پرسش وپاسخ

با سلام ایا ابی که از زنان هنگام روابطه زناشوئی عاشقانه خارج میشود نجس است؟ ایا هنگام رابطه زناشوئی به دخول منجر نشود ولی زن به نفس نفس افتاد و هیچ ابی از او خارج نشده (اصلا هنگام ارضا زن ابی از او حارج میشود)غسل بر او واجب است یا نه؟ با تشکر

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
هنگامي که زن ارضا مي شود، آبي از او خارج مي شود . تا آب خارج نشده باشد، غسل واجب نيست .
زن با دو چيز جنب مي شود و هرگاه جنب شود، بايد غسل جنابت کند:
1- داخل شدن آلت تناسلي مرد به جلو يا عقب زن که اگر به اندازه ختنه گاه يا بيش تر داخل شود، زن و مرد هر دو جنب مي شوند، گرچه مني خارج نشود و ارضا نشوند.
2-بيرون آمدن مني ، چه در خواب باشد يا در بيداري.
اگر زن بر اثر تحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج لذت و شهوت جنسي برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود جنب مي شود.
اگر به اوج لذت نرسد و مايع خارج شود و يا به اوج لذت برسد، ولي مايعي خارج نشود و يا شک کند که مايعي خارج شد يا نه ، جنب نمي شود و غسل لازم نيست.
زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند ، جنب مي شود . اگر يقين پيدا نکند ، جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و در آن حال رطوبتي از او خارج مي شود ،چون به اوج شهوت نرسيده ، جنب نمي شود . رطوبت خارج شده هم پاک است و وضو و غسل را باطل نمي کند.(1)
اوج لذت و شهوت به حالتي گفته مي شود. که در آن حال معمولا انسان از خود بي خود مي شود . لذت زيادي مي برد و مني بيرون مي ريزد. بعد از تمام شدن آن حال انسان احساس تخليه شدن و ارضامي کند . حالت شهوتش تمام و بدنش سست مي شود . حالت تحريک آميزي که قبل از تخليه شدن داشت ، ديگر آن حالت را ندارد. مثل اين که انسان گرسنه دلش غذا مي خواهد، ولي وقتي غذا خورد و سير شد ، ديگر ميل به غذا ندارد.
1. آيت الله خامنه اي، استفتاآت، سوال 171؛ امام خميني، استفتاآت، ج1 ،سوال101-104؛ آيت الله بهجت، استفتا آت ،ج1 ،سوال 705 و812.آيت الله مکارم، توضيح المسائل ،م361و مسائل کثيرالابتلا ،م18.
آ

آیا زمین هم مثل آسمان هفت گانه است(7زمین داریم)؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در مورد زمين در قرآن آمده:
اللَّهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً؛
در اين آيه فرموده: خدايي که هفت آسمان را آفريد و از زمين مثل آن ها؛
در اين که مراد از "مثل آن ها" چيست، اختلاف است . شايد نتوان معناي قطعي آن را معلوم کرد. نظرهايي که در باره اين عبارت داده شده ،به شرح زير است:
1. منظور مثل در آيه قدرت است ،يعني همان گونه که آسمان هاي هفت گانه دلالت آشکار بر قدرت بي پايان خداوند دارند، خلقت زمين هم مانند آن ها چنين دلالت آشکاري دارد . در اين دلالت کم تر از آسمان هاي هفت گانه نيست. اين که آسمان هميشه در قرآن به لفظ جمع آمده و زمين هميشه به لفظ مفرد آمده ،معلوم مي شود که آن دو با هم اختلاف دارند .زمين هم مانند آسمان هفتگانه نيست.(1)
2. ممکن است تقدير جمله اين باشد:"و خلق مثلهن الارض" بنا بر اين نظر حرف"من" بيانيه است . معنايش اين مي شود :" زمين را هم مثل آسمان ها خلق کرد". بنا بر اين نظر منظور از آسمان ها کرات آسماني است . زمين هم مثل آن ها کروي خلق شده . بنا بر اين نظر اين آيه از معجزات علمي قرآن است.(2)
بنا بر اين نظر "هفت" عدد کثرت است و آسمان ها همان کرات بيشمار هستند .
3. ممکن است همان گونه که خدا هفت آسمان آفريده ، در کهکشان هم هفت کره با شرايطي مثل شرايط زمين آفريده باشد.(3)
4.ممکن است منظور طبقات هفتگانه زمين باشد که مثل پوست پياز همديگر را احاطه کرده اند . اولينش همين پوسته زمين آست که ما بر آن زندگي مي کنيم.(4)
5. ممکن است منظور قاره هاي زمين باشد که به وسيله اقيانوس ها احاطه شده اند . طبق جغرافياي جديد و قديم تقسيم بندي هاي هفتگانه مختلف داشته است.(5)
6.ممکن است مراد از جمله" وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ"، اين است كه خدا از زمين چيزى( موجودي) خلق كرده، مثل آسمان هاى هفتگانه، و آن عبارت است از انسان كه موجودى است مركب از ماده زمينى و روحى آسمانى، كه در آن روح نمونه ‏هايى از ملكوت آسمانى است.(6)
پي نوشت ها:
1. التحرير و التنوير، ج‏28، ص 304.
2. همان.
3. ترجمه الميزان،ج19،ص546.
4. همان.
5. همان،ص547.
6. همان.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با عرض سلام وخسته نباشیدمدت 4 ماه است که دچار بیماری وسواس شده ام در هر چیزی شک می کنم گاهی فکر می کنم نماز و روزه هایم اشتباه است بعد که ان حل شد مشکل در نجس و پاکی پیدا می کنم قبلا وسواس عملی داشتم ولی در حال حاضر وسواسم بیشتر فکری شده یعنی همش فکر می کنم جایی از خانمان نجس هست البته نمی گویم نجس نشده قبلا مثلا جایی از خانمان نجس شده و بعد به جاهای دیگر سرایت داده شده طوری که دیگر نمی شود اب کشید در حال حاضر عین نجاست به جایی نیست ولی تمام خانه نجس شده من باید چه کار کنم در ضمن تا قبل از وسواسم خیلی در نجس و پاکی رعایت نمی کردم تکلیف من چیست خانه را که نمی توان اب کشید ولی ایا چیزهایی که می توانم بشویم اب بکشم یا برای هم جا حکم طهارت جاری کنم شیطان خیلی اذیتم می کند همش فکر نجس و پاکی هستم جوری که اصلا از نجاست می ترسم گاهی تمام روز را به این چیزها و چیز هایی که نجس شده فکر می کنم دیگر حتی درس هم نمی توانم بخوانم حتی در این ماه عزیز که می گویند شیطان در غل وزنجیر است رهایم نکرده از خدا و ائمه خیلی کمک خواستم ولی حل نشد به پزشک هم مراجعه کرده ام از شما می خواهم به من راهنمایی کنید راهی بگذارید که مشکلم حل شود متشکرم من مقلد اقای صادق شیرازی هستم لطفا زودتر پاسخ دهید متشکرم

با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز.
وسواس(فكري و عملي) يکي از اختلالات نسبتاً رايج در جهان است . متأسفانه درمان فوري و اورژانسي ندارد . نيازمند مشاورة حضوري (حداقل 20 جلسه)مي‌باشد . درمان‌هاي نوشتاري ثمره چنداني براي شما نخواهد داشت. با کوچک ترين شرايط اضطرابي ، باز به جاي اول تان بازگشت مي‌کنيد.
وسواس ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد. ميزان وسواس متناسب با سطح اضطراب فرد در نوسان است . اگر به هر دليلي از جمله عوامل استرس‌زاي محيطي ،اضطراب فرد افزايش يابد، وسواس هم فزوني مي يابد. پس هر چه فرد به کمک تکنيک‌هاي شناختي يا رفتاري، سطح اضطرابش را پايين بياورد، در کاهش وسواس موفق‌تر است.
با پيگيري جدي درمان خود، از پي‌جويي راه‌هاي خلاصه و... پرهيز کنيد ،چرا که شما را در چرخه معيوب قرار مي‌دهد و از آرامش کامل و رشد روحي و... باز مي‌دارد. درمان واقعي وسواس زير نظر متخصص حداقل 20 جلسه طول مي‌کشد و با چهار دستور عمل ساده(مثل مشاوره اينترنتي) قابل حل نخواهد بود.
توصيه مي شود به جاي مشاوره هاي غير حضوري و احياناً نامه نگاري هاي متعدد با تصميم جانانه به درمان دارويي، از طريق مراجعه به روانپزشک و روان درماني از طريق روانشناس متخصص اختلالات اضطرابي و وسواس بپردازيد.

در ادامه توجه شما را به مطلبي در زمينه وسواس جلب مي نمايم:
در حالت وسواس مي‌گويند نجس بپوش و با لباس نجس نماز بخوان . مي‌دانيد که بيمار هستيد، پس بايد به همان شکل عمل کنيد. هيچ انسان سالمي داروي پني‌سيلين و مانند آن مصرف نمي‌کند، اما بيمار مصرف مي‌کند.
در ادامه به بررسي مسئله وسواس از جهات مختلف پرداخته و راهکارهاي عملي آن را بيان کرده‌ايم. اميدوايم با شناختي که به دست مي‌آوريد و با عمل به راهکارها هرچه زودتر خود را درمان کنيد و عوارض آن نيز به خواست خداوند برطرف شود.
اين بيماري در سايه تلقينات شيطاني ايجاد شده و برخي از عوامل ديگر آن را تشديد نموده، حتي ذهن و فكر را در تسخير خود قرار داده و مفهوم غلطي را از نماز و طهارت و عبادات در ذهن شما قرار داده است.
امام صادق (ع) فرمود: "شيطان با وسوسه نمي‏تواند عليه آدمي اقدام كند، مگر آن كه آدمي از ياد خدا روي برگرداند و فرمان خدا را گردن ننهاده و نهي وي را بي اهميت بنگارد". (1)
در روايت ديگر از عبدالله بن سنان آمده است: به امام صادق (ع) قضيه مردي را گفتم كه در وضو وسواس دارد، آن گاه افزودم: او مردي عاقل است، امام فرمود: چگونه عاقل است، در حالي كه از شيطان پيروي مي‏كند؟! (2)
بنابراين انسان وسواسي قبل از آن كه پيرو خدا و عقل باشد، تابع شيطان و هواي نفس خود است . به جاي آن كه از حكم خدا و پيامبر تبعيت كند، از هواي نفس خود پيروي مي‏كند؛ زيرا خداوند در قرآن مي‏فرمايد : "يريد الله بكم اليسر و لا يريد بكم العسر؛ خداوند خواسته است كه بر شما آسان بگيرد و نمي‏خواهد به كسي سخت بگيرد". همان گونه كه در روايات آمده، اسلام دين سهله و سمحه است، معنايش اين است كه احكام الهي، راحت و آسان است . خداوند هيچ گاه بر انسان‏ها سخت نمي‏گيرد، به همين جهت در هيچ حكمي سخت‏گيري نكرده است. اگر روزه گرفتن براي انسان مشقت دارد، نبايد روزه بگيرد و به جاي آن بايد طعام و غذا بدهد.
با نگاهي گذرا به مسائل و احكام در رساله‌هاي علمية مراجع آسان گيري به وضوح مشخص است.
ايمان، دين داري و تسليم بودن در برابر دستور الهي، عوامل وسواس را از بين مي‌برد. اگر انسان در مسائل ديني افراط و تفريط كند، مرتكب حرام شده است.
امام امت (قده) در هواپيماي خارجي به دستشويي رفت، وضو گرفت و با دست تر دستگيرة دستشويي هواپيما را لمس كرد. سپس شروع به نماز خواندن نمود.
امام در نوفل لوشاتو خانه‌اي كرايه كردند كه موكت داشت. امام رفت، وضو گرفت و پاهاي خود را شست و روي موكت راه رفت و در گوشه‌اي نماز خواند. با اين كه حضرت امام اهل كتاب را نجس مي‌دانست، اين گونه رفتار مي‌كند.
اين كه فردي مي‌گويد: «به دلم نمي‌چسبد»، وسوسة شيطان است. نبايد خواستة دل را بر دستور دين مقدم كرد.اعمال وسواسي بازتاب بدي براي ديگران دارد و آنان را نسبت به دين و ايمان بدبين مي‌كند . گناه شخص را مضاعف مي‌كند. چنين شخصي تنها براي خود مشکل ايجاد نمي‌کند، بلکه ديگران را نيز اسير وسواسي خود مي‌سازد. بيماري وسواسي به تدريج حلاوت ايمان را در ساية تكرار اين گناه از بين مي‌برد و فرد را به جايي مي‌رساند كه مرتكب گناهان بزرگ مي‌شود حتي به خدا جسارت مي‌كند.
اصولا عمل وسواس مخالفت با خدا و رسول است.
ورد زبان و حالت درون وسواس اين است كه به من نمي‏چسبد . عملي را كه خدا صحيح دانسته است، او صحيح نمي‏داند! دراحکام ديني آمده است كه بايد به نجاست يقين داشته باشد تا حكم به نجاست شود، اما هنگامي كه در جايي که شك در نجاست چيزي دارد، حكم به نجاست مي‏دهد، در حالي كه دين اسلام، در مورد شك به نجاست ،حكم به طهارت داده است. پس شخص وسواس بر خلاف حكم خدا، خودش حكم صادر مي‌كند، يا بهتر بگوييم شيطان براي او حكم صادر مي‌كند. با كمك شيطان براي خود احكامي درست مي‏كند و به آن ها عمل مي‏نمايد و از حكم خدا و پيامبر دوري مي‏كند، و اين متابعت از شيطان و هواي نفس (دلچسب بودن براي خودش) و روي گرداني از خدا و حكم الهي است.
در زمان رسول خدا، پاك‏ترين و بهترين انسان‏ها زندگي مي‏كردند. آب لوله كشي و امكانات امروز نبود، در حالي كه حضرت فرمود: "بهترين امت من آن است كه با يك مد (750 گرم) آب، وضو گرفته و با يك من(سه ليتر) آب، غسل نمايد". امت پيامبر، فقط كساني نبودند كه آن زمان زندگي مي‏كردند.
علماي اسلامي مي‏گويند: وسوسه يك حالت نفساني و تخيل شيطاني است و عمل به آن حرام است.
امام خميني(ره) مي‏فرمايد: "وسوسه از شيطان است و جايز نيست شخص به آن اعتنا نمايد، بلكه بايد در طهارت و نجاست و غسل و وضو، مثل متعارف مردم عمل كند".(3)
درجايي ديگر مي‏فرمايد: "وسواسي نبايد به شك‏هاي خود اعتنا كند . اگر اعتنا كند، كار حرامي كرده است . هر عملي را بيش از يك بار نبايد انجام دهد .اگر انجام دهد، حرام است".(4)
برخي از علما مي‏گويند: حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار داد، اطاعت از شيطان است و اطاعت از شيطان، مبغوض خداوند متعال است.(5)
آيت الله مكارم شيرازي در پاسخ شخصي كه از بيماري وسواسي رنج مي‏برد و به دعا و توسلات روي آورده بود، فرمود: "مشكل شما در واقع از خود شما است . مقصر اصلي خودتان هستيد .به همين دليل دعاي شما مستجاب نمي‏شود .علت اصلي آن ندانستن مسئله است. مسئله اصلي اين است كه بر شما واجب نيست يقين به طهارت و غسل و مانند آن پيدا كنيد.
آنچه بر شما به عنوان يك وظيفه شرعي لازم است، اين است كه به مقدار ساير مردم آب بريزيد . به همان قناعت كنيد، هر چند شك در غسل و طهارت داشته باشيد . ما مسئوليت شرعي اين حكم را مي‏پذيريم. شما از امروز فقط به مقدار مردم آب بريزيد و با بدن نجس و حالت جنابت (به گمان خودتان) نماز بخوانيد .هيچ اشكالي هم ندارد و نماز و روزه شما كاملاً صحيح است . ما به اين وسيله بر شما و تمام افراد وسواسي اتمام حجت مي‏كنيم و مخالفت با آن گناه است. از خداوند مي‏خواهيم كه به شما توفيق توجه به اين مسئله را عنايت كند و از دام شيطاني نجات پيدا كنيد". (6)
با وجود چنين فتواي كاملاً صريح و آشكار جاي هيچ گونه ترديد و دو دلي بر شما باقي نمي‏ماند و حجت بر شما تمام است. با وجود چنين مسئله‏اي به چيز زيادتري براي درمان اين بيماري نياز نداريد، فقط احتياج به اراده قوي و تصميم جدي داريد .
در عين حال براي موفقيت بيش تر و اطمينان شما براي غلبه بر اين بيماري، نكاتي چند و توصيه هايي را بيان مي‏كنيم:
1 - به عواقب اين بيماري توجه كنيد و براي هميشه با آن خداحافظي كنيد. به هم خوردن نظم فردي و اجتماعي و درون خانواده، ايجاد سوءظن، بي اعتنايي افراد، بي ارزش شدن، مورد تمسخر قرار گرفتن، ايجاد تنفر نسبت به احكام اسلام، بدبيني به خدا و...
2 - بر اثر وسواس و تكرار اعمال، عمر ارزشمند خود را هدر داده و در مقابل چيزي را به دست نياورده‏ايد، حتي همان را كه وسواس داريد، از دست داده و از واجبات ديگر عقب مانده‏ايد.
3 - با خود اين جمله را در موقع آرامش تكرار كنيد: " به خواست خداوند، قطعاً بر اين بيماري غلبه پيدا مي‏كنم و توان آن را دارم".
4 - به يكي از دوستان و نزديكان كه از بيماري شما آگاهي دارد و بيش تر اوقات با شما است، بگوييد كه در مواقع وسواسي عمل كردن و تكرار عمل تذكر دهد و شما را از تكرار بازدارد.
5 - فكر خود را به كارهاي شايسته و ارزنده مشغول سازيد، مانند مطالعه كتاب‏هاي مفيد، تفريح و ورزش. سعي نماييد هر روز صبح ده دقيقه ورزش نماييد تا با نشاط باشيد.
6 -با ناديده گرفتن شك و ترديد بر خلاف خواست شيطان عمل كنيد.
شك وترديد زياد از شيطان است، نبايد به آن اعتنا نمود، چون تنهاهدف آن خبيث اين است كه از او اطاعت شود.(7)
آدم وسواس بايد جهت دور نمودن شيطان از خود، با نيت نماز باطل، نمازش را به پايان برساند . اگر در وضو و غسل شك مي‏كند، بگويد مي‏خواهم با وضو و غسل باطل نماز بخوانم.
اگر در طهارت و نجاست بدن يا لباس وسواس دارد، بگويد مي‏خواهم با بدن نجس نماز بخوانم، به اين ترتيب شيطان مأيوس شده و از انسان دور مي‏گردد.
7 - دور شدن از وسواسي‏ها:
چون مصاحبت فرد وسواسي با وسواسي ديگر، سبب مي‏شود عملش را عادي بداند و حتي در مقايسه با عمل او بر آيد، لازم است افراد وسواسي به طور جدي خود را از وسواسي‏ها دور نگه دارند و هيچ گونه تماس و ارتباطي با آنان نداشته باشند و در صورت ناچاري به مقدار ضرورت اكتفا گردد.
8- مسافرت و معاشرت و زندگي در جمع:
افراد وسواس معمولا ديگران را نجس مي‏دانند، با ديگران دست نمي‏دهند، در ليوان يا استكان‏هاي عمومي، آب و چاي نمي‏نوشند، از ظروف و فرش عمومي استفاده نمي‏كنند و لباس خود را جدا نگه مي‏دارند، از اين رو گوشه گيرند و با ديگران كمتر ارتباط دارند. بايد باافراد وسواس دائما در ارتباط بود .او را به ميان جمع و زندگي اردويي كشاند . با ترتيب دادن مسافرت‏هاي دسته جمعي كه همه افراد ناگزيرند شيوه واحدي را پذيرا شوند، مي‌توان با وسواسي گري به صورت غيرمستقيم و به دور از تنش مبارزه نمود.
9- اشتغال و سرگرمي:
قسمتي از دوباره كاري‏ها براي آن است كه فرد وسواس، وقت و فرصتي كافي براي انجام آن احساس مي‏كند. اشتغال و داشتن سرگرمي و تنگ كردن وقت، او را وادار مي‏كند كه به برخي از امور بي اعتنا گردد.
10- از كتاب هاي نوشته شده در اين زمينه استفاده كنيد، مانند "وسواس" نوشته‏ي آقاي مصطفي زماني.
ما رااز وضع خود با خبر سازيد.
پي‌نوشت‏ها:
1. بحارالانوار، ج 72، ص 124، ح 2.
2. اصول كافي، ج 1، ص 12، ح 10.
3. استفتئات، ج 1، ص 110.
4. همان، ص 111.
5. فاضل لنكراني، استفتائات، ج 2، ص 87.
6. استفتائات جديد، آيت الله مكارم شيرازي، ص 38 ،سؤال 37.
7. الحر العاملي، وسايل الشيعه، ج 5، ص 329.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

اگر زن و شوهری با هم رابطه زناشویی داشته باشند و بعد از اتمام کار قبل از غسل وضو بگیریم و غسل کنیم و بعد نماز را بخوانیم ایا وضو قبل از غسل نماز را باطل می کند و اشکال دارد یا نه ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بعد از غسل جنابت نماز صحيح است . وضوي قبل از غسل نماز را باطل نمي کند.
وضو گرفتن پيش از غسل لازم نيست . اگر کسي وضو هم بگيرد ، براي نماز فايده ندارد، بلکه غسل جنابت از وضو کفايت مي کند . با غسل جنابت بدون گرفتن وضو، مي توانيد نماز بخوانيد.(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ، نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، ج1، مسأله391 .

با توجه به اینکه وقتی خداوند حضرت ادم را خلق کرد در بهشت ساکن بود و در صورتی که میوه ممنوعه را نمی خورد همچنان در بهشت ساکن بود یعنی اینطور استنباط میشود که امدن انسان به زمین بخاطر گناهی بود حضرت ادم مرتکب شد از طرفی وقتی خداوند انسان را خلق کرد به فرشتگان فرمود"انی جاعل فی الارض خلیفه"و فرشتگان نیز گفتند ایا میخواهی کسی را خلق کنی که "در زمین" ظلم و جور کند حال اینکه اگر مقدر شده بود که انسان در زمین باشد ماجرای میوه ممنوعه چیست؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به دليل تعدد فرازهاي پرسش جواب در چند محور ارائه مي‌شود:
1- ماجراي اخراج آدم از بهشت به دليل ارتکاب گناه نبود، چون گناه در جايي معنا دارد که تکليف مولوي مخالفت شود . امر مولوي و شرعي در ماجراي ميوه ممنوعه مطرح نبود. امر در آن مسئله ارشادي است . مخالفت امر ارشادي پيامدش گناه نيست. (1)
2- از مجموع آيات قرآن کريم به دست مي‌آيد سکونت آدم و حوا در بهشت مشروط به نخوردن از ميوه ممنوعه بود، وقتي در پي تلاش و وسوسه شيطان آدم و حوا به آن شرط وفا نکردند و از درخت ممنوعه استفاده کردند، اين کار نه باعث گناه بلکه زمينه اي را فراهم ساخت که آن دو از بهشت اخراج گرديدند. بنابراين ماجراي زندگي انسان در زمين نه به خاطر گناه آدم بلکه به دليل عدم وفا به شرط ماندن در بهشت به وجود آمد، گذشته از اين بر اساس برخي روايات اساسا بهشتي که آدم و حوا در آن بوده‌اند، يکي از باغ‌هاي روي زمين بوده و نه بهشت موعود، مثلا امام صادق در جواب کسي که از بهشت آدم پرسيد ،فرمود:
«جنه من جنات الدنيا يطلع فيها الشمس و القمر و لوکان من جنان الاخره ما خرج منها ابدا؛ (2) بهشت آدم باغي از باغ‌هاي دنيا بود که خورشيد و ماه بر آن مي‌تابيد . اگر بهشت جاودان بود، هرگز آدم از آن بيرون رانده نمي‌شد». طبق اين حديث آدم و حوا از اول در روي زمين بودند و هبوط در زمين هبوط مقامي بوده و نه مکاني. (3)
3- درباره ماجراي ميوه ممنوعه اين رويکرد نيز مطرح است که اساسا آدم براي زندگي در روي زمين ( زمين معمولي) آفريده شده بود، ولي در آغاز خداوند او را ساکن بهشت که يکي از باغ هاي سرسبز پر نعمت اين جهان بود ساخت، محيطي که در آن براي آدم هيچ گونه ناراحتي وجود نداشت. شايد علت اين جريان آن بوده که آدم با زندگي کردن روي زمين هيچ گونه آشنايي نداشت . تحمل زحمت‌هاي آن بدون مقدمه براي او مشکل بود. از چگونگي کردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيش تري پيدا کند، بنابراين مي‌بايست مدتي کوتاه تعليمات لازم را در محيط بهشت ببيند . بداند زندگي روي زمين توام با برنامه‌ها و تکاليف و مسئوليت‌هاست که انجام صحيح آن ها باعث سعادت و تکامل و بقاي نعمت است . سرباز زدن از آن سبب رنج و ناراحتي، او در اين محيط مي‌بايست تا حدي پخته شود، دوست و دشمن خويش را بشناسد، چگونگي زندگي در زمين را ياد گيرد، آري اين خود يک سلسله تعليمات لازم بود که مي بايست فرا گيرد .با داشتن اين آمادگي به روي زمين قدم بگذارد. بنابراين شايد علت اين که آدم در عين اين که براي خلافت زمين آفريده شده بود ،مدتي در بهشت درنگ مي‌کند و دستورهايي به او داده مي‌شود، جنبه تمرين و آموزش داشته باشد. (4)
4- اما درباره اين که فرشتگان از کجا مي‌دانسته‌اند که آدميان در روي زمين فساد مي‌کنند؟ رويکردهاي مختلف مطرح شده از جمله اين که آنان از کلمه «في الارض» فهميدند که موجود زميني به دليل شرايط خاصي وجود هرگز بي‌تزاحم و تضاد و برخورد نخواهد بود. از اين رو نسل آدم دچار اين مسئله خواهد شد. (5) رويکرد ديگر آن است که فرشتگان موجودات فرامادي و محيط بر زمان‌اند. از آينده نيز علم دارند . آنچه در فرايند زندگي بشر در آينده رخ مي‌داد، آن ها آگاه بودند چون براي موجود مجرد زمان حجاب و مانع علم نمي‌شود.

پي‌نوشت‌ها:
1.الميزان، ج 1، ص 201.
2.نور الثقلين ،ج 1 ،ص 62.
3. تفسير نمونه ،ج 1 ،ص 187.
4.همان،ص 185.
5.همان ،ص 174 .

سلام فقیر به چه کسی گفته می شود ؟ محدوده فقر چه محدوده ای است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مراد از فقير كسى است که مخارج سال خود و خانواده اش را نداشته باشد و شغلي که بتواند مخارج او را به مقدار متعارف تأمين کند، نداشته باشد.
اگر كسى صنعت يا ملك يا سرمايه‏اى دارد كه مى‏تواند مخارج سال خود را بگذراند، فقير نيست.
اما مسکين کسي است که از فقير سخت‏تر مى‏گذراند و مخارج شبانه روز خود و خانواده خود را نداشته باشد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل، مسأله 1925 (دراين مسئله نظر رهبري مطابق با نظرامام خميني مي باشد).

من در سن 15 سالگی استمنا میکردم و نمی دونستم که غسل داردبدون  اینکه غسلی انجام دهم به مسجد میرفتم و نمازم را میخواندم تکلیف من چیست

اگر جنب شده و بدون غسل جنابت نماز خوانده اي ،بايد نماز ها را قضا کني. البته اگر غسل جمعه يا هر غسل واجب يا مستحب ديگري کرده اي، نمازي که بعد از آن غسل, انجام داده اي، قضا ندارد،چون به نظر آيت الله مکارم با هر غسل واجب يا مستحب مي شود نماز خواند .(1)
اگر يقين به جنب شدن نداري، نماز ها قضا ندارد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي,توضيح المسائل ,م 401

صفحه‌ها