سوالات و شبهات حديثي

برای سینه زنی برای امام حسین (ع) لازم است كه بدن برهنه شود؟
آنچه مستحب است و بدان دعوت شده ، بر پاكردن مجلس عزا و حزن و ذكر قیام و سخن و سیره و روش امام است و در مورد نحوه عزاداری دستور خاصی نرسیده ...

حدیثی یا دستوری در مورد اینكه آیا برای سینه زنی برای امام حسین (ع) لازم است كه بدن برهنه شود.با تشكر

عزاداری و گریه و حزن و اندوه برای محبوبی كه از دنیا رفته یك رفتار طبیعی است و عزاداری برای امام حسین علیه السلام و مجلس تعزیه و ذكر مصیبت و فضایل و تشریح واقعه عاشورا و برسی پیام های ان و ... یك كار مستحب است  و با توجه به این كه بنی امیه و پیروان آنها سعی داشتند و دارند یاد امام حسین علیه السلام و روش و پیام او كه یادآور قرآن و پیامبر و اسلام ناب است و تاثیر گذار می باشد و ... ، فراموش شود از این رو امامان به یادآوری حادثه عاشورا و زنده نگه داشتن آن دستور داده اند و در این مجالس حیات حق و عدالت و مرگ ظلم و باطل است و به همین جهت همیشه مورد غضب ستمگران بوده و انقلاب زا می باشد.

آنچه مستحب است و بدان دعوت شده ، بر پاكردن مجلس عزا و حزن و ذكر قیام و سخن و سیره و روش امام است و در مورد نحوه عزاداری دستور خاصی نرسیده و نحوه عزاداری مطلبی عرفی است و هر منطقه و كشور و مردمی عرف خاص خود را دارند. البته باید سعی شود از روش هایی كه زیبا نبوده و به كرامت و حرمت كربلا و اهل بیت خدشه می زند ، خودداری شود و ما هیچ زیبایی و پسندیدگی ای در برهنه سینه زدن نمی بینیم و جایی هم بدان سفارش نشده است. اما اگر كسي هم در مكاني كه نامحرم نباشد اين كار را انجام دهد گناهي مرتكب نشده است.

باتوجه به این احادیث عزاداری برای امام حسین(ع)جایز است؟
عزاداری برای اهل بیت و خصوصا امام حسین (ع) با آنچه كه در این احادیث آمده و شما به آن اشاره كردید تفاوت دارد.

با عرض سلام. باتوجه به این احادیث عزاداری برای امام حسین(ع)جایز است؟ 1:امام صادق(ع):كسی كه در مصیبت دستش را بر رانش بزند اجر او باطل است.*الكافی ج3 ص225* 2:امام صادق(ع):فریاد زدن برای مرگ جایز نیست و همچنین لباس پاره كردن.*الكافی ج3 ص255* 3:پیامبر(ص):شما را نهی كرده ام از نوحه سرایی و دو صدای احمقانه و بی بند و بار صدا هنگام نغمه های لهو و اواز های شیطانی و صدا هنگام مصیبت و چنگ زدن صورت و پاره كردن یقه و ناله شیطانی.*مستدرك الوسایل ج1 ص145* امام صادق(ع):فریاد زدن بر مرده اصلاح نمیگردد و جایز نمیباشد ولی اكثر مردم درك نمیكنند.*الكافی ج3 ص226* و همچنین محمد بن مكی العاملی(شهید اول) گفت:«بر سر و سینه زدن و پاره كردن و كشیدن مو به طور اجماع حرام می باشد؛ آنرا در المبسوط گفته است و آن خشمگینی بر قضاء و قَدَر الهی است» (فی الذكری: صفحه ۷۲). والسلام علی من اتبع الهدی.

عزاداری برای اهل بیت و خصوصا امام حسین (ع) با آنچه كه در این احادیث آمده و شما به آن اشاره كردید تفاوت دارد. اصل مجلس عزاداری چیز دیگری است و آن مجلسی است كه در آن وعظ و نصیحت و معارف دین و اهل بیت در آن بیان شود و ظلم و مصائبی كه به اهل بیت شده یاد آوری گردد.شعرا به خواندن شعرهای پر محتوا و حماسی در مصیبت اهل بیت بپردازند كاری كه در زمان خود ائمه هم می شده و ایشان از شاعران می خواستند تا شعر بخوانند و به آنها صله می دادند و در روایات پاداش آنها را بهشت دانسته اند:

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً مِنْ شِعْرٍ- فَبَكَي وَ أَبْكَي عَشَرَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ- وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً- فَبَكَي وَ أَبْكَي تِسْعَةً فَلَهُ وَ لَهُمُ الْجَنَّةُ فَلَمْ يَزَلْ حَتَّي قَالَ- وَ مَنْ أَنْشَدَ فِي الْحُسَيْنِ بَيْتاً فَبَكَي- وَ أَظُنُّهُ قَالَ أَوْ تَبَاكَي فَلَهُ الْجَنَّةُ ».(1)

 امام صادق(ع) فرمود: هر كس در رثاي حسين (ع) شعري بگويد و گريه كند و ده نفر را بگرياند، پاداش او و آنان بهشت است، و هر كس در رثاي حسين (ع) شعري بگويد و بگريد و نه نفر را بگرياند، پاداش او و آنان بهشت خواهد بود. پس امام (ع) پيوسته افراد را بر مي‏شمرد تا آنكه فرمود: هر كس در مرثيه حسين (ع) شعري بسرايد و گريه كند- و گمانم اين است كه فرمود: «او تباكي» (يعني: يا خود را گريان نمايد)- بهشت براي او خواهد بود.

بنابراین برپایی و شركت در مجالس عزاداری امام حسین و سایر ائمه مستحب است و ائمه و علمای دین ما تاكید و توصیه به این امر مهم نموده اند و خودشان هم عملا این مجالس را برپا می كردند و در آن شركت می كردند.

اما دین اسلام هیچگاه نخواسته تا انسانها به خودشان ضرر جسمی بزنند لذا قمه زدن طبق نظر بعضی علمای شیعه حرام است(2) و آنچه كه در روایات فوق اشاره كردید مصداق ضرر زدن به خود است بنابراین اهل بیت از آن نهی كرده اند.

پی نوشت ها:

1. مجلسی، بحار الانوار، چاپ بیروت، ج44، ص289.

2. آیت ا... مكارم، استفتاآت جدید، ج 1، ص 158، سؤال 571 و574؛ آیت الله خامنه ای، استفتائات، س 1460و 1462.

معناي انا قتيل العبره چيست ؟
عبارت «انا قتیل العبره» یا « قتیل العبرات » راجع به امام حسین (ع) بوده و از القاب ایشان است. در جاهای مختلفی از آن جمله زیارت اربعین وارد شده است

معناي انا قتيل العبره چيست ؟ امام حسين كشته شد تا ما گريه كنيم؟

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مركز

عبارت «انا قتیل العبره» یا « قتیل العبرات » راجع به امام حسین (ع) بوده و از القاب ایشان است. در جاهای مختلفی از آن جمله زیارت اربعین وارد شده است. (1)

ظاهرا جمله بعدی "لا یذكرنی مؤمن الا استعبر" تفسیر جمله "انا قتیل العبرات" است و امام آن لقب را معنا كرده است. پس "من كشته اشكم"، یعنی من كشته شده مظلومی هستم كه هر كس به یاد من بیفتد، بی اختیار بر من می­گرید. مظلومیت من به این اندازه تاثر برانگیز است.

علامه مجلسی در معنای این جمله(من كشته اشكم ) می­فرماید :

 هیچ مومنی به یاد من نمی افتد مگر این كه گریه می كند یا بغض گلوی وی را می­گیرد. (2)

بنا بر این معنای  لقب این نیست كه:"امام كشته شد تا ما بگرییم" .

پی نوشت ها:

1. امالی، شیخ صدوق، ص118 ؛

منتهی الامال، محدث قمی، ص 538 ؛

بحارالا نوار، علامه مجلسی، ج44، ص279.

2. بحارالانوار،  ج 11، ص 356.

همه روز ها عاشورا است پس چرا جشن و شادی برگزار می شود
این جمله حدیث نیست. بلكه استنباطی است عالمانه كه بر زبان ها افتاده و مفهوم درستی هم دارد.

این جمله كل یوم عاشورا یعنی همه روز ها عاشورا است پس چرا جشن و شادی برگزار می شود اصلا این جمله را كی گفته است؟

این جمله حدیث نیست. بلكه استنباطی است عالمانه كه بر زبان ها افتاده و مفهوم درستی هم دارد.

این جمله خطاب به همه انسان ها است كه گرچه امام حسین به عنوان مظهر آزادی خواهی و حق طلبی و ظلم ستیزی و ... در روز عاشورا و دهم ماه محرم در زمین كربلا به این وظیفه قیام كرد و در راه این آرمان به شهادت رسید، ولی قیام برای این آرمان و عمل به این وظیفه روز و ماه و مكان نمی شناسد و شما فقط آرزو نكنید كه كاش من در روز دهم ماه محرم سال 61 هجری در سرزمین كربلا بودم و در ركاب امام حسین مبارزه می كردم و به شهادت می رسیدم. بلكه بدانید برای مبارزان راه حق و عدالت و آزادی، همه جا كربلا و همه زمان ها عاشورا و همه ماه ها محرم است و در هر جا و هر زمان می توان عاشورایی شد و در زمره یاران امام حسین قرار گرفت و در راه هدف امام حسین مبارزه كرد و در نهایت در این مبارزه به شهادت رسید.

اما این معنا اصلا با شادی كردن به خاطر این كه نعمتی یافته ایم و شكر خدا كردن و تقسیم این شادی با بندگان خدا با اطعام و شیرینی دادن و شاد كردن آنها منافاتی ندارد و این شادی و توزیع شادی اگر درست عمل شود می تواند خودش اقدامی حسینی و در راستای كربلا و عاشورا باشد.

عاشورائیان هم شادی می كردند و توزیع شادی می نمودند. نقل است یكی از اصحاب امام حسین (ع) (بریر همدانی)شب عاشورا با دوستانش مزاح می كرد و از شادی در پوست خود نمی گنجید. دوستش او را در آن ساعات از اظهار شادی منع كرد و او در جواب گفت كه به خدا قسم من اهل مزاح و شوخی نبوده و تا به حال چنین رفتاری از من سابقه نداشته است ولی حالا كه با توجه به وعده امام حسین بین خود و بهشت و آن جایگاه متعالی فاصله چندانی نمی بینم از شدت شوق این گونه اظهار شادی می كنم.(1)

بنا بر این اظهار شادی كردن به خاطر نعمت هایی كه خدا عنایت می كند خودش نوعی عبادت است. البته معلوم است كه اظهار شادی و سرور مؤمنان با غرور و سرمستی و گناه و زیرپاگذاشتن حدود الهی همراه نیست.

پی نوشت ها:

1. شیخ عباس قمی، دمع السجون، ترجمه شعرانی، تهران، ذوی القربی، 1378 ش، ص 256.

اين حديث از كيست:الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنه؟
اين حديث شريف با نقل هاي گوناگون و الفاظ متفاوت، از زبان مبارك پيامبر گرامي اسلام(ص) بيان شده است.

اين حديث از كيست:الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنه؟؟

اين حديث شريف با نقل هاي  گوناگون و الفاظ متفاوت، از زبان مبارك پيامبر گرامي اسلام(ص) بيان شده است كه به عنوان تبرّك به دو نمونه اشاره مي كنيم:

رسول خدا(ص) در توصيف مقام و جايگاه اهل بيت اش فرمود:

1."إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ابْنَتِي وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة"(1)

يعني اين كه علي(ع) وصيّ و جانشين من است و همسرش فاطمه(س) دختر من و سرور زنان عالم است و حسن و حسين(سلام الله عليهما) سرور جوانان اهل بهشت اند.

و باز حضرت با بياني ديگر فرمود:

2."حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَنْ أَحَبَّهُمَا أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا أَبْغَضَنِي"(2)‏

يعني: حسن و حسين(سلام الله عليهما) دو سرور جوانان اهل بهشت اند، هر كه آنان را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمني كند، با من دشمني كرده است.

ناگفته نماند كه اين حديث بيش از دويست بار در منابع اهل سنت آمده است.

پي نوشت ها:

1. شيخ صدوق، أمالي الصدوق، لبنان، بيروت، انتشارات اعلمي، سال 1400 ه ق، چاپ پنجم، ص 58.

2. مجلسي محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج‏43، ص 304.

لایوم كیومك یا اباعبدالله از كیست؟
بنا بر بیان امام صادق (ع)،امام حسن (ع) خطاب به امام حسین (ع) فرمود: "لا یوم كیومك یا ابا عبد الله؛ هیچ روزی مثل روز تو نیست"

لایوم كیومك یا اباعبدالله از كیست؟

بنا بر بیان امام صادق (ع)، روزی امام حسین (ع) بر برادرش امام حسن (ع) وارد شد و تا ایشان را دید، چشمانش به اشك جاری شد. امام حسن (ع) سبب را پرسید و ایشان در جواب به ماجرای شهادت مظلومانه امام حسن به وسیله سم اشاره كرد و امام حسن (ع) در جواب به ایشان فرمود: "لا یوم كیومك یا ابا عبد الله؛ هیچ روزی مثل روز تو نیست" و بعد به شهادت امام به دست سپاه ظالم اشاره كرد. (1)

پی نوشت:

1. شیخ صدوق، امالی، بیروت، اعلمی، 1400 ق، ص 177.

سند این حدیث شیطان به دست حضرت مهدی(عج) كشته می شود چیست؟
اين حدیث را علامه طباطبایی با توجیهاتی به نقل از بعضی از تفاسیر بیان كرده است

سند این حدیث شیطان به دست حضرت مهدی(عج) كشته می شود چیست، و وضعیت حدیث به لحاظ صحّت و اعتبار چیست؟

اين حدیث را علامه طباطبایی با توجیهاتی به نقل از بعضی از تفاسیر  بیان كرده است و البته چون این توجیهات به وجه و تفسیر واحدی ختم نمی شود، پس نمی توان قضاوت خاصی در مورد صحت و اعتبار آن انجام داد در عین حال خواننده خود می تواند علاوه بر اشاراتی كه در این تفسیر و نیز تفاسیر دیگر شده است، و در ادامه می آید، فقط به قضاوتی كلی دست یابد.

ابتدا بیان علامه و سپس تحقیق بعضی از تفاسیر را نقل می كنیم:

علامه در مورد آیه شریفه" رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلي‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ"(1)خدایا، مرا تا روزي كه (مردم) برانگيخته مي‏شوند مهلت ده (و زنده بگذار!) فرمود: تو از مهلت داده شدگاني! كه در مورد مهلت ابلیس است كه از خدای متعال مبنی بر زنده ماندنش تا روز قیامت مهلت خواسته بود بود، و این مهلت تا "وقت معلوم" به او داده شد حال معنای "وقت معلوم" چیست، به روایت هایی استناد می كند:

 در تفسير برهان از ابن بابويه به سند خود از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه" فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" فرمودند:" يوم وقت معلوم" روزي است كه نفخ صور مي‏شود و ابليس ميان نفخه اول و دوم مي‏ميرد. و در تفسير عياشي از وهب بن جميع و در تفسير برهان از شرف الدين نجفي با حذف سند از وهب نقل كرده كه گفت: از امام صادق (ع) از ابليس پرسیدم ، و اينكه منظور از" يوم وقت معلوم" در آيه" رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلي‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" چيست؟ فرمود اي وهب آيا گمان كرده‏اي همان روز بعث(قیامت) است كه مردم در آن زنده مي‏شوند؟ نه، بلكه خداي عز و جل او را مهلت داد تا روزي كه قائم ما(امام زمان) ظهور كند كه در آن روز موي ناصيه(موی جلو پیشانی) ابليس را گرفته گردنش را مي‏زند، روز وقت معلوم آن روز است.

و نیز تفسير قمي به سند خود از محمد بن يونس از مردي از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه" فَأَنْظِرْنِي...إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" فرمود: در روز وقت معلوم رسول خدا (ص) او (شیطان) را بر روي سنگ بيت المقدس ذبح مي‏كند.(2) علامه بعد از ذكر این روایات آنان را  توجیه می كند كه می توان مراجعه نمود:(3)

البته ایشان در جای دیگر تفسیر  توجیه دیگری را ذكر كرده اند كه شیطان در زمان امام زمان(عج) كشته نمی شود، بلكه در آن زمان سعی بر اغواگری و فریب كاری دارد و آیات ذكر شده و نیز دیگر آیات به این مقصود پرداخته اند.(4)

و اما جدای از مطالب علامه طباطبایی، این بیان كوتاه لازم است بر اساس آیات متعدد قرآن، خدای متعال در پاسخ درخواست شیطان بعد از عصیان كه او را تا روز قیامت مهلت زنده نگاه دارد"قالَ أَنْظِرْني‏ إِلي‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ گفت: مرا تا روزي كه (مردم) برانگيخته مي‏شوند. مهلت ده (و زنده بگذار!) فرمود:.... إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ"  تو از مهلت داده شدگاني! و عین همین تعابیر درسوره های دیگر قرآن نیز آمده است.(5) توضیح این كه مهلت خواستن ابليس تا هنگام برانگيختن مردم از آن رو بود كه تا بر پايي قيامت به اغواگري انسان ادامه دهد. خدای متعال به درخواست چنين مهلتي ،آن را نه تا زمان ياد شده، بلكه تا روز معيني موافقت كرد. از اين كه ابليس دوباره گفت: همه آنان را اغوا مي كنم.(6) گواه آن است مي دانست تا آخرين فرد از افراد بشر زنده بوده،به اغواي آنان دسترسي خواهد داشت؛ او از جمله"الي يوم الوقت المعلوم" تا روز وقت معلوم، فهميده بود كه منظور از روز معلوم،آخرين روز عمر بشر زندگي كننده روي زمين بوده، همين زمان، آخرين فرصتي است كه مي تواند به فریب خود ادامه دهد.(7)

در این صورت موضوع قتل شیطان به دست امام زمان (عج) منتفی می شود و اگر هم در این باره روایاتی وجود دارد نیازمند توجیه است. 

به هر حال در برخی از روایات وارد شده است كه شیطان به دست امام زمان گردن زده می شود و در برخی دیگر آمده است كه شیطان در بین دو نفخ صور از بین می رود.

امام صادق(ع) فرمود: مهدی (ع) پیشانی او - شیطان - را می گیرد و گردنش را مي زند.(8) 

 حضرت در حدیث دیگري مي فرمایند: شیطان بین نفخه اول و دوم صور اسرافیل مي میرد.(9) متن این دو روایت با یكدیگر معارض است، و جمع كردن آنها با یكدیگر ممكن نیست، زیرا هنگام ظهور حضرت ولي عصر(ع) تا نفخه صور بسیار فاصله است، و طبق اعتقاد شیعه بین زمان ظهور و نفخه صور رجعت نیز وجود دارد. البته روایت دوم بیشتر نقل شده است و در سند آن مؤیّداتي وجود دارد كه موجب مي شود آن را بر نخستین روایت ترجیح داد. در نتیجه كشته شدن شیطان توسط امام زمان دلیل محكمي ندارد.

در هر حال طبق تحقیقات انجام شده درباره كشتن و عدم كشتن شیطان در زمان امام زمان اختلاف وجود دارد و روایاتی كه بیان كننده كشته شدن شیطان به دست امام زمام(عج) است، روایات محكمی از نظر صحت و اعتبار نیست و در برابر این دیدگاه، برخی بر این باور اند كه در زمان امام  شیطان كشته نمی شود. پس آن روایات كه در باره كشته شدن شیطان وجود دارد، باید توجیه شود.

پي نوشت ها :

1.سوره اعراف، آیات 14و 15 .

2.ترجمه الميزان، ج‏12،ص 258 .

3. ر ك، همان.

4.طباطبایی سيد محمد حسين،الميزان في تفسير القرآن،قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه‏ مدرسين ،سال 1417 ه.ق، ج‏12، ص 175.

5.ر ك، سوره حجر آیه 37 و سوره ص آیه 80 .

6.ر ك، همان.

7.تونه ای مجتبی،فرهنگ الفبای مهدویت،قم،انتشارات مشهور،سال 1388 ه.ش،چاپ هشتم،ص 443و 444.

8.همان،ص 443.

9.مجلسی محمد باقر، بحارالانوار،لبنان،بیروت،انتشارات مؤسسة الوفاء، ج 60، ص 244.

ن را از رفتن به مسجد باز نداريد وهنگام بيرون رفتن بوي خوش بكار نبرند
در برخي كتب روايي اهل سنت « هرگاه همسر يكي از شما براي رفتن به مسجد اذن خواست مانع نشويد.»«هرگاه يكي از زنان در مسجد حاضر شد، بوي خوش به كار نَبَرد.»

اين سخن از كيست؟ زنان را از رفتن به مسجد باز نداريد و بايد هنگام بيرون رفتن بوي خوش بكار نبرند؟

سخن مذكور از رسول خدا (ص) نقل شده است.

در برخي كتب روايي اهل سنت نقل شده كه:« إِذَا اسْتَأْذَنَتْ أَحَدَكُمُ امْرَأَتُهُ إِلَي الْمَسْجِدِ فَلَا يَمْنَعْهَا»(1)

 « هرگاه همسر يكي از شما براي رفتن به مسجد اذن خواست مانع نشويد.»

در حديث ديگري مي خوانيم:« إذا شَهِدَت إحداكُنَّ المسجد فلا تَمَسَّ طِيبا »(2)

«هرگاه يكي از زنان در مسجد حاضر شد، بوي خوش به كار نَبَرد.»

پي نوشت ها:

1. نيشابوري قشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج، صحيح مسلم، بيروت، دار إحياء التراث العربي، بي تا، ج1، ص 326.

2. همان، ص 328.

اين سخن از كيست؟ زنان را از رفتن به مسجد باز نداريد
سخن مذكور از رسول خدا (ص) نقل شده است.

اين سخن از كيست؟ زنان را از رفتن به مسجد باز نداريد و بايد هنگام بيرون رفتن بوي خوش بكار نبرند؟

سخن مذكور از رسول خدا (ص) نقل شده است.

در برخي كتب روايي اهل سنت نقل شده كه:« إِذَا اسْتَأْذَنَتْ أَحَدَكُمُ امْرَأَتُهُ إِلَي الْمَسْجِدِ فَلَا يَمْنَعْهَا»(1)

 « هرگاه همسر يكي از شما براي رفتن به مسجد اذن خواست مانع نشويد.»

در حديث ديگري مي خوانيم:« إذا شَهِدَت إحداكُنَّ المسجد فلا تَمَسَّ طِيبا »(2)

«هرگاه يكي از زنان در مسجد حاضر شد، بوي خوش به كار نَبَرد.»

پي نوشت ها:

1. نيشابوري قشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج، صحيح مسلم، بيروت، دار إحياء التراث العربي، بي تا، ج1، ص 326.

2. همان، ص 328

تكليف برخي احاديث كه در تضاد با هم هستند چيست؟ . . .
اصولا رواياتي كه به دست ما رسيده، مسير طولاني تقريباً هزار ساله را پيموده تا به ما رسيده است. . .

با عرض سلام

تكليف برخي احاديث كه در تضاد با هم هستند چيست؟

مثل احاديث پيرامون نحوه ي ازدواج فرزندان آدم(ع) يا احاديث مربوط به نشانه هاي ظهور.

مدتي قبل امام جماعت مسجدمان گفت شفاعت ائمه فقط در روز قيامت است و در برزخ شفاعتي نداريم به استثناي امام حسين(ع) كه در برزخ هم دستگيري مي كنند. همان روزها ديدم در يكي از برنامه هاي مذهبي تلويزيون گفته شد دستگيري ائمه از لحظه ي مرگ تا روز قيامت است

اصولا رواياتي كه به دست ما رسيده، مسير طولاني تقريباً هزار ساله را پيموده تا به ما رسيده است. اگر مشاهده شده روايات با هم در برخي موارد جزئي متناقض هستند، مسلّماً يكي از آن دو صحيح نيست يا هر دو صحيح نيست يا علّتي مانند تقيه در كار بوده است وامام معصوم يكي را از روي تقيه فرموده است. گاهي امامان بزرگوار شيعه در جواب سؤال كنندگان به جهت تقيه و وجود  حكام ظالمي مانند بني اميه و بني عباس، به صورت متفاوت جواب مي دادند چون گاهي مخالفت كردن با حكام ظالم، به ضرر شيعيان يا امامان(ع) تمام مي شد.

علت ديگر در اختلاف بين روايات، مقدار فهم سؤال كنندگان و حاضران بود. بديهي است اگر عالمي از امام سؤال مي كرد، يكجور جواب مي شنيد و همان سؤال را اگر شخص عامي و كم سوادي سؤال مي كرد، امام جور ديگري جواب مي داد.

علت ديگر اختلاف بين روايات، نقل به معنا بودن بيش تر روايات است، زيرا برخي ازكساني كه مطالبي و حديثي را ازامامان مي شنيدند، عين الفاظ امام را نقل نمي كردند، بلكه مضمون و محتواي كلام امام را به ديگران منتقل مي كردند و اين نحوه از نقل روايات باعث اختلاف در روايات مي شد.

علاوه بر اينكه بسياري از رواياتي كه به ظاهر متعارض مي نمايند، در واقع متعارض نيستند؛ بلكه مكمل و قرينه همديگرند. توهم تعارض در اين گونه روايات، از نگاه ابتدايي و بدون تامل ناشي مي شود، در حالي كه با تامل، مي توان اين روايات به ظاهر متعارض راجمع كرد. گاه روايتي حكمي عمومي را بيان مي كند و روايت ديگر، مواردي خاص را از شمول حكم خارج مي نمايد، يا روايتي حكمي را با اطلاق بيان مي كند و روايت ديگر قيدهاي آن حكم را مشخص مي نمايد.

از آن جا كه در زمان حيات معصومين (ع) بسياري از اين عوامل باعث پيدايش روايات متعارض شده است، خود آنان راه علاج روايات متعارض را آموزش داده اند. راهي كه مي تواند فقيه را در شناخت راي صحيح امام معصوم (ع) ياري كند. بنابراين، وجود روايات متعارض، نشانه تعارض در دين يا عدم عصمت ائمه اطهار (ع) نيست. روايات متعارض گرچه فهم احكام ديني را براي فقيه دشوارمي كند، خود دين راه علاج آن را آموزش داده است و با رعايت قواعد آن ، اين مشكل برطرف مي شود، يا به حداقل مي رسد. براي شناخت كامل ديدگاه دين در يك مسئله، نمي توان تنها به يك روايت بسنده كرد، بلكه بايد همه آيات و روايات و دلايل عقلي مربوط به آن مسئله را به دقت بررسي كرد.

بعد از مقدمه فوق درباره روايات متعارض و متضاد، بايد بگوييم كه اين روايات اگر در باب فقه و احكام اسلامي باشد، يك بحثي دارد كه علماي فقه و اصول در باب روايات متعارض، بحث هاي زيادي دارند و راه قبول و رد اين روايات را بيان كرده اند از جمله اينكه اگر دو روايت با هم متعارض شد، بايد به مرحجات مراجعه كرد. اين گونه روايات چون به جنبه عملي دين مربوط است و بايد تكليف درباره آن مشخص شود، از اهميت بيشتري برخوردار بوده و به همين دليل راهكارهاي تشخيص روايت صحيح از غير صحيح مشخص شده است. اما اگر روايات متعارض مربوط به اعتقادات باشد، مانند نمونه هايي كه در سوال ذكر كرده ايد، نمي توان گفت تمام آنها متعارضند، بلكه بعضي از آنها مثل روايات باب شفاعت، مطلق و مقيد هستند، يعني بعضي روايات اصل شفاعت را بيان مي فرمايد كه شفاعت چيزي است كه وجود دارد و قابل انكار نيست، و بعضي روايات ديگر آن را مقيد مي كند به اذن خدا يا مربوط به قيامت و...

صفحه‌ها