سلام آیا در قرآن در مورد دوست دختر،دوست پسر مطلبی هست؟
برادر گرامي، با عرض سلام و تشکر
قرآن در دو جا يعني يكي در سوره مائده آيه 5 و ديگري در سوره نساء آيه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته و آن را مورد مذمت قرار داده است. آيه 25 سوره نساء به مردان مي گويد با دختراني كه روابط دوستي مخفيانه اي با ديگران داشته اند ازدواج نكنيد:
«فانكحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متخذات اخدان» يعني آنان را با اجازه خانواده هاي شان به همسري خود در آوريد. مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آن كه] پاكدامن باشند . زناكار و دوست گيران پنهاني نباشند..
در آيه 5 سوره مائده نيز به مردان خطاب مي كند:
شما با زنان پاكدامن مسلمان ازدواج كنيد . خود نيز پاكدامن باشيد، نه زناكار و نه آن كه زنان را در پنهاني دوست خود بگيريد : «... ولا متخذي اخدان» .بنابراين خداوند متعال در اين آيه دوستي پنهاني و نامشروع را ممنوع كرده است.
حتي خطاب به زنان و مردان مؤمن ميگويد: بايد از نگاه به نامحرم بپرهيزند . حيا و عفّت و پاكدامني خود را در تمام زمينهها حفظ كنند (نور، 30 ـ 31) و در مورد راه رفتن ايشان ميگويد: زنان، نبايد هنگام راه رفتن، پاهاي خود را چنان به زمين بكوبند كه صداي خلخالهاي شان به گوش رسد .(نور، آيه 32 )
آنگاه كه بحث از سخن گفتن با مردان نامحرم پيش ميآيد، خطاب قرآن به زنان پيامبر چنين است كه نبايد با نامحرم، طوري سخن گوييد كه بيماردلان، در شما، طمع كنند، بلكه بايد به صورت شايسته سخن گوييد.(تفسير نمونه، آيةالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 16، ص 287 ـ 289.)
وقتي از ارتباط دو جنس مخالف (حضرت موسيو دختران شعيب) سخن ميگويد (قصص، 23 ـ 26)، صحبت كردن در حدّ ضرورت و حيا و عفّت در راه رفتن را بيان ميكند.
از اينها بالاتر، خداي متعال در سورة غافر، آية 19، با عبارت تندي، چشمچراني را كه به مراتب از روابط پنهاني گناهآلود، خفيفتر به نظر ميرسد، مذمت كرده، ميفرمايد: "يعلم خائنة الأعين و ما تخفي الصدور; او چشمهايي را كه به خيانت گردش ميكند، ميداند و از آنچه در سينهها پنهان است با خبر است.
همچنين در آيات 30 و 31 سورة نور، به مردان و زنان مؤمن امر ميكند كه چشم از نامحرمان بدارند: "قل للمؤمنين يغضّوا من أبصـَرهم" و "و قل للمؤمنـَت يغضضن من أبصـاَرهنّ و يحفظن فروجهنّ..." در نتيجه، وقتي خداي متعال نسبت به چشمچراني و نگاه گناهآلود، چنين با تندي سخن گفته است، وضع روابط گناهآلود تا حدودي روشن ميشود..
آنچه گذشت، نمايانگر حساسيّت قرآن نسبت به روابط نامشروع و گناهآلود است. بازتاب اين مسأله نيز در روايات اهلبيت، بسيار تند است. در روايات متعددي، "نگاه گناهآلود" تيري مسموم از ابليس معرفي و نسبت به آن هشدار داده شده است: "النظرة سهم مسموم من سهام ابليس".( ميزانالحكمة: محمديريشهري، مدخل "ن ظ ر"، باب "غض البصر و حلاوة العبادة"(3889 )
بنابراين يك دختر يا يك پسر مسلمان كه هر روز را با ياد خدا روز آغاز مي كند و معتقد به دستورات الهي و قرآن كريم است، هرگز اين سخن خداوند را زير پا نخواهد گذاشت. اين كه قرآن يكي از شرايط ازدواج را پاكدامني قرار داده است ،شايد به اين خاطر باشد هر كدام كه قبل از ازدواج با فرد يا افراد ديگري رابطه دوستي داشته است ، پس از ازدواج و در روابط عاطفي و نزديك خود با همسرش، تجربيات به يادش خواهد آمد. ويژگي هاي رفتاري، اخلاقي و شخصيتي دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش مي آيد . به مقايسه بين همسر فعلي و دوست قبلي اش خواهد پرداخت . در برخي موارد به احساس شكست در ازدواج يا برتر بودن تجربه قبلي نتيجه گيري مي كند و اين بزرگ ترين لطمه اي است كه در همان اوايل ازدواج به خود وارد مي كند زيرا نتيجه ازدواج بايد به آرامش بيانجامد . اصلا فلسفه ازدواج هم
رسيدن به آرامش است كه قرآن نيز به آن اشاره مي كند، ولي وقتي چنين تجربه اي به چنين مقايسه اي و سپس به چنين سرخوردگي بيانجامد ،چگونه ازدواج مي تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجين) به تكميل و رشد همديگر بپردازند ؟ اين آغاز اضطراب است. اضطرابي كه در تمام وجود و هستي آن ها لانه مي كند و به جاي داشتن يك زندگي مشترك لذت بخش به ياد تجربه اي احساسي و موقت گذشته مي انديشند . افسوس انتخاب فعلي را مي خورند و در نتيجه شالوده زندگي در هم پيچيده مي شود.
علاوه بر اين چنين دختران و پسراني كه به صورت نا مشروع و غير قانوني با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند ،بسياري از انرژي هاي عاطفي خود را كه خداوند به عنوان سرمايه اي بزرگ در وجود آن ها به وديعه نهاده تا صرف همسر خود و همچنين تربيت فرزندان كنند ،در دوران دوست بازي از دست مي دهند . در فرداي زندگي خود نه تنها احساس گناه مي كنند، بلكه نمي توانند از نظر عاطفي همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضا كنند . در نتيجه همواره زندگي آن ها از كمبود شديد عاطفي كه با هيچ چيز ديگر قابل جبران نيست مواجه مي شود . اي كاش مسئله همين جا فيصله پيدا مي كرد. قضيه مهم تر از اين هاست. وقتي يك خانواده از نظر عاطفي دچار مشكل شد ،نه تنها آرامش واقعي در آن خانواده نيست، نسل سالمي نيز از آن ها به وجود نخواهد آمد . فرزندان آن ها نيز كه دچار كمبودهاي عاطفي شده اند بسيار آسيب پذير مي شوند .در گير و دار زندگي طعمه شيادهائي مي شوند كه همواره در كمين آن ها نشسته اند. اين قضيه به نسل هاي بعدي نيز سرايت مي كند. بنابراين بايد به اين مسئله خيلي توجه داشت.
همان گونه كه جو دوستي اقتضا مي كند، روح حاكم بر دوستي ها عشق ورزيدن است، نه خردورزي . پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است؛ در حالي كه براي تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تكيه نمودن خطا است. ابتدا بايد تعقل نمود . فارغ از دوستي و محبت، مشورت و تحقيق كرد . فرد مورد نظر را برگزيد . آن گاه خالصانه ترين عشق و ناب ترين دوستي ها را بدون منت به دوست برگزيده (همسر خود) تقديم نمود. در اين جا هر كاري جز عشق ورزي خطا است. دوستي هاي قبل از انتخاب همسر و تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصيرت را كور مي سازد . اجازه نمي دهد تا يك تصميم صحيح و عاري از خطا گرفت . فرد صد در صد مناسب را برگزيد. اين نوع انتخاب موجب درد سر و گرفتاري شده و زندگي را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.