سوالات و شبهات حديثي

با سلام و خسته نباشید، چرا با توجه به روایت زیر ما شیعیان می گوییم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در لحظه ی شهادتشان به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گفتند که تو اولین کسی هستی که پس از من به من ملحق می شوی و حضرت فاطمه هم خوشحال می شوند؟ نکند این روایت از بیخ وجود نداشته؟ روایت از اهل سنت: روزي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نشسته بود، حسن بن علي بر او وارد شد، ديدگان پيامبر كه بر حسن افتاد، اشك آلود شد، سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پيامبر گريست. در پي آن دو، فاطمه و علي (عليهما السلام) بر پيامبر وارد شدند، اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جاري شد، وقتي از پيامبر علت گريه بر فاطمه را پرسيدند، فرمود: وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ‏ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة . فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين‏ . فرائد السمطين ج2 ، ص 34 و 35 . زماني كه فاطمه را ديدم، به ياد صحنه‌اي افتادم كه پس از من براي او رخ خواهد داد، گويا مي‌بينم ذلت وارد خانۀ او شده،‌ حرمتش پايمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوي او شكسته شده و فرزندي را كه در رحم دارد، سقط شده؛ در حالي كه پيوسته فرياد مي‌زند: وا محمداه ! ولي كسي به او پاسخ نمي‌دهد،‌ کمک مي خواهد؛ اما كسي به فريادش نمي‌رسد. او اول كسي است كه از خاندانم به من ملحق مي‌شود؛ و در حالي بر من وارد مي‌شود كه محزون، گرفتار و غمگين و شهيد شده است. و من در اينجا مي‌گويم: خدايا لعنت كن هر كه به او ظلم كرده، كيفر ده هر كه حقش را غصب كرده، خوار كن هر كه خوارش كرده و در دوزخ مخلد كن هر كه به پهلويش زده تا فرزندش را سقط كرده و ملائكه آمين گويند.

پاسخ:
نمي دانيم دليل ترديد شما در اين روايت كه شيعه و سني آن را نقل كرده اند، چيست.
اين روايت را شيخ صدوق با دو سند معتبر نقل كرده است:
شيخ صدوق، امالي، بيروت، اعلمي، 1400ق، ص112-113. (شيخ صدوق به دو سند اين روايت را از ابن عمر و ابن عباس نقل كرده است: حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ يُوسُفَ بْنِ الْحَارِثِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ ...)؛ ص486 (حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ سَلَمَةَ الْأَهْوَازِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُوسَى ابْنِ أُخْتِ الْوَاقِدِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو قَتَادَةَ الْحَرَّانِيُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْعَلَاءِ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَان‏...)
علاوه بر اين روايت كه شيعه و سني نقل كرده اند، روايت هاي ديگري هم هست كه بر اين مطلب دلالت دارد مثلا سليم بن قيس نقل مي كند كه در مريضي وفات پيامبر دخترش فاطمه وقتي ضعف پدر را ديد، بغض گلويش را فشرد و اشكش جاري گشت. رسول خدا او را دلجويي دادو حضرت با بشارت هايي از جمله بشارت اين كه تو اولين كس از اهل بيت من هستي كه به من ملحق مي شوي؛ او را آرام كرد.(1)
فيروزآبادي در فضائل الخمسه از: هيثمي، مجمع الزوائد، ج9، ص165(2) و از متقي هندي، كنز العمال، ج6، ص393 (3)اين حديث را نقل مي كند و در عالم واقع هم اين اتفاق افتاد و حضرت زهرا بعد از 75 يا 95 روز به پدر ملحق گرديد.
با توجه به كثرت نقل ها كه نمونه هاي آن در بالا ذكر شد و آنچه در خارج واقع گرديد كه حضرت زهرا اولين نفر از اهل بيت بود كه به پيامبر(ص) ملحق شد، دليلي براي ترديد در اين حديث به چشم نمي خورد. اگر شما براي ترديدتان دليلي داريد، به اطلاع ما هم برسانيد.
اما چرا پيامبر چنين سخني مي گويد؟ طبيعي است كه حضرت زهرا (س) به پدر علاقه فوق العاده دارد به حدي كه دنيا بدون پدر برايش زنداني بيش نيست بخصوص كه بعد از پدر شاهد انحراف از سنت و سيره پدر هم مي شود و همسرش را كه توسط پدر به عنوان مرجع دين و امام مسلمين معرفي گرديده و عموم با او بيعت كرده اند، از اين مناصب كنار مي زنند و كساني بر اين مناصب تكيه مي زنند كه هيچ صلاحيتي ندارند و هبه پدر را از او مي گيرند و او را در ادعاي فدك دروغگو مي خوانند و ... . طبيعي است كه براي چنين كسي در اين شرايط فراق فوق العاده سنگين است و از اين رو رسول خدا(ص) به او بشارت مي دهد كه فراق آن دو طولاني نخواهد بود و ايشان اولين كسي است كه به او ملحق مي شود.
در روايت امالي خود پيامبر دلايل بشارت بودن را اين گونه توضيح مي دهد:
تَتَذَكَّرُ انْقِطَاعَ الْوَحْيِ عَنْ بَيْتِهَا مَرَّةً وَ تَتَذَكَّرُ فِرَاقِي أُخْرَى وَ تَسْتَوْحِشُ إِذَا جَنَّهَا اللَّيْلُ لِفَقْدِ صَوْتِيَ الَّذِي كَانَتْ تَسْتَمِعُ إِلَيْهِ إِذَا تَهَجَّدْتُ بِالْقُرْآنِ ثُمَّ تَرَى نَفْسَهَا ذَلِيلَةً بَعْدَ أَنْ كَانَتْ فِي أَيَّامِ أَبِيهَا عَزِيزه
گاهي منقطع شدن وحي از خانه اش (كه غالبا مهبط وحي بر پيامبر بود) را به ياد مي آورد و گاهي فراق و دوري مرا از ذهن مي گذراند و شبها از اين صداي قرآن من در نماز شب را نمي شنود به وحشت مي افتد و خود را با اين كه در زمان پدر در جامعه عزيز و محترم بود، ذليل و خوار مي يابد... .
پس با اين وجود طبيعي است كه خبر دادن از وفات زود هنگام حضرت زهرا به او، زيباترين بشارتي است كه مي توان به او داد و پيامبر هم براي تسكين رنج فراق، اين بشارت را به او مي دهد.

پي نوشت ها:
1. سليم بن قيس، كتاب سليم، قم، هادي، 1405ق، ص566 و 907.
2. فيروزآبادي، فضائل الخمسه، تهران، اسلاميه، 1393ق، ج2، ص30.
3. همان، ج3، ص17.
موفق باشید.

جمله «آرام باش، توکل کن، تفکر کن و سپس آستین ها را بالا بزن، آنگاه دستان خداوند را خواهی دید که زودتر از تو دست بکار شده...» منتصب به نهج البلاغه!

سؤالم این است که منبع دقیق این جمله که توی سایت ها زیاد دیده میشه و منتصب به امام علی (علیه السلام) هست و عبارت عربی نزدیک به این جمله رو که احتملا در نهج البلاغه هست رو ازتون می خوام.

پاسخ:
ظاهرا اين جمله برداشت از سخنان امام علي (علیه السلام) باشد كه ابتدا جوش و خروش را كنار بگذار و در آرامش و با حواس جمع و دور از هياهو راجع به كاري كه جلويت هست، فكر كن و تدبر نما و عاقبت آن را بينديش بعد تصميم بگير و با توكل بر خدا پيش برو. شايد اين برداشت از جمله زير از امام علي (ع) باشد:
تَفَكَّرْ قَبْلَ أَنْ تَعْزِمَ وَ شَاوِرْ قَبْلَ أَنْ تُقْدِمَ وَ تَدَبَّرْ قَبْلَ أَنْ تَهْجُمَ (1)
قبل از آن كه تصميم بگيري فكر و قبل از اقدام مشورت كن و قبل از شتاب به سوي كار، در عاقبت آن تفكر كن.

پي نوشت ها:
1. عبد الواحد تميمي آمدي، تصنيف غرر الحكم، قم، دفتر تبليغات، 1366ش، ص56.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سخنی از امام علی (علیه السلام) هست که مایلم متن دقیق فارسی و عربی آن را بدانم که در آن مردم را به سه گروه تقسیم می کند، «گروهی که به امید بهشت نیکوکارند، گروهی از ترس جهنم و گروهی به عشق خداوند.» با تشکر

پاسخ:
شايد منظور شما اين سخن حضرت باشد:
وَ قَالَ(ع)‏ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار
1- گروهى خدا را از روى رغبت (در ثواب و پاداش) بندگى مي كنند و اين عبادت بازرگانان است (كه سود داد و ستد را در نظر دارند) 2- و گروهى خدا را از روى ترس بندگى مى‏ نمايند و اين عبادت غلامان است (كه از بيم فرمان مولایشان را انجام مى‏ دهند) 3- و گروهى از روى سپاسگزارى خدا را بندگى مي كنند و اين عبادت آزادگان است (كه خدا را با معرفت و اخلاص عبادت نموده و نظرى ندارند جز آنكه او را شايسته عبادت و بندگى مى‏ دانند).
دقت بفرماييد كه نوع اول و دوم هم عبادت صحيح است از اين رو حضرت در هر سه مورد فرمود عَبَدوا الله (يعني خدا را عبادت مي كنند.) اما عبادت برتر همان عبادت قسم سوم است.

پي نوشت ها:
شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص510.
موفق باشید.

لطفاً منابع کامل سخن امام علی (علیه السلام): "در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست" را بیان کنید.

پاسخ:
اين حديث به همين شكل در آثار شهيد مطهري بدون استناد محكمي موجود است.
ايشان در فايده هاي موعظه نوشته است:
هيچ فردى از موعظه بى‏ نياز نيست. ممكن است فردى از تعليم شخص ديگرى بى ‏نياز باشد، اما از موعظه او بى‏ نياز نيست؛ زيرا دانستن يك مطلب است و متذكر شدن و تحت تأثير تلقين ... واعظ مؤمن متقى قرار گرفتن، مطلب ديگر است.
مى‏ گويند على (عليه السلام) به يكى از اصحابش مى‏ فرمود: عِظْنى مرا موعظه كن، و مى‏ فرمود:
در شنيدن اثرى هست كه در دانستن نيست.(1)

پي نوشت:
1. مطهري مرتضي، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، بي تا، ج 25، ص 345.
موفق باشید.

سلام،

1- درسته که حضرت مهدی موعود بعد از ظهور برای مسیح زن اختیار می کنه؟ آیا این زن، زن خاصی هست...؟

2- چرا رجعت از امام حسین (علیه السلام) شروع میشه نه حضرت علی (ع)...؟

3- درسته امام زمان بعد از ظهور در مسجد حنانه زندگی می کنه...؟

4- درسته مسیح در مسجد براثا با زنش زندگی می کنه و ملکیت این مسجد واقعا برای مریم مقدس بوده و ارث مسیح است و علت اکرام این مسجد چیه...؟

باتشکر

پاسخ1:
چنين مطلبي در منابع معتبر يافت نشد.
--------------------------

پاسخ2:
علت اينكه امام حسين (علیه السلام) اولين كسي است كه رجعت مي كند، معلوم نيست، در روايات نيز به علت اين امر اشاره نشده. آنچه در برخي روايات آمده، اين است: اولين كسي كه در جريان رجعت به دنيا برمي گردد، امام حسين (ع) است. امام صادق(ع) فرمود: نخستين كسي كه زمين براي او شكافته مي‌شود و به زمين باز مي گردد،‌ حسين بن علي(ع) است».(1) در روايت ديگر آمده «نخستين كسي كه به دنيا رجعت مي‌كند، حسين بن علي(ع) است. به قدري حكومت مي‌كند كه از كثرت سنّ ابروهايش ، روي ديدگانش مي‌ريزد».(2)
شايد ويژگي هايي كه امام حسين دارد آن حضرت را در اين موضوع متمايز نموده است و اين امتياز (رجعت) نصيب ايشان گرديده است.
1) فداكاري‏هاي امام حسين (عليه‏ السلام)، دين را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دين اسلام، ويژه و حائز اهميت است.
2) مصيبت حضرت امام حسين (عليه‏ السلام)، براي هيچ امام و پيامبري پيش نيامده است. مصيبت امام حسين (عليه‏ السلام)، از همه مصيبت‏ ها بزرگ‏ تر و سخت‏ تر بود. اگر عامل ديگري هم در كار نبود، همين عامل كافي است كه نشان بدهد چرا براي امام حسين (عليه‏ السلام) اين ويژگي وجود دارد.
3) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين (عليه‏ السلام)، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند. دشمنان امام حسين (عليه‏ السلام) كه اين ستم ها را برخاندان پاك رسول خدا روا داشتند و تلاش كردند حتي حادثه كربلا، به كلي فراموش شود. نيز بايد دوباره به دنيا رجعت نموده و تقاص بخشي از ستم ها را بپردازند.
رجعت اختصاص به بهترين انسان ها و پليدترين انسانها دارد. كساني كه مصائب مذكور را بر اهل بيت روا داشتند پليد ترين انسانها هستند و بايد رجعت نموده و در برابر ستم ديدگان قرار گيرند تقاص دنيايي را نيز پس دهند.
در اين باره به كتاب هاي زير مراجعه فرماييد:
-مجتبي تونه اي، موعود نامه (رجعت امامان)
- محمدكاظم قزويني، امام مهدي (ع) از ولادت تا ظهور.

پي‌نوشت‌ها:
1.علامة مجلسي ، بحار الأنوار، بيروت – لبنان،، ناشر : دار إحياء التراث العربي سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ج 53، ص 63 .
2 .همان ، ص46.
-----------------------------------

پاسخ3:
چنين مطلبي در منابع معتبر يافت نشد.
-----------------------------------

پاسخ4:
چنين مطالبي در منابع معتبر يافت نشد.
اما علت اكرام اين مسجد:
در غرب بغداد، روستايي به نام براثا وجود داشت كه اكنون محلّه اي از شهر محسوب مي شود و پيشينه آن به قبل از اسلام باز مي گردد. براثا از كلمه «برثيا»، به معناي «بيرون» گرفته شده است .
ويژگي هاي مسجد براثا كه به آن فضيلت و برتري داده، چنين است:
1. امام علي(ع) در سرزمين براثا چند روزاقامت كرد. در سال (37هـ .ق.) هنگامي كه در جنگ خوارج، از منطقه نهروان به كوفه باز مي گشت، در راه، به سرزميني در نزديكي براثا رسيد و پرسيد: نام اين سرزمين چيست؟ گفتند: زوراء.
فرمود: از اين سرزمين دوري كنيد؛ زيرا ممكن است فرو رود. راه خود را ادامه دادند و به سرزمين ديگري رسيدند، فرمود: اين سرزمين چه نام دارد؟ گفتند: بحرا. در آنجا هم توقف نكرد و به راه خود ادامه داد. پس از اندكي، از دور شبحي ديده شد، نزديكتر كه آمدند، ديدند آن سياهي، صومعه راهبي (مسيحي)، به نام حباب است. راهب كه سر و صداي لشكريان را شنيد، از صومعه بيرون آمد. امام علي(علیه السلام) به راهب گفت: «مي خواهيم در اين مكان پياده شويم». راهب گفت: «خير، شما و لشكرتان، اين سرزمين را ترك كنيد.»
حضرت علّت را پرسيد. راهب پاسخ داد: «در كتاب ما آمده است: در اين سرزمين هيچ كس توقف نمي كند، مگر اينكه پيامبر يا وصي او باشد و بخواهد با لشكر خود در راه خدا بجنگد.»
حضرت در جواب سخنان راهب فرمود: «من وصيّ سيّد الانبيا هستم و نيز سيد اوصيايم.»
راهب با تعجب پرسيد: «شما از بزرگان قريش و وصي محمدبن عبدالله هستيد؟»
امام جواب داد: «آري، من همان شخص هستم.»
راهب گفت: «خبر شما را در انجيل ديده ام كه در اين سرزمين پياده خواهي شد. اكنون شما در سرزمين براثا هستيد؛ جايي كه روزگاري خانه مريم و عيسي بوده است.
امام در جواب فرمود: «صبر كن اي راهب و ديگر سخن نگو»، سپس حضرت نزديك محلي رفت و با پاي خود خاك را كنار زد و گفت: «اين چشمه حضرت مريم است» و آنگاه به لشكريان دستور داد 17 ذراع خاك را كنار زدند، ناگهان سنگ سفيدي ظاهر شد، امام فرمود: «مريم، عيسي را بر روي اين سنگ نهاد». سپس امام روي همان سنگ نماز خواند و خيمه اش را روي آن نصب كرد و چهار روز در آنجا اقامت فرمود و در اين مدت روي همان سنگ مشغول عبادت بود. راهب با همين ملاقات، اسلام آورد و گفت: «أشهد أن لا إله إلاّ الله و أنّ محمّداً رسول الله و أنّك عليّ بن أبي طالب وصيّه». پس از آنكه حباب، مسلمان شد، حضرت دستور داد، صومعه را به مسجد تبديل كند.
2. سرزمين مقدسي است كه انبياي بزرگ الهي، چون عيسي و ابراهيم(ع) در آنجا نماز خوانده اند.
3. خانه حضرت مريم و عيسي(ع) در اين سرزمين بوده است.
4. به جز اميرالمؤمنين علي(ع) امام حسن و حسين(ع) هم در آن سرزمين نماز خوانده اند.
5. محلّ دفن يكي از پيامبران الهي احتمالاً حضرت يوشع(ع) است.
6. امام صادق(عليه السلام) فرمود: در كنار شما قبرستاني است كه آن را براثا مي گويند، از آن گورستان 120 شهيد، كه در رتبه شهداي بدر مي باشند، محشور خواهند شد.
به دليل اين قداستِ تاريخي، به خصوص اقامت چند روزه امام علي(ع) در سرزمين براثا، شيعيان در آن محل مسجدي ساختند و اين مكان را مقدس مي شمردند. در طول سالهاي فرمانروايي بني اميه و بني عباس، مسجد براثا از مهمترين پايگاههاي تجمع شيعيان بود. (1)

پي نوشت:
1. ره توشه عتبات عاليات، جمعي از نويسندگان، نشر مشعر،پنجم1388،تهران ،ص398-402.

موفق باشید.

سلام، در خصوص روز عاشورا سؤالی پیش اومده لطفا راهنمایی کنید، این دو منبع با هم تناقض دارند:

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: آیا می دانید که این روز -عاشورا- چه روزی است؟ همان روزی است که خداوند توبه آدم و حوا را پذیرفت، روزی است که خداوند دریا را برای بنی اسرائیل شکافت و فرعون و پیروانش را غرق کرد و موسی (علیه السلام) بر فرعون پیروز شد، روزی است که ابراهیم (علیه السلام) متولد شد، روزی است که خداوند توبه قوم یونس (علیه السلام) را پذیرفت، روز تولد حضرت عیسی (علیه السلام) و روزی است که حضرت قائم (علیه السلام) در آن روز قیام می کند. (بحار الانوار، ج52، ص 285)

ولی در کتاب مفاتیح الجنان شیخ قمی در اعمال روز عاشورا: شیخ صدوق می گوید: از جبله مکیه نقل شده میثم تمار فرمود: والله می کشند این امت پسر پیامبر خود را در محرم و هر آینه اعدای حق تعالی این روز را روز برکت قرار دهند و همانا این کار شدنی است و پیشی گرفته است در علم خداوند و من می دانم آن را به سبب عهدی که از مولایم علی (ع) به من رسیده است جبله می پرسد چگونه مردم روز قتل حسین (ع) را روز برکت قرار می دهند؟ پس میثم گریست و فرمود: "حدیثی جعل کنند که ان روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفت با اینکه خداوند در ماه ذی الحجه توبه آدم را قبول کرد و گمان می کنند روزی است که خدا یونس را از شکم ماهی بیرون آورد در حالی که در ذی القعده این کار انجام شد و گمان می کنند؛ سفینه نوح بر جودی قرار گرفت با اینکه اینکار روز 18 ذیحجه بوده و می گویند روزی است که خدا دریا را در این روز برای موسی شکافت با اینکه این کار در ربیع الاول بوده و ... .

پاسخ:
پرسشگر محترم روايت اول را شيخ طوسي در تهذيب نقل مي كند.(1)
و بقيه عالمان هم اين روايت را به نقل از ايشان آورده اند و تصريح كرده اند كه اين روايت در شرايط تقيه صادر شده است يعني در جامعه حاكمان اين عقيده را داشتند و اين را تبليغ مي كردند و كسي جرأت انكار نداشت و امامان هم مجبور بودن به جهت نشان دادن موافقت خود اين گونه سخن بگويند تا خود و شيعيانشان در امان باشند و بتوانند به اهداف مهم تر برسند از اين رو در فرصت مناسب و نزد افراد مورد اطمينان دروغ بودن اين مطالب را گوشزد مي كردند.
حديث دوم كه بيان باطل بودن و تقيه اي بودن حديث اول است، هم در كتب مختلف روايي آمده است.(2)
روز عاشورا را بني اميه به جهت پيروز شدن بر امام حسين عيد شمرد و محدثان حكومتي براي مبارك نشان دادن اين روز حديث ها جعل كردند و اين روز را از ازل روز نزول بركت شمردند و پيروزي خود در اين روز را از همان بركت هاي مقدر شده خدا معرفي كردند و امامان گر چه در شرايط تقيه اين گونه و در موافقت با عقيده آنان سخن گفته اند، ولي در جاهاي ديگر حق را بيان كرده و به ابطال اين احاديث همت گماشته اند.
محدثان هم اين روايات را با توجه به معتبر بودن سندشان نقل كرده و توضيح داده اند كه اين روايات با مباني امامان سازگار نبوده و به طريق تقيه صادر شده است.
محقق خوانساري مي نويسد: خبر كثير النواء (خبر اول كه مربوط به بركت هاي روز عاشورا است) در روايتي از اخبار وضع شده و دروغيت شمرده شده است و از مجالس شيخ صدوق نقل مي كند كه جبله مكي از ميثم تمار شنيده كه مي گفت: اين امت فرزند پيامبرشان را در روز دهم محرم مي كشند و دشمنان خدا اين روز را عيد مي گيرند ... . جبله گويد: چگونه روز شهادت حسين را عيد و روز بركت مي گيرند؟
ميثم گفت به جهت حديثي جعلي به بركت اين روز معتقد مي گردند و در آن حديث جعلي آمده روز عاشورا روزي بوده كه ... (3)
روايات تقيه اي از امامان فراوان است و شرايط خفقان شديد حكومت اموي و عباسي آنان را مجبور مي كرد موافق عقيده حاكم سخن بگويند تا حاكمان براي تعرض به آنان و شيعيانشان بهانه اي نداشته باشند و آنان بتوانند در فرصت هاي مناسب به وظيفه خود در حفظ و بيان حقيقت اقدام كنند.

پي نوشت ها:
1. شيخ طوسي، تهذيب، تهران، اسلاميه، 1365ش، ج4، ص302.
2. محقق خوانساري، مشارق الشموس، قم، مؤسسه آل البيت، ج2، ص458.
3. همان.
موفق باشید.

من حدیثی شنیدم که امام علی‌ (علیه السلام) فاصله زمین تا خورشید را به اندازه مسافتی که یک اسب عربی‌ در پانصد سال می رود ذکر می‌کنند. متاسفانه نتوانستم منبعی برای این حدیث پیدا کنم. ممنون میشوم اگر راهنمایی کنید. باتشکر

پاسخ:
بايد بيان كنيم چنين حديثي با اين الفاظ كه فاصله زمين تا خورشيد به اندازه پانصد سال راه رفتن با اسب عربي است، در كتاب هاي معتبر روايي ديده نشده است.
علاوه معلوم نيست كه مقصود از خورشيد، آسمان است يا خورشيدي كه در آسمان است.
به همين جهت در بيان روايات از فاصله ميان آسمان و زمين بسيار سخن گفته و كلمه پانصد سال (خمس مائه) كه خود مثل بعضي از اعداد رمز گونه است، زياد مشاهده شده است كه به يك نمونه كه شايد در مقصود شما باشد و در كار شما آيد، اشاره مي شود.
از پيامبر گرامي اسلام (صلی الله علیه و آله) خطاب به اصحابش در مورد فاصله ميان آسمان و زمين بدون ذكر خصوصيت، نقل شده است.
حضرت فرمود:
"هَلْ تَدْرُونَ كَمْ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ قُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ بَيْنَهُمَا مَسِيرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ وَ مِنْ كُلِّ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ مَسِيرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ..."(1)
يعني آيا مي دانيد ميان آسمان و زمين چه مقدار (فاصله) است؟ اصحاب پاسخ دادند خدا و رسولش بهتر مي دانند! حضرت فرمود: (فاصله ميان آسمان و زمين) مسير پانصد سال راه است و از هر آسماني تا آسمان ديگر مسير پانصد سال راه است...

پي نوشت:
1. مجلسي محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج‏55، ص103.
موفق باشید.

سلام، آیا امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده که ابوبکر و عمر حضرت فاطمه ( سلام الله علیها) را به شهادت رساندند؟ با اینکه امام علی در منزل بود؟

پاسخ:
گرچه در نهج البلاغه -به صراحت- شهادت زهرا (سلام الله علیها) مطرح نشده است، اما در اين كتاب از رنج ها و مصائب فاطمه زهرا (س) -كه درپي بي حرمتي به آن حضرت صورت گرفت- سخن به ميان آمده است. علي (ع) در هنگام دفن ايشان خطاب به رسول خدا (ص) عرضه داشت: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ‏ عَنْهَا تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ(1)‏
درود بر تو اى رسول خدا، از من و دخترت كه هم اكنون در كنارت آرميده و از سايرين زودتر به تو ملحق شده.
اى رسول خدا شهادت دخترت فاطمه صبر و تحمّلم را كم كرده و طاقت و توانايى من با فراق او از دست رفته است. ولى براى من كه ناراحتى فراق تو را ديده‏ ام و سختى اين مصيبت را كشيده‏ ام جا دارد كه در مصيبت فاطمه (عليها سلام) شكيبايى كنم.
من تو را داخل قبر گذاشتم و هنگامى كه سرت روى سينه‏ ام بود، جان از تنت بيرون رفت. «از جانب خدا آمده‏ ايم و به جانب او بازخواهيم گشت».
اى رسول خدا امانت و گرو (فاطمه عليها سلام) دريافت شد. ولى اندوه من هميشگى است و شب ها را بيدار خواهم ماند تا آن زمان كه خداوند خانه‏ اى را كه تو در آن سكونت دارى برايم اختيار نمايد.
زود باشد كه دخترت به تو خبر دهد كه اين مردم با او چه كردند و چه ستمها بر وى روا داشتند (يعني فدكش را غصب، پهلويش را شكستند و بالاخره مادر و فرزند را به شهادت رساندند) از او بپرس و نوع رفتار آنها را با ما از وى پرسجو كن، كه اين همه ظلم در حالى بر ما وارد شد كه چند روزى از رفتن تو نگذشته و ياد تو از بين نرفته بود.
بر تو و فاطمه ‏ات درود، درود وداع كننده از روى محبت و دوستى و نه از روى دلتنگى. پس اگر از كنار قبر تو بروم نه از روى خستگى و بى‏ علاقگى است و اگر بمانم نه بخاطر بدگمانى به آنچه خداوند به صابران وعده داده است.

پي نوشت:
1. سيد رضى‏، نهج البلاغه، ناشر: هجرت، ص 320، خطبه 202.
موفق باشید.

منبع روایتی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) را می خواستم.

متن روایت چنین است: «ای انسان تو دائم در حال شدنی هر لحظه سنگی از بنای شدنت. پس نیکو بیندیش چه گفته ای و چه کرده ای. اگر دو روزت یکی باشد مانده ای، آب مانده مرداب و مرداب مرگ آب»

پاسخ:
این روایتی را که ذکر کردید در منابع روایی خودمان نیافتیم تنها به این روایت که در برخی از کتاب ها آمده است اشاره می کنیم :
مَنْ‏ سَاوَى‏ يَوْماه‏ فهو مَغْبونٌ ؛ (1) هر كه عمل دو روز او مساوى باشد، او مغبون است و زيانكار است. (چه، جاى آن كه عمل روز بعد، كم تر از روز قبل باشد.)

پی نوشت:
1. جعفر بن محمد (ع)، مصباح الشريعة، ترجمه و شرح عبد الرزاق گيلان‏، ناشر پيام حق‏، چاپ تهران‏،چاپ1377 ش‏، نوبت اول، ص 185.

صفحه‌ها