سوالات و شبهات حديثي

آياواژه صبغه الله در احاديث توضيح داده شده؟
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً قَالَ الصِّبْغَةُ هِيَ الْإِسْلَام.

آياواژه صبغه الله در احاديث توضيح داده شده؟

اتفاقا اين جمله مورد توجه اولياي الهي قرار گرفته و تفاسيري در توضيح آن بيان شده است كه مقصود از "صِبْغَةَ اللَّهِ"(رنگ خدايي)، ايمان، اسلام، ميثاق با ولايت معصومين سلام الله عليهم اجمعين، فطرت پاك و ...است.

صبعه الله اسلام است:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً

قَالَ الصِّبْغَةُ هِيَ الْإِسْلَام(1)

از امام صادق(ع) در باره اين آيه شريفه نقل شد كه فرمود صبغه الله(رنگ خدايي) اسلام است.

صبغه الله، ولايت معصومين سلام الله عليهم اجمعين است:

2. "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَي صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً

"(2) قَالَ صِبْغَةَ الْمُؤْمِنِينَ  بِالْوَلَايَةِ

حضرت سلام الله عليه فرمود رنگ خدا رنگ مومنين به رنگ ولايت است. يعني زير پرچم ولايت بودن و اطاعت كردن.

 در اين جا مناسب است به بهانه تحليل اين آيه شريفه، به مطلب يكي از تفاسير اشاره كنيم:

نوشته اند:

"صِبْغَةَ اللَّهِ، وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً؟"كلمه (صبغة) از ماده (ص- ب- غ) است، و نوعيت را افاده مي‏كند، يعني مي ‏فهماند اين ايمان كه گفتگويش مي‏كرديم، يك نوع رنگ خدايي است، كه ما به خود گرفته‏ ايم، و اين بهترين رنگ است، نه رنگ يهوديت و نصرانيت، كه در دين خدا تفرقه انداخته، آن را آن طور كه خدا دستور داده به پا نداشته است.(3)

دراين تفسير، ايمان به عنوان رنگ خدايي مطرح شده است.

پي نوشت ها:

1. شيخ كليني، الكافي، تهران،انتشارات اسلاميه، سال 1364 ه ش، چاپ دوم، ج‏2، ص 15.

2. مجلسي محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلاميه، بي تا، چاپ مكرر، ج‏23، ص 367.

3. طباطبايي سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني سيد محمد باقر، قم، انتشارات اسلامي،سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج‏1، ص 472.

وضعیت حدیث به لحاظ صحّت و اعتبار چیست؟
اين حدیث را علامه طباطبایی با توجیهاتی به نقل از بعضی از تفاسیر بیان كرده است و البته چون این توجیهات به وجه و تفسیر واحدی ختم نمی شود ...

سند این حدیث شیطان به دست حضرت مهدی(عج) كشته می شود چیست، و وضعیت حدیث به لحاظ صحّت و اعتبار چیست؟

اين حدیث را علامه طباطبایی با توجیهاتی به نقل از بعضی از تفاسیر  بیان كرده است و البته چون این توجیهات به وجه و تفسیر واحدی ختم نمی شود، پس نمی توان قضاوت خاصی در مورد صحت و اعتبار آن انجام داد در عین حال خواننده خود می تواند علاوه بر اشاراتی كه در این تفسیر و نیز تفاسیر دیگر شده است، و در ادامه می آید، فقط به قضاوتی كلی دست یابد.

ابتدا بیان علامه و سپس تحقیق بعضی از تفاسیر را نقل می كنیم:

علامه در مورد آیه شریفه" رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلي‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ"(1)خدایا، مرا تا روزي كه (مردم) برانگيخته مي‏شوند مهلت ده (و زنده بگذار!) فرمود: تو از مهلت داده شدگاني! كه در مورد مهلت ابلیس است كه از خدای متعال مبنی بر زنده ماندنش تا روز قیامت مهلت خواسته بود بود، و این مهلت تا "وقت معلوم" به او داده شد حال معنای "وقت معلوم" چیست، به روایت هایی استناد می كند:

 در تفسير برهان از ابن بابويه به سند خود از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه" فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" فرمودند:" يوم وقت معلوم" روزي است كه نفخ صور مي‏شود و ابليس ميان نفخه اول و دوم مي‏ميرد. و در تفسير عياشي از وهب بن جميع و در تفسير برهان از شرف الدين نجفي با حذف سند از وهب نقل كرده كه گفت: از امام صادق (ع) از ابليس پرسیدم ، و اينكه منظور از" يوم وقت معلوم" در آيه" رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلي‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" چيست؟ فرمود اي وهب آيا گمان كرده‏اي همان روز بعث(قیامت) است كه مردم در آن زنده مي‏شوند؟ نه، بلكه خداي عز و جل او را مهلت داد تا روزي كه قائم ما(امام زمان) ظهور كند كه در آن روز موي ناصيه(موی جلو پیشانی) ابليس را گرفته گردنش را مي‏زند، روز وقت معلوم آن روز است.

و نیز تفسير قمي به سند خود از محمد بن يونس از مردي از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه" فَأَنْظِرْنِي...إِلي‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" فرمود: در روز وقت معلوم رسول خدا (ص) او (شیطان) را بر روي سنگ بيت المقدس ذبح مي‏كند.(2) علامه بعد از ذكر این روایات آنان را  توجیه می كند كه می توان مراجعه نمود:(3)

البته ایشان در جای دیگر تفسیر  توجیه دیگری را ذكر كرده اند كه شیطان در زمان امام زمان(عج) كشته نمی شود، بلكه در آن زمان سعی بر اغواگری و فریب كاری دارد و آیات ذكر شده و نیز دیگر آیات به این مقصود پرداخته اند.(4)

و اما جدای از مطالب علامه طباطبایی، این بیان كوتاه لازم است بر اساس آیات متعدد قرآن، خدای متعال در پاسخ درخواست شیطان بعد از عصیان كه او را تا روز قیامت مهلت زنده نگاه دارد"قالَ أَنْظِرْني‏ إِلي‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛ گفت: مرا تا روزي كه (مردم) برانگيخته مي‏شوند. مهلت ده (و زنده بگذار!) فرمود:.... إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ"  تو از مهلت داده شدگاني! و عین همین تعابیر درسوره های دیگر قرآن نیز آمده است.(5) توضیح این كه مهلت خواستن ابليس تا هنگام برانگيختن مردم از آن رو بود كه تا بر پايي قيامت به اغواگري انسان ادامه دهد. خدای متعال به درخواست چنين مهلتي ،آن را نه تا زمان ياد شده، بلكه تا روز معيني موافقت كرد. از اين كه ابليس دوباره گفت: همه آنان را اغوا مي كنم.(6) گواه آن است مي دانست تا آخرين فرد از افراد بشر زنده بوده،به اغواي آنان دسترسي خواهد داشت؛ او از جمله"الي يوم الوقت المعلوم" تا روز وقت معلوم، فهميده بود كه منظور از روز معلوم،آخرين روز عمر بشر زندگي كننده روي زمين بوده، همين زمان، آخرين فرصتي است كه مي تواند به فریب خود ادامه دهد.(7)

در این صورت موضوع قتل شیطان به دست امام زمان (عج) منتفی می شود و اگر هم در این باره روایاتی وجود دارد نیازمند توجیه است. 

به هر حال در برخی از روایات وارد شده است كه شیطان به دست امام زمان گردن زده می شود و در برخی دیگر آمده است كه شیطان در بین دو نفخ صور از بین می رود.

امام صادق(ع) فرمود: مهدی (ع) پیشانی او - شیطان - را می گیرد و گردنش را مي زند.(8) 

 حضرت در حدیث دیگري مي فرمایند: شیطان بین نفخه اول و دوم صور اسرافیل مي میرد.(9) متن این دو روایت با یكدیگر معارض است، و جمع كردن آنها با یكدیگر ممكن نیست، زیرا هنگام ظهور حضرت ولي عصر(ع) تا نفخه صور بسیار فاصله است، و طبق اعتقاد شیعه بین زمان ظهور و نفخه صور رجعت نیز وجود دارد. البته روایت دوم بیشتر نقل شده است و در سند آن مؤیّداتي وجود دارد كه موجب مي شود آن را بر نخستین روایت ترجیح داد. در نتیجه كشته شدن شیطان توسط امام زمان دلیل محكمي ندارد.

در هر حال طبق تحقیقات انجام شده درباره كشتن و عدم كشتن شیطان در زمان امام زمان اختلاف وجود دارد و روایاتی كه بیان كننده كشته شدن شیطان به دست امام زمام(عج) است، روایات محكمی از نظر صحت و اعتبار نیست و در برابر این دیدگاه، برخی بر این باور اند كه در زمان امام  شیطان كشته نمی شود. پس آن روایات كه در باره كشته شدن شیطان وجود دارد، باید توجیه شود.

پي نوشت ها :

1.سوره اعراف، آیات 14و 15 .

2.ترجمه الميزان، ج‏12،ص 258 .

3. ر ك، همان.

4.طباطبایی سيد محمد حسين،الميزان في تفسير القرآن،قم، دفتر انتشارات اسلامي جامعه‏ مدرسين ،سال 1417 ه.ق، ج‏12، ص 175.

5.ر ك، سوره حجر آیه 37 و سوره ص آیه 80 .

6.ر ك، همان.

7.تونه ای مجتبی،فرهنگ الفبای مهدویت،قم،انتشارات مشهور،سال 1388 ه.ش،چاپ هشتم،ص 443و 444.

8.همان،ص 443.

9.مجلسی محمد باقر، بحارالانوار،لبنان،بیروت،انتشارات مؤسسة الوفاء، ج 60، ص 244.

لطفا احادیث مذکور راترجمه وتوضح وتوجیه كنید
در باب 13 از "كتاب الجهاد" وسایل الشیعه (باب حكم الخروج بالسیف قبل قیام القائم) 17 روایت آورده كه مضمون آن ها جایز نبودن قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) می باشد

  لطفا احادیث دروسائل شیعه درمورد باب خروج بالسیف وقیام درزمان غیبت راترجمه وتوضح وتوجیه كنید وكتابهای برای مطالعه دراین مورد معرفی كنید خواهش می كنم من تمنا می كنم خیلی دارم گیج میشم شبهات سنگینی داره

پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مركز

 در باب 13 از "كتاب الجهاد" وسایل الشیعه (باب حكم الخروج بالسیف قبل قیام القائم) 17 روایت آورده كه مضمون آن ها جایز نبودن قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) می باشد، از جمله روایت زیر از امام سجاد (ع):

والله لا يخرج أحد منا قبل خروج القائم إلا كان مثله كمثل فرخ طار من وكره قبل أن يستوي جناحاه فأخذه الصبيان فعبثوا به؛ (1)

به خدا قسم !هیچ كدام از ما (امامان معصوم ) قبل از خروج قائم قیام نمی كند، مگر این كه مثل جوجه ای می ماند كه قبل از رسیدن وقت پرواز از لانه بیرون بپرد كه بازیچه بچه ها می گردد.

بسیاری می خواهند با استناد به این روایات ، هر گونه قیام به امر به معروف و نهی از منكر و برای تشكیل حكومت قبل از ظهور حضرت حجت را نامشروع بشمارند.

عالمان این روایات را نقل كرده و بررسی  نموده ، منظور و مقصود این روایات را روشن كرده اند.يكي از مراجع  در كتاب "دراسات فی ولایه الفقیه" همه این روایات را نقل كرده و بررسی نموده و جواب داده است.

ایشان بعد از نقل و بررسی همه روایات وارده در این زمینه ، در نتیجه گیری نهایی می گوید:

جهاد دفاعی برای دفاع از موجویت اسلام و مسلمانان و دفع هجوم دشمنان واجب است . اجازه امام معصوم یا فقیه واجد شرایط را لازم ندارد  . برای دفاع، مسلمانان باید مقدمات لازم از اسلحه و آموزش نظامی و سازماندهی و تعیین امیر و فرمانده و... را انجام دهند تا به هرج و مرج نینجامد . اما روایاتی كه ما را به سكوت قبل از قیام حضرت حجت فرا می خواند، بر فرض صحیح بودن سند همه آن ها :

1.یا اخبار از آینده و حاكم شدن دشمنان شیعه (مثل بنی امیه و بنی عباس) و شكست قیام های شیعیان است . در صدد نفی و تحریم قیام برای امر به معروف و نهی از منكر نیست .

2.یا در صدد این است كه شیعیان را از همراهی با مدعیان امامت باز دارد .

3.یا در صدد این است كه شیعه را از عجله در قیام قبل از تهیه مقدمات لازم و فراهم شدن شرایط نهی نماید.

4.یا در صدد این است كه بفرماید قیامی كه صد در صد موفقیت آمیز باشد،  قبل از قیام قائم  ، نخواهد بود و قیام های شیعه قبل از قائم یا شكست می خورد یا به مراحلی از موفقیت می رسد.(نه صد در صد )

یا...

 این روایات به هیچ وجه وظیفه امر به معروف و نهی از منكر و قیام علیه ستم و برای تحقق عدل و داد را نفی نمی كند و نامشروع نمی شمارد.

در قبال این اخبار ، اخبار فراوان دیگری داریم كه مسلمانان را به قیام برای امر به معروف و نهی از منكر و برای پیاده كردن حكومت اسلامی و اجرای قوانین در حد ممكن ، فرا می خواند . قیام و جهاد را ارزشمند شمرده و كشته شدن در این راه را شهادت می شمارد و...  .

با توجه به معانی بالا و  اخبار دعوت كننده به قیام برای امر به معروف و...  نباید به این توهم بها داد كه وظیفه مسلمان در دوران غیبت سكوت و تحمل است. (2)

اما در مورد روایت امام سجاد (ع) :

1. روایت مرفوعه است . البته چون از حماد نقل شده ، اجماع بر این است كه او جز صحیح نقل نمی كند. پس از لحاظ سندی ایراد قابل اعتنایی ندارد.

2. به نظر می رسد روایت از ساخته های امویان و عباسیان در آن شرایط اختناق باشد تا بزرگان علوی را از فكر قیام منصرف كنند.

3.  روایت در صدد بیان حكم شرعی و تحریم و منع و جواز نیست، بلكه اخبار غیبی است بر این كه قیام كنندگان از ما ، به پیروزی نهایی نمی رسند ،گر چه قیام شان نتایج ارزشمندی داشته باشد. 

4. ممكن است سخن امام فقط ناظر به امامان معصوم و جواب به انتظار شیعیان از آن ها بوده است. شیعیان از امامان به خصوص بعد از واقعه كربلا انتظار قیام علیه حكومت داشتند . بر این انتظار اصرار می ورزیدند . امام برای قانع كردن آن ها این امر غیبی را آشكار كرد كه اگر امامان قیام كنند، به جهت نداشتن یاور كافی و امكانات لازم و نبودن شرایط ، به پیروزی نمی رسند و شكست می خورند و بازیچه دشمنان می شوند. (3)

براي اطلاعات بيشتر مي توانيد با مركز تلفني ما به شماره 09640 و يا سايت اين مركز به آدرس (www.askdin.ir) مراجعه نماييد

پی نوشت ها:

1. حر عاملی ، وسایل الشیعه ،چ پنجم ،بیروت ،دار احیاء التراث العربی ، 1104 ق ، ج11 ،ص36.

2. منتظری  ،  دراسات فی ولایه الفقیه ، اول ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1408 ق ، ج1 ، ص255-257. 

3. همان ، ص 222-223.

مثل احاديث پيرامون نحوه ي ازدواج فرزندان آدم(ع) يا احادیث ...
اصولا رواياتي كه به دست ما رسيده، مسير طولاني تقريباً هزار ساله را پيموده تا به ما رسيده است. اگر مشاهده شده روايات با هم در برخي موارد جزئي متناقض هستند ...

با عرض سلام

تكليف برخي احاديث كه در تضاد با هم هستند چيست؟

مثل احاديث پيرامون نحوه ي ازدواج فرزندان آدم(ع) يا احاديث مربوط به نشانه هاي ظهور.

مدتي قبل امام جماعت مسجدمان گفت شفاعت ائمه فقط در روز قيامت است و در برزخ شفاعتي نداريم به استثناي امام حسين(ع) كه در برزخ هم دستگيري مي كنند. همان روزها ديدم در يكي از برنامه هاي مذهبي تلويزيون گفته شد دستگيري ائمه از لحظه ي مرگ تا روز قيامت است

اصولا رواياتي كه به دست ما رسيده، مسير طولاني تقريباً هزار ساله را پيموده تا به ما رسيده است. اگر مشاهده شده روايات با هم در برخي موارد جزئي متناقض هستند، مسلّماً يكي از آن دو صحيح نيست يا هر دو صحيح نيست يا علّتي مانند تقيه در كار بوده است وامام معصوم يكي را از روي تقيه فرموده است. گاهي امامان بزرگوار شيعه در جواب سؤال كنندگان به جهت تقيه و وجود  حكام ظالمي مانند بني اميه و بني عباس، به صورت متفاوت جواب مي دادند چون گاهي مخالفت كردن با حكام ظالم، به ضرر شيعيان يا امامان(ع) تمام مي شد.

علت ديگر در اختلاف بين روايات، مقدار فهم سؤال كنندگان و حاضران بود. بديهي است اگر عالمي از امام سؤال مي كرد، يكجور جواب مي شنيد و همان سؤال را اگر شخص عامي و كم سوادي سؤال مي كرد، امام جور ديگري جواب مي داد.

علت ديگر اختلاف بين روايات، نقل به معنا بودن بيش تر روايات است، زيرا برخي ازكساني كه مطالبي و حديثي را ازامامان مي شنيدند، عين الفاظ امام را نقل نمي كردند، بلكه مضمون و محتواي كلام امام را به ديگران منتقل مي كردند و اين نحوه از نقل روايات باعث اختلاف در روايات مي شد.

علاوه بر اينكه بسياري از رواياتي كه به ظاهر متعارض مي نمايند، در واقع متعارض نيستند؛ بلكه مكمل و قرينه همديگرند. توهم تعارض در اين گونه روايات، از نگاه ابتدايي و بدون تامل ناشي مي شود، در حالي كه با تامل، مي توان اين روايات به ظاهر متعارض راجمع كرد. گاه روايتي حكمي عمومي را بيان مي كند و روايت ديگر، مواردي خاص را از شمول حكم خارج مي نمايد، يا روايتي حكمي را با اطلاق بيان مي كند و روايت ديگر قيدهاي آن حكم را مشخص مي نمايد.

از آن جا كه در زمان حيات معصومين (ع) بسياري از اين عوامل باعث پيدايش روايات متعارض شده است، خود آنان راه علاج روايات متعارض را آموزش داده اند. راهي كه مي تواند فقيه را در شناخت راي صحيح امام معصوم (ع) ياري كند. بنابراين، وجود روايات متعارض، نشانه تعارض در دين يا عدم عصمت ائمه اطهار (ع) نيست. روايات متعارض گرچه فهم احكام ديني را براي فقيه دشوارمي كند، خود دين راه علاج آن را آموزش داده است و با رعايت قواعد آن ، اين مشكل برطرف مي شود، يا به حداقل مي رسد. براي شناخت كامل ديدگاه دين در يك مسئله، نمي توان تنها به يك روايت بسنده كرد، بلكه بايد همه آيات و روايات و دلايل عقلي مربوط به آن مسئله را به دقت بررسي كرد.

بعد از مقدمه فوق درباره روايات متعارض و متضاد، بايد بگوييم كه اين روايات اگر در باب فقه و احكام اسلامي باشد، يك بحثي دارد كه علماي فقه و اصول در باب روايات متعارض، بحث هاي زيادي دارند و راه قبول و رد اين روايات را بيان كرده اند از جمله اينكه اگر دو روايت با هم متعارض شد، بايد به مرحجات مراجعه كرد. اين گونه روايات چون به جنبه عملي دين مربوط است و بايد تكليف درباره آن مشخص شود، از اهميت بيشتري برخوردار بوده و به همين دليل راهكارهاي تشخيص روايت صحيح از غير صحيح مشخص شده است. اما اگر روايات متعارض مربوط به اعتقادات باشد، مانند نمونه هايي كه در سوال ذكر كرده ايد، نمي توان گفت تمام آنها متعارضند، بلكه بعضي از آنها مثل روايات باب شفاعت، مطلق و مقيد هستند، يعني بعضي روايات اصل شفاعت را بيان مي فرمايد كه شفاعت چيزي است كه وجود دارد و قابل انكار نيست، و بعضي روايات ديگر آن را مقيد مي كند به اذن خدا يا مربوط به قيامت و...

چند روايت بنويسيد كه از ارتزاق از طريق اهل بيت(ع) را منع کرده باشند
در شرح آغا جمال الدين خوانساري بر غرر الحكم و درر الكلم آمده: حق تعالى دوست دارد كه: بنده هر چيزى را از او سؤال كند حتّى نمك آش را چنانكه در حديث وارد شده است

اينكه مي گويند: حتي نمك سفره تان را از ما بخواهيد، آيا حديث است؟ در چه كتابي آمده؟

لطفا دو سه روايت برايم بنويسيد كه از ارتزاق از طريق اهل بيت(ع) را منع كرده باشند.

تشكر

در شرح آغا جمال الدين خوانساري بر غرر الحكم و درر الكلم آمده:

 حق تعالى دوست دارد كه: بنده هر چيزى را از او سؤال كند حتّى نمك آش را چنانكه در حديث وارد شده است. (1)

در حديث قدسي هم آمده:

يَا مُوسَى سَلْنِي كُلَّ مَا تَحْتَاجُ إِلَيْهِ حَتَّى عَلَفَ شَاتِكَ وَ مِلْحَ عَجِينِكَ(2)

اي موسي همه چيز را از من بخواه حتي علف گوسفندت و نمك خميرت را.

اما اهل بيت چون واسطه فيض خدا هستند و خداوند به واسطه آنها به بندگان روزي مي دهد. (3)

از اين جهت توصيه شده كه همه چيز را از اين واسطه بخواهيد. زيرا وساطت آنان در فيض كلي است و همه فيض ها از كوچك و بزرگ از طريق آنان به خلايق مي رسد و طريق ديگري نيست.

اما ارتزاق از طريق اهل بيت، نمي دانيم منظور شما چيست؟

اگر منظور اين است كه مثلا از طريق مداحي يا روضه خواني و ... رزق و روزي خود را كسب نكند، اين كارها ناپسند نيست به شرط اين مداح يا مرثيه خوان براي رضاي خدا مدح و ثنا يا رثاي اهل بيت بگويد وتعيين مزد نكند و آنچه مردم با رضايت مي دهند را به عنوان هبه بگيرد. شعرايي مثل دعبل و ... از اين طريق روزي مي خوردند، ولي براي مزد مدح و ثنا و رثا نمي گفتند و امامان هم نه به عنوان مزد بلكه  به عنوان هبه به آنان عنايت مي كردند.

در اين موارد روايتي نيافتيم.

 پي نوشت ها:

1. جمال الدين خواانساري، شرح غرر الحكم، تهران، دانشگاه تهران، 1366ش، ج1، ص58؛ ج2، ص52 و 451.  

2. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، آل البيت، 1407ق، ج7، ص32.

3. شيخ صدوق، الفقيه، قم، انتشارات اسلامي، 1404ق، ج2، ص615.

افضل ترين ( بالاترين ) اعمال امت چيست ؟
رسول خدا فرمود: أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج : انتظار فرج الله برترین عمل است.

افضل ترين ( بالاترين ) اعمال امت چيست ؟

رسول خدا فرمود:

أفضل أعمال أمتي انتظار الفرج (1) ؛

انتظار فرج الله برترین عمل است.(2) ؛ انتظار الفرج من الله(3)

بنا بر این روایت "انتظار گشایش خداوند" كه برترین مظهر آن فرج نهایی با ظهور حضرت حجت است، برترین اعمال امت است.

بنا بر روایت دیگر برترین اعمال امت "قرائت قرآن" است: 

أفضل أعمال أمتي قراءة القرآن. (4)

پی نوشت ها:

1. شیخ صدوق، علل الشرایع، نجف، مكتبه الحیدریه، 1385 ق، ج1 ، ص 4 .

2. علامه مجلسی، بحار الانوار،چ هشتم، بیروت، الوفا، 1403 ق، ج 109، ص 144.

3. شیخ علی كورانی، معجم احادیث المهدی،چ اول، قم، بهمن ، 1411ق، ج 1، ص 270.

4. علامه مجلسی، همان، ج 73، ص 320.

به فرموده رسول خدا، كشتي نجات و باب توبه امت چيست؟
رسول خدا "اهل بیت" خود یعنی امام علی و امامان معصوم را به عنوان "سفینه النجاه"="كشتی نجات" و به عنوان " باب حطه"= "دروازه آمرزش گناهان" معرفی كرده است.

به فرموده رسول خدا، كشتي نجات و باب توبه امت چيست؟

دراحادیث بیشماری كه در كتب شیعه و سنی به طریق های فراوان ثبت شده ، رسول خدا "اهل بیت" خود یعنی امام علی و امامان معصوم را به عنوان "سفینه النجاه"="كشتی نجات" (1) و به عنوان " باب حطه"= "دروازه آمرزش گناهان" معرفی كرده است. (2)

كشتی نجات كه در تاریخ مثل شده ، كشتی حضرت نوح بود كه هر كس بر آن سوار شد ، از غرق و طوفان نجات یافت و هر كس از سوار شدن بر آن امتناع كرد ، غرق و هلاك گردید. 

رسول خدا "اهل بیت" خود را به كشتی نوح كه نجات دهنده از غرق و هلاكت بود، تشبیه می كند؛ یعنی می فرماید: كسانی كه بعد از من تابع اهل بیتم شوند و دین و اخلاق و دستور زندگی را از آنان بگیرند و دیگران را ملجأ و مرجع و مأوای خود نسازند ، به مانند سوار شدگان بر كشتی نوح از گرداب هلاكت در امانند و كسانی كه اهل بیت را واگذارند و تابع و محب و پیرو و شیعه دیگران گردند ، قطعا مانند سرپیچی كنندگان از سوار شدن بر كشتی نوح ، محكوم به هلاكتند .

همچنین پیامبر "اهل بیت" را به "باب حطه بنی اسرائیل"=" دروازه آمرزش" تشبیه كرده است. آیه زیر حاكی از باب حطه بنی اسرائیل است:

وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزيدُ الْمُحْسِنينَ ؛ (3) و (به خاطر بياوريد) زماني را كه گفتيم: «در اين شهر [بيت المقدس‏] وارد شويد! و از نعمتهاي فراوان آن، هر چه مي‏خواهيد بخوريد! و از در (معبد بيت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گرديد! و بگوييد: «خداوندا! گناهان ما را بريز!» تا خطاهاي شما را ببخشيم و به نيكوكاران پاداش بيشتري خواهيم داد».

پی نوشت ها:

1. سید بن طاووس ، طرائف ، - ، قم ، خیام ، 1400 ق ،  ج 1،  ص 132. (ایشان یك فصل برای این حدیث اختصاص داده است)؛ همچنین ابن بطریق، العمده ، - ، قم ، انتشارات اسلامی ، 1407 ق ، ص 358 - 360.

2. بحرانی سید هاشم ، البرهان ، اول ، تهران ، بنیاد بعثت ، 1416 ق ، ج1 ، ص 229؛ ابن مشهدی ، كنز الدقائق ، تهران ، وزارت ارشاد ، 1368ش، ج2 ، 18-19 ؛ عروسی حویزی ، نور الثقلین ، - ، قم ، اسماعیلیان ، 1415 ق، ج1 ، ص 82-83؛ سیوطی ، در المنثور ، - ، قم ، كتابخانه آیت الله مرعشی ، 1404؛ ج1 ،ص 71.

3. بقره (2) آیه 58.

راجع به زيارت كربلا توضيح كامل دهيد؟
امام صادق(ع) فرمود: زِيَارَةُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) وَاجِبَةٌ عَلَي كُلِّ مَنْ يُقِرُّ لِلْحُسَيْنِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏.

راجع به  زيارت كربلا توضيح كامل دهيد؟

توصيف فايده زيارت امام حسين (ع) در كربلا و نيز اثرات آن، در كلام معصومين سلام الله عليهم اجمعين با  توضيحي كامل بيان شده است. اثراتي كه هر كدام مي تواند توشه راهي كامل و حتي مستقل در اردوگاه دنيا، مخصوصا  براي عرضه به پيشگاه خداي متعال در آوردگاه قيامت باشد.

اين كه در احاديث صادره از معصوم(ع) سفارش مؤكدي به رفتن كربلا و زيارت حضرت شده است، بيشتر به دليل آشنا شدن مردم با ابعاد وسيع حادثه جانگدازكربلا، اما درس آموز است.

زائري كه به سرزمين كربلا قدم مي گذارد، مي داند كه در اين مكان مقدس، خاندان اباعبدالله و نيز خود حضرت در مظلومانه ترين حالت به شهادت رسيدند.

انتخاب چنين مرگي با آغوش باز، با هدف تسليم نشدن به دشمن، داراي پيام خاصي است كه بهتر توجه شعور و نيز عواطف پاك انساني را جلب مي كند و زاير كربلا متوجه اين نكته خواهد بود.

بي ترديد آنچه كه به تربت و قبر امام حسين قداست و كرامت بخشيده، خون حضرت و شهادت او است.

چه خوب بيان شده اين شعر پر احساس و پر معنا:

شهادت، خاك را بوييدني كرد،  شهادت سنگ را بوسيدني كرد.

و اما دريافت فضيلت ‏ها و ثواب‏هاي زيادي كه براي زيارت امام حسين در روايات ذكر شده، مشروط بر اين است كه گناه و فسق و آلودگي انسان در حدي نباشد(يعني انسان درگناه غرق نشود) كه مانع رسيدن فيض الهي شود.

ثواب زيارت كربلا در كلام امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين:

در اين جا فقط به گوشه اي از فايده هاي زيارت حضرت سيد الشهداء (ع) كه سفر به كربلا بهانه آن است، از زبان امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين در ضمن چند حديث مي پردازيم.

وجوب زيارت حضرت:   

1.امام صادق(ع) فرمود:

"زِيَارَةُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) وَاجِبَةٌ عَلَي كُلِّ مَنْ يُقِرُّ لِلْحُسَيْنِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏"(1)

زيارت امام حسين(ع) بر هر كسي كه به امامت حضرت معتقد است، از طرف خداي متعال واجب است.

البته اين واجب، واجب شرعي نيست،مفهوم چنين واجبي اخلاقي و به دليل اهميت زيارت و ثواب بالاي آن، براي زايران است. كه هر كسي توان رفتن به زيارت كربلا را دارد، سهل انگاري نكند و براي رفتن به چنين سفر معنوي عجله كند.

زايل شدن غم و اندوه:

و باز حضرت فرمود:

2."مَا أَتَي قَبْرَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) مَكْرُوبٌ قَطُّ إِلَّا فَرَّجَ اللَّهُ تَعَالَي كُرْبَتَهُ وَ قَضَي حَاجَتَهُ‏"(2)

شخص غم ديده و صاحب اندوهي نزد قبرسيد شهيدان نرفته است، مگرآنكه خداوند اندوهش را زایل و حاجاتش را بر آورده كرده است.

حضور در محضر خداي متعال:

3. امام رضا(ع) فرمود:

" مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)بِشَطِّ الْفُرَاتِ، كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ"‏(3)   

كسي كه قبر حضرت ابي عبد الله(ع) را كه كنار شط فرات است، زيارت كند،گويا كه خداي متعال را بالاي عرش زيارت كرده است.

بخشيده شدن گناهان:

4.امام كاظم(ع) فرمود:

" مَنْ أَتَي قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَارِفاً بِحَقِّهِ، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ"(4) 

كسي كه قبر ابي عبد الله(ع) را در حالي كه به حق و مقام حضرت شناخت و اعتراف دارد، زيارت كند، خداي متعال گناهان قبل و بعد او را(به دليل پاداش اين زيارت) مي آمرزد.

بدرقه ملائك بزرگ الهي:

5. امام صادق(ع) فرمود:

  مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ وَ هُوَ يُرِيدُ اللَّهَ عَزَّّوَجَلَّ، شَيَّعَهُ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ حَتَّي يَرِدَ إِلَي مَنْزِلِهِ"(5) 

كسي كه مزار امام حسين را زيارت كند، در حالي كه قصد تقرب الهي دارد ،تا زماني كه به منزلش برگردد، جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل او را مشايعت ميكنند. 

طولاني شدن عمر به دليل زيارت امام حسين(ع):

6.امام صادق(ع) فرمود:

" أن زيارة الحسين(ع) تزيد في العمر و الرزق و تركها ينقصهما"(6)  

زيارت حسين(ع) موجب طولاني شدن عمر و زياد شدن روزي و ترك آن موجب نقصان هر دو مي شود.

اشتياق ملائك به زيارت ابا عبد الله:

7.امام صادق(ع) در اين باره فرمود:

"لَيْسَ مَلَكٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، إِلَّا وَ هُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَعْرُجُ‏"(7)

يعني: هيچ فرشته اي در آسمان و زمين وجود ندارد، جز آن كه از خداي متعال در مورد زيارت قبر سيد الشهداء سلام الله طلب اين بيانات از امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين، نشان دهنده اهميت بالاي زيارت حضرت سيد الشهدا(ع) است.

اين نكته را مجددا متذكر شويم كه ثواب زيارت و اثرات آن وقتي مترتب مي شود كه زائر، خالصانه و به قصد قربت قصد زيارت كند.

پي نوشت ها:

1. شيخ مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، قم، انتشارات كنگره شيخ مفيد، سال 1413 ه ق، چاپ اول، ج‏2، ص 134.

2. همان.

3. شعيري تاج الدين، جامع الأخبار، قم، انتشارات رضي، سال 1405 ه ق، چاپ اول، ص 24.

4. همان، ص 25.

5. مجلسي محمد باقر، بحارالانوار،تهران،انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج‏98، ص 18.

6. ابن قولويه، كامل الزيارات، نجف اشرف، انتشارات مرتضوي، سال 1356 ه ق، چاپ اول، ص 8.

7. جامع الأخبار پيشين، ص 27.

آيا با گسترش خارج از اعتدال عزاداری از فلسفه قيام عاشورافاصله نمیگیریم
زمان پيامبر(ص) و امامان(ع) در عزاي عزيزان به ويژه در شهادت حمزه سيد الشهدا و دیگر شهدا به سر و سينه مي زدند و گريه مي كردند و زنان بي تابي نشان مي دادند.

بسم الله النور

با عرض سلام و خسته نباشيد:

1-روايتي مبني بر صرف "سينه زني "نه عزاداري  در عزاداري سيد الشهدا هست ؟

2-آنچه كه بنده تحقيق كردم در روايات بر "عزاداري سيدالشهدا "  تاكيد شده است. ولي مصداق" سينه زني" را نديدم.سوالي كه مطرح است اينست كه : آيا با توجه به نبود مستدلات مبني بر اجر و ثواب صرف "سينه زني" درست است بگوييم از دونفري كه با توجه  در مجلس عزاداري حضور يافتند نفري كه در مجالس عزاداري لخت شود ومحكم تر به سينه بزند ثواب بيشتر و اجر بيشتر  مي برد تا نفري لباس بر تن دارد و به آرامي به سينه مي زند ؟

3-اينطور در تمامي هيئات باب شده است كه هركه لخت نمي شود و محكم به سينه نمي زند كم ارادت به اهل بيت مي باشد آيا اين معيار درستي است روايات يا احاديثي بر مبناي "سنجش اردت افراد به سيداشهدا با  محكم به سينه زدن يا لخت شدن در عزا" داريم ؟

4-آيا با گسترش بي رويه"خارج از اعتدال " اين افكار از فلسفه قيام عاشورا فاصله نمي گيريم؟

با تشكر از زحمات شما لطفا در صورت امكان تك تك پاسخ بفرماييد.

اجركم عندالله

در  زمان پيامبر(ص) و امامان(ع) در عزاي عزيزان به ويژه در شهادت حمزه سيد الشهدا و سپس در شهادت سالار شهيدان حسين بن علي(ع) و ساير شهيدان كربلا روضه مي خواندند و تا حدودي به سر و سينه مي زدند(شبيه سينه زني امروزي) و گريه مي كردند و زنان  بي تابي نشان مي دادند.

در دوره امامان(ع) از امام سجاد(ع) به بعد در مصيبت امام حسين(ع)  غالباً يك نفر مصيبت و مرثيه مي خواند و خود و ديگران گريه مي كردند. لكن به شكل مرسوم فعلي نبود كه هيئت سينه زني و يا زنجير زني برپا كنند. اما اين نحوه عزداري و سينه زني علاوه بر آن كه ضرري ندارد ـ البته اگر شؤون اسلامي رعايت شود ـ جزء شعائر الهي و نشان دهنده محبت افراد به اهل بيت مي باشد.

در زمان امام باقر (ع)، امام كاظم(ع)، امام سجاد(ع) نيز چنين بود. در مورد امام رضا (ع) نقل كرده اند كه حضرت از دعبل خزاعي درخواست  كرد مرثيه بخواند. در تاريخ معروف است كه حضرت به شعراء و جريان شهادت خود را نيز افزود.(1)

اما در صورت هاي عزاداري كه كم كم و به مرور زمان پيدا شد برخي از شيوه هاي عزاداري باعث توهين به مذهب مي شود( مانند قمه زني) كه مي بايست از آن دوري نمود. حتي اگر سينه زني و يا زنجير زني به گونه اي باشد كه به بدن آسيب برساند و باعث وهن شيعه گردد، شايسته شيعه نيست كه اين گونه عزاداري نمايد.

وجود شيوه هاي تازه عزاداري، موجب نمي شود كه به طور كلي مطرود باشد، بلكه بايد با معيارهاي ديني سنجيده شود، اگر خارج از چهار چوب اسلامي بوده و يا با معيار ديني همخواني نداشت، مورد رد و انكار قرار مي گيرد چنانچه موجب اذيت و آزار خود و يا ديگران گردد، كاري ناشايست است. وگرنه اشكال ندارد. چون موجب شور و هيجان بيش تر گشته و مصداق تعظيم شعائر الهي قرار مي گيرد.

عزاداري براي سالار شهيدان و بزرگداشت آن واقعه حزن انگيز و اظهار محبّت به خاندان عصمت و طهارت امري پسنديده و لازم است. به فرموده امام خميني (ره) عزاداري براي سيد مظلومان از افضل قربات است.(2)

البته اين نكته پاياني را بايد عرض كنيم كه در مجالس اهل بيت خصوصا سرور و سالار شهيدان اگر فقط به شور حسيني(سينه زني و زنجيرزني) و فقط  به لخت شدن در عزا و محكم زدن به سينه ها اكتفاء گردد و شعور حسيني و بيان وقائع عاشورا و اهداف و فلسفه قيام امام حسين (ع) مطرح نگردد به يقين از عاشورا فاصله گرفته مي شود و به مرور زمان تاثير منفي در جامعه گذاشته مي شود

البته نوعا سينه زدن ها ي محكم برگرفته از ناراحتي و حزن زياد است كه مورد پسند است.

پي نوشت ها:

 1.كامل الزيارات ،جعفر بن محمد بن قولويه، سال 1417ق، مؤسسة نشر الفقاهة، ص326؛ فرهنگ عاشورا، جواد محدثي، نشر معروف، ص252 و 312.

2. استفتاءات امام، ج 2، ص28 ،كارهاي متفرقه، سوال  71.

آیا این جمله مستند دینی و روایی دارد؟
خداوند به موسای پیامبر وحی كرد: ... ای موسی پاكدامن باش تا اهل تو هم پاكدامن گردد ...

آیا این جمله مستند دینی و روایی دارد(هر كس بدنبال ناموس مردم باشد مردم بدنبال ناموسش خواهند آمد)؟

در روایتی از امام باقر آمده:

كان فيما أوحي الله تعالي إلي موسي بن عمران (ع) : يا موسي بن عمران من زني زني به ولو في العقب من بعده ، يا موسي بن عمران عف تعف أهلك، يا موسي بن عمران إن أردت أن يكثر خير أهل بيتك فإياك والزنا، يا موسي بن عمران كما تدين تدان (1)

خداوند به موسای پیامبر وحی كرد: ای موسی هر كس با ناموس دیگری زنا كند، با ناموسش زنا شود اگر چه ناموس با واسطه اش باشد (همسرش، دخترش، دختر دخترش یا ...) ای موسی پاكدامن باش تا اهل تو هم پاكدامن گردد. ای موسی اگر می خواهی خیر خانواده ات زیاد باشد، از زنا دوری كن. ای موسی آن گونه كه عمل كنی، جزا یابی.

پی نوشت ها:

1. شیخ صدوق، فقیه، قم ، انتشارات اسلامی ، 1404 ق ، ج4 ، ص 21.

صفحه‌ها