پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

با سلام مدتی قبل با دختری در محل کار آشنا شدم و با هم دوست شدیم( که البته اولین بارم نبود با یه دختر ...)حدود 1.5 سال دوست بودیم و قرار ازدواج هم نداشتیم تا اینکه به خاطر مسائلی اون از شرکت رفت و رابطه ما تمام شد البته رابطه ما خیلی به هم نزدیک بود و اون به من خیلی وابسته بود و مسائل شرعی رو رعایت نمی کردیم... حالا مشکلم اینه بعد از 1 سال فکر این دختر حتی یک لحظه هم از ذهنم دور نمیشه و بدون اینکه بخوام بهش فکر میکنم با اینکه خیلی اذیتم کرده و دوست ندارم دیگه ببینمش اما... خداوند به من ظاهری زیبا بخشیده و به خاطر این موضوع خیلی راحت با خانمها ارتباط برقرار میکنم و بعد از این دختر هم رابطه دوستی داشتم ولی تاثیری نداشت و ذهنم درگیرشه لطفا بهم بگین ممکنه این موضوع ناشی از این باشه که اون هنوز به من فکر میکنه و افکار من تحت تاثیر افکار اونه من قبلا رابطه های جدیتری داشهتم و اما این مشکلو نداشتم تو اینترنت خیلی جستجو کردم اما نتیجه ای نگرفتم لطفا راهنماییم کنید. باتشکر

اجازه می خواهم کمی آسیب شناسانه و نه همدلانه به نامه شما نظری بیفکنم. امید است دل آزرده نگردید و در آن بیش تر تأمل نمایید.
ضمن ابراز تأسف از شرايط به وجود آمده توجه شما را به نكات ذيل جلب مي نمايم:
1. اشتغال ذهني مکرر و طولاني مدت شما به دختر مورد نظر حكايت از وسواسي بودن آن دارد. افكار وسواسي افكاري هستند كه به صورت غير اختياري و به صورت تكرار شونده به ذهن فرد مبتلا هجوم مي آورند و فرد با اين كه خواهان قطع رشته افكار مزاحمش مي باشد، ولي گويا چاره اي جز نشخوار ذهني آنان ندارد. وسواس فكري ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد و هر چيزي كه اضطراب فرد را پايين بياورد سهم بسزايي در كاهش هجوم افكار وسواسي دارد.
2. همان طور كه مي دانيد ذات رابطه خارج از چارچوب با جنس مخالف با استرس و اضطراب آميخته است و رابطه با جنس مخالف فارغ از عدم جواز شرعي اش به خاطر ماهيت استرس زايش جواز روان شناختي ندارد. متاسفانه گویا شما با خويشتنداري هيچ ميانه اي ندارید و آزاد و رها از همه قيود شرعي و روانشناختی بر اين عمل اضطراب زا پاي مي فشريد.
همان طور كه نمي توان آتش را با آتش خاموش كرد. اضطراب ناشي از رابطه با غير همجنس را نمي توان با رابطه با دختران ديگر فرونشاند. البته اصل رويكرد شما به رابطه با جنس مخالف نيز ماهيتي وسواسي دارد و شما به نوعي به وسواس جنسي و شبه جنسی دچار شده ايد.
3. وسط دعوا حلوا خيرات نمي كنند و اگر شما از سر گردن كشي و نافرماني با فرامين الهي به جنگ در آييد. نبايد توقع داشته باشيد كه خداوند و تمام جهان خلقت از سر دوستي با شما وارد تعامل شوند. گناه گناه است و پيامدهاي دنيوي و اخروي گناه با چشم بستن شما بر حقيقت گناه، منتفي نخواهد شد. آرامش فقط در گرو گردن نهادن شما به خواسته هاي يگانه آرامشگر واقعي يعني خداوند مي باشد و در غير اين صورت شرايط شما به مراتب بدتر و بدتر خواهد شد.
4. ظاهر زيبا، باطني دارد و آن اين كه در پس آن ده ها و صدها آزمايش ريز و درشت الهي نهفته است. اي كاش اين ظاهر زيبا را خرج آرامش و اسايش خود مي كرديد و نه اضطراب و افسردگي ...
5. به عنوان كارشناس ارشد روانشناسي به شما برادر گرامي توصيه مي كنم كه براي رهايي از باتلاقي كه در آن گرفتار آمده ايد به حل مشكل وسواس جنسي احتمالی خود بپردازید. براي اين منظور بايد فارغ از موافقت يا مخالفت شما با مطالب بالا در اسرع وقت به يك روانپزشك با تجربه مراجعه نماييد. به احتمال زياد بدون دارو درماني موقت بهبودي ميسر نيست و شما مجبوريد باقي عمر خود را مصروف افكار آشفته و رفتار آغشته به گناهان نماييد. به ياد داشته باشيد كه طرف مقابل شما انسان است و هر گونه ناكامي ايشان آتشي بر خرمن زندگي شما خواهد افكند. آه اين دختران که به نوعی دست خورده عاطفی یا... شما می گردند یك لحظه گریبان شما را رها نخواهد كرد.