سوالات و شبهات حديثي

اگر ميتوانيد اين موارد فقط با ذكر عنوان به من معرفي كنيد
پيامبر گرامي اسلام (ص) (و نيز معصومين(ع)) به هر مناسبتي امت خود را نصيحت كرده و از لغزش هايي بر حذر مي كردند و با جمله اين كه "من مي ترسم" حساسيت خاص خود را ...

با سلام و عرض خسته نباشيد

پيامبر اكرم در مواقع گوناگون فرموده اند كه:

از چند چيز بر امت خودم ميترسم

اما متاسفانه من در كتابي جمع شده ي اين سخنان رو پيدا نكردم

احتمالا موارد زيادي شوند!

اگر ميتوانيد اين موارد فقط با ذكر عنوان به من معرفي كنيد

با تشكر

پيامبر گرامي اسلام (ص) (و نيز معصومين(ع)) به هر مناسبتي امت خود را نصيحت كرده و از لغزش هايي بر حذر مي كردند و با جمله اين كه "من مي ترسم" حساسيت خاص خود را به شكل هاي متفاوت ابراز مي كردند و اين ترس فقط به مورد خاصي بسنده نمي شد، بلكه حضرت به مناسبت هاي مختلف مردم را نسبت به عواقب گناهان و نيز انحراف ها بيم مي دادند، كه به بعضي از آن موارد اشاره مي شود:

1.حضرت فرمود:"انّي اخاف علي امّتي من بعدي اعمالا ثلاثة زلّة عالم و حكم جائر و هوي متّبعا"(1) براستي من پس از خودم از سه چيز؛ لغزش دانا؛ فرمان روايي ستمگر، و پيروي هوس بر پيروانم مي ترسم‏.

2. "إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَي أُمَّتِي الْهَوَي وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا الْهَوَي فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ"(2)

يعني:براي امّت خود از دو چيز بيش‏از هر چيز خائف و ترسانم، اوّل هواي نفس كه مانع و دوّم آرزوي دراز كه موجب فراموش آخرت مي شود.

 3. "أَخَافُ عَلَي أُمَّتِي زَلَّةَ عَالِمٍ‏"(3)

يعني:من بر امت خودم از انحراف عالم مي ترسم( به اين معنا كه اگر عالم منحرف شود و از مسير حق بلغزد، عالم را منحرف خواهد كرد.

4. "أخاف علي أمّتي من بعدي ثلاثا: ضلالة الأهواء و اتّباع الشّهوات في البطون و الفروج و الغفلة بعد المعرفة."(4)

پس از خودم بر امتم از سه چيز بيم دارم، گمراهي هوس ها و پيروي خواهش هاي شكم ها و فرج ها و غفلت پس از معرفت.

پي نوشت ها:

1. پاينده ابولقاسم، نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص)، تهران، انتشارات دانش، سال 1382 ه ش، چاپ چهارم، ص 348.

2. علامه مجلسي، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج‏67، ص 76.

3. همان، ج‏70، ص 151.

4. نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول (ص)پيشين، ص173.

احاديث معتبر در مورد حرمت رقصيدن و آهنگ هاي لهو و لعب را ارسال کنید
درباره حرمت "رقص" ممكن است به دو گونه احاديث استناد گردد: ...

لطفا احاديث معتبر در مورد حرمت و عقاب رقصيدن و آهنگ هاي لهو و لعب را برايم ارسال نماييد با تشكر

درباره حرمت "رقص" ممكن است به دو گونه احاديث استناد گردد:

1. دسته اي از آنها به صورت عام، مربوط به نهي از هرگونه لهو و لعب و لغو است، كه رقص هم از مصاديق آنها به شمار مي رود، مانند حديثي كه از امير المؤمنين علي(ع) نقل شده است كه فرمود: «لَمْ يَعْقِلْ مَنْ وَلَهَ بِاللَّعْبِ وَ اسْتَهْتَرَ بِاللَّهْوِ وَ الطَّرَب‏»(1)؛ عاقل نيست كسي كه در پي لعب باشد و دائم با لهو و طرب خو د را مشغول سازد.

2. دسته اي از روايات كه صريحا از رقص نهي كرده اند، مانند احاديثي كه در زير مي آيد:

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‏ أَنْهَاكُمْ عَنِ الزَّفْنِ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْكُوبَاتِ وَ الْكَبَرَاتِ»(2)؛ از امام صادق (ع) نقل شده كه پيامبر (ص) فرمود: نهي مي كنم شما را از رقص و مزمار و نرد و طبل زدن.

«عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) أَنَّهُ نَهَي عَنِ الضَّرْبِ بِالدَّفِّ وَ الرَّقْصِ وَ عَنِ اللَّعْبِ كُلِّهِ وَ عَنْ حُضُورِهِ وَ عَنِ الِاسْتِمَاعِ إِلَيْه‏...»(3)؛ از رسول خدا(ص) نقل شده كه نهي كرد از زدن با دف و رقص و هر گونه لهو و لعب، و از حاضر شدن در چنين مجالسي و استماع آن...

در ادامه نظرات مراجع معظم معاصر را مختصرا در مورد رقص ذكر مي نمائيم: در مورد رقص(فرقي بين رقص محلي و غير محلي نيست) بين فقها اختلاف نظر وجود دارد كه برخي از نظريات چنين است:

الف: رقص به خودي خود اشكال ندارد. (گرچه رقص از مصاديق لهو است و سزاوار است مؤمن از لهو اجتناب كند) ولي اگر مشتمل برحرام ديگري، مثل غنا و موسيقي و تحريك شهوت باشد، حرام است.(4)

ب: رقص زن براي شوهر و رقص مرد براي همسرش اشكال ندارد.(5)

ج: احتياط در ترك رقص و عدم حضور در مجلس رقص است، ولي رقص زن در مقابل شوهرش جايز است. (6)

د: رقص جايز نيست، مگر رقص زن براي شوهرش. (7)

ه: آيت اللَّه بهجت و آيت اللَّه اراكي رقصيدن زن در مجالس زنان و حتي براي شوهر را جايز نميدانند. (8)

اما در مورد موسيقي و آهنگ هاي لهو و لعب نيز روايات مخصوصي وارد شده از جمله در كتاب وسايل الشيعه در «بَابُ تَحْرِيمِ سَمَاعِ الْغِنَاءِ وَ الْمَلَاهِي‏»(9) اين روايات جمع آوري شده است.

در مورد موسيقي بايد بگوييم كه آن بر دو قسم است: 1- موسيقي مطرب و مناسب با مجالس لهو و لعب و عياشي. 2- موسيقي غير مطرب و معمولي كه انسان را به هيجان شهوي وادار نميكند.

در اسلام قسم اول موسيقي حرام شده است و قسم دوم بدون اشكال است. موسيقيهاي مشكوك، مواردي است كه حرمت و حليت آن مشكوك است. گوش دادن به چنين موسيقيهايي از نظر فقهي اشكال ندارد، مگر اين كه كسي بخواهد احتياط كند، كه در اين صورت پرهيز از آنها خوب است.

اما علّت تحريم موسيقي قسم اوّل واضح است، زيرا موسيقيهاي شهوت زا انسان را به لهو و لعب و عيّاشي و دور شدن از خداوند سوق ميدهد كه مخالف كمال انسان است، نيز باعث تزلزل اعتقادات مذهبي ميشود، از اين رو از رسول گرامي اسلام(ص) نقل شده: «يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يُقَسِّينَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّيْدِ وَ إِتْيَانُ بَابِ السُّلْطَانِ»(10)؛ اي علي(ع) سه چيز قلب انسان را پر قساوت ميكند: شنيدن و گوش دادن بهصداها و گفتارهاي لهو، دنبال صيد رفتن براي خوشگذراني، به دربار شاهان رفت و آمد كردن.

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ الْغِنَاءِ يُنْبِتُ النِّفَاقَ كَمَا يُنْبِتُ الْمَاءُ الزَّرْعَ»(11)؛ امام صادق(ع) فرمودند گوش دادن به موسيقي و غنا نفاق را مي روياند همانطور كه آب زراعت را مي روياند.

«أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ الْمُغَنِّيَةُ مَلْعُونَةٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَكَلَ كَسْبَهَا»(12)؛ امام صادق(ع) فرمودند زن آوازه خوان مورد لعن است و ملعون است كسي كه درآمد او را بخورد.

علاوه بر اينكه آياتي از قرآن نيز دلالت بر حرمت موسيقي حرام و غنا مي كند از جمله:

«و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه بغير علم و يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مُهين»(13)؛ گروهي از مردم، خريدار سخنان بيهوده اند، تا به ناداني، مردم را از راه گمراه  كنند و قرآن را به مسخره مي گيرند. بهره اينان، عذابي است خوار كننده.

در روايات صحيح، اين آيه بر غنا و موسيقي تطبيق شده و وعده آتش، بر آن ها داده است.(14)

3- «والذين لايشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا كراماً»؛ (15) مؤمنان واقعي آنان اند كه به دروغ شهادت نمي دهند و چون بر ناپسندي بگذرند، به شتاب از آن دوري مي جويند.

در روايت معتبر،"الزّور" به غنا و موسيقي تفسير شده است. (16)

4- «والذين هم عن اللغو معرضون»؛ (17) «آنان كه از عمل (يا سخن) بيهوده اعراض مي كنند».

در ذيل اين آيه شريفه، روايتي از امام نقل شده كه آن حضرت مي فرمايد:«انه الغناء والملاهي»؛ (18) «آن لغو، عبارت است از لهو و لعب».

 پي نوشت ها:

1. نوري، حسين، مستدرك الوسايل، موسسه آل البيت(ع)، قم، 1418ق، ج 13، ص 220.

2. عاملي، شيخ حر، وسايل الشيعه، موسسه آل البيت(ع)، قم، 1409ق، ج17، ص313.

3. مستدرك الوسايل، همان، ج 13، ص 218.

4. تبريزي، ميرزا جواد، استفتاآت جديد، نشر سرور، قم، 1387ش، ص219 ،س 1042 و ص222، س1060؛ آيت الله خامنه اي،اجوبه الاستفتاآت، نشر بين المللي الهدي، تهران، 1388ش، ص256، س 1166 - 1179.

5. امام خميني، استفتاآت، جامعه مدرسين، قم، 1366ش، ج2 ، ص15، س35 از مكاسب محرمه .

6 . فاضل لنكراني، جامع المسائل، مطبوعاتي امير، قم، 1383ش، ج1، ص486، س1736 و1737.

7. مكارم شيرازي، استفتاآت جديد، نشر مدرسه امام علي(ع)، قم، 1380ش، ج1، ص 149، س534-537 .

8. معصومي، سيد مسعود، احكام روابط زن و مرد، بوستان كتاب، قم، 1383ش، ص 213 .

9. وسايل الشيعه، ج17، ص 316.

10. همان، ص314.

11. همان، ص316.

12. همان، ص121.

13. لقمان (31) آيه 5.

14. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 12، ص 226، روايت 6، محمد بن مسلم عن الباقر(ع): «الغناء، مما وعداللّه عليه النار. و تلاهذه الايه: و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل اللّه بغير علم و يتخذها هزواً، اولئك لهم عذاب مهين».

15. فرقان (25) آيه 72.

16. وسائل الشيعه، ج 12، ص 226، روايت 3 و 5.

17. مؤمنون (23) آيه 3.

18.العروسي الحويزي، تفسير نورالثقلين، انتشارات اسماعيليان، ج 3، ص 529.

اين حديث كجاست؟
بگويد: « بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»(1)؛ رفتن و ايستادن‏ كشتي با نام خداست همانا پروردگار من آمرزگار و مهربان است.

از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده: آيه ای هست كه هركه همراه داشته باشد از غرق شدن و سوختن در آتش و تير خوردن در امان مي ماند

اين حديث كجاست؟

ممنون

چند آيه براي امن ماندن از غرق شدن و سوختن در آتش خواندنش سفارش شده است:

از اندرزهاي امير المومنين(ع) به اصحابش: و هر كس از شما كه از غرق شدن بيم دارد بگويد: « بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»(1)؛ رفتن و ايستادن‏ كشتي با نام خداست همانا پروردگار من آمرزگار و مهربان است.

«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالي‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ»(2)؛  و خداي را چنان كه شايسته اوست نشناختند، و روز رستاخيز زمين يكسره در قبضه [قدرت‏] اوست و آسمانها به دست قدرت او پيچيده شوند، پاك و منزّه است او، و برتر از آنست كه با او شريكي گيرند.(3)

همچنين اصبغ بن نباته از امير المؤمنين (ع) حديث كند كه فرمود: «وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً ص بِالْحَقِّ وَ أَكْرَمَ أَهْلَ بَيْتِهِ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ تَطْلُبُونَهُ مِنْ حِرْزٍ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ أَوْ سَرَقٍ أَوْ إِفْلَاتِ دَابَّةٍ مِنْ صَاحِبِهَا أَوْ ضَالَّةٍ أَوْ آبِقٍ إِلَّا وَ هُوَ فِي الْقُرْآن‏ ِ فَمَنْ أَرَادَ ذَلِكَ فَلْيَسْأَلْنِي عَنْهُ قَالَ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي عَمَّا يُؤَمِّنُ مِنَ الْحَرَقِ وَ الْغَرَقِ فَقَالَ اقْرَأْ هَذِهِ الْآيَاتِ «اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّي الصَّالِحِينَ‏» «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِلَي قَوْلِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالي‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ»(4)؛ سوگند بدان كه محمد (ص) را به حقيقت برانگيخته و خاندانش را گرامي داشته هيچ چيزي نيست كه شما آن را بجوئيد از حرز و دعاهائي كه براي محافظت از سوختن يا غرق شدن يا دزد يا گريختن چهارپائي از دست صاحبش يا گمشده‏اي يا بنده فراري، جز اينكه در قرآن است، هر كه خواهد از من بپرسد (تا باو بگويم) گويد: پس مردي برخاست و عرض كرد: يا امير المؤمنين مرا آگاه كن از آنچه براي محافظت از سوختن و غرق شدن است؟ فرمود: اين آيات را بخوان: «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذي نَزَّلَ الْكِتابَ وَ هُوَ يَتَوَلَّي الصَّالِحين»(5) و آيه: وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ....سُبْحانَهُ وَ تَعالي‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ »(6)

پي نوشت ها:

1. هود(11)آيه41.

2. زمر(39)آيه67.

3. حراني، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، انتشارات جامعه مدرسين، ص 109.

4. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، انتشارات اسلاميه، ج2، ص624.

5. اعراف(7)آيه196.

6. زمر، آيه67.

آیا روایتی داریم كه بفرماید از تازه به دوران رسیده چیزی طلب نكنید؟
امام صادق به او فرمود آیا تو را نهی نكردم از اینكه قرض بگیری برای من از كسی كه ابتدا چیزی نداشته و بعدا به دست آورده است.

آیا روایتی داریم كه بفرماید از تازه به دوران رسیده چیزی طلب نكنید؟

« عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ قَالَ اسْتَقْرَضَ قَهْرَمَانٌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ رَجُلٍ طَعَاماً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَلَحَّ فِي التَّقَاضِي فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ )ع( أَ لَمْ أَنْهَكَ أَنْ تَسْتَقْرِضَ لِي مِمَّنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ فَكَانَ »(1)

حفص بن بختری گفت: خدمتكار امام صادق از مردی غذایی برای ایشان طلب قرض كرد و در تقاضای خود پافشاری نمود امام صادق به او فرمود آیا تو را نهی نكردم از اینكه قرض بگیری برای من از كسی كه ابتدا چیزی نداشته و بعدا به دست آورده است.

منظور این است كه از كسی كه خودش هم زمانی محتاج بوده و نیاز به قرض گرفتن بوده و حالا كه صاحب ثروتی شده از روی میل و رغبت حاضر نیست قرض بدهد.

پی نوشت:

1. كلینی،محمد بن یعقوب،كافی،انتشارات آل البیت،ج 5 ،ص 159.

آیا روایت معتبری در خصوص ثواب آن داریم؟
آنچه در روایات درباره تمام ماه های قمری مطرح شده روزه گرفتن در اولین پنجشنبه ماه و چهارشنبه اول در دهه دوم و پنج شنبه آخر ماه است...

آیا روایت معتبری در خصوص روزه داری در روزهای اول، پانزدهم و سی ام ماه قمری و ثواب آن داریم؟ اگر هست با ذكر منبع بفرمایید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني

آنچه در روایات درباره تمام ماه های قمری  مطرح شده روزه گرفتن در اولین پنجشنبه ماه و چهارشنبه اول در دهه دوم و پنج شنبه آخر ماه است. چنانكه در روایتی زراره نقل می كند كه به امام صادق (ع) عرض كردم استحباب روزه در چه روزهایی می باشد حضرت فرمود:« ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ مِنْ كُلِّ شَهْرٍ- الْخَمِيسِ فِي الْعَشْرِ الْأَوَّلِ وَ الْأَرْبِعَاءِ فِي الْعَشْرِ الْأَوْسَطِ وَ الْخَمِيسِ فِي الْعَشْرِ» (1) « سه روز از هر ماه؛ پنجشنبه دهه اول ، چهار شنبه دهه دوم و پنجشنبه دهه آخر»

البته در خصوص ماه رجب توصیه به روزه گرفتن در اول و وسط و آخر این ماه شده است چنانكه در حدیثی از امام رضا (ع) نقل شده كه حضرت می فرماید:

« مَنْ صَامَ أَوَّلَ يَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ رَغْبَةً فِي ثَوَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ وَسَطِهِ شُفِّعَ فِي مِثْلِ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ وَ مَنْ صَامَ يَوْماً فِي آخِرِهِ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مُلُوكِ الْجَنَّةِ وَ شَفَّعَهُ فِي أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ ابْنِهِ وَ ابْنَتِهِ وَ أَخِيهِ وَ أُخْتِهِ وَ عَمِّهِ وَ عَمَّتِهِ وَ خَالِهِ وَ خَالَتِهِ وَ مَعَارِفِهِ وَ جِيرَانِهِ وَ إِنْ كَانُوا مُسْتَوْجِبِي النَّارَ»؛ (2)

« كسی كه روز اول ماه رجب روزه بگیرد بهشت بر او واجب می شود و كسی كه وسط ماه رجب روزه بگیرد شفاعتش در همچون ربیعه و مضر نیز پذیرفته است و كسی كه روز آخر ماه رجب روزه بگیرد خداوند وی را از ملوك بهشت قرار می دهد و شفاعتش درباره پدر و مادر و فرزندان و بردار و خواهر و عمو و عمه و خاله و دایی و آشنایان و همسایگانش پذیرفته می شود گرچه مستوجب آتش جهنم باشند».

پی نوشت ها:

1. شيخ صدوق‏، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسین، 1404ق، ج، ص 84.

2. سید بن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنة، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1415ق، ج، ص 191.

آیا در روایات، به مستحب بودن تهیه قبر، پیش از فوت، اشاره ای شده است؟
مرحوم آیت الله سید محمد كاظم یزدی ره در عروه الوثقی می نویسد: شایسته است مومن قبری برای خود تهیه كند و ...

آیا در روایات، به مستحب بودن تهیه قبر، پیش از فوت، اشاره ای شده است؟

چرا بعضی افراد، قبل از فوت ، برای خود قبر تهیه می كنند كه البته مجبور به پرداخت خمس آن نیز بشوند؟

مرحوم آیت الله سید محمد كاظم یزدی ره در عروه الوثقی می نویسد: شایسته است مومن قبری برای خود تهیه كند و ... (1) اما در استحباب این عمل بحث است و روایت صریحی در این زمینه دیده نشده است از این رو برخی گفته اند استحباب آن معلوم نیست (2) و بعضی از فحوای پاره ای روایات استحباب آن را فهمیده اند. (3) در هر حال تهیه قبر جایز است. اگر انسان با خریدن و نگاه به آن مكان  به یاد مرگ و معاد بیفتد. ( كه غالبا همین طور است )كار شایسته ای است و پرداخت خمس هم یك وظیفه شرعی است و هیچ اشكالی ندارد.

پی نوشت ها:

1. یزدی، سید محمد كاظم طباطبائی، العروه الوثقی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ج 1، ص 455.

2. میزا محمد تقی آملی، مصباح الهدی فی شرح العروه الوثقی، ج 7، ص 50 و آیه الله مكارم شیرازی، ناصر، العروه الوثقی مع التعلیقات، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، ج 1، ص 364

3. اشتهاردی، علی پناه، مدارك العروه الوثقی، دار الاسوه للطباعه و النشر، ج 9، ص 194 .

آيات و احاديثي كه در اين مورد ( اذن پدر درازدواج دخترباكره )آمده چيست؟
در این مورد احادیث فراوان است كه در كتاب "وسائل الشیعه " در چندین باب آمده اند و احادیث دیگری هم كه این حكم را می رساند ، در باب های دیگر هست كه جمع آوری ...

آيات و احاديثي كه در اين مورد ( اذن پدر درازدواج دخترباكره )آمده چيست؟

در این مورد احادیث فراوان است كه در كتاب "وسائل الشیعه " در چندین باب آمده اند و احادیث دیگری هم كه این حكم را می رساند ، در باب های دیگر هست كه جمع آوری همه روایات ، احتیاج به جستجوی فراوان دارد .

در "كتاب النكاح" از "وسائل الشیعه" چندین باب تحت عنوان " ابواب عقد النكاح و اولیاء العقد" آمده از جمله باب سوم كه با عنوان زیر است:

(برادر و پدر و غیر اینها بر زن بیوه رشیده ولایت ندارند و امر ازدواج او به عهده خودش می باشد)

در روایات این باب تصریح شده كه "بیوه" بر خوش ولایت دارد و تصمیم ازدواجش با خودش می باشد و دیگران حق تصمیم گیری برای او را ندارند. (1)      

مفهوم این روایات این است كه غیر بیوه نمی تواند مستقلا تصمیم به ازدواج بگیرد و ازدواج كند.

در یكی از روایات این باب از امام صادق (ع) آمده:

الجارية البكر التي لها  الأب لا تتزوج إلا باذن أبيها  (2)   

دختر باكره كه پدر دارد ، بدون اذن پدر اردواج نمی كند .

عنوان باب چهارم  عبارت است از : " ان البكر البالغ الرشيدة التي ليس لها أب أمرها بيدها "= دختر بالغ رشیده كه پدر ندارد ، متولی امر ازدواج خویش می باشد و كس دیگری بر او ولایت ندارد."

در این باب از امام صادق آمده :

الجارية البكر التي لها أب لا تتزوج إلا باذن أبيها (3)

دختر باكره بدون اذن پدر ازدواج نمی كند.

باب پنجم (4) هم در باره اذن گرفتن از دختر توسط پدر است كه نشان می دهد امر ازدواج باكره به دست خودش و پدرش می باشد.

عنوان باب نهم (5) نیز به شرح زیر است: "ان الولاية في عقد البكر البالغ الرشيدة مشتركة بينها وبين أبيها فلا بد من رضاهما إذا لم يعضلها" كه دلات دارد امر ازدواج باكره به دست خودش و پدرش می باشد و خودش به تنهایی بدون اذن پدر حق ازدواج ندارد مگر این كه به جهت موافقت نكردن پدر  برایش معضله پیش آید.

اینها مواردی است كه بر لزوم اذن پدر در عقد باكره دلالت دارد و چون این امر از امور اجتهادی است و باید همه روایات كه بیان های مختلفی دارند لحاظ شود و با توجه به مبانی اجتهادی ، از مجموع استنباط حكم گردد ، باید به فتوای مجتهد عمل كرد.  

پی نوشت ها :

1. حر عاملی محمد بن حسن ، وسائل الشیعه ، پنجم ، بیروت ، دار احیاء التراث العربی ، 1104 ق ، ج14 ، ص 201- 204.

2. همان ، ص 202.

3. همان ، ص 205.

4. همان ، ص 205- 206.

5. همان ، ص 213- 216.

در روايات به اين كارها توصيه شده؟
پيغمبر اكرم (ص) فرمود: از اسفند درخت يا برگ يا ميوه‏اي نمي رويد، مگر آن كه فرشته‏اي بر آن گماشته شده است تا آن را به آن كه بايد برساند، يا خشك شود، و در ريشه...

آيا اسفند دود كردن و شكستن تخم مرغ براي چشم زخم و نظر كردن منشأ اسلامي دارد و در روايات به اين كارها توصيه شده؟  يا اين كارها خرافاتي بيش نيستند؟

اسفند را به عربي "حَرْمَل" گويند (1) و در دائرة المعارف آمده: گياه اسفند به سبب داشتن خاصيت‏هاي طبي در درمان برخي از بيماري‏ها به كار مي‏رود".(2) در مورد دود كردن اسفند حديثي نيافتيم ولي درباره روياندن اسفند و خواص آن رواياتي وارد شده ؛ در حديث است كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود: از اسفند درخت يا برگ يا ميوه‏اي نمي رويد، مگر آن كه فرشته‏اي بر آن گماشته شده  است تا آن را به آن كه بايد برساند، يا خشك شود، و در ريشه و ساقه‏اش شفا است، و در دانه آن داروي 72 بيماري است(3) نيز از محمد بن حكم نقل شده است: پيغمبري به خداوند از ترسويي امتش شكايت كرد، خداوند به وي وحي فرمود: دستور ده  امتت اسفند بخورند كه شجاعت را زياد مي‏كند. (4)

اما شكستن تخم مرغ براي چشم زخم از خرفات است كه متاسفانه مرسوم شده به جاي شكستن و دور انداختن آن كه نوعي اسراف است آن را به فقير صدقه بدهيد

پي نوشت‏ها:

1. مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 2، ص 178 ماده اسفند.

2. دائرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 6، ص 333، ماده اسفند.

3. مكارم الأخلاق،ترجمه مير باقري، ج‏1، ص 355.

4. آسمان و جهان، ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج‏6، ص 184 باب هشتاد و سوم: اسفند و كندر، ص182.

----------------------------------------------------------------

 با سلام وآرزوي بهروزي براي شما دوست عزيز

 بد نيست ابتدا به اصل مساله چشم زخم نگاهي دقيق بيندازيم :

«چشم زخم در آيات و روايات»

در عصر پيامبر(ص) ميان قبيله بني اسد بد چشماني بودند كه چشمانشان اثرات به خصوصي در اشيا مي‏نهاد. اينان تصميم گرفتن با چشم خويش پيامبر را صدمه و زياني بزنند كه آيه: «و إنْ يكاد الّذين...»(1) نازل شد.

مرحوم طبرسي مي‏فرمايد: «معناي آيه اين است كه وقتي ذكر (قرآن) را از تو مي‏شنوند، با نظري سرشار از كينه و خشم به تو نظر مي‏كنند، به طوري كه مي‏خواهند با نگاه تيزشان تو را بكشند».(2)

حضرت يعقوب به فرزندانش فرمود: «اي فرزندانم! از يك در داخل نشويد و از درهاي گوناگون وارد شويد».(3) مفسران نقل نموده‏اند كه حضرت يعقوب(ع) بيم آن داشت كه مردم به فرزندانش رشك برده و مورد چشم زخم واقع شوند،(4) زيرا، اين احتمال را مي‏داد كه وقتي يازده برادر جوان و رشيد با هم وارد بر عزيز مصر شوند، مورد چشم زخم قرار گيرند.

رسول خدا(ص) فرمود: «چشم زخم حقيقت دارد تا آن جا كه قلّه كوه را فرود آورد» و اميرمؤمنان مي‏فرمايند: «چشم زخم حق است و توسّل به دعا براي دفع آن نيز حق است».(5)

«چشم زخم از جهتِ مباني علمي»

حقيقت مسئله از ديدگاه دانش بشري كاملاً مشخص نمي‏باشد، هر چند نظريه هايي ابراز شده ، از آن جمله بسياري از دانشمندان معتقدند در برخي از چشم‏ها نيروي مغناطيسي خاصي نهفته است كه كارآيي زيادي دارد، حتي با تمرين و ممارست مي‏توان آن را پرورش داد.

خواب مغناطيسي از طريق نيروي مغناطيسي چشم‏ها است.

«اشعه ليزر» شعاعي است نامريي و توانسته كاري كند كه از هيچ سلاح مخرّبي ساخته نيست. حال پذيرش وجود نيرويي در برخي چشم‏ها كه از طريق امواج به خصوصي در ديگران اثر بگذارد، امر عجيبي نخواهد بود.(6)

روح انسان بر اثر رياضت‏ها به درجه‏اي مي‏رسد كه آثاري در جسم بر جاي مي‏گذارد، حال جسم گاهي اعضاي بدن است كه شمشير و سوزن و ميخ و آتش در آن اثر نمي‏كند و گاهي چشم است كه مي‏تواند آثاري را بر جاي گذارد كه چشم زخم از آن جمله باشد.

پس اگر چه مسئله از جهت علمي كاملاً روشن نمي‏باشد، اما جايي براي انكار وجود ندارد و نظريه‏هاي علمي نمي‏تواند خلاف آن را ثابت كند.

مرحوم طباطبائي(ره) در ذيل آيه 51 سوره قلم مي‏فرمايد: «... مراد از آيه چشم زدن است كه نوعي از تأثيرات نفساني است و دليل عقلي بر نفي آن نداريم، بلكه حوادثي ديده شده كه با چشم زدن منطبق است و رواياتي طبق آن وارد شده، دليلي ندارد كه آن را انكار نموده و بگوييم عقيده خرافي است».(7)

« راه ها وادعيه مقابله با چشم زخم»

در روايات وارد شده كه پيامبر براي امام حسن و امام حسين(ع)  اين دعا را خواندند: «أعيذكما بكلمات التامة و أسماء اللَّه الحسني كلّها عامة، مِن شر السامة و الْهامة، و مِن شرِّ كل عينٍ لامة، و مِن شر حاسدٍ إذا حسد؛ شما را به كلمات تامه و اسماي حسناي خداوند از شر مرگ و حيوانات موذي و هر چشم بد و حسود آن گاه كه حسد ورزد مي‏سپارم».(8)

حضرت امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه بخواهيد با هيأتي آراسته و چشمگير از خانه بيرون رويد، معوذتين (قل اعوذ برب الفلق... و قل اعوذ بربّ النّاس...) را بخوانيد تا چشمي در شما اثر نكند«.(9)

از امام صادق عليه السلام نقل شده :"چشم [زخم] حق است .... اگر در اين مورد ترسيدي ، پس بگو: ما شاءالله [لا حول و] لا قوّه إلاّ بالله العليّ العظيم،(10)

اين جملة  سه بار ادا شود"

 در هر صورت پذيرش وجود چشم زخم، نبايد آدمي را به دامان خرافه و امور عوامانه سوق دهد. در خصوص تخم مرغ شكستن هم مدركي وجود ندارد .با تعاليم و فرهنگ ديني و عقل هم فاصله دارد . اصولاً پناه بردن به برخي امورخرافي براي دفع چشم زخم موجب توهين به دين وخلاف شرع است ولي در هر حال اين كارها چه درست وچه غلط شرك نيست زيرا استفاده از ابزاري براي حل مشكل است ؛مانند استفاده از دارو جهت رفع بيماري .

مشكل شرك زماني آغاز مي شود كه انسان همه راه ها و ابزارها را جداي از قدرت خدا داراي تاثير بداند و آنها را مستقل از قوانين حاكم بر عالم كه خداوند قرار داده فرض كند. ولي خيلي بعيد است كسي چنين اعتقادي داشته باشد .

در مجموع نبايد فراموش كرد  دامنه تأثير اموري مانند چشم زخم و... محدود است و همه عالم هستي  تحت فرمان خدا است .با وجود توكل به خدا نبايد از اين گونه امور به وحشت افتاد و دست به كارهاي نامعقول زد كه  مصداق اسراف وحرام است .

پينوشت‏ها:

1. قلم (68) آيه 51.

2. مجمع البيان، ج 10، ص 341.

3. يوسف (12) آيه 67.

4. اين قول به مفسراني همچون ابن عباس، قتاده و ضحاك نسبت داده شده است.

5. نهج البلاغه، حكمت 400.

6. تفسير نمونه، ج 24، ص 426.

7. تفسير الميزان، ج 19، ذيل آيه.

8. تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 400.

9. بحارالانوار، ج 95، ص 133.

10. همان، ج 60، ص 26، حديث 23 چاپ بيروت.   

آداب زیارت قبور مؤمنین را بفرمایید
هر كه بيايد به نزد قبر برادر مؤمن خود و دست بر قبر گذارد و هفت مرتبه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را ايمن گردد در روز فزع اكبر يعني از ترس بزرگ روز قيامت

آداب زیارت قبور مؤمنین را بفرمایید

با عرض سلام و تشكر از ارتباط تان با این مركز.

مطلبي را كه مرحوم محدث قمي در باب زيارت قبور مومنان آورده و متناسب با خواسته پرسشگر مي باشد ذكر مي كنيم:

شيخ ثقه جليل القدر جعفر بن قولويه قمي از عمرو بن عثمان رازي روايت كرده كه گفت: شنيدم از حضرت ابو الحسن امام موسي بن جعفر عليهما السلام كه مي‏فرمود: هر كه قادر نباشد بر زيارت ما پس زيارت كند صلحاي از مواليان ما را تا نوشته شود براي او ثواب زيارت ما و كسي كه قادر نباشد بر صله و نيكي به ما پس صله و نيكي كند با صالحان مواليان ما تا از براي او نوشته شود ثواب صله و نيكي به ما و نيز به سند صحيح روايت كرده از محمد بن احمد بن يحيي الاشعري كه گفت: من در فيد كه اسم منزلي است در طريق مكه با علي بن بلال روانه شديم سر قبر محمد بن اسماعيل بن بزيع پس علي بن بلال براي من گفت كه صاحب اين قبر براي من روايت كرد از حضرت امام رضا عليه السلام كه فرمودند:

 هر كه بيايد به نزد قبر برادر مؤمن خود و دست بر قبر گذارد و هفت مرتبه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را ايمن گردد در روز فزع اكبر يعني از ترس بزرگ روز قيامت و در روايت ديگر مثل همين را نقل كرده ، مگر آنكه دارد و رو به قبله كند فقير گويد كه اين ايمن بودن كه حديث دلالت بر آن دارد ممكن است كه از براي خواننده باشد. چنانچه ظاهر حديث است و محتمل است كه از براي  صاحب قبر باشد. چنانچه تاييد مي‏كند آن را حديثي كه بعد از اين از سيد بن طاووس نقل مي‏شود.

و نيز در كامل الزياره به سند معتبر منقول است كه:

عبد الرحمن بن ابي عبد الله به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه بگذارم دست خود را بر قبور مسلمين پس حضرت بدست خود اشاره به زمين فرمود و دست را به زمين گذاشت و خود مقابل قبله بودند و نيز به سند صحيح منقول است كه: عبد الله بن سنان به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه چگونه سلام بايد كرد بر اهل قبور؟

فرمود كه:

 مي‏گويي: «السَّلامُ عَلَي أَهْلِ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ ».

و از حضرت امام حسين عليه السلام روايت شده كه:

هر كه داخل قبرستان شود و بگويد: «اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الْأَرْوَاحِ الْفَانِيَةِ وَ الْأَجْسَادِ الْبَالِيَةِ وَ الْعِظَامِ النَّخِرَةِ الَّتِي خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْيَا وَ هِيَ بِكَ مُؤْمِنَةٌ أَدْخِلْ عَلَيْهِمْ رَوْحا مِنْكَ وَ سَلاما مِنِّي » ؛ بنويسد حق تعالي از براي او حسنات به عدد خلق از زمان آدم تا قيام قيامت .

و از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه:

هر كه داخل قبرستان شود و بگويد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ السَّلامُ عَلَي أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ يَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ يَا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَةِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ اللَّهِ »؛ حقّ سبحانه و تعالي ثواب پنجاه سال عبادت براي او بنويسد و گناه پنجاه ساله را از او و پدر و مادرش محو گرداند .

و در روايت ديگر وارد شده كه:

بهتر سخني كه در قبرستان بگويي چون از آنجا بگذري آن است كه بايستي و بگويي: «اللَّهُمَّ وَلِّهِمْ مَا تَوَلَّوْا وَ احْشُرْهُمْ مَعَ مَنْ أَحَبُّوا » .

و سيد بن طاووس در مصباح الزائر گفته كه :

چون قصد كني زيارت مؤمنين را سزاوار است كه روز پنجشنبه باشد و اگر نه هر وقت كه خواستي و كيفيت زيارت ايشان چنين است كه رو به قبله كني و بگذاري دست خود را بر قبر و بگويي: «اللَّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَ صِلْ وَحْدَتَهُ وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ وَ آمِنْ رَوْعَتَهُ وَ أَسْكِنْ إِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنِي بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ وَ أَلْحِقْهُ بِمَنْ كَانَ يَتَوَلاهُ »؛ پس مي‏خواني سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را هفت مرتبه .

و روايت شده در صفت زيارتشان و ثواب او حديث ديگري از فضيل كه گفت :

هر كه بخواند سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را هفت مرتبه نزد قبر مؤمني حق تعالي ملكي به سوي قبر او فرستد كه عبادت كند خدا را نزد قبر او و بنويسد حق تعالي از براي ميت ثواب اين عمل ملك را .

پس چون از قبرش مبعوث شود به هيچ هولي از اهوال قيامت نگذرد مگر آن كه حق تعالي بگرداند آن هول را از او به سبب آن ملك تا خدا او را داخل بهشت گرداند و با هفت مرتبه إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ سوره حمد و دو سوره قُلْ أَعُوذُ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و آية الكرسي را هر يك سه مرتبه بخواند.

 و نيز روايت شده در صفت زيارت آن ها روايت ديگري از محمد بن مسلم كه گفت به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه مردگان را زيارت بكنيم ؟

فرمود :بلي

گفتم: آيا آن ها مي‏دانند كه ما به زيارت آن ها رفته‏ايم؟

 فرمود: بلي قسم به خدا مي‏دانند و شاد مي‏شوند و انس مي‏گيرند به شما .

عرض كردم كه چه بگوييم وقتي كه به زيارت ايشان برويم ؟

فرمود : بگو « اللَّهُمَّ جَافِ الْأَرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صَاعِدْ إِلَيْكَ أَرْوَاحَهُمْ وَ لَقِّهِمْ مِنْكَ رِضْوَانا وَ أَسْكِنْ إِلَيْهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ ».

 پس سيد فرموده :

و در وقتي كه بوده باشي بين قبرهاي مؤمنين بخوان يازده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را و هديه كن آن را از براي ايشان بتحقيق كه روايت شده كه حق تعالي به عدد مردگان ثواب مي‏دهد (و در كامل الزياره از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: مردگان را چون پيش از طلوع آفتاب زيارت كنيد مي‏شنوند و جواب مي‏دهند شما را و اگر بعد از طلوع آفتاب زيارت كنيد مي‏شنوند و جواب نمي‏دهند) و در دعوات راوندي حديثي مروي است از حضرت رسول صلي الله عليه و آله در كراهت زيارت اموات در شب چنانچه حضرت  به ابي ذر فرمود: «وَ لا تَزُرْهُمْ أَحْيَانا بِاللَّيْلِ». (1)

 

پی نوشت :

1. مفاتيح‏الجنان ،ص 568 .

روایاتی از كتب مهم اهل سنت در مورد انسان بی ولایت
كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!

روایاتی از كتب مهم اهل سنت  در مورد اینكه اگر انسان بی ولایت از دنیا برود اگر چه عابد و شهید از دنیا برود به جهنم میرود نقل كنید

این اعتقاد برهانی همه مسلمانان است. همه مسلمانان قبول دارند كسی كه آگاهانه باورهای حق را ترك كند و امر خدا و رسول خدا را با توجه و آگاهانه و از روی اختیار به كنار نهد ، قطعا كافر و مرتد شده ؛ قرآن هم به عذاب جاویدان مرتدان تصریح دارد:

إِنَّ الَّذينَ ارْتَدُّوا عَلي‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَي الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلي‏ لَهُمْ؛ (1)

كساني كه بعد از روشن شدن هدايت براي آن ها، پشت به حق كردند، شيطان اعمال زشت شان را در نظرشان زينت داده و آنان را با آرزوهاي طولاني فريفته است!

وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون؛ (2)

كسي كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مي‏رود و آنان اهل دورزخند و هميشه در آن خواهند بود.

 اهل سنت قبول دارند كه اگر كسی یكی از احكام روشن و قطعی اسلام را منكر شود حتی اگر به شهادتین هم اعتراف و اقرار داشته باشد ، كافر و مرتد است . كشتن آن ها جایز و به غنیمت گرفتن ناموس و اموال شان جایز می باشد . به همین جهت خلیفه اول بنی حنیفه (قبیله مالك بن نویره) را با این كه به شهادتین معترف و بسیاری از آنان در حال نماز بودند ،  به خاطر خودداری از دادن زكات به خلیفه مرتد شمرد . به امر او آنان را كشتند . اموال و ناموس شان را به غنیمت و اسیری و كنیزی گرفتند. (3)

 آنان قبول دارند كه به حكم آیات اولی الامر (4) ،  مودت (5) ، و ...  و روایات  متواتر ثقلین (6) ، غدیر (7) و ... محبت و اطاعت از اهل بیت رسول خدا كه علی بن ابیطالب در راس آن ها است و گرفتن شرح و بیان دین از آنان لازم و اوجب است .

پس هر كس با این وجود محبت علی را در دل نداشته و با علی مخالفت كند و دین خود را از غیر علی بگیرد ، با این آیات و روایات بی شمار مخالفت كرده و آن ها را كنار زده ؛ با  انكار و مخالفتش ، اعمال خود را حبط نموده و مستحق كیفر جاوید می شود.

 قرآن شرط قبولی اعمال را این گونه بیان كرده است:

وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً ؛(8)

كسي كه چيزي از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي كه ايمان داشته باشد، چنان كساني داخل بهشت مي‏شوند و كم ترين ستمي به آن ها نخواهد شد.

وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي؛‏ (9)

 هر كه را توبه كند، و ايمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدايت شود، مي‏آمرزم!

كسی كه عملی را به عنوان عمل صالح انجام می دهد ، آن را به عنوان امر خدا و رساننده به رضای خدا انجام می دهد، ولی این كافی نیست . به بیان صریح قرآن باید "و هو مؤمن =در آن حال با ایمان" باشد. معلوم می شود

 ایمان غیر از اعتراف به خدا و قیامت و ... است ؛یعنی ایمان به پیامبر و اطاعت از او و اوامرش در بیان دین و اداره جامعه. اگر كسی به فهم خود از قرآن عمل كند و  فهمش با فهم پیامبر مخالف باشد ، مؤمن نیست و عملش ارزش ندارد .

چه بسا به فهم او پیامبر عادل نباشد ، مثل كسی كه به پیامبر فرمود : عدالت داشته باش! (10)

در آیه دوم هم می فرماید: غفاریت من كه برای مؤمنان است ، فقط به كسانی می رسد كه از كفر و شرك توبه كرده و به خدا و پیامبر ایمان بیاورند ، عمل صالح انجام دهند و اهتدا یابند.

معلوم می شود "اهتدا" غیر از توبه از شرك و كفر و  ایمان و اقرار به شهادتین و انجام عمل صالح است ، و آن

 پذیرش ولایت رسول خدا و كسانی است كه به عنوان ولی بعد از خود معرفی كرده است. این بیان را در آیات زیر هم می بینیم:

وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلي‏ عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُه؛ (11)

 چگونه ممكن است  كافر شويد، با اينكه (در دامان وحي قرار گرفته‏ايد، و) آيات خدا بر شما خوانده مي‏شود، و پيامبر او در ميان شماست؟

در این آیه هم در امان بودن از كفر به اطاعت از كتاب خدا و رسول خداست ،زیرا رسول مبین و معلم كتاب است. (12)

بنا بر این رسول خدا مبین ، مفسر و معلم كتاب و ولی مؤمنان است . بعد از ایشان هم عترت ایشان به حكم آیات و روایات از جمله حدیث قطعی و متواتر ثقلین، مبین و مفسر كتاب و ولی مؤمنان می باشند .كسانی كه دین خود را از غیر علی بگیرند و مطیع و محب علی نباشند ، دست رد به سینه  آیات و روایات زده و مرتد شده ؛ عمل صالح شان در درگاه خدا مورد پذیرش نیست و حبط و نابود می شود.

در كتب اهل سنت روایات فراوانی است كه بر فضایل اهل بیت و در رأس شان علی بن ابی طالب دلالت دارد . یاد آوری آن ها فرصت بسیار می طلبد . جویندگان می توانند به كتاب "فضائل الخمسه " مراجعه نمایند.(13)

 برای نمونه یك حدیث را ذكر می كنیم:

هیثمی در مجمع الزوائد بابی باز كرده تحت عنوان« الحق مع علی»  (14)  در آن جا احادیثی را آورده كه دلالت دارند حق بر محور علی می چرخد . در جای دیگر از آن كتاب نقل می كند كه همسر رسول خدا برای حج به مكه آمد .  سعد را دید و او را به خاطر این كه در جنگ جمل همراهی اش نكرده بود ، سرزنش نمود. وقتی سرزنش ها از طرف او و اطرافیانش زیاد شد ، سعد گفت:

 از رسول خدا شنیدم كه فرمود : علی با حق و حق با علی است. هر جا كه باشد. این كلام را ایشان در خانه

 ام سلمه فرمود.

وقتی شنوندگان از ام سلمه حقیقت را جویا شدند ، ایشان ادعای سعد را تایید كرد . (15)

فخر رازی در بحث این كه "بسم الله ..." را در نماز باید بلند گفت یا آهسته ؛ بعد از قبول قول بلند گفتن می گوید:

 علی بن ابی طالب بلند و آشكار می گفت . این به تواتر ثابت شده است . هر كس در دینش به علی اقتدا كند ، هدایت یافته است ،زیرا رسول خدا فرمود:

خدایا !حق را بر مدار علی، هر جا كه باشد  بچرخان. (16)

البته اهل سنت  با توجیهاتی دلالت این آیات و  روایات بر جانشینی علی در تبیین و تفسیر و تعلیم دین و ولایت بر مسلمانان، را انكار می كنند.

 همه اهل سنت را جهنمی نمی دانیم و كافر نمی شماریم، بلكه می گوییم آنان كه حق برای شان روشن شده و  نپذیرفته  و در مقابل حق ایستاده اند ، كافر و مرتد شده و اعمال شان ، حبط شده و مقبول نیست اما بقیه كه حق برای شان روشن نشده ، جاهل اند. اگر مقصر نباشند ، نزد خدا معذور بوده و اعمال شان قبول می باشد.

البته این مطلب مربوط به باطن انسان ها است . ما كه از باطن ها آگاهی نداریم ، نمی توانیم به كفر افراد حكم كنیم. برای ما، همه اهل سنت مسلمان و محترمند . تا كسی عداوت اهل بیت را آشكار نكرده ، نمی توانیم به جهنمی بودن او حكم دهیم.  خداست كه می داند غیر معتقدان به اهل بیت از روی انكار این اعتقاد را نپذیرفته اند یا از روی جهل. آنان كه از روی علم و آگاهی انكار می كنند ، نزد خدا كافرند .

  پی نوشت ها:

1. محمد (47) آیه 25.

2. بقره (2) آیه 217.

3. امام شافعی ، كتاب الامّ ،چ دوم ، بیروت ، دارالفكر ، 1403 ق ، ج4 ، ص 228 و دیگر كتب تاریخ و روایت اهل سنت.

4. نساء (4) آیه 59.

5. شوری (42) آیه 23.

6.  میلانی  ، حدیث الثقلین ،چ اول ، قم ، مركز الابحاث العقایدیه ، 1421 ق.

7. رجوع كنید :"من كنت مولاه فعلی مولاه" در منابع اهل سنت .

8. نساء (4) آیه 124.

9. طه (20) آیه 82. 

10 ابن حزم ، المحلی، بیروت ، دار الفكر  ، ج11 ، ص 219 و دیگر منابع اهل سنت.

11. آل عمران (3) ایه 101.

12. نحل (16) آیه 44 و بقره (2) آیه 129 و ...

13. فیروزآبادی ، فضائل الخمسه من الصحاح السته ،چ دوم ، تهران ، اسلامیه ، 1392 ق ، سه جلد  و ترجمه آن "فضایل پنج تن در صحاح شش گانه اهل سنت" ، ترجمه ساعدی  ،چ اول ، تهران ، فیروزآبادی ، 1374 ش ، چهار جلد.

14. هیثمی ، مجمع الزوائد ، بیروت ، دار الكتب ، 1408 ق ، ج 7 ، ص 235 - 236.

15. همان.

16. فخر رازی ، تفسیر كبیر ،چ سوم  ، ج 1 ، ص 205.

صفحه‌ها