان را مي گيرد و شب ها خوابش نمي برد؛
2. اعتمادش از شما سلب مي شود و گمان مي كند مطالب ديگري هم هست و شما فقط مقدار كمي را گفته ايد؛
3. شما دچار اضطراب مي شويد كه مبادا اسرارتان پيش ديگران فاش شود؛
4. احتمال دارد او نيز سرّ شما را با افراد مورد اعتماد خويش در ميان بگذارد و بدانيد اگر رازي از دو نفر تجاوز كند، فاش و عمومي مي شود. و وقتي شيوع پيدا كرد، ديگر نمي توان آن را از ذهن ها بيرون برد. راز فاش شده مانند زنداني است كه اگر گريخت، باز گرداندنش به زندان بسيار سخت است.
دليل اين كه در روايات ما تاكيد شده كه راز خود را حتي به دوستتان هم نگوييد، پيامدهاي منفي آن است. امام صادق (ع) فرمود: دوستت را از رازت مطلع نكن ... به درستي كه گاهي دوست روزي دشمن تو مي شود.(4)
اما اگر روزي با فرض اينكه كسي شما را تهديد به بازگويي اين رابطه كرد و يا حتي اگر همسر آينده تان چيزي در اين مورد پرسيد بايد به منظور پيشگيري از پيامدهاي منفي و مفسده ها در زندگي زناشويي از پاسخ به آن بگريزيد. يادتان باشد كه جز راست نبايد گفت و هر راست نشايد گفت. شما لازم است دراين گونه موقعيت ها توريه كنيد. يعني بدون آن كه دروغ بگوييد، به گونه اي حرف بزنيد كه مخاطب، برداشت ديگري داشته باشد؛ مثل همان رفتاري كه اميرمومنان (ع) كرد. ستمگراني دنبال ستم ديده اي بودند و حضرت او را ديد كه به كدام سمت مي گريزد؛ به همين دليل از جاي خود برخاست و در جاي ديگري نشست، و وقتي ستمگران از حضرت پرسيدند كه چنين شخصي را ديده اي؟ فرمود: از زماني كه من اين جا نشسته ام چنين فردي را نديده ام.
توريه شما نيز مي تواند اين گونه باشد كه بگوييد: نه و منظورتان دوران شيرخوارگي باشد؛ ولي او ذهنش به دوران نوجواني و جواني شما منحرف مي شود.
به خاطر بسپاريد كه بايد كاملا قاطع و بدون تزلزل توريه كنيد؛ زيرا كمي سستي، همسر آينده تان را به ترديد مي اندازد و مشكلات بعدي را براي شما در پي خواهد داشت. اگر نتوانستيد توريه كنيد، مي توانيد دروغ بگوييد.
بر اساس آموزه هاي ديني ما، اگر گفتن حقيقتي باعث مفسده در زندگي زناشويي شود و شخص هم نتواند توريه كند. گفتن حقيقت جايز نيست و يكي از موارد جواز دروغ يا به تعبير مردم، دروغ مصلحتي همين جا است؛ چون فرموده اند: هر گاه ضرر مالي يا جاني و يا آبرويي متوجه خود شخص يا فرد ديگري از مسلمانان شود و به سبب دروغ گفتن، آن ضرر دفع شود، دروغ گفتن جايز است و در اي مورد، به جز آبرو، ممكن است بنيان خانواده هم نابود شود و فرموده اند: اگر لازم شود، قسم خوردن هم مانعي ندارد.(5)
پي نوشت ها:
1. نساء، آيه 25.
2. مائده، آيه 5.
3. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 345.
4. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 74، ص 177.
5. سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 1، ص .320
موفق و موید باشید

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ایا داشتن دوست خیلی صمیمی (کزاز) و علاقه نسبت به او گناه دارد؟

من پسری 17 ساله ام و دوستم نیز 17 سال دارد. مرجع تقلیدم هم آیت الله مکارم شیرازی می باشد

با توجه به این که نیاز به دوستى و دوستان یکى از نیاز هاى مهم انسان است و جاى خالى این نیاز را چیز دیگرى پر نمی کند، باید زمینه هاى دوستى و روابط دوستانه مورد دقت قرار گیرد. در سفارش های لقمان حکیم به فرزند خود به بر قراری رابطه با دوستان خوب تأکید شده: یا بُنَيَّ اتَّخِذْ أَلْفَ صَدِيقٍ وَ أَلْفٌ قَلِيلٌ وَ لَا تَتَّخِذْ عَدُوّاً وَاحِداً وَ الْوَاحِدُ كَثِيرٌ (1) فرزندم! هزار دوست برای خود انتخاب کن. بدان که هزار دوست کم است. هیچ کس را دشمن خود مساز، زیرا یک دشمن هم زیاد است". هم چنین امیرالمؤمنین(ع) فرمود: "تا می توانی دوستانت را زیاد کن. دوستان به هنگام یاری جستن تکیه گاه وپشتیبان آدمی هستند". (2)
اسلام، اصل معاشرت با مردم و دوستی با همسالان را تأیید کرده حتی بر دوست گیری تأکید نموده است، تا جایی که امام علی (ع) می فرماید:"کسی که دوست پاک ضمیر خود را برای خدا با وی پیوند دوستی داشته، از دست بدهد، مثل این است که شریف ترین اعضای بدن خود را از دست داده است". (3)
دوستی ها گاهی مبتلا به آفاتی نیز می شود، یکی از این آفات، دوستی هایی است که با عدم تدبیر و آگاهی همراه می شود. این گونه دوستی ها مضرات فراوانی را نیز همراه دارد. زیرا جوانان در انتخاب دوست. آسان پذیر و زود پسند و با یک برخورد عادی مجذوب دیگری می گردند. چنین دوستی های تصادفی و حساب نشده می تواند ثمرات تلخی داشته باشد.
یکی دیگر از آفات دوستی، افراط در آن است. جوانان به دلیل برخورداری از احساسات و عواطف، در دوستی افراط می کنند. ارتباط امروز را ثابت و ناگسستنی می پندارند، از این رو به قدری در دوستی زیاده روی می کنند که گویی یک روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس می پوشند و مانند یکدیگر موی و روی خود را می آرایند، نیز با هم از هر سرّی سخنی می گویند و تحمل جدایی از یکدیگر را ندارند، چنان که در ایام جدایی بیش از حد ابراز مخالفت و دشمنی می کنند اما اسلام اعتدال در دوستی را مطرح کرده، در دوستی و دشمنی خواهان میانه روی است.
امام علی (ع) می فرماید: "با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستی کن. شاید روزی دشمنت شود. همچنین در اظهار دشمنی نیز مدارا کن، شاید روزی دوستت گردد". (4)
از بیان فوق آفات دوستی روشن می شود که عبارتند از: افراط در دوستی، دوستی از روی هوا و هوس و عدم دقت در انتخاب دوست. اسلام دوستی ها و دشمنی ها را می خواهد که برای خدا باشد و اغراض نفسانی در آن دخالت نداشته باشد.
با توجه به مطالب بالا، از آن جایی که ظاهر نامه حاکی از محبت افراطی نسبت به دوستتان است و این گونه محبت ها پیامدهای ناگواری دارد، توصیه می کنیم هر چه زودتر این وابستگی را تعدیل کنید، زیرا هر چه رابطه شما با دوستتان ناگستنی باشد، سرانجام باید روزی از هم جدا شوید. در دورانی در کنار یکدیگر هستید. اما پس از فراغ از همراهی و تشکیل خانواده، ناگزیر باید همدیگر را ترک نمایید و یا حداقل این روابط را بسیار محدود نمایید. بنابراین عقل و منطق حکم میکند رابطة دوستی را که سرانجامی چنان دارد، از ابتدا تعدیلکنیم تا به مشکلات بعدی مبتلا نشویم .
پینوشتها:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج13، ص 414.
2. همان.
2. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ه.ش، ص 414 ، روایت شماره 9461 .
3. نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، ص 552، قصار260.

سلام من یه دختر 19 ساله هستم...3 ماهی هست که با یک پسری دوست شدم.پیشنهادی دوستی از طرف اون بود..اولش خیلی دوسم داشت..ولی بعدش همش بهم شک میکرد و فک میکرد که من با یه پسر دیگه هم دوستم ...الان هم بهم میگه تو با خیلی ها دوستی بهم میگه که بهش دروغ میگم...ولی من با هیچکسی جز اون نیستم...نمیدونم چرا اینطور فکر میکنه...اسمش بهرامه اوایل زیاد احساس بهش نداشتم ولی الان وابستش شدم خیلی وابستش شدم...من نماز میخوندم و کلی اعتقادات دینی داشتم که بهرام هیچکدومشو نداشت و منم به خاطر اینکه خیلی دوسش داشتم همشو ترک کردم...دیگه نماز نمیخونم ...نمیدونم ولی خیلی دوسش دارم اما اون دنبال یه بهونه ای که از من جدا بشه..من حاضرم برای موندن با اون هر کاری که اون میگه رو انجام بدم...ولی نمیدونم کاری که دارم میکنم درسته یانه؟؟؟ اون به من شک داره فکر میکنه که من دختر بدیم...من باید این شک رو برطرفکنم...اصلن نمیدونم موندن با اون درسته یا نه؟؟؟نمیدونم چیکار کنم؟گناهی دارم انجام میدم یا نه؟؟؟اگه کارم اشتباه و باید بهرام را فراموش کنم باید چیکار کنم که فراموشش کنم؟؟؟باید چیکار کنم که دیگه بهش احساسی نداشته باشم؟؟؟چیکار کنم که دوباره اعتقاداتم بر گرده نمازم رو بخونم؟؟؟؟خواهش میکنم کمکم کنید خیلی سردرگمم...میترسم دست به کاری بزنم که بعدا پشیمون بشم...لطفن کمکم کنین... من خیلی سعی کردم که فراموشش کنم ولی نمیتونم خودمو کنترل کنم و دوباره به اون پیامک میدم...خیلی سخته...

متاسفانه بی توجهی به دستورهای دینی و نادیده انگاشتن مسائل اخلاقی به مشکلات می انجامد. البته ما در نامه قبل نسبت به چنین حالتی به شما هشدار داده بودیم و متذکر شدیم مراقب باشید امكان دارد اين پسر از ابراز عشق شما سوء استفاده نمايد و به بهانه ازدواج در آينده اي نامعلوم ماه و سال ها به سو استفاده عاطفي از شما بپردازد و در نهایت وقتی شما را شیفته خود کرد از صداقت و راستی شما سوء استفاده کند و شما نیز که دلبسته به او شدید نمي توانيد به راحتي به درخواست هاي منطقي يا غير منطقي معشوقتان پاسخ منفي دهيد.
با کمال تاسف باید بگویم با این که درنامه های متعدد قبل با عبارات مختلف نسبت به این موضوع هشدار داده بودیم. لکن شما هر چند در ابتدای امر حاضر به چنین ارتباطی نبوده اید. اما ناخواسته به ایشان دلبسته شده اید تا به جایی که حاضرید برای ماندن با این فرد هرکاری که او بگوید انجام دهید و این علامت هشدار و چراغ خطر برای شماست.
در هر صورت از اين كه به ما اعتماد كرديد و مشكل خود را صادقانه با ما در ميان گذاشتيد خرسنديم. امیدواریم با توکل بر خدا و همت خود و مشورت صاحبان تجربه بتوانید مسیر گذشته را تغییر داده و زندگی سعادتمندانه ای داشته باشید. در اين جا لازم مى دانيم به عنوان مشاوری امين و دلسوز مطالبی را در ادامه و تکمیل مطالب قبل عرض كنيم:
دین اسلام برای روابط با نامحرم حدودی خاص وضع کرده است. از جمله آن احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است که اگر خارج از چهار چوب اسلامی باشد، حرام و دارای آثار و تبعات زیان باری هم برای دختر و هم برای پسر است. اما آسیب و صدمه ای که دختران در این روابط می بینند، محسوس تر و مخرب تر است. زیرا تحول عاطفی دختران متفاوت از پسران است. بر خلاف دختران ، پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود بیشتر می اندیشند، اما دختران در دوستی ها معمولاً به دنبال عشق آرمانی و رمانتیک هستند. آن ها عشق را آسمانی و پاک می دانند. خیانت در آن را گناهی بخشش ناپذیر می شمارند. لذا گاهی دختری به پسری علاقهمند شده و حتی خود را در اختیار وی قرار می دهد؛ پس از بیوفایی پسر و ترک وی، دختر به شدت دچار سرخوردگی می گردد. اعتماد چنین شخصی از جنس مخالف به خاطر بی وفایی هایی که در نتیجه آن ارتباط دیده، سلب خواهد شد. در نتیجه چنین شخصی در زندگی آینده، نمی تواند متعادل باشد.
پسران جوان نیز در جست و جوی لذت های جنسی خود با وعده های فریبنده و دروغین، دختر جوان را تسلیم خواسته های خود می کنند. پس از مدتی روابط نامشروع، با ترک دختر جوان موجب آسیب روانی او می شود. احساس افسردگی، پوچی و بی ارزشی می کند. علاوه بر آن که پسران بدون هیچ گونه محدودیتی، تجربه های متنوع این دوستی ها را پشت سر می گذارند. اما دختر، اگر یک نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه کند، تا پایان عمر شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست می دهد. بهترین شاهد بر این سخن، حالات روحی و روانی شما در شرایط حاضر است.
لذا در معارف اسلامی، هر عاملی که موجب تحریک انگیزههای شهوانی در جامعه گردد و به آرامش روحی و روانی و عفت عمومی، صدمه وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست.
با توجه در آن چه گذشت پاسخ سوال شما روشن می شود. راهکار اساسی برای برون رفت از شرایط حاضرو بازگشت به اعتقادات سابق و کسب رضایت الهی، پاسخ به ندای فطرت پاک و عقل سلیم تان که قطع این ارتباط خلاف شرع و گناه آلود(1)و تفکر و تدبر در آسیب های ادامه آن است. آسیب هایی که در بسیاری از موارد قابل جبران نیست. ادامه این ارتباط نیز گناهی دیگراست. هر چه زودتر باید این ارتباط را قطع کنید. آیا حقیقتا حاضرید برای این که با او بمانید شرافت و کرامت و عفاف و پاکدامنی خود را به حراج گذارید تا شیطان صفتان با بهره مندی از آن اسباب ذلت و خواری و سرافکندگی شما و خانوادۀ شما را فراهم کنند؟قطعا پاسخ شما که از هوش و درایت بالایی برخوردار هستید منفی است.
خواهر گرامی
اين خاطرخواهي تشديد يافته که به غلط و از راه غلط ایجاد شده شما را از بله گفتن به خواستگاران به مراتب بهتر محروم كرده و مي كند خواستگاراني كه ابراز عشق، ابتدا از سوي آنان صورت پذيرفته است و نه شما. ابراز عشق هایی که موجب عزت نفس و کمال و نیز حافظ حیثیت و احترام شماست. (2)بهترین راهکار برای ترک انتخاب گزینه های دیگر برای همسری است. لذا توصیه می کنیم. در اولین فرصت ازدواج کنید. از فرصت هایی که برای ازدواج دارید، استفاده کنید. اگر خواستگارانی دارید که از جهت ایمان، عقل و اخلاق، اصالت خانوادگی و سایر ویژگی ها و ملاک ها، خوب و پسندیده اند، به بهانه ای غیر منطقی جواب رد ندهید.
ناگفته نماند برای رهایی از این دلبستگی، باید مقدمه آن را از بین ببرد، یعنی هرگونه ارتباط با پسر، چه پیامکی و.... را قطع کنید، چون همان طور که ارتباط عامل افزایش میل به یکدیگر است، قطع ارتباط عاملی برای فراموشی است." از دل برود، هر آن که از دیده رود."اگر ارتباط نداشته باشید، به مرور زمان می توانید او را فراموش کنید.
تامل و تفکر در عواقب ارتباط، مثل این که ممکن است آبروی شما و یا خانواده تان در اثر ارتباط بریزد یا در زندگی آینده تان تاثیر گذار باشد یا موجب ایجاد بیماری و مرض باشد، می تواند شما را در فراموش کردن او کمک نماید.
اشتغال یک رشته از فعالیت های ذوقی، هنری، فکری و پر کردن اوقات فراغت با کارهای متنوع، برای اینکه بتوانید فکرتان را از او منصرف نمایید و نیز اهمیت دادن به فعالیت های ورزشی، که موجب خروج فشارهای ناشی از تراکم انرژی جوانی شما است، شما را در ترک دلبستگی کمک می کند.
خواهر گرامی،
عاقل از یک سوراخ دو بار آسیب نمی بیند. با هوشیاری خود نگذارید این تجربه تلخ به شکلی دیگر تکرار شود. ذهن خود را درگیر گذشته نکنید. به گفته این فرد توجه نکنید. چه بسا این گفته ها برای تحریک شما در راستای برآورده کردن خواسته های شیطانی او باشد.
نگران و نا امید نباشید. به خداوند توکل کنید و از او کمک بخواهید. دل نا آرام و پر تشویش و اضطراب و غصه دار را هیچ چیزی جز یاد خدا آرام نمی کند. پس دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام را فراموش نکنید. دختران آسیب دیده در ازدواج برای خاطر زدایی اشتباهات گذشته چه بسا نیازمند مشاوره با یک مشاور دلسوز و کارآشنا میباشند. توصیه میشود با مشاورین همین مرکز با شماره (09640) بدون کد، تماس بگیرید یا از طریق دیگری با مشاوری صحبت کنید.
موفق باشید.
پی نوشت ها:
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج20، ص 196و ص 198.
2. شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، تهران، ص15.

صفحه‌ها